سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر در pd

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر در pdf دارای 101 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر در pdf

«چکیده تحقیق»  
مقدمه  
فصل اول : تعریف و مفهوم کلی حق شرط  
گفتار اول : تعریف کلی حق شرط  
بند یک :حق شرط اعلامیه ای است یکجانبه  
بند دو : حق شرط تحت هر نام و عنوان و هر عبارت  
بند سه : هنگام امضاء. تصویب، قبولی، پذیرش یا الحاق  
بند چهار : مستثنی کردن بعضی از مقررات و تعهدات  
بند پنج : تغییردادن برخی از مقررات و تعهدات  
بند شش : عبارت « برخی از مقررات معاهده»  
بند هفت : «در مورد اجرای آن معاهده»  
گفتار دوم :  
محاسن  و معایب حق شرط  
فصل دوم : بررسی حقوقی حق شرط در معاهدات بین المللی  
گفتار دوم : تفاوت حق شرط با اعلامیه تفسیری در کنوانسیون  
گفتار سوم :  
قواعد و آثار حقوقی حق شرط در کنوانسیون  
گفتار پنجم : آثار حقوقی حق شرط و مخالفت با آن در کنوانسیون  
گفتار ششم :  
انصراف از حق شرط و انصراف از مخالفت با آن در کنوانسیون  
گفتار هفتم : روش اعمال حق شرط در کنوانسیون  
گفتار هشتم : حق شرط نسبت به کنوانسیون حقوق معاهدات 1969 وین  
فصل سوم : بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر و رویه بین المللی  
مقدمه بحث  
گفتار اول :  
میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)  
گفتار دوم: میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR)  
گفتار سوم:  
کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان (CEDAW)  
گفتار چهارم:  نتیجه گیری  
فهرست و منابع و مآخذ  
کنوانسیون ها:  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی حق شرط در معاهدات حقوق بشر در pdf

1-   شریفیان جمشید، «راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل متحد» تهران-مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1380، چاپ اول

2-   ضیایی بیگدلی محمد رضا: «حقوق معاهدات بین المللی» تهران-انتشارات گنج دانش، 1383- چاپ اول

3-   عماد زاده محمد کاظم: «استفاده از حق شرط درمعاهدات بین المللی» مجله حقوقی دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی ایران، شماره هشتم، بهار-تابستان 1366

4-      فلسفی هدایت الله : «حقوق بین الملل معاهدات» تهران،فرهنگ نشرنو-1379

5-   مهر پور حسین: «حقوق بشر در اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران»تهران-انتشارات اطلاعات-1374 . چاپ اول

6-      مهر پور حسین: «نظام بین المللی حقوق بشر»-تهران-انتشارات اطلاعات.1383- چاپ دوم

«چکیده تحقیق»

آنچه پیش دوست مطالبی درباره یکی از موارد مورد بحث در حقوق معاهدات، یعنی حق شرط  یا Reservation است، که به معنای پذیرش مشروط یک معاهده بین المللی است

گاهی دولتها هنگام پذیرش معاهده، شروطی را مطرح می کنند که به محدود شدن تعهداتشان می انجامد. ما ابتدا حق شرط را به طور کلی تعریف کردیم و قسمتهای تعریف را جداگانه بررسی نمودیم. سپس به بررسی مهمترین و اصلی ترین منبع بحث حق شرط در معاهدات یعنی کنوانسیون حقوق معاهدات 1969 وین پرداختیم و مطالبی را که در مورد حق شرط آورده، تحلیل نمودیم و سپس به بررسی حق شرطهای وارده دولتها به کنوانسیون های حقوق بشری بین المللی ـ البته بعد از بررسی اجمالی آنها ـ روی آوردیم، که ضمن آن نمونه های از حق شرطهای وارده دولتها بر این کنوانسیون ها ذکر شد. بعلاوه عملکرد جمهوری اسلامی در مورد امضاء و تصویب یا الحاق به این کنوانسیون ها و اینکه آیا حق شرط وارده کرده مورد بحث واقع شد (البته به طور خلاصه)

در پایان نتیجه گیری شد که آیا حق شرط در معاهدات حقوق بشر، با توجه به اهداف فرادولتی جهان شمول بشر دوستانه و بشر محور آنها، جایز و وارد است یا خیر؟ و با توجه به محاسن و معایب اعلام حق شرط در معاهدات، علی الخصوص معاهدات حقوق بشر که هدف آنها تأمین صلح و آرامش و برابری و آزادی در جهان است، نتیجه گیری صورت گرفت

مقدمه

بحث حق شرط در معاهدات از مباحثی است که در حقوق بین الملل عمومی دوره کارشناسی به آن پرداخته نمی شود و طرح و تحلیل آن در حقوق معاهدات دوره کارشناسی ارشد حقوق بین الملل صورت می گیرد و طریقه آشنایی این جانب بابحث و موضوع حق شرط بواسطه یکی از دوستانم بود که در مقطع کارشناسی ارشد حقوق بین الملل تحصیل می نماید که پس از چند سؤال کلی در مورد ماهیت حق شرط با توجه به طرح آن در سالهای قبل و انجام تحقیق درباره کلی حق شرط، بر آن شدم که این موضوع را خاص نموده و حق شرط را در معاهدات حقوق بشر بررسی نمایم


فصل اول : تعریف و مفهوم کلی حق شرط

زمینه کلی بحث :

یکی از مسائلی که در معاهدات و کنوانسیون های بین المللی مطرح است بحث حق شرط و شروط یکجانبه ملی است که به محدود شدن تعهد دولت طرف معاهده نسبت به معاهده می شود

وقتی که برای یک کشور بحث التزام و عضو شدن در یک معاهده پیش می آید و آن کشور بعضی از مفاد و اهداف آنرا به نفع خود تشخیص دهد و برخی را بر خلاف منافع خود بداند می تواند نسبت به معاهده دو رفتار داشته باشد

خودداری از طرف معاهده شدن، تا بتواند از اجرای آن معاهده رهایی یابد، یاپل ها را به طور کامل منهدم سازد، بلکه به التزام در قبال چنین معاهده ای رضایت دهد، منتها اعلام نماید که خواستار مستثنی کردن تعهدش نسبت به مقرراتی است که آنها را مطابق میل و رضایتش نمی داند یا قصد دارد به آن مقررات، معنای خاص و قابل قبولی بخشد. و هر گاه کشوری یا سازمان بین المللی رفتار دوم را انتخاب کند و اعلامیه مربوط را صادر نماید، در واقع بر این مقررات حق شرط انشاء نموده است و حقوق معاهدات این عمل را مجاز می داند.[1]

بحث پذیرفتن حق شرط یا عدم پذیرش آن در معاهدات، امری مهم است و آثاری را بر معاهدات و حقوق معاهدات مترتب می کند. از جمله دو اثری که بر حقوق معاهدات بین الملل مترتب می کند

گسترش اعضاء و شمول معاهدات نسبت به ملتها و کشورها و به تبع آن نزدیکی حقوق و قواعد حقوقی آنها در صورت پذیرش حق شرط و یکنواخت و یکسان سازی حقوق در صورت عدم پذیرش آن که البته حقوق معاهدات قسمت دوم را پذیرفته است

باتوجه به اهمیت و آثار حق شرط بر معاهدات و حقوق معاهدات شایسته است ابتدا حق شرط را تعریف کنیم و سپس به بررسی مفهوم آن بپردازیم

گفتار اول : تعریف کلی حق شرط

« حق شرط » ترجمه واژه انگلیسی Reservation و واژه فرانسوی Reserve می باشد که معادل فارسی آنها حق امتناع و تحفظ و حق تحدید تعهد و شرط است که مناسبترین ترجمه کلمه حق شرط است هر چند اشکالاتی هم دارد

از حق شرط تعاریف مختلفی شده است که در ذیل به دو مورد آن اشاره می شود :« حق شرط عمل حقوقی یک جانبه ای است که تحت هر شکل و یا به هر عنوان از سوی یک کشور یا سازمان بین المللی صادر می شود، و هدف از آن، عدم شمول یا تغییر (نه توسعه) آثار حقوقی یا اجرای برخی از مقررات معاهده ای است که آن طرف خواهان التزام قطعی در قبال چنین معاهده ای است. حق شرط  باید صریح، روشن، مشخص و منجز باشد. امکان حق شرط  مشترک از سوی تعدادی از کشورها و یا سازمانهای بین المللی وجود دارد.»

تعریف دیگری که از حق شرط بعمل آمده است. تعریف مذکور در بند «د» از ماده (2) کنوانسیون 1969 وین است که حق شرط را بدین صورت تعریف کرده است

« حق شرط عبارت است از بیانیه یکجانبه ای که یک دولت تحت هرنام یا به هر عبارت در زمان امضاء، تصویب قبول، پذیرش معاهده یا الحاق به آن صادر می کند و بدین وسیله خواستار آن می شود که اثر حقوقی بعضی از مقررات معاهده در قبال آن دولت منتفی گردد و یا تغییر یابد.»

تعریف اخیر به ظاهر تعریفی جامع و مانع می نماید اما با بررسی الفاظ و عناصر آن و تجزیه و تحلیل آن می توان عدم جامعیت آنرا فهمید

بند یک :حق شرط اعلامیه ای است یکجانبه

از کلمه اعلامیه مستفاد می گردد که به حق شرط جزو لاینفک معاهده نیست و با «قید شرط» در معاهده که نحوه حل اختلافات مربوط می شود (شرط بر معاهده) تفاوت دارد. و از یکجانبه بودن آن فهمیده می شود که حق شرط یک عمل حقوقی یکجانبه است که در صورت اعتراض دولت واضع حق شرط از آن شرط از میان می رود

با بررسی مواد معاهده 1969 وین دریافته می شود که یکجانبه بودن حق شرط به معنی آن نیست که دولت می تواند به دلخواه خود قلمرو معاهده را به نفع خود تغییر دهد بلکه حق شرط در صورتی پذیرفته می شود که دیگر کشورهای طرف معاهده نیز آنرا پذیرفته باشند

حق شرط ممکن است جزو اعمال یکجانبه مستقل باشد یا اعمال یکجانبه قرار دادی در صورت سکوت معاهده در رابطه با اعمال یا عدم اعمال حق شرط، اعلامیه حق شرط، اعلامیه ای مستقل است و در صورت مجاز شناخته شدن آن از سوی معاهده به آن عمل یکجانبه قرار دادی گفته می شود که در مورد اول حق شرط مستقل از معاهده و در قسمت دوم به نوعی مرتبط با آن است

بند دو : حق شرط تحت هر نام و عنوان و هر عبارت

اگر به جای اصطلاح حق شرط، از هر اصطلاح دیگری استفاده شود که متضمن معنی و مفهوم حق شرط باشد در واقع حق شرط محسوب می شود همچنین نحوه بیان حق شرط در آن تأثیر نمی کند و به هر عبارتی در اعلامیه ذکر شود حق شرط است

بند سه : هنگام امضاء. تصویب، قبولی، پذیرش یا الحاق

زمان اعلام حق شرط تفاوتی نمی کند چه هنگام امضاء باشد چه تصویب یا الحاق و این امر تأثیری در اعلام و عنوان حق شرط ندارد

بند چهار : مستثنی کردن بعضی از مقررات و تعهدات

اصطلاح مستثنی کردن آنگونه که از عنوان آن پیداست به معنای عدم قبول برخی از تعهدات است و دامنه شمول تعهدات توسط حق شرط محدود می شود و اثر حقوقی بعضی مقررات توسط حق شرط از بین می رود


بند پنج : تغییردادن برخی از مقررات و تعهدات

تغییر دادن مقررات وقتی مورد پذیرش است که باعث توسعه و گسترش تعهدات نشود زیرا حق شرط به معنی تحدید و محدود نمودن تعهدات است نه گسترش آنها، و حق شرط نمی تواند مقررات و تعهدات معاهده را افزایش دهد و فقط نقش محدود کننده و مستثنی کننده دارد

بند شش : عبارت « برخی از مقررات معاهده»

حق شرط فقط نسبت به بعضی از مقررات معاهده قابل اعمال است و نقش استثناء کننده دارد فلذا نمی توان آنرا بصورت کلی و بر همه مقررات معاهده اعمال نمود زیرا در آنصورت حق شرط به آن اطلاق نمی شود و به معنای عدم پذیرش معاهده است ( به لحاظ یکسان بودن آثار) پس حق شرط بصورت کلی و عام غیر قابل پذیرش است

بند هفت : «در مورد اجرای آن معاهده»

حق شرط اثر حقوقی برخی مقررات را از بین می برد و این به معنی تأثیر گذاری حق شرط در اجرای معاهده است زیرا از اجرای مواد مورد حق شرط و مستثنی شده جلوگیری می کند و از تأثیر آنها ممانعت می کند


گفتار دوم

محاسن  و معایب حق شرط

بند یک : محاسن حق شرط

پیش بینی حق شرط در معاهده باعث گسترش طرف های عضو در یک معاهده و همچنین اجرای داوطلبانه و اختیاری معاهده از سوی آنها خواهد بود چه اینکه مختار بودن دولت در استثناء کردن تعهدات خلاف میل خود باعث می شود با رضایت به معاهده بپیوندد چون علت عدم پیوستن کشورها به معاهدات ترس آنها از تحمیل شدن تعهداتی خلاف اهداف و منافع آنها برآن کشورهاست بنابراین در پذیرفتن معاهدات این علت مانع می شود و وقتی اختیار استثنای برخی از مواد و مقررات به کشوری داده می شود علتی برای عدم پذیرش آن نخواهد دید که این امر باعث کثرت طرفهای عضو یک معاهده خواهد بود

علاوه بر این چون پذیرش معاهده اختیاری است اجرای مقررات آن راحت تر و بهتر انجام می گیرد زیرا دولتها تعهداتی را که با اختیار خود پذیرفته اند را بهتر اجرا می کنند و اختلافات پیش آمده در اجرای معاهده را کم می کند

از سوی دیگر افزایش کمی اعضای طرف معاهده و مشارکت گسترده آنها در معاهده و اجرای آن اولاً باعث انعطاف قوانین اساسی و داخلی آنها نسبت به معاهدات و مقررات خارجی و بین المللی می گردد و ثانیاً با انعطاف قوانین و مقررات داخلی زمینه برای یکسان سازی حقوق در کشورها و نزدیک کردن حقوق کشورها به یکدیگر و ایجاد مقررات واحد جهانی آماده می شود. یعنی این اشتراک رویه و قوانین کشورها کم کم گسترش پیدا می کند و در آینده به جائی می رسد که که مواضع حقوقی دولتها در امور حادث شده روز یکسان شود و دامنه اختلافات و تنشهای ناشی از اختلاف مواضع حقوقی کاسته شود

از دیگر محاسن حق شرط گسترش دامنه یا قلمرو اجرای معاهدات نسبت به دولتهایی است که با حق شرط مخالف هستند همچنین اعمال حق شرط ارزیابی مجدد متن معاهده از سوی انشاء کننده حق شرط بر اساس ملاکها و معیارهای فردی را موجب می شود.[2]

 

بند دو : معایب حق شرط

عیب بزرگی که مخالفان حق شرط برای آن ذکر می کنند کم کردن اعتبار و اهمیت معاهده است. آزادی و اختیار کشورها در حذف بعضی از مواد معاهده و پذیرش بعضی از مواد از قاطعیت و صراحت و همچنین اعتبار معاهده می کاهد معاهده یک قانون است و اختیار اعضای معاهده که معاهده حاکم بر آنهاست بر تحدید مقررات باعث تزلزل اعتبار و حاکمیت معاهده بر اعضاء خود می شود بخاطر همین امر است که اکثر علمای حقوق، حق شرط را آفت معاهده می دانند و آنرا بر هم زنند تعادل معاهده می دانند. که این امر هم به نوبه خود باعث تزلزل در مناسبات بین المللی و روابط بین الملل و روابط بین کشورها می شود

با داخل شدن نظرات اعضای طرف معاهده به نفع خود آنها، واحد بودن و یکسانی مقررات معاهده ضربه می خورد و یکنواختی و یکدستی مقررات بین المللی دچار اختلاف می شود

البته ایرادات و معایب حق شرط دارای کاستی ها و اشکالاتی نیز هستند زیرا این ایرادات و معایب در صورتی وارد هستند که عملاً و در جهان خارجی و واقعی، یک معاهده بدون حق شرط بدون هیچ کم و کاستی توسط طرفین عضو معاهده اجرا شود و اهداف آن تأمین شود در حالی که چنین نیست

بدیهی است که معنای واقعی شرط و تصویر واقعی آن وقتی آشکار می شود که «شرط» نه در قالب مفاهیم محض حقوقی، که در سیاق سیاسی واقعیات موجود مورد توجه قرار گیرد.[3]

معاهده اصولاً خمیر مایه هر توافق بین المللی و «شرط» عامل اساسی حیات معاهده است و در نتیجه عامل پویایی آن است بنابراین اگر کسانی معتقد بوده اند که شرط عامل تضعیف روابط قرار دادی دولتهاست و معاهده شرط پذیر معاهده ای است ناقص، شاید از این نکته غافل بوده اند که فرض وجود معاهده کامل در جامعه بین المللی تکامل نا یافته و ناقص، اصولاً فرض لغو و بی محتوا است زیرا وجود شرط دقیقاً مبین تضادها و ناهمگونیهایی است که در جامعه بین الملل وجود دارد، نتیجه آنکه همزیستی دولتها و همکاری آنها با یگدیگر الزاماً، فلسفه وجودی شرط را توجیه می کند.[4]


فصل دوم : بررسی حقوقی حق شرط در معاهدات بین المللی

(حق شرط در کنوانسیون 1969 وین)

کمیسیون حقوق بین الملل پس از سالها بحث و بررسی در زمینه حقوق معاهدات، سرانجام در سال 1969، پیش نویس کنوانسیونی تحت عنوان «کنوانسیون حقوق معاهدات» را در 75 ماده تهیه و به سازمان ملل ارائه کرد . تعدادی از مواد این پیش نویس به حق شرط اختصاص داشت که تحت تأثیر تغییر و تحولات ایجاد شده در شرایط جامعه بین المللی، و عقاید و نظریات حاکم، تهیه شده بود

این پیش نویس، اساس مذاکرات کنفرانس را که تحت نظارت سازمان ملل متحد سالهای 1968 و 1969 و به منظور تدوین کنوانسیون حقوق معاهدات برگزار گردید، تشکیل داد و سرانجام با پاره ای اصلاحات و تغییرات، به صورت کنوانسیونی در 85 ماده و یک ضمیمه، راجع به حقوق معاهدات تنظیم و امضاء گردید و در 27 ژانویه 1980 با الحاق 35 دولت (طبق ماده 84 آن) به مرحله لازم الاجرائی رسید

این کنوانسیون علاوه بر اینکه در بند «د» ماده 2، به تعریف حق شرط پرداخته است. در مواد 19 تا 23 نیز مسئله حق شرط را تحت عناوین مختلف : تنظیم حق شرط، قبول یا مخالفت با حق شرط، آثار حقوقی حق شرط و مخالفت با آن انصراف از حق شرط و انصراف از مخالفت با آن و روش اعمال حق شرط مورد بررسی قرار داده شده است

کنوانسیون مذکور، با وجود ابهامات و محدودیت هایی که دارد به عنوان مرجعی معتبر در حقوق معاهدات تلقی می شود به گونه ای که بعضی برای آن ارزش عرفی قائل اند. بنابراین برای آشنایی بیشتر و ورود به بحث های آینده، قواعد مربوط به حق شرط را در این کنوانسیون مورد بررسی قرار می دهیم

گفتار اول : تعریف و ماهیت حقوقی حق شرط در کنوانسیون

کنوانسیون 1969 حقوق معاهدات وین، حق شرط را چنین تعریف می کند «حق شرط عبارت است از بیانیه یکجانبه ای که یک دولت تحت هر نام یا به هر عبارت در زمان امضاء، تصویب، قبول، پذیرش معاهده یا الحاق به آن صادر می کند و بدین وسیله خواستار آن می شود که اثر حقوقی بعضی از مقررات معاهده در قبال آن دولت منتفی گردد یا تغییر یابد.» در این تعریف چند نکته لازم است مورد توجه قرار گیرد : اول آنکه منظور از یکجانبه بودن اعلامیه حق شرط چیست ؟ و هدف کنوانسیون از چنین تأکیدی چه بوده است ؟

به طور کلی اعلام حق شرط به یک معاهده از دو حالت کلی خارج نیست. در بعضی موارد اعلام حق شرط از قبل مورد پیش بینی قرار گرفته و پذیرفته شده و در واقع بر اساس یک حق قبلی است. مثل موردی که معاهده ای اعلام حق شرط را مجاز می داند یا انواع خاصی از شرط را می پذیرد یا مواردی که معاهده در این باره ساکت است ولی مسئله حق شرط طی مذاکرات مربوط تدوین معاهده مورد بحث واقع شده وبه نحوی پذیرفته شده است. در سایر موارد حق شرط ابتدا به ساکن و بدون هیج گونه توافق قبلی بوده و در واقع از لحاظ شکلی و ماهوی عملی یکطرفه است. لیکن به نظر نمی رسد منظور کنوانسیون از یکجانبه بودن حق شرط چنین تفکیکی باشد، زیرا خود کنوانسیون در مواد بعدی کلیه موارد فوق الذکر را هم تحت عنوان حق شرط قرار داده است

به این ترتیب، به نظر می رسد عبارت «اعلامیه یکجانبه» حاکی از آنست که دولتها پس از تصویب متن معاهده، با اعلامیه ای جداگانه عبارت به استثناء یا تغییر برخی مقررات مندرج در متن مصوب، به نفع خود نمایند. اعم از اینکه حق شرط از قبل مورد پیش بینی کنوانسیون قرار گرفته باشد یا خیر

همچنین آنچه از مفهوم و منطوق این ماده بر می آید آن است که یکجانبه بودن شرط به معنای خود سرانه بودن آن نیست، چنانکه هیچ دولتی نمی تواند، فارغ از هر قید و بند و به دلخواه خود قلمرو معاهده را به نفع خود محدود کند. بلکه شرطی وقتی پذیرفته است که دیگر دولتهای طرف معاهده نیز آنرا پذیرفته باشند.[5]

به طور کلی به نظر می رسد حق شرط به هنگام شکل گیری عمل یکجانبه است، لیکن تا هنگامی که توسط دولتهای دیگر مورد قبول واقع نشود، هیچگونه اثر حقوقی بر آن مترتب نخواهد بود و لذا می توان گفت حق شرط بهنگام انشاء عملی است یکجانبه که اگر مورد قبول دولت یا دولتهای دیگر قرار گیرد و در جمع چند دولت اعتبار یابد، ماهیت حقوقی آن تغییر یافته و به عمل حقوقی دو یا چند جانبه تبدیل می گردد و دیگر حق شرط نبوده بلکه شرط توافق شده و جزیی از متن معاهده است

نکته قابل ذکر دیگر آن است که در تعریف کنوانسیون وین. حقوق معاهدات از حق شرط به دو اصطلاح، «استثناء کردن»[6] و «تعدیل یا تغییر»[7] اشاره شده است. درباره اصطلاح استثناء کردن بحثی وجود ندارد اما در خصوص اصطلاح تعدیل یا تغییر ابهام وجود دارد که آیا منظور از آن محدود کردن تعهدات است یا گسترش دادن آنها را هم در بر می گیرد ؟

این ابهام یکی از موارد انتقاد از کنوانسیون و تعریف حق شرط در آن است زیرا کلمه تغییر هم تحدید را در بر می گیرد و هم گسترش، آنچه به نظر می رسد آنست که اعلامیه ای که دولت صادر می کند تا تعهدات خود را گسترش دهد را نمی توان حق شرط نامید و آنچه با هدف حق شرط سازگار تر است این است که از معنای توسعه تعهدات از کلمه تغییر صرف نظر کنیم و حق شرط را مستثنی کننده و محدود کننده تعهدات بدانیم

در این قابل ذکر است با وجود مسائل فوق، گاهی اعلامیه دولتها خصوصیاتی دارد که شامل هیچ یک از موارد بالا نمی شود بلکه صرفاً موجب ایجاد تغییر می شود مثال آن، حق شرط انشاء شده از طرف دولت اسرائیل بر معاهده 1949 ژنو درباره حمایت از قربانیان جنگی است که صرفاً متضمن تغییر در محتوای معاهده است زیرا طبق چنین شرطی، آن رژیم اعلام نموده است که به جای علامت صلیب سرخ از علامت سپر داود استفاده خواهد کرد.[8]

نکته دیگر که قابل توجه می نماید اینست که اثر حق شرط به دولت شرط کننده محدود می شود. یعنی اینکه هدف شرط استثناء کردن یا تغییر تعهدات نسبت به دولت واضع شرط باشد پس حق شرط نسبت به استثناء یا تغییر معاهده به طورکلی یا روابط دیگر اعضای طرف معاهده با یکدیگر یا نسبت به شکل اصلی معاهده وارد نیست و این محدودیت، در قسمت پایانی بند (د) ماده 2 کنوانسیون آمده است

نکته بعدی که در تعریف مذکور کنوانسیون جلب نظر می نماید اینست که کنوانسیون نسبت به این مطلب که حق شرط می تواند تحت هر عبارت یا نام باشد تصریح کرده است. ممکن است دولتها به هنگام اعلام رضایت به معاهده، اعلامیه هایی صادر نموده و طی آن استنباط خود را از برخی از مواد معاهده بیان کنند یا مقررات خاصی از معاهده را مطابق نظر خود تفسیر کنند که به این اعلامیه ها، اعلامیه های تفسیری[9] گفته می شود که چنانچه دارای شرایط و آثار حق شرط باشند. حق شرط محسوب می شوند و این امر را می توان از تصریح ماده 2 کنوانسیون 1969 وین به عدم اهمیت نام و عنوان اعلامیه صادره به خوبی دریافت

گفتار دوم : تفاوت حق شرط با اعلامیه تفسیری در کنوانسیون

[1] – ضیایی بیگدلی محمد رضا :« حقوق معاهدات بین المللی» تهران، کتابخانه گنج دانش 1383 ص

[2] 0 ضیایی بیگدلی، پیشین. ص

[3] – فلسفی هدایت الله «حقوق بین الملل معاهدات» تهران، فرهنگ نشر نو ـ 1379 ص 248 و 247

 [4] – همان

[5] – فلسفی ـ منبع پیشین. ص

[6] – Exclude

[7] – Modify

[8] – ضیایی بیگدلی، منبع پیشین، ص

[9] – Inter pretative Declarations

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق بررسی و تعیین شاخصهای مناسب به منظور رتبه ب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق بررسی و تعیین شاخصهای مناسب به منظور رتبه بندی استانها از نظر فعالیتهای آموزشیدرترویجی در pdf دارای 64 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق بررسی و تعیین شاخصهای مناسب به منظور رتبه بندی استانها از نظر فعالیتهای آموزشیدرترویجی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق بررسی و تعیین شاخصهای مناسب به منظور رتبه بندی استانها از نظر فعالیتهای آموزشیدرترویجی در pdf

چکیده
مقدمه
موادو روشها
نتایج و بحث
الف) ارزیابی شاخصهای ترویجی از نظر کارشناسان
1- شاخصهای مربوط به عاملین ترویج
2- شاخصهای مربوط به فعالیتهای آموزشی – ترویجی
3- شاخصهای سازمان و مدیریت ترویج
4- شاخصهای زیر ساختی فعالیتهای آموزشی – ترویجی
5- شاخص‌های مربوط به آموزشهای انبوه رسانه‌ای
6- شاخص‌های مربوط به ارتباطات ترویجی
7- شاخص‌های اعتبارات ترویجی
ب) سطح بندی استان‌ها از نظر فعالیت‌های آموزشی- ترویجی
وضعیت استان‌ها از نظر شاخص‌های ترکیبی هفتگانه
پیشنهادها
منابع

 

 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تحقیق بررسی و تعیین شاخصهای مناسب به منظور رتبه بندی استانها از نظر فعالیتهای آموزشیدرترویجی در pdf

1)    ابراهیمی، محمد صادق و خلیل کلانتری، (1382)، «توسعه پایدار کشاورزی مولفه ها و شاخص ها»، ماهنامه جهاد، شماره 258، مرداد و شهریور 1382

2)    اولین گزارش ملی توسعه انسانی جمهوری اسلامی ایران، 1378، تهیه شده توسط سازمان برنامه و بودجه و سازمان ملل متحد، انتشارات مرکز اسناد و مدارک سازمان برنامه و بودجه، تهران، چاپ اول

3)    سازمان مدیریت و برنامه ریزی، (1382)، شاخصهای ارزیابی عملکرد وزارتخانه های اجرایی

4)    سوانسون. ئی برتون، روبرت پی. بنتر، آندرو جی. سوفرانکو، (1381)، «ارتقاء ترویج کشاورزی (درسنامه مرجع)»، ترجمه اصغر باقری و توحید صیامی، چاپ اول، انتشارات باغ اندیشه، اردبیل

5)    کرمی، عزت اله و ابوطالب فنایی، (1373)، « بررسی نظریه پردازیها در ترویج کشاورزی»، جلد اول، تهران، وزارت جهاد سازندگی، معاونت ترویج و مشارکت مردمی

6)    کلانتری، خلیل، (1377)، «شناسایی مناطق عقب مانده در ایران»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره پیاپی 48، سال سیزدهم، شماره1، صص 131-120

7)    کلانتری، خلیل، (1380)، « نقدی بر متدولوژی سنجش سطح توسعه انسانی UNDP »، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره پیاپی 61، سال شانزدهم، شماره 2، تابستان 1380

8)    کهن، گوئل (1376)، «شاخص شناسی در توسعه پایدار، توسعه اقتصادی و حسابهای ملی در بستر سبز»، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، تهران

9)    موسسه تحقیقات توسعه اجتماعی سازمان ملل متحد، (1365)، «مشکلات متدولوژی در انتخاب و تحلیل نماگرهای توسعه اجتماعی و اقتصادی »، ترجمه مهرانگیز چنگیزی، وزارت برنامه و بودجه، مرکز آمار ایران، مرداد 1365

10)          ACC (Administrative Committee on Coordination), United Nations (1984), Guiding principles for the design and of monitoring and evaluation in rural development project and programs. Rome: International Fund for Agriculture Development (IFAD)

11)          Clayton, E. (1983). Role, characteristics, and operational features of agricultural monitoring systems (P.1-9). In E.Clayton &F.Petry (Eds.), Monitoring systems for agricultural and rural development projects (vol.1).Rome: FAO

12)          FAO , ( 1988), Socio-economic indicators for monitoring and evaluating agrarian reform and rural development. WCARRD: Ten years of fallow-up (1979-1989), Rome: Author

13)           Kundu, A. (1980),” Measurement of urban processes: A study in regionalization”, Popular Prakashan, Bombay, India

14)          Sharbatoglie, A. (1991), “Urbanization and Regional Disparities in Post- Revolutionary Iran”, West view Press, Colorado, USA

چکیده

این پژوهش با هدف تدوین و اعتبارسنجی برخی شاخصهای پایه‌ای و اصلی امکانات و فعالیتهای آموزشی -ترویجی و به کارگیری آنها به منظور رتبه‌بندی استانها از نظر فعالیتهای آموزشی و ترویجی در دو فاز انجام گرفته است. در فاز اول پس از مرور ادبیات موضوع  137 شاخص آموزشی – ترویجی، در هفت زمینه؛1- شاخص‌های مربوط به عاملین ترویج، 2- شاخص‌های زیرساختی ترویج، 3- شاخص‌های مربوط به فعالیت‌های آموزشی ترویجی، 4- شاخص‌های سازمان و مدیریت ترویج، 5- شاخص‌های آموزش انبوه رسانه‌ای، 6- شاخص‌های ارتباطات ترویجی و 7- شاخص‌های اعتبارات ترویجی تدوین و در معرض داوری 180 کارشناس ترویج در 6 استان منتخب قرار گرفت. پس از محاسبه آماره‌های مد، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات (CV) هر یک از آنها، شاخص‌های مناسب تعیین گردید. در فاز دوم مطالعه با توجه به اطلاعات و داده‌های در دسترس تعداد 132 شاخص انتخاب و داده‌های مورد نیاز از طریق معاونت ترویج و نظام بهره‌برداری وزارت جهاد کشاورزی گردآوری و شاخص ترکیبی هر یک از محورهای هفت‌گانه فوق محاسبه و وضعیت استانها از نظر شاخصها ترکیبی محورهای هفت‌گانه رتبه بندی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزارهای SPSS و GIS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که؛ از لحاظ شاخص‌های مربوط به عاملین ترویج، استان همدان بهترین وضعیت و استان خوزستان بدترین وضعیت را در بین دیگر استان‌ها دارا هستند،  از لحاظ شاخص‌های مربوط به زیرساخت‌های ترویجی استان آذربایجان غربی در بالاترین رتبه و استان خراسان در پایین‌ترین رتبه قرار دارند، از لحاظ شاخص‌های مربوط به فعالیت‌های آموزشی ترویجی استان زنجان مناسب‌ترین وضعیت و استان کهکیلویه و بویر‌احمد پایین‌ترین رتبه را در بین دیگر استان‌ها دارا هستند، از لحاظ شاخص‌های مربوط به سازمان و مدیریت ترویج، استان کردستان بهترین وضعیت و استان آذربایجان غربی پایین‌ترین رتبه را در بین دیگر استان‌ها دارا هستند، از لحاظ شاخص‌های مربوط به آموزش‌های انبوه رسانه‌ای استان قم از وضعیت مناسب و استان‌های  گیلان، کهکیلویه و بویراحمد و آذربایجان شرقی با داشتن شاخص ترکیبی یکسان از رتبه‌های پایین‌تری برخوردار بوده‌اند. از لحاظ شاخص‌های مربوط به ارتباطات ترویجی استان زنجان بالاترین رتبه و استان‌های آذربایجان شرقی، کهکیلویه و بویراحمد و گیلان با داشتن شاخص ترکیبی یکسان پایین‌ترین رتبه را در بین دیگر استان‌ها دارا هستند، از لحاظ شاخص‌های مربوط به اعتبارات ترویجی، استان هرمزگان بهترین وضعیت و استان گیلان پایین‌ترین رتبه را در بین دیگر استان‌ها دارا هستند، و بالاخره از لحاظ شاخص ترکیبی کلی، استان همدان در رتبه نخست و استان قزوین در پایین‌ترین رتبه در بین دیگر استان‌ها قرار دارد

کلمات کلیدی:‌ شاخصهای آموزشی ترویجی، فعالیت‌های آموزشی ترویجی، رتبه‌بندی استان‌ها.

مقدمه

توزیع ناموزون استانی امکانات و فعالیتها و وجود نابرابریها و شکاف توسعه هم در بین استانها و هم در درون استانها همواره  به عنوان یکی از دلمشغولیهای سازمانها و نهادهای اجتماعی – اقتصادی مطرح بوده  است. هم اکنون نیز عدم تعادلهای بین استانی در فرآیند توسعه در ایران از موضوعات جدی است که در سالهای اخیر مورد توجه محققین قرار گرفته است.  مطالعات انجام گرفته  توسط موسسات بین‌المللی و محققین داخلی در زمینه پتانسیلها و توانمندیهای صنعتی، کشاورزی، خدماتی و غیره موید وجود نابرابریهای فزاینده در توزیع خدمات و امکانات در عرصه‌های مختلف می‌باشد. ( بانک جهانی 1976،  سازمان برنامه و بودجه 1361 و 1363، آتش 1988، امیراحمدی 1987، شربت اوغلی 1991، مسکن و شهرسازی 1370 و کلانتری 1377 ، 1380 و2004). علیرغم انجام مطالعات گسترده در حوزه‌های مختلف و تحلیل ابعاد منطقه ای توزیع منابع، امکانات و خدمات و استفاده از الگو‌های تکنیک‌های منطقه‌ای و بهره‌گیری از شاخص‌ها به عنوان روشی کارآمد برای برنامه‌ریزی توسعه، متاسفانه هنوز مطالعه‌ای در زمینه توزیع امکانات و خدمات ترویج کشاورزی در ایران انجام نگرفته و این روشها و الگوها در حوزه برنامه‌ریزیهای ترویجی ناشناخته بوده و نهضت شاخص‌سازی در این بخش آغاز نگردیده است

اقتصاددانان اولین کسانی بودند که به تدوین شاخصهایی در حوزه اقتصاد و برنامه ریزی های اقتصادی اقدام نمودند و شاخصهایی نظیر درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی(GNP) از جمله شاخصهای عمده  برای اهداف برنامه ریزی و سیاستگذاریهای اقتصادی در نزد اقتصاددانان و برنامه ریزان اقتصادی بود. در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 نهضت شاخص سازی اجتماعی بطور خاص مورد توجه برنامه‌ریزان، متفکرین مسائل اجتماعی، دولت، نهادها و انجمن‌های حرفه ای قرار گرفت. بطوریکه بعد از آن شاخصها به عنوان مبنایی برای تصمیم گیری، سیاستگذاری و برنامه ریزی در حیطه های مختلف در آمدند

((Kundo, 1980. بر اساس رهیافت‌های جدید توسعه، سازمان ملل شاخص‌های چهارگانه شامل

 1) شاخص‌های اجتماعی (نظیر آموزش، اشتغال، بهداشت، مسکن، رفاه و عدالت اجتماعی، میراث فرهنگی، فقر و توزیع درآمد، جنایت، جمعیت، ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی، نقش زنان، دسترسی به زمین و سایر منابع طبیعی و ساختار اجتماعی)، 2) شاخص های  اقتصادی (مانند وابستگی و استقلال اقتصادی، انرژی، الگوهای تولید و مصرف، مدیریت فاضلاب، حمل و نقل، معدن، ساختار اقتصادی و توسعه، تجارت و بهره‌وری)، 3) شاخص های زیست محیطی ( نظیرآبهای زیر زمینی، آب شیرین، کشاورزی و امنیت غذایی، شهرسازی، مناطق ساحلی، حفظ تپه‌های مرجانی و محیط زیست دریا، آبزیان، تنوع گونه‌ها و بیوتکنولوژی، مدیریت پایدار جنگل‌ها، آلودگی هوا و تخریب لایه ازن، تغییر اقلیم جهانی و بالا آمدن آب دریاها، بهره‌برداری پایدار از منابع طبیعی، جهانگردی پایدار، تغییر کاربری اراضی) و 4) شاخص های نهادی (مانند تصمیم‌گیری یکپارچه‌، ظرفیت‌سازی، علوم و تکنولوژی، آگاهی عمومی، همکاری و قراردادهای بین‌المللی، دولت و نقش‌ جامعه مدنی، چارچوب نهادی و قانونی، آمادگی برای مقابله با سوانح و مشارکت عمومی) را مبنای سنجش پایداری توسعه قرار داده است (United Nation, 1996)

در ترویج کشاورزی شاخصها ابزارهایی برای نظارت و ارزشیابی اثرات و سنجش تغییرات یک فعالیت می باشند(ACC, 1984). در ترویج کشاورزی دو رهیافت استقرایی و قیاسی برای تنظیم شاخصها بکار گرفته می شود‌. در رهیافت استقرایی، یک نظام اجتماعی، اقتصادی و آمار جمعیتی ایجاد می شود و بر اساس آمار موجود، مجموعه وسیعی از شاخصها تدوین می گردد. از این رهیافت در تدوین شاخصهای اجتماعی ملل متحد استفاده شده است (FAO, 1988) . در رهیافت قیاسی، حوزه های مورد علاقه تعیین می شود و سپس شاخصهای مورد نظر تدوین می گردد. در تدوین شاخصهای اقتصادی- اجتماعی کنفرانس جهانی اصلاحات ارضی و توسعه اجتماعی، از این رهیافت استفاده شده است. در نظارت ترویج از هر دو رهیافت استقرایی و قیاسی استفاده می شود؛ بدین معنی که برخی از شاخصها بر اساس آمار موجود تدوین و برخی دیگر نظیر  شاخصهای عملکرد، بر اساس نتایج داده های ویژه تدوین می شوند (سوانسون و همکاران، 1381). در ترویج کشاورزی شاخصها را می توان به مستقیم و غیر مستقیم یا نماینده شاخصهای منفرد یا  مرکب؛ شاخصهای کمی و کیفی؛ شاخصهای درونداد و برونداد؛ شاخصهای نظارت و ارزشیابی طبقه بندی کرد(Clayton, 1983, ACC, 1984)  . همچنین شاخصهای ترویجی را می توان به شاخصهای توانایی ترویج و شاخصهای عملکرد ترویج طبقه‌بندی نمود. شاخصهای توانایی ترویج نه تنها به منظور تعیین توانایی ترویج دریک مقطع زمانی معین، بلکه با هدف تعیین تغییرات آن در طول زمان، به طور منظم مورد بررسی قرار می گیرند. شاخصهای عملکرد ترویج نشانگر کارایی فنی و عملیاتی ترویج است و این شاخصها را می توان به شاخصهای اثر بخشی ترویج (شامل شاخصهای منفرد که نشانگر یک جنبه از عملکرد ترویج و شاخصهای مرکب که نشانگر دو یا چند جنبه از عملکرد ترویج است) و، شاخصهای کارایی ترویج تقسیم کرد(سوانسون و همکاران، 1381). کلانتری (1383 ) در بررسی خود با هدف تحلیل توزیع فضایی پتانسیلها و خدمات فیزیکی و انسانی ترویج کشاورزی در ایران، در مجموع 24 شاخص شامل 11 شاخص خدمات انسانی و 13 شاخص مربوط به خدمات فیزیکی ترویج کشاورزی را بکار گرفت و شکاف وسیعی از نظر توزیع امکانات ترویجی در بین استانها بدست آورد

 مقاله اخیر در صدد است تا ضمن تدوین و اعتبار سنجی شاخصهای پایه‌ای و اصلی برنامه‌ریزی ترویجی،  به رتبه بندِی استانها بر اساس شاخصهاِی آموزشِی-تروِیجِی پرداخته و الگوی استانی فعالیت های ترویج و آموزش کشاورزی را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد.  از این رو این مطالعه درصدد است تا به دو سئوال اساسی ذیل پاسخ دهد

1- شاخصهای مناسب ترویج کشاورزی در ابعاد مختلف کدامند و این شاخص‌ها تا چه حد از نظر کارشناسان ترویج از اعتبار لازم برخوردارند

 2- استانهای مختلف از نظر فعالیتهای آموزشی-ترویجی از چه رتبه‌ای برخوردارند و شکاف بین استانها در  هر یک از محورهای هفت‌گانه مورد بررسی چگونه است؟


موادو روشها

این مطالعه در دو فاز انجام گرفته است. در فاز اول با بررسی ادبیات موضوع مجموعا 137 شاخص آموزشی – ترویجی در هفت محور به شرح زیر تدوین گردید

1- شاخص های مربوط به عاملین ترویج (22 شاخص)

2- شاخص های مربوط به فعالیت‌های آموزشی – ترویجی (35 شاخص)

3- شاخص های مربوط به سازمان و مدیریت ترویج (17 شاخص)

4- شاخص های زیرساختی فعالیت‌های آموزشی – ترویجی (14 شاخص)

5- شاخص‌های مربوط به آموزش انبوه رسانه‌ای (16 شاخص)

6- شاخص‌های مربوط به ارتباطات ترویجی (27 شاخص)

7- شاخص های مربوط به اعتبارات ترویجی (6 شاخص)

شاخصهای فوق در قالب پرسشنامه در اختیار 180 نفر از کارشناسان آموزش و ترویج کشاورزی در 6 استان گلستان، آذربایجان غربی، همدان، چارمحال بختیاری، فارس و کرمان قرار گرفت و پس از ارزیابی و محاسبه، مد، میانگین،  انحراف معیار و ضریب تغییرات هر یک از شاخص‌ها، شاخص های مناسب تعیین گردید. در فاز دوم نیز اطلاعات مورد نیاز در خصوص 132 شاخص در قالب محورهای هفت‌گانه فوق از طریق معاونت ترویج و نظام بهره‌برداری وزارت جهاد کشاورزی جمع‌آوری و با بهره‌گیری از روش تحلیل مولفه‌های اصلی شاخص ترکیبی و هر یک از محورها محاسبه و رتبه استان‌ها  در هر کدام از محورها تعیین شد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی بین مولفه های خانواده و شیوه های فر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی بین مولفه های خانواده و شیوه های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی در pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی بین مولفه های خانواده و شیوه های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی بین مولفه های خانواده و شیوه های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی در pdf

چکیده
مقدمه
روش
الف)جامعه ونمونه
ب)ابزارها
1-پرسشنامه 30سوالی شیوه های فرزند پروری (بامریند)
2-پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی خانواده (مولفه های خانواده)
روش های تحلیل داده ها
یافته ها
بررسی تفاوت پیشرفت تحصیلی با توجه به متغیرهای مولفه خانواده
1)تفاوت بین پیشرفت تحصیلی از لحاظ تعداد اعضای خانواده
2)تفاوت بین پیشرفت تحصیلی فرزندان از لحاظ میزان درآمد خانواده
3)تفاوت بین پیشرفت تحصیلی فرزندان از لحاظ میزان تحصیلات پدر
4)تفاوت بین پیشرفت تحصیلی فرزندان از لحاظ میزان تحصیلات مادر
5)تفاوت پیشرفت تحصیلی فرزندان از لحاظ سن پدر
6)تفاوت بین پیشرفت تحصیلی فرزندان از لحاظ سن مادر
بحث ونتیجه گیری
منابع

 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی بین مولفه های خانواده و شیوه های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی در pdf

1-ابراهیم زاده پارسایی ،ملیحه (1387)”مقایسه سبک های فرزند پروری والدین مذهبی وغیر مذهبی “پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی
2 -ابراهیمی قوام،صغری(1374)”بررسی شیوه های برقراری ارتباط سازنده والدین بافرزندان “،مجله تربیت ،سال یازدهم ،شماره 3
3-آقا محمدیان،حمیدرضا و مهران حسینی ، (1384)،”روان شناسی بلوغ ونوجوانی ، مشهد ،انتشارات دانشگاه فردوسی
4-جوهری ،حسن (1387 )،”رابطه شیوه های فرزند پروری وسبک های دلبستگی با هوش هیجانی دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه شهر قاین” ،پایان نامه کارشناسی ارشد،، دانشگاه آزاد واحد بیرجند
5-خویی نژاد،غلامرضا –رجایی،علیرضا-محب راد،تکتم، (1386 )”رابطه سبک های فرزند پروری ادراک شده با احساس تنهایی نوجوانان دختر “،نشریه دانش وپژوهش در روان شناسی ،دانشگاه آزاد واحد خوراسگان (اصفهان)،شماره 34،صص92-
6-معتمدی،عبداله (1387 ) ،”بررسی شیوه های والدینی وتاثیر آن بر تحصیلات فرزندان ،مجله علمی –پژوهشی روان شناسی ، شماره 4،صص 383-
7- ویسی ناصر(1383). بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر پایه دوم و سوم مقطع ابتدایی شهر کامیاران در سال تحصیلی 83-82 پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی
1-Amy,Garriso,B:blok,E.B;Gramer,K;7tiller,v(2002)the influence of Parenting styles on children,scognitive development.louisiana state university agcenter
2-Aquilino,W.S.&Supple,A.J.(2001).Long-term effects parenthng practices during adolescence on well-being utcomes in young adulthood. Journal of family issues,22(3),289-
3- Bandura , A. (1993) . Perceived self- efficacy in cognitive development and functioning. Educational Psychologist , 28 , 117-
4-Baldwin,A.L.(1949)the effect of home environment on nursery school behavior child development .20,49-
5-Barling ,j( 1996)”fathers work experiences effect childrens j .stewart,w behaviors viajob-relatedaffectand parenting behaviors. Journal of organizational behavior17″(221-232)
6-Baumrind,d.(1978).parental disciplinary patterns and social competence in children.youth and society,9(3).239-
7- Baumrind,d.(1971).current patterns of parental authority. Developmental psychology monographs,4,(1),1-
8- Baumrind,d.(1983).rejoinder to lewiss reinterpretation of parental firm control effects :are authoritive families really harmoniouspsychological bullotin,94,132-
9-Baumrind,d.(1989).rearing compent children. In w. damon(ed.)child development today and tomorrow (pp.349-378).san Francisco:jossey bass
10- Bandura . A. (1997) . self- efficacy. The exercise of control. NewYork : freeman
11-Berzonsky,M.and Smits,i.(2008).Perceved Parenting dimensions and identity styles :Exploring the socialization of adolescencent processing of identity – relevant.Journalof adolescence,31(2),151-
12-BornsteinM.(2002)Hand book on parenting :children and parenting (vol1). Mahwah NJ:Lawrence Erlbaum publishers
13-Brown,A.M.&Whiteside,S.P.(2008).Reiations among perceived parental rearing behaviors, attachment style, and worry in aپروژه دانشجویی مقاله رابطه ی بین مولفه های خانواده و شیوه های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی در pdf ious children. Journal of Aپروژه دانشجویی مقاله رابطه ی بین مولفه های خانواده و شیوه های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی در pdf iety Disorder,222(2),263-
14-Dekovic, m. and meeus, w. (2002). Peer relation in adolescence:Effects of parenting and adolescents self-concept. Journal of adolescence, 20,163,
15- Dekovic, m. and Janssens .j.(1992)Parents rearing style and child,s sociometric status.Development al Psychology ,28,925-
16-Dobbines, B.(2006).Lation adolescents perceptions of parenting style ,locus of control and school climate .Dissertation. www. Proquest .com
17-Dixon.S.V,Graber,J.A.&Brooks-Gunn,I.(2008).the roles of respect for parcntal authority and parenting practiees.in parent –child conflict Afriean American, Lation, and European American families. Journal of Psychology,22(1).1-
18- Katleen cotton and Laren Reed wiklund (2001). Parent involvement in Education 19-Kelly kozik & Lean million (1997) parenting style and academic out come. Rcfcfall 1997 Newsletter vol .6 No

 

چکیده <\/h2>

هدف تحقیق  حاضر بررسی رابطه  بین شیوه های مختلف فرزند پروری (اقتداری، استبدادی و سهل گیر) و مولفه های خانواده با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود.بدین منظور نمونه ای به حجم 200-نفر از بین دانش اموزان پسر پایه اول دبیرستان های نظری شهرستان خواف با روش نمونه گیری خوشه ای جند مرحله ای انتخاب شدند

 اطلاعات مورد نیاز با استفاده از ابزارهای اندازه گیری تحقیق شامل “پرسشنامه شیوه های فرزند پروری دیانا بامریند(1971 ) و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد .اعتبار و روایی پرسشنامه های مذکور احراز شد

نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه و تمیز نشان دادبین شیوه فرزند پروری اقتداری و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار و بین دوشیوه دیگر( استبدادی و سهل گیر) با پیشرفت تحصیلی رابطه ای مشاهده نشد و همچنین بین دوتا از مولفه های خانواده( درآمد و تحصیلات والدین) و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنا دار و بین بقیه مولفه های خانواده  و پیشرفت تحصیلی رابطه ای مشاهده نشد

کلیدواژه ها: مولفه های خانواده، شیوه های فرزند پروری، پیشرفت تحصیلی

مقدمه

خانواده[1] از نهادهای مهم وبنیادی جامعه است که نقش اساسی در زندگی فرد وجامعه دارد.اهمیت خانواده بعنوان یک نهاد اجتماعی مساله ای غیر قابل تردید است. اگر چه فرزند از جامعه و همسا لان تاثیر می گیرد ولی بیشتر تحت تاثیر خانواده است.تاثیر خانواده در کودک ونقش های مهم آن در جنبه های سازندگی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی وغیره بسیار مهم وعظیم است(قائمی، 1375)

تاثیر خانواده در رشد همه جانبه کودک ار لحظه تولد آغاز شده وبا قدرت وفراگیری خاصی آشکار می شود ودر سراسر زندگی باقی می ماند.روابط صحیح ومتعادل والدین وفرزندان یکی از عوامل موثر در سلامت وبهداشت روانی آنان است. تحقیقات نشان می دهند که در بین عوامل مختلفی که در پرورش وشخصیت سالم در کودکان و نوجوانان موثرندتاثیر متقابل کودک ووالدین و نحوه برخورد وارتباط والدین وکودک از مهمترین وبنیادی ترین عوامل محسوب می شود. (نوابی نژاد،1370)

از طرف دیگر پیشرفت تحصیلی [2]موضوعی است که بخصوص در حال حاضر مورد توجه تمامی کشورهای جهان است وهر ساله مقدار زیادی از بودجه جوامع صرف تحصیل کودکان ونوجوانان می شود .(قاجاریه،1372).ارقام یونسکو نشان می دهد که مجموع هزینه های دولت ها برای آموزش وپرورش در کشورهای در حال توسعه از 8میلیارد در سال 1965به بیش از 92 میلیارد دلار در سال 1980 افزایش یافته است.(برومند،1378).زیرا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از مهمترین وعینی ترین معیارها برای بررسی وارزیابی کارایی واثر بخشی نظامهای آموزش وپرورش است (مهر افروز،1378).وتمام کوششها وتلاش های این نظام در واقع جامه عمل پوشیدن بدین امر تلقی می شود .(شلویری ،1377)

همچنین پایگاه اجتماعی خاستگاه بسیاری از متغیرهای به هم وابسته ژنتیکی واکتسابی است. از ویژگی های مشخص پایگاه اجتماعی می توان از تعلیم وتربیت وشغل والدین، هوش بهر ورفتار کلامی آنها، در آمد خانواده ،وضع بهداشتی ،تجارب تربیتی، همسایگان وشرایط زندگی، نگرش های گوناگون در باب آموزش وپرورش، پیشرفت وامکان کنترل بر مقدرات ومانند اینها نام برد بررسی اثرات متنوع عوامل اجتماعی، اقتصادی در پبشرفت تحصیلی اهمیت فراوان دارداز مدتها قبل معلوم شده است که روند هوش بهر وموفقیت بچه ها با وضع اجتماعی خانواده هایشان تغییر می کند بسیاری از محققان دریافته اند که نمرات کودکان در آزمون های هوشی موجود به طور اساسی به شغل پدر، تعلیم وتربیت والدین ودرآمد خانواده مرتبط ووابسته است (ماتارازو،[3]1972:به نقل از مهدی پور ،1386)

نخستین تحقیقات منظم وجدی در مورد رابطه شخصیت کودک با فضای روانی –تربیتی خانواده و نحوه رفتار والدین توسط پزوهشگرانی مانند (کازانین ،سیج ونایت) [4]آغاز شد.(شاملو،1375)

 از جمله متغیرهایی که در ارتباط با شیوه های فرزند پروری مورد توجه و بررسی محققان و پژوهشگران روان شناسی و متخصصین تربیتی قرا رگرفته است  می توان به رشد اجتماعی (مهرابی، 1376)، سازگاری اجتماعی،  عزت نفس و خود کنترلی (برک،به نقل از مارسل، 1997)نیز (حسینیان آقا ملکی، 1376)، بلوغ شخصیتی (لامبورن و همکاران [5]1991،به نقل از لیل آبادی، 1375)، انگیزش (پیزو، 1993، گلیسون و دیگران [6]به نقل از شارون و همکاران 1997) خود تنظیمی ( ملک مکان، 1378)و مکان کنترل، رشد اخلاقی، اضطراب و هوش(برندت،1997 به نقل از مهر افروز 1378) اشاره نموددر همین رابطه نتایج تحقیقات دوبینس[7] (2006)،  برومند نسب (1373)  مهر افروز (1378) و پور عبدلی و همکاران (1387)نشان می دهد والدینی که انتظارات درونی بیشتری از فرزند خود داشته و از نظر سطح پاسخگو بودن (گرمی، پذیرش و تعهد) و درخواست کنندگی(کنترل و نظارت)  در سطح بالایی باشند و به شیوه اقتدار منطقی با فرزندان خود رفتار نمایند، فرزندانشان دارای کنترل درونی می شوند

براساس نظریه بامریند(1991)،سبک های فرزند پروری به عنوان واسطه ی بین متغیرهای هنجاری آنان وجامعه پذیری فرزندان عمل می کندوبا شایستگی های اجتماعی رابطه دارد.همچنین (کوریدو،وارنر وایبرگ،[8]2002) نشان دادند که سبک های فرزند پروری مقتدر با سازماندهی، پیشرفت تحصیلی و جهت گیری عقلانی در کودکان رابطه مثبت وجود داردهمچنین تحقیقات نشان داده است که نوجوانانی که والدین خودکامه دارند کمتر متکی به خود هستند ونمی توانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیده ای داشته باشند شاید به این دلیل که به قدر کافی فرصت نداشته اند که عقاید خود را بیازمایند یا مستقلانه مسئولیت قبول کنند(آلدر ،1980و لوئیس[9]،1982)در ضمن این نوجوانان اعتماد به نفس کمتر واستقلال وخلاقیت کمتری دارند ،ذهن کنجکاوی ندارند ،از لحاظ رشد اخلاقی کمتر رشد یافته اند ودر برخورد با مشکلات روزمره عملی ،تحصیلی وذهنی انعطاف پذیری کمتری دارند (گونگرو  وپیترسون 1984والدر1980[10])

از طرفی دخالت خانواده در تعلیم وتربیت می تواند پیشرفت آموزشگاهی را پیش بینی کند .تحقیقاتی که در زمینه تعلیم وتربیت ودر رابطه با تحول صورت پذیرفته است، نشان  داده اند که نگرش، شیوه های تعاملی ورفتار والدین وارتباط آنها با مدرسه با تحول اجتماعی کودک وعملکرد تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد

(کریستنسون وشریدان[11]،2001به نقل از معتمدی ،1387)

خانواده به دلیل نقش تربیتی وفرهنگی خود در پرروش انسان های متفکر، آگاه وبالنده نقش بسیار موثری می تواند ایفا کند.اگر ابعاد این نهاد تربیتی به درستی تحلیل شود معلوم می گردد که سلامت وپویایی جامعه به سلامت وپویایی خانواده ارتباط دارد.(ملکی،1385)

ازمیان عوامل اجتماعی ،برجته ترین تاثیر را والدین ونظام خانواده بر هویت فرد وچگونگی شکل گیری آن ایفا می کنند.چنانکه اکثر صاحب نظران تاثیر پذیری فرد از خانواده را غیر قابل انکار می دانند وخانواده را مهمترین نهاد در شکل گیری هویت فرزندان تلقی می کنند.در همین راستا آدامز[12] (1985)به این نتیجه دست یافت که والدین می توانند رشد مثبت هویت را تسهیل کرده یا به تاخیر اندازند. منظور از مولفه های خانواده، عوامل جمعیت شناختی وفرهنگی والدین از قبیل سن، میزان درآمد، سطح تحصیلات است که در تکوین رشد فردی وبنای شخصیت فرزند وهمچنین در موفقیت یا عدم موفقیت ان ها تاثیر دارد

فرهی نیا در این باره می نویسد: کلیه شرایط اجتماعی، اقتصادی خانواده که نقش مهمی در پیشرفت فرزندان آن خانواه دارد بعنوان عوامل فرهنگی –اجتماعی قلمداد می شود

منظور از وضعیت اجتماعی، ارزشهایی هستند که شامل روابط بشری وارتباط های وسیع می شوند که درسطح هر جامعه ای برقرار است(شعاری نژاد،1373،ص 618:به نقل از حسن نژاد،1380)

family-[1]

Educational achivement-[2]

manarazo-[3]

Kassanin&night and sage-[4]

Lamborn andet al-[5]

Pizoo,gleason-[6]

dobbines-[7]

Querido,warner,eyberg-[8]

Alder,loeis-[9]

Gongro,piterson.j and alder-[10]

Kerstnon and sheridan-[11]

adams-[12]

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله روان شناسی احساس و ادراک در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله روان شناسی احساس و ادراک در pdf دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روان شناسی احساس و ادراک در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله روان شناسی احساس و ادراک در pdf

مقدمه
تاریخچه
علم و ادراک از نظر فلاسفه یونان
علم و ادراک از نظر حکمای جدید غرب
محرومیت اجتماعی
زمینه های اجتماعی
تأثیر فرهنگ و جامعه کل
بویایی
حساسیت بویایی
حس بویایی
وضع و ساختمان بافت پوششی بویایی
کیفیت بوها
فرق بین آستانه ادراک و آستانه تشخیص بویایی
اهمیت بیولوژیک حس بویایی
حس شنوایی
دستگاه شنوایی
پسیکوفیزیک دستگاه شنوایی
ساخت و کنش قسمتهای مختلف گوش
شنوایی
تعیین محل صداها
محرک شنوایی
بخش های گوش
حس های شیمیایی
حس شیمیایی
حس چشایی
ساختمان دستگاه چشایی
محل و وضع ساختار جوانه های چشایی
گرسنگی محرک
احساس گرسنگی
عوامل ایجاد گرسنگی
حس بینایی
تغییرات فیزیولوژیک دستگاه بینایی
محرک بینایی
ادراک و عوامل موثر در آن
1- وجود اندام حسی
2- حساسیت اندام حسی
عوامل موثر در ادراک
زمینه های فردی
نیازها
منابع و مآخذ

 

 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله روان شناسی احساس و ادراک در pdf

روان شناسی احساس و ادراک ، محمود ایروانی – محمد کریم خداپناهی

روان شناسی احساس و ادراک ، مهدی محی الدین بناب

مقدمه

تاریخچه

ادراک انسان از جهان بیرون و حالات نفسانیش، از دیرباز مورد مطالعه و بحث فلاسفه بوده و با اولین طرز تفکر فلسفی درباره ارزش معلومات و شناخت انسان آغاز شده است. این پرسش همواره برای فلاسفه مطرح بوده است که ادراکات انسان چگونه پیدا می شوند؛ آیا اساس این ادراکات تجارب حسی است، یا بدیهیات عقلی؟ آیا ادراک پدیده ای مادی است که در سیر تکاملی ماده و رسیدن به مرحله خاصی شکل می گیرد و یا پدیده ای مجرد و نوعی از هستی است که با ماده تفاوت دارد؟

فلاسفه یونان، حکمای اروپایی، دانشمندان و فلاسفه اسلامی هر یک به نحوی سعی کرده اند به این پرسشها پاسخ دهند. فلاسفه یونان درباره شناخت و ادراکات انسان مشاهدات و مطالعاتی داشته اند، ایشان در پی کشف حقیقت و حدود و وسعت شناخت و داوری درباره حقیقت متوجه شده بودند که انسان در شناختهای خود کم و بیش خطا می کند. مهمترین پرسشی که برای حکمای اروپایی در بحث شناخت مطرح بوده است، چگونگی مطابقت ذهن با عالم خارج است. برای آنها جدایی ذهن از عالم خارج امری بدیهی به نظر می رسید و همگی به تعامل فاعل شناخت و متعلق به آن توجه داشته اند. اندیشمندان اسلامی جایگاه بحث علم و ادراک را در قلمرو وسیع شناخت و ارزش آن قرار داده اند که بر محور حس و عقل و مراتب و اعتبار آنها دور می زند

در این مختصر سعی کرده ایم تا بدون طرح پرسشهای فلسفی ادراک از قبیل تجرد نفس و حالات آن و بدون بحث و جدل در مکتبهای مختلف فلسفی تنها به آرای فلاسفه حکما و دانشمندان اشاره ای داشته باشیم

علم و ادراک از نظر فلاسفه یونان

در قدیمی ترین نظریه ها درباره شناخت و ارزش آن به آرای « سوفسطاییان» [1] بر می خوریم که درباره امکان کشف حقیقت شک و تردید بسیار داشته اند. « پروتاگوراس» یکی از بزرگترین سوفیستها معتقد بود که« انسان مقیاس و میزان همه چیز است». سوفسطایی دیگری می گفت « هیچ چیز وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد هیچ کس نمی تواند آن را بشناسد و اگر هم بشناسد این شناخت را نمی توان به دیگران منتقل کرد». تمامی این فلاسفه بر این عقیده بودند که معلومات ما از جهان اعتباری ندارد و تمام ادراکات انسانی حتی بدیهیات اولیه باطل و خیال محض است ( ابراهیمی دینانی 1365 ص 9 ). در مقابل این فلاسفه سقراط و پیروان او و خصوصاً ارسطو راههای مغلطه و سفسطه بازی های آنان را روشن ساخته، ثابت کرده اند که « جهان معلومات هیچ در هیچ نیست » بلکه انسان می تواند با نیروی عقل و استعدادی که دارد واقعیت جهان خارج را آنچنان که هست دریابد و اگر فکر خود را به طور صحیح به کار بندد، به درک حقیقت نایل می شود. افلاطون از قول سقراط می گوید که نمی توانیم از طریق یادگیری و آموختن دانش و معرفت کسب کنیم؛ یعنی چیزی یاد نمی گیریم، بلکه آنچه را که در عقل و نفس داریم با تجربه حسی به یاد می آوریم. به نظر افلاطون، محسوسات ظواهرند نه حقایق، و علم و ادراک به آنها تعلق نمی گیرد؛ بلکه آنچه در عالم معقولات است به کمک عقل دریافت می شود. افلاطون عالم ظاهر یعنی محسوسات را که تمام مردم آن را درک می کنند، مجازی و عالم معقول را حقیقی می داند و از آن به مُثُل تعبیر می کند؛ بدین معنی که هر امری در عالم چه مادی باشد مانند حیوان، نبات و جماد، چه معنوی مانند شجاعت، عدالت و نظیر آن، حقیقتی دارد که سرمشق و نمونه کامل اوست و از بدو تولد در وجود انسان موجود است و به حواس درنمی آید؛ بلکه به کمک عقل ادراک می شود و نمونه کامل آن را «مثال» یا «ایده» و جمع آن مثل گویند. (فروغی، 1361 ، ص 81 )

ارسطو هم به پیروی از سقراط و افلاطون، فکر و عقل انسان ها را وسیله درک حقیقت می داند؛ او بر این عقیده است که علم و ادراک انسان از حقایق امور به وسیله حواسی که شامل جزئیات می شود، ممکن نیست بلکه به کمک عقل میسر می شود که می توان آنها را درک کرد؛ وی حواس را مقدمه ای برای درک حقیقت آنچه را که صورت آن در ذهن حاضر شده است می داند

برخی دیگر از فلاسفه یونان بر این عقیده بوده اند که برای کسب علم و معلومان یقینی، معیار و مقیاس صحیحی در اختیار نداریم؛ زیرا حس خطا می کند و عقل هم توانایی اصلاح این خطا را ندارد؛ بنابراین انسان نمی تواند در مورد آگاهی از جهان حکم قطعی صادر کند، پس باید نسبت به همه چیز حتی خود آگاهی، با شک و تردید بنگرد

از جمله این فلاسفه «پیرهون» بودکه مذهب «شک گرایی» را بنا نهاد؛، به نظر او ادراکات انسان از امور، به ذهن شخص ادراک کننده بستگی دارد که در شرایط زمانی و مکانی و وضعیت روانی اشخاص متفاوت است. دیدگاه های فلاسفه یونان، زیربنای فکری حکمای اروپایی شد

علم و ادراک از نظر حکمای جدید غرب

از جمله حکمای اروپایی که به ارزش یقینی ادراکات حاصل از حواس شک می کند، دکارت است. اگر چه او با شک افراطی، کار خود را آغاز می کند ولی سرانجام اعتراف می کند که انسان می تواند از طریق عقل و درک و شهود به معرفت یقینی دست یابد. بنابراین دکارت تجربه حسی را وسیله ارتباط انسان با خارج می داند که نه تنها برای کشف حقیقت امرو، بلکه در زندگی نیز مورد استفاده واقع می شود

دکارت به ادراک های متفاوتی در انسان معتقد است؛ به نظر او برخی از این ادراکات معلول نفسند که با فعالیت ارادی و یا خیالی ذهن ما در ارتباط هستند. دسته دیگر یا معلول بدن هستند یا در اثر جریان مایع لطیفی که آن را «دم» یا «روح حیوانی» می نامد به وجود می آیند. برخی نیز به محرک های خارجی یا داخلی مربوطند؛ ادراکات دیگری از قبیل شادی و خشم و مانند آن به نفس و انفعالات واقعی آن مربوط می شوند (مولر، 1367، ص 226 ) ( روانشناسی ادراک و احساس، دکتر محمود ایروانی، دکتر محمد کریم خداپناهی ص 7-5 )

محرومیت اجتماعی

یک مادر خوب چه کاری برای کودک شیرخوار انجام می دهد که مادر ضعیف انجام نمی دهد یکی از کارها این است که مادر  « خوب» کودک را در معرض مقدار زیادی تحریک حسی قرار می دهد. هنگامی که یک مادر کودک خود را بلند می کند تا با او بازی کند، هنگامی که اسباب بازی را در پیش چشمانش تکان می دهد هنگامی که با کودک سخن می گوید یا او را با خود به جاهایی می برد هم گیرنده های حسی کودک را تمرین می دهد و هم به کودک این امکان را می دهد که نوعی تصویرهای عصبی بسازد که برای درستکاری محیط خود وقتی که بزرگ می شود به آن نیاز خواهد داشت، البته این موضوع در مورد مادر خوب نیز صادق است

دانشمندان انستیتو تکنولوژی ماساچوست بچه گربه هایی را بعد از تولد به مدت هفت ماه در تاریکی کامل پرورش دادند. سپس هنگامی که بچه گربه ها را به محیط روشن عادی آوردند. آنها نمی توانستند مانند بچه گربه هایی که در روشنایی بزرگ شده بودند ببینند. آزمایشهای پزشکی از بچه گربه های محروم نشان دادند که نورون های چشم آنان بطور کامل رشد نکرده بودند. یاخته های عصبی که به آنها تحریک داده نشود به اندازه ماهیچه های که هرگز به کار نرفته اند ضعیف و ناسالم می شوند

مادر«خوب» نیز با نشان دادن عشق و توجه فراوان به کودک هنگامی که رفتارش خوب است و دریغ داشتن محبت وقتی که رفتارش غیر قابل قبول است کودک خود را تربیت می کند تا به شیوه های قابل قبول اجتماع پاسخ دهد. مادر« ضعیف » غالباً کودک خود را نادیده می گیرد یا به کودک خود بطور متضاد پاسخ می دهد. تربیت شایسته به مغز کودک امکان می دهد تا عنصرهای مدار عصبی پیچیده را که بعداً در زندگی خود به آن نیاز خواهد داشت رشد دهد

تصور کنید اگر شما در شیوه غذا دادنتان به کودک شیرخوار، دمدمی و نااستوار بودید چه اتفاقی می افتاد. گاهی به کودک از یک بطری که دارای سر شیشه گوشتی رنگ بزرگ بود شیر می دادید اما گاهی همان بطری را برای دادن یک مایع بد مزه به کار می بردید. در مواقع دیگر در یک بطری که دارای سر شیشه کوچک سبز و زرد بود به بچه شیر می دادید اما گاهی از همین بطری مایع ناخوشایندی به بچه داده می شد. بعد از چند هفته این نوع تجربه کودک هیچ راهی نداشت که پیش بینی کند کدام سر شیشه خوب است به کلی از غذا خوردن صرفنظر کند و هر بار که یکی از آن بطریها را بببیندشروع به گریه کند. ( از کتاب محی الدین بناب ص 168)

 زمینه های اجتماعی

زمینه های اجتماعی انسانی و حیوانی در چگونگی پاسخهای سازش یافته موجود زنده با محیط نقش مهمی داند. با توجه به این که ادراک، یکی از مکانیزمهای تنظیم کننده به پاسخهای سازش یافته است. جای تعجب نیست که اطلاعات مربوط به این زمینه های اجتماعی نیز در ساختمان ادراکی تاثیر بسیار بگذارد. اهمیت نقش این زمینه ها هنگامی ظاهر می شود که موجود زنده کاملاً در محیط زندگی اجتماعی قرار می گیرد، محیطی که از خطوط، سطوح و رنگها از طرفی و افراد اجتماع از طرف دیگر تشکیل شده است. و ما آنها را به شکل اشیاء و علائم اجتماعی سازمان می دهیم. این زمینه ها را می توان در دو سطح بررسی کرد و نقش آنها را در ادراک نشان داد: یکی در سطح «جامعه کل یا اجتماع بزرگی[2]» که در آن زندگی می کنیم که موضوع پژوهش روانشناسی اجتماعی «میدانی» است و دیگر در سطح «اجتماع کوچک[3]» با گروه های محدودی که غالباً موضوع پژوهش های روانشناسی اجتماعی آزمایشگاهی» است

معمولاً بررسی زمینه های اجتماعی را در چهارچوب وسیع آن یعنی «ادراک اجتماعی[4]» و یا در معنای محدود آن «ادراک شخص»[5] مطرح می سازند. در این پژوهش ها که امروزه گسترش قابل ملاحظه ای پیدا کرده است؛ ادراک اجتماعی محتوای اندیشه و طرز برداشت عضو یک گروه اجتماعی از گروه دیگر یا از گروه خودش و به طور کلی از قوم و ملتی خاص است. در گروه های محدود ادراک رهبر گروه از اعضای گروه خود و برداشت گروه از کم و کیف رفتار رهبری مورد نظر که در جریان زندگی گروهی آن هم به صورت تأثیر متقابل شکل می گیرد

[1] -sophists

[2]. Macrosocial

[3]. Microsocial

[4]. Social perception

[5]. Person perception

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسی تطبیقی نظریه های آزادی درمانی درمان ع

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی تطبیقی نظریه های آزادی درمانی درمان عقلانی – عاطفی و مراجع محوری در pdf دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی تطبیقی نظریه های آزادی درمانی درمان عقلانی – عاطفی و مراجع محوری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی تطبیقی نظریه های آزادی درمانی درمان عقلانی – عاطفی و مراجع محوری در pdf

مقدمه
پرسش‌ها
آزادی درمانی
بیمار کیست؟
فرد سالم کیست؟
تلاشهای درمانگری
هدف نهایی آزادی درمانی
اعتبار علمی
گزارشنامه پژوهشی، تشخیصی و درمان
روش مراجع محوری
ماهیت انسان در دیدگاه راجرز
بیماری ازنظر راجرز
اهداف درمان مراجع محوری
اعتبار علمی
نمونه بالینی
روش منطقی- عاطفی
ماهیت انسان از دیدگاه آلیس
ماهیت بیماری از دیدگاه آلیس
اعتبار علمی
نمونه بالینی
بحث و نتیجه گیری
فهرست منابع

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی تطبیقی نظریه های آزادی درمانی درمان عقلانی – عاطفی و مراجع محوری در pdf

1 احمدی ، سید احمد ( 1371 ) . مشاوره و رواندرمانی . دانشگاه اصفهان
2جرالد، کوری( 1385 ) . مورد پژوهی در : مشاوره و رواندرمانی .ترجمه : شفیع آبادی – بی تا حسینی ،تهران: جنگل
3 . پروچاسکا ، جیمزاو و نوکراس ، جان سی . نظریه های رواندرمانی ، ترجمه یحیی سید محمدی ، انتشارات رشد ، تهران
4 . شفیع آبادی ، عبدالله ( 1377 ) . مقدمات راهنماییو مشاوره . مرکز نشر دانشگاهی
5 . خدیوی زند ، محمد مهدی (1377) . هنگامه های پژوهش ، تشخیص و درمان در : روانشناسی بالینی .صحافی هنر
6 . خدیوی زند ، محمد مهدی (1381) .فصلنامه تازه های رواندرمانی . سال ششم ، شماره 21-

7 . Shilling L. E (1984) Perspectives on conseling thories. Englewood cliffs. Nj : prentice – hall
8 . Nelson- Jones R (2001) . Theory and practice of conseling and theory . padstow. Cornowall: International Ltd

 

 

مقدمه

رواندرمانی روشی است که نه تنها سایکو پاتو لوژی اصلی ، بلکه پایه ها و روند رشد فرد نیز مورد  بررسی و  ملاحظه قرار می گیرد . به همین دلیل در پایان فرد به رشدی فراتر از آنچه حاصل رفع علائم است دست می یابد و حرکت به سوی کمال تسهیل می گردد

صرف نظر از نوع بیماری ، هیچ نوع از رواندرمانی راه حل انحصاری مشکلات نبوده و یا برای تمام درمانگران قابل استفاده نیست . برا دانشجویان رواندرمانی شاید بهترین راه حل این باشد که با روش های چندی که توسط پیش کسوتان و متخصصین مجرب به کارگرفته شده است آشنا شود و به تریج در جریان پیشرفت حرفه ای خود روش یا روش هایی را که با روحیه و وضعیت خود او و بیمارش در هر زمان متناسب است مورد استفاده قرا ر دهد

اعتقاد بر این است که گسیختگی  موجود در رواندرمانی را می توان با بررسی تطبیقی ( مقایسه ای ) نظام های رواندرمانی به بهترین وجه کاهش داد بنابراین آنچه در این تلاش به آنی  پرداخته می شود ضمن معرفی “آزادی درمانی ” تعریف و فرایند درمان آن و مقایسه آن با روش عقلانی – عاطفی و مراجع محوری ، به همراه نمونه بالینی از هر کدام می باشد

حوزه رواندرمانی در اثر حق انتخابهای زیاد و تحولات عظیم و پراکنده شده، بسیار گسترده شده است. طی سی سال گذشته، ما شاهد تورم عنان گسیخته درمانهایی بوده‌ایم که اسامی گوناگونی را به خود اختصاص داده‌اند

در سال 1959، هارپر[i]، 36 نظام رواندرمانی مجزا را شناسایی کرد. در سال 1976، پارلف، 130 درمان را در حوزه رواندرمانی، مشخص کرد. برآوردهای جدید، این تعداد را بیش از 400 درمان گزارش کرده‌اند. هر نظامی ادعا می‌کند که اثر بخشی متفاوتی دارد و از قابلیت کاربرد منحصر به فردی برخوردار است. رواندرمانی برای تأثیرگذاری مثبت (و گاهی منفی) بر بیماران، توان عظیمی دارد. درمان از این نظر بیشتر به پنی سیلین شباهت دارد تا آسپرین (بیشتر در ایجاد مقاومت در فرد نقش دارد تا اینکه نقش مسکن داشته باشد)

هر نظام رواندرمانی محدودیت نسبی خاص خود را دارد. بنابراین بهترین راه برای فایق آمدن بر این محدودیتها داشتن نوعی رویکرد فرانظری به رواندرمانی است. تا بتوانیم از روشهای درمانی و روابط درمانی ای استفاده کنیم که با نیازهای درمانجو متناسب باشد و بدین طریق، کارآیی و قابلیت کاربرد رواندرمانی، رو به بهبود رود

در حوزه فعالیت‌های رواندرمانی، دیدگاهی می‌تواند تازه و خلاق محسوب شود که با بررسی فعالیت‌های پیشین خود، بتواند آنها را به پرسش گذاشته، پاسخ یابی نماید و ضمن تأثیر پذیرفتن از نظام های پیشین، بتواند با حرکتی فرانگرانه، بالاتر از پیشینیان خود بایستد. در این حال، رواندرمانگر، همچون بنایی می‌ماند که سرگرم ساختمان است، هر چه بیشتر می‌کوشد ساختمان بالا می‌رود و خود او در موضعی بالاتر و فرانگرانه تر قرار می‌گیرد. و در این فرانگری از استحکام راستی و درستی کار خود آگاه تر می‌گردد. آزادی درمانی[1] نیز اگر چه متأثر از حرکت ها و مفاهیم پیش از خود مانند بوم شناسی[2]، پدیده شناسی[3]، کل گرایی[4]، هستی گرایی[5]، پیدایش شناسی[6]، روانکاوی[7] و مفاهیمی از عرفان اسلامی می‌باشد. در عین حال خود روش مستقلی دارد و تلاشی خلاقانه محسوب
می شود، به صاحب نظریه امکان می‌دهد تا ((یک شبه ره صد ساله)) را طی کند، در واقع با به پرسش گذاشتن فعالیت‌های رویکردهای پیشین به تلاشهای خود جهت و معنی تازه می‌دهد و ژرفا می‌بخشد

پرسش‌ها

منظور از درمان در آزادی درمانی، درمان عقلانی –عاطفی و  مراجع محوری چیست؟

هدف درمان در آزادی درمانی، درمان عقلانی –عاطفی و  مراجع محوری چیست؟

بیمار کیست و به چه کسی فرد سالم می‌گوییم؟

نشانه‌های درمان- سالم سازی یا سالم شدن- در آزادی درمانی، درمان عقلانی –عاطفی و  مراجع محوری چیست؟

منظور از آزادی چیست؟ آیا با تمسک به آن می توان به روشی برای سالم سازی انسانها رسید؟

واژه‌های کلیدی: ارگانیزم- الزام آور- برونفکنی- برون نمایی- بینش یابی- پیامدها- تعبیر- توضیح- درونفکنی- درون نمایی- روان آموزشی- روان رنجوری انتقال- رویدادهای برانگیزنده- فاجعه‌آمیز- فرانگری- عقاید- مواجهه

آزادی درمانی

بیمار کیست؟

آیا آزادی را می توان محوری برای سلامت و بیماری فرد قرار داد و بر اساس درجات آزادی، بیماریها را شناخت و آنها را دسته بندی کرد؟ از دید این رویکرد بیمار کسی است که آزادانه، آگاهانه، با خواست خود نمی‌تواند در موقعیتهای مختلف، ابتکار عمل نشان دهد، بن بستهایی را که دارد، بگشاید و به تلاشهای خود گستردگی، ژرفا، جهت و معنی بدهد. آزادی درمانی، اختلالات حالتها و رفتارها را اینگونه تفسیر می‌کند: احساس نبودن آزادی و در قید بودن، احساس ناتوانی در پروازهای خود خواست و خود جوش انسانی. این روش، سلامت را در شکوفایی و رهایی از قیود فضاها و هنگامه های سخت و منجمد زندگی می‌داند

فرد سالم کیست؟

از دید این رویکرد کسی دارای روان سالم است که آزادانه، آگاهانه با خواست خود می‌تواند در موقعیتهای مختلف ابتکار عمل نشان دهد، بن بستهایی را که دارد بگشاید و به تلاشهای خود گستردگی، ژرفا، جهت و معنی بدهد

تلاشهای درمانگری

از دید آزادی درمانی هر چه جستجوگری درمانجو، با خواست و آگاهی او همراه باشد، تلاش او را برای رسیدن به سلامت نشان می‌دهد و نشان دهنده این است که او در این راه آزادانه عمل می‌کند. این نوع عملکرد، بخشی از فرایند درمانست. این وضعیت برای درمانگر نیز وجود دارد زیرا هر چه درمانگر خود خواسته و با آگاهی، مراجع را بپذیرد، آزادانه تر عمل کرده است. چنین وضعیت دو طرفه ای، کمال آزادی و شرط لازم سالم سازی و درمان است. در مراحل رشد، آزادی از بی تفاوتی و عدم معرفت، به شناخت احتمالی و از آنجا به شناخت روشن و متمایز می‌رسد. آزادی در موضوع، هدف، منظور مراجعه درمانجو، تلاش و کار درمانگر و در تمام روند درمان، جریان می‌یابد. در فضاهای بالینی، داشتن آزادی و داشتن سلامت، یکی است و آزاد بودن، سلامت بودن است

آنچه که در آزادی درمانی مطرح است این است که دادن آزادی، بخشیدن سلامت است و اهدا، سلامت، اهدا درمان است

آزادی در مشاهده ها، پرسشها، پاسخها و تلاشها، برحسب درجاتی از آگاهی رشد می‌کند. آزادی همان خودجوشی و خودخواستگی در انتخاب کردن و رابطه برقرار کردن است. شرکت در میان گروه، به عهده گرفتن سهمی در کارها، تهیه برنامه و طرحی برای فعالیتهای فردی و جمعی، کنجکاوی کردن، تجزیه کردن، نشان سلامت و آزادی است. رشد آزادی، آرامش، سلامت و تعادل را میان تمام بخشهای زیستی و روانی فرد، برقرار می‌سازد. همه اختلالات و رفتارهای بیمارگونه را منظم و متعادل می‌کند. دادن آزادی، بخشیدن سلامت است

آزادی در تلاشهای گروهی و جمعی سلامت بخش است. بر اساس آنچه که پیاژه خاطر نشان می سازد، آزادی نیز در طول تحول زندگی فرد، از نا پیروی به دگرپیروی و سرانجام به خودپیروی تکامل می‌یابد و تعادل در خود پیروی، تعادل آزادی و سلامت است. رشد آزاد و سلامت روابط بر اساس احترام متقابل، همان رشد آزاد و سالم منطق و هوش است

آنچه که در آزادی درمانی مطرح است آزادی تداعی، کاهش مقاومت و هر نوع کنترل است. در این روش در شرایط استراحت، در فضای آرام، خلوت و محرمانه به مراجع امکان داده می‌شود  که آزادانه تداعی کند. تخلیه اوهام، تمایلات سرکوفته و حوادث رنج زای زندگی در قالب کلمات رمزی و خوابدیده ها فرصتی خواهد بود تا غده‌های چرکین و دردناک از هم باز شود. این آزادی همان آزادی است که در بازی درمانی، هنر درمانی، نقاشیهای آزاد، گروه درمانی، تاتر درمانی، داستان پردازیهای TAT و تداعی لکه های رورشاخ، پیام‌آور سلامت، برای فرد می‌شود

آزادی اصطلاحی است برای هستی انسان سالم. انسانی که تلاشهای هستی او در قید و بند باشد، بیمار است. آزادی تداعی، رهایی انسان از بیماری است و هر تلاشی که همسو با آن انجام گیرد، سلامت بخش است. در این روش آنچه که در جای جای هنگامه های بالینی مطرح است، آزادی است. درمانگر و درمانجو در هنگامه های ارتباطی خود، با آزادی و در آزادی به تکاپو می‌پردازند. در این روش برای آنکه آزادی سلامت بخش شود، درمانگر با پرسشهای کلی و مبهم مجال می‌دهد تا پاسخها آزادانه و خودجوش به زبان آیند. آزادی تداعیها حتی در مورد خوابدیده ها نیز صادق است و هر چه به مجتمع روان فضایی خوابها نزدیکتر شویم، این آزادی در تداعیها بیشتر به چشم می‌خورد. در آزادی درمانی این اعتقاد وجود دارد که خوابدیده، افسانه سازی، شعر گویی و هنر، بخاطر آزادی که در آنها وجود دارد، درمان کننده است

هدف نهایی آزادی درمانی

افزایش توان فرانگری، هدف نهایی آزادی درمانی است. در اینجا درمانگر و درمانجو به فرانگری حالتها، رفتارها، رابطه ها، احساسها و هیجانهای خود و دیگری می‌پردازد و آنها را در وضعیتهای برونفکنی، برون نمایی، درون فکنی و درون نمایی، نشانه یابی و شناسایی می‌کند. چگونگی سلامت وبیماری را در هر هنگامه بازبینی و بازسازی می‌کند و تلاشهای او در سایه آزادی و خودخواستگی صورت می‌گیرد. آزادی بیش از همه در رویاها متجلی می‌شود  و آزادی درمانی، بیشترین اثر درمانی را هنگامی دارد که از مراجع بخواهیم خوابهای خود را بنویسد. بخواند و به نمایش بگذارد. آنچه که بیانگر اعتبار علمی این روش است، همزمانی آموزش، پژوهش، تشخیص و درمان است که به مدد آزادی طلبی حاصل می‌شود . محصولی که در هیچکدام از نظریات به یکباره حاصل نشده است

اعتبار علمی

پشتوانه‌های اصلی پیشنهادی این نظریه، خواست، آگاه بودن، آزاد بودن، محرمانه بودن، پرداخت و پویا بودن است

خواست: مراجع به هر مرکزی که مراجعه می کند، باید به خواست خود مراجعه کند، خودش بخواهد و خودش اولین تماس را برقرار کند. اگر کسی می‌خواهد همراه آنان بیاید، به دعوت آنان بیاید

آگاه بودن: در آغاز هر جلسه با طرح پرسشهای چه کرده اید؟ چه گذشته؟ و چرا آمده‌اید؟ مراجع، رفته- رفته به آنچه که هست و آنچه که بر او می گذرد و آنچه که به خاطر آن آمده است آگاهانه برخورد می‌کند

آزاد بودن: آزادی در تماس گرفتن و ارتباط برقرار کردن، در تنها و یا با همراه آمدن، در ادامه و یا عدم ادامه درمان وجود دارد و تنها قید آن است که در صورت لغو جلسه باید از قبل اطلاع دهد

محرمانه بودن: مراجع در تمام مراحل با درمانگر رابطه مستقیم و بدون واسطه برقرار می‌کند و هر ارتباط دیگر با نظر و ابتکار خود او انجام می‌گیرد و هدایت می‌شود

پرداخت:  در نخستین جلسه به مراجع گفته می‌شود  که پرداخت نوعی ارتباط درمانی است و کسی که آزادانه، آگاهانه با خواست خود آمد و هزینه پرداخت، تعهد بیشتری برای همکاری دارد. هر گونه پیش پرداخت یا پس پرداخت به آزادی او لطمه می‌زند و در، آمدن یا نیامدن، فرد را مقید می‌سازد

پویا بودن: به این مفهوم که مجتمع ها و هنگامه های رواندرمانی تشخیصها و پژوهشها پیوسته در تغییر و تحول هستند

هنگامه های یکسانی و همزمانی کنشهای دانشی رواندرمانی

در این بخش روش، و شیوه‌های متکی به دیدگاه هنگامه ها را در یک مورد (وسواس) در سه وضعیت دانش پژوهی، دانش ورزی و دانش پردازی نشان میدهیم

نمونه بالینی

وضعیت نخست: تلاشهای دانش پژوهی

هنگامه نخست: مجتمع خانواده

(درمانگر در آستانه در از مراجع استقبال می کند[8]، او را برای دقایقی در اطاق انتظار به نشستن دعوت می کند، سپس به اطاق درمان هدایت می نماید، روبروی یکدیگر می نشیند)

د- اینجا راحت پیدا کردید، ساکن این شهر هستید؟

م- بله

د- پیش از آنکه بگویید منظورتان از آمدن چیست؟ یادآور می‌شوم، هر چه در اینجا می گذرد محرمانه است، کسانی که می‌آیند، آزادانه، آگاهانه و با خواست خودشان می‌آیند. در اینجا جز با خود مراجع با کسی تماس نمی‌گیریم و سخنی نمی‌شنویم، اگر کسی بخواهد همراه شما بیاید به دعوت شما و در حضور شما خواهد بود، بنابراین تا جایی که می‌توانیم با صراحت و جزئیات منظور از آمدن خود را بگوییم نخست درباره خانواده و نزدیکانمان[9]

م- (از مجتمع خانواده پدری و خانواده شخصی، آگاهی هایی می‌دهد که در جدول[10] باز آمده است. جایگاه مراجع را در مربع تعیین کرده‌ایم

[1]- Freadom therapy

[2] – Ecolody

[3] – Phenomenology

[4] – Gcshtult

[5] – Existentialism

[6] – Genetic

[7] – Psychoalysis

[8] – مراجع از درمانگر وقت گرفته است. ارتباط آنها از نخستین تا آخرین نشست مستقیم و بدون واسطه است

[9] – کاربرد ضمیرها و فعالهای جمع همراهی و همکاری مراجع را افزایش می‌دهد. تسکین دهنده است

[10] – واژه جدول باز را برای ثبت مقام، نقش و ردیف افراد خانواده افزایش و کاهش می‌یابد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   576   577   578   579   580   >>   >