پروژه دانشجویی مقاله انواع حلال های آلی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله انواع حلال های آلی در pdf دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله انواع حلال های آلی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله انواع حلال های آلی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله انواع حلال های آلی در pdf :

انواع حلال های آلی

حلال یکی از اجزاء تقسیم واکنش است که علی رغم حضور دائمی اش در واکنشها ، به ندرت در معادلات شیمیایی وارد می شود و البته بدون آن، انجام بیشتر واکنشها غیرممکن است. حضور یک حلال می تواند سرعت یک واکنش را با ضریب 20 **10 (ده به توان 20) تسریع کند و یا آن را آهسته نماید: تغییر یک حلال به حلال دیگر می تواند میلیونها بار سرعت واکنش را تغییر دهد. اثرات حلال به مراتب قوی تر از اثرات سایر عوامل می باشد: بسیار قوی تر از اثرات قطبی، فضایی؛ است. حلال ـ انتخاب یک حلال خاص ـ می تواند عامل تعیین کننده اصلی سرعت واکنش و حتی چگونگی

انجام و یا عدم انجام واکنش باشد، حلال می تواند از بین چندین مسیر برای واکنش سیری را که در واقع واکنش دنبال می کند، تعیین نماید. واضح است که حلال فقط مکانی ـ یک نوع سالن ورز

ش است ـ که مولکولهای حل شونده در آن جست و خیز کنند و گاهی هم با هم برخورد نمایند. حلال در هر واکنشی که در آن رخ می دهد ذاتا دخالت دارد و یافتن میزان این دخالت و نحوه آن برای ما اهمیت دارد و مولکولهای حل شونده و یونها به صورت ذراتی لخت در محلول وجود ندارد بلکه حلال پوشیده می باشند. به هر ذره حل شده، یک توده از مولکولهای طی حلال توسط پیوندهای متصل است، تشکیل همین پیوندها است که انرژی لازم برای شکستن پیوندهایی که مولکولهای حل شونده را به یکدیگر نگه می دارد تامین می کند. انرژی یونیزاسیون مقدار انرژی لازم برای جدا کردن یک الکترون از این اتم در حالت گازی و تبدیل آن به پول مثبت (کاتیون) دخالت گازی را انرژی یونش یا یونیزاسیون می گویند. که لولین انرژی یونش است. اگر دومین الکترون را از اتم جدا شود. انرژی یونش گویند. و به همین صورت سومین، چهارمین، و ; انرژی یونش تعریف می شود عوامل موثر به مقدار انرژی یونش عبارتند از: 1ـ n یا عددکوانتومی اصلی 2ـ با موثر هسته (B)

حلال جزء مهمی از محلول است. حلال ها مواد شیمیایی هستند که مواد دیگر را در خود حل می کنند. حلال ها به طور کلی به دو دسته حلال های قطبی و حلال های غیر قطبی تقسیم می شوند. در حلال قطبی، ذرات تشکیل دهنده حلال قطبی بوده

و یکدیگر را با نیروی جاذبه ی الکتروستاتیکی جذب می نمایند.
مهمترین حلال قطبی آب می باشد. انواع اسیدها مانند سولفوریک اسید H2SO4 و هیدروزن فلوئورید HF ، نیز در این دسته قرار می گیرند.

در حلال های غیر قطبی (که بیشتر حلالهای آلی هستند)، ذرات حلال غیرقطبی بوده و بنابراین تنها نیروی جاذبه ی ضعیف واندروالسی بین ذرات وجود دارد، به همین دلیل این حلال ها اغلب، دارای نقطه ی جوش بسیار پایین بوده و فرار هستند.
حلال های آلی نسبت به حلال های غیر آلی یا حلال های معدنی، قطبیت کمتری دارند و درنتیجه معمولا” این دسته از حلالها ، مواد غیر قطبی را بهتر در خود حل می کنند. چند حلال در زیر آمده است. حلالها موقعی مفید هستند که مایع باشند به عنوان مثال آب در محدوده ی 0 تا 100 درجه سانتیگراد مایع می باشد، پس تنها در این محدوده دمایی می توانند به عنوان حلال مورد استفاده قرار گیرند. هنگامی موادی که قرار است حل شوند، در دماهای پایین تر یا بالاتر قرار داشته باشند باید از حلالهای دیگر استفاده نمود. محدوده مایع بودن برخی حلالها در زیر آمده است:
برای حلالها فاکتر ثابت دی الکتریک بسیار مهم است. توانایی یک مایع در حل کردن مواد جامد یونی شدیداً به ثابت دی الکتریک آن مایع بستگی دارد . هر چه این مقدار بیشتر باشد به معنی این است که حلال توانایی بیشتری در جداسازی یونهای ماده ی جامد یونی حل شدنی را دارد و هر چه کمتر باشد به معنی این است که حلال یک حلال ناقطبی بوده و توانایی کمی برای انحلال مواد یونی را داراست. بنا بر قانون کلی انحلال که مشابه در مشابه حل می شود، اطلاع از ثابت دی الکتریک بسیار مهم است که برای حل کردن مواد ناقطبی به دنبال حلالی ناقطبی با ثابت دی الکتریک اندک بگردیم و برای مواد قطبی و یونی به دنبال حلالی قطبی با ثابت دی الکتریک بالا بگردیم. در زیر حلال های آلی مهم آمده است.

متانولCH3OH که خواصی شبیه آب را دارد. آب دارای ثابت دی الکتریک برابر 82 است.
متانول: متانول CH3OH کوچکترین عضو خانواده ی الکلها است. متانول از CO و H2 ساخته می شود و در تولید مواد پلاستیکی و الیاف کاربرد دارد.
اتانول دومین عضو خانواده ی الکلها است. اتانول C2

H5OH از اتن تهیه می شود و یکی از مهمترین حلالها و همچنین ماده ی اولیه برای تهیه ی بسیاری از فرآورده های شیمیایی است.
اتیل استات C4H8O2 از خانواده ی استرها است که از واکنش بین اتانول و استیک اسید به دست می آید. از استرها برای تهیه ی رنگ و چسب استفاده می کنند.
سیکلوهگزان C6H12 حلالی ناقطبی، مناسب برای مواد آلی و ناقطبی می باشد.
تولوئن C7H8 یا متیل ب

 

حلال ها مواد شیمیایی هستند که مواد دیگر را در خود حل می کنند. حلال ها به طور کلی به دو دسته حلال های قطبی و حلال های غیر قطبی تقسیم می شوند. در حلال قطبی، ذرات تشکیل دهنده حلال قطبی بوده و یکدیگر را با نیروی جاذبه ی الکتروستاتیکی جذب می نمایند.
مهمترین حلال قطبی آب می باشد. انواع اسیدها مانند سولفوریک اسید H2SO4 و هیدروزن فلوئورید HF ، نیز در این دسته قرار می گیرند. در حلال های غیر قطبی ، ذرات حلال غیرقطبی بوده و بنابراین تنها نیروی جاذبه ی ضعیف واندروالسی بین ذرات وجود دارد، به همین دلیل این حلال ها اغلب، دارای نقطه ی جوش بسیار پایین بوده و فرار هستند.
حلال های آلی نسبت به حلال های غیر آلی یا حلال های معدنی، قطبیت کمتری دارند و درنتیجه معمولا” این دسته از حلالها ، مواد غیر قطبی را بهتر در خود حل می کنند.
چند حلال در زیر آمده است. حلالها موقعی مفید هستند که مایع باشند به عنوان مثال آب در محدوده ی 0 تا 100 درجه سانتیگرادمایع می باشد، پس تنها در این محدوده دمایی می توانند به عنوان حلال مورد استفاده قرار گیرند.
هنگامی موادی که قرار است حل شوند، در دماهای پایین تر یا بالاتر قرار داشته باشند باید از حلالهای دیگر استفاده نمود. محدودهمایع بودن برخی حلالها در زیر آمده است: متانولCH3OH که خواصی شبیه آب را دارد. اتانول CH3-CH2OH پروپانون CH3-CH2-HC=O 1-پروپانول CH3-CH2-CH2OH 1-بوتانول CH3-CH2-CH2-CH2OH اتیل استات C4H8O2 اتوکسی اتان C4H10O تولوئن C7H8 بنزن C6H6 کربن تتراکلرید CCl4 سیکلوهگزان C6H12 دی متیل فرم آمید با نام اختصاری DMF و فرمول HC(O)N(CH3)2 محدوده مایع بودن بین 61- تا 153 درجه سانتیگراد می باشد. تترا هیدرو فوران با نام اختصاری THF و فرمول CH8O که به شک

ل یه حلقه ی پنج ضلعی است که در یکی از گوشه هایش اتم اکسیژن قرار گرفته است.
محدوده مایع بودن بین 65- تا 66 درجه سانتیگراد می باشد. دی متیل سولفوکسید با نام اختصاری DMSO و فرمول (CH3)2SO محدوده مایع بودن بین 18 تا 189 درجه سانتیگراد می باشد. هگزا متیل فسفر آمید با نام اختصاری HMP و فرمول OP[N(CH3)2] استونیتریل CH3CN محدوده مایع بودن بین 45- تا 82 درجه سانتیگراد می باشد.

نیترومتان CH3NO2 محدوده مایع بودن بین 29- تا 101 درجه سانتیگراد می باشد. دی کلرومتان CH2Cl2 محدوده مایع بودن بین 97- تا 40 درجه سانتیگراد می باشد.
سولفولان C4H8SO2 (یک حلقه ی پنج ضلعی است

که SO2 یک گوشه و چهار CH2 گوشه های دیگر را تشکیل داده اند. محدوده مایعبودن بین 28 تا 285 درجه سانتیگراد می باشد. پروپان-1و2-دیول کربنات C4H6O3 .
یک حلقه ی پنج ضلعی که C=O یک گوشه و دو تا o

نیز دو گوشه ، CH2 یک گوشه و H3CH گوشه دیگر را تشکیل می دهند. این حلال از 49- تا 242 درجه سانتیگراد مایع می باشد.
طبق یک اصل کلی، مواد قطبی در حلال های قطبی و مواد غیرقطبی در حلال های غیر قطبی حل می شوند.
حلال های آلی دسته ی بسیار مهمی از حلال ها را تشکیل می دهند که در زندگی کاربردهای بسیاری دارند. به عنوان مثال، حلال ادکلن ها، انواع اسپری ها، چسب ها و ; انواع الکلها و دیگر حلال های آلی را تشکیل می دهند. چند حلال بسیار مهم صنعتی عبارتند از: دی متیل فرم آمید با نام اختصاری DMF و فرمول HC(O)N(CH3)2 تترا هیدرو فوران با نام اختصاری THF و فرمول CH8O که به شکل یه حلقه ی پنج ضلعی است که در یکی از گوشه هایش اتم اکسیژن قرار گرفته است.
دی متیل سولفوکسید با نام اختصاری DMSO و فرمول (CH3)2SO بیان شد که الکلها دسته ی بسیار مهمی از حلال های صنعتی را تشکیل م

ی دهند. میان ذرات حلال در الکلها، پیوند های

هیدروزنی می باشد، اما یک سر الکلها، سر آلی و غیرقطبی آنها می باشد درنتیجه این حلالها می توانند هم مواد غیرقطبی را با سر غیرقطبی در خود حل کنند و هم مواد یکه می توانند با آن پیوند هیدروزنی برقرار نمایند، مانند آب. میان ذرات حلال غیرقطبی، فقط نیروهای واندروالس وجود دارند.
میان ذرات ماده ی حل شده غیر قطبی نیز فقط نیروهای واندروالس وجود دارند. بنابراین تمام ذرات موجود در محلول، فقط تحت تاثیر این نیرو هستند

و امکان تشکیل محلول وجود دارد. یک مثال حلال های غیر قطبی، هیدروکربنهای سیر شده خطی مانند هگزان است. موم که یک ماده ی غیرقطبی است در هگزان حل خواهد شد.
البته تمام اجسام غیرقطبی در یکدیگر حل نمی شوند. حال متداولترین نوع محلول یعنی، یک جامد حل شده در یک مایع را در نظر می گیریم. انحلال پذیری یک جامد غیرقطبی در یک مایع غیرقطبی به دو عامل بستگی دارد: دمای ذوب و آنتالپی ذوب آن. وقتی این جامد حل می شود، محلول مایع به دست می آید.
جامد تغییر فاز می دهد. جامدهایی که دمای ذوب و انتالپی ذوبشان بالاست، انحلال پذیری بیشتری نشان می دهند. این تفاوت به علت نیروهای جاذبه قویتر در بلورهای اجسامی است که دمای ذوب بالا دارند. در جریان حل شدن باید بر این نیروها فایق آمد. برخی از حلال ها مانند کربن تتراکلرید CCl4 کلروفرم CHCl3 به شدت سمی می باشد. همچنین کار با اسیدها مهارت و تدابیر خاص می طلبد.

اثرات زیان اور حلال های آلی در محیط های کوچک خود را نشان می دهد ، زیرا حلال های آلی به مراتب بسیار فرار بوده و درنتیجه به دیلی سمی بودن ، هم برای انسان و هم موجودات زنده دیگر زیان دارد. یکی از مهارتهای کار با حلال ها این است که حلال های بی خطرتر پیدا کنیم: اغلب در آزمایشگاه ها، باید سعی کنیم که استفاده از حلا

ل های سمی برای حل کردن موادی که در واکنش شیمیایی به کار برده می شوند، را حذف نماییم.
بسیاری از حلال ها که در مقادیر زیاد در صنعت به کار برده می شوند برای سلامت انسان مضر هستند یا می توانند خطرات دیگری مانند آتش سوزی و انفجار به وجود آورند.
حلال هایی که به طور گسترده استفاده می شوند و برای سلامت انسان مضر باشند شامل تتراکلرید کربن، کلروفورم، و پرکلورواتیلین هستند.

فهرستی از 20 حلال مختلف ، کاربرد و اثرات آن
حلال جزء مهمی از محلول است.
حلال جزء مهمی از محلول است. حلال ها مواد شیمیایی هستند که مواد دیگر را در خود حل می کنند. حلال ها به طور کلی به دو دسته حلال های قطبی و حلال های غیر قطبی تقسیم می شوند. در حلال قطبی، ذرات تشکیل دهنده حلال قطبی بوده و یکدیگر را با نیروی جاذبه ی الکتروستاتیکی جذب می نمایند.
مهمترین حلال قطبی آب می باشد. انواع اسیدها مانند سولفوریک اسید H2SO4 و هیدروزن فلوئورید HF ، نیز در این دسته قرار می گیرند.
در حلال های غیر قطبی ، ذرات حلال غیرقطبی بوده و بنابراین تنها نیروی جاذبه ی ضعیف واندروالسی بین ذرات وجود دارد، به همین دلیل این حلال ها اغلب، دارای نقطه ی جوش بسیار پایین بوده و فرار هستند.
حلال های آلی نسبت به حلال های غیر آلی یا حلال های معدنی، قطبیت کمتری دارند و درنتیجه معمولا” این دسته از حلالها ، مواد غیر قطبی را بهتر در خود حل می کنند. چند حلال در زیر آمده است. حلالها موقعی مفید هستند که مایع باشن

د به عنوان مثال آب در محدوده ی 0 تا 100 درجه سانتیگراد مایع می باشد، پس تنها در این محدوده دمایی می توانند به عنوان حلال مورد استفاده قرار گیرند. هنگامی موادی که قرار است حل شوند، در دماهای پایین تر یا بالاتر قرار داشته باشند باید از حلالهای دیگر استفاده نمود. محدوده مایع بودن برخی حلالها در زیر آمده است:
1) متانولCH3OH که خواصی شبیه آب را دارد.
2) اتانول CH3 CH2OH

3) پروپانون CH3 CH2 HC=O
4) پروپانول CH3 CH2 CH2OH
5) بوتانول CH3 CH2 CH2 CH2OH
6) اتیل استات C4H8O2
7) اتوکسی اتان C4H10O
8) تولوئن C7H8
9) بنزن C6H6
10) کربن تتراکلرید CCl4
11) سیکلوهگزان C6H12

12) دی متیل فرم آمید با نام اختصاری DMF و فرمول HC(O)N(CH3)2 محدوده مایع بودن بین 61 تا 153 درجه سانتیگراد می باشد.ی THF و فرمول CH8O که به شکل یه حلقه ی پنج ضلعی است که در یکی از گوشه هایش اتم اکسیژن قرار گرفته است. محدوده مایع بودن بین 65 تا 66 درجه سانتیگراد می باشد.
14) دی متیل سولفوکسید با نام اختصاری DMSO و فرمول (CH3)2SO محدوده مایع بودن بین 18 تا 189 درجه سانتیگراد می باشد.
15) هگزا متیل فسفر آمید با نام اختصاری HMP و فرمول OP[N(CH3)2]
16) استونیتریل CH3CN محدوده مایع بودن بین 45 تا 82 درجه سانتیگراد می باشد.
17) نیترومتان CH3NO2 محدوده مایع بودن بین 29 تا 101 درجه سانتیگراد می باشد.
18) دی کلرومتان CH2Cl2 محدوده مایع بودن بین 97 تا 40 درجه سانتیگراد می باشد.
19) سولفولان C4H8SO2 (یک حلقه ی پنج ضلعی است که SO2 یک گوشه و چهار CH2 گوشه های دیگر را تشکیل داده اند. محدوده مایع بودن بین 28 تا 285 درجه سانتیگراد می باشد.
20) پروپان 1و2 دیول کربنات C4H6O3 . یک حلقه ی پنج ضلعی که C=O یک گوشه و دو تا o نیز دو گوشه ، CH2 یک گوشه و H3CH گوشه دیگر را تشکیل می دهند. این حلال از 49 تا 242 درجه سانتیگراد مایع می باشد.

طبق یک اصل کلی، مواد قطبی در حلال های قطبی و مواد غیرقطبی در حلال های غیر قطبی حل می شوند.
حلال های آلی دسته ی بسیار مهمی از حلال ها را تشکیل می دهند که در زندگی کاربردهای بسیاری دارند. به عنوان مثال، حلال ادکلن

ها، انواع اسپری ها، چسب ها و ; انواع الکلها و دیگر حلال های آلی را تشکیل می دهند. چند حلال بسیار مهم صنعتی عبارتند از:

دی متیل فرم آمید با نام اختصاری DMF و فرمول HC(O)N(CH3)2
تترا هیدرو فوران با نام اختصاری THF و فرمول CH8O که به شکل یه حلقه ی پنج ضلعی است که در یکی از گوشه هایش اتم اکسیژن قرار گرفته اس

ت.
دی متیل سولفوکسید با نام اختصاری DMSO و فرمول (CH3)2SO
بیان شد که الکلها دسته ی بسیار مهمی از حلال ه

ای صنعتی را تشکیل می دهند. میان ذرات حلال در الکلها، پیوند های هیدروزنی می باشد، اما یک سر الکلها، سر آلی و غیرقطبی آنها می باشد درنتیجه این حلالها می توانند هم مواد غیرقطبی را با سر غیرقطبی در خود حل کنند و هم مواد یکه می توانند با آن پیوند هیدروزنی برقرار نمایند، مانند آب.
میان ذرات حلال غیرقطبی، فقط نیروهای واندروالس وجود دارند. میان ذرات ماده ی حل شده غیر قطبی نیز فقط نیروهای واندروالس وجود دارند. بنابراین تمام ذرات موجود در محلول، فقط تحت تاثیر این نیرو هستند و امکان تشکیل محلول وجود دارد.
یک مثال حلال های غیر قطبی، هیدروکربنهای سیر شده خطی مانند هگزان است. موم که یک ماده ی غیرقطبی است در هگزان حل خواهد شد.
البته تمام اجسام غیرقطبی در یکدیگر حل نمی شوند. حال متداولترین نوع محلول یعنی، یک جامد حل شده در یک مایع را در نظر می گیریم. انحلال پذیری یک جامد غ

یرقطبی در یک مایع غیرقطبی به دو عامل بستگی دارد: دمای ذوب و آنتالپی ذوب آن. وقتی این جامد حل می شود، محلول مایع به دست می آید. جامد تغییر فاز می دهد. جامدهایی که دمای ذوب و انتالپی ذوبشان بالاست، انحلال پذیری بیشتری نشان می دهند. این تفاوت به علت نیروهای جاذبه قویتر در بلورهای اجسامی است که دمای ذوب بالا دارند. در جریان حل شدن باید بر این نیروها فایق آمد. سمی می باشد. همچنین کار با اسیدها مهارت و تدابیر خاص می طلبد.
اثرات زیان اور حلال های آلی در محیط های کوچک خود را نشان می دهد ، زیرا حلال های آلی به مراتب بسیار فرار بوده و درنتیجه به دیلی سمی بودن ، هم برای انسان و هم موجودات زنده دیگر زیان دارد.
یکی از مهارتهای کار با حلال ها این است که حلال های بی خطرتر پیدا کنیم: اغلب در آزمایشگاه ها، باید سعی کنیم که استفاده از حلال های سمی برای حل کردن موادی که در واکنش شیمیایی به کار برده می شوند، را حذف نماییم.
بسیاری از حلال ها که در مقادیر زیاد در صنعت به کار برده می شوند برای سلامت انسان مضر هستند یا می توانند خطرات دیگری مانند آتش سوزی و انفجار به وجود آورند. حلال هایی که به طور گسترده استفاده می شوند و برای سلامت انسان مضر باشند شامل تتراکلرید کربن، کلروفورم، و پرکلورواتیلین هستند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله افسردگی در کودکان و نوجوانان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله افسردگی در کودکان و نوجوانان در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله افسردگی در کودکان و نوجوانان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله افسردگی در کودکان و نوجوانان در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله افسردگی در کودکان و نوجوانان در pdf :

افسردگی در کودکان و نوجوانان

مقدمه
افسردگی ،یکی از اختلالات جدی دوران کودکی است که اگر به موقع مورد درمان و مدارا قرار نگیرد،می تواند به صورت اختلالات خلقی در کودک تثبیت شود.زمانی تصور می شدکه اختلال افسردگی خاص دوران بزرگسالی است و کودکانی که بیش تر وقت خود را به بازی ،تفریح و سرگرمی می گذارنند،دلیلی برای افسردگی ندارد.درحالی که امروزه به تحقیقثابت شده است که کودکان نیز با اندک ناملایمات و بدرفتارهای والدین و اطرافیانسان در خود فرو می روند و آثاری از افسردگی های بالینی و مشکلات رفتاری ناشی از انان بروز می دهند.

افسردگی درکودکان ممکن است به شکل انواع شکایات رفتاری مثل:پرخاشگری،شب ادراری،ناخن جویدن،آشفتگی های خواب، بیش فعالی ،کمبود توجه، بی تفاوتی، کاهش انرژی ،بز

 

هکاری،افت تحصیلی،ناتوانی های یادگیری ،انزواطلبی،کج خلقی و مدرسه گریزی ظاهر شود.
علایم و معیارهای تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان
اغلب کودکان ممکن است گاهی احساس ناراحتی و غمگینی کنند و چند روزی در خود فرو روند،اما به طور معمول این گونه شرلیط گذار و مقطعی است.برخی از کودکان نیز ممکن است به دلایل خاصی (مثل تغییر منزل یا مدرسه،دورشدن از دوستان صمیمی،از دست دادن حیوانات خانگی و ;) علایم افسردگی از خود نشان بدهند.اما آنچه این گونه احساسات را در کودکان به وجود می آورد،با اختلال افسردگی طولانی مدت تفاوت دارد.کودک مبتلا به افسردگی بالینی در موقعیتی حاد قرار می گیرد،تاحدی که نوسان خلقی او،آسیب شدید به عملکردهای فردی اش می زند واو را از زنذگی طبیعی باز میدارد.به طور کلی کودکان افسرده به چهار نوع مشکل زیر گرفتار می شوند:
1- رفتاری:آن ها منفعل،فاقد قدرت تصمیم گیری و درمانده اند.
2- هیجانی:حزن و غم زیاد در خودحس می کنند.
3- جسمانی:میل آنها به خواب و غذا دچار اختلال می شود.

 

4- شناختی:زندگی رابی معنا وخود را بی ارزش می شمارند.
براساس چهارمین راهنمایی تشخیصی و آماری بیماری های روانی کودکان (DSM4) ،معیارهای تشخیص افسردگی در کودکان عبارت اند از:
• کاهش یا افزایش بی دلیل وزن کودک (بدون رعایت رژیم غذایی خاص).
• اختلالات خواب(کم خوابی، بی خوابی، پریشان خوابی).
• فقدان انگیزه برای فعالیت ،بازی و کار.
• احساس خستگی و کمبود انرژی.
• احساس ناتوانی،گناه و خود کم بینی شدید.
• کاهش قدرت تفکر و عدم تمرکز حواس.
• بروز افکار منفی(تهدید،سوء قصد و اقدام به خودکشی).
برای تشخیص افسردگی بالینی در کودک باید گزارشی روزانه از فعالیت های کودک تهیه شود تا در صورت وجود غم و اندوه پایدار (حداقل 4 مورد از 7 مورد بالا و به مدت 2 هفته )درصدد درمان و مداوا برآمد.
کودکان مبتلا به افسردگی ،به شدت احساس ناامیدی،غمگینی و بی ارزشی می کنند.این گروه به ندرت می خندند و مداوم چهرهای اشک آلود و گرفته دارند.برای شرکت نکردن در کارهای گروهی و کلاسی مرتبا خستگی را بهانه می کنند.کودکان افسرده بر این باورند که دست یه هرکاری می زنند،شکست می خورند و به همین دلیل انگیزه ای برای تلاش و موفقیت در خود حس نمی کنند.قدرت تمرکز و فکر در کودک افسرده کاهش می یابد و قدرت تصمیم گیری و تفکر منطقی را از دست می دهد.تشخیص زود هنگام افسردگی در کودک می تواند از حوادث و بحران های شدید سال های نوجوانی و جوانی بکاهد.
والدین ،مربیان و اطرافیان کودکان برای تهیه یک تصویر کلی از زندگی و عملکرد روزانه آنان در دوره زمانی خاص ،باید دانسته ها و اطلاعاتشان را در اختیار یکدیگر قرار دهند.
در اغلب موارد علایم افسردگی در کودکان خردسال (زیر6سال) با اختلالات مربوط به خوردن و خوابیدن همراه است،در حالی که در کودکان مدرسه ای(15-7 سال )با پرخاشگری ،احساس ناامیدی و کناره گیری از جمع دوستان بروز می کند.هم چنین

کودکان خرد سال ممکن است تا اندازه ای بیش فعال،پرخاشگر یا کج خلق شوند؛زیرا هنوز توانایی کلامی لازم را برای بیان احساساتشان ندارد.در دوران بلوغ و نوجوانی نیز میزان شیوع افسردگی به شدت افزایش می یابد.
برخی پژوهش ها نشان می دهند که تقریبا یک سوم نوجوانان دچار حالات افسردگی می شوند و یک سوم تا یک دوم این عده براساس معیارهای تشخیص روان شناختی،در دوران جوانی نیز اختلال را به صورت عمده و جدی به همراه دارند.
در مورد تفاوت ابتلا به افسردگی در بین دختر ها و پسرها،تحقیقات نشان می دهند که دخترها بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند؛زیرا تنش ها و فشارهای بیشتری را برای ورود به اجتماع باید تحمل کنند. علاوه برآن، دخترها در هنگام رویارویی با استرس ها و فشارهای محیطی،احساساتشان را درونی می سازند،در حالی که پسرها احساسات خود را بیرون می ریزند و دست به رفتارهای پرخاشجویانه می زندد.هم چنین علائم افسردگی با رفتارهای نابهنجار، تجاوزگرانه ،سیگار کشیدن مصرف الکل و موادمخدر همراه است.
—کودکان مبتلا به افسردگی ،به شدت احساس ناامیدی،غمگینی و بی ارزشی می کنند.این گروه به ندرت می خندند و مدام چهره ای اشک آلوده و گرفته دارند.برای شرکت نکردن در کارهای گروهی و کلاسی مرتبا خستگی را بهانه می کنند.—

میزان شیوع افسردگی در بین کودکان
در طی سال های گذشته افسردگی های دوران کودکی توجه بسیاری از روان شناسان و متخصصان کودک را برانگیخته است.برآورد می شود حدود4% تا5/2 درصد کودکان از نظر بالینی دچار افسردگی می شوندو میانگین دوره اختلال افسردگی در بین کودکان و نوجوانان حدود9-7 ماه می باشد.این موضوع از آن حهت اهمیت دارد که اگر کودک بعد از این مدت بهبودی نباید،یادگیر ی و رشد وی دچار اختلال خواهدشد.

شیوع افسردگی دربین کودکان مقطع دبستانی1درصد گزارش شده است.این میزان در دوره نوجوانی به 8- 4 درصد می رسد. نسبت ابتلای پسرها و دخترها در دوران کودکی مساوی است،ولی در دوره نوجوانی شمار دخترهای افسرده دو برابر پسرهای افسرده میشودو با افزایش سن، شیوع افسردگی در دخترها بیش تر هم می شود.شایع ترین سنین برای افسردگی ،15-14 ،یعنی سال های افزایش فشار روانی و استرس برن

وجوانان است.

عوامل موثر بر بروز افسردگی در کودکان
بسیاری از والدین و مربیان زمانی که صحبت از افسردگی های دوران کودکی به میان می آید،تصویری از نوجوانی غمگین،گریان و گوشه نشین را در ذهن خود مجسم می کنند.درحالی که افسردگی مشکل تنها نوجوانان و جوانان نست،بلکه درکودکان خردسال هم می توان علایمی از غم و اندوه مشاهده کرد.آنان باید بدانند چنان چه این گونه مشکلات و اختلالات رفتاری در همان دوران کودکی بهبود نیابند،می توانند به راحتی در سال های بعدی رشد کودک،او را با اختلالی جدی و سخت روبه رو کنند.
همه کودکان روزهای خوب و بدی را پشت سر می گذارند؛هم غم و هم شادی را به نوعی تجربه می کنند.برای نمونه،روزی تیم ورزشی مورد علاقه شان می بازد،قهرمان ایده آل انها شکست می خورد،یا حتی حیوان دست آموزی که مدت ها ی طولانی از آن نگه داری کرده اند،می میرد.طبیعی است که تمام این موضوعات موجب ناراحتی و افسوس آنان می شود،اما نکته مهم این است که افسردگی می تواند در همین روزهایی که پدر و مادر هیچ فکرش را هم نمی کردند،به طور آرام و پنهان در وجود فرزندشان رشد کنند.زمانی که کودک بیش از3-2 هفته در خود فرو می رود و هیچ نشانه ای از حرکت و جنبش از خود نشان نمی دهد،به افسردگی بالینی دچار شده است.
افسردگی،اختلالی جدی و مهم است که آثار خود را برتمام جنبه های زندگی کودک برجای می گذارد.به درستی مشخص نیست که چه عواملی موجب بروز افسردگی در کودکان می شود،اما این طور به نظر می رسد که هم عوامل زیستی (ژنتیک)و هم عوامل محیطی (تجارب ناخوشایند)،قدرت مقابله با ناملایمات زندگی را در کو

دک یا نوجوان کاهش می دهند.قابل ذکر است که احتمالا ابتلاء و بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان به یک نسبت نیست.کودکانی که بیش تر تحت فشار ها و تجارب ناخوشایند در زندگی اند و البته،سابقه افسردگی در خانواده شان وجود دارد،در برابر ابتلا به این بیماری مستعد تر می باشند.افسردگی در بین کودکان ،اغلب به دلیل تنش و فشار روانی شدید،در کودکان آسیب پذیر و حساس به وجود می آید.در این جا به بررسی عوامل موثر بر بروز افسردگی در کودکان می پردازیم:
1- عوامل ژنتیکی(ارثی): تحقیقات نشان می دهند که اگر افسردگی پیش از دوران بلوغ شروع شود،ممکن است ناشی از مشکلات ژنتیکی باشد.به ر

غم این که تاکنون تاثیر عوامل ژنتیکی در افسردگی های دوران کودکی به درستی شناخته نشده است،اما برخی از تحقیقات نشان می دهند که اگر یکی از والدین یا یکی از اعضای نزدیک خانواده افسردگی داشته باشد،تاثیر زیادی بررفتارهای ناشی از افسردگی کودک خواهد گذاشت.
2- عوامل محیطی: عوامل محیطی(خانواده، مدرسه و اجتماع)در بروز افسردگی کودکان بسیار موثرند.عواملی مثل:بی اعتنایی به کودک ،کمبودروابط عاطفی مناسب،تعامل هی منفی والدین با کودک،آشفتگی ها و نابسامانی های خانوادگی،سردی حاکم بر روابط خانوادگی همگی می توانند موجب بروز افسردگی در کودکان شوند.
3- عوامل استرس آور و تنش زا: بسیاری از افسردگی ها در دوران کودکی ناشی از شرایط پرتنش،محرومیت ها، ناکامی ها،شکست های پی در پی ،اختلافات و تعارضات خانوادگی ،فوت اقوام و فجایع اند.در این گونه موارد برخی از کودکان که آسیب پذیر تر،حساس تر و عاطفی ترند،به راحتی سایر کودکان به حالت عادی بر نمی گردند و این ناراحتی را در خود درونی می سازند.کودکانی که علل رویدادهای ناگوار را همیشگی می دانند،بیش تر در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند.برعکس کودکانی که در مقابل شکست ها و پسرفت های زندگی با انعطاف و نرمی بیش تری رو به رو می شوند و علل انها را موقتی می

دانند،نسبت به افسردگی مقاوم ترند.برای مثال:ممکن است کودکی با کوچک ترینناملایمت و نامهربانی از سوی دوست همسالش،درخود فرو رود و نامهربانی از سوی دوست همسالش،در خود فرو رود و تا مدت ها غمگین و افسرده باقی بماند،در حالی که کودکی دیگر تنها با یک شانه بالا انداختن پاسخ رفتار ناملایم دوستش را بدهد.

 

 

روش های درمانی افسردگی کودکان
هرچند که تشخیص افسردگی در کودکان قدری مشکل است(زیرا به شیو ههای گوناگون جلوه پیدا می کند)،اما باید دانست اگر کودک افسرده به موقع تحت درمان قرارنگیرد ،علایم در او پایدار می شود.پس بهتر است نسبت به شناخت و درمان زود هنگام کودک افسرده پی گیری لازم به عمل آید.
در مواردی،افسردگی ناشی از پیامد اختلال اصلی دیگری است که کودک را تحت فشار قرار داده و او را مبتلا به افسردگی کرده است،مثل:ترس از مدرسه ،شب ادرای و خجالتی بودن.در این گونه موارد،ابتدا باید مشکل اصلی کودک درمان شود،زیرا در بیش تر مواقع با برطرف شدن مسئله کودک،افسردگی او هم درمان می شود.اما چنان چه پس از درمان مشکل کودک،بازهم هم علایم افسردگی در او مشاهدهشود،باید حتماًدرصدد درمان افسردگی او برآمد.
شیوه های گوناگونی برای درمان افسردگیکودکان ابداع شده است،ازجمله:درمان های شناختی- رفتاری ، آموزش مهارتهای اجتماعی، دارو درمانی ،روان درمانی های فردی و خانواده درمانی.
1- درمان شناختی – رفتاری:براساس این شیوه درمانی،کودک افسرده همراه ذهن را به تفکرات منفی مشغول می دارد.اغلب شکست ها و محرومیت هایش را ناشی از ناتوانی،ضعف و نا کارآمدی فردی می داند و اگر هم در کاری موفق شود،آن را به عوامل محیطی و شانس که خارج از کنترل خودش است،نسبت می دهد.از این رو برای درمان این کودکان توصیه می شود از روش های تقویت عزت نفس،تقویت خویشتن داری و افزایش اعتماد به نفس استفادهشود.اساس این روش ها بر تغییر تفکرات منفی کودک درباره استعداد های و توانایی هایش استوار است.کودکان افسرده در مقاسیه با سایر همسن و سالان خود ، عزت نفس ارزشمندی و خود پنداره ضعیفی دارند و در مورد کلیه فعالیت هایشان احساس نا امیدی ، ضعف و ناتوانی می کنند . هر گاه عزتی نفس کودک به خوبی در وجودش استقرار یافته باشد ، موجب موفقیت های بعدی او خواهد شد و ار آن پس کارها با سهولت بیشتری انجام خواهد .
در دیدگاه شناختی برای درمان افسردگی در کودکان توصیه می کنند که آنان را یا استعداد ها و توانایی های مختلف خود اشنا ساخت و سعی کرد با بالا بردن روحیه مثبت ، تقویت حس اعتماد به نفس و مثبت نگری ، تصور آنها را نسبت به توانایی هایشان تقویت نمود . برای مثال ، مادر می تواند با دادن مسئولیت های ساده خانگی و انجام وظایف گوناگون ، حس خود کم بینی و ناتوانی رادر کودکرا از بین ببرد . شیوه تفکر و احساس کودکان افسرده با تغییر کاری که انجام میدهند عوض می شود . شرکت در فعالیت های گوناگون می تواند حس ارز

شمندی و هدف داشتن را در کودک تقویت کند و انگیزه پیشرفت را در او بالا ببرد . نحوه تفکر منفی کودک افسرده موجب کاهش و ضعف یاد گیری وی می شود و چگونگی احساس او نسبت به خودش اثر می گذارد این کودکان باید برای انجام مسئولیت هایی که به عهده می گیرند – حتی کار های ساده و پیش پا افتاده – تحسین و تشویق می شوند این گونه مسئولیت ها و فعالیت ها باید به گونه ای باشند که کودک از انجام آنها احساس ضعف و ناتوانی نکند، زیرا شکست کودک افسرده موجب ناتوانی نکند ، زیرا شکست کودک افسرده موجب ناراحتی بیش تر او می شود این کودکان تنها در صورتی که توانستند مرحله اولیه کار تکمیل کنند ، باید به مرحله بعدی ( مشکل تر )بپردازند .
2- آموزش مهارت های اجتماعی : اغلب کودکان افسرده در برقراری روابط اجتماعی با دیگران ( اعم از والدین ، اعضای خانواده و دوستان و هم سن و سالانشان ) دچار ناتوانی اند . همین امر موجب عدم محبوبیت انها در بین کودکان و افراد دیگر می گردد . بر اساس پژوهش هایی که توسط رفتار درمان گران صورت گر فته است ، کودکان افسرده باید مهارت اجتماعی لازم را برای دوست یابی و گسترش تعاملات فردی بیاموزند تا بتوانند در شرایط مختلف ، نیاز ها و خواسته های خود را بر طرف سازند . استفاده از روشهای ایفای نقش ، تمرین باز خورد های رفتاری ، روشهای تقویت مثبت رفتاری و سر مشق دهی ، از جمله روشهایی است که رویکرد های رفتاری – اجتماعی برای درمان افسردگی کودکان توصیه می کنند .
3- دارو در مانی : استفاده از دارو برای درمان افسردگی دوران کودکی باید با نهایت دقت و بررسی انجام شود ؛ زیرا مسمومیت های دارویی می تواند موجب عوار

ض قلبی – عروقی ، تشنج و اغما در کودکان شود . اغلب دارو هایی که برای درمان افسردگی بزرگسالان تجویز می شوند ، تاثیری بر بهبودی افسردگی کودکان ندارند
4- روان درمانی های فردی :روانشناسان با استفاده روش های روانی درمانی سعی می کنند کودک افسرده را تشویق به برون ریزی احساسات و هیجانات منفی اش کنند تا از این طریق به کودک یاد بدهند که چگونه می تواند این گونه فشار ها را و تنش های محیطی را تحمل کنندو چگونه با آنها کنار بیاید. برخی از روش های موثر روان درمانی های ف

 

ردی عبارتند از: بازی در مانی، نقش بازی کردن، اجرای نمایش نامه.
5- خانواده درمانی: هدف خانواده درمانی ارائه شیوه های تربیت فرزند ،پذیرش کودک در خانواده افزایش تعاملات مثبت بین والدین و فرزندان و حمایت های روانی از کودک است.در مانگر ضمن آموزش والدین از آنها می خواهد برکیفیت روابط خود با کودک افسرد ه شان بیفزایند و با کمترین فشاری او را از خود طرد نکنند.کودک افسرده نیاز به احساس امنیت و داشتن روابط و صمیمانه با پدر و مادر با یک فرد بزرگ سال آگاه دارد.بیش تر کودکانی افسرده می شوند به کوچک ترین حمایت و توجه اطرافیان خود پاسخ مثبت می دهند.آغاز روز با انجام فعالیتی که خیلی دشوار نباشد ،می تواند برای کودک نیرو بخش و موثر باشد.

کمک ها و مداخلات والدین
درونا افسردگی کودکان نیازمند مشارکت والدین و اعضای نزدیک خانواده است .پدر و مادر باید اطلاعات زیادی در مورد شیوه های رویارویی و درمان افسردگی کودکان داشته باشند.در این زمینه توجه به چند نقطه زیر حائزاهمیت است .
• مهارتهای اجتماعی ساده را به فرزندانتان بیاموزید.مهارت اجتماعی؛تواناییی و استعداد های است که موجب گسترش روابط بین افراد می شود،مانند:مهارت دوست یابی،مهارت در ارتباط گیری با گروه،مهارت گوش دادن،مهارت همدردی ، مهارت در تشخیص احساسات خود،مهارت در کنترل رفتار خویش،مهارت در ارتباط غیر کلامی و غیره.اجتماعی کردن صحیح کودکان باید یکی از اهداف مهم والدین و مربیان تربیتی باشد.آنها می توانند نحوه استفاده از کلمات و وازگان مناسب را برای بیان احساسات و افکارشان به کودکان بیاموزند و به آنها یا بدهند که چگونه احساسات خود را بشناسند.
• بچه ها را تشویق کنید تا درباره خودشان و هیجانات و احساسات درونی شان صحبت کنند.هر کودک(یا نوجوانی)در محیط خانوادگی اش نیاز داردتا مسایل و مشکلات روزمره خود را با یک نفر مثل:پدر،مادر ،دوست خانوادگی ،معلم یا هرفردی که کودک با او احساس راحتی کند و بتواند از راهنمایی ها و هدایت های او بهر ه گیرد،در میان بگذارد.حرف زدن و ایجاد ارتباط،یکی از روش های پالایش روانی و تخلیه هیجانی است که بچه ها به راحتی می توانند بدان وسیله ناراحتی ها و نگرانی هایشان را با دیگران در میان گذارند و از تنهایی و گوشه گیری درآیند.
• افسردگی معمولی دربیش تر موارد،موقتی است و باید به مرور زمان از شدت آن کاسته شود.پس،به کودک فرصت دهید.
• ازیک برنامه منظم غذایی استفاده کنید؛ زیراخوراک خوب برای کودک به منزله کسب انرژی است و توانایی کودک را برای بهبود افزایش می دهد.
• از یک برنامه خواب منظم پیروی کنید؛زیرا الگوی خواب نامنظم ،نشانه های افسردگی را طولانی تر و شدیدیتر می کند.
• از بر نامه منظم ورزش و فعالیت جسمانی استفاده کنید؛زیرا فعا

لیت های جسمانی موجب بهبود افسردگی کودک می شود.
• از هنر های گوناگون به عنوان سرگرمی و وسیله ای فرح بخش برای شاد کردن کودکان استفاده کنید.نقاشی ، موسیقی،داشتان نویسی،سفالگری،مجسمه سازی ،اجرای نمایش نامه و ; می توانند به بچه ها شیو های بیان احساسات،هیجانات،افکار و اندیشه های درونی شان را آموزش دهند و از این کار خود احساس شادی و رضایت کنند.یک کودک با به دست گرفتن یک مداد،خیلی راحت ،احساسات صاف و شفاف خود را بر روی کاغذ می آورد.
• برای کودک ارزش و احترام قایل شوید،با او صحبت کنید و به حرف هایش گوش دهید.
• برنامه های مفرح،سرگرم کننده و نشاط آور برای کودک تربیت دهید(با او بازی کنید،به گردش برویدو;)
• در مورد شیوههای درمانی گوناگون کسب اطلاع کنید.
• با یک متخصص یا روان شناس کودک مشورت های خصوصی انجام دهید.
• اگر نشانه های افسردگی ،شدید،طولانی مدت و ناتوان کننده اند،حتماً کودک را به یک مرکز تخصصی سلامت . روانی ببرید.

پی نوشت ها:
1- Diagnostic And Statistical Manualof Mentaldisorders
2- Compas &Grant
3- Petersen

4- Cramer
5- Mc Cauley E.Et Al
6- Birmaher B.Et Al
7- Kashani J.H.&Carlson G.A.
8- Cooper P.J. Goodyear
9- Whitaker A.,

 

10-Goldstone T.R.G, Kaslow N.J, Seeley J.R&Lewinsohin P.M.
11- STROBER M,
12- Gorman J.CH.

منابع:
سلیگمن،م.(1383):کودک خوش بین،ترجمه داورپناه،چاپ اول،تهران،انتشارات رشد.
Kashani J.H&Carlson G.A 1987,Seriously Depressed Preschoolers, American Journal Of Psychiatry, 144,348,350.
Cooper P.J.,Goodyear 1.1933 A Commiunity Study Of Depression In Adolescents:Estimates Of Symptom And Syndrome Prevalence, British Journal Of Psychiatry ,163,369,374.
Whitaker A.,Johnson J., Shaffer D.,rapopart J.l., Kalikow K., Walsh B.T., davis M.,S& Dolinsk A.,1990, Uncommon Troubles In Young People: Prevalence Estnimates Of Selected Psychiatric Disorders, Archives Of General Psychiatry,47,487 496,1990.
Strober M ,1992,Relevance Of Eary Age Of Onset In Genetic Studies Of Affective Disorder ,Journal Of The American Academy Of Child And Adolescent Pasychiatry,31,505,510.
Brumback R.A. Jackoway M.k.& Weinberg W.,1980,A Relation Of Intelklligence To Childhood Depression In Children Referred To An Educational Diagnosis Center . Perceptual And Motor Skills,50,11 , 17.
Compass Ey .,&Grant K.e.,1993,Taxonomy,Assessment, And Diagnosis Of Depression During Adolescence, Psychological Bulletin,117 ,323,344.
Petersen A.C., 1993, Depression In Adolescence. American Psychologists,48 ,155 ,168.
Cramer P.,1979, Defense Mechanisms In Adolescence,Developmental Psychology, 15, 476,477.
Mc Cauley E., Myers K.,Mitchell j., Calderson R., Schloredt K.& Trader R., 1933, Depression In Young People Initial Presention And Clinical Course, Journal Of The American Academy Of Child And Adolescent Psychiatry,32 ,714 , 722.
Birmaher B., Ryan N., W

illiamson D., Brent D., Kaufman J., Dahi R., Perel J.& Nelson B ., 1996, Childhood And Adolescent Depression: A Review Of The Past 10 Years Part 1 Journal Of the American Academy Of Child And Adolescent Psychiatry 35,1427,1439.
Gorman J. Ch., Emotional Disorders And Learning Disabilities In The Elementary Classroom: Interactions And Intervention , Pub. Coewin Pess 2001.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله جهانی سازی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جهانی سازی در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جهانی سازی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله جهانی سازی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله جهانی سازی در pdf :

جهانی سازی
1- مقدمه
قوانین جدید حاکم بر دنیا
جهانی سازی (Globalization)؛ این چیست که دائما راجع به آن در روزنامه ها خوانده و از رادیوها می شنویم؟ درست است که ما همه بخشی از دهکده بزرگ جهانی، یعنی جایی هستیم که در آن مشخصه ها و مرزهای ملی دیگر مفهومی ندارند، ولی مفهوم حقیقی جهانی سازی (Globalization) چیست و این دهکده جهانی در کجا واقع است؟

با احترام باید بگویم که شما در آن زندگی می کنید، لباسهای موجود در محله تان قاعدتاً در کارخانه ای در آسیا دوخته شده اند و مواد غذایی سوپر مارکت محله تان در جایی در آفریقا به عمل آمده اند. این روزها اساساً راحت تر است که موسیقی را از مالی خرید، رمانهای کلمبیایی خواند و فیلمهای ایرانی تماشا کرد، دنیا هر لحظه در حال کوچکتر شدن است.

جهانی سازی(Globalization) نه تنها دنیا را کوچکتر ساخته بلکه مجموعه آن را به هم وابسته ساخته است. یک سرمایه گذاری ساده در لندن می تواند سبب بیکاری هزاران نفر در اندونزی شود و یک تصمیم گیری ساده تجاری در توکیو شاید برای هزاران نفر در شمال شرقی بریتانیا کار ایجاد نماید.

شاید اینها همه در کشوری با سابقه ای طولانی در تجارت بین المللی و صاحب عنوان یک امپراطوری قدرتمند مانند انگلیس طبیعی به نظر برسد. تبدیل دنیا به یک مجموعه کوچک همچنین ممکن است فرصتهای بیشتری برای در هم آمیختگی فرهنگی و اقتصادی فراهم آورد، ولی در همان زمان این امر ما در معرض وجوه منفی زندگی در سیاره ای کوچک شونده قرار می دهد؛ چه از نظر اثرات گلخانه ای آن را بررسی کنیم، چه رونق کسب و کار بین المللی استثمار جنسی زنان را مد نظر قرار دهیم و یا گسترش ایدز در آفریقا و آسیا را بررسی کنیم.
خطری که با نام جهانی سازی(Globalization) جهان را تهدید می کند روز به روز بر مردم آشکارتر می گردد. چنانچه در تظاهرات انجام شده بر ضد آن نوامبر 1999 در زمان برگذاری نشست سالانه نمایندگان سازمان تجارت جهانی WTO در سیاتل در تمامی قاره ها بر صفحه تلویزیون منعکس کردید، تظاهر کنندگان با شرایط تاریخی مختلف از اقصا نقاط دنیا به منظور واحدی گرد آمده بودند: کسب اطمینان از اینکه Globalization نه در جهت تأمین منافع عده ای معدود که برای همه مردم دنیا برنامه ریزی می شود.
2- اقتصاد جهانی
رشد سرسام آور تجارت در سطح بین المللی در طی سالهای گذشته از بارزترین مشخصه های جهانی سازی(Globalization) بوده است.
در حالی که رشد اقتصادی دنیا در دهه 90 رشد متوسطی معادل 24% داشته است، تجارت جهانی در همان دوره 2 برابر رقم فوق رشد کرده است. این الگو عیناً برای ده سال اینده نیز؛ با رشدی در حدود 68% برای تجارت جهانی، یعنی معادل 2 برابر رشد اقتصادی دنیا، قابل پیش بینی است.
رشد تجارت فرا- مرزی با مذاکرات مربوط به سیاستگذاری های بین المللی صورت گرفته تحت موافقتنامه عمومی امور تجاری و گمرکی GATT؛ یعنی مرکز رسمی قانونگذاری تجارت جهانی از سال 1948؛ تسهیل شده است.
در نتیجه دور دوم مذاکرات GATT در اروگوئه که در سال 1994 به نتیجه گیری رسید و موانع زیادی از قبیل مقررات تعرفه های گمرکی برای واردات را از سر را تجارت ”آزاد“ برداشت، حجم تجارت جهانی در طی شش سال گذشته تا 50% افزایش یافته است.
جهانی شدن تجارت تنها نتیجه قوانین مصوبه توسط دولتمردان دنیا نبوده و عمیقاً به دو عامل زیر متکی است:
§ رشد تکنولوژی مخابرات که امکان مخابره سفارشات را در ظرف چند ثانیه فراهم می سازد.
§ هزینه های حمل و نقل ارزانتر که تحقق چنین سفارشاتی را با قیمتهایی ارزانتر مقدور می سازد. هزینه حمل دریایی کالا در طی 20 سال گذشته 70% تنزل داشته و قیمت حمل هوایی کالا سالیانه 4-3% کاهش یافته اند.

تولید جهانی

امروزه شرکتهای چند ملیتی می توانند با تکیه بر اتوماسیون در صنعت به مثابه عاملی مهم در کاهش نیاز به نیروی انسانی ماهر (که سابق بر این حضورشان برای کار با ماشین آلات حیاتی بود)، کارخانه های خود را ذر هر کشوری به راحتی راه اندازی نمایند.
کاهش هزینه های حمل و نقل و گسترش تسهیلات در زمینه ارتباطات به این شرکتها اجازه می دهند تا به سادگی تولید خود را در سراسر دنیا کنترل نمایند. در اصل یک سوم حجم تجارت جهانی را مبادله کالا بین کشورهای متشکله همان شرکتهای چند ملیتی تشکیل تشکیل می دهد.
در این راستا می توان صنعت اتومبیل سازی امریکا را مثال زد. وقتی یکی از اتومبیل های بازار که نوعاً امریکایی به شمار می آمد مورد بررسی قرار گرفت، معلوم شد که 9 کشور در مراحل مختلف ساخت و فروش آن سهم دارند.
از نظر تجاری دور مذاکرات GATT در اروگوئه در رشد تولید در سطح جهانی عمیقاً مؤثر بوده است چرا که قبل از آن قوانین داخلی حاکم بر سرمایه گذاری ملی کشورها بودند که تعیین می کردند که شرکتها کجا و چگونه می توانند در یک کشور خارجی به تولید بپردازند و خیلی از کشورها تصمیم گیری در این زمینه را بر پایه منافع اقتصادی، حساسیتهای ملی و امنیت داخلی قرار می دادند.
با شدت گرفتن جریان جهانی سازی شرکتهای چند ملیتی برای دسترسی به حوزه های جدیدتر (و طبعاً ارزانتر) در از میان برداشتن این قوانین تلاش کرده اند. انتقال کارخانجات تولیدی از اروپای غربی به کشورهای در حال توسعه آسیا حاصل این آزادی جدید در امر سرمایه گذاری است.
اعتبار جهانی
سومین بخش عمده جهانی سازی (Globalization) وجه مالی آن یعنی جریان آزاد سرمایه به صورت اعتبار در سراسر جهان است پیشرفتهای ارتباطاتی این امکان را فراهم آورده اند که معاملات تجاری در دنیا با فشار دادن یک دگمه Mouse تحقق پذیرند. روزانه بیش از 15 تریلیون دلار در بازار مبادلات خارجی رد و بدل می شود.
در حالی که قسمت اصلی این معاملات مربوط به داد و ستد اعتباری است و به جهان واقعی کاری ندارد، این اعتبار فراهم شده توسط سرمایه گذاران خصوصی (به عبارات دیگر سرمایه گذاری سهام خارجی) در موازنه اقتصادی بسیاری از کشورها نقشی حیاتی بازی می کند.
در دوره هشت ساله پیش از بحران آسیای شرقی در سالهای 1998-1997 در حالیکه سرمایه گذاری خارجی شرکتهای چند ملیتی در کشورهای در حال توسعه برابر نصف سرمایه جاری غیر دولتی بر آورد می شد، سرمایه گذاری سهام خارجی تا یک سوم آن تخمین زده شد. کشورهایی مثل آرژانتین، برزیل، اروگوئه، مکزیک، نایلند و کره جنوبی بیشتر از سرمایه گذاران خصوصی سرمایه جذب کردند تا از شرکتهای چند ملیتی.
3- آزاد سازی
تمامی سه وجه جهانی سازی اقتصادی (Liberalization) زمینه ای مشترک دارند: آزاد سازی حرکت در کلیه زمینه های بازرگانی، سرمایه گذاری و اعتباری در فراسوی مرزهای ملی. لازمه این امر الغای قوانینی است که دولتهای ملی در محدود کردن فعالیتهای بخشهای خارجی و برای حراست از اقتصاد محلی خود وضع می کنند. Globalization در شکل کنونی خود چیزی به جز آزادسازی (Liberalization) نیست.
آزادسازی که عموماً به نام برنامه ”تجارت آزاد “ شناخته می شود، در نوع خود چیز نامعقولی نیست. در توصیف آن عموماً گفته می شود که گرایشی است مثبت برای بر طرف ساختن موانع، محدودیتها و سدهای موجود در مقابل ”تجارت ازاد“. با اینحال در پشت کلام ”تجارت آزاد“ سوالی اساسی خفته است.: آزادسازی برای چه کسانی؟ منتقدین می گویند که این آزادسازی صرفاً مناسب حال شرکتهای چند ملیتی است که در کمین رهایی از قید قوانین و مقررات حاکم بر زمینه های فعالیت خود هستند.
هیچ روشن نیست که آیا آزاد سازی تجارت و سرمایه گذاری که این شرکتها را قادر می سازد تا فارغ از محدودیتهای معمول به بازارهای جدید در وسعت بیشتری دسترسی یابند، لزوماً ضروریترین آزادی یعنی رهایی از گرسنگی، تنگدستی و ناامنی را برای فقیرترین جوامع بشری به ارمغان خواهد آورد.
ایراد اساسی برنامه تجارت آزاد این است که قدرتمندترین شرکتهای جهان را به مصاف صنایع نوپای کشورهای در حال توسعه برده و قوانین محافظت کننده آنها را نیز ملغی می سازد. آزادسازی مانند این است که ما دستکشهای بوکس یک بوکسور سبک وزن را درآورده او را با ”محمد علی کلی“ در یک رینگ به مبارزه بگذاریم.
الغای قوانین کنترل کننده عملکرد شرکتهای چند ملیتی حقوق جوامع محلی را در معرض تجاوز فرار داده و استثمار آنها را تسهیل می کند. تلاشهای 20 ساله سازمان ملل در تنظیم مقررات محدود کننده حاکم بر شرکتهای چند ملیتی نهایتاً در دهه 90 متوقف شد، یعنی زمانی که ملل ثروتمند دنیا نشان دادند که طرح سازمان ملل برای این کار هرگز توسط جوامع بین المللی پذیرفته نخواهد شد و از ان تاریخ چند ملیتی ها تنها ملزم به رعایت قوانین انتخابی خود بوده اند.
3- مؤسسات جهانی
شرکتهای چند ملیتی به عنوان موتورهای گرداننده جهانی سازی(Globalization) عمل می کنند. هر چند که ظاهراً این دولتها هستند که مقررات بین المللی در زمینه های تجارت و سرمایه گذاری را وضع می کنند، ئلی در باطن این شرکتهای فوق هستند که تحت نام مؤسسات متعددی به این کار مشغولند.
گرداننده همه اینها سازمان تجارت جهانی (WTO ) است که بر اساس مذاکرات GATT در اروگوئه بنیان گذارده شد. نقش اساسی سازمان تجارت جهانی (WTO ) آزاد سازی هر چه بیشتر امور تجاری طی مذاکرات گسترده تر و نهایتاً از میان برداشتن موانع موجود از سر راه تجارت ازاد است.
این موضوعی است که جهانی سازی(Globalization) را به محرک اصلی سیاست گذاری های طرفداران ادامه فعالیت آن و به طور همزمان به هدف اصلی مجموعه گسترده ای از گروه های مختلف شامل شهروندان آگاه تا ستادهای تبلیغاتی مخالف بدل ساخته است.
هرچند سازمان تجارت جهانی (WTO ) رسماً نهاد گسترش جهانی سازی (Globalization) است، ولی دو مؤسسه دیگر هم نقش های مهم مشابهی در اجرای برنامه تجارت آزاد به عهده دارند. این دو مؤسسه مالی عبارتند از صندوق بین المللی پول (International Monetary Fund or IMF) و بانک جهانی که سرمایه مورد نیاز را در اختیار کشورهای در حال توسعه می گذارند.
لازم به ذکر است که به منظور کسب شرایط لازم برای دریافت وام، کشورهای داوطلب ملزم به اجرا کردن برنامه های اصلاحی بنیادی در زمینه اقتصادی هستند که چهارچوبشان توسط صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی تعیین می گردد. اینها سالهاست که به عنوان ”برنامه های ساختاری تطبیقی“ (Structural Adjustment Programs or SAPs) شناخته می شوند.
سازمان تجارت جهانی (WTO)
سازمان تجارت جهانی (WTO ) در تاریخ اول ژانویه سال 1995 به عنوان مؤسسه ای برای جانشینی مذاکرات GATT که تجارت بین المللی را از سال 1948 هدایت کرده بود، پا به عرصه نهاد. امروزه بیشتر کشورهای دنیا عضو آن بوده و اکثر کشورهایی که هم اکنون عضو آن نیستند (از جمله چین و روسیه) برای عضویت آن اقدام کرده اند. لازمه عضویت در سازمان تجارت جهانی (WTO ) قبول مجموعه ای از موافقتنامه های تجارت آزاد در همه زمینه ها از صنعت کشاورزی تا رعایت حق امتیاز کالاهای تجاری می باشد.
طبق تعریفی که این سازمان از خود ارائه می دهد. کار آن ایجاد مجموعه ای از سیستمهای تجاری قانونی چند وجهی می باشد، همه اعضا از حقوق معینی برخوردار بوده و موظفند از قوانین آن پیروی نمایند. حاصل نوعی ارتباط دو وجهی بازرگانی بر پایه توانمندی های سیاسی و اقتصادی است و طبعاً کشورهای فقیر مجبور به تبعیت از قدرتهای بزرگ تجاری می باشند.
بر اساس تحلیلهای منتقدین اصولاً سیستم تصمیم گیری در سازمان تجارت جهانی (WTO ) به نوعی است که کشورهای کوچک را مجبور به دنباله روی قدرتهای بزرگ تجاری می کند. سازمان تجارت جهانی (WTO ) مصوبات خود را نه با رأی گیری که با اجماع انجام می دهد و در عمل کشورهای ثروتمند هستند که قوانین را به بحث و مشورت گذارده پس از توافق با یکدیگر برای دیگر اعضا مطرح می کنند. بسیاری از نمایندگان حتی زمانیکه موضوع مذاکرات کلیدی نشست سازمان تجارت جهانی (WTO ) در سیاتل راجع به کشور متبوعه انها بود هم از حضور در متن مذاکرات محروم گشتند. مذاکره کنندگان امریکایی دیرتر برای ملزم نمودن آنان به قبول معاهداتی که در غیبتشان بسته بودند، همت گماردند.
علی رغم مقاومت بین المللی عظیمی که نهایتاً به خاتمه نشست WTO در سیاتل انجامید، این سازمان در تدارک یک دور اساسی مذاکرات تجاری در نشست چهارم خود در قطر می باشد. کشورهای فقیر به منظور ایجاد وقفه مورد نیاز برای حل و فصل نتایج نشست قبلی در تلاش برای بازداشتن WTO از برگذاری نشست جدید هستند. همانطور که نارایانان، نماینده هند در WTO، میگوید: ” بزرگترین وجه مبارزه این است که مطمئن شویم که WTO با سیتمی قانون مدار و نه قدرتمدار اداره می شود“. وی می افزاید: ” تا زمانیکه نابرابری های موجود در این سازمان از میان نروند، من به هیچ دور جدیدی باور ندارم“.

بانک جهانی و صندوق بین المللی پول
بانک جهانی و صندوق بین المللی پول IMF)) هر دو در کنفرانسی در سال 1994 درمحلی به نام ”Bretton Woods “ بنیان گذاشته شدند (و به همین دلیل اغلب از آنها به عنوان بنیادهای ”Bretton Woods“ یاد می شود)و پس از جنگ جهانی دوم هر یک نقشی متفاوت در بازسازی جهان داشته اند .
بدواً نقش IMF به صورت حفظ تعادل سیستم مالی جهان تعریف شد، حال آنکه بانک جهانی (که اسم کامل آن بانک بین المللی برای باز سازی و توسعه است) به بازسازی اقتصادی جهان درهم شکسته از جنگ مأمور گردید.
با فرا رسیدن دوره بحرانی افزایش دیون در دهه 80، توجه اصلی هر دو مؤسسه بر روی کشورهای در حال توسعه متمرکز گردید. علی رغم اختیارات مختلف، هر دو مؤسسه در بررسی و تعیین آنچه کشورهای در حال توسعه را واجد شرایط دریافت کمکهای لازم برای توسعه می سازد از سیستم مشابهی استفاده می کنند. سیاست هر دو بر پایه انطباق و سازگار کردن این کشورها با اقتصاد رو به رشد جهان است که مجموعاً نتایج مصیبت آمیزی برای خود آن کشورها به دنبال دارد
امروزه هر دو مؤسسه اثرات تخریبی سیاستهای خود را بر روی بخش فقیرتر جهان در حال توسعه تأیید کرده و به تمرکز قوای خود در از میان برداشتن فقر در آینده متعهد شده اند، ولی به روشنی در عملی کردن این کلام عاجز بوده و همچنان وامهای پرداختی را بر اساس همان سیاست در اختیار دولتها می گذارند
بانک جهانی تنها 8% از مجموع وامهای خود را به آموزش و پرورش، خدمات بهداشت ودرمان و آب و فاضلاب تخصیص می دهد حال آنکه 45% آن مستقیماً برای شرکت در مناقصات قراردادهای پر سود فرا- قارهای به شرکتهای چندملیتی پرداخت می گردد.
در حال حاضر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول IMF)) هر دو در پشت صحنه در تلاش هستند تا از میزان بد نامی خود بکاهند. مدارک داخلی منتشره IMF در مارس 2001 نشاندهنده آن هستند که بازسازی های این سازمان در ساختار اقتصادی کشورها بیشتر متوجه ایدئولوژی سیاسی آنها بوده است تا ساختار سیاسی .
جدیدترین گزارش بانک جهانی در آفریقا نشان می دهد که شرایط اقتصادی تحمیل شده توسط ایندئ بر ملل آفریقا در مقیاس وسیعی شکست خورده اند. این توجیهی است برای ستادهای تبلیغاتی که دیرزمانی است در سطوح بین المللی مصرانه انحلال بنیادهای ”Bretton Woods “ را خواستارند.
برنامه های ساختاری تطبیقی
برنامه های ساختاری تطبیقی یا SAPs معمولاً دولتها را ملزم می سازند تا ساختار اقتصادی خود رابه صورتی بازسازی کنند تا مخارج دولت به حداقل خود رسیده و درآمد خارجی تا حداکثر ممکن افزایش یابد. این مهم مستلزم فرآیند سه مرحله ای زیر است:
§ تشویق به یک سیستم اقتصادی متکی بر صادرات و نیز ایجاد یک بازار داخلی آزاد برای محصولات وارداتی
خصوصی سازی صنایع دولتی که غالباً منجر به بیکاری نیروی انسانی در سطوح وسیع می گردد .
قطع بودجه های آموزش و پرورش و خدمات درمانی و پایان دادن به پرداخت بودجه کمکی (سوبسید) تخصیص یافته به مواد غذایی و سوخت
مدت درازی است که مجامع عمومی، دولتها و ستادهای تبلیغاتی در کشورهای در حال توسعه از این شکایت دارند که برنامه های ساختاری تطبیقی (SAPs) با حذف خدمات عمومی آسیب پذیرترین بخش اجتماع را به فقری غیر قابل اجتناب محکوم می سازند. پس از سالها انکار بانک جهانی و صندوق بین المللی پول IMF)) خسارات حاصل از این برنامه ها برای فقرای کشورهای در حال توسعه را پذیرفته اند .
علی رغم اینکه نام SAPs به ”استراتژی کاهش فقر“ تغییر یافته است، اما اصول آن مشابه قبل بوده و همچنان توسط دو مؤسسه یاد شده بر کشورهای در حال توسعه تحمیل می گردد. اما دولتها چرا زیر بار این برنامه ها می روند .
این همان وجه پنهان بحران دیون مالی جهان سوم است که گروههایی مانند “Jubilee 2000” به روشنی در معرض دید افکار عمومی قرار می دهند. دولتهای گشورهای ثروتمند دنیا، انگلیس در رأس همه، قول دادهاند که تا 100% بدهی کشورهای فقیر به خود را لغو کنند. با اینهمه یک سوم بدهی های جهان نه به دولتها که به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول IMF)) می باشد و این دو موسسه تنها در صورتی به یک کشور امکان رهایی از بار قروض را می دهند که اقتصاد خود را مطابق نظم نوین جهانی، که جزئیات آن در بالا توصیف شد، بازسازی کنند .
بدینگونه دیون جهان سوم به عاملی برای آزادسازی سیستم اقتصادی جهان در حال توسعه بدل گشته است. این سلاحی در تقویت قوای آنهایی است که در جهت گسترش Globalization می کوشند، سلاحی بس مهم که به سادگی نمی توان از آن صرفنظر کرد. در یک نشست مهم با رهبران آفریقایی در تانزانیا در ماه فوریه سال 2001، سران بانک جهانی و صندوق بین المللی پول IMF)) تأیید کردند که دیون کشورهای آفریقایی به انان، هر چند که مردم آفریقا را به فقر و تنگدستی طولانی مدت محکوم می کند، بخشوده نخواهد شد .
4- تأثیر بر جهان
مقدمه
با وجود اختلاف نظراتی که در خصوص فواید بالقوه Globalization وجود دارد می توان گفت که این پدیده کوچکترین خللی در روند افزایش فقر در جهان پدید نیاورده است. در حال حاضر نیمی از جمعیت شش بیلیونی جهان با مبلغی کمتر از 2 دلار در روز و 12 بیلیون نفر با مبلغی کمتر از روزانه 1 دلار روزگار می گذرانند
علاوه بر این فاصله بین 20% ثروتمندترین بخش جمعیت دنیا و 20% فقیرترین مردم آن در طی 40 سال گذشته دو برابر گشته است. دارایی سه نفر ثروتمندترین بیلیونرهای دنیا از درآمد ناخالص ملی 48 کشور دنیا که در انتهای لیست جهان در حال توسعه قرار دارند و مجموع 600 میلیون نفر جمعیت آنها تجاوز می کند
سؤال اساسی همچنان پا برجاست: آیا این رشد نابرابری و فقر ثمره Globalization است یا این یک نوعاً از گسترش هر چه بیشتر آن جلو گیری نموده است؟ شکی در آن نیست که روند جهانی کردن اقتصاد دنیا سبب ایجاد ثروتهای چشمگیر بوده است، حال آنکه روشن نیست که آیا این دارایی تازه نصیب فقرا و نیازمندان شده است یا Globalization اساساً مسئول اصلی و عامل تعمیق فاصله بین دارا و ندار بوده است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی بین المللی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی بین المللی در pdf دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی بین المللی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی بین المللی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله بازاریابی بین المللی در pdf :

بازاریابی بین المللی

در چارچوب برنامه پنجساله پنجم توسعه (93- 1389) اصول مشخصی در سیاست صادراتی نفت و گاز کشور مورد تأکید قرار گرفته است. از جمله این اصول، بهبود روش‌های بازاریابی نفت‌خام و ارتقای جایگاه ایران در بازار جهانی نفت است که در صورت تحقق، به ایجاد تحول عمده در بخش صادرات صنعت نفت کمک خواهد کرد. تلاش برای تحقق اهداف صنعت نفت در چارچوب یک نظام برنامه‏ریزی استراتژیک با در نظرگرفتن عوامل محیطی (قوت،ضعف، فرصت و تهدید) و رعایت پویایی برای پاسخگویی به تغییرات محیطی درجهت نیازهای صنعت در روند تکاملی فعالیت های خود از جمله موارد دیگری است که در این رابطه تاثیر گذار است.
نفت ، علاوه بر اینکه منبع عمده تأمین انرژی در دنیای امروز است ، به عنوان یک

کالای سیاسی – اقتصادی همواره به‏ عنوان یک موضوع جنجال‏ برانگیز مورد توجه محافل سیاسی جهان بوده و هر کس بر اساس توان و منافع خود از زاویه خاصی به آن پرداخت

ه است.
از سوی دیگر نفت‏خام به لحاظ فنی و اقتصادی دارای شرایط و ویژگی هایی است که آن را از سایر کالاها و مواد خام متمایز می سازد و مستلزم ملاحظات و بررسی خاصی است. از جمله ویژگیهای دیگر اقتصادی، مسئله سیاست‏های بازاریابی نفت‏خام و فرآورده کشور است بدین ترتیب که ایران در مواجهه با تحریم‏های نفتی آمریکا و بر حسب محدودیت‏های مالی فعلی و سنت‏های گذشته ناشی از جنگ، سیاست‏هایی را در زمینه بازاریابی نفت‏خام و فرآورده کشور در پیش گرفته که بیشتر مناسب کشورها و یا شرکتهای کوچک و حاشیه‏ای فعال در بازار بین‏المللی نفت است و برازنده کشوری که بعد از عربستان و نروژ در ردیف سومین صادرکننده بزرگ جهان است، نیست .البته بخشی از تمهیدات اختیار شده, اجتناب‏ناپذیر بوده و بعضا در حال حاضر نیز در حد محدودتر, توجیه‏پذیر است, ولی ادامه سیاست‏های گذشته با توجه به تغییرات عظیم در صحنه بین‏المللی و شرایط داخلی و خارجی کشور، به صلاح نیست و لازم است در این ارتباط از سیاستها و استراتژی های جدیدتری بهره‏گیری شود.
ویژگی‏های خاص نفت‏خام ، همچون شناخته شده بودن تولیدکنندگان و م

صرف کنندگان عمده و بازارهای مبادله ، محدودیت تولید و عرضه ، پیوند با مسایل سیاسی و ; برخی از دست اندرکاران تجارت نفت خام ایران را متقاعد کرده که بازاریابی به مفهوم آنچه در مورد سایر کالاها وجود دارد، در مورد نفت مصداقی ندارد . بنابراین نظام بازاریابی نفت‏خام ایران، بر پایه مذاکره، چانه‏زنی و معامله با مشتریان مشخص و شناخته شده و در بسیاری از موارد بر اساس مراجعه مشتریان، شکل گرفته است. در این نظام، قیمت‏گذاری بر اساس قت ایران، به منظور ارتقاء جایگاه ایران در بازار جهانی نفت، حداکثر کردن منافع ملی کشور، استفاده از فرصت‏های موجود در بازارهای جهانی و حداقل کردن ریسک نوسانات بازار، الزاما بایستی بازاریابی نفت‏خام و فرآورده را در تمامی ابعاد آن همچون تحقیقات بازاریابی شامل مطالعه دائمی تحولات بازارها و مشتریان بالقوه و بالفعل، بررسی دائمی عملکرد رقبا و خریداران عمده، بهبود روش‏های نوین بازاریابی، یافتن روشهای بهینه فروش و قیمت‏گذاری و تعریف استراتژی بین المللی بازاریابی نفت‏خام و فرآورده را به‏طور جدی در دستور کار خود قرار دهد.
جایگاه بازاریابی در صنعت نفت
با توجه به ویژگی های خاص نفت خام ، همچون پیوند گسترده با مسایل سیاسی ، بازاریابی نفت با سایر کالاها متفاوت است . به طور کلی در سیستم کنونی صنعت نفت ایران ، بازاریابی معادل فروش در نظر گرفته شده و واحدهای مرتبط با بازاریابی بیشتر به انعقاد قرارداد و فروش نفت ( مراحل پس از بازاریابی ) اشتغال دارند .

برخی مدیران و دست اندکاران بازاریابی و فروش نفت ایران اعتقاد دارند که با توجه به ویژگی‏های خاص حاکم بر بازار نفت ایران، همچون محدودیت عرضه، شناخته‏شده‏بودن مشتریان و نفت‏خام ایران در بازار و ;, اساسا هیچ ضرورتی برای پرداختن به بازاریابی وجود ندارد. در مقابل گروه دیگری از دست اندرکاران و صاحب نظران نفت ایران بر این عقیده‏اند که با توجه به نوسانات غیرقابل پیش‏بینی بازار نفت و رقابت روزافزون بین عرضه کنندگان نفت دنیا خصوصا در شرایط رکود، بازاریابی و تلاش به منظور یافتن بازارها و مشتریان جدید، حفظ مشتریان کنون

ی و دست‏یابی به قراردادهای فروش با شرایط بهتر، ضرورتی دائمی و انکار ناپذیر است. اما آنچه عمل می‏شود دیدگاه نخست است که ما را از بازاریابی بی نیاز می‏داند .
تحقیقات بازار
بی توجهی به تحقیقات و انجام پیوسته و پیگیری در بازار, یکی از ضعف‏های اساسی، سیستم بازاریابی و فروش نفت ایران است. مدیران و دست اندرکاران بازاریابی نفت ایران ، حجم زیاد کارهای اجرایی و ضعف و کمبود نیروی انسانی را از عوامل اساسی این وضعیت می دانند و متأسفانه برخی از این افراد ، صراحتاً اظهار می دارند که نیازی به سرمایه‏گذاری در تحقیقات بازار نداریم .
نیروی انسانی و آموزش
سیستم بازاریابی و فروش نفت ایران از ضعف شدید در زمینه نیروی انسانی رنج می‏برد. بسیاری از همکاران این بخش، در رشته‏های غیرمرتبط تحصیل کرده و ورود آنها به سیستم بازاریابی نیز بر اساس ضوابط مشخص در این ارتباط نبوده و در طول دوران فعالیت خود نیز هیچگونه دوره آموزشی منسجمی نداشته‏اند. برخی از مدیران، خود و کارکنان بخش بازاریابی را بی نیاز از آموزش می‏دانند و معتقدند که همکاران، به صورت تجربی و با مراوده با کارشناسان خارجی، آموزش‏های لازم را فرا می‏گیرند .
ارتباط بازاریابی با مسائل سیاست و امنیت ملی
با توجه به ویژگی‏های خاص نفت‏خام و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن بر مسائل سیاسی، در نظر گرفتن جایگاهی ویژه برای بازاریابی نفت، در معادلات سیاست و امنیت ملی کشور ضرورت دارد. بر این اساس، برخی از صاحب‏نظران، اعتقاد دارند که سیاست‏های کلی بازاریابی نفت‏خام باید در نهادی فرابخشی و هماهنگ با سیاست‏های کلان کشور تعیین شود.
حضور در بازارهای مصرف
الف . دفاتر فروش: موافقین وجود دفاتر شرکت ملی نفت ایران در خارج از کشور ، با اشاره به اثر گفتگوهای رو در رو، ضرورت دسترسی به اطلاعات غیرمکتوب و منتشر نشده، اختلاف ساعت بین ایران و بازارهای نفت و ; وجود این دفاتر را ضروری می‏دانند

. در مقابل، مخالفین استدلال می‏کنند که با توجه به پیشرفت‏های قابل‏توجه تکنولوژی اطلاعات و دسترسی به ابزارهای ارتباطی مدرن و پیشرفته همچون اینترنت، ضرورت حضور فیزیکی در خارج از کشور منتفی شده است. همچنین گروهی معتقدند که دفاتر، به جای ایفای نقش اطلاعاتی و ارتباطی و بازاریابی، وارد حیطه فروش و انعقاد قرارداد نیز شده‏اند.
ب. شرکت‏های ثبت شده در خارج از کشور: شرکت ملی نفت ایران به منظور ایجاد قابلیت تحرک و مانور بیشتر در بازار نفت به دور از محدودیت‏های شرکت‏هی ملی و دولتی، اقدام به ثبت شرکت‏هایی همچون نیکو(NICO) و شاخه خدماتی آن (NTS) در خارج از کشور نموده‏است. بیشتر مصاحبه‏شوندگان، وجود این شرکت ها را فی نفسه مفید می‏دانند اما تقریبا تمامی صاحب نظران و آگاهان خارج از سیستم بازاریابی نفت ایران، بر این عقیده‏اند که این شرکت‏ها با استفاده از رانت و ارتباطات ویژه فعالیت می‏کنند و چنانچه قرار باشد عملکرد آنها با حذف این رانت‏ها مورد ارزیابی قرار گیرد می‏توان گفت که آنها تا کنون موفق نبوده‏اند.
ج. ذخیره سازی نفت در مخازن خارج از کشور : شرکت ملی نفت ایران مخازنی را در برخی بازارهای مهم نفت‏خام در اختیار گرفته است. مدیران مربوطه معتقدند که این مخازن قابلیت تحرک و پاسخگویی به مشتریان را فراهم می‏کند اما گروهی دیگر بر این عقیده‏اند که خالی و یا پر ماندن این مخازن به مفهوم اعلام شرایط شرکت ملی نفت ایران به مشتریان و افزودن بر قدرت چانه‏زنی آنهاست. ضمن اینکه در مواقع رکود بازار، ذخیره‏سازی نفت در بازارهای مصرف باعث تضعیف بیشتر بازار می‏شود. برخی از مطلعین نیز اظهار می‏دارند که برخی مواقع ممکن است مخازن تا ماه‏ها پر و یا خالی بماند که به نوعی تحمیل هزینه‏های گزاف انبارداری بر کشور به شمار می‏رود.
سرمایه گذاری در بازارهای درحال رشد
در سال‏های پیش از انقلاب، ایران سرمایه‏گذاری‏هایی را در صنایع پایین‏دستی برخی مناطق عمده مصرف انجام داده‏بود، اما برخی سیاست‏های غلط و غیر اصولی سالهای بعد، باعث از دست رفتن این سرمایه‏گذاری‏ها شده‏است. درحال حاضر بیشتر کارشناسان معتقدند که ایران باید با شناسایی بازارهایی که آینده رو به رشدی دارند، در این مناطق سرمایه‏گذاری کرده و برای خود پایگاه ایجاد نماید.
مشکلات مالی و اعتباری
برخی از مدیران بازاریابی و فروش نفت، ضرورت پیروی از سیاست‏های در نظر گرفته شده برای شرکت‏های دولتی را از عوامل اساسی کاهش قدرت مانور و انعطاف‏پذیری شرکت ملی نفت ایران می‏دانند. گروهی از کارشناسان مسائل نفت و انرژی نیز معتقدند که سیاست‏های سیستم بانکی و مالی کشور باعث ضربه‏خوردن به بازاریابی و فروش نفت شده است. این گروه بر این عقیده‏اند که شرکت ملی نفت ایران باید بتواند به پشتوانه دارایی‏ها و سرمایه‏های خود، به جذب اعتبار و سرمایه از دنیا اقدام کند.
جمع‏بندی و نتیجه‏گیری
در این مطالعه جهت شناخت و تبیین استراتژی‏های مناسب بازاریابی نفت، به واسطه جنبه عملی آن و اتکای کمتر آن به مباحث نظری، محیط داخلی و

خارجی امور بین‏الملل شرکت ملی نفت ایران از طریق پرسشنامه و مصاحبه بررسی میدانی گردید و تحلیل SWOT انجام شده و سعی شد وابستگی بین نقاط ضعف، قوت، تهدیدها و فرصت ها در نظر گرفته شود به همین دلیل از روش ANP و نرم افزار SUPPER DECISION برای این امر استفاده شد، با استفاده از این روش ابتدا نقاط ضعف، قوت، تهدیدها و فرصت‏ها شناسایی شد, سپس وزن و اهمیت هر کدام مشخص گردید و در نهایت با کمک آن, استراتژی‏های پیش‏رو رتبه بندی شد که نتایج آن به صورت زیر است :
اولویت اول : استراتژی SO با وزن 507/.
1- توسعه بازار محور

2- تولید فرآورده‏های با ارزش افزوده بالاتر
3 – هدایت صنعت نفت به سوی نظام بنگاه‏داری
اولویت دوم : استراتژی WT با وزن 19/.
1- روزآمد کردن ساختار سازمانی صنعت نفت ایران
2- ایجاد سازمانی جهت بازاریابی، فروش نفت‏خام و فرآورده‏های نفتی با استفاده از سیستم جامع مدیریت اطلاعات
اولویت سوم : استراتژی ST با وزن 159/.
جذب و نگهداری منابع کارآفرین و افزایش انگیزه و وفاداری کارکنان نسبت به شرکت و اصلاح ساختار سازمانی
اولویت چهارم : استراتژی WO با وزن 141/.
بهینه‏سازی سیستم موجود بازاریابی و فروش نفت ایران

ایران در جذب گردشگر چندم است؟
براساس ارزیابی سازمان جهانی گردشگری، ایران در شمار 10 کشور برتر جهان از نظر جذابیت‌های گردشگری قرار دارد.

هفته نامه سیاحت تجارت نوشت: گزارش رقابت‌پذیری سفر و توریسم در سال 2011، که از سوی مجمع جهانی اقتصاد منتشر شده است، نشان می‌دهد که رتبه ایران از نظر شاخص رقابت‌پذیری در میان 139 کشور جهان، رتبه 114 است!

در این گزارش، کشورهای سوئیس، آلمان و فرانسه، به‌عنوان مقصد 3 مقصد پرجاذبه برای گردشگران جهانی، درصدر فهرست رقابت‌پذیری قرار دارند. نام کشورهای هندوراس، اتریش، سوئد، انگلستان، آمریکا، کانادا، اسپانیا و سنگاپور نیز در رده‌های بعدی این فهرست دیده می‌شود که در کنار 3 کشور مذکور، ده نقطه برتر جهان را از نظر جذابیت‌های گردشگری تشکیل می‌دهند.

در این گزارش، 14 شاخص رقابت‌پذیری در زمینه رویه‌ها و مقررات سیاسی، پایداری محیطی، سلامت و امنیت، بهداشت و درمان، خصوص‌سازی صنعت توریسم، مانند هتل و بانکداری، فناوری ارتباطات و اطلاعات، قیمت‌ها، منابع انسانی، وابستگی به توریسم و سفره، منابع طبیعی و منبع فرهنگی، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته نهایتاً منجر به رتبه‌بندی کشورها شده است. نکته قابل‌توجه این است که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، امارات متحده عربی در جایگاه نخست و لیبی در آخر فهرست رقابت‌پذیری منطقه‌ای قرار دارند.

یک رتبه بالاتر از لیبی

 

بر پایه این رده‌بندی، رتبه عربستان 62

عنوان شده است، در حالی که نام ایران یک رتبه بالاتر از لیبی و پس از الجزایر دیده می‌شود. در این گزارش، رتبه کشورهای ترکیه، گرجستان، آذربایجان، ارمنستان و تاجیکستان، به ترتیب در رده‌های 50، 73، 83، 90، 118 آمده است.

یادآور می‌شود که براساس گزارش سازمانی جهانی توریسم، ر سال 2010 درآمد چهار مقصد اصلی گردشگری در جهان یعنی فرانسه، آمریکا، چین و اسپانیا، به ترتیب بالاتر از 78، 60، 55، 53 میلیارد دلار برآورد شده است.

10 کشور برتر جهان

براساس ارزیابی سازمان جهانی گردشگری، ایران در شمار 10 کشور برتر جهان از نظر جذابیت‌های گردشگری قرار دارد.

از سوی دیگر، حامد روحانی، مدیر مرکز تحقیقات و بررسی‌های اقتصادی در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران با بیان اینکه ضریب نفوذ شرکت‌های خارجی در ایران که با خود گردشگر، مدیریت و سرمایه می‌آورند، پایین‌ترین در جهان است، می‌گوید: در نظرسنجی اخیر مرکز تحقیقات اتاق از فعالان اقتصادی کشور، بیش از 80درصد پاسخ‌دهندگان معتقد بودند. این صنعت قابلیت بالایی برای درآمدزایی و اشتغال‌آفرینی در ایران دارد.

فراتر از حدانتظار

صنعت گردشگری جهان در چهارماه نخست سال 2011، رونق گرفت و میزان سفرهای گردشگری بین‌المللی نسبت به سال قبل 5/4 درصد افزایش یافت. در حالی که شمار سفرهای گردشگری در خاورمیانه و شمال آفریقا، در اثر ناارامی‌های اخیر تنزل پیدا کرد.

براساس همین گزارش، بین ماه‌های ژانویه ت

ا آوریل 2011 (دی ماه 1389 تا فروردین 1390) مقصدهای مختلف توریستی جهان، جمعاً، 268 میلیون سفر را به ثبت رساندند که این رقم در مقایسه با سال 2010 بیش از 12 میلیون سفر افزایش نشان می‌دهد.

روند افزایش سفرهای گردشگری و تفریحی به اروپا در چهارماهه نخست سال گذشته میلادی با 6 درصد افزایش نسبت به سال قبل از آن به حد فراتر از حد انتظار رسید.

البته در غرب اروپا که سال گذشته هم به علت فوران خاکستر از کوه‌های آتشفشانی ایسلند شاهد افت سفرهای گردشگری بودیم، روند احیای

گردشگری همچنان به کندی صورت گرفت، اما سایر بخش‌های اروپا شاهد رشد مطلوب نرخ گردشگری بودند.

فراتر از یک میلیارد

براساس پیش‌بینی کارشناسان سازمان جهانی گردشگری، شمار گردشگران در سال نو میلادی باتوجه به روند کنونی، از مرز یک میلیارد نفر نیز فراتر خواهد رفت

این گزارش می‌افزاید با توجه به آغاز صعودی، تبادل گردشگری در سطح بین‌المللی که با ثبت رکورد 940 میلیون گردشگری در سال 2010 شکل گرفت، کارشناسان بین‌المللی آینده این صنعت را تا 20 سال آینده امیدوارکننده اعلام کرده و از رشد چشمگیر آن خبر داده‌اند.

طبق بررسی‌های صورت گرفته، گردشگری در سال 2012بین 4 تا 5 درصد افزایش خواهد داشت که این روند تا سال 2023 منجر به ثبت رکورد 43 میلیون نفر برای هرسال خواهد بود.

کارشناسان معتقدند، این روند در کشورهای در حال توسعه دو برابر بیشتر از کشورهای توسعه یافته است که در این میان، کشورهای آمریکایی لاتین، آسیا، اروپای شرقی و مرکزی، اروپا شرق مدیترانه، خاورمیانه و آفریقا به صورت میانگین 30 میلیون گردشگر را جذب خواهند کرد.

به گفته «طالب ریفایی» دبیرکل سازمان جهانی جهانگردی، 20 سال آینده رشدی پایدار برای این بخش به همراه خواهد داشت و از رشدی چشمگیرتر از تمام دوران گذشته تاریخ بشر برخوردار خواهد شد.

ایران به لحاظ درآمد گردشگری در رتبه 70 جهان قرار دارد

« گردشگری»، گنجی که زیر آوار بی توجهی مدفون شده است

 

گذری بر اقتصاد گردشگری ایران و جهان نشان می دهد که با وجود جاذبه های فراوان متاسفانه در صنعت گردشگری حرفی برای گفتن و رتبه ای قابل توجه نداریم.آن چه مسلم است امروزه صنعت گردشگری یا توریسم، به یک صنعت پررونق برای کشورهایی که دارای جاذبه های سیاحتی اند تبدیل شده است و به گواه آمار سازمان جهانی گردشگری سالانه بیش از 600 میلیون نفر از نقاط دیدنی کشورهای مختلف بازدید می کنند و سهم ایران با این همه شهرت و آوازه تنها 2 میلیون نفر است.

نگاهی به آمارهای جهانی درباره وضعیت گردشگری ایران و جهان نشان می دهد که در این صنعت در کجا ایستاده ایم و تا نقطه مطلوب چقدر فاصله داریم.

گزارش جهانی
شورای جهانی سفر و گردشگری در آخرین گزارش های خود که به بررسی اثرات اقتصادی توریسم در 181 کشور جهان از جمله ایران تا سال 2020 پرداخته است وضعیت نامطلوبی را برای آینده گردشگری ایران پیش بینی کرده است.
در گزارشی که توسط کارشناسان این شورا و به کمک دانشکده اقتصاد دانشگاه آکسفورد تهیه شده، آمده است: سال گذشته میلادی در جهان یک هزار و 241 میلیارد دلار سرمایه گذاری در بخش توریسم انجام شد که این رقم معادل 902 درصد از کل سرمایه گذاری جهان است. این رقم تا سال 2020 به 2 هزار و 752 میلیارد دلار خواهد رسید که 904 درصد از کل سرمایه گذاری در جهان را تشکیل می دهد.

تولید ناخالص داخلی در گردشگری در سال گذشته میلادی 92 درصد از کل تولید ناخالص داخلی بوده که نسبت به 10 سال گذشته رشد نیم درصدی داشته و این رقم معادل 5 هزار و 751 میلیارد دلار بوده است.
طبق پیش بینی های سازمان جهانی شورای سفر در سال 2020 میلادی تولید ناخالص داخلی جهان از گردشگری به مبلغی معادل 11 هزار و 151 میلیارد دلار می رسد که نسبت به سال 2010 رشد 44 درصدی خواهد داشت و نسبت اقتصاد گردشگری به 96 درصد کل تولید ناخالص جهان افزایش می یابد.
کاهش یا رکود

براساس آخرین آمار این سازمان در حال حاضر از هر 123 شغل در سراسر دنیا یک شغل مربوط به صنعت گردشگری است. در سال 2010، صنعت گردشگری 81 درصد از کل مشاغل جهان را به خود اختصاص داده است.بنا بر آخرین گزارش های شورای جهانی سفر و گردشگری که آمار و وضعیت گردشگری کشورها را از سال 2010 تا 2020 میلادی پیش بینی کرده است، ایران در سال 2010 میلادی رشد 39 درصدی در صنعت گردشگری داشته ولی گردشگری ایران تا سال 2020 با رکود مواجه شده و این عدد به 38 درصد کاهش می یابد.

در سال 2010 میلادی درآمد حاصل از گردشگر ورودی به ایران حدود 24 میلیارد دلار بوده که 25 درصد از کل صادرات ایران را تشکیل می دهد و طبق پیش بینی سازمان جهانی شورای سفر در سال 2020 این رقم به 51 میلیارد دلار می رسد که معادل 24 درصد کل صادرات ایران خواهد بود.
تولید ناخالص داخلی ایران از گردشگری در س

ال 2009 میلادی 82 درصد و در سال 2010 ، 84 درصد بوده که در سال های 2019 و 2020 به ترتیب 81 و 8 درصد پیش بینی شده است. رشد واقعی ناخالص داخلی ایران از گردشگری در سال 2009 و 2010 به ترتیب 73 درصد منفی و 39 درصد بوده است که برای سال های 2019 و 2020 به ترتیب 43 و 38 درصد پیش بینی مکشور که معادل 34 میلیارد دلار است در بخش گردشگری انجام شده و در سال 2020 این آمار به رقم 28 درصد از کل سرمایه گذاری ها و معادل 76 میلیارد دلار می رسد.

رده بندی های جهانی
یکی از ویژگی های بارز صنعت گردشگری، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم این صنعت در اشتغال زایی است. در ایران 598 هزار نفر به واسطه صنعت گردشگری در سال 2010 مشغول به کار شده اند و این صنعت نوپا در ایران توانسته است 83 درصد از کل مشاغل کشور را به خود اختصاص دهد.
در رده بندی بین 181 کشور بررسی شده در گزارش سازمان جهانی شورای سفر و در تولید ناخالص داخلی حاصل از گردشگری، کشور ایران در رتبه 30 قرار دارد و نسبت به اقتصاد ملی در رتبه 95 و از نظر رشد اقتصادی در رتبه 135 دنیا قرار گرفته است.ایران همچنین در بین 12 کشور منطقه خاورمیانه هم از نظر اندازه خالص در رتبه 3، نسبت به اقتصاد ملی در رتبه 8 و از نظر رشد اقتصادی در رتبه 9 قرار گرفته است.براساس گزارش «مهر» اگرچه گردشگری ایران توانسته در اقتصاد ملی سهم قابل توجهی را به دست بیاورد و در رتبه بندی، 4 پله صعود کند اما رقبای این کشور آن چنان عمل کرده اند که توانسته اند گوی سبقت را در رشد ناخالص داخلی حاصل از گردشگری بربایند و موجب سقوط 37 پله ای ایران در جهان شوند.

جایگاه ایران
اما کشور ما چه سهمی از درآمدهای جهانگردی بین المللی دارد؟ آیا می توان به آینده این صنعت امیدوار بود؟
«فرید جواهرزاده» مدرس دانشگاه و از صاحب نظران حوزه گردشگری کشور می گوید: درآمدهای بین المللی جهانگردی در سال 2009 میلادی بالغ بر 852 میلیارد دلار بوده است که نسبت به سال 2008 چهار درصد و نسبت به سال 2007 میلادی، 7درصد کاهش داشته است.وی با اعلام این که افت جهانی درآمدهای صنعت جهانی گردشگری در سال های اخیر چشمگیر بوده است می افزاید: این شرایط ناشی از بحران های اقتصادی و تح

ولات جهانی می باشد.
به گفته وی از نظر جذب جهانگرد در سال 2009 فرانسه در جایگاه اول، آمریکا دوم و اسپانیا سوم بوده است و بعد از چین، ایتالیا و انگلیس، کشور ترکیه رتبه هفتم جذب گردشگر را در دنیا به خود اختصاص داده است ولی در مورد ایران آماری از سوی سازمان جهانی جهانگردی برای سال 2009 ارائه نشده است.

به گفته وی در حالی که آمار جهانگردان ورودی به ایران در سال 2007 میلادی 2 میلیون و 219 هزار نفر ثبت شده است این آمار برای سال 2008 میلادی 2 میلیون و 34 هزار نفر گزارش شده که کاهش زیادی داشته است.
او در عین حال که کاهش آمار را متاثر از شرایط جهانی می داند، می افزاید: درآمدهای کشور ما از گردشگری بین المللی در سال 2008 رقم یک میلیارد و 908 میلیون دلار بوده که در مقایسه با سایر کشورها رقم بسیار پایینی است و از این لحاظ کشور ما در رتبه های پایین (69 یا 70) قرار دارد.

 

 

غفلت متولیان گردشگری
سفر بیش از 4 میلیون ایرانی در نوروز 90 به آن سوی مرزها نشان داد که ما به جای آن که یک کشور جهانگردپذیر باشیم، جهانگردفرست هستیم و حدود 2 برابر آمار جهانگرد ورودی، طی یک بازه زمانی 20 روزه جهانگرد به کشورهای دنیا فرستاده ایم.
«جواهرزاده» مدرس گردشگری دانشگاه این ادعا که ایران در شمار کشورهای جذب کننده توریسم دنیا است را رد می کند و می گوید: با توجه به بررسی به عمل آمده، مقایسه آمار خروجی و ورودی جهانگردان نشان می دهد که ایران به یک کشور جهانگرد فرست تبدیل شده است و این مسئله موید غفلت متولیان این حوزه است.به گفته وی این شرایط ناشی از بی برنامگی مسئولان است، چرا ایران با این همه پیشینه تاریخی و فرهنگی از ترکیه عقب بماند؟ کشور ما بیش از ترکیه جاذبه های توریستی دارد و در حالی که تنوع فرهنگی و اقلیمی ایران زبانزد عام و خاص است با این حال از ترکیه عقب افتاده ایم.
در حال حاضر ایران برای کشورهای همسایه ازجمله ترکیه، سوریه، عراق، ارمنستان، آذربایجان و امارات بیشتر از این که یک مقصد گردشگری باشد یک بازار محسوب می شود. کارشناسان، تبلیغات و قدرت بازاریابی کشورهای همسایه را مهم ترین عامل برای جذب گردشگران ایرانی برشمرده اند.

«احمدروستا» کارشناس ارشد تبلیغات و بازاریابی بین المللی با اشاره به این که کشورهای همسایه با شناخت مخاطبان و سرمایه گذاری در مقاصد توریستی به بازاریابی و جذب گردشگر بیشتر می پردازند، گفت: در حال حاضر بسیاری از افراد گردشگران دینی و مذهبی هستند که به سوریه و عراق مراجعه می کنند. هم چنین گروه های مختلف به کشورهایی چون ترکیه و ارمنستان گرایش به سفر پیدا می کنند و برخی نیز آسیای میانه را به لحاظ ارزانی انتخاب می کنند.
واقعیت امر این است که گردشگر شرایط سفر را از ابعاد مختلف بررسی و بعد اقدام به سفر می کند. در ترکیه به دلیل ارزان بودن سفر و مجموعه عواملی که برای گردشگر مهیاست گردشگر داخلی ترجیح می دهد آن جا را انتخاب کند تا سفر

داخلی که نه تنها ارزان نیست بلکه خدمات مناسب و ایده آل هم عرضه نمی شود.
وی رقابت در زمینه گردشگری در میان کشورهای همسایه را بسیار ضروری عنوان کرد و گفت: در حال حاضر مسئله ای که به شدت در میان کشورهای همسایه به چشم می خورد از قافله رقابت عقب نماندن است.

ادعای اول بودن!
اما آیا ادعای اول بودن ایران در شمار کشورهای دارنده جاذبه های گردشگری صحت دارد؟ یک صاحب نظر حوزه گردشگری به ما می گوید: بارها در سخنرانی مقامات و مسئولان کشور شنیده ایم که «ایران جزو 10 کشور اول دنیا از نظر جاذبه های گردشگری است » در حالی که چنین چیزی وجود ندارد واین یک ادعای غلط است که معلوم نیست منشاء آن چیست؟
در حالی که چنین چیزی نیست متاسفانه این ادعا فراگیر شده در حالی که حقیقت چیز دیگری است. درست است که ما به لحاظ تنوع فرهنگی و تاریخی و یک سری جاذبه های سیاحتی مشهور هستیم ولی آن چه در دنیا سبب شده کشورهای مختلف در جذب گردشگر موفق باشند جاذبه های گردشگری آن هاست، واقعیت وجودی این موضوعی است به نام آثار ثبت جهانی شده و آثار به ثبت جهانی رسیده هر کشور موید جاذبه های گردشگری بین المللی آن جاست.«جواهرزاده» می گوید: کشور ما تنها 10 اثر ثبتی در دنیا دارد و این عدد خیلی بزرگ و قابل توجهی نیست. این یک شاخص است برای رتبه بندی کشورها از نظر جایگاه در گردشگری بین المللی، که باید روی آن کار کنیم.

یک دکترای گردشگری با اشاره به اهمی

ت گردشگری در ایجاد آثار مثبت اقتصادی در جهان می گوید: با توجه به افزایش نرخ رشد گردشگری در جهان، توجه کشورها به این صنعت به عنوان منبعی درآمدزا و اشتغال آفرین معطوف شده است.
«عبدالحسین جمشیدنیا» ، توسعه ماشین های جست وجو ، سرعت، شبکه ها، جا به جایی اطلاعات و ; را از عواملی برشمرد که تاثیر انکارناپذیری بر ظرفیت های گردشگری کشورها و برنامه ریزی افراد برای سفر دارد.وی می افزاید: با تغییر مسیر کسب و کار به سمت بازاریابی، اساسا کارآمدی و روش کار سازما

ن های گردشگری اینترنتی نیز تغییر یافته است.
این کارشناس گردشگری با بیان این که پیش بینی می شود رشدی معادل 41درصد را طی سال های آینده در حوزه گردشگری در جهان شاهد باشیم، می گوید این امر حاکی از اهمیت فعالیت های گردشگری در بهبود تراز اقتصادی کشورهاست.اهمیت گردشگری در اقتصاد یک کشور را می توان از طریق هزینه های گردشگر در قالب افزایش قیمت ها و مخارج مصرفی خانوارها، هزینه فرصت از دست رفته، هزینه فرصت تخصیص منابع به فعالیت های گردشگری و برخی هزینه های اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار داد.
به گفته «جمشیدنیا» فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور فزاینده ای موجب می شود مسافران به اطلاعات دقیق و باثباتی دسترسی پیدا کنند و در یک مقطع زمانی، رزرو انجام دهند و با روش های قراردادی، هزینه و نیازمندی هایشان را در اختیار داشته باشند.

جای خالی برنامه
فعالان صنعت گردشگری عدم توفیق ایران در توسعه گردشگری و ناتوانی در رقابت با دیگر کشورها که به تراز منفی گردشگر ورودی و خروجی انجامیده است را به نبود برنامه در این حوزه مرتبط می دانند.
«جواهرزاده» مدرس دانشگاه با تایید این موضوع که «در صنعت گردشگری برنامه ریزی نداریم» می گوید: از نکات موثر در توسعه گردشگری داشتن برنامه مشخص است در کشور ما هم برنامه جامعی در اوایل دهه 80 مطرح شد و با همکاری سازمان جهانی گردشگری و توسط سازمان ایرانگردی و جهانگردی کار دنبال شد و تیم های خارجی هم به کشور آمدند و رئوس یک برنامه در حوزه گردشگری نوشته شد اما این موضوع مغفول ماند و پی گیری نشد و با ادغام سازمان ایرانگردی و جهانگردی با میراث فرهنگی عملا طرح جامع گردشگری ایران به بایگانی سپرده شد.

به گفته وی خلاء یک برنامه مدون و جامع در چارچوب استانداردهای بین المللی در این بخش کاملا مشهود است و این یک واقعیت است که برنامه ای برای توسعه گردشگری بین المللی نداریم.
ایران سرزمینی با گستره جغرافیا

یی وسیع، تنوع آب و هوایی و شرایط زیست بوم متفاوت ، تنوع قومی و فرهنگ غنی، کشوری با 31 استان در اشکال شهری و روستایی و جاذبه های تاریخی و فرهنگی بسیار همچون قاره ای پهناور است که در قالب یک کشور جای داده شده است. هنوز بسیاری از ایرانیان هم با جاذبه های گردشگری این مرز و بوم ناآشنایند چه رسد به گردشگران خارجی، از این روست که در صنعت گردشگری از کشورهای هم تراز عقب مانده ایم و; با این حال «خسرو ایران پور» دبیر جامعه هتلداری ایران تاکید می کند که «گردشگری صنعتی است که در تمام دنیا حمایت می شود چرا که ارزآوری کشور را در دیگر بخش های

دولتی و غیر دولتی توزیع می کند».البته ناگفته نماند پی گیری و ارسال نمابر به مدیر کل روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نیز برای کسب آمار و اطلاعات و تدابیر انجام شده به نتیجه نرسید.به هر حال کشورهایی که توانسته اند در صنعت گردشگری کارنامه موفقی از خود به جای بگذارند علاوه بر معرفی کشور خود به گردشگران درآمد سرشاری را از این صنعت نصیب خود کرده و می کنند. کشور ما هم که اکنون در جایگاه نامناسبی از گردشگری بین المللی قرار دارد با وجود جاذبه های گردشگری اعم از گردشگری تفریحی، مذهبی، درمانی، بازاری و; می تواند با جذب گردشگران فراوان علاوه بر اشتغال زایی به افزایش درآمد و رونق اقتصادی کشور کمک کند.

داشتن جاذبه ها شرط لازم برای جذب جهانگرد است اما شرط کافی نیست! اگر گردشگری صنعت نوین قرن بیست و یکم است باید گام های بلندتر در این عرصه برداشت و رقابت را جدی تر از قبل دنبال کرد.

 

چکیده گزارش
امروزه صنعت گردشگری از پررونق ترین مباحث اقتصادی برای کشورها محسوب می شود و کشورهایی که حتی اندک جاذبه گردشگری دارند به دنبال توسعه جایگاه خود در عرصه گردشگری اند. نگاهی به آمار و اقتصاد گردشگری جهان موید آن است که سالانه بیش از 600 میلیون نفر گردشگر خارجی از نقاط مختلف دنیا دیدن می کنند و سهم ایران

با آوازه و شهرتش تنها 2 میلیون گردشگر خارجی است. ایران در میان 181 کشور دنیا از نظر رشد اقتصادی رتبه 135 و در درآمدهای گردشگری رتبه هفتادم دنیا را دارد. به دلیل نبود برنامه و ساماندهی مناسب اکنون به کشوری گردشگرفرست تبدیل شده ایم و سفر 4 میلیون ایرانی در تعطیلات نوروزی 90 به کشورهای همسایه موید ای

ن مطلب است.در حالی که کشورهای دنیا در اقتصاد گردشگری در حال رشد هستند ولی شواهد امر حکایت از سیر نزولی اقتصاد گردشگری ایران دارد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی در pdf دارای 64 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی در pdf :

پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی

خلاصه:
این مقاله چندین موضوع هم پیوند با تعریف و تشخیص اختلال شخصیتی PDs را مانند تعریف شده در ویرایش سوم و چهارم تشخیص و اختلالات روانی آمار دستی (DSM) بازبینی می کند. مخصوصا باز بینی ها ، تصورات PD و تشخیص این اختلالات هستند. یک بازبینی از ادبیات تشخیص PD پیشنهاد می دهد که تصورات DSM و تعریفات PDs در سطوح کمی و مفهومی حیرت آور هستند.این مقاله با پیشنهاد ذاتی برای رویکرد تناوبی ممکن ، جهت تغییرات تشخیص DSM PD نتیجه گیری می کند.
کلمات کلیدی :شخصیت،اختلالت شخصیتی تشخیص،DSM بازشناسی رسمی رابطه بالینی اختلالات شخصی ، در ویرایش سوم تشخیص و اختلالات روانی آماری دستی از (DSM-III ، انجمن روان سنجی آمریکایی 1980 )
مقوله های DSMPD همچنین در شرایط روان سنجی شان بازبینی شده است. دو دهه قبل به طور قابل توجهی دانشمندان را برای علاقمندشدن بر این اوضاع تحریک کرد . تحقیق در تشخیص و جنبه های مفهومی مقوله های DSMPD بیرون آمد.بنابراین شروع برای اظهار اینکه این مفاهیم در چندین سطح حیرت آور است. این مقاله وضع تجربی تشخیص PD براساس DSM را بازبینی میکند. در بافت این بازبینی موضوعات مربوط ، به طبقه بندی و تئوری ، تعاریف و توصیفات PD مرتبط شده است و تشخیص های معتبر و قابل اعتماد بحث شده است. طبقه بندی نزدیک DSM همچنین با بحث و گفت و گوی این نواحی در پیشنهادات برای تغییرات ممکن در تعاریف در مفهوم سازی PD ها ( بعنوان یک معنی بهبود کیفیت تشخیص PD) به اوج رسیده است.
تئوری و دسته بندی بی نظمی و اختلال شخصی
اولین گام در برنامه روان شناسی پیشرفته ، روان شناسی متغیر معین شده روی هر کدام که پایه گذاری شده است.
برای دسته بندی PD ها ،در آنجا ،بسیار ی از امکانات روان شناسی است:
دادن دلیل روان شناسی
مبحث علت و معلول روان شناسی – مکان یابی در فضای سازه ی روان شناسی- تناور جهانی روان شناسی درونی- یادگیری تاریخ-برنامه های روان شناسی شناختی-ساخت و اساس روان شناسی فیزیولوژی اعصاب- کارکرد های روان شناسی رفتار- الگوهای روان شناسی رشدی- تغییرات ژنتیکی روان شناسی- عمل های روان شناسی دفاعی- اداره کردن روان شناسی رفتار های میان فردی و قاعده روان شناسی شیمی اعصاب.
به سوی ذکر کردن بعضی از آنها::
هر کدام از این روان شناسی های متغیر، تنها با تنظیم و مرتب کردن روان شناسی فرضیات روان شناسی اساسی و متضمن که مفهوم ادراک روان شناسی را دارد، حمل می شوند.
گزینش رفتار و عملکرد روانشناسی و پیش بینی روان شناسی.

اگر چه معماران DSM-III برای پیشرفت و توسعه برنامه دسته بندی شده ی طب تصلب شریان که پایه گذاری شده است، روی اهداء هم افت شناسی روان شناسی و یا علم شناسایی نشانه های بیماری جستجو کرده اند. در آنجا مذاکراتی در مورد درجه روان شناسی می باشد که DSM طب تصلب شریان است.(خواه این هدف روان شناسی خوش آیند باشد یا نباشد)
بقیه پیشنهاد داده اند که پذیرفتن یک چهار چوب نظری یا تئوری برای اختالات شخصیتی و هویتی شاید پربارتر باشد.
Hemped ،(1961) ، برای مثال پیشنهاد داشت که دسته بندی های مربوط به روان شناسی ، باید به صورت بافت تئوری به نظر می آمد. جایی که فرضیات و پیش بینی ها از نظری که می تواند به سوی اعتبار یابی تجربی و تحریف آزموده شود،مشتق شده اند.
احتجاج مشابه توسط دیگران آماده شده است اینکه تئوری در تشکیل اعتبار سازه مفهوم ها و توسعه بالینی علم مفید و کمک کننده است.

Morey (1991) ، پیشنهاد داده بود که سیستم DSM اساسا توصیفی است. شباهت پایه گذاری شده سیستم دسته بندی شده این نوع سیستم ، اگرچه در توسعه زود رس سیستم دسته بندی شده مفید است، به طور ذاتی به توصیف مفهوم ها و ویژگی های هم پیوند محدود شده است.
اگرچه توسصیف به تنهایی نمی تواند پیش بینی این نوع مفهوم ها را فراهم کند.
Morey ، روانه ی بازدید کار Medin می شود . کسی که پیشنهاد داده بود که مفاهیم حقیقتا توده ویژگی های مستقل نیستند. اما در عوض،میان نطریات مهم در سرتاسر جهان سازمان یافته اند.
به عنوان مثال:
Medin مفهوم پرنده را پیشنهاد می دهد.
مشخصه هایی از قبیل : منقار ،نوک،پرها،وینگس در خود آنها که فقط کومه ای از ویژگی های پرنده است.
مگر اینکه آنها بها یکدیگر و توسط مقداری به هم پیوستگی و یا ساختار پرنده ای نگه داشته شده باشند.
Medin وMurply پیشنهاد می دهند که توصیف هر دو ویژگی و روابط که این ویژگی ها را با هم دیگر گره می زنند،جهت تاسیس کردن به هم پیوستگی مفاهیم لازم است.تئوری ها و یا نظریات به شرح دادن مفاهیم در حوزه ی ساخت و ویژگی هایی که درونی هستند برای مفاهیم ، کمک می کنند.
به طور قابل ملاحظه،توصیفات DSMPD ، آنها که ویژگی های PD و مشخصه های شخصیتی را با هم و در قالب یک مفهوم همسان گره می زنند.
توصیف ساده ما بین مشخصات ویژگی های آنها، به توانایی جهت مشتق کردن توضیحات یا پیش بینی ها از این مفاهیم محدود می شود که این توانایی به رسیدگی کردن به اعتبار سازه هم پیوند شده با چنین مفاهیمی آسب می زند.
به سوی یک سازه ی دیدگاه معتبر برای طبقه بندی اختلال شخصیتی
چندین مدل تئوری(نظری) مختلف جهت محاسبه برای دلیل شناسی یا حفاظت PD ها ارائه شده است. پس از محدوده این مقاله برای بازبینی این نظریه ها و حمایت تجربی ناکافی داده شده آنها، اکنون زود است تا مدافع هر یک از آنها جهت ( خدمت رساندن بعنوان یک چهارچوب راهنمایی برای طبقه بندی PD ها) باشیم.
بنابراین، انباشته کردن تحقیق بازبینی شده در قسمت های زیر پیشنهاد می کند که تصورات DSMPD تاسیس شده در کمیسیون اتفاق نظر((millon 1986b از کارایی محدود شده است و در ارائه آنها از (حالت بعید به طور چشم گیر) ، یک عالم بالینی از PD ها را آماده می کند.
اگر توصیفات بالینی بر پایه کمیسیون ، عقیده اکثریت مردم باشد، زیاد رضایت بخش نیست و اگر برای در بر گرفتن یک نظریه ترتیب دادن PDها زود است تا یک سیستم طبقه بندی را قاب کند، پس این سوال به وجود می آِید که چه چیزی یک گام میانی منطقی برای تسهیل مطالعه علمی PD ها را به وجود آورده؟ رویکرد ممکن، یک راهنمایی مقدماتی با روش های تجربی است که تاسیس سازه معتبر را تایید می کند و در نمونه گیری مقتضی و متولوژی زمین خورده است.
مانند یک رویکرد و دیدگاه مطلع تجربی جهت مطالعه و طبقه بندی PD ها ، ارائه بازبینی با تاکید بجا در یافته های تحقیق موجود مربوط به تشخیص و مفهوم سازی مفاهیم DSMPD ، راهنمایی می کند.
داده های این مرکز، پس از محدوده این مقاله، تا یک گفتگوی دقیق و عمیق دیدگاه و رویکرد معتبر سازه و متولوژی وابسته اش را فراهم می کند.
خوانندگان علاقه مند در عوض به بازبینی های عالی پیدا شده در (1986) Blashfielfd،(1995) Jackson and livesley،(1986) Skinner،(1994) Strack and lorr ، مراجعه کرده اند.
موضوعات در رده بندی و ساختار تعریفی اختلالات شخصیتی
در قسمت های زیر ، مشخصات طبقه بندی DSMPD با ( مدل های دیگر در شرایط فزرضیات متضمن،رویکرد و زمانی که قابل دسترس است ،داده مربوطه وابسته به رده بندیPD،مفهوم سازی و تشریحات) تقابل دارد.
قاطع بر ضد بازنمایی ابعادی PDها:
چنانگه توسط Cant vell and Runtler برجسته شده، سنت در پزشکی شامل روان پزشکی بر اساس مقوله های تشخیصی رده بندی شده است. روان شناسان بطور تاریخی یک دیدگاه ابعادی را طرفداری می کرده اند. از آنجاییکه دیدگاه مطلق فرض می کند که تفاوت های معنی دار و ناپیوستگی در مابین وجود دارد که کدام طبیعی و مختل شده است.دیدگاه ابعادی فرض می کند که یک پیوستار بین این مفاهیم است و آن تفاوت های افزاینده در طول این پیوستار تفاوت های فردی معنا دار را نمایش می دهد . دیدگاه قاطع یا مطلق بیشتر دلالت دارد که اختلالات ناپیوسته،طبقات طبیعی را نشان می دهد. از آنجاییکه نظریه ابعادی دلالت دارد که اختلالات ، (مقوله های مصنوعی تعیین شده توسط انتخاب اختیاری ها در امتداد یک پیوستار) را نمایش می دهند.
مسئله اینکه آیا مزایای بزرگتری می تواند در طول یک بعد در مقابل مدل سازی مطلق PD ها محقق شود که بحث عظیمی درون ادبیات PD ها دریافت شده است. یک اظهار نظر کمک کننده به این بحث این است که پراکندگی و گستردگی مشخصات PD ها بیشتر به پیوسته شدن میل می کند تا ناپیوسته شدن.
بعلاوه مدل های ابعادی PD ها مزایای روان سنجی را ثابت کرده است.
در یک مقاه (1992) Widiger ، 15 مطالعه از 16 مطالعه که به طور قابل اعتماد مقایسه شده اند و یا اعتبار داده بعنوان یک تابع سیستم بازنمای بکارگرفته شده ( مطلق یا ابعادی) ، آشکار کرد که مدل سازی ابعادی در قابلیت اعتماد بزرگتر و ضریب اعتبار نتیجه داده است.
با وجود اینکه مدل های ابعادی بسیاری ا ز نیرومندی ها را از این قبیل به عنوان بزگترین پایایی دارند،توانایی برای تمیز دادن بزرگترین دامنه تفاوت های فردی و پتانسیل برای تحلیل پارامتری آمار آنها بسیاری از جنبه های خوش آیند ، الگو های قاطع و مطلق را کم دارند.
اقلام شخصیتی ، برای مثال، آسان نمودن ارتباطات از طرف استفاده تنها شرط جهت رساندن مقدار زیادی اطلاعات است.
این وظیفه یا عملکرد، مخصوصا در ارتقاء و پیش برذد دسترسی داشتن به پژوهش بر روی اشخاص ، کسانی که مشابهت های احاطه شده را توسط برچسب شخصیتی تقسیم می کنند، مفید است.
طب تشخیص، هم چنین می تواند رفتار های موثری را پیشنهاد دهد. به همین نحو، رویکردهای ابعادی مستقل از مشکلات نیستند.
برای مثال:
کار بردی در برابر مفاهیم PD ، این سختی ها شامل تعیین ابعاد مربوط برای سنجیدن می شود.
تاسیس بسیاری از روش شناسی های پذیرفته شده برای اجرای چنین سنجش هایی، دشواری در ارتباط ابعادی داده ها، گرایش تاریخی ، تصمیم گری بالینی برای مطلق شدن در طبیعت و یا سرشت.
McElroy,Blashfield,Saderson,Widiger رویکرد هایی را که اجازه ی یکپارچگی الگوهای مطلق و ابعادی در طبقه بندی PD ها را می دهد، بازبینی میکنند.

الگو های کلاسیک ونخست دسته بندی ها
از آنجایی که الگوی کلاسیک ویژگی های فلسفه مشابه را با رویکرئ های مطلق برای طبقه بندی تقسیم می کند،الگوی نخست ترکیبی از رویکرد های مطلق و ابعادی را نمایش می دهد.
چنان که الگوهای کلاسیک و نخست شخصیت و PD ها توسط دیگران شرح داده شده اند.
آنها به طور خلاصه در بافت سنجش DSMPD شرح داده اند:
رویکرد DSM در برابر سنجش PD ترکیبی از الگو های کلاسیک و نمونه های نخست را نمایش می دهد.
مشخصه های همسان با الگوی کلاسیک شامل:
(a) ریشه در الگوی بیماری ها، همانگونه که با توصیف نشانه گان بالینی واستفاده از تشخیص نشان داده شده است.
(b) بطور مساوی مشخصات مطابق مجموعه مدارک استفاده شده در تعریف مقوله عضویت وزن شده اند
(c) مفهوم مرز بین ناهنجاری و هنجار نرم،بعنوان تفکیک شدن توسط کاربرد تشخیص ها جهت حضور شاخص در برابر غیاب اختلالات درست تعریف شده است
(d) مفهوم توزیع اساسی دو مقوله ای اختلالات ما بین استفاده از تشخیص برای شاخص اختلالات حضور یاغیاب و
(e) دو نمونه مساوی از دسته بندی های تشخیصی بعنوان افرادی که متعلق به مفهوم تشخیص در عبارت های درجه شدت-پهنای ویژگی های بارز و آشکار یا حضور مشخصه های ویژه وخاص- متمایز نیستند
جنبه های سنجش DSM PD که با مدل نخست همسان هستند،شامل:

الف)استفاده مجموعه های شرایط polythetic که ناهمگنی درون گروهی را نادیده می گیرد و
ب)تحمل همپوشی بین گروهی،یا تخصیص چند تشخیصی
باوجود اینکه رویکرد DSM بسیاری از مشخصه های مشابه را با الگوی کلاسیک نمایش می دهد،ممکن است این موردی که در شیوه حقیقی است فرایند دسته بندی فیزیولوژی اختلالات ممکن است بازتاب بهتری باشد که دسته بندی طبیعی همانطور که با مثال،در ویکرد نخست مفهوم شده است.
COUNTOR,SMITH,FRENCH,MEZZICH(1980)

برای مثال فرایند تشخیص روانپزشکی بعنوان وظیفه دسته بندی نخست نشان داده شده است.آنها فهمیدن که درجه ی توفق در استفاده از برچسب های تشخیص،در واقع وابسته به تعداد نخستین مشخصه های نمایش داده شده توسط بیمار بود.بیمارانی که بیشتر با مشخصه های بارز مقوله تشخیص نشان داده شده اند بیشتر به طور قابل اعتماد توسط متخصص بالینی تشخیص داده شده اند نسبت به اینکه با مشخصه های بارز کمتری تشخیص داده شد اند.
این و دیگر مطالعات پیشنهاد می دهند که رویه های مقایسه مبتنی بر تشابه بر روی نمایندگی پایه گذاری شود یا مرکزیت مشخصات بالینی در میان آهنایی است که بوسیله متخصصان بالینی در نشخیص های تصمیم گیری استفده کرده اند.بطور مشابه قضاوت متخصصان بالینی به نظر می رسد تا ایجاب کند که انبوهی از راه ها برای یک نفر است تا یک مثال معرف اگر یک مقوله باشد.
مدلهای نمونه اولیه بدون زیان شان نیستند.بنابریان
اول:اطلاعات اشتقاقی از یک نمونه اولیه بیشتر پیچیده تر و متنوع تر از آن دیدگاه کلاسیک است.انواع نتیجه گیری ها ممکن است مانند مجموعه های تیره بیشتر از مقوله های ناپیوسته ظاهر شوند.
دوم:بدلیل ناهمگنی درون گروهی و همپوشی بین گروهی ذاتی در دیدگاه های نمونه اولیه،دانش یک تشخیص فردی شاید جز به جز مفید و کمک کننده نباشد.
سوم:ارتباط خلاصه اطلاعات تشخیصی خیلی دشوار است.بطوریکه چندین بعد یا رابطه باید شمرده شود،اگر بیما بطور کامل توصیف شده باشد.
اختلالات شخصیتی و ارتباطات مرتبه ای سازه ها:SKINNERوBLASHFIELD مزایای هم پیوند را باسیستم های طبقه بندی مرتبه ای مشخص می کنند.طبق یک قانون،سیستم های مشابه جهت تجسم کردن آسان خیلی حائز اهمیت و مستعد فرو ریختن سیستم های پیچیده با روابط پیچیده داخل واحد های قابل اداره کردن است.
روابط مرتبه ای در طول اختلالات و صفات همپیوند و رفتار ها می تواند بوسیله درخت های تصمیم تشخیصی یا مدل های بنیادی مفهومی فراگیر می تواند نشان داده شود.هردوی این مدل های مرتبه ای فرض می کند که افراد می توانند بعنوان اعضای یک زیرمجموعه نمایش داده شودکه به نوبت می توانند بوسیله گروه های پیاپی و پشت سرهم در سطوح بالاتر در یک سلسله مراتب رده بندی شود.بطوریکه سازه ها (یا بیماری ها)در طول خطهای عمودی جامعیت یا پهنا سازمان یافته شده اند.آهنا در شرایط همگنی و ناهمگنی عضویت،تغییر می کنند.
درختهای تصمیم تشخیصی :
درختهای تصمیم تشخیصی مانند مدل هایی برای تشخیص تفاضلی در یک ناحیه نشانه عمده،عمل می کنند.بطور تئوریفاین قبیل مدل ها فرض میکنند که بعضی پدیده های بالینی متضاد و ناهمگن،شاید بهترین تصور باشد،بطوریکه محصول یک زیست اصولی تنها ،بیشتر از چندین بیماری متمایز و وابسته،مراحل را طی میکند.همینطور،قوانین محدودیتی مرتبه ای هم پیوند با مد های مشابه،برای کاهش همبودی ،بوسیله محدود کردن تعداد تشخیص های تعیین شده برای یک بیمار عمل میکند.
سلسله مراتب ترتیبی می تواند بر اساس یک تغییر اصول محدودیتی مرتبه ای ،پایه گذاری شود که شامل :سبب شناسی،حشونت،کانون رفتار و وقایع نگار یاست.
یک مثال از یک شمای مبتنی بر ویژگی بالینی ،در سیستم DSM میتواند در تشخیص تفاضلی اختلالات روانی برجسته باشد.
این طور ات که معمولا مورد با همان شما،بعنوان یک پیشرفت در طول یک درخت تصمیم است.انواع تصمیمات تشخیصی باریکتر و خیلی معین در حوزه می شود.
اگرچه اعضای مقوله های زیردست می توانند در هر سطح بالادست در مرتبه بندی،طبقه بندی شوند.ضمیمه A از کتاب DSM-IV ،شامل درختهای تصمیم تشخیصی برای یک تغییر اختلالات است.بنابریان،هیچ درخت تصمیم مشابهی بطور رسمی برای PD ها طرح نشده است.MOREY(1988) یک مثال این متودولوژی برای اسکیزوئید PD فراهم آورده است.
صفات واعمال رفتاری نمونهدر ارتباط با صفات نیز می توانند در امتداد خطوط سلسله مراتبی از شمول برگزار شود.که در آن صفات بعنوان دسته یا خلاصه ای از اعمال رفتاری عمل کنند.با وسعت و شمول یک صفت خاص تعیین شده توسط دامنه و تنوع اعمال رفتاری است که می تواند توسط برچسب صفت،قرار گرفته شود.
برونگرایی،مثال،هیئت مدیره صفت فرمانروا(مافوق)است که توسط برخی از محققان به زیر عوامل قابل معاشرت بودن وتکانشگری تشکیل شده است.صفات قرار گرفته شده زیر این صفات رفتاری حد واسط به دقت مانند پرحرفی و بی خیالی ی تعریف شده است.و بدانید که نمونه های رفتاری مانند تمایل به صحبت با غریبه ها یا عمل بدون دور اندیشی است.
در شرح و توصیف شخصیت،مفیدترین مفاهیم در شرایط اقتصادی تمایل به آن دسته از مفاهیمی دارند که در سطح متوسط از انتزاع هستند.محققان به تازگی به دنبال شناسایی ساختار هایی هستند که فرمانروا(مافوق) به مفاهیم تشخیصی PD خاص است. و ترسیم اعمال رفتاری را انجام می دهد که آنها را تعریف می کند.
به عنوان مثال،تغییرات همگام با بازنمایی ابعادی مفاهیم PD،وابعاد صفت مافوق برای این تغییرات همگام که در مطالعات متعددی مورد بررسی قرارگرفه ،تشکیل می دهد.
در DSM-iiv ،10 PD داخل 3 خوشه ی نشانه شناختی تقسیم شده است:
عجیب و غریب(پارانوئید،مبتلا به اختلال روانی،اسکیزوتایپی)واضطرابی ترس (اجتنابی، وسواسی، وابستگی)، و نامنظم دراماتیک (مرز، تاریخی، خودشیفته، ضداجتماعی).
مطالعات چند متغیره ارائه برخی از پشتیبانی از این طرح خوشه بندی سلسله مراتبی
روابط میان PDS، صفات فرمانفرما (مافوق) آنها، و صفات و رفتار تابع خود را نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

تحقیقات تجربی در حال ظهور نشان می دهد که خوشه بندی DSM ممکن نیست نسبت به مدل های دیگر ارائه شده از پیکربندی PD بهینه باشد.
مدل دیگری که بیشترین توجه را به خود جلب تاریخ عضویت دریافت کرده، مدل پنج عامل است.
ابعاد شخصیتی FFM، از مطالعات عامل تحلیلی ویژگی های شخصیتی نرمال به دست آمده است،شامل عوامل فرمانفرما (مافوق) که به طور سنتی surgency (یا برونگرایی)، سازگاری، وظیفه شناسی، ثبات عاطفی (در مقابل روان)، و فرهنگ (یا عقل و یا باز بودن به تجربه) برچسب خورده اند.
اگر چه پژوهش در حال ظهور در این زمینه عدم وجود منحصر به فرد پنج پروفیل های عامل مربوط به مفاهیم PD فرد را نشان می دهد، به نظر می رسد که این مدل FFM را به خود و برای وسعت پاتولوژیPD اختصاص داده است.
تعدادی از مطالعات متنوع انجمن را مورد بررسی قرار داده است که این ابعاد FFM را با PD های مختلف به اشتراک گذاشته است.
به طور کلی، این مطالعات نشان می دهد که روان یکی از ویژگی های اصلی PD آسیب شناسی است. (با استثنای احتمالی ضد اجتماعی PD).
افراط (نمایشی و خودشیفتگی) و کسری (اجتنابی، اسکیزوئید، اسکیزوتایپی)
برونگرایی هستند اغلب مشاهده شده است، به عنوان افراط (وسواس) و یا کسری
(ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی، پارانوئید) در وجدان. باز بودن به تجربه، به نظر می رسد تنها با حداقل به PD آسیب شناسی مربوط است.
باز بودن به تجربه، به نظر می رسد تنها با حداقل به آسیب شناسی PD مربوط است.
سازمان افقی در ابعاد مربوط به توصیف شخصیت اختلال
تشخیص چند محوری.DSM-IIC ،با سازمان چند محوری آن، می تواند در نظر گرفته شود تا چارچوب افقی داشته باشد. (پراکنش، 1991)، آن را به عنوان کلاس های مختلف (و احتمالا مستقل) از ویژگی های در امتداد خطوط موازی سازماندهی می کند..در نظر گرفتن همزمان هر یک از این ویژگی های توصیفی مستقل از شخص اجازه می دهد شرح کاملتری از تصویر بالینی آن را به عنوان منبع داده ها بیشتر شامل شود.
در DSM به طور مشخص وجود ندارد با این حال، هر گونه بحث در مورد منطق که منجر به نمایندگی از اختلالات syndromal (محور I)، و PDهای (محور II) بر روی محورهای جداگانه می شود.
Livesley و همکاران (1994) نشان می دهد که یک عامل ممکن است منجر به قرار دادن این مفاهیم در دو محور مجزا فرض علل مختلف، که در آن سندرم های بالینی به یک منشا بیولوژیکی و PDS منشاء روانی در نظر گرفته شده بود.
Livesley همکاران، (1994) سوال اعتبار محور I و تمایز II بر اساس مفروضات چنین، بررسی خود را از تحقیق بر شباهت علل شرایط محور I و II نشان می دهد اهمیت هر دو زیست زادی و اجزاء روانی اجتماعی در توسعه این اختلالات است.
آنها همچنین مفروضات را زیر سوال برده اند که محور شرایط II از الگوهای پایدار و مادام العمر است، در حالی که محور مفاهیم I نشان دهنده شرایط گذرا و متغیر در نظر شدت و مدت زمان است.در نظر آنها داده ها نشان می دهد که ویژگی های PD نرم و قابل انعطاف ، حتی در درون قاب زمان کوتاه، که برخی از محور I شرایط ثبات قابل توجهی زمانی نشان می دهد.
مشکل دیگر مفهومی در ارتباط با محور I و II تمایز میزان قابل توجهی از همبودی مشاهده شده بین این شرایط، موضوع در برخی از جزئیات در بخش بعدی مطرح شده است.
شباهت میان صفات در همان سطح سلسله مراتبی. در حالی که سازمان سلسله مراتبی (عمودی) از صفات و اعمال رفتاری در رده وسعت و شمول، سازمان افقی به درجه ای از شباهت میان صفات و اعمال رفتاری در همان سطح سلسله مراتبی اشاره دارد. (گلدبرگ، 1998b، مک کورمیک و گلدبرگ، 1997).
مدل های افقی، که بصورت ابعادی از جمله ویژگی های صفت متمایل به تجزیه و تحلیل پارامتری فرض میکند، روابط میان صفات و ویژگی های صفت در همان سطح از وسعت با شناسایی مکان های مربوطه خود را در فضای چند بعدی مشخص می کند.
به عنوان مثال، در مورد عامل تحلیلی روش، از نظر سلسله مراتبی توسط ستون از ماتریس عوامل گرفته شده است در حالی که از نظر افقی در ردیف ماتریس (McComiick SC گلدبرگ، 1997) تمرکز دارد.
مک کورمیک و گلدبرگ بیشتر توجه داش که تحلیلگران عامل به رسمیت شناخته شده اند که بسیاری از اقلام ویژگی شخصیت بیشتر تمایل دارند به بطور رسمی پیچیده باشند (به عنوان مثال، در قابل ملاحظه ای بار در دو یا چند عامل)تا اینکه بطور رسمی یک صدا باشند (به عنوان مثال، فقط قابل ملاحظه ای بر روی یک عامل بار). آنها توجه دارند که مدلهای عمودی تمایل دارند پیچیدگی فاکتوریل و یا چند بعدی نمایش داده شده توسط اقلام نادیده گرفته شود، و درعوض بخشی به عاملی که خیلی بیشتر بارمیگذارد اختصاص داده می شود.نتیجه این روش رایج این است که احتمال این که موارد مشابه به احتمال زیاد نشان دهنده مخلوط از دو یا بیشتر از دو عامل است را، نادیده می گیرد.
اگر چه معمولا کمتر از مدل سلسله مراتبی تحقیق شده اند، چند نمونه از استفاده از این روش برای مطالعه صفات شخصیتی طبیعی (به عنوان مثال، I-به Iofstee، deRaad، SC گلدبرگ، 1992) وجود دارد، اگر چه برنامه های کاربردی تعداد نسبتا اندکی از این رویکرد به مطالعه مسیرهای پیاده روی PD وجود داشته است، ابزار بالقوه برای اطلاع رسانی مدل سازی PDها وجود دارد.
یک فقدان نسبی یکصدایی در میان ویژگی های علامت PD ، که تحقیقات اولیه نشان می دهد که مورد شود (به عنوان مثال، Hyler و همکاران، 1990)، حمایت بیشتر برای برتری بعدی یا نمونه اولیه از مدل سازی PD ها اضافه می کند.

انتخاب ویژگی های معیار اختلالات شخصیتی
از آنجا که ویژگی های تشخیصی در تعریف PD گنجانده شده است، مناطق مختلف توجه را تضمین می کند، شامل تعریف مفهومی از PD و ماهیت واحد های خاص می شود که ساختار را تعریف میکنند.
تعریف مفهومی PD ها
. PDS PDS DSM بدون بیان روشنی از منطق و پایه نظری برای هر مفهوم تشخیصی ارائه شده است. بدون طرح بر اساس مفهومی که در اطراف مفهوم PD ساخته شده است، آزمون کفایت از ویژگی های تعریفی از مفهوم دشوار است به انجام، به عنوان طبیعت مفهوم تعریف نشده باقی می ماند.
Morey (1991) Morey (1991) پیشنهاد کرد که معیار DSM PD مجموعه و قوانین خاصی برای تشخیص (E، G، حضور پنج نفر از نه معیار) معنای ساختار که برچسب تشخیصی تلاش برای نشان خارج نمی کند.معنای چنین، او اشاره میکند،توسط مجموعه های دیگری از ویژگی های مرتبط با تعریفی، و اظهارات درباره علت، البته، و پاسخ به درمان ،،ممکن است مکمل شود.
در نتیجه، Morey (1991) پیشنهاد کرد که مقوله های تشخیصی DSM به MacCorquoda1e و Meehl (1948) توصیفی از یک متغیر مداخله مطابقت دارد.اگر دسته بندی DSM به عنوان مثال در نظر گرفته شده است، تعاریف عملیاتی دسته های تشخیصی شاخص های سازه فرضی، خود ساختار را نشان میدهد.
Morey (1991) اشاره میکند، از معیارهای DSM به عنوان استاندارد برای اعتبار اقدامات ارزیابی که ادعا ارزیابی مفاهیم DSM نتایج در جسمیت دادن از تشخیص، که در آن متغیر مداخله است (مفهوم DSM) در حال حاضر نامناسب به وضعیت تبدیل استفاده کنیدیک ساختار فرضی است.

یک نمونه از بی کفایتی و transiency DSM مفاهیم PD مشهود است در پژوهش Morey (1988a)، که به بررسی تاثیر تغییرات نسبتا جزئی در معیار تشخیصی از DSM-III DSM-III-R (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1987 )بر روی درصد از افراد مبتلا به PDS.داشت.
به طور کلی، DSM-IILR منجر به یک افزایش شدید در تعداد PDS تشخیص داده شده است.در مورد خودشیفتگی PD (NPD)، 62 از نمونه خود را به دریافت این تشخیص زمانی که معیارهای DSM-III استفاده کرد، در حالی که 22 درصد از نمونه های مشابه با NPD تشخیص داده شد که DSM-IILR معیارهای مورد استفاده قرار گرفت (یک افزایش 550)است علاوه بر این، درجه همگرایی به عنوان کاپا نمایه شده که موارد مشابه با توجه به قوانین تصمیم گیری برای NPD در هر دو DSM-III و DSM-IILR تشخیص داده شد، تنها 38 بوده است.اختلاف قابل توجه در تصمیم گیری های تشخیصی به عنوان تابعی از تغییرات جزئی در تعریف اختلال به نظر نمی رسد به PDS محدود شده است.
و ممکن است یک مشکل ذاتی در ارتباط با طبقه بندی گروه از اختلالات روانی، پژوهش دیویس و همکاران را منعکس کند.(1993) نیز به مشکلات مفهومی در تعریف DSM PDS اشاره می کند.آنها از روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیص 20 تاریخ مورد، با 6 سابقه تعبیه شده با معیارهای DSM-IILR PD خودشیفتگی است.تعدادی از معیارهای NPD در سراسر تاریخ (2،4 یا 6 معیار) متنوع بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که پزشکان با توجه به تعداد مطلق از ویژگی های مورد نیاز برای تشخیص تشخیص نیست.برعکس، تمایل به تشخیص با توجه به درجه ای از حضور آن دسته از ویژگی های است که بیشتر از ویژگی های این اختلال وجود دارد.

به این ترتیب، یک مشتری خاص تنها شاید چهار یا کمتر ویژگی های مرکزی را آشکار کندو هنوز هم تشخیص را اغلب بیشتر دریافت میکند از یک مشتری که پنج یا بیشتر ویژگی های بسیاری با محوریت کمتر آشکارمی کند..
مفهوم این تحقیق این است که پزشکان برخی از ویژگی های به عنوان نماینده بیشتر از PDS می بینن. (همچنین نگاه کنید به کانتور و همکاران، 1980؛ است. Livesley و همکاران، 1987)، ، و از آن است که وجود این ویژگی ها، تعداد مطلق از ویژگی های ارائه، که تشخیصی قضاوت را هدایت می کنند.
سطح استنباط از جمله ویژگی های معیار.
نظریه پردازان بحث کرده اند که واحدهای خاص باید ساختارهای PDرا تعریف کنند.. پراکنش (1991)، برای مثال، این سوال را مطرح کرده است که آیا چنین واحدهایی باید محدود به مشاهده پذیر و یا شامل فرآیندها یا ساختارهای استنباط باشند. شیا (1992) از جمله استنباط در مورد انگیزه در معیارهای تشخیصی ارائه کرده است. او پیشنهاد کرده است که عدم توجه به این متغیر ممکن است، در بخش، حساب کاربری برای درجه بالایی از همبودی سراسر PDها مشاهده شده است.. در حمایت، شیا ارائه می دهد یک مثال اختلالات جنون و اجتنابی، که غالبا به همکاری با وجود ملاحظات نظری است که نشان می دهد که آنها کاملا متفاوت رخ می دهد، مشاهده شده است. در حالی که افرادی که در این هر دو اختلال را نمایش میدهند، ممکن است روابط اجتماعی فقیر، اجتنابی در واقع آرزوی داشتن چنین روابطی را دارند، در حالی که جنون بی تفاوت باقی می ماند.
مشکل در ارتباط با جمله عدم مشاهده پذیربودن مانند انگیزه، با این حال، که قابلیت اطمینان در ارزیابی به طور معمول رنج می برد )پراکنش، 1991؛ درخت روغن قلم، 1992 )است، حتی اگر اعتبار محتوا ممکن است افزایش یافته باشد.
یکی دیگر از مسائل مربوط حدی که به یک طبقه تشخیصی باید شرح یک ساختار و یا نمونه مشخص از ساختار، و یا ترکیبی از اینها شامل شود.
شیا (1992)، برای مثال، مشاهده کرد که برخی از مجموعه معیار خاص PD ها به برای توصیف ساختار ظاهر شده اند، در حالی که معیارهای سایر اختلالات تظاهرات یک ساختار اساسی را نمایش می دهد. شیا ارائه می دهد که نمونه ای از خودشیفتگی PD، که هر دو توصیف ساخت و مظاهر سازه در طول تعریف معیار ها،ثابت می کند. در حالی که بزرگ نمایی به عنوان یک علامت معیار(به عنوان مثال، از اساسی ساختار) ذکر شده است، معیار دیگر در همان مجموعه برای اشاره به تظاهرات این ساختار مشابه ظاهر می شود(به عنوان مثال، مشکلات به عنوان منحصر به فرد در نظر گرفته شده، حس حق) است. شیا بیشتر اشاره می کند که تغییرات در سطح استنتاج در سراسر و درون معیار مجموعه PD ، در رابطه با معیارهای polythetic سازمان، نتیجه به احتمال زیاد در عدم اطمینان بیشتر به دلیل به ناهمگونی افزایش موارد است.

تعداد ابعاد زمینه ای از جمله ویژگی های معیار.
وسعت و شمول ویژگی های انتخاب شده برای تعریف یک ساختار تشخیصی که اثر مستقیم بر روی مسائل مربوط به قابلیت اطمینان، اعتبار، و پوشش را دارد،انتخاب شده است.
ویژگی های سازه که ویژگی بالا و سازگاری داخلی را نشان میدهد، تمایل دارند تا در اختلاف کمتر در میان ارزیابان و قابلیت اطمینان بیشترنتیجه بگیرند. مرزهای چنین سازه ها به طور معمول به خوبی تعریف شده و غیر هم تداخل با سازه های مجاور می شود تجارت این است که پوشش سازه ممکن است بیش از حد محدود شود برعکس، هنگامی که ویژگی هایی که یک ساختار تعریف میکنند، گسترده در محتوا هستند و شامل تعدادی از ابعاد هم جدا اما مرتبط هستند، پوشش خوب خواهد شد، اگر چه قابلیت اطمینان، و از این رو اعتبار، به احتمال زیاد در معرض خطر (Blashfield Draguns SC)هستند.
این تجارت بین پوشش، قابلیت اطمینان و اعتبار “وفاداری پهنای باند معضل” (پیش از میلاد Gleser کرونباخ، 1965) نامیده شده است.. توسعه دهندگان تست و taxonomists، در طول ساخت و ساز اندازه گیری یا سیستم خود، باید بین این ارزیابی دقیق از ابعاد متغیر یا زمینه ای (“باریک” آزمون) و یا یک ارزیابی گذرا از چند یا چند متغیر یا ابعاد (آزمون “پهن باند”) را انتخاب کنید.
مبنای بحث خود را در این رابطه با قوانین و مقررات از تئوری اطلاعات، آلفای کرونباخ و Gleser توجه دارند که یک سیگنال پهن باند دارای پتانسیل برای انتقال و ارتباط اطلاعات بیشتر است، اما در خطر ابتلا به وضوح کمتر . در مقابل، یک سیگنال باند باریک دارای پتانسیل برای نشان دادن وفاداری یا وضوح بیشتر است، هر چند در هزینه های ارتباطی از اطلاعات کمتر .
به طور سنتی، PD ها در شرایط مختلف ابعادی یا جنبه های زیر بنایی مفهوم سازی شده اند .
پراکنش (1986a)، به عنوان مثال، PD ها در امتداد سطوح مختلف تجزیه مفهوم سازی شده اند: ارائه رفتاری، رفتار فردی، سبک شناختی، خلق و خوی رسا، مکانیسم های ناخودآگاه، خود تصویر، داخلی جهان بازنمودی، محتوا و درون .
اگر افتراق قابل اعتماد PD ها در سراسر یک یا چندین این ابعاد، مفهوم این خواهد شد که ارزیابی PD لزوما سرمایه گذاری “پهن باند” است.
به منظور بهبود صحت ارزیابی، ارزیابی مستقل هراین مولفه های می تواند انجام شود.
شیا (1992) اشاره کرده است که DSM PDs ظاهر شده اند تا در شرایط چندین ابعاد مختلف تغییر کنند که بوسیله مجموعه معیار گرفته شده اند.
در بحث خود از این موضوع، او کار Livesley، جکسون، و شرودر (1989) را برجسته میکند، که یافته ها شامل شناسایی دو بعد تفکیک است که زمینه ساز ویژگی های PD وابسته است: نگرانی های دلبستگی و کسری شروع از خود .
شیا این باور بود که اختلالات دیگر مانند مفهوم DSM-III از PD پرخاشگر منفعل، از ویژگی هایی هستند که تنها با یک بعد واحدبدست آمده، تشکیل شده است.
چند بعد PD داده شده باید در مجموعه معیار رسمی گنجانده شود؟
باید یک هسته بعد به دقت ارزیابی شود؟
یا، برای افزایش پوشش، باید ابعاد مختلف ارزیابی شود، اما در مد بسیار محدود؟
در نهایت، باید برخی از تعادل دنبال می شود ، که در آن پوشش حداکثرمی شود و هر یک از ابعاد اساسی با دقیق ارزیابی شده است و ارزیابی را کامل کرده است؟
بررسی کرونباخ و Gleser حاکی از آن است که یک مصالحه بین پهنای باند و وفاداری اغلب وجود دارد، و در ابزار اندازه گیری بزرگتری نتیجه گیری کند.
مسائل قابلیت اطمینان و اعتبار
Blashfield Blashfield و Livesleyبصورت استعاره ای طبقه بندی روانپزشکی به عناصر نظریه کلاسیک آزمون مقایسه کرده اند.
اگر چه شیوه های اندازه گیری در روانپزشکی و روانشناسی، هم در روش و هم متضمن مفروضات نظری متفاوت بود، برخی از شباهت های قابل توجهی بین این دو رویکرد وجود دارد.
از لحاظ ساختاری Blashfield و Livesley نشان می دهد که دسته بندی های تشخیصی DSM به مقیاس های آزمون های روان شناختی، که در آن معیارهای تشخیصی مربوط به آزمایش اقلام معادل هستند.
آنها بیشتر این استعاره ساختاری به سطح طبقه بندی گسترش یافته است، که در آن مجموعه ای از مقوله های تشخیصی در یک طرح طبقه بندی ،به مجموعه ای از مقیاسهای اندازه گیری ،مربوط است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   106   107   108   109   110   >>   >