پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزارههاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf

چکیده  
مقدّمه  
زندگى‌نامه مختصر محقّق خراسانى  
معناشناسى «حسن» و «قبح»  
منظور از «قوه عاقله»  
هستى‌شناسى حسن و قبح  
معرفت‌شناسى حسن و قبح  
نقد کلام اشاعره  
نسبیت و اطلاق  
بررسى‌ها  
جمع‌بندى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf

ـ ابن‌سینا (حسین‌بن عبداللّه)، الشفاء، الالهیّات، قم، مکتبه المرعشى النجفى، 1404

ـ اصفهانى، محمّدحسین، نهایه الدرایه فى شرح الکفایه، قم، موسسه آل‌البیت، 1408

ـ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، 1403

ـ انصارى، مرتضى، فرائدالاصول، قم، مصطفوى، 1374

ـ جرجانى، سید شریف‌بن محمّد، التعریفات، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408

ـ جعفریان، رسول، میراث اسلامى ایران، قم، کتاب‌خانه آیه‌اللّه مرعشى نجفى، 1377

ـ جمعى از نویسندگان، دائره‌المعارف بزرگ اسلامى، تهران، دائره‌المعارف الاسلامى، 1364، چ دوم

ـ جوینى، ابوالمعالى، الارشاد، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1423

ـ حسینى قلعه‌بهمن، سیداکبر، واقع‌گرایى اخلاقى در نیمه دوم قرن بیستم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1383

ـ حکیم، سید عبدالصاحب، منتقى‌الاصول، قم، مؤسسه المنار، 1420

ـ خراسانى، محمّدکاظم، الفوائد الاصولیه، بى‌جا، بى‌نا، بى‌تا

ـ ـــــ ، درر الفوائد، بى‌جا، بى‌نا، 1364

ـ رهنمایى، سیداحمد، درآمدى بر مبانى ارزش‌ها، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385، چ دوم

ـ زرکلى، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989، چ سوم

ـ سبحانى، جعفر، حسن و قبح عقلى یا پایه‌هاى اخلاق جاویدان، نگارش على ربّانى گلپایگانى، قم، مؤسسه امام صادق، 1382

ـ شهرستانى، جواد، «مقدّمه»، در: محمّدکاظم خراسانى، کفایه الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت لاحیاء التراث، 1379

ـ طهرانى، آغابزرگ، الذریعه الى تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، 1403

ـ غزالى، محمّد، تهافت الفلاسفه، قاهره، دارالمعارف، 1392ق، چ هفتم

ـ کوپ، دیوید، «فرااخلاق»، ترجمه محسن جوادى، معرفت 17 (تابستان 1375)، ص 70ـ75

ـ کورد، مک، «تنوّع و کثرت واقع‌گرایى‌هاى اخلاقى»، ترجمه سیداکبر حسینى، معرفت 61 (دى 1381)، ص 57ـ70

ـ لاریجانى، محمّدصادق، جزوه «فلسفه اخلاق»، شماره 1435، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، بى‌تا

ـ ـــــ ، «حسن و قبح عقلى»، نقد و نظر 13 (زمستان 1376)، ص 105ـ128

ـ مجیدکفایى، عبدالحسین، مرگى در نور، تهران، کتاب‌فروشى زوّار، 1359

ـ مصباح، محمّدتقى، دروس فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، 1374، چ پنجم

ـ معلّمى، حسن، فلسفه اخلاق، قم، مرکز جهانى علوم اسلامى، 1384

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهدالربوبیه، قم، بوستان کتاب، 1382

ـ وارنوک، مرى، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ترجمه ابوالقاسم فنائى، قم، بوستان کتاب، 1380

- Ayer, A.J., Language, Truth and Logic, New York, Dover Publications,

- Barker, S., “Is Value Content a Component of Conventional Implicature” Analysis 60 (Auguest 2000), pp. 268-

- Dorr, C., “Nous- Cognitivism and Wishful Thinking”, Nous 36 (June 2002), pp. 97-

- Johnson, Oliver, “Ethical Intuitionism-A Restatement”, The Philosophical Quarterly 7/28 (Jul., 1957), pp. 193-

- Lenman, James, “Moral Naturalism”, Stanford Encyclopedia of Philosophy, Stanford University Press,

چکیده

تحلیل «نیک و بد» و «گزاره‌هاى ارزشى» یکى از مباحث مهم اخلاق تحلیلى (فرااخلاق) است که امروزه از مهم‌ترین و بحث‌انگیزترین شاخه‌هاى فلسفه اخلاق به شمار مى‌آید. گرچه این مباحث به شکل کنونى آن ساختارى نو دارد، ولى مى‌توان بُن‌مایه‌هاى آن را به طور پراکنده در گستره علوم و اندیشه‌ها تا دوردست‌هاى تاریخ جست‌وجو کرد. در سیر اندیشه اسلامى نیز علوم گوناگونى همچون اخلاق، اصول فقه، فلسفه و کلام بدان پرداخته و اندیشمندان متعددى درباره آن، از منظرهاى متفاوت به بحث نشسته‌اند. محقّق خراسانى (آخوند خراسانى) یکى از دانشمندان برجسته و کم‌نظیر علم اصول است که در این زمینه به تحلیل و نظریه‌پردازى پرداخته و بسیارى دیدگاه او را ابداعى در تحلیل ارزش‌ها دانسته‌اند که پیش از وى سابقه‌اى نداشت. وى معتقد است: «حسن» و «قبح» به معناى «ملایمت و منافرت نزد قوّه عاقله»اند. آنچه در این مقاله ارائه گردیده بیان و تحلیلى است از دیدگاه ایشان درباره ارزش و ناارزش (حسن و قبح) با تفکیک سه مرحله معناشناسى، هستى‌شناسى و معرفت‌شناسى

کلیدواژه‌ها : ارزش، گزاره‌هاى ارزشى، حسن و قبح، اخلاق تحلیلى، آخوند خراسانى

 

مقدّمه

سال‌هاست مباحث نظرى و فلسفى گوناگونى در علم اخلاق شکل گرفته است و اکنون نیز اندیشه‌هاى بسیارى در ساحت فراخ آن به تکاپو مشغولند. بررسى‌هاى اخلاق توصیفى، اخلاق هنجارى و فرااخلاق (اخلاق تحلیلى)1 همه امورى مهم و تأثیرگذارند؛ اما آنچه امروزه توجه

بیشترى را به خود معطوف داشته، بخش اخیر است که کمتر فیلسوف و اندیشمند اخلاقى خود را از آن فارغ دانسته یا نسبت به آن بى‌تفاوت بوده است، تا جایى که با جست‌وجویى اندک، کتاب‌ها و مقالات بسیارى را در این زمینه مى‌توان یافت

در یک نگاه گذرا، مى‌توان مهم‌ترین بحث‌هاى اخلاق‌تحلیلى را در سه مرحله چنین برشمرد

1 معناشناسى مفاهیم اخلاقى: آیا مفاهیم اخلاقى تعریف‌پذیرند یا نه؟ مفاهیمى همچون خوب و بد، مطلوب و نامطلوب، ارزش و ناارزش، درست و نادرست، باید و نباید چه معنایى دارند؟

2 بررسى و تحلیل گزاره‌هاى اخلاقى (جملات حاوى الفاظ ارزشى): آیا این گزاره‌ها بیانگر امورى واقعى‌اند یا صرفآ امورى اعتبارى و قراردادى‌اند؟ آیا گزاره‌هاى ارزشى توصیه‌اى‌اند یا توصیفى،2 یا بعضى از آنها توصیه‌اى و بعضى توصیفى است؟

3 معرفت‌شناسى اخلاقى: آیا جملات اخلاقى معرفت‌بخشند یا نه؟ نسبى‌اند یا مطلق؟ استنتاج قضایاى اخلاقى از واقعیت چگونه است؟ ابزار معرفت اخلاقى کدام است؟ در توجیه یا استدلال اخلاقى، عقل چه نقشى ایفا مى‌کند و هر یک از شهود، احساس، عاطفه و یا وجدان چه نقشى دارند؟

بر این اساس، بُعد نظرى علم اخلاق، هم مبادى تصورى ـ همچون مفاد حسن و قبح، باید و نباید و ارزش ـ را دربر گرفته و هم مبادى تصدیقى ـ همچون معیار قضایاى اخلاقى و کلّیت آنها و رابطه باید و هست ـ را پوشش مى‌دهد. اینها و صدها سؤال و بحث جدّى دیگر در اخلاق تحلیلى مى‌گنجند که یافتن پاسخ همه این پرسش‌ها کارى مشکل به نظر مى‌رسد. اما با دقتى دوباره مى‌توان دریافت که پى‌گیرى این مباحث در سه عرصه معناشناسى، وجودشناسى و معرفت‌شناسى3 با پوشش دادن بخش عمده مراحل پیش‌گفته، بسیارى از مشکلات را در بازیابى و درک ابعادِ مطلب، سهل مى‌گرداند

حال اگر این مباحث را در حوزه اندیشه اسلامى پى‌جویى کنیم، درمى‌یابیم که این مباحث به طور پراکنده در علوم گوناگونى همچون فلسفه، کلام، اخلاق و اصولِ فقه مطرح گردیده‌اند که سیر تطوّرات و بررسى آنها در هر کدام از این علوم، بلکه نزد هریک از تأثیرگذاران اندیشه، تحقیق جداگانه‌اى مى‌طلبد.4 یکى از اندیشمندان، که به دلیل تبحّر فراوان او در علم اصول، همچنان کتاب و نظراتش محل دقت و تعمّق دانشوران است، محمّدکاظم بن حسین الخراسانى است. شاید کمتر عالم اصولى را بتوان یافت که آثار علمى او و شاگردان برجسته‌اش، تا این حد در تحوّل این علم تأثیر گذارده باشد. اما این کمال علمى، تمام مطلب در اهمیت این تحقیق نیست؛ زیرا محقّق خراسانى علاوه بر بررسى جوانب این مسئله، به نظریه‌پردازى خاصى روى آورده که به ادعاى صاحب‌نظران، ظاهر کلام و استدلال او پیش از وى سابقه نداشته است و این نکته اهمیت این بررسى را دوچندان مى‌نماید

از سوى دیگر، با توجه به نقش اساسى این مسئله در علوم گوناگون، بخصوص علم اخلاق، و طرح شبهات گوناگون و مکاتب متضاد در این عرصه و نتایج و فواید این بررسى در پى بردن به احکام شرعى (با توجه به بحث «ملازمه بین حکم عقل و شرع»)، یا معقول‌سازى نظام اخلاق دینى اسلام، ضرورت پى‌گیرى این مطلب بر کسى پوشیده نمى‌ماند، ولى باید اقرار نماییم که بسى مایه تأسّف است که تاریخ اندیشه فلسفه و کلام اسلامى غالبآ از توجه جدّى به تبعات و لوازم اخلاقى (مربوط به علم اخلاق) این‌گونه تحلیل‌ها خالى است

این مقاله بر آن است تا پس از مرورى کوتاه بر زندگانى علمى محقّق خراسانى، دیدگاه ایشان را در خصوص ارزش و ناارزش (حسن و قبح) در سه عرصه معناشناسى و هستى‌شناسى و معرفت‌شناسى به تحلیل و نقد بنشیند. لازم به ذکر است که در صورت فقدان چنین تفکیکى و یا پى‌گیرى پراکنده مطالب، انبوهى از پرسش‌هاى پیش رو مى‌تواند موجب سرگردانى و حتى آشفتگى و خلط مباحث گردد

زندگى‌نامه مختصر محقّق خراسانى

محمّدکاظم خراسانى، فرزند حسین، معروف به «آخوند خراسانى» در سال 1255ق در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. ایشان در دوازده سالگى وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول را در آنجا فراگرفت. در 22 سالگى همراه کاروان زیارتى عتبات عالیات، براى ادامه تحصیل عازم عراق شد؛ اما چون آوازه درس ملّاهادى سبزوارى را شنیده بود، از کاروان جدا شد و در محضر او مدتى ـ هرچند اندک ـ تتلمذ نمود و سرانجام، به حوزه علمیه نجف راه یافت و در درس شیخ انصارى و میرزا حسن شیرازى شرکت کرد و یکى از زبده‌ترین شاگردان آن دو گردید

به تدریج، آوازه علمى آخوند خراسانى در حوزه علمیه نجف پیچید و روز به روز بر شمار شاگردانش افزوده شد. میرزاى شیرازى مقام علمى ایشان را به طلبه‌ها گوشزد مى‌کرد و آخوند خراسانى نیز تا هنگامى که میرزاى شیرازى زنده بود، به احترام استاد بالاى منبر نمى‌رفت؛ روى زمین مى‌نشست و درس مى‌گفت. میرزاى شیرازى در سال 1312 ق دار فانى را وداع گفت و آخوند خراسانى بر مسند عالى وى نشست.6 ایشان از موفق‌ترین استادان تاریخ حوزه‌هاى علمیه شیعه بود. ایجاز و اختصار و پرداختن به لبّ مطالب و حذف زواید و تحقیق عمیق و گسترده را از ویژگى‌هاى شاخص درس او برشمرده‌اند.7 به همین سبب، تعداد بسیارى در درس او شرکت مى‌کردند، تا حدّى که شمار شاگردانش را تا سه هزار نفر نوشته‌اند و صدها مجتهد در درس او تربیت یافتند که نام برخى از آنها از این قرار است: سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمّدتقى خوانسارى، سید جمال‌الدین گلپایگانى، شیخ محمّدجواد بلاغى، شهید سیدحسن مدرّس، سید صدرالدین صدر، آقا ضیاءالدین عراقى، شیخ عبدالکریم حائرى، سید عبداللّه بهبهانى، سید عبدالهادى شیرازى، شیخ محمّدحسین نائینى، آقابزرگ تهرانى، حاج آقا حسین بروجردى و سید محمود شاهرودى که همگى داراى علم و فضل فراوان بودند

آخوند خراسانى کتاب‌هاى زیادى نیز درباره اصول، فقه و فلسفه به نگارش درآورده که اهمّ آثار او عبارتند از: دررالفوائد، حاشیه على المکاسب، الفوائد الاصولیه، حاشیه على الأسفارالأربعه، حاشیه على منظومه‌السبزوارى، رساله فى‌المشتق و مهم‌ترین اثر او کفایه الاصول که اکنون نیز از کتب بسیار مهم و منبع حوزه‌ها به شمار مى‌رود. او پس از عمرى با برکت، سرانجام، در شب چهارشنبه 21 ذى‌حجه سال 1329 ق پس از اقامه نماز صبح، رخت از جهان بربست

معناشناسى «حسن» و «قبح»

با بررسى معانى «حسن» و «قبح» (نیک و بد) در دیدگاه فیلسوفان اخلاق، مى‌توان به یک دسته‌بندى اجمالى دست یافت و این نظریات متعدد را در سه قالب نظریات بى‌معناگروى، نظریات شهودگرایانه و نظریات تعریف‌گرایانه جاى داد که هر یک از این دیدگاه‌ها، طیف وسیعى از زیرشاخه‌ها را پوشش مى‌دهد

گروه نخست، که در قرن حاضر طرف‌دارانى یافته، «نیک» و «بد»10 را بى‌معنا و گزاره‌هاى اخلاقى را فاقد ارزش معرفتى دانسته‌اند.11 در مقابل، گروه دوم نیز با تکیه بر بداهت یا بسیط بودن یا پایه بودن این دسته از واژه‌ها، به بى‌نیازى از تعریف و یا ناممکن بودن تعریف آنها رسیده‌اند که امروزه از ایشان با عنوان «شهودگرایان» یاد مى‌شود.12 اما دسته سوم، «نیک» و «بد» را داراى معنا و تعریف‌پذیر دانسته و بدین دلیل، تعاریف گوناگونى ارائه کرده‌اند.13 این دیدگاه‌ها در اصطلاح امروزى خویش، غالبآ نوعى طبیعت‌گرایى14 تلقّى مى‌شوند، گرچه در برخى موارد نیز مى‌توان نوعِ تعریف را تعریفى غیرطبیعى (متافیزیکى) دانست؛ همانند نظریه امر الهى که در میان اندیشه‌هاى اسلامى، اشاعره بدان معتقد گشته‌اند

ویژگى خاص تعریف‌هاى طبیعت‌گروانه این است که بر درک تجربى بشر15 از حسن و قبح استوارند و البته خود چند دسته از تعاریف را شامل مى‌گردند که به آنها اشاره مى‌نماییم

1 تعریف‌هاى روان‌شناختى :16 در این طیف از تعاریف، نیک و بد بر پایه مفاهیم درونى و روانى بشر تعریف مى‌گردند؛ همانند تعریف «حُسن» به موافقت با طبع انسان17 و یا تعریف آن به موافقت با اغراض فردى فاعل

2 تعریف‌هاى جامعه‌شناختى :18 در این دسته از تعاریف، نیک و بد به وسیله مفاهیم اجتماعى بیان مى‌گردند؛ مانند آنکه گفته مى‌شود: نیک آن چیزى است که براى اجتماع مفید باشد

3 تعریف‌هاى الهیّاتى (کلامى و فلسفى) : مانند اینکه گفته مى‌شود: نیک آن چیزى است که انسان را به سوى کمال واقعى او ـ یعنى تقرّب به خداوند ـ نایل گرداند

اکنون بهتر مى‌توان جایگاه تعریف محقّق خراسانى را بازیافت. ایشان معتقد است: نیک و بد به معناى «ملایمت و مخالفت با قوّه عاقله» است. از این‌رو، تعریف ایشان را باید در شمار تعاریف روان‌شناختى جاى داد؛ زیرا قوّه عاقله به هر حال، یکى از قواى باطنى انسان است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر