پروژه دانشجویی مقاله گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در pdf

چکیده  
مقدمه  
1 چارچوب نظری: تحلیل انتقادی گفتمان[0]  
2 گفتمان عدالت الف. معنا و مفهوم  
ب. عناصر و دقایق گفتمانی  
مفصل‌بندی دقایق گفتمان عدالت  
1 عدالت‌خواهی  
2 استقلال‌طلبی  
3 دفاع از مسلمانان و حمایت از مستضعفان  
4 صلح‌طلبی مثبت  
5 ظلم ستیزی  
6 سلطه‌ستیزی و استکبارزدایی  
7 تجدیدنظرطلبی و شالوده‌شکنی  
3 مبانی گفتمانی  
1 ایدئولوژی اسلامی ـ شیعی  
2 گفتمان انقلاب اسلامی  
3 ایرانیت  
4 جهان سوم‌گرایی  
رفتارهای سیاست خارجی  
الف. صدور انقلاب اسلامی  
ب. مبارزه با آمریکا  
ج. مبارزه با صهیونیزم و اسرائیل  
د. حمایت از مردم فلسطین  
ه‍ . مخالفت و مقابله با نظام تک‌قطبی  
ی. اصلاح سازمان‌های بین‌المللی  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در pdf

ـ تاجیک، محمدرضا، «متن، وانموده و تحلیل گفتمان»، گفتمان، ش صفر، 1377

ـ سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع مسئولان وزارت امور خارجه، 30 مرداد 1386، روزنامه ایران، 31 خرداد 1386

ـ آیت‌الله خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، سخنرانی مقام معظم رهبری، در مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به انقلاب و انتفاضه فلسطین، تهران، دبیرخانه کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، 1380

ـ امام خمینی، صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، چ دوم، 1370

ـ امام خمینی، ولایت فقیه یا حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375

ـ خواجه سروی، غلامرضا، «فراز و فرود گفتمان عدالت در جمهوری اسلامی ایران»، دو فصلنامه دانش سیاسی، ش 2، پاییز و زمستان 1386

ـ دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، «الزامات ائتلاف برای صلح»، سیاست خارجی، ش 3، پاییز، 1383

ـ دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، تحول گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، مؤسسه ایران، 1384

ـ دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، «سیاست خارجی رهایی‌بخش: نظریه انتقادی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، سیاست خارجی، ش 2، تابستان 1387

ـ دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، «سیاست خارجی دولت نهم»، فصلنامه رهیافتهای سیاسی و بین‌المللی، ش 13، بهار 1378

ـ دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، «گفتمان اصول‌گرایی عدالت‌محور در دولت احمدی‌نژاد»، دو فصلنامه دانش سیاسی، ش 5، بهار و تابستان 1386

ـ دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، «هویت و منفعت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، در: منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1386

ـ رمضانی، روح الله، صدور انقلاب ایران: سیاست، اهداف و وسایل، در جان اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیرشانه‌چی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382

ـ سلطانی، سیدعلی اصغر، قدرت، گفتمان و زبان، ساز کارهای جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران، تهران، نی، 1384

ـ لاکلاو، ارنستو، «گفتمان»، ترجمه حسینعلی نوذری، گفتمان، ش صفر، بهار 1377، ص 53 ـ

ـ متکی، منوچهر، سیاست خارجی دولت نهم: یک سال بعد، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه، 1385

ـ مجتهدزاده، پیروز، «جایگاه روحیه عدالت‌خواهی در هویت ملی ایرانیان»، در: (گردآورنده)، گفتارهایی درباره هویت ملی در ایران، تهران، تمدن ایرانی، 1383

ـ مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، صدرا، بی‌تا

ـ مک‌دانل، دایان، مقدمه‌ای بر نظریه‌های تحلیل گفتمان، ترجمه حسینعلی نوذری، تهران، فرهنگ گفتمان، 1380

ـ هالستی، کی.جی، مبانی تحلیل سیاست بین‌الملل، ترجمه بهرام مستقیمی و مسعود طارم‌سری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1373

ـ هوارت، دیوید، «نظریه گفتمان»، در: روش و نظریه در علوم سیاسی، ترجمه امیرمحمد حاجی یوسفی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1378

Ahmadinejad, Mahmood,

Bull, Hedley, The Revolt Against the West, in Hedley Bull and Adam Watson, eds., The Expansion of International Society, Oxford, Clarendon Press,

Fairclough, Norman, Discourse and Social Change, Cambridge, polity press,

Fairclough, Norman, Critical Discourse Analysis, London and New York, Longman,

Galtung, Johan, Editorial, Journal of peace Research (1) 1,

Galtung, Johan, “Violence, Peace and Peace Research”, Journal of peace Research, 1964, 3: 167-

Howarth, David, Discourse, Buckingham, Open University Press,

Laclau, Ernesto and Chantal Mouffe, Hegemony and Socialist Strategy. London, verso,

Laclau, Ernesto, ed., The Making of Political Identities, London, verso,

Jorgenson, Marriane and Philips Louise, Discourse Analysis As Theory and Method, London, Sage publication,

Milliken, Jennifer, The Study of Discoourse in Intenational Relations: A Critique of Research and Methods, European Journal of International Relations,5(2), 1999, P.225-

Mills, Sara, Discourse. London, and New york, Routledge,

Schmid, Herman, “Politics and Peace Research”, Journal of peace Research, 1968, 3: 217-

چکیده

دولت دینی، به ویژه حکومت اسلامی، نظامی عادل و دادگستر است. آموزه‌های قرآنی و سیره اجتماعی و سیاسی ائمّه اطهار (ع) این ضرورت را به خوبی نشان می‌دهد. پرسش اساسی این است که، آیا حکومت اسلامی باید سیاست خارجی عدالت‌خواهانه‌ای داشته باشد؟ این مقاله با تحلیل توصیفی و با هدف واکاوی گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نگاشته شده است. هرچند گفتمان عدالت همواره بر سیاست خارجی ایران حاکم بوده است، اما این گفتمان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فراز و فرود داشته است.

حاصل آنکه، گفتمان عدالت بر هفت عنصر گفتمانی زیر استوار است: عدالت‌خواهی، استقلال‌طلبی، صلح‌طلبی مثبت، حمایت از مسلمانان و مستضعفان، ظلم‌ستیزی، استکبارزدایی، سلطه‌ستیزی و تجدیدنظرطلبی. الگوی سیاست خارجی ایران در چارچوب گفتمان عدالت، عبارت‌اند از: صدور انقلاب، مقابله و مبارزه با امریکا و صهیونیزم، حمایت از مردم و آرمان فلسطین، مخالفت و مقابله با نظام تک‌قطبی و هژمونی و تلاش برای اصلاح و تغییر سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی.

کلید واژه‌ها: گفتمان، عدالت، تجدیدنظرطلبی، سلطه‌ستیزی، جهان‌سوم‌گرایی، ملت‌گرایی، نظام دلالت.

 

مقدمه

عدالت یک ارزش و فضیلت انسانی است که حسن عقلی دارد؛ به گونه‌ای که انسان‌ها به حکم عقل و فطرت الهی خود، عدالت را ارج می‌نهند و برای افراد عادل احترام قایل‌اند. یکی از ارزش‌های بنیادی دین مبین اسلام نیز قسط و عدل است؛ به گونه‌ای که قرآن کریم یکی از اهداف رسالت انبیا را برقراری عدالت توسط خود مردم معرفی می‌کند. در تشیع ـ به عنوان اسلام راستین ـ نیز عدل یکی از اصول دین به شمار می‌رود، از این‌رو، طبیعی و بدیهی است که دولت اسلامی باید عادل بوده و پیگیری و تأمین عدالت را در سرلوحه اهداف خود قرار دهد

بنابراین، در مورد لزوم عدالت رهبران و حکام در نظام اسلامی و حکومت دینی و ضرورت پیگیری هدف برقراری عدالت توسط آن، تردیدی نیست؛ به سخن دیگر، یکی از مهم‌ترین کارکردها و وظایف دولت اسلامی، تأمین عدالت در سیاست و جامعه داخلی است، اما آیا یکی از اهداف و آرمان‌های سیاست خارجی دولت اسلامی نیز عدالت و دادگستری است؟ مفروض این نوشتار، به عنوان پاسخ به این پرسش، آن است که بر اساس ماهیت دولت اسلامی، عدالت و عدالت‌طلبی یکی از وظایف و اهداف سیاست خارجی آن می‌باشد؛ به گونه‌ای که حکومت اسلامی موظف است در سیاست خارجی خود، هم با عدالت با سایر دولت‌ها رفتار نماید و هم در جهت عدالت‌گستری در سطح بین‌المللی اقدام کند

این مقاله درصدد تبیین و توضیح ماهیت، اهمیت و جایگاه عدالت به منزله یک هدف، آرمان و رسالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت دیگر، هدفْ واکاوی عدالت به عنوان یک دال متعالی در گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. توضیح اینکه گفتمان عدالت، به‌رغم فراز و فرود در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، همواره بر آن حاکمیت داشته است، به گونه‌ای که بخشی از اهداف و آماج سیاست خارجی جمهوری اسلامی، در چارچوب گفتمان عدالت تعریف و تعیین شده‌اند. با وجود این، گفتمان عدالت از منزلت و مرتبت یکسانی در سیاست خارجی ایران برخوردار نبوده است. همچنین اهداف و مقاصد ناشی از گفتمان عدالت در دوره‌های گوناگون سیاست خارجی نیز اهمیت و اولویت یکسانی نداشته‌اند

بحث و بررسی و تبیین گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در چهار بخش ارائه می‌گردد؛ نخست، به منظور فراهم‌ساختن تمهیدات نظری و مفهومی لازم برای مباحث، چارچوب نظری توضیح داده می‌شود؛ قسمت دوم، به بررسی عناصر و دقایق گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی می‌پردازد. در سومین بخش، مبانی و مبادی گفتمان عدالت واکاوی می‌شود و سرانجام، الگوهای رفتاری مبتنی بر گفتمان عدالت در سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی تبیین می‌گردد

1 چارچوب نظری: تحلیل انتقادی گفتمان[0]

تجزیه و تحلیل منزلت و جایگاه گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در چارچوب رویکرد نظری‌ای امکان‌پذیر است که نقش تعیین‌کننده و مستقل ساختارهای انگاره‌ای و نظام معانی در سیاست خارجی را مورد تأکید قرار دهد؛ از این‌رو، تحلیل انتقادی گفتمان به عنوان چارچوب نظری این مقاله به کار می‌رود. این رویکرد گفتمانی در قالب زبان‌شناسی[1] انتقادی شکل گرفت. در زبان‌شناسی انتقادی، گفتمانْ ماهیتی تأسیسی و تکوینی دارد. گفتمان به صورت یک مفهوم کلان تعریف می‌شود که فرآیندهای اجتماعی را شکل می‌دهد؛ در نتیجه، نقش اساسی و بنیادی در ایجاد و تأسیس هویت‌ها و باورهای اجتماعی دارد. گفتمان، موجودیتی خودمختار و مستقل است که صرفاً از قدرت اجتماعی نشئت نمی‌گیرد، بلکه خود نوعی تجلی و نموده قدرت اجتماعی است.[2]

تحلیل انتقادی گفتمان، حاصل تلاش‌های فکری و نظری اندیشمندانی چون فوکو، لاکلاو، موفه و فرکلاف می‌باشد. تحلیل انتقادی گفتمان، از مطالعه و توصیف ساختار، کارکرد رویه‌ها و کردارهای گفتمانی فراتر می‌رود. این نوع تحلیل برای تبیین پدیده‌های زبانی و کردارهای گفتمانی، به بررسی مقولاتی مانند: مناسبات زبان و قدرت، هژمونی و قدرت، پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک و فرآیندهای ایدئولوژیک در گفتمان و هژمونی و نابرابری در گفتمان می‌پردازد و عناصر گفتمانی و غیرگفتمانی را در ارتباط با دانش زمینه‌ای بازیگران سیاسی، مورد مطالعه قرار می‎دهد.[3] در حقیقت، نظریه گفتمان در سنت انتقادی، به نقش معنادار کردارها و اندیشه‎های اجتماعی در زندگی سیاسی می‎پردازد. این رویکرد همچنین شیوه‎هایی را مورد بررسی قرار می‎دهد که از طریق آن، نظام‌ها و ساختار معانی، نوع خاصی از کنش و عمل را ممکن می‎سازد

در چارچوب تحلیل انتقادی گفتمان، تعاریف متفاوتی از گفتمان ارائه شده است. بعضی گفتمان را به عنوان ایدئولوژی تعریف کرده‌اند، اما با این تفاوت که گفتمان برخلاف ایدئولوژی، واجد ویژگی‌های تقلیل‌گرایانه، حقیقت‌مدارانه، جهان‌شمولی و هژمونی نبوده و جهان‌بینی را توجیه نمی‌کند؛ از این‌رو، گفتمانْ فراتر از ایدئولوژی سنتی می‌باشد، به گونه‌ای که انواع متفاوتی از کردارها و عمل‌های اجتماعی و سیاسی، نهادها و سازمان‌ها را نیز دربرمی‌گیرد.[4]

فوکو، گفتمان را عام‌تر از ایدئولوژی سیاسی می‌داند؛ زیرا ممکن است سازوکارهای آن، مرزهای چندایدئولوژی را درنوردد. وی توضیح می‌دهد، گفتمان از سه جهت از ایدئولوژی متمایز می‌گردد؛ نخست، مفهوم ایدئولوژی به‌طور ضمنی و تلویحی، متضمن تفکیک عین از ذهن یا ارزش از واقعیت است؛ دوم، ایدئولوژی لزوماً به سوژه یا فاعل شناسای خودمختار ارجاع می‌دهد؛ سوم، ایدئولوژی در رابطه با عوامل و عناصر زیربنایی مادی و اقتصادی، ماهیتی روبنایی و ثانویه دارد؛ در حالی‌که گفتمان بر این امر دلالت دارد که واقعیت و حقیقت، یک سازه گفتمانی است و فاعلِ شناسا نیز خود یک مواضعه گفتمانی می‌باشد. همچنین گفتمان، ماهیتی اولیه و پیشینی دارد که همه چیز در آن معنا می‌یابد.[5]

از آرای فوکو در زمینه گفتمان، سه اصل را می‌توان استنباط و استنتاج کرد؛ اول، گفتمانْ امری شامل و فراگیر است که خارج از آن نمی‌توان اندیشید و فرار از آن امکان‌پذیر نیست؛ دوم، گفتمان یک شبکه معنایی به‌هم‌پیوسته‌ای است که ذهن جمعی را می‌سازد؛ سوم، این ذهن جمعی برساخته گفتمان، دائماً در حال تنازع و تحول است؛ از این‌رو، افزون بر توضیح استمرار و ثبات امور، مبیّن تغییر و دگرگونی‌ها نیز می‌باشد

رویکرد لاکلاو[6] به گفتمان، شبیه دیدگاه بنونیسته، استعلایی است؛ یعنی گفتمان پیش از هر چیز وجود دارد که شناخت و کنش انسان را معنا می‌بخشد و انسان، تنها از طریق گفتمان قادر است جهان را درک و فهم نماید؛ به عبارت دیگر، امکان اندیشه، عمل و درک کامل، به وجود گفتمان بستگی دارد که پیش از هرگونه بی‌واسطگی عینی[7] حضور دارد، ولی دچار تغییر و تحول می‌شود. لاکلاو و موفه گفتمان را مجموعه‌ای معنادار از علائم و نشانه‌های زبان‌شناختی و فرازبان‌شناختی که فراتر از گفتار و نوشتار است، تعریف می‌کنند.[8]

به نظر این دو، همه چیز ماهیتی گفتمانی دارد و یا نوعی سازه گفتمانی است و در رابطه با دیگر اشیا معنا می‌یابد. بر این اساس، اشیا و کنش‌ها تنها به منزله جزئی از یک نظام معنایی گسترده (گفتمان)، قابل درک و فهم می‌باشند. در حقیقت، معنای اجتماعی گفتارها، کنش‌ها و نهادها، همگی در ارتباط با بستر و بافت کلی‌ای که بخشی از آن هستند، درک می‌شوند. از این‌رو، موضوعات و مفاهیم برای معنادار بودن، باید بخشی از یک چارچوب گفتمانیِ گسترده‌تر باشند

این مفهوم‌پردازی از گفتمان، به معنای رابطه‌ای بودن هویت گفتمان است؛ یعنی گفتمان، هویت خود را از طریق رابطه‌ای که بین عناصر گوناگون برقرار می‌شود، کسب می‌کند؛ در نتیجه، بر اساس چگونگی ارتباط و پیوند عناصر مجزا، هم هویت فردی آنها شکل می‌گیرد و هم هویت مجموع آنها به عنوان کلیت واحدی به نام گفتمان. لاکلاو و موفه عمل گرد آوری اجزا و عناصر گوناگون و قرارگرفتن آنها در کنار هم و کسب هویت جدید را «مفصل‌بندی»[9] می‎نامند. به نظر آنان، مفصل‎بندی‎هر کنش و عملی است که رابطه‎ای میان عناصر گوناگون ایجاد نماید؛ به گونه‎ای که هویت آنها بر اثر این کنش‎تغییر کند.[10]

فرکلاف، برخلاف لاکلاو و موفه که جهان اجتماعی را تنها ساخته و پرداخته گفتمان تلقی می‌کنند، زبان را قوام‌بخش جزئی از جهان اجتماعی می‌داند. به نظر او، گفتمان یکی از اشکال کنش اجتماعی و شیوه‌های عمل اجتماعی است؛ به گونه‌ای که افزون بر جهان و امور گفتمانی، امور غیرگفتمانی نیز وجود دارند. همچنین فرکلاف بر اساس تلفیق رویکرد گفتمانی فوکو و هابرماس، عاملیت و فاعلیت بیشتری برای کارگزار انسانی قائل است. فاعل انسانی، سوژه‌ای منفعل و منقاد و فاقد اراده نیست و فرد انسانی و کارگزار اجتماعی، هم محکوم گفتمان و هم حاکم بر آن تصور می‌شود.[11]

بر اساس آنچه گذشت، گفتمان را می‌توان به این صورت تعریف کرد: مجموعه‌ای از احکام و قضایای منطقی به‌هم‌پیوسته و مرتبط، مانند مفاهیم، مقولات، طبقه‌بندی‌ها و قیاس‌ها که جهان اجتماعی را برساخته یا معنادار می‌سازند؛ به گونه‌ای که بعضی از رفتارها و کردارها، ممکن و مشروع و برخی دیگر، نامشروع و غیرممکن می‌شوند.[12] بنابراین، سه معنا و کارکرد را برای گفتمان می‌توان تصور کرد؛ نخست، گفتمان به عنوان نظام دلالت که واقعیت‌های اجتماعی را برساخته و قوام می‌بخشد. این تلقی از گفتمان، مبتنی بر فهمی سازه‌انگارانه از معناست؛ به گونه‌ای که اشیا و امور، به خودی خود هیچ معنایی نداشته و جهان مادی نیز هیچ‌گونه معنایی را حمل و منتقل نمی‌کند، بلکه افراد با استفاده از این نظامِ دلالت یا گفتمان، به اشیا معنا می‌بخشند؛ دوم، گفتمان، متضمن قدرت مولد بوده و قادر به تولید و بازتولید اشیایی است که در این نظامِ معنایی و دلالت تعریف می‌شوند؛ از این‌رو، گفتمان علاوه بر فراهم ساختن زبانی برای تحلیل و طبقه‌بندی پدیده‌ها، راه‌ها و شیوه‌های بودن و کنش درجهان را قابل فهم و یک «رژیم حقیقت»[13] خاصی را عملیاتی می‌سازد و سایر اشکال ممکنِ هویت و کنش را، مستثنا و حذف می‌کند؛ سوم، گفتمان در چارچوب بازی رویه‌ها و کردارها، چگونگی مسلط شدن یک نظام معنایی و ساخت‌دهی به معانی در ارتباط با اِعمال رویه‌ها و فهم‌پذیر و مشروع‌سازی آنها را توضیح می‌دهد.[14]

بنابراین، یکی از موضوعات مهم در نظریه گفتمان، امکان تثبیت، انسداد و هژمونی گفتمانی است. آیا امکان هژمونی یک گفتمان بر ابعاد و بخش‌های گوناگون سیاست و جامعه وجود دارد؟ تحلیل‌گران گفتمان در این مورد دیدگاه‌های متفاوتی دارند؛ فوکو بر این اعتقاد است که ماهیت تفوق‌طلب و فراگیر گفتمان موجب می‌شود، با وجود پادگفتمان‌های دیگر، یک گفتمان به منزلت هژمونیک برسد و گفتمان‌های دیگر را به حاشیه براند؛ از این‌رو، در هر بازه زمانی و حوزه موضوعی[15]، در عین ضدیت و تنازع گفتمان‌ها، یکی
از آنها تفوق و تسلط می‌یابد و به رفتارها و رویه‌های گفتمانی شکل و معنا می‌دهد. در حقیقت، گفتمان بر پایه اصل «انتظام در پراکندگی»[16] حدود هویت، خود را می‌یابد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله ویژگیهای علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ویژگی‌های علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی در pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ویژگی‌های علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ویژگی‌های علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی در pdf

چکیده  
مقدمه  
ضرورت شناخت علم مدرن  
1 ویژگی‌هایی ذاتی علم مدرن  
عقل گرایی  
2/1 حصر علم در شناخت حسی  
3/1 ماده‌گرایی و دنیاگرایی  
4/1 جایگزینی یقین روان‌شناختی به جای یقین علمی  
5/1 مهمل خواندن گزاره‌های فلسفی و دینی  
6/1 نادیده انگاری مبدأ و غایت پدیده‌ها  
7/1 جزیی نگری  
8/1 هدف قرار دادن کسب قدرت به جای کشف حقیقت  
2 پیامدهای خاص علم مدرن  
شک‌گرایی و کثرت‌گرایی عاجزانه  
2/2 جدایی دانش از ارزش  
3/2 جدای دانش از دین  
4/2 جدای دانش ازسیاست  
جدایی دین از سیاست  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله ویژگی‌های علم مدرن؛ با تأکید بر علوم انسانی در pdf

استوارت میل، جان، رساله در باره آزادی، ترجمه جواد شیخ‌الاسلامی، چ سوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1358

آمدی، عبدالواحد بن محمدتمیمی، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،

باقری، خسرو، هویت علم دینی: نگاهی معرفت‌شناختی به نسبت دین با علوم انسانی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382

بستان (نجفی)، حسین و دیگران، گامی به سوی علم دینی (1): ساختار علم تجری و امکان علم دینی، قم، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه، 1374

پارسانیا، حمید، حدیث پیمانه، چ پنجم، قم، معارف، 1380

ـــــ ، علم و فلسفه، چ سوم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1383

ـــــ ، سنت، ایدئولوژی، علم، قم، مؤسسه بوستان کتاب، ویرایش دوم، 1385

داوری اردکانی، رضا، در باره علم، تهران، هرمس، 1379

دژاکام، علی، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مطهری، ج1، تهران، مؤسسه فرهنگی اندیشه، 1375

کوزر، لیوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، چ هشتم، تهران علمی، 1379

گلشنی، مهدی، از علم سکولار تا علم دینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377

گنون، رنه، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، چ سوم، تهران، امیر کبیر، 1378

ـــــ ، سیطره کمیت و علائم آخر الزمان، ترجمه علی محمد کاردان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1365

ملکیان، مصطفی و دیگران، مدرنیته، روشنفکری و دیانت (مجموعه مقالات)، به کوشش مجید ظهیری، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1381

مصباح‌یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1378

نصر، سیدحسین، نیاز به علم مقدس، ترجمه حسن میانداری، قم، طه، 1379

ـــــ ، جوان مسلمان و دنیایی متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی، تهران، طرح نو، 1374

وبر، ماکس، دین، قدرت، جامعه، ترجمه احمد تدین، تهران، هرمس، 1382

ـــــ، دانشمند و سیاست مدار، ترجمه احمد نقیب زاده، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1370

چکیده

پژوهش حاضر با نگاهی توصیفی و تحلیلی، ویژگی‌های علم مدرن را از جنبه‌های گوناگون از جمله هدف، روش، کاربرد و آثار آن بررسی می‌کند. این کار از یک، هویت علم مدرن را معرفی و شناخت ما را نسبت به آن دقیق‌تر می‌کند و از سوی دیگر، تفاوت ماهوی و تقابل آن را با علوم اسلامی آشکار می‌سازد. در ضمن، از برخی کاستی‌های جدی این علم نیز پرده برمی‌دارد. عقل‌گرایی افراطی، سلطه شناخت حسی و تجربی، ماده‌گرایی و دنیا گرایی، بی‌توجهی به غایت هستی، مهمل خواندن گزاره‌های دینی و فلسفی، جدایی دانش از ارزش، جدایی دانش از دین، جدایی دانش از سیاست و ابزار شدن آن برای سیاست‌مداران، حذف یقین علمی و اکتفا به یقین روان‌شناختی، هدف قرار دادن کسبِ قدرت به جای کشف حقیقت، جزیی نگری و تجزیه علوم از اموری هستند که به عنوان ویژگی‌های علم مدرن در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

واژه‌های کلیدی: علم مدرن، علم سنتی، علم دینی، عقل گرایی، حس‌گرایی، ماده‌گرایی، جدای دانش از ارزش.

 

 

مقدمه

علم، که در اصل شامل هرگونه شناخت است، در نخستین دسته‌بندی خود به حضوری و حصولی تقسیم می‌شود. «علم حضوری»، حضور ذات معلوم نزد عالم است و در آن، معلوم بدون واسطه حواس و ذهن، در معرض شهود نفس انسان قرار می‌گیرد. همانند آگاهی انسان به حالات درونی خویش. «علم حصولی» آن آگاهی است که با واسطه و از طریق صورت‌های ذهنی برای انسان حاصل می‌شود. تقسیم علم به تصور یا تصدیق از دیگر تقسیمات علم است

یکی از تقسیماتی ممکن برای علم، تقسیم آن به علم مدرن و علم سنتی است. منظور از علم مدرن، علمی است که در غرب پس از رنسانس به وجود آمد که وجه غالب علم در تمدن غرب شد. اساس این علم تجربه است. از این‌رو، این ویژگی در حوزه‌‌ها و شاخه‌های گوناگون علم مدرن وجود و سیطره دارد. علوم تجربی، اختصاص به علوم طبیعی، همانند فیزیک و شیمی ندارد، بلکه علوم انسانی، همانند روان‌شناسی، اقتصاد و جامعه‌شناسی را، که از روش تجربی استفاده می‌کنند، نیز شامل می‌شود. به صورت کلی، هر علمی که روش آن تجربه، مشاهده و آزمایش، نظریه پردازی و آزمون باشد، علم تجربی اطلاق می‌گردد، اعم از علوم طبیعی یا انسانی.1 این تقسیم، مربوط به قضایا، شاخه‌ها و مسایل علم نیست، بلکه بسیار بنیادی و کلی‌تر از آن است، به گونه که روی مفهوم علم، روش و اهداف آن تأثیر عمیق می‌گذارد. شاید بتوان این تقسیم را بر اساس پارادایم دانست. در این دسته‌بندی، علم یکی از مفاهیم بسیار مهم فرهنگی به‌شمار می‌آید که جهان‌بینی و ارزش‌های فرد و جامعه روی آن تأثیرگذار است

علم مدرن ویژگی‌هایی دارد که توجه به آنها، موجب شناخت بیشتر این علم می‌گردد. این ویژگی‌ها می‌تواند بسیار گسترده باشد. ولی ویژگی‌هایی مورد نظر در این پژوهش، اموری است که علم مدرن به صورت عام آنها را در خود دارد و غالباً این علم را در برابر علم و فرهنگ دینی و سنتی قرار می‌دهد. بنابراین، ویژگی‌های مطرح شده اموری نیست که برای یک فرایند علمی لازم است. همچنین ویژگی‌های که موجب تفاوت رویکردپوزیتویستی2 از رویکر ما بعد پوزیتویستی3 می‌گردد، مورد نظر نیست

ویژگی‌های مورد نظر در دو دسته قرار می‌گیرند: ویژگی‌های که علم مدرن در ذات و درون خود دارد و ویژگی‌های که در حقیقت، آثار و پیامد خاص علم مدرن است. پیش از ورود به اصل مطلب، بیان ضرورت شناخت علم مدرن بسیار مفید می‌نماید

 

 

ضرورت شناخت علم مدرن

به رغم اهمیت مفهوم «علم» در همه فرهنگ‌های بشری، مفهوم واحدی از آن در فرهنگ‌های گوناگون وجود ندارد. رویکرد‌هایی گوناگونی که نسبت به علم در فرهنگ‌های گوناگون وجود دارد، آن را به صورت یک مشترک لفظی در آورده است. این اشتراک بر سر وضع و قرار داد این واژه نیست تا با مراجعه به کتاب‌های لغت مشکل حل شود، بلکه نزاع بر سر مفهوم «هستی» و «وجود» است. به عبارت دیگر، اشتراک در واژه علم به معنای عقلی و فلسفی آن است

«علم» در تمدن غرب، مفهوم ویژه‌ای یافته است که تفاوت ماهوی با علم دینی دارد. حسین نصر، ضمن ضروری دانستن شناخت عمیقِ ماهیت علم جدید برای مسلمانان، روی این نکته تأکید می‌کند که نباید تصور کرد علم مدرن ادامه علوم سنتی (علوم اسلامی و..). و بسط یافته آن است، بلکه این علم تفاوت ماهوی با علوم سنتی دارد

مسلمین باید در باره رابطه میان علم جدید، به عنوان ساختاری نظری و معرفتی نسبت به جهان مادی، با کاربرد آن در زمینه‌های گوناگون، از پزشکی گرفته تا صنعت، یا همه آنچه بنا به تعبیر مصطلح و رایج می‌توان تکنولوژی نامید نیز مطالعه کنند. بسیاری از متفکران مسلمان در قرن گذشته آثار زیادی در باره علم جدید نوشتند و اکثر ایشان، علی رغم مخالفتشان با ارزش‌های گوناگون فرهنگی و دینی و اجتماعی غرب، به نحوی تقریباً مطلق و دربست از علم غربی تجلیل کرده و آن را از ظن خود با همان علمی که در تمدن اسلامی مطرح بوده یگانه و یکسان گرفته‌اند. در واقع بسیاری از اینان مدعی بوده‌اند که علم جدید چیزی جز ادامه و امتداد علوم اسلامی و صورت بسط‌یافته آن در متن جهان غرب نیست. تردیدی نیست که تحقق علم جدید، به نحوی که در خلال رنسانس، به ویژه قرن یازدهم/ هفدهم صورت بست، بدون وجود ترجمه‌هایی که در قرون پیش عمدتاً در اسپانیا و گاهی در سیسیل و سایر بخش‌های ایتالیا از زبان عربی به لاتین انجام شده بود، ممکن نمی‌بود. بدون وجود طب ابن سینا یا ریاضیات عمر خیام و یا نورشناسی ابن هیثم، علوم پزشکی و ریاضیات و نور‌شناسی در غرب نمی‌توانست آنچ‌نان که اینک پدید آمده و بالیده است، پدید بیاید و رشد کند. با این حال، رابطه و نسبت میان این دو علم فقط گسستگی و امتداد نیست، بلکه بین علم غربی و علوم اسلامی نا پیوستگی و انقطاع عمیقی و جود دارد

باز هم ایشان در جای دیگر می‌نویسد

روشن است که علم غربی به نحو اجتناب ناپذیری با علم اسلامی و قبل از آن با علوم یونانی- اسکندرانی، هندی، ایران باستان و نیز با علوم بین النهرین و ;، پیوند خورده است. اما آنچه که در طی رنسانس، به ویژه انقلاب علمی سده هفدهم رخ داد، تحمیل «صورت» یا الگویی جدید و بیگانه بر محتوای این میراث علمی بود، صورتی که مستقیماً از سرشت تفکر انسان‌گونه و عقل‌باورانه عصر و از دنیوی سازی جهان نشأت گرفته بود که غالباً به رغم کوشش‌های برخی از شخصیت‌های فکری برجسته آن عصر برای زنده نگهداشتن نگرش به سرشت مقدس نظام جهانی، کل رویدادی به اصطلاح رنسانس به آن انجامید. این «صورت» جدید منجر به علمی یک‌جانبه و انعطاف‌ناپذیر گردید که از آن زمان به این سو، باقی مانده و تنها به یک مرتبه از واقعیت ملتزم گردیده و راه را بر هرگونه امکان دستیابی به مراتب بالاتر وجود یا سطوح آگاهی بسته است، علمی که حتی در مقام تلاش برای رسیدن به دوردست‌ترین نقاط آسمان یا اعماق روح انسان، عمیقاً دنیوی و برون‌گراست. بنابراین، با علمی سروکار داریم که قطب عینی اش از ترکیب روانی-جسمی جهان طبیعی محیط بر انسان، و قطب ذهنی‌اش از تعقل بشری که به نحوی صرفاً انسان‌گونه تصور می‌شود و از منبع نور عقل کاملاً جدا شده است فراتر نمی‌رود

البته، این نکته قابل توجه است که خود اندیشمندان غربی، به تفاوت ماهوی علم مدرن و علم دینی به خوبی توجه دارند. از این‌رو، از این علم در مقابل علم دینی و سنتی دفاع می‌کنند. نویسنده کتاب «نیاز به علم مقدس» که برای احیای علوم سنتی تلاش می‌کند، می‌نویسد

در کتاب نیاز به علم مقدس کوشش حقیر در احیای علوم جزیی و نه فقط فلسفه اولی، در رابطه با امر قدسی است که کاری بس مشکل و شدیداً مورد انتقاد مدافعان علم جدید، به صورت اصرار به علم‌گرایی و جدای علم از هرگونه بعد معنوی هستی است

بنابراین، شناخت هرچه عمیق‌تر علم مدرن و توجه به ویژگی‌های آن، از یک سو ما را به خطرها و پیامدهای ناگوار این علم در جامعه دینی آگاه می‌کند و از سوی دیگر، ضرورت بازسازی و ایجاد علم دینی را به معنای وسیع و عمیق کلمه آشکار می‌سازد. به علاوه، این بحث از نقاط حساس و چالش برانگیز علم مدرن و علم دینی پرده برمی‌دارد. به این نکته توجه می‌دهد که چه اموری در بنیاد نهادن علم دینی می‌تواند اهمیت اصلی و محوری داشته باشد

این نکته لازم به یادآوری است که نگارنده به پژوهش مستقلی در باره این موضوع دست نیافت. آنچه که در این پژوهش ملاحظه می‌گردد، نکات و مطالبی است که در ضمن مباحث صاحب‌نظران این بحث به صورت پراکنده مطرح گردیده است

 

 

1 ویژگی‌هایی ذاتی علم مدرن

عقل گرایی

عقل در علم دینی جایگاهی بلند دارد. عقل یکی از دو حجت الهی شمرده می‌شود که انسان را به سوی حق، سعادت و کمال راهنمایی می‌کند. عقل در بستر علم دینی، در عین حالی که خود را به جهان ماده محدود نمی‌بیند و در باره بسیاری از اموری فوق طبیعی با برهان روشنی می‌افکند، نسبت به مسایلی که خارج از محدوده و ادراک اوست، حریم نگه می‌دارد و از اظهار نظر خودداری می‌کند. براهین عقلی، نه‌تنها با دین و وحی به ستیز بر نمی‌خیزد، بلکه ضرورت دین و وحی را اثبات می‌کند و داده‌های وحیانی را مکمل یافته‌های عقلانی می‌داند

انسان غربی، که با فراموشی کامل واقعیت الهی و دینیِ عالم و آدم همراه بود، دو جریان فکری نوین را پدید آورد: اول، عقل‌گرایی است که با دکارت آغاز و با افرادی، همانند اسپینوزا و لایپ‌نیتز ادامه یافت و با هگل به تمامیت خود رسید. دوم، حس‌گرایی است که با فرانسیس بیکن آغاز و از آن پس، با افراد، نظیر لاک، برکلی، هیوم، کنت، استوارت میل ادامه یافت و در نهایت، پس از تحولات چند به عنوان دیدگاه برتر، بر حوزه‌های علمی غرب چیره شد

در گذشته تاریخ، تعقل سودای انکار حقایق برتر را نداشت، بلکه به عنوان گذرگاه، انسان را به سوی آگاهی و معرفتی که از شهود و حضوری فراعقلی، نه ضدعقلی بهره‌مند بود، رهنمون می‌ساخت. پس از رنساس، خصوصیت بارز عقل‌گرایی، انکار هر نوع معرفت فراعقلی و نفی یا ایجاد تردید در ابعادی از هستی است که فراتر از افق ادراک عقلی انسان می‌باشد. فلسفه دکارت، با شک و تردید در همه چیز آغاز می‌شود و با تفسیری عقلی از جهان پایان می‌پذیرد. عقل‌گرایی به معنای تبیین عقلی انسان و جهان، به وسیله دیگر فیلسوفان غرب تداوم یافت. کانت گرچه اشیاء و حقایق فراعقلی را قبول کرد، ولی آن را ناشناختنی خواند و رابطه انسان با آن را به طور کامل قطع کرد. هگل نیز کوشید تا نظام عقلانی جهان را تبیین کند و در سیر استدلال خود، آنچه را بالقوه در اندیشه دکارت نهفته بود، با این بیان آشکار ساخت که آنچه اندیشدنی نیست، وجود ندارد و هر‌چه هست، اندیشدنی است

رنساس عصر رازگشایی بود. عقل‌گرایی با تکیه بر عقل و علم انسان ـ بدون وحی و شهود ـ می‌خواست همه حقایق و اسرار هستی را بفهمد. از این‌رو، هر حقیقتی که خارج از دسترس عقل بشربود، انکار شد. با رشد این دیدگاه همه معارف پیشینی، که ماهیت فراعقلی داشتند و در قالب سنت‌های دینی و رمزهای الهی به حیات خود ادامه می‌دادند، در معرض نقادی عقلی قرار گرفتند؛ عقلی که یا به انکار فراسوی خود می‌پرداخت و یا آنکه هر نوع راهی را برای آگاهی از آن انکار می‌کرد. واقعیتی که از رهگذر این نقادی به دست می‌آمد، هویتی عقلانی داشت و الزاماً ضد دینی نبود. ولی دین و خداوندی که در این عرصه ظهور می‌یافت، باید از تبیین و توجیهی صرفاً عقلانی برخوردار باشد

گنون می‌نویسد

متجددان، به نام علم و فلسفه‌ای که آن را به صفت عقلی متصف می‌کنند، مدعی حذف هرگونه «راز» از عالم، آن چنان که خود تصور می‌کنند هستند. در واقع، می‌توان گفت: هرچه بینش محدودتر و تنگ‌تر باشد، عقلی‌تر شمرده‌ می‌شود.10

به عقیده گنون، عقل گرایی افراطی عصر مدرن، مقدمه دنیوی شدن و غرق شدن در مادیت است؛ زیرا، فلسفه تعقلی نفی هرگونه مبدأ عالی‌تر از عقل است. نتیجه عملی آن، کاربرد افراطی عقلی است که اگر بتوان آن را عقل نامید؛ زیرا عقلی که از عقل کلِ متعالی، یعنی تنها عقلی که حقاً و طبعاً قادر است نور را در نظام فردی بتاباند جدا گردید، بنایی خود را از دست داده است. همین‌که این عقل ارتباط واقعی خود را با عقل کل و فوق فردی از دست داد، چاره دیگری ندارد، جز اینکه به سوی پایین، یعنی قطب دانی هستی بگراید و رفته رفته در مادیت غوطه‌ور شود

ماکس وبر افسون زدایی و عقلانی شدن را از ویژگی‌های فکری عصر جدید می‌داند. وی بارها تأکید کرد که جهان نوین خدایانش را رها کرده است. انسان نوین خدایان را از صحنه بیرون رانده است. آنچه را که در دوران پیشین به عنوان وحی، دین الهی و ; پذیرفته می‌شد، عقلانی کرده است. وبر کوشیده تا این تحول را در انواع حوزه‌های نهادی به صورت مستند نشان دهد و ثابت کند که در همه امور، محاسبه عقلانی مرجعیت یافته است

در سده‌های هفدهم و هجدهم، که دوران حاکمیت عقل‌گرایی بود، همه باورها و تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان، با حذف مبانی و مبادی آسمانی و الهی توجیه عقلانی گردید و ایدئولوژی‌های بشری، که از هویتی صرفاً عقلی برخوردار بودند، جایگزین سنت‌های شدند که در چهره دینی از مکاشفات ربانی انبیا اولیای الهی تغذیه می‌کردند و یا جایگزین بدعت‌های شدند که با تقلب مدعیان کاذب، رنگ سنت به خود گرفته بودند. عقل با همه قدرتی که پیدا کرده بود، به جهت قطع ارتباط با حقیقتی که محیط بر آن بود (وحی و عالم غیب)، نتوانست جایگاه مستقل خود را حفظ کند و به سرعت، راه افول پیمود و زمینه را برای ظهور و تسلط جریان فکری دیگری که در طی این دو سده اخیر رشد کرد (تجربه‌گرایی و حس‌گرایی) آماده نمود

2/1 حصر علم در شناخت حسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در pdf

چکیده 
مقدمه 
خاستگاه نظریه «رضایت شهروندان» 
تبیین نظریه «رضایت» 
الف. شهروند در نظریه «رضایت» 
ب. تحقق خارجی نظریه «رضایت» 
ج. صاحب سلطه در نظری «رضایت» 
ارزیابی مستندات نظری «رضایت» 
مالکیت فرد بر مال و جان خویش 
اشکالات پیش‌فرض مالکیت 
دسترسی نداشتن به برگزیدگان الهی 
تساوی و برابری هر انسانی با همنوع خویش (شهروندان) 
نتیجه‌گیری 
منابع 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در pdf

ارسطو، 1386، سیاست، ترجم حمید عنایت، تهران، علمی فرهنگی

افلاطون، 1357، مرد سیاسی، ترجم محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی

پوپر، کارل، 1380، جامعه باز و دشمنانش، ترجم عزت‌الله فولادوند، چ سوم، تهران، خوارزمی

حائری، مهدی، 1995م، حکمت و حکومت، لندن، شادی

حائری حسینی، سیدکاظم، 1424ق، ولای الامر فی عصر الغیب، چ دوم، قم، مجمع اندیش اسلامی

روسو، ژان ژاک، 1341، قرارداد اجتماعی، ترجم عبدالحسین زیرک، چ چهارم، بی‌جا، شرکت سهامی چهر

غروی نائینی، میرزامحمدحسین، 1382، تنبیه الأمه و تنزیه المله، تحقیق جواد ورعی، قم، بوستان کتاب

طباطبائی، محمدحسین، 1417ق، المیزان، چ پنجم، قم، جامع مدرسین

فارابی، محمدبن محمد، 1986م، السیاس المدنی، چ دوم، بیروت، دار المشرق

کلینی، محمدبن یعقوب، 1365، اصول الکافی، تهران، دار الکتب

لاک، جان، 1391، رساله‌ای در باب حکومت، ترجم حمید عضدانلو، تهران، نشر نی

منتظری، حسینعلی، 1408ق، دراسات فی ولای الفقیه و فقه الدول الاسلامی، بی‌جا، المرکز العالمی للدراسات الاسلامی

میلر، دیوید، 1387، فلسف سیاسی، ترجم کمال پولادی، تهران، مرکز

هابز، توماس، 1381، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه، تهران، نشر نی

همپتن، جین، 1380، فلسف سیاسی، ترجم خشایار دیهیمی، تهران، طرح نو

Hobbes, Thomas, 1992, Leviathan, secend edition, Cambridge University Press

Locke, John, 1986, The Second Treatise on Civil Government; Prometheus Books

Rousseau, Jean-Jacques, 1988, The Social Contract, Prometheus Books

چکیده

برای تنظیم روابط اجتماعی از یک سو، حکومت و حاکم سیاسی ناگزیر از صدور اوامر و نواهی است، و از سوی دیگر، لازم است افراد جامعه بر این اوامر و نواهی گردن نهند. این نوع رابطه، که در اصطلاح، سلط حاکم بر شهروندان نامیده می شود، این سؤال را تداعی می کند که حکومت بر اساس کدامین حق بر افراد جامعه سلطه می یابد؟ و به عبارت دیگر، چرا باید از حاکم سیاسی اطاعت کرد؟ از میان توجیهات و پاسخ هایی که در قبال سؤال مزبور مطرح شده است، می توان به نظری رضایت شهروندان اشاره کرد. بر اساس این نظریه، خواست و رضایت خود افراد جامعه، سبب توجیه و اعتبار باید و نبایدهای صادر شده از سوی حکومت می شود. در تحقیق حاضر، ضمن تعمیم این نظریه به بیشتر فلاسف سیاسی و توضیح حیطه های گوناگون رضایت، مستندات فلسفی آن ارزیابی شده است

کلیدواژه ها: سلطه، رضایت، شهروندان، برابری، مالکیت، اکثریت

 

مقدمه

بررسی تاریخی زندگی انسان‌ها حاکی از آن است که زندگی بشر همواره به صورت جمعی و در قالب اجتماع بوده است. بنابراین، فارغ از نظریه یا نظریاتی که احتمالاً درباره منشأ و علت زندگی جمعی انسان‌ها مطرح گردیده، تردیدی برای اولویت زندگی جمعی بر زندگی فردی وجود ندارد. این امر از آن روست که بر زندگی جمعی و تشکیل جامعه، بهزیستی قابل توجهی ـ در مقایسه با زندگی فردی و رهبانیت ـ مترتب است

روشن است که آرمان زندگی جمعی بدون وجود حکومت و حاکم سیاسی امکان‌پذیر نخواهد بود؛ زیرا هنگامی که مجموعه‌ای از وجودات متباین کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، ناگزیر تضاد منافع و مصالح به وجود آمده، هر کس به خود حق می‌دهد. در نتیجه، اگر سلطه‌ای بر آنها نباشد تا این تضاد و تعارض را برطرف کند، هرج و مرج پدید می‌آید و هدف از زندگی جمعی محقق نخواهد شد. بنابراین، ضروری است زندگی جمعی به واسط سلط حکومت و حاکم سیاسی، سامان یابد

حال که زندگی جمعی مستلزم حکومتی است که بر افراد جامعه مسلط شود و حیات جمعی آنان را تنظیم کند، جا دارد این سؤال مطرح شود که «بهترین حکومت کدام است؟» در پاسخ به این پرسش ـ که شاید بتوان آن را مهم‌ترین پرسش فلسف سیاسی دانست ـ ممکن است بگوییم: بهترین حکومت آن است که بتواند سعادت جامعه را تأمین نماید. پاسخ مذکور ـ اگر نگوییم تکرار سئوال است، با الفاظ متفاوت ـ مطلب حقی است، اما علاوه بر آنکه مشخص نمی‌کند منظور از «سعادت» چیست، توضیح نمی‌دهد که یک حکومت برای تأمین سعادت افراد جامعه، چه مشخصاتی باید داشته باشد. بنابراین، همچنان این سؤال بی‌جواب می‌ماند که سرانجام، ملاک یا ملاک‌های حکومت مطلوب کدام است؟

حکومت و سلطه ملازم یکدیگرند. همان‌گونه که میان خورشید و روز تلازم وجود دارد و تحقق یکی مستلزم تحقق دیگری است، میان حکومت و سلطه بر افراد جامعه نیز چنین ملازمه‌ای وجود دارد. البته برخی تلاش کرده‌اند تا به مدد تأویلات فلسفی، حکومت را به معنای دانایی و حکمت دانسته، در نتیجه، آن را بیگانه از سلطه و تسلط بر دیگران بدانند (حائری، 1995م، ص102). اما به نظر می‌رسد این نوع نگرش جای تأمّل دارد؛ زیرا برای بررسی معنای یک لفظ، نیازمند برداشت‌های عرفی و مصادیق خارجی آن هستیم، و نه تأویلات و تدقیقاتی که حتی خارج از حیط فلسفه است

بنابراین، جای تردید نیست که یکی از مؤلّفه‌هایی که می‌تواند ما را در یافتن حکومت مطلوب یاری کند، این است که بدانیم چه کسی حق سلطه بر افراد جامعه را دارد؟ به بیان دیگر، چه کسی حق امر و نهی دارد؟ یا به تعبیر سوم، از چه کسی باید اطاعت کرد؟ باید اذعان نمود که پرسش‌هایی از این سنخ، پاسخ‌های یکسانی به دنبال نداشته است. با این حال، از میان پاسخ‌های متعددی که از سوی فلاسف سیاسی بیان گردیده، نه‌تنها مشهور اندیشمندان سیاسی بر نظری «رضایت شهروندان» تأکید کرده‌اند، بلکه این نظریه توانسته است اقبال عمومی را نیز به خود جلب کند. بر اساس این نظریه، مهم‌ترین ویژگی حکومت مطلوب آن است که سلطه حاکم برآمده از رضایت افراد جامعه باشد. بنابراین، کسی حق فرمان راندن دارد که نسبت به فرمان‌روایی او رضایت وجود داشته باشد

اگر فلسف سیاسی را در حد بیانات خطابی تنزّل دهیم، نظری «رضایت شهروندان» به‌راستی، جذّاب و اقناع کننده است. اما اگر بخواهیم به لحاظ برهانی ـ که روش فلسف سیاسی است ـ به نظری مذکور توجه کنیم، نیازمند تأمّلات و دقت‌های فلسفی بیشتری خواهیم بود. بر این اساس، طرف‌داران نظری «رضایت شهروندان» باید پاسخ دهند که آیا رضایت شهروندان بر سلط مطلق حاکم تعلق می‌گیرد، یا این سلطه مقید است؟ اساساً چگونه رضایت می‌تواند مجوّز سلط دیگری بر فرد شود؟ آیا برای تحقق سلط حاکم بر جامعه، رضایت تمام شهروندان ضروری است؟ چگونه می‌توان رضایت بخشی از بدن جامعه را مجوّز سلط حاکم بر تمام افراد جامعه دانست؟ تحقیق حاضر به منظور ارزیابی نظری مذکور، این پرسش‌ها را مدّ نظر قرار داده، پاسخ‌های احتمالی آنها را به بحث می‌گذارد

خاستگاه نظریه «رضایت شهروندان»

شاید بتوان گفت: ریشه‌های طرف‌داری از «رضایت شهروندان» در توجیه سلط حکومت، به زمان پیش از ارسطو و به قرن پنجم قبل از میلاد باز‌می‌گردد (همپتن، 1380، ص66). ارسطو در کتاب سیاست، طرف‌داری از حق مردم در انتخاب حکومت را به هیپودام (Hippodame) ـ معمار و شهرساز ناموری که قریب 475ق م می‌زیست ـ نسبت می‌دهد (ارسطو، 1386، ص94). با این حال، ادعای اینکه نظری یادشده در میان اندیشه‌های ارسطو بسط یافته، سخنی گزاف نیست. ارسطو در پاسخ به این پرسش که «حکومت باید در دست چه کسی باشد؟» چنین استدلال می‌کند

از یک سو، می‌توان گفت که واگذاری مناصب عالی به تود مردم، کاری خطرناک است؛ زیرا نادانی و بی‌انصافی ایشان مای زیان‌کاری و بیداد می‌شود. از سوی دیگر، محروم کردن ایشان از حکومت نیز خطر دارد؛ زیرا ]به‌ویژه[ در کشورهایی که مردم تهی‌دست بسیار باشند دشمنان بی‌شمار برای مردم فراهم می‌آورد. پس تنها چاره آن است که تود مردم را در کارهای مشورتی در ]شورای ملی[ و دادرسی شرکت داد (ارسطو، 1386، ص166)

اگرچه ارسطو تا حدی «رضایت شهروندان» را به‌عنوان دلیلی برای حقانیت سلط حاکم سیاسی می‌پذیرد، اما استادش افلاطون به صراحت، ملاک حکومت مطلوب ـ از حیث دارا بودن حق سلطه و حق امر و نهی ـ را علم و دانش خاص سیاسی می‌داند. او می‌گوید: «سیاست و حکومت ربطی به کمی و بسیاری، یا اجبار و آزادی یا توانگری و تنگ‌دستی ندارد، بلکه فقط باید دانش خاصی باشد» (افلاطون، 1357، بند 292). علت اینکه افلاطون رضایت شهروندان را ملاک حقانیت سلط حاکم سیاسی نمی‌داند در این است که اکثریت جامعه نمی‌توانند هنر سلطنت و یا سیاست را به‌راستی داشته باشند. بنابراین، اگر مرد سیاسی راستین در جامعه حاکم نباشد و مردم از طریق قرعه، کسی را برای حکومت برگزینند، یا بر اساس رأی اکثریت کسی را بر جامعه حاکم نموده، قوانین برخاسته از رأی اکثریت را در جامعه پیاده سازند، حاصلی جز تباهی جامعه نخواهد داشت (همان، بند 300). البته این سخن بدان معنا نیست که افلاطون برای رضایت و خواست مردم ارزشی قایل نیست، بلکه سخن در این است که افلاطون میان حق حاکمیت و رضایت شهروندان ملازمه‌ای نمی‌بیند

فارابی، که از او به‌عنوان بنیان‌گذار فلسف سیاسی اسلامی یاد می‌شود، نیز همانند افلاطون تمایلی به نظری «رضایت شهروندان» نشان نمی‌دهد. درحالیکه «تساوی و برابری» یکی از مبانی نظریه مذکور تلقی می‌شود، وی آن را انکار کرده، تساوی و برابری را از ویژگی‌های «مدین جماعیه» ـ که از اقسام «مدین جاهله» است ـ می‌داند. او معتقد است: این نوع اجتماع بر پای برابری میان انسان‌ها و نبود فضیلت احدی بر دیگری، آزادی افراد در آنچه بدان علاقه دارند، و نبود سلطه کسی بر دیگری در جهت خدشه‌دار کردن این آزادی بنا شده است. رئیس این جامعه با اراده و خواست مردم، ریاست جامعه را بر عهده می‌گیرد و بر اساس خواست و اراد مردم هم بر آنها حکومت می‌کند. اگر حقیقت این جامعه واکاوی شود نه رئیس و نه مرئوسی نمی‌توان برای آن نام برد (فارابی، 1986م، ص99). در اندیش وی، رئیس اول کسی است که علاوه بر داشتن علم و کسب فضایل و شناخت سعادت و راه‌های رسیدن به آن، توانایی ارشاد و هدایت دیگران را نیز بهتر از هر کس دیگری دارد. این مرتبه برای رئیس اول از طریق ارتباط با عقل فعّال پدید آمده است (همان، ص79). بنابراین، فارابی نیز همانند افلاطون، حق سلطه و ریاست بر افراد جامعه را منوط به رضایت شهروندان جامعه نمی‌داند

باید توجه داشت که بحث از توجیه سلط حاکم و به تبع آن، بحث از رضایت شهروندان ‌ـ در اندیش اسلامی‌ـ صرفاً محدود به قدمت تاریخ فلسف سیاسی اسلامی نمی‌شود، بلکه پیش از آن در کلام سیاسی و فقه سیاسی رسوخ داشته است، تا جایی که اهمیت بحث در نحو تعیین و توجیه سلط حاکم سیاسی موجب تمایز اندیش سیاسی شیعه و اهل سنت از یکدیگر شده است. عمده‌ترین نظریه در میان اهل سنت ـ اگر از آنچه برای توجیه خلافتِ خلفای صدر اسلام بیان می‌شود، صرف‌نظر کنیم ـ رضایت مردم را تمام‌العله برای توجیه سلط حاکم سیاسی می‌داند. غالب اندیشمندان شیعی پذیرش نظری «رضایت» را به صورت بالجمله و استقلالی، رد و انکار کرده‌اند. با وجود این، برخی آن را صرفاً برای عصر غیبت امام معصوم علیهم السلام و تنها در حیط تعیین حاکم تجویز کرده‌اند (طباطبائی، 1417ق، ج4، ص‌124). عده‌ای هم آن را جزءالعله برای توجیه سلط حاکم سیاسی تلقی نموده‌اند (منتظری، 1408ق، ص503 - 504). در این میان، اگر‌چه برخی وجهی برای نظریه مزبور‌ قایل نیستند، اما برخی دیگر تلاش کرده‌اند تعیین و توجیه سلط حاکم سیاسی را از حیط تشریعیات خارج ساخته و آن را در حیط امور عرفی قرار دهند (حائری، 1995م، ص177) و در نتیجه، نظری «رضایت شهروندان» را محور استدلال خود برای توجیه سلط حاکم قرار داده‌اند

باید پذیرفت که عمده‌ترین گرایش به نظری مزبور را نه در یونان و نه در فلسفه و فقه سیاسی اسلامی، بلکه باید در فلسف غرب جست‌وجو کرد. فلاسفه‌ای همچون ژان ژاک روسو و جان لاک، و با کمی تسامح، توماس هابز، پرچم‌داران حقیقی این نظریه تلقی می‌شوند. به لطف فلسف سیاسی، این سه متفکر، امروزه نظری «رضایت شهروندان» علاوه بر آنکه به‌عنوان یک اصل غیرقابل انکار در فلسف سیاسی غرب، درآمده، به‌عنوان یکی از اصول مسلّم در اعلامیه حقوق بشر (ماد بیست و یکم، بند سوم) نیز بر آن تأکید شده است. جان لاک انسان‌ها را طبیعتاً آزاد و خودمختار می‌داند. مقتضای این نگرش آن است که هیچ قدرت زمینی حق نداشته باشد انسان را تحت سلط خود درآورد، مگر قدرتی که با توافق همگان برقرار شده باشد (لاک، 1986م، ص17). بنابراین، تا زمانی که خود انسان نخواهد، احدی حق نخواهد داشت که او را وادار به فرمان‌برداری از قدرتی زمینی نماید (لاک، 1986م، ص66). روسو نیز معتقد است: «فقط یک قانون است که ذاتاً مقتضی رضایت همگانی است، و آن قرارداد اجتماعی است؛ زیرا ]شکل‌گیری[ یک زندگی جمعی، رضایت تمام شرکت‌کنندگان را می‌طلبد» (روسو، 1988م، ص‌106). در این میان‌، هابز کمی متفاوت‌تر از روسو و لاک می‌اندیشد. اولویت اصلی در دیدگاه هابز، غایت و ثمره (امنیت)‌ای است که بر تأسیس حکومت مترتّب می‌شود. بنابراین، اگرچه وی حکومتی را که بر اساس رضایت شهروندان شکل گیرد مطلوب می‌داند، اما این بدان معنا نیست که حکومت برآمده از زور و جبر را غیرمطلوب دانسته، آن را مذمت نماید

او معتقد است: به دو طریق می‌توان به قدرت مطلق دست یافت: یکی از طریق غلب طبیعی؛ مثل وقتی که کسی فرزندان خود را وادار می‌کند تا خودشان و فرزندانشان را مطیع حکومت او نمایند، به‌گونه‌ای که در صورت مخالفت، آماد مرگ باشند. و یا مثل کسی که از طریق جنگ، دشمنانش را تابع اراد خود ساخته، ادام زندگی آنها را مشروط به تبعیت از او نماید. راه دوم آن است که آدمیان میان خود توافق کنند که آزادانه مطیع فرد یا مجمعی از افراد شوند، به امید اینکه به وسیل او در مقابل ]تجاوز[ سایران محافظت شوند. این قسم را می‌توان «دولت مردمی سیاسی» یا «دولت مردمی تأسیسی»، و قسم سابق را «دولت اکتسابی» خواند (هابز، 1992م، ص121). وی سپس در مقام بیان تمایز میان این دو نوع حکومت، تمایز آنها را در نحو شکل‌گیری دانسته، نتیجه می‌گیرد: حقوق و تبعات سلط پدرانه و استبدادی همانند حقوق مترتّب بر سلط حاکم تأسیسی است (همان، ص‌142)

تبیین نظریه «رضایت»

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تجربیات معلم و کلاس درس (تجربیات شخصی از کلاس درس

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تجربیات معلم و کلاس درس (تجربیات شخصی از کلاس درس و تدریس ) در pdf دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تجربیات معلم و کلاس درس (تجربیات شخصی از کلاس درس و تدریس ) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تجربیات معلم و کلاس درس (تجربیات شخصی از کلاس درس و تدریس ) در pdf

مقدمه    
80 نکته مهم در تدریس موفق معلمان و مربیان مدارس    
پرسش های معمولی و افزایش تمرکز دانش آموزان در کلاس هنگام تدریس معلم    
ارزیابی چیست و چه نقشی در کار معلم دارد    
ابزارهای ارزیابی    
تقویت انگیزه  درسی دانش آموزان و نحوه تشویق و تنبیه در مدارس    
نحوه تشویق و تنبیه    
راه کارهای ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تاثیر آن در پیشرفت تحصیلی    
40 نکته مهم برای مطالعه بهتر    
انواع روشهای مطالعه    
مزیت شیوه های صحیح مطالعه    
شش روش مطالعه    

شرایط مطالعه    
ویژگیهای راههای بهبود حافظه    
اصول دیگر بازسازی و یادآوری    
چگونه یک معلم فعال ، پرانرژی و تاثیر گذار باشیم    
نتیجه    
منابع    

 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تجربیات معلم و کلاس درس (تجربیات شخصی از کلاس درس و تدریس ) در pdf

-سیف ، علی اکبر ( مترجم ) ، روش های مطالعه ، چاپ دوم ، تهران ، انتشارات رشد ،

-میرعابدینی ، امیر ، ‹‹ چگونه درس بخوانیم ؟ چگونه امتحان دهیم ؟ ›› ، تهران ، نشر

چکامه ،

-اسپادرینگ . چریل ، انگیزش در کلاس درس ، ترجمه : اسماعیل بیابانگرد و محمدرضا نائینیان

-بلوم .س ، ویژگی های آدمی و یادگیری آموزشگاهی ، ترجمه : علی اکبر سیف

-بیابانگرد.اسماعیل ، راهنمایی والدین و معلمان در تربیت و آموزش کودکان

-شهرآرای . مهرناز ، روان شناسی یادگیری کودک و نوجوان

-قشلاقی . محمد ، روان شناسی یادگیری

-مقاله    ” راه کارهای ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تاثیر آن در پیشرفت تحصیلی  ” -گردآوری : مردمحمد سالخی ، پژوهشگر استان گلستان

مقدمه

امروزه آموزش و پرورش رسمی در پی آمادگی برای زندگی آینده از طریق یادگیری مفید و مؤثر است وکلا” تدریس عبارتست از

تعامل یا رفتار متقابل معلم و دانش آموز بر اساس طرح منظم و هدفدار برای ایجاد تغییرات مطلوب و تسهیل یادگیری فرد و شناخت او از جهان است

و تدریس خوب : تدریسی است که به خوب یاد گرفتن فراگیران کمک کند. در این فرایند یادگیرنده باید فعال باشد. به بحث بپردازد،مسائل را حل کند و با استفاده از راهنمایی های معلم به کسب تجربه بپردازد

معلمان در حالی که به شاگردان در کسب اطلاعات ، مهارتها، راههای تفکرو ابراز نظرات خود کمک می کنند، باید به آنان نحوه ی یادگیری را نیز درس دهند

چگونگی انجام تدریس اثر بسیاری بر توانایی شاگردان برای آموزش خودشان دارد . معلمان موفق تنها ارائه دهندگان مطالب نیستند بلکه آنان شاگردان خود را به تکالیف شناختی و اجتماعی وادار می نمایند و به آنان چگونگی کسب، ذخیره سازی و پردازش اطلاعات را می آموزند تا چگونگی فراگیری را یاد بگیرند و منابع را به طور مؤثر به کار ببرند.لذا نقش عمده تدریس ،خلق یادگیرندگان فعال ، خلاق و قدرتمند است

80 نکته مهم در تدریس موفق معلمان و مربیان مدارس

توصیه هایی برای داشتن یک تدریس موفق و رضایت بخش

1- با توکل به خدا و نام خدا کلاس را شروع کنیم

2- اخلاص در عمل تدریس و تقوا را رعایت کنیم

3- زمان هر جلسه تدریس را در نظر داشته باشیم تا با کمی یا زیادی وقت مواجه نشویم

4- وقت کلاس را به مطالب بیهوده و کم فایده صرف نکنیم

5- سعی کنیم ساعت تدریس را تغییر ندهیم

6- به هنگام تدریس، نشاط روحی و عاطفی خود را حفظ کنیم

7- با خوشرویی تدریس کرده و همواره چهره بشّاشی داشته باشیم

8- احساسات و عواطف دانش آموزان را جریحه دار نکنیم

9- تلاش کنیم فضایی عاطفی بوجود آوریم

10- سعه ی صدر داشته باشیم و از فضل فروشی بپرهیزیم

11- وفای به عهد، خوش قولی و تواضع در تدریس را از یاد نبریم

12- به هنگام تدریس؛ آرامش خود را حفظ کنیم

13- از قضاوت ناصحیح نسبت به دانش آموزان پرهیز کنیم

14- اشتباهات خود را توجیه نکنیم

15- از علماء ،بزرگان و شخصیتهای دینی با احترام نام ببریم

16- از به کار بردن کلمات خارج از نزاکت بپرهیزیم

17- پرگوئی نکنیم، در واقع آنقدر بگوئیم که می توانیم بشنویم

18- رازدار و محرم اسرار دانش آموزان باشیم

19- از تعصب بیجا بپرهیزیم

20- از دانش آموزان توقعات بیش از اندازه نداشته باشیم

21- رسا و روان بودن کلمات و جملات را رعایت کنیم

22- از داشتن تکیه کلام پرهیز کنیم

23- در تدریس ذوق و سلیقه به کار ببریم

24- آرام و شمرده تدریس کنیم

25- ساده تدریس کنیم ؛اما عمیق

26- در املاء کلمات دقت کنیم و کلمات را صحیح روی تابلو بنگاریم

27- ذوق و استعداد دانش آموزان را شناسایی و هدایت کنیم

28- بین دانش آموزان رقابت سالم و مثبت ایجاد کنیم

29- در برخوردها عدل و انصاف را رعایت کنیم

30- به دانش آموزان توجه و نگاه یکسان داشته باشیم

31- با دانش آموزان همدردی کنیم

32- از تشویق به موقع غافل نشویم

33- سخن دانش آموزان را بی مورد قطع نکنیم

34- کارها و فعالیتهای مربوط به کلاس را بین دانش آموزان تقسیم و به آنها مسئولیت بدهیم

35- در هنگام موعظه ، خود را مخاطب اصلی قرار دهیم

36- به مقررات محیط آموزشی احترام بگذاریم

37- سعی کنیم کردار و رفتار خوبی از خود نشان دهیم

38- پیش از تدریس، شناختی اجمالی از وضعیت ، موقعیت و سطح معلومات دانش آموزان بدست آوریم

39- بیش از اندازه در کار دانش آموزان ، خود را دخالت ندهیم

40- به کار خویش ایمان داشته باشیم

41- سعی کنیم شخصیت علمی و اجتماعی خویش را پیش دانش آموزان سبک نکنیم

42-مقررات خشک و افراطی را زا کلاس دور کنیم

43- نسبت به فعالیت دانش آموزان بی تفاوت و بی توجه نباشیم

44- در تدریس از گروه گرائی و خط بازی خودداری کنیم

45- بر موضوعات درسی ، تسلط و از آن اطلاع کافی داشته باشیم

46- در افزایش آگاهیها و محتوای علمی و درسی خود بکوشیم

47- به سؤالات دانش آموزان با لحن خوب و مناسب پاسخ دهیم

48- مطالعه پیش از تدریس و آمادگی قبلی جهت تدریس داشته باشیم

49- برنامه ریزی درسی داشته باشیم

50- از ابتکار و خلاقیت در تدریس استفاده کنیم

51- از روشهای تدریس و نحوه ی به کار گیری آنها آگاه باشیم

52- به کیفیت شروع ، ادامه و پایان درس توجه داشته باشیم

53- به هنگام تدریس مطالب ، تنوع را فراموش نکنیم

54- از تجربیات درسی و تدریس دیگران استفاده کنیم

55- در هر درس مطالب نو وتازه ای بیان کنیم

56- سعی کنیم دانش آموزان در ارتباط با درس فعالیت عملی داشته باشند

57- دانش آموزان را نسبت به یادگیری درس تشنه کنیم

58- در صورتی که احساس خستگی در چهره دانش آموزان مشاهده کردیم، از ادامه تدریس خودداری کنیم

59- سعی کنیم همواره اشکالات تدریس خود را رفع کنیم

60- موضوع و عنوان درس را در ابتدای تدریس مشخص و بازگو کنیم

61- درس را مرحله به مرحله تدریس کرده و از شاخه به شاخه پریدن بپرهیزیم

62- بیش از اندازه ی معمول به جزوه ، کتاب و یا متن درس نگاه نکنیم

63- از طرح شبهات و اشکالات بدون جواب بپرهیزیم

64- جمع بندی درس را در انتها فراموش نکنیم

65- از داشتن لحنی یکنواخت و تن صدای ثابت بپرهیزیم

66- در هنگام تدریس ، در یک مکان ثابت توقف نکنیم

67- دقت کنیم تمرینها یا مسائل ( تکالیف) در حد توان دانش آموزان باشد

68- در هنگام تدریس از وسائل و امکانات آموزشی موجود حداکثر بهره را ببریم

69- در هنگام تدریس حتی الامکان از مثال استفاده کنیم

70- خلاصه ی درس را در انتهای تدریس بازگو و از دانش آموزان نیز بخواهیم

71- ظاهری آراسته و منظم داشته باشیم و در نظر بگیریم که زیبایی ، سادگی است

72- در کارهایمان نظم داشته باشیم تا الگوئی مناسب برای دانش آموزان باشیم

73- نتایج ازمونها را بررسی کنیم تا نقاط ضعف و قوت را بیابیم

74- در هنگام خشم، بر احساسات و عواطف خود غلبه کنیم

75- در تمام کارهای خود ، قاطعیت و برش داشته باشیم

76- دانش آموزان را در بالا رفتن از نردبان علم و دانش یاری کنیم

77- در هنگام تدریس سعی کنیم تمام توجه دانش آموزان را به خود جلب کنیم

78- فرصت انتقاد از خود را به دانش آموزان بدهیم

79- از اینکه نسبت به پاسخگوئی به برخی از سؤالات قادر نیستیم ، هراس به خود راه ندهیم و به راحتی اقرار کنیم که پاسخ آن را نمی دانیم

80- تجارب تازه خود را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم و به یاد داشته باشیم که معلم هنرمند کسی است که با ایجاد شرایط و موقعیتهای مناسب آموزشی ، خود کمتر تدریس می کند ، ولی دانش آموزان بیشتر یاد می گیرند

پرسش های معمولی و افزایش تمرکز دانش آموزان در کلاس هنگام تدریس معلم

بیشتر دانش آموزان با آن که با دقت و تمرکز سر کلاس درس حاضر می شوند، اما در موقع تدریس معلم پس از چند دقیقه حواسشان کاملاً پرت می شود و زمانی هم که به خود می آیند چند دقیقه ای از وقت کلاس گذشته است، درحالی که آنها ذهن خود را با افکار پراکنده مشغول کرده بودند. حتماً شما هم دانش آ موزانی را دیده اید که فقط سر کلاس به درس گوش فرا می دهند و در خانه بسیار کم مطالعه می کنند. برعکس آن ها کسانی هم هستند که ساعت ها در منزل مطالعه می کنند ولی همواره از نمره کم خود می نالند. بنابراین می بینیم که زمان مطالعه مهم نیست بلکه زمان مطالعه مفید و تمرکزی که برآن دارند اهمیت دارد

البته در این میان روش تدریس معلم هر چقدر خوب و جذاب باشد، نمی توان کاملاً اطمینان حاصل کرد که دانش آموز در تمام مدت تدریس برروی صحبت های معلم تمرکز داشته است. بنابراین در این مواقع معلمان می توانند از چند روش استفاده کنند. از آن جا که مدت زمان تمرکز بچه ها به تناسب سن آنها متفاوت است. برخی مواقعی دانش آموزان به میزان نسبتاً کمی می توانند روی صحبت های معلم متمرکز شوند. بنابراین معلم نباید تمرکز طولانی روی درس را از دانش آموز خود انتظار داشته باشد. بلکه باید سعی کند درس را با ریتم و آهنگ یکنواخت ارائه نکند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله جهاد کشاورزی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جهاد کشاورزی در pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جهاد کشاورزی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله جهاد کشاورزی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله جهاد کشاورزی در pdf :

جهاد کشاورزی

وزارت جهاد کشاورزی یکی از نهادهای انقلاب می باشد که به فرمان امام خمینی در سال 1358 تشکیل گردید که ابتدا با کمترین امکانات بیشترین خدمات را به روستاها ارائه نمودند وزارت جهاد در دوجبهه فعالیت خود را آغاز نمود اول خدمت به قشر زحمتکش روستا دوم در جبهه های جنگ حق علیه باطل که به مدت 8 سال بعنوان نیروی پشتیبانی کننده وسنگر سازان بی سنگر خدمات

فراوانی ارائه نمودند وسازمان جهاد کشاورزی که در رأس آن ریاست سازمان قرار دارد شامل زیر مجموعه زیر می باشد 1-معاونت اداری ومالی 2-معاونت عمران وتوسعه روستا3-معاونت فنی واجرایی 4-معاونت آموزش وتحقیقات ومدیریت های زیر 1-مدیریت امورمالی 2-مدیریت امور اداری 3-مدیریت طرح وبرنامه وغیره شامل می شود که هرکدام از معاونتها ومدیریتها ادارات وظایف خاص خود را به عهده دارد.

 

 

 

چکیده
بطورکلی هرگونه اموری که بامال وپول درارتباط باشد وبنحوی ازعدد ورقم در مورد احصاء آن استفاده بعمل آید ، می باید براساس موازینی خاص وروش های مشخص تنسیق وثبت ونگهداری گردد. قدر مسلم حساب های اموال نیز از این اصل کلی خارج نمی باشد ومی باید بطور دقیق ساماندهی وبراساس موازین وروش های ویژه ای ثبت ونگهداری شود.
هر چند که امروز ه ماشین های محاسباتی (کامپیوتر) کار را آسان نموده است ،امّا هنوز در بیشتر کشور ها از جمله کشور ما سازمانهای زیادی وجود دارند که ازسیستم دستی یعنی همان ثبت در دفاتر وفرمها استفاده می نمایند. البته برخی از سازمانها بطور مشترک از هر دو سیستم دستی وماشینی استفاده وبهره می گیرند.
به هر صورت به دلیل اهمیت فوق العاده نقش اموال در حیات سازمانها وحتی زندگانی یک جامعه لازم است که هرچه بیشتر در نگاهداری حساب های اموال کوشش نموده واز بهترین سیستم های پیشرفته روز بهره گرفت .
مقدمه
سیستم حسابداری نقش عمده وبزرگ در اداره امور مؤسسات وراهنمای

ی مدیران آنها وبسیاری دیگر از مردمی که با مسائل اقتصادی یک اجتماع در تماس هستند بعهده دارد ، یک سیستم حسابداری فارغ از اندازه و نوع آن مانند هر سیستم دیگر از مجموعه ای از عوامل که نظام ارتباطی مشخص دارند تشکیل می شود. مهمترین عامل ویا در واقع عامل مسلط در هر سیستم حسابداری نیروی انسانی شاغل در آن است که یک سیستم را موفق یا ناموفق می کند. این نیروی انسانی شاغل در سیتمهای حسابداری دستگاهها

ی مختلف ویا به عبارت دیگر حسابداران در معنای عام علاوه بر درستکاری ، امانت وپشتکار باید از تخصص مهارت وتجربه لازم برای پرداختن به کار حسابداری برحسب سطح شغل ، وظایف ومسئولیت ها ونوع عملیات موسسه برخو.ردار با شند.
مهمترین عملکرد یاوظیفه یک سیستم حسابداری عملکرد اطلاعاتی است وهر سیستم حسابداری باید اطلاعات موجود در باره معاملات عملیات مالی ورویدادهای دارائی اثر مالی بر یک موسسه را گرد آوری نماید، ثبت کند ودر گروه های همگن طبقه بندی کند وبالاخره گزارشهای را فراهم کند که تصمیم گیرند گان مختلف در باره یک موسسه یا سازمان بتوانند بر م

بنای آن آکاهانه تصمیم بگیرند.
اگر اطلاعاتی که در جریان قعالیت ها ی یک سازمان فراهم می آید به شکل مطلوب ارائه شود برای تصمیم گیری های مختلف فایده چندانی ندارد .بنابراین تصمیماتی که توسط اداره کنندگان یک سازمان ویاتوسط اشخاص ذیحق وذینفع در باره یک موسسه گرفته می شود بسیار متنوع ومتعدداست .

لزوم پیروی از سیتم حسابداری در سازمانهای عمومی
در هر سازمان دولتی ادارات متعددی وجود دارد که یکی از آنها اداره امورمالی یا حسابداری است . بر قراری یک سیستم صحیح برای اداره امور مالی وحسابداری کاملاً ضرورت دارد وبا نبودن آنها انجام شدن امور یک موسسه دولتی دچار اختلال وبی نظمی خواهد شد. منظور اصلی از برقراری یک سیتم صحیح فراهم ساختن موجبات تهیه وتنظیم اطلاعات مالی مربوط به یک سازمان دولتی است که مورد استفاده وبررسی مدیران ومسئولان امور قرار می گیرد به این نکته باید توجه داشت که هدف اصلی از نگهداری حساب در سازمانهای دولتی تعیین

سود یا زیان یک موسسه دولتی نیست بلکه چون هدف اساسی موسسات عمومی انجام دادن خدمات خاص برای تامین رفاه مردم یا اهالی یک منطقه معیّن می باشد . نتیجتاًُ در حسابداری دولتی به استثنای حسابداری آن تعدادی از موسسات دولتی که به طریق بازرگانی اداره می شوند نگهداری حساب سود وزیان منتفی می باشد وبه جای

 

آن حسابداری در آمد وهزینه مطرح است مضافاً به اینکه در حسابداری دولتی اجرای قانون ومقررات که حسابداری موسسات عمومی را کنترل می کند اجتناب ناپذیر است ودر نتیجه وصول وجوه دولتی ، پرداخت هزینه ، خرید وفروش اموال ، رسیدگی به حساب ها وهمچنین نگهداری وجوه دولتی بر اساس قوانین صورت می گیرد که ناضر بر اداره امور مالی دولت می باشد وباتوسعه روز افزون وظایف دولت اداره امور مالی موسسات عمومی اهمیت بیشتری پیدا کرده است .
فواید حسابداری دولتی
نقش حسابداری در موسسات دولتی ثبت وطبقه بندی وخلاصه کردن عملیات انجام شده در جهت تهیه اطلاعات مالی مفید برای دولت ونتیجتاً تنظیم عملیات بعدی برای پیش بینی صحیح اعتبارات در بودجه کشور می باشد بطور خلاصه می توان فواید حسابداری دولتی را به شرح زیر توجیه کرد.
1-نظارت در پرداخت هزینه و وصول وجوه بر اساس مقررات وقوانین
2-مراقبت در حسن اجرای بودجه برنامه ای از لحاظ انطباق هزینه های ادارات دولتی با اعتبارات پیش بینی شده در بودجه
3-کنترل عملیات ماموران اداره امور مالی از لحاظ صحت ودرستی
4-تهیه اطلاعات مالی وگزارشها وصورت حسابها برای راهنمایی مسئولان سازمانهای دولتی

فن دفتر داری

بکار بردن قواعد واصول فن حسابداری وثبت معاملات یا فعالیت های مالی اشخاص وموسسات را در حسابها ودفاتری که منطبق با احتیاج موسسات باشد فن دفتر داری می نامند.
دفتر داری ممکن است ساده یایک طرفه ، مترادف یا دوطرفه باشد در دفترداری ساده معاملات فقط در یک جا ثبت می شود یا به عبارت دیگر به یک طرف از معاملات توجه می شود وحال آنکه در دفترداری مترادف باتوجه به اینکه هر فعالیت مالی در دوجا اثر می گذارد یکی در بدهکار حساب گیرنده ودیگری بستانکار حساب دهنده که امروزه سیستم نگهداری حساب دوطرفه می باشد. پایه واساس دفتر داری دو طرفه تشخیص بدهکار وبستانکار حساب است .
تنخواه گردان
در قانون محاسبات عمومی به چهار نوع تنخواه اشاره شده است .
1-تنخواه گردان خزانه
2-تنخواه گردان حسابداری
3-تنخواه گردان پرداخت
4-تنخواه گردان شهرستان
تنخواه گردان خزانه :
تنخواه گردان خزانه عبارت است از اعتبار بانکی در حساب در آمد عمومی نزد بانک مرکزی ایران که به موجب قانون اجازه استفاده ا

ز آن به میزان معین برای رفع احتیاجات نقدی خزانه به وزارت دارایی داده می شود ومنتهی تا پایان سال مالی مورد عمل واریز می شود.
تنخواه گردان حسابداری :
عیارتست از وجهی که خزانه از محل اعتبارات مصوب برای انجام بعضی از هزینه های سال جاری وتعهدات قابل پرداخت سالهای قبل در اختیار ذیحساب قرار می دهد تا درذقبال حواله های صادر شده واریز وبا صدور در خواست وج

ه مجدداً در یافت گردد.
تنخواه گردان پرداخت :
عبارت است از وجهی که از محل تنخواه گردان حسابداری از طرف ذیحساب برای انجام پاره ای هزینه های جزیی در اختیار جمعدار قرار می گیرد تا به تدریج که هزینه های مربوط انجام می شود اسناد هزینه تحویل ومجدداً وجه در یافت دارد.
تنخواه گردان شهرستان :
برای هر ذیحساب شهرستان از طرف خزانه حساب مخصوص در شعبه بانک مرکزی ودر صورت نبودن شعبه مرکزی در بانک ملی ودر صورت نبودن بانک ملی در یکی از بانکهای دولتی محل افتتاح ووجه لازم برای پرداخت حواله های ادارات دولتی محل بحساب مذبور منتقل می شود ذیحساب در قبال حواله های پرداخت شده در خواست وجه صادر وبه خزانه می فرستد . خزانه وجه در خواست ها را در حدود اعتبارات ابلاغی به حساب بانکی ذیحساب منتقل می کند تقاضای برقراری تنخواه گردان حسابداری از طرف ذیحساب عنوان وزارت امور اقتصادی ودارای اداره کل نظارت براجرای بودجه به عمل می آید.
تقاضای رسیده باتوجه به اعتبارات مصوب مورد رسیدگی قرار گرفته وحکم برقراری تنخواه گردان از طرف وزارت امور اقتصادی ودارایی صادر خواهد شد.
سند در یافت اوراق بهادار:

جهت برگزاری مناقصه در سازمان جهادکشاورزی کمسیونی از چند نفر مسئولین تشکیل می گردد. وپاکت های شرکت کننده گان در مناقصه با حضور اعضای کمیسیون که شامل معاون اداری ومالی ،مسئول امورمالی ،دبیر کمیسیون معاملات ، مسئول اداره حقوقی ومسئول ماشین آلات برگزار می شود وافراد برنده مشخص وا

فرادی که برنده نشده اند مشخص می گردد. وکلیه چک های تضمینی طی نامه ای تحویل اوراق بهادار می گرددورسید در یافت صادر وتحویل نماینده کمیسیون معاملات می شود.
سند استرداد اوراق بهادار:
افرادی که در مناقصه برنده نشده اند چکهای آنها سند استراد صادر شده وتحویل صاحبان تضمین می گردد. وافراد برنده در صورت انعقاد قرار داد وتحویل ضمانتنامه بانکی چک های شرکت در مناقصه آنها بعد از سند استرداد به آنها عودت داده می شود ودر این میان بعضی از افراد که برنده دوم می باشند در صورت انصراف برنده اول چک برنده اول به نحو دولت ضبط می شود وبه حساب خزانه و.اریز می شود. وبا نفر دوم قرارداد انجام می گیرد ودر صورتی که برنده قرارداد ببندد چک نفر دوم آزاد میشود
کلیات
می دانیم که برای تشکیل هر سازمان هدفی لازم است .بعداز تعیین هدف وتدوین آن وسائل وابزاری که بارهبری ومدیریت وهم

کاری نیروی انسانی واستفاده صحیح ازسایر عوامل تشکیل دهنده امکان نیل به اهداف فراهم گردد.اولین عاملی که برای تشکیل سازمان مورد نیازاست جاومکان می باشد وبعد وسائل وابزار ودرمورد سازمانهای تولیدی مواد اولیه وماشین آلات نیز به آن اضافه می شود .به این ترتیب سازمان شکل گرفته ومصداق می یابد.
موضوع را درشکل مثالی مورد بررسی قرار می دهیم .عده ای دور هم جمع شده وبرای تاسیس یک موسسه تولیدی باهدف تحصیل سود سرمایه گذاری می نمایند .بعد ازفراهم شدن مقدمات برنامه کارتنظیم وبه مرحله اجرا در

می آید .اولین قدم دراین قسمت ازکار تبدیل سرمایه نقدی به غیر نقدی می باشد که جهت روشن شدن بیشتر مطلب توضیحی هرچند کوتاه ارائه خواهد خواهد شد.
قدم آغازین تهیه وتدارک جاومکان مناسب برای تولید ونگهداری وتوزیع مواد وکالا می باشد که جزء مراحل اولیه واصلی حرکت به سوی هدف محسوب میگردد .چرا که باید محلی داشته باشد تاماشین آلات تولیدی درآن مستقر شده وبه کار بافتد . مواد اولیه خام مورد نیاز که تدارک وخریداری گردیده است درآنجا نگهداری شود تا درفرصت های بعدی تبدیل به کالای ساخته شده گردد وبعد ازبسته بندی برای فروش آماده توزیع شود .درجوار این محل ها نیز قسمتی باید وجود داشته باشد که واحدهای ستادی وپشتیبانی در آنجا مستقر گردند.
برای تامین محل دوحالت ممکن است پیش آید.حالت اول محلی ساخته شده ومناسب وجود داشته باشد واقدام به خرید آن گردد.یااینکه محلی را باید ساخت که دراین حالت زمینی خریداری شده وسپس ساختمان مورد نظر درآن احداث گردد.تااینجا ملاحظه میشود که مقداری ازسرمایه نقدی تبدیل به نوع دیگر ازسرمایه یعنی اموال غیر منقول گردیده است .
دومین حرکت خرید ماشین آلات و وسائل تولید است که مقداری از سرمایه را به خود اختصاص می دهد. به این ترتیب سرمایه نیز به نوعی دیگر ازاموال یعنی مال منقول تبدیل میگردد.ماشین آلات به محل استقرار خود حمل وطبق برنامه های ازپیش تعیین شده در آنجا نصب می شود ودرحقیقت از حالت منقول به غیر منقول تبدیل وضعیت

می دهد .ملاحظه میشود که باز هم سرمایه نقدی است که تغییر شکل پیدا می کند.
به تدریج محل کارخانه آماده میشود ، محل اداری ومالی متناسب بانیاز ساخته وفعالیت آغاز میگردد. هنوز امکان بهره برداری وجود ندارد .باید اقدامات دیگری نیز بعمل آید وآن تهیه وتدارک وسائل وابزار کاراست ، چه اداری وچه ف

نی که باز هم ملاحظه می شود سرمایه نقدی تبدیل به نوعی مال گردیده است .
تااینجا به روشنی پیدا است که کل سرمایه ازحالت نقدی تبدیل به غیر نقدی ودرحقیقت به شکل اموال تغییر وضعیت داده است .اموالی که به این ترتیب گد آوری شده از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده ودقیقاً وجود آنها حیات اقتصادی موسسه را رقم می زند.
این واقیت جنبه عام دارد ودر کلیه سازمان ها وموسسات اعم ازدولتی وغیر دولتی ،مشمول وغیرمشمول بنحوی مصداق پیدا می کند.
معنی ومفهوم اموال :
مال درلغت عبارتست ازآنچه درملک شخصی باشد . دراصطلاح حقوقی چیزی که ارزش اقتصادی داشته وقابل تقویم به پول باشد. کلمه مال دراصل ازواژه مبل یعنی خواستن گرفته شده وبهمین دلیل درفارسی به مال خواسته می گویند .جمع مال اموال است .
انواع مال :
قانون مدنی ایران اموال را بر دوقسم دانسته است .اموال منقول واموال غیر منقول .
الف –اموال منقول :
اموال منقول اموالی است که قابل نقل وانتقال ازجائی به جای دیگر باشد.مانند میز،صندلی ،اتومبیل ،مبل و……….دراین رابطه ماده 19 قانون مدنی درتعریف اموال منقول مقررداشته است :
((اشیائی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدون اینکه یامحل آن خرابی وارد آید منقول است .))
مضافاً اینکه ماده 21 قانون مزبور انواع کشتیها ودستگاههای عظیم متحرک مانندکامیون های بزرگ وترن و…….راجزو اموال منقول محسوب نموده است .
ب –اموال غیر منقول :
اموال غیر منقول ، اموالی است که امکان نقل وانتقال آن ازمحلی به محل دیگر وجود نداشته باشد.درقانون مدنی ماده 12 درباره اموال غیر منقول مقررداشته ((مال غیرمنقول آنست که ازمحلی به محل دیگر نتوان نقل نمود اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطه عمل انسان به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یانقص مال یامحل آن شود.)) درماده 13 همان قانون آمده است ((اراضی ابنیه وآسیا وهرچه که دربنا منصوب وعرفاً جزء بنا محسوب می شود غیر منقول است وهمچنین است لوله های که برای

جریان آب یامقاصد دیگر در زمین یابنا کشیده شده باشد.)) وهم چنین ماده 14 قانون مزبور مقرر داشته (( آینه وپرده نقاشی ومجسمه وامثال آنها درصورتی که دربنا یازمین بکار رفته رفته باشد بطوری که نقل آن موجب نقص یاخرابی خود آخانه ها،موسسات دولتی خریداری می شود ویا به هر طریقی قانونی دیگر به تملک دولت درآمده یا در می آید))
الف –اموال منقول دولت :
اموال منقول که قبلاً راجع به آن توضیح داده شد،اموال است که به جهت انجام کار سازمان در اختیار مسئولان ومتصدیان مشاغل مختلف قرار می گیرد که نمونه هائی ازآن به قرار زیر می باشد:
-انواع لوازم وابزارکار(ملزومات اداری ) مانند:میز،صندلی ،ماشین حساب ،ساعت دیواری ،کامپیوتروفرش ووسائل سمعی وبصری و وسائل دقیق آزمایشگاهی وراه سازی وغیرو.
-انواع وسائل حمل ونقل مانند: خودروهای سواری وباری وسایروسائل زمینی ،هوائی ،دریائی ،…….ونیزموتور سیکلت ،موبیلت ودوچرخه
-انواع کتب خطی ،چاپی وانواع نوار وفیلم ودیسک
ب –اموال غیرمنقول دولت :
اموال غیرمنقول دولت درشمول تعریف کلی اموال غیر منقول قرار دارد.درمجموع به محل کار اختصاص داده شده امّا در برخی ازموارد به عنوان

دارائی دولت نیز محسوب می شود،مانند:
-ساختمان های محل استقرار وزارت خانه هاوسازمان ها
-آزمایشگاههای ویژه
-باغ های گیاه شناسی
-مکان های مربوط به نگهداری دام های دولتی
-انبارهای وپارکینگ های دولتی
وظایف امین اموال بر اساس شرح وظایف ابلغ شده ومندرج در طرح طبقه بندی مشاغل کلی وزارتخانه ها وموسسات دولتی بصورت هماهنگ وجود دارد که در این جا نیز به جهت یاد آوری در شکل کلی ارائه ونحوه اجرای آن را در قسمت های آتی وضمن توضیحات لازم بیان خواهیم نمود.
-مسئولیت حفظ ونگهداری اموال وکالاهائی که در ابوابجمعی او قرار دارد.
-مسئولیت حفظ ونگهداری اوراقی که درحکم وجه تقد است .
-تنظیم صورتحساب ها ودفاتر اموالی .
-تحویل وتحول اموال تحت ابوابجمعی .
-تنظیم فرمهای اموالی وارسال آن به مراجع مربوطه .
-کنترل اموال موجود در واحد بطور دوره ای .
-ارائه پیشنهاد در مورد اموال فرسوده که باید ازگردش خارج شود.
-دریافت اموال جدید وتوزیع آن بین واحدهای تحت ابوابجمعی وثبت ونگهداری وحساب آنها.
-مراقبت درحفاظت فیزیکی اموال وعتداللزوم تهیه گزارش های لازم برای رئیس واحد مربوطه .
-نگهداری حساب اموال غیر منقول وههچنین سوابق مربوط به آنهاوارائه سند مالکیت برای ارسال به مراجع ذیربط .

خروج اموال منقول غیرمصرفی ازشبکه

بنابه ضرورت ممکن است در محل استقرار ویاواحد استفاده کننده ازاموال تغییراتی بوجود آید که ناگزیریم این تغییرات راتحت عناوینی دیگر دراین قسمت بیان نمائیم .این عناوین عبارتند از:
-انتقال
-فروش
-حذف اموال غیر قابل فروش
-مقررات ویژه
-اجرای تبصره های قانون بودجه
-خروج مال ازسازمان
که اینک به طور مختصر به شرح هرکدام می پردازیم
انتقال
واژه انتقال درفرهنگ های فارسی تقریباً یکسان معنی گردیده است .ازآن جمله در فرهنگ عمیدآمده است :
((جابجا شدن ، ازجائی به جای دیگر رفتن ، نتقل کردن ،درفارسی به معنی واگذاری چیزی ازمال خود به دیگری ، ودرک کردن ودریافت مطلبی نیز می گویند .)) ملاحظه میشود که تفسیر واژه مزبور در بر دارنده تعریف کلی انتقال از دیدگاه های مختلف می باشد که در کلیه موارد مصداق دارد. البته از دیدگاه حقوقی (حقوق مدنی –فقه ) انتقال را:زوال مالکیت مالک نسبت به مال (یااموال ) معین به نفع مالک جدید ……….بیان داشته اند.
باعنایت به تعاریف فوق برای عمل انتقال تجمع عواملی به شرح زیر که اصطلاحاً به آن ارکان انتقال گفته می شود ، لازم است :
-انتقال دهنده
-انتقال گیرنده
-مورد انتقال
-عوض مورد انتقال
که اینک به جهت آشنایی بیشتر به توضیح مختصر هریک از ارکان مزبور می پردازیم .
انتقال دهنده –شخصیت حقیقی یاحقوقی است که مال را دراختیار دارد ویامتعلق به اواست .
انتقال گیرنده –شخصیت حقیقی یاحقوقی است که بادریافت مال وسلب مالکیت ازدارنده مال ، مال را دراختیار گرفته تاآنجا که درمصداق ،مالک نیز متواند قرار گیرد.
مورد انتقال –که درحقیقت رکن اساسی عمل انتقال است می تواند اعم ازمنقول وغیر منقول ویاحقوق و……باشد.
عوض مورد انتقال –همان چیزی است که انتقال گیرنده درعوض دریافت مورد انتقال به انتقال دهنده می دهد.البته این امر همیشه نمی تواند مصداق داشته باشد چه ممکن است کسی مالی ویاحقی را بدون عوض به شخص دیگری بدهد (هریک ازانواع عقود دیگر که در قانون مدنی پیش بینی شده ) . باعنایت به مراتب فوق در امر انتقال ناگزیر به پیش بینی دونوع می شویم .
-انتقال معوض
-انتقال بلاعوض
انتقال معوض –همانگونه که درفوق اشاره شد زمانی مصداق دارد که مالی در مقابل دیگرویابهای آن منتقل گردد که تقریباً بیشتر معاملات در شمول

آن قرار می گیرد.
انتقال بلاعوض –انتقالی است که درآن عوض مورد معامله وجود نداشته باشد انتقال بلاعوض اموال دولت درفصل پنجم قانون محاسبات پیش بینی گردیده است .
بعضاً ایجاب می نماید ، اموالی که دراختیار وازتخانه ها یاموسسات دولتی ویا شرکت های دولتی می باشد به سایر ورارت خانه ها ، موسسات ی

اشرکتهای دولتی به صورت بلاعوض منتقل گردد که این امر در وهله اول باتوافق طرفین قابل اقدام خواهد بود.
دراین خصوص باتوجه به ماهیت کار موارد مختلفی وجود دارد که به فراخور به هریک از آنها مشروحاً خواهیم پرداخت
انتقال بین دو وزارت خانه یاموسسه دولتی مشمول :
انتقال ممکن است ازیک وزارتخانه یاموسسه دولتی به وزارتخانه یاموسسه دولتی دیگر انجام پذیرد که بدواً موافقت دستگاه دستگاه دراختیار دارنده مال ضروری است وپس ازاعلام موافقت نیز صدور مجوز از طریق وزارت امور اقتصادی ودارایی انجام می پذیرد .این گونه انتقال برابر مفاد ماده 107 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب سال 66 مجلس شورای اسلامی می بایستی انجام گیرد. به این ترتیب که تقاضای انتقال به ضمیمه موافت دستگاه در اختیار دارنده همراه با فهرست کامل اموالی که مقرر است منتقل گردد به وزارت امور اقتصادی ودارایی اعلام گردد.
به منظور ایجاد سیستم غیر متمرکز وایجاد سهولت لازم در امر نقل وانتقال اموالی که در واحدها وسازمانها ی مستقر در شهرستانها می باشد، وزارت امور اقتصادی ودارایی اختیار صدور مجوز را به ادارات کل امور اقتصادی ودارایی تفویض نموده است . بنابراین در ایگونه موارد،مراتب به شرح فوق الذکر به اداره کل امور اقتصادی ودارایی استان مربوطه که مال درآن واقع است اعلام تا اداره کل یادشده بابررسی موضوع نسبت به صدور مجوز اقدام نماید.
علاوه برموارد یادشده باتوجه به اینکه برابر قوانین ومقررات جاری هرگونه واگذاری اموال متلق به دولت در اختیار وزارتخانه ها وموسسات دولتی متعاقباً موکول به کسب موافقت ویاپیشنهاد وزارتخانه یاموسسه دولتی است که مال دراختیار دارد. جهت جلوگیری ازبروز هرگونه اختلاف احتمالی ازبابت طرح موضوع از سوی مقامات مختلف یک وزارتخانه یاموسسه وسازمان دولتی همچنین هماهنگی کامل درجت اجرای مقررات ، طی بخشنامه ای عنوان کلیه وارتخانه ها ، موسسات وسازمانهای دولتی درخواست گردیده ، فرد یا افرادی را که جهت تصمیم گیری وارائه پیشنهاد یا موافقت در زمینه نقل وانتقال اموال ذیصلاح باشند باذکر سمت به وزارت امور اقتصادی ودارایی معرفی نمایند.
پس از صدور مجوز وانجام عمل انتقال ، دستگاه در اختیار دارنده قبلی مال ، صورتحساب فرستاده ، سند انتقال ودستور حذف آن را ودستگاه تحویل گیرنده صورتحساب رسیده را حسب مورد در مرکز به اداره کل اموال دولتی ودر شهرستانها به اداره کل امور اقتصادی ودارایی استان ارسال می نمایند.
انتقال ازوزارتخانه هاوسازمانهای مشمول به شر

کتهای دولتی
انتقال بلاعوض اموال منقول وزارتخانها وموسسات دولتی به شرکتهای دولتی که صد در صد سهام آنها متعلق به دولت باشد، بنا به تقاضای شرکت دولتی ذیربط وموافقت وزیر یا بالاترین مقام اجرایی وزارتخانه یاموسسه دولتی انتقال دهنده مال به تایید وزارت امور اقتصادی ودارایی امکان پذیر می باشد. انتقال برابر احکام مقرر در ماده 108 قانون محاسبات عمومی بایستی انجام پذیرد.
تقاضای انتقال می بایستی به ضمیمه مستندات مرب

وط به وضعیت شرکت (اساسنامه ) به نحوی که مشخص کننده تعلق صد در صد سهام شرکت به دولت باشد ، همچنین فهرست کامل اموالی که مقرر است انتقال یابد ، با رعایت بخشنامه مربوط به امضاء مجاز وزارت امور اقتصادی ودارایی جهت صدور مجوز اعلام گردد. نکته قابل توجه احراز صد درصد دولتی بودن شرکت انتقال گیرنده می باشد.
پس از صدور مجوز وانجام انتقال دستگاه در اختیار دارنده قبلی مال می بایستی صورتحساب فرستاده ، سند انتقال ودستور حذف مال را به وزارت امور اقتصادی ودارایی –اداره کل اموال دولتی ارسال دارند.
ضمناً شرکت انتقال گیرنده برابر بهای اموال انتقالی افزایش سرمایه می دهد و درصورتی که ارزش اموال منقولی که دراجرای این ماده در هرسال به شرکت دولتی منتقل می شود براساس ارزیابی کارشناس منتخب شرکت جمعاً بیش از یک میلیون ریال باشد . درپایان هر سال باید سرمایه شرکت معادل مبلغ ارزیابی شده افزایش یابد ودر هر حال شرکت انتقال گیرنده مکلف است ارزش مال منقل شده را به حساب های مربوطه منظور نماید.
انتقال از شرکت های دولتی به وزارتخانه ها وموسسات مشمول :
انتقال بلاعوض اموال منقول شرکت های دولتی که صد درصد سهام آنها متعلق به دولت می باشد به وزارتخانه ها وموسسات دولتی بنا به تقاضای وزیر یا رئیس موسسه دولتی مربوط وموافقت مجمع عمومی شرکت واطلاع قبلی وزارت امور اقتصادی ودارایی مشروط بر آنکه ارزش دفتری ( قیمت تمام شده منهای تجمع ذخیره استهلاک ) اموالی که منتقل می گردد جمعاً از 50% سرمایه پرداخت شده شرکت تجاوز نکند ، مجاز می باشد . شرکت انتقال دهنده مال مکلف است در صورتی که ارزش دفتری اموال منقول شرکت که به وزارتخانه ها وموسسات دولتی منتقل می شود تایک میلیون ریال باشد معادل مبلغ مزبور به حساب هزینه همان سال منظور و درصورت تجاوز این مبلغ از یک میلیون ریال معادل ارزش دفتری اموال منتقل شده سرمایه شرکت را کاهش دهد. انتقال برابر ماده 109 قانون محاسبات عمومی بایستی انجام گیرد . در هرحال ارزش مجموع اموال شرکت ها که در اجرای مقررات یاد شده ( فصل پنجم قانون محاسبات عمومی ) قیمت گذاری شده وبدون دریافت بها منتقل می شود ، نباید از پنجاه درصد (50%) سرمایه شرکت تجاوز نماید.
انتقال مال در یک وزارتخانه یاموسسه دولتی ( واحدی به واحد دیگر )
در صورتی که مقرر باشد

اموالی در سطح یک وزارتخانه یاموسسه دولتی ابوابجمعی یک امین اموال به ابوابجمعی امین اموال دیگر در همان وزارتخانه یاموسسه دولتی منتقل گردد، نیازی به صدور فرم انتقال ( فرم 19) انجام می گیرد. انتقال برابر مفاد ماده 20 آئین نامه اموال دولتی مصوب سال 72 انجام می گیرد.

انتقال اموال به صورت امانی
امانت در لغت به معنی امین بودن ، راستی ودرستکاری ، ضد خیانت ونیز مالی یاچیزی که به کسی بسپارند که ازآن یکی ازعقود امانی ویا به حکم قانون به صورت امانت در ید کسی باشد. مال مورد مضاربه که در دست مضارب ( عامل ، انجام دهنده ، عمل مورد مضاربه ) امانت است . با عنایت به مطالب فوق به نظر می رسد که امانت همان عقد عریه پیش بینی شده ودر قانون مدنی است . سه رکن اساس عقد امانت د( عاریه ) به قرار زیر است :

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   46   47   48   49   50   >>   >