پروژه دانشجویی تحقیق حشره کش ها در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق حشره کش ها در pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق حشره کش ها در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق حشره کش ها در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق حشره کش ها در pdf :

توسعه دهندگان باید روش های جلوگیری یا مدیریت مقاومت حشره کشی را در آفت های مورد نظر پیدا کنند .
حشره کش های باکتریایی دیگر ، حشره کش هایی که تحت عنوان تجاری دوم ، جاپیدمیک ، گراب اتک و نام عمومی بیماری های هاگ شیری که حاوی باسیل پوپیلا و باسیل نتیمورباس فروخته شد . این باکتری ها نمی توانند در تانک های تخمیر رشد کنند ؛ آنها در آزمایشگاههای حشرات زیرکشت هستند . تولیدات حاوی باسیل پوپیلا و باسیل نتیمورباس می تواند برای چمن کردن و آب دادن به زیر خاک برای کنترل مرحله کرمی سوسک های ژاپنی استفاده شوند . وقتی که یک کرم ( نوزاد حشره ) آسیبب پذیر از هاگ های این باکتری ها استفاده می کند ، آنها در آن تکثیر می شوند و اندام های روی کرم آبکی می شوند و به سفیدی شیر می شود و این عارضه به آرامی گسترش می یابد و در طول 3 یا 4 هفته عفونت طول می کشد .
باسیل پوپیلا و باسیل نتیمورباس برخلاف Bt در چرخه محیط قرار می گیرد ، اگر تعداد بسیار زیادی از کرم ها در زمان استفاده وجود داشته باشند . وقتی که کرم ها با این باکتری کشته می شوند ، هاگ های جدیدی در خاک آزاد می شود . این هاگ ها می توانند در زیر خاک های دست نخورده برای مدت 15 تا 20 سال زنده بمانند .

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق تبلیغ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق تبلیغ در pdf دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق تبلیغ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق تبلیغ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق تبلیغ در pdf :

گاهی واژه ها تأثیرگزارتر از چیزی هستند که تصور می شوند.
واژه هایی هر چند کوچک که ممکن است انقلابی را مهمان یک زندگی، صنعت و یا یک کشور کنند.
در کشور ما شعار تبلیغاتی کارکرد مؤثری پیدا کرده و مورد استقبال قرار گرفته.
برخی از این شعار ها حتی به صورت مثل در آمده اند.
مثل شعار صا ایران : هر روز بهتر از دیروز.
اما سؤال این است که آیا این شعار ها توانسته اند در جهت اهدافی که تبلیغ یک کالا در مورد دستیابی به آنهاست حرکت کنند یا نه ؟
گفته میشود که شعار های تبلیغاتی مؤثرترین ابزار به منظور جلب توجه افراد به یک یا چند جنبه از یک محصول یا خدمت هستند.
یک شعار تبلیغاتی مؤثر معمولاً:
• مزایای اصلی یک محصول یا برند را برای مشتریان بالقوه بیان میکند .
• به فاصله ی یک محصول و محصولات رقبا اشاره میکند .
• یک شخصیت متمایز را برای خود اقتباس می کند.
• جایگاهی موثق و باور پذیر از یک برند یا محصول ارائه میدهد.
• نیاز و خواسته را در مشتری ایجاد میکند.
• سخت فراموش میشود و در خاطره ماندگار میشود، چه آنرا دوست داشته باشیم و چه از آن خوشمان نیاید. به ویژه اگر با یکی از شیوه های ثبت در حافظه نظیر سرود، شعر،تیزر و باتصویر همراه شود.
برخی از شعار های تبلیغاتی معروف:
• توشیباToshiba)) برای محصولات خانگی خود شعار« نسخه برداری نکنید، بهترین باشید»را انتخاب کرده Don’t copy,lead) )
• مک دونالد: عاشقشم ( ( I am lovin it
• بی ام دبلیو: بهترین ماشین برای رانندگی The altimate driving machin))
• فولکس واگن: کوچک فکر کنیدThink small) )
• والت دیزنی: میرم دیزنی لند I am going to dineg world) )
• :nokia شرکت فنلاندی نوکیا ، این روزها با عبارت«ارتباط با افراد» Conecting people) )
در میان کاربران تمام دنیا شناخته میشود این در جایی است که این جمله در سال1994 به عنوان شعار تبلیغاتی شرکت نوکیا انتخاب شده و آخرین شعار تبلیغاتی این شرکت در سال 2004در قالب جمله«زندگی روی تلفن همراه میرود»life goes mobile) ) ارائه شده.
شاید این شعارها چندان جالب جلوه نکنند اما باید در فرهنگ زمینه خودشان مورد تحلیل قرار بگیرند.
این ها چند تا از شعارهای خارجی بودند. ایرانی هایش را میتوان به وفور پیدا کرد.
البته فکر نمیکنم آنهایی که ماندگار شده باشند(در جهت تبلیغ محصول )از تعداد انگشتان دست تجاوز کنند.

کپسول های تبلیغاتی (اسلوگان)
با رشد و پیچیدگی جوامع، فشرده شدن پیام های تبلیغاتی امری ناگذیر شده است . شعار های تبلیغاتی، که در واقع نوعی پیام فشرده هستند، در حکم بسته ها یا کپسول های تبلیغاتی میباشند که پیامی مهم را به صورت فشرده،موجز ومفید، مصداق «خیر الکلام ماقلّّ و دلّّ» در اختیار مخاطبان تبلیغ قرار می دهند.
از این رو، این شعارها یا کپسول های تبلیغاتی باید دارای ویژگی هایی خاص باشند تا در زمان کمتری انتقال داده شوند، درک گردند و مدت بیشتری در ذهن مخاطب تبلیغ بمانند، ضمن اینکه اگر درست طراحی و استفاده شده باشند، خود مخاطبان، ناقلان و راویان آن خواهند بود وبه صورت مستقیم و غیر مستقیم هر یک از مخاطبان- که طبعا" طیف گسترده ای خواهند بود- مبلّغ آن کالا یا ایده ی به صورت کپسول درآمده، خواهند شد.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق تاریخچه تنیس در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق تاریخچه تنیس در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق تاریخچه تنیس در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق تاریخچه تنیس در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق تاریخچه تنیس در pdf :

تا آنجاکه شواهد تاریخی در این مورد نشان می دهد ، ورزش تنیس طی قرون و میلادی ابتدا در کشور فرانسه ابداع شد. اما ارائه جدی این ورزش در سال میلادی بود که سرگرد هاری جم این ورزش را در شهر لمینگتن( انگلستان) به مردم معرفی کرد.

تا آنجاکه شواهد تاریخی در این مورد نشان می دهد ، ورزش تنیس طی قرون و میلادی ابتدا در کشور فرانسه ابداع شد. اما ارائه جدی این ورزش در سال میلادی بود که سرگرد هاری جم این ورزش را در شهر لمینگتن( انگلستان) به مردم معرفی کرد . در آن زمان مقررات و خصوصیات این ورزش بآنجه اکنون می بینیم تفاوت بسیار داشت . در سال میلادی ، اولین بار در دنیا مسابقات تنیس با مقررات و قوانین بخصوصی در زمینهای تنیس "باشگاه تنیس و کروکت ال انگلند" ویمبلدون برگزار گردید، محلی که هم اکنون بزرگترین مسابقات تنیس دنیادر آن برگزار می شود.
مسابقات ویمبلدون در سال ، یو اس او پن در سال ، دیویس کاپ و اوپن استرالیادر سال و اپن فرانسه شروع به فعالیت کردند.
هنگامی که تنیس شروع به رشد سریع کرد و جهان را فرا گرفت و طبیعتا اتحادیه های ملی شروع به هم پیوستن برای برگزاری مسابقات بزرگ جهانی و تنظیم قوانین و مقررات کردند .
در سال نیاز به وجود یک فدراسیون بین المللی تنیس، احساس شد . امتیاز این فدراسیون ابتدا به آقای دوان ویلیامز (یکی از افراد کشته شده در کشتی تایتانیک) که نتوانست ایده خود را ببیند به آقای چارلز بارد ( دبیر اتحادیه تنیس سوئیس ) و آقای هنری والت (رئیس فدراسیون تنیس فرانسه) اعطا شد.
دوازده اتحادیه تنیس در جلسه اصلی در پاریس ( مارچ ) شرکت کردند . که ILTF (فدراسیون لاون تنیس بین المللی) در آن شکل گرفت ، این کشور ها عبارتند از :
استرالیا (استرالیا و نیوز یلند)
اسپانیا
اتریش
بلژیک
آلمان
افریقای جنوبی
دانمارک
فرانسه
بریتانیای کبیر
هلند
روسیه
سوئیس
سوئد
نتایج اولین نشست بدین صورت بود که ، زبان رسمی فرانسوی باشد با ترجمه انگلیسی و مقر فدراسیون دور از پاریس باشد. ( سوئیس مقر فدراسیون بین المللی انتخاب گردید).
دبیرهای فدراسیون : آقای ه . ا. سابلی (دبیر اتحادیه انگلیس) و اقای ر. گالای ( رئیس فدراسیون تنیس فرانسه ) رئیس فدراسیون : اقای دکتر ه . او . بهرنس
همچنین حق برگزاری مسابقات جهانی ( قهرمانی روی چمن ) برای همیشه به بریتانیای کبیر اهدا گردید.
ماه بعد از تشکیل فدراسیون ، جنگ جهانی اول همه چیز را بهم ریخت و یکبار دیگر تمام فعالیتهای در سال از سر گرفته شد . ITLF بعد از جنگ جهانی اول فقط با کشور عضو گرچه ، از خرابی جنگ رنج می برد کار خود را شروع کرد و اتفاقات ذیل بترتیب پیش آمد.
- هیئت بین المللی قوانین توسط مشاور کمیته "کمیته مدیریت" ، برای پایان بخشیدن به مشکلاتی که فدراسیون بین المللی داشت ، تاسیس گردید. و همچنین برای تغییر قوانین بازیها حق اختصاصی پیدا کرد.
- مارچ در نشست اصلی سالیانه در پاریس، قرار گردید "قوانین تنیس" عمومی شود و از اول ژانویه سال ، ایالت متحده ، یکی از اعضاء رسمی این فدراسیون پذیرفته شد . نام مسابقات قهرمانی جهان بر داشته شد و یک زیر مجموعه جدیدی از مسابقات قهرمانی بوجود آمد که قرار شد مسابقات در بریتانیای کبیر ، فرانسه ، ایالات متحده و استرالیا برگزار گردد.
- ILTF بطور رسمی سازماندهی و کنترل مسابقات تنیس را در سراسر جهان به عهده گرفت.
- کمیته مدیریت از "مشاور کمیته" جدا شد و بصورت رای گیری رئیس فدراسیون تعیین گردید . اصطلاح گراند اسلم در همین سال بوجود آمد . ( ازاین اصطلاح برای توصیف و ضعیتی استفاده می شود که در آن بازیکن موفق شود هر چهار مسابقه اصلی رادر یک سال ببرد ) اصطلاح گراند اسلم را اولین بار جان کایرن اهل نیویورک در باره بازیکن استرالیایی ( جک کرافورد ) به کار برد. او در سال کوشید تا هر چهار مسابقه را ببرد. ولی گراند اسلم واقعی را اولین بار ( دانلد باج) امریکایی در سال به دست آورد . چهار بازیکن دیگر هم فاتح گراند اسلم شدند . "آقایان" ( کانالی )، ( راد لیور) به عنوان آماتور و در سال به عنوان حرفه ای و " بانوان" ( مارگرت کورت) و ( اشتفی گراف )

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله در مورد فلسفه و تعلیم و تربیت در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد فلسفه و تعلیم و تربیت در pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد فلسفه و تعلیم و تربیت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد فلسفه و تعلیم و تربیت در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد فلسفه و تعلیم و تربیت در pdf :

فلسفه و تعلیم و تربیت

فلسفه بر وضوح، قصد، انتقاد و توجیه به عنوان ارزش هاى مهم براى مربیان تأکید دارد. متقن ترین نمونه فلسفه تعلیم و تربیت از سوى جان دیویى و در عصر ما نیز از سوى پائولو فربر ـ کسى که به فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان ابزارى براى بازسازى تجربیات انسان، مدارس و جامعه مى نگریست ـ ارائه شده است. در این نوشتار، نویسنده تاریخچه مختصرى از فلسفه تعلیم و تربیت و بیان

رویکردهاى مطرح در این زمینه مى پردازد و در ضمن آن، به شرح و توضیح نهضت تحلیلى در فلسفه و نفوذ آن در فلسفه تربیتى پرداخته و از پیترز به عنوان برجسته ترین فیلسوف تعلیم و تربیت معاصر و چهار حوزه کارى که براى فلاسفه مطرح است، نام مى برد. سپس انواع فلسفه تعلیم و تربیت، تقسیم بندى هاى متفاوتى که در این خصوص انجام شده است را بیان مى کند. براساس یکى از این تقسیم بندى ها، فلسفه تعلیم و تربیت به عمومى و حرفه اى تقسیم مى شود. رویکردهاى

دیگرى که در این جا به آن ها اشاره شده است عبارتند از: الهام بخش، دستورى و فرمایشى، تحقیقاتى و تحلیلى. و در پایان نویسنده شیوه هایى از تدریس فلسفه تعلیم و تربیت را توضیح داده است. به واقع این مقال، به نوعى رابطه فلسفه و تعلیم و تربیت را براى محققان آشکار مى سازد.

فلسفه تعلیم و تربیت و منتقدان آن
اگرچه فلاسفه گذشته در زمینه تعلیم و تربیت آثارى داشته اند، اما فلسفه تعلیم و تربیت به مفهوم رایج آن، تنها در این قرن از محبوبیت برخوردار بوده است. در سال هاى اخیر، این رشته براى تثبیت خود، به عنوان بخش مهمى از تربیت معلم، که غالباً تنها یک بخش از دروس اصلى تعلیم و تربیت را شامل مى شود، مشکلات بسیارى داشته است. به بیان دیگر، بهره گیرى از اندیشه ها و تحلیل هاى فلسفى در تعلیم و تربیت، با انتقادات فراوانى از درون و برون این رشته مواجه بوده است.
ژاک بارزون (Jacques Barzun) نسبت به کتاب هاى بسیار بد و ناخوشایندى که در زمینه تعلیم و تربیت نوشته شده، اعتراض داشت. او به ویژه از یک فلسفه تعلیم و تربیت خاص، به دلیل این که در میان قضاوت هاى نابخردانه خود، مسأله اهداف را در تعلیم و تربیت مسأله اى مربوط به ارزش ها قلمداد کرده، دل زده شده است.
چارلز سیلبرمن (Charles Silberman) نیز در بررسى هایى که از مدارس به عمل آورد، به دلیل فقدان مبارزه کافى علیه بى فکرى مشهود در تعلیم و تربیت، در زمره منتقدان و مخالفان فلسفه تعلیم و تربیت قرار داشت.
فلسفه تعلیم و تربیت در ارائه نقش یا نفوذ واقعى اش، در سال هاى اخیر با مشکل مواجه بوده است. گاهى بسیار فلسفى و در نتیجه، با مربیان شاغل بى ارتباط بوده و در بعض مواقع، که تلاش نموده تا با آن ها مرتبط شود، در انجام صحیح این وظیفه و به کارگیرى درست روش هاى فلسفى، با شکست مواجه گشته است. به دلایل مذکور فلسفه تعلیم و تربیت، ممکن است رشته اى رو به

افول تلقّى شود. این رشته به سبب بیگانگى بسیار با موضوعات تربیتى و عدم ارتباط با تربیت معلمان و مدیران اجرایى و ترویج شک گرایى و اندیشه هاى بنیادى مورد تهاجم قرار گرفته است.
به رغم این انتقادات، که برخى از آن ها موجه نیز هست، مربیان به نوعى تربیت و نظم نیاز دارند تا از طریق مطالعه یک فلسفه تعلیم و تربیت، که هم نظرات فلاسفه و هم تلاش خود آنان را براى فلسفى کردن شامل مى شود، به دست مى آید. فلسفه براى مربیان یک تفنّن نیست، شیوه اى است که رهبران تربیتى و معلمان را در فکر و عمل در زمینه تعلیم و تربیت، خردمندتر و نقادّتر مى گرداند. فلسفه بر وضوح، قصد، انتقاد و توجیه به عنوان ارزش هایى مهم براى مربیان تأکید دارد; ابزارهایى که یک مربى به آن ها نیاز دارد تا کارهایش را به نحو مؤثرى به انجام برساند. فلسفه تعلیم و تربیت همان گونه که از سوى بهترین متخصصان خود به کار برده مى شود، نظمى را ایجاد مى کند که ]از سویى [نسبت به چیستى تعلیم و تربیت و مدارس، تصوراتى ارائه مى دهد و ]از سوى دیگر، [انتقادات مربوط به تلاش هاى رایج، براى فهم این تصورات را تبیین مى نماید. متقن ترین نمونه فلسفه تعلیم و تربیت از سوى جان دیویى (Jahn Dewey)و در عصر ما نیز از سوى پائولو فریره، (Paulo Freire) ـ کسى که به فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان ابزارى براى بازسازى تجربیات انسان، مدارس و جامعه مى نگریست ـ ارائه شده است.

فلسفه یکى از بى شمار رشته هایى است که با تعلیم و تربیت ـ که به تنهایى یک رشته محسوب نمى شود ـ ارتباط دارد. سایر رشته هاى مرتبط با آن عبارت است از: تاریخ، روان شناسى، جامعه شناسى، انسان شناسى، اقتصاد و زیست شناسى. «فلسفه» در اصلاح تعلیم و تربیت، به نظریه یا توصیف کاربردى در مقابل نظریه علمى گفته مى شود; در حالى که «نظریه علمى» پدیده ها را تبیین و پیش بینى مى کند، از نظریه کاربردى بیش تر انتظار مى رود تا هدایت اقداماتى از قبیل تعلیم و تربیت و قانون را بر عهده گیرد.

تاریخچه مختصرى از فلسفه تعلیم و تربیت
غالب فیلسوفان مشهور غرب در زمینه تعلیم و تربیت مطالبى نوشته اند. وقتى افلاطون تعلیم و تربیت را جزئى از سیاست مى پنداشت، ارسطو به آن به عنوان بخشى از سیاست و اخلاق مى نگریست. آگوستین از سنّت افلاطونى پیروى مى کرد و علاقه مند بود بفهمد که چگونه یاد مى گیریم و معلمان چگونه تدریس مى کنند. توماس آکوییناس، که در دانشگاه پاریس فعالانه به تربیتِ معلم مشغول بود، نظریه اى در خصوص تعلیم و تربیت ارائه داد به نام «تامیسم و نئوتامیسم»

(Thomism &Neo-Thomism) که هنوز به نام خود اوست. متفکران عصر روشن گرى همانند آکوینیاس و پیش از آن همچون روسو و لاک آثارى سنّتى در زمینه تعلیم و تربیت تألیف کردند. روسو درباره تعلیم و تربیت جوانان آثارى نگاشت و بسیارى از فعالیت هاى تربیتى زمان خود را مورد انتقاد قرار داد. اندیشه هاى لاک نیز در زمینه تعلیم و تربیت، برداشت هاى ما را از مفاهیم تربیت کودک و تعلیم و تربیت متحول کرد. امانوئل کانت، فیلسوف بزرگ آلمان، سخنرانى هاى عمده اش را خطاب به معلمان در زمینه تعلیم و تربیت براى ما باقى گذاشت. سایر فلاسفه نیز که در زمینه تعلیم و

تربیت آثارى نگاشتند، عبارت بودند از: جورج هگل و یوهان هربارت. از دیگر فلاسفه اى که موضوعات تربیتى را مطرح کرده اند مى توان از: ویلیام جیمز، جان دیویى، رابرت هوچینز و مورتیمر آدلر نام برد.
در آغاز قرن جارى، دروسى در فلسفه تعلیم و تربیت در رشته «تربیت معلم» ارائه مى شد. این دروس بیش تر با عقاید معلمان درباره زندگى و تحصیل ارتباط داشت. انتظار این بود که معلمان از یک فلسفه تعلیم و تربیت برخوردار شوند. براى نیل به چنین هدفى، آن ها غالباً نظریه هاى رسمى افلاطون، کومینوس، فروبل، هربارت و روسو را مطالعه مى کردند. دروس معمولاً شامل توصیه هاى خردمندانه اى درباره جوانان و نیز شیوه آموزش آنان در مدارس بود.
رشته فلسفه تعلیم و تربیت بیش تر اصول خود را مدیون تلاش جان دیویى و همکارانش در دانشگاه شیکاگو و دانشکده معلمان است. رویکرد عمل گرایانه دیویى نظام هاى دیگرى همچون واقع گرایى (رئالیسم)، آرمان گرایى (ایده آلیسم) و سپس وجودگرایى (اگزیستانسیالیسم) را ترغیب کرد تا به شیوه اى رسمى ظهور یابند. کار دیویى واکنش شدید مربیان علوم انسانى، که او را موجب نابودى شیوه سنّتى و موجب ویرانى تعلیم تربیت مى دیدند، را در پى داشت. در دهه 1950، در ایالات متحده و بریتانیا، نهضت تحلیلى در فلسفه، نفوذ و سلطه خود را بر فلسفه تربیتى آغاز کرد. سردمداران این نهضت در بریتانیا، آر. پیترز(R.Peters)، پى. هِرست (P.Hirst) و دِردِن (Dearden) و در ایالات متحده، آى. اسکفلر(I.Schefler)، ج.مک کِلِلان (J.Mccellan)،پى.کومیسار(P.komisar)، ج.سولتیس (J.Soltis)، و تى. گرین (T.Green) بودند. این نهضت، که از جریانات منظم و با مبناى متافیزیکى دور شده بود، تلاش کرد تا زبان مورد استفاده در گفتارهاى روزمره را تحلیل کند. این

فلسفه کار خود را از اثبات گرایى منطقى آغاز کرد. کار ریچارد پیترز، سرشناس ترین فیلسوف تعلیم و تربیت بریتانیا، به طور خاص، در شکل دادن به تفکر معاصر در این زمینه مهم بوده است. ]به عقیده پیترز [فلاسفه تعلیم و تربیت باید با مهارت دستاوردهاى مشخص خود را عرضه کنند، و وظیفه آن ها صرفاً تنظیم، کشف و انتقالِ اصول علمى تعلیم و تربیت نیست. او همچنین فلسفه را از مطالعه تاریخى اندیشه هاى تربیتى و کاربرد آن در تبیین مرضوعات تربیتى معاصر جدا مى

دانست. پیترز چهار حوزه کارى مهم براى فلاسفه تعلیم و تربیت پیشنهاد کرد:

1 تحلیل مفاهیم مختص به تعلیم و تربیت;
2 به کارگیرى اخلاق و فلسفه اجتماعى در فرضیات مربوط به محتوا و روش هاى تعلیم و تربیت;
3 بررسى و بازبینى الگوها و فرضیه هاى مفهومى که از سوى روان شناسان تربیتى به کار گرفته شده است;
4 بررسى ویژگى هاى فلسفى محتوا و نظام آموزشى و مسائل دیگرى در خصوص یادگیرى.
فلسفه تحلیلى جدید تعلیم و تربیت، این رشته را بیش تر به صورت اقدامى تخصصى و حرفه اى درآورد. تا آن هنگام، بسیارى از فلاسفه تعلیم و تربیت، فلسفه رسمى را آموزش دیده بودند. آنان فلاسفه اى بودند که به مسائل مربوط به تحصیل و آموزش علاقه مند بودند. به هر حال، آن ها به همان میزان که از لحاظ فلسفى جدّى تر و دقیق تر مى شدند، مخاطبان خود را از میان همکاران دانشگاهى خود برمى گزیدند و به سایر مربیان و عامه مردم کم تر توجه مى کردند.
در دهه 1960 دروس فلسفه تعلیم و تربیت همراه با سایر دروس، به روش هاى گوناگونى مثلاً، برحسب نظام هاى تعلیم و تربیت، موضوعات، طبقه بندى ها و تحلیل مفاهیم تدریس مى شد. انتقادات تند بر تعلیم و تربیت و بر جامعه امریکا اغلب در این سطوح وارد شده است. به هر صورت، فلاسفه متخصصى همچون پال گودمن، آ. اس. نیل، جاناتان کوزُل جان هالت، جورج دنیسون و ادگار فردنبرگ آثار نافذى در این دوران نداشتند. امّا ایوان ایلچ و پائولو فریره مستثنا بودند; زیرا این دوتربیت فلسفى داشتند. البته انتقادات بسیارى نیزبه رشته هاى درسى مزبور وارد شد.
گرایش به عمل گرایى در دهه 1970 نیز رواج و تأثیر دروس فلسفه تعلیم و تربیت را کاهش داد. سلطه و نفوذ رفتارگرایى در تمام سطوح تعلیم و تربیت، حتى در دولت و حکومت فدرال، منجر به تهاجم علیه آنچه در فلسفه تعلیم و تربیت اتفاق افتاده بود، گردید. فلاسفه تعلیم و تربیت در برابر جنبش تربیت معلم که مبتنى بر شایستگى و سایر اعمالى بود که اساس رفتارى داشت، ایستادگى کردند.
بسیارى از مربیان از دروس فلسفه تعلیم و تربیت ناراضى بودند، در حالى که مدارس و مدیران آن ها علاقه مند بودند که از فلسفه تعلیم و تربیت برخوردار باشند. بیش تر فعالان این رشته ترجیح مى دادند به تحلیل زبانى بپردازند و مفاهیم تعلیمى ـ تربیتى را نقد کنند. اساساً فلاسفه از نظریه هاى

مهم در حال توسعه یا نظام هاى گسترده تعلیم و تربیت روى گردان بودند. اگرچه تعدادى از مربیان نگرش جدید را چالش برانگیز یافتند، اما بسیارى دیگر ]هم[ آن را به دلیل رواج شک گرایى و تندروى مورد انتقاد قرار داده و با آن مخالفت مى کردند.
امروزه شرایط پیچیده اى وجود دارد. تحلیل گرایان در بسیارى از مکاتب تعلیم و تربیت نفوذ کرده اند. اما در دورانى که برخى آن را دوران فراتحلیلى نام نهاده اند و نیز در دوران بازگشت نظریه کلان

(grand theory)، این امکان براى فلسفه وجود دارد که با شیوه اى متعادل تر نقشى را که قبلاً در تعلیم و تربیت جامعه ایفا مى کرد، بر عهده بگیرد. این نقش از سوى بسیارى از فلاسفه با بیان اهمیت مسائل سیاسى و اجتماعى به انجام رسیده است.
رویکرد به کار برده شده در کتاب سال 1981 انجمن ملى بررسى تعلیم و تربیت (N.S.S.E)، اثر سولتیس که به فلسفه تعلیم و تربیت اختصاص داشت، با مرتبط کردن فلسفه تعلیم و تربیت به برخى رشته هاى فرعى همچون اخلاق، متافیزیک، شناخت شناسى، زیبایى شناسى، فلس

فه اجتماعى و منطق از به کارگیرى رویکرد مربوط به نظام هاى فلسفى پرهیز مى کند; حال آن که دو کتاب سال پیشین در فلسفه تعلیم و تربیت از رویکرد نظام هاى فلسفى استفاده کرده بودند. آخرین کتاب سال تا حدى موفقیت آمیز بود. اگرچه بعضى از مقالات به مراتب فنى هستند. اما تعدادى از آن ها براى مربیان که تبحّر فلسفى کافى ندارند، ]نیز [غیرقابل فهم مى نماید. برودى (Broudy)معتقد بود که مربیان بیش تر به فلسفه تعلیم و تربیت مى اندیشند تا مقالات تحلیل

ى محض و این حق قانونى آن هاست که از برخى فلاسفه تعلیم و تربیت انتظار داشته باشند که با بصیرت و بینش وسیع ترى به مسائل بنگرند.
تحولات در فلسفه تعلیم و تربیت به دلیل افزایش علاقه مندى فلاسفه به موضوعات فلسفه کاربردى مى تواند قابل پیش بینى و انتظار باشد. فلاسفه بار دیگر، مسائلى را عنوان مى کنند که در زمینه آزادى، ضرورت فردیت و مصلحت عمومى; شخص نگرى و جامعه توده اى، توده و طبقه; حقیقت، اعتبار و ارزش هستند. علاوه بر این ها فلاسفه بسیارى از مسائل مربوط به رشد علوم را نیز بررسى مى کنند. اخلاق، به خصوص به دلیل توجهش به پزشکى، حقوق، داد و ستد و ارتباطات، امرى متناسب و مرتبط جلوه کرده است. تجدید حیات فلسفه براى این آغاز شده است که آثار خود را بر تعلیم و تربیت، آن گونه که در افزایش دروس در اخلاق تدریس، مشاوره و مدیریت مشاهده شده است; بر جاى گذارد.
امروزه نهضت تحلیلى هنوز قدرتمند است، اما با چالش هاى جدیدى مواجه است. نهضت تعلیم و تربیت لیبرال دوباره خود را در نوشته هاى آلان بلوم، اى. هرش و دیگران نشان داده است. تعداد قابل توجهى از فلاسفه تعلیم و تربیت نیز از نوعى برخورد پدیده شناختى استفاده کرده اند. بسیارى از فلاسفه هنوز عمل گرایى دیویى را رویکردى کارآمد در تعلیم و تربیت قلمداد مى کنند، اما بزرگ ترین چالش ها از سوى فلاسفه اجتماعى و جامعه شناسان نظرى علم ناشى مى شود که از منتقدان مکاتب اجتماعى، سیاسى و اقتصادى تعلیم و تربیت بوده اند.

 

انواع فلسفه تعلیم و تربیت
فلسفه تعلیم و تربیت عمومى از فلسفه تعلیم و تربیت حرفه اى متفاوت است. «فلسفه تعلیم و تربیت عمومى» فلسفه اى است که وسیع ترین طیف از آثار مکتوب تعلیم و تربیت را شامل مى شود. این فلسفه نوشته هاى سیاستمداران، روزنامه نگاران، روشنفکران، شهروندان و مربیانى را که درباره تعلیم و تربیت مطلب مى نویسند، دربرمى گیرد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی بررسی عوامل ایجاد شهرهای جدید در جهان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی بررسی عوامل ایجاد شهرهای جدید در جهان در pdf دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی بررسی عوامل ایجاد شهرهای جدید در جهان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

فهرست

چکیده    1
مقدمه    2
بیان موضوع    2
چند تعریف برای شهرهای جدید    4
سابقه احداث شهرهای جدید    4
عوامل لزوم احداث شهرهای جدید    6
گونه شناسی و طبقه بندی شهرهای جدید    7
شهرهای جدید مستقل    7
شهرهای جدید اقماری    8
شهرهای جدید پیوسته    9
نتایج حاصل از تجارب فوق    9
خلاصه    10
پیوست 1    11
شهرهای موازی    11
واحد توسعه    11
شهرهای جدید مهاجرنشین    11
شهرهای جدید سرریز پذیر    12
پایتختهای جدید    12
شهرهای جدید صنعتی    13
پیوست 2    15
سابقه ایجاد شهرهای جدید در ایران    15
الف) دوره اول: در فاصله دو جنگ جهانی    15
ب) دوره دوم: پس از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 1340    15
ج) دوره سوم: از نیمه دوم دهه 1340 تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357)    16
د) دوره چهارم: سالهای پس از انقلاب اسلامی (1357 تا کنون)    17
دلایل ایجاد شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی    17
بررسی مسائل مربوط به شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی    18
اهداف عمده شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی    19
نتیجه گیری    20
منابع    22
بررسی علل تشکیل شهرهای جدید در جهان

 

چکیده:
این مقاله سعی بر آن دارد تا به بررسی علل تشکیل شهرهای جدید در جهان بپردازد.
بر همین اساس ابتدا به سابقه تاریخی ایجاد شهرهای جدید پرداخته شده و چند تعریف از شهرهای جدید ارائه گردیده است. در ادامه سابقه احداث شهرهای جدید بطور مختصر بیان گردیده و سپس عوامل لزوم شهرهای جدید بصورت کلی بیان می گردد. شهرهای جدید بر اساس وسعت، فاصله جمعیت نوع و سطح فعالیتها در چندین الگوی کلی که شامل شهرهای جدید مستقل، شهرهای جدید اقماری و شهرهای جدید پیوسته می باشد طبقه بنید شده که به بررسی اجمالی آنها پرداخته شده و در پایان نتیجه گیری خواهد شد.
بر اساس سه الگوی فوق در مناطق مختلف دنیا الگوهای دیگری از شهرهای جدید احداث شده اند که در پیوست شماره 1 به طور مفصل توضیح داده خواهد شد.
در پیوست شماره 2 سابقه ایجاد شهرهای جدید در ایران در چهار دوره مورد مطالعه قرار می گیرد و سپس اهداف عمده شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی توضیح داده شده و در پایان این قسمت نیز نتیجه گیری در مورد شهرهای جدید ایران انجام خواهد گرفت.

مقدمه
پس از انقلاب کشاورزی ایجاد شهرها، دومین انقلاب عظیم در فرهنگ انسان بود. این امر، روند اجتماعی برجسته ای بود که بیشتر موجب دگرگونی در روابط متقابل انسان با محیط و انسانهای دیگر گردید. در حقیقت، تغییر در واکنشهای انسانها نسبت به هم و نسبت به محیط، به تحول اجتماعی و دگرگونی فضایی امکان داد که نمود عینی آن بصورت یک پدیده نو که اصطلاحاً «شهر» نامیده می شد، نمایان گردید. بنابراین، پیدایش شهرها را باید نقطه عطفی در تاریخ اجتماعی انسان بحساب آورد (نظریان، 1374، ص 9)
فرایند تشکیل و توسعه شهرها در سراسر جهان، پیوسته و بر اساس روابط متقابل  محیطهای طبیعی و فرهنگی بوده است. با  اینکه پیدایش شهرها باعث رشد فرهنگ و تمدن و روابط اجتماعی میان انسانها گردید و مسیر زندگی او را به نحو دلخواه تغییر داد اما با توجه به تحولاتی که در طول تاریخ، بخصوص، در صد سال اخیر در ارتباط با استقرار حکومتها، دولتهای مرتبط با اقتصاد صنعتی و سرمایه داری جهان، موجب دگرگونی در روند تمدن و فرهنگ عمومی شهرنشینی، عملکرد شهرها، توسعه و گسترش آنها و دگرگونی فضای پیرامون آنها گردیده است. در دنیای امروز یک حرکت انفجاری و فزاینده در شهرنشینی بوجود آمده است و جمعیت و تعداد شهرها روز به روز در حال افزایش می باشد و این امر سبب پیدایش عوارض و مشکلات فراوانی در زندگی شهرنشینی انسانها گردیده است. این معضلات بخصوص در کشورهای توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته نمود بیشتری یافته است. زیرا در اینگونه کشورها اختلاف سطح درآمد بین شهر و روستا، عدم برنامه ریزی صحیح برای توزیع اصولی امکانات و منابع بین شهرها و فضای پیرامونشان، عدم توجه اصولی و منطقی به برنامه ریزی ناحیه ای و منطقه ای، عدم توجه به توسعه و رشد صحیح و متناسب شهرها و غیره، موجب پیدایش شرهای بزرگ ناموزون و نامتناسب و بدون توجه به نظام سلسله مراتب شهری در این کشورها گردیده است و این مسائل باعث بروز بسیاری از معضلات شهری شده است که از جمله آنها می‌توان به افزایش جمعیت و تراکم شدید جمعیت شهرنشینی، انواع آلودگی های زیست محیطی، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، بروز انواع مشکلات اجتماعی و فرهنگی، افزایش شغلهای کاذب، افزایش بیکاری، حاشیه نشینی و ... اشاره نمود. (داداشپور، 1381، ص 5)
با توجه به مسائل و مشکلات فوق، انواع راهکارها و راه حلها جهت غلبه بر آنها و ایجاد تعادل و توازن در رشد شهری و ارتباط منطقی بین شهرها و فضای پیرامون ارائه و اجرا گردیده اند که یکی از آنها، ایجاد «شهرهای جدید» بعنوان راهکار اساسی جهت حل معضلات شهرهای بزرگ و ایجاد تعادل در توزیع امکانات و توازن در نظام سلسله مراتبی شهرها بود که با دیدگاههای متفاوت و معیارهای مختلف در نقاط گوناگون جهان طراحی و احداث گردیدند.
کشور ایران نیز بعنوان یک کشور قدیمی که مدنیت و فرهنگ شهرنشینی در آن بسیار پرسابقه است و از اثرات منفی مشکلات و معضلات شهری مذکور در امان نمانده است. رشد شهرنشینی و افزایش سریع جمعیت شهری تبعات منفی ناشی از آن از مهمترین مسائل و مواردی است که در سطح ملی و منطقه ای اذهان عمومی و برنامه ریزان شهری و شهرسازان و حتی مسئولین کشوری را به خود مشغول کرده است.
در ایران نیز، ایجاد شهرهای جدید بعنوان یکی از راه حلهای اساسی و مناسب جهت رفع و کاهش معضلات شهری کلانشهرها مورد توجه قرار گرفته و در اطراف تعدادی از شهرهای بزرگ طراحی و اجرا گردیده اند. (داداشپور، 1381، ص 7 الی 15)
مقاله حاضر شهرهای جدید را مورد بررسی قرار می دهد.

بیان موضوع:
بحث شهرهای جدید یا نوشهرها، سابقه در تاریخ شهرنشینی بشر دارد چنان که، فرایند پدیده ای تحت عنوان شهرهای جدید را می توان در اواخر دوره باستان یا در قرون وسطی نیز ملاحظه کرد. در این دوران، در پهنه وسیع امپراطوری های بزرگی همچون ایران و رم، این پدیده بخوبی قابل مشاهده و بررسی می باشد.
اما طرح ایجاد شهرهای جدید به شکل کلاسیک و مدرن را، می توان به اوایل قرن بیستم، یعنی زمانی که به واسطه انقلاب صنعتی، تغییرات گسترده و همه جانبه ای در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بخش بزرگی از جوامع بشری بوجود آمد، نسبت داد. یکی از نمادهای بارز این دگرگونی ها را می توان رشد روزافزون جمعیت شهری شهرنشینی و گسترش دامنه فیزیکی شهرها دانست.
با گذشت زمان، این گسترش، یک سری مسائل و مشکلاتی را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و زیست محیطی ببار آورد که مسؤولان و برنامه ریزان شهری را بر آن دانست تا در جهت رفع آنها چاره اندیشی کنند که یکی از مهمترین تدابیری که در جهت رفع این موانع و مشکلات اندیشیده شد طرح ساخت شهرهای جدید یا نوشهرها بود.
بیش از نیم قرن است که نظریه شهرهای جدید، (بصورت مدرن و جدی) به اشکال مختلف در نظامهای سرمایه داری، سوسیالیستی سابق و جهان سوم به تناسب ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خصوصیات طبیعی آنها بکار گرفته شده است؛ نظریه شهرهای جدید در کشورهای سرمایه داری غرب، برای اجرای راهبرد عدم تمرکز، مهار و رشد شهرهای بزرگ، جذب سرریزهای جمعیتی، توزیع فضایی بهینه جمعیت و صنعت و ساماندهی فضایی پایتخت و مادرشهرها بکار گرفته شد که نتایج گوناگونی ببار آورده است.
در کشورهای سوسیالیستی سابق، نظریه شهرهای جدید، برای اجرای راهبرد ایجاد قطب رشد، جلوگیری از رشد شهرهای بزرگ، استفاده از منابع داخلی، توزیع فضایی جمعیت و صنعت، توسعه نواحی عقب مانده و آمایش سرزمین بکارگرفته شده که نتایج گوناگونی ببار آورده است؛ بطوریکه این نظریه در شوروی سابق موفق بوده و بعنوان نظریه تمرکززدایی پذیرفته شده است؛ اما در لهستان و مجارستان چندان موفق نبوده، بطوریکه مجارستان به سوی سیاست توسعه شهرهای کوچک و میانه روی آورده است. در جهان سوم، این نظریه برای اجرای راهبرد عدم تمرکز، آمایش سرزمین، ایجاد قطب رشد، توسعه ناحیه ای، انتقال مراکز اداری، ساماندهی فضایی شهرهای بزرگ، ایجاد قطب سرویس دهی به نواحی روستایی، ایجاد مراکزی برای یکپارچه سازی روستاها و تجدید ساخت شهرهای تخریب شده بکار گرفته شد و نتایج گوناگونی ببار آورده است. (زیاری، 1378، ص 73 – ص 74)
امروزه، رشد سریع شهرها و گسترش بی حد و مرز قطبهای اجتماعی، اقتصادی و صنعتی، بخصوص رشد غول آسای شهرهای بزرگ، نشانگر استقبال روزافزون توده های مردم از پدیده شهرنشینی است. علی الخصوص که سکونت در شهرهای بزرگتر، بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که این پدیده زمینه‌ای است برای بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی از یک طرف و ایجاد مسائل مربوط به محیط زیست و بالاخره مسائل فرهنگی و انسانی از طرف دیگر (بخشنده نصرت، 1378 ص 385)
جدا شدن روستائیان از روستا و روی آوردن آنها به شهرها در نتیجه کمبود امکانات رفاهی، زیستی و بخصوص اشتغال در مناطق روستایی، موجبات اصلی رشد سریع شهرهاست. (گیتی اعتماد و دیگران، 1363، ص 56)
شهرهای جدید در نظام های اجتماعی – اقتصادی جهان و با توجه به تحولات نظریه ای، بسیار دگرگون شده اند و هنوز تعریف جامع و جدیدی ارائه نشده است، اما می توان تعاریف ذیل را برای آنها پذیرفت:

چند تعریف برای شهرهای جدید:
1)ایجاد شهرهای جدید عملی ارادی است که فرض را بر وجود یک منبع قدرت یا سازمانی می گذارد که تأمین کننده مکان و منابع برای توسعه شهر و اعمال کنترل مداوم بر آنست تا شهر به اندازه بادوامی برسد.
2)شهرهای جدی، اجتماعهای برنامه ریزی شده ای هستند که در پاسخ به اهداف از پیش تعیین شده ایجاد می شوند.
3)شهر جدید، اجتماعی خوداتکاست با جمعیت و مسافت مشخص، فاصله ای معین از مادرشهر، برنامه ریزی از پیش تعیین شده، اهداف معین و همچنین برخوردار از تمام تسهیلات لازم برای یک محیط مستقل
4)معمولاً شهرهای جدید برای تمرکززدایی کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در ناحیه شهری شهرهای بزرگ طراحی می شوند تا با وجود جاذبه نزدیکی به شهرهای بزرگ تشویق به خروج از مادرشهر شوند تا اسکان به همراه اجرای برنامه های توسعه اقتصادی – اجتماعی فراهم آید؛ بدین ترتیب جذب سرریزهای جمعیتی، ساماندهی فضایی مادرشهر و ناحیه شهری، بهبود وضعیت محیط کار، زندگی سالم و اجتماعی کامل میسر شود. در واقع مفهوم شهر جدید، مفهوم اجزای یک شهر در ارتباط ارگانیک با یکدیگر است (داداشپور، 1381، ص 5)

مسابقه احداث شهرهای جدید:
اگر منظور از طراحی شهرهای جدید و ایجاد نظامی از پیش فکر شده برای نحوه استقرار کاربری های شهری و نحوه ارتباط بین آنها در کل مجموعه و نیز نحوه ارتباط این نظام در چارچوب های وسیع تر ناحیه ای و ملی فرض کنیم، این امر سابقه طولانی دارد. بطور کلی شهرهای جدید در بیشتر دوره های تاریخی، بویژه از زمانی که شهرنشینی شروع گردید، در اقصی نقاط دنیا طراحی و احداث گردیده اند. احداث این شهرها در مواردی به مثابه برنامه ای برای تحقق بخشی از سیاسیت حکومتها بوده است که در این زمینه می توان از شهرهای جدید بابلی و آشوری در بین‌النهرین، موهنجودارو، (Mohenjo-Daro) در ایندوس، کاهن (Kahen) در مصر، اولین توس (Olynthus) و پرینس (Perience) در یونان و تعدادی مراکز شهرهای جدید در آفریقا را نام برد (داداشپور، 1381، ص 9).
در قرون وسطی گروههای مذهبی و پادشاهان، شهرهای جدید بسیاری را ساخته اند در عصر رنسانس نیز معماران و برنامه ریزان، چنین شهرهایی را ایجاد کرده اند که از آن میان می توان از «اسکارموزی» نام برد. همچنین پس از کشف آمریکا توسط «کریستف کلمب» در سال 1492 میلادی در ساحل جنوبی جزایر اسپانیولی شهر جدیدی ساخته شد. در ایران نیز پادشاهان در گذشته های دور، شهرهای جدید متعددی ساخته اند که از آن میان می توان از تخت جمشید و نیشابور را نام برد (زیاری، 1378، ص 7)
در دولتشهرهای یونان (City-Staes) نیز، اهداف اصلی از طراحی شهر، ایجاد سکونت گاهی به اندازه جمعیتی مشخص و ایجاد نظامی که دربرگیرنده کلیه فعالیتهای مذهبی – سیاسی و اقتصادی شهروندان باشد، بوده است.
شهرهای دفاعی دوره رنسانس گویای تفکر طراحان جهت نظامی برای شکل گیری شهر است. طراحی شهرهای آرمانی در قرن نوزدهم از سوی تخیل گرایان به بحث  ایجاد سکونتگاههای مطلوب و تخیلی بشر دامن زد.
در حقیقت، نیاز به ایجاد شهر جدید در دوره های انتقالی برای تحول جامعه است که می تواند با مبنای اقتصادی تغییر یافته تطابق داشته باشد؛ بنابراین شهرهای جدید پیش نمونه هایی برای تجدید ساختار و نوسازی شهرهای بزرگ هستند. (داداشپور، 1381، ص 11)
بطور کلی طرح ایجاد شهرهای جدید به شکل کلاسیک و مدرن را می توان به اوایل قرن بیستم، یعنی زمانیکه به واسطه انقلاب صنعتی، تغییرات گسترده و همه جانبه ای در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی بخش بزرگی از جامعه بشری بوجود آمد، نسبت داد.
یکی از نمادهای بارز این دگرگونی ها را می توان رشد روزافزون شهرنشینی و گسترش دامنه فیزیکی شهرها دانست. با گذشت زمان، این گسترش، یکسری مسائل و مشکلات و معضلاتی را در ابعاد مختلف اقتصادی. اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی ببار آورد که مسئولان و برنامه ریزان را بر آن دانست تا در جهت رفع آنها چاره اندیشی کنند که یکی از مهمترین تدابیری که در جهت رفع این موانع و مشکلات اندیشیده شده طرح ساخت شهرهای جدید یا نوشهرها بود.
از اولین طرحهایی که در این زمینه ارائه گردید و شاید بتوان گفت که اساس نظریه های بعد از خود  قرار گرفت، طرح دانشمند انگلیسی بنام «ابنزر هاوارد» بود. این طرح که بعدها به «باغشهرهای هاوارد» معروف گردید، از افکار و ایده های کسانی چون «توماس مور» (طراح شهر خدا)، «جان بلی» (نظریه پرداز شهرهای صنعتی) و مهمتر از همه از ایده «لئونارد داوینچی» (مبتکر تقسیم میدان به ده شهر اقماری) تأثیر پذیرفت. هاوارد، فلسفه طرح باغشهرهای خود را اینگونه بیان می کند. «طرح باغشهرها، برای نزدیکتر شدن انسان به طبیعت و بهره گیری از محیط آرام و بانشاط آن و فرار از فضای آلوده و شلوغ شهرهای بزرگ و دوربودن از عواقب ناگوار آن می باشد. (محمدی، 1373، ص 37)
بعد از نظریه باغشهر هاوارد، نظریه های زیادی در رابطه با طراحی و احداث شهرهای جدید با اهداف متفاوت، ارائه شده اند که هرکدام در زمان خود از عوامل گوناگونی تأثیر پذیرفته اند.
بطور کلی، علل و عوامل موثر در شکل گیری نظریه های مربوط به ایجاد شهرهای جدید را می توان در دو دسته عوامل انسانی و عوامل طبیعی تقسیم بندی نمود:
الف-عوامل انسانی: در زمینه عوامل انسانی می توان به تغییرات اقتصادی. اجتماعی و سیاسی جامعه همچون تغییر در الگوهای تولید، توزیع و مصرف، شیوه اسکان و دگرگونی در بینشها و نگرشها (ایدئولوژی)، همچون تغییرات ساختار حکومتی و غیره اشاره کرد.
ب-عوامل طبیعی: در زمینه عوامل طبیعی نیز می توان از فاکتورهایی چون: زلزله، سیل، آتشفشان و ... نام برد. (داداشپور، 1381، ص 33)

عوامل لزوم احداث شهرهای جدید:
1)کاهش هزینه های ناشی از ایجاد شبکه های حمل و نقل
2)ایجاد شهرهای مطابق با اصول شهرسازی، در قالب طرحها و برنامه ریزی های ملی و منطقه ای
3)جلوگیری از تخریب زمینهای کشاورزی. باغها و فضای سبز اطراف شهرها
4)جلوگیری از ایجاد شهرکهای خوابگاهی
5)پیشگیری از تمرکز و ایجاد تأسیسات زیربنایی و کاهش هزینه های آن در کلان شهرها
6)جلوگیری از تخریب محیط زیست و پالایش شهرهای بزرگ
7)ایجاد  واحدهای مسکونی ارزان قیمت به منظور بهره مند شدن اکثر افراد جامعه از یک حداقل فضای مسکونی
8)جذب سرریز جمعیت از طریق ایجاد کانونهای اشتغال در شهرهای جدید
9)جلوگیری از افزایش بی رویه و غیرمنطقی قیمت مستغلات
10)جذب سرمایه های سرگردان و جلوگیری از ایجاد مشاغل کاذب
11)جلوگیری از ایجاد آلونک نشینی در اطراف شهرهای بزرگ
12)تعدیل ناهنجاری های اجتماعی و آثار ناشی از آن در شهرهای بزرگ
13)رعایت فاصله شرعی بین محل سکونت و محل اشتغال
14)تسهیل در وضع مقررات ساخت و ساز فضاهای مسکونی در شهرهای بزرگ
15)نقش حوادث طبیعی در لزوم شکل گیری شهرهای جدید
16)تأمین نیازمندیهای مسکونی شاغلان مراکز نظامی و صنایع دفاعی
17)تثبیت امنیت مرزها و نواحی مرزی
18)نقش مراکز پرجمعیت و متراکم شهری در بروز انقلاب ها و حرکات سیاسی
19)نقش حاشیه نشینان و مهاجران در ایجاد بحرانها و ناآرامی های شهری و منطقه ای
گونه شناسی و طبقه بندی شهرهای جدید
شهرهای جدید بر اساس وسعت، فاصله جمعیت، نوع و سطح فعالیتهای اقتصادی در چندین الگو طبقه بندی می شوند: 1) شهرهای جدید مستقل 2) شهرهای جدید اقماری 3) شهرهای جدید پیوسته
شهرهای جدید مستقل
چگونگی مکانیابی یک شهر جدید  مستقل بیشتر گزینشی است و این انتخاب به عملکردهای مشخص اقتصادی آن منطقه که ناشی از نوع و مقدار اولیه آن است بستگی دارد. در واقع شهرهای جدید مستقل، طیف گسترده و متنوعی از شهرهای جدید را دربرمی گیرد که با توجه به تنوع کارکرد و تأثیری که در ارتباط با فضاهای ناحیه ای می گذراند، باید طوری مکانیابی شوند که اولاً با ناحیه ای که در آن هستند پیوند منطقی داشته باشند؛ ثانیاً؛ فاصله آنها از شهرهای بزرگ باید به اندازه ای باشد که سفر روزانه از این شهرها را به شهرهای مجاور تشویق نکند. شهر جدید مستقل باید اقتصادی قوی داشته باشد تا بتواند علاوه بر تأمین شغل ساکنان خود، امکان کار را برای افراد دیگر نیز فراهم کند؛ بعلاوه این شهر باید هویت خاصی برای ساکنان خود و دیگران داشته باشد تا بتواند به مثابه یک ناحیه ایفای نقش نماید (زیاری، 1378، ص 39)
شهرهای جدیدی مستقل در کشورهای سوسیالیستی با اهدافی کاملاً متفاوت با اینگونه شهرها در اروپای غربی و آمریکا بوجود آمده اند. در شوری سابق مانند سایر کشورهای سوسیالیستی، هدف از ایجاد این شهرها، تسهیل در طرح ریزی سرزمینی با ایجاد یک فضای مناسب زندگی برای کارگرانی است که در بخش صنعت کار می کنند و نیز برای تقویت پایه های اقتصادی ناحیه نفوذ بکار گرفته می شوند. بنابراین بیش از 800 شهر جدیدی که در شوروی سابق از سال 1917 تا سال 1973 ساخته شده، 350 شهر جدید مستقل در نواحی توسعه نیافته ایجاد شده است.
در انگلستان شهرهای جدید مستقل برای رفع تمرکز در انباشتگی های مسکونی و با هدف طرح ریزی سرزمینی و موازی با سیاست عدم تمرکز و جلوگیری از مهاجرتهای روستایی به مادرشهر و در مواردی برای ایجاد قطبهای اقتصادی احداث شده است. در آفریقا شهرهای جدید مستقل برای بهره برداری از منابع یا صنایع، قطب سرویس دهی به نواحی روستایی و نیز تجدید ساخت شهرهای تخریب شده احداث شده است. آخرین مورد از شهرهای جدید مستقل، پایتختهای جدید است که به دور از فضاهای شهری برای تسریع در پیشرفت اقتصادی ناحیه ای که در آن قرار دارند، رقابت سیاسی بین شهرهای بزرگ برای پایتخت شدن مانند کانبرا و واشنگتن، بنا به هر دو دلیل قبلی مانند برازیلیا و سرانجام بدنبال اصلاحات و تعدیلهایی که از نظر ارضی حاصل شده است، بنا شده اند که باید نقشی در مقیاس حمل و ناحیه ای ایفا کنند (زنجانی، 1368، ص 28)
شهرهای جدید اقماری
شهرهای جدید اقماری، اجتماعهای برنامه ریزی شده یا در درون حوزه کلانشهرها هستند که با شهر مرکزی پیوندهای عملکردی مستحکمی را حفظ می کنند. به همین سبب وجود ارتباطات مناسب امری حیاتی است و زمان جابجایی نباید از 30 تا 45 دقیقه تجاوز کند. وسعت این شهرها بین 400 تا 6 هزار هکتار و بیشتر است. شهرهای جدید اقماری از نظر شکل، تراکم و شیوه زندگی اصولاً تداوم  الگوی سکونتی حومه نشینی بشمار می روند. تراکم خالص این سکونتگاهها بین 12 تا 37 نفر در هکتار است. در این شهرها نیاز به ایجاد توازن در تأمین مشاغل نیست، زیرا این شهرها از بازار کار کلانشهر بهره مند  می شوند و نیز از نظر خدمات عمده به مغازه ها، تخصصهای ویژه و تسهیلات فرهنگی و تفریحی همواره به شهر مرکزی وابسته باقی می مانند. اصول حاکم بر شهرهای جدید اقماری تراکم زیادی است؛ بنابر این اصل، هر نقطه شهر اندازه بهینه ای دارد که برای آن، اشتغال اضافی، شهر بزرگ به جوامع جدید منتقل می شود تا تمرکز شهر بزرگ کاهش یابد و رشد آن مهار گردد. عموماً شهرهای جدید اقماری که برای جذب جمعیت اضافی طراحی می شوند، شهرهای خوابگاهی می نامند؛ ولی این شهرها غالباً نه فقط مسکن بلکه تا حدودی اشتغال ساکنان خود را نیز تأمین می کنند. گرچه شهرهای جدید اقماری از نظر سیاسی مستقل هستند ولی نتوانسته اند چهارچوب جامعی برای زندگی بوجود آورند. مشخصات شهرهای جدید اقماری با شهرکهای حومه ای که فقط سکونتگاه یا خوابگاهی هستند، تفاوت دارد.
در شهرهای جدید اقماری امکانات گسترده ای برای جذب نیروی کار حتی از شهر بزرگ وجود دارد و با وجود وابستگی به مادرشهر، تا حدودی مستقل هستند، اما شهرکهای حومه ای بیشتر تأمین کننده نیروی کار برای شهرهای بزرگ هستند. هرچند که نظریه رسمی ایجاد شهرهای جدید اقماری را برای اولین بار «لئونارد داوینچی» برای جلوگیری از ازدیاد جمعیت شهر میلان (ایتالیا) مطرح کرد، اما نظریه ایجاد چنین شهرهایی را در سال 1898 میلادی ابنزر هاوارد با عنوان باغشهرها ارائه داده بود. (وزارت مسکن و شهرسازی، 1357، ص 49 و 50)
در رابطه با ابعاد شهر، هرچند که شهرهای بزرگ دارای مشکلات عمده ای هستند، ولی در اینکه این مشکلات به دلیل اندازه های بزرگ یا فقر، جدایی طبقات اقتصادی مردم، ساخت مالی نهادها و سازمانهای محلی و شهرداری، سیستم اقتصادی یا عوامل دیگر می باشد جای بحث فراوان است. هرچند مدیریت شهرهای بزرگ نیازمند بودجه های فراوانی است، ولی بدلیل سرویس دهی بیشتر و تولیدات اقتصادی، مقرون به صرفه اند.
ایده شهرهای اقماری بیش از تمام ایده های دیگر، خاصه در رابطه با توسعه های منطقه ای. قابل قبول بوده و بمرحله اجرا درآمده اند. شهرهای اقماری پس از ساخته شدن به رشد خود ادامه می دهند و نمی توان رشد آنها را پس از ایجاد متوقف شده محسوب داشت. (شیعه، 1376 ص 72 و 73)

شهرهای جدید پیوسته:
این اصطلاح را «هاروی پارلوف» برای توصیف شهرهایی که در محدوده شهرهای موجود احداث می شوند بکار برد. در واقع این الگو در جوار مادرشهر و مجتمع های بزرگ برای رفع مشکل انباشتگی های مسکونی آنها ایجاد می شود؛ بنابراین هدف از ایجاد آنها، ساماندهی فضایی و تراکم زدایی از مادرشهر است. این الگو بدلیل قرارگرفتن در محدوده شهرهای بزرگ تراکم شدید جمعیتی دارد و خیلی سریع توسعه می یابد. (حدود 140 نفر یا بیشتر در هکتار). در توسعه این شهرها مسائل اجتماعی و محیط شهری پیرامون آنها نیز نقش مهمی دارد؛ زیرا نقش این شهرها سرریزپذیری جمعیت شهر بزرگ مجاور است.
نظریه شهرهای جدید پیوسته با انباشتگی مسکونی که نتیجه شهرسازی استکهلم است، در کشورهای اسکاندیناوی با تکیه بر اصل تراکم زدایی و اصلاح ساختار شهری پایتخت و شهرهای بزرگ آنا مطرح شد؛ از این رو آنان این نظریه را در توسعه پایتخت و شهرهای بزرگ بکار گرفتند. گذشته از کشورهای اسکاندیناوی، اصول مشابهی تا به امروز در هلند بکار گرفته شده است.
هلندی ها در آمستردام محله های جدید را در رابطه با شبکه متروی شهر طراحی کردند که از استکهلم نشأت گرفته بود. همچنین در روتردام محله های جدیدی مانند پندرخت، هوخ نیلت، کاپله و غیره طرح ریزی شده در سوئد این طرح برای شهرهای جدید ولینگی (Vallingy)، فارستا (Farsta)، شرهولمن (Sharholman) نیز اجرا شد. در دانمارک طرح ایجاد این شهرها در سال 1957 مطرح و نیز طرح شمار مقدماتی در سال 1961 برای کپنهاک جهت ساماندهی فضایی پایتخت طراحی و اجرا شد (زیاری، 1378، ص 43)
این شهرها در «ایران» بویژه تهران و اصفهان ایجاد شده اند. بطوریکه می توان گفت بیشتر شهرهای جدید ایران در این طیف قرار می گیرند.
همانطوریکه قبلاً گفته شد شهرهای جدید مستقل، اقماری و پیوسته سه الگوی اصلی تقسیم بندی شهرهای جدید هستند. بر ساسا این سه الگو، الگوهای دیگر شهرهای جدید در سایر نقاط دنیا و ایران احداث شده اند که در پیوستهای 1 و 2 آنها را بررسی خواهم کرد. انشاءالله.

نتایج حاصل از تجارب فوق
بیش از نیم است که نظریه شهرهای جدید، به اشکال مختلف در نظامهای سرمایه داری، سوسیالیستی سابق و جهان سوم بکار گرفته شده است. نظریه شهرهای جدید در کشورهای سرمایه داری غرب نظیر انگلستان، برای اجرای راهبرد عدم تمرکز، مهار رشد شهرهای بزرگ، جذب سرریزهای جمعیتی، توزیع فضایی بهینه جمعیت و صنعت و ساماندهی فضایی پایتخت و مادرشهرها بکار گرفته شد که نتایج گوناگونی ببار آورده است. این نظریه در ارائه مسکن و کیفیت معماری و چشم انداز موفق می باشد و عملکردهایی همچون جلوگیری از مهاجرت آونگی، اقتصاد پایه ای، اشتغال زایی و خودکایی، خدمات ناحیه ای، مهار شده رشد مادرشهرها و ایجاد زندگی اجتماعی واقعی موفق نبوده و نیز فشار بسیاری بر شبکه های ارتباطی تحمیل کرده است...

 

منابع:
1-استروفسکی، واتسلاف؛ 1373. شهرسازی معاصر؛ از نخستین سرچشمه ها تا منشور آتن، ترجمه لادن اعتضادی، تهران، وزارت مسکن و شهرساز
2-اعتماد، گیتی؛ 1368، برنامه ریزی شهرهای جدید. مجموعه مقالات شهرهای جدید، فرهنگی جدید در شهرنشینی، شرکت عمران شهرهای جدید، وزارت مسکن و شهرسازی
3-اوراتو، مهندسین مشاورساز؛ 1369. مطالعات راهبردی شهر جدید سهند، جلد ششم، وزارت مسکن و شهرسازی
4-اوراتو، مهندسین مشاور شهرساز؛ 1375. مطالعه طرح جامع شهر جدید سهند، خلاصه گزارش، وزارت مسکن و شهرسازی
5-توفیق، فیروز؛ 1372، گسترش شتابان شهرنشینی در ایران، مجله آبادی سال سوم، شماره نهم، تهران
6-داداشپور، بهنام، 1381، شهر جدید سهند، دانشگاه تبریز، تبریز
7-زنجانی، حبیب اله و فریدون رحمانی، راهنمای جمعیت شهرهای ایران 1355-1370 مرکز تحقیقات معماری و شهرسازی
7-زیاری، کرامت اله، 1378، برنامه ریزی شهرهای جدید، انتشارات سمت، تهران.
9-شیعه، اسماعیل، چاپ هفتم، 1376، مقدمه ای بر مبانی برنامه ریزی شهری، انتشارات دانشگاه علم و صنعت تهران
10-مجتهدزاده، غلامحسین؛ 1376، برنامه ریزی شهرهای جدید در ایران، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور
11-محمدی، جمال، 1372، نگاهی به ابعاد تئوریک ایجاد شهرهای جدید، سمینار شهرهای جدید. انتظارات شرکت عمران شهرهای جدید.
12-نظریان، اصغر، 1372. جغرافیای جمعیت ایران، انتشارات دانشگاه پیام نور ایران.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   161   162   163   164   165   >>   >