پروژه دانشجویی مقاله راهکارهای ارتقا بهداشت در مدارس در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله راهکارهای ارتقا بهداشت در مدارس در pdf دارای 5700 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله راهکارهای ارتقا بهداشت در مدارس در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله راهکارهای ارتقا بهداشت در مدارس در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله راهکارهای ارتقا بهداشت در مدارس در pdf :

راهکارهای ارتقا بهداشت در مدارس

تعریف بهداشت
دانش بهداشت ,راههای ایجاد ,حفظ,ارتقا و گسترش سلامت جسمی –روانی و اجتماعی را به انسان نشان می دهد و کم کیف زندگی را برایش بیشتر و بهتر مهیا می کند .ومی توان گفت که بهداشت , نه چیزی است که بتوان به مردم تحمیل نمود و نه به آنها هدیه داد یا برای آنها تهیه کرد . بلکه بهداشت را تنها از طریق فعالیت موثر مردم آگاه و به حرکت در آمده می توان به دس

ت آورد . لذا بدون داشتن بینش و باوربهداشتی , بدون دسترسی آسان به اطلاعات مفید و درست , در زمینه ی مشکلات شایع بهداشتی و روشهای پیشگیری بدون آنکه مردم نیازهای بهداشتی خود را بشناسند , طلب کنند و بیابند . عرضه ی خدمات بهداشتی فقط از

بالا به پایین توس

ط کارکنان بهداشتی , دردی را دوا نخواهد کرد .پس برنامه ریزی ها باید چنان باشد که کودکان شهری و روستایی , بخصوص دانش آموزان , به طور فعال , خود در مسایل بهداشتی شرکت کنند و با ارائه ی برنامه های مفید آموزش بهداشت و با توجه به شرایط محل

زندگی و خانواده ی خویش ,نیازهای واقعی بهداشت خودشان را درک کنند . چون روش زندگی در همان مراحل اولیه حیات شکل می گیرد .

تاریخچه بهداشت مدارس و تحولات سازمانی آن در ایران
در سال 1293 شمسی هیاتی از پزشکان ایرانی و اروپایی مقیم ایران تشکیلاتی به نام مجلس حفظ الصحه برای مراقبت از بهداشت عمومی بوجود آموردند .در اواخر همین سال دکتر علی اکبر خان ( اعتمادالسلطنه ) به سمت مفتش صحی مدارس منصوب شد . در سال 1304شمسی صحیه مدارس به عنوان یک واحد مشخص به وزارت معارف معرفی و به آن وابسته گردید . این واحد دارای قسمتهای کحالی معاینات بهداشتی دانش آموزان و آموزش بهداشت بود .
در سال1315 صحیه مدارس به نام بهداری آموزشگاهها تغییر اسم یافت و در

سال 1318 بهداری آموزشگاهها ضمیمه اداره ی کل دانشکده پزشکی و بیمارستانها شد .در سال 1320 دوباره به عنوان دفتر کل بهداری آموزشگاهها تغییر نام داد.اما این دگرگونیها ی اسمی چیزی را بر محتوای خدماتی اش نیفزود و بویژه در جهت مسایل بهداشتی و مراقبتی دانش آموزان همچنان ضعیف ماند , چون از نیروی انسانی میان رده ای که بتواند پاسخگوی نیازهای بهداشتی دانش آموزان باشد تهی بود. از این رو در سال 1350 برای پر کردن این خلا

ء و نیروی اجرایی , مدارس عالی بهداشت تاسیس شد این مدارس در تهران و چهار استان خراسان , اصفهان, آذربایجان شرقی و فارس ابتدا بصورت داوطلب و سپس از طریق کنکورعمومی با مقطع تحصیلی فوق دیپلم دانشجو می پذیرفت و آموزش یافتگان خود را که غالبا” دختر بودند , به عنوان مربی بهداشت پذیرفت . طی تغییر نامهای مختلف در سال 1363 دوباره نوای تازهای بر دگرگون کردن این نظم نوپاآغاز شد بر این آهنگ که می گفتند

گسترش واخوردار است .در این راستا از مراقبین بهداشت مدارس استفاده شد.ولی این طرح نسنجیده در جریان اجرا به دلایل مختلف دچار مشکل شد .و عوارض دلسرد کننده و زیانبارش برای عاملان اجرا بیشتر از نتایج مفید آن برای برخورداران از خدمات بهداشتی بود .بلاخره آنچه در مدت 6-5 سال بافته شد دوباره به حال اول بازگشت و در پایان س

ال 1369 اکثریت مراقبین بهداشت از مراکز بهداشتی به وزارت آموزش و پرورش مراجعت نمودند و از زنجیره ی سازمان یافته و مربوط بهداشتی – درمانی که تقریبا” با دیگر حلقه هایش هماهنگ شده بود,خارج گشتند.اکنون باید دید که از این تغییر تازه چه حاصل خواهد شد .

ضرورت بهداشت مدارس

با توجه به مبانی کلی بهداشت که عبارت از اجرای مسایلی غیر درمانی تکیه بر عامل رفتارپذیری انسان در جهت ایجاد عادات مطلوب و فراهم کردن شرایط مناسب محیط حیاتی است , ضرورت شناخت و بکار گیری بهداشت مدارس به عنوان یک حلقه ی اساسی در زنجیره ی حرکت بهداشت و پیوسته به حلقه ی بنیادی و مقدم آن , یعنی بهداشت زیر پنج سال و با اجرای یک سلسله خدماتی که نیازهای مهم بیولوژیکی و روانی دانش آموزان

را در بر دارد , می تواند ادامه ی حیات موثر و پیشرفت سالم کودک را تا سن بلوغ تامین کند .از این جهت می بینیم که دریکی ازکمیته های یونسکو این نکته یادآوری شده است که:اولین هدف از آموش ابتدایی , بهبود رشد کودک , شکوفا نمودن استعدادهای وی و برقراری عادات بهداشتی مناسب و درست برای او می باشد که به منظور وصول به هدفهای فوق ,اصول زیر باید راهنما گردد :
1- تندرستی نه تنها حق مردم است و دولت باید زمینه های ایجاد آن را فراهم کند , بلکه از پایه های مسلم رشد اقتصادی اجتماعی جامعه به

شمار می آید .
2- توجه به مسایل تندرستی باید توجهی همه جانبه باشد و بسیاری از فعالیتهای غیر پزشکی مثل تغذیه , محیط زیست , مسکن , پوشاک و رفاه اقتصادی , اجتماعی , فرهنگی را نیز در بر گیرد .

3- این نکته را باید پذیرفت که آموزش و تندرستی از هم جدایی ناپذیر بوده و برنامه های آموزشی وتربیتی هر چه خوب و پربارتر باشد در محیطی نا سالم و درد آلود ثمری نخواهد داشت .
ازآنجا که در حدود 3/1 جمعیت کشور را دانش آموزان تشکیل می دهند این رقم خود به روشنی بیانگر اهمیت موضوع می باشد.

در جهت آسیب پذیری افراد تحت پوشش خدمات بهداشت مدارس نیز می دانیم که مدرسه , سیستمی پیچیده و گاه اضطراب آور است که کودک را در جهت مختلف مسایل خود درگیر می کند . این مسایل عبارتند از :
1- خارج شدن کودک از حالت وابستگی کامل به والدین .
2- هماهنگ شدن کودک با محیط تازه ی اجتماعی و سطوح و سنین مختلف .
3- پرداختن کودک به وظایف یادگیری که برای وی نوعی مبارزه ی ذهنی و هوشی است .
به این ترتیب مراقبت از کودک ازجهات مختلف بهداشتی می تواند ازعوارض اجتماعی ناشی از مسایل درهم وآسیب رساننده ی وی پیشگیری کرده , برآیند استعد

ادهای بالقوه ی وی را به کمال نزدیک کند .
آموزش بهداشت
آموزش بهداشت در مفهوم و معنای کلی خود ,روش تعلیمی است که از طریق آن می توان در ایجاد و بهبود عادات و رفتارمطلوب , دگرگونی یا سلب موهومات

و خرافات ذهنی , تغییر سنتهای نامعقول و بی منطق مسایل بهداشتی فرد , مفید و فزاینده ای داشت .
هدف از اجرای این برنامه آنستکه با تکیه بر دانش و ایجاد آگاهی و تاکید بر دلیل خواهی و شناخت نظام علت و معلولی جهان ذهن انسان را از آغاز نسبت به مسایل مرتبط به تامین به حفظ سلامتی و درک مشکلات خود از طریق استدلال علمی هر چه بیشتر آشنا و آشناتر نمود . در این حرکت غالب دانشمندان معتقدند که از نقطه نظر های مختلف سن دانش آموز , موقع ومحل مدرسه پذیراترین زمان و مناسب ترین مکن برای نیل به مقصود است و دلایل زیر گواه بر ادعای خود می دانند :
1- توجه به نقش ضمیر و ذهن مستعد کودک که آمادگی بیشتری برای آموختن , پذیرفتن و حفظ کردن دارد .
2- آموزشی به حد کافی در دسترس است.
3- حضور موظف دانش آموز , ابعاد آموزش را وسیعتر م

ی کند .
4- کثرت دانش آموز , ابعاد آموزش را وسیع تر می سازد .
5- ارتباط دانش آموز با اعضای خانواده , دبستان , بسط وتعمیم مسایل آموزشی را موجب می شود .
6- برخورداری دانش آموز از راهنماییهای بهداشتی به تامین سلامت وی و شکوفایی استعدادهایش در زمینه های جسمی –روانی و هوشی کمک کرده , امکان یادگیری را بیشتر و وصول به هدف را برایش بهتر و راحتر می کند .

7- جریان حرکت جامعه ی آینده را با آگاهی و تقویت باورهای افرادی که همین کودکان آموزش دیده اند, سرعت می بخشد .
از این جهت همه ی کارشناسان بهداشتی , اهمیت آموزش بهداشت را در مدارس , یکی از ارکان مهم فعالیت سازماندار بهداشت مدارس می دانند .

برنامه ریزی آموزش بهداشت
آموزش بهداشت در مدارس احتیاج به برنامه ریزی دارد و برای این کار وجود کمیته های برنامه ریزی لازم است .
وظایف این کمیته ها عبارتند از :
1- تهیه طرح کلی آموزش بهداشت و تدوین برنامه هایی متناسب با :
آموزش بهداشت در دوره ی ابتدایی
آموزش بهداشت در دوره ی راهنمایی
آموزش بهداشت در دوره ی متوسطه
آموزش بهداشت در مدارس شهری و روستایی
2- بررسی سطح آموزش , ایجاد هماهنگی , تهیه مطالب آموزشی مناسب با نیازهای جسمی – روانی و اجتماعی عاطفی کودک .
3- بررسی امکان بهره گیری از همکاری معلمین در امر آموزش بهداشت .
4- تهیه کتابهای جدید آموزش بهداشت .

اعضای این کمیته ها بهتر است در صورت امکان از افراد زیر انتخاب و ترکیب شوند :
کارشناس آموزش بهداشت
پزشک که پزشک مدرسه در اولویت خواهد بود .
مراقب بهداشت
نماینده ی تربیت بدنی
معلم زیست شناسی
کارشناس تغذیه
کارشناس بهداشت روانی
کارشناس بهداشت محیط
کسب موفقیت در اجرای برنامه ی آموزش بهداشت مدارس , عموما” وقتی صورت می پذیرد که قسمتهای مختلف زیر در شکل دادن به آن مورد توجه قرار گیرد .
این قسمتها باید شامل بخشهای زیر باشد :

1- بخش بررسی در محتوای برنامه و ارزشیابی و نحوه ی اجرای آن .
2- بخش ترجمه و تالیف و پر بار کردن هر چه بیشتر برنامه ها و هماهنگ کردن آن با یافته ها و نیازهای جدید علمی و اجتماعی
3- بخش تدارکات اجرایی .
4- بخش استفاده از وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو , تلویزیون , سینماو مطبوعات .
5- بخش هنری شامل استودیوی عکاسی و استودیوی نقاشی .

روشهای آموزش بهداشت
برنامه ی آموزش بهداشت مدارس را به صور مختلف می توان اجرا کرد . متداولترین آنها عبارتند از :
1- آموزش بهداشت با استفاده از فرصتهای مناسب ارزش این روش آموزشی به خاطر آنستکه در جریان فرصتهای خاص , دانش آموز یا شخص مورد آموزش , خود شاهد عینی بوده و از طریق بیولوژیکی و تحریک راههای مختلف حسی با موضوع ارتباط پیدا می کند .و سپس این تغییرات در بدن کودک موجب ترشح هورمونها شده , سیستم عصب وی را تحریک یا تحریک پذیر تر کرده و مستعد فراگیری بیشتری می نماید . همانگونه که یک دانش آموز یا دانشجو اگر در جلسه ی امتحان سوال امتحانیش را نداد و با کوششی که برای به خاطر آوردن آن می کند , نتیجه ای برای پاسخ پیدا نکند و پس از پایان جلسه جواب آن سوال را از دیگری جویا شده و یا در کتابی بیابد , به عنوان یک اطلاع دیر پا , در ذهنش می ماند , آموزشی که با بهره گیری از موقعیتهای خاص برای دانش آموز صورت گیرد نیزاثرش در ذهن وی ماندنی تر و استوارتر خواهد بود مثلا” دانش آموزی که خود شاهد عطسه , سرفه و آبریزش بینی یا به طور کلی بیماری

همکلاسیش می باشد, بهتر معنی بیماری واگیردار و اثرات سرایت آن را متوجه می شود و به ذهن می سپارد تا کودکی که به طور ذهنی از عوارض بیماری عفونی برایش صحبت می شود . لذا آموزش با استفاده از فرصتها را در مدرسه می توان نسبت به زمینه های مختلف , ظهور یک بیماری قابل سرایت ,رعایت نظافت شخصی , حفظ پاکیزگی کلاس , راهروها حیاط و قسمتهای مختلف مدرسه ضمن برخورد با نمونه های عینی آن مورد بحث قرار داده و به دیر پایی اثراتش در ذهن عینیت پذیر دانش آموز امید وار بود .
2- استفاده از کتاب راهنمای آموزش بهداشت .
3- آموزش از طریق برنامه های سازمان یافته مثل تعیین س

والات , تمرینات نقاشی ها , خلاصه نویسی ها در تشکیل جلسات تحلیلی .
4- بحث در کلاس و آموزش دسته جمعی .
5- تجربه ی مستقیم به بهره گیری از خود دانش آموزان مثل اجرا وتوضیح مسایلی در زمینه ی پیشگیری از حوادث , مقررات ایمنی ویا واکسینا سیون .
6- راهنمایی وآموزش فردی در جهت مسایلی که دانش آموز از مطرح شدن آن در جمع ناخشنود می شود .
7- گردش علمی که در آن مربیان و مراقبین بهداشت چند روزی به نحوه ی پیدا و پنهان زندگی دانش آموز وقوف یافته و درجریان آن قرار می گیرد و مشکلات بهداشتی وی را از طریق آموزش های استفاده “از فرصت” برایش بیان کند .
8- از راه نمایشنامه و بازی روی سن .
9- از طریق نمایش عملی کارها به وسیله آموزش دهنده , مثلا” چگونگی مسواک زدن دندانها .
10- تشکیل نمایشگاه هایی در زمینه های بهداشت دهان و دندان , کمک های اولیه و مقررات ایمنی .
11- استفاده از وسایل کمک آموزشی مثل تابلو , کارت , گرافیک , کتاب , عکس , فیلم , ضبط صوت و فلانل برد .
12- از طریق کنفرانس ها و بحث ها
درجه بندی آموزش بهداشت در سالها و مقاطع مختلف تحصیلی
در سالهای اول تا سوم دبستان هر نوع سوال و یا آموزش

ساده ای برای دانش آموز تازه و جالب است و مسایل مورد صحبت بیشتر می تواند در زمینه های زیر باشد که :
1- رشد منظم و یا مراقبت پیگیر از رشد مناسب , نشانه ای از سلامتی است .
2- ورزش و تمرینات بهداشتی مستقیما” روی سلامتی اثر مطلوب دارد .
3- بعضی گیاهان مضر و سمی هستند .
4- بعضی بیماریها واگیر هستند .

5- انرژی لازم برای اعمال حیاتی و رشد و تامین سلامت از غذاها و تغذیه ی مناسب گرفته می شود .
6- بعضی غذاها بیشتر برای سلامت و رشد بدن لازم است .
7- سردی هوا و عدم مراقبت می تواند موجب سرما خوردگی شود و از این جهات باید متناسب با شرایط محیط لباس پوشید. برای کلاسهای چهارم و پنجم مطالب زیر در برنامه های آموزشی بهداشت مفیدند :
1- اهمیت و ضرورت کوشش برای نظافت بدن , خانه , مدرسه , محله وشهر .
2- توجه به مسایل ایمنی برای پیشگیری از طریق سقوط , غرق شدگی , تصادفات عبور و مرور .
3- اهمیت استراحت و خواب در تشدید قوا و تامین سلامت .
4- اهمیت عادات خوب برای گوارش و راههای پیشگیری از یبوست .
5- اهمیت بهداشت دهان و دندان با تفصیل بیشتر و صحبت از دندانهای شیری و دائمی و آسیب پذیری مرحله ی دندانی 6 تا 12 سالگی و تاکید بر استفاده صحیح از مسواک .
6- اهمیت و نحوه ی مراقبت از سیستم عصبی و اعضای حواس مختلف به خصوص بینایی , شنوایی و بویایی .
7- اهمیت دستگاه تنفس و آموزش هنر تنفس صحیح .

راهکارها و پیشنهادات
1- تکرار و توضیح مطالب آموزشی به زبان ساده و در فرصتهای مناسب و مکرر .
2- بیان مطالب آموزشی از دیدگاه مثبت مسئله و نه بعد منفی آن .
3- آماده کردن زمینه های ذهنی کودک برای درک مطالب .
4- هماهنگی مسئله مورد بحث با سن , سطح و موقعیت مدرسه و در نظر گرفتن نیازهای دانش آموز در مراحل و مناطق مختلف.
5- ایجاد روابط عاطفی و صمیمانه با کودک برای تاثیر بیشتر آموزش در ذهن وی .
6- ایجاد تغییرات مطلوبی در تحریک فکر کودک به پویش و

فهم بیشتر , به درک حس مسئولیت در برابر خود و محیط زندگیش و به تشویق او در مشارکت فعالیتهای اجتماعی در حد سن و توانش برای حل مسایل بهداشتی .
7- ویژگیهای تهیه مطلب و بیان آن باید به نحوی باشد که بتواند به کودک یک ایده عملی و صحیح اطلاعاتی منطبق با واقعیت را عرضه کند . به یک طریق

گیرا و پذیرای ذهن کودک ارائه شود و به قدر کافی جزئیات راجع به جنبه های مختلف را شامل گردد .
8- آموزش با استفاده از فرصتها , بکارگیری وسایل آموزشی مثل فیلم , تلویزیون , وغیره , نمایش عملی کارها , عرضه مسایل بهداشتی به صورت فانتزی که برای ذهن کودک گیرایی بیشتر دارد .
9- استفاده از معیارهایی که بیشتر می تواند نیاز آموزشهای بهداشتی دانش آموزان رامشخص کند از جمله :
1- پرسش از دانش آموزان در زمینه ی نیازهای بهداشتی آنان
2- مصاحبه با دانش آموزان برای آگاه شدن از نقطه نظر ها و مشکلات بهداشتی آنان
3- اعترافات ضمنی دانش آموزان در زمینه ی بیان مشکلات زندگی و مسایل فردی خود .
4- بررسی و ارزیابی میزان سلامتی و یا نا سلامتی دو گروه دانش آموز آموزش بهداشت دیده و ندیده .
5 – تجزیه و تحلیل وضعیت بهداشتی کل جامعه .
6- مراجعه به منزل دانش آموز و شناخت مشکلات بهداشتی آنان در خانه .
بدیهی است برنامه آموزش بهداشت مدارس را نمی توان در چهارچوبی از مسایل شماره دار و مشخص محدود کرد , بلکه باید بیشتر به نیازهای دانش آموز و زمینه های اجتماعی –مذهبی –فرهنگی جامعه و آنچه که در , جلب رضایت منطقی وی رافراهم می کند , اندیشید و به خواستها و سوالات , حل مشکلات بهداشتی زندگی و محیط زیست و راهنمایی برای رفع کمبودهای بهداشتی او پاسخگو بود . از این رو بهتر آنست که قسمتی از برنامه ی آموزش بهداشت بخصوص مدارس راهنمایی و دبیرستان به صورت جلساتی از بحث و نظر خواهی برگزار شود تا توجه دانش آموز را به مسایل بهداشتی برانگیزاند و نیازهای فراموش شده لازم زندگی را برای برخورداری از یک حیات سالم و با نشاط بهداشتی , هر چه بیشتر در ذ

هن آنها نمود بخشد و اندیشه ی او را از تنگنای فقط بیمار نبودن یا به خود اندیشیدن خارج سازد و فکر آرمانی بهتر زندگی کردن رادر همه ابعاد و برای همه ی افراد جامعه در خاطرش متجلی کند .این نکته قابل ذکر است که تعلیم دستورات و مبا

حث بهداشتی نمی تواند به تنهایی و بدون برقراری سایر موازین بهداشتی مثمرثمر شود وبه نتیجه ی مطلوب انجامد .بلکه دولت نیز درارتباط با آن و فراهم کردن امکانات ,تامین و حفظ زمینه های بهداشتی, مردم را یاری داده و استمرار و استقرار برنامه ها را حمایت کند .
همچنین باید اضافه کرد که

مباحث بهداشتی و تعلیم دستورات آن و مباحث بهداشتی و تعلیم دستورات آن را نمی توان فقط دریک برنامه ی مدون و محدود خلاصه و قالب بندی کرد , بلکه می بایست رسانه های گروهی به طور پیگیر و پیوسته نکته ها و گوشه هایی از آن را در فرصتهای مناسب بازگو کنند تا یکی از شعارهای سازمان بهداشت جهانی یعنی ( بهداشت برای همه و همه برای بهداشت ) حداقل در آینده این کودکان تحقق پذیرد .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تنفس مصنوعی و شیوه های مختلف آن در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تنفس مصنوعی و شیوه های مختلف آن در pdf دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تنفس مصنوعی و شیوه های مختلف آن در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله تنفس مصنوعی و شیوه های مختلف آن در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله تنفس مصنوعی و شیوه های مختلف آن در pdf :

تنفس مصنوعی و شیوه های مختلف آن

منظور از تنفس مصنوعی آنست که شخص را با وسایل و ابزاری غیر از آنچه طبیعت در اختیار او قرار داده است به تنفس واداریم. این عمل را به روشهای مختلفی چون تنفس مصنوعی دهان به دهان، دهان به بینی، با استفاده از کیسه تنفس، بطریقه فشار بر سینه و کشیدن بازو (روش سیلوستر) Silvester، بطریقه فشار بر پشت و کشیدن بازو روش هولگر نیلسن (Holger Nielsen )و غیره می

توان انجام داد. از میان روشهای فوق، دو روش دهان به دهان و دهان به بینی دارای اهمیت بیشتری است. رحجان این دو روش بر روشهای دیگر بقدری است که عملاً‌ نیاز به استفاده از روشهای دیگر، جز در موارد استثنایی را منتفی می کند.

‹‹ تنفس مصنوعی ( برای بزرگسالان)››
‹ هنگامی که شخص تنفس نمی کند:›

– بیمار را به پشت بخوابانید و داخل دهان او را نگاه کنید اگر چیزی داخل دهان بیمار باشد ، باید سرش را به پهلو برگردانیده ، شئی را با انگشت خود که با دستمالی تمیز و یا گاز استریل پوشانیده اید خارج سازید . پیشانی بیمار را با یک دست نگهداشته و چانه بیمار را به کمک انگشت وسط و سبابه دست دیگر به طرف بالا بیاورید .
– بینی فرد مصدوم را با انگشت شست و سبابه دستی که بر روی پیشانی او قرار داده اید بسته نگهدارید . دهان او را کاملاً بازکنید ، یک بار به آرامی داخل دهان او تنفس کنید ( تاحدی که سینه فرد اندکی به طرف بالا حرکت کند ) حرکت قفسه سینه و تنفس بیمار را بررسی کنید و بار دیگر داخل دهان او نفس بکشید .
– این عمل را هر 5 ثانیه یک بار تکرار کنید تا وقتی که بیمار به تنهایی قادر به نفس کشیدن باشد

تاریخچه ی احیای تنفسی
در زمانهای گذشته در بین مردم جهان جهت برقراری مجدد تنفس در مصدومین و بخصوص غرق شدگان داخل آب ، روشهایی متداول بوده که تاحدودی جان افراد را از خطر مرگ

حتمی نجات میداده ، ودر زمان خودنیز بهترین روش بوده . باگذشت زمان وبالارفتن تجربه ی افراد وپیشرفت علم و مددگرفتن از ابزار آلات ، بشر توانسته تعداد زیادی از افراد دچار ایست تنفی شده را احیا کند ، که این روشها به اختصار بیان میشود .
این تحقیق از منابع مختلفی ازجمله کتاب تنفس مصنوعی ونجات غریق به قلم استاد ارجمند جناب آقای ابراهیم نعمتی گرفته شده است.

روش شلاق زدن

در این روش ، فرد را به فلک بسته و شلاق میزدند، گاهی این روش را با استفاده از چوب یا برگهای گزنه که دارای تیغ های ریز است استفاده می نمودند ویا با پارچه ای مرطوب اورامیزدند تا بیمار بحالت اولیه باز گردد .
روش داغ کردن

گاهی با ریختن مقداری خاکستر داغ وآتش ، یا ریختن آب جوش و یا سوزاندن فضولات خشک حیوانات بر روی شکم افراد ، برای نجات او اقدام میکردند .
روش دمیدن (1530 میلادی)

« پاراسلوس» اولین کسی بود که با وسیله مخصوصی که شبیه دَمٍ آهنگری بود هوارا به داخل ریه ی شخص می دمید . این روش حدود سیصد سال در سراسر اروپا مورد استفاده قرار گرفت.
روش ضدعفونی کردن با دود (1711م)

هندیهای ساکن آمریکای شمالی برای احیا وبه هوش آوردن افرادی که به ظاهر مرده اند مبادرت به دمیدن دود به داخل مثانه حیوانات میکردند وپس از پر شدن مثانه از دود آنرا به مقعد بیمار ویا غریق می دمیدند . این روش تاسال 1767 در انگلستان شناخته شده و بطور مو

قت در مستعمرات آمریکا بکار گرفته می شد .

به حالت ماً کوس قرار دادن ( سال 1770م)

در این روش به مچ پای فرد مصدوم طنابی بسته وبا استفاده از شاخ

ه ی درخت ویا هر وسیله دیگر فرد را به حالت ماً کوس قرار میدادند ودر نتیجه ی فشار زیادی که به سینه ی او وارد میشد ، هوا از ریه ها خارج میگردید ، پس از آن طناب را آزادکرده واو را روی زمین قرار میدادند تا فشار روی سینه قطع شده و هوا داخل ریه ها شود ، این کار را به دفعات تکرار کرده تا فرد تنفس طبیعی خودرا شروع نماید .

بکار بردن بشکه (سال 1773 .م)

در این روش فرد را بصورت دَمَر (روی شکم) روی بشکه ی چوبی قرار داده و نجات دهنده با دست پاهای فرد راگرفته وسپس بشکه را بطرف جلو وعقب میغلطاندند ، حرکت و غلطاندن بشکه ی چوبی بجلو سبب میشد که از فشار بروی سینه کاسته شده ودر نتیجه هوا وارد ریه ها شود (عمل دم انجام گیرد) حرکت وغلطاندن بشکه بطرف عقب موجب برخورد سینه با بشکه و درنتیجه فشار به سینه شده وبازدم انجام گرفته وهوا از ریه ها خارج میشود .
روش روسی (سال1803م )

در این روش فرد را بطور افقی وصاف در زیر خاک دفن نموده ، سر وقسمتی از سینه ویرا خارج از خاک قرار میدادند و بشدت بصورت او آب می -پاشیدند .
روش اسبی (سال 1812م)

در این روش فرد را به روی شکم روی اسب گذاشته وسپس اسب را یورتمه میبردند . چون در این حالت اسب ومصدوم بالا وپائین میرفتند در نتیجه ریه ها باز وبسته می شدند .

روش دال ریمپل(سال1831م)

دراین روش یک تکه پارچه بلند به دور سینه ی مصدوم می بستند و دو نفرِ کمک کننده آن را از دو طرف می کشیدند و سپس آنرا رها می کردند : کشیدن پارچه ها سبب فشار به سینه وخروج هوااز ریه ها شده وبا آزاد نمودن پارچه ها ، سینه فرد منبسط گشته وعمل دَم انجام میگرفت .

روش مارشال (1856م)

در این روش که دکتر« مارشال هال» آنرا ابداع کرده بود ، مصدوم را از وضعیت روی شکم (دمر) ، بطرف پهلو غلطانده وپس ازلحضه ای توقف ، مجدداً وی را به حالت اولی

ه و بروی شکم بازگشت میدادند و سپس با دستها به پشت او فشار وارد می نمودند .

روش سیلوستر ( سال 1857م)

در این روش مصدوم را به پشت خوابانده وزیر شانه های او یک پتو یا بالش قرار داده ، کمک دهنده بالای سر مصدوم نشسته ودودست وی را گرفته ومانند صلیب باز کرده تا ریه ها بازشوند ، سپس دو دست را روی سینه ی مصدوم می گذاشتند تا هوا خارج شود .
روش فرانسیس (سال1886م)

در این روش فرد مصدوم رابه پشت روی تکه ای چوب یا الوار خوابانده بطوریکه پائین کمر وی روی الوار قرار گیرد وسر اورا دوکمک دهنده گرفته و باهم تکان می دادند .
روش پروچاونیک (سال1894م)

در این روش بایک دست دوپای نوزاد را گرفته واو را وارونه کرده وبا دست دیگر به سینه های نوزاد فشار می آوردند .
روش شیفر( سال1903 .م)

در این روش که یک فیزیو تراپیست انگلیسی به نام دکتر« شارپکس شیفر» آن را ابداع کرده بود ، مصدوم را به روی شکم خوابانیده وپشت دستهای او را زیر صورت او قرار داده و کمک دهنده پشت سر او زانو می زده وبا دستهای کاملاً صاف خود ، ازپشت
قفسه ی مصدوم را فشار داده تا هوای آن خارج شود و زمانی که دستهای خود را برمیداشته هوا وارد ریه ها می شد ه.
روش آکلن (سال1916م)

دراین روش با استفاده از دستگاه مخصوصی که روی سینه فرد مصدوم بسته می شد وبا کمک دسته ی بالایی آن به شکل یک آکاردئون بالاو پائین میبردند تا موجب باز وبسته شدن ریه ها شود.
روش ایسمنگر (سال1926م)

در این روش یک پمپ الکتریکی به کیسه های لاستیکی وصل کرده واین کیسه را روی سینه فرد مصدوم می بستند این پمپ به دفعات پر وخالی شده وریه ها را باز و

بسته می کرده .
روش نیلسن(سال1935م)

در این روش که «کلنل هولگر نیلسن » دانمارکی آن راابداع کرد ، مصدوم را به روی شکم خوابانیده وصورت اورا روی دستهایش قرار میدهند ، کمک کننده بالای سر مصدوم زانو زده وآرنجهای اورا گرفته وبه عقب می کشد ، در این حالت ریه ها باز شده وهوا وارد آنها می

شود ، بعد آرنجهای وی را رها کرده وبرای خروج هوا بر روی شانه ها وپشت قفسه ی سینه فشار می آورند .
روش الاکلنگی

این روش را دکتر « او» ابداع کرد ، بدین صورت است که مصدوم را به روی شکم وبر روی یک صفحه ی پایه داری شبیه الاکلنگ خوابانید

ه ، دستها ، کمر وپاهای وی را می بستند ؛ کمک کننده پائین پای مصدوم می ایستاده وصفحه را تا نزدیک کمر خود بالا آورده وپس از چند ثانیه مکث مجدداً تابالای سر خود بالابرده وچند ثانیه ی دیگر مکث میکند ، دوباره آن را تاکمر پائین آورده وبعداز یک مکث چند ثانیه ای آن را روی زمین میگذارند .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله چگونه کیفیت زندگیمان را بهبود بخشیم در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله چگونه کیفیت زندگیمان را بهبود بخشیم در pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله چگونه کیفیت زندگیمان را بهبود بخشیم در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله چگونه کیفیت زندگیمان را بهبود بخشیم در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله چگونه کیفیت زندگیمان را بهبود بخشیم در pdf :

چگونه کیفیت زندگیمان را بهبود بخشیم

فهرست مطالب
مقدمه ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 3
10 راه ساده برای بهبود کیفیت زندگی ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;.. 4
چگونه شاد زندگی کنیم ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 6
نتیجه گیری ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;. 8
تصاویری برای هفته سلامت ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 10
منابع و مآخذ ;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;; 12

مقدمه
ارتباطات اجتماعی خود را بیشتر کنید؛ارتباطات اجتماعی در سلامت جسمانی و روانی تاثیر دارد. شما از طریق برقراری ارتباط با دیگران می توانید اطلاعات مفیدی درباره سلامت خود دریافت کنید. حمایت روانی دیگران را برای خود جلب کنید، از دیگران کمک بخواهید و به دیگران احساس تعلق خاطر و علاقه کنید، فعالیت های گروهی نیز ذهن شما را فعال نگه می دارد و سطح سروتونین را به میزان متناسبی حفظ می کند.
– ورزش کنید و تحرک داشته باشید؛این توصیه تکراری از این رو قابل اهمیت است که هر قدر هم بگوییم باز عده کمی به آن عمل می کنند! کوتاه و مختصر باید گفت که ورزش به حفظ سلامت عمومی بدن، تناسب اندام، وزن مناسب، کاهش بیماری های قلبی، حفظ استخوان ها و مفاصل، تقویت ماهیچه ها و کاهش ابتلا به دیابت ناشی از چاقی مفرط کمک می کند. نکته این جاست که بهانه هایی که برای ورزش نکردن می آوریم دقیقا همان دلایلی است که باید برای آن ها ورزش کنیم مثل خستگی مفرط و کسالت.
ضمانتی برای بهتر زیستن وجود ندارد مگر این که خودتان تصمیم بگیرید رضایتمندی و خشنودی از زندگی تان را بالا ببرید و نشاط بیشتری داشته باشید.در این مطلب به عادت های مفیدی برای بهبود کیفیت زندگی اشاره شده است که خواندن آن مفید است.

10 راه ساده برای بهبود کیفیت زندگی
همه می دانیم چیزهای کوچکی در زندگی هستند که همیشه بیشترین تاثیر را بر روی ما می گذارند. با این حال همیشه فراموش می کنیم این موارد کوچک را در زندگی خود به کار ببندیم. کافی است هر هفته یکی از این ده مورد را اجرا کنیم تا شاهد تغییر و بهبودی در زندگی خود باشیم.
به طبیعت پناه ببر
شاید خیلی به این موضوع اهمیت ندهید. ولی وقت صرف کردن در طبیعت باعث کاهش میزان استرس، افزایش خلاقیت، و بهبودی حافظه شما می شود.
ورزش
همه از اهمیت ورزش کردن با خبریم، ولی فقط تعداد کمی از ما به طور ممتد ورزش می کنیم. علاوه بر فواید بی شمار ورزش کردن برای سلامتی فیزیکی، خوابیدن شما راحت تر می شود و میزان شور جنسی تان افزایش پیدا می کند.
بودن در کنار خانواده و دوستان
این مورد یکی از مهم ترین نقش ها را در میزان خوشحالی شما دارد. اینگونه از روابط برای هر فرد از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند. تنها بودن و بی بهرگی از روابط سالم اجتماعی روی سلامتی روح و جسم شما تاثیر منفی خواهند گذاشت.
شکرگزار دیگران باش
شکرگزاری از دیگران شما را خوشحال می کند، روابط تان را با دیگران بهتر می کند و از شما انسان بهتری خواهد ساخت. این کار می تواند زندگی را برای اطرافیان شما بهتر کند.
تمرین آرامش درونی (مدیتیشن)
تمرین آرامش از سویی باعث خوشحالی، افزایش معنا در زندگی و افزایش تمرکز ذهن می شود. از سوی دیگر خشم، اضطراب، افسردگی و خستگی را از بین می برد. در همین راستا، دعا کردن نیز باعث آرامش درونی می شود حتی اگر اعتقاد مذهبی وجود نداشته باشد.
به اندازه کافی بخواب
تاثیرات کم خوابی بر روی شما اجتناب ناپذیر هستند. خسته بودن از خوشحالی و شادابی جلوگیری می کند و شانس مریض شدن را بیشتر می کند. چرت زدن نیز باعث هوشیاری بیشتر، بهبود فرایند یادگیری، و افزایش انرژی مثبت می شود.
خود را به چالش بکش
یادگیری یک زبان جدید می تواند ذهن شما را تیزتر کند. درس های موسیقی هوش شما را افزایش می دهند. عدم یادگیری و بهره بری از فرصت ها از مواردی است که افراد همیشه حسرت آن را در زندگی می خورند.
بخند
افرادی که از شوخی و خنده برای کنار آمدن با استرس استفاده می کنند، سیستم دفاعی قوی تر دارند احتمال دچار شدن آنها به سکته قلبی و مغزی کمتر است. خنده مانند یک ویتامین روزانه است.
تماس بدنی
تماس بدنی باعث کاهش استرس، بغل کردن باعث خوشحالی، و سکس باعث عدم بروز حمله قلبی، سرطان و طولانی شدن عمر می شوند.
خوش بین باش
خوشبین بودن باعث شادابی، سلامتی، و افزایش طول عمر می شود. حتی در ارتش از خوشبین بودن برای افزایش قدرت روانی سربازان استفاده می شود.
چگونه شاد زندگی کنیم
هر گونه گرفتاری و مشکلات زندگی روزمره خود را فراموش کنید و به راه های زیادی که برای بهبود کیفیت زندگی، آسان کردن زندگی و افزایش سال های باقی مانده عمر وجود دارد، فکر کنید.برای 5 دقیقه هم که شده است، هر گونه گرفتاری و مشکلات زندگی روزمره خود را فراموش کنید و به راه های زیادی که برای بهبود کیفیت زندگی، آسان کردن زندگی و افزایش سال های باقی مانده عمر وجود دارد، فکر کنید. اگر چه فهرست ذیل که در سایت «Prevention» آمده است کامل نیست، اما نقطه آغازی است تا شما به سلامت خود بیشتر توجه کنید. پس سعی کنید چند مورد از این روش ها را به برنامه روزانه خود اضافه کنید.
فرد مورد علاقه خود (والدین، فرزندان) را در آغوش بگیرید تا هورمون هایی مانند اکسی توسین که مانع از افسردگی می شود، بیشتر ترشح شود.
حداقل 10 نعمتی را که برای آن سپاسگزار خداوند هستید، بنویسید. نتایج بررسی های متعدد نشان می دهد، سپاسگزاری باعث نشاط و سلامت بیشتر می شود.
در طبیعت گل ها را بو کنید تا آرامش و انرژی شما بیشتر شود. با بو کردن گل، مولکول های موجود در اسانس طبیعی آن ها وارد سیستم عصبی می شود و این امر باعث تعادل هورمونی می شود.
آب تازه صیفی جات را بخورید تا بدن انرژی لازم را کسب کند.

بین وعده های غذایی، تنقلات سالم مانند بادام، سبزیجات و نان های سبوس دار میل کنید تا نه تنها خلق و خوی شما بهتر شود بلکه به علت نظم پیدا کردن میزان قند، وزن بدن نیز تعادل پیدا کند.

هر چند ساعت به مدت 5 دقیقه نفس عمیق بکشید. تنفس عمیق با کاهش دادن هورمون های استرس باعث کاهش اضطراب می شود. این امر برای داشتن خواب بهتر و وزن مناسب نیز مفید است.

با چند ساعت مدیتیشن و دور بودن از فناوری های روز می توانید به احساس آرامش بیشتری دست یابید.
سالاد سبزیجات را که سرشار از ویتامین، مواد معدنی و کلروفیل است به برنامه غذایی خود اضافه کنید.
حداقل یک وسیله حاوی ماده شیمیایی سمی را از محیط زندگی خود حذف کنید. به عنوان مثال خوش بوکننده هوا.
یک کار خیر، هر چه که باشد، انجام دهید.

با استفاده از برس نرم از قسمت پایین پا به طرف قلب، بدن را ماساژ بدهید تا جریان خون بهبود یابد و جریان لنف عادی و تراکم سموم در بافت ها کمتر شود.

کمی سولفات منیزیم را به آب وان اضافه کنید. منیزیم موجود از طریق پوست جذب می شود و باعث شل شدن عضله، کاهش درد و حفظ سلامت قلب می شود.

90 درصد بدن انسان از آب تشکیل شده است. با خوردن آب کافی بسیاری از دردها مانند سردرد کاهش می یابد.
در طبیعت پیاده روی کنید. درختان و گیاهان به طور منظم دی اکسیدکربن را به اکسیژن غنی تبدیل می کند. هوای اکسیژن دار باکتری و ویروس را از بین می برد، تنفس را بهبود می دهد و مانع از بروز سرطان می شود.
روزی 2تا3 وعده میوه بخورید. میوه هایی با رنگ های شاد، سرشار از فیتونیوترینت است.فیتونیوترینت از بدن در برابر بیماری مغز محافظت می کند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله برنامه درسی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله برنامه درسی در pdf دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله برنامه درسی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله برنامه درسی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله برنامه درسی در pdf :

برنامه درسی

برنامه درسی به شناخت، پیش‌بینی، سازماندهی و شکل دادن فعالیتهای آموزشی و پرورشی در حیطه یادگیری یادگیرندگان گفته می‌شود. برنامه درسی شاخه‌ای از علوم تربیتی است. برنامه‌ریزی درسی یکی از مهمترین شاخه‌های مطالعات برنامه درسی است که به «تدوین، اجرا و ارزشیابی» برنامه درسی می‌پردازد.

تعاریف برنامه درسی
تعریف واحدی از برنامه درسی در میان صاحبنظران این علم وجود ندارد و هر کس بنا به تفکرات خود، تعریفی از برنامه‌ریزی درسی ارئه داده است. به طور کلی

نگرشهای اساسی به برنامه‌ریزی درسی به چند شاخه رشد فرایندهای ذهنی و عقلی، منطق‌گرایی علمی، تحقق خود، و تطابق و بازسازی اجتماعی قابل تقسیم است.
در زبان انگلیسی از برنامه‌ریزی درسی بیشتر با عنوان برنامه درسی

(به انگلیسی: Curriculum) یاد می‌شود. برخی تعاریف برامه درسی از دیدگاه اندیشمندان غربی:
«برنامه درسی، شامل کلیه تجربه‌ها، مطالعه‌ها، بحثها، فعالیتهایس گروهی و فردی و سایر اعمالی است که فراگیر تحت سرپرستی و راهنمایی مدرسه انجام می‌دهد.»
«برنامه آموزشی نقشه‌ای است که در آن فرصتهای مناسب یادگیری برای رسیدن به هدفهای کلی و جزئی مربوط که برای دانش‌آموزان و مدارس در نظر گرفته شده‌اند.»
در یک مقاله‌ سال 2007، ویلیام پاینار برنامه درسی را این

گونه تعریف کرده است: «محل اندیشه‌ورزی که در آن افراد برای تعریف خود و جهان کوشش می‌کنند». این کوشش که پاینار به آن اشاره دارد مربوط به شرح حال خود و نهادهاست که بسیار پیچیده می‌باشد و نیز نسلهای جدید که با جهانی متغیر مواجه‌اند که معمولاً به سختی توسط پیشینیان‌شان قابل تصور بوده است. این کوشش که پاینار به آن اشاره دارد مربوط به شرح حال خود و نهادهاست که بسیار پیچیده می‌باشد و نیز نسلهای جدید که با جهانی متغیر مواجه‌اند که معمولاً به سختی توسط پیشینیان‌شان قابل تصور بوده است.[1]
اصطلاح برنامه درسی به منظورهای گوناگونی به کار برده شده است از جمله بعنوان برنامه ای برای یک موضوع درسی خاص دریک پایه تحصیلی مشخص،در طول یک دوره تحصیلی،یا به عنوان برنامه موضوعهای مختلف درسی در طول یک دوره تحصیلی. با این وجود دربسیاری از موارد برنامه درسی از فهرستی از هدفهای آموزشی ومطالبی که در مدارس باید تدریس شود تجاوز نمی کرد؛ درسالهای اخیر مفهوم برنامه درسی گسترش یافته است، تا آنجا که برنامه تفصیلی کلّی فعالیتهای یادگیری یادگیرنده،انواع وسایل آموزشی، پیشنهادهایی در مورد راهبردهای یاددهی- یادگیری وشرایط اجرای برنامه را شامل شده است. برنامه‌ریزی درسی یعنی انتخاب دانش،مهارت و نگرش ارزشمند برای یادگیری در مدارس.[2]
برنامه‌ریزی درسی در میان دانش‌آموزان و دانشجویان، بیشتر به معنای تعیین برنامه‌ای زمانی برای خواندن دروس و کتابهاست که به طور کلی با مفهوم علمی برنامه‌ریزی درسی متفاوت است.

تحول تاریخی اصطلاح مطالعات برنامه ی درسی
تاریخچه ی نظریه و عمل برنامه ی درسی نشان می دهد که پیش از این نیز عنوان این رشته در اثر کسب تجارب بیشتر و به مرور زمان تغییر کرده اس

ت. به عنوان مثال از اوایل قرن بیستم با تاسیس رشته تاکنون اصطلاحات زیر رایج بوده است: 1- اصطلاح مهندسی برنامه درسی {{|Curriculum engineering}}: این اصطلاح قدیمی ترین اصطلاح برای فعالیت برنامه ریزی درسی است. این اصطلاح از سال 1850 تا 1930 در اروپا و آمریکا رایج بوده است. اصطلاح مهندسی برنامه ریزی درسی تحت تاثیر توسعه ی صنعتی و گسترش دانش مربوط به مدیریت مراکز صنعتی و تولیدی در برنامه ی درسی رایج شد . 2- اصطلاح برنامه ریزی درسی {{|Curriculum planning}}: اصطلاح برنامه ری

زی درسی پرکاربردترین اصطلاح و عام ترین برداشت از رشته ی مطالعات درسی است. این اصطلاح از دهه ی 1920 تا دهه ی 1950 رواج بیشتری داشت و توسط رالف وینفرد تایلر{{|Ralph Winfred Tyler}} رواج جهانی یافت. ویژگی بارز آن استفاده ی ب

سیار زیاد کاربران و پیروان آن از نظریه ها و اصول روانشناسی رفتارگراست. 3- اصطلاح رشد برنامه ی درسی {{|Curriculum development}}: با ورود روانشناسی رشد یا روانشناسی تحول در دهه ی 1950 نظریه های روانشناسی رشد کودک در رشته ی مطالعات برنامه ی درسی مورد توجه جدی قرار گرفتند. به ویژه کارهای ژان پیاژه {{|piaget}}در زمینه رشد عقلی و کارهای لورنس کهلبرگ {{|kholberg}}در زمینه ی رشد اخلاقی زمینه ی ت

وجه به تناسب و سازگاری برنامه های درسی مدارس با رشد ذهنی، عاطفی و اخلاقی کودکان را بیشتر کرد. هیلدا تابا {{|hilda taba}}سرشناس ترین فرد در این زمینه است. توجه به نظریات مربوط به روانشناسی شناختی نیز یکی از دلایل توجه به مفهوم رشد در برنامه ریزی درسی دهه

ی 1950 و 1960 بوده است. بخش دیگر این نگاه از نظریه های تحول فیزیکی و زیستی سرچشمه گرفته است. 4- اصطلاح مطالعات برنامه ی درسی{{|Curriculum studies}}: این اصطلاح در دهه ی 1970 با رواج نهظت نوفهم گرایی {{|reconceptualism}}در برنامه ی درسی متداول شد. اصطلاح مذکور در پاسخ به دو نیاز بزرگ شکل گرفته بود. نخست آنکه رشته و حوزه ی برنامه ی درسی تا آن زمان تنها به فرآیند برنامه ریزی درسی ختم می شد و لزوم کار بر روی نظریه ی برنامه

ی درسی مستقل احساس می شد. دوم اینکه برای فهم بهتر و بیشتر رشته ی برنامه ی درسی، توسعه ی مطالعات میان رشته ای و جست و جوی معانی جدید در علوم انسانی و علوم طبیعی

لازم به نظر می رسید. لذا برنامه ی درسی یک پدیده ی اقتصادی، هنری، سیاسی، اجتماعی، معنوی و فرهنگی شناخته شد، و فهم تاریخ برنامه ی درسی مهم تر از خود برنامه ریزی درسی تلقی شد. زیرا برنامه ریزی تنها به چند مرحله کار روتین و فنی نیاز داشت. برنامه ریزی درسی مانند یک کوچه بن بست تلقی گشت که راهی برای برون رفت از آن موجود نبود. از نظر نوفهم

گرایان که گروه های زیادی را در بر می گیرند فهم برنامه ی درسی جریانی دائمی و بدون توقف است. ان ها به همین دلایل اصطلاح مطالعات برنامه ی درسی را جایگزین برنامه ریزی درسی کردند. 5- سایر اصطلاحات کم کاربردتر : – اصطلاح تصمیم گیری در برنامه ی درسی{{|Curriculum decision making}} – اصطلاح برنامه ی درسی سازی یا ساخت برنامه ی درسی{{|Curriculum making}} برگرفته از کتاب عمل ونظریه در مطالعات برنامه درسی دکتر مصطفی قادری.نوشته شده توسط حامد شریفی [3]
تفاوت برنامه درسی و برنامه‌ریزی درسی
برنامه‌ریزی درسی curriculum planning یا curriculum development فرایندی شامل سازماندهی یک سلسله فعالیتهای یاددهی و یادگیری به منظور ایحاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرنده‌ها و ارزشیابی میزان تحققق این تغییرات است. بنابراین فرایند برنامه ریزی درسی شامل سازماندهی

فعالیت ها و ارزشیابی می باشد و هدف آن ایجاد تغییرت مطلوب و محور آن یادگیرنده است که برنامه درسی محصول برنامه ریزی درسی است.

برنامه‌ریزی درسی در ایران
در ایران، برنامه‌ریزی درسی در سطوح تحصیلی آموزش عمومی (ابتدایی، راهنمایی و متوسطه) به صورت متمرکز بر عهده وزارت آموزش و پرورش و مشخصاً سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش

ی است و آموزگاران ملزمند تنها از یک کتاب درسی مشخص و واحد برای تدریس استفاده کنند.
در سطح تحصیلات عالی و دانشگاه نیز سرفصل دروس توسط شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تعیین می‌شود اما استادان در تعیین کتاب درسی یا ارئه مطالب درسی به هر گونه‌ای آزاد هستند. یادگیری سیار: مدارس مالزی، از طریق پروژه هایی مانند مدرسه ی هوشمند، در قالب شبکه های منطقه ای و محلی به شبکه های رایانه ای مجهز شدند. با اجرای طرح آموزش دروس ریاضیات و علوم به زبان انگلیسی، به معلمان این دروس، رایانه همراه )لپ تاپ( داده شد تا به کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات این دروس را آموزش بدهند. این طر حها به رشد مهار تهای فناوری معلمان و دانش آموزان کمک کرد و در توسعه ی یادگیری الکترونیکی در مدارس مؤثر بود. با وجود این، زمان بیشتری برای کار با رایانه و یادگیری الکترونیکی باید صرف شود تا این طرح به موفقیت د لخواه برسد(سعیده سراج، ویجایا کوماران مترجم: محمد عطاران) رشته های پر کاربرد درمطالعات برنامه درسی رشته مطالعات برنامه ریزی درسی یک رشته ی میان رشته ای است . یعنی رشته ی جدیدی است که یک قرن سابقه دارد وبه دلیل ماهیت حوزه ی مطالعه ونیز جوان بودن، تعامل بسیار زیادی با سایر رشته های علمی وحوزه های دانش دارد. در این میان

علومی مانند زیست شناسی ،الهیات ،هنر ،فناوری، ادبیات و جامعه شناسی جزو رشته های پر کاربرد هستند که متخصصان برنامه ریزی درسی برای فهم و کاربرد ضرورت دارد در ادامه به طور خلاصه برخی از استفاده های این علوم ومعرفت ها را در برنامه ی درسی ذکر می کنیم: برای مثال زیست شناسی : در زمینه هایی چون تربیت بدنی، رشد مغزف عصب شناسیو به طور ک

لی رابطه ی جسم و ذهن در برنامه درسی کاربرد دارد. الهیات: دین والهیات برای تربیت دینی ماسب هستند. هنر: برای ایجاد هماهنگی ورشد احساس اقتصاد: تهیه وتولیدبرنامه های درسی واجرای آنها مستلزم هزینه های کلانی است که کاربرد دانش اقتصاد را مشخص میکند. اما سه رشته ی

 

 

دیگر یعنی فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی در میان رشته های ذکر شده جزو پر کاربرد ترین رشته ها در مطالعات برنامه درسی هستند. به دلیل آنکه اغلب رشته های علوم انسانی زمانی از فلسفه جدا شده اند لذا از میان این سه رشته فلسفه به طور عام و فلسفه اموزش وپرورش به طور خاص از تمامی رشته ها پر کاربرد تر هستند. با توجه باآنچه گفته شد در ابتدای هر مطالعه ای در رابطه با برنامه ریزی درسی باید مبانی اساسی آن در رابطه با این سه رشته گفته شده را شناسایی وبررسی نمود. منبع: کتاب عمل ونظریه در مطالعات برنامه درسی نوشته در مصطفی قادری عضو هیئت علمی دانشگاه کردستان

تمرکز و عدم تمرکز
یکی از موضوعات اساسی در برنامه‌ریزی درسی، میزان تمرکز یا عدم تمرکز برنامه درسی است. میزان تمرکز برنامه درسی به صورت طیفی است که یک سر آن تمرکزگرایی مطلق و سوی دیگر آن عدم تمرکز کامل است. البته این دو حالت ممکن نیستند و برنامه‌های درسی کشورهای مختلف در حالتی بین این دو وضع است. در تمرکز مطلق که ممکن است در سطوح متفاوت سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، آموزشی و نظایر آن وجود داشته باشد، تمام اختیارات در دست حکوم

ت مرکزی است و هیچ گونه حق تصمیم‌گیری به واحدهای موسسه‌ای پایین‌تر داده نمی‌شود و همگی، مجری سیاست‌های حکومت مرکزی هستند. در سر دیگر طیف، یعنی در عدم تمرکز مطلق، حکومت مرکزی تمام اختیارات را به واحدهای موسسه‌ای پایین‌تر واگذار می‌کند.

افراد شاخص این رشته در جهان و ایرانی در سطح جهانی هستند. در ایران محمود مهرمحمدی، حسن ملکی و کورش فتحی واچارگاه از جمله افراد شاخص این حوزه هستند.

منابع
ملکی، حسن، کتاب برنامه‌ریزی درسی (راهنمای عمل)، انتشارات مدرسه، 1386. (صص 25-20)
لوی ، الف؛(1390)برنامه ریزی درسی مدارس،ترجمه فریده مشایخ ،انتشارات مدرسه،
Encyclopedia of Curriculum 2010, Craig Kridel (EDITOR), University of South Carolina,2010. (pp 822-4)
عمل ونظریه در مطالعات برنامه درسی دکتر مصطفی قادری
عمل ونظریه در مطالعات برنامه درسی دکتر مصطفی قادری

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش د

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش در pdf :

جایگاه معلم و دانش آموز در آموزش و پرورش

مقدمه:
مهمترین وظیفه پیامبرانالهی تعلیم و تربیت انسان ها یا به تعبیر دیگر انسان سازی است.امام خمینی (ره) نیز با تاکید براین امر می فرمایند: «تمام انبیاءموضوع تربیتشان، موضوع علمشان، انسان است.آمده اند، انسان را تربیت کنند; کتب انبیاء انسان سازی است، قرآن کریم کتاب انسان است؛ موضوع علم انبیاء انسان است.»به همین دلیل اولین آیات که به رسول اکرم(ص) به حسب روایات و تواریخ نازل شده است، آیاتی است که بر تعلیم و تعلم کتاب و حکمت تاکید می نمایند:«بخوان به نام پروردگارت که[جهان را] آفرید،همان کس که انسان را از خون بسته ای خل

ق کرد! بخوان که پروردگارت [ ازهمه] بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود ، و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد» ولی از آنجا که تعلیم و تعلم به تنهایی کارساز نیس

ت، در ادامه آیات به تزکیه سفارش می فرماید: «چنین نیست[ که شما می پندارید].به یق

ین انسان طغیان می کند،از این که خود را بی نیاز ببیند.یعنی طغیان و طاغوت بودن از بزرگترین موانع تعلیم و تعلم شمرده می شود و به همین دلیل بلافاصله بازگشت به سوی خداوند رابرای تزکیه کردن یاد آوری می نماید: به یقین بازگشت [همه] به سوی پروردگارت توست.»

پدیده ارتباط،نقشی مهم درزندگی اجتماعی انسان بازی می کند.آدمی از طریق پیام های کلامی و غیر کلامی که از کحیط دریافت میکندنظام نگرشی،فکری،عاطفی و رفتارهای خود را شکل می دهد.به عبارت دیگر پویایی ارتباطات انسانی واسطه رشد فرآیندهای ذهنی ،هیجانی ،اجتماعی و جسمانی شخصیت به شمار می آید.
پس از این کودک از خانواده گسسته،به کودکستان یا کلاس اول وارد می شود،مدرسه برای سال های متمادی خانه دوم او شده،مرکز جهان خلرج از خانوادش را تشکیل میدهد.بدین،کودک اجتماع خویش رازا طریق مدرسه می شناسد و شیوههای سازگاری با افراد جامعه ابتدا درآن گسترش میدهد.به عبارت دیگر مدرسه یکی از مهمترین منابع تربیت اجتماعی فرد محسوب میشودو میتواند انچه را والدین ناتمام گذاشته اند،کامل کند.
اگر هدف از آموزش و پرورش را رشد استعداد های بالقوه،به منظور سازگاری بهتر دانش اموز با جامعه بدانیم ،این انطباق هنگامی فراهم می آید که علاوه برآموزشی لازم، روابط متقابل سالم میان معلم و شاگرد حاکم باشد.از میان عوامل متعددی که درسازگاری و پیشرفت کودک در مدرسه موثر است،احتمالا روابط معلم و شاگرد، مهمترین آنها به شمار میآید.اهمیت این عوامل مخصوصا در کلاس اول مشهود است.در این هنگام معلم اولین فرد بزرگسالی است که با گسستن کودک ازوالدین و محیط گرم خانه وارد زندگی او می گرددو در طول دوران تحصیل اهمیت خود را در رشد ابعاد مختلف شخصیت دانش آموز حفظ می کند.رفتار گرم وسازنده معلم

می تواند سبب سازگاری مناسب کودک شود و برعکس رفتار نامناسب وی چنان تعادل روانی کودک را مختل می سازد که نتیجه اش جز سازگاری های اجتماعی و مشکلات عاطفی بعدی در برخواهد داشت.ما در ادامه بحث سعی می کنیم اجمالا به بررسی کیفیت رابطه معلم و شاگرد و نحوهتاثیر گذاری آن در بهداشت روانی کودک بپردازیم.

 

مفهوم و ماهیت آموزشو پرورش دینی
آموزش و پرورش دینی به معنای فعالیتی تعاملی و دو جانبه است که بین معلم یا مربی ودانش آموز یا متربی در جریان است و تا زمانی که متعلم و متربی به هدف نهایی آموزش و پرورش یعنی رشد و کمال دست نیافته باشند،این فعالیت استمرار می یابد.
نظام آموزش وپرورش دینی، شاگردان را به گونه ای تربیت می کند که در گرایش هایشان نسبت به زندگی ،در اعمال و تصمیم هایشان و دربرخورد با تمام معارف

،همواره حاکمیت ارزش های اخلاقی – الهی را احساس

 

کنند.در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی ،دانش آموزان به گونه ای تربیت می شوند که دانش را صرفاً برای ارضای کنجکاوی های فکری یا منافع دنیوی کسب نمی کنند؛بلکه منطقی و متقی بار می آیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده ملت، خود و بنی آدم را وجهه همت خویش قرار می دهند.دانش آموزی که از آموزش و پرورش دینی برخوردار می شود، موزون با طبیعت و نه معارض با آن زیست می کند؛ زیرا دین الهی تا آنجا که متصور است، هدف آموزش و پرورش را در دنیا به غایب سنجیده و جامع عرضه کرده است.برهمین اساس ف آموزش و پرورش دینی به عنوان فرآیندی جامع که می تواند توانمندی های عقلی،عاطفی و احساسی آدمی را هم زمان شکوفا سازد،معرفی شده اس

ت و در این نوع از تعلیم و تربیت، هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همه ابعاد وجودی انسان مورد توجه می باشد.
بنابراین با عنایت به این که در نظام تعلیم وتربیت دینی، انسان بالقوه خلیفه خداوند برروی زمین تلقی می شود و پروردگار او را اشرف مخلوقات قرار داده است، برای تحقق این شرافت در زندگی واقعی و به فعل رساندن استعدادهای الهی، باید به الگویی که او را ب

ه یک انسان نیک مبدل می سازد و در عین حال او را تا سر حد یک م

 

خلوق برتر سوق می دهد ، اقتدا کند.
ارزش و جایگاه معلم در نظامآموزش و پرورش دینی
یکی از مهمترین امور و مسایل اموزش و پرورش در جهان معاصر ، به ویژه در کشورهای به اصطلاح جهان سوم، که از لحاظ فناوری آموزشی هنوز پیشرفت نکرده اند، مسئله معلم است ؛زیرا معلم است که :
– نسل های را به یکدیگر ارتباط می دهد.
– فرهنگ جامعه را حفظ می کند.
– فرهنگ جامعه را در صورت نیاز تغییر می دهد و تکامل می بخشد.
– به رفتار دانش آموز شکل می دهد.
– افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می کند.
– و ;.
از این روبه عقیده متخصصات آموزش و پرورش ، برنامه درسی، سازمان مدرسه و وسایل آموزشی را- هرچند که اهمیت خاص خود را دارند – در برابر اهمیت معلم چندان ارزشی ندارند، زیرا اوست که به همه آن ها جان می بخشد و آنها را نتیجه بخش و سودمند می گرداند.به همین دلیل امروزه در کشورهای پیشرفته و حتی فوق صنعتی ، با وجود پیش رفتهای خارق العاده فناوری ، مخصوصا فناوری آموزشی، هنوز جایگاه استاد و معلم محفوظ است ،زیرا هیچ ماشینی نتوانسته است جای او را بگیرد.
معلم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است که پیامبر (ص) در روایتی

فرموده اند: من معلم برانگیخته شده ام.در حدیثی دیگر از ایشان نقل است که: بخشنده ترین شما بعد از من کسی است که دانش را بیاموزد و سپس دانش خود را به دیگران تعلیم دهد. هم چنین فرمودند: علما وارث پیغمبران اند، زیرا پیامبران دینار و درهمی به ارث نگذاشتند، ولی ارث آنها علم بود و هر که ازآن برگرفت، بهره فراوانی برده است.
ارسطو می گوید :کسانی که کودکان را تربیت می کنند باید بیش از افرادی که آنان را بار می آورند مورد احترام قرار گیرند،زیرا اینان تنها به کودک زندگی می بخشند،در

حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد می دهند.
این همه نقش و شخصیت انکار ناپذیر و بی بدیل استاد را نشان می دهد که اگر تربیت نایافته باشد،به سهولت می تواند حال و آینده یک ملت را به تباهی بکشاند و اگر تهذیب یافته و صیقل خورده باشد، می تواند ملتی را سعادتمند گرداند.به همین دلیل است که معلمان نه تنها به عنوان شریک عامل شمرده می شوند، بلکه همانند عمل کننده اجر می برند.امام باقر(ع) در این زمینه می فرمایند:«هرکس بابی از هدایت تعلیم دهد مانند ثواب کسانی که بدان عمل کنند،اجر دارد و از ثواب آنها هم چیزی کاسته نشود و هرکه یک باب از گمراهی تعلیم دهد،مانند کسانی که نشود و هر که یک باب از گمراهی تعلیم دهد،مانند کسانی که بدان عمل کنند ببرد و از گناه آنها کاسته نشود» لذا معلمان باید به جایگاه معنوی خود آگاه باشند،زیرا وقتی خداوند به فرشتگانش دستور می دهد فردی را که در حال فراگیری دانش است،پس معلمی که آموزش دهنده آنهاست نزد خداوند جایگاه و مرتبه والاتری دارد.
ارزش و جایگاه دانش اموز در نظام آموزش و پرورش دینی
دانش آموز دارای توانایی های ارزشمندی است و می تواند در روند درس تاث

یر داشته باشد.پیامبر اعظم (ص) در مورد ارزش و جایگاه دانش آموز فرموده اند:« هر که راهی رود که درآن دانشی جوید،خدا او را به بهشت برد و به راستی فرشته ها برای برای طالب علم پرهای خود را فرو نهند به نشانه رضایت از او واین محقق است که برای طالب علم هرکه درآسمان و در زمین است آمرزش خواهد تابرسد به ماهیان دریا.»

امام صادق(ع) فرمود:«هرکه دانش آموزد و به کار بندد وآن را برای خدای تعالی تعلیم دهد،در ملکوت آسمانها بزرگش خوانند و گویند برای خدایاد گرفت،برای خدا عمل کرد و برای تعلیم داد.»
شخصیت معلم به عنوان الگوی همانند سازی:
کودک در مسیر رشد طبیعی،رونداجتماعی شدن را از طریق همانندکردن خود با والدین و بزرگسالان دیگر طی می کند.او از طریق مشاهده رفتار دیگران سعی در یادگیری و تقلید الگوهای رفتاری جدید داشته،بران است تا شخصیت خویش را بادیدگاه ها و ارزش های افراد مهم در زندگی خویش همانند سازد.دراین ارتباط مهم ترین منبع همانند سازی کودک در سنین مدرسه،بعد از والدین،معلم است.رفتار معلم وهم چنین ظاهر او شبیه به پدر و مادر کودک می نماید و کودک چنان با معلم خود می آمیزد که گویی والد اوست0 گاهی این آمیزش اجتماعی تا بدان جا گسترش می یابد که کودک معلم خود را برتر از والدینش می یابد، چرا که او هم فرشته محبت است و هم مظهر دانایی وآگاهی .از این رو ویژگی ها و صفات شخصیتی معلم نقش بسزایی در شکل گیری شخصیت کودکان بازی می کند.کودک با پذیرش رفتارهای معلم به عنوان الگو وسرمشق، هویت اجتماعی متزلزل خویش را استحکام می بخشد.اگر شخصیت معلم دارای صفات انسانی ازقبیل مهرورزی ،نوع دوستی ،درستکاری ،همکاری،خویشتن داری و ایمان باشد،طبیعتاً تقلید چنین ویژگی هایی سلامت روانی کودک را تضمین خواهد کرد.ولی اگر شخصیت معلم دچار اختلال و نابسامانی باشد،یعنی رفتارهایی خلاف هنجارهای فرهنگی و اجتماعی از او سر زند یا فاقد صفات انسانی باشد،در چنین وضعی همانند سازی کودک با معلم حاصلی جز رفتارهای نابهنجار و ختلالات سازگاری نخواهد داشت.بدیهی است کودک می تواند ناسازگاری را از معلمان ناسازگار و سازگاری ها را از معلمان سازگار تقلید کند.
عدم پذیرش ،تحقیر و سرزنش دانش آموزان توسط معلم
هر انسانی تمایل ذاتی به کسب احترام و ارزش و قبول از طرف دیگران دارد. آبراهام مازلو روان شناس انسان گرادر نظریه خود سلسله مراتبی از نیازهای ذاتی به عنوان انگیزش رفتارآدمی ارائه می دهد که از نیازهای زیستی آغاز می شود و در سطوح بالاتر به انگ

یزه های روانی پیچیده تری می رسد.این نیازها به ترتیب عبارت اند از:
– نیازهای فیزیولوژیک،مثل گرسنگی و تشنگی.
– نیازهای ایمنی،مثل احساس امنیت کردن و دور از خطر به سر بردن.
– نیازهای تعلق و محبت ،مثل پیوستن به دیگران،پذیرفته شدن و تعلق داشتن.
– نیازهای عزت نفس، یعنی نشان دادن کفایت درکارها،مورد تایید و شناخت دیگران واقع شدن و به خود احترام گذاشتن.
– و در آخر نیازهای شناختی، مثل دانستن،فهمیدن و کاوش در امور.
این دانشمند عقیده دارد نیازهایی که در درجات پایی

ن این سلسله مراتب قرار دارد باید تاحدودی ارضاء شود تا نیازهای مرتبه بالاتر به صورت منبع مهم انگیزش درآید.هنگامی که معلم با برخورد نابجا و عاری از پذیرش و محبت،با کلام سرزنش کننده و تحقیر آمیز و با نگاههای آکنده از خشونت به احساس امنیت و عزت نفس کودک خدشه وارد می کند، نباید انتظار داشته باشیم که این دانش آموز به مرحله نیاز به دانستن،فهمیدن و کنجکاوی درپدیده های جهان پای بگذارد.به عبارت دیگر اگر این نیازهای سطح پایین در رابطه معلم شاگرد ارضاءنشود،کودک به مرحله خودشکوفایی که همان رسیدن به تحقق نفس و بالفعل ساختن استعدادهای نهفته انسانی است،قدم نخواهد گذاشت.
تنبیه شدید ومکرر ، بدون توجیه اشتباه دانش آموز
پاداش ها و تنبیه های محیطی ،رفتار آدمی را شکل می دهد.کودک ابتدا در خانواده و بعدها در محیط مدرسه و اجتماع با پاداش ها و تنبیه هایی که دریافت می کند،می آموزد تحت شرایط به خصوص چه شیوه های رفتاری را پیش گیرد.
حال ببینیم رابطه مبتنی بر تنبیهات شدید،گاهی برخی از معلمان پیش می گیرند،چه تاثیری بر روح و روان شکننده کودک دارد.

روان شناسی نو بر این عقیده است که تنبیه نه تنها مشکلی را حل نمی کند،بلکه ناسازگاری هایی را در رفتار کودک به دنبال می آورد.اسکیز،روان شناس رفتارگرا ،چنین عقیده دارد که تنبیه شدید کودکان درقبال انجام رفتار نامطلوب ممکن است موقتا به حذف آن رفتار در کودک بینجامد ، ولی در بیش تر مواقع منجر به بروز رفتارهای جبرانی انتقام جویانه و ضد اجتماعی می گرددیا مشکلات هیجانی دیگری را به بار می اورد.

تنبیه هایی که معلمان برکودکان روا می دارند از یک طرف مشکلات عاطفی و اختلالات رفتاری را موجب می گردد و از طرف دیگر در رابطه معلم وشاگرد آشفتگی ایجاد کرده امکان بازسازی و ترمیم آن را مشکل و در مواقعی دور از دسترس می سازد.در چنین شرایطی کودک تصور منفی خود از معلم تنبیه گر را ممکن است به معلمان دیگر، محیط آموزشی و حتی فضای فیزیکی مدرسه تعمیم دهد.معلمان پرخاشگرو هیجانی که از عهده کنترل رفتار خودشان بر نمی آیند،با تنبیه های شدید و مکرر،آثار سوءدر سازگاری شاگردان خود خواهند گذاشت و مقاومت آنها در یادگیری دروس برخواهند انگیخت(همان).
انتظارات نامتناسب با استعدادها و توانایی های واقعی کودک

یکی از اصول مهم بهداشت روانی که آموزگاران گرامی باید مدنظر داشته

 

باشند این است که دانش آموزان از نظرتوانمندی ها و علایق بایکدیگر متفائت اند.به علاوه هر یک از دانش آموزان به فراخور شرایط زندگی خانوادگی و استعدادهای خود از لوازم و امکانات محیطی گوناگونبرای شکوفا ساختن این توانایی ها برخوردار است.
هوش و انگیزه پیش رفت دو عامل مهم اند که برفعالیت های کلاسی و سازگاری کودک در مدرسه تاثیر بسزایی دارند.

برمثال،در کلاس سوم که سن دانش آموزان حدود 9 سال است ممکن است دامنه سن عقلانی آنان از 6 تا 12 سال در نوسان باشد.چنان چه سعی معلم در این باشدکه بدون توجه به این اختلاف فاحش فقط در حدود فهم افراد متوسطتدریس کند،این مسئله می تواند بهداشت روانی کودک خیلی باهوش را در کلاسبه مخاطه اندازد.
انگیزه پیشرفت تحصیلی نیز در اغلب دانش آموزان وجود دارد و بهتر است معلم ازاین انگیزه،متناسب با استعدادها و امکانات واقعی دانشآموزان خویش بهره برداری کند.کودکانی که میل به پیشرفت آنان به نوعی در محیط کلاس جلوگیری می شود،ممکن است مکانیزم های دفاعی متعددی را پیش گیرند،ازجمله این که عده ای به اندازه کافی انعطاف پذیری دارند که بتوانند خود را باشرایط همسازکنند،شماری نیز رفتارهای ناسازگارانه و گاه مخرب در پیش می گیرند،دسته ای هم به بی قیدی وقت می گذارنند و سرانجام گروهی نیز به عالم رویا و خیالپردازی پناه برده،گوشه گیری و عزلت اختیار می کنند.
گاهی دانش آموزان کم استعدادبا کمک های بی مورد معلم به مقاطع تحصیلی بالاتر صعود می کنند،ولی درآنجا دچار پسرفت هایی خواهندشد کهممکن است به مشکلات هیجانی برگشت ناپذیری بینجامد.
آموزگاران عزیر باید توجه داشته باشند که انتظارات و توقعات انان از عوامل مهم و تعیین کننده نگرش خانواده و اطرافیان نسبت به توانایی های ذهنی دانشآموز و خود پندار

ی اوست .این انتظارات نباید بدان حد جنبه غیرواقع بینانه پیدا کند که در خانواده خواست های دور از دسترس یا حتی توقعات کمتر از حد توانایی واقعی فرزند ایجاد کند یا اعتماد به نفسی کاذب در دانش آموز به وجود آورد ،چراکه ناکامی های بعدی حاصل از این انتظارات بیش از حد و توقعات نابجا آثار سوء جبران ناپذیری برشخصیت دانش آموز به جا می گذارد.
بنابراین ضروری است که معلمان گرامی بدون مقایسه دانش آموزان با

یکدیگر و با دیدی وسیع و واقع بینانه سعی در شناسایی میزان واقعی استعدادهای تک تک آنان داشته باشند و آموزش های خود را بر آن اساس استوار

سازند.
امتحان و نمره به عنوان حربه ای در دست معلم
امتحان جزء اجتناب ناپذیر برنامه های آموزش و پرورش است و بنابراین طرز تلقی و شیوه برخورد آموزگار و شاگرد با این پدیده در بهداشت روانی دانش آموز بسیار موثر خواهد بود.
از انجا که در هر امتحان نوعی به محک تجربه زدن توانایی و

ظرفیت های شخصی در مقایسه با دیگران مطرح است، لذا هرشرایط امتحانی حتی در بزرگسالی نیز فرد را دچار اضطراب و تشویش می کند،به همین دلیل است که معلم باید اصول خاصی را در امتحان و نمره دادن رعایت کند.
آموزگاران نباید کودکان را ازامتحان و نمره بترسانند وآن را به عنوان اسلحه ای به منظور سرکوبی آنها به کار ببرند،بلکه باید به وضوح این نکته را تفهیم کنند که امتحان و نمره صرفا به دو منظور به کار می رود: یکی ارزیابی کیفیت پیشرفت یادگیری و دیگری معیاری برای ا

رتقاء به کلاس بالاتر .متاسفانه در بعضی مواقع طرز تلقی شاگرد از امتحان به نحوی است که آن را به صورت مصیبتی عظیم و شرایطی تشویش زا در نظر می گیردو واکنش هیجانی کودک در این موارد گاهی چنان شدت می یابد که د رجلسه امتحان از به یاد آوردن مطالبی که قبلا به خوبی می دانسته عاجز می ماند،پدید های که روان شناسان ان را «اضطراب امتحان» می نامند.گاهی احساس گناه و اضطراب شاگرد قبل از و بعد از امتحان حالت روانی کودک را مخت

ل می کند،به طوری که ممکن است دچار اختلال روانی شود.

معلم نباید از نمره به عنوان وسیله ای به عنوان ترغیب دانش آموز به برتری یا غلبه بر دیگران یا وسیله ای به منظور ایجاد تبعیض میان دانش آموزان استفاده کند.نتیجه زیان آور چنین روش نمره دهی ،بیش از همه متوجه افراد کم استعداد کلاس است،زیرا این افراد به علت محدود هایی ذهنی قادر به رقابت با سایر هم کلاسی های خود نیستند

و از این بابت دچار احساس حقارت و شکست شدید خواهند شد. از طرف دیگر ناکامی و تعارض ناشی از تبعیض در نمره دادن میان دانش آموزان ،سازگاری کودکان باهوش و پر استعداد را در کلاس تحت تاثیر قرار می دهد وممکن است به پرخاشگری و رفتارهای تخریبی بینجامد.
به طور کلی آموزگار باید سوالات امتحانی را طوری طرح کند که همه دانش آموزان به نوعی احساس موفقیت کنند، چون موفقیت تجربه ای مفید و سازنده است و باعث تشویق احساس اعتماد به نفس و ایجاد تعادا روانی در کودک می گردد.همچنین نمره باید به عنوان شاخص موفقیت فعلی دانش آموز معرفی شود،نه نشانه شکست ها و بی کفایتی های شخصی.
انضباط و جو عاطفی کلاس
موضوعی که پیوسته و جود داشته و در سالیان اخیر مجدداً مطرح شده است،نگرانی هایی است که نسبت به انضباط کلاس و رابطه متقابل آن با بهداشت روانی دانش آموزان ابراز می شود.رابطه متقابل شاگرد –معلم جو عاطفی کلاس را تشکیل می دهد. براین اساس ابعاد رفتاری معلمان نسبت به کودک را می توان به صورت دو بعد پذیرش-طرد ، و آزاد گذاشتن – محدود کردن مطرح ساخت.میزان توجه و علاقه ای که معلک نسبت به دانش آموزان دارد بعد پذیرش – طرد خوانده می شود.
معلمان پذیرنده از خود عاطفه ،تایید، صمیمت و درک نشان می دهند.نظم و ترتیب از نظر انان شامل ستایش و تشویق است و از تنبیه بدنی استفاده نمیکنند.در چنین محیطی معلم وشاگرد عاقلانه ترین راه را برای انجام امور آموزشی انتخاب می کنند،باهم درتعیین

و تنظیم اهداف تربیتی مشورت می نمایند،درباره مطالب درسی بحث می کنند، به افکار و عقاید همدیگر احترام می گذارند و کارها مطابق با استعدادهای و تمایلات ،میان شاگردان تقسیم می شود.معلمانی که طرد کننده اند،دانش آموزان را تایید نمی کنند،آنها را تنبیه می کنند و رفتار سردی با ایشان دارند.در چنین شرایطی به رشد و پیش رفت دانش آموزان اهمیت داده نمی شود و علاقه ،استعداد و احتیاجات انان مورد توجه قرار نمی گیرد.
میزان خود مختاری و آزادی یی که آموزگاران به شاگردان خود میدهند

، بعد آزاد گذاشتن – محدود کردن را تشکیل می دهند . معلم معتقد به آزاد گذاری، به کودک امکان فعالیت در کلاس را می دهد ، به او اجازه تصمیم گیری داده، وی را در انجام تصمیماتش آزاد می گذارد.
چنین معلمی قواعد انضباطی اندکی برقرار می کند و پیوسته شاگرد را تحت فشار نمی گذارد.البته این ازاد گذار ی به معنای دخالت وخودداری از راهنمایی کودک نیست؛ زیرا در چنین رابطه ای است که شاگرد به اصطلاح آزاد، خود را تسلیم تمایلات نفسانی خویش می نماید و بد اموزی ها شکل می گیرد.
از سوی دیگر معلم محدود کننده، شاگردالن را به شدت تحت کنترل دارد.او مانند یک دیکتاتور کلاس را اداره می کند و جو عاطفی کلاس به هیچ وجه برای رشد و اعتلای فکری شاگردان مساعد نیست. آن چه معلم می گوید صحیح است و ان چه دانش اموز اظهار می دارد غلط و بی پایه و اساس تلقی می شود.کودکان باید بی چون و چرا دستورهای معلم را اجرا کنند و به سخنان او گوش فرا دهند.
در چنین جوی شخصیت دانش اموزان مورد احترام نیست و معلم به افکار و نیازهای انان وقعی نمی نهد.غالیا در چنین محیطی شاگردان از ترس ظاهراً ساکت و آرام اند، ولی واقعا در هیجان و اضطراب به سر می برند و به صورت های مختلف در مقابل معلم موضع می گیرند و موجبات ناراحتی او را فراهم می آورند.در نهایت چنین روابطی سلامت روانی کودک و معلم را تحت تاثیر قرارداده، حلقه معیوبی از روابط ناسازگار به وجود می آورد.
کشمکش ها و تعارضات روانی معلم در زندگی شخصی
معلمی که با خود راحت نیست قاعدتا با کودک نیز راحت نخواهد بود0کشمکش های درونی حاصل از مشکلات اقتصادی ،شغلی و خانوادگی معلمان به نحوی می تواند روی دانش اموزان جا به جا شود و کودک معصوم قربانی تمایلات خشونت آمیز و تکانه های ناخود

آگاه آنان گردد.
به طو رکلی ،در نظر کودک زندگی و شخصیت معلم مرموز می نماید.او تصویری مثبت از نقش معلم و وظایفش در دنیای کوچک و رویایی خویش جای داده ،انتظار دارد معلم به عنوان نماد آگاهی و دانش ،عالی ترین عواطف انسانی را متوجه او سازد.ولی وقتی با این تصور ذهنی پیشین به موجود برخورد می کند که نه تنها نسبت به خواست های نامعقول خویش

اگاهی ندارد،بلکه تعارضات شخصی خویش را در روابط متقابل خود دخالت می دهد،کاخ آروزهایش فرو می ریزد و دیگر معلم ان شخصیتی نمی نماید که شایسته احترام باشد.اموزگار آگاه ،دلسوزو مهربان جای خود را به فردی خود خواه و متکبر می دهد که بجز ارضای کمبودهای روانی خود به چیزی دیگر نمی اندیشد.
گاهی برخوردها متناقض معلم را چنان تصویر دو گانه ای در ذهن پاک کودک منعکس می سازد که دانش آموز نه تنها در ذهن از نقش ثابت دیگران نیز مفهومی نمی یابد.برای او معلم موجودی هم خوب و هم بد است، زمانی مهربان و زمانی دیگر خشن.نتیجه این که چون کودک یا شناخت محدود خود نمی تواند به حل این معما بپردازد،دچار دوگانگی عاطفی نسبت به معلم می شود و ناسازگاری او می تواند سرپوشی بر احساس گناه و تعارضات حاصل از افکار و عواطف دوگانه نسبت به معلم باشد.
آنچه از ارتباط متقابل معلم – شاگرد در بالا گفته شد،می تواند تاثیر تعیین کننده ای برنگرش و رفتار کودک در قبال مدرسه داشته باشد،به طوری که اگر به هر دلیل ممکن در ای

 

ن رابطه به وجود آید این مسئله نه تنها در پیشرفت تحصیلی ،رشد اجتماعی و عاطفی دانش آموزان تاثیر جبران ناپذیر دارد،بلکه ممکن است به شکل گیری نوعی اختلال روانی به نام اختلال هراس از مدرسه یا خود داری از رفتن به مدرسه در دانش آموز منجر گردد که در این صورت انجام اقدامات درمانی به توسط روان شناس و روان پزشک ضروری است.
با توجه به اهمیت موضوع لازم است اموزگاران گرامی در جهت ایجاد فضای آموزشی و تربیتی مناسب برای رشد و شکوفایی استعدادهای نونهالان،اصولی را به شرح زیر در رابطه با دانش آموزان رعایت کنند.
1- معلم خوب در رابطه خود با داش آموزان همدلی،گرمی و صمیمت نشان می دهد و رابطه ای اطمینان بخش،توام با احرتام متقابل با آنان ایجاد می کند.
2- معلم کارآمد از سلامت روانی کافی برخوردار است و براین اساس سعی می کند رابطه متقابل سازنده ای با دانشآموزان برقرار کند تا به دنبال این ارتباط جنبه های مثبت شخصیت طرفین رشد واعتلا یابد.
3- معلم خوب آموزش را در جهت ارضای عقدهای روانی خویش به کار نمی گیرد ،بلکه با برخوردهای صحیح و منطقی سعی در شکوفا ساختن استعدادهای بالقوه دانش آموزان و بهبود بخشیدن سازگاری آنان با جامعه دارد.
4- معلم آگاه مواد درسی را برکودکان تحمیل نمی کند و از این طریق مانعی در راه شکوفایی استعدادهای نهفته انان نمی آفریند.
5- معلم دقیق با کودکان به اقتضای وضع روحی و شرایط سنس آنان رفتار می کند و انتظارات و خواست هایش متناسب با توانایی های واقعی و شرایط زندگی هر یک از دانش آموزان است.
6- معلم فهیم مقاومت های ،بی توجهی ها و ناسازگاری های رفتاری کودک را در کلاس نشانه وجود مشکلات در محیط زندگی(مدرسه و خانه) او می داند.او به رفتار های گوشه گیرانه و غیر اجتماعی کودک حساس است و با رفتارهای نامطلوب خود این مشکلات را تشدید نمی کند.
7- معلم خوب و مهربان تقویت رفتارهای مطلوب و حذف پاداش به هنگا

م بروز رفتارهای نامناسب را جایگزین تنبیه بدنی و سرزنش کودکان می سازد.
8- معلم شایسته در روش های انظباطی خود پذیرنده ای آگاه و آزاد گذارنده ای دقیق و حساس است.ق تبادل عاطفی به دانش اموزان انتقال میدهد.

منابع قرآن کریم
خمینی،روح الله ،تفسیر امام خمینی .تهران:حزب جمهوری اسلامی.
کلینی،محمدبن یعقوب(1363) .اصول کافی.تهران:دارالکتب الاسلامیه.
شعاری نژاد،علی اکبر .مبانی روان شناختی تربیت.
نلسون،ر.ایزرایل(1369).اختلال های رفتاری کودکان.
ترجمه م .تقی منشی طوسینتشارات آستان قدس رضوی.

شاملو،سعد(1367).بهداشت روانی.تهران :انتشارات شرکت سهامی چهر.
شعاری نژاد،علی اکبر(1367).روانشناسی رشد.تهران:انتشارات اطلاعات.
عظیمی،سیروس (1363).روان شناسی کودک.تهران:انتشارات دهخدا.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   126   127   128   129   130      >