پروژه دانشجویی مقاله اهداف و وظایف کلی دولت در اسلام در pdf

پروژه دانشجویی مقاله اهداف و وظایف کلی دولت در اسلام در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اهداف و وظایف کلی دولت در اسلام در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله اهداف و وظایف کلی دولت در اسلام در pdf
چکیده
مقدمه
اهداف دولت اسلامی
1 تکامل همهجانبه انسان
2 عدالت
3 آزادی
1 برقراری و استقرار امنیت
2 آموزش و پرورش همگانی و توسعه فرهنگی
3 برقراری عدالت اجتماعی
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله اهداف و وظایف کلی دولت در اسلام در pdf
- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، تهران، زهد، چ دوم، 1379
ـ نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران، انقلاب اسلامی، چ هشتم، 1369
ـ نهجالبلاغه، ترجمه سیدعلینقی فیضالاسلام، بینا، بیجا، بیتا
ـ نهج الفصاحه، ترجمه مرتضی فرید تنکابنی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ شانزدهم، 1385
ـ ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، تهران، انقلاب اسلامی، 1371
ـ ابن اثیر، الکامل، ترجمه عباس خلیلی، تهران، شرکت چاپ و انتشار کتب ایران، بیتا
ـ ابنخلدون، مقدمه، محمد پروین گنابادی، تهران، بنگاه ترجمه و نشرکتاب، چ چهارم، 1359
ـ جونز، و.ت، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه علی رامین، تهران، امیر کبیر، چ دوم، 1371
ـ حرّانی، ابن شعبه تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، تهران، امیر کبیر، 1367
ـ امامخمینی، تحریر الوسیله، قم، اسماعیلیان، 1390 ق
ـ دهخدا، علیاکبر، فرهنگ لغات، مؤسسه دهخدا، نرمافزار رایانهای، بیتا
ـ روسو، ژان ژاک، قرارداد اجتماعی، ترجمه منوچهر کیا، تهران، گنجینه، چ چهارم، 1369
ـ ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، به کوشش و تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، بیتا
ـ صدر، محمدباقر، اقتصاد ما، ترجمه محمدکاظم موسوی، قم، جامعه مدرسین، بیتا
ـ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، 1363
ـ طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی، 1373
ـ کریشنان، سروپالی، تاریخ فلسفه شرق و غرب، تهران، انقلاب اسلامی، 1367
ـ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ دوم، 1403 ق
ـ مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، چ ششم، 1370
ـ مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، 1374
ـ مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، تهران، صدرا، چ هشتم، 1368
ـ مطهری، مرتضی، بیست گفتار، تهران، صدرا، چ نهم، 1373
ـ مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، حکمت، 1403 ق
ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، چ دوم، 1374
ـ مکارم شیرازی، ناصر، خطوط اصلی اقتصاد اسلامی، بیجا، هدف، بیتا
ـ یوسفیراد، مرتضی، اندیشه سیاسی شهید مطهری، قم، بوستان کتاب، 1381
ـ یوسفیراد، مرتضی، اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، قم، بوستان کتاب، 1380
ـ عباسعلی عظیمی، «نقش ولایت فقیه در حفظ ارزشها»، حصول، ش3، سال دوم، بهار 84، ص 118
چکیده
مکتب حیاتبخش اسلام، بر اساس جهانبینی و نگاهی که به انسان و جهان دارد، برای نظام سیاسی و حاکمان جامعه، اهداف و وظایفی در نظر گرفته است، تا بدین سان، نظام سیاسی مورد نظر اسلام، جامعه را به سمت آرمانهای مطلوب هدایت کند. پرسش اصلی این مقاله این است که «اهداف و وظایف دولت اسلامی کداماند؟» این مقاله با روشی توصیفی و با هدف تبیین اهداف و وظایف دولت اسلامی، درصدد است تا زاویه نگاه اسلام اصیل در زمینه اهداف و وظایف یک دولت را در قبال جامعه روشن کند
حاصل این مقاله اینکه، هدف اساسی اسلام تکامل همهجانبه انسان در ابعاد فردی، اجتماعی، مادی و معنوی است و این کمال بدون تحقق عدالت و رهبری صالح در جامعه امکانپذیر نیست
کلید واژهها: دولت اسلامی، عدالت، تکامل، آزادی
مقدمه
هر نظام سیاسی نگاه مستقل و خاصی به انسان، جهان و جامعه دارد و بر اساس این نگاه، مبانی فکری و فلسفی خود را تحلیل و تنظیم مینماید. همین مبانی هستند که اهداف و وظایف هر نظام را تعیین میکنند. در نتیجه، نظامات، سیاستها، خط مشیها و رسالتی که برای خود برمیگزیند، معمولاً با این اهداف تناسب دارد؛ به همین دلیل، با سایر نظامها در بسیاری از جهات متفاوت هستند. این موضوع درباره اسلام نیز صادق است. اسلام در هدفگذاری و تعیین وظایف دولت اسلامی، مبانی اساسی ذیل را مدنظر دارد
1 حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداوند متعال است و تشریع نیز به او اختصاص دارد و کل جهان ـ ازجمله انسان ـ تابع اراده تکوینی او میباشند؛
2 تشریع الهی از طریق ارسال رسل و انزال کتب صورت میگیرد؛
3 عدالت، معیار همه قواعد و نظامات فردی و اجتماعی است؛
4 فقط کسانی حق حاکمیت و ولایت بر انسان را دارند که مؤید به تأییدات الهی باشند و سایرین، طاغوت بوده و انسان، مکلف به اجتناب از تبعیت از آنهاست؛
5 انسان به این جهان آمده تا سیر تکاملی خود را به سوی خدا طی کند. بنابراین، بازگشت همه به سوی خداست و این دنیا مزرعه آخرت است؛
6 به انسان به عنوان موجودی دارای کرامت و در عین حال مسئول نگریسته شده است؛
7 نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را بر مبنای اصالت فرد و جامعه تعریف و تبیین کرده است؛
8 انسان موجودی مختار است که به او اجازه داده شد، بر سرنوشت خویش حاکم و انتخابگر باشد
با توجه به این مبانی، پرسش اصلی ما این است که اهداف و وظایف اصلی حکومت در اسلام کداماند؟
بر این اساس، دو پرسش فرعی را میتوان مطرح کرد
ـ اهداف اساسی حکومت در اسلام کداماند؟
ـ وظایف اصلی حکومت اسلامی چه میباشند؟
اهداف دولت اسلامی
اسلام، جهان را نظامی قانونمند و هدفمند مبتنی بر اصل «از اویی و به سوی اویی»[0] میداند و انسان را نیز جزئی از این نظام هستی تلقی میکند که دارای کرامت و شأن فوقالعادهای است و برای رسیدن به کمال و عبادت خالصانه و آگاهانه خداوند خلق شده است. همه چیز، از جمله نظامات اجتماعی و فردی، اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن، که حکومت و نظام سیاسی نیز جزئی از این نظامات است، بر مبنای همین نگاه تدوین و تنظیم میشوند. بر اساس این دیدگاه، حکومتْ ابزاری برای حرکت تکاملی انسان تلقی میشود؛ بنابراین، اهداف حکومت نیز باید بر همین مبنا تعریف شوند. بر این اساس، اهداف اساسی حکومت در اسلام را میتوان در موارد زیر احصا کرد
1 تکامل همهجانبه انسان
اولین و مهمترین هدف بعثت انبیا، رشد، کمال و حرکت انسان در هر دو بعد مادی و معنوی به سوی خداوند متعال است؛ پس حاکمیتی که مبتنی بر این آموزهها باشد، باید محوریترین هدف خود را رشد و کمال انسان قرار دهد؛ بهگونهای که نتیجه قهری برقراری چنین حکومتی، حرکت شتابانِ انسان و جامعه او در همه ابعاد، به سمت توسعه باشد. پس یکی از حقوق مردم بر حکومت، اصلاح و هدایت جامعه آنها در مسیر کمال است؛ از همینرو، امام علی† در قضیه جنگ صفین در علت به تأخیر انداختن جنگْ تصریح میفرمایند: «آرزو دارم عدهای از آنها به ما ملحق شوند و هدایت گردند و در لابهلای تاریکیها، نور مرا نگریسته، به سوی من بشتابند».[1]
در خطبه 132 نیز علت جنگها و درگیریهای خود را بازسازی و اصلاح در جهان ذکر میفرمایند.[2] در این خصوص باید به چند نکته اشاره کرد
الف. کمال انسان بدون وجود حاکمان صالح، امکانپذیر نیست: بین برقراری و شکلگیری حکومت اسلامی و حرکت رو به کمال جامعه، رابطه متقابل وجود دارد؛ به این معنا که حرکت رو به کمال برای جامعه، جز در سایه حکومت عدل اسلامی محقق نمیشود و در مقابل، حکومت عادلانه اسلامی نیز جز زمانی که ارزشهای اولیه و بنیادین در جامعه، در حال شکوفایی و رشد باشند، برقرار نمیشود. امام علی† میفرماید: «به درستی که رعیتِ شایسته و نیکوکار، به وسیله امام عادل نجات پیدا میکند و رعیت گناهکار، به وسیله امام گناهکار هلاک میشود».[3]
تجربه تلخ جامعه اسلامی پس از پیامبر، گواه صادقی بر این امر است که چگونه به دلیل حاکمیت حاکمان ناصالح، حاکمیت الهی از مجرای خود خارج گشت و در مسیری خلاف آنچه خداوند متعال مقرر فرموده بودند، قرار گرفت. ننتیجه آن، افول جامعه و حرکت قهقرایی آن به سمت ضدارزشها و دنیاگرایی بود تا جایی که در زمان خلیفه دوم، ابوسفیان واعظ سپاهیان اسلام میشود.[4]
این شرایط، جامعه را به جایی رساند که فرمانداران خلفای دوم و سوم در ملأ عام بدمستی میکردند و حتی اصحاب خاص پیامبر نیز قادر به منع آنها نبودند. امام علی† جامعه آن زمان را چنین معرفی میفرمایند
جریانی بسیار قوی از دنیاگرایی و مترفان مقدسنما در کنار متحجران خشکمقدس، که اتفاقاً توسط همان دنیاگرایان تقویت میشدند، به عنوان مظهر دین خدا شهرت مییافتند. گروهی آشکارا علیه دین شمشیر میکشیدند و گروهی دین را وسیله تجارت دنیا قرار دادند و برخی نیز به دلیل دسترسی نداشتن به قدرت، به قناعت و زهد، تظاهر میکردند.[5]
با این ترتیب، حکومت صالحان قادر به هدایت جامعه است. امام علی† در این زمینه نیز میفرماید
برترین بندگان خدا در پیشگاه او رهبر عادلی است که خودْ هدایت شده و دیگران را هدایت میکند، سنت شناختهشده را برپا میدارد و بدعت ناشناخته را بمیراند. بدترین مردم نزد خدا رهبری ستمگر است که خودْ گمراه و مایه گمراهی دیگران است، که سنتهای پذیرفتهشده (ارزشهای بنیادین جامعه) را بمیراند و بدعتهای (ضدارزشهای) ترکشده را زنده گرداند.[6]
ب. جامعهای که به سوی کمال حرکت کند، زمینه پذیرش حکومت اسلامی را دارد: کار جامعه اسلامی پس از پیامبرˆ، به دلیل از دست دادن ویژگیهایی که با مجاهدتهای آن بزرگوار به دست آمده بود، به جایی رسید که تحمل حکومت عدل علی† را نداشت و در عوض، قرنها حکومتهای جور و فساد بنیامیه و بنیعباس را پذیرا شدند و در شهادت حسینبنعلی‡، در عین آگاهی از حقانیت، عظمت و شخصیت او، شرکت کردند. چنین وضعیتی را امام علی† پیشبینی کرده بودند
به خدا سوگند، اگر در پیروی از حکومت و امام (خود) اخلاص نداشته باشید، خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت، که هرگز به شما باز نخواهد گردانید و دست دیگران قرار خواهد گرفت.[7]
با وجود تلاش 23 ساله پیامبر برای از بین بردن تعصبات قومی و عصبیت جاهلی، این مسائل دوباره در طول خلافت خلفای دوم و سوم آشکار شدند و این حرکت خزنده، در زمان بنیامیه به اوج خود رسید
پس میتوان گفت رابطه تکامل جامعه با حکومت اسلامی، رابطهای همسو است؛ هرقدر جامعه کاملتر باشد، زمینه اجرای مقررات اسلام در آن فراهمتر میشود و هر قدر حاکمیت مقررات اسلامی و حکومت صالحان، استمرار بیشتری داشته باشد، سرعت حرکت جامعه بیشتر خواهد شد. شکل زیر گویای این رابطه است
حرکت جامعه
حرکت روبه کمال
حاکمیت اسلام
سیزده سال طول کشید تا جامعه تربیتشده پیامبر، آمادگی پذیرش حاکمیت عدل اسلامی را پیدا کند؛ بنابراین یک جامعه رو به کمال و سالم میتواند، رسالت یک حکومت اسلامی را بر دوش گیرد
2 عدالت
الف. مفهوم عدالت و نگاه اندیشمندان به آن: عدالت، به معنای مساوات است؛ به عبارت دیگر «اعطای کل ذیحق حقه»؛ به هر کس به میزان لیاقت و حقش عطا شود.[8] این مفهوم مقدس، همواره مورد توجه حکما و فلاسفه، به ویژه آنان که در حوزه سیاست قلمفرسایی کردند، بوده است؛ برای مثال، افلاطون آن را سنگ زیرین فضایل، هماهنگکننده اجزای سهگانه مدینه و موجب یگانگی و اعتدال آنها تلقی میکرد.[9]
در واقع، عدالت از نظر فلاسفه و حقوقدانان بشری، یکی از قواعد حقوق طبیعی تلقی شده است، اما هر مکتب و مشرب فکری، با توجه به جهانبینی و شناخت خود از جهان و انسان، تعریف و مصادیق خاصی را برای عدالت مطرح ساخته است. ارسطو آن را یکی از اهداف استقرار حکومت بیان میکند. از نظر او، عدالت تنها اصلی است که نظم را در جامعه سیاسی مستقر میسازد، ولی این نگرش به عدالت، مانع از این نشد که انسانها را متفاوت ببیند و برخی از انسانها را به حکم طبیعت، سزاوار بردگی بداند.[10]و[11]
مونتسکیو نیز در عین ارج نهادن به عدالت و طبیعی دانستن آن و با وجود اینکه بردگی را ماهیتاً امری ناپسند میدانست، اما معتقد بود مردم مناطق گرمسیری، به دلیل شرایط اقلیمی خود میتوانند به بردگی گرفته شوند و بردگی آنها خلاف موازین عقل نیست.[12] ژان ژاک روسو نیز زمانی عدالت را مؤثر میدانست که مجازات یا پاداشی به همراه داشته باشد؛ در غیر اینصورت، به نفع ظالمان و به ضرر نیکوکاران است.[13] حال، این چگونه عدالتی است که میتواند به نفع ظالمان باشد؟! که این مسئله جای تأمل بسیاری دارد
به این ترتیب، تفاوت میان نگرشها و دیدگاهها در مفهوم و بسیاری مصادیق عدالت روشن است؛ از اینرو، در مکتب حیاتبخش اسلام، عدالت هم جایگاه خاص و هم مفهوم و مصادیق مخصوص به خود دارد
ب. عدالت، هدف برقراری حکومت اسلامی: حکومت اسلامی یکی دیگر از اهداف عالیه خود را برقراری عدالت در جامعه میداند. از دیدگاه اسلام، ارسال رسل انزال کتب برای برقراری قسط و عدل بوده است. قرآن کریم میفرماید
لَقَد اَرسَلنارُسُلَنَا بِالبَینَاتِ وَاَنزَلنَا مَعَهُمُ الکتَابَ وَالمِیزَانَ لِیقُومَ النَّآسُ بِالقِسط (حدید: 25)؛ به راستی، [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو فرستادیم تا مردم به انصاف برخیزند
عدالت اگرچه خود یک ارزش است، اما بهگونهای بر جامعه تأثیر دارد که رواج و نهادینه شدن بسیاری از ارزشهای دیگر را به خود متکی کرده است. جامعه متکی بر روابط ظالمانه، انسجام و هماهنگی خود را از دست داده و به جنگ داخلی میانجامد. امام علی† به یکی از فرماندارانش میفرماید: «عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن، که ستمْ رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری، به مبارزه با شمشیر میانجامد».[14]
از دیدگاه اسلام، عدالت اکمل فضایل و تنها عامل حفظ نظام است و مقتضای اتحاد اجتماعی است.[15] خواجه نصیرالدین طوسی معتقد است
بر پادشاه واجب است، در حال رعیت نظر کند و بر حفظ قوانین معدلت توفر نماید؛ چه قوام مملکت به معدلت بود.[16]
در حقیقت، عدالت به عنوان فلسفه اجتماعی اسلام مطرح است؛[17] به همین دلیل، عامل بقای نظام اجتماعی اسلام به شمار میآید. قرآن کریم میفرماید: «وَمَاکانَ رَبُک لِیهلِک القُری وَأَهلِهَا مُصلِحُون» (هود: 117)
در تفسیر این آیه، استاد مطهری معتقدند: خداوند مردم را اگر از نظر روابط و حقوق اجتماعی عادل باشند، به سبب کفر و شرک هلاک نمیکند.[18]
در اینجا لازم است، به چند نکته اشاره کنیم
ـ دولت اسلامی باید دو کار اساسی انجام دهد؛ اول اینکه مفهوم و مصادیق عدالت را از طریق تشریع مقررات تعیین کند و در مرحله بعد، چنین مقرراتی را قاطعانه اجرا کند
ـ عدالت، زمینهساز هدایت و رشد فضایل و اخلاقی در جامعه است و اصولاً بین سه عامل حاکمان صالح، کمال انسان و عدالت نمیتوان تفکیک قایل شد و هر سه مکمل هم هستند. همانگونه که پیشتر نیز گفتیم، امام علی† فرمودند: جامعه نیکوکار به وسیله امام عادل، نجات پیدا میکند؛[19] به عبارت دیگر، حاکمان صالح در بستری از عدالت، قادر به تربیت جامعه و پیش بردن آن به سمت کمال هستند
کمال وتوسعهیافتگی مادی و معنوی
حاکمان صالح حرکت تکاملی
عدالت
پذیرش عدالت در جامعه نیز زمانی امکانپذیر است که جامعه ظرفیت لازم را برای اعمال آن داشته باشد و این ظرفیت به دلیل نهادینه شدن فضایل اخلاقی و رشد آگاهیها، و در یک کلام، حرکت رو به کمال ایجاد میشود، در غیر این صورت، عادلانهترین حکومتها دوام نخواهند آورد. مثال بارز آن، حکومتِ کوتاه امام علی† است. به همین دلیل، جامعه نیکوکار است که به وسیله امام عادل هدایت میشود و چنانچه جامعه فاقد چنین ویژگیایی باشد، حتی علیبن ابیطالب† نیز نمیتواند در هدایت آنها موفق باشد. شکایتها و گلایههای آن بزرگوار از مردم زمانش، همگی نشان از این امر دارد. همین جامعه نیز به نوبه خود، به وسیله حاکمان ناصالح و زورگو به مهالک سقوط خواهد افتاد
در دیدگاه اسلام، عدالت جزئی از علل قوانین و مقررات به شمار میآید که باید در وضع قواعد موضوعه، مد نظر قرار گیرد.[20] امام علی† در این زمینه میفرمایند: «عدالت سائس، و ادارهکننده عموم است و چیزی است که باید مبنای زندگی عمومی و اساس مقررات قرار گیرد».[21]
3 آزادی

کلمات کلیدی :
» نظر