پروژه دانشجویی مقاله آیفل و نقش آن در گسترش مجموعه منابع الکترون

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله آیفل و نقش آن در گسترش مجموعه منابع الکترونیکی در pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله آیفل و نقش آن در گسترش مجموعه منابع الکترونیکی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله آیفل و نقش آن در گسترش مجموعه منابع الکترونیکی در pdf

چکیده
مقدمه
عملکرد آیفل
کنسرسیوم داخلی «کنسیران»
برگزاری کارگاه آموزشی در ایران
منابع

 

چکیده

این مقاله به معرفی برخی از کنسرسیوم‌های داخلی و خارجی کتابخانه‌ها از جمله «کنسیران» و «آیفل» و نقش آنها در تأمین بهینه منابع الکترونیکی برای کتابخانه‌ها می‌پردازد. و اینکه با سازماندهی کتابخانه‌های کشور و مدیریت واحد آنها می‌توان در کمترین زمان ممکن و با صرف کمترین هزینه‌ و طی سهل‌ترین مسیر ممکن، از بهترین منابع الکترونیکی بهره‌مند شد

مقدمه

امروزه منابع الکترونیکی و دسترسی به آنها یکی از مهمتر‌ین نیازهای کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی به شمار می‌رود که دستیابی آسان واستفاده بهینه از آن نیاز به دانش و مدیریت خاصی دارد

با توجه به گستردگی دانش وعلوم و فنون بشری، جایگزینی دسترسی آسان به منابع مورد نیاز بجای مالکیت منابع و تهیه تمامی‌ آنها، از اولویت بیشتری برخوردار بوده و بهترین طریقه نشر و اشاعه فرهنگ و دانش در مراکز اطلاع‌رسانی به ویژه کتابخانه‌ها می‌باشد. قیمت بسیار گران منابع از یک طرف و بودجه کم کتابخانه‌ها برای خرید آنها از طرف دیگر، عامل گرد هم آمدن نمایندگان کتابخانه‌های کشورهای مختلف و تشکیل کنسرسیوم‌های مختلف داخلی و خارجی شد. تشکیل این کنسرسیوم‌ها راهگشای بسیاری از مشکلات بوده است. چرا که با صرف هزینه و وقت کمتر، منابع مختلف و متنوع‌تری تأمین شده و در اختیار پژوهشگران و محققان قرار می‌گیرد و کاربران نیز با دریافت آموزشهای لازم به شبکه بانکهای اطلاعاتی مختلف متصل می‌شوند

کنسرسیوم خارجی «آیفل»

از جمله کنسرسیوم‌های بین‌المللی، آیفل (EIFL)[1] می‌باشد که به عنوان نماینده کتابخانه‌های کشورهای گوناگون با دارا بودن اهداف غیرتجاری برای دریافت منابع بیشتر با قیمت مناسبتر با ناشران منابع دیجیتالی و یا کارگزاران آنها وارد مذاکره می‌شود. و وظیفه اصلی آن، زمینه سازی برای تجارت نشریات و محصولات الکترونیکی از طریق مذاکره با ناشر و کارگزار می‌باشد

این سازمان غیرانتفاعی (NGO) که در هلند به ثبت رسیده، از ائتلاف کتابخانه‌های پنجاه کشور در حال توسعه جهان که موانع زیادی برای دسترسی به اطلاعات دارند از جمله کشورهای جهموری شوروی، آسیای جنوب شرقی، خاورمیانه و … تشکیل شده و فعالیت‌های اجتماعی و غیرتجاری خود را از سال 1999 آغاز کرد

مراکز دانشگاهی در این کشورها خواهان ایجاد راهی برای کسب اطلاعات علمی و پژوهشی از سراسر دنیا بودند. اما هزینه بالای اشتراک منابع الکترونیکی و اطلاعات محدود در مورد چگونگی استفاده از این منابع نسبت به منابع کاغذی، مانع از تملک نشریات و منابع فراوان دانشگاهی گردید. آیفل در راستای حمایت از این کشورها و کتابخانه‌های آنها جهت استفاده بهینه از منابع الکترونیکی وارد عمل شد

یکی از روشهای افزایش قدرت خرید استفاده‌کنندگان از منابع، کاهش قیمت خرید برای مصرف‌کننده از طریق دریافت تخفیف هزینه اشتراک بوده است. که این کار برای کشورهای عضو آیفل که عمدتاً کشورهای فقیر یا در حال توسعه بودند از طریق برگزاری مناقصاتی در مورد مجلات و نشریات الکترونیکی برای ناشران و کارگزاران صورت گرفت

از بین صاحبان اطلاعات، ناشران (Publishers)، انعطاف‌پذیری بیشتری نسبت به ارائه تخفیف از خود نشان دادند. ولی کارگزارها (Agregators)، شرکت‌هائی تجاری بوده که اطلاعات و منابع را از چندین ناشر گرفته و هزینه‌ای را به آنها پرداخت کرده و خودشان این اطلاعات را به دیگران می‌فروختند و از آنجائی که فلسفه وجودی‌شان صرفاً تأمین منابع مالی بوده به دلیل انعقاد صدها قرارداد دیگر، در صورت عدم تخفیف به یک خریدار، چیزی را از دست نمی‌دادند لذا در مورد ارائه تخفیف انعطاف‌پذیری چندانی نداشتند. از جمله این کارگزاران، الزوییر (Elsevier)، پروکواست (Proquest)، ابسکو (Ebsco) و … می‌باشند که از کارگزاران مهم جهان به شمار می‌روند. در مقابل اینها یکسری شرکت‌های غیرتجاری نیز وجود داشته که درصدد گسترش و توسعه اطلاعات بوده و اطلاعات را به صورت مجانی در اختیار دیگران قرار می‌دادند. از جمله دانشگاه کمبریج یا موسسه فیزیک آمریکا (American Institute of physics) که به فکر کسب درآمد نبوده بلکه درصدد ارائه خدمات می‌باشند. که اینها رویکرد خوبی دارند ولی صحبت و مذاکره با آنها بسیار به طول می‌انجامد

عملکرد آیفل


 

[1] – Electronic Information For Libraries


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تربیتی علمی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تربیتی علمی در pdf دارای 99 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تربیتی علمی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تربیتی علمی در pdf

مقدمه

فصل اول

اصول آموزشی

مفهوم اصل

1 اصل ارتباط  و جلب توجه مخاطب

2 اصل انگیزش

3 اصل کوشش;

4 اصل تفاوت هاى فردى

5 . اصل تفکّر و تفقّه

6 اصل استفاده از فرصت ها

7 اصل تناسب محتوا با موقعیّت و شرایط فراگیر

8 . اصل عمل گرایى و کاربرد آموزه ها در عمل

9 اصل عینیّت

10 اصل ارزش یابى

فصل دوم

روش های آموزشی

مفهوم روش

1 روش خطابه

الف) مفهومى شناسى

ب) تاریخچه خطابه

ج) استفاده از خطابه در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)

د) ویژگى هاى خطابه در اسلام

ه) مقایسه  روش خطابه با روش سخنرانى در تدریس;

2 روش مناظره

الف)  مفهوم شناسى

ب) مناظره در سیره معصومان(ع)

ج) مِراء یا مناظره مردود

د) شرایط و آداب مناظره

ه) آفت هاى مناظره

3 روش سؤال و جواب

الف) اقسام سؤال و جواب

ب) تفاوت روش سئوال و جواب با روش پرسش و پاسخ معروف در روش تدریس;

ج) روش سؤال و جواب در سیره

د) اهمیت و جایگاه پرسش در سیره

هـ ) فواید روش سؤال و جواب

و) آداب و شرایط سؤال و جواب

مقدمه

“تربیت” بدون آموزش و آگاهى بخشى ممکن نیست و اگر ممکن نیز باشد، نمى توان آن را “تربیت” نامید. مهم ترین وظیفه مربى، آموزش و آگاهى بخشىِ به موقع، است و بقیه کار که استفاده از این آگاهى ها مى باشد، بر عهده دانش پژوه است. آنچه در این باره مهم به نظر مى رسد، در اختیار گذاردن آگاهى هاى لازم، به روش مطلوب و به موقع، از سوى مربّى است

محتواى آموزش در بخش هاى گوناگون تربیت، اعم از تربیت دینى، اجتماعى، سیاسى و; ، متفاوت است و البته خود، بخش مهمى از آموزش را تشکیل مى دهد. از آن مهم تر، چگونگى ارائه این محتوا توسّط آموزگار، و اصول و روش هایى است که او با استفاده از آن ها، محتواى آموزشى را به دانش آموز و دانشجو آموزش مى دهد و نیز چگونگى برخورد معلم با دانش آموز در هنگام آموزش است. محتوا هر چه خوب و مهم باشد، اگر از راه اصول و روش هاى صحیح آموزش داده نشود، ممکن است تلاش هاى معلّم و وقت ارزشمند دانش آموز را بر باد دهد

از سوى دیگر، از مسائل مهم تربیت اسلامى، کشف اصول و  روش هاى آموزش در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. آیا آنان اصول، روش ها،  و آداب ویژه اى را در آموزش احکام و معارف دینى به کار برده اند یا خیر؟ اگر به کار برده اند کدام اند؟ زیرا معصومان(ع)، اسوه هاى کاملى براى بشریّت هستند که انسان ها مى توانند با اقتدا به ایشان و پیروى از راه و روش آنان، دنیا و آخرت خویش را تأمین کنند. معصومان(ع) با شناختى که از خدا، انسان و هستى دارند، حقیقت را دریافته اند و بر اساس آن عمل مى کنند. گرچه آنان بیشترین هّم خویش را صرف تعالىِ روحى و آبادسازى آخرت مى کنند، ولى از دیدگاه آنان، زندگى این جهانى نیز بخشى از حقیقت است که باید در راستاى آخرت، از آن بهره جست؛ چنان که امام صادق(ع) فرمود: «لیس منّا من ترک دنیاه لآخرته و لا آخرته لدنیاه[1]؛ کسى که دنیایش را به خاطر آخرتش و آخرتش را به خاطر دنیایش ترک کند، از ما نیست.» از این رو، کارهاى دنیوى آنان نیز بر اساس شناخت آنان از خدا، انسان و هستى است و از اتقان و استوارى بیشترى برخوردار است. علوم آنان بیشتر الهى و یا برگرفته از پیامبرخدا(ص) است؛ بنابراین، شیوهاى آموزشى آنان و اصول و فنون و آدابى که در آن ها آموزش به کار مى برند، به گونه اى است که از نظر علمى و روانى بیشترین و بهترین تأثیر را در مخاطب مى گذارد؛ چون برخاسته از شناخت حقیقى از انسان و روابط انسانى است. از این رو، در این فصل به بررسی اصول، روش ها، و آداب آموزش در سیره معصومان(ع)، می پردازیم

 فصل اول

اصول آموزشی

اهداف کلی: آشنایی با اصول آموزشی چون؛ اصل ارتباط، انگیزش، تفکر و تفقه، تفاوتهای فردی، کوشش، عینیت، تناسب آموزش با شرایط ارزشیابی

 مفهوم اصل

اصل، معادل کلمه انگلیسى “principle”، در لغت به معنى ریشه، اساس، و مبدأ است و در اصطلاح، در علوم مختلف به معانى گوناگونى به کار رفته است[2]. در این کتاب مراد از اصول آموزشی عبارت است از

«مجموعه قواعد کلى آموزشى که بر اساس مبانى و اهداف آموزشى، انشا مى شود و راهنماى عمل آموزگار قرار مى گیرد و رفتار آموزشى او را شکل مى دهد و او را در رسیدن به هدف، یارى مى رساند»

پیش از ورود به بحث یادآوری این نکته لازم است که اصول آموزشى در برابر اصول تربیتى قرار ندارد، بلکه اصول را مى توان به سه دسته تقسیم کرد: اصول آموزشى صِرف، اصول تربیتى صِرف و اصول آموزشى و تربیتى. ما در این کتاب تنها به اصول تربیتى صِرف نمى پردازیم؛ زیرا بحث ما آموزش یا تربیت علمی است. البته چون آموزش مقدمه اى براى تربیت است، مى توان گفت: همه اصول تربیتى هستند، ولى این تربیتِ به معناى عام است، و چون در تفکیک، مطالب به صورت جزئى تر و دقیق تر بررسى مى شود، اصول آموزشى را از اصول تربیتى جدا در نظر گرفته و تنها اصول آموزشى را ـ بدون در نظر گرفتن این که آیا جنبه تربیتى نیز دارد یا خیر؟ ـ از بررسى مى کنیم. این اصول عبارتنداز

1 اصل ارتباط  و جلب توجه مخاطب

اولین اصل از اصولى که معلم باید در تدریس رعایت کند، این است که باید پیش از هر چیز، با فراگیران ارتباط برقرار کند و توجه آنها را به خود جلب کند. آموزش و تدریس همواره باید بین دو نفر یا بیشتر باشد و تحقق آن بدون وجود طرف دوم و برقرارى رابطه بین آن دو، امرى نا ممکن است. دانشجویانى که به کلاس درس حاضر مى شوند، هر یک ممکن است با مسائل و مشکلات فراوانى در گیر باشند. دست کم، ممکن است در راه مدرسه و یا حتى در داخل کلاس، مسائلى ذهن کنجکاو آنان را به خود مشغول سازد؛ بنابراین، معلم باید در آغاز درس با شیوه هایى خاص، به ویژه به صورت غیرمستقیم، بین خود و آنان رابطه برقرار کرده، توجه آنان را به خود و در واقع به آنچه مى گوید، جلب کند. معصومان(ع) به این امر توجه کامل داشته، با شیوه هاى گوناگون، ابتدا توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و سپس به بیان محتواى آموزشى مى پرداختند. در این جا برخى از آن شیوه ها را بیان مى کنیم

1 طرح سؤال: طرح سؤال ـ دست کم در این حد که از مخاطب پرسیده شود که آیا مایل است فلان مطلب برایش بیان شود ـ مى تواند توجه مخاطب را به معلم جلب کند. از این شیوه در سیره معصومان(ع) فراوان استفاده شده است. حضرت على(ع) خطاب به عده اى فرمود:« آیا فقیه حقیقى را براى شما معرفى نکنم؟ سپس فرمود: فقیه حقیقى کسى است که به مردم آزادى در گناه ندهد، آنان را از رحمت خدا نومید نسازد و از مکر خدا (عواقب معصیت) ایمن نکند، و با بى رغبتى به قرآن، چیز دیگرى به جاى آن نگزیند.»[3]

پیامبر(ص) نیز فرمود: «ألا أدلّکم على سلاح ینجیکم من أعدائکم و یدرّ ارزاقکم؟ قالوا: بلى؛ قال: تدعون ربکم باللیل و النهار فانّ سلاح المؤمن الدعاء؛[4] آیا شما را از سلاحى که از دشمن نجاتتان مى دهد و روزى را بر شما سرازیر مى سازد، آشنا نسازم؟ عرض کردند: بفرمایید، فرمود: شب و روز پروردگار خود را بخوانید؛ زیرا سلاح مؤمن دعاست»

2 بر انگیختن سؤال در ذهن مخاطب: از دیگر روش هاى جلب توجه مخاطب، این است که در ابتداى سخن، مطلب را به گونه اى بیان کنیم که در ذهن او سؤال طرح شود. در این صورت، مخاطب با طرح سؤال در بحث شرکت مى کند و با توجه کامل، به سخن معلم گوش مى سپرد. این شیوه نیز از شیوه هایى است که معصومان(ع) در آموزش هاى خود از آن بهره مى گرفتند و با بیان مطلبى مبهم، مشکل و یا نامفهوم، در ذهن مخاطبان سؤال ایجاد مى کردند

پیامبر(ص) فرمود: «اَکثِروا مِن ذِکر هادم اللذات! فقیل: یا رسول الله(ص) و ما هادمُ اللذات؟ قال: الموت؛ فانّ اَکَیس المؤمنین اَکثرُهم ذکرَ الموت و اَحسنهم للموت استعداداً[5]؛ از نابود کننده لذت ها بپرهیزید! عرض شد: نابود کننده لذت ها چیست؟ فرمود: مرگ؛ همانا زیرک ترین مؤمنان کسى است که بیش از همه به یاد مرگ و بهتر از همه، آماده مرگ باشد.»

امام صادق(ع) نیز از پیامبر گرامى اسلام(ص) نقل فرمود که: «همانا بهترین شما صاحبان عقلند. عرض شد: صاحبان عقل کیانند؟ فرمود: آنان کسانى هستند که داراى اخلاق نیکو و حلم همراه با وقارند، صله ارحام مى کنند و با مادران و پدران خود به نیکى رفتار مى کنند و با فقرا و همسایگان و یتیمان، هم پیمانند و; .[6]»

در روایتى دیگر پیامبر اکرم(ص) فرمود: «علیکم بسلاح الانبیاء، فقیل و ما سلاح الانبیاء؟ قال: الدعاء[7]؛ بر شما باد به سلاح پیامبران، عرض شد: سلاح پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.»

3 تأکید بر اهمیت مطلب: تأکید بر اهمیّت محتواى آموزشى و نقش آن مثلاً در سرنوشت انسان، امتحان و یا هدفى که فراگیران دنبال مى کنند پیش از شروع هر درس مى تواند عامل مؤثرى در جلب توجه دانش آموزان به معلم و محتواى آموزشى و در نتیجه یادگیرى بیشتر آنان باشد. از این رو معصومان(ع) در سیره آموزشى خود، گاه مى کوشیدند تا از این راه توجه فراگیران  را به خود جلب کنند

اصبغ بن نباته مى گوید: از على(ع) شنیدم که مى فرمود: «حدیثى را براى شما مى گویم که سزاوار است هر مسلمانى آن را حفظ کند؛ سپس به ما رو کرد و فرمود: خداوند بنده مؤمنى را در این دنیا عذاب نمى کند، مگر این که براى او بهتر است تا این که او را در قیامت کیفر دهد، و گناه بنده اى را در این دنیا نمى پوشاند و او را عفو نمى کند، مگر این که براى او بهتر است تا این که او را در قیامت عفو کند.[8]»

4 استفاده از تکیه کلام هاى گوناگون، یا کلمه هاى خطاب در لابلاى سخن: استفاده از تکیه کلام در قسمت هاى مختلف سخن مى تواند، مانند دست اندازى که راننده را از خواب آلودگى و چرت زدن نجات مى دهد، توجه مخاطب را برانگیزد؛ زیرا این گونه کلمات در حکم ندایى است که متوجه تک تک افراد شده، آن ها را فرا مى خواند. این شیوه نیز از شیوه هایى است که معصومان(ع) از آن براى جلب توجه مخاطبان خود بهره مى بردند. عبارت هاى خطابى یا تکیه کلام هایى چون: ایهاالناس، عبادالله، یا بنىّ و مانند آن ها، در کلام آن بزرگواران فراوان به کار رفته است

در خطبه پیامبر گرامى اسلام(ص) در حجه الوداع، هفت بار از عبارت “ایهاالناس” استفاده شده است.[9] حضرت على(ع) نیز در خطبه معروف به دیباج، یازده بار از عبارت “عبادالله” استفاده کرده است.[10]

البته این کلمات، با توجه به ویژگى فراگیران، مى تواند متغیر باشد؛ در خطاب هاى فردى نام یا عنوان مخاطب مى تواند مورد استفاده قرار گیرد؛ براى مثال حضرت على(ع) در وصیت به کمیل، چهل و شش بار عبارت ” یاکمیل ” به کار برده است؛ از جمله: «یا کمیل! لا تأخذ اِلاّ عنّا تکن منّا. یا کمیل! ما مِن حرکه الاّ و اَنت محتاج فیها الى معرفه. یا کمیل! اذا اَکلت الطعام فسمّ باسم الذى لا یضرّ مع اسمه داء;[11]؛ اى کمیل! ]سخن را[ جز از ما مگیر تا از ما باشى. اى کمیل! هیچ کارى نیست، مگر این که در آن به شناخت نیاز دارى. اى کمیل! هرگاه غذا مى خوردى با نام کسى شروع کن که با نام او مرضى به تو زیان نرساند... .»

در قرآن کریم نیز چنین خطاب هایى از قول لقمان حکیم، نقل شده است که آن حضرت براى خطاب به فرزندش، از عبارت "یا بنى"استفاده کرده است؛ از جمله: «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَـنُ لاِبْنِهِى وَ هُوَ یَعِظُهُو یَـبُنَىَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُـلْمٌ عَظِیمٌ[12]؛ و هنگامى که لقمان به فرزندش، در حالى که او را نصیحت مى کرد، گفت: فرزندم! براى خدا شریک قائل مشو که شرک به خدا ظلم بزرگى است.»

        استفاده از این گونه عبارت هاى خطابى، به سخنرانى محدود نمى شود، گر چه در سخنرانى رایج تر است و بیشتر به کار مى رود؛ همچنین، کلمه هایى که در این راستا مى توان از آن ها بهره گرفت، در کلمات یاد شده خلاصه نمى شود، بلکه متناسب با مخاطب و زبان و اصطلاح هاى رایج زمان، مى توان از کلمات و اصطلاح هاى مناسب استفاده کرد؛ از جمله در زبان فارسى و براى دانش آموزان، مى توان از کلماتى  چون: برادران، دانش آموزان، عزیزان، فرزندان من، و;استفاده کرد و از این راه توجه آنان را به خود جلب نمود

2 اصل انگیزش

از دیگر اصول آموزشى در سیره معصومان(ع)، ایجاد و افزایش انگیزه و رغبت به یادگیرى در فراگیران است. ؛ زیرا یکى از مهم ترین عوامل مؤثر در یادگیرى، رغبت و انگیزه دانش آموز است. انگیزه دو گونه است: درونى و بیرونى. انگیزه درونى مى تواند تأثیرات بیشتر و عمیق ترى در یادگیرى داشته باشد. مراد از انگیزه درونى، انگیزه اى است که عامل بر انگیزنده آن درون خود فرد باشد، به گونه اى که فرد از درون، نسبت به یادگیرى اشتیاق پیدا کند و دیگر نیازى به تشویق هاى بیرونى نباشد. این نوع انگیزه، در هر کس باشد، معمولا در پیشرفت و ادامه کار به آسانى متوقف نمى شود، بر خلاف انگیزه بیرونى که به تشویق کننده هاى بیرونى نیاز دارد و با به دست آوردن آن مشوّق، انگیزه کاهش مى یابد و نیازی به تشویق و تحریک کننده جدید، پیدا مى شود؛ براى مثال، وجود حس کنجکاوى در انسان، یک انگیزه درونى براى یادگیرى و وعده پاداش، یک انگیزه بیرونى است؛ همچنین ایجاد یک نیاز در انسان، یک انگیزه درونى براى رفع آن نیاز است؛ از این رو یکى از راه هاى ایجاد انگیزه درونى این است که نیاز به علم و یادگیرى را در دانش آموز برانگیزانیم؛ به عبارت دقیق تر، باید عوامل درونى ایجاد انگیزه را فعال سازیم؛ زیرا انگیزه در هر صورت، درونى است، آنچه گاهى درونى است و گاهى بیرونى، عوامل انگیزه است و نه خود انگیزه

براى این کار، معصومان(ع) گاه ابتدا افراد را به جهلشان آگاه مى ساختند؛ پس از این که آنان از درون به علم و آگاهى احساس نیاز مى کردند و از امام آموزش مى خواستند، امام به آموزش آنها مى پرداخت. این کار از روى بخل علمى نبود، که این از ساحت آن بزرگان به دور است، بلکه به دلیل همین نکته آموزشى، یعنى ایجاد انگیزه، بود. سیره اى که اکنون بیان خواهیم کرد، نمونه اى از این شیوه است

روزى پیامبر گرامىِ اسلام(ص) به مسجد آمد، مردى نیز وارد مسجد شد و نماز گزارد؛ سپس نزد پیامبر(ص) آمد و سلام کرد. حضرت پاسخ سلام او را داد و فرمود: برگرد و نمازت را بخوان که نماز نخوانده اى! آن مرد نمازش را دوباره خواند و نزد پیامبر(ص) آمد و سلام کرد. حضرت باز فرمود: بر گرد و نماز بخوان که نماز نخواندى! تا سه بار پیامبر(ص) چنین کرد. آن مرد پس از بار سوم که درمانده شده بود و نمى دانست عیب نمازش کجا است، عرض کرد: به آن خدایى که تو را به حق بر انگیخت، من بهتر از این نماز یاد ندارم، تو آن را به من بیاموز;[13]؛ پس پیامبر(ص) کیفیت نماز صحیح را به او آموخت

در این سیره، پیامبر اکرم(ص) از همان ابتدا مى توانست نماز صحیح را به او بیاموزد، ولى چنین نکرد؛ زیرا آن مرد فکر مى کرد نماز صحیح را مى داند و نیاز به یادگیرى را در خود احساس نمى کرد. از این رو پیامبر(ص) ابتدا با این شیوه جهلش را بر او روشن ساخت و به او فهماند که کیفیت نماز صحیح را نمى داند و در جهل مرکب گرفتار است؛ یعنى ابتدا احساس نیاز را در او بر انگیخت و سپس با درخواست او، نماز صحیح را به وى آموخت

راه دیگر براى ایجاد انگیزه درونى، که در آیات و روایات و سیره عملى معصومان(ع) دیده مى شود، تشویق به علم آموزى و یادگیرى است. در این زمینه سفارش هاى فراوانى، به ویژه در آموختن علم دین، وارد شده است که در این جا تنها به بیان یکى دو نمونه اکتفا مى کنیم. حضرت على(ع) مى فرماید: «ایهاالناس اِعلموا اَنّ کمالَ الدین طلب العلم و العملُ به و انّ طلبَ العلم اَوجب علیکم مِن طلب المال، انّ المال مقسوم بینکم، مضمون لکم، قد قسمه عادل بینکم، و ضمنه سَیفی لکم به و العلم مخزون علیکم عند اَهله، قد اُمرتم بطلبه فاطلبوه;[14]؛ اى مردم! بدانید که کمال دین در طلب علم و عمل به آن است و طلب علم بر شما واجب تر از طلب مال است؛ زیرا مال بین شما تقسیم و براى شما تضمین شده است. عادلى آن را بین شما قسمت و ضمانت کرده و بزودى به عهد خود وفا خواهد کرد، ولى علم را از شما پوشیده و نزد اهلش اندوخته است و شما دستور دارید که به دنبالش بروید، و آن را بجویید; .»

در روایتى دیگر، امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود مى فرماید: «مَن حَفِظ من شیعتنا اَربعین حدیثاً بَعَثَهُ الله ـ عز و جلّ ـ یوم القیامه عالماً فقیهاً و لم یعذّبه[15]؛ هر کس از شیعیان ما چهل حدیث را حفظ کند، خداى عزوجل، در قیامت او را عالمى و فقیه محشور گرداند و عذابش نکند.»

از این قبیل آیات و روایات فراوان است که سبب تشویق مسلمانان به تحصیل علم مى شود و انگیزه درونى آنان را افزایش مى دهد. معصومان(ع) در این سیره ها مى کوشند تا انگیزه درونى افراد را به یادگیرى و علم آموزى افزایش دهند، به گونه اى که خود مشتاقانه به تحصیل علم بپردازند

از سوى دیگر، تشویق ها و تکریم هاى معصومان(ع) براى اهل علم و دانش پژوهان، عامل دیگرى در ایجاد انگیزه بیرونى در آنها بوده است. در این مورد نیز به ذکر یکى دو نمونه بسنده مى کنیم

راوى مى گوید: به امام هادى(ع) خبر رسید که فقیهى شیعى با یکى از ناصبى ها بحث کرده، و با دلیل او را محکوم و رسوا ساخته است. این مرد در حالى به مجلس امام وارد شد که تختى بزرگ براى بزرگان گذاشته بودند و امام در کنار آن تخت نشسته بود و در مقابل او نیز شمار بسیارى از علویان و بنى هاشم نشسته بودند. امام به استقبال این فقیه آمد و او را بر آن تخت نشاند. این امر بر بزرگان علوى و بنى هاشم گران آمد. علوى ها امام را بالاتر از آن مى دانستند که از او گلایه کنند؛ اما بزرگ بنى هاشم عرض کرد: یابن رسول الله! چرا این گونه فردى عامى را بر بنى هاشم، از طالبى و عباسى، مقدم مى دارى؟ امام فرمود: بپرهیزید از این که از کسانى باشید که خداوند درباره آنان فرموده است: «آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب ]آسمانى [داشتند به سوى کتاب الهى دعوت شدند، تا در میان آنان داورى کند؛ سپس گروهى از آنان روى مى گردانند، در حالى که ]از قبول حق[ اعراض دارند؟»[16] آیا به داورى کتاب خدا راضى نیستید؟ عرض کردند: چرا راضى هستیم! امام فرمود: آیا خداوند نمى فرماید: «کسانى را که به آن ها علم داده شده است، درجات عظیمى مى بخشد.»[17] پس خدا راضى نیست، مگر این که عالم مؤمن بر مؤمن غیرعالم برترى داده شود؛ چنان که راضى نیست، مگر این که مؤمن بر غیرمؤمن برترى داده شود.[18]

در روایت دیگرى چنین مى خوانیم: «عربى بادیه نشین نزد امام حسین(ع) آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! دیه کاملى بر عهده من است و از پرداخت آن عاجزم. به خود گفتم از کریم ترین افراد درخواست کمک کنم، و کریم تر از اهل بیت رسول خدا نیافتم

امام(ع) فرمود: اى برادر عرب، سه سؤال از تو مى پرسم، اگر یکى را پاسخ گفتى، ثلث دیه را به تو مى دهم، اگر دو تا را پاسخ گفتى، دو ثلث دیه را مى دهم و اگر همه را پاسخ گفتى، همه دیه را به تو مى دهم. اعرابى عرض کرد: یابن رسول الله! آیا کسى چون تو که از اهل علم و شرفى، از کسى مثل من سؤال مى کند؟! امام فرمود: آرى؛ از جدم شنیدم که فرمود: نیکى به افراد باید به اندازه معرفتشان باشد

اعرابى عرض کرد: ازآنچه مى خواهى بپرس، اگر پاسخ دادم که دادم و گر نه، از شما مى آموزم و قدرتى نیست مگر از خدا.»[19]

امام حسین(ع) پرسش ها را مطرح کرد و اعرابى به همه آن ها پاسخ گفت؛ در نتیجه امام(ع) انگشتر خود را با کیسه اى حاوى هزار دینار به او داد و فرمود: دینارها را به طلبکاران بده و انگشتر را نیز در مخارج زندگى صرف کن.»

این گونه برخوردهاى معصومان(ع) نیز باعث تشویق اصحاب به فراگیرى علم، و تقویت انگیزه آنان مى شد

3 اصل کوشش

از دیگر اصول آموزشى در سیره معصومان(ع)، کوشش و فعالیت یادگیرنده است؛ یعنى کسى که مى خواهد در مسائل علمى و دینى، عالم و دانشمند شود، باید خود در این زمینه فعّال باشد، نه این که تنها منفعل و گیرنده باشد و منتظر بماند که معلم و استاد مطالب خود را بیان کند و او تنها گوشى باشد براى شنیدن و ضبط مطالب آن ها. فراگیر باید با انگیزه و فعّال، در پى فراگیرى علم باشد و در مسائل علمى و دینى کندوکاو کند، تا ـ دست کم ـ پرسش هاى لازم را فراهم آورد و از معلم و استاد، در پاسخ به پرسش هاى خویش کمک بگیرد

این ویژگى در سیره معصومان(ع)، بیشتر در مورد کسانى است که قصد دارند عالم و دانشمند شوند، نه عموم مردم. درباره عموم مردم، سعى معصومان(ع) بر این بوده که مطالب لازم دینى را، در هر فرصتى، به آنان بیاموزند، اگر چه آنان خود کوششى در این زمینه نداشته باشند؛ زیرا آموزش مسائل دینى به مسلمانان، وظیفه عالمان دین، به ویژه معصومان(ع)، است؛ البته معصومان(ع)، اغلب در مورد عموم مردم نیز مى کوشیدند تا به شیوه هاى گوناگونى توجه و انگیزه آنان را برانگیزانند. راز این مطلب در این نهفته که عالم و دانشمند کسى است که علم را به فهم، عقل و قلب و با تمام وجود خود درک کند، نه این که تنها مطالبى را در ذهن و حافظه خود نگهدارى کند. در این باره در اصل پنجم بحث خواهیم کرد

معصومان(ع) همواره مى کوشیدند تا شاگردان خود را به کندوکاو در مسائل علمى وا دارند، به گونه اى که ـ دست کم ـ پرسش را خود بیابند و پاسخ را از امام بشنوند؛ در این صورت پاسخ در برابر یک نیاز درونى است و فراگیر آن را به خوبى درک مى کند و اگر اشکال و ابهامى نیز درباره آن داشته باشد، با پرسش از امام آن را رفع کرده و علم را از مرحله سمع به مرحله فهم مى رساند

شیوه تدریس امام باقر و امام صادق(ع) و به طور کلى همه معصومان(ع)، بدین گونه بود که همواره پرسش از سوى شاگردان و اصحاب بود و پاسخ از سوى ایشان. “عماد زاده” در این باره مى نویسد

«در مسجد پس از نماز، امام(ع) رو به مردم مى کرد و یا حلقه درس طورى بود که صدر و ذیل نداشت و امام(ع) احتیاجات روز مردم را، که یک یک مى پرسیدند، به آنان مى آموخت و مى فرمود: بپرسید هر چه مى خواهید. هر یک از افراد، بر اساس مقتضاى نیاز روحى و معنوى خود، یا بر حسب احتیاجات محیط زندگى و احکام دین، مسائلى مى پرسید و امام به او پاسخ مى داد و سایرین هم مى شنیدند.»[20]

البته گاه معصومان(ع) حتى به مجرد شنیدن سؤالِ اصحاب نیز زود پاسخ نمى گفتند، بلکه تلاش مى کردند تا پاسخ را نیز از خود پرسش کننده بشنوند و او را در بحث در گیر کنند. به این سیره توجه کنید

محمدبن منصور مى گوید:« از امام ]باقر یا صادق(ع)[ درباره آیه "وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آبائنا وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ..."[21] پرسیدم، امام فرمود: آیا کسى را دیده اى که گمان کند خدا به زنا، شرب خمر و نظیر این محرمات امر کند؟ گفتم: خیر؛ فرمود: پس این “فاحشه”اى که آنان ادعا مى کنند خدا را بدان امرشان کرده، چیست؟ گفتم: خدا و ولیّش بهتر مى دانند؛ فرمود: این در مورد “ائمه جور” است که ادعا مى کنند خدا آنان را به حکومت بر مردم امر کرده است و حال آن که خدا آنان را به چنین کارى امر نکرده است;».[22]

در این سیره، افزون بر این که ابتدا پرسش از سوى شاگرد مطرح شد، امام در پاسخ نیز او را شرکت داد تا خود فکر کند و در بحث در گیر شود

این اصل دارای آثار آموزشی بسیاری از جمله؛ افزایش عمق یادگیری، افزایش گشتره یادگیری، تحرک دانش پژوه و تنوع آموزش،  استقلال علمی دانشجو و تحقق دانشجوی  واقعی خواهد بود

4 اصل تفاوت هاى فردى

توجه به تفاوت هاى فردى، از دیگر اصول آموزشى در سیره معصومان(ع) است. انسان ها هر یک در شرایط و محیط ارثى و زیستى ویژه خود، شکل مى گیرند؛ از این رو، گر چه داراى مشترکات فراوانى هستند، تفاوت هاى بسیارى نیز دارند. در این بحث در صدد بیان مشترکات و تفاوت هاى افراد نیستیم؛ آنچه مهم است اصل وجود تفاوت هاى انسانى است که این تفاوت نیز وجود دارد. قرآن کریم در این باره مى فرماید

«یَـأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَـکُم مِّن ذَکَر وَ أُنثَى وَ جَعَلْنَـکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَـلـکُمْ[23]؛ اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ ]این ها ملاک امتیاز نیست [گرامى ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست.»

البته این آیه گر چه بر بى تأثیرى این تفاوت ها در قرب به خدا تأکید دارد، در عین حال اصل وجود تفاوت را مى پذیرد. همچنین، آیات دیگرى بر وجود این تفاوت دلالت دارد؛ از جمله: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِى بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْض...[24]؛ برترى هایى را که خداوند براى بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده، آرزو نکنید! ]این تفاوت هاى طبیعى و حقوقى براى حفظ نظام زندگى شما و برطبق عدالت است[... .» و نیز: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِى الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجَـت لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ[25]؛ ما معیشت آنان را در حیات دنیا، در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا یکدیگر را مسخّر کرده، و رحمت پروردگار از تمام آنچه جمع آورى مى کنند، بهتر است.»

بنابر این، اصل وجود تفاوت مسلم است و این تفاوت ها نیز برخى طبیعى و ارثى و برخى محیطى است. تفاوت هاى محیطى نیز برخى زیستى و برخى فرهنگى است. هر یک از این تفاوت ها مى تواند روش هاى آموزشى متفاوتى را طلب کند که اگر به آن توجه نشود، در فرایند آموزش اختلال ایجاد خواهد شد

معصومان(ع)، در امر آموزش، به این اصل مهم توجهى ویژه داشتند. پیامبر گرامى اسلام(ص) مى فرماید: «انّا معاشر الانبیاء امرنا أن نکلّم الناس على قدر عقولهم؛[26] همانا ما پیامبران مأموریم که با مردم، به اندازه عقلشان، سخن بگوییم.»

تفاوت در عقل، یکى از جهت هاى تفاوت انسان هاست که پیامبر اسلام(ص) در این روایت فرمود: ما به رعایت آن مکلّف هستیم. انسان ها در جهات دیگرى نیز تفاوت دارند؛ از جمله: استعداد ذهنى و قدرت فهم و مانند آن که آن ها را نیز در آموزش باید در نظر گرفت. معصومان(ع) در آموزش هاى خود به این تفاوت ها توجه مى کردند. محمد بن ابى نصر مى گوید: «سألت أبى الحسن الرضا عن مسأله فأبى و أمسک، ثم قال: لو أعطیناکم کلّما تریدون کان شراً لکم[27]؛ از امام رضا(ع) مسأله اى پرسیدم. امام پاسخ نداد؛ سپس فرمود: اگر هر چه را که شما بخواهید، برایتان بیان کنیم، براى شما ضرر خواهد داشت.» جابر بن یزید جعفى نیز مى گوید:« امام باقر(ع) هفتاد هزار حدیث برایم بیان کرد که براى هیچ کس نقل نکرده ام و نخواهم کرد. به امام(ع) عرض کردم: فدایت شوم! به سبب آنچه از اسرارتان براى من بیان کردید و من براى هیچ کس نقل نکرده ام، بار سنگینى بر دوش خود احساس مى کنم؛ گاه آن چنان در سینه ام فوران مى کند که چیزى شبه جنون بر من عارض مى شود! امام فرمود: اى جابر! هرگاه چنین شد، به بیابان برو و چاهى حفر کن و سرت را در چاه کن و بگو: محمد بن على(ع) به من چنین و چنان گفت.[28]

امام برخى مطالب را، براى همه بیان نمى کرد، بلکه وقتى به افراد خاصى نیز مى گفت، سفارش مى کرد که این مطالب را به کسى نگویند؛ زیرا هر کسى ظرفیت و تحمل شنیدن هر مطلبى را ندارد. معصومان(ع) حتى در پاسخ به یک سؤال، نسبت به افراد متفاوت، پاسخ هاى متفاوتى مى دادند. عبدالله بن سلیمان مى گوید: «از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا چنان که برخى علوم به سلیمان بن داود واگذار شد، به امام نیز واگذار شده است؟ امام فرمود: آرى.»؛ براى مثال روزى فردى مسأله اى از امام[29] پرسید. امام پاسخ داد. شخص دیگرى همان را پرسید، امام پاسخى دیگر به او داد و شخص سومى نیز همان را مطرح کرد، امام پاسخ سومى به او داد; . عبدالله مى گوید: سپس به امام عرض کردم: آیا هنگامى که امام جوابشان را مى دهد، آنان را مى شناسد؟ فرمود: آیا قول خدا را نشنیده اى که: «همانا در این نشانه هایى است براى هوشمندان»[30]، ]هوشمندان[ همان ائمه هستند ...؛ سپس فرمود: بله؛ امام هرگاه به مردى نگاه کند او را مى شناسد و رنگ او را مى شناسد، واگر صداى او را از پشت دیوارى بشنود، او را مى شناسد و مى داند کیست؛ خداوند مى فرماید: از آیات او خلق آسمان و زمین و اختلاف زبان ها و رنگ هاست، همانا در آن ها نشانه هایى براى عالمان است... .»[31]

آیا جز این است که این پاسخ هاى گوناگون به یک سؤال، به تفاوت و شرایط افراد سؤال کننده مربوط مى شود؟

همچنین معصومان(ع) در آموزش هاى علمى خود، اغلب از روش پرسش و پاسخ، به ویژه قسم اول آن[32] که پرسش از سوى شاگردان و پاسخ از سوى امام مى باشد، استفاده مى کردند[33] که این امر نیز از توجه ویژه معصومان(ع) به تفاوت هاى فردى حکایت مى کند؛ زیرا در این روش، هر یک از شاگردان با توجه به علاقه، استعداد و تخصص خود، پرسش هاى خویش را مطرح مى کردند و از امام پاسخ مى شنیدند؛ به دیگر سخن، روش علمى معصومان(ع) روش آموزش فردى بود، به گونه اى که در این روش، از مزایاى روش آموزش انفرادى امروزى استفاده و از عیب هاى آن پرهیز مى شد؛ زیرا یکى از عیب هاى روش هاى آموزش انفرادى امروزى را ترویج گوشه گیرى دانش آموزان و تشویق به انزوا مى دانند و این با هدف اجتماعى کردن دانش آموزان که از اهداف آموزش و پرورش است، منافات دارد؛ زیرا در این روش ها دانش آموز از اجتماع به دور است و با دیگران ارتباطى ندارد و به تنهایى، از معلم خود و یا از رایانه آموزش مى بیند؛ اما در سیره معصومان(ع)، اصحاب و شاگردان همه در یک مکان گرد هم مى آمدند و در عین حال، هر کس مسأله خاص خود را مى پرسید و پاسخ مى گرفت و با دیگران نیز در ارتباط بود

آثار آموزشى این اصل دارای آقثار آموزشی  از جمله: افزایش  کارآیی معلم، استفاده بهینه از تلاشهای استاد، افزایش انگیره و افزایش عمق یادگیری می باشد

5 . اصل تفکّر و تفقّه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf

مقدمه 
فاطمه پاره تن منست  
سال پنجم هجرت و حفر خندق  
نخستین کسی که بعد از رحلت پیامبر به او پیوست  
مخالفت با تجمل گرایی و اطاعت از رهبری  
از او درخواست چیزی نکن 
دعا برای همسایه  
وای بر کسی که در اتش دوزخ افتد  
مائده بهشتی  
مقدم داشتن دیگران بر خود  
بهتر ازانگشتری  
دختر فضه کنیز حضرت زهرا (س)  
تصرف فدک  
در بستر بیماری  
شهادت  
وصیت های حضرت زهرا  
وصیت های سیاسی  
وصیت های مکتوب 
نقش حضرت زهرا در نبردهای اسلام  
فاطمه زهرا در فتح مکه  
فاطمه زهرا در کنار مزار شهدا  
پاکدامنی و عفاف حضرت زهرا  
حضرت زهرا ، رکن امیرالمؤمنین 
فاطمه محور اهل بیت  
نقش حضرت زهرا در اثبات حقانیت امیرالمؤمنین 
رویارویی پیامبران با ستمگران  
دلیل زنده نگه داشتن یاد حضرت زهرا  
خاتمه 
منابع و مآخذ 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf

حیا زیبایی بی پایان ،با مقدمه پروفسور لگنهاوزن ، و نگارش محمد مهدی حر زاده

زندگی نامه حضرت زهرا سلام الله علیها

جایگاه زن در اندیشه امام خمینی ، مؤسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی

عوالم، ج 11، ص 447، جلاءالعیون شبعر، ج 1، ص 183

2ـ شرح نهج‏البلاغه، ج 15، ص 40 از بیست جلدى‏ها

3ـ عوالم، ج 11، ص 222- بحارالانوار، ج 43، ص 90،ح 13- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 154

فاطمه پاره تن من است

    چیزی از ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت علی علیه السلام نگذشته بود ، روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به دیدار انها  امد و از احوالسان جویا شد . پس از ساعتی علی علیه السلام برای انجام کاری از خانه ببیرون رفت . پیامبر به فاطمه یلام الله علیها فرمود : دخترم حالت چطور است ؟ شوهرت را چگونه شوهری یافته ای ؟

    فاطمه یلام الله علیها عرض کرد : پدر جان شوهرم را شوهری بهترین یافتم ، ولی جمعی از زنان  قریش نزد من امدند و گفتند رسول خداصلی الله علیه و اله تو را به همسری کسی در اورده که فقیر و تهی دست است .پیامبر فرمود دخترم ، نه پدرت فقیر است و نه شوهرت .خداوند گنجینه های طلا و نقره تمام زمین را در اختیار من نهاده است ولی من از انها چشم پوشیدم و پاداشی را که در پیشگاه خداست برگزیدم. دخترم ، اگر انچه را پدرت می داند می دانستی ، دنیا در نظرت ناچیز جلوه می کرد . سوگند به خدا در نصسحت و اموزش تو کوتاهی نکردم . شوهر تو در تقدم به اسلام و در علم و حلم از همه مقدم تر و بهتر است .دخترم ، وقتی خدا وند بر سراسر زمین نگاه کرد ، دو مرد را برگزید ، یکی از ان دو را پدر تو قرار داد و دیگری را شوهر تو . دخترم ، شوهر تو نیکو شوهری است ، هموتره در همه امور از او اطاعت کن

سپس پیامبر حضرت علی را به حضور طلبید و در شان و مقام فاطمه سلام الله علبهت مطالبی فت و تز جمله فرمود : فاطمه پاره تن منست ، هر که او را برنجاند ، مرا رنجانده و هر کس او را شاد کند مرا شاد کرده است . امام علی علیه السلام درشان حضرت زهرا سلام الله علیها می گوید : سوگند به خدا هرگز فاطمه را خشمگین ومجبور به کاری نکردم تا آن زمان که خداوند روح او رابه سوی خود قبض کرد  واو نیز هیچگاه مرا ناراحت نکرد و از من نافرمانی ننمود . هر زمان به او نگاه می کردم ، همه اندوهها و حزنها و رنجها یم برطرف می شد

بهترین چیز برای زنان چیست ؟

    امام علی (علیه السلام ) می فرماید: جمعی در حضور رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) بودند و من هم بودم . پیامبر رو به ما کرد و فرمود : اَخْبِرُنی اَیُّ شَیْیء خیرُ لنّساء؟ »« به من بگویید بهترین چیز برای زنان چیست ؟

هر کدام چیزی گفتیم ولی حضرت نپذیرفت و سرانجام از دادن پاسخ درمانده شدیم سپس حاضران متفرق شدند. من نیز به خانه آمدم و موضوع سؤال پیامبر و عجز ما از جواب دادن به آن را برای زهرا بیان  داشتم .  فاطمه فرمود : ولی من پاسخ سؤال را می دانم

    سپس فرمود : خیر للنّساء اَنْ لا یَرینَ الرِّجال وَلا یَراهُنَّ الرِّجال

    بهترین چیز برای زنان آن است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز آنها را نبینند

    حضرت علی (علیه السلام ) می فرمایند : به حضور رسول خدا رفتم و عرض کردم پاسخ پرسش شما این است : « بهترین چیز برای زنان آن است که نامحرم را  نبینند و مردان نامحرم نیز آنها را نبینند .»

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) فرمود : تو که نزد من بودی و جواب این سؤال را ندادی ، اکنون به من بگو بدانم چه کسی این پاسخ رابه تو آموخت ؟

    عرض کردم : فاطمه این جواب را داد. پیامبر خرسند شد و  فرمود : اِنَّ فاطمه بِضْعَهُ مِنّی. همانا فاطمه پاره تن من است

    در رواییتی دیگر آمده است که در پاسخ پرسش پیامبر که  از یاران خویش پرسیده بود که زن چه وقت  به پروردگار خویش مقربتر است ؟ فاطمه ( علیها السلام ) فرمود : زن آنگاه به خدای خود نزدیکتر است که در قعر منزل خویش اقامت گزیند

    توضیح : البته بر همگان روشن است که بیرون آمدن زنان از منزل مادامی که سبب انجام حرامی نشود ، حرمت ندارد و احیانا به خاطر پاره ای از امور لزوم پیدامی کند . منظوراز این روایت این است که بهتر است که زنان بدون جهت و ظرورت از منزل خارج نشوند تا در معرض نگاه مردان بیگانه نباشند

سال پنجم هجرت و حفر خندق

سال پنجم هجرت بود . پیامب اکرم صلی الله علیه و اله برای جلوگیری از سپاه دشمن به مسلمانان دستور داد حفر خندق کنند و خود نیز با انها اماده ساختن چنین سنگر بزرگی شدند . در این هنگام شرایط به قدری سخت بود که گاهی مسلمانان ، از جمله شخص پیامبر ، چند روز گرسنه می ماندند . روزی فاطمه سلام الله علیها که پاره نانی تهیه کرده بود ، خودرا به جبهه و نزد رسول خدا صلی الله علیه و اله  رسانید و ان پاره نان را به پدر داد

    پیامبر پرسید : این پاره نان از کجاست ؟ فاطمه سلام الله علیها عرض کرد نانی برای حسن و حسین پخته بودم که این قسمت از ان را برای شما اوردم . پیامبر فرمود : فاطمه جانم ، بدان که این پاره نان نخستین لقمه ای است که پدرت پس از سه روز گرسنگی به دهان می گذارد

نخستین کسی که بعد از رحلت پیامبر به او پیوست

    عایشه یکی ازهمسران  پیامبر صلی الله علیه و اله می گوید : در میان مردم هیچ کس را ندیدم که شباهتش به پیامبر همانند فاطمه باشد . هنگامی که فاطمه به حضور پیامبر می امد ان حضرت با اغوش باز از او استقبال می کرد و دستهایش را میبوسید و در مجلس نزد خویشش می نشاند . و هر گاه پیامبر بر فاطمه واردمی شد ، او بر می خاست و دستهای پدرش را می بوسید . هنگامی که پیامبر در بستر مرگ ارمیده بود ، فاطمه را نزدیک خود خواند و به طور مخصوص و اهسته با او سخن گفت فاطمه گریه کرد . سپس بار دیگر با او اهسته سخن گفت ، این بار فاطمه خندید . با خود گفتم :این نیز یکی از برتری های فاطمه بر دیگران است که هنکام گریستن می خندد.ان کاه علت را از فاطمه سؤال کردم ، فرمود : در این صورت اسرار را فاش ساخته ام .پس از انکه رسول خدا صلی الله علیه و اله از دنیا رحلت نمود ، به فاطمه عرض کردم علت گریه و خنده تو در ان روز چه بود ؟در پاسخ فرمود ان روز پدرم نخست به من خبر داد که از دنیا می رود ، این بود که گریه کردم ، سپس به من فرمود  ، تو نخستین کس از اهل بیت من هستی که به من می پیوندی . و من شاد شدم و خندیدم

مخالفت با تجمل گرایی و اطاعت از رهبری

    امام محمد باقر ( ع) فرموده است : رسول خدا صلی الله علیه و اله چون می خواست به سفر برود با اقوامش خداحافظی می کرد و  با اخرین فردی که خداحافظی می کرد ، حضرت فاطمه علیها السلام بود و سفرش از خانه او اغاز می شد و چون باز می گشت ، ابتدا به خانه فاطمه  علیها السلام می رفت و ساعتی در انجامی ماند و پی از ان به مسجد یا خانه خود و اقوامش می رفت . یک بار پیالمبر به سفر رفت و سپس باز گشت ، ابتدا طبق معمول همیشگی به خانه فاطمه امد و وضع خانه را دگرگون دید . فاطمه سلام الله علیها از غنائم جنگی که علی علیه السلام به دست اورده بود ، النگو و دست بند و و گوشواره و پرده ای تهیه کرده بود و پرده را جلوی در اویخته بود . پیامبر اندکی توقف نمود و زود از خانه خارج شد و به مسجد رفت و کنار منبر نشست . فاطمه سلام الله علیها دریافت مه این برخود پیامبر به خاطر ان پرده و دستبند و گردنبند و گوشواره بوده است ، سپس بی درنگ انها را توسط حسن . حسین علیهم السلام برای پیامبر فرستاد و گفت : سلام مرا به بهپدرم برسانید و بگویید ما پس از رفتن شما به سفر جز تهیه این ها کار دیگری نکرده ایم . اکنون هر طور که مایل هستید انها را به مصزف برسانید .پیامبر خوشحال شد و سپس سه بار فرمود : فاطمه وظیفه خود را انجام داد پدرش فدایش گردد

سپس انها را بین گروهی  از مهاجرین از اهل صفه که نه خانه ای داشتند و نه مالی تقسیم کرد . انگاه فرمود : خداوند بر فاطمه رحکت اورد . همانا خدای متعال به جهت این پرده و النگو ها از لباس های بهشتی به او خواهد پوشاند و از زینت های بهشتی به او عطا خواهد کرد .سپس فرمود : دنیا برای محمد و ال محمد او قرار داده نشده است ، اگر دنیا در پیشگاه خدا به اندازه پر پشه ای ارزش می داشت کافران در دنیا یک شربت اب نمی نوشیدند . انگاه پیامبر برخاست و به خانه فاطمه سلام الله علیها رفت و او را تکریم نمود

     و در روایت دیگر چنین امده است که امام سجاد علیه السلام فرمود : اسماء بنت عمیس برایم نقل کرد که من نزد جده تو حضرت فاطمه سلام الله علیها بودم هنگامی که رسول خدا بر او وارد شد و او گردنبندی از طلا بر گردن داشت که امیر مؤمنان از سهمن غنائم برای او خریده بود . پیامبر فرمود : ای فاطمه مردم نگویند فاطمه دختر محمد لباس جباران بر تن می کند . فاطمه یلام الله علیها گردنبند را فروخت و با ان برده ای را رید و ازاد کرد و رسول خدا از این کار شادمان شد

از او در خواست چیزی مکن

    امام باقر علیه الیلام فذرموده است : فاطمه سلام الله علیها برای علی علیه السلام تعهد کرد که کار های خانه را انجام دهد و علی علیه الیلام قبول کرد که کارهای بیرون از منزل راعهداه دار شود . یک روز علی علیه السلام از فاطمه سلام الله علیها پرسید : ایا غذایی داری ؟ فاطمه سلام الله علیها عزض کرد : از سه روز پیش ا کنون چیزی نداریم . علی علیه السلام فرمود : چرا به من نگفتی ؟ فاطمه (س) عرض کرد رسول خدا مرا از این که چیزی از تو بخواهم نهی کرده است و فرموده است : از پسر عمویت  چیری درخواست مکن . اگر چیزی اورد از او بگیر وگرنه تو از او خواهش نکن

دعا برای همسایه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله کوره های قوس الکتریکی و القائی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله کوره های قوس الکتریکی و القائی در pdf دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله کوره های قوس الکتریکی و القائی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله کوره های قوس الکتریکی و القائی در pdf

مقدمه
تاریخچه آهن (Fe)
پیدایش
خصوصیات قابل توجه
کاربردها
ترکیبات
بیولوژی
ایزوتپها
سنگ معدن های آهن
فرآیندهای اولیه استخراج آهن
مواد اولیه مورد نیاز استخراج آهن
سنگ معدن آهن
زغال کک
سنگ آهک
واکنش های کوره استخراج آهن
احیای مستقیم
کوره بلند
کارگاه چدن ریزی
مراحل تولید آهن درکوره بلند
نقش سرباره
نقش مقدار زیاد کک درکوره
گاز خروجی از بالای کوره
جایگزین هوا در بعضی از کوره ها
ناخالصی های آهن و تولید فولاد
کوره تولید فولاد و جداکردن ناخالصی ها
روش بسمه
روش کوره باز (با روش مارتن)
روش الکتریکی
انواع فولاد و کاربرد آنها
تبدیل آهن به فولاد آلیاژی
بزرگترین عملیات نصب تجهیزات کوره بلند ذوب آهن اصفهان
کوره بلند
شارژ کردن
منابع بالقوه جانبی
کنترل های احتمالی درمورد مهندسی و کارهای عملی
پرسازی
منابع بالقوه درمعرض
کنترل های ممکن برای مهندسی و کارهای علمی
سوارخ کردن Tuyere (پانچ کردن)
منابع بالقوه درمعرض
فهرست منابع

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله کوره های قوس الکتریکی و القائی در pdf

1- سوپر آلیاژ ها – انتشارات جهان جام جم
2- تکنولوژی مواد – انتشارات دانش و فن

 

 

مقدمه

امروزه یکی از اساسی ترین پایه های اقتصادی و اجتماعی کشورهای جهان را صنایع آهن و فولاد تشکیل می دهد و این به سبب نیاز مبرمی است که انسان جهت پیشبرد، مفاصد خود در زندگی دارد. با نگاه اجمالی به کارایی این عنصر حیاتی، می توان به نقش سازنده آن پی برد. زیرا علاوه برکارکرد آن درامر ساختمان سازی، پل سازی و غیره یکی از کالاهای اساسی در صنایع اتومبیل سازی، کشتی سازی و لکوموتیو سازی است و به صورت آلیاژ های مختلف، اساس تکنولوژی ماشین آلات را تشکیل می دهد. که آهن و فولاد به روش های مختلفی تهیه و تولید می شدند ما  دراین تحقیق روش تهیه بوسیله کوره بلند را از ابتدا مورد بررسی قرار می دهیم

آهن عنصر شیمیایی است که در جدول تناوبی با نشان Fe و عدد اتمی 26 وجود دارد. آهن فلزی است که در گروه 8 و دوره 4 جدول تناوبی قرار دارد

 

تاریخچه آهن (Fe)

اولین نشانه های استفاده از آهن به زمان سومریان و مصریان برمی گردد که تقریباً 4000 سال قبل از میلاد با آهن کشف شده از شهاب سنگها اقلام کوچکی مثل سر نیزه وزیور آلات می ساختند. از 2000 تا 3000 سال قبل از میلاد، تعداد فزاینده ای از اشیاء ساخته شده با آهن مذاب (فقدان نیکل، این محصولات را از آهن شهاب سنگی متمایز می کند) دربین النهرین، آسیای صغیر و مصر به چشم می خورد؛ اما ظاهراً تنها در تشریفات از آهن استفاده می شد و آهن فلزی گرانبها حتی با ارزش تر از طلا به حساب می آمد

براساس تعداد از منابع آهن، به عنوان یک محصول جانبی از تصفیه مس تولید می‌شود مثل آهن اسفنجی – و به وسیله متالوژی آن زمان قابل تولید مجدد نبوده است. از 1600 تا 1200 قبل از میلاد درخاورمیانه بطور روز افزون ا زاین فلز استفاده می شد، اما جایگزین کاربرد برنز درآن زمان نشد.  تیرآهنی متعلق به عنصر آهن سوند در گاتلند سوئد یافت شده است. از قرن 10 تا 12 در خاورمیانه یک جابجایی سریع درتبدیل ابزار و سلاحهای برنزی به آهنی صورت گرفت. عامل مهم دراین جابجائی آغاز ناگهانی تکنولوژی های پیشرفته کار با آهن نبود، بلکه عامل اصلی، مختل شدن تامین قلع بود. این دوره جابجایی که در زمانهای مختلف و درنقاط مختلفی از جهان رخ داد، دوره ای از تمدن به نام عصرآهن را به وجود آورد. همزمان با جایگزینی آهن به جای برنز، فرآیند کربوریزاسیون کشف شدکه به وسیله آن به آهن موجود درآن زمان کربن اضافه می کردند. آهن را بصورت اسفنجی که مخلوطی از آهن و سرباره به همراه مقدار ی کربن یا کاربید است، بازیافت کردند. سپس سرباره آنرا با چکش کاری جدا نموده و محتوی کربن را اکسیده  می کردند تا بدین طریق آهن نرم تولید کنند

مردم خاورمیانه دریافتند که با حرارت دادن طولانی مدت آهن نرم درلایه ای از ذغال و آب دادن آن در آب یا روغن می توان محصولی بسیار محکم تر بدست آورد. محصول حاصله که دارای سطح فولادی است، از برنزی که قبلاً کاربرد داشت محکمتر و مقاوم تر بود. در چین نیز اولین بار آهن شهاب سنگی استفاده شد و اولین شواهد باستان شناسی برای اقلام ساخته شده با آهن نرم درشمال شرقی نزدیک xinjiang مربوط به قرن 8 قبل از میلاد به دست آمده است. این وسایل از آهن نرم و با همان روش خاورمیانه و اروپا ساخته شده بودند و گمان می رفت که برای مردم غیر چینی هم ارسال می کردند

درسالهای آخر پادشاهی سلسله ژو (حدود 550 قبل از میلاد) به سبب پیشرفت زیاد تکنولوژی کوره، قابلیت تولید آهن جدیدی بوجود آمد. ساخت کوره های بلندی که توانایی حرارتهای بالای k 1300 را داشت، موجب تولید آهن خام یا چدن توسط چینی ها شد. اگر سنگ معدن آهن را با کربن k1470-1420  حرارت دهیم، مایع مذابی بدست می آید که آلیاژی با 965% آهن و 535% کربن است. این محصول محکم را می توان به شکلهای ریز و ظریفی درآورد. اما برای استفاده، بسیار شکننده می باشند، مگر آنکه بیشتر کربن آنرا از بین ببرند

از زمان سلسله ژو به بعد اکثر تولیدات آهن درچین به شکل چدن است. با این همه آهن بعنوان یک محصول عادی که برای صدها سال مورد استفاده کشاورزان قرارگرفته است، باقی ماند و تا زمان سلسله شین (حدود 221 قبل از میلاد) عظمت چین را واقعاً تحت تأثیر قرار ندارد

توسعه چدن در اروپا عقب افتاد، چون کوره های ذوب در اروپا فقط توانایی K1000 را داشت، دربخش زیادی از قرون وسطی دراروپای غربی آهن اسفنجی به آهن نرم بدست می آورند. تعدادی از قالب گیریهای آهن دراروپا بین سالهای 1150 و 1350 بعد از میلاد در دو منطقه درسوئد به نامهای Lappyttan و Vinarhyttan انجام شد

دانشمندان می پندارند شاید این روش بعد از این دو مکان تا مغولستان آن سوی روسیه ادامه یافته باشد، اما دلیلی محکمی برای اثبات این قضیه وجود ندارد. تا اواخر قرن نوزدهم درهر رویدادی یک بازار برای کالاهای چدنی بوجود آمد، مانند درخواست برای گلوله های توپ چدنی

درآغاز برای ذوب آهن از زغال چوب هم بعنوان منبع حرارتی و هم عامل کاهنده استفاده می شد. درقرن 18 در انگلستان تامین کنندگان چوب کم شدند و از زغال سنگ که یک سوخت فسیلی است، بعنوان منبع جانشین استفاده شد. این نوآوری بوسیله abraham darby انرژی لازم برای انقلاب صنعتی را تامین نمود

 

پیدایش

آهن یکی از رایج ترین عناصر زمین است که تقریباً 5% پوسته زمین را تشکیل میدهد. آهن از سنگ معند هماتیت که عمدتاً fe2o3 می باشد. استخراج می گردد. این فلز را بوسیله روش کاهش یا کربن که عنصری واکنش پذیرتر است جدا می کنند. این عمل درکوره بلند دردمای تقریباً 2000 درجه سانتی گراد انجام می پذیرد

درسال 2000، تقریباً 1100 میلیون تن سنگ معدن آهن رشد ارزش تجاری تقریباً 25 میلیارد دلار آمریکا استخراج شد. درحالیکه استخراج سنگ معدن آهن در48 کشور صورت می گیرد، چین،برزیل، استرالیا، روسیه و هند با تولید 70% سنگ آهن جهان پنج کشور بزرگ تولید کنندگان آن به حساب می آیند. برای تولید تقریباً 573 میلیون تن آن خام 1100 میلیون تن سنگ آهن مورد نیاز است

 

خصوصیات قابل توجه

جرم یک اتم معمولی آهن 56 برابر جرم یک اتم معمولی هیدروژن می باشد. عقیده براین است که آهن، دهمین عنصر فراوان جهان است. Fe مخفف واژه لاتین ferrum برای آهن می باشد. این فلز، از سنگ معدن آهن استخراج می شود و به ندرت به حالت آزاد (عنصری) یافت می گردد

برای تهیه آهن عنصری، بایدناخالصیهای آن با روش کاهش شیمیایی از بین برود. آهن برای تولید فولاد به کار می رود که عنصر نیست، بلکه یک آلیاژ و مخلوطی است از فلزات متفاوت (وتعدادی غیرفلز بخصوص کربن). هسته اتمهای آهن دارای بیشترین نیروی همگبر در هر نوکلئون هستند. بنابراین آهن با روش همجوشی، سنگین ترین و با روش شکافت اتمی، سنگینترین عنصری است که بصورت گرمازایی تولید می شود

وقتی یک ستاره که دارای جرم کافی می باشد چنین کاری انجام دهد. دیگر قادر به تولید انرژی درهسته اش نبوده ویک ابر اختر پدید می آید. آهن رایج ترین فلز درجهان به حساب می آید. الگوهای جهان شناختی با یک جهان بار پیش بینی زمان را می کند که درنتیجه واکنشهای همجوشی و شکافت هسته، همه چیز به آهن تبدیل خواهد شد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله امامت و تشیّع در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله امامت و تشیّع در pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله امامت و تشیّع در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله امامت و تشیّع در pdf

امامت و تشیع

لزوم بحث درباره امامت و خلافت

گامی درراه تقریب

تقریب است نه تذویب

خصوصیات دو مکتب شیعه و سنی

آشنایی با خصوصیات دو مکتب

مقام امامت در مکتب تشیع

بهترین راه برای رسیدن به حقیقت

امام حافظ اصول و فروع اسلام

الف) رشد فکری آنان در حفظ اصول اسلام

ب) امام، حافظ احکام اسلام است

ج) امام، حافظ سنت پیامبراست

سیاست داخلی و خارجی اسلام

سیاست خارجی و داخلی اسلام

پایه آگاهی امت از احکام و فروع

منابع. 

امامت و تشیع

امامت در مکتب تشیع، جزءاصول دین و در ردیف توحید و نبوت و معاد است. وظایف امامت در این مکتب، امتداد وظایف رسالت پیامبر است و امام به همان وظایفی که بر عهده پیامبر بوده قیام می کند و همه را انجام می دهد

درست است که با درگذشت پیامبرگرامی اسلام باب نبوت و نزول وحی بسته شد و بعد ازوی پیامبری نمی آید و بر احدی وحی نازل نمی شود، ولی این به آن معنا نیست که امت اسلامی پس ازآن حضرت ازبیان اصول عقاید بی نیازباشد و به تشریح فروع و احکام و حکومت و حاکمیت شخصی که ازطرف خدا تعیین شده نپردازد، بلکه نیازآنان به فردی که این وظایف را انجام دهد، پیوسته باقی است و این کارها همان وظایف مقام رسالت است که پس ازدرگذشت پیامبرْ،امام آنها را بر عهده دارد و قیام به چنین وظایفى، بدون علم وسیع و گسترده و بدون عصمت و مصونیت از گناه و خطا،امکان پذیر نیست و نیزشناخت چنین فردی جز ازطریق وحی برای مردم امکان ندارد
شیعه، مقام امامت را یک منصب الهی می داند و معتقد است که امام باید از جانب خدا، منصوب و معین گردد

در مکتب تشیع، فلسفه بعثت پیامبران، با فلسفه نصب و تعیین امام ازطرف خدا یکی است و همان عللی که ایجاب می کند خداوند رسولی را بفرستد، همان نیز ایجاب می کند که پس از پیامبر، امامی که عهده دار وظایف رسالت باشد، ازطرف خدا منصوب گردد
علم وسیع و گسترده و عصمت و مصونیت ازگناه و خطا از شرایط اساسی امام است و شناسایی چنین فردی جز از راه وحی امکان پذیرنیست

ممکن است شما چنین بیندیشید که بحث درباره خلافت و امامت و این که پس از پیامبر گرامى، چه کسی لازم بود زمام امور را به دست بگیرد یک بحث تاریخی است که زمان آن سپری گردیده است و چون چرخ زمان به عقب برنمی گردد بحث در این امور جز ازجهت تاریخى، نتیجه دیگری ندارد، ولی لازم است یادآوری شود که امامت، ابعاد گوناگونی دارد که اگر زمان یک بعد آن سپری شده باشد ابعاد دیگر آن هنوز هم از بحث های مفید و سازنده است و از میان این ابعاد به دو بعد اشاره می کنیم
1 بحث درباره امامت، بحث در ماهیت حکومت اسلام و شیوه فرمانروایی پس از درگذشت پیامبر تا عصر ماست و چنین بحثی ازبحث های مفید و سازنده است که با سرنوشت ما کاملاً ارتباط دارد؛

2 پس از درگذشت پیامبر، مرجع اخذ احکام و پناهگاه امت در مشکلات فکری و عقیدتی کیست، و باید مردم در این مسائل به کدام مقام مراجعه کنند، آیا امت باید اصول و فروع دین خود را از هر صحابی و تابعی و یا پیشوایانی مانند ابوحنیفه، شافعى، مالک و احمد بن حنبل بگیرد یا این که خود پیامبر گرامی در این موارد پناهگاهی برای امت تعیین کرده است در این اینجا، هر دو موضوع مورد بررسی قرار خواهد گرفت

لزوم بحث درباره امامت و خلافت

هر نوع بررسی که از بینش صحیح اسلامی و از وجدان و منطق الهام گیرد، اتحاد و هم بستگی را محکم تر می سازد

دانشمندان عقاید و مذاهب اتفاق نظر دارند که پس از پیامبر گرامی باید امام و رهبری در میان مردم باشد تا امور دینی و دنیوی آنان را رهبری کند، ولی در این که این امام و پیشوا باید از جانب خدا تعیین شود و یا ازطرف امت انتخاب گردد، اختلاف نظر دارند
آیا باید خدا چنین فردی را برگزیند و ازطریق وحی به پیامبراکرم به مردم معرفی گردد یا خود مسلمانان به انتخاب امام و رهبر خویش بپردازند و او را انتخاب نمایند
پس از درگذشت پیامبرِخدا این دو نظر، به صورت دو (مکتب) و دو (تز) در میان مسلمانان ظهورکرد و انشعابی بزرگ در میان مسلمانان پدید آورد و با مرور زمان طرف داران هر دو (تز) گفتگوهای گسترده ای انجام داده و هر کدام به گونه ای متناسب با زمان و عصر خود، از(تز) خویش دفاع کردند

پیروان این دو مکتب، دو گروه (شیعه) و (سنى) را تشکیل می دهند. گروه نخست معتقد است که باید از امام علی بن ابی طالب (ع)و دیگر پیشوایانی که همگی از طرف پیامبر معرفی شده اند پیروی کرد و از این نظر به آنان شیعه على(ع)می گویند. گروه دوم مدعی است که از سنت پیامبر گرامی پیروی می کند و از این جهت آنان به عنوان (سنى) مشهور گردیده اند

میان این دو گروه از نظر عقاید و اصول دین و فروع احکام، مشترکات بسیار فراوانی وجود دارد که می تواند آنان را در امور اخلاقى، فرهنگى، سیاسی و اقتصادی در مسیر واحدی قرار دهد و موضع گیری آنان را در کشمکش های بین المللی و جهانی کاملاً هماهنگ کند و با وجود یک رشته اختلافات، به همه رنگ وحدت، اتحاد و اتفاق بخشد
گروهی از مسلمانان که به تشکیل حکومت واحد اسلامی در سرزمین های متعلق به مسلمانان علاقه شدیدی دارند، بحث و گفتگو در مسائل اختلافی را تحریم کرده و آن را مایه اختلاف و تشتت و گامی در راه عقب گرد به دوران جنگ های خونین خلفای عثمانی و سلاطین ایرانی می شمارند

باید به این گروه یادآور شد که مسأله به این تندی و تیزی نیست که آنان می انگارند، زیرا بحث ها فرق می کند؛ هر نوع بحثی که با واقع بینى، دور از تعصب های کور و کر و متکی بر مدارک اصیل اسلامی که مورد اتفاق طرفین است انجام گیرد و عقاید اصیل اسلامی را روشن سازد، نهایت آرمان اسلام است

گروهی که بحث در مسائل اختلافی را تحریم می کنند و نویسندگان این مسائل را عوامل اختلاف انداز و شکاف آفرین قلمداد می نمایند، باید متوجه گردند که پیروی ازچنین (تز)ی سبب می شود که قسمتی ازآیات قرآن و احادیث پیامبر و بخش اعظم تاریخ اسلام به دست فراموشی سپرده شود، نه کسی آنهارا تفسیر کند، نه درباره آن بررسی به عمل آورد و نه در بسیاری ازحوادث مبهم، پرده ها بالا برود
بهتر آن است که به جای حربه تحریم و ترور فکر و اندیشه، حربه اصلاح و پند به دست بگیریم و به نویسندگان اسلامی سفارش کنیم هر نوع مسأله ای را با کمال بی طرفی بدون تعصب کور، بی آن که در تجزیه و تحلیل مسأله، عواطف گروه دیگر را جریحه دار سازند، مورد بررسی قراردهند و بدانند قضاوت ها و داوری ها و نوشته های آنان، در روزرستاخیز جزو پرونده اعمال آنها خواهد بود

خلاصه از دو نظر باید مسائل عقیدتی که بنیاد فکری هر مذهبی را تشکیل می دهد، مطرح گردند

1 اتحاد و وحدت، فرع شناسایی قدرمشترک ها و موارد اختلاف است و وحدت های کورکورانه بدون شناسایی چنین موارد، یک اتحاد سطحی و ناپایدار است؛
2 از آن جا که ما به صحت و استواری مکتب خود عقیده مندیم، فرزندان ما باید با خصوصیات این مکتب آشنا گردند و آن را با دلیل و منطق فرا گیرند و ازتقلید در عقاید بپرهیزند. در این صورت برای فرا گرفتن این افراد هم که باشد باید، مسائل مورد اختلاف را طرح و بررسی کنیم و مکتب خود را به اخلاف و جانشینان خود بیاموزیم وگرنه مکتب به دست فراموشی سپرده می شود و جزنامی ازآن باقی نمی ماند

گامی درراه تقریب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   241   242   243   244   245   >>   >