سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی مقاله حاشیه سود در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله حاشیه سود در pdf دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله حاشیه سود در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله حاشیه سود در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله حاشیه سود در pdf :

حاشیه سود
مهم‌ترین هدف هر شرکت به دست آوردن پول و حفظ این وضعیت است که به میزان زیادی به میزان نقدینگی و کارآیی شرکت بستگی دارد.
به این خاطر که این مشخصه‌ها، توانایی یک شرکت را در پرداخت سود به سهامداران تعیین می‌کند، سوددهی شرکت در قیمت سهام آن منعکس می‌شود. به این دلیل، سرمایه‌گذاران باید سوددهی شرکت را از جنبه‌های گوناگون مدنظر قرار دهند. از جمله اینکه شرکت در استفاده از منابع خود چقدر کارآیی دارد و چه میزان از عملیات خود، ایجاد درآمد می‌کند. محاسبه حاشیه سود یک شرکت می‌تواند راه خوبی برای تسلط بر این مفاهیم و دیگر جنبه‌های تولید ثروت از جانب شرکت برای سرمایه‌گذاران فراهم کند.

نتیجه نهایی عملکرد یک شرکت یا بهتر بگوییم سود خالص آن اولین معیاری است که بیشتر سرمایه‌گذاران در رابطه با سوددهی یک شرکت مدنظر قرار می‌دهند متاسفانه توجه محض به عواید و سودهای خالص یک شرکت، بسیار اغواکننده می‌تواند باشد و همیشه تصویری دقیق از عملکرد شرکت ارائه نخواهد داد و تکیه بر این مقادیر به تنهایی، می‌تواند عواقب بدی را به همراه داشته باشد.در مقابل نسبت‌های حاشیه سود قادر هستند که دیدگاه عمیق‌تری به کارآیی مدیریت در اختیار سرمایه‌گذاران قرار دهد. این نسبت‌ها به جای در نظر گرفتن اینکه مدیریت شرکت، چه میزان از دارایی‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌های شرکت به دست آورده، مقدار پولی را که شرکت از تمام درآمدها حاصل از «فروش محصولات» دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار می‌دهد.

حاشیه‌ها به بیان ساده، عوایدی هستند که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان می‌شوند. این درصد سرمایه‌گذاران را قادر می‌سازد که سوددهی شرکت‌ها را به مقایسه بگذارند که اعداد و ارقام بدست آمده از صورت‌های مالی شرکت‌ها، چنین توانایی را ندارند.

یک مثال در این زمینه می‌تواند بسیار روشن‌گر باشد. در اولین فصل سال 2003، شرکت سازنده کامپیوترهای شخصی Dell از 175 میلیارد دلار فروش خود، سودی برابر 749 میلیون دلار کسب کرد. رقیب اصلی این شرکت، یعنی شرکت HP نیز از فروش 9/19 میلیارد دلاری خود، 990 میلیون دلار سود به دست آورد. مقایسه سود این دو شرکت به شما ثابت می‌کند که HP بهتر از Dell به سود رسیده است. اما آیا این مقایسه می‌تواند حرفی پیرامون سوددهی و کارآیی این دو شرکت داشته باشد؟

اگر به حاشیه سود یا به عبارتی عوایدی که از هر دلار حاصل از فروش شرکت به دست می‌آید توجه کنید خواهید دید که Dell به ازای هر دلار، 65 سنت به دست آورده و این در حالی است که همین نسبت برای شرکت HP کمتر از 5 سنت است این اختلاف چندان زیاد نیست اما همین نکته، یکی از دلایلی است که ارزش بازار Dell بیشتر از HP است.

 

در بحث حاشیه سود با سه دسته متفاوت روبرو هستیم: حاشیه سود ناویژه، حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود خالص حاشیه سود ناویژه
حاشیه سود ناویژه، سوددهی شرکت را با در نظر گرفتن هزینه‌های فروش یا بعبارتی بهای تمام شده کالای فروش رفته بیان می‌کند. به عبارتی بیان می‌کند که کارآیی مدیریت در بکارگیری منابع و نیروی کار در چه سطح است.
برای مثال، شرکتی که فروشی معادل یک میلیون دلار و بهای تمام شده کالای فروش رفته 600 هزار دلار داشته باشد در نتیجه حاشیه سود ناویژه شرکت برابر 40 درصد است.
شرکت‌هایی با حاشیه سود ناویژه بالا، منابع زیادی در دست دارند تا در زمینه‌های دیگر از جمله طرح و توسعه یا بازاریابی صرف کنند. پس روندهای نزولی در حاشیه سود ناویژه را جدی بگیرید زیرا می‌تواند نشان‌دهنده مشکلات آتی شرکت در سوددهی باشد. روند منفی و مداوم حاشیه سود ناویژه ممکن است نشان‌دهنده عدم کارآیی مدیریت در مهار افزایش اقلام تشکیل‌دهنده بهای تمام شده کالای فروش رفته باشد. البته توجه داشته باشید که حاشیه سود ناویژه برای هر صنعت، متفاوت است. پس همه را به یک چشم نگاه نکنید.
با در نظر گرفتن سود شرکت قبل از کسر مالیات، حاشیه سود عملیاتی منعکس‌کننده موفقیت مدیریت شرکت در ایجاد سود از عملیات جاری شرکت است.

این نسبت نشان‌دهنده این واقعیت است که به ازای هر واحد پولی، از فروش، چه میزان سود عملیاتی (سود پس از کسر هزینه‌های عملیاتی) عاید شرکت شده است. نسبت‌های بالای حاشیه سود عملیاتی نشان‌دهنده توفیق مدیریت در کنترل هزینه‌های شرکت و یا پیشی گرفتن رشد فروش شرکت به رشد هزینه‌های آن است.

حاشیه سود عملیاتی در عین حال امکان مقایسه سوددهی شرکت‌هایی که معمولاً هزینه‌های عملیاتی و بهای تمام شده کالای فروش رفته را افشا نمی‌کند، برای سهامداران فراهم کند. این نسبت معمولاً قابل اتکاتر به شمار می‌آید. زیرا کمتر مورد دستکاری توسط حقه‌های حسابداری قرار می‌گیرد.

به طور طبیعی به علت اینکه این نسبت شامل تمام هزینه‌ها از جمله هزینه‌های فروش و هزینه‌های عملیاتی است، مقدار آن از حاشیه سود ناویژه کمتر است.
سود خالص شرکت، پس از کسر مالیات به دست می‌آید و به عبارتی سود قابل تقسیم شرکت لقب می‌گیرد. پس این نسبت سود خالص شرکت را با فروش کل مقایسه می‌کند و نتیجه نهایی مدیریت را به نمایش می‌گذارد.

همانند دو نسبتی که قبلاً توضیح داده شد، این نسبت هم از صنعتی به صنعتی دیگر در تغییر است. با مقایسه حاشیه‌های سود خالص و ناویژه یک شرکت، می‌توان درک خوبی از هزینه‌های غیرتولیدی، غیر عملیاتی و غیر مستقیم مانند هزینه‌های مالی، اداری و بازاریابی فراهم می‌کند.

برای مثال، شرکت‌های هوایی بین‌المللی مانند British Airline حاشیه سود ناخالص در حدود پنج درصد دارند و حاشیه سود ناخالص آن‌ها در حدود چهار درصد است. در مقابل شرکت‌های هوایی کوچک‌تر و داخلی‌تر از حاشیه سود ناویژه 29 درصد و حاشیه سود داخل یک صنعت خاص هم تفاوت عمده‌ای وجود دارد.

در عین حال در صنایع نرم‌افزاری، شاهد حاشیه سود ناویژه 90 درصدی هستیم که رقم بسیار بالایی است که البته حاشیه سود خالص آن به حدود 27 درصد می‌رسد که نشان‌دهنده هزینه‌های بالای بازاریابی و اداری و در مقابل هزینه‌های عملیاتی پایین است.

زمانی که یک شرکت حاشیه سود بالایی دارد، نشان‌دهنده این است که در عرصه رقابت خود از نقاط قوتی برجسته‌تر نسبت به سایرین برخوردار است. شرکت‌هایی که از حاشیه سود خالص بالاتری برخوردارند امنیت بیشتری در مواجهه با موقعیت‌های سخت دارند و شرکت‌ها با حاشیه سود پایین، در دوران افول بازار، وضعیت تاسف‌باری را پشت سر خواهند گذاشت.

نسبت های سود آوری
نسبت های سود آوری : یکی از شاخص های مهم سلامت مالی شرکت و کارایی مدیریت آن توانایی شرکت درکسب سود قابل قبول و یا برگشتی راضی کننده روی سرمایه گذاری آن است . بدیهی است که سرمایه گذاران تمایلی به مشارکت در شرکتی که سودآوری و درآمد سازی ضعیفی دارد از خود نشان نمی دهند . چراکه سود آوری اندک در قیمت سهام و توانایی بالقوه شرکت در پرداخت سود سهام تاثیر منفی دارد . اعتبار دهندگان نیز راضی به پرداخت وام به شرکتی که موقعیت ضعیفی از نظر سودآوری دارد نخواهند بود ، چون احتمال این را می دهند که طلب آنها هرگز بازپرداخت نگردد . البته باید یادآوری شود کــه قدر مطلق سود اهمیت چندانی ندارد مگر اینکه این سود در قیاس با منبع ایجاد آن (میزان سرمایه گذاری ) مورد ارزیابی قرارگیرد . برخی از مهمترین شاخص های ارزیابی نتیجه عملکرد شرکت به شرح ذیل می باشد :

حاشیه سود ناخالص : این نسبت نشان دهنده درصد سودی است که پس از پرداخت قیمت تمام شده کالای فروخته شده عاید می شود . بدیهی است که هرچه این نسبت بالاتر باشد وضع مطلوبتری را نشان می دهد . سود ناخالص عبارتست از تفاضل فروش خالص از قیمت تمام شده کالای فروخته شده .

سود ناخالص
حاشیه سودناخالص = ——————–
فـروش خالص

حاشیه سود خالص :‌ نسبت سود خالص به فروش خالص را حاشیه سود خالص می نامند . این نسبت نشان دهنده سودآوری حاصل از درآمد و یکی از شاخصهای مهم عملکرد شرکت است . همچنین این نسبت معرف بازدهی و کارایی تولید و ساختار قیمت تمام شده و هزینه های شرکت است .

ســـود خالص
حاشیه سود خالص = ————————-
فـروش خالص

بازده ســرمایه گذاری ( برگشت روی سرمایه گذاری ) : این نسبت نشان می دهد که شرکت روی سرمایه گذاری انجام شده درآن ( کل داراییها شرکت ) چند درصد سود ( بازده )‌داشته است . دو نسبت مهم در این رابطه وجود دارد :
1 ـ برگشت روی داراییها
2 ـ برگشت روی حقوق صاحبان سهام

سود خالص
برگشت نرخ بازده سرمایه گذاری به داراییها = ——————————-
میانگین کل داراییها

سود خالص
نرخ بازده حقوق صاحبان سهام = —————————————
میانگین حقوق صاحبان سهام

تاثیر کاهش نرخ سود تسهیلات بر تجهیز منابع بانکی
تغییر نرخ های سود بانکی با توجه به اینکه سیستم بانکی پایه و اساس سیستم مالی کشور است، می تواند تاثیرات گسترده ای در سایر متغیرهای اقتصاد کلان کشور داشته باشد، چرا که نظام بانکی کشور به عنوان تامین کننده بخش عمده منابع مالی مورد نیاز واحدهای تولیدی، صنعتی و خدماتی مطرح است و قیمت گذاری نادرست این منابع می تواند به عدم تخصیص بهینه منابع مالی بینجامد. شورای پول و اعتبار در جلسه مورخ 20121384 با کاهش دودرصدی نرخ سود تسهیلات بانکی در سال 1385 و کاهش آن در سال های آتی موافقت کرد و به تبع آن نرخ سود تسهیلات از 16درصد به رقم 14درصد کاهش یافت، ضمنا این شورا با کاهش سود سپرده ها به میزان دو درصد به طور متوسط در سال 1385 نیز موافقت کرد و سقف نرخ سود سپرده های بلندمدت را از 17 به 16درصد کاهش داد. مصوبه فوق بر ساختار درآمدی و هزینه ای بانک ها تاثیر بسزایی دارد و علاوه بر اینکه صف متقاضیان تسهیلات را افزایش خواهد داد به دلیل کاهش نرخ های سود سپرده ها انتظار می رود حجم سپرده های بانک ها را کاهش دهد که این مسئله منجر به عدم تعادل در عرضه و تقاضای پول خواهد شد.
تغییر نرخ های سود بانکی به لحاظ پایه بانکی بودن سیستم مالی کشور می تواند تاثیرات گسترده ای در سایر متغیرهای اقتصاد کلان داشته باشد، چراکه نظام بانکی کشور به عنوان تمین کننده بخش عمده منابع مورد نیاز واحدهای تولیدی، صنعتی و خدماتی کشور مطرح است و قیمت گذاری ناصحیح منابع می تواند به تخصیص نابهینه این منابع بینجامد.
1 تاثیرات کاهش نرخ های سود بانکی بر اقتصاد کشور

12 تاثیر بر روی نرخ تورم
تورم در کشورهای مختلف می تواند تابعی از عوامل گوناگون باشد، در یک تقسیم بندی کلی می توان علل تورم را به دو دسته تقسیم کرد:
تورم ناشی از فشار هزینه های تولیدی
تورم ناشی از فشار تقاضا

در تورم ناشی از فشار هزینه های تولیدی بر اثر افزایش قیمت نهاده های تولیدی، قیمت تمام شده کالاها و خدمات افزایش یافته و تولیدکنندگان به منظور بقا در صنعت، قیمت فروش کالاها و خدمات را افزایش داده و از این رو قیمت ها افزایش می یابد. در تورم ناشی از فشار تقاضا، عدم تناسب عرضه و تقاضای کالاها و خدمات در اقتصاد یک کشور و مازاد تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه تولیدکنندگان، قیمت های تعادلی کالاها و خدمات را افزایش می دهد. البته اگر چه در یک اقتصاد به

طور مطلق نمی توان تورم را ناشی از بروز یکی از دو عامل بالا اطلاق کرد و منکر نقش دیگری شد، لیکن تاثیر غالب یکی از این عوامل در افزایش نرخ تورم کاملا پذیرفتنی است. در ایران تصور می شود که تورم از نوع دوم بوده و بیشتر ناشی از فزونی تقاضای کل نسبت به عرضه کل کالاها و خدمات است. برای کنترل اینگونه تورم ها توصیه می شود که تقاضای کل

کاهش یابد. اصلی ترین ابزارهای کنترل تقاضای کل استفاده از سیاست های انقباضی پولی است. به منظور اجرای سیاست انقباضی پولی باید نرخ های بهره بانکی افزایش یابد تا از یکسو تقاضا برای پول و اعتبار کاهش یابد و از سوی دیگر انگیزه های پس انداز تشویق و تقویت شود، اما کاهش نرخ سود سپرده ها برای فعالیت در بازارهای موازی همچون بازار سهام، مستغلات، طلا و; استفاده می نمایند و یا منابع خود را برای اخذ سود بیشتر در بازارهای غیر متشکل پولی به کار می گیرند. نتیجه چنین روندی رشد حباب گونه بازار سهام، طلا، مستغلات و; و نهایتا ایجاد فشارهای ناشی از تورم است. همچنین این تغییر در ترکیب سپرده ها می تواند موجب افزایش نقدینگی شود که به نوبه خود تورم را تشدید می کند.

22 تاثیر کاهش نرخ سود بانکی بر ایجاد رانت های اقتصادی و تخصیص ناکارای منابع
کاهش نرخ های سود بانکی موجب افزایش شکاف بین نرخ های سود در بازارهای رسمی و بازارهای غیررسمی پول شده و رانت های اقتصادی را افزایش خواهد داد. در این وضعیت کارآفرینان واقعی کنار زده می شوند و رانت جویان به میدان می آیند. منابع پولی را کسانی در اختیار می گیرند که به انحای مختلف دسترسی به منابع پولی بانک ها دارند و انگیزه های کسب سود مانع از تخصیص بهینه منابع به بخش های تولیدی خواهد شد.
32 تاثیر کاهش نرخ های سود بانکی بر افزایش حجم منابع سرگردان و خروج سرمایه از کشور
از آنجایی که هزینه های اداری و پرسنلی بانک ها به منظور جبران کاهش درآمدهای ناشی از کاهش نرخ سود تسهیلات در کوتاه مدت امکان پذیر نبوده و بانک برای بقا و حیات ناگزیر باید نرخ های سود پرداختی به سپرده ها را کاهش دهد، از این رو کاهش نرخ های سود بانکی انگیزه های پس انداز در بانک ها را کاهش داده و حجم قابل توجهی از منابع بانک ها را به سمت بازارهای دیگر از جمله ارز، بورس و اوراق بهادار، خرید و فروش اتومبیل و مسکن و; سوق خواهد داد و احتمالا موجب بروز عدم تعادل در این بازارها خواهد شد. از سویی عدم پرداخت سود مناسب به صاحبان سرمایه و عدم وجود فرصت های مناسب سرمایه گذاری در داخل کشور انگیزه های خروج سرمایه از کشور را افزایش خواهد داد.
2 آثار کاهش نرخ سود تسهیلات بر درآمد بانک ها
کاهش در نرخ سود تسهیلات به دلیل کاهش در سودهای دریافتی از تسهیلات باعث کاهش حاشیه سود بانک ها می شود که این مسئله ساختار درآمدی و هزینه ای بانک ها را تحت تاثیر قرار می دهد. به تبع این موارد، بانک ها برای جبران کاهش حاشیه سود و حفظ آن در حالت قبلی دو راه پیش روی دارند:
1 کاهش هزینه های غیرعملیاتی 2 کاهش هزینه های عملیاتی
بانک ها به منظور کاهش در هزینه های عملیاتی باید اهداف خود را در جمع آوری منابع و سپرده های ارزان قیمت و پایدار بنا کنند. سپرده های قرض الحسنه، جاری، کوتاه مدت و ضمانت نامه ها در این گروه از سپرده ها قرار می گیرند. از سوی دیگر شورای پول و اعتبار نیز به منظور کاهش هزینه های عملیاتی بانک ها همانگونه که در قسمت قبل ذکر شد سود سپرده های بانک ها را همزمان با کاهش سود تسهیلات کاهش داد.
این مسئله البته به نوبه خود می تواند باعث خروج سپرده های مردم از بانک ها و حرکت آن به سمت بازارهای متشکل و غیرمتشکل پولی و مالی که بازدهی بیشتری به سرمایه های سرگردان می پردازند شود. در ادامه اثرات این مصوبه را در یک بانک نمونه بانک تجارت به عنوان نماینده سیستم بانکی بررسی می کنیم. مهمترین تاثیرات این مصوبه به شرح زیر است:
13 تاثیر کاهش نرخ سود بر نرخ درآمد عملیاتی

سود تسهیلات بانک های دولتی در سال 1384 در کلیه بخش ها به جز موارد اندکی یکسان و معادل 16 درصد اعلام شد و بیش از 90 درصد از تسهیلات بانک با نرخ 16 درصد پرداخت شد. به طوری که متوسط نرخ درآمد عملیاتی بانک به حدود 315 درصد رسید. با کاهش دو درصدی نرخ های سود تسهیلات و با فرض ثبات نسبت تسهیلات قرض الحسنه، مسکن کارکنان و تسهیلات بخش بازرگانی در سال 85 و با در نظر گرفتن نرخ سود 16 درصد برای بخش بازرگانی، متوسط نرخ درآمد عملیاتی بانک در این سال به 413 درصد کاهش خواهد یافت. یعنی نرخ درآمد عملیاتی بانک حدود 91 درصد کاهش خواهد یافت.
23 تاثیر کاهش نرخ سود بر درآمد ناشی از تسهیلات

با اعمال کاهش نرخ دودرصدی در نرخ سود تسهیلات، درآمد عملیاتی بانک ها نیز در سال جاری کاهش خواهد یافت به طور مثال کاهش درآمد ناشی از تسهیلات در بانک تجارت به صورت ذیل است:

با توجه به اینکه متوسط رشد سپرده های بانک طی 5 سال گذشته معادل با 20 درصد است، لذا با فرض تحقق این رشد در سال 1385، مانده سپرده ها در این سال معادل با 102467 میلیارد ریال پیش بینی می شود. به عبارت دیگر در مقایسه با سال 1384 بیش از 17732 میلیارد ریال جذب سپرده در سال 1385 صورت می گیرد که با در نظر گرفتن اینکه بیش از 80 درصد آن را می توان تسهیلات داد لذا در مجموع کل سقف تسهیلاتی بانک از محل رشد سپرده ها معادل با 14185 میلیارد

ریال خواهد شد. از سوی دیگر با توجه به اینکه تقریبا معادل یک سوم از مانده تسهیلات اعطایی بانک هرساله وصول می شود، لذا میزان وصول بانک از محل تسهیلات گذشته در سال 1385 حدود 23254 میلیارد ریال برآورد می شود. بر این اساس تقریبا کل تسهیلات اعطایی جدید در این سال معادل با 37493 میلیارد ریال 23254 14185 برآورد می شود. با توجه به اینکه این میزان را می توان تقریبا حداقل تسهیلات اعطایی جدید بانک در سال 1385 در نظر گرفت، لذا حداقل میزان کاهش درآمد بانک از محل تسهیلات جدید معادل 18356 میلیارد ریال برآورد می شود.

33 تاثیر کاهش نرخ سود در حاشیه سود بانکی
یکی از مهمترین تاثیرات کاهش نرخ سود تسهیلات در کاهش حاشیه سود بانک ها خواهد بود. طبق تعریف، حاشیه سود عبارت است از تفاوت میان سود دریافتی بابت تسهیلات و سود پرداختی به سپرده های بانکی. به عنوان نمونه حاشیه سود در بانک تجارت از سال 1382 به بعد رو به کاهش گذاشته است. با کاهش نرخ سود تسهیلات در سال 1385 و سال های آتی، حاشیه سود بانک نیز کاهش خواهد یافت و بانک ها به ناچار باید به دنبال تمهیداتی جهت حفظ حاشیه سود خود باشند که مهمترین آن کاهش هزینه های عملیاتی هزینه پول است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش د

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf :

جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش

مقدمه:
مهمترین وظیفه پیامبرانالهی تعلیم و تربیت انسان ها یا به تعبیر دیگر انسان سازی است.امام خمینی (ره) نیز با تاکید براین امر می فرمایند: «تمام انبیاءموضوع تربیتشان، موضوع علمشان، انسان است.آمده اند، انسان را تربیت کنند; کتب انبیاء انسان سازی است، قرآن کریم کتاب انسان است؛ موضوع علم انبیاء انسان است.»به همین دلیل اولین آیات که به رسول اکرم(ص) به حسب روایات و تواریخ نازل شده است، آیاتی است که بر تعلیم و تعلم کتاب و حکمت تاکید می نمایند:«بخوان به نام پروردگارت که[جهان را] آفرید،همان کس که انسان را از خون بسته ای خل

ق کرد! بخوان که پروردگارت [ ازهمه] بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم

تعلیم نمود ، و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد» ولی از آنجا که تعلیم و تعلم به تنهایی کارساز نیست، در ادامه آیات به تزکیه سفارش می فرماید: «چنین نیست[ که شما می پندارید].به یقین انسان طغیان می کند،از این که خود را بی نیاز ببیند.یعنی طغیان و طاغو

ت بودن از بزرگترین موانع تعلیم و تعلم شمرده می شود و به همین دلیل بلافاصله بازگشت به سوی خداوند رابرای تزکیه کردن یاد آوری می نماید: به یقین بازگشت [همه] به سوی پروردگارت توست.»
پدیده ارتباط،نقشی مهم درزندگی اجتماعی انسان بازی می کند.آدمی از طریق پیام های کلامی و غیر کلامی که از کحیط دریافت میکندنظام نگرشی،فکری،عاطفی و رفتارهای خود را شکل می دهد.به عبارت دیگر پویایی ارتباطات انسانی واسطه رشد فرآیندهای ذهنی ،هیجانی ،اجتماعی و جسمانی شخصیت به شمار می آید.
پس از این کودک از خانواده گسسته،به کودکستان یا کلاس اول وارد می شود،

مدرسه برای سال های متمادی خانه دوم او شده،مرکز جهان خلرج از خانوادش را تشکیل میدهد.بدین،کودک اجتماع خویش رازا طریق مدرسه می شناسد و شیوههای سازگاری با افراد جامعه ابتدا درآن گسترش میدهد.به عبارت دیگر مدرسه یکی از مهمترین منابع تربیت اجتماعی فرد محسوب میشودو میتواند انچه را والدین ناتمام گذاشته اند،کامل کند.

اگر هدف از آموزش و پرورش را رشد استعداد های بالقوه،به منظور سازگاری بهتر دانش اموز با جامعه بدانیم ،این انطباق هنگامی فراهم می آید که علاوه برآموزشی لازم، روابط متقابل سالم میان معلم و شاگرد حاکم باشد.از میان عوامل متعددی که درسازگاری و پیشرفت کودک در مدرسه موثر است،احتمالا روابط معلم و شاگرد، مهمترین آنها به شمار میآید.اهمیت این عوامل مخصوصا در کلاس اول مشهود است.در این هنگام معلم اولین فرد بزرگسالی است که با گسستن کودک ازوالدین و محیط گرم خانه وارد زندگی او می گرددو در طول دوران تحصیل اهمیت خود را در رشد ابعاد مختلف شخصیت دانش آموز حفظ می کند.رفتار گرم وسازنده معلم می تواند سبب سازگاری مناسب کودک شود و برعکس رفتار نامناسب وی چنان تعادل روانی کودک را مختل می سازد که نتیجه اش جز سازگاری های اجتماعی و مشکلات عاطفی بعدی در برخواهد داشت.ما در ادامه بحث سعی می کنیم اجمالا به بررسی کیفیت رابطه معلم و شاگرد و نحوهتاثیر گذاری آن در بهداشت روانی کودک بپردازیم.

مفهوم و ماهیت آموزشو پرورش دینی
آموزش و پرورش دینی به معنای فعالیتی تعاملی و دو جانبه است که بین معلم یا مربی ودانش آموز یا متربی در جریان است و تا زمانی که متعلم و متربی به هدف نهایی آموزش و پرورش یعنی رشد و کمال دست نیافته باشند،این فعالیت استمرار می یابد.
نظام آموزش وپرورش دینی، شاگردان را به گونه ای تربیت می کند که در گرایش هایشان نسبت به زندگی ،در اعمال و تصمیم هایشان و دربرخورد با تمام معارف ،همواره حاکمیت ارزش های اخلاقی – الهی را احساس کنند.در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی ،دانش آموزان به گونه ای تربیت می شوند که دانش را صرفاً برای ارضای کنجکاوی های فکری یا منافع دنیو

 

ی کسب نمی کنند؛بلکه منطقی و متقی بار می آیند و فراهم آوردن موجبات

رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده ملت، خود و بنی آدم را وجهه همت خوی

ش قرار می دهند.دانش آموزی که از آموزش و پرورش دینی برخوردار می شود، موزون با طبیعت و نه معارض با آن زیست می کند؛ زیرا دین الهی تا آنجا که متصور است، هدف آموزش و پرورش را در دنیا به غایب سنجیده و جامع عرضه کرده است.برهمین اساس ف آموزش و پرورش دینی به عنوان فرآیندی جامع که می تواند توانمندی های عقلی،عاطفی و احساسی آدمی را هم زمان شکوفا سازد،معرفی شده است و در این نوع از تعلیم و تربیت، هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همه ابعاد وجودی انسان مورد توجه می باشد.

بنابراین با عنایت به این که در نظام تعلیم وتربیت دینی، انسان بالقوه خلیفه خداوند برروی زمین تلقی می شود و پروردگار او را اشرف مخلوقات قرار داده است، برای تحقق این شرافت در زندگی واقعی و به فعل رساندن استعدادهای الهی، باید به الگویی که او را به یک انسان نیک مبدل می سازد و در عین حال او را تا سر حد یک مخلوق برتر سوق می دهد ، اقتدا کند.
ارزش و جایگاه معلم در نظامآموزش و پرورش دینی
یکی از مهمترین امور و مسایل اموزش و پرورش در جهان معاصر ، به ویژه در کشورهای به اصطلاح جهان سوم، که از لحاظ فناوری آموزشی هنوز پیشرفت نکرده اند، مسئله معلم است ؛زیرا معلم است که :

– نسل های را به یکدیگر ارتباط می دهد.
– فرهنگ جامعه را حفظ می کند.

– فرهنگ جامعه را در صورت نیاز تغییر می دهد و تکامل می بخشد.
– به رفتار دانش آموز شکل می دهد.
– افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می کند.
– و ;.
از این روبه عقیده متخصصات آموزش و پرورش ، برنامه درسی، سازمان مدرسه و وسایل آموزشی را- هرچند که اهمیت خاص خود را دارند – در برابر اهمیت معلم چندان ارزشی ندارند، زیرا اوست که به همه آن ها جان می بخشد و آنها را نتیجه بخش و سودمند می گرداند.به همین دلیل امروزه در کشورهای پیشرفته و حتی فوق صنعتی ، با وجود پیش رفتهای خارق العاده فناوری ، مخصوصا فناوری آموزشی، هنوز جایگاه استاد و معلم محفوظ است ،زیرا هیچ ما

شینی نتوانسته است جای او را بگیرد.
معلم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است که پیامبر (ص) در روایتی فرموده اند: من معلم برانگیخته شده ام.در حدیثی دیگر از ایشان نقل است که: بخشنده ترین شما بعد از من کسی است که دانش را بیاموزد و سپس دانش خود را به دیگران تعلیم دهد. هم چنین فرمودند: علما وارث پیغمبران اند، زیرا پیامبران دینار و درهمی به ارث نگذاشتند، ولی ا

رث آنها علم بود و هر که ازآن برگرفت، بهره فراوانی برده است.
ارسطو می گوید :کسانی که کودکان را تربیت می کنند باید بیش از افرادی که آنان را بار می آورند مورد احترام قرار گیرند،زیرا اینان تنها به کودک زندگی می بخشند،در حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد می دهند.
این همه نقش و شخصیت انکار ناپذیر و بی بدیل استاد را نشان می دهد که اگر تربیت نایافته باشد،به سهولت می تواند حال و آینده یک ملت را به تباهی بکشاند و اگر تهذیب یافته و صیقل خورده باشد، می تواند ملتی را سعادتمند گرداند.به همین دلیل است که معلمان نه تنها به عنوان شریک عامل شمرده می شوند، بلکه همانند عمل کننده اجر می برند.امام باقر(ع) در این زمینه می فرمایند:«هرکس بابی از هدایت تعلیم دهد مانند ثواب کسانی که بدان عمل کنند،اجر دارد و از ثواب آنها هم چیزی کاسته نشود و هرکه یک باب از گمراهی تعلیم دهد،مانند کسانی که نشود و هر که یک باب از گمراهی تعلیم دهد،مانند کسانی که بدان عمل کنند ببرد و

از گناه آنها کاسته نشود» لذا معلمان باید به جایگاه معنوی خود آگاه باشند،زیرا وقتی خداوند به فرشتگانش دستور می دهد فردی را که در حال فراگیری دانش است،پس معلمی که آموزش دهنده آنهاست نزد خداوند جایگاه و مرتبه والاتری دارد.

ارزش و جایگاه دانش اموز در نظام آموزش و پرورش دینی
دانش آموز دارای توانایی های ارزشمندی است و می تواند در روند درس تاثیر داشته باشد.پیامبر اعظم (ص) در مورد ارزش و جایگاه دانش آموز فرموده اند:« هر که راهی رود که

درآن دانشی جوید،خدا او را به بهشت برد و به راستی فرشته ها برای برای طالب علم پرهای خود را فرو نهند به نشانه رضایت از او واین محقق است که برای طالب علم هرکه درآسمان و در زمین است آمرزش خواهد تابرسد به ماهیان دریا.»
امام صادق(ع) فرمود:«هرکه دانش آموزد و به کار بندد وآن را برای خدای تعالی تعلیم دهد،در ملکوت آسمانها بزرگش خوانند و گویند برای خدایاد گرفت،برای خدا عمل کرد و برای تعلیم داد.»
شخصیت معلم به عنوان الگوی همانند سازی:
کودک در مسیر رشد طبیعی،رونداجتماعی شدن را از طریق همانندکردن خود با والدین و بزرگسالان دیگر طی می کند.او از طریق مشاهده رفتار دیگران سعی در یادگیری و تقلید الگوهای رفتاری جدید داشته،بران است تا شخصیت خویش را بادیدگاه ها و ارزش

های افراد مهم در زندگی خویش همانند سازد.دراین ارتباط مهم ترین منبع همانند سازی کودک در سنین مدرسه،بعد از والدین،معلم است.رفتار معلم وهم چنین ظاهر او شبیه به پدر و مادر کودک می نماید و کودک چنان با معلم خود می آمیزد که گویی والد اوست0 گاهی این آمیزش اجتماعی تا بدان جا گسترش می یابد که کودک معلم خود را برتر از والدینش می

یابد، چرا که او هم فرشته محبت است و هم مظهر دانایی وآگاهی .از این رو ویژگی ها و صفات شخصیتی معلم نقش بسزایی در شکل گیری شخصیت کودکان بازی می کند.کودک با پذیرش رفتارهای معلم به عنوان الگو وسرمشق، هویت اجتماعی متزلزل خویش را استحکام می بخشد.اگر شخصیت معلم دارای صفات انسانی ازقبیل مهرورزی ،نوع دوستی ،درستکاری ،همکاری،خویشتن داری و ایمان باشد،طبیعتاً تقلید چنین ویژگی هایی سلامت روانی کودک را تضمین خواهد کرد.ولی اگر شخصیت معلم دچار اختلال و نابسامانی باشد،یعنی رفتارهایی خلاف هنجارهای فرهنگی و اجتماعی از او سر زند یا فاقد صفات انسانی باشد،در چنین وضعی هم

انند سازی کودک با معلم حاصلی جز رفتارهای نابهنجار و ختلالات سازگ

 

 

اری نخواهد داشت.بدیهی است کودک می تواند ناسازگاری را از معلمان ناسازگار و سازگاری ها را از معلمان سازگار تقلید کند.
عدم پذیرش ،تحقیر و سرزنش دانش آموزان توسط معلم
هر انسانی تمایل ذاتی به کسب احترام و ارزش و قبول از طرف دیگران دارد. آبراهام مازلو روان شناس انسان گرادر نظریه خود سلسله مراتبی از نیازهای ذاتی به عنوان انگیزش رفتارآدمی ارائه می دهد که از نیازهای زیستی آغاز می شود و در سطوح بالاتر به انگیزه های روانی پیچیده تری می رسد.این نیازها به ترتیب عبارت اند از:
– نیازهای فیزیولوژیک،مثل گرسنگی و تشنگی.
– نیازهای ایمنی،مثل احساس امنیت کردن و دور از خطر به سر بردن.
– نیازهای تعلق و محبت ،مثل پیوستن به دیگران،پذیرفته شدن و تعلق داشتن.
– نیازهای عزت نفس، یعنی نشان دادن کفایت درکارها،مورد تایید و شناخت دیگران واقع شدن و به خود احترام گذاشتن.
– و در آخر نیازهای شناختی، مثل دانستن،فهمیدن و کاوش در امور.
این دانشمند عقیده دارد نیازهایی که در درجات پایین این سلسله مراتب قرار دارد باید تاحدودی ارضاء شود تا نیازهای مرتبه بالاتر به صورت منبع مهم انگیزش درآید.هنگامی که معلم با برخورد نابجا و عاری از پذیرش و محبت،با کلام سرزنش کننده و تحقیر آمیز و با نگاههای آکنده از خشونت به احساس امنیت و عزت نفس کودک خدشه وارد می کند، نباید انتظار داشته باشیم که این دانش آموز به مرحله نیاز به دانستن،فهمیدن و کنجکاوی درپدیده های جهان پای بگذارد.به عبارت دیگر اگر این نیازهای سطح پایین در رابطه معلم شاگرد ارضاءنشود،کودک به مرحله خودشکوفایی که همان رسیدن به تحقق نفس و بالفعل ساختن استعدادهای نهفته انسانی است،قدم نخواهد گذاشت.
تنبیه شدید ومکرر ، بدون توجیه اشتباه دانش آموز
پاداش ها و تنبیه های محیطی ،رفتار آدمی را شکل می دهد.کودک ابتدا در خانواده و بعدها در محیط مدرسه و اجتماع با پاداش ها و تنبیه هایی که دریافت می کند،می آموزد تحت شرایط به خصوص چه شیوه های رفتاری را پیش گیرد.
حال ببینیم رابطه مبتنی بر تنبیهات شدید،گاهی برخی از معلمان پیش می گیرند،چه تاثیری بر روح و روان شکننده کودک دارد.
روان شناسی نو بر این عقیده است که تنبیه نه تنها مشکلی را حل نمی کند،بلکه ناسازگاری هایی را در رفتار کودک به دنبال می آورد.اسکیز،روان شناس رفتارگرا ،چنین عقیده دارد که تنبیه شدید کودکان درقبال انجام رفتار نامطلوب ممکن است موقتا به حذف

آن رفتار در کودک بینجامد ، ولی در بیش تر مواقع منجر به بروز رفتارهای جبرانی انتقام جویانه و ضد اجتماعی می گرددیا مشکلات هیجانی دیگری را به بار می اورد.
تنبیه هایی که معلمان برکودکان روا می دارند از یک طرف مشکلات عاطفی و اختلالات رفتاری را موجب می گردد و از طرف دیگر در رابطه معلم وشاگرد آشفتگی ایجاد کرده امکان بازسازی و ترمیم آن را مشکل و در مواقعی دور از دسترس می سازد.در چنین شرایطی کودک تصور منفی خود از معلم تنبیه گر را ممکن است به معلمان دیگر، محیط آموزشی و حتی فضای فیزیکی مدرسه تعمیم دهد.معلمان پرخاشگرو هیجانی که از عهده کنترل رفتار خودشان بر نمی آیند،با تنبیه های شدید و مکرر،آثار سوءدر سازگاری شاگردان خود خواهند گذاشت و مقاومت آنها در یادگیری دروس برخواهند انگیخت(همان).
انتظارات نامتناسب با استعدادها و توانایی های واقعی کودک
یکی از اصول مهم بهداشت روانی که آموزگاران گرامی باید مدنظر داشته باشند این است که دانش آموزان از نظرتوانمندی ها و علایق بایکدیگر متفائت اند.به علاوه هر یک از دانش آموزان به فراخور شرایط زندگی خانوادگی و استعدادهای خود از لوازم و امکانات محیطی گوناگونبرای شکوفا ساختن این توانایی ها برخوردار است.
هوش و انگیزه پیش رفت دو عامل مهم اند که برفعالیت های کلاسی و سازگاری کودک در مدرسه تاثیر بسزایی دارند.
برمثال،در کلاس سوم که سن دانش آموزان حدود 9 سال است ممکن

است دامنه سن عقلانی آنان از 6 تا 12 سال در نوسان باشد.چنان چه سعی معلم در این باشدکه بدون توجه به این اختلاف فاحش فقط در حدود فهم افراد متوسطتدریس کند،این مسئله می تواند بهداشت روانی کودک خیلی باهوش را در کلاسبه مخاطه اندازد.
انگیزه پیشرفت تحصیلی نیز در اغلب دانش آموزان وجود دارد و بهتر است معلم ازاین انگیزه،متناسب با استعدادها و امکانات واقعی دانشآموزان خویش بهره برداری کند.کودکانی که میل به پیشرفت آنان به نوعی در محیط کلاس جلوگیری می شود،ممکن است مکانیزم های دفاعی متعددی را پیش گیرند،ازجمله این که عده ای به اندازه کافی انعطاف پذیری دارند که بتوانند خود را باشرایط همسازکنند،شماری نیز رفتارهای ناسازگارانه و گاه مخرب در پیش می گیرند،دسته ای هم به بی قیدی وقت می گذارنند و سرانجام گروهی نیز به عالم رویا و خیالپردازی پناه برده،گوشه گیری و عزلت اختیار می کنند.
گاهی دانش آموزان کم استعدادبا کمک های بی مورد معلم به مقاطع تحصیلی بالاتر صعود می کنند،ولی درآنجا دچار پسرفت هایی خواهندشد کهممکن است به مشکلات هیجانی برگشت ناپذیری بینجامد.
آموزگاران عزیر باید توجه داشته باشند که انتظارات و توقعات انان از عوامل مهم و تعیین کننده نگرش خانواده و اطرافیان نسبت به توانایی های ذهنی دانشآموز و خود

پنداری اوست .این انتظارات نباید بدان حد جنبه غیرواقع بینانه پیدا کند که در خانواده خواست های دور از دسترس یا حتی توقعات کمتر از حد توانایی واقعی فرزند ایجاد کند یا اعتماد به نفسی کاذب در دانش آموز به وجود آورد ،چراکه ناکامی های بعدی حاصل از این انتظارات بیش از حد و توقعات نابجا آثار سوء جبران ناپذیری برشخصیت دانش آموز به جا می گذ

ارد.
بنابراین ضروری است که معلمان گرامی بدون مقایسه دانش آموزان بایکدیگر و با دیدی وسیع و واقع بینانه سعی در شناسایی میزان واقعی استعدادهای تک تک آنان داشته باشند و آموزش های خود را بر آن اساس استوار سازند.
امتحان و نمره به عنوان حربه ای در دست معلم
امتحان جزء اجتناب ناپذیر برنامه های آموزش و پرورش است و بنابراین طرز تلقی و شیوه برخورد آموزگار و شاگرد با این پدیده در بهداشت روانی دانش آموز بسیار موثر خواهد بود.
از انجا که در هر امتحان نوعی به محک تجربه زدن توانایی و ظرفیت های شخصی در مقایسه با دیگران مطرح است، لذا هرشرایط امتحانی حتی در بزرگسالی نیز فرد را دچار اضطراب و تشویش می کند،به همین دلیل است که معلم باید اصول خاصی را در امتحان و نمره دادن رعایت کند.
آموزگاران نباید کودکان را ازامتحان و نمره بترسانند وآن را به عنوان اسلحه ای به منظور سرکوبی آنها به کار ببرند،بلکه باید به وضوح این نکته را تفهیم کنند که امتحان و نمره صرفا به دو منظور به کار می رود: یکی ارزیابی کیفیت پیشرفت یادگیری و دیگری معیاری برای ارتقاء به کلاس بالاتر .متاسفانه در بعضی مواقع طرز تلقی شاگرد از امتحان به نحوی است که آن را به صورت مصیبتی عظیم و شرایطی تشویش زا در نظر می گیردو واکنش هیجانی کودک در این موارد گاهی چنان شدت می یابد که د رجلسه امتحان از به یاد آوردن مطالبی که قبلا به خوبی می دانسته عاجز می ماند،پدید های که روان شناسان ان را «اضطراب امتحان» می نامند.گاهی احساس گناه و اضطراب شاگرد قبل از و بعد از امتحان حالت روانی کودک را مختل می کند،به طوری که ممکن است دچار اختلال روانی شود.
معلم نباید از نمره به عنوان وسیله ای به عنوان ترغیب دانش

آموز به برتری یا غلبه بر دیگران یا وسیله ای به منظور ایجاد تبعیض میان دانش آموزان استفاده کند.نتیجه زیان آور چنین روش نمره دهی ،بیش از همه متوجه افراد کم استعداد کلاس است،زیرا این افراد به علت محدود هایی ذهنی قادر به رقابت با سایر هم کلاسی های خود نیستند و از این بابت دچار احساس حقارت و شکست شدید خواهند شد. از طرف دیگر ناکامی و تعارض ناشی از تبعیض در نمره دادن میان دانش آموزان ،سازگاری کودکا

ن باهوش و پر استعداد را در کلاس تحت تاثیر قرار می دهد وممکن است به پرخاشگری و رفتارهای تخریبی بینجامد.
به طور کلی آموزگار باید سوالات امتحانی را طوری طرح کند که همه دانش آموزان به نوعی احساس موفقیت کنند، چون موفقیت تجربه ای مفید و سازنده است و باعث تشویق احساس اعتماد به نفس و ایجاد تعادا روانی در کودک می گردد.همچنین نمره باید به عنوان شاخص موفقیت فعلی دانش آموز معرفی شود،نه نشانه شکست ها و بی کفایتی های شخصی.
انضباط و جو عاطفی کلاس
موضوعی که پیوسته و جود داشته و در سالیان اخیر مجدداً مطرح شده است،نگرانی هایی است که نسبت به انضباط کلاس و رابطه متقابل آن با بهداشت روانی دانش آموزان ابراز می شود.رابطه متقابل شاگرد –معلم جو عاطفی کلاس را تشکیل می دهد. براین اساس ابعاد رفتاری معلمان نسبت به کودک را می توان به صورت دو بعد پذیرش-طرد ، و آزاد گذاشتن – محدود کردن مطرح ساخت.میزان توجه و علاقه ای که معلک نسبت به دانش آموزان دارد بعد پذیرش – طرد خوانده می شود.
معلمان پذیرنده از خود عاطفه ،تایید، صمیمت و درک نشان می دهند.نظم و ترتیب از نظر انان شامل ستایش و تشویق است و از تنبیه بدنی استفاده نمیکنند.در چنین محیطی معلم وشاگرد عاقلانه ترین راه را برای انجام امور آموزشی انتخاب می کنند،باهم درتعیین و تنظیم اهداف تربیتی مشورت می نمایند،درباره مطالب درسی بحث می کنند، به افکار و عقاید همدیگر احترام می گذارند و کارها مطابق با استعدادهای و تمایلات ،

میان شاگردان تقسیم می شود.معلمانی که طرد کننده اند،دانش آموزان را تایید نمی کنند،آنها را تنبیه می کنند و رفتار سردی با ایشان دارند.در چنین شرایطی به رشد و پیش رفت دانش آموزان اهمیت داده نمی شود و علاقه ،استعداد و احتیاجات انان مورد توجه قرار نمی گیرد.
میزان خود مختاری و آزادی یی که آموزگاران به شاگردان خود میدهند ، بعد آزاد گذاشتن – محدود کردن را تشکیل می دهند . معلم معتقد به آزاد گ

ذاری، به کودک امکان فعالیت در کلاس را می دهد ، به او اجازه تصمیم گیری داده، وی را در انجام تصمیماتش آزاد می گذارد.
چنین معلمی قواعد انضباطی اندکی برقرار می کند و پیوسته شاگرد را تحت فشار نمی گذارد.البته این ازاد گذار ی به معنای دخالت وخودداری از راهنمایی کودک نیست؛ زیرا در چنین رابطه ای است که شاگرد به اصطلاح آزاد، خود را تسلیم تمایلات نفسانی خویش می نماید و بد اموزی ها شکل می گیرد.
از سوی دیگر معلم محدود کننده، شاگردالن را به شدت تحت کنترل دارد.او مانند یک دیکتاتور کلاس را اداره می کند و جو عاطفی کلاس به هیچ وجه برای رشد و اعتلای فکری شاگردان مساعد نیست. آن چه معلم می گوید صحیح است و ان چه دانش اموز اظهار می دارد غلط و بی پایه و اساس تلقی می شود.کودکان باید بی چون و چرا دستورهای معلم را اجرا کنند و به سخنان او گوش فرا دهند.
در چنین جوی شخصیت دانش اموزان مورد احترام نیست و معلم به افکار و نیازهای انان وقعی نمی نهد.غالیا در چنین محیطی شاگردان از ترس ظاهراً ساکت و آرام اند، ولی واقعا در هیجان و اضطراب به سر می برند و به صورت های مختلف در مقابل معلم موضع می گیرند و موجبات ناراحتی او را فراهم می آورند.در نهایت چنین روابطی سلامت روانی کودک و معلم را تحت تاثیر قرارداده، حلقه معیوبی از روابط ناسازگار به وجود می آورد.
کشمکش ها و تعارضات روانی معلم در زندگ

ی شخصی
معلمی که با خود راحت نیست قاعدتا با کودک نیز راحت نخواهد بود0کشمکش های درونی حاصل از مشکلات اقتصادی ،شغلی و خانوادگی معلمان به نحوی می تواند روی دانش اموزان جا به جا شود و کودک معصوم قربانی تمایلات خشونت آمیز و تکانه های ناخودآگاه آنان گردد.
به طو رکلی ،در نظر کودک زندگی و شخصیت معلم مرموز می نماید.او تصویری مثبت از نقش معلم و وظایفش در دنیای کوچک و رویایی خویش جا

ی داده ،انتظار دارد معلم به عنوان نماد آگاهی و دانش ،عالی ترین عواطف انسانی را متوجه او سازد.ولی وقتی با این تصور ذهنی پیشین به موجود برخورد می کند که نه تنها نسبت به خواست های نامعقول خویش اگاهی ندارد،بلکه تعارضات شخصی خویش را در روابط متقابل خود دخالت می دهد،کاخ آروزهایش فرو می ریزد و دیگر معلم ان شخصیتی نمی نماید که شایسته احترام باشد.اموزگار آگاه ،دلسوزو مهربان جای خود را به فردی خود خواه و متکبر می دهد که بجز ارضای کمبودهای روانی خود به چیزی دیگر نمی اندیشد.
گاهی برخوردها متناقض معلم را چنان تصویر دو گانه ای در ذهن پاک کودک منعکس می سازد که دانش آموز نه تنها در ذهن از نقش ثابت دیگران نیز مفهومی نمی یابد.برای او معلم موجودی هم خوب و هم بد است، زمانی مهربان و زمانی دیگر خشن.نتیجه این که چون کودک یا شناخت محدود خود نمی تواند به حل این معما بپردازد،دچار دوگانگی عاطفی نسبت به معلم می شود و ناسازگاری او می تواند سرپوشی بر احساس گناه و تعارضات حاصل از افکار و عواطف دوگانه نسبت به معلم باشد.
آنچه از ارتباط متقابل معلم – شاگرد در بالا گفته شد،می تواند تاثیر تعیین کننده ای برنگرش و رفتار کودک در قبال مدرسه داشته باشد،به طوری که اگر به هر دلیل ممکن در این رابطه به وجود آید این مسئله نه تنها در پیشرفت تحصیلی ،رشد اجتماعی و عاطفی دانش آموزان تاثیر جبران ناپذیر دارد،بلکه ممکن است به شکل گیری نوعی اختلال روانی به نام اختلال هراس از مدرسه یا خود داری از رفتن به مدرسه در دانش آموز منجر گردد که در این صورت انجام اقدامات درمانی به توسط روان شناس و روان پزشک ضروری است.

با توجه به اهمیت موضوع لازم است اموزگاران گرامی در جهت ایجاد فضای آموزشی و تربیتی مناسب برای رشد و شکوفایی استعدادهای نونهالان،اصولی را به شرح زیر در رابطه با دانش آموزان رعایت کنند.
1- معلم خوب در رابطه خود با داش آموزان همدلی

،گرمی و صمیمت نشان می دهد و رابطه ای اطمینان بخش،توام با احرتام متقابل با آنان ایجاد می کند.
2- معلم کارآمد از سلامت روانی کافی برخوردار است و براین اساس سعی می کند رابطه متقابل سازنده ای با دانشآموزان برقرار کند تا به دنبال این ارتباط جنبه های مثبت شخصیت طرفین رشد واعتلا یابد.
3- معلم خوب آموزش را در جهت ارضای عقدهای روانی خویش به کار نمی گیرد ،بلکه با برخوردهای صحیح و منطقی سعی در شکوفا ساختن استعدادهای بالقوه دانش آموزان و بهبود بخشیدن سازگاری آنان با جامعه دارد.
4- معلم آگاه مواد درسی را برکودکان تحمیل نمی کند و از این طریق مانعی در راه شکوفایی استعدادهای نهفته انان نمی آفریند.
5- معلم دقیق با کودکان به اقتضای وضع روحی و شرایط سنس آنان رفتار می کند و انتظارات و خواست هایش متناسب با توانایی های واقعی و شرایط زندگی هر یک از دانش آموزان است.
6- معلم فهیم مقاومت های ،بی توجهی ها و ناسازگاری های رفتاری کودک را در کلاس نشانه وجود مشکلات در محیط زندگی(مدرسه و خانه)

او می داند.او به رفتار های گوشه گیرانه و غیر اجتماعی کودک حساس است و با رفتارهای نامطلوب خود این مشکلات را تشدید نمی کند.
7- معلم خوب و مهربان تقویت رفتارهای مطلوب و حذف پاداش به هنگام بروز رفتارهای نامناسب را جایگزین تنبیه بدنی و سرزنش کودکان می سازد.

8- معلم شایسته در روش های انظباطی خود پذیرنده ای آگاه و آزاد گذارنده ای دقیق و حساس است.

9- معلم خوب اشتیاق و رغبت به درس و کسب علم و دانش را از طریق تبادل عاطفی به دانش اموزان انتقال میدهد.

منابع قرآن کریم
خمینی،روح الله ،تفسیر امام خمینی .تهران:حزب جمهوری اسلامی.
کلینی،محمدبن یعقوب(1363) .اصول کافی.تهران:دارالکتب الاسلامیه.
شعاری نژاد،علی اکبر .مبانی روان شناختی تربیت.
نلسون،ر.ایزرایل(1369).اختلال های رفتاری کودکان.
ترجمه م .تقی منشی طوسینتشارات آستان قدس رضوی.
شاملو،سعد(1367).بهداشت روانی.ت

هران :انتشارات شرکت سهامی چهر.
شعاری نژاد،علی اکبر(1367).روانشناسی رشد.تهران:انتشارات اطلاعات.
عظیمی،سیروس (1363).روان شناسی کودک.تهران:انتشارات دهخدا.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله روند تاریخی شکل گیری تبریز در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله روند تاریخی شکل گیری تبریز در pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روند تاریخی شکل گیری تبریز در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله روند تاریخی شکل گیری تبریز در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله روند تاریخی شکل گیری تبریز در pdf :

روند تاریخی شکل گیری تبریز
از دوره صفویه تا اواخر دوره قاجار

شاه اسماعیل پس از تصرف شهر تبریز در سال 906 ق. دست به اعمال خشونت آمیزی زد و چون نسبت به بزرگان آق قویونلو که در کشته شدن شیخ حیدر دست داشتند کینه داشت، دستور داد استخوانهای آنان را از زیر خاک بیرون آورده آتش بزنند. کاترینوزنو در این باره چنین نوشته است: ” روز دوم خود را به دروازه تبریز رساند [شاه اسماعیل] و چون با مقاومتی مواجه نشد آنجا را گشود و به باد یغما گرفت و فرقه مخالف را تار و مار کرد. سپس چون می خواست از سرداران و بزرگانی که با شیخ حیدر در نبرد دربند پیکار کرده و در مرگ او دست داشته بودند، انتقام گیرد دستور داد تا جسدهایشان را از گور بیرون آورند و بر سر بازرا بسوزانند.69 بازرگان ونیزی دیگری در این مورد چنین اظهار داشته است : “سپس روی به سوی تبریز نهاد (شاه اسماعیل) و در آنجا با هیچ مقاومتی روبرو نشد. با اینهمه بسیاری از مردم شهر را قتل عام کرد. حتی کسانش زنان آبستن را با جنینهایی که در شکم داشتند کشتند. مزار سلطان یعقوب و بسیاری از امیرانی را که در نبرد دربند شرکت جسته بودند نبش کردند و استخوانهایشان را سوختند;. و مرتکب بسیاری فجایع دیگر شدند.”70

حسن بیک روملو در کتاب احسن التواریخ درباره ورود شاه اسماعیل به شهر تبریز می نویسد: “خاقان اسکندرشان بعد از فراغ خاطر از جانب دشمنان در آن منزل نزول فرموده روز دیگر علم عزیمت به طرف دارالسلطنه تبریز برافراخت، سادات و اکابر آن بلده چون سعادت و اقبال استقبال نموده به شرف تقبیل انامل فیاض مفتخر و سرافراز شدند و مراسم نیاز و نثار بجا آوردند و آن حضرت در کمال عظمت در دارالسلطنه تبریز که مستقر سریر سلطنت و مرکز دایره خلافت پادشاهان عالیشان است استقرار فرموده و به لعمات آفتاب عدل و کرم متوطنان آن ولایت از ظلمات ظلم باز رهانید، حامی رعایتش رعایای بیچاره را از آسیب خدنگ حوادث که روزگار در کمان ترکمان بی سر و سامان نهاده بود نجات داد; هم در اوایل جلوس امر کرد که خطبای ممالک خطبه ائمه اثنی عشر علیهم صلواه الله الملک الاکبر خوانند. اشهدان علیا” ولی الله و حی علی خیرالعمل که از آمدن طغرل بیک بن میکائیل بن سلجوق و فرار نمودن بساسیری که تاریخ تا سنه مذکور 456 سال است از بلاد اسلام برطرف شده بود با اذان ضم کرده بگویند”.71

تبریز در دوران حکومت شاه اسمایل چندان توسعه نیافت و بنای ارزشمندی در آن احداث نشد چون بیشتر دوران حکومت این شاه به جنگ و جدال سپری شد و بخش هایی از ایران به خصوص تبریز همواره در معرض هجوم عثمانی قرار داشت.

یک بازرگان گمنام ونیزی که شهر تبریز را در زمان شاه اسماعیل دیده آن را چنین توصیف کرده است: “به نظر من محیط این شهر بزرگ نزدیک به بیست و چهار میل است و مانند ونیز بارو ندارد. دارای کاخهای بزرگی است که یادگار شاهانی است که بر ایران فرمانروا بوده اند و خانه های باشکوه بسیار دارد. دو رود از میان تبریز می گذرد و در نیم میلی بیرون از شهر به سوی مغرب رود بزرگی روان است که آبی شور دارد و پلی سنگی بر آن زده اند. در تمام نواحی چشمه هایی دیده می شود که آب آنها از کاریز می آید. درون کاخهای شاهان گذشته را بنحوی شگفت انگیز آراسته و از بیرون با زر و رنگهای گوناگون

پوشانده اند و هر کاخی را مسجدی و گرمابه ای جداگانه است که آنها را نیز زراندود کرده و با طرحهای ظریف و زیبا زینت داده اند. هر فرد تبریزی درون اطاق خود را سراپا گچ بری و به طرحهای گوناگون با شنگرف آراسته است. بسیاری از مسجدها را نیز چنان ساخته اند که تحسین بینندگان را برمی انگیزد. از جمله مسجدی است که در وسط شهر چنان خوب ساخته اند که نمی دانم چگونه به شرح و توصیف آن پردازم، اما در هر حال می کوشم که بنحوی این کار را انجام دهم. این مسجد “عمارت عالی قاپو” نامیده می شود و بسیار بزرگ است اما هرگز قسمت میانه آن را نپوشانیده اند;. از این گذشته شهر تبریز مزایای مهم دیگری دارد. از همه مهمتر آنکه با وضع بسیار نیکو در دشتی پهناور در جهت مشرق قرار دارد، در محلی که

گویی مانند روزنی کوچک در دامنه کوهی بلند پدید آمده است اگرچه این کوه متعلق به سلسله جبالی است که به مسافت ده میل در سوی مشرق کشیده شده است. در سوی مغرب دشتی دیگر قرار دارد که بسیار پهناور است و به مسافت سه میل از شهر امتداد دارد; تبریز نیز به باغهای متعددی آراسته است که گیاهان عادی در آنها یافته می شود مانند کلم و کاهو و سبزی خوردن و دیگر سبزیها نظیر آنچه در ونیز بدست می آید مانند شلغم و هویج و پیازچه و مرزنگوش و جعفری و اکلیل کوهی. در تبریز برنج بسیار و گندم و جو فراوان است;.. آمد و شد در شهر بسیار است و ابریشم از هر نوع خام و مصنوع یافته می شود. ریوند، مشک، لاجورد و مروارید هرمز از هر نوع و رنگ دریاچه بسیار زیبا، اعلاء، پشمینه ها و دیگر پارچه هایی که از حلب و بروصه و قسطنطنیه می آورند به چشم می خورد. حریر سرخ از تبریز به حلب و عثمانی می برند و در عوض قماش و نقره می گیرند و می آورند.”72

امپراطوری عثمانی از آغاز دوره صفویه یکی از مهمترین دشمنان ایران به شمار می رفت و بارها بخش هایی از خاک کشور ما را به تصرف خود درآورد، از جمله در دوره شاه اسماعیل، سلطان سلیم عثمانی به سال 920ق. در جنگی که در چالران روی داد سپاه شاه اسماعیل را شکست داد و به تبریز وارد شد و شهر را تصرف کرد. سلطان سلیم پس از غارت خزانه

شاهی و یک هفته اقامت در شهر، تبریز را ترک کرد73 و هنگام خروج از شهر گروهی از هنرمندان و صنعت گران ماهر و پانصد بار از خزانه شاهی را با خود برد. شاهزاده نادر میرزا از این واقعه در کتاب تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز چنین یاد کرده است : “سلطان پس ازین فتح به تبریز آمد خرابیها کرد چون جلادت و مردانگی پادشاه ایران می دانست که بزودی بر او خواهد تاخت آنجا نماند و به قسطنطنیه رفت آذربایجان از خصم خالی شد.”74

سلطان سلیم پس از ورود به شهر و تصرف آن نامه ای بدین مضمون خطاب به اهالی شهر منتشر کرد: “اکابر و اعیان بلده تبریز سیمااقضی قضاهالمسلمین اولی ولاه الموحدین، معدن الفضل والیقین شمس الدین قاضی احمد دامت فضائله به عواطف و مراحم شاهانه اختصاص داشته بدانند که ; عنایت و شفقت حضرت علیه ما درباره عامه رعایا که ودایع خالق برایااند فوق الحد است و از اکابر و اصاغر یکی مخالفت نکرده همه در مقام خدمتکاری و جان سپاری ثابت قدم و راسخ دم باشند تا در

ظل ظلیل سعادت فرجام از تف حوادث ایام آسوده حال شوند و هر که از مطاوعت رعایا که ودایع خالق برایااند به عنایت و مراحم پادشاهی مخصوص گشته بدانند که در این ولا، عرضه داشتی از دست شما به پایه سریر اعلی در رسید. مضمونش معلوم رای نواب کامیاب شد. به سوی فخر أمراءالاکراد زاهدبک، حکم جهان مطاع نوشته شد که مزاحم شما نشود و شما نیز د محافظت مجد باشید ان شاءالله العزیز عن قریب داروغه از غلامان درگاه عالی خواهد رسید تحریرا” فی التاریخ المزبور.[دوم رجب 920] “.75

شاه اسماعیل تا سال 930ق. سلطنت کرد. خواند میر در کتاب حبیب السیر تبریز را در سال 930ق. چنین توصیف می کند: “درین تاریخ یعنی ثلثین و تسعمائه هجری بیمن معدلت نواب کامیاب شاهی، تبریز معمورترین بلاد ربع مسکون است و بواسطه وفور عمارات و زراعت، غیرت افزای چرخ بوقلمون، گویا کلمه ادخلوها بسلام امنین آیتیست در شأن او و کریمه جنهعرضهاالسموات کنایتیست از فسحت ساحت جنت نشان او;. در تبریز باغستان فراوانست، اکثر اثمار اشجارش در لطافت

رشک میوه بستان جنان اما هوایش در زمستان بغایت سرد می شود چنانکه در بعضی از سنوات برودت هوا و کثرت بارندگی بمرتبه یی می رسد که دو سه ماه مردم بسهولت تردد نمی توانند کرد، بنابراین در زمستان تبریزیان آذوق و سایر ضروریات آن فصل را در خانه هایی که در زیر زمین ساخته اند ترتیب می نمایند و در وقت دم سردی دی در آن منازل نشسته بفراغت اوقات می گذرانند.”76

پس از فوت شاه اسماعیل در سال 930ق. شاه تهماسب به جای پدر به تخت سلطنت نشست اما در زمان او نیز اقدامات عمرانی قابل توجهی صورت نگرفت.

در سال 941ق. سپاهیان سلطان سلیمان اول به فرماندهی ابراهیم پاشا، وارد تبریز شدند، و سلطان سلیمان نیز شخصا” به آنها پیوست. ابراهیم پاشا برای محکم کردن موقعیت سپاهیان در نزدیکی شام غازان اردو زد و بنای قلعه مستحکمی را پی ریزی کرد و الامه تکلو را به حکومت آذربایجان منصوب کرد. شاه تهماسب در این زمان در هرات سرگرم جنگ با ازبکان بود اما پس از شنیدن این خبر به جمع آوری سپاه پرداخت و به سوی تبریز حرکت کرد. سلطان سلیمان به دلیل سرمای شدید و نبودن آذوقه چهارده روز بیشتر در تبریز نماند و عقب نشینی کرد و تبریز بار دیگر در اختیار ایرانیان قرار گرفت .77

در سال 955ق. سلطان سلیمان پس از پانزده سال برای دومین بار به تحریک القاص میرزا برادر شاه تهماسب که به عثمانی پناهنده شده بود، به ایران حمله کرد. شاه تهماسب که آماده نبرد نبود، در شنب غازان اردو زد و سپاهیانش را گرد آورد و گروهی را پیشاپیش فرستاد تا سر راه دشمن را از تبریز تا مرز کشور عثمانی، آتش بزنند و از غله و گیاه پاک کنند. در احسن التواریخ چنین نوشته شده است: “قنوات و کاریزها را مردمان تبریز مسدود ساختند. چنانچه آن مقدار آب که جهت آشامیدن ایشان کفاف تواند نمود میسر نبود;. در عرض چهار روز که [عثمانی ها] در تبریز بودند علیق الاغان و شتران از برگ و پوست درختان می گذشت و در چهار روز، موازی پنج هزار اسب و استر و شتر به چراگاه عدم شتافتند;.”78 سرانجام سلطان سلیمان از تبریز بیرون رفت و عقب نشینی کرد.

 

نادر میرزا شرح این واقعه را چنین می نویسد: “تبریزیان کوچه بندی کردند عامه را با لشکر پادشاهی از کجا طاقت رزم است. بناچار مغلوب و منهوب شدند. اعیان تبریز نزد عثمان پاشا گرد آمدند. سردار امان داد چون عثمان پاشا از شجاعت مردم تبریز آگاه بود سختی بیک سو نهاد. تبریزیان پنهانی از لشکر عثمانی همی کشتند و برخی با مال و عیال خود هجرت کردند. سردار به چرنداب قلعه [ی] بس متین بساخت. لشکر ایران به قلل کوه سرخاب بودند و هیچ پروا نداشتند، چون [عثمان پاشا] از کار قلعه بپرداخت جعفرپاشای آخته را کوتوال گذاشت. به خونخواهی عثمانیان که تبریزیان را کشته و اجساد آنان بخلاب و پارگین

ها انباشته بودند برخاست حکم بقتل عام کرد. یکروز آن لشکر بزرگ مردم شهر بدم شمشیر گرفتند و دود از تبریز برآورده هر چه یافتند بردند و هر که دیدند کشتند تا بشفاعت بعضی امان داد. هر که از دم تیغ جسته بود پراکنده شد. عثمانیان بطمع مال مدفون بنیان سرای ها برانداختند این شهر ویرانه شد”.79در آن هنگام سپاهیان قزلباش به سرداری حمزه میرزا به سپاه عثمانی یورش برده و سپاه دشمن را از هم پاشیدند، اما در شرایطی که کار جنگ به سود ایرانیان رو به پایان بود، حمزه میرزا کشته شد و سپاه عثمانی شجاعت یافته و سرنوشت جنگ را تغییر دادند و پیروزی سپاه عثمانی مسلم شد.

نزدیک بودن تبریز به خاک عثمانی و لشکرکشی های متعدد عثمانیان برای تصرف این شهر، شاه تهماسب و سران حکومت او را در مناسب بودن تبریز به عنوان پایتخت کشور، به تردید و دودلی گرفتار کرد. بدین جهت برای آن که پایتخت از خطر تصرف عثمانی مصون بماند، مصلحت را در آن دیدند که پایتخت را به شهری دور از دسترس عثمانی ها و ازبک ها انتقال دهند و چون شهر قزوین دارای این شرایط بود، آن را به پایتختی برگزیدند و پس از خروج سلطان سلیمان خان از تبریز به سال 955ق. قزوین به طور رسمی دارالسلطنه ایران شد. این اقدام گذشته از جنبه های سیاسی و نظامی، تحت تأثیر این عامل نیز بود که مردم تبریز از شاه تهماسب و سران قزلباش دل خوشی نداشتند، زیرا علاوه بر کشتارهای شاه اسماعیل در تبریز، مردم از آن جهت که شاه تهماسب چند مرتبه شهر را در برابر هجوم عثمانی ها ترک نموده و از آن دفاع نکرده بود، سخت دلگیر بودند و ظاهرا” خود شاه نیز از این امر آگاهی داشت.

وین چنتو آلساندری سفیر ونیز که در سال 975ق. در قزوین بود، در سفرنامه خود به این موضوع چنین اشاره کرده است: ” البته این مطلب درست است که مردم تبریز به قدر مردم دیگر شهرها این همه عشق و احترام برای شاه تهماسب قائل نیستند، زیرا می گویند که شاه آنجا را ترک گفته و به قزوین رفته است تا در آنجا اقامت کند زیرا دیده است که چنانکه دلخواه اوست در تبریز مورد احترام نیست”.80

در سال 962ق. نخستین قرارداد صلح میان سلطان سلیمان عثمانی و شاه تهماسب منعقد شد که نزدیک به سی سال محترم شمرده شد. شاه تهماسب مدتی بعد گوشه نشینی اختیار کرد و حدود بیست سال در قزوین ماند و از آن شهر خارج نشد و دیگر به تبریز نرفت.

وین چنتو آلساندری وضعیت شهر تبریز را این گونه توصیف کرده است: “مردم تبریز به دو دسته که یکی نعمتی خوانده می شود و دیگری حیدری تقسیم شده اند و این جماعت در نه محله سکونت دارند یکی در پنج محله و دیگری در چهار، و عده ایشان در حدود دوازده هزار تن است. این فرقه ها پیوسته با هم دشمنی می نمودند و همدیگر را کشتار می کردند و نه شاه می توانست از این کار ممانعت کند و نه دیگران زیرا سی سال بود که این دو دسته از هم نفرت یافته بودن. البته می توان

گفت که کدخداهای محلات بیش از شاه در شهر قدرت دارند زیرا اختلاف و ناسازگاری ایشان با عمال دیوانی از اینجا آغاز شد که بهای گوشت اندکی بالا رفت و رؤسای محلات به کاخهای امرا رفتند و ایشان و چاکرانشان را کشتند و سرهایشان را به کاخ سلطنتی بردند. رؤسای محلات این کار را پنهانی انجام ندادند و از این رو از آن هنگام هیچ کوششی برای محدود کردن آزادی ایشان معمول نشده است بحدی که آنان در سابق بعضی امرا را فقط برای حفظ امتیازات خود کشته اند.

ار آنجا که تبریز پایتخت سراسر شاهنشاهی ایران است چنین می نماید که باید سخنی چند درباره آن بگویم. این شهر واقع در دشتی پهناور است که در نزدیکی چندین تپه قرار دارد و مجاور مکانی مرتفع است که در گذشته دژی کهن در آنجا ساخته بودند و اکنون ویرانه هایش بر جای است. محیط شهر اگرچه حصار ندارد پانزده میل بلکه بیشتر و به شکل مستطیل است. از محلی به نام نسا تا دروازه شهر که از آنجا به قزوین می روند به مسافت یک روز کوتاه راه است اما در این فاصله باغهای بیشمار و فضاهای باز به چشم می خورد. عده کوچه های تبریز چهل و پنج است و در هر کدام صفی از درختان دیده می شود چنانکه می توان گفت که هر کوچه ای را باغی است. میوه های تبریز از خوبی و شادابی بهتر از میوه های هر کشور دیگر است. این شهر شهری است بازرگانی زیرا از سراسر کشور کالا و کاروان به آنجا وارد می شود اما جنگ لطمه فراوان به تجارت آن زده است.”81

در سال 993ق. اوزدمیراوغلی عثمان پاشا، وزیر سلطان مراد سوم با چهل هزار سرباز به سوی تبریز حرکت کرد و در طول راه جغاله اوغلی حاکم وان نیز با شش هزار سپاه به او پیوست. این سپاهیان در پی عبور از چالدران و صوفیان، تا شام غازان پیش رفتند و پس از نبردی با سپاهیان ایران، سرانجام وارد تبریز شدند و عثمان پاشا به خونخواهی سربازانی که از دست داده بود، سه روز به قتل و غارت پرداخت؛ از سوی دیگر سربازان ایرانی به فرماندهی حمزه میرزا در اطراف شهر موضع گرفته و با حمله های متعدد سپاهیان عثمانی را آسوده نمی گذاشتند. عثمان پاشا برای دفاع از شهر قلعه مربع شکلی احداث کرد که طول باروهای آن 12700 ذرع بود. این قلعه که در مدت سی و شش روز ساخته شد، در محل دولتخانه قدیم و در دل شهر قرار داشت و می توانست 45000 نفر را پذیرا شود.82

مدتی بعد عثمان پاشا از دنیا رفت و جغاله اوغلی جانشین او شد. ایرانیان با استفاده از موقعیت پدید آمده، ضمن حمله های متعدد به عثمانی ها شهر را به محاصره درآوردند. در این اثنا سلطان مراد سوم فرهاد پاشا را برای کمک به جغاله اوغلی روانه تبریز کرد اما ایرانی ها سرانجام پس از چهل و هشت جنگ کوچک و بزرگ دست از محاصره شهر برداشتند و در سال 998ق.(1590م) شاه عباس و سلطان مراد سوم صلح نامه ای امضا کردند که بر اساس آن شهرهایی که عثمانی ها در ماورای قفقاز و مغرب ایران به دست آورده بودند به آنان واگذار شد.83

شاه عباس که در سال 998ق. و پس از مرگ شاه تهماسب به سلطنت رسیده بود، همواره از قرارداد شوم ایران و عثمانی که به ناچار آن را پذیرفته بود، ابراز ناراحتی می کرد و در پی فرصت مناسبی بود تا مناطق از دست رفته را بازپس بگیرد. در سال 1012ق.(1603م) ضعف و ناتوانی سلطان محمد سوم امپراتور عثمانی و بی نظمی سپاه او و اختلافاتی که در میان فرماندهان وی به وجود آمده بود، باعث از هم پاشیدگی نیروی نظامی عثمانی شد. شاه عباس با توجه به این موضوع، فرصت را غنیمت شمرد و با سپاهیان ورزیده و کار آزموده خود که به سلاح های آتشین مجهز شده بودند به سوی تبریز حرکت

کرد و پس از دوازده روز خود را به تبریز رسانید و به نبرد با علی پاشا فرمانده عثمانی پرداخت و پس از شکست سپاهیان وی، وارد شهر شد و به عثمانی ها اجازه داد که به وطن خود برگردند.84اما اهالی تبریز که در مدت بیست سال اسارت از سپاهیان عثمانی آزار فراوان دیده بودند، دست به انتقام زده و در داخل و خارج شهر گروه بسیاری از آنان را به خاک و خون کشیدند، شاه عباس نیز مردم را به تخریب آثار حکومت عثمانی دعوت کرد و طی چند روز، قلعه ای که توسط عثمانی ها ساخته شده بود به همراه تعدادی از خانه ها و کاروانسراها و دکان ها و گرمابه ها و بسیاری جاهای دیگر به کلی ویران شد.

در سال 1019ق. در زمان حکومت سلطان احمد سوم، عثمانی ها به منظور فتح تبریز به سوی این شهر حرکت کردند و خود را تا حوالی آن رساندند. شاه عباس که آماده دفاع شده بود، با گروهی از قزلباشان در استحکامات شمالی کوه سرخاب قرار گرفت، اما گویا به سبب نزدیک بودن فصل سرما و کمبود آذوقه دست به عقب نشینی زد. این مسئله موجب شد که قلعه ای جدید در نزدیکی کوه سرخاب در ربع رشیدی ساخته شود، پس از مدتی نیز قراردادی در سال 1022ق. بین ایران و عثمانی منعقد شد که براساس آن بخش هایی که در قرارداد پیشین از ایران جدا شده بود، به ایران بازگردانده شد.پنج سال بعد در سال 1027ق. عثمانی ها طی یک حمله بخش هایی از کشور را تصرف کردند، اما سرانجام از سپاه ایران شکست خوردند و قراردادی با تأکیید بر مفاد قرارداد سال 1022 ق.به امضا رسید.

سلطان مراد چهارم نیز در سال 1045ق. در دوره شاه صفی جانشین شاه عباس به ایران حمله کرد و طی سه روز بخشهایی از تبریز و برخی بناهای آن و همچنین قسمت هایی از باروی شهر را ویران نموده و سپس شهر را ترک کرد.85

تاورنیه سیاح فرانسوی که در عهد شاه صفی به ایران سفر کرده و از تبریز گذشته بود درباره این شهر چنین نوشته است: “مملکت حاصل خیزی است غله و علف بحد وفور بعمل می آید و همه قسم سبزیجات برمی دارد. عقیده بعضی این است که تبریز همان اکباتان پایتخت مملکت مد است، و هنوز هم شهر بزرگ پرجمعیتی است که در میانه عثمانی و دولت روسیه و هندوستان و ایران واقع شده است. عده کثیری تجار و مقدار وافری مال التجاره در آنجا هست، خصوصا” ابریشم که از گیلان و

نقاط بآنجا حمل میشود;. پول در آنجا بیش از سایر نقاط آسیا در گردش و جریان است; رودخانه کوچکی از وسط شهر تبریز میگذرد که آبش هم بقدر کفایت خوب است و سه پل یک چشمه روی آن بنا شده که بواسطه آنها از این طرف شهر بطرف دیگر رفت و آمد می نمایند. این رودخانه را میتوان یک نهر یا مسیلی نامید که گاهی طغیان کرده یک قسمت شهر را خرا

ب کرده آسیب بسیار وارد میآورد; غالب ابنیه شهر تبریز از آجریست که در آفتاب پخته شده است و خانه های اغلب معتبرین آنها دو طبقه است. بام و پوششهای ابنیه مسطح بشکل مهتابیست. از طرف داخل طاق زده و با کاهگل اندود شده که بعد با آهک روی آن را سفید میکنند در سنه 1638 تمام شهر بدست سلطان مراد امپراطور عثمانی خراب شد;. اما مدت قلیلی لازم است که دوباره تعمیر شود. بازارها و کاروانسراهای عالی برای مال التجاره بنا کرده اند که اغلب دو طبقه است، و بهترین آنها کاروانسرای میرزا صادق رئیس مالیه است که یک بازار و یک مسجد و مدرسه ساخته است و برای آنها موقوفات خوب با عایدات زیادی مقرر داشته است.

شهر تبریز بواسطه تجارت بزرگ یکی از معروفترین شهرهای آسیا است با عثمانی و اعراب و گرجیها و منگرلی ها و ایران و هندوستان و دولت مسکوی تاتارها دایما” تجارت دارد و بازارهای آن که تمام سرپوشیده است همیشه پر است از امتعه

نفیسه و برای ارباب صنایع بازارهای علیحده مخصوص دارد. صنعت گران آن اغلب آهنگر هستند که بعضی اره و بعضی تبر و بعضی سوهان و بعضی چخماق برای آتش زدن تنباکو و توتون میسازند بعضی ها هم قفل ساز هستند یعنی فقط از آهن آلات که بکار در و پنجره میاید قفل میسازند، زیرا که مشرق زمینی ها برای شب بند [کلون] در چوب استعمال میکنند. بعضی دوره گردها خم هستند که در همه جا چرخ ریسمان ریسی و گهواره و امثال آن می سازند. جمعی زرگر هم دارد که غیر از

انگشترهای بدترکیب نقره ای چیزی نمیتوانند بسازند. اما عده کثیری عمله جات ابریشم باف دارد که خیلی ماهر هستند و پارچه های قشنگ خوب می بافند عدد این صنعتگران بیشتر از همه اقسام آنها است ; در اطراف میدان بزرگ تبریز و مجاور آن بقیه آثار بناهای باشکوهی دیده میشود و چهار پنج مسجد را که در عظمت بنا بی نظیر هستند بخرابی واگذارده اند. یکی از آن مساجد که بهتر و عالی تر از سایر مساجد تبریز میباشد در خارج شهر سر راه اصفهان واقعشده است; بنای این مسجد بسیار عالی و نمای آن که پنجاه قدم ارتفاع دارد هشت پله از سطح زمین اطراف کرسی دارد، و از خارج دیوارهای آن

همه از کاشی اعلی برنگهای مختلف پوشیده شده است ; در میدان بزرگ تبریز و مجاور آن یک مسجد عالی و مدرسه و قصری دیده میشود که همه خراب شده و در شرف انهدام هستند. همه این بناهای عالی متروک مانده اند; نزدیک همان میدان کلیسائی هم متعلق به ارامنه هست که خراب شده و میگویند سنت هلنا یکپارچه از چوب اصل صلیب را به آنجا فرستاده بود; دسته ای از اشخاص اجیر شده اند که هر روز اول طلوع و غروب آفتاب در میدان تبریز مدت نیمساعت کنسرت;. از کوس و کرنا بدهند، در روی ایوانی کنار میدان صف کشیده بکار مشغول میشوند و این کار در همه شهرهای ایران معمول است.

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسی نقش و جایگاه معلم درایجاد وتقویت فره

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی نقش و جایگاه معلم درایجاد وتقویت فرهنگ اسلامی در مدارس در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی نقش و جایگاه معلم درایجاد وتقویت فرهنگ اسلامی در مدارس در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله بررسی نقش و جایگاه معلم درایجاد وتقویت فرهنگ اسلامی در مدارس در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله بررسی نقش و جایگاه معلم درایجاد وتقویت فرهنگ اسلامی در مدارس در pdf :

بررسی نقش و جایگاه معلم درایجاد وتقویت فرهنگ اسلامی در مدارس

مقدمه
یک معلم خوب ، در هر حال و در همه جا با یک اندیشه زندگی می کند و آن ، کسب بالاترین کیفیت آموزشی توسط هر دانش آموز است و در این بین ارزشیابی واقعاً‌ حیاتی ترین کار هر معلم است و چیزی است که می تواند تاثیری کلیدی بر نحوه بهبود و پیشرفت دانش آموزان داشته باشد . مهمترین اصل همخوانی آموزش و تربیت جهت تحقق نقش واقعی معلم در م

 

دارس جلوه گری می کند و این امر تربیت در فرهنگ اسلامی علاوه بر مفهوم پرورش ، شامل تزکیه و پرورش معنوی نیز می شود . پرورش ، عهده دار تحقق توانایی

های لازم در متربی برای اداره حیات فردی و اجتماعی خویش است ، ولی تربیت در عین مشتمل بودن بر همه این مفاهیم ، عهده دار حیات ملکوتی انسان نیز هست .
وقتی تربیت را این گونه معنا کنیم وسعت زیادی پیدامی کند و مستلزم دقت و هماهنگی مربی با متربی در سطح آموزش و یادگیری است . اینکه معلم با توجه به نقش و جایگاه ممتازش در جامعه چگونه و به چه شکلی در صدد تقویت فرهنگ اسلامی در مدارس بر می آید و امید به آینده ای روشن خواهد داشت .
به طور کلی واژه آموزش و پرورش در طیف گسترده ای از مفاهیم ،

روش ها و اصول از بالاترین سطح نظام آموزشی و پرورشی و تعامل بین یک متربی ، متعلم و مربی ومعلم رخ می دهد .
در این نوشتار مفاهیم کلیدی حائز اهمیت عبارتند از :
آموزش – پرورش – تربیت – تفکر خلاقانه – اثربخشی و کارایی

 

طرح مساله
دانش و مهارت معلمی را از چند جنبه می توان بررسی و تحلیل کرد و ما بر اساس تعیین موضوع نقش و جایگاه معلم در ایجاد وتقویت فرهنگ اسلامی در مدارس صرفاً جنبه تربیت دینی مطابق با فرهنگ اسلامی را مد نظر داشته چرا که این موضوع یکی از مهمترین رسالت ها و مسئولیت های معلمین در عرصه حیات آموزشی شان تلقی می گردد . پرواضح است

که معلمین به عنوان متولیان امر تعلیم و تربیت باید خود از ارزش ها و هنجارها پیروی کنند و از سجایای اخلاقی برخوردار باشند . اهمیت این شاخص از آن بابت است که معلمین بسیجی ، با اصول و ارزش های فرهنگ اسلامی سروکار داشته و بایستی خود عامل به آنها باشد در سوره لقمان آیه 13 آمده است :
و اذ قال لقمن لابنه و هو یعظم یبنی لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم .
لقمان با تلطف و زبان خوش ، با پندو اندرز و با استدلال پسر خود را ت

ربیت کرد و معلم باید این چنین به تربیت دانش آموزان خود همت بگمارد .

اهداف و دلایل انجام تحقیق
در بررسی هر موضوع تحقیق الزاماً محقق به دنبال اهدافی خاص پیرامون موضوع اصلی و یافتن راه های مناسب در جمع بندی از آن مطالب بوده است . ما نیز هدفهایی را که مطابق موضوع قابل بررسی و اجرا باشد و بتواند چشم اندازی روشن از آینده در جهت تحقق آموزش فرهنگی و دینی در نظام آموزش و پرورش باشد دنبال می کنیم .
مهمترین اهداف تحقیق حاضر عبارتند از :
1 – اهمیت نقش و جایگاه معلم در نزد خداوند و جامعه
2 – شناسایی راه های تقویت فرهنگ دینی و اسلامی در مدارس

3 – شناخت نقش معلم در تبیین مسائل اسلامی و فرهنگی نزد دانش آموزان
4 – تحکیم تفکر آموزشی و بسیجی معلمین و دانش آموزان مدارس

روش تحقیق و گردآوری اطلاعات
پژوهش علمی به سهم خود ، اهمیت فردی و اجتماعی قابل توجهی دارد . براین اساس در روش تحقیق کتابخانه ای ( اسنادی) جهت تهیه منابع شامل ( کتاب ومقالات) و طرح سوالاتی در خصوص موضوع اصلی و گردآوری اطلاعات محقق در صدد یافتن پاسخ های مناسب بوده است .
طرح سوالات ویژه :
برای شروع هر تحقیقی حقیقتا با توجه به موضوع تحقیق اهدافی مد نظر است و ب

ر اساس و موضوع سئوالاتی در ذهن محققق شکل می گیرد برای تحقیق حاضر نیز سئوالاتی به شرح زیر می باشد .
1 – نقش تعلیم وتربیت در آموزش و پرورش در افزایش فرهنگ اسلامی مدارس چیست ؟
2 – اساسا فرهنگ فردی معلم چه نقشی در ایجاد و تقویت فرهنگ اسلامی در مدارس دارد ؟
3 – در جایگاه تعلیم و تربیت چه ارتباطی بین ویژگیهای اخلاقی و اثر بخشی معلم در تقویت فرهنگ اسلامی مدارس دارد؟
4 – راه های تناسب و سازگاری معلمان و دانش آموزان در تحقق فرهنگ اسلامی چیست ؟
فصل دوم :
سیر تکامل حیات اجتماعی انسان :
نظری اجمالی بر سیر تکامل اجتماعی ، ما را کمک خواهد کرد که آموزش هر عصری را در ارتباط با سایر عوامل و نیازهای هر دوره ، به درستی ارزیابی کنیم . بر اساس منابعی که

در دسترس است پیدایش انسانهای ابتدایی در حدود یک میلیون سال قبل اتفاق افتاده است . انسانهای خشن گرسنه و سرگردان دوره پارینه سنگی ، از بام تا شام در جستجوی خوراک بودند و با گوشت جانوران شکار شده و یا میوه و ریشه گیاهان ، رفع نیاز می کردند و هنگام شب که وسیله پیدا کردن غذا مشکل می شد ، در پناه تخته سنگها و شکاف کوهها و لا به لای درختها ، به خواب می رفتند . انسانهای اولیه در مبارزه با قهر طبیعت و حیوانات وحشی ناتوان بودند ، ولی آنچه که باعث شد ، در روی زمین باقی بمانند ، زندگی دسته جمعی آنها بود .

همچنین ویژگی های خاص انسانها که بصورت اشتراکی ابتدایی زندگی می کرده اند ، و از نوعی تولید اقتصاد جمعی بهره می گرفته است . جماعتهای اشتراکی به تدریج از شکل گروه های اولیه نامنظم ، به جامعه طایفه ای یا خانوادگی تبدیل شدند . در اثر گسترش تمدن وتوسعه اجتماعات ، زندگی جمعی موجب شد که انسانها جهت رفع نیازهای خوددست به دست هم دهند و با همیاری یکدیگر در مسیر رسیدن به خواسته های مشترک کوشش نمایند .

اهمیت تاریخ آموزش و پرورش
تعیین گستره تاریخ کار آسانی نیست .و آنچه که مسلم است ، هر جامعه ای در هر دوره ای از حیات اجتماعی خود و متناسب با نیازمندیهای آن دوره ، از انسانهایی که عضو آن جامعه هستند ، مطالبات معینی دارد ، با این همه ، هر گاه به تاریخ آموزش و پرورش بسنده کنیم می توانیم هم صدا و با « و. و . بریکمن » میان دو نوع تعریف گسترده یا قلمرو آن ، یک تعریف محدود و دیگری تعریف وسیع ، تفاوت قائل شویم.

تعریف نخست تنها به برخی صورتهای نهادی ( مانند مدرسه ابتدایی و متوسطه ودانشگاه ) یادگیری فنون یا انتقال دانش ها مربوط است و تعریف دوم همه انواع رسمی و غیر رسمی تاثیر بر روی افراد یا گروه ها را شامل می شود و علاوه بر مدرسه به خانواده و کلیسا و رسانه های گروهی و باشگاه جوانان و مانند اینها توجه دارد . به علاوه همه پیامدهای فرایند رشد آدمی در جامعه از قبیل عقاید ( ایدئولوژی) و مدیریت امور مالی و سازمان و روش ها و محتوای آموزش و آثار عمل تربیتی و مانند اینها را لحاظ می کند . فراتر از این مقولات ، تاریخ آموزش و پرورش م

ی تواند به همه کشورها و همه دوره ها و از جمله دوره کنونی گسترش یابد . (آنتوان لئون ، 1380 : صص 29-30 )

اهداف کلی آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران :
کمال انسان در نظام تعلیم وتربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی است . این هدف غایی به اهداف زیر تقسیم می شود :

 

الف : اهداف اعتقادی
1 – ایجاد زمینه لازم برای خودشناسی و خداشناسی وتقویت روحیه حقیقت جویی
2 – تقویت ایمان و اعتقاد به مبانی اسلام و بسط بینش الهی بر اساس

قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) با مراعات اصول 12 و 13 قانون اساسی در مورد پیروان مذاهب اسلامی و اقلیتهای دینی .
3 – پرورش روحیه پذیرش حاکمیت مطلق خداوند بر جهان وانسان و اعمال این حاکمیت در جامعه بر اساس اصل ولایت فقیه .
ب: اهداف اخلاقی
1 – تزکیه و تهذیب نفس و رشد فضائل و مکارم اخلاقی بر اساس ایمان به خدا و تقوای اسلامی
2 – پرورش روحیه تعبد الهی و التزام عملی به احکام و آداب اسلامی
3 – پرورش روحیه اعتماد به نفس و استقلال شخصیت
4 – تقویت احساس کرامت اخلاقی و برانگیختن عزت نفس
5 – پرورش متعادل عواطف انسانی و همزیستی مسالمت آمیز

6 – پرورش روحیه نظم و انضباط
7 – پرورش روحیه مبارزه با بیکارگی ، بطالت و مشاغل کاذب
پ : اهداف علمی آموزشی
1 – تقویت روحیه تحقیق ، تفکر و تعقل ، بررسی و تعمق ، نقد وابتکار
2 – پرورش روحیه تعلیم و تعلم وتربیت مستمر

3 – شناخت ، پرورش و هدایت استعدادهای افراد در جهت اعتلای فرد و جامعه
4 – شناخت اسرار جهان آفرینش و قوانین طبیعت به عنوان آیات الهی به منظور پیشبرد دانش و معرفت و تجارب بشری
5 – ترویج زبان و خط فارسی به عنوان زبان وخط رسمی مشترک مردم ایران و آموزش زبان عربی به منظور آشنایی با قرآن و معارف اسلامی
6 – توسعه علوم و فنون ومهارتهای مورد نیاز فرد و جامعه
7 – پرورش روحیه کتابخوانی و مطالعه
8 – پرورش روحیه مشارکت وهمکاری در فعالیت های گروهی
ت : اهداف فرهنگی هنری
1 – شناخت ، پرورش و هدایت ذوق واستعدادهای مختلف هنری و زیبایی شناسی.
2 – شناخت زیبایی های جهان آفرینش به عنوان مظاهر جمال الهی .
3 – شناخت هنر اسلامی و هنرهای ملی و جهانی مناسب
4 – پرورش روحیه حفظ میراث فرهنگی هنری و تاریخی
5 – شناخت ادب فارسی به عنوان جلوه گاه ذوق هنر و مظهر وحدت ملی و اجتماعی کشور
6 – شناخت فرهنگ و آداب و سنن مطلوب جامعه اسلامی ایران
7 – تقویت روحیه احتراز از رسوم منحط و خرافی .
8 – شناخت تاریخ و فرهنگ و تمدن اسلام ، ایران و جهان با تاکید بر فرهنگ معاصر

ث : اهداف اجتماعی
1 – پرورش روحیه پاسداری از قداست و روابط خانواده بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی
2 – پرورش روحیه تحقق بخشیدن به قسط اسلامی و پاسداری از آن
3 – پرورش روحیه برادری و تعاون اسلامی و همبستگی ملی و فرهنگی و تقویت آن
4 – پرورش روحیه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه ای همگانی
5 – پرورش روحیه احترام به قانون و التزام به رعایت آن

6 – پرورش روحیه نظم در روابط فردی واجتماعی
7 – پرورش روحیه مسئولیت پذیری و مشارکت در فعالیت های دینی ، فرهنگی و اجتماعی
8 – تقویت روحیه تولی و تبری
9 – تقویت روحیه گذشت ، فداکاری و ایثار در روابط اجتماعی
10 – پرورش سعه صدر و تحمل آرای دیگران در برخورد اندیشه ها

11 – پرورش روحیه احترام به شخصیت افرادو مراعات حقوق مادی و معنوی آنان
12 – پرورش روحیه مقاومت در برابر تبلیغات سوء

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله خلاقیت در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله خلاقیت در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله خلاقیت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله خلاقیت در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله خلاقیت در pdf :

خلاقیت
مقدمه :

بی تردید خلاقیت در زمره مهمترین و فراگیرترین فعالیت های انسانی به شمار می آید . خانه ها و اداره ها مملو از مبلمان ، اسباب ، اثاثیه و دیگر وسایل راحتی است که محصول ابداع و ابتکار انسانند. مردم با مطالب فکاهی روزنامه ها خود را سرگرم می کنند ، هنگامی که با هواپیما مسافرت می کنند یا به کنار دریا می روند با خود کتاب داستان می برند ، به سینما می روند تا آخرین فیلم های با شکوه را تماشا کنند . برنامه ها و پیام های بازرگانی و تلویزیونی را تماشا کنند ، برنامه

ها و پیامدهای ذهن خلاق گواهی می دهند ساختمان هایی که مردم به آنها وارد می شوند ، اتومبیل هایی که می رانند ، لباسهایی که می پوشند همگی نمونه هایی از خلاقیت هستند . تنها راه فرار از این پدیده این است که کاملا برهنه به عمق جنگلی بکر قدم گذاریم و حتی آنجا نیز شخص باید مواظب باشد که آهنگی را زمزمه نکند . حتی یک بیت شعر را به

یاد نیاورد . یا حتی به آسمان ننگرد مبادا هواپیمایی یا رد سفید آن را ببیند . جای شگفتی نیست که داشتن خلاقیت برای مردم خصلتی نیکو تلقی می شود ، معلمان از دانش آموزان خود انتظار دارند تا در پروژه های علمی و مقاله های درسی خود قدری خلاقیت نشان دهند . مدیران اجرایی در شرکت های دارای تکنولوژی پیشرفته از واحدهای تحقیق و توسعه خود

انتظار دارند تا فرآورده های تازه ای اختراع کنند و از واحدهای بازاریابی خود توقع دارند تا راهبردهای نوینی برای فروش آن فرآورده ها بیندیشند . در سطحی شخصی تر خلاقیت اغلب به عنوان نشانی از سلامت ذهنی و سلامت عاطفی تلقی می شود . در واقع انواع رمان های هنری از موسیقی هایی پدید آمده اند که از رهگذر ابراز خلاقیت درونی موجب بهبود سازگاری روانی و رشد شده اند ، خلاصه خلاقیت می توانند در زمره آن روش های بسیار ویژه به شمار آید که افراد بشر به وساطت آن می تواند کنش بهینه خود را ابراز کنند .

آیا خلاقیت را می توان آموزش داد؟
پژوهش های انجام شده در زمینه آموزش دهی خلاقیت ، عمدتا به این نتیجه رسیده است که خلاقیت را هم می توان آموزش و هم پرورش داد . تورنس ( 1972 ) اشاره می کند که طی پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفکرات خلاق ، شواهدی را دیده است که خلاقیت را می توان آموزش داد . وی روش های جالبی برای آموزش ارائه می دهد و کارایی این روش ها را مقایسه می کند .

ساندرز ( 1984 ) در کتاب « آموزش خلاقیت از طریق استعاره » تاکید می کند که برای پرورش خلاقیت باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام فعالیت های قالبی از پیش تعیین شده تا حد امکان برحذر داشت . این پژوهشگرمانند بسیاری دیگر از پژوهشگران به کارکرد بخش راست و چپ مغز اشاره می کنند و معتقد است که بخش چپ مغز مسئول آن دسته از فعالیتهای ذهنی است که عمدتا آنها را می توان در حیطه تفکر همگرا قرار داد . مانند حافظه محض

« استدلال کلامی » یادگیری متکی بر حافظه ، در حالی که بخش راست مغز آن دسته از فعالیتهای ذهنی را تولید ، کنترل و اداره می کند که در حیطه « تفکر واگرا » قرار دارند ، این محقق معتقد است که در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر ، صرفاً به پرورش بخش چپ مغز می پردازند و به حافظه محض و فعالیتهای ذهنی نسبتا ساده تر توجه می کنند و خلاقیت را در کودک از بین می برند و یا باعث توقف در کودکان می گردند .

 

معلم ، خلاقیت فردی و تاثیر آن در رشد و ابتکار دانش آموزان
معلم و نقش او در ایجاد زمینه های تجربی و عمل یاد گیرنده اهمیت خاص دارند . چگونه یک معلم مبتکر و خلاق می تواند کوشش کند ، خلاقیت را در دانش آموزان بازشناسی و تشویق کند و فرصت هایی برای بروز آن فراهم کند . این بخش ، پیشنهادهای ویژه ای برای فراهم کردن چنین فرصت هایی ارائه می دهد .

 

معلم خلاق کسی است که :
1- سوالات غریب « غیر معمول » و « عجیب » دانش آموزان را نادیده نمی گیرد . ( بسیاری از اوقات می بینیم که به دانش آموزانی که سوالات غیر عادی می کنند گفته می شود « ساکت باش » و برو خودت آن را پیدا کن . دانش آموزان از طرح سوالاتی که معلم را دچار زحمت می کنند لذت می برند . معلم گرامی : در صورتی که نمی توانید برخی سوالات را جواب دهید . مثلا « چرا مورچه خوار دارای شش انگشت است ؟ » بگذارید دانش آموزان ببینند شما از چنین سوالاتی استقبال می کنید تا جواب آن را پیدا کنند .

2- معلمانی که خود خلاقیت فردی دارند سعی می کنند در همه فکرها نکات مثبت را بیابند ، به فکرها و سوالات برچسب « احمقانه » و « بد» نمی زنند که باعث شود دانش آموزان سوالات خود را مطرح نسازند . بهترین روش این است که این گونه سوالات با مطالبی از سوی معلم دنبال شود و از یاد گیرنده بخواهد در مورد مسئله بیشتر فکر کند ، زمانی که دانش آموز فکر خود را ارزیابی می کند ، احتمال کمتری وجود دارد که در آینده از طرح سوال بپرهیزد .

3- به طور منظم به خلاقیت و ابتکار دانش آموزان خویش پاداش می دهد . بسیاری از دانش آموزان نشان داده اند که با دریافت پاداش برای فعالیتهای خلاقانه ، رفتار خلاقانه آن ها ، افزایش یافته است .

4- معلم خلاق از دانش آموزان خویش انتظار خلاقیت و ابتکار دارد و آن را طلب می کند . و در موقع نمره دادن به خلاقیت و ابتکار امتیاز اضافی می دهد و برای رفتارهای خلاق الگو نشان می دهد .

5- تحقق مو به مو هدفهای از پیش تعیین شده و تسلط بر محتوا مورد تاکید نیست بلکه پرورش قوه تفکر خلاقیت و نوآوری اهمیت بیشتری دارد .
6- برای فعال کردن فرآیندهای ذهنی فقط به غنی سازی شرایط بیرونی آموزش ، مثل کتاب راهنما ، کار و تمرین و نرم افزارهای آموزشی و ; اکتفا نمی کند . بلکه زمینه هایی برای تجربه های شخصی یاد گیرنده به منظور فعال کردن فرآیندهای ذهنی و تفکر او فراهم می کند .

7- معلم خلاق به روشهای یاددهی و راهبردهای یادگیری کلیشه ای و از قبل تهیه شده اکتفا نمی کند . بلکه در انتخاب ساز و کارهای یاددهی ، یادگیری به تناسب موضوع آموزش و آزادی به دانش آموزان می دهد.
8- برای معلمان دارای خلاقیت فردی ، تنها ( بسته های آموزشی ) مرجع آموزش نیستند . بلکه هر نوع فناوری و هر نوع وسیله مناسب آموزشی اعم از منابع مکتوب و غیر مکتوب ممکن است به عنوان محتوایی برای آموزش و تربیت در نظر گرفته شود .

9- برای معلم زمینه ساز خلاقیت ، محل آموزش ، ثابت و مشخص و استاندارد نیست . معلم و دانش آموز می تواند به هنگام ضرورت و به تناسب موضوع آموزش ، از محل یادگیری غیر از کلاس درس برای یادگیری استفاده کنند .
10- معلم خلاق از ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مفهوم درستی برداشت می کند و ارزشیابی را وسیله ای برای افزایش مهارتهای یادگیری تلقی می کند و از آن در جهت بهبود کیفی برنامه استفاده می کند و از ارزشیابی فقط در ارتباط با شناسایی نقطه ضعف ها بهره نمی گیرد بلکه نقش بزرگتر ارزشیابی را شناسایی استعدادها و توانایی ها می داند.
11- ابزارهای ارزشیابی برای معلم خلاق از انواع ابزارهای مواد کاغذی ، کتبی ، شفاهی و عملی معمول و شناخته شده محدود نیست هر نوع ابزار ابتکاری ممکن است وسیله ای برای سنجش و ارزیابی قرار می دهد.

12- معلم زمینه ساز خلاقیت ، ارزشیابی را فقط از آن چه آموزش داده شده است به عمل نمی آورد . بلکه آنچه یاد گرفته شده است مورد ارزیابی قرار می دهد.

13- معلم خلاق یک جو کلاسی خلاق را به وجود می آورد و به دانش آموزان می آموزد که تفکر خلاق خود را معتبر بدانند .
14- احساس وحشت از شاهکارها را برطرف می کند .
15- یادگیری خودانگیخته را تشویق می کند .

16- دانش آموزان را به محرک های محیطی حساس تر می کند .
17- چگونگی آزمودن و عقیده را به طور منظم آموزش می دهد .
18- کسب دانش در رشته های گوناگون را تشویق می کند .

معلم خلاق برای ایجاد انگیزه :
1- یادگیری را متنوع می کند .
2- یادگیری را با علاقه های دانش آموزان مرتبط می کند .
3- دانش آموزان را به شرکت فعالانه در یادگیری ترغیب می کند و همواره دانش آموزان را از روند یادگیری مطلع می کند . فرصت های یادگیری را به گونه ای فراهم می کند که پیامدهای طبیعی یا نتیجه ای داشته باشد و از فنون یادگیری توام با همکاری استفاده کنند و دانش آموز را تشویق می کند موضوع یا چگونگی یادگیری را انتخاب کند .

در آخر روش هایی که « تورنس » جهت ایجاد خلاقیت پیشنهاد می کند یک معلم خلاق می تواند جهت بالا بردن سطح ابتکار ، رشد و خلاقیت دانش آموزان بکار گیرد و از دانش آموزان بخواهد برای رشد خلاقیت و ابتکار از آنها استفاده کنند.
اصل مطلب را دریابند.
ایده اصلی « ایده حاکم » را دریابند.
ساده کردن کارها بدون از دست دادن مطلب اصلی .
برای بهسازی دقت به خرج دهند ولی نه زیاد از حد .
فکر خود را باز نگه دارند.
از عواطف آگاه باشند .
ایده هایشان را در مفهوم وسیع بررسی کنند .
نگاه سریع و اجمالی به بی نهایت بیافکندند.

تورنس (1972) پس از 15 سال تحقیق در کشور ژاپن معتقد است که ژاپنی ها برای کسب تخصص در مهارت با ارزش های میان بر را مصرف می دانند بلکه نیاز به تمرین مداوم در مدت زمان زیاد راحتی در عملیات بسیار ساده را ضروری می دانند از همه مهمتر عوامل مداومت ، پافشاری ، کار جدی ، انضباط و پشتکار و کوشش را پیشنهاد می کنند.

 

معلمانی که خود خلاقیت فردی دارند سعی می کنند در همه فکرها نکات مثبت را بیابند ، به فکرها و سوالات برچسب « احمقانه » و «بد» نمی زنند که باعث شود دانش آموزان سوالات خود را مطرح نسازند .

 

استعداد و انگیزش ، گرچه برای پدید آوردن یک اثر خلاقانه ضروری است اما پسندیده و کافی نیست . یک بررسی جالب توسط « جان هیز » نشان می دهد که چگونه حتی برای پر استعدادترین و راغب ترین افراد ، سال ها ممارست لازم است تا اثری که معمولا شاهکار آنان خوانده می شود ، پدید آورند .

خلاقیت مفهومی پیچیده و در برگیرنده ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی است. اگر بخواهند در جامعه ای این مفهوم توسعه یابد و به شکلی پایدار تحقق یابد باید در درجه اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی آن را به وجود آورند. زیرا اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نیاید هر نوع کوشش از نظر کیفیت و محتوا بی نتیجه خواهد ماند. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعه خلاقیت را ایجاد کنیم هر چه بکوشیم و توان علمی خود را افزایش دهیم باز هم نمی توانیم به توسعه ای پایدار دست پیدا کنیم.

آماده سازی شرایط گام اول پرورش خلاقیت دانش آموزان ابتدایی:
اکثر صاحبنظران بر این باورند که اولین گام در پرورش خلاقیت کودکان به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی، آموزشی است. کارل راجرز می گوید: واضح است که خلاقیت را نمی توان با فشار به وجود آورد بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. در مورد خلاقیت هم همین وضع صادق است. چگونه می توانیم شرایط خارجی را مساعد بسازیم تا شرایط داخلی تسریع شود و خلاقیت پرورش یابد؟ تجربیات من در روانشناسی مرا به این مطلب معتقد کرد که می توانیم با فراهم

کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش دهیم. آموزش و پرورش برای رشد و خلاقیت و نوآوری در معلم و دانش آموز به ویژه در دوره آموزش ابتدایی به منزله زیربنای تعلیم و تربیت باید درک روشن و صریحی از شرایط موجود به دست بیاورد، در گام بعدی باید بکوشد بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت و اهداف اصولی و معیارهای علمی و معتبر تصویر

روشنی از شرایط مطلوب پرورش خلاقیت رسم کند. با ارایه این تصویر می توان به خوبی دریافت که شرایط پرورش خلاقیت در کلاس درس، مدرسه، سازمان آموزش، خانواده یا هر محل آموزشی و پرورشی دیگر، باید به چه صورتی باشد. در نتیجه می توان با کمترین صرف وقت، انرژی، انگیزه و سرمایه در مسیر پرورش و شکوفایی خلاقیت و نواندیشی قرار گرفت. اما اگر شرایط مناسب علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فردی پرورش خلا قیت را فراهم نیاوریم هر عامل مثبتی در مسیر خلا قیت نه تنها موثر نخواهد بود بلکه به صورت یک مانع عمل خواهد کرد.

 

معلم خلا ق و نقش او در پرورش خلا قیت دانش آموزان:
بسیار می شنویم می خوانیم و مشاهده می کنیم که همه درباره شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان بحث می کنند. در حالی که دانش آموزان در مقام فراگیرنده و شکل پذیر آموزش و پرورش به شدت تحت تاثیر رفتار معلم قرار دارد. در دوره ابتدایی که اثرپذیری، نقش پذیری و انعطاف پذیری بیشتر به چشم می خورد، ضرورت دارد که بیش از پیش از پرداختن به شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان سعی کنید یک معلم نواندیش، نوآور و خلا ق باشید، زیرا معلم در ابتدای امر آموزش در نظر دانشآموز الگوی قابل اعتمادی است که سبب اثبات یا نفی یادگیری می شود. اگر معلم آموزش خلا قیت را به دانش آموز به صورت کلا می ارائه دهد، ولی خودش الگوی عملی خلا قیت نباشد برای او تناقض و تضاد شناختی به وجود می آورد. اگر در گفتار خود شیوه آموزش و نحوه پرسیدن سوال شیوه برقراری ارتباط عاطفی و نحوه ارزشیابی خلا قی را بروز ندهیم و احساس و عاطفه خود را به شکل خلا قانه ای ابراز نکنیم هر چه تلا ش کنیم نمی توانیم به خوبی آموزش عملی باعث پرورش خلا قیت آنها بشویم. در حقیقت معلم باید با رفتار عملی خود به شکل خلا قانه ای اندیشه ها و افکارش را نمایش دهد و با ابراز احساس عاطفه و شکل های گوناگون کلا می و غیرکلا می خلا قیت، فرصت نمونه برداری ادراکی را برای دانش آموز فراهم کند تا او بتواند به خلا قیت و نوآوری دست یابد. ضروری ترین گام معلم برای پرورش خلا قیت دانش آموزان تلا ش و کوشش او در پرورش خلا قیت خود اوست. ولی این حرکت نباید سبب شود که معلم از یاد دانش آموزان غافل شود. در اصل این حرکت دو سویه است و از معلم به شاگرد و از شاگرد به معلم باز می گردد. «بی آرتورا – کارین و رابرت بی ساند» درباره نقش خلا قیت معلم در زمینه توسعه خلا قیت در کلا س می نویسد:
معلمانی که از خود رفتار خلا ق نشان می دهند، محیط های کلا س درسی به وجود میآورند که خلا قیت را ارتقا می دهند. این معلمان از موانع حسی و فرهنگی در کلا س خود پرهیز می کنند:
– آثار مطابقت – ایمان بیش از حد به منطق – ترس از اشتیاه یا ناکامی – خود ارضایی – نداشتن استقلا ل – اتکا به قدرت – کمال گرایی. اگر این چند نشانه را در مورد معلم خلا ق و آفرینشگر در نظر بگیریم می توانیم از همین امروز در جهت پویایی و خلا قیت بیشتر خود حرکت کنیم.»

خلا قیت در کلا س:
معلم دوره ابتدایی می باید ذهنی فعال، پویا و اطلا عاتی علمی و به روز و کاربردی داشته باشد. معلم دوره ابتدایی باید یک سلسله اصول و مبانی را در جهت پرورش خلا قیت دانشآموزان در کلا س درس در نظر بگیرد تا بتواند دراین زمینه موفق شود. برخی از این اصول به شرح زیر است:

1- پرورش خلا قیت در آموزش ابتدایی نیازمند نوگرایی، انعطاف پذیری و تنوع در رفتار، گفتار و تدریس است.
2- اگر معلم ابتدایی پرتکاپو، با انرژی و فعال و با نشاط باشد سبب رشد خلا قیت در دانشآموز خواهد بود.
3- اعتماد به نفس معلم در رشد اعتماد به نفس در دانشآموزان ابتدایی خلا قیت است.

4- خطر پذیری، بارش فکری، یورش اندیشه برای دانشآموز زمینه فن پرورش خلا قیت است.
5- میل به تجربه های آموزشی ناشناخته، ترجیح دادن سادگی به پیچیدگی، طرح سوال، تحریک کنجکاوی، آموزش کشف محیط، جهت دهی ذهنی دانشآموز، برای رشد خلا قیت در دوره ابتدایی ضروری است.

6- فشار نیاوردن، تحمیل نکردن دانسته های خود و تقویت مثبت دانشآموز ابتدایی در پرورش خلا قیت تاثیر بسیار دارد.
7- بازی و فعالیت های آزاد و انعطاف پذیر کلا س سبب رشد افکار و احساسات خلا قانه می شود.
8- معلم شوخ طبع، خوش رو و دارای علا یق هنری باعث تحریک در رشد خلا قیت می شود.

9- پرهیز از دانش جدید، روش های تازه، فکر نو، برنامه های جدید و ابراز وجود مانع رشد خلا قیت است.
10- گرایش به روش های تکراری، آموزش از روی عادت، پرسش و پاسخ کلیشه ای، روح خلا قیت را در دانشآموز ابتدایی می کشد.

11- نداشتن تمرکز ذهنی، تحمل نکردن، ابهام و تضاد وابستگی و انجام فکری نشانه نبود خلا قیت است.
12- رشد علمی، تجربه کلا سی، ارزشیابی مستمر از خود از عوامل رشد خلا قیت است.
پرورش خلا قیت در خانواده:

1- به اندیشه ها، ایده ها و نظرهای فرزندانتان بی اعتنا نباشید و آنها را بی اهمیت و ناچیز نشمارید.
2- فرزندانتان را با داستان، اسطوره و افسانه ها آشنا کنید تا پشتوانه فرهنگی قوی و محکمی در این زمینه داشته باشید.
3- در صورت امکان به فرزندانتان حق انتخاب و آزادی عمل بدهید.
4- با فرزندانتان از رویاها و امیدهای آینده صحبت کنید.

5- طوری رفتار نکنید که گویی فقط آن چه بزرگ ترها انجام می دهند اهمیت دارد.
6- به فرزندتان یاد بدهید چگونه برای کاری که می خواهد انجام دهد پیشاپیش برنامه ریزی کند و آینده نگر باشد.
7- اگر فرزندتان گوشه گیر و خجالتی است در حضور دیگران از او تعریف کنید و برایش احترام قائل شوید و در خلوت در آغوشش بگیرید.
8- ترس و تشویش خود را نسبت به دستگاه های صاحب اقتدار به فرزندتان منتقل نکنید.
کارشناس ارشد مدیریت آموزش

تقویت خلاقیت و نوآوری در دانش آموزان
خلاقیت واژه ای است بسیار مبهم و ارائه تعریفی دقیق از آن، امری است بس دشوار. واقعیت این است که تاکنون محققان و روانشناسان مختلف به جای ارائه تعریف جامعی از خلاقیت، بیشتر سعی داشته اند تصویری از ویژگی های افراد خلاق ترسیم کنند. بنابراین ارائه تعریفی جامع و کامل از خلاقیت که همه ابعاد و کنش های آن را شامل شود اگر غیرممکن نباشد، فوق العاده مشکل است زیرا پژوهشگران مختلف برداشت های متفاوتی از خلاقیت دارند و بالطبع تعاریف متنوعی از آن عرضه داشته اند. وجود اختلاف نظر در این زمینه ناشی از ماهیت بسیار پیچیده و مرکب کنش های مغزی است.

به نظر بعضی روانشناسان، خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشند که حاصل آن رضایت شخص و احتمالاخشنودی دیگران خواهد بود. متداول ترین برداشت از خلاقیت عبارت است از اینکه فکری نو و متفاوت ارائه دهد. خلاقیت را می توان با تولید یا خلق اثر نو متفاوت ارزیابی کرد. خلاقیت فرآیندی ذهنی است که توسط فرد معین در یک زمان مشخص صورت می پذیرد، فرآیندی که در نتیجه آن یک اثر جدید اعم از ایده یا چیز نو متفاوت تولید شود. تولید جدید و متفاوت می تواند کلامی یا غیرکلامی، عینی یا ذهنی باشد. تحقیقات نشان داده است که تمام انسان ها دارای قوه خلاقیت هستند. بعضی در یک زمینه دارای خلاقیت بیشتر هستند و برخی در زمینه های دیگر. خلاقیت می تواند به وسیله معلمان در دانش آموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش قوه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد.

همانگونه که در تعاریف خلاقیت آمده است، می توان گفت خلاقیت یک توانایی ذهنی است که به تولید آثار خلاقانه منجر می شود. مهم ترین خصوصیات دانش آموزان خلاق و نوآور عبارت است از اینکه جزئیات را می گویند و رفتارهایشان را به نمایش می گذارند، می خواهند مطرح شوند، دنبال سوژه می گردند تا برنامه ریزی کنند، دقت و توجه شدید در گوش دادن،

مشاهده کردن یا انجام کاری، استفاده از قیاس در صحبت کردن، ابراز هیجان در اثر یک اکتشاف، عادت به پرسیدن سوال و آزمودن نتایج، یادگیری از روی ابتکار شخصی، عادت به گلچین و وارسی منابع مختلف (کتاب، تلویزیون، سوال از استاد، رایانه و ;)، صداقت و میل شدید به اطلاع یافتن از امور، طرح سوالات عجیب و غیرمعمول بالاتر از سطح علمی و سن دانش آموزان، نگاه کردن با دقت به اشیا، اشتیاق در صحبت کردن در مورد کشفیات دیگران، مستقل عمل کردن و حس استقلال

طلبی بالا، شور و نشاط و مشغولیت های شدید جسمانی، ادامه کار بعد از تمام شدن وقت (نقاشی کردن بعد از زنگ تفریح، گوش دادن به موسیقی)، دقت نظر فوق العاده و الگوبرداری در نگاه ها، استفاده از نظریات و اشیا برای دستیابی به یک هدف معین، پی بردن به روابط در اموری که به ظاهر با هم بی ارتباطند، طرح رابطه ها مانند اینکه وقتی برف آب می شود رنگ سفید آن کجا می رود، میل به اطلاع یابی و کشف احتمالات، علاقه مندی به چیستان و معماها و یافتن پاسخ شان

، فکر کردن به چیزهایی که در تلویزیون، رایانه و سایر رسانه ها نشان داده می شود، استفاده از اکتشاف یا تجربه، بررسی و مطالعه الگوهای اختراعی دانشمندان، مطالعه خاطرات و سخنان دانشمندان و بزرگان، معاشرت و صحبت با بزرگان و دبیران و احساس لذت از این صحبت ها، دستکاری روابط ریاضی برای ایجاد رابطه جدید و علاقه مندی به فشرده سازی و خلاصه نویسی مطالب.

 

روش های آموزش خلاقیت و نوآوری به دانش آموزان
بدون شک آینده هر جامعه ای را خلاقیت افراد آن جامعه می سازد و در عصر دانایی محوری، کشوری می تواند جایگاه مطلوب در کهکشان رقابت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را داشته باشد که روی آموزش خلاقیت به دانش آموزان خود سرمایه گذاری کرده باشد زیرا بنا بر نتایج تحقیقات مختلف و برخلاف تصورهای غلطی که خلاقیت را ذاتی می دانند، خلاقیت امری اکتسابی است. بنابراین یکی از وظایف اساسی نظام آموزشی، آموزش خلاقیت به دانش آموزان است. برای آموزش خلاقیت، روش هایی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
1-تجارب دانش آموزان را به موقعیت های خاص محدود نکنیم: کارهای بدیع و تخیلات دانش آموزان را مورد تشویق قرار دهیم، سوال هایی از آنها بپرسیم که مشوق تفکر باشد و از تکرار روش های معمول و متداول بپرهیزد؛ سوال هایی که راه حل های متعدد داشته باشد، مشوق تفکر و خلاقیت است. مثلامعلمان ریاضی، باید ریاضی را آن طور که هست به دیگران یاد دهند. باید توجه کنیم که ریاضیات تنها مجموعه ای از حقایق نیست که به شکل قضیه یا مساله به دیگران نشان داده شود، ریاضی تفکری است که به وسیله مجموعه ای از قضایا و مسائل باید آن تفکر را در کسانی که خواستار آن هستند به وجود آوریم تا هر کس به هر مقداری که ریاضی می داند، بتواند با مسائل برخورد کند.

2- برای طرح سوال ها و اندیشه های غیرمعمول و بدیع ارزش قائل شویم: دانش آموزان خود را تشویق کنید تا سوال های گوناگون از ما بپرسند، فراتر از اطلاعات دانش های معمول فکر کنند و راه های مختلف برای مسائل پیشنهاد دهند، دانش آموزان را در اظهار اندیشه های اصیل و بدیع تشویق کنیم و با اظهارنظرهای غیرقالبی، غیرمتداول و تازه آنها با خوشرویی و با احترام برخورد کنیم؛ حتی اگر فراتر از تصورات خود باشند.

وقتی که ریاضیات به صورت ساخته و پرداخته و در آن هر سوالی با جواب صریح و متکی بر دلیل توسط خود معلم به دانش آموز ارائه شود، دیگر دانش آموز حق هیچ نوع اظهاری ندارد زیرا سخن معلم درست است و دلیلی برای درستی آن ارائه داده و چون و چرای دانش آموز رد می شود. باید به دانش آموز فرصت داده شود تا در جریان یادگیری فعال باشد و ببیند که چگونه تعریفی تکامل پیدا می کند. باید حدس زدن و آزمون را که شیوه علمی و خلاقانه است به دانش آموزان در ریاضیات و هندسه آموزش داد.

3- فرصت هایی برای خودآموزی و یادگیری اکتشافی در اختیار دانش آموزان قرار دهیم: یکی از ویژگی های افراد آفریننده، استقلال شخصی و توانایی پیدا کردن راه حل مسائل به طریق اکتشافی و از راه خودآموزی است. اگر تنها حفظ کردن مطالب و راه حل های قالبی مورد تایید معلمان واقع شود، دانش آموزان به حفظ مطالب تشویق خواهند شد. اما اگر اندیشه های اصیل مورد تایید قرار گیرد، دانش آموزان به فعالیت های خلاق مبادرت خواهند کرد. کلاس باید جایگاه کشف کردن باشد. به

دانش آموزان اجازه دهید که خود مساله و یا قضیه ای ارائه دهند، هرچند ساده باشد. مهم این است که فکری تازه و کشفی جدید به وقوع بپیوندد. ریاضیات باید طوری تدریس شود که حس کنجکاوی را در فراگیران به طوری تداوم بخشد که همیشه در پی یافتن عقاید تازه در ریاضی و کشف مطالب جدید باشند، هرچند که این مطالب قبلابه وسیله دیگران کشف شده باشد.

4- نسبت به تفاوت های فردی دانش آموزان با احترام برخورد کنیم: برخورد درست معلمان با دانش آموزان در رشد استعدادهای خلاق آنها تاثیر فراوانی دارد. از وادار کردن دانش آموزان به رقابت و هم چشمی با یکدیگر بپرهیزیم. هر یک از دانش آموزان دارای استعداد و قریحه های خاص خود هستند که شاید از این جنبه با دانش آموزان دیگر متفاوت باشند. در پرورش این استعدادهای ویژه در دانش آموزان بکوشیم.
5- از روش ها و فنون ویژه بالابردن سطح آفرینندگان استفاده کنیم: تعدادی روش و فن آموزشی وجود دارد که استفاده از آنها در پرورش استعدادهای خلاق دانش آموزان بسیار موثرند. معروف ترین آنها روش (بارش مغزی) است. در این روش معلم مساله ای را به دانش آموزان می دهد و از آنها می خواهد تا هرچه راهحل برای مساله به ذهنشان می رسد، بگویند. معلم دانش آموزان را برای دادن راه حل ها و اظهارنظرهای مختلف تقویت می کند ولی پیش از ارائه تمامی راه حل ها از سوی دانش آموزان، درباره آنها هیچ گونه اظهارنظری نمی کند. روش دیگر، آموزش <مهارت های پژوهشی> است. آموزش مهارت های پژوهشی به طرح آزمودن فرضیه از سوی یادگیرندگان کمک می کند. روش های درست طرح فرضیه به وسیله دانش آموزان منجر به ایجاد طرز تفکر خلاق در آنها می شود.

ایجاد تفکر خلاق، یکی از اهداف مهم آموزش وپرورش است. همه افراد دارای استعداد خلاقیت اند و با تغییرات جزئی در کار و روش های تربیتی و آموزشی اولیای خانه و مدرسه، می توان <دانش آموز خلاق> تربیت کرد.

راه های پرورش خلاقیت در دانش آموزان
هیچ فرمولی وجود ندارد که طبق آن کسی به خلاقیت برسد. مرکز خلاقیت در نیم کره راست مغز قرار دارد و برای خلاق بودن باید آن را فعال کرد. مهندس علی محمد شجاع جزایری که سال هاست نقاشی خلاق از مقطع ابتدایی تا دانشگاه را تدریس می کند با بیان این نکته، بهترین سن برای وارد کردن به مرکز خلاقیت مغز را قبل از 9 سالگی می داند و می گوید: <اگر سیستم آموزش و نظام زندگی توانسته باشند این مرکز را تا پیش از 9 سالگی فعال کنند می توان انتظار پرورش افراد را در جوامع داشت و مسلم است که افراد خلاق هم جامعه ای خلاق را خواهند ساخت. جامعه ای که بتواند مشکلاتش را خودش حل کند، چون یکی از معیارهای خلاقیت یافتن راه حل های درست برای مشکلات ما است. منحنی خلاقیت تا سن 9 سالگی معمولاسیر صعودی دارد، اما متاسفانه در جامعه ما بعد از 9 سالگی این منحنی سیر نزولی پیدا می کند.> معلمی که قصد دارد یاددهی و یادگیری در زمینه خلاقیت را در کلاس خود افزایش دهد و در فرآیند رشد خلاقیت، نقش تسهیل کننده و تسریع کننده را داشته باشد باید اصولی را رعایت کند که به طور خلاصه چند نمونه از این اصول در این قسمت آورده شده است:

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >