پروژه دانشجویی مقاله جهان آینده و مشخصات سازمانهای پیشگام در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جهان آینده و مشخصات سازمان‌های پیشگام در pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جهان آینده و مشخصات سازمان‌های پیشگام در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله جهان آینده و مشخصات سازمان‌های پیشگام در pdf

مقـــدمه

بخش اول

شناخت تحولات جهانی

1-1- مقدمه

1-2- تغییرات اساسی در طول تاریخ بشر

1-2-1- موج اول: عصر کشاورزی

1-2-2- موج دوم: عصر صنعت

1-2-3- موج سوم: عصر اطلاعات

1-3- تحولات عصر حاضر

1-3-1- پیشرفت علم و تکنولوژی

1-3-2- به‌کارگیری وسیع فناوری اطلاعات

1-3-3- رقابت فزاینده در بازار کسب‌وکار

1-3-4- جهانی‌شدن

بخش دوم

سازمان‌های امروز و تحولات جهانی

2-1- مقدمه

2-2- پیشرفت تکنولوژی و رضایت شغلی

2-3- فناوری اطلاعات و فرآیند تصمیم‌گیری

2-4- رقابت

2-5- جهانی‌شدن

بخش سوم

تحول سازمان‌ها در اثر تحول دنیا

3-1- مقدمه

3-2- سازمان‌های انعطاف‌پذیر

3-3- سازمان‌های کوچک;

3-4- سازمان‌های دومنظوره

3-5- سازمان‌های شبکه‌ای

3-6-سازمان‌های بدون مرز

3-7-سازمان‌های پست‌مدرن

نتیجه‌گیری

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله جهان آینده و مشخصات سازمان‌های پیشگام در pdf

1- نیک فورستر/ جهانشاه میرزابیگی، « تاثیر بالقوه فناوریهای موج سوم بر سازمانها»، فصلنامه مدیرساز، شماره

2- « فناوری اطلاعات و ارتباطات فناوری اطلاعات، موج سوم تغییر بنیادی در جهان»،

3- ریچارد ال.دفت/علی پارساییان، سید محمد اعرابی، «تئوری و طراحی سازمان»، دفتر پژوهشهای فرهنگی،

4- بهرام خزین، « چالش‌های‌ فراروی‌ مدیران‌ در هزاره‌ سوم‌»، پیام جهاد کشاورزی، شماره اسفند

5- حمید رحیمیان, سیدکیانوش کلانتر، « طراحی و توسعه سازمانهای شبکه‌ای»، فصلنامه مدیرساز، شماره

6- محمد ناطق، « ضرورت ایجاد سازمان بدون مرز»، مجله تدبیر، شماره

7-علی‌اصغر رشید کوزه‌گر، «شیوه‌های اعجازگران مدیریت»، سازمان عمران و بهسازی شهری،

مقـــدمه

 فناوری‌های جدید، دنیای کسب و کار را از اساس دگرگون کرده‌اند. این فناوری‌ها با ایجاد رشد شتابان در توانمندترین نیروهای اقتصاد جهان؛ یعنی فضای مجازی و قدرت محاسبه، به جزء لاینفک سازمان‌ها در تمام دنیا تبدیل شده‌اند. از سوی دیگر، همین فناوری‌ها، چالش‌های شدید دیگری پیش روی تمامی سازمانها قرار داده‌اند

ما در اوایل قرن بیست و یکم و ورود به دوران نوآوری‌های موج سوم، با شرایطی روبه‌رو خواهیم شد که تمامی ابعاد وجود انسان را عمیقا تحت تاثیر قرار می‌دهد. صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که این دوره‌ی گذار فناوری به طور بالقوه اساسی‌ترین دوره‌ی گذار در تاریخ بشر است، که جانشین دوره‌های کشاورزی و صنعتی می‌شود. به عبارت دیگر، بشر در این گذار با تغییرات بنیادی‌تری مواجه خواهد شد. محیط کار و زندگی خانوادگی ما در سال‌های اخیر به‌طور مستقیم دستخوش تغییرات اساسی شده است. همان‌گونه که ماهیت تیلوری سازمان‌ها و حتی مفهوم «کار» به طور غیرقابل بازگشتی تغییر کرده است، این تغییرات نیز پیش‌درآمد تغییرات بنیادی‌تری در آینده خواهند بود.[1]

تقریبا تمامی سازمان‌هایی که ما اکنون می‌شناسیم در بیست سال آینده وجود نخواهند داشت و یا از اساس دگرگون خواهند شد. تجزیه‌ی سازمان‌ها و از بین‌رفتن آنها به دفعات زیاد و به‌طور غیر قابل پیشگویی ادامه خواهد یافت. جنون ادغام  در میان سازمان‌های بزرگ دیوان‌سالار موج دوم که نتوانند با اقتصاد موج سوم سازگاری پیدا کنند، به‌صورتی بی‌امان ادامه می‌یابد. آهنگ تغییر، شتابان خواهد شد و به آشوب خواهد انجامید.[1]

به‌این ترتیب ملاحظه می‌شود که سازمان‌ها برای بقای خود چاره‌ی دیگری ندارند جز این‌که درباره‌ی اثر بالقوه‌ی تحولات سریع جهانی بر دنیای کسب‌وکار در آینده، چاره‌اندیشی کنند. برای تغییر سازمان‌ها باید ابتدا تحولات جهان را شناخت و سپس دغدغه تغییر را در سطوح مختلف سازمان بوجود آورد. شناخت تحولات جهانی و چاره‌اندیشی درمورد آنها در باورهای مذهبی ما مسلمانان نیز ریشه دارد؛ به‌گونه‌ای که در گفتار و سیره‌ی معصومین تاکیدات زیادی بر این مساله شده است. در اینجا به گفتاری از پیامبر گرامی اسلام بسنده می‌کنیم که می‌فرمایند

«غافل‌ترین مردم کسی است که از تحولات و دگرگونی دنیا پند نگیرد.»

   بخش اول

شناخت تحولات جهانی

 1-1- مقدمه

جای هیچ تردیدی وجود ندارد که سازما‌ها برای بقا در آینده، می‌باسیت همگام با تحولات دنیا تغییر کنند. اولین گام برای این مهم، شناخت تحولات دنیاست. در این بخش تلاش می‌شود ضمن مروری کلی بر روند تغییرات مولفه‌های جهانی در طول تاریخ، روند این تغییرات در عصر حاضر بررسی شود تا بتوان درنهایت تصویری از تغییرات آینده ارایه نمود

1-2- تغییرات اساسی در طول تاریخ بشر

تغییرات اساسی در طول تاریخ بشر که تحت عنوان “موج ” از آنها یاد می‌شود را می‌توان به سه دوره یا موج تقسیم بندی نمود.[2]

1-2-1- موج اول: عصر کشاورزی

اولین اختراع بشر آتش بوده است که تقریباً چهار میلیون سال قبل از میلاد حضرت مسیح شناخته شد. 2500 سال بعد، بشر موفق شد که “ابزار” را اختراع کند. فاصله‌ی بین دو اختراع نشان از بدوی بودن بشر اولیه دارد. بعدها اختراعات جدیدتری به تناوب رشد و تمدن بشر به‌وجود آمد تا این‌که زمینه‌ی تغییر اساسی یعنی موج اول فراهم شد و جامعه‌ی کشاورزی شکل گرفت. جمعیت جهان در سالهای قبل از میلاد حضرت مسیح بسیار کم بود و حتی هزار سال بعد از میلاد، به 300 میلیون نفر رسید. اولین تغییر در جامعه‌ی انسانی، که به موج اول یا عصر کشاورزی لقب یافته است، قبل از میلاد حضرت مسیح شروع شده و عمری 29500 ساله داشته است. هدف از ایجاد این موج حل مشکلات معیشتی و غذایی بشر آن زمان بوده است

1-2-2- موج دوم: عصر صنعت

اما بعد از ایجاد موج اول و گذشت تقریباً سه هزاره از آن، موج بعدی -که انقلاب صنعتی بود- آغاز شد. هدف از موج دوم؛ یعنی عصر صنعت یا انقلاب صنعتی، تولید مواد و ابزار کار بوده است. در موج اول که نیروی کار متکی بر بازوان افراد بود، بشر از پس مشکلات بزرگ برنمی‌آمد و نیاز جدیدی در جامعه به‌وجود آمد که تغییرات اساسی را می‌طلبید عمر موج دوم هم که دوران موفقی را سپری کرده است به 500 سال می‌رسد و دوران آن از نظر تئوری سپری شده است. با این وجود متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان که نتوانسته‌اند توسعه موفقی را در طول انقلاب صنعتی بگذرانند هنوز در این عصر صنعتی بسر می‌برند و درگیر رفع مشکلات خود از طریق توسعه و به‌کارگیری صنعت هستند. در موج دوم، بشر موفقیتهای شگرفی بدست آورد و اختراعات مهمی در این عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعیت آموزش‌، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه کشاورزی شکل بهتری بگیرد و توسعه کمی و کیفی خوبی داشته باشد. یکی از تاثیرات مهم این موج افزایش جمعیت جهان همراه با رفاه بیشتر و جلوگیری از مرگ و میر زیاد مردم بوده است که سابقاً در اثر وبا، بیماریهای فراگیر، بلاهای آسمانی و امثال آن جان خود را از دست می‌دادند. اختراعات درصدسال پایانی موج دوم و بخصوص از سال 1900 میلادی به بعد باعث تغییرات وسیعی در مشاغل کشاورزی -که تا آن زمان تقریباً 90% کل مشاغل را شامل می‌شد- را چنان تغییر داد که در بعضی از کشورها مانند ایران، این تعداد مشاغل کشاورزی به 17% و در کشورهای توسعه یافته به 4 تا 7% رسیده است

در هر صورت اختراعات مهمی مانند ماشین بخار،‌راه آهن، هواپیما، تلفن، برق، رادیو، تلویزیون، پلاستیک، ترانزیستور و دهها اختراع دیگر به همراه ایجاد سازمانها و تشکیلات مدنی و موسسات آموزشی بستری فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم که تهیه ابزار کارر بود دست پیدا کند و مشکلات موج اول را برطرف نماید. در موج دوم نیازهای جدیدی دیده شد که دیگر امکان حل آن با دیدگاه قبلی امکان‌پذیر نبود

1-2-3- موج سوم: عصر اطلاعات

بعد از اختراع رایانه و توسعه مخابرات و ارتباطات، بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن چیزی جز دسترسی به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم، دسترسی به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات مانند رایانه، شبکه‌های متنوع محلی و جهانی و اینترنت به همراه توسعه نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای مورد نیاز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم که آنرا عصر دانش و بعضاً جامعه اطلاعاتی نیز می‌گویند، نزدیک به 50 سال است

همان‌طور که ملاحظه می‌شود، نیاز به تغییرات از مقطعی به مقطع بعدی و از موجی به موج بعدی با هدف بوده است و طول عمر ماندگاری آن بستگی به سرعت رسیدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال، موج سوم برای آن به‌وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه‌ای به نقطه‌ دیگر منتقل شود و بشر نیاز بیشتری به دانش داشت و لذا تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این خدمت بکار گرفته شد که توسعه آنها همچنان به جلو می‌رود

موج سوم با آمدن رایانه مطرح شد وبه‌خصوص، وقتی رایانه‌های شخصی توانستند درخدمت مردم قرار گیرند، فضای تولید و انتشار اطلاعات وتولید دانش توسعه یافت و شکل جدیدی به خود گرفت. به‌کارگیری رایانه و همراهی آن با اینترنت ، تغییرات مهمی درجهان به‌وجودآورد

کامپیوتردرسال 1948 میلادی‌ اختراع و اینترنت در سال 1968 مطرح شد. در سال 1974 پروتکل (TCP) معرفی شد و در سال 1984 هزار پایگاه در روی آن ایجاد گردید. در سال 1989 نر‌م‌افزار وب به‌وجود آمد و چهار سال بعد، نرم‌افزار (Mosaic) پا به عرصه‌ی تحولات نوین گذاشت. در سال 1995، بحث تجارت الکترونیکی مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوق‌العاده این صنعت هستیم. رشد اینترنت بیشتر از تخیل بشر بوده است. زیرا به عنوان مثال در حالی که در سال 1977 فقط 111 پایگاه در اینترنت وجود داشت در سال 1987 این تعداد به 10 هزار پایگاه رسید. این افزایش بصورت نمایی ادامه پیدا کرد به‌طوریکه در سپتامبر سال 2002 میلادی این تعداد به بیش از 200 میلیون پایگاه رسیده است

1-3- تحولات عصر حاضر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله توحید در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله توحید در pdf دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله توحید در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله توحید در pdf

مقدمه معارف
تقسیم بندى معارف قرآن
خداشناسى
خداشناسى استدلالى
خداشناسى فطرى
آیه فطرت
آیه میثاق
خداشناسى فطرى است
توحید فطرى
نصاب توحید
توحید ذاتى، صفاتى، افعالى
منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله توحید در pdf

1 آموزش کلام اسلامی؛ محمد سعیدی مهر، طه ، قم، 1377ش
2 پرتوی از قرآن؛ سید محمود طالقانی، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1358ش
3 پژوهشی در تاریخ قرآن کریم؛ سید محمد باقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1379ش
4 تفسیر احسن الحدیث؛ علی اکبر عرشی، بنیاد بعثت، تهران، 1371ش
5 تفسیر التحریر و التنویر؛ ابن عاشور، بی نا ، بی تا
6 التفسیر الحدیث؛ محمد عز دروز، دار الغرب الاسلامی، بیروت، 1421ق
7 تفسیر راهنما؛ اکبر هاشمی رفسنجانی و همکاران، بوستان کتاب قم، قم ، 1383ش
8 تفسیر القاسمی؛ محمد جمال الدین القاسمی، دار الحدیث ، قاهره ، 1424ق
9 التفسیر الکاشف؛ محمد جواد مغنیه، دار العلم للملایین، بیروت، 1990م
10 تفسیر المراغی؛ احمد مصطفی المراغی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1418ق
11 تفسیر من وحی القرآن؛ سید محمد حسین فضل الله، دارالملاک، 1419ق
12 تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی وهمکاران، دارالکتب الاسلامی، تهران، 1374ش
13 تفسیر نوین، محمد تقی شریعتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378ش
14 تفسیر و مفسران؛ محمدهادی معرفت، مؤسسه ی فرهنگی التمهید، قم، 1379ش
15 تقریب القرآن الی الأذهان؛ محمد حسینی شیرازی، دارالعلوم، بیروت، 1424ق
16 روش شناسی تفسیر قرآن؛ علی اکبر بابایی و همکاران، سمت، تهران، 1379ش
17 سوگندهای قرآن؛ ابوالقاسم رزاقی، مؤسسه ی امام صادق (ع)، قم، 1383ش
18 الفرقان فی تفسیر القرآن؛ محمد صادقی، مؤسس الوفاء، بیروت، 1405ق
19 فی ظلال القرآن؛ سیدقطب، دارالشروق، 1972م
20 مجمع البیان؛ فضل بن حسن طبرسی، کتابخانه ی آی اله مرعشی نجفی، قم، 1403ق
21 مخزن العرفان؛ بانو امین، انجمن حمایت از خانواده های بی سرپرست اصفهان، اصفهان، بی تا
22 من هدی القرآن؛ محمد تقی مدرسی، مکتب العلاق المدرسی، 1410ق
23 المیزان فی تفسیر القرآن؛ محمدحسین طباطبایی، مؤسسه ی اسماعیلیان، قم، 1412ق
24 جهان بینی توحیدی، صفحه 100-
25جهان بینی توحیدی، صفحه 3-101

 

مقدمه معارف

همان طورى که امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرموده اند، قرآن کریم اقیانوسى است بى کران که رسیدن به اعماقش جز براى حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) امکان پذیر نیست، ولى در عین حال، هم خود قرآن و هم معصومین (علیهم السلام) به مردم توصیه مى فرمایند که در آیات قرآن تدبّر کنند

قرآن کریم مى فرماید: «کِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْکَ مُبارَک لِیُدبّروا آیاتَه[1]; کتاب پربرکتى را بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبّر کنند. بلکه به این اندازه هم اکتفا ننموده و کسانى که تدبر در قرآن نمى کنند را مورد مؤاخذه قرار داده، مى فرماید: اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ اَمْ عَلى قلوب اقفالها[2] )مگر در قرآن تدبر نمى کنند یا این که بر دلهاشان قفل زده شده؟)

همین طور پیغمبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه) و ائمه اطهار(علیهم السلام( سفارشات زیادى درباره رجوع به قرآن و تدبّر در آیاتش فرموده اند به خصوص هنگامى که جوّ فکرى جامعه دچار آشگفتى و تیرگى شده و شبهاتى در میان مسلمانان پیدا شود که موجب انحراف فکرى و عقیدتى گردد، در چنین شرایطى تأکید شده که حتماً به قرآن مراجعه کنید: اِذْا اِلْتَبَسَتْ عَلَیْکُمْ الفِتَن کَقِطَع اللَّیْلِ المُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالقرآن[3]; هنگامى که فتنه ها همانند پاره هاى شب تیره شما را فرا گرفتند بر شما باد به قرآن

با این که در بسیارى از روایات داریم که علم کامل قرآن نزد پیغمبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه) و ائمه اطهار(علیهم السلام) است و ایشان معلّم و مفسّر حقیقى قرآن هستند و خود قرآن هم به آن تصریح کرده است[4]; در عین حال مى بینیم که هم خود پیامبر و هم ائمه (علیهم السلام) تأکید مى کنند که به قرآن مراجعه کنند، و حتى اگر در صحت روایاتى که از ما نقل مىوشد شک کردید آنها را با قرآن بسنجید

بابى در روایات است به نام «عرض على الکتاب» و در کتابهاى اصولى ـ در باب تعادل و ترجیح ـ یکى از مرجّحات و یا شرایط اعتبار روایت، موافقت آن با قرآن ذکر شده است

پس، وقتى ما بخواهیم براى به دست آوردن اعتبار روایتى و یا دست کم ترجیحش بر روایت دیگرى آن را بر قرآن عرضه کنیم، باید مفهوم آیه بطور روشن بدانیم تا بتوانیم روایت را بر آن تطبیق کنیم و اگر طورى بود که مفهوم آیه هم مى بایست با روایت شناخته شود، دور لازم مى آمد و لذا، این شبهه که هیچ کس حق ندارد بدون مراجعه به روایات درباره قرآن تدبّر کند و از مفاهیم قرآن استفاده نماید، شبهه اى واهى است، و ما هم از طرف خود خداى متعال، و هم با تأکیدات پیغمبر اکرم(صلوات الله علیه) و سفارش ائمه اطهار مأموریم که در آیات قرآن تدبر کنیم. متأسفانه در این مورد کوتاهى هایى شده، تا آنجایى که حتى درس قرآن و تفسیر قرآن در حوزه هاى علمیه هم بسیار ضعیف و رو به نابودى مى رفت، تا این که در حوزه علمیه قم مرحوم استاد علاّمه طباطبایى رضوان الله علیه که این روزها در سوگ ایشان نشسته ایم، این توفیق را یافتند که تفسیر قرآن را در حوزه علمیه قم زنده کنند و این یکى از بزرگ ترین افتخاراتى بود که نصیب ایشان شد و همه ما به ایشان وامداریم و امروز یکى از بزرگ ترین مآخذ و برترین مدارک اسلامى براى شناختن معارف اسلام همین تفسیر شریفى است که ایشان تألیف فرمودند )تفسیر المیزان). خداى متعال ایشان را با اجداد طاهرینشان محشور فرماید و به ما توفیق دنبال کردن راه ایشان و قدردانى از زحمات ایشان و امثالشان را عطا فرماید

بهر حال ما به عنوان وظیفه اى که از طرف خدا و پیغمبر برایمان تعیین شده، باید در اطراف قرآن بیندیشیم; تدبّر کنیم و از گوهرهاى ارزشمندى که خداوند در این کتاب براى ما ذخیره فرموده، استفاده نماییم

امروزه بحمدلله اهمیت تعلیم و تفسیر قرآن تا حدود زیادى براى مردم روشن شده و گرایش بى سابقه اى نسبت به تفسیر قرآن پیدا کرده اند، ولى در عین حالى که از این استقبال دلشادیم، باید نگران این باشیم که مبادا کجروى هایى در تفسیر قرآن پیدا شود، چون در این صورت نه تنها جامعه را به حقایق اسلام نزدیک نمى کند، بلکه راههاى انحرافى را به سوى مقاصد شیطان باز خواهد کرد; و مى دانیم که متأسفانه چنین چیزهایى هم واقع شده است، و امروز گروههایى با نام هاى مختلف هستند که به گمان خودشان از قرآن استفاده مى کنند و افکار خودشان را با آیات قرآن اثبات مى نمایند، که بعضى از اینها کاملاً شناخته شده اند، و بعضى هم آنچنان که باید هنوز شناخته شده نیستند ولى فعالیتشان در این زمینه بسیار قوى است و ما باید هوشیار باشیم و در عین حالى که از گرایش مردم، بخصوص جوانان، به فهمیدن قرآن خرسندیم، باید ازاین که مبادا روشهایى انحرافى در تفسیر قرآن پیدا شود و خداى نخواسته مسیر جامعه را تغییر دهد بیمناک باشیم

البته در این مورد، سنگینى بار باز هم بر دوش روحانیان است که مى بایست این خلارا پر کند و به آنهایى که مى خواهند قرآن بیاموزند راه صحیح را ارائه دهند، چرا که همه منحرفین از روى عمد و غرض ورزى، دشمن اسلام و دولت اسلامى نشده اند، بلکه بسیارى از اینها که شاید اکثریتشان را تشکیل مى دهند، در اثر تعلیمات اشتباه و برداشت هاى غلط به این راه کشانده شده اند و متأسفانه ـ و با هزار تأسف ـ گاهى بعضى از اینها در گذشته مورد تأیید بعضى از روحانیان هم واقع شده بودند

بهر حال ما باید هوشیارانه با این مسائل برخورد کنیم و مواظب باشیم که راه صحیح قرآن را آن طور که خود قرآن و پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) نشان داده اند، دنبال کنیم و با بى غرضى تمام و بدون این که بخواهیم قرآن را بر مقاصد و افکار خود تطبیق کنیم، بکوشیم که افکار خود را بر قرآن منطبق نماییم، چرا که آن بلایى است که در زمان امیرالمؤمنین(ع) هم بوده و در نهج البلاغه یکى از دردهایى که حضرت على از آن مى نالد همین است که کسانى مى کوشند تا قرآن را بر افکار خودشان منطبق نمایند، نه این که افکار خودشان را بر قرآن عرضه کنند

وقتى در آن زمان، با این که از عهد رسول الله (صلى الله علیه و آله) هنوزت چیزى نگذشته بود کسانى همچون حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) وجود داشتند چنین انحرافاتى پیدا مى شده هیچ بعید نیست که در این زمان و با ضعف علمى ما، در سطح بسیار وسیع ترى پیدا شود

پس بدون شک، یکى از واجب ترین وظایف روحانیان این است که تلاش کنند تا تمام مفاهیم قرآن را هر چه صحیح تر و محکم تر در سطح هاى مختلف (عالى، متوسط، و ساده( تبیین کنند و در دسترس جامعه قرار دهد و این کار حتماً باید صورت پذیرد وگرنه باز هم باید منتظر انحرافات دیگرى بود که الان هم جریان دارد

امروز بیشتر جوانان مسلمان به طور جدى و بى تابانه مى خواهند تا مفاهیم قرآن را یاد بگیرند و حتى به خیال خودشان مثلاً با رجوع به معجم و; تحقیق هم بکنند و خیال مى کنند این، کار ساده اى است. شاید آنها در این گمان خودشان معذور باشند; ولى اگر کسانى که سالها در حوزه هاى علمیه بوده اند و دقت در آیات و روایات را از بزرگان دیده اند، آنها هم چنین بیندیشند، به حق آنها معذور نخواهند بود

وظیفه ماست که از موازینى که از علما و مفسیرین (رحمهم الله) به دست ما رسیده بهره گیرى کنیم و با تدبرات بیشتر سعى کنیم که مفاهیم روشنى از قرآن به دست آوریم و به جامعه عرضه کنیم تا دَیْن خود را به اسلام و قرآن ادا کرده باشیم

آرى، اگر چه فهمیدن معانى و تفسیر قرآن به این سادگى امکان پذیر نیست، اما اگر به کسى که مى خواهد قرآن را بفهمد، بگوییم که باید 30 سال کار کند و درس بخواند تا قرآن را بفهمد، معنایش مأیوس کردن او از فراگیرى معناى صحیح قرآن، و یا انداختن او در دامن منحرفین است. درست است که فهمیدن قرآن، احتیاج به زحمتهاى طاقت فرسا و تخصصهایى دارد، ولى بالاخره این زحمات را باید عده اى بکشند و حاصلش را در اختیار دیگران قرار دهند تا استفاده کنند

آنچه مى بایست عرضه کنیم باید مطالبى باشد که استنادش به قرآن جاى هیچ شکى نداشته و در عین حال به صورت پراکنده و بدون ارتباط و نظم هم نباشد، چون اگر مطالبى را پراکنده عرضه کنیم، علاوه بر این که یادگیرى مشکل است، آن فایده اى را که از یک نظام فکرى صحیح در مقابل نظامهاى فکرى غلط باید گرفت، نخواهد داشت

جایى که همه مکتب هاى انحرافى کوشیده اند که به افکار و اندیشه هاى خود یک شکل و نظامى بدهند; یعنى براى مطالبشان یک ریشه اى معرفى کنند و با ارتباط و پیوند با یک سلسله مسائل منسجم، یک کل منظم و هماهنگ به وجود آورند، ما که در جهت صحیح هستیم، در مقابل آنها، عیناً باید همین کار را بکنیم. یعنى معارف قرآن را به صورت سیستماتیک و منظم عرضه کنیم. به صورتى که پژوهشگر بتواند از یک نقطه شروع کند و زنجیروار حلقه هاى معارف اسلامى را به هم ربط بدهد و در نهایت به آنچه هدف قرآن و اسلام است نائل شود

پس ما ناچاریم معارف قرآنى را دسته بندى کنیم و به آنها شکلى بدهیم تا براى جوانانى که وقت کمى براى آموختن معارف قرآن دارند، یاد گرفتن آنها آسان باشد و در مقابلِ دیگر نظامهاى فکرى قابل عرضه باشد

دسته بندى معارف قرآن که توأم با تفسیر موضوعى خواهد بود ـ به طورى که آیات را بر حسب موضوعات دسته بندى کنیم و مفاهیم آنها را بدست بیاوریم و رابطه بین آنها را در نظر بگیریم ـ گرچه ضرورت دارد، امّا اشکالاتى هم در بر دارد

براى دسته بندى معارف قرآن باید نظام خاصى را براى موضوعات در نظر بگیریم; آن وقت براى هر موضوعى، آیه هایى را پیدا کنیم و در کنار یکدیگر قرار دهیم و بعد درباره آنها بیندیشیم و از همدیگر براى روشن کردن نقطه هاى ابهامى که احیاناً وجود دارد کمک بگیریم. یعنى; تفسیر القرآن بالقرآن ـ همان راهى که علاّمه بزرگوار در تفسیر المیزان نشان داده اند و عمل کرده اند ـ ولى باید توجه داشت که وقتى ما یک آیه اى را از سیاق خودش خارج کردیم و آیه را تنها و بدون رعایت قبل و بعدش در نظر گرفتیم، ممکن است مفاد واقعیتش بدست ما نیاید. به عبارت دیگر آیه هاى قرآن داراى قرینه هاى کلامیه اى هستند که گاهى در آیه قبل و گاهى در آیه بعد و حتى گاهى در سوره دیگرى یافت مى شود و بدون توجه به این قرینه ها، مفاد واقعى آیه ها بدست نمى آید

براى این که به این محذور دچار نشویم و آیه ها، مُثله و تکه تکه نشود و از مفاد واقعیتش خارج نگردد و مثل «لا اله»اى نباشد که «الاّ اللّه» آن نیامده باشد. باید خیلى دقت کنیم که وقتى مى خواهیم آیه اى را در تحت موضوعى و عنوانى قرار دهیم، باید آیه ها قبل و بعدش را هم در نظر بگیریم و اگر احتمال مى دهیم که در آیات قبل و بعد قرینه اى وجود دارد آنها را هم ذکر کنیم

هیچ مانعى ندارد آیه اى را که مى خواهیم مورد استفاده قرار دهیم، با یک آیه قبل و بعدش ذکر کنیم و آن دو آیه را بین پرانتز قرار دهیم. براى این که موقع مراجعه به آیه، از قرینه هاى کلامیه، غافل نشویم

این نکته را باز تکرار مى کنیم که همیشه باید به قرینه هاى قبل و بعد، توجه داشته باشیم. بطورى که حتى براى خود بنده (مؤلف) پیش آمده که گاهى روى آیه اى فکر کرده و استظهارى مى کنیم و بعد از مدتى متوجه مى شویم که در آیه قبلى، قرینه اى بوده که از آن غفلت کرده ام و اگر آن را مى دیدیم، نتیجه گیرى کامل تر و یا نتیجه دیگرى مى گرفتم و بنابراین، این نکته را نباید فراموش کنیم

ما که ناچاریم معارف و مفاهیم قرآن را دسته بندى کنیم و به تبع این دسته بندى، باید آیه ها هم دسته بندى شوند، یعنى براى هر بابى چند آیه ذکر کنیم، باید ببینیم که این دسته بندى را بر چه اساسى و طبق چه نظامى انجام دهیم؟

مى دانیم که قرآن کریم دسته بندى هاى مرسوم در کتب بشرى را لحاظ نفرموده است. کمتر سوره اى ـ حتى سوره هاى یک سطرى ـ را مى شود پیدا کرد که تنها راجع به یک موضوع صحبت کرده باشد. غالباً، حتى در یک آیه چند مطلب گنجانیده شده است و مفاد آیه داراى ابعاد مختلف و چهره هاى گوناگون است. مثلاً یک آیه، هم بُعد اعتقادى، هم بُعد اخلاقى، هم بُعد تاریخى، هم بُعد تشریعى و; دارد. که این نیز مشکلى براى تجزیه آیات است. ولى قابل حل است به این صورت که آیات را به مناسبتهاى گوناگون تکرار کنیم

]1[ص، 29

]2[سوره محمد آیه

.[3]اصول الکافى ج 2، ص 238

]4[در اوصاف پیغمبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه) هست که یُعَلِّمُهُمْ الکِتابَ وَالْحِکْمَهَ، بعد ازاین که مى فرماید: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِه و یُزَکِیهِمْ، یعنى بعد از تلاوت و تزکیه مردم، نوبت به تعلیم کتاب مى رسد

تقسیم بندى معارف قرآن

طرح دسته بندى آیه ها

پیدا کردن یک عنوان کلى براى مفهوم یک یا چند آیه کار مشکلى نیست. مثلاً آیاتى که درباره نماز یا جهاد یا امر بمعروف و نهى از منکر است; ولى شکل دادن و گنجانیدن عنوانهاى در یک نظام به این آسانى نیست. یعنى فرض کنید که ما همه قرآن را بررسى کردیم و مفاهیمى که بدست مى آید مثلاً تحت صد عنوان دسته بندى کردیم. حال خود این عنوانها را چگونه تنظیم نماییم تا یک نظام منسجمى به وجود بیاید؟ مثلاً آیه اول قرآن، حمد خداست، پس اولین عنوان «حمد خدا» مى شود و آیه اول سوره بقره راجع به کسانى است که هدایت قرآن شامل حال آنها مى گردد. و همین طور سایر عنوآنها، آیا به همین ترتیب عنوانها را دسته بندى کنیم؟ یا مى شود در بین اینها هم نظامى برقرار کرد و یک نقطه شروع طبیعى و منطقى برایش در نظر گرفت؟

این عنوانها را مى توان تحت عنوانهاى کلى ترى مندرج کرد. مثلاً، نماز، روزه، خمس، زکات و... را تحت عنوان عبادات; و بیع، اجاره، قرض و... را تحت عنوان معاملات، و همچنین سایر عنوانها. حالا خود این عنوانهاى کلى را چگونه تنظیم کنیم؟ و چه رابطه اى بین آنها در نظر بگیریم؟

طرحها

در این جا سه طرح را مى شود پیشنهاد کرد. البته طرحهاى دیگرى هم ممکن است عرضه شود ولى به عنوان نمونه، بهترین طرحهایى که براى تقسیم بندى معارف قرآن عرضه مى شود، ذکر مى کنیم تا در بین آنها یکى را انتخاب کنیم

  -1شاید ذهن با این تقسیم بندى بیشتر آشنا باشد; که محتواى دین به سه قسم تقسیم مى شود:          (1 عقاید، 2 اخلاق، 3 احکام). در تفسیر المیزان هم در بسیارى از موارد این روش یادآورى شده است. پس یک نحو تقسیم بندى این است که تمام معارف قرآن را به سه قسم تقسیم کنیم، یک دسته در باب اصول عقاید (توحید، نبوّت، معاد، عدل و امامت)، و جزئیات این اصول، مثلاً جزئیات عالم برزخ. دسته دیگر در باب اخلاق و دسته سوم، در باب احکام; که البته فقهاى ما در باب احکام این کار را کرده و (آیات الاحکام هایى) نوشته اند; مانند (کنز العرفان) و (زبده البیان)

این طرح شاید به نظر خیلى خوب بیاید ـ و طرح خوبى هم هست ـ ولى مى شود فى الجمله در اطرافش خرده گیرى کرد: یکى این که گنجانیدن همه مفاهیم قرآن در این سه بخش مشکل است. مثلاً یک بخش مهم از آیات قرآن درباره تاریخ انبیا و داستانهاى پیامبران است. درست است که در ضمن داستان نکته هاى توحیدى و تشریعى و اخلاقى هم هست. ولى مجموعه داستان نه این است و نه آن. بلکه یک بخش خاصى است که اگر جمله جمله کنیم، دیگر داستان نخواهد بود و اگر کسى بخواهد نظر قرآن را درباره اصحاب کهف بداند، معلوم نیست به کدام باب باید رجوع کند. و بابى روشن و گویا که انسان بتواند داستانها را مشخصاً پیدا کند وجود نخواهد داشت

یک اشکال جزئى دیگر هم وجود دارد و آن این که خود این سه قسم رابطه روشنى با یکدیگر ندارند و مى بایست با سختى رابطه اى بین آنها برقرار کرد. البته این اشکالات خیلى جزئى است و اگر طرح بهترى پیدا نکردیم، مى توانیم این طرح را اتخاذ کنیم

2ـ طرح دوم این است که بگوییم قرآن براى هدایت انسانهاست; «هدى للناس» است، و انسان، داراى ابعاد گوناگون مادّى، معنوى، فردى، اجتماعى، دنیوى و اخروى است و لذا معارف قرآن را بر حسب ابعاد وجودى انسان دسته بندى کنیم، و به این ترتیب محور تقسیم بندى را خود «انسان» قرار دهیم

البته این کار شدنى است و اشکال اساسى هم ندارد. ولى به نظر مى رسد که اشکال فنى اش از طرح اوّل بیشتر است. چرا که وقتى با دقائق مفاهیم قرآن آشنا مى شویم، مى بینیم که خود انسان را محور قرار دادن، از نظر قرآن، خیلى مورد قبول نیست و این یک نوع گرایش اومانیستى است که اصل را انسان قرار دهیم و همه چیز را در رابطه با انسان بسنجیم! قرآن با این نوع گرایش موافق نیست، و ما بخوبى مى بینیم که تمام مفاهیم قرآن در هر بابى که باشد، از عقاید گرفته تا اخلاق، مواعظ، داستانها، تشریعات، احکام فردى و اجتماعى و... همه یک محور دارد، و آن «اللّه» تبارک و تعالى است. و وقتى قانونى و حکمى را بیان مى کند، مى گوید: خدا این حکم را بر شما نازل فرموده; وقتى، «اخلاقى» را بیان مى کند مى گوید: این خلقى است که خدا مى پسندد: «انّ اللّه یحب المقسطین»، «واللّه یحبّ الصابرین» و «انّ الله لا یحبّ المفسدین.» و بنابراین محور اخلاق هم «اللّه» تبارک و تعالى است. به اصطلاح مکتب قرآن مکتب الللهیسم است و نه او مانیسم. پس محور را انسان قرار دادن یک نوع انحراف است و باید محور را در معارف قرآن «اللّه» قرار داد. و آن را حفظ کنیم

اشکال دیگر این است که ابعاد وجودى انسان مبهم بوده و مشخص نیست که انسان داراى چند بُعد است تا ما بگوییم که بر اساس یک تقسیم بندى روشنى که در ابعاد وجودى انسان سراغ داریم، آیات را تقسیم بندى مى کنیم. از طرفى، به حسب نظر ابتدائى، بین ابعاد وجود انسانى هم ارتباط روشنى وجود ندارد[1]

اشکال سوم این که، تقسیم بندى معارف قرآن، بر طبق ابعاد وجودى انسان نیز کار نازایى است چرا که مى بینیم، گاهى یک حکم الهى و یک خلقى که در انسان مدح شده، مربوط به بُعد خاصى از وجود انسان نیست، بلکه بسیارى از ابعاد وجود انسان با این حکم و قانون و اخلاق ارتباط دارند، بطورى که نمى شود گفت که این بیان قرآنى دقیقاً مربوط به آن بعد خاص وجود انسان است

3ـ طرح دیگر آن که، محور را «اللّه» قرار دهیم و تقسیمها را نه در عرض هم، بلکه در طول یکدیگر انجام دهیم; یعنى معارف قرآن را مثل یک رودخانه جارى و آبشارى که از منبع فیض الهى سرازیر است و بهر بخشى و مرحله اى که مى رسد، آن جا را سیراب مى کند، در نظر بگیریم: اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اَوْدِیَه بِقَدَرَها;[2]; آبى را که خدا از آسمان نازل فرموده، هر وادى به اندازه ظرفیتش از این آب استفاده کرده و سیراب مى شود. باید معارف قرآن را مثل یک چشمه جارى ببینیم که از مرحله اى مى گذرد و وارد مرحله دیگرى مى شود که این مرجله ها تقسیماتشان طولى است. اوّل، نقطه معینى دارد که از آن جا شروع مى شود و از آن جا که لبریز شد به مرحله دوم سرازیر مى شود، که مرحله دوم فرعى از مرحله اول است. نه این که در کنار آن و قسیم آن باشد. گو این که تقسیمات طولى کم کم بجایى مى رسد که پخش مى شود و شاخه هایى هم پیدا مى کند، اما اساس بر این است که معارف قرآنى را بر حسب مراتب طولى در نظر بگیریم. این طرح به چند دلیل در نظر ما رجحان دارد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله معاد جسمانی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله معاد جسمانی در pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله معاد جسمانی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله معاد جسمانی در pdf

معادجسمانی
دلایل اثبات معاد جسمانی
چگونگی معاد جسمانی
نظر فلسفی ملاصدرا
نظر وحیانی ملاصدرا
نظریه آقاعلی مدرس (حکیم زنوزی )
شبهات معاد جسمانی (1)
1 ـ شبهه‌ی اعاده‌ی معدوم
2 ـ عدم تعین جسم دنیایی
حقیقت مرگ و قبض روح
تمثیلات و تشبیها تی در حقیقت مرگ
3-انتقال از خانه ای به خانـــه دیگر
ناگهانی مرگ
مرگ ناگهانی
شبهات معاد جسمانی (2)
1 شبهه اول : آکل و ماکول
تقریر دیگری از شبهه آکل و ماکول
2 جاودانگی طینت پس از مرگ آدمی
پاسخ فلاسفه به شبهه آکل و ماکول
پاسخ اصالت روح و ابزار بودن جسم به شبهه آکل و ماکول
پاسخی دیگر به شبهه آکل و ماکول
پاسخ حکمت متعالیه به شبهه آکل و ماکول
پاسخ شبهه بر اساس مبنای عقلا
پاسخ شبهه با استفاده از قرآن
2 شبهه دوم : اعاده معدوم
طرح شبهه
پاسخ شبهه اعاده معدوم
3 شبهه سوم : نقش ابزاری جسم و کفایت معاد روحانی
پاسخ
شبهه چهارم : کره زمین برای معاد همگان کافی نیست
پاسخ
شبهه پنجم : جمع میان معاد روحانی و جسمانی ممکن نیست
پاسخ
6 شبهه ششم : کدام جسم باز می گردد ؟
پاسخ
نتیجه بحث
منابع وماخذ
پانوشت ها

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله معاد جسمانی در pdf

1_آموزش کلام اسلامی , سعیدی مهر ,محمد , 3جلد ,چاپ اول , موسسه فرهنگی طه ,زمستان
2_ انواری از نهج البلاغه , امامی ,محمد جعفر ,چاپ اول ,دفتر تبلیغات اسلامی ,پاییز
3_ترجمه توحید الامامیه ,ملکی میانجی ,محمد باقر ,چاپ اول ,نبا ,
4_معاد از نظر روح وجسم ,فلسفی ,محمد تقی ,3جلد ,چاپ سوم ,دفتر نشر فرهنگ اسلامی ,
5_معاد جسمانی در حکمت متعالیه ,حکیمی ,محمد رضا ,چاپ او ل,دلیل ما ,تابستان
6_معاد در قرآن ,مظاهری ,حسین ,چاپ چهارم ,شفق ,قم ,دی
7_معاد در نگاه عقل و دین ,شریعتی سبزواری ,چاپ سوم,دفتر تبلیغات اسلامی,قم ,
8_معاد شناسی ,حسینی طهرانی ,محمد حسین ,چاپ سوم,حکمت ,ذیقعده
9_معاد یا آخرین سیر بشر ,مجتهد ه امین ,بهار اصفهان ,تیر 69

 

معادجسمانی

یکی از موضوعاتی که پیرامون معاد مطرح است ،جسمانی یا روحانی بودن آن است.بطور عمده معتقدین به معاد به سه دسته تقسیم می شوند

گروه نخست عموم فلاسفه وپیروان حکمت مشاء هستند که فقط قائل به معاد روحانیند. از نظر آنان پس از مرگ، صورت و اعراض بدن انسان نابود می‌شود و آنچه باقی می‌ماند روح انسان است که به عالم مجردات بازمیگردد و درآن جهان یا بهره مند از لذتهای معنوی میگردد یا دچار عذابهای روحانی گروه دوم عموم متکلمین و فقها و اهل حدیثند که معاد را فقط جسمانی میدانند زیرا روح در نظر آنان همچون جسم لطیفی است که در بدن جریان دارد مانند جریان آب در گل یاجریان آتش در ذغال

گروه سوم ازجمله بزرگان حکما و مشایخ عرفا و جمعی از متکلمین مثل غزالی و کعبی، راغب اصفهانی و بسیاری از علمای شیعه مثل شیخ مفید و شیخ طوسی قائل به معادی روحانی _ جسمانی هستند و معتقدند که نفس مجرد آدمی در روز رستاخیز به بدن خاکی وی باز میگردد

از آنجا که معاد روحانی با توجه به مجرد بودن نفس قابل اثبات و پذیرفتن است و بیشتر اشکالات به امکان معاد جسمانی و چگونگی آن باز میگردد ، در اینجا دلایل اثبات معاد جسمانی را بطور اجمال مورد بررسی قرار میدهیم

دلایل اثبات معاد جسمانی

الف_آیات دال بر معاد جسمانی

1_ایرادات و اشکالاتی را که مشرکین دوره پیامبر مطرح میکردند ، ناظر بر تعجب آنها و بعید بودن خلقت دوباره بدن جسمانی انسان بوده که به این شکل در قرآن بیان شده است : چگونه استخوانهای پوسیده انسانها دوباره زنده میشوند ؟ و قرآن در مقام پاسخ به این اشکال میفرماید : همان خدایی که مرتبه اول شما را آفرید، قادر است دو باره شما را خلق کند .اگر معاد روحانی بود ، پاسخ سلبی به این ایرادات کفایت میکرد و دیگر نیازی به اثبات معاد جسمانی نبود . مانند

و قالوا ءاذا کُنّا عظاما و رفاتا أانّا لمبعوثون خلقا جدیدا ; قل الذی فطرکم اوّل مرّه (اسراء ، 49 تا 51 )

و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال و من یحی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اوّل مرّه و هو بکلّ خلق علیم (یس ، 78 تا 79)

أ یحسب الانسان ان لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوّی بنانه (قیامت,3و4)

2_ ذکر نمونه های تجدید حیات انسانها یا حیوانات در همین دنیا که قرآن این داستانها را نشانه هایی از معاد قرار داده است. مثل داستان حضرت ارمیا یا عزیر نبی و حمار وی (بقره ,259) ونیز داستان چهار پرنده حضرت ابراهیم (بقره ,260) وداستان اصحاب کهف (کهف ,18و19)

3_بیان عذابها وپاداشهای روحی وجسمی در کنار یکدیگر

_کلوا واشربوا هنیئا بما اسلفتم فی الایام الخالیه (حاقه ,24)

_ و فیها ما تشتهیه الانفس وتلذّ الاعین (زخرف ,71)

_ یحلّون فیها من اساور من ذهبٍ و لولوء و لباسهم فیها حریرٌ (حج ,23)

_انّ الذین کفروا بآیاتنا سوف نصلیهم نارا کلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب انّ ا کان عزیزا حکیما (نساء ,56)

_ مثل الجنّه الّتی وعد المتّقون فیها انهارٌ من ماء غیر اسنٍ وانهارٌ من لبنٍ لم یتغیّر طعمه وانهارٌ من خمرٍ لذه للشاربین ; و لهم فیها من کلّ الثمراتِ; و سقوا ماء حمیما فقطّع امعاءهم (محمّد ,15)

_ هذان خصمان اختصموا فی ربّهم فالذین کفروا قطّعت لهم ثیابٌ من نارٍ یُصَبّ من فوق روسهم الحمیم . یُصهر به ما فی بطونهم و الجلود (حج ,19و20)

4_ آیات دلالت کننده بر بعثت مردگان از قبرها .واضح و روشن است آنچه در داخل قبرها وجود دارد اجسام انسانهاست نه ارواح آنها

_ انّ اللّهَ یبعث مَن فی القبور (حج ,7)

_افلا یعلم اذا بُعثر ما فی القبور (عادیات ,9)

_ و نُفخ فی الصّور فاذاهم من الاجداث الی ربّهم ینسلون

_ و مِن آیاته ان تقوم السماء و الارض بامره ثمّ اذا دعاکم دعوه من الارض اذا انتم تُخرجون (روم ,25)

_ یوم یدع الداع الی شیء نُکُرٍ خشّعا ابصارهم یخرجون من الاجداث کانّهم جرادٌ منتشر (قمر ,6و7)

5_ آیاتی که دلالت بر سخن گفتن و شهادت دادن اعضای بدن در روز قیامت دارند

_ یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون (نور ,24)

_ حتّی اذا ما جاوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون (فصّلت,20)

_ الیوم نختم علی افواههم و تکلّمنا ایدیهم وتشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون (یس,65)

6_آیاتی که دلالت بر خلق کردن مجدّد دارد که مربوط است به آنچه از بین رفته و نابود شده است ولی آنچه باقی میماند روح است که نیازی به خلق مجدّد ندارد

_ أو لیس الذی خلق السموات و الارض بقادر علی ان یخلق مثلهم بلی و هو الخلاق العلیم (یس,36)

_ او لم یروا ان الله الذی خلق السموات والارض قادر علی ان یخلق مثلهم (اسرا, 99)

_وقالوا ءاذا ضللنا فی الارض ا انا لفی خلق جدید بل هم بلقا ربهم کافرون (سجده,11)

ب: دلیل عقلی و فلسفی

عدل خداوند اقتضا میکند که پاداش نیکوکاران وجزای بدکاران را فراهم کند تا در سرای دیگر پاسخی مناسب و در خور لذائذ و آلام این دنیا بیابند .واضح است که خوشیها و ناخوشیها ,لذتها و دردها در این دنیا به دو دسته تقسیم میشوند ,جسمانی و غیرجسمانی .مثلا کسی که در ماه رمضان و در روزهای گرم برای طاعت حق لب از غذا و آب میبند , رنجی جسمانی را تحمل میکند .درمقابل ریاست یا غیبت که لذتی غیر جسمانی دارند

پس باید عذابها و پاداشها هم از هر دو نوع باشد هم جسمانی وهم روحانی

چگونگی معاد جسمانی

در این زمینه دو تحلیل مشهور وجود دارد, یکی نظریه طینت و دیگری نظریه ملاصدرا

نظریه طینت : در این دیدگاه با تیره شدن خورشید و فرو ریختن ستارگان و در نهایت با انقراض عالم و پایان یافتن عمر جهان , تمام امور دنیوی با همه قوانین ومقررات تکوینی اش تمام میشود و سپس به اراده خدا ,جهان نوسازی میشود و قوانین و مقررات جدیدی بر آن حاکم میشود

قرآن همه جا قبل از آنکه پیرامون احیای زمین سخنی بگوید ,از ریزش باران سخن گفته است و نزول آب را مایه اصلی حیات دانسته (سوره 39,43_سوره 11,43_سوره 9,35) و در روایات نیز در مورد احیای مردگان به نزول باران اشاره شده است

_ اذا اراد الله عزوجل ان یبعث الخلق امطر السما (علی الارض) اربعین صباحا فاجتمعت الاوصال و نبتت اللحوم (امالی صدوق ,ص107)

_ عن علی بن الحسین (ع): فتنبت اجساد الخلائق کما ینبت البقل فتتدانی اجزاوهم التی صارت ترابا بعضهم الی بعض بقدره العزیز الحمید حتی انه لو دفن فی قبر واحد الف میت و صار لحومهم و اجسادهم و عظامهم النخره کلها ترابا مختلطه بعضهما فی بعض لم یختلط تراب میت بمیت آخر(لئالی الاخبار .ص456)

در واقع شکم خاک در دنیا محل پرورش تخم گل و گیاه است و شکم مادر محل پرورش نطفه انسان اما در قیامت قانون تکوینی انسان عوض میشود و شکم خاک جایگزین رحم مادر میشود . آن روز تمام مردگان دوباره در دل زمین ساخته میشوند و از درون قبرها بیرون می آیند

واحد اصلی تکوین انسان در دل خاک در روز قیامت چیزی است که در حدیث امام صادق (ع) از آن به طینت تعبیر شده است

_ عن ابی عبدالله (ع) :سُئل عن المیت یَبلی جسده , قال نعم حتی لایبقی له لحم ولا عظم الّا طینته التی خُلق منها فانها لاتبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یُخلق منها کما خلق اوّل مره (اصول کافی ,ج3,ص251)

نظر مرحوم فلسفی : ما نمی دانیم حقیقت طینت چیست ؟ و این اصل ثابت و معیار شخصیت انسان چگونه است ؟ اما از کلام امام برمی آید که طینت با تحولات جسم در طول زندگی از میان نمی رود و با متلاشی شدن اعضای بدن درقبر , نابود نمی گردد ,بلکه درزمین باقی می‌ماند تا ساعت قیامت فرا رسد و هر انسان از طینت اولیه خود دوباره آفریده شود

نظر علامه مجلسی : صاحبان مسلکهای مختلف این حدیث را به معنایی که با مسلکشان سازش دارد حمل مینمایند . بعضی کلمه مستدیره را اشاره به عدم تقسیم آن میدانند و در نظر بعضی ناظر به تغییرات و تحولاتی است که در طینت پدید می آید و بعضی گفته اند به معنای پیوسته باقی وپایدار است

_نظر مرحوم نراقی : مراد ازطینت هر انسان ,ذره ایست از ذرات که در ازل مورد سوال الهی قرار گرفته است و در قرآن به آن اشاره شده است .بر این اساس جزء اصلی هر انسان همان ذره است که اصل ثابت اوست و بقیه اجزا به آن پیوسته اند این جزئ اصلی بر اساس تحولات و دگرگونیهایی که بر انسان عارض می شود ,از میان نمیرود و همچنان باقی است تا در قیامت اجزای تن به این ذره پیوند یابند و بدن ساخته شود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله معاونت در جرم در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله معاونت در جرم در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله معاونت در جرم در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله معاونت در جرم در pdf

تعریف لغوی معاونت در جرم
تعریف معاونت در جرم از نظر حقوقی
وجه تمایز معاون با شریک جرم از حیث ماهیت عمل مجرمانه
در ماده 21 مجازات اسلامی آمده است
1ـ سیستمی که معاونت را جرمی مستقل می داند
2ـ سیستم استعاره مجرمیت
عناصر و ارکان معاونت در جرم
مبحث اول : مجرمانه بودن عمل اصلی
مبحث دوم : رکن مادی معاونت در جرم
مصادیق معاونت در جرم در قانون جزا
رکن معنوی معاونت در جرم
منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله معاونت در جرم در pdf

_ مرحوم صاحی فصول
عوائد الایام ، مولی احمد نراقی ،ص
_ شرکت و معاونت در جرم ، حسن مرادی ، ص
متن درس استاد مرعشی شوشتری ، قه جزایی
_ متن درس استاد مرعشی شوشتری ، فقه جزایی
_ شرکت و معاونت در جرم ، ن رادی ، ص
_حقوق جنایی ، عبدالحسین علی آبادی ، ج 1، ص
_حقوق جزای مومی ، پرویز صانعی ، ج 2 ، ص
_حقوق جنایی ، عبدالحسین علی آبادی ، ج 1 ،
_ حقوق جزای عمومی ، پرویز صانعی ، ج 2 . ص
_ قانون العقوبات ، ابوعامر حمد کی ، ص
_ معاونت درجرم ، منوچهر حمیدی ، ص 11
_ معاونت در جرم ،منوچهر میدی ، ص
_ قانون العقوبات ، ابوعامر محمد زکی ، ص
_ ترمینولوژی ، محمد عفر جعفری لنگرودی ، ص
_ حقوق جنایی ، عبدالحسین علی آبادی ، ج 1 ، ص
_ حقوق جزای عمومی ، دادبان ، ص 9 ( جزوه درسی)
_ مسئوولیه الجناییه ، مصطفی وجی ص
_ قانون العقوبات ، محمد عوض ، ص
_ حقوق جزای عمومی ، داادبان ، ص
_ شرکت و معاونت در جرم ، حسن مرادی ، ص

 

تعریف لغوی معاونت در جرم

عون در لغت به معنای کمک کردن آمده است همانطور که در مجمع البحرین آمده است:العون:الظهیر علی الامر و الجمع اعوان.ونیز علامه ابن منظور در لسان العرب چنین معنا کرده است :العون الظهیرعلی الامر والواحد والاپنان والمع والمژنپ فیه سوا ،و قدیحکی سی تکسیره اعوان

بنابر تعریف لغوی معنای معاونت در جرم همان کمک کردن مجرم در عمل مجرمانه اوست

تعریف معاونت در جرم از نظر حقوقی 

از نظر حقوقی معاونت در جرم را می توان به صورت ذیل تعریف نمود گرچه قانون گذار معاونت در جرم را تعریف نکرده است

معاونت در جرم عبارت است از همکاری با فاعل یا شریک جرم به یکی از صور معینه قانونی،

بدون مداخله در عملیات اجرایی جرم ، قبل یا مقارن با وقوع آن

تذکر این نکته لازم به نظر می رسد که

مجرمانه بودن عمل اصلی شرط تحقق معاونت است.بدین معنا که رکن قانونی معاونت در جرم آن است که مباشر عمل ، عملش مجرمانه باشد تا کار شخص فعل معاونت محصوب شود.البته ممکن است فعل معاون فی نفسه جرم محسوب شود و ممکن است فعل او جرم نباشد

 وجه تمایز معاون با شریک جرم از حیث ماهیت عمل مجرمانه

اگر دو نفر یا بیشتر در تحقق یک جرم دخالت مستقیم داشته باشند ،به صورتی که عمل هر کدام تاثیر در تحقق ماهیت جرم داشته باشد ، در اینصورت اینان شریک جرم محصوب می شوند

اما همانگونه که در سابق ذکر شد ، معاونت در جرم در صورتی تحقق میابد که شخص معاون دخالتی در اصل تحقق جرم ندارد بلکه مقدمات کار مجرم را فراهم میسازد

لازم به ذکر است که در برخی قوانین شرکت در جرم را با معاونت خلط نموده است

به عنوان مثال به برخی قوانین ذیلا اشاراتی خواهیم داشت

قانون جزایی مصر در ماده

در موارد ذیل مجرم شریک در جرم محسوب می شود

1ـ هر کسی دیگری را به ارتکاب عملی که موجب تکوین فعل مجرمانه میشود تحریک نموده و فعل مجرمانه بر اساس تحریک مذکور محتقق شود

به نظر می رسد مقنن باید می گفت سبب نه شریک، تحریک تسبیب است و حتی صدق معاونت هم در آن مشکل به نظر میرسد

2ـ هر کس با دیگری بر سر ارتکاب جرمی توافق نموده وآنرا بر اساس توافق یاد شده انجام دهد و بعد بر اساس توافق یاد شده جرم ارتکاب میابد

به نظر می رسد اگر توافق هم بین دو نفر تحقق پیدا کرده است ولی بر اساس توافق جرم ارتکابی تحقق پیدا نکرد ، نمیتوان گفت شرکت تحقق پیدا نکرده است بلکه این قسمت از قانون می خواهد بگوید شرکت در وقتی است که تبانی قبلی مطرح باشد و حال آنکه درست به نظر نمیرسد زیرا توافق قبلی در تحقق شرکت در جرم دخالتی ندارد

3ـهر کس که در اختیار یک یا چند نفر اسلحه یا ابزار دیگری قرار دهد که آگاهی به کشندگی و جرم زا بودن این ابزار دارد شریک جرم محسوب می شود و در ارتکاب جرم موثر بوده ویا مکمل و متمم جرم محسوب می شود

به نظر می رسد ماده 40 قانون جزایی مصر همان گونه که در بندهای 1و 3 مشهوداست ،معاون را شریک در جرم دانسته است .قانون مجازات اسلامی شریک در جرم را تعریف نموده است لیکن تعریفی از معاونت در جرم ارائه نکرده است

ماده 42 :هر کس که عمد‎‏اًبا شخص یا اشخاص دیگر در یکی از جرائم قابل تعریز یا مجازاتهای بازدارنده مشارکت نماید و جرم مستند به عمل همه آنها باشد خواه عمل هر یک به تنهایی برای وقوع جرم کافی باشد یا نباشد و خواه اثر کار آنها مساوی باشد یا متفاوت ،شریک در جرم محسوب می شوند

تعریف بالا شرکت در جرم است ولیکن معاونت در جرم در قانون مجازات اسلامی تعریف نشده است .حتی در قوانین سابق هم تعریفی از معاونت به چشم نمی خورد

لکن شعبه دوم دیوان عالی کشور حکمی دارد که منظور از معاونت را روشن ساخته است .(حکم شماره 2418 ـ28/10/68)

اشخاصی هستند که اقدامی در اصل عمل یا شروع آن نکرده اند ،بنابراین اگر چندین نفر در ارتکاب جرمی دخالت کنند و آن جرم را شخصاً انجام دهند یا شروع به اجرای آن نمایند ،مجرم اصلی هستند نه معاون

البته لازم به ذکر است که اگر چه قانون مجازات اسلامی معاونت در جرم را تعریف ننموده است لیکن در برخی مواد قانون موارد معاونت را برشمرده است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله عرفان عملی در اسلام در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله عرفان عملی در اسلام در pdf دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله عرفان عملی در اسلام در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله عرفان عملی در اسلام در pdf

مقدمه
عرفان عمله در اسلام
تاریخچه
تقسیم بندی عرفان
عرفان نظری
عرفان عملی
هدف عارف
شرایط سالک یا مرید شیخ یا مراد
توحید عارف
مقامات
توبه
ورع
زهد
درجات زهد
مراتب زهد
فقه
صبر
توکل
رضا
تسلیم
حالات
مراقبه
قرب
محبت
خوف
رجاء
شوق
مشاهده
یقین
اطمینان
ذکر
فهرست منابع

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله عرفان عملی در اسلام در pdf

1-قرآن کریم
2-اخلاق اسلامی-ویراست دوم: احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی –چاپ 11 سال 1381 چاپخانه صدف
3-اخلاق وتربیت اسلامی ،محمد تقی رهبر و محمد حسن رحیمیان:انتشارات سمت تهران
4-تحریر، تمهید القواعد: آیت الله عبدالله جوادی عاملی انتشارات زهرا
5-ترجمه و متن: منازل السائرین علل المقامات وصدمیدان خواجه عبدالله انصاری.دکتر عبدالغفور روان فرهادی
6-چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) موسسه تنظیم ونشر اثار چاپ 20 تابستان
7-سیری در عرفان دکتر گل بالاسعیدی انتشارات طریق کمال چاپ اول
8-فلسفه اخلاق: استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا چاپ 21سال 78 قم
9-آشنایی با علوم اسلامی(منطق-فلسفه-کلام-عرفان) شهید مطهری .انتشارات صدرا چاپ قم
10-متقین-سید مهدی شجاعی.انتشارات محراب قم چاپ سوم سال
11-مبانی عرفان و تصوف دکتر قاسم انصاری .چاپ چهارم 82 انتشارات طهوری
12-منازل السائرین :العارف الکامل عبدالله انصاری.ناشر موسسه دارالعلم-اعدادوتقدیم علی شیروانی
13-مجموعه مقالات اخلاقی وعرفانی تالیف دکتر شمس الدین ربیعی چاپ اول 79 انتشارات روژین تهران
14-نهج البلاغه –فیض الاسلام
15-نهج الفصاحه: ابوالقاسم پاینده

 

مقدمه

اگر تاریخ ادیان را در طول قرون و اعصار گذشته ورق بزنیم، بی شک باید به این حقیقت واقف شویم که آنچه بیش از همه درتکامل و تفکر بشری اثر گذاشته،‌ازکانال دین ویامذهب بوده است: قطعا با مطالعه دقیق چنین تفکری است که موقعیت وشرایط خاص روحی و یا حیاتی هر ملتی را میتوان تعیین ومشخص کرد. در این باب مستشرقین اروپایی هم بنوبه خود کتابها و رساله ها به رشته تحریر در آورده اند و هر کدام بنحوی اظهارات خود را به خوانندگان منعکس نموده اند:اما در این میان عرفان ویا تصوف جایگاهی بس عظیم  واندیشه ای خاص داشته:زیرا اعتقادداشته اند که کرامت به صاحبش اختصاص دارد بنابراین تصوف وعرفان با الهام از مکتب انسان ساز اسلام از مقام و منزلت ویژه ای برخوردار است و عرفان اصلی همیشه سرمایه خود را از اسلام گرفته و با ارائه تعلیمات درست و نشات گرفته از تعالیم اسلامی الهام بخش معارف عمیق گردد

در مکتب اسلام: تصوف وعرفان با مشخصات بارزی ارائه گردیده و در مراحل اولیه جهت تزیکه نفس وآراستن خود به ملکات الهی باید از تمام هواههای نفانی خود رهایی یابد تا خود را مظهر حق بداند: شخص عارف و یا صوفی بر مبنای کشف و شهود و عشق بسوی توحید مطلق: فنای فی الله و بقای باالله به مقام والای انسانی خود میرسد تا آن حد که نمی توان مفاهیم عالیه آن را در قالب کلام در آورد: موضوع تحقیق اینجانب مباحثی در زمینه های حالات ومقامات است:اما لازم میدانستم جهت تشریح وتوضیح اقدام به پیش نیازهای بحث و موارد مرتبط به آن اشاره بشود: تا بادیدی روشنتر و واضحتر:به موضوع پرداخته شود

عرفان عملی در اسلام

«مقام و حال»

برای شناخت و آشنایی بیشتر با مقام وحال در عرفان عملی: لازم است ابتدا مبحثی در رابطه با عرفان و تاریخچه آن وسپس عرفان عملی ارائه گردد وآنگاه به چگونگی مقام و حال در عرفان عملی بپردازم

کلمه عرفان در زبان انگلیسی مترادف ست با واژه Gnosis یعنی دانش رازهای روحانی وتصوف مترادف است با واژه Mystic به معنای رمز پسری پوشیده[1] عرفان معرفت بر حالی روحانی وتوصیف ناپذیر است که در آن حال عارف ارتباط مستقیم و بی واسطه با وجود مطلق پیدا می کند در چنان لحظه ای عارف ذات مطلق دانه وسیله برهان بلکه در ارتباط با ذوق وشوق درون خود احساس میکند: این تجارب را به مدد الفاظ و کنایات خویش بیان می داد. اما فهم وشناخت مقاصد او برای کسی که از آن عالم بیگانه است بدرستی حاصل نمی شود

بهر حال عرفان دانشی است که در مکتب اسلام متولد شده و با گذشت زمان راه تکاملی خود را پیموده است

عرفان عملی است که از دو دیدگاه میتوان با آن نگاه کرد

الف: بعد اجتماعی

ب:بعد فرهنگی

بعد اجتماعی: اگر اهل عرفان به عنوان یک پدیده اجتماعی ملاحظه شودمعمولا با آن متصوفه می گویند اما اگر به بعد فرهنگی آن توجه شود: بان عرفان می گویند: این دو در واقع مانند یک گروه وابسته بهم هستندآنها دارای افکار واندیشه، آداب ورسوم در مجالست و مصاحبت وحتی نوع پوشش وآرایش مخصوص به خود دارند

تاریخچه

آنچه که مشخص است اینست که در قرن اول هجری. گروهی بنام صوفی و یا عارف وجود نداشته اما این نام براساس شواهد تاریخی از قرن دوم هجری آشکار  شده است

اولین فردی که بنام صوفی یا عارف از آن یاد می شود«ابوهاشم صوفی کوفی» است و همین فرد بوده است

که برای نخستین بار در فلسطین مکانی بنام خانقاه به منظور اجرای عبادت گروه خود بنا نموده است

«صوفی» وجه تسمیه صوفی یعنی پشمینه پوشی آنهاست: زیرا به جهت اعتقاد به زهد واعراض از این دنیا تمایل به پوشیدن لباسهای نرم نداشته و بهمین خاطر لباسهای زبر و درشت پشم می پوشیدند و باینصورت بانها صوفی می گفتند

اما از چه زمانی گره فوق خود را عارف می خواندند اطلاع دقیقی در دست نیست. اما از گفته های سری سقطی که در سال 243 هجری وفات نموده چنین بر میاید. که احتمالا از قرن سوم هجری اصطلاح عارف متداول شده است در طول تاریخ تولد عرفان  و در هر عرفانی معروف ومشهور ظهور کرده اند که ذکر بعضی از آنها در اینجا ضروری بنظر می رسد


 

[1] -صحفه 8 سیری در عرفان-دکتر گل باباسعیدی:انتشارات طریق کمال چاپ اول 1377 تهران


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

» نظر
<   <<   76   77   78   79   80   >>   >