پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf

پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf
چکیده
مقدّمه
وجه تسمیه «مشکّک»
اطلاقات لفظ «مشکّک»
تشکیک منطقى
اقسام تشکیک منطقى
تشکیک فلسفى
ویژگىهاى تشکیک فلسفى
اقوال در معناى تشکیک فلسفى
مواضع بحث از تشکیک در فلسفه
عوامل کثرت
شرط تحقق کثرت
انواع کثرت از نظر مشّائیان
نظر شیخ اشراق
دیدگاه ملّاصدرا
استدلال مشّائیان در نفى کثرت نوع چهارم
دلیل شیخ اشراق بر کثرت نوع چهارم
دلیل ملّاصدرا
کثرت تشکیکى
وحدت مابهالامتیاز و مابهالاشتراک
عدم نیاز به وحدت مفهومى
وحدت خارجى مابهالامتیاز و مابهالاشتراک
بهرهمندى بیشتر مصداق کامل
مصداق واقعى کثرت تشکیکى
کثرت تشکیکى در نگاه مشّائیان
کثرت تشکیکى از نگاه شیخ اشراق
دیدگاه ملّاصدرا
تشکیک در عرضى
تشکیک در ماهیت
معناى «تشکیک در ماهیت»
اختلاف ماهیات مختلف
اختلاف در نفس ماهیت
اختلاف در صدق ماهیت
اختلاف در فرد ماهیت
دلیل ابنسینا بر نفى تشکیک در ماهیت
نقد شیخ اشراق و ملّاصدرا
پاسخ مشّائیان
نقد ملّاصدرا بر جواب مشّائیان
دلیل دیگر مشّائیان بر نفى تشکیک در ماهیت
نقد شیخ اشراق و ملّاصدرا
ملّاصدرا و تشکیک در وجود
مقدّمات استدلال بر تشکیک در وجود
نتایج تشکیک در وجود
نظام تشکیکى وجود
وجود خاص و وجود جمعى
وجودات طولى ماهیت
تطابق عوالم
تطابق ذهن و عین
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf
ـ ابنسینا (حسینبن عبداللّه)، الاشارات و التنبیهات، همراه شرح محقق طوسى، تهران، البلاغه، 1375، ج 3
ـ ـــــ ، الشفاء، المنطق، قم، مکتبه آیهاللّه المرعشى النجفى، 1383، ج 1 (مقولات)
ـ ـــــ ، التعلیقات، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379
ـ جوادى آملى، عبداللّه، رحیق مختوم؛ شرح حکمت متعالیه، قم، اسراء، 1375
ـ شیخ اشراق (شهابالدین یحیى سهروردى)، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تهران، پژوهشگاه، 1372، ج 1
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایهالحکمه، تعلیق غلامرضا فیّاضى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى بر نظام حکمت صدرایى، تهران، سمت، 1385
ـ ـــــ ، نظام حکمت صدرایى، تشکیک در وجود، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1383
ـ فیاضى، غلامرضا، هستى و چیستى در مکتب صدرایى، تحقیق و نگارش حسینعلى شیدانشید، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387
ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، بینالملل، 1379
ـ مظفّر، محمّدرضا، المنطق، قم، مؤسسهالنشر الاسلامى، 1388ق
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهد الربوبیه، مشهد، دانشگاه مشهد، 1346
ـ ـــــ ، اللمعات المشرقیه، تهران، آگاه، 1362
ـ ـــــ ، تعلیقه بر حکمهالاشراق، چاپ سنگى
ـ ـــــ ، شرح اصول کافى، تهران، مکتبهالمحمودى، 1391
ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفارالعقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1981، ج 1 و 6
ـ ـــــ ، مجموعه رسائل فلسفى ملّاصدرا، تهران، حکمت، 1375
چکیده
مفهوم لغوى «تشکیک»، وجه تسمیه آن و معنایش در منطق و فلسفه از جمله مسائلى هستند که براى پىگیرى موضوع تشکیک نیازمند بررسى مىباشند. این موضوع، که بحث تشکیک از کجا شروع شده و چگونه وارد فلسفه گردیده و به عبارت دیگر، نسبت این بحث در دو حوزه منطق و فلسفه چیست، از موضوعاتى است که این مقاله بدان پرداخته است. نقش هر یک از مکاتب سهگانه فلسفه اسلامى در پیشبرد این بحث و اقوال اختصاصى آنها تحولات متعددى در مبحث تشکیک به وجود آورده و موجب غناى آن گردیده است، از اینرو، بررسى این تحولات زمینهساز فهم بهتر مسئله تشکیک است. نکات فوق و بررسى اقوال و قول مورد قبول مطرح و ادلّه مؤیّد آن از جمله موضوعاتى است که این مقاله سعى مىکند آنها را بررسى کند
کلیدواژهها : تشکیک، کثرت، مابهالامتیاز، مابهالاشتراک، عرضى، ذاتى، ماهیت، وجود
مقدّمه
مبحث «تشکیک» پیش از آنکه در فلسفه مطرح شود، در بحث منطقى «صدق مفاهیم» مطرح بوده است. در واقع، اهل منطق براى شروع مباحث مربوط به اقسام مفاهیم، ابتدا از مبحث الفاظ شروع کرده و آنها را به جزئى و کلى و کلى را نیز به متواطى و مشکّک تقسیم مىکنند. این تقسیم در حقیقت، ناظر به معناى الفاظ و مفاهیمى است که در ذهن شکل مىگیرند و چون هر معنا و مفهومى به وسیله لفظى خاص ادا مىشود، این تقسیم را به الفاظ نیز نسبت دادهاند. بنابراین، مىتوان گفت: در منطق، ابتدا مفاهیم به جزئى و کلى و سپس مفهوم کلى به متواطى و مشکّک تقسیم مىشود. «متواطى» به مفاهیمى گفته مىشود که اولا، صدق آنها بر مصادیقشان به نحو یکسان است؛ مانند مفهوم کلى «آب» که به صورت یکسان، بر مولکولهاى متعددش صدق مىکند. و «مشکّک» عبارت از مفاهیمى است که صدق آنها بر مصادیقشان متفاوت است؛ مثل صدق مفهوم «سیاهى» بر مصادیق شدید و ضعیف آن
وجه تسمیه «مشکّک»
«مشکّک» در لغت، به معناى «به شک اندازنده» است. اینکه برخى از مفاهیم کلى را در منطق «مشکّک» نامیدهاند، به این دلیل است که انسان را به شک مىاندازند که آیا این مفهوم از نوع مشترک لفظى است یا مشترک معنوى؛ چراکه از یک جهت افراد در آن مشترکند و از جهت دیگر، افراد در آن متفاوتند. به عبارت دیگر، در یک تقسیمبندى، الفاظ تقسیم مىشوند به: مشترک لفظى و مشترک معنوى. «مشترک لفظى» به الفاظى گفته مىشود که داراى معانى متعدد بوده، بر هر معنا به صورت مستقل وضع شده و بر آن دلالت مىکنند. معانى متعدد ـ به یک معنا ـ مصادیق2 متعدد این لفظ نیز به شمار مىآیند، منتها هر یک از مصادیق از نظر معنایى، به طور کلى با مصداق دیگر تفاوت دارد و تنها اشتراکشان در لفظى است که بر آنها دلالت مىکند. اما «مشترک معنوى» به لفظى گفته مىشود که گرچه داراى مصادیق3 متفاوتى است و این مصادیق به نوعى با هم تفاوت نیز دارند، اما همه آنها در اصل معنا مشترکند و تفاوتشان فقط در این است که مصادیق متعددى از این معناى واحد هستند
در این میان، الفاظى وجود دارند که از یک جهت شبیه مشترک لفظىاند؛ زیرا مدلول این الفاظ همانند مدلول مشترک لفظى، تفاوتهاى زیادى با هم دارند، به گونهاى که تفاوتشان فقط در متعدد بودنشان به عنوان مصداق براى لفظ نیست، بلکه علاوه بر آن، به نوعى با هم اختلاف دارند که گاهى گمان مىشود دو معناى کاملا مخالف هم هستند؛ مثل سیاهى که داراى دو مصداق شدید و ضعیف است و در نگاه اول، به نظر مىرسد تفاوتى که در سیاهى شدید و ضعیف وجود دارد فقط از حیث تعدّد در مصداق سیاه بودن نیست، بلکه علاوه بر آن، گویا اصل معناى سیاهى در این دو با هم متفاوت است. از سوى دیگر، با دقت بیشتر معلوم مىشود که سیاهى شدید و ضعیف در اصل معناى سیاهى، با هم اختلافى ندارند. بنابراین، گرچه دید ابتدایىْ آنها را مشترک لفظى گمان مىکند، اما با دقت معلوم مىشود که چنین نیستند و اختلافشان فقط در شدت برخوردارى از اصل معناست. همین امر موجب شده است این الفاظ را «مشکّک»، یعنى به شک اندازنده بنامند که انسان را به شک مىاندازند که آیا آنها از سنخ مشترک لفظىاند یا مشترک معنوى
چنانکه گفته شد، با دقت بیشتر معلوم مىگردد این گروه از الفاظ از سنخ مشترک معنوىاند؛ اما در عین حال، با مشترک معنوى دیگرى همچون انسان متفاوتند؛ زیرا بر خلاف مصادیق سیاهى، که در خود سیاهى با هم اختلاف دارند، مصادیق معناى انسان در خود معناى انسانیت هیچ اختلافى با هم ندارند. همین امر موجب شده است اهل منطق پس از تقسیم الفاظ به مشترک لفظى و معنوى، خود مشترک معنوى را به «متواطى» و «مشکّک» تقسیم نمایند
توجه به این نکته لازم است که گرچه در منطق لفظ است که به مشترک لفظى و معنوى تقسیم مىشود و بر همین اساس هم عنوان «مشترک لفظى» به کار برده مىشود، اما آنچه موضوع بحث منطقى است در حقیقت، مفهوم این الفاظ است. بنابراین، هر گاه عنوان «مشکّک» به کار مىرود منظور مفهومى است که اولا، داراى مصادیق متعدد است و ثانیآ، این مصادیق علاوه بر تفاوت در تعداد، یعنى کثرت عددى، اختلاف دیگرى نیز با هم دارند که اهل منطق در تفسیر این اختلاف، نظرات متفاوتى ارائه کردهاند. (در ادامه بحث، به این اختلاف اشاره خواهد شد.)
اطلاقات لفظ «مشکّک»
با توجه به آنچه گفته شد و نیز با توجه به آنکه بر اساس اصالت وجودى که ملّاصدرا به اثبات رسانده و تشکیک را در خود حقیقت وجود مطرح کرده است، مىتوان سه نوع اطلاق براى لفظ «مشکّک» برشمرد
1 مشکّک گاهى وصف لفظ است و مراد از آن ضد مشترک لفظى است
2 گاهى وصف مفهوم کلى است و مراد از آن مفهومى است که افرادش در صدق مفهوم بر آنها، مساوى نیستند
3 گاهى وصف حقیقت خارجى است و مراد از آن اختلاف حقایق خارجى متکثّر در عین اتحادشان است و مابهالامتیاز آنها عین مابهالاشتراک است. لازم به ذکر است که این اطلاق اعم از آن است که وجود را اصیل بدانیم یا ماهیت را. به عبارت دیگر، از نظر شیخ اشراق، آنچه حقیقتآ در خارج موصوف تشکیک واقع مىشود ماهیت است؛ چراکه وجود از نظر وى اعتبارى است، اما آنچه از نظر ملّاصدرا موصوف تشکیک است وجود است، نه ماهیت
تشکیک منطقى
چنانکه گفته شد، «تشکیک» در اصطلاح منطق، به معناى اختلاف مفهوم کلى در افرادش است. با توجه به این معنا و نیز با توجه به معناى «تشکیک» در فلسفه و مقایسه این دو، مىتوان ویژگىهاى متفاوتى براى تشکیک منطقى برشمرد. این ویژگىها در مواردذیل قابل احصا هستند
1 «تشکیک» در منطق، وصف لفظ کلى یا به عبارت دقیقتر، وصف مفهوم کلى است
2 مراد از «اختلاف مفهوم کلى» این است که افراد در صدق مفهوم کلى بر آنها متفاوتند
3 «تشکیک» در منطق، به دو قسم «عامى» و «خاصى» تقسیم مىشود
4 «تشکیک» در منطق در مقابل «تواطؤ» مفاهیم است. «تواطؤ» یعنى: مفهوم کلى به یک نحو بر افراد متفاوتش صدق کند، یا به عبارت دقیقتر، افراد در صدق مفهوم کلى بر آنها اختلافى نداشته باشند
اقسام تشکیک منطقى
همانگونه که گفته شد، تشکیک در منطق، به دو قسم عامى و خاصى تقسیم مىشود. براى توضیح و تبیین این مطلب، لازم است به این نکته توجه شود که مصادیق مفهوم «مشکّک» در عین اینکه در اصل معناى مفهوم مشترکند، اختلافاتى نیز با هم دارند. بنابراین، مىتوان گفت : مصادیق مفهوم مشکّک باید دو حیثیت داشته باشند؛ یعنى از یک جهت با هم مشترک باشند که این جهت مشترک همان اصل معناست، و از جهت دیگر، با هم اختلافاتى داشته باشند تا اطلاق «مشکّک» بر آنها صحیح باشد. همین جهت اختلاف، وجه تمایز آنها از مصادیق مفهوم «متواطى» مىگردد. بنابراین، مىتوان در مفاهیم مشکّک، این دو حیثیت را از هم تفکیک کرد و به آن اشاره نمود. با توجه به این نکته، تقسیم دیگرى براى مفهوم «مشکّک» در منطق ذکر گردیده است؛ زیرا حیثیت اختلافى که بین مصادیق متعدد مشکّک وجود دارد، داراى دو صورت است: یک صورت این است که حیثیت اختلاف برگشتش به همان حیثیت اشتراک باشد؛ صورت دوم نیز این است که چنین نباشد. با توجه به این مسئله، تشکیک منطقى به دو قسم «عامى» و «خاصى» تقسیم مىگردد
الف. تشکیک عامى : به تشکیکى گفته مىشود که مابهالاختلاف مصادیق، غیر از مابهالاتفاق باشد؛ یعنى مصادیق متعدد مفهوم در همان معنایى که با هم اشتراک دارند اختلاف نداشته باشند، بلکه اختلافشان در چیزى خارج از آن معنا باشد. براى مثال، اختلافى که در نور خورشید و ماه وجود دارد از این سنخ است. به عبارت دیگر، اگرچه حقیقت نور در هر دو یکى است، اما اختلاف این دو به خود نور بودن برنمىگردد، بلکه اختلاف ناشى از اختلاف قابلها یا وجود ـ عدم مانعهاست
ب. تشکیک خاصى : عبارت است از اینکه مابهالاختلاف در آن عین مابهالاشتراک باشد؛ مثل «مقدار» که اختلاف افراد آن در خود مقدار است؛ مثلا، خط بلند و کوتاه در خط بودن مشترکند و در همان خط بودن هم با هم اختلاف دارند
تشکیک فلسفى
آنچه گفته شد معناى «تشکیک» در اصطلاح منطقى بود. در فلسفه، «تشکیک» معناى خاصى دارد که با آنچه در منطق مطرح مىشود متفاوت است. باید توجه داشت این دو اصطلاح ریشه واحدى دارند و چه بسا همین موجب شده است گاهى احکام تشکیک منطقى به تشکیک فلسفى سرایت داده شوند، اما در عین حال، هر کدام در بسترى که مطرح مىشوند معناى خاصى پیدا مىکنند و ویژگىهاى خاص خود را دارا هستند. در کتب قدیم، اساسآ تفکیکى بین این دو ذکر نشده است و به نظر مىرسد همین امر موجب خلط احکام این دو گردیده است. در کتب متأخّر، استاد فیّاضى در تعلیقه خود بر نهایه الحکمه به طور مشخص، به ذکر تفاوتهاى این دو اصطلاح پرداخته است.7 با توجه به این نکته، مىگوییم: «تشکیک» در اصطلاح فلسفه به این معناست که وجود، که یک حقیقت واحد است ـ البته بر اساس تفسیرى که ملّاصدرا از حقیقت خارجى دارد ـ داراى مراتب گوناگون است، و به عبارت دقیقتر، در عین اینکه واحد است کثیر نیز هست و در عین کثیر بودنش واحد نیز هست. به عبارت سوم، اگر فقط یک نحو حقیقت داشته باشیم و در عین حال، این حقیقتْ کثرت نیز داشته باشد تنها راهى که براى توجیه این کثرت وجود دارد این است که بگوییم: همان چیزى که مابهالاشتراک است مابهالافتراق هم هست. در این صورت، وحدتى که در چنین حقیقتى وجود دارد وحدتى است که عین کثرت است، و کثرتى که در آن است عین وحدت است. این نوع وحدت و کثرت، «تشکیک فلسفى» است
چنانکه قبلا نیز متذکر شدیم، سخن شیخ اشراق با آنچه ملّاصدرا بدان قایل شده متفاوت است؛ زیرا وى وجود را اصیل نمىداند و در مقابل به اصالت ماهیت معتقد است. بنابراین، از نظر وى، تشکیک فلسفى به این معناست که برخى از حقایق خارجى، که از سنخ ماهیات متفاضلاند، در همان ماهیتى که اشتراک دارند، اختلاف نیز دارند. پس مىتوان گفت: تشکیک فلسفى از نظر شیخ اشراق اولا، فقط در برخى حقایق خارجى جریان دارد؛ ثانیآ، این حقایق خارجى فقط ماهیتاند، نه وجود؛ ثالثآ، تشکیکى که بین افراد گوناگون این ماهیات برقرار است، از سنخ تفاضل است و بدون آن، نمىتوان تشکیکى قایل شد. نکته سوم از آن نظر قابل توجه است که بنابر مبناى ملّاصدرا، بدون تفاضل هم مىتوان تشکیک قایل شد؛ مثلا، شیرینى و سیاهى با اینکه در ماهیت نوعى خود اشتراک ندارند و به عبارت دیگر، از نظر نوعى متفاوتند، اما به دلیل اصالت وجود، بین این دو نیز از نظر ملّاصدرا تشکیک برقرار است؛ زیرا آنچه حقیقتآ این دو را از هم تمایز داده وجودشان است، نه ماهیت نوعىشان. اما بر اساس نظر شیخ اشراق، که وجودْ اعتبارى و ماهیتْ اصیل است، امورى مانند این دو رابطه تشکیکى ندارند؛ زیرا اختلاف بین آنها به سبب یک جزء ماهوى، یعنى فصل است. روشن است که فصل شیرینى غیر از سیاهى است. بنابراین، مابهالاشتراک در این دو، غیر از مابهالامتیاز است و از اینرو، رابطه تشکیکى بین این امور برقرار نیست. اما در مثل سیاهى شدید و ضعیف به سبب اینکه اختلافْ ناشى از ذات سیاهى است، تشکیک وجود دارد
ویژگىهاى تشکیک فلسفى

کلمات کلیدی :
» نظر