پروژه دانشجویی تحقیق رابطه پایبندی به دعا و اضطراب با توجه به مت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق رابطه پایبندی به دعا و اضطراب با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق رابطه پایبندی به دعا و اضطراب با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق رابطه پایبندی به دعا و اضطراب با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان در pdf

چکیده  
مقدمه  
فرضیه‌های تحقیق  
جامعه آماری  
ابزار گردآوری اطلاعات  
روش آماری  
نتایج  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تحقیق رابطه پایبندی به دعا و اضطراب با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان در pdf

ـ آهنگر، طلعت، دعا (نیایش) و تاثیر آن بربهداشت روانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن،1372

ـ آلیانی، زهرا، رابطه دعا با میزان اضطراب در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه تبریز،1382

ـ جلیل‌وند، محمدامین، «بررسی رابطه نماز با اضطراب»، دانش و پژوهش در روان‌شناسی، ش 3، 1380

ـ سرگلزایی، محمدرضا و همکاران تاثیر فعالیت های مذهبی برافسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد، همایش بین المللی تاثیر دینی در بهداشت روانی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، 1379

ـ غباری بناب، باقر، روش‌های مقابله مذهبی در بین دانشجویان و تاثیر آن در سلامت روانی، سمینار بهداشت روانی دانشجویان ، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران،1379

ـ قدس، صهبا، بررسی تأثیر میزان دعا در کاهش اضطراب دانشجویان دانشگاه تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد رودهن، 1375

ـ کاپلان، هارولد و دیگران (1989)، خلاصه روان پزشکی، ترجمه نصرت الله پورافکاری، تبریز، ذوقی تبریز، 1368

ـ کوپر، کاری، غلبه بر اضطراب، ترجمه ماشاء الله مدیحی، بی‌جا، انتشارات یادآوران، 1372

-Elvin,j, Religions vole Involeve in healing confirmed . Journal of Insight. Vol.B:18-83,

-Hant, Bal, Effect religion on mental health . Journal of virhant life .  articles.com,

-Maltby.Day,L, Depression symptom and religion oriented action. Journal of personality and Individual. Differentes. Vol.25:383-392,

-Shuler,P.A, The effect of spiritual religious practices on psychological well being arrong homeless woman. Journal of psychiatry. vol. 15: 106-113,

-Tevis, ch, Religion faith may be good for what ails you Journal of success fully farming. Vol2: 33-41,

چکیده

پژوهش حاضر به بررسی رابطه پایبندی به دعا و اضطراب، با توجه به متغیر‌های جمعیت‌شناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انزلی پرداخته است. به همین منظور، تعداد دویست نفر از دانشجویان دختر و پسر این دانشگاه به شیوه نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب، و به وسیله پرسش‌نامه میزان پایبندی به دعا و اضطراب‌سنج اشپلبرگر مورد آزمون قرار گرفتند. هدف این پژوهش تعیین رابطه بین میزان پایبندی به دعا و اضطراب در دانشجویان با توجه به متغیر‌های جمعیت‌شناختی بود. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین میزان پایبندی به دعا و اضطراب رابطه منفی (25/0 ـ = r) وجود دارد و بین سن و اضطراب در افراد معتقد به دعا، همبستگی منفی (26/0 ـ = r) وجود دارد. نتایج آزمون t و تحلیل واریانس بیانگر آن بود که بین جنسیت و اضطراب و گروه‌های تحصیلی علوم انسانی، فنی ـ مهندسی، علوم پایه و دانشجویان متأهل و مجرد، تفاوت از لحاظ آماری معنا‌دار نیست و بین دانشجویان بومی و غیر‌بومی از لحاظ اضطراب، تفاوت معنادار است

کلید‌واژه‌ها: دعا، اضطراب

 

مقدمه

یکی از عواملی که در سلامت روانی انسان در جوامع کنونی تأثیر بسیار گذاشته و روز‌به‌روز بر میزان آن افزوده می‌گردد، پدیده اضطراب است که حالتی از متناسب نبودن انسان با محیط زندگی‌اش است؛ به‌طوری‌که از دیدگاه بسیاری از صاحب‌نظران علوم رفتاری، قرن حاضر «قرن اضطراب» نامیده می‌شود. اضطراب، یک احساس منتشر بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم و همراه با دلواپسی است که با یک یا چند نوع از احساس‌های جسمی همراه می‌گردد؛ مانند خالی شدن سر، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد، بیقراری و میل برای حرکت از علائم شایع می‌باشد

امروزه توجه و گرایش به معنویت و مذهب به‌طور اعم و دعا به‌طور اخص، و ارتباط دائمی انسان با خالق هستی و اعتقاد به وجود دائمی او در لحظه‌های حساس، تأثیر بسزایی در ایجاد بهداشت روانی سالم و درمان بیماری‌های جسمی و روانی می‌تواند داشته باشد

محققان به این نتیجه دست یافته‌اند که بین روش مقابله مذهبی و سلامت روانی، ارتباط و همبستگی مثبتی وجود دارد؛ یعنی به هر میزان فرد در مسائل و مشکلات زندگی از مذهب بهره گیرد، از سلامت روانی بالایی برخوردار خواهد بود

همچنین نتایج پژوهش‌ها نشان داد که بین دعا و اضطراب (حالتی و صفتی) رابطه منفی وجود دارد؛ به این صورت که با افزایش میزان پایبندی به دعا، از سطح اضطراب افراد کاسته می‌شود

افزون بر این، نتایج بیانگر آن است که افرادی که به‌صورت دسته‌جمعی به کلیسا می‌روند و به نیایش می‌پردازند، در زندگی کمتر دچار استرس می‌شوند؛ گروه نیایش‌گر می‌کوشد در خارج از کلیسا شبکه ارتباطی بین خود و گروه نیایش به‌وجود آورد تا در هنگام بروز سختی‌ها و مشکلات یاریگر هم باشند

سرگلزایی، بهدانی، قربانی، (1379) در پژوهشی نشان دادند که هر چه میزان وقت صرف شده برای فعالیت‌های مذهبی بیشتر باشد، افسردگی، اضطراب حالتی و صفتی و احتمال سوء مصرف مواد کاهش می‌یابد

آهنگر(1372) در پژوهشی با عنوان «دعا و نیایش و تأثیر آن بر بهداشت روانی» به این نتیجه رسید که بین دعا و نیایش و کاهش اضطراب رابطه معناداری وجود دارد. همچنین فرض وی درباره رابطه بین دعا نیایش و افزایش اعتماد به نفس تأیید شد. هم‌چنین بین دعا و نیایش و احساس گناه کردن و بی‌هدفی در زندگی رابطه منفی وجود دارد

نتایج پژوهش هانت (2001) نشان می‌دهد افرادی که به‌طور منظم به کلیسا می‌روند و فعالیت‌های مذهبی دارند، مرگ و میرشان 29 درصد کمتر از افرادی است که به کلیسا نمی‌روند و فعالیت مذهبی ندارند؛ کمتر گرایش به خود دارند؛ از فشار خون بالا رنج نمی‌برند و از سیستم ایمنی بالاتری برخوردارند؛ امید به زندگی در آنها زیاد است؛ گرایش به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی در آنها کمتر است و سطح اضطراب پایین دارند

نتایج پژوهش میرولا (1999) نشان داد که بین گرایش به فعالیت‌های مذهبی بالا و افسردگی، همبستگی منفی وجود دارد؛ به این معنا که هرچه فعالیت‌های مذهبی افراد بیشتر باشد، آرامش بیشتری در خود احساس می‌کنند و در نتیجه، میزان افسردگی و ناامیدی در سطح پایین‌تری قرار می‌گیرد

مالتبی (2000) در پژوهش با عنوان «ارتباط بین جهت‌گیری مذهبی و افسردگی» به این نتیجه رسید که ارتباط معناداری بین نمرات فرد در جهت‌گیری‌های مذهبی و افسردگی، عزت نفس و خوش‌بینی و روش‌های مقابله با مشکلات به‌صورت روشن متمرکز بر مسئله وجود داشت؛ به این معنا که با افزایش نمرات فرد در جهت‌گیری‌های مذهبی، نمرات مربوط به مؤلفه‌های خوش‌بینی و روش‌های مقابله با مسائل با توجه به روش مسئله مداری و عزت نفس افزایش می‌یابد

شولر (1994) در پژوهش‌های خود به این نتیجه رسید که افرادی که در کلیساها مراسم دعا و نیایش را انجام می‌دهند، به‌طور معنا داری کمتر از الکل، داروهای ضد استرس و اضطراب استفاده می‌کنند؛ میزان افسردگی در آنها بسیار پایین است و می‌کوشند با مسائل و مشکلات زندگی به‌طور مسئله مداری برخورد کنند

استولی و جکولین (1999) در پژوهشی با عنوان «تأثیر دعا در درمان افسردگی بیماران الزایمری» به این نتایج رسیدند که افرادی که از دعا و اصول مذهبی بسیار استقبال می‌کردند، از خداوند به مثابه منبع حمایتی نام می‌بردند و احساس اعتماد به نفس بالاتری داشتند. بنابراین، سطح استرس و اضطراب آنها کمتر از افرادی بود که دعا نمی‌کردند. ریسبرگ (1999) در زمینه تأثیر مذهب بر بهداشت روانی، به این نتایج دست یافتند که رابطه مثبت و معنا داری بین باورهای مذهبی افراد و سلامت روانی آنها وجود دارد. بدین معنا که با افزایش گرایش‌های مذهبی، سلامت روانی افراد در زمینه عزت نفس و کاهش اضطراب و افسردگی نیز مشهود است

فرضیه‌های تحقیق

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق رابطه جهتگیری مذهبی و خود مهارگری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری در pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری در pdf

چکیده  
مقدمه  
روش پژوهش  
یافته‌ها  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری در pdf

نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، قم، دفتر نشر الهادی،

کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه 1365، (ج2و5)

حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل‌البیت، 1409 ق، ج2 و 27

مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء ،1404 ق، ج11،1و12

نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل‌البیت، 1408ه.ق، ج 2

آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،1366

آذربایجانی، مسعود، تهیه و ساخت آزمون جهت‌گیری مذهبی با تکیه بر اسلام، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، موسسه چاپ زیتون، 1382

آذربایجانی، مسعود، درآمدی بر روان شناسی دین، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385

جان بزرگی، مسعود، «جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان»، پژوهش در پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی، ش4،

بیانی، علی اصغر و همکاران، «بررسی رابطه ی جهت‌گیری مذهبی با اضطراب و افسردگی در دانشجویان»، علمی پژوهشی اصول بهداشت روانی، ش3 ،1387

بهرامی احسان، هادی، «ابعاد رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی و ارزیابی مقیاس جهت گیری مذهبی »، روان شناسی و علوم تربیتی، ش 69 ،

هومن، حیدر علی، استنباط آماری در پژوهش رفتاری، تهران، سمت، 1385

Tangney, J. P., et al., High self ـ control predicts good adjustment, less pathology, better grades, and interpersonal success. Journal of Personality, 2004, 72, 271-

Michael E. McCullough & Willoughby, L. B. pian, Religion, Self – Regulation, and Self – Control: Associations, Explanations,and Implications. Psychological Bulletin, 2009, Vol. 135, No. 1, 69 –

Baumeister, R. F., & Vohs, K. D, Handbook of Self – Regulation: Research, Theory, and Application. NewYork: Guilford Press,

Baumeister, R. F., & Exline, J. J, Virtue, personality, and social relations: Self ـ control as the moral muscle. Journal of Personality, 67, 1999, 1165 –

Jensen – Campbell, L.A., et al., Agreeableness, conscientiousness and effortful control processes. Journal of Research in Personality, 36, 2002, 476 –

Paloutzian .Raymond. F, Park .Crystal. L, Handbook of the psychology of religion and spirituality. New York, Guilford Press,

Desmond, S. A., et al., Religion, prosocial learning, self control, and delinquency Manuscript submitted for publication, 2008.-

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جهت‌گیری مذهبی اسلامی و عوامل آن، با خودمهارگری در میان زنان و مردان و نیز رابطه این عوامل با سطح اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. برای انجام این پژوهش، 120 نفر از دانشجویان با روش تصادفی انتخاب شدند و پرسش‌نامه‌های جهت‌گیری مذهبی ـ اسلامی و خودکنترلی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین عامل جهت‌گیری مذهبی و عامل اخلاق با خودمهارگری رابطه معناداری وجود دارد. در گروه مردان، عامل عقاید ـ مناسک و خودمهارگری دارای رابطه معناداری است. از سوی دیگر، تفاوت میانگین جهت‌گیری مذهبی و عامل اخلاق در دو طبقه خودمهارگری بالا و پایین معنادار است؛ اما تفاوت معناداری در عامل عقاید ـ مناسک مشاهده نمی‌شود. بین سطوح اقتصادی خانواده، در عوامل جهت‌گیری مذهبی افراد، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین این سطوح در میانگین خودمهارگری تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، با افزایش نمره مذهبی افراد، نمره‌های خودمهارگری آنها افزایش می‌یابد و هرچه تقید به اخلاق بالاتر می‌رود، توانایی در خودمهارگری افزایش می‌یابد. همچنین با افزایش تقید مردان در مناسک ـ عقاید اسلامی، بر میزان خودمهارگری آنها افزوده می‌شود. ازسوی دیگر، افراد با خودمهارگری بالا، در مقایسه با افراد دارای خودمهارگری پایین سطوح بالاتری از جهت‌گیری مذهبی را‌نشان می‌دهند و با تغییر سطوح اقتصادی افراد، تفاوتی در سطح دین‌داری آنها مشاهده نمی‌شود

کلید واژه‌ها: جهت‌گیری مذهبی، اخلاق، عقاید ـ مناسک، خودمهارگری

 

مقدمه

در دهه‌های اخیر مطالعه علمی دین و بررسی رابطه آن با متغیر‌های روان‌شناختی کانون توجه پژوهشگران مختلف قرار گرفته است. در واقع، دین یک نیروی روان‌شناختی است که می‌تواند بر روی نتایج زندگی انسانی تأثیر بگذارد.گستردگی این نتایج در سه حیطه بهداشت، بهزیستی روانی و رفتار اجتماعی را می‌توان به وضوح از مطالعات پژوهشگران دریافت

احتمال زنده‌ماندن افراد با سطح دین‌داری بالاتر، در هر موقعیت بیشتر از دیگران بوده، و حضور مکرر در شعائر دینی با کاهش مرگ و میر همراه است

34 درصد از 130مطالعه انجام گرفته، نشان‌دهنده تأثیر مثبت و معنادار دین‌داری بر افسردگی و اضطراب است

تحقیقات در ایران نیز رابطه مثبت و معنادار مذهبی بودن و سلامت روانی را اثبات کرده است. همچنین رابطه منفی و معنادار جهت‌گیری مذهبی و افسردگی و اضطراب در میان دانشجویان به اثبات رسیده است. و

در حیطه اجتماعی نیز در یک فراتحلیل از 60 مورد معلوم شد که دین‌داری با میزان پایین بزهکاری و جرم ارتباط داشته است. پژوهش‌های دیگر نیز‌نشان می‌دهد نوجوانانی که از سطح بالاتری از دین‌داری برخوردارند، میزان پایین‌تری از انحراف جنسی و نیز بارداری خارج از حیطه قانونی را گزارش می‌کنند

امّا اساساً دین چگونه بر روی این سه حیطه تأثیر می‌گذارد؟ پژوهش‌ها‌نشان داده است که نیروی «خود مهارگری» در عرصه‌های مختلف زندگی، تعیین کننده موفقیت است. ارتباط خودمهارگری با سازگاری روان شناختی، روابط بین فردی، پیشرفت در تکالیف و عملکرد تحصیلی اموری است که پژوهشگران رابطه مثبت و معنادار آن را ‌نشان داده‌اند. رابطه منفی خودمهارگری و میزان بزهکاری و مصرف الکل نیز‌نشان داده شده است. از یک طرف بعضی از دانشمندان علوم اجتماعی تأخیر در ارضای خواسته‌ها را یکی از رفتارهای پویا و بنیادی افرادی می‌دانند که به زندگی پس از مرگ معتقدند. بر همین اساس، وانر و آزکن ‌نشان دادند که افراد با دین‌داری بالاتر، آینده را بیش از افراد کمتر مذهبی در تصمیم‌گیری‌های فعلی خود در نظر می‌گیرند. از طرف دیگر، پژوهش‌های شخصیتی‌نشان می‌دهد که افراد در ابعاد شخصیتی با وجدان بودن و سازگاری بالا در حفظ اصول و قوانین برای انجام وظیفه، بهتر از دیگران ظاهر شده، در بازداری از یک پاسخ غالب و مسلط در برابر پاسخ غیرغالب بهتر نمایان می‌شوند. در عین حال، این افراد با نمره‌های بالا در ابعاد شخصیتی مذکور، سطح دین‌داری بالاتری را بروز می‌دهند. پژوهش ساروقلو به این نتیجه منجر شد که میان پنج عامل بزرگ شخصیت، «توافق» و «باوجدان بودن» پایاترین همبستگی را با دین‌داری‌نشان می‌دهند. توافق و با وجدان بودن شامل جنبه خودمهارگری می‌باشد؛ زیرا این عوامل به ترتیب متضمن توانایی «سازگاری» رفتار شخص با آرزوها و احساسات دیگران و توانایی تحمل خواسته‌ها می‌باشند

همچنین محققان دریافتند که عامل «G» در تست 16عاملی شخصیت کتل، تنها عاملی است که قوی‌ترین ارتباط را با گرایش به مسیحیت نشان داده است

در یک فرا تحلیل توسط باگ و رابرتز معلوم شد افراد «با وجدان» (که مشخصاً شامل خودمهارگری است)، سطوح بالاتری از فعالیت بدنی، مصرف کمتر الکل و مواد مخدر، عادات خوراکی سالم‌تر و رانندگی ایمن‌تر را در مقایسه با افراد کمتر وظیفه‌شناس نشان می‌دهند. همچنین شواهدی مبنی بر رابطه منفی خودمهارگری و جنایتکاری وجود دارد. پس خودمهارگری نیز با سه حیطه بهداشت، بهزیستی روانی و رفتار اجتماعی روابط معناداری را ‌نشان می‌دهد. در حالی که به پژوهش‌های نشان دهنده ارتباط این نتایج با سطح بالای دین‌داری اشاره کردیم

بنابراین، می‌توان گفت دین‌داری با خودمهارگری در مسیر زندگی انسانی مرتبط است و این رابطه باید سهم بسزایی در تبیین ارتباطات دین‌داری با نتایج مهم زندگی داشته باشد

پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی رابطه بین جهت‌گیری مذهبی اسلامی و خودمهارگری بپردازد تا بتواند در تبیین چگونگی تأثیرگذاری دین بر بهداشت، بهزیستی روانی و رفتارهای اجتماعی، این هدف را دنبال کند که عامل خودمهارگری می‌تواند تبیین‌گر روابط ذکر شده باشد. با توجه به رویکرد اسلامی پژوهش، اهمیت توصیه‌های مکرر دین اسلام مبنی بر توسعه و تقویت نیروی خودمهارگری در روان آدمی هرچه بیشتر آشکار شده و در پی آن، برای ارتقای سطح سلامت افراد و جامعه، به تقویت عامل خودمهارگری، آن هم از طریق آموزه‌های دین اسلام پرداخته شود

در پژوهش‌های انجام شده، پژوهشی با موضوع بررسی رابطه دین‌داری اسلامی با عامل مستقل خودمهارگری دیده نمی‌شود و در پژوهش‌های ایرانی نیز پژوهش مستقلی در این زمینه یافت نمی‌شود

فرضیه اصلی پژوهش این است که جهت‌گیری مذهبی اسلامی با خودمهارگری رابطه مثبت معناداری دارد. فرضیه‌های دیگر پژوهش عبارت‌اند از: 1 عقاید ـ مناسک مذهبی به منزله یکی از عوامل جهت‌گیری مذهبی اسلامی با خودمهارگری ارتباط مثبت معناداری دارد؛ 2 اخلاق اسلامی به مثابه یکی دیگر از عوامل جهت‌گیری مذهبی، رابطه مثبتی با خودمهارگری دارد. پرسش‌های این پژوهش عبارت‌اند از اینکه آیا بین میانگین جهت‌گیری مذهبی زنان و مردان در خودمهارگری بالا و پایین تفاوت معنادار وجود دارد؟ آیا سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده، رابطه مثبتی با سطح دین‌داری و خودمهارگری افراد دارد؟

 

روش پژوهش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با ج

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی در pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی در pdf

چکیده  
مقدمه  
آیا هیچ دلیل تجربی در حمایت از این مواضع وجود دارد؟  
نارسیسیزم  
فرضیه‌های پژوهش  
روش  
ابزارهای پژوهش  
پرسش‌نامه شخصیت پنج عاملی (گلدبرگ، 1992)  
پرسش‌نامه جهت گیری‌های دینی درونی و بیرونی  
مقیاس جهت‌گیری دینی جستجو (بتسون، 1993)  
مقیاس جهت‌گیری دینی مسلمانان ـ مسیحیان32  
مقیاس نارسیسیزم (توماس و مارگولیس،1980)  
نتایج  
گزارش کلی  
یافته‌های پژوهش           بررسی فرضیه‌ها بر اساس یافته‌های پژوهش  
اجتماعی شدن دینی  
بازگشت به الگوی کلونینگر  
تحلیل یافته‌های پژوهش در خصوص نارسیسیزم  
تبیین ارتباط عامل ثبات هیجانی با جهت‌گیری جستجو  
تبیین ارتباط عوامل شخصیت و جهت‌گیری بیرونی  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی در pdf

ـ قربانی، نیما و واتسن، پل جی، «بررسی خودشیفتگی ناسالم در نمونه‌ای از دانشجویان ایرانی و آمریکایی»، روانشناسی معاصر، ش 1، 1385، ص 20-28

ـ قربانی، نیما، سبک‌ها و مهارت‌های ارتباطی، تهران، نشر تبلور، 1384

ـ کیومرثی، محمدرضا، رابطه جهت‌گیری مذهبی با عوامل شخصیت، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی€، 1382

ـ امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی€، 1371

ـ ولف، دیوید ام، روان‌شناسی دین، ترجمه محمد دهقانی، تهران، رشد، 1386

Argyle, M., & Hills, p. (2000). Religious experience and their relationship with happiness and personality. International Journal for the Psychology of Religion, 10, 157-

Batson, C. D., and Burris, C. T. (1994). Personal Religion. The Psychology of Prejudice. P. 149-

Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1995). Primary traits of Eysenck’s P-E-N system: Three and five factor solutions. Journal of personality and Social Psychology, 69, 308-

Donahue, M. J. (1985). Intrinsic and extrinsic religiousness. Journal Of Personality and Social Psychology, 48, 400-

Eysenck, H. J. (1954). The psychology of politics. London: Routledge & Keegan Paul

Eysenck, H. J., & Eysenck, S. B. G. (1964). Manual for the Eysenck Personality inventory. San Diego, CA: Educational and Industrial Testing Service

Eysenck, M. W. (1998). Personality and the psychology of religion. Mental Health, Religion and Culture, 1, 11-

Francis, L. J. (1992). Is Psychoticism really a dimension of personality fundemental to religiosityPersonality and Individual Differences, 13, 645-

Francis, L. J., Lewis, J. M., Brown, L. B., & Philipchalk, R. (1995). Pertsonality and religion among undergraduate students. Journal of Psychology and Christianity, 14, 250-

Goldberg, L. R., Johnson, J. A., Eber, H. W., Hogan, R., Ashton, M. C., Cloninger, C. R., & Gough, H. G. (2006). The international personality item pool and the future of public-domain personality measures.Journal of Research in Personality, 40, 84-

Ghorbani, N., Watson, P. J., Gharamaleki, A. F., Morris, R. J., Hood, R. W. (2002). Muslim-Chritian Religious Orientation Scales: Distinctions, Correlations, and Cross- Cultural Analysis in Iran and the United States. The International Journal for The Psychology of Religion, 12(2), 69-

Gorsuch, R. L. (1984). Measurement: the Boon and Bane of Investigating Religion. American Psychologist, 39, 228-

Hills, P., & Argyle, M. (1998). Positive moods derived from leisure and their relationship to happiness and personality. Personality and Individual Differences25, 523-535

Hills, P., Francis, L. J., Argyle, M., & Jackson, C. J. (2004). Primary Personality trait correlates of religious practice and orientation. Personality and Individual differences, 36, 61-

Hood, R. W., Jr., and Morris, R. J. (1985). Conceptualization of Quest. Review of Religious Research, 26, 391-

Kirkpatrick, L. A.& Hood, R. W. (1990). Intrinsic-Extrinsic Religious Orientation. Journal for the Scientific Study of Religion, 29, 442-

Lewis, C. A. (1999). Is the relationship between religiosity and personality …. Mental Health, Religion and Culture, 2, 105-

Maltby, J. (1999). Religious orientation and Eysenk’s personality dimentions. Personality and Individual Differences, 26, 79-

Pargament, K. I. (1997). The psychology of Religion and Coping. Newyork: Guilford Press

Paloutzian, R. F., & Park, C. L. (2005). Handbook of The psychology of religion and spirituality. New York: Guilford Press

Pfeifer, S., & Waelty, U. (1995). Psychopathology and religious commitment. Psychopathology, 28, 70-

Roman, R. E., & Lester, D. (1999). Religiosity and mental health. Psychological Report, 85,

Saroglou, V. (2002). Religion and the five factors of personality: a meta-analytic review. Personality and Individual Differences, 32, 15-

Siegman, A. W. (1963). A Cross-cultural investigation of the relationship bet. Introversion-extroversion, social attitudes and anti-social behaviour. British Journal of Social and Clinical Psychology, 2, 196-

Spilka, B., Hood, R. W., Hunsberger, B., & Gorsuch, R. (2003). The psychology of Religion: An Empirical Approach (3rd ed.). New York: Guilford Press

Spilka, B., Kojetin, B., and McIntash, D. (1985). Forms and Measures of Personal Faith. Journal Scientific study of Religion, 24, 437-

Taylor, A., & McDonald, D. A. (1999). Religion and the five factor model of personality. Personality and Individual Differences, 27, 1243-

Watson, P. J., (1994). Complexity of self-consciousness subscales. Journal of Social Behavior and personality, 9, 761-

Watson, P. J., Ghorbani, N., Davison, H. K., Bing, M. N., Hood, R. W., & Gharamaleki, A. F. (2002). Negatively Reinforcing Personal Extrinsic Motivations: Religious Orientation, Inner Awareness, and Mental Health in Iran and the United States. The International Journal for The Psychology of Religion, 12 (4), 255-

Wulff, D. M. (1997). Psychology of Religion: Classic and Contemporary (2nd ed.). New York: Wiley

 

 

چکیده

در این پژوهش، رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و نارسیسیزم پاتولوژیک، به عنوان یک ساختار شخصیتی ناسالم با جهت‌گیری دینی دانش‌پژوهان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم بررسی شده است. گروه نمونه، شامل 104 دانش‌پژوه مرد و 48 نفر زن بود. دانشجویان به پرسش‌نامه‌های 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ، جهت‌گیری دینی درونی/ بیرونی آلپورت و راس، جهت‌گیری دینی جستجوی بتسون، جهت‌گیری دینی مسلمانان- مسیحیان، نارسیسیزم ناسالم مارگولیس پاسخ دادند. فرضیه اصلی این پژوهش مبنی بر ارتباط ویژگی‌های شخصیتی و جهت‌گیری دینی تأیید شد، اما قدرت پیش بینی دینداری از سوی عوامل شخصیت، برخلاف انتظار، چشمگیر نبود. از میان عوامل شخصیت، بیش از همه عامل پایداری هیجانی، نوع جهت‌گیری دینی را پیش‌بینی می‌کرد. عامل پایداری هیجانی، به طور مثبت پیش بینی کننده جهت‌گیری درونی، و به صورت منفی پیش بینی کننده برخی ابعاد جهت‌گیری بیرونی و جهت‌گیری جستجو بود. عامل وظیفه‌شناسی نیز جهت‌گیری دینی فرهنگی را پیش‌بینی کرد. اما شواهدی دال بر تأیید نقش عوامل توافق و گشودگی به تجربه در پیش‌بینی جهت‌گیری دینی به دست نیامد. نارسیسیزم پاتولوژیک با جهت‌گیری درونی ارتباط منفی، و با برخی ابعاد جهت‌گیری بیرونی از جمله جهت‌گیری آخرتی منفی ارتباط مثبت داشت

کلیدواژه‌ها: عوامل شخصیتی، جهت‌گیری دینی، نارسیسیزم، شخصیت، خودشیفتگی، بیمارگون

 

 

مقدمه

شیوه‌های دینداری افراد متفاوت است. این امر را می‌توان با مشاهده افراد مذهبی، حتی در یک آئین و کیش، نیز تأیید نمود. محققان نیز تلاش کرده‌اند تا سبک‌های مختلف دینداری را از یکدیگر تفکیک نمایند، در این جهت، سنخ‌شناسی‌های متعددی از سوی فلاسفه و روان‌شناسان ارائه شده است. سنخ‌شناسی‌های اولیه از تعاریف دقیق و تمایز کمتری برخوردارند، ولی به تدریج سنخ‌شناسی‌های پیچیده تر و دقیق تری ارائه شده است.1 یکی از سؤالات اساسی حوزه روان‌شناسی دین این است که، تفاوت دینداری افراد از چه چیزی ناشی می‌شود. آیا این تنوع ناشی از تفاوت‌های فرهنگی است؟ یا محصول جریان تحول است؟ آیا نقش خانواده و همسالان در این میان اهمیت خاصی دارد، و یا رّدپای صفات و ابعاد شخصیتی را می‌توان در نوع دینداری افراد جستجو کرد

تعیین این موضوع، که دینداری چگونه با ابعاد اصلی شخصیت انسان ارتباط می‌یابد، نقطه شروع مهمی در شکوفایی پیوند میان روان‌شناسی شخصیت و بررسی علمی دین بوده است. در دهه اخیر، بسیاری از محققان در مورد این موضوع تحقیق کرده‌اند که، آیا تفاوت‌های فردی در دینداری با تفاوت‌های فردی در صفات شخصیتی سه عامل بزرگ شخصیت، یا طبقه بندی P-E-N؛ یعنی، روان گسیخته خویی، برون‌گرایی، روان رنجورخویی، و پنج عامل بزرگ شخصیت، یا Big Five؛ یعنی گشودگی به تجربه، وظیفه‌شناسی، برون‌گرایی، توافق، و روان‌رنجورخویی ارتباط دارند یا خیر؟

آیسنک (1954)، بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی و اینکه درون‌گراها نسبت به برون‌گراها با سهولت بیشتری اجتماعی می‌شوند، اظهار داشت که، درون‌گراها نسبت به باورهای اخلاقی و دینی همدلی بیشتری دارند.2 تلاش‌های اولیه برای نشان دادن ارتباط منفی بین برون‌گرایی و دینداری نتایج متعارضی به دست داده است. سیگمن3 (1963) دریافت که درون گرایی‌ـ برون‌گرایی یک منبع مهم واریانس در رفتار دینی شرکت کنندگان است. اما جهت ارتباط به واسطه جنسیت، و تعلق دینی بین شرکت کنندگان یهودی و پروتستان متفاوت است.4 یک بررسی در لهستان نشان داد که، در میان ساکنان یک شهر، مردان و زنان درگیر در فعالیت‌های مذهبی «کاملاً درون گرا» بودند. همچنین، برای نمونه‌ای از دانشجویان انجمن مسیحی کمبریج، اعمال دینی با نمرات پایین تر برون‌گرایی در میان مردان، و نه در میان زنان، ارتباط داشت. در نقطه مقابل، تحقیقات ناوس5 نشان داد که، روحانیان و کارآموزان روحانی به برون‌گرایی تمایل دارند. اما سایر بررسی‌ها نتوانست هیچ ارتباط معناداری با برون‌گرایی نشان دهد.6

دیدگاه‌های نظری متفاوتی در خصوص روان آزرده خویی وجود دارد. همان طور که بیان شد، فروید مدعی بود که افراد مذهبی، یا حداقل افرادی که در مناسک دینی شرکت می‌کنند، به یک نوروز وسواس مبتلا هستند. این ادعا به این پیش بینی منجر می‌شود، که افراد مذهبی نسبت به افراد غیرمذهبی در بعد روان رنجورخویی نمره بالاتری می‌گیرند. دیدگاه جیمز درخصوص شیوع ناراحتی روانی در میان افراد به شدت مذهبی، تأثیر مشابهی را نشان می‌دهد. اما یونگمدعی است که یک چشم انداز دینی، سلامتی بخش و منشأ بهزیستی روانی است، و پرات ادعا می‌کند که تجارب دینی خفیف با آشفتگی روانی ارتباط ندارند و یک منبع شادکامی فزاینده به حساب می‌آیند.7

آیا هیچ دلیل تجربی در حمایت از این مواضع وجود دارد؟

هیلز و آرگیل (1998) نمرات روان رنجورخویی پائین تری را در میان اعضای کلیسا نسبت به دیگران پیدا کردند. همچنین، تیلور و مک دونالد8 (1999)، در کار بر روی یک نمونه 110 دانشجوی کانادایی، گزارش دادند که نمرات روان رنجور خویی مقیاس پنج عاملی برای افراد فاقد تعلق مذهبی بزرگتر بود، و این تأثیر به خصوص در میان زنان چشمگیر می‌نمود. سینگ و گوپتا (1996) در یک بررسی در هند نشان دادند که، روان رنجورخویی با ارزش‌های دینی ارتباط مثبت دارد. یک فراتحلیل جدید نشان داده است که، دینداری بیرونی با سطوح بالای روان رنجور خویی ارتباط دارد، در حالی که «دینداری و معنویت گشوده و رشدیافته» منعکس کننده ثبات هیجانی است. اما بررسی‌های متعدد نتوانسته‌اند ارتباطی میان میزان رفتار مذهبی و روان رنجورخویی کشف کنند.9

یک اجماع قوی تر در مورد ارتباط معکوس بین روان گسسته خویی و رفتار مذهبی وجود دارد. فرنسیس10 (1992) از یک بررسی بر روی بیش از 1300 جوان بریتانیایی نتیجه گرفت که، روان گسسته خویی جنبه‌ای از شخصیت است که برای تفاوت‌های فردی در خصوص دینداری بنیادی است، و این یافته با دو بررسی جدید آرگیل (2000) و آیسنک(1998) و یک فراتحلیل ساراگلو(2002) تأیید شد. بررسی اعضای کلیسای ارتدوکس یونان و مسلمانان توس ویلد و جوزف (1997) نشان داد که، نتیجه‌گیری فرانسیس ممکن است در سایر فرهنگ‌ها نیز تکرار شود. آیسنک (1998) نشان داد که، ارتباط بین روان گسسته خویی و دینداری، ممکن است تحت تأثیر مقبولیت اجتماعی، آن گونه که توسط مقیاس لی ارزیابی شده است، قرار داشته باشد

روان گسسته خویی پائین و دینداری بالا هر دو از لحاظ اجتماعی مطلوب تلقی می‌شوند، لذا ادعا شده است افرادی که در مقبولیت اجتماعی نمره بالایی دارند، در روان گسسته خویی نمره پایین و در دینداری نمره بالا کسب می‌کنند.11

اما چندین بررسی نشان داده است که، ارتباط روان گسستگی و دینداری، پس از اینکه سهم نمرات مقیاس لی یا سایر مقیاس‌های مقبولیت اجتماعی کنار گذاشته شود نیز معنادار است.12

تیلور و مک دونالد (1999)، با استفاده از یک نمونه وسیع (1100> N ) از دانشجویان کانادایی، هیچ ارتباطی میان برون‌گرایی و مقیاس‌های رفتار دینی، از جمله دینداری بیرونی و درونی، نیافتند. فایفر و والتی (1995) به هیچ ارتباطی بین روان رنجورخویی و دینداری درونی پی نبردند. مالتبی13 (1999) گزارش کرد که دینداری بیرونی و دینداری درونی هیچ ارتباط معناداری با برون‌گرایی یا درون گرایی ندارد. برعکس، چائو، جانسون، باورز، دارویل، و دانکو (1990) گزارش کردند، روان رنجورخویی با جهت‌گیری بیرونی ارتباط منفی و با دینداری درونی ارتباط مثبت دارد. در حالی که، یک فرابررسی توسط ساراگلو،14 یک ارتباط مثبت بین دینداری بیرونی و روان رنجورخویی را نشان داد. این نتایج متعارض، احتمالاً ناشی از تأثیر متغیرهای واسطه باشد. هاچینسون، پاتوک پکهام، چئونگ، و ناگوشی15 (1998) دریافتند، دینداری درونی پیش بینی کننده صفات شخصیت وسواسی- اجباری (روان آزردگی) در میان مسیحیان کاتولیک است. رابینسون(1990) به روابط کوچک اما مثبت میان جهت‌گیری بیرونی و روان گسسته خویی پی برد. در حالی که، مالتبی (1999) به این نتیجه‌گیری رسید که، روان گسسته خویی تنها با جهت‌گیری درونی ارتباط دارد.16

ساراگولو (2002) یک فراتحلیل از روابط بین الگوی پنج عاملی ( FFM) و مقیاس ‌های دینداری،17 پختگی معنوی،18 بنیادگرایی دینی، و دین بیرونی اجرا کرد. وی اظهار کرد که دینداری، یعنی، شرکت در فعالیت‌های دینی، مثل نیایش، با ابعاد توافق و وظیفه‌شناسی ارتباط دارد. پختگی معنوی با تمام پنج بعد شخصیت مرتبط است، در حالی که، دین بیرونی با روان رنجورخویی همبستگی بالا دارد. بنیادگرایی دینی با تمام ابعاد به استثنای وظیفه‌شناسی ارتباط دارد.19

در ایران به خصوص درباره رابطه عوامل شخصیت و دین و مسائل ارزشی پژوهش‌هایی انجام گرفته است. تحلیل رگرسیونی نتایج برخی تحقیقات، مثل تحقیق دلخموش و احمدی، بیانگر تأثیر عوامل شخصیت بر دینداری است.20

همان‌طور که با مرور پیشینه پژوهشی این حوزه مشخص می‌شود، نتایج تحقیقات متفاوت و بعضاً متناقضند. این مسئله ضرورت گسترش تحقیقات در این زمینه و بررسی نقش میانجی‌های دینداری را روشن می‌سازد. بررسی نحوه تأثیر صفات شخصیتی بر دینداری نیز اهمیت فراوانی دارد، که طرح آن مجال دیگری می‌طلبد

نارسیسیزم

نارسیسیزم یا خوددوستداری ناسالم، یک ساختار شخصیتی با مؤلفه‌هایی همچون حسادت، تکبر، بهره کشی، احساس محق بودن، ناتوانی در همدلی با دیگران و ; است. بر اساس طبقه بندی اختلالات روانی، نارسیسیزم وقتی در شکل افراطی خود در قالب اختلال شخصیت ظاهر می‌شود، یک الگوی فراگیر خودبزرگ بینی در خیال یا عمل، نیاز به تحسین، و فقدان قدرت همدلی است که از اوایل بزرگسالی شروع شده و نشانه‌های آن به شرح زیر است

احساس خودبزرگ بینی و مهم بودن؛ خیالپردازی در زمینه قدرت، موفقیت، استعداد، زیبایی و عشق؛ پندار استثنایی بودن و این که فقط افراد خاصی می‌توانند او را بفهمند و با او ارتباط برقرار کنند؛ نیاز به تحسین افراطی؛ احساس محق بودن، انتظار این که دیگران باید با تمام نیازها و توقعات وی موافقت کنند؛ بهره کشی از دیگران، استفاده از دیگران برای مقاصد خود و گروه؛ فقدان قدرت همدلی، نسبت به درک و ملاحظه احساسات دیگران؛ حسادت نسبت به دیگران، و یا اعتقاد به این که دیگران به او حسد می‌برند؛ نمایش نگرش‌ها یا اعمال خودخواهانه و پرنخوت.21

گذشته از حالت‌های افراطی نارسیسیزم، که در قالب یک اختلال شخصیت ظاهر می‌شود، همه انسان‌ها کم و بیش درجاتی از نارسیسیزم را نشان می‌دهند. هر اندازه آدم‌ها از پختگی و سلامت بیشتری برخوردار باشند، کمتر دچار حالت‌های خودشیفتگی‌اند، اما بسیار به ندرت پیش می‌آید نارسیسیزم کاملاً از وجود انسان‌ها رخت بربندد.22

یافته‌های پژوهشی در جمعیت‌های بهنجار نشان می‌دهد که، نارسیسیزم یک ساختار پیچیده چندوجهی شخصیتی است و با سلامت روان به شکلی پیچیده مرتبط است. مؤلفه‌های نارسیسیزم به عنوان یک ساختار یا ویژگی شخصیتی عبارتند از: بهره کشی‌ـ احساس محق‌بودن،23 رهبری‌ـ اقتدار،24 برتری طلبی‌ـ نخوت،25 و خودتحسین گری- خودفرورفتگی26.27

الگوهای ارتباطی پرخاشگری و سلطه گری از همبسته‌های اساسی نارسیسیزم است. بر اساس الگوی پنج عاملی شخصیت، نارسیسیزم برابر است با برون‌گرایی بالا، توافق پائین، پایداری هیجانی پائین. در میان عامل‌های استخراجی از مقیاس خودشیفتگی، بهره کشی‌ـ احساس محق بودن، پیش بینی کننده مشکلات روانی مثل افسردگی و اضطراب است. در حالی که، رهبری‌ـ اقتدار، برتری طلبی‌ـ نخوت، و خودتحسین گری- خودفرورفتگی ابعاد سالمی همچون ارزش خود را به صورت ضعیف پیش بینی می‌کنند و با سازش نایافتگی‌هایی همچون اضطراب و افسردگی بی ارتباطند.28

در این پژوهش، از آن جا که نارسیسیزم یک ساختار شخصیتی ناسالم در نظر گرفته می‌شود، در جنب بررسی رابطه عوامل شخصیت با نوع جهت‌گیری دینی، رابطه نارسیسیزم نیز با نوع انگیزه‌های دینداری بررسی می‌شود. این بررسی به ما کمک می‌کند تا سبک‌های ناسالم دینداری را مورد توجه قرار دهیم

فرضیه‌های پژوهش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق بررسی جایگاه «معنویت» در الگوهای عمده سلامت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق بررسی جایگاه «معنویت» در الگوهای عمده سلامت روان در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق بررسی جایگاه «معنویت» در الگوهای عمده سلامت روان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق بررسی جایگاه «معنویت» در الگوهای عمده سلامت روان در pdf

چکیده  
مقدمه  
ضرورت تعریف سلامت  
تعریف سلامت  
نقد و بررسی  
دیدگاه‌ها‌ی مربوط به سلامتی و بیماری  
الگوهای عمده در تعریف سلامت  
تعریف‌های «سلامت روان»  
عوامل مؤثر بر سلامت روان  
الگوهای عمده سلامت روان  
نقد الگوی زیستی ـ پزشکی  
نقد الگوی سیستمی  
نقد الگوی چند‌ بعدی  
نقد الگوی ارتقا  
لزوم توجه جدّی به الگوهای معناگرای سلامت روان  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تحقیق بررسی جایگاه «معنویت» در الگوهای عمده سلامت روان در pdf

اصفهانی، محمدمهدی و دیگران، آئین تندرستی، تهران، تندیس، 1383

باباپورخیرالدین، جلیل و همکاران، «بررسی رابطه بین شیوه‌های حل مسئله و سلامت روانشناختی دانشجویان»، روانشناسی، ش 25، سال هفتم، ش، بهار 1382، ص16 ـ 3

تبرائی، رامین، و همکاران، «بررسی سهم تأثیر جهت گیری مذهبی بر سلامت روان در مقایسه با عوامل جمعیت شناختی»، روان شناسی و دین، سال اول، شمار سوم، پاییز 1378، ص 37 ـ 62

حبی، محمدباقر، «سلامت روانی در چشم اندازی گسترده‌تر»، حوزه و دانشگاه، سال دهم، ش 41، زمستان 1383 ص 106ـ122

خدایاری فرد، محمد و همکاران، «گستر پژوهش‌های روانشناختی در حوز دین»، اندیشه و رفتار، سال ششم، ش 4، بهار 1380

رفیعی‌نیا، پروین و همکاران، «رابط سبک‌های ابراز هیجان با سلامت عمومی در دانشجویان»، روانشناسی، ش 37، سال دهم، ش 1، بهار 1385، ص 84 ـ 105

سارافینو، ادوراد. پ.، روان‌شناسی سلامت، ترجمه گروهی از ترجمه الهه میرزایی، تهران، رشد، 1384

شولتز، دوان. پی، و سیدنی الن شولتز، تاریخ روان شناسی نوین، ترجمه علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، 1378

شولتز، دوان. پی، و سیدنی اِلِن شولتز، ترجمه یحیی سیدمحمدی، نظریه‌های شخصیت، تهران، ویرایش، 1387

شولتس، دوآن، روان‌شناسی کمال: الگوهای شخصیت سالم، ترجمه گیتی خوشدل، تهران، پیکان، 1388

شهیدی، شهریار و همکار، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، 1381

قمری‌گیوی، حسین، «معنویت، هویت و بهداشت روانی در گستر زندگی»، روان شناسی و دین، سال اول، ش 4، زمستان 1387، ص45 ـ 71

کرتیس، آنتونی جیمز، روان‌شناسی سلامت، ترجمه علی فتحی‌آشتیانی و همکاران، تهران، مؤسسه انتشارات بعثت، 1382

کوهن، تامس. اس،ساختار انقلاب‌های علمی جهان، ترجمه: احمد آرام، تهران، سروش، 1369

گردی، فلور، و همکاران، «رابط سلامت روانی با تفکرات غیرمنطقی در دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی»، پژوهش‌های روانشناختی، ش 16، زمستان1383، ص61 ـ 45

میلانی‌فر، بهروز، بهداشت روانی، تهران، قومس، 1376

میلر، ای. جرالدین، ترجمه علیرضا شیخ شعاعی و رامین تبرائی، تلفیق دین و روان شناسی در درمان، مسایل و توصیه‌ها، پژوهش و حوزه، سال هفتم، ش 1، بهار 1385، ص 169 ـ 184

وولف، دیوید. ام، روانشناسی دین، ترجمه محمد دهقانی، تهران، رشد، 1386

Culliford, Larry, Healing from within spirituality and mental health.Advances in Psychiatric Treatment.8, 2002, pp 249-

Gartner, J., Larson, D. B., & Allen, G. D, Religious commitment and mental health: a review of empirical literature. Journal of Psychology and Theology, 1991, 19, 6-

Hackney, C. H., & Sanders, G. S, Religiosity and mental health: A metaـanalysis of recent studies. Journal for the Scientific Study of Religion, 2003, 42,43-

Hills, P., Francis, L. J, et al. Primary Personality trait correlates religious practice and orientation. Personality and Individual Differences, 2004, 36, 61-

Nelson, M.James,. Psychology, Religion, and Spirituality, New York: Springer,

Maltby, J. Religious orientation and Eysenk’s personality dimensions. Personality and Individual Differences, 26, 1999, p.105-

Paloutzian, F. Raymond. & Park, L. Crystal, Handbook of the Psychology of Religion and Spirituality, New York: The Guilford Press,

Payne, I. R., et al, Review of religion and mental health: Prevention and the enhancement of psychological functioning. Prevention in Human Services, 9, 1991, 11-

Saroglou, V, Religion and the five factors of personality: a meteaـanalytic review. Personality and Individual Differences, 32, 2002, 15-

Sheridan, Ch. L. & Radmacker, S. A, Health Psychology, Challenging the Biomedical Model, New York: Wiley, 1992, p.1-

Timothy, W. Smith, “Religion and Spirituality in the Science and Practice of Health Psychology: Openness, Skepticism, and the Agnosticism of Methodology” in Plante, Thomas G. and Allen, C. Sherman (eds.), Faith and Health: Psychological Perspectives. New York and London: The Guilford Press, 2001, pp. 355-

Wills, Margaret, Connection, action and hope, an invitation to reclaim the spiritual in health care. Journal of Religious Health. 8, 18, 2007, p.423-

چکیده

این نوشتار با روش تحلیلی، به نقد و بررسی سه الگوی پیشین «سلامت» پرداخته است که با بروز بحران در حوز سلامت دچار چالش شده‌اند. پدیدآیی بحران‌ها، نشانگر زمان مناسب برای روی آوردن به الگوهای پیشرفته‌تر «سلامت» است. الگوهای نظری «سلامت روان» که همواره تابعی از الگوهای نظری سلامت بوده‌اند نیز در تبیین واقعیت‌های مرتبط ناکافی هستند. بنابراین، جریان علمی روان‌شناسی نیز با بی‌توجهی به ابعاد روحانی و معنوی در الگوهای پیشین سلامت روان، نتوانسته است برای توصیف، تبیین و انحلال بحران‌های سلامت روان کافی باشد. در نتیجه، تأسیس الگویی با توجه به ابعاد معنوی ضروری است. البته پرهیز از التقاطی‌نگری و به‌کارگیری سازه‌های ناهمگون و ناسازگار با ابعاد روحی و معنوی و در نهایت توجه به تفاوت ماهوی مفاهیم «روان»، « نفس» و «روح» نیز ضروری است

کلیدواژه‌ها: الگوهای سلامت، الگوهای سلامت روان، معنویت، الگوی زیستی ـ روانی ـ اجتماعی

 

مقدمه

مفهوم سلامت، و واژه‌ها‌ی هم‌تراز آن، همچون واژه سلامتی، از مفاهیمی‌اند که همواره انسان بدان توجه کرده و برای دستیابی به آن ‌کوشیده است. «سلامتی کیفیتی از زندگی است که تعریف آن مشکل، و اندازه‌گیری واقعی آن تقریباً غیرممکن است» ؛ اما به هر حال، مطالعه درباره «سلامت»، ابعاد آن وعوامل پیش‌بینی‌کننده و ارتقا‌دهنده آن، به دلیل اهمیت فراوان، همواره مورد توجه پزشکان، فیلسوفان، و روان‌شناسان بوده است

در مسیر تحقق این هدف، با گذر از دوره‌ها‌ی مختلف تاریخ علم پزشکی که در هر کدام از آنها شاهد حاکمیت افکار و روش‌ها‌ی گوناگون درباره بیماری و درمان هستیم، تحول سریع و جهش‌های بزرگ در علوم پزشکی در قرن بیستم به ارتقای سلامت و تدوین نظام‌ها‌ی بهداشتی و درمانی پیشرفته‌منجر شده است. در نتیجه، امروزه با منسوخ شدن عقاید دخالت نیروهای شیطانی یا خدایان در پدیدآیی بیماری‌ها، گذر از بیماری‌ها‌ی واگیردار در قرن‌های هفدهم تا نوزدهم، کشف عوامل عفونی، کشف واکسن و آنتی‌بیوتیک‌ها ـ مانند پنی سیلین در سال 1947 ـ در قرن نوزدهم، و افزایش اقدام‌های پیشگیرانه، الگوهای پیشین «بیماری» تا حدود زیادی از بین رفته‌اند که این مسئله به کاهش مرگ‌ومیر، و همزمان افزایش امید زندگی منجر شده است. با وجود این، روشن است که در نتیجه افزایش طول عمر، بیماری‌هایی با الگوی جدید جای آنها را گرفته، و علل اصلی ناخوشی و عوامل بیماری‌ها بسیار متفاوت شده باشد

با در نظر گرفتن آنچه بیان شد و با توجه به تغییر الگوهای بیماری، می‌توان دریافت که الگوهای فرضی درباره سلامت نیز دستخوش تغییر شده باشند و ضرورتاً الگوهای جدیدتر جایگزین الگوهای پیشین شوند؛ تنها در این صورت است که نظریه‌های سلامت توسط گزینه‌های جدید، با کارآمدی و کفایت بیشتری خواهند توانست وضعیت موجود را تبیین،‌و راه‌حل مناسبی را برای آن ارائه کنند

فلاسفه علم مکرّر ثابت کرده‌اند که همیشه بیش از یک ساختمان نظریه‌ای می‌تواند بر روی یک مجموعه معین از داده‌ها قرار بگیرد. تاریخ علم نشان داده است که مخصوصاً در نخستین مراحل رشد یک نمونه جدید، حتی اختراع کردن چنین گزینه‌ها (آلترناتیوها) چندان دشوار نیست. در علم ـ همچون در کارخانه ـ عوض کردن افزارها کاری فوق‌العاده است و به زمانی اختصاص دارد که نیازی برای آن پیدا شود. اهمیت بحران‌ها در آن است که نشانه‌ای برای آن فراهم می‌آورند که وقت عوض کردن افزارها فرا رسیده است

در این میان، یکی از عمده‌ترین ملاحظات و بازنگری‌ها درباره نظریه‌های مربوط به سلامت و سلامت روان، حول محور «معنویت» و لزوم گنجاندن آن در تعریف‌ها و الگوهای سلامت روان بوده است

 

ضرورت تعریف سلامت

«تندرستی» و «روان‌درستی» همواره مورد توجه دانشمندان در دو حیطه پزشکی و روان‌شناسی بوده است. به نظر می‌رسد از وحدت مفاهیم تندرستی و روان درستی، مفهوم مهم‌تری، به نام «سلامت عمومی» به وجود می‌آید

پیش از بازشناسی مفهوم «سلامت روان»، لازم است مفهوم «سلامت» را به طور دقیق تعریف، و بازشناسی کنیم؛ زیرا تا مفهوم و مؤلفه‌های سلامت تعیین نشوند، رابطه، جایگاه و نقش سلامت روان به مثابه یکی از اجزای سلامت تعیین نمی‌‌شود؛ همچنین رابطه آن با سایر اجزا و مؤلفه‌های سلامت نیز نامشخص خواهد بود

استون (1979) یادآور می‌گردد که ما تا زمانی که نتوانیم بر سر معنا و چگونگی اندازه‌گیری سلامت به یک توافق دست یابیم، نخواهیم توانست به مسائلی پاسخ دهیم که مرتبط با این است که چگونه می‌توان آن را حفظ کرده، توسعه داده و بهبود بخشیم»

تعریف سلامت

در ابتدا یادآوری این نکته ضروری و مناسب است که «سلامت عمومی»، مفهومی متناظر با «سلامت کلّی» است و نباید آن را با مفهوم «سلامت بدنی» یکسان دانست

متخصصان، تعریف‌های متعددی از این مفهوم ارائه داده‌اند؛ هرچند تقریباً همه آنها موضوع مشترکی دارند و آن «مسئولیت در قبال خود و انتخاب سبک زندگی سالم» است. برای مثال، سلامتی از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی عبارت است از: «حالت بهزیستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی»

در تعریف دیگر، دان سلامتی را یک روش کنش‌وری وحدت‌یافته‌ای می‌داند که هدفش به حداکثر رساندن توان فرد است. به نظر وی، سلامتی مستلزم این است که فرد طیف تعادل و مسیر هدف‌مند را با محیط، یعنی جایی که کنش‌وری خود را در آن آشکار می‌سازد، نگه دارد

برداشت‌های متفاوتی درباره تعریف سلامت از دید سازمان جهانی بهداشت وجود دارد؛ اما نمی‌توان این تعریف از سلامتی را با تعریف سلامت روان مشتبه کرد

در سال (1946) سازمان جهانی بهداشت، سلامت را به “حالت صحت کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و ; نه صرفاً فقدان بیماری یا عارضه تعربف کرد”. تعریف این سازمان مشابه روان‌شناسان انسان‌گرایی مانند مزلو (1971) است

نقد و بررسی

«از نظر داونی و همکارانش(1996)، این تعریف، جنبه‌ها‌ی مثبت و منفی دارد. به اعتقاد آنها، در قسمت اول این تعریف، سلامت در عبارت مثبت بیان شده (یعنی حضور یک کیفیت مثبت: خوب بودن). در قسمت دوم تعریف، سلامت از دیدگاه منفی در نظر گرفته شده، چرا که کلمات «فقدان بیماری» یا «ناتوانی» را به کار برده است (کلماتی که معنای منفی به همراه دارند). این تعریف با در نظر گرفتن هر دو جنبه، این مطلب را القا می‌کند که سلامت واقعی هم شامل پیشگیری از بیمار شدن (مانند ناخوشی، آسیب و بیماری) است و هم ارتقای سلامت مثبت را دربرمی‌گیرد، که از مورد اخیر تا حدود زیادی غفلت شده است»

این تعریف نگاهی حداقلی به سلامت روان دارد و سلامت انسان را صرفاً محدود و منوط به سه بعد جسمانی، روانی و اجتماعی می‌کند؛ در حالی که سایر عوامل نیز در سلامت روان مؤثر هستند

بن‌یارد (1996)، تعریف سازمان بهداشت جهانی را به این دلیل مورد انتقاد قرار داده است که به دست آوردن حالت خوب بودن کامل، از نظر جسمی ـ روانی و اجتماعی در دنیای واقعی، بسیار مشکل است. در ضمن این تعریف، عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که می‌توانند به این وضعیت کمککنند را نادیده می‌گیرد. در ادامه این‌طور القا می‌کند افرادی که کامل نیستند، سالم هم نیستند!

دیدگاه‌ها‌ی مربوط به سلامتی و بیماری

الف) دیدگاه دومقوله‌ای

«در دیدگاه دو مقوله‌ای، فرد یا بیمار و یا سالم تلقّی می‌شود. همان‌طور که یک خانم یا باردار است یا باردار نیست، یک شخص هم یا مریض است یا مریض نیست. بدین ترتیب، به ما هم یکی از این دو عنوان را می‌دهند: ما یا بیمار هستیم یا سالم»

برخی بر این باورند که این تفکر بیشتر ناشی از یک عادت روزمره درباره تمام مسائل است. این مفهوم به طور گسترده‌ای نقد شده است؛ زیرا این دیدگاه توجهی به گستره نقاط بین بیماری و سلامت ندارد

«ظاهراً بین روان‌شناسان سلامتی، اجماعی بر سر اینکه سلامتی صرفاً فقدان بیماری نیست وجود دارد». همچنین باید توجه داشت «شخصی که صرفاً یک بیماری خفیف دارد، به هیچ وجه شبیه فردی که بیماری‌های جدّی گوناگونی دارد نیست». از سوی دیگر، گاه ممکن است فرد در معرض یک خطر قرار داشته باشد (مانند فردی که برای مدت متمادی در معرض آلودگی و مسمومیت توسط ذرات سرب معلق در هوا و ;. قرار داشته است)؛ این دیدگاه، همچنان اصرار تا او را در طبقه و مقوله افراد سالم جای ‌دهد؛ با این حال، به خوبی مشخص است که او بسیار متفاوت با کسی است که در سلامت کامل و پایدار به سر می‌برد

ب) دیدگاه پیوستاری

«در دیدگاه پیوستاری، موقعیت هر یک از افراد انسان به‌گونه‌ای ترسیم می‌گردد که در یک طرف این پیوستار حالتی ترسیم می‌شود که شخص به شدّت در معرض خطر مرگ زودرس است و در طرف دیگر این پیوستار، بهترین حالت سلامتی قرار دارد که شخص در آن حالت کاملاً در برابر بیماری مقاوم است». بر اساس این دیدگاه، سلامتی و بیماری را باید مقوله‌ای نسبی دانست که افراد بسته به جایگاه‌شان، همزمان درجه‌ای از سلامتی و ناخوشی را تجربه می‌کنند

الگوهای عمده در تعریف سلامت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله روستای استون آباد در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله روستای استون آباد در pdf دارای 55 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روستای استون آباد در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله روستای استون آباد در pdf

مقدمه  
روستا  
تعریف ده در قانون  
تاریخچه روستا نشینی  
گونه های روستا  
راه های ارتباطی :  
شناسایی منطقه (حوزه نفوذ) :  
شناسایی روستا :  
معرفی روستا به لحاظ موقعیت جغرافیایی :  
تعیین محدوده اراضی کشاورزی و منابع طبیعی روستا :  
بررسی منابع تامین آب آشامیدنی و کشاورزی روستا :  
آب آشامیدنی :  
آب کشاورزی :  
ویژگی های جمعیتی روستا :  
سواد :  
جمعیت شاغل :  
نسبت جنسی :  
بررسی وضع فعالیت در روستا :  
شناخت و بررسی علل پیدایش روستا :  
شناخت عوامل موثر در شکل گیری روستا :  
شناخت و تعیین نحوه کاربری فضاهای موجود :  
کاربری مسکونی :  
کاربری تجاری :  
شبکه معابر :  
کاربری آموزشی :  
شناسایی مراکز تفرجگاهی و جاذبه های توریستی و بررسی اثرات آن بر توسعه روستا :  
شناخت کیفیت ابنیه روستا :  
ابنیه نو ساز :  
ساختمان های قابل نگهداری :  
ساختمان های مرمتی :  
ساختمان های تخریبی :  
بررسی شبکه ارتباطی روستا :  
بررسی تاسیسات و تجهیزات :  
آب آشامیدنی :  
برق :  
سیستم فاضلاب :  
نحوه دفع زباله :  
نحوه دفع آب های سطحی :  
بررسی مصالح ساختمانی و کاربرد آنها :  
بررسی معماری و ترکیب فضاهای مسکونی :  
تجزیه و تحلیل و پیش بینی جمعیت روستا :  
تجزیه و تحلیل شبکه ارتباطی داخل روستا :  
مسکونی :  
تجاری :  
شبکه معابر :  
آموزشی :  
بهداشتی – درمانی :  
صنایع کارگاهی :  
اداری و انتظامی :  
خدمات معین:  
فرهنگی و مذهبی :  
پارک و فضای سبز :  
محدودیت های توسعه :  
امکانات توسعه :  
معیار ها و ضوابط کلی طراحی کالبدی روستا :  

مقدمه

          روند بی رویه شهر نشینی در سال های اخیر و مشکلات فراوانی که این روند ایجاد نموده ، برنامه ریزان را بر آن داشته تا در جهت کنترل بنیادی این پدیده و رفع مشکلات آن به صورت ریشه ای تدبیر نمایند ، بی شک یکی از اساسی ترین و اصلی ترین عوامل رشد مهاجرت از روستا به شهر می باشد . روند افزایش مهاجرت از روستا به شهر و گرایش به شهر نشینی دلایل عدیده ای داشته که مهمترین آنها سطح زندگی در شهر و روستا است . تفوت و اختلاف در فضای زیستی ، خدماتی ، اقتصادی و ; موجود بین نقاط شهری روستایی به حدی است که جهت مهاجرت را از روستا به شهر سوق می دهد. این پدیده مشکلاتی را به همراه خواهد داشت که از اهم آن می توان به بزرگ شدن بی رویه شهر ها ، حاشیه نشینی ، بیکاری ، افزایش جرایم ، ایجاد شغل های کاذب و غیر اخلاقی در شهر ها و فقدان نیروی کار ، افت سطح تولید ، کاهش جمعیت روستاها در مناطق روستایی اشاره نمود

          یکی از اساسی ترین راه های جلوگیری از مهاجرت بی رویه روستاییان به شهر ها کم کردن فاصله و تفاوت بین سطح زندگی در شهر ها و روستا هاست و از عمده ترین طرق نیل به این هدف انجام اقدامات عمرانی از جمله راهم سازی زیر ساخت های تولیدی ، خدماتی و زیست محیطی است . یکی از زمینه های اجرایی مناسب جهت سامان دهی زیستی نقاط روستایی طرح های هادی روستایی و ثمره نهایی آنبهسازی کالبدی فیزیکی ( اجرای طرح هادی ) محیط روستا می باشد

روستا

          در مورد روستا و ده تعریف متعدد و زیادی گفته شده ، ده یا روستا که در کتابهای نشر قدیم به صورت دیه هم دیده می شود ، در زمان پهلوی ، ده (deh) در پارسی باستان (eahya)به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دخیو (daxya) آمده است

          در ایران ، ده از قدیمی ترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی وجایی بوده است که در آن گروه هایی از مردم روستایی یرای همکاری در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یا فتند . ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل می دهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است ، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز بر قرار بوده است

        تعریف دیگر :

          در عرف ده عبارت از محدوده ای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از نعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی ، عواطف و علایق مشترک هستند ، در آن تجمع می یابند و بیشتر فعالیت هایی که برای تامین نیازمندی های خود انجام می دهند ، از طریق استفاده و بهره گیری از زمین و در درون محیط مسکونی شان صورت می گیرد ، این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل ده نامیده می شود

پلاسید رامبد (placide ramboud) جامعه شناس فرانسوی می گوید : ده واحد اجتماعی ویژه ای است که با یک فضا در ارتباط متقابل است و این فضا به عنوان یک عنصر ضروری در نظام اجتماعی ده نقش دارد و به این ترتیب ده دارای بعد اجتماعی است که می تواند یکی از عوامل اساسی تشکیل دهنده آن به شمار رود . ده محصول کنش های متقابل گروه های انسانی و فضا است ، میان اعضای ده رابطه ای محلی وجود دارد که نتیجه کنش های متقبل تاریخی است و موجب پیدا شدن حافظه جمعی و محلی است و در نتیجه نوعی وجدان یا شعور جمعی به وجود می آورد

تعریف ده در قانون

          در قانون اصلاحات ارضی در ایران ده چنین تعریف می شده است . ده یا روستا عبارت از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانواده که در اراضی آن ده به کار کشاورزی اشتغال دارند و درآمد اکثریت آنان از طرق کشاورزی حاصل می شود

          رامبد می گوید : روستا برایندی از عناصر طبیعی و عناصر ساخته شده است که به گونه ای زمینه ی سازگاری فرد را با جامعه فراهم می آورد و موجب جامعه پذیری می شود . در ده بین گروه و فضای جغرافیایی محدود و بسته و ثابت نوعی روابط اقتصادی – اجتماعی –  فرهنگی وجود دارد و این روابز موجب پیدایش وحدت و یکپارچگی گروه می شود و آن را از گروه دیگر متمایز می سازد . اجتماع ده دارای نیروی معنوی مسلط بر اعضایش است که بر رفتار افراد نظارت عالیه شدید دارد و آن ها را به پیروی از هنجارهای اجتماعی وادار می کند و این نیروی معنوی همان سنت های روستایی و قوانین ثابتی است که بر جامعه ده حاکم است

          تونیس (tonnies) می گوید : جامعه روستایی به عنوان یک جامعه آرمانی که سرشار از تقدس ، هماهنگی و صلح و صفا است

          روث گلاس (ruth glass) می نویسد برای ما صفت روستایی دارای مفهوم مطبوع و مطمئنی است . زیبایی ، سادگی ، راحتی ، فراقت ، منظره های دلگشا ، آزادی ، صلح و صفا و آرامش است

تاریخچه روستا نشینی

          به اعتقاد رالف لینتون (Ralph linton) مولف کتاب معروف شیر تمدن در عصر نوسنگی یا حدود 5 هزار سال پیش از میلاد در بسیاری از سرزمین ها از جمله منطقه آسیای جنوب غربی زندگی ده نشینی برقرار بوده و عموم قبایل مختلف با یک نوع الگوی کلی و متشابه به زندگی خود ادامه می دادند. بنابر پژوهش باستان شناسان قدیمی ترین دهکده های جهن که تا کنون به وسیله حفاران پیدا شده ، در خاورمیانه واقع است . دو روستا در جارمو (jarmo) و تپه سربین (sarabin) واقع در ایران و عراق امروزی نشان می دهد که یکجانشینی با تشکیل اجتماعات روستایی دست کم در ده هزار سال پیش آغاز شده است

          آخرین تحقیقات باستان شناسان همچنین نشان میدهد که بسیاری از مراکز اجتماعات انسانی از ده هزار تا 3500 سال قدمت دارد . مثلا گنج تپه در انتهای شرقی دشت کرمانشاه هشت هزار سال قبل از میلاد تپه گوران لرستان هفت هزار قبل از میلاد ، گوی تپه نزدیک ارومیه 4000  سال قبل از میلاد ، تپه حصار دامغان 4000  سال قبل از میلاد ، تپه حسن لو و عقرب تپه 2000 سال قبل از میلاد ، چراغعلی تپه 1100سال قبلا از میلاد ، املش گیلان 1500سال قبل از میلاد و همچنین شوش ، تپه گیان نهاوند ، تپه جمشیدی ( در شمال شرقی الشتر ) تل بگوم تخت جمشید و کلاردشت هر یک از 1000 تا  3000 سال قبل از میلاد قدمت دارند

گونه های روستا

          ساندرسن (goordon chaide) جامعه دهگانی را از لحاظ ثبات و تحرک به سه نوع تقسیم می کند دهکده های نا پایدار دهکده هایی هستند که هرچند در آن مختصری کشاورزی می شود ، لیکن ساکنان آن زود به زود تغییر مکان می دهند . نمونه این دهکده ها در ناحیه آمازون و نیز نزد بومیان مالایا وجود داشته است

          دهکده های نیمه پایدار در این نوع دهکده ها انسان ها در محلی سکونت می گزینند و تا چندن سال آذوقه خود را از زمین های حاصلخیز اطراف به دست می آورند و سپس به علت کاهش بازدهی زمین و بی مایه شدن خاک ، آن منطقه را ترک می کنند و در سرزمین دیگری ساکن می شودند . این امر در گذشته به ویژه در نواحی کوهستانی جنوب شرقی آسیا وجود داشت

دهکده های پایدار از زمانیکه فنون و ابزار کشاورزی پیشرفت کرد و به ویژه در منطقه آسیای جنوب شرقی که زراعت برنج معمول گردید و گاو میش اهلی و خیش اختراع شد و رواج یافت ، دهکده های پایدار پدید آمد ، کشت برنج آبی با استفاده از گاومیش زمینه را برای استقرار جمعیت های انبوه فراهم کرد . همچنین در آسیای جنوب غربی ترکیب غله و گاومیش نیز سبب روی کار آمدن جمعیت های بزرگ شد

بررسی ویژگی های اقتصادی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   66   67   68   69   70   >>   >