پروژه دانشجویی مقاله صائب تبریزی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله صائب تبریزی در pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله صائب تبریزی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله صائب تبریزی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله صائب تبریزی در pdf :

صائب تبریزی

زندگینامه
میرزا محمدعلی فرزندمیرزا عبدالرحیم معروف به صائبا در سال 999 درتبریز متولد شد . پدرش بازرگانی معتبر بود و خاندان او از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی تبریزی شاعر مشهور قرن هشتم ونهم بوده است .
صائب از خاک پاک تبریز است هست سعدی گرازگل شیراز
شاه عباس کبیر درسال 1000 اصفهان را به جای قزوین پایتخت ایران قرار داد و برای رونق پایتخت خود در سال 1012، هزار ودویست خانوار از صنعتگران وبازرگانان را از آذربایجان به اصفهان منتقل کرد .خانواده ی صائب هم یکی از آنها بود که در اصفهان درمحله ی عباس آباد سکنی گزید . صائب در اصفهان نشو و نما یافت و دانش های ادبی ، عقلی و نقلی را نزد استادان همان شهر آموخت .
به همین جهت است که او را تبریزی اصفهانی می دانند . صائب درجوانی بخشی از آسیای صغیر ، نجف و بغداد را گشت . به زیارت مکه و مدینه توفیق یافت و پس از بازگشت از این اماکن مقدسه به پابوس امام رضا شتافت .
شکرلله که بعد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم
سفر صائب به هند
تاثیر فرهنگ وتمدن ایرانی درهندوستان به نفوذ اسلام آغاز شد ولی در دوران صفوی به اوج خود رسید . بنیاد فرمانروایی امپراتوران گورکانی هند با کمک شاه اسماعیل و شاه طهماسب مستحکم شده بود و بسیاری از امرای ایرانی در هند ماندگار شده و در اداره آن کشور دخالت داشتند .
وجود بلند پایگانی چون بیرام خان ، حکیم ابوالفتح گیلانی اعتماد الدوله ی طهرانی ، خواجه ابوالحسن تربتی و فرزند او ظفر خان و کسان دیگر در جلب هنرمندان وفضلای ایرانی به هندوستان بسیار موثر بود . بعلاوه محیط آزاد و عدم تعصب ، تجارت و کسب منفعت و تماشای عجایب و احیانا خوشگذرانی ایرانیان را به هند ترغیب می کرد .
حبذا هند کعبه ی حاجات خاصه یاران عافیت جورا
هر که شدمستطیع فضل و هند سفرهند واجب است اورا
این شعر فیاض لاهیجی زبان حال همه ی هنرمندان و ادبای ایرانی قرن دهم و یازدهم است
صائب در سال 1034 اصفهان را به قصد هندوستان ترک گفت وی در کابل به دیدار ظفر خان متخلص به احسن رفت . وی صائب را بسیار اکرام کرد . پس از مدتی با جلوس شاهجهان به جای پدرش جهانگیر ظفر خان عازم دکن شد و صائب را نیز همراه خودش برد . صائب اولین دیوان خود را به خواهش ظفرخان ترتیب داد . شاهجهان از شناخت صائب بسیار خشنود شد و به خاطر قطعه ای که وی در تاریخ جلوس او سرود 12000روپیه به او صله داد و وی را به لقب مستعد خانی مخاطب ساخت . البته در خیر البیان آمده است حق الله نام درویشی صائب را به لقب مستعد خانی مخاطب ساخت . البته صله ی شاهجهان جای سوال و تردید است و در مورد لقب مستعد خانی هم نسخه ای از خیر البیان از حسن تصادف به دست صائب رسید که صائب مستعد خان را قلم گرفت و در بالای آن محمد علی نوشت .
در سال 1039 درحالی که صائب در التزام شاهجهان در برهان پور اقامت داشت به او خبر رسید که پدرش به دنبال او آمده است تا او را با خود به ایران بازگرداند . وی قصیده ای در مدح خواجه ابوالحسن تربیتی سرود واز او اجازه بازگشت به وطن خواست .
شش سال پیش رفت که از اصفهان به هند افتاده است توسن عزم مرا گذار
هفتاد ساله والد پیری است بنده را کز تربیت بود به منش حق بیشمار
سرانجام صائب پس از حدود 9 سال اقامت در هند در سال 1042 ه .ق پس از مدتی اقامت در کشمیر عازم ایران شد .
وفات صائب
بیشتر تذکره نویسان سال وفات صائب را 1081 ه . ق ذکر کرده اند و از ماده تاریخ سرخوش و اشرف مازندرانی هم همین تاریخ اخذ می شود .
اما نصر آبادی که تذکره اش را در سال 1083 نوشته است از حیات صائب در آن سال سخن گفته است . به سنگ قبر صائب تاریخ 1087 ذکر شده است و واعظ قزوینی شاعر هم عصر صائب هم همین تاریخ را در مرثیه ی در مرگ مولانا عنوان کرده است .
شد صائب از این جهان ویران صد حیف زآن در ثمین بحر عرفان صد حیف
گفتند به ناله بلبلان تاریخش ای حیف از آن هزاردستان صد حیف
به نظر می رسد تاریخ قطعی فوت صائب واپیسین روزهای سال 1086 یا نخستین روزهای سال بعد باشد .
مذهب صائب
صائب شیعه ای امامی اثنی عشری بود . وی مردی دیندار، مواظب فرایض و واجبات و معتقد به اصول و مبادی بوده است . قصایدی در مدح ائمه دارد و ابیات حاکی از دینداری و مواظبت در اعمال شرعی در دیوان او بسیار است .
سعی کن در عزت سی پاره ی ماه صیام کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد کلام

خلق و خوی صائب
صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش فرشته خو ، کم آزار ومتواضع بود .تمام تذکره نویسان در ستایش او سخن گفته اند حتی دشمنش آذر در آتشکده می نویسد :
”در اصفهان کسب کمالات صوری و معنوی کرد “
صائب بر خلاف غالب شعرا که میانشان حسد موج می زد همه ی شاعران معاصر خود را به نحوی مورد ستایش قرارمی دهد و شاعران را به تعاون وهمکاری و محبت فرا می خواند .
خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند زجوش فکر می ارغوان یکدگرند
در دیوان صائب شاید به نام بیش از پنجاه شاعر بر سیم که وی شعرشان را استقبال کرده و از آنان تجلیل کرده است :
این آن غزل که فیضی شیرین کلام گفت در دیده ام خلیده و در دل نشسته ای
این جواب مصرع نوعی که خاکش سبز باد سایه ی ابر بهای کشت را سیراب کرد
ممدوحان صائب
صائب پس از بازگشت به ایران مورد قدردانی شاهان صفوی قرار گرفت . خصوصاً شاه عباس دوم که به او منصب ملک الشعرایی داد .
صائب سه قصیده در مدح شاه صفی و قصیده ای در رثای او و تهنیت شاه عباس دوم دارد
وی بیست قصیده در مدح شاه عباس دوم دارد و مثنوی مختصر و ناقص قندهار نامه را نیز در مورد او سروده است . صائب دو قصیده درمدح شاه سلیمان و قطعه پنج بیتی و تاریخ دار درباره ی جلوس دوباره و تغییر نام او ساخته است . در ضمن وی غزلی طولانی به التزام مردمک ساخته که آن هم به دستور این شاه بیمار بوده است .
گفته اند صائب در جلوس شاه سلیمان قصیده ای سرود که به علت نو خط بودن وی چندان به مذاق او خوش نیامد .
احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را گرفت خیل پری در میان سلیمان را
که البته این ماجرا درست بنظر نمی رسد . البته استاد امیری فیروز در مقدمه ی دیوان صائب نوشته اند :
دردیوان او قصیده یا مقطع غزلی که حاکی از مدح این پادشاه باشد ملاحظه نشد .
ممدوحان صائب در هند : ظفر خان ، پدرش خواجه ابوالحسن تربتی و شاهجهان بودند .
آثار صائب
صائب سه ، چهار هزار بیت قصیده و دو مثنوی کوتاه و ناتمام به نام قندهار نامه و محمود و ایاز ، سه قطعه یکی نامه ای به شاه عباس ثانی در استدعای باز کردن میخانه ها ، دیگر قطعه ای در باب قلیان و کثرت علاقه به آن و سوم نامه ای به دوستی در تقاضای گل نرگس ، وی بیست غزل به ترکی نیز دارد .اما غالب اشعار صائب را غزلیات وی تشکیل می دهد . شمار غزلیات وی را از هشتاد تا سیصد هزار بیت نوشته اند .
نصر آبادی شمار غزلیات او را صدو بیست هزار بیت گفته است . ولی قلی بیک شاملو شماره غزلیات مولانا را دویست هزا ر بیت برآورد کرده است و علامه همایی نیز دیوان او را دویست هزار بیت کامل دانسته است . اما آنچه مسلم است کلیات هفتاد و سه هزار بیتی او در دست است . خود صائب هم از میان اشعار خود ابیاتی را جمع کرده و به آنها نامی داده است .
1- ابیاتی که در وصف سراپای معشوق است : مرآه الجمال
2- ابیاتی که مربوط به شانه و آینه است : آرایش نگار
3- اشعاری که مربوط به می و میخانه است : میخانه
4- و نخبه ی مطالع غزلیات وی : واجب الخط
صائب 50 مجموعه از منتخبات اشعار خود را برای رجال و امرا و سایر خواهندگان فرستاده است . وی اثر دیگری به نام سفینه ی صائب دارد که اشعار 691 شاعر ادوار مختلف را که دلپسند او بوده است فراهم کرده است .

سبک هندی یا اصفهانی
سبک هندی از اوایل سده ی یازدهم متداول شده و تا نیمه ی دوم سده ی دوازدهم ادامه یافت . خاستگاه این شیوه که به غلط هند خوانده شده ایران بوده است . دلیل این نامگذاری مجعول را شاید بتوان چنین توجیه کرد که پیشگامان سبک مزبور یعنی نوعی خبوشانی ، نظیری نیشابوری ، طالب آملی به هندوستان کوچیدند و در همان دیار نیز چشم از جهان فروپوشیدند . اصطلاح ناخوش سبک هندی را نخستین بار استاد حیدر علی کمالی اصفهانی در منتخبات اشعار صائب به کار برد که این نظر ماخوذ از اظهار نظر اعتمادالسطنه درباره ی میرزا طاهر وحید قزوینی در منتظم ناصری بود. پس از استاد کمالی مرحوم بهار این اصطلاح رادر سال 1310 به کار برد و بعد ها آنرا در سبک شناسی خود استفاده کرد .
به هر حال شخص معینی موجد این شیوه ی سخن سرایی نیست . اعتلای این سبک در سال های 1040-1080 بوده است که شاعران برجسته ای چون سلیم طهرانی ؛ کلیم همدانی ؛ دانش ، طغرا ؛ قدسی ، غنی کشمیری و مولانا صائب یکه تاز میدان معانی بودند
و سرانجام در اواخر حیات صائب تلاش روز افزون در زمینه مضمون یابی ، پروبال دادن بیش از حد به خیال، آفریدن استعارات دور از ذهن در هندوستان و سروده های معما گونه ی قاسم مشهدی و شوکت بخاری همراه با افراط در بکار گیری روزمره در شهر که این سبک هند را تا سطح محاورت مردم کوچه و بازار تنزل داد موجب شد سبک اصفهانی در سراشیبی انحطاط قرار گرفته و در سیر قهقرایی خود به بازگشت ادبی بدل گردد .
درباره ی دلیل پیدایش سبک هندی هم می توان گفت غزل فارس از سنایی تا حافظ سیرتکاملی را طی کرد وبا حافظ به کمال خود رسید . از قزن ششم تا هشتم غزل فارسی همان راهی را که سنایی و انوری نشان داده بودند طی کرد . راه انوری به سعدی منجر شد و راه سنایی به حافظ . اما از قرن هشتم به بعد غزل فارسی وارد وادی تقلید و تکرار گشت. درچند صد دیوان که از شاعران مختلف در این دوره می توان مشاهده کرد نکته ی خاصی از ابداع وابتکار نمی توان در آن یافت . در قرن نهم گروهی از شاعران چون وحشی واهلی و هلالی مکتب وقوع را پدید آوردند و سعی کردند شعر را از انفعال دوره های پیش خارج کند اما گرهی ازکار دشوار غزل فارسی نگشودند .
در واقع سبک هندی به دنبال چنین ضرورتی در ادب فارسی پدید آمد .
وضعیت اجتماعی و سیاسی و ادبی عصر صائب
با روی کار آمدن حکومت صفوی و رسمی شدن مذهب تشیع و ایجاد یک سازمان اداری مرکزی کشور ایران از تنش و تفرقه به جمعیت و وحدت سوق یافت . اوج شکوفایی ایران در این عصر مربوط به دوره ی چهل ساله ی شاه عباس می باشد . در این زمان راه ها امن وشهرها آباد بود . سیاحان و توریستان غربی به ایران سفر می کردند و مردم با راه و رسم زندگی آنان آشنا می شدند .
شعر در این عصر از حصار دربار و مدرسه خارج شده بود و به قهوه خانه ها کوچیده بود و قهوه خانه ی عصر صفوی را به مثابه ی کافه های قرن نوزدهم ساخته بود . این قهوه خانه ها گهگاه محل گذر پادشاه هم بودند . در این دوره کمتر کسی بودکه از راه شعرنان بخورد . غالب شعرا از اصناف مختلف جامعه بودند . از پیشه ور گرفته تا بازرگان از فقهایی چون ملاصدرا و مجلسی تا خود شخص پادشاه مردم از هر طبقه ای دستی در شاعری داشتند .
در همین دوره بازار شعر پارسی در هندوستان نیز رونق بسیار داشت . مسافرت به هند برای شاعر یک سفر تکمیلی و تفریحی و احیانا پر در آمد بود . و نتیجه اینکه هندوستان خانه ی دوم فارسی زبانان شد که البته تمتع و رفاه بیشتری برای آنان در آن بلاد نسبت به ایران فراهم بود . صائب درچنین روزگاری می زیست وی هنگامی که قصد سفر به هند را داشت دوره ی طلایی صفوی یعنی عصر حکومت شاه عباس کبیر بود . اما چون برگشت نوه ی او شاه صفی بر اریکه ی قدرت نشسته بود اگر چه شاه صفی با احترام با شعر او ادبا برخورد می کرد اما شاهی خون ریز و بی رحم بود . صائب علاوه بر شاه صفی ، شاه عباس دوم و شاه سلیمان را نیز درک کرد که اولی چون جدش شاه عباس اول دلیر بود و صائب را بسیار اکرام کرد ودومی جز عیش و عشرت و پستی و دنائت چیزی در زندگی نمی دانست . در این دوران زندگی مردم هر روز به نوعی دستخوش اجبارهای ضد و نقیض بود . از تراشیدن ریش یا گذاشتن ریش تا غرق شدن در شراب و تنباکو
فشار متعصبان و ظاهر پرستان نامرادی اهل فضیلت ، کامیابی سطان و سبک مغزان برای شاعران حق بین و آزاد اندیش بسیار دردناک بود .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر