تحقیق در مورد ادبیات مدرن ایران فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

تحقیق در مورد ادبیات مدرن ایران فایل ورد (word) دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد ادبیات مدرن ایران فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد ادبیات مدرن ایران فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد ادبیات مدرن ایران فایل ورد (word) :

ادبیات مدرن ایران

پیشگفتار
ادبیات هر سرزمینی،بخشی است جدایی نا پذیر از تاریخ آن کشور،و تردیدی نیست که یکی از راههای نفوذ به روح هر کشوری ،مرور اد بیات آن است0این ادبیات،در حقیقت ثمره فعالیت آفرینشی ادبی است که در فضای اجتماعی و فرهنگی دوران خود رشد کرده،ومتحول می شود 0گاه اتفاق می افتد که این فضا،مبدل به صحنه چالشی می شود روزافزون،ما بین سنت ادبی معا صر و کهن. با تلاقی بی وقفه این دو ،و همچنین برخورد مابین پاره ای از خط سیرهای ادبی ،تحولات اندک اندک آشکار شده وخطوطی که در این میان برجسته ترند ،به گونه ای محسوس تثبیت می شوند0تعادلی که در این میان بر قرار می شود ،هر اندازه که شکننده باشد،از دو عامل تشکیل شده است نخست ،تحسین وسپس،تکذ یب0

ادبیات مدرن ایران ،زاییده چنین بر خوردهایی است0این ادبیات ،که در لحظاتی حساس از تاریخ ایران چشم گشوده است ،باز تابی است روشن از این تنشها و چالشها، از این پیشرفتها ویا تثبیتهای شکننده و نا پایدار0نا بجاست اگر بپنداریم که می توانیم در چهار چوب صرفا این پیشگفتار،به تشریح تمامی ویژگی های ادبیات مدرن ایران بپردازیم0 اما این نکته بر همگان آشکار است ،که با ارزشترین و پر افتخارترین ثمره این بر خوردها در ادبیات ایران معاصر،پیدایش نوع رما ن است0رمان،ازهمان بدو ظهور در عرصه های ادبی – فرهنگی ایران (مقارن با نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی )، بلافاصله با استقبال فراوان روبرو شد ،و به رغم مشکلات نخستینی که پاره ای از نویسندگان ،به منظور وفق ساختارنوشتاری وروایی خود با این نوع

ادبی داشتند ،جای خود را در جامعه نویسندگان ایران باز کرد . اینگونه بود که نثر معاصر ایران، به کنکاش در حیطه رمان پرداخت، و به تدریج خود را از بند سبک پر طمطراق و متکلف حاکم بر ادبیات کلاسیک در حوزه نثر رهانید و از آن فاصله گرفت. در این میان، شاعران بیش از همه با ظهور این پدیده و یا به عبارت صحیح تر با تجدد ادبی به مخالفت پرداختند .

چرا که آنان در حقیقت خود را مدافعان اصلی و مسئولان به حق نگاهبانی و صیانت و پاسداری از سنت هزار ساله شعر فارسی تلقی می کردند. هنگامی که در اوایل قرن حاضر، نیما یوشیج نظام عروض را دگرگون کرد و ساختار و وزنی نوین برای شعر فارسی عرضه نمود همین مدافعان سرسخت شعر کلاسیک او را از هر حیث به باد انتقاد گرفته و از عملکرد او به منزله بدعتی نابجا در سنت ادبی یاد کردند.

بدینسان نوع رمان که ورودی پیروزمندانه به گستره ادبی ایران داشت با مرور ایام اندک اندک با موانع و مشکلات متعددی روبرو شد. از همان اواخر قرن نوزدهم میلادی بسیاری از نویسندگان بر آن شدند تا قابلیت های خود را با بایسته ها و الزامات رمان وفق دهند. اما رقیب اصلی رمان یعنی داستان کوتاه در ابتدای قرن بیستم به عرصه رسید و به صورتی جدی وارد صحنه شد. داستان کوتاه تاخیری را که از حیث زمان ظهور در عرصه ادبیات نسبت به رمان داشت با ارائه شاهکارهای ادبی جبران نمود، و باید اعتراف کرد که در این زمینه با توفیق زیادی مواجه شد. نخستین نویسندگانی که به داستان کوتاه پرداختند- از قبیل محمد علی جمال زاده و یا صادق هدایت – بلافاصله از سوی تازه کاران و نوآموزان به عنوان پیش کسوتان این سبک در ایران معرفی و برگزیده شدند.

مقارن با این دوره بود که داستان کوتاه عهده دار ایفای نقشی بارز شد. این نقش عبارت بود از قابلیت داستان کوتاه در هموار سازی راه برای پرداختن به رمان . در میان نویسندگان ابتدای قرن بیستم بسیاری پیش از پرداختن به رمان و داستان بلند به صورت خود آگاه یا ناخودآگاه به داستان کوتاه روی آوردند. برای این دسته از نویسندگان این مرحله در حقیقت بوته آزمایشی بود که در صورت سرافراز در آمدن از آن امکان گذر به مرحله بعدی یعنی نوشتن داستان بلند و یا به عبارتی “رمان” مهیا می شد.بسیاری از این نویسندگان در همین مرحله گذر توقف کرده و در حیطه داستان کوتاه نویسی به کمال مطلوب دست یافتند. برخی دیگر توانستند از تجربه ای که از نگارش داستان کوتاه کسب کرده بودند بهره برده و به نوشتن

نخستین رمان خود بپردازند. در این میان می توان از نویسندگانی همچون صادق هدایت بزرگ علوی و همچنین صادق چوبک یاد کرد. این امر در نیمه دوم قرن بیستم نیز به جز پاره ای موارد واقعاً استثنایی در مورد جمیع نویسندگان صادق است. مقارن با این دوره است که شاهد پای در صحنه گذرادن نخستین رمان نویسان حقیقی ایران می شویم . نام آورترین آنها از داستان کوتاه به مثابه تجربه ای استفاده کردند که راهشان را در رسیدن به تبحر و مهارت کافی برای پرداخت به رمان و ساختارهای پیچیده روایی آن هموار می کرد. نویسندگانی از قبیل : سیمین دانشور (سو و شون)،احمد محمود (همسایه ها) ،هوشنگ گلشیری (شازده اصتجاب) ، اسماعیل فصیح (دل کور) ، شهر نوش پارسی پور (سگ و زمستان بلند) و

محمود دولت آبادی (جای خالی سلوچ). از میان نامهایی که برده شد تعدادی همچون دانشور، محمود و یا دولت آبادی، تا پیش از انقلاب اسلامی سال 1357 تنها یک رمان نوشته اند. این رمان نویسان بی آنکه بتوانند از چیزی به نام “سنت رمان نویسی در ایران بهره بجویند، و یا از تجربه پیشگسوتان این نوع ادبی بهره بگیرند، به نوشتن رمان روی آورند و در این راستا نخستین و در حقیقت انگشت شمارترین شاهکارهای رمان نویسی در ایران را به جامعه ادبی معاصر عرضه کردند.

محمود دولت آبادی که ما در اینجا به بررسی و تحلیل آثار او می پردازیم به نسل اخیری که نام برده شد تعلق دارد. با این وجود در آثار این نویسنده نکته ای دیده می شود که او را از باقی نویسندگان هم نسلش متمایز می کند. اگر بپذیریم هر هنرمندی که اقدام به آفرینش اثری هنری می کند در وجود خود اندوخته ای از گذشته فرهنگی و به همان میزان معاصر کشورش را همراه دارد محمود دولت آبادی نمونه برجسته نویسنده ای تلقی می شود که در آثارش هم می توان رد پای جدالهایی را که بر سر تجدد و نوآوری در فن داستان نویسی سرگرفته شده مشاهده کرد و هم میراث گذشته ای دوردست را. در حقیقت تحول در زمینه فعالیت های آفرینشی این نویسنده مبین خط سیری است که همزمان با مواجه شدن و پیروی از روند تغییراتی که در رمان دهه چهل و پنجاه ایران تحقق پذیرفت با ادبیات کلاسیک ایران نیز تلاقی کرد. آنچه دولت آبادی را از باقی نویسندگان هم نسلش متمایز می کند همین نکته اخیر است.

از جانب دیگر، دولت آبادی برخلاف بسیاری دیگر از نویسندگان و روشنفکران معاصر همچون هدایت و جمال زاده و ; که خیلی زود با ادبیات و فرهنگ غرب آشنا شده و بدان انس گرفتند چنین خط سیری را در پیش نگرفت و در نتیجه تا حد زیادی از عواقب تضادهای فرهنگی، که گریبانگیر پیشینیان او شده بود در امان ماند. همانگونه که در صفحات آتی شاهد خواهیم بود دولت آبادی به تدریج و گام به گام از سویی با ادبیات غرب، و از دیگر سو با ادبیات فارسی آشنا شد. علاوه بر این دولت آبادی همزمان با آشنایی با این دو گستره وسیع آموخته هایش را از ادبیات فارسی عامیانه و کهن در ذهن خود می پروراند.

به منظور شناخت بهتر دولت آبادی و آثار او و هچنین به منظور تعیین جایگاه شایسته و بایسته او در کوران ادب فارسی بهتر آن است تا به نحوی مختصر به بازبینی خطوط اصلی محیط سیاسی – فرهنگی ای که این نویسنده در آن زندگی کرده و شکوفا شده و نخستین تجربه های خود را در زمینه داستان نویسی کسب کرده است بپردازیم .

در همین راستا به منظور تبیین بهتر شرایط اجتماعی سیاسی حاکم بر ایران در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، شایسته تر آن است تا نقطه آغاز را کودتای 1332 در نظر بگیریم . در پی وقوع کودتا که به عزل دکتر مصدق از مقام نخست وزیری انجامید نویسندگان و روشنفکران نیز به نوبه خود از هر سو مورد تهاجم لایه های گوناگون عوامل فشار قرار گرفتند. نبرد مصدق با انگلیسی ها که پیش از آن از هر حیث بر استخراج و پالایش نفت تسلط کامل داشتند به ملی شدن صنعت نفت در سال 1329 ختم شد. پیامد این جنبش همه جانبه و فراگیر که در مقیاسی گسترده در سطح کل کشور به وقوع پیوست این بود که روشنفکران و هواداران اکثر قریب به اتفاق احزاب گوناگون و فعال وقت با یکدیگر اتفاق نظر پیدا کردند و این مطلب باعث شد تا روزنه امیدی در فضای تیره و تار سیاسی آن دوره پدید آید و نویدی باشد برای دستیابی به اهدافی گسترده تر و آینده ای درخشان تر. دخالت امریکایی ها و وقوع کودتای 1332

که به باز پس گیری قدرت از سوی محمدرضا پهلوی منجر شد امکان هرگونه رشدی را در این زمینه از بین برد و مقدمه ای شد برای بازگشت به دوران سیاه اختناق . از همان فردای کودتا نظام سلطنتی که بار دیگر احیا شده بود به منظور تثبیت پایه های خود با تکیه بر دیکتاتوری و خشونت محیط خفقان آوری را بازسازی کرد که تا انقلاب اسلامی سال 1357 به درازا کشید. با این وجود حوالی سالهای 1340 ایران گرفتار بحرانی اقتصادی شد که تداوم آن می رفت تا حاکمیت وقت را با مشکلات عدیده ای مواجه سازد. تورم ،فقر عمومی ،بیکاری و

مهاجرت گسترده از روستا به شهر و فساد سیستم اداری از یک سو و افزایش بی رویه بودجه های نظامی و تسلیحاتی از سوی دیگر باعث شد تا از استواری نظام حاکم تا میزان زیادی کاسته شود. بعلاوه به این مواردی که ذکر شد می باید مبارزات گسترده و بی امان مخالفان رژیم شاهنشاهی را نیز اضافه کرد. محمد رضا پهلوی به منظور نجات سلطنت وعده آزادی و انتخابات مردمی مبتنی بر آراء عمومی را داد. این وعده ها منجر به ایجاد برنامه ای شد در مقیاسی گسترده و با هدف تغییر پاره ای ساختارهای اجتماعی که شخص شاه بعدها بر آن نام انقلاب سفید نهاد. این برنامه نقطه آغازی بود بر بروز تغییری اساسی و سابقه در ساختار جمعیتی ایران آن دوره . اصلاحات ارضی که بخشی از این برنامه را تشکیل می داد، به سلطه زمین داران و فئودالها خاتمه داده، و در نتیجه منجر به بروز آشفتگی در بسیاری از روستاها شده، و تعادل حاکم را بر هم زد. این چنین بود که بسیاری از رعیتها و کارگران فصلی روستا را ترک کرده و به حاشیه شهرهای بزرگ کوچ کردند . این حرکت گسترده مبدل به جانمایه بسیاری از رمانها و داستانهای کوتاه آن دوره شد و بانی پدید آمدن ادبیاتی نوین با مضمون “روستا” شد، که محمود دولت آبادی یکی از چهره های برجسته آن است. در واقع باید معترف شد که مضمون مهاجرت از زمره اصلی ترین مضامینی است که در آثار این نویسنده به چشم می خورد. دولت آبادی همان گونه که در طول این تحقیق شاهد آن خواهیم بود تلاش می کند تا در سیر تکاملی داستان نویسی خود از این موضوع به عنوان جوهر و هسته داستانهای خود استفاده کند.
از دیدگاهی صرفا جامعه شناختی سالهای پس از کودتا از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ چرا که در واقع نمایانگر بحران فرهنگی بی مانندی است که در تاریخ ایران حادث شده است. در سالهای 1340 و 1350 اکثر قریب به اتفاق دانش آموختگان ایرانی از گذشته های دوردست کشور خود و همچنین سنتهای آن بی اطلاع بودند. ثمره این بیگانگی بنیادین بروز ناهمگنی عمیقی است که در زمینه فرهنگ به وقوع می پیوندد. هواداران تجدد به سبک و سیاق غرب در فضای زندگی می کردند که ایرانیان پایبند به سنت را بدان راهی نبود. این

بیگانگی فرهنگی نزد جوانترها به صورت بحرانی هویتی عیان شد و همین بحران هویت به نوبه خود در بسیاری از آثار معاصر آن دوره اعم از داستان کوتاه و رمان منعکس شد. غالب این داستانها به نقل زندگی شهرنشینهایی می پردازد که گرفتار پوچی و سرگردانی شده و در فضای مسموم شهرهای بزرگ در پی آنند تا به زندگی خود معنی و مفهومی ببخشند. در این زمینه می توان به عنوان نمونه به آثاری چون”بره گمشده راعی” نوشته هوشنگ گلشیری یا شب “هول” نوشته هرمز شهدادی اشاره کرد. البته باید متذکر این نکته نیز شد که آثار دولت آبادی چندان بر حول محور بحران فرهنگی شهرنشینان دور نمی زند و تنها در داستان از خم چنبر است که این نویسنده به نقل داستان مدیر مدرسه ای می پردازد که قادر نیست میان احساسات و مقضیات زندگی خود تعادل برقرار کند و باید اعتراف کرد که در تبیین و توصیف این شخصیت آنچنان موفق نبوده است.

در بطن این آشفتگی فرهنگی باید به نقش منفی سانسور در آفرینش های ادبی نیز اشاره کرد. در کلیه نظامهای استبدادی گفتار و نوشتار از اهمیت وافری برخوردار است و این در حالی است که می دانیم این دو می توانند صرفا در محدوده “تخیل داستانی” متوقف شده و پا از آن فراتر نگذارند. شکی نیست که سانسور به طور کلی در طول تاریخ به منزله سدی است بر سر راه بسیاری از آفرینشهای هنری . به نظر گلشیری سانسور یکی از اساسی ترین عواملی است که مانع کار نویسنده شده و سد راه کمال او در حیطه داستان سرایی می شود. در همین راستا خواست اصلی نویسندگان پژوهشگران و مترجمان از نخست وزیر وقت که طی نامه ای در سال 1356 بیان شد این بود که به آزادی بیان به دیده امری لازم حیاتی نگریسته و آن را موضوعی تجملی نپندارد.

جدای سانسور که فعالیت نویسندگان را تحت الشعاع قرار می داد. باید به نقش ترجمه رمانهای خارجی به زبان فارسی نیز اشاره کرد و یادآور شد که این امر نیزدر شکل گیری ذوق ادبی نویسندگان ایرانی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. رمان فارسی از همان بدو پیدایش از رمانهای خارجی الگو برداری کرد چرا که نوع رمان تا نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در ایران ناشناخته باقی مانده بود. پس از وقوع کودتای 28 مرداد و تا حوالی سالهای 40 و 50 ترجمه رمانهای خارجی روز به روز بیشتر شده و دامنه وسیعی را در بر می گیرد. این نکته

شایان توجه است که بسیاری از رمان نویسان ایران مترجم نیز هستند: سیمین دانشور به ترجمه چخوف می پردازد و جلال آل احمد به ترجمه آثار ژان پل سارتر و آلبرکامو. در این میان پاره ای از نویسندگان همچون به آذین به کل از حیطه داستان نویسی فاصله گرفته و صرفا به ترجمه روی می آورند. مجموع آثار نویسندگان روس و فرانسوی و انگلیسی که خوانندگان ایرانی تنها با یک یا تعداد محدودی از آثار آنها آشنا بودند به فارسی برگردانده می شود و بدین ترتیب راه برای معرفی بسیاری دیگر از داستان پردازان اروپایی به حوزه ادبیات ایران هموار

می شود. مقارن با همین سالها است که نویسندگان ایرانی با ادبیات امریکای لاتین و ایتالیا نیز آشنا می شوند. خوانندگان با اشتیاق فراوان به خواندن آثار نویسندگان امریکای لاتین روی می آورند. زهرا خانلری در سال 1348 به ترجمه آقای رئیس جمهور نوشته آستوریاس می پردازد و در سال 1353 بهمن فرزانه ، ترجمه صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز را ارائه می دهد. مترجمان دیگری نیز به ترجمه آثار نویسندگانی دیگر همچون بورخس و کارپانتیه و آزوئلا می پردازند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

مقاله در مورد فرار از خانه فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله در مورد فرار از خانه فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد فرار از خانه فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد فرار از خانه فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد فرار از خانه فایل ورد (word) :

فرار از خانه

1- مسئله شناسی فرار از خانه
1-1) تعریف فرار
فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام می‏شود.

امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یک میلیون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار می‏کنند که 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح می‏باشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیکن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] کاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت می‏کند.
2-1) انواع فرار
این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی می‏باشد:
الف)- از نظر جنس و تأهل
اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام می‏شود.

 

لازم به ذکر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یکدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری می‏شوند.
ب)- از نظر اطلاع خانواده
در اکثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت می‏گیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع می‏دهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است.
ج)- از نظر تعداد همراهان
در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار می‏کنند.
د)- از نظر مدت زمان
در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشکلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امکانات زندگی، پشیمان می‏شود و در صورت خوش اقبالی، با کمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان کوتاهی به خانه بازمی‏گردد. در چنین وضعیتی به نظر می‏رسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف معینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینکار از نام مستعار استفاده می‏کنند و یا اظهار می‏دارند که خانواده ای ندارند.

هـ)- از نظر مبدأ و مقصد
اغلب فرارها از شهرستانها به مرکز یا شهرهای بزرگ انجام م

ی‏شود، هر چند مبدأ و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعکس می‏باشد و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق می‏افتد.
و)- از نظر تکرار
برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار می‏کنند و دس می‏گریزند.
3-1) انگیزه های فرار
آمار نشان می‏دهد انگیزه افراد فراری بر حسب جنس، سن، تحصیلات و محیط زندگی متفاوت است اما انگیزه های ذیل بین همگان عمومیت دارد:
الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش؛
ب)- رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهای خانواده و کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی؛
ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشکل برای آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگی به خانواده.
د)- تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواسته های خود درخصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی.
2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران
آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفـی هستنــد و عوامــل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر می‏باشد.
1-2) عوامل فردی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره می‏شود.
الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی
ویژگیهای این نوع شخصیت، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار است که مورد قبول جامعه نمی‏باشد، ولی معمولاً نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمی‏شود. افراد روان‏رنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بی‏تفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت می‏کنند. اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل می‏کند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایین‏ترین سطح آن تنزل می‏دهد. از مشخصات بارز شخصیت های ضد اجتماعی خود محوری، فریبندگی سطحی و ظاهری، عدم احساس مسئــولیت، فقدان بینش نسبت به انگیزه های عمل می‏باشد. آنها به طور تکانشی عمل می‏کنند، به پیامد عم

ل خود نمی‏اندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه می‏باشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط خانه و مدرسه فرار می‏کنند.[4]
ب)- شخصیتهای خود شیفته
این شخصیت ها تمایل شدیدی به خودمحوری دارند و پیو

سته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات دیگران بی توجه می‏باشند[5] و با آنها همدردی و علاقه نشان نمی‏دهند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. این گروه ممکن است مشکلات خود را بی همتا بپندارند و احساس کنند که فقط افراد هم سطح خودشان آنها را درک می‏کنند.[6] اغلب این افراد والدینی داشته اند که نسبت به آنها محبت با ثباتی نداشته یا سرد و طرد کننده بوده اند یا بیش از حد به آنها ارج نهاده اند.[7]
نـوجوانان خود شیفته، به علت سرکوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه گرایش نشان می‏دهند.
ج) – شخصیت برونگرا
«آیزنک» معتقد است بین ویژگی شخصیتی افراد با رفتار نابهنجار آنها رابطه وجود دارد. فرد برونگرا به دنبال لذت جویی آنی است و دَم را غنیمت می‏شمـارد، دوست دارد در انواع میهمانی ها و جشنها شرکت کند، تشنه هیجان و ماجرا جویی است، کمتر قابل اعتماد می‏باشد، نمی‏تواند احساساتش را کنترل نماید و بدون تأمل عمل می‏کند.[8]
د)- شخصیت هیستریونیک (نمایشی)
نزد این افراد جلب توجه دیگران اولویت خاصی دارد. دوست دارند پر جوش و خروش صحبت کنند. مشخصه بارز آنها بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و تأثیر پذیری از دیگران است. توجه کافی به درک موقعیت ندارند و تمایل دارند با تعمیم عاطفی پاسخ دهند.[9] این افراد برای آنکه «خود» را ثابت کنند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید، انجام می‏دهند.
هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، کنجکاوی، استقلال طلبی افراطی، لذت گرایی کوتاه مدت[10] و ارضای تمایلات آنی، خود‏باختگی احساسی و غلبه کنشهای احساسی بر کنشهای عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که فرد را به سوی موقعیتهای خطرزا نظیر فرار از خانه رهنمون می‏شود.
از دیگر مشکلات روحی – روانی که منجر به رفتارهای ضد‏اجتماعی می‏شود، می‏توان به ضعف عزت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، خود انگاره ضعیف، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی، اختلال خلقی دو قطبی و; اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده،‌ نظیر فرار از خانه می‏باشند.

2-2) عوامل خانوادگی
1-2-2) نوع خانواده
به اعتقاد صاحبنظران، خانواده در شکل دهی به زندگی و رفتار فرد تا حد زیادی مؤثر است. اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیده‏ای مواجه باشد،‌ روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل می‏شود. «کلمن» در سال 1980 از چهار نوع آسیب برای خانواده نام می‏برد که بر کنشهای نابهنجار فرزندان مؤثر می‏باشد:
الف)- خانواده بی کفایت[11]
این خانواده فاقد منابع جسمانی یا روانشناختی مؤثر برای سازگاری با عوامل تنیدگی زندگی بهنجار است و نمی‏تواند با مسائل زندگی خانوادگی مقابله کند.
ب)- خانواده ضد اجتماعی[12]
این خانواده واجد ارزشهایی به شدت مغایر با ارزشهای اجتماعی می‏باشد و رفتارهای نامطلوب را تشویق می‏کند. به اعتقاد «مسنر» و «کروهن»[13] شرایط برخی خانواده ها نابهنجاری را تأیید می‏نماید.
ج)- خانواده آشفته[14]
این خانواده با کنشها و اختلالات رفتاری نظیر غیر منطقی بودن، دعوا، تعارض و ; مشخص می‏شود و اعضای آن دارای شخصیت های مخرب و غیر عادی هستند که فضای خانه را به اضطراب و تنش می‏کشانند. هر چند والدین در چنین خانواده هایی حضور فیزیکی

دارند، اما فضای حاکم بر خانواده توأم با طرد فرزندان، عـدم محبت و بی توجهــی به مسائــل آنهـا می‏باشد. فرد به دلیل کمبود محبت و تربیت ناصحیح در مواجه با یک محبت کاذب اقدام به فرار می‏کند. والدین چنین خانواده هایی در کانون ارتباطات خانوادگی حضور فعال ندارند و فرزندان به حال خود رها شده اند و روابط آنها فاقد هر نوع نظارت صحیح می‏باشد و کارکرد تربیتی و کنترل غیر رسمی خانواده تضعیف شده، آرزوهای بی حد آنومیک شدت یافته و زمی

نه هنجارشکنی فرزندان فراهم است.
این نوع خانواده، فاقد سرمایه اجتماعی است و نمی‏تواند به عنوان یک منبع کنترل، مانع رفتارهای تند جوانان از جمله فرار آنان از خانه شود.
د)- خانواده از هم گسیخته[15]
این خانواده به دلیل از دست دادن پدر و مادر خانواده بر اثر مرگ، طلاق و جدایی در اکثر موارد برای تربیت فرزندان و سازگاری اجتماعی آنها دچار مشکل می‏باشد.[16]
در چنین خانواده ای فرد با احساس ناکامی و محرومیت، کمبود محبت و خلاء واکنش عاطفی مواجه است و در صورتی که فردی جانشین والدین خانواده شود، احتمال اختلال در هویت خانوادگی و عدم پذیرش او از سوی فرزندان و ناسازگاری با وی و فرزندان ناتنی وجود دارد که همین امر می‏تواند زمینه اختلالات رفتاری مانند فرار از خانه را فراهم کند.
2-2-2) روابط در خانواده
الف)- خشونت در خانواده
فرار از خانه یکی از بازتابهای خشونت خانگی است که به دلیل تأثیرات اجتماعی آن قابل تأمل است. اعمال خشونتهای روحی، جسمی و جنسی از سوی اعضای خانواده (تجاوزات جنسی توسط پدر یا جانشین پدر یا برادر تنی یا ناتنی) عامل بسیار مهمی در فرار برخی از دختران است. بسیاری از دخترانی که قربانی این نوع خشونتها می‏باشند به دلیل ترس از آزار‏دهندگان و آبروی خویش جرأت اظهار مشکلاتشان را ندارند، لذا از خانه فرار می‏کنند و در شرایطی که از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند، تمایلی به اینکار ندارند،‌ زیرا از محیط ناامن خانه می‏هراسند.
ب)- تبعیض در خانه
بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی از زندگی می‏شوند. تبعیض در مواجه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعکس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می‏شود. تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد می‏کند و با ایجاد بحرانهای روحـی و سـرخـوردگـی، آنان را به سوی عکس العملهـای منفی نظیر فرار از خانه سوق می‏دهد.
ج)- محدودیت مطلق

در این نوع شیوه تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم،‌ متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند. به طور نمونه نمی‏توانند درباره زندگی آینده خویش تصمیم بگیرند و باید تن به ازدواجهای اجباری دهند.

ندان توجهی نمی‏شود، لذا توانایی و مقاومت آنها درهم می‏شکند. فرزندان نسبت به خانواده خود احساس نارضایتی،‌تحقیر، تنفر و سرخوردگی می‏کنند. زیرا همنوایی با هنجارها و درخواستهای خانواده، برای آنها سنگین بوده و موجب ایجاد تنفر از خانواده می‏شود، لذا از هر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره می‏برند و درصدد هستند با فرار از خانه، از این محدودیت‏ها رهایی یابند.
د)- آزادی مطلق (فرزند سالاری)
همانطور که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می‏تواند عامل فرار آنان از کانون خانواده باشد؛ توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار بودن امکانات فوق حد سنی فرزند (فرزند سالاری) هم می‏تواند زمینه مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید.
در شیوه فرزند سالاری، اغلب تمایلات و خواسته های فرزندان محقق می‏شود، لذا به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارهای زندگی که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب می‏شود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط می‏گراید و والدین با آن مخالفت می‏نمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی)، روحیه عدم درک منطقی شرایط، نازپروری و کاهش دامنه استقامت و آستانه تحمل در برابر مخالفت والدین و مسائل خانه، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می‏گردد که نهایتاً می‏تواند زمینه فرار از خانه را فراهم نمـاید. به عبارت دیگر فرد علیرغم وجود خانواده ای که در اغلب موارد خواسته های او را جامه عمل پوشانده است، کوچکترین انتقاد یا منعی را تحمل نمی‏کند و اقدام به فرار می‏نماید. در این شرایط مسائل بسیار کوچک به دلیل پایین بودن آستانه مقاومت، در نظر فرد بزرگ و غیر قابل تحمل جلوه می‏کند. چنین فردی پس از فرار نیز اقدام خود را توجیه می‏کند و با احساس عمیق بیدادگری به متهم کردن اطرافیان می‏پردازد و معتقد است فرار او در جهت احقاق حق از دست رفته خود بوده است. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده می‏شود.
3-2) عوامل اجتماعی
1-3-2) شبکه روابط اجتماعی

طبق نظریه انتقال فرهنگی ساترلند[17]انحرافات و نابهنجاری های رفتاری عموماً از طریق گروههایی نظیر دوستان یا خانواده آموخته می‏شود.
«اسگود» معتقد است هر چقدر میزان گذران ج

وان با گروههای همسن خود[18] که امور خلاف در آنها هنجار است، بیشتر باشد، فرد همرنگ و همانند آنها می‏شود و برای کسب احترام در گروه، به رفتارهای خود نمایانه نظیر فرار از خانه تشویق می‏شود.[19]
فرد عضویت یافته در گروه های ناباب، ارزشهای نادرست گروه از جمله نحوه مقابله و برخورد با امر و نهی والدین، نحوه مخالفت و به کرسی نشاندن خواستها و تمایلات نفسانی در خانه، ; را درونی می‏کند و با دسترسی به فرصتهای نامشروع، آنها را به مرحله عمل می‏رساند. در این گروهها رفتار کجرو و نابهنجار بسیار عادی و روال شده است و به عنوان ارزشهای مدرن اشاعه می‏شود و نگرشها و نصایح والدین به عنوان ارزشهای منسوخ محسوب می‏شود. بر اساس تحقیقات حدود 79 درصد جوانان به همانند سازی با دوستان خود می‏پردازند.
2-3-2) وسایل ارتباط جمعی
رسانه های نوشتاری و دیداری دارای کارکــردهــای ســه گانه از جمله اطلاع رسانی هستند. زمانی که رسانه ها موضوع فرار دختران را با ذکر تمام جزئیات منعکس می‏کنند، (البته این کار اغلب با هدف جذب مخاطب و فروش بیشتر انجام می‏شود) در واقع افراد را نسبت به وضعیت افراد فراری که شرایط نامساعد و بغرنج خانه را تحمل نکرده اند، مطلع می‏کنند و باعث می‏شوند آنها نیز همین عمل را در مواجه با مسائل خانواده تکرار کنند. ضمن آنکه قبح مسئله تا حد بسیار زیادی در اذهان شکسته شده و به عنوان یک عمل عادی جلوه می‏نماید.
از سوی دیگر برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی مشوق فرار از خانه است، ترویج روحیه استقلال طلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی، تنوع طلبی، عدم رعایت احترام به نظرات والدین و پرخاشگری نسبت به بزرگترها، ترویج فرزندسالاری، مادی گرایی و . . . حتی نمایش فرار جمعی از جوانان، بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها، می‏تواند در شیوع این پدیده مؤثر باشد.
نقش رسانه های جمعی به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است.
3-3-2) شهرنشینی
بافت اجتماعی شهرهای بزرگ و پیچیدگی رو

زافزون زندگی شهری، گمنامی و ناشناخته بودن در جمعیت میلیونی شهرهای بزرگ و کاهش نظارت رسمی و غیر رسمی، دور بودن از چنگال قانون و عدم شناسایی دقیق متخلفان، فرصت ارتکاب جرائم و رفتارهای ضد اجتماعی را فراهم می‏کند.
جاذبه شهرهای بزرگ، رفاه، تجملات شهری و امکانات مادی، انگیزه در اختیار داشتن آنها و زندگی در این محیط را مضاعف می‏کند و سیل عظیم ج

معیت با هدف یافتن شغل و دستیابی به امکانات فوق مهاجرت می‏نمایند و شهرهای بـزرگ را بـا خـرده فرهنگهــای مختــلف درهم می‏آمیزند و بدین ترتیب پایبندی به آداب و رسوم کاهش می‏یابد و آزادی عمل فرد نیز بیشتر می‏شود. گاهی همین

سراب زندگی مرفه شهری و آزادی عمل، دختران را به سوی شهرها متواری می‏نماید.

4-3-2) ‌تغییر ارزشها
انسانهای دنیای امروز در چهار راه سرگردانی و تضاد ارزشها گرفتار آمده اند و نمی دانند به کدامین سو حرکت کنند. از یکسو جامعه بستر نوینی از ارزشهای اجتماعی مدرن را مقابل دیدگان افراد قرار می‏دهد و از سوی دیگر فرد را با بن بستهای بسیاری در دستیابی به اهداف جدید مواجه می‏کند. جوان امروز در این شرایط با مشکل بحران هویت، کاهش پایبندی به ارزشهای دینی و اجتماعی و شکاف نسلی بین خود و والدینش مواجه است. گاه آنچه که اجتماع به طور عملی به او می‏آموزد با ارزشهای خانوادگی سنخیتی ندارد و حتی در تناقض آشکار می‏باشد و همین امر شخصیت او را دچار دوگانگی می‏نماید. دختران امروز دچار خود درگیری می‏شوند و برای فرار از این حالت به شیوه های مختلفی نظیر فرار از خانه متوسل می‏گردند.[20]
5-3-2) مشکلات اقتصادی
برخی از صاحبنظران مشکلات اقتصادی را علت عمده آسیبهای اجتماعی می‏دانند، البته این به مفهوم نگرش تک عاملی در تبیین انحرافات نمی‏باشد. به اعتقاد آنان عوامل اقتصادی در چگونگی زندگی فردی و اجتماعی انسانها تأثیر گذار است. فقر و توزیع ناعادلانه ثروت، به همراه فقر فرهنگی زمینه ساز انواع رفتارهای نابهنجار می‏باشد. «ژان دولارد» معتقد است انسانها به طور معمول به علت کشمکش درونی ناشی از محرومیت، عکس العمل هایی نشان می‏دهند، اما نکته قابل تأمل آن است که محرومیت های اقتصادی، عکس العملهای تند و ضد اجتماعی را تحریک می‏کند زیرا فقر، ترس از مجازات را به حداقل می‏رساند و فرد محروم مسئولیت عمل ضد اجتماعی خود را متوجه بی سامانی اجتماعی می‏داند.[21]
در شرایطی که یک قشر از جامعه به آسانی ثروتهای کلان و بادآورده در دست دارند و شخصیت انسانها با ثروت و دارایی آنها سنجیده می‏شود، طبقات زیرین هرم طبقاتی همواره خود را با طبقات بالا مقایسه می‏کنند و از این توزیع ناعادلان

ه، احساس محرومیت می‏نمایند، همین احساس محرومیت نسبی[22]موجب می‏گردد که فرد سعی کند به هر طریق ممکن به اهداف و آرزوهای مادی خود دست یابد یا تصمیماتی بگیرد که مشکلات اقتصادیش برطرف شود. به طور نمونه در زمان بیکاری و بحران اقتصادی در خانواده، پدر یا جانشین پدر تصمیمات نامناسبی نظیر اجبار دختر به ازدواج با مرد مسن ثروتمند یا اجبار دختر به اشتغال در مشاغل غیر مجاز همانند خرید و فروش

مواد مخدر را اتخاذ می‏کند و دختر خانواده نیز متعاقباً درصدد خواهد بود که خود را از این وضعیت اسف بار نجات دهد و به استقلال اقتصادی دست یابد، همین امر انگیزه فرار از خانه را در او تقویت می‏کند، غافل از آنکه رو به سوی سیاهی در حرکت است.
امروزه فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. ه

مین مسئله منجر به کم توجهی آنها نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنها گردیده است. به اعتقاد «اسگود» در شرایطی که عضو مقتدر خانواده به واسطه اشتغال در شغل دوم، دیر وقت در منزل حضور داشته باشد و نظارت او بر اعضای خانواده کاهش یابد، اعمال ضد اجتماعی نظیر فرار از خانه در جامعه رو به گسترش خواهد بود.[23]
در این جهت انعکاس شرایط افسانه ای برخی زندگی ها و نمایش فاصله های طبقاتی توسط رسانه ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارند.
6-3-2) ضعف نظارت اجتماعی
با استناد به انگیزه های فرار دختران از خانه درمی‏یابیم که اکثر آنان برای کسب استقلال و آزادی روابط در خارج از خانه (جامعه) اقدام به فرار کرده اند. این بدان معناست که جامعه میزان نظارتهای اجتماعی دولتی و مردمی (امر به معروف و نهی از منکر، گزارشات مردمی، نیروهای بسیج…) را کاهش داده و آزادی بی‏قید روابط زنان و مردان را افزایش داده است، به گونه‏ای که آنها بدون واهمه و کنترل به امور خلاف می پردازند، در حالی که این حد افراطی از آزادی، مقبول بسیاری از خانواده ها نیست. آنها به دلیل همین فضای نامناسب جامعه مجبور می شوند رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود کنند و این محدودیت و کنترل، دختران را با عقده های روحی ـ روانی مواجه می نماید و آنان احساس خواهند کرد که خانواده،‌‌ آنها را درک نمی‏کند، در صـورتی که بـرعکس، خـانـواده به دلیل آینده نگری و مصلحت اندیشی فرزند و شناخت نسبت به اوضاع اجتماعی، می‏کوشد دختر را از حیطه خطر دور سازد، اما برخی دختران به دلیل حساسیت های روحی و کوته بینی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر می کنند و در نتیجه اقدام به فرار از خانه می نمایند.
3- پیامدهای فرار دختران
فرار دختران در واقع تعرض به قاعده کهن و

مرسوم زمانهای دیروز و امروز است که خانه را محل امن و آرامش افراد می‏داند، نه محلی که باید از آن گریخت. این تعرض و جدال، جامعه را تحریک کرده و آشفتگی های خاصی را دامن می‏زند. هنگامی که دختری به هر دلیل منطقی یا

غیرمنطقی از خانه فرار می‏کند، خود و پیرامونش، یعنی خانواده و جامعه را تا شعاعی وسیع به طرق مختلف در معرض آسیبها و خطرات بسیار زیادی قرار می‏دهد. این پیامدها در بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است:
1-3) پیامدهای فردی
فرار، آغاز بی خانمانی و بی پناهی است و همین امر، زمینه ارتکاب بسیاری از جرائم را فراهم می‏کند. دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدی گری، توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی و کالاهای غیر مجاز، روسپیگری، عضویت در باندهای مخوف و کثیف اغفال و فحشاء اقدام می‏کنند. برخی از این دختران پس از فرار در ساختمانهای متروکه، پارک، خانه های فساد . . . شب را به صبح می‏رساند و از مکانی به مکان دیگر در حرکت هستند، فقط برای آنکه بتوانند زنده بمانند. آنها با اسامی مستعار و تیپ پسرانه و کارهای مردانه در جمع دوستان (دختر و یا پسر) روزگار فلاکت‏باری را سپری می‏کنند. شکارچیان با اغفال این دختران که اغلب شهرستانی، ساده و بی آلایش می باشند و از اوضاع و احوال شهرهای بزرگ خبر ندارند، تمام اموالشان را به سرقت می برند و پس از تجاوز به عنف، یا آنها را رها می کنند و یا پس از شکنجه و آزار به دلیل ناشناخته بودن و غربت، می کشند. برخی از باندهای فحشاء نیز اقدام به انتقال دختران فراری به کشورهای دیگر، تجارت سکس و فروش اجزای بدن آنها می کنند. دختران فراری تمام پلهای پشت سر خود را خراب و ویران می‏کنند. ارتکاب به انواع جرائم و فساد اخلاقی موجب می شود که دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنها به دلیل سرافکندگی ناشی از تجاوزات، دست به خودکشی می زنند.
از دیگر پیامدهای ناگوار فرار دختران، روسپیگری و ابتلا به انو

اع بیماریهای مقاربتی از جمله ابتلا به ویروس ایدز می باشد. هر چقدر مدت زمان فرار فرد طولانی تر باشد و با افراد بیشتری تماس داشته باشد، خطر ابتلا به ویروس ایدز افزایش می یابد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

مقاله نقش مسیرهای پیاده در پویش پایدار شهری فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله نقش مسیرهای پیاده در پویش پایدار شهری فایل ورد (word) دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش مسیرهای پیاده در پویش پایدار شهری فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش مسیرهای پیاده در پویش پایدار شهری فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقش مسیرهای پیاده در پویش پایدار شهری فایل ورد (word) :

سال انتشار: 1390

محل انتشار: کنفرانس ملی توسعه پایدار و عمران شهری

تعداد صفحات: 19

چکیده:

حمل ونقل موضوع کلیدی درمباحث شکل پایدار شهری می باشد وابستگی به خودرو درهرجا که شکل شهر وگزینه های حمل و نقل به گونه ای است که انتخاب محدود به استفاده از خودرو می شود وجود دارد از آنجا که دسترسی خوب می تواند موجب کاهش مسافت سفرها ونیاز به خودرو شود بنابراین توجه به دسترسی مطلوب در تحقق حمل و نقل پایدار حیاتی است مقاله حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و ازطریق ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای واسنادی تلاش نموده است با بررسی نظریات گوناگوندر خصوص مفاهیم پایداری و اصول کالبدی شهر پایدار به موضوع حمل ونقل پایدار پرداخته و ضمن تحلیل ابعاد اجتماعی اقتصادی و زیست محیطی حمل و نقل پایدار سیاست های گوناگون همچون طراحی و مدیریت سیستم حمل و نقل درراستای کاهش ترافیک مدیریت تقاضای سفر و استفاده ازکاربری های مختلط توجه به حمل ونقل غیرموتوری تشویق مردم به کاهش استفاده از خودروی شخصی ترویج استفاده از حمل ونقل عمومی و فراهم آوردن شرایط پیاده روی ودوچرخه سواری را درراستای حمل و نقل پایدار مطرح و سپس با معرفی مسیرهای پیاده به عنوان بهترین وموثرترین گزینه درپویش پایدار ویژگیهای مطلوب این مسیرها را بررسی نماید. درنهایت به عنوان چارچوب نظری این مقاله اصول طراحی مسیرهای پیاده با توجه به مبانی توسعه پایدار ارایه می گردد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

مقاله بررسی انواع انرژی های تجدیدپذیر و وضعیت بهره برداری از آنه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله بررسی انواع انرژی های تجدیدپذیر و وضعیت بهره برداری از آنها در ایران فایل ورد (word) دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی انواع انرژی های تجدیدپذیر و وضعیت بهره برداری از آنها در ایران فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی انواع انرژی های تجدیدپذیر و وضعیت بهره برداری از آنها در ایران فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی انواع انرژی های تجدیدپذیر و وضعیت بهره برداری از آنها در ایران فایل ورد (word) :

سال انتشار: 1392
محل انتشار: اولین همایش ملی انرژی های نو و پاک
تعداد صفحات: 23
چکیده:
انرژی از مهمترین کار مایه ها و اصلی ترین نیروی اساسی زندگی بشری محسوب گشته وتاریخ و تمدن بشری بربنیاد ابداعات و کشفیات در جهت تبدیل انرژیهای مختلف به یکدیگر شکل گرفته است . انرژی از ارکان تمدنهایبشری و در نتیجه اساس تولیدات اجتماعی به شمارمی رود. جای تردیدی نیست که یکی از مهم ترین چالش ها وموضوعات جنجال برانگیز قرن جاری در سراسر جهان، مسئله انرژی است. با استفاده بی رویه از ذخایر نفتی و پایانپذیری این ذخایر، و آلوده سازی محیط، بشر بار دیگر برآن شد تا منابع سوختی را مجددا مورد بررسی قرار داده وچالشی جدید در یافتن منابع سوختی پایاتر و کم پالوده تر را آغاز کند لذا استفاده از انرژی های نو و تجدید پذیرمانند: انرژی باد، انرژی خورشید ، انرژی های داخل زمین و; مورد توجه قرار گرفت.در این مقاله به دنبال بررسیانواع مختلف انرژی تجدید پذیر و وضعیت کنونی آنها درایران و ضرورت استفاده از آنها هستیم. و در نهایتراهکارهایی برای بهبود شرایط پیشنهاد خواهد شد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

مقاله امکانات ارتقاء توان غنای حسی در سطح ادراک نابینایان از فضا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله امکانات ارتقاء توان غنای حسی در سطح ادراک نابینایان از فضای معماری فایل ورد (word) دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله امکانات ارتقاء توان غنای حسی در سطح ادراک نابینایان از فضای معماری فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله امکانات ارتقاء توان غنای حسی در سطح ادراک نابینایان از فضای معماری فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله امکانات ارتقاء توان غنای حسی در سطح ادراک نابینایان از فضای معماری فایل ورد (word) :

چکیده

فهم انسان از فرایند احراز هویت و حس جهتیابی وابستگی تام به ابزار درک وی از فضا و مختصات مکان دارد، آگاهی بصری از گستردهترین منابع کسب اطلاعات از محیط پیرامون است و دامنه و سرعت دریافت آن بیشتر از سایر حواس است. نابینایان فاقد ابزار اصلی این مختصاتیابی و ادراک فضا و معماری هستند. حواس با دامنه کمتر (به ترتیب شنیداری، بویایی، بساوایی و چشایی) نقش اصلی را در فرایند ادراک محیط در این طیف از افراد دارد .کیفیتهای محیط و غنای حسهای گوناگون در فضا و در دامنه نزدیک، نیرومندی حسهای دیگر را جهت ادراک این افراد در فضای معماری بیشتر میکند. معماری پیامرسان و قابل درک توسط حواس مختلف، منظومه نیرومندی در تکامل حسهای دیگر و استفاده از آنها در درک محیط است. هدف این پژوهش بررسی و معرفی کیفیاتی مانند غنای حسی در محیط و فضای معماری است که در خدمت فعال و حساس کردن این حواس با دامنه کم در فرایند ادراک باشد، روش کتابخانهای -توصیفیاین پژوهش به منظور کشف و ایجاد قابلیتهایی در محیط و فضا است که در نتیجه بتواند پتانسیل لازم را در فرایند پیامرسانی و ساختن، نه برای دیدن بلکه برای حس کردن را داشته باشد تا این قابلیت قابل بتواند نقص فاعلیت فاعل را جبران و تقویت کند.

واژههای کلیدی:”ادراک”،آگاهی”،”غنای حسی”،” فضای معماری “،”نابینا”

مقدمه

درک فضای معماری در هر کس متفاوت است و رابطه مستقیم و غیرمستقیم از حواس و درک او دارد حال آنکه تفاوت افراد بینا ونابیناعلاوه بر قوه بینایی،در نحوه درک افراد نابینا است که چگونه میتوانند از حواس خود در درک فضای معماری استفاده کنند، به گونهای که این قابلیت بتواند به نحوی، تصویری ذهنی از فضای معماری را بر او بدهد؟ ادراک معماری، مخصوصاً در دوران مدرن بیشتر حرکت و ادراک بصری حاصل از آن صورت میگیرد.
یکی از گروههایی که نیازشان به حضور در فضاهای جمعی نادیده انگاشته شده میشود نابینایان می باشند، این گروه اغلب مفاهیم مربوط به فضا را به کمک حواس غیر از حس طبیعی فرامیگیرند.

ارتباط غیر بصری از فضا نیازمند توجه به سایر حواس غیر از حس بینایی است، یعنی استفاده از حس لامسه، شنوایی، بویایی و; هست، به نحوی که پیامهای مناسب را به فرد نابینا برسانند، نابینا باید بتواند پیام را در حیطه حواس غیر بصری خود درک کند و ارتباط لازم را با فضا ایجاد.

ارتباط غیر بصری با فضا نیازمند توجه به سایر حواس به غیر از بینایی است مکث، حرکت، فرم و یا شکل فضا باید به گونهای طراحی شوند که قابلدرک در حیطه حواس غیر بصری باشند. [1] در این تحقیق سعی شده است با بررسی کیفیت درک نابینایان از فضا و ایجاد مؤلفههایی برای طراحی فضاهای مطلوب برای آنان گامی در جهت پذیرش هر چه بهتر نابینایان به عنوان عضوی از جامعه و خدمت به آنان باشد. روش تحقیق،تحلیلی–توصیفی است که در واقع به دنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی است که با چه مؤلفهها و الگوهایی در فضای معماری میتوان سطح ادراک نابینایان از آن را بالا برد؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی کیفیاتی مانند غنایی حس در فضای معماری به منظور ایجاد الگوهایی برای غنای حس محیط و فضا برای ارتباط بیشتر و بهتر با نابینایان است.

فضا
“فضا مکانی است که بتوان ابعاد و حجم معینی برای آن شناسایی نمود [2]”، شناخت یک مکان بر حسب شرایط به ما این امکان را میدهد تا به لحاظ احساسی و روحی صحیح تری زندگی کنیم . بشر همواره سعی در تطبیق خود، با محیطی دارد که از آن بیاطلاع است چنانچه اگر بتواند محیط و فضای اطراف خود را بشناسد، به این مهم دست مییابد. منظور ارائه یک الگوی ادراکی و احد برای شناخت محیط نیست، زیرا ادراک انسانها از محیط با یکدیگر تفاوتهایی دارد که بیشتر ناشی از تفاوتهای احساسی و عاطفی بوده و یک امر نسبی است، بنابراین هرکس بخشی از تعاریف فضا را میشناسد که ابزارهای او میتواند شناسایی کند.

ادراک فضا
موضوع ادراک رفتار یا پاسخی است که همواره به دنبال اثر محرک داخلی یا خارجی )=فرستنده) از انسان)=گیرنده) سرمی زند.

عموماً انسان، تنها به محرکهای انتخابی پاسخ می دهدواز میان همه تحریکات حسی واردشده، دسته مخصوصی را جدا کرده و به گونهای خاص به آنها پاسخ میگوید. [3]

در ادراک فضا همیشه یک مرکز وجود دارد که محل ایستادن یا نشستن ناظرمی باشد و یک محور وجود دارد که تابع وضع قرارگیری ناظر است، در فضای ادراکی تمام عناصر با یکدیگر در ارتباط اند. عقب، جلو، چپ، راست و غیره. این ارتباط مرکب است و پیش از هر چیز تابع محل قرارگیری ناظراست. [4]

برداشت آدمی از محیط به گونهای است که با دریافت اندامهای حسی شروع و به ادراک خاتمه مییابد، ازجمله عوامل تعیینکنندهای که در این ادراک نقش دارند میتوان به تواناییهای فرد، خصوصیات فردی، محدوده تشخیص اندامهای حسی و شرایط فضایی که در آن قرارگرفته اشاره کرد.

جان لنگ (1987) معتقد است که تمام قابلیتهای محیط توسط مردم ادراک نمیشود؛ و از تمام قابلیتهای ادراکشده نیز استفاده نمیشود . پس برقراری ارتباط با محیط یا فضا تنها محدود به دیدن و استفاده از قوه بینایی نمیباشند و محیط پتانسیلهای بیش تر برای

ارائه، به بهرهبردار دارد.

تحقیقات (ویتکن 1982 و تلنورد(1982 نشان میدهد که ادراک سازی فضا برای افراد نابینا ناممکن نمی باشد . نابینایان غالباً مفاهیم مربوط به فضا را به کمک حواسی به غیر از حس بینایی فرامیگیرند نابینایان در ذهن خود دو مفهوم از فضا دارند:

-1 فضای مجاور که محیط پیرامون آنها را دربرمی گیرد و تماسهای واقعیشان در آن فضا صورت میپذیرد. -2 فضای عمل که هنگام حرکت ظاهرشده و بر پایه تحرک عضلانی و جابهجا شدن به وجود میآید.

منظور از ابزار، امکانات طبیعی و اندامی انسان است ودرحقیقت همانحواس اصطلاحاً پنجگانه یعنی بینایی، شنیداری، بویایی، بساوایی و چشایی است. حواس پنجگانه عامل و ارتباطدهنده قوه ادراک با محیط و فضا میباشند و درکنسبتاً کاملی را برای ما بوجود می آورند [5] و در صورتی که به خوبی از آنها بهره بگیریم، بهترین راه درک ارزش این حواس در درک فضا، مطالعه افرادی است که از داشتن این حواس محروماند. برای مثال نابینایان نمیتوانند از طریق دیدن،فضا را بشناسند و حتی نمیتوانند دیدن را تصور کنند، بنابراین بر اساس سایر حواس خود فضا را درک میکنند و به علت محروم بودن از حس بینایی، یا سایر حواس خود را پرورش داده تا این کمبودها را جبران بنمایند و یا به استفاده از ابزارهای مصنوعی روی میآورند.

2

ادراک و آگاهی
ادراک و آگاهی دو مفهوم متفاوت از هم هستند. ادراک سازوکار برونی فرآیندی است که مربوط به چگونگی تحریکات اعضای حسی و جمعآوری اطلاعات است و آگاهی سازوکار درونی فرآیند و نحوه تأثیر تجارب پیشین، عوامل روانشناختی ( مانندانگیزهها، ارزشها) و شخصیتی (دروننگر یا بروننگر) افراد، در تعبیر و تفسیر آن اطلاعات حسی است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   46   47   48   49   50   >>   >