پروژه دانشجویی مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی در pdf دارای 70 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی در pdf

پیشگفتار

چکیده تحقیق

فصل اول

مقدمه

بیان مسئله

تعریف موضوع تحقیق

اهداف تحقیق

سؤالات تحقیق

فرضیه‌های تحقیق

اهمیت موضوع تحقیق

روش انجام تحقیق

محدودیتهای تحقیق

فصل دوم

نگرش مزلو به شخصیت

انگیزش شخصیت سالم

سلسله مراتب نیازهای پنجگانه روایی از دیدگاه مزلو

خلاصه‌ای از اهم تحقیقات انجام شده با ذکر جزئیات لازم

فصل سوم

نوع تحقیق

روش آماری

متغیرهای تحقیق

جامعه هدف و حجم نمونه

ابزار سنجش

شیوه نمره‌گذاری

اعتبار و روایی پرسشنامه

روش نمونه گیری

ویژگی نمونه

روش جمع‌آوری اطلاعات

فصل چهارم

تحلیل آماری – سؤال شماره یک

فصل پنجم

نتیجه‌گیری

محدودیتهای تحقیق

پیشنهادات برای تحقیق بعدی

فهرست منابع

پرسشنامه

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی و مقایسه سطح نیازهای اساسی مازلو بین دانشجویان شاهد و عادی در pdf

1-  آدامز. ج. روانشناسی کودکان محروم از پدر ترجمه باقری و عطاران(1369) انتشارات دانشگاه تهران

2- شیولسون. ریچارد. استدلال آماری در علوم رفتاری جلد 2 ترجمه دکتر کیامنش(1366) انتشارات جهاددانشگاهی

3-  شعاری نژاد، علی اکبر، فرهنگ علوم رفتاری(1364). انتشارات امیرکبیر

4-  مزلو. ابراهام. اچ. روانشناسی شخصیت سالم ترجمه رویگریان(1367) انتشارات هدف

5-  مزلو. ابراهام. اچ. انگیزش و شخصیت ترجمه رضوانی(1367) انتشارات آستان قدس رضوی

6-  نادری عزت الله، سیف نراقی، مریم، روشهای تحقیق(1368) انتشارات بدر

7-  هادفیلد.ج.آ. روش شناسی کودک و بالغ ترجمه مشفق همدانی(1364) انتشارات صفی‌‌علیشاه

8-  میلانی فرد ، بهروز. روانشناسی کودک و نوجوان استثنایی(1370) انتشارات قومس

9-  ثنایی، باقر، روان درمانی و مشاهده گروهی(1379) انتشارات چهر

10-  آزاد، حسین ، روانشناسی مرضی کودک(1368) انتشارات رضوی

11- شولستن. دون. روانشناسی کمال ترجمه گیتی‌خوشدل(1369) انتشارات نشر نو

12-   مهران. محمدرضا. بررسی و مقایسه افسردگی دانشجویان یتیم و دانشجویان عادی(1371) استاد راهنما دکترآزاد. حسین. دانشگاه علامه طباطبایی

13-  علیپور. احمد. بیابانگرد اسماعیل. بررسی میزان افسردگی دانش‌آموزان سال سوم در مدارس شاهد و مدارس راهنمایی غیر شاهد و مقایسه این دو با هم درتهران استاد راهنما دکتر آزاد حسین. دانشگاه علامه طباطبایی

14-   مرادی عبادالله بررسی میزان افسردگی و عزت نفس در دانش آموزان داغدیده(1370) استاد راهنما دکتر ساعتچی- محمود- دانشگاه علامه طباطبایی

پایه‌های علمی و نظریه‌های مربوط به مساله طرح شده

ابراهام مزلو1چند روز پس از حمله ژاپن په پرل‌هاربردر سال 1941 بعد از پایان کار تدریس در دانشکده بروکلین به خانه برمی‌گشت که عبور گروهی تظاهر کننده اتومبیل او را متوقف ساخت. تظاهرات رقت‌انگیزی بود. از مردم طبقات پایین- پیشاهنگان و سالمندان که لباسهای متحدالشکل قدیمی به تن داشتند پرچم آمریکا بر فراز ستونی در اهتزاز بود و فلوتی سرودهای میهنی را بی‌باکانه خارج از نت می‌نواخت. مزلو که مردی بسیار دلرحم بوده از تماشای تظاهرکنندگان گل‌آلود که از برابر اتومبیل او می‌گذشتند به گریه افتاد.او می‌گوید:» به پهنای صورتم اشک می‌ریختم. ان لحظه سراسر زندگیم را دگرگون ساخت و آنچه را تاکنون انجام داده‌ام تعیین کرد«

مزلو برآن شد زندگیش را وقف تلاش در راه ابداع گونه‌ای» روانشناسی برای برقراری» صلح و آشتی« کند. نوعی روانشناسی که با بهترین و عالیترین آرمانها و استعدادها‌یی که در توان انسانهاست سر و کار داشته‌باشد

  نگرش مزلو به شخصیت

هدف اصلی مزلو دانستن این بود که انسان برای رشد کامل انساننی و شکوفایی تا چه اندازه‌ای توانایی دارد. به‌ اعتقاد او برای بررسی سلامت روان، فقط باید انسان به غایت سالم را مورد مطالعه قرار داد. او با فروید و سایر نظریه‌پردازان شخصیت که می‌کوشیدند ماهیت شخصیت انسان را تنها با مطالعه روان نژندها و افرادی که به شدت دچار اختلال روانی بودند بشناسند با نظر انتقادی می‌نگریست. مازلو یادآوری می‌کند که چنانچه تنها اشخاص درمانده نابالغ و ناسالم را بررسی کنیم. فقط جنبه بیمار نهاد آدمی را خواهیم‌دید. یعنی انسان را در بدترین و نه در بهترین حالت خود بنابراین به نظرمزلو باید با آنکه دریافت شمار اندکی از افراد جامعه ما به تحقیق خود دست می‌یابند با این‌حال خوشبینی خود را در این باره که‌ مردم بیشتری می‌توانند به وضع مطلوب انسانی برسند حفظ کرد.مزلو تأکید می‌کرد که هر چند تجربه‌های تأسف انگیزدوران کودکی می‌تواندبر شخص تأثیر بگذارد اما آدمی قربانی درمان ناپذیر این تجربه‌ها نیست. می‌توان دگرگون شد. کمال یافت و به سطوح عالی سلامت روان رسید. دراین نگرش انسانگرا استعداد بالقوه انسانها بیش از آن است که خود می‌پندارد. به نظر مزلو اگر می‌توانستم این استعداد بالقوه را آزاد کنیم همه می‌توانستیم به حالت آرمانی هستی که او در موضوع‌های آزمون خواستار تحقق یافته‌ بود دست یابیم!

 انگیزش شخصیت سالم

به نظر مزلو در همه انسانها تلاش یا گرایش فطری برای تحقق خود هست. گو اینکه نظریه او درباره انگیزش انسان مفصل است.انگیزه آدمی نیازهای مشترک و فطری است که در سلسله مراتبی از نیرومند‌ترین تا ضعیف‌ترین نیاز قرار می‌گیرد. می‌توان سلسله مراتب نیازهای مزلو را چون نردبانی پنداشت که باید پیش از رفتن به پله دوم پای خود را روی پله اول، و پیش پاز پله سوم روی پله دوم گذاشت.و الی آخر. از این رو پایین‌ترین و نیز نیرومندترین نیاز باید پیش از بروز نیاز طبقه دوم برآورده شده باشد و سلسله مراتب به همین ترتیب پیش برود.تا پنجمین یا نیرومندترین نیاز یعنی تحقق خود پدیدار شود. بدین ترتیب شرط اولیه دست یافتن به تحقق خود ارضای چهار نیازی است که در سطوح پایین‌تر این سلسله مراتب قرار گرفته‌اند

و عبارتنداز: 1- نیازهای فیزیولوژیک   2- نیازهای ایمنی          3- نیاز به تعلق و وابستگی       4- نیاز به احترام            5- نیاز به تحقق خویشتن

از این رو پیش از آنکه نیاز تحقق خود پدیدار شود دست کم باید این چهار نیاز به ترتیبی که آمده است بعضاَ برآورده شده باشند. هر پنج نیاز به طور همزمان ما را برنمی‌انگیزند. در هر لحظه فقط یک نیاز چیره است و بسته به این است که کدامیک از نیازها برآورده شده باشند

 سلسله مراتب نیازهای پنجگانه روایی از دیدگاه مزلو 

نیازهای فیزیولوژیک: نیازهایی که معمولاَ برای نظریه انگیزش نقطه آغازی تلقی می‌شوند. در اصطلاح سایقهای فیزیولوژیک نامیده می‌شوند. دو شعبه تحقیقاتی اخیر این ضرورت را ایجاب می‌کند که در تصورات متعارف خودمان درباره این نیازها تجدید نظر کنیم

اول: گسترش مفهوم تعادل حیاتی

دوم: کشف این حقیقت که اشتها(انتخاب اصلح از بین غذاها) نشانه‌ای کافی از نیازها یا کمبودهای حقیقی در بدن است

یانگ عملکرد اشتها با توجه به نیازهای جسمی را بطور خلاصه بیان کرده است. اگر بدن فاقد برخی مواد شیمیایی باشد، فرد تمایل خواهد داشت که به طریق ناقص اشتهایی خاص یا گرسنگی جزئی برای آن عنصر غذایی مفقود بوجود آورد. بدین ترتیب تهیه فهرستی از نیازهای اساسی فیزیولوژیک امری ناممکن3 و بی‌فایده به نظر می‌رسد. زیرا اینها را می‌توانیم بسته به میزان ویژگی توصیف، تقریباَ هر به تعدادی که بخواهیم برآورده کنیم. ما نمی‌توانیم همه نیازهای فیزیولوژیک را متعادل تصور کنیم. اینکه تمایل جنسی، خواب‌آلودگی، فعالیت و تحرک محض، رفتار مادرانه در حیوانات متعادل باشد. هنوز اثبات نشده است. بعلاوه این فهرست، لذات حسی گوناگون(طمعها، رایحه‌ها، تحریک پوست، نوازش) را که احتمالاَ‌ فیزیولوژیک هستند و ممکن است به صورت اهدافی برای رفتار برانگیخته درآیند شامل نمی‌شوند، و این را هم نمی‌دانیم که با این حقیقت که ارگانیزم بطور همزمان به سوی سکون، تنبلی و تلاش کمتر و همین طور نیاز به فعالیت، تحریک و تهییج گرایش دارد چه کنیم. بار دیگر باید خاطر نشان کنیم که هر یک از نیازهای فیزیولوژیک و رفتار مکمل مربوط به آن، به مثابه مجرایی برای همه نوع نیازهای دیگر نیز عمل می‌کند. یعنی شخصی که فکر می‌کند گرسنه است ممکن است در واقع بیشتر در جستجوی راحتی یا وابستگی باشد تا ویتامین یا پروتئین. برعکس ممکن است بتوان نیاز گرسنگی را تا حدودی از طریق فعالیتهای دیگر مانند نوشیدن آب، یا کشیدن سیگار ارضاء کرد. به عبارت دیگر این نیازهای فیزیولوژیک هر چند بطور نسبی قابل تفکیک هستند. اما کاملاَ که چنین نیستند. بدون تردید قدرت غلبه این نیازهای فیزیولوژیک از همه نیازها بیشتر است. منظور از این بیان بویژه این است که فردی که همه چیزش را در زندگی کاملاَ از دست داده به احتمال قوی انگیزش اصلی در وی می‌بایست نیازهای فیزیولوژیک باشد و نه هیچ چیز دیگر. شخصی که فاقد غذا، ایمنی، محبت و احترام است بطور قطع اشتیاق او نسبت به غذا قوی‌تر از هر اشتیاق دیگری است. اگر همه نیازها برآورده نشده باشد و آنگاه نیازهای فیزیولوژیک بر ارگانیزم تسلط یابند. همه نیازهای دیگر ممکن است به سادگی موجودیت خود را از دست بدهد. یا به عقب رانده شوند. به این ترتیب بی‌مناسبت نیست. اگر با این که صرفاَ کل ارگانیزم گرسنه است، آن را توصیف کنیم زیرا گرسنگی تقریباَ بطور کامل بر ضمیر خود آکاه مستولی شده است. پس این کاملاَ حقیقت دارد که انسان هنگامیکه نان وجود ندارد تنها با نان می‌تواند به زندگی‌اش ادامه دهد. اما هنگامی که نان به حد و مرز وجود داشته باشد و فرد همواره سیر باشد، چه بر سر تمایلات او خواهد آمد. بی‌درنگ نیازهای دیگر والاتری پدیدار می‌شوند و همین‌ها به جای گرسنگی‌های فیزیولوژیک بر ارگانیزم حکمفرما می‌گردند. و هنگامیکه اینها نیز به نوبه خود ارضا شدند، نیازهای تازه و باز هم والاتری پدید می‌آیند و همین طور الی آخر. و منظور ما از بیان اینکه نیازهای اساسی انسان به شکل سلسله مراتبی از غلبه نسبی سازمان می‌یابد، همین نکته است اسنتباط عمده از این تعبیر این است که در نظریه انگیزش مفهوم رضامندی به اندازه محرومیت اهمیت پیدا می‌کند. زیرا ارگانیزم را از زیر سلطه نیازی که نسبتاَ جنبه فیزیولوژیک بیشتری داشته باشد، بیرون می‌آورد. و بدین ترتیب وسیله به اهدافی که جنبه اجتماعی قویتر داشته باشند مجال ملهور می‌دهد. هنگامیکه نیازهای فیززیولوژیک و اهداف جانبی این نیازه به طور مدوام ارضا شوند. موجودیت خود را به عنوان عوامل تعیین کننده فعال یا سازمان دهندگان رفتار از دست می‌دهند. آنها اکنون فقط به صورت بالقوه وجود دارند. به این مفهوم که اگر به آنها رسیدگی نشود ممکن است بار دیگر برای تسلط یافتن بر ارگانیزم ظاهر شوند. اما خواستی که ارضا شده باشد، دیگر خواست به شمار نمی‌آید. تنها نیازهای ارضاء نشده بر ارگانیزم مسلط می‌شوند. . رفتار آن را سازمان‌بندی می‌کنند. گرسنگی اگر ارضا شود اهمیت خود را در پویایی جاری فرد از دست می‌دهد

هنگامیکه نیازهای فیزیولوژیک برآورده شد نیازهای والاتر پدیدار می‌شوند، که یکی از این نیازها ، نیاز به ایمنی می‌باشد

1- نیاز به ایمنی و امنیت، اگر این نیازهای فیزیولوژیک خوب ارضا شوند. آنگاه مجموعه جدیدی از نیازها پدید می‌آیند، که می‌توانیم آنها را بطور کلی جزء نیازهای ایمنی طبقه‌بندی کنیم.(امنیت، ثبات، وابستگی، حمایت، رهایی از ترس و نگرانی و آشفتگی، نیاز به سازمان، نظم، قانون، محدودیت، داشتن حامی مقتدر). همه آنچه درباره نیازهای فیزیولوژیک گفته شده است بطور مساوی گرچه به درجه کمتر در مورد این نیازها صدق می‌کند. آنها می‌توانند ارگانیزم را تا همان حد به تمام در تسلط خود بگیرند. و به عنوان سازمان‌دهندگان تقریباَ انحصاری رفتار با به خدمت گرفتن همه استعدادهای ارگانیزم عمل کنند و ما بدین ترتیب می‌توانیم به وضوح تماس ارگانیزم را به عنوان مکانیزم جویای ایمنی توصیف کنیم. گرچه بطور عمده نیازهای افراد بزرگسال مورد توجه است. اما شاید با مشاهده اطفال و کودکان که نیازهای ایمنی در آنها بسیار ساده‌تر و مشهودتر است، بتوانیم به طور کارآمدتری به درک این گونه نیازها در افراد بزرگسال دست یابیم. یکی از دلایل ظهور آشکارتر واکنش در کودکان در برابر تهدید و خطر این است که آنان به هیچ وجه مانع از این واکنش نمی‌شوند، در حالی که به بزرگسالان جامعه ما آموخته شده است که به هر قیمتی مانع از آن شوند. بنابراین حتی زمانیکه بزرگسالان احساس می‌کنند ایمنی‌شان در معرض تهدید قرار دارد. این احساس را نمی‌توانیم در ظاهر آنها ببینیم. اطفال اگر به طور ناگهانی برآشفته شوند یا از جایی سقوط کنند، یا از هیاهیوی زیاد نور شدید، بار دیگر تحریکات حسی غیر معمول مانند تکانهای شدید، از دست دادن ناگهانی آغوش مادر و یا حمایت نا کافی به وحشت بیفتد، با شیوه‌ای چنان کلی واکنش نشان خواهد داد که گوئی در معرض خطر قرار گرفته‌اند. در اطفال همچنین می‌توانیم واکنشهای بسیار مستقیم‌تر نسبت به انواع گوناگون بیماریهای حسی مشاهده کنیم. به نظر می‌رسد گاهی این بیماریها به گونه‌ای بی‌واسطه و به خودی‌خود تهدید کننده باشند و باعث شوند که کودک احساس ناامنی کند. مثلاَ دردهای شدید ظاهراَ کودک را وادار می‌کند که دنیا را به گونه‌ای دیگر ببیند. در چنین لحظه‌ای درد‌آور می‌توان فرض کرد که تمام دنیا در نظر کودک از روشنی و درخشندگی، به تیره‌‌گی می‌گراید. و به محلی تبدیل می‌شود که در آن هر واقعه‌ای ممکن است روی دهد. و در آن همه آن چیزهایی که ثابت و استوار بودند، ناگهان بی‌ثبات شوند. به این ترتیب کودک که با خوردن غذای نامناسب بیمار شده است ممکن است به مدت یک یا دو روز، چنان دچار ترس، کابوس شود و چنان نیاز به قوت قلب و حمایت پیدا کند که هرگز قبل از بیماریش در او دیده نشده است

نشانه دیگر نیاز کودک به ایمنی این است که او آن نوع فعالیتهای عادی و یا یکنواختی را ترجیح می‌دهد که آرامش او را بر هم ترند. به نظر می‌آید او خواستار دنیایی باشد قابل پیش‌بینی و قانونمند و منظم. مثلاَ بی‌عدالتی و بی‌انصافی و ناسازگاری در والدین باعث می‌شود کودک احساس نگرانی و ناامنی کند. این نگرش ممکن است نه آنقدرها معمول صرفاَ بی‌عدالتی یا تحمل دردهایی خاص، بلکه به این علت باشد که این طرز رفتار تهدید به شمار می‌آید. که باعث می‌شود دنیا غیرقابل اعتماد، ناامن یا غیرقابل پیش‌بینی به نظر آید

چنین به نظر می‌رسد که کودکان تحت رفتاری که حداقل دارای طرح منسجمی از سخت‌گیری باشد و در آن نوعی برنامه‌ریزی نوعی جریان عادی، و چیزی که بتوان از آن حساب برده وجود داشته باشد پیشرفت بهتری، نه تنها در زمان حال، بلکه در آینده دور نیز خواهد داشت

روانشناسان کودک، معلمان و درمانگران روانی دریافته‌اند که کودکان نه تنها آسانگیری محدود را به آسانگیری نامحدود ترجیح می‌دهند بلکه نیازمند آن نیز هستند. شاید بتوان این مطلب را با این جمله دقیقتر بیان کرد که کودک نیازمند دنیایی است سازمان یافته، منتظم، نه دنیایی نابسامان و نامنتظم. نقش محوری والدین و اوضاع بهنجار خانوادگی امری است مسلم و غیرقابل بحث، مشاجره، نزاع، جدایی، طلاق یا مرگ یکی از اعضای خانواده می‌تواند به گونه‌ای خاص وحشت‌آور باشد. همچنین خشم ناگهانی یا تهدید والدین مبنی بر تنبیه کودک، ناسزاگویی و پرخاشگری نسبت به او، بدرفتاری با او و یا عملاًَ تنبیه بدنی گاهی چنان باعث اضطراب و وحشت می‌شود که باید به عنوان یک واقعیت قبول کنیم که پیامدهای آن بیش از دردهای جسمانی است. در عین حال که در برخی کودکان این وحشت می‌تواند در واقع نشانگر ترس از فقدان محبت والدین باشد. چنین وحشتی می‌تواند برای کودکانی اتفاق افتد که کاملاَ مطرود هستند و به نظر می‌رسد که وابستگی آنها به والدین، کینه‌توزیشان، بیشتر به خاطر ایمنی و حمایت صرف باشد تا به خاطر امید و محبت

روبرو کردن کودک معمولی با موقعیت‌ها یا محرکهای عجیب، ناآشنا و جدیدی که نتواند بر آنها فائق آید اکثر اوقات موجب واکنش احساس خطر یا وحشت می‌شود. درست مانند این که مثلاَ برای مدتی کوتاه گم شده یا حتی از والدینش جدا شده باشد. و یا با چهره‌های جدید، موقعیتها یا وظایف جدید اشیاء عجیب، ناآشنا، یا غیرقابل کنترل، بیماری و یا مرگ مواجه شده باشد. در چنین مواقع بویژه وابستگی شدید عاطفی کودک به والدینش گواه صادقی است. بر نقش آنها به عنوان حامی این مشاهدات و نظایر آن را می‌توانیم تعمیم دهیم و اظهار داریم که کودک معمولی و به وضوح کمتری بزرگسال معمولی در جامعه ما عمومآ دنیایی امن، منظم، قابل پیش‌بینی‌، قانونمند وسازمان یافته را ترجیح می‌دهد که بتواند روی آن حساب کند. و در آن وقایع غیر منتظره، غیرقابل کنترل، گیج‌کننده یا وقایع خطرناک دیگر رخ ندهد. و در آن در هر حال والدین یا حامیان نیرومندی داشته باشد که او را در مقابل آسیب‌ها محافظت کنند. اینکه این واکنشها را می‌توان به آسانی در کودکان مشاهده کرد به طریقی گواه بر این است که کودکان در جامعه ما بیش از حد احساس ناامنی می‌کنند. کودکانی که در یک خانواده پر محبت و دور از هر تهدید رشد می‌یابند در حالت عادی آنطور که توصیف کرده‌ایم از خود واکنش نشان نمی دهند. در چنین کودکانی واکنشهای احساسی خطر، اکثراَ نسبت به موقعیتها و اشیایی بروز می‌کند که بزرگسالان نیز آنها را خطرناک می‌دانند

2- نیاز به عشق و تعلق و وابستگی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی در pdf دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی در pdf

کلیات
خصوصیات و اهمیت قوانین حمورابی
بافت اجتماعی بابل
طبقات سه گانه مردم بابل
الف _ بردگان
ب _ طبقه عملو
ج _ طبقه مسکینو
اصول حقوق کیفری عمومی
الف _ تساوی افراد در مقابل مجازاتها
ب _ شخصی بودن مجازاتها
ج _ اصل قانونی بودن جرم و مجازات
د _ انواع مجازاتها
هـ _ کیفیات مشدده
و _ اقدامات تامینی
ز _ اصل مسئولیت دولت
اقسام جرائم
الف _ جرائم علیه اموال
مسئولیت امین: امین در صورت تعدی و تفریط مسئول است
ب _ جرائم علیه اشخاص
ج _ جرائم علیه حیثیت افراد
د _ اعمال خلاف مصالح خانواده
هـ _ جرائم عفافی
و _ توقیف غیر قانونی
ز _ جرائم علیه مصالح عمومی
1 _ توطئه علیه پادشاه
آئین دادرسی کیفری
الف _ منع انتقام خصوصی
ب _ اصل برائت
ج _ ادله اثبات دعوی
د _ قضاوت الهی یا اوردالی (ordalie)
هـ _ اعتبار قضیه بها
و _ جرائم قابل گذشت
منابع

 

کلیات

تا اواخر قرن نوزدهم علماء حقوق را عقیده بر آن بود که قوانین یونان ورم : قوانین زالوکس, (1) دراکن (2), سلن(3), الواح دوازده گانه(4) و قوانین ژوستینین(5), قدیمی ترین مجموعه های قوانین مدونی هستند که بدست بشر رسیده و تحول و تکامل مقرات حقوقی بویژه در مغرب زمین بر مبنای اصول و قواعد قوانین مذکور صورت گرفته است

ضمن کاوشهای بایتانشناسی در شوش, بین سالهای 1899و 1902, گروه DO Morgan فرانسوی موفق به کشف یکی از پرارزشترین منابع تاریخ حقوق که عبارت از مجموعه قوانین حمورابی یا حموربی و یا عموربی (به معنای عمومی بزرگ) است گردید . سنگ نوشته ای که بدینطریق بدست آمد به طول دو و نیم و به عرض یک و نیم متر میباشد که برفراز آن تصویری از مردی در حال خضوع, مشغول دریافت لوحی از خداوند آفتاب و عدالت (شاماش), دیده میشود, تصویر مذکور از آن حمورابی و آنچه که براین تخته سنگ منقوش است قدیمی ترین و کاملترین قوانین مربوط به حدود 4000 سال پیش است که ماکت آن در موزه ایران باستان موجود است واصل آن به موزه لوورپاریس منتقل گردیده است(1)

خصوصیات و اهمیت قوانین حمورابی

در مشرق زمین تمدن بشری از منطقه سومر در بین النهرین و دره نیل در مصر آغاز گردیده است دره دجله و فرات که یونانیان آنرا مزوپتامی (2) مینامیدند مهد دولتهائی بوده که در زمره قدیمی ترین دول جهان محسوب میگردند. به استناد مدارک تاریخی, نخستین دولتی که در هزاره چهارم قبل از میلاد در بین النهرین تشکیل گردیده دولت سومر بوده است. این دولت در هزاره سوم پیش از میلاد مغلوب آکدیها گردید. سومر مغلوب, پس از سه قرن مجدداً برآکد تسلط یافت, تسلطی که تا سالهای 2700 و به قولی 2500 قبل از میلاد بطول انجامید تا آنکه شخصی بنام ساروکین مجدداً دولت سومر را مغلوب و شهرهای آنرا تصرف کرد. متصرفات ساروکین با مرگ وی از هم پاشید و سرانجام در حدود دو هزار سال پیش از میلاد قومی بنام آموریتها یا آموریها (1) بابل, شهر بزرگ افسانه ای که سومریها آنرا بنا کرده بودند را بتصرف درآورده و ماردوک خدای بابل را بخداوندی تمامی شهرهای سومروآکد برگزید. حمورابی ششمین پادشاه از این خانواده است که مجموعاً متشکل از پانزده پادشاه یافرمانروا بوده است (2)

در خصوص سالهای دقیق سلطنت حمورابی اختلاف است. این امر ناشی از آنست که مورخین در مورد تاریخ تهاجم آموریها یا آموریتها اتفاق نظر نداشته و نسبت به وقوع تهاجم مذکور در دو هزار سال قبل از میلاد توافق ندارند. بهمین جهت برخی از آنان تاریخ سلطنت حمورابی را بین سالهای 2123 تا 2080 و برخی دیگر بین سالهای 2067 تا 2025 قبل از میلاد ذکر کرده اند. مرحوم دهخدا سلطنت حمورابی را بین سالهای 2003 تا 1961 دانسته(1) ولیکن نظر غالب بر آنست که وی بین سالهای 1704 تا 1662 پیش از میلاد سلطنت نموده است

در اینجا, بحث پیرامون تاریخ دقیق سلطنت حمورابی چندان مثمر ثمر نبوده و آنچه که مورد قبول اکثریت مورخین و باستان شناسان واقع شده این است که وی, همانطوریکه اشاره شد, قبل از قرن هفدهم پیش از میلاد میزیسته و لذا تخته سنگی که قوانین وی بر آن منقوش است, و بعنوان غنیمت جنگی, حدود نه قرن بعد از مرگ وی توسط یکی از پادشاهان عیلامی به شهر شوش پایتخت عیلام برده شده, نزدیک به چهار هزار سال قدمت دارد

مجموعه قوانین حمورابی مشتمل بر 282 ماده است که 35 ماده آن محو گردیده و از آنها جز اطلاعاتی ناقص در دست نیست. ظاهراً این امر بدست پادشاه عیلام و پس از انتقال تخته سنگ مذکور به شوش بمنظور حکم مواد جدید به جای مواد محذوف صورت گرفته است اگر چه مواد موجود به نعبیر امروزی مشتمل بر مقررات مدنی, تجاری و کیفری است و از روابط بین زن و شوهر و حقوق زن(2) گرفته تا شرایط فرزند خواندگی (3) و اجاره اشیاء (4) و اشخاص(5) و غیره را تنظیم میکند, معهذا, بخش مهمی از این مواد قانونی واجد جنبه کیفری واجد جنبه کیفری است که نه تنها به تعیین مجازات برای بسیاری از اعمالی که امروزه نیز جرم شناخته میشوند پرداخته, بلکه بعنوان پاسدار و پامن اجرای کیفری بسیاری از اعمالی که در روزگار ما مجاز و یا فقط از ضمانت اجرای حقوقی برخوردارند مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است

کثرت مداخلات کیفری و وجود مجازاتهای بسیار شدید (بویژه اعدام) برای برخی از اعمالی که ظاهراً اهمیت زیادی ندارند را چگونه میتوان در قانون حمورابی توجیه کرد؟ در بادی امر شاید بنظر رسد که با توجه به این ضرب المثل مکتب کلاسیک که ترس از مجازات مقدمه شرافتمندی است بتوان وجود بیش از سی مورد مجازات اعدام در موارد موجود را توجیه نمود. مع الوصف, بنظر نگارنده وجود مجازاتهای شدید معلول امر دیگریست و آن عبارت از غیر الهی و غیر مذهبی بودن منبع مستقیم قوانین مذکور است: وقتیکه مقنن قوانین خود را بر مبنای وحی و مستند به دستورات خداوند ندانسته, خود را مبتکر قوانین خویش معرفی مینماید احتمال سر پیچی از مقررات آن از جانب افراد به مراتب بیشتر وجود داشته و طبیعی بنظر میرسد که با توجه به سطح فرهنگ مردم آن زمان تنها مجازاتهای سنگین, برای جرائمی هر چند کم اهمیت, میتوانسته موجبات ارعاب کسانی که بالقوه مستعد ارتکاب جرم بوده اند را فراهم ساخته و نظم جامعه را تضمین نماید

در خصوص غیر الهی بودن قوانین حمورابی یاد آور شویم که نقش شاماش یا شمس خداوند عدالت و آفتاب, بطوریکه از مقدمه قانون حمورابی بر میاید, محدود به این امر بوده که وجود حمورابی را بنور عدالت روشن ساخته است(1) و علی القاعده و صرف نظر از برخی موارد استثنائی (2) جرائم پیش بینی شده در قانون حمورابی از آنجهت که به حقوق خداوند متعددی که مورد پرستش مردم آن روزگار بوده و با به مقدسات مذهبی آسیب وارد میکرده مورد توجه قرار نگرفته است, لذا , از دیدگاه حمورابی جرم فعل و یا ترک فعلی است که به ضرر اجتماع , فرد یا افراد آن بوده و نظم جامعه را مختل سازد. بطوریکه ملاحظه میشود این همان تعریفی است که امروزه از جرم در بسیاری از کشورهای جهان ارائه میگردد

در تائید مطلب اخیرالذکر شاید بهتر باشد به سخنان خود او درباره منشاء قوانینش توجه کنیم: حمورابی پادشاه احسان _ آن کسیکه آفتاب به وی قانون حقیقت را بخشیده من هستم, کلمات من در خور توجه است, اعمال من بی نظیر است; شادمانی حمورابی در مقابل قوانینی که از خود به یادگار گذاشته ظاهرا بیش از دلبستگی ناپلئون بنا پارت(3) به قوانین و کدهائی بوده که به دستور وی در آغاز قرن نوزدهم در فرانسه تدوین گردیده است. قوانین حورابی نه تنها باید تصویری از عدالت این پادشاه عدالت کمتر را به آیندگان ارائه دهد: بگذارید هر ستمدیده و مظلومی بخاطر هر نوع گرفتاری که دارد در مقابل تصویر من بنام یک پادشاه عادل و دادگر قرار گیرد, بگذارید این سنگ نوشته را که یادگار من است بخوانند; بلکه باید موجبات رضای مردوک خدای بزرگ بابل را نیز فراهم ساخته و او را خشنود سازد: اوست (حمورابی) که قلب ماردوک خداوند خود را شادمان ساخته و اوست که سعادت و خوشبختی را برای همیشه به مردم ارزانی داشته است;.(1)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تبیین رابطه بین نقش جنسیتی مردانه و زنانه ب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تبیین رابطه بین نقش جنسیتی مردانه و زنانه با رشته تحصیلی در دانشجویان پسر در pdf دارای 131 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تبیین رابطه بین نقش جنسیتی مردانه و زنانه با رشته تحصیلی در دانشجویان پسر در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تبیین رابطه بین نقش جنسیتی مردانه و زنانه با رشته تحصیلی در دانشجویان پسر در pdf

چکیده

فصل اول

کلیات پژوهش;

مقدمه

بیان مساله

ضرورت و اهمیت پژوهش

هدف پژوهش

سوالات پژوهش

فصل دوم

پیشینه پژوهش;

هویت جنسی

پیدایی هویت جنسی

نظریه طرحواره جنسی

نقش یابی جنسی در اوایل کودکی

تاثیرات ژنتیکی بر نقش یابی جنسی اوایل کودکی

تاثیرات محیطی بر نقش یابی جنسی اوایل کودکی

1-خانواده

2- معلمان

3- همسالان

4- تلویزیون

هویت و رفتار جنسی در اواسط کودکی

تاثیرات فرهنگی بر نقش یابی جنسی در اواسط کودکی

نقش یابی جنسی در نوجوانی

هویت جنسی در میان سالی

کلیشه ها یا تصورات قالبی جنسیتی چیست؟

تصورات قالبی جنسی

عقاید و رفتارهای قالبی مربوط به جنسیت در اوایل کودکی

عقاید جنسیت کلیشه ای در اواسط کودکی

تصورات قالبی و کلیشه در مورد زنان

ویژگی های جنس زن

ویژگی های جنس مرد

دیدگاه های کلیشه ای راجع به مردان

تغییرات نقش های مردان

عوامل موثر در تقویت تفاوت های زن و مرد

تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی

نحوه برخورد با فشارهای روحی و عصبی

تفاوت های مرد و زن در کمک کردن به دیگران

طرحواره

نظریه طرحواره جنسیتی

سازماندهی طرحواره های جنسیتی

رشد طرحواره جنسیتی

زنان و اقلیت های قومی

حضور کونگ زنان در عرصه های مدیریتی

1- عدم خود باوری زنان

اما برگردیم به داخل خانواده ها

2- مسئولیت های خانه

اما وجود نگاه های سنتی

آیا زنان میتوانند رهبر باشند

زنان، جرم، خلافکاری

شیوه های سنجش مردانگی و زنانگی

مقیاس های نقش جنسیت مردانه (GM) و نقش جنسیت زنانه (GF)

شکل گیری مقیاس;

تفسیر نمره های مقیاس GF, GM;

فصل سوم

روش شناسی پژوهش;

طرح تحقیق

جامعه آماری

نمونه آماری

روش نمونه گیری

ابزارهای پژوهش

مقیاس های نقش جنسیت مردانه (GM) و نقش جنسیت زنانه (GF)

پایایی و اعتبار

فصل چهارم

نتایج

الف: توصیف داده های آماری

ب: تحلیل آماری داده ها

فصل پنجم

بحث در نتایج

محدودیت ها

پیشنهادات

منابع

پیوست

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تبیین رابطه بین نقش جنسیتی مردانه و زنانه با رشته تحصیلی در دانشجویان پسر در pdf

1- وندر زندن. جیمز ویلفرید. روان شناسی رشد (1و2) ترجمه دکتر حمزه گنجی (1384) نشر ساوالان

2- پاملا آبوت. کلر والاس. جامعه شناسی زنان. ترجمه منیژه نجم عراقی (1380) نشر نی

3- برنارد. جسی شرلی. (1903) دنیای زنان. ترجمه شهرزاد ذوفن (1384) نشر اختران

4- شرفی. محمد رضا. (1380) جوان و بحران هویت. انتشارات سروش

5- برک. لورا ای (2001) روانشناسی رشد (از لقاح تا کودکی) ترجمه یحیی سید محمدی (1381) نشر ارسباران

6- برک. لورا ای. (2001) روانشناسی رشد (ز نوجوانی تا پایان زندگی) ترجمه یحیی سید محمدی (1381) نشر ارسباران

7- گراهام جان. رابرت (1940) راهنمای MMPI-2 ارزیابی شخصیت و آسیب شناسی روانی به پیوست: پرسشنامه ها و تمامی کلید ها. ترجمه حمید یعقوبی. موسی کامی (1379) انتشارات ارجمند

8-گولومبوک. سوزان(1377) رشد جنسیت. ترجمه مهرناز شهر آرای. انتشارات ققنوس

9- بنده زاده. خسرو (1382) هم برابری زن و مرد. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

10- مجد. محمد (1381) انسان در دو جلوه: روانشناسی  زن و مرد. موسسه فرهنگی انتشارات مکیال

هویت جنسی

هر یک از ما بزرگسالان هویت جنسی داریم. تصویری از خودمان به صورت فردی که ویژگی های مردانه یا زنانه دارد. پژوهشگران در اواسط کودکی میتوانند از کودکان بخواهند خودشان را طبق صفات شخصیت، ارزیابی کنند و به این طریق هویت جنسی آنها را تعیین کنند. افراد پاسخ های بسیار متفاوتی میدهند. کودک یا بزرگسالی که هویت مردانه دارد، در مواردی که به طور سنتی مردانه انگاشته میشوند مثل خود بسندگی، جاه طلبی و نیرومندی، نمرات بالایی می گیرند و در مواردی که به طور سنتی زنانه محسوب می‌شوند مانند با عاطفه، صدای لطیف و گشاده رویی، نمره کمتری کسب میکنند. کسی که هویت زنانه دارد، درست بر عکس مورد فوق است. اگر چه اکثر افراد خود را در قالب نقش جنسی در نظر می گیرند، اقلیت هایی هم وجود دارند (مخصوصاً در زنان) که از نوعی هویت جنسی به نام دو جنسیتی برخوردار هستند. آنها هم در ویژگی های مردانه و هم زنانه، نمرات بالایی کسب میکنند. (بم ، 1974؛بولدیزار،1991، به نقل از برک لورا ای ،2001)

هویت جنسی پیش بینی خوبی برای سازگاری روانی است. کودکان و بزرگسالان دارای هویت مردانه و دو جنسیتی، عزت نفس بالاتری دارند، در حالی که افراد دارای هویت زنانه اغلب خود را دست کم می گیرند شاید به این علت که خیلی از صفات زنانه در جامعه ما چندان ارزشمند محسوب نمیشوند. افراد دو جنسیتی از لحاظ رفتاری، سازش پذیرتر هستند. مثلاً بسته به شرایط میتوانند استقلال مردانه یا عطوفت زنانه نشان دهند.(تیلوروهال، 1982،به نقل از برک لوراای ، 2001). پژوهش درباره دو جنسیتی حاکی است که کودکان میتوانند آینده ای از ویژگی های مثبت را که به طور سنتی به هر یک از دو جنس وابسته شده اند، اکتساب کنند- گرایشی که میتواند به آنها کمک کند تا به توانایی خود پی ببرند. (برک لورا ای ، 2001)

 پیدایی هویت جنسی

طبق نظریه یادگیری اجتماعی، رفتار قبل از ادراک خویشتن روی میدهد. کودکان پیش دبستانی ابتدا از طریق سرمشق گیری و تقویت، پاسخ های نقش جنسی را فرا می گیرند و بعد، این پاسخ ها را در عقاید جنسی نسبت به خودشان سازمان میدهند

در مقابل نظریه شناختی- رشدی جهت رشد هویت جنسی را به صورت دیگری در نظر می گیرد. کودکان در سال های پیش دبستانی ابتدا از دائمی بودن جنسیت خود، درک شناختی کسب میکنند. به عبارت دیگر، آنها ثبات جنسیت را پرورش میدهند، بدین معنی که می فهمند حتی اگر لباس، آرایش مو و فعالیت های بازی تغییر کنند، جنسیت ثابت می ماند. بعد این دیدگاه را برای هدایت کردن رفتارشان بکار میبرند و ترجیح دادن فعالیت های مرتبط با جنسیت به دنبال آن پدیدار میشود. (کلبوگ،1996 به نقل از برک اورا ای ،2001)

پژوهش حاکی است که ثبات جنسیت تا پایان سال های پیش دبستانی، در اغلب کودکان وجود ندارد، همان زمانی که کودکان میتوانند تکالیف نگهداری پیاژه ای را انجام دهند.(دیسی و کالاگر،1991،منبع فوق) وقتی که آرایش مو و لباس عروسکی را در مقابل چشمان یک کودک زیر 6 سال تغییر میدهند او اصرار می ورزد که جنسیت عروسک هم تغییر یافته است (مک کوناکی،1996،همان منبع)و زمانی که از دختر بچه ها پرسیدند: وقتی بزرگ شدید میتوانید پدر باشید؟ یا اگر بخواهید می توانید پسر شوید؟ جواب دادند. بله.(اسلابی و فری ، 1975 همان منبع)

با این حال، تا رسیدگی شناخت تنها علت عملکرد ضعیف کودکان پیش دبستانی در تکالیف ثبات جنسیت نیست. این عملکرد ضعیف حاصل تجربه اجتماعی محدود نیز هست. مخصوصاً نداشتن فرصت آموختن درباره تفاوت اندام های تناسلی مرد و زن. در خیلی از خانواده های کشورهای غربی کودکان پیش دبستانی اعضای خانواده جنس مخالف را به صورت برهنه نمی بینند. بنابراین آنها فقط با توجه به اطلاعات محدودی که دارند، مانند نحوه لباس پوشیدن و رفتار کردن هر جنس، مردان و زنان را از یکدیگر تشخیص می دهند. کودکان 3 ساله ای که از تفاوت های تناسلی آگاه هستند، معمولاً به سوال های ثبات جنسیت، پاسخ درست میدهند. (بم، 1989، به نقل از برک لورا ای ، 2001)

در حال حاضر، پژوهشگران درباره اینکه چگونه ثبات جنسیت به شکل گیری نقش جنسی کمک میکند اتفاق نظر ندارند. اما آنها میدانند که وقتی کودکان فکر کردن درباره نقش های جنسی را آغاز میکنند طبقاتی را در مورد جنسیت تشکیل میدهند که خود انگاره و رفتار نقش جنسی را تقویت میکنند

 نظریه طرحواره جنسی

نظریه طرحوارهجنسی یک نوع رویکرد پردازش اطلاعات به نقش یا بی جنسی است که ویژگی های یادگیری اجتماعی و شناختی- رشدی را ترکیب میکند. این رویکرد، تاکید دارد که فشارهای محیطی و شناخت های کودکان با هم به شکل گیری نقش جنسی کمک میکنند.(مارش،1993؛مارتین و هالورسو، 1987 به نقل از منبع فوق) کودکان از همان سنین اولیه. به توصیه های دیگران پاسخ میدهند و ترجیحات و رفتارهای کلیشه ای جنسیت را از آنها می آموزند. آنها در عین حال، تجربیات خود را در طرحوارهجنسی یا طبقات مردانه و زنانه، سازمان میدهند و از آنها برای تعبیر کردن دنیای خود استفاده میکنند. کودکی که می گوید «فقط پسر ها میتوانند دکتر باشند» یا «آشپزی کار دخترهاست» طرحواره های جنسی شکل یافته ای دارد. به محض اینکه کودکان پیش دبستانی بتوانند جنسیت خود را بنامند، طرحوارههای جنسی متناسب با آن را انتخاب میکنند و آنها را در مورد خودشان بکار می برند. در نتیجه ادراک خویشتن آنها نقش جنسیت را جذب میکند و طرحواره جدیدی میشود که آن را برای پردازش اطلاعات و هدایت رفتارشان بکار میبرند

با توجه به مثال شکل ببینیم چگونه این شبکه طرحوارههای جنسی، ترجیحات و رفتارهای کلیشه ای جنسیت را تقویت میکند. ماندی، دختر بچه 3 ساله یاد گرفته است که عروسک ها مال دختر ها و کامیون ها مال پسر هاست. او ضمناً میداند که دختر است. ماندی برای اینکه تصمیم بگیرد چگونه رفتار کند، این اطلاعات را بکار می گیرد. چون طرحوارههای او باعث میشوند نتیجه بگیرد که «عروسک ها مال من هستند» وقتی عروسکی را به او میدهند، به آن نزدیک میشود. آن را کاوش میکند و اطلاعات بیشتری را درباره آن می آموزد. در مقابل، او با دیدن کامیون، با استفاده از طرحوارههای جنسی خود نتیجه می گیرد که «کامیون ها مال من نیستند» پس ازاین اسباب بازی « نا متناسب با جنسیت» دوری می جوید. طرحواره های جنسی به قدری قدرتمند هستند که وقتی کودکان می بینند دیگران به صورت نا هماهنگ با جنسیت رفتار میکنند، اغلب نمیتوانند این اطلاعات را به یاد آورند یا آن را طوری تعریف می کنند تا متناسب با جنسیت شود. (لی بن وزیکنورلا، 1993؛زیکنورلا ولی ین، 1984، به نقل از برک لورا ای ،2001)

 نقش یابی جنسی در اوایل کودکی

فرایند پرورش یافتن نقش های جنسی یا ترجیحات و رفتارهای مربوط به جنسیت که جامعه پسند هستند نقش یابی جنسی نامیده میشود. از همان سال های اولیه پیش دبستانی، نقش یابی جنسی در حال شکل گیری است. در کلاس ها، کودکان گرایش داشتند با همسالان هم جنس خود بازی و روابط دوستانه برقرار کنند. دخترها بیشتر وقت خود را به بازی خانه داری و نقاشی می گذراندند در حالی که پسر ها بیشتر به ساختمان سازی با مکعب های چوبی، نجاری و بازی فعال می پرداختند

طبق نظریه روان کاوی، عقاید و رفتارهای قالبی درباره جنسیت، مانند سایر معیارهای اجتماعی و اختیار میشوند از طریق همانند سازی با والد هم جنس. اما نظریه فروید همان گونه که در زمینه ی اصول اخلاقی مشکل داشت، در توجیه نقش یابی جنسی هم مشکل دارد. پژوهش نشان میدهد که والد هم جنس فقط یکی از عوامل موثر در شکل گیری نقش جنسی است. والد جنس مخالف، همسالان، معلمان، و محیط اجتماعی در کل نیز با اهمیت هستند. نظریه یادگیری اجتماعی با تاکیدی که بر شکل گیری و تقویت دارد و نظریه شناختی- رشدی که بر کودکان به عنوان متفکران دنیای اجتماعی شان تاکید میکند، رویکرد های اصلی به شناخت نقش یابی جنسی هستند ولی هیچ کدام از این دو نظریه به تنهایی رضایت بخش نیستند. در نتیجه، دیدگاه سومی که عناصر هر دو گرایش فوق را ترکیب میکند و نظریه طرحوارهنامیده میشود، محبوبیت کسب کرده است. (برک لورا ای،2001)

تاثیرات ژنتیکی بر نقش یابی جنسی اوایل کودکی

النور مکوبی (1990)معتقد است که تفاوت های هورمونی بین مردان و زنان، برای نقش یابی جنسی، پیامد های مهمی دارد. در آغاز هورمون ها بر سبک های بازی تاثیر می گذارند و موجب حرکات خشن و پر سر و صدا در بین پسر ها و اعمال آرام و لطیف در میان دختر ها میشوند. جداً زمانی که کودکان تعامل با همسالان را آغاز میکنند، هم بازی های هم جنسی را ترجیح میدهند که تمایلات و رفتارهای آنها همانند خودشان باشند. دختر ها در سال های پیش دبستانی به طور روز افزونی دخترهای دیگری را جستجو میکنند و دوست دارند دو نفری بازی کنند زیرا که هر دو فعالیت های آرام را ترجیح میدهند و پسر ها گروه بازی بزرگتر با پسر ها را ترجیح میدهند که دوست دارند مانند آنها بدوند، بالا بروند، کشتی بگیرند و مشت زنی کنند

کودکان در 4 سالگی، سه برابر بیشتر از هم بازی های جنس مخالف، با هم بازی های جنس موافق به سر می برند. در 6 سالگی، این نسبت 11 به 1 میشود.(بنن سون، آپوستولریس، وپارناس؛ مکوبی و ژاکلین، 1987 به نقل از برک لورا ای 2001) با این حال باید مراقب باشیم که بیش از حد روی نقش وراثت در نقش یابی جنسی تاکید نکنیم

تاثیرات محیطی بر نقش یابی جنسی اوایل کودکی

شواهد قابل توجهی نشان میدهند که تاثیرات خانوادگی، ترغیب معلمان و همسالان و الگو های موجود در محیط اجتماعی گسترده تر، با هم ترکیب میشوند تا نقش یابی جنسی را در اوایل کودکی ایجاد کنند. (برک لورا ای،2001)

1-خانواده

در همان آغاز تولد، والدین برداشت های متفاوتی در مورد فرزندان دختر و پسر خود دارند. خیلی از والدین می گویند که دوست دارند فرزندان شان با اسباب بازی های «متناسب با جنسیت» بازی کنند و معتقدند که پسر ها و دخترها را باید به صورت متفاوتی بار آورد. والدین تمایل دارند که پیشرفت، رقابت و کنترل هیجان را برای پسر ها مهم بدانند و رفتار صمیمانه و «خانم مآبانه» و نظارت بر رفتار را برای دخترها با اهمیت بدانند. (بروکس – گان ،1986؛ترنروگراوی،1995 به نقل از منبع فوق)

این اعتقاد در عمل به شیوه های فرزند پروری منتقل میشوند. پدر ها و مادر ها گرایش دارند برای پسر ها تفنگ، ماشین و توپ فوتبال بخرند و برای دختر ها عروسک، سرویس چای خوری و طناب بازی تهیه کنند و این اسباب بازی ها شیوه های بازی متفاوتی را ترغیب میکنند. از این گذشته، والدین خیلی از رفتارهای جنسیتی را به طور فعال تقویت میکنند. برای مثال، زمانی که پسر آنها ماشین بازی میکند یا سعی میکند اسباب بازی های بچه های دیگر را بگیرد، واکنش مثبت نشان میدهند. در مقابل، معمولاً فعالیت های بازی دختران خود را هدایت میکنند، به آنها یاری میدهند و مشارکت در کارهای خانه را ترغیب میکنند.(لیتون ورومنی، 1991 به نقل از برک لورا ای 2001) علاوه بر این والدین با پسر ها و دخترهای پیش دبستانی به صورت متفاوتی گفتگو میکنند. مادر ها، هنگام صحبت کردن با دخترها غالباً هیجان ها را می نامند و از این رو به آنها می آموزند که از احساس های دیگران مطلع باشند. در مقابل آنها معمولاً هیجان ها را برای پسر ها توضیح میدهند و به علت ها و پیامد های هیجان ها اشاره میکنند و به این طریق تاکید میکنند که کنترل کردن ابراز هیجان اهمیت دارد. (سروانستس و کالانان، 1998 به نقل از منبع فوق)این عوامل بر یادگیری نقش جنسی کودکان تاثیر مهمی دارند، زیرا والدینی که آگاهانه از رفتار کردن به این شیوه ها خودداری میکنند، دارای فرزندانی هستند که نقش یابی جنسی را به خوبی پرورش نداده اند سایر اعضای خانواده نیز در نقش یابی جنسی دخالت دارند. برای مثال کودکان پیش دبستانی ای که خواهر و برادر های جنسی مخالف دارند، از فرصت های بیشتری برای مشارکت در بازی با «جنس مخالف» برخوردار هستند. در هر دو صورت، از بین دو جنس، نقش یابی جنسی در پسر ها، آشکار تر است. یک دلیل آن، این است که والدین- مخصوصاً پدرها – بازی با جنس مخالف را در پسر های خود کمتر از دختران شان تحمل میکنند. اگر پسر آنها مثل سوسول رفتار کند بیشتر نگران میشوند تا دخترشان مانند یک پسر آتش پاره. (گروای ،ترنروهایند،1995؛لیتون ورامنی،1991 به نقل از برک لورا ای 2001)

2- معلمان

علاوه بر والدین، معلمان نیز نقش یابی جنسی را در کودکان ترغیب میکنند. دختر ها مانند زمانی که در خانه هستند، در کودکستان نیز بیشتر ترغیب میشوند در فعالیت هایی مشارکت کنند که بزرگتر ها آنها را تسلیم کرده اند. غالباً میتوان آنها را دید که دور معلم جمع شده اند و از رهنمود های او برای مشارکت در یک فعالیت پیروی میکنند. رد مقابل پسر ها غالباً مناطقی از کلاس را انتخاب میکنند که معلمان کمتر در آنجا حضور و دخالت داشته باشند.(کارینتر،1983 به نقل از همان منبع) در نتیجه پسر ها و دختر ها، رفتارهای اجتماعی بسیار متفاوتی را تجربه میکنند. اطاعت و درخواست کمک در موقعیت هایی که بزرگتر ها آنها را تنظیم کرده اند، بیشتر دیده میشود. در حالی که جسارت، رهبری و استفاده خلاق از مواد، در موقعیت های سازمان نیافته بیشتر مشاهده میشود

3- همسالان

 اعضای گروه هم جنس کودکان، عقاید و رفتارهای کلیشه ای جنسیتی را تقویت میکنند. در 3 سالگی کودکان هم جنس با تحسین کردن کودک هم سنی که رفتار متناسب با جنسیت دارد و تقلید کردن از او یا پیوستن به او، یکدیگر را برای بازی مخصوص جنسیت شان، به صورت مثبت، تقویت میکنند. در مقابل، وقتی که کودکان پیش دبستانی به فعالیت های « نا متناسب با جنسیت» می پردازند مثل زمانی که پسر ها با عروسک بازی میکنند یا دختر ها با ابزار نجاری، از جانب همسالان مورد انتقاد قرار می گیرند. پسر ها مخصوصاً نمی توانند بازی با جنس مخالف را در بین همسالان خود تحمل کنند. (فالگوت، 1984 به نقل از همان منبع)ند، حتی زمانی که به فعالیت های مردانه مشغول باشد، توسط سایر پسر ها طرد میشود. کودکان در گروه های هم سالی که از نظر جنسیت جا سازی شده اند، شیوه های نفوذ اجتماعی متفاوتی را پرورش میدهند. پسر ها برای برخورد با همسالان، اغلب به امر و نهی، تهدید، فشار بدنی متوسل میشوند. در حالیکه دختر ها، به درخواست مودبانه، قانع سازی، رضایت تاکید می ورزند. این راهبرد ها در مورد سایر دخترها موثر واقع میشوند نه در مورد پسر ها که به راهبرد های ملایم و با وقار دختران چندان توجهی نمی کنند. (لی پر، 1994، لی پر ، تنن بام،شیفر1999 به نقل از همان منبع).در نتیجه یکی از دلایلی که دخترها از تعامل با پسرها خودداری میکنند این است که ارتباط داشتن با یک شریک اجتماعی بی اعتنا را خیلی تقویت کننده نمی دانند

4- تلویزیون

 تلویزیون منبع قدرتمند دیگری برای کلیشه های جنسیتی است. زنان در برنامه های تلویزیونی کمتر از مردان ظاهر میشوند و فقط یک چهارم تا یک سوم نقش ها را برعهده دارند. این روز ها زنان را بیشتر به صورتی نشان میدهند که در مشاغل گوناگون درگیر هستند،(آلان و کولتران، 1996 به نقل از همان منبع) اما در مجموع، باز هم آنها را به صورت جوان، جذاب، عاطفی و قربانی شده و در موقعیت های رومانتیک و خانوادگی به تصویر می کشند. در مقابل مردان را به صورت مسلط و قدرتمند نمایش میدهند. کلیشه سازی جنسیت، مخصوصاً در برنامه های تفریحی برای کودکان، چشمگیر است. برای مثال، شخصیت های زن، دنباله روهای خوشگل و معصوم اند.(هوستون و همکاران، 1992 به نقل از همان منبع) به طوری که تلویزیون نشان میدهد محیط های روز مره کودکان موارد متعددی از رفتارهای کلیشه شده جنسیت را شامل میشود

هویت و رفتار جنسی در اواسط کودکی

هویت های نقش جنسی پسر ها و دخترها، در اواسط کودکی مسیر های متفاوتی را دنبال میکنند. پسر ها از کلاس سوم تا ششم، همانند سازی خود را با صفات شخصیت مردانه تقویت میکنند، در حالی که همانند سازی دخترها با صفات زنانه کاهش می یابد. گر چه دخترها هنوز هم به سمت زنانگی گرایش دارند خود را به صورت افرادی که برخی از ویژگی های «جنس مخالف» را داراست، توصیف میکنند (سربین، پولیشا و گولکو 1993 به نقل از برک لورا ای 2001). این تفاوت در فعالیت های کودکان نیز مشاهده میشود. گر چه پسر ها معمولاً فعالیت های مردانه را دنبال میکنند و دخترها احساس میکنند آزاد هستند که انتخاب های بیشتری را تجربه کنند. آنها علاوه بر آشپزی، خیاطی و بچه داری به تیم های ورزشی سازمان یافته ملحق میشوند، پروژه های عملی می گیرند و در حیاط خلوت دژ می سازند

والدین برای تبعیت پسر ها از نقش جنسی اهمیت زیادی قائل اند. گروه های همسال نیز به پسر ها فشارمی آورند که از نقش جنسی مردانه تبعیت کنند. دختری که رفتار پسرانه دارد میتواند بدون از دست دادن مرتبه خود در بین همسالان دختر، خود را قاطی فعالیت های پسرها کند، اما پسری که با دختر ها قاطی میشود، مورد تمسخر و طرد قرار می گیرد. سرانجام اینکه شاید دختر های دبستانی پی می برند که جامعه امتیازات بیشتری برای ویژگی های مردانه قایل است. در نتیجه آنها می خواهند برخی از فعالیت ها و رفتار هایی را که با نقش جنسی با ارزشتر ارتباط دارند امتحان کنند. (برک لورا ای ،2001)

 تاثیرات فرهنگی بر نقش یابی جنسی در اواسط کودکی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله عوامل مؤثر بر انگیزش کارکنان آموزش و پرورش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله عوامل مؤثر بر انگیزش کارکنان آموزش و پرورش از دیدگاه مدیران آموزش و پرورش در pdf دارای 109 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله عوامل مؤثر بر انگیزش کارکنان آموزش و پرورش از دیدگاه مدیران آموزش و پرورش در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله عوامل مؤثر بر انگیزش کارکنان آموزش و پرورش از دیدگاه مدیران آموزش و پرورش در pdf

چکیده

فصل اول

کلیّـات تحقیق

مقدمه

بیان مسئله

سؤال پژوهش;

هدف های تحقیق

فرضیه های تحقیق

اهمیت و ضرورت تحقیق

متغیرهای تحقیق و تعاریف نظری و عملیاتی واژه ها

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

تعریف مدیریت

انگیزش;

عوامل مؤثر در انگیزش

انگیزش وطراحی سیستم پاداش مؤثر

بررسی جوانب مختلف انگیزش کارکنان در سازمان

مقدمه

نگرش های مرسوم به انگیزش در سازمان

الگوهای سنتی

الگوی روابط انسانی

الگوی منابع انسانی

متغیرهای مؤثر در انگیزش کارکنان

الگوی عمومی انگیزش بر انگیزش در مدیریت

روش هـا

انتظارات و دستاوردها

ویژگی های فردی

ویژگی های شغل

ویژگی های موقعیت کاری

متغیرهای مؤثر در انگیزش

ویژگی های فردی انگیزش;

سلسله مراتب نیازها

الف- نیازهای فیزیولوژیکی

ب- نیاز به امنیت

ج- نیاز به تعلق و عشق (نیازهای اجتماعی)

د- نیاز به احترام و تکریم

و- نیاز به خودیابی

نظرات اتکینسون و مک کلاند

1- ویژگی های شغلی انگیزش;

نظریه دو عاملی انگیزش

2- ویژگی های موقعیت کاری

نظریه دو عاملی انگیزش

فرهنگ سازمانی

محیط محاور کاری

برخورد با آثار نامطلوب به جای مانده بر رفتار

اصلاح رفتار

روش های اصلاح رفتار

برای اصلاح کردن رفتار عملاً چه باید کرد؟

دستورهایی برای اصلاح رفتار

دستورهایی برای استفاده از روش های اصلاح رفتار دستور

چگونگی ارتباط گروه و ایجاد انگیزش;

حجم گروه

رقابت گروه ها با هم ورقابت بین گروهی

موقعیت

روابط ایستا و پایدار

انحرافات اجتماعی و نقش آن برانگیزش کارکنان در سازمان

مفهوم تشویق و تنبیه در منابع انسانی

انگیزه ها و کوششهای انسان

انگیزه های فیزیولوژیایی

انگیزه های فیزیولوژیایی در سطح بقای نفس;

انگیزه های گرسنگی ، تشنگی و خواب

انگیزه امنیت و احتراز از درد

انگیزه جنسی

انگیزه تحریک و فعالیت

انگیزه های فیزیولوژیایی در سطح تحقق نفس;

انگیزه های روانی

1-نظم ، فهم ، و پیش بینی

2-انگیزه کفایت ، شایستگی ، و امنیت

3- انگیزه محبت و وابستگی

4- انگیزه عزت نفس ، ارزش داشتن ، و همسان سازی

5- انگیزه تعلق ، پذیرش ، و تایید

6- انگیزه ارزش ، معنی ، هدف و امید

انگیزه های روانی در سطح تحقق نفس;

1-رشد و بکار گرفتن استعداد های بالقوه و ظهور خود خلاق

2-یافتن رضایت خاطر فزاینده

3-شخص خود شدن

انگیزه های اجتماعی ( نیروهای اجتماعی در انگیزش )

انگیزه های ناخودآگاه

انگیزش و رفتار

فعالیت و برانگیختگی

گزینندگی انگیزشی

مراحل  انگیزشی

الگوهای انگیزشی و سبک زندگی

فشارهای روانی

ناکامی

تعارض;

فصل سوم

تعیین روش تحقیق جامعه مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری در تحقیق

روش تحقیق

روش آماری مربوط به فرضیه

فصل چهارم

یافته ها وتجزیه و تحلیل دادها

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری بحث و نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله عوامل مؤثر بر انگیزش کارکنان آموزش و پرورش از دیدگاه مدیران آموزش و پرورش در pdf

ایرتاش – محمد علی – مقایسه نظریات کارکنان و مدیران دانشگاه تربیت معلم تهران درباره انگیزه های کاری کارکنان تهران – مجله دانش مدیریت 1378 سال دوازدهم شماره

آزاد – حسین – 1382 – آسیب روانی 2 – انتشارات بعثت – تهران

 آزاد – حسین – 1382 – آسیب روانی 2 – انتشارات بعثت – تهران

دلاور – علی – 1379 – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات رشد – تهران

دلاور – علی 1380 – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات رشد – تهران

ساعتچی – محمد – 1369 – تئوری کسب انگیزه و ایجاد تغییرات مطلوب در شخصیت – مرکز آموزش مدیریت دولتی – تهران

کوکلان – حمید – 1378 – رفتارسازمانی و روابط انسانی – انتشارات دانشگاه تهران – تهران – چاپ پنجم

علاقه بند – علی – 1379 – مدیریت رفتار سازمانی و کاربرد منابع انسانی – انتشارات امیرکبیر – تهران

نائلی – علیرضا 1380 – مدیریت آموزش و رفتار سازمانی – انتشارات دانشگاه اهواز – اهواز

وکیلی – سلید – 1375 – بررسی تفاوت نگرش مدیران و کارکنان نسبت به عوامل انگیزش –  پایان نامه کارشناسی ارشد – تهران

تعریف مدیریت

مدیریت به معنای فرآیند استفاده بهینه از منابع در جهت تحقق اهداف، اینک به یک رکن بی بدیل و غیر قابل انکار در عرصه اجتماع و اقتصاد –حتی سیاست و فرهنگ- تبدیل شده است

مدیریت در دو سده اخیر جایگاه خود را به صورت تصاعد هندسی روبه ارتقاء یافته است.از قرن نوزده به بعد که مدیریت وارد نظام های آکادمیک و سیستم های آموزشی شد، بحث های جدّی و مفصلی پیرامون تعریف مدیریت میان اندیشمندان رشته های مختلف در گرفت.اما مرور زمان و اهمیت نقش این اصل مهم در عرصه های اجتماع –به ویژه حوزه اقتصاد- و تولد نظریه های جدید، مقام رفیعی به مدیریت داد تا جایی که امروزه، مدیریت را کلیدی تر و مهم تر از عامل پول و منابع اولیه در فرآیند اقتصاد تلقی می کنند.زمانی بر سر علم یا هنر بودن مدیریت، جدل ها در گرفت.گروهی بر این باور بودند که مدیریت،فقط هنر است و بر این ادعای خود شواهد تاریخی بسیار در خلق تمدن ها ارئه کرده اند، که البته هیچکدام دلیلی بر حذف آموزش درچنین فرآیندی به حساب نیامده اند.گروهی نیز با تبیین اصول و مبانی فراگیر و جهان شمول، مدیریت را دانش تلقی کردند.دانشی که دارای مبانی تئوریک و اصول و بنیان های ثابت و تعریف شده و فنون و رویه های مشخص اجرایی است.اینک پس از حدود یک قرن مجادله غالب محققان و اندیشمندان این عرصه،مدیریت،را هم علم و هم هنر می دانند و بر این مسئله تأکید دارند که وجود توانمندی های ذاتی و غیر اکتسابی در افراد مدیر، شرط لازم است اما هرگز در دنیای پیچیده و در حال تغییر کافی به نظر نمی رسد

لذا بخش مهم مهارت های مدیران از طریق کسب دانش و اطلاعات فنی مدیریت بدست می آید و لذا درجواب آنهایی که موفقیت مدیران مدیریت نخوانده را دلیلی بر هنر بودن مدیریت تلقی می کنند باید گفت چنین مدیرانی-اگر واقعاً وجود داشته باشند- در صورت دسترسی به دانش مدیریتی قطعاً به موفقیت های چند برابر دست می یابند

علاوه بر چالش پیرامون علم و هنر بودن مدیریت،در یک مقطع، دانش و فن بودن مدیریت نیز به چالش کشیده شد و نیز علم یا فلسفه بودن آن.برخی نیز مستقل بودن مدیریت به عنوان یک دانش را مورد تردید قرار دادند.اما اکنون پس از گذشت چندین دهه بحث و گفتگو و تردید و پاسخگویی،غالب صاحب نظران این عرصه به این قناعت رسیده اند که مدیریت یک دانش واسطه ای است و به لحاظ گستردگی حوزه کار مدیریت که –تقریباً- همه عرصه های آدمی را در بر می گیرد از یافته های تمام علوم بشری نیز بهره می گیرد.مدیریت از سویی ریشه در بحث های فلسفی دارد و از سویی به علوم سیاسی،اقتصادی،آماری و ریاضی و نیز جامعه شناسی و روانشناسی وابسته است.لذا پذیرش اینکه مدیریت یک دانش بین رشته ای است قابل دفاع به نظر می رسد

در بازنگری پیشینه تولد دانش مدیریت و در دو سده اخیر طی شدن یک مسیر رو به کمال به خوبی خود را نشان می دهد.از نظریه های ماکس وبر،هنری فایول و تیلور که به عنوان پایه گذاران مدیریت کلاسیک اشتهار دارند تا نظریه روابط انسانی و سرانجام نظریه های نوین مدیریتی شامل رویکرد سیستمی و اقتضایی، همه نشانگر حرکت در یک مسیر روبه تکامل است.این حرکت همچنان ادامه یافته است و در حوزه های مختلف به شیوه فنی تر و متمایز،الگوها و رویه های جدیدی را به عالم مدیریت عرضه می کند.از آنجا که همین مسیر، مدیریت در رشته های دولتی،صنعتی،مالی،بازرگانی،بیمه و ; توسعه پیدا کرده است،متناسب با هر یک از عرصه ها،رویکردها و تکنیک های مختلفی ارئه شده که هر کدام در جای خود حائز اهمّیت هستند.این نظریات و فنون جدید بر اساس اهمیتی که برای مؤسسین آن داشته اند از یک زاویه و در یک بخش خاصی از مدیریت،پدید آمده و کوشش کرده اند آن امور را به صورت تخصصی تر مورد توجه قرار دهند.برخی در عرصه برنامه ریزی،تحول ساختار سازمانی،دسته ای در زمینه فرآیندها و نیز بعضی در حوزه منابع انسانی و رفتار سازمانی ارائه طریق داده اند

همانطوری که ملاحظه می شود مدیریت به عنوان یک سیستم دارای ابعاد،ارکان و فرآیند پیچیده ای است

انگیزش

انگیزش یک محرک مهم در سازمان و یکی از عوامل مهم در مدیریت سرمایه های فکری سازمان است.افرادی که در سازمان انگیزه بیشتری دارند،کاراتر و مؤثرتر کار می کنند

انگیزش رابطه بسیار زیادی با رضایت شغلی دارد.فردی که رضایت بیشتری برای انجام کارهای محوله داشته باشد،انگیزه بیشتری نیز برای بهتر انجام دادن آن کار دارد.تاکنون مطالعات بسیار زیادی در مورد انگیزش انجام شده است.در ادامه می خواهیم به چند نمونه از این مطالعات اشاره ای داشته باشیم

سلسله مراتب نیازهای مازلو : تئوری سلسله مراتب نیاز مازلو در سال 1943 ارائه شد که نیازهای انسانی را به پنج طبقه تقسیم می کند.بر اساس تئوری مازلو،هر وقت نیازهای فردی در یک طبقه برآورده می شود،وی برای برآورده ساختن نیازهای خود درسطح بالاتر انگیزه پیدا می کند.این طبقه بندی به شرح ذیل است

نیازهای فیزیولوژیکی : اولین و پایین ترین سطح نیازها می باشد که شامل نیازهای اولیه برای حفظ بقاء نظیر خوراک و جان پناه می باشد

نیازهای ایمنی : سطح دوم نیازها مربوط به نیاز به امنیت،حفاظت و ایمنی در رخدادهای فیزیکی و فردی روزانه می باشد

نیازهای اجتماعی : سومین سطح نیازها مربوط به رفتارهای اجتماعی می باشد و بر این اساس است که افراد تمایل دارند به عنوان بخشی از یک گروه پذیرفته شوند و شامل تمایل به دوست داشتن و عاطفه می باشد

نیاز به کسب شهرت و اعتبار : چهارمین سطح نیازها مربوط به نیاز فردی به احترام،به رسمیت شناختن و پرستیژ و احساس کمال فردی می باشد

نیاز به بروز کلیه توانمندی ها : این سطح،بالاترین سطح نیازهای فردی می باشد.هر فردی تمایل دارد با رشد پیدا کردن و استفاده از توانمندی هایش،از کلیه پتانسیل های خود بهره بگیرد

با ارتقای فرد در سلسله مراتب نیازها،نیازهای رده های بالاتر اهمیت بیشتری برای وی پیدا می کند.همچنین نیازها با توجه به مرحله شغلی،ساختار سازمانی و موقعیت جغرافیایی برای افراد مختلف متفاوت هستند.بعلاوه ممکن است این سلسله مراتب نیازها،در برخی فرهنگ ها کارایی خود را از دست بدهد.ممکن است در برخی فرهنگ ها نیازهای اجتماعی فراتر از نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی قرار گیرند

این تئوری بیان می کند که مدیریت باید نیازهای کارکنان را شناسایی و درک نماید

این کار معمولاً ساده نیست و ممکن است منجر به اتخاذ فرضیات غیر دقیق شود.در هر صورت شناخت نیازهای فردی می تواند به شناخت راه های ایجاد انگیزش در کارکنان کمک نماید

فاکتورهای هرزبرگ : در سال 1950 فردریک هرزبرگ بر روی عوامل تأثیر گذار بر روی عملکرد افراد در محیط کار مطالعاتی انجام داد و به این نتیجه رسید که دو عامل بر روی رضایت شغلی کارکنان در محیط کار اثر گذار است

1 – عوامل بهداشت روانی

2 – عوامل انگیزشی

عوامل بهداشتی بیشتر مربوط به محیط کار می شوند و نه به محیط کار و بایستی در یک سطح مناسبی نگه داشته شوند

عوامل مهم در این قسمت عبارتند از سیاست های سازمانی،کیفیت نظارت،شرایط کاری،ارتباط با همکاران و زیردستان،وضعیت،امنیت شغلی و حقوق.سطح مناسبی از این عوامل برای ممانعت از نارضایتی شغلی ضروری است.افزایش این عوامل از این سطح لزوماً به افزایش رضایت شغلی منجر نمی شود

عوامل مختلف دیگری به عنوان عوامل انگیزشی شناخته می شوند که باعث افزایش رضایت شغلی می شوند

این عوامل عبارتند از موفقیت،به رسمیت شناخته شدن،مسئولیت،رشد،طبیعت کار و شانس پیشرفت

تئوری های X و Y مک گریگور : تمرکز تئوری های مک گریگور بیشتر بر روی رفتار مدیریتی است تا نیازهای کارکنان.بر اساس این تئوری،میزان درک سرپرست از کارکنان،بر روی روشی که وی برای ایجاد انگیزش استفاده می کند ، تأثیر فراوانی دارد.وی دو تئوری در این خصوص ارائه داده است

در تئوری X فرض سرپرست بر این است که کارکنان با کار خود سازگاری ندارند و لذا هر کاری برای فرار از آن انجام می دهد.در چنین مواردی سرپرست کنترل و پایش های نزدیکتر و قوی تر را بر روی کارکنان اعمال می کند و به سختی تفویض اختیار می کند

در تئوری Y برعکس تئوری X کارکنان تمایل به انجام کار و افزایش پذیرش مسئولیت دارند.در این موارد سرپرست آزادی بیشتری به کارکنان داده و تمایل بیشتری به تفویض اختیار دارد

مدیریت بر اساس درکی که از میزان علاقه کارکنان دارد آنها را به انجام کار تحریک می کند

تئوری Z : این تئوری در سال 1980 ارائه شد.در این روش سعی بر آن است با دادن مسئولیت بیشتر به کارکنان و ایجاد احساس تقدیر در آنها،در آنها انگیزه ایجاد گردد.این نظریه بر اساس مدیریت ژاپنی مبتنی بر دخالت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری ها بنا نهاده شده است

تئوری مساوی : این نظریه توسط استیسی آدامز ارائه شده است.بر این اساس در صورتی که کارکنان احساس بی عدالتی در پرداخت ها نسبت به سایر همکاران خود را احساس کنند دچار بی انگیزگی می شوند و بالعکس در صورتی که احساس کنند با توجه به کاری که انجام داده اند،انصاف در مورد آنها رعایت شده است،با انگیزه بیشتری به کار می پردازند.برخی از نشانه های بی انگیزگی در نتیجه عدم رعایت انصاف بین کارکنان عبارتست از خوب کار نکردن، درخواست افزایش حقوق، استعفا، مقایسه خود با دیگر همکاران و توجیه موقتی بودن بی عدالتی می باشد.برای پیاده سازی موفق این تئوری باید درک کارکنان نسبت به مسائل روشن گردد.ابتدا باید موارد بی عدالتی در سازمان شناخته شده و معیارهای ارزیابی عملکرد و پرداخت پاداش برای کارکنان روشن گردد

تئوری تقویت : این تئوری از یک رویکرد هویج و چماق برای ایجاد انگیزش استفاده می کند.چهار استراتژی تقویتی مختلف وجود دارد.تقویت مثبت، تقویت منفی، تنبیه و محو کردن

در تقویت مثبت در صورتی که فرد رفتار مثبت مورد نظر را از خود بروز دهد پاداش برای وی در نظر گرفته می شود.در این استراتژی پاداش فقط در صورت بروز رفتار مورد نظر ارائه خواهد شد و این پاداش نیز بلافاصله پس از بروز این رفتار باید پرداخت گردد.در تقویت منفی در صورتی که رفتار مثبت مورد نظر مشاهده شود، از تحمیل نتایج منفی به فرد جلوگیری به عمل می آید.این روش را گه گاه روش اجتناب نیز می گویند زیرا فرد با انجام کار مورد نظر، از برخورد با نتایج منفی اجتناب می کند.بر خلاف دو استراتژی فوق که برای بروز رفتار مناسب استفاده می شوند، تنبیه برای جلوگیری از بروز رفتارهای نامناسب استفاده می شود.محو کردن نیز در حالتی اتفاق می افتد که فرد رفتار مناسبی از خود بروز دهد در این صورت از نتایج استراتژی های تقویتی رهایی پیدا می کند

عوامل مؤثر در انگیزش

هرگونه نظرجامع درباره پایه های انگیزشی رفتار درسازمان ها باید به ضرورت برچند متغیر که برنفوذ دارند متمرکز شوند

یک نظام طبقه بندی چهار گروه متغیرعمده را سودمند یافته است

1- ویژگی های محیط فردی

2- خصوصیات شغلی

3- خصوصیات محیط کار

4- ویژگی های محیط بیرونی

روشن است که ویژگیهای معینی مانند نگرش فرد بویژه نگرش هایی که فرد با خود به موقعیت کاری آورده است درانگیزش وی مؤثراست

دسته دوم متغیرها که برای تاثیربخشیدن درانگیزش می تواند مورد تعدیل قرارگیرد ویژگی های شغلی است یعنی ماهیت شغل وآنچه که شخص درشغل انجام می دهد درانگیزش اومؤثراست.همچنین اخیراً ازتازگی وشفافیت هدف به عنوان یکی ازعوامل انگیزشی مرتبط با ویژگی های شغلی یاد می کند

متغیرهایی که با ویژگی های محیط کارمربوط است و می تواند آن ها را تغییرداد تادرانگیزش مؤثر واقع شوند،عبارتنداز

1- سرپرست

2- جو و فرهنگ سازمانی

3- نظام پاداش

چهارمین دسته متغیرهایی که می تواند در انگیزش کارکنان مؤثرباشد، محیط بیرونی است. برعکس سه متغیراول کنترل این متغیردردست سازمان نیست.آلن کرولاگ درمقاله خود تحت عنوان “کارکنان خود را برانگیزید” مراحل وروش های انگیزش کارکنان راچنین معرفی می کند

نیازهای کارکنان راشناسایی کنید

این نیازهای می توانندبه صورت زیر باشد

1- پاداش برابر و منصفانه

2- امنیت شغلی

3- پاداش های درونی

4- چالش های کار(کارها و هدف های پرچالش)

وی روش های رسمی انگیزش راچنین برمی شمارد

1- ایجاد سیستم شناسایی واندازه گیری نیازهای کارکنان

2- ایجاد تشویق های کاری

3- پاداش ها

4- ارتقاء و ترفیع

5- تشویق های فصلی

آن فیلد نیز درمقاله خود با عنوان “مدیریت انگیزش  کارکنان” موارد زیر به عنوان نیازهای انگیزشی افراد نام می برد

1- کسب شایستگی فنی

2- کسب شایستگی مدیریتی

3- استقلال در کار

4- امنیت و ثبات

5- خلاقیت و کارآفرینی

6- احساس خدمت

7- چالش های کاری

8- سبک زندگی

انگیزش وطراحی سیستم پاداش مؤثر

تخصیص واعطای پاداش درسازمان بایدبه گونه ای باشدکه حداکثربازده را برای سازمان ممکن سازد

به عنوان اولین قدم دراین راستا،سیستم بایدطوری طراحی گردد که اعطای پاداش، مشروط به عملکرد مؤثرباشد.(منظورازعملکردمؤثر،عملکردی است که درجهت نیل به اهداف سازمان باشد) تنهادراین صورت است که استفاده از این پاداش به عنوان مکانیسمی برای تشویق و ایجاد انگیزه کارسازاست

ازجمله مهمترین اهداف اعطای پاداش ،جذب وحفظ نیروها ،تشویق به حضورمنظم ومرتب در سازمان وترغیب آنهابه عملکرد بهترمی باشد

پاداش هنگامی درنیل به اهداف ،مؤثراست که ازویژگیهای زیربرخوردارباشد

اهمیت : به خاطرتفاوتهای زیاد شخصیتی وسلیقه ای که میان افراد وجود دارد،درعمل نمی توان پاداشی راتعیین کرد که برای همه کارکنان ارزش واهمیت یکسانی داشته باشد.بنابراین کاردرطراحی سیستم پاداش این است که اول این سیستم باید درحد امکان برای تعداد بیشتری از کارکنان جذابیت داشته باشد و دیگراین که پاداش های متنوع وگوناگونی راشامل شود که هرکدام ازآن ها برای عضوی درسازمان ،مهم وبا ارزش باشد

انعطاف : سیستم بایدانعطاف پذیر باشد.به این معنی که باید بتوان مقداریامیزان پاداش رامتناسب با افزایش یا کاهش عملکرد مؤثر،تغییر داد

فراوانی : یکی از مشکلات دراعطای پاداش ،بازده نزولی آن است،یعنی اعطای مکرر یک پاداش باعث کاهش یا ازبین رفتن ارزش واهمیت آن می شود.درصورتی که سیستم پاداش چنین مشکلی نداشته باشد،هراندازه که دفعات اعطای آن بیشترباشد،تاثیربالقوه اش درعملکرد فرد بیشترخواهد شد.بنابراین پاداشی مورد نظر است که بی آنکه ارزش واهمیت خود از دست بدهد،بتوان به دفعات از آن استفاده کرد

آشکاری : پاداشی مؤثراست که برای فرد مشهود وملموس باشد.پاداشی که نمایان باشد،نه تنها درتشویق وایجاد انگیزه درشخص گیرنده پاداش مؤثراست، بلکه به طورمعمول همان احساس وآثارمثبت را درکسانی که شاهد اعطای پاداش هستند نیز به وجود می آورد

توزیع منصفانه : پاداش هایی که کارکنان ازسازمان دریافت می نمایند باید قابل مقایسه باسازمان های دیگرباشد وهمچنین درداخل سازمان نیزباید عادلانه باشد.کارکنان هنگامی سیستم پاداش را درست می دانند که احساس نمایند تبعیضی درتوزیع پاداش میان آنها وسایر کارکنان وجودندارد واشخاص برای کار وعملکرد مشابه ،دریافت مشابه ،دریافت مشابه دارندیاکسانی که دارای بازده برابرند،دریافتشان یکسان است

هزینه مناسب : یکی از نکات بسیارمهم درطراحی هرسیستم  پاداشی ،هزینه هایی است که اعطای پاداش برای سازمان دربردارد.بدیهی است ازنظرسازمان ،پاداش هایی مناسب ترومطلوب ترند که هزینه را می توان به دفعات و به افراد بیشتری اعطاء نمود،درحالی که طبیعتاً این در مورد پاداش های پرهزینه وگرانقیمت ،علمی یا اقتصادی نخواهدبود.درهرحال اگرهدف وانگیزه مهم اولیه در اعطای پاداش ،افزایش کارایی کارکنان ودرنتیجه کاهش هزینه های عملیاتی می باشد،اعطای پاداش های پرهزینه غیرمنطقی خواهد بود

بررسی جوانب مختلف انگیزش کارکنان در سازمان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی در بین دانشجویان با

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی در بین دانشجویان با نگرش مثبت و منفی به مواد مخدر و اعتیاد در pdf دارای 107 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی در بین دانشجویان با نگرش مثبت و منفی به مواد مخدر و اعتیاد در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی در بین دانشجویان با نگرش مثبت و منفی به مواد مخدر و اعتیاد در pdf

چکیده

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

بیان مساله

اهداف تحقیق

اهمیت و ضرورت تحقیق

فرضیه تحقیق

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم

فصل دوم

«پیشینه و ادبیات تحقیق»

تعریف اعتیاد

اختلالهای افسردگی و آشفتگی – افسردگی

1- نکات کلی

2- تعریف افسردگی

3- شکل گیری افسردگی در جریان تحول

3-1 افسردگی های دوره اول کودکی

الف ) نکات کلی

ب)افسردگی نوزاد به عنوان یک واقعیت شایع بالینی

افسردگی اتکایی

تصریح های جدید در قلمرو نشانه شناسی افسردگی زود رس;

بی حالتی خلقی

سکون حرکتی

فقر تعاملی- کناره گیری

 افسردگی های زود رس دیگر

افسردگی های ناشی از محرومیت های جزیی و افسردگی مادرانه

نشانه های افسردگی ناشی از عارضه های جسمانی و مشکلات پیش – تولدی

3-2 افسردگی در خلال دوره های دوم و سوم کودکی

الف) نشانه هایی که مستقیما به افسردگی وابسته اند

ب) نشانه های وابسته به رنج افسرده وار

ج) نشانه های دفاعی علیه افسردگی

د) رفتارهای معادل افسردگی

3-3 افسردگیهای نوجوانی

الف ) واکنش اضطرابی افسرده وار

ب) افسردگی مبتنی بر احساس کهتری

ج) افسردگی مبتنی بر احساس رها شدگی

د)افسردگی مالیخولیایی

ه) معادله های افسرده وار

4- فراوانی افسردگی در خلال تحول

5- طبقه بندی اختلال های خلقی

گستره اول : افسردگی های یک قطبی

6- گستره ، توصیف و ضوابط اختلال های افسردگی ( افسردگی های یک قطبی )

6-1 گستره افسردگی مهاد

الف) توصیف گستره افسردگی مهاد

6-2 ضوابط تشخیصی اختلالهای افسردگی ( افسردگیهای یک قطبی)

الف) توصیف ضوابط تشخیصی اختلالهای افسردگی (افسردگیهای یک قطبی)

4- اختلالات شخصیت

نظامهای راج طبقه بندی

طبقات عمده تشخیصی

اختلالات مربوط به محورI

اختلالات مربوط به محورII

الف- اختلالات مربوط به رشد

ب- اختلالات شخصیت

اختلالات شخصیت در DSMIII-R به سه دسته تقسیم شده اند

خطرات و مزایای تشخیص و طبقه بندی

خطای تشخیص;

سؤالات فصل پنجم

فرایند سیگاری شدن

اعتیاد به الکل

روشهای پیشگیری از الکلسیم

چه کسانی معتاد می شوند و چرا؟

پیشگیری و جلوگیری از سوء مصرف

واژه اعتیاد در فرهنگ ایران

علتهای اعتیاد

ویژگیهای شخصیتی افراد معتاد

خانواده افراد معتاد

وضعیت اقتصادی – اجتماعی افراد معتاد

دوستان و اوقات فراغت

عوامل سیاسی

تشخیص نوجوان و جوان معتاد

پیشگیری از اعتیاد

فصل سوم

«روش تحقیق»

جامعه مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری تحقیق

روش تحقیق

فصل چهارم

«یافته ها و تجزیه وتحلیل داری»

فصل پنجم

«بحث و نتیجه گیری»

پیشنهادات

محدودیت ها

منابع ماخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله مقایسه ویژگیهای شخصیتی در بین دانشجویان با نگرش مثبت و منفی به مواد مخدر و اعتیاد در pdf

-آزاد-حسن1382-آسیب روانی (1)-انتشارات بعثت-تهران

-آزاد-حسین1382-آسیب روانی (2)-انتشارات بعثت-تهران

-دلاور-علی1379-نق تحقیق رودر علوم تر بیتی وران شناسی-انتشارات رشد-تهران

-دلاور-علی-1380آمار استنباطی-انتشارات رشد-تهران

=داستان –پریرخ-1380-روان شناسی شخصت-انتشارات فهرهنگ –تهران

-داستان –پریرخ -1380-روان شناسی مرضی.انتشاات رشد –تهران

-سماعی-رسول -1380-اعتیادوعوارض آن-انتشارات نی –تهران

-گنجی-خمره1379-روان شناسی رشد-انتشارات سمت -تهران

-میلانی فر-بهروز-1379-بهداشت روانی-انتشارات نی-تهران

-منصور –محمود-1382-روان شناسی بابینی-انتشارات رشد-تهران

-نمازی-حسین-1380-اعتیادوروشهای مقابله با آن-انتشارات نور -تهران

تعریف اعتیاد

اعتیاد عبارت است ازوضعی که در اثر تکرار استفاده از ماده یا موادی طبیعی یا مصنوعی ایجاد می شود ، که در این حال فرد وابستگی جسمی و روانی به ان مواد پیدا می کند و پس از گذشت زمان قطع این وابستگی دشوار می شود ( ) . بر اساس این مفهوم وابستگی ، سازمان بهداشت جهانی در سال 1964 میلادی واژه وابستگی به مواد [1] یا سوء مصرف دارویی [2] را جانشین واژه اعتیاد کرد . به هر حال کاربرد نوع واژه تغییری در ماهیت قضیه نمیدهد

بدین معنی که شخص ، گرفتار استفاده از موادی می شود که رهایی از ان دشوار و گاهی ناممکن است .تعدادی از افراد بشر به دلایل مختلف درونی و بیرونی از موادی استفاده می کنند که چون جنبه تخدیر یا تحریک دارد ، علی رغم مضار این مواد به اسانی قادر به ترک انها نیستند . سابقا واژه معتاد[3] معنی محدودی داشت و به کسانی گفته می شد که به الکل و مواد مخدر وابستگی داشتند .این مطلبی شناخته شده بود که مصرف زیاد این مواد شیمیایی تاثیرات روان گردان[4] دارد ، بدین معنی که انها در حالات عاطفی ، شناختی و رفتاری انسان تغییرات عمده ایجاد می کنند .ولی امروزه می دانیم که مواد دیگری مانند نیکوتین و کافئین نیز تاثیرات مشابهی بر انسان دارد. بسیاری از افراد معتاد به خوردن ، قمار کردن ،و غیره هستند[5].مادر این فصل ، برای ایجاز کلام ، تاثیر سه ماده اصلی تنباکو، الکل و مواد دارویی را که در اخرین طبقه بندی انجمن روان پزشکی امریکا از اختلالات روانی ()امده است،مطرح می کنیم و در مورد هر کدام از انها رویکردی چند بعدی به کار می بریم

پرسشهای مطرح شده بر اساس این رویکرد عبارنتد از

1- چه کسانی سوء مصرف ازمواد دارند؟  2- تاثیر غیر بهداشتی مواد بر افراد چیست؟

اختلالهای افسردگی و آشفتگی – افسردگی

1- نکات کلی

در زندگی همه ما روزهایی وجود دارند که همه چیز را سیاه می بینیم ، هیچ چیز شادی ما را بر نمی انگیزد و هیچ امیدی به موفقیت نداریم .بد خلق و غمگین هستیم ، احساس تنهایی، خلا ، نا امیدی و گنه کاری بر ما چیره می شود و اضطراب ما را فرا می گیرد ; .همه ما با چنین حالتها و احساسهایی که اغلب پس از شکستها یا فقدانها و یا حتی بدون دلیلی اشکار به وجود می ایند ، کم و بیش اشنا هستیم و با انها با موفقیت بیش و کم ، مقابله می کنیم . اما انچه موجب می شود تا چنین احساسهایی به صورت اختلالهای روانی در ایند ، نوع و تعداد نشانه ها ، شدت وطول مدت و همچنین حدی است که به جریان بهنجار زندگی روز مره اسیب می رسانند. در قلمرو زندگی بهنجار و در زمینه تجربه اسیب شناختی ، این احساس ها و شیوه دریافت انها را با مفهوم (( افسردگی )) مرتبط ساخته اند

از زمانی که بقرات نخستین نظریه علت شناختی افسردگی را به عنوان عارضه سودا[6] ارائه کرد ، فرضیه های متعددی در باره مبنای افسردگی مطرح شدند و کوششهای فراوانی برای در مانگری ان، انجام گرفته اند

معادل اصطلاح سودا در زبان یونانی ، اصطلاح مالیخولیا [7] ست که امروزه نوع خاصی از افسردگی را مشخص می کند . به رغم پایدار ماندن مفهوم مالیخولیا در خلال قرون ، همواره معانی مبهم و متفاوتی به ان نسبت داده شده است که با معنای کنونی مالیخولیا که عبارت است از اختلال عمیق خلقی و بر اساس غمگینی مرضی مشخص می شود ، متفاوت بوده است

در قرن نوزدهم ، مولفان در گروه هذیانهایی که ((تک جنونی ))[8] نامیده می شدند ((هذیان جزیی غمگینی)) یا ((مالیخولیای هذیانی)) [9] را متمایز کرده اند.در وهله بعد، مفاهیم جنون ادواری ( فالره[10])و جنون دوشکلی ( بایارژه[11])به منظور متمایز کردن افسردگیهای راجعه که در تناوب با حالت شادی نا ارام بودند ، ظاهر شدند و سپس بیماری اخیر توسط کرپلین ، ((روان سستگی اشفتگی – افسردگی[12]))نامیده شد . اما حالت افسردگی این روان گسستگی ، انواع دیگر افسردگیها را پوشش نمی دهد و فقط می توان ان را به عنوان یک زیر – گروه افسردگیها در نظر گرفت بنابر این باید گفت که اصطلاح افسردگی از چنین چهار چوبی فراتر می رود و وهله غمگینی و کاهش تنود روانی که رفتار و زندگی فرد را زیر تاثیر میگیرد، متمایز می کند

گرچه غمگینی معادل افسردگی نیست اما بی تردید ، افسردگی شامل حالت غمگینی است که بر زندگی روزمره ، فعالیت ، ارزشیابی خود، قضاوت و کنش های ابتدایی مانند خواب و اشتها اثر می گذارد . غمگین می تواند واکنشی نسبت به یک رویداد رنج اور باشد و هنگامی مرضی محسوب می شود که از لحاظ شدت و طول مدت ، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد ، جنبه افراطی پیدا کند و بخصوص وقتی بدون علت ظاهری اشکار شود . بنابر این غمگینی افراطی یا بدون علت موجه ، در چهار چوب افسردگی قرار می گیرد و وجود عوامل امادگی و اسیب پذیری فردی را القا می کند . این عوامل می توانند ژنتیکی ، روانشناختی ، زیست شناختی یا محیطی باشند و در اغلب موارد با در هم تنیدگی انها مواجه هتسیم .اصطلاح افسردگی در کودک و بزرگسال دارای معنای مشابهی نسیت . افسردگی  کودکانه نیزمحتوای مشابهی ندارد و بر حسب سنین مختلف، نشان دهنده تجربه های متفاوتی هست :در حالی که پاره ای از مولفان افسردگی را به منزله وهله بهنجاری از تحول دانسته اند ، پاره ای دیگر ، ان را به عنون پدیده ای مرضی تلقی کرده اند و گروهی نیز اعتقادی به واقعیت بالینی ان نداشته اند . نکته ای که بر اساس بررسی فرایند تحول مفهوم افسردگی در کودک اشکار می شود

این است که حتی پیش از باز شناسی و پذیرش واقعیت بالینی این مفهوم ، نظریه های متعددی در باره ان ارائه شده اند و در نتیجه با کمیابی وافر جدول بالینی ، حداقل به شکلی که برای بزرگ سالان تدارک می شود ، و فراوانی چشمگیر مرجع های نظری در این قلمرو مواجه هستیم . بدین ترتیب ، به رغم ان که در حال حاضر ، مفهوم افسردگی در کودک پذیرفته شده است اما معنا و نشانه شناسی ان از دیدگاه مولفان مختلف بسیار متفاوت است و حتی در مورد مسئله ساده ای مانند درجه فراوانی افسردگی ، اختلاف نظر های گسترده ای وجود دارند .در خلال ای ن فصل کوشش خواهیم کرد تا با درنظر گرفتن دید گاههای مختلف دلایل عدم تجانس چهار چوب بالینی را ارائه دهیم

2- تعریف افسردگی

ارائه تعریف افسردگی اسان نیست ، طبقه بندی ان باز هم مشکلتر است و پیشنهاد طرحی علت شناختی که بتواند مورد پذیرش همه متخصصان و پژوهش گران قرار گیرد ، غیر ممکن به نظرمی رسد . در سطوری که در پی می ایند به برخی از تعاریف عمده افسردگی اشاره می کنیم

-        در معنای محدود پزشکی ، افسردگی به منزله یک بیمای خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است (لو[13]ولو[14]1991)

-    در سطح معمول بالینی ، افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیر لفظی عواطف غمگین ،اضطرابی و یا حالتهای بر انگیختگی نشان داده می شود (بلاک برن[15] و کوترو[16] ،1990)

-  افت گذرا یا دوام دار تنود عصبی – روانی که بصورت یک مولفه بدنی (سردردها،خستگی پذیری ، بی اشتهایی ، بی خوابی ، یبوست،کاهش فشار خون و جزان )و یک مولفه روانی (احساس به پایان رسیدن نیرو ،کهتری ،

ناتوان مندی ،غمگینی و جز ان ) نمایان می شود ( لافون،1973)

-     حالت روانی نا خوش که با دل زدگی ، یاس و خستگی پذیری مشخص می شود ودر بیشتر مواقع با اضطرابی کم وبیش شدید همراه است ( 1973)

-  سقوط غیر قابل توجیه تنود حیاتی : این حالت در قلمرو بدنی با خستگی دائم اشکار می شود ، در قلمرو شناختی بصورت پراکندگی دقت و مشکل کوشش فکری و در قلمرو عاطفی به شکل حالتی مالیخولیا که با هوشیاری فرد نسبت به ناتوان مندی واکنش همراه است ، متجلی می شود ( چاپلین 1975)

 در یک جمع بندی کلی متوجه می شویم که مفهوم ر به سه گونه متفاوت به کار رفته است

-  برای مشخص کردن احساسهای بهنجار غمگینی،یاس، نامیدی و جز ان ، و بروز انها به عنوان نشانه یک اختلال ؛

-     به منظور توصیف اختصاری یک نشانگان که شامل نشانه های عاطفی، شناختی ، حرکتی، فیزیولوژیکی و غدد مترشحه است ؛

-     برای مشخص کردن اختلال های افسرده وار در چهارچوب اختلال های روانی که دارای پاره ای از علل و گونه ای از تحول هستند و به پاره ای از درمانگری ها پاسخ می دهند (هوبر ، 1993 )

اشکارا مشاهده می شود که تعریف های مختلف افسردگی به نشانه های بسیار متنوعی اشاره دارند که می توانند به گونه های مختلف با یکدیگر ترکیب شوند و گاهی بازشناسی افسردگی از خلال این ترکیب ها بسیار مشکل است ؛ بخصوص اگر جنبه پنهان داشته باشد و یا جلوه های بدنی به خود گیرد . اما به هر حال می توان این نکته را پذیرفت که افسردگی در عین حال با نشانه های روانی و جسمانی همراه است و نشانه های جسمانی گاهی چنان بر جدول بالینی سایه می افکنند که مانع باز شناسی افسردگی می شوند

 3- شکل گیری افسردگی در جریان تحول

نشانه شناسی افسردگی در خلال تحول متغییر است . این تغییر پذیری از یک سو به عوامل تحول وابسته است و از سوی دیگر ، برناهم گراییهای گسترده دیدگاههای متخصصان . در سطوری که در پی می ایند به بررسی این نشانه شناسی بر اساس دو محور توصیفی و زمانی خواهیم پرداخت

3-1 افسردگی های دوره اول کودکی

الف ) نکات کلی

کشف (( افسردگی اتکایی ))[17] در نوزاد (اشپیتز ، 1946 ) از دو زاویه ، یکی از برهه خای مهم تاریخ روانپزشکی وروانشناسی مرضی محسوب می شود . این مفهوم همراه با با توصیف مفهوم ((درخود ماندگی ))[18] زودرس (کانر ، 1943 ) از سویی به استحکام مبانی روانپزشکی کودک که تا ان زمان بسیار سست و شکننده بود منتهی شد و قلمرو مشاهدات بالینی و درمانگریهای خاص و گسترده ای را در برابر ان گشود و از سوی دیگر ، بر اساس برانگیختن پرسشهایی مانند چگونگی روابط مفهوم افسردگی اتکایی با حالات افسردگی که بعدها و بخصوص در خلال بزرگسالی متجلی می شوند ، به منزله یکی از مفاهیم بنیادی اسیب شناسی روانی به معنای اعم ، قلمداد گشت . و از این زاویه ، می توان گفت که بینماههای نخستین زندگی و جریان بعدی ان ، پیوندی را به وجود اورد

از زمان اشپیتز تاکنون ، شناخت ما از حالت های افسرده وار نوزاد ، بخصوص در زمینه شکلهای پنهان یا فاقد صراحت کافی و همچنین شرایط علت شناسی انها مانند تاثیر افسردگی های مادرانه ، پیشرفت های شایانی کرده است

ب)افسردگی نوزاد به عنوان یک واقعیت شایع بالینی

گرچه افسردگی های پنهان یا فاقد صراحت کافی اشکارا فراوانترند با این حال باید بر این نکته تاکید شود که افسردگی اتکایی ، انچنان که به طور معمول پنداشته می شود ، در چهارچوب بالینی نادر نیست

افسردگی اتکایی

جدول بالینی افسردگی اتکایی نوزاد که توسط اشپیتز توصیف شده است از زاویه نشانه شناسی صریح ، شرایط بروز ان در نوزاد 6 تا 18 ماهه ای که ناگهان از مادرش جدا می شود و همچنین اززاویه فرایند تحول اختلال ، بی تردید دقیقترین چهارچوب تشخیصی را فراهم اورده است . با این حال باید متذکر شد که انافروید و برلینگهام [19](به نقل از مازه ، 1988 )نیز بر اساس مشاهدات خود در خلال اخرین جنگ بین الملل در شیرخوارگاه هاهستند [20]، بر شدت واکنش های ناامیدانه کودکان خردسالی که در جریان بمباران های شهر لندن از مادران خود جدا شده بودند ، تاکید فراوان داشته اند

مع هذا انچه به گونه ای بسیار جالب توسط اشپیتز توصیف شده ، در واقع حالتی است که (( مشابه جدول بالینی افسردگی بزرگسالان است )). به عبارت دیگر با یک حالت خمودگی گسترده همراه با امتناع از تماس یا بی تفاوتی نسبت به اطرافیان مواجه هستیم که به تدریج چند هفته پس از یک وهله ناله و زاری ، دراویختن و چسبیدن به بزرگسالان و سپس اعتراض و فریاد بروز می کند . روان بی اشتهائی همراه با کاهش وزن و بی خوابی نیز مشخص کننده این جدول بالینی است که اشپیتز در چهارچوب ان ، چند نکته اصلی مانند توقف تحول ، واپس روی اکتساب های حرکتی و عقلی ، و حساسیت مفرط نسبت به عفونت ها را نیز قرار می دهد

نکته مهم این است که این داده ها از مشاهدات اشپیتزدرباره نوزادانی به دست امده اند که در شیر خوارگاهی وابسته به یک موسسه اصلاح و تربیت زنان جوان بزهکار به سر می برند . این نوزادان که سن انها بیش از 6 ماه بوده است ، حداقل ، «پس از 6 ماه روابط خوب با مادر» از حضور وی محروم شده ونتوانسته بودند «در جانشین های مادرانه ای که به انها عرضه شده بود ، به روابطی که برایشان رضایت بخش باشد » دست یابند . بنابراین با یک حالت « محرومیت مادارانه » یعنی حالتی واکنشی که ناشی از فقدان رابطه با مادر و از دست دادن وی به منزله یک « تکیه گاه » است ، مواجه هستیم و از اینجا است که اشپیتز اصطلاح افسردگی اتکائی را برای توصیف این حالت ابداع کرده است

اگر قبل از یک دوره بحرانی که بین پایان ماه سوم و ماه پنجم جدائی قرار دارد ، مادر به کودک باز گردانده شود و یا امکان دست یابی به جانشینی قابل قبول برای کودک فراهم اید ، افسردگی به سرعت از بین می رود ، البته کودک نسبت به جدائی های احتمالی بعدی حساستر خواهد شد . در غیر این صورت ، یک حالت رنجوری بیش از پیش مضطرب کننده در سطح جسمانی ( همراه با مرگ احتمالی بخصوص به دلایل عفونی ) و د سطح روانی ( تشدید تاخیر روانی – حرکتی ، بیحالی و سستی )  گسترش می یابد که عواقب جبران ناپذیری را در پی دارد . این حالت با انچه اشپیتز با اصطلاح « بیمارستان زدگی » مشخص می کند ، مطابقت می کند

تصریح های جدید در قلمرو نشانه شناسی افسردگی زود رس

گرچه توصیف های سنتی که در سطور پیشین مطرح شدند هنوز ارزش خود را حفظ رده اند اما در دهه های اخیر ، مولفان توانسته اند بر اساس توصیف گونه های بالینی دیگر ، به نشانه شناسی افسردگی زود رس ظرافت و قنای بیشتری بخشند

 شیوه های بیانه نشانه شناختی می توانند به صورت اختلال های رفتار غذایی و بویژه روان بی اشتهائی و نشخوار گری ، توقف رشد ، تاخیر تحول روانی حرکتی و همچنین بروز رفتارهایی که با عادات پیشین نوزاد متفاوتند اشکار شوند و تنها با یک ارزشیابی عمیق بالینی ، بخصوص در قلمرو شکل های پنهان یا فاقد صراحت کافی می توان عناصر سه گانه نشانگان افسرده وار نوزاد را بازیافت ( کرایسلر [21] 1977)

بی حالتی خلقی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   91   92   93   94   95   >>   >