پروژه دانشجویی مقاله بررسی شیوع همسر آزاری در بین زنان متأهل حدو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی شیوع همسر آزاری در بین زنان متأهل حدود سنی 35در30 ساله در pdf دارای 71 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی شیوع همسر آزاری در بین زنان متأهل حدود سنی 35در30 ساله در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی شیوع همسر آزاری در بین زنان متأهل حدود سنی 35در30 ساله در pdf

چکیده

مقدمه

بیان مساله

اهداف تحقیق

اهمیت و ضرورت تحقیق

فرضیه های تحقیق

متغیرهای تحقیق

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم کلیدی

سبکهای زندگی : سوال چند انتخابی

دو نفری زندگی کردن یا تنها زندگی کردن ؟

زندگی مشترک : جنبه ها ی مثبت و منفی

جنبه های مثبت زندگی مشترک : صمیمیت و مشارکت;

جنبه های منفی زندگی مشترک : اختلاف به خاطر هیچو پوچ

تنها زندگی کردن : واقعیتهای مختلف;

جنبه های مثبت زندگی مجردی : آزادی و استقلال

جنبه های منفی زندگی مجردی : تنهایی و عدم تداوم

پیدا کردن همسر ایده آل : اقدامی مهم

معیارهای انتخاب : تفاوتها یا تشابه ها ؟

عاشق شدن : پرش بدون نیزه

روابط زن و شوهر : روشن نگهداشتن چراغ

بافتهای زندگی مشترک : واقعیتهای مختلف;

از دواج

ازدواج در آمریکای شمالی

ازداج مدنی

زندگی مشترک آزاد

زوج بودن اما جدا زندگی کردن

خانواده هسته ای

بچه خواستن : گذر از حالت زوج به حالت خانواده

آرزوی مشترک و آرزوی شراکت;

مسائل ناباروری

چرخه زندگی خانوادگی : تحول خانواده در طول زمان

مراحل چرخه زندگی خانوادگی

استقرار خانواده

گذر به موقعیت والدینی

خانواده با بچه پیش دبستانی

خانواده یا بچه دبستانی

2روابط والدین با دختران بهتر از روابط آنها با پسران است،

خانواده به عنوان سکوی پرش;

خانواده پس والدینی

چرخه زندگی خانوادگی : دید انتقادی

زوجها و خانواده های در حال متارکه

علتهای متارکه

پیامدهای متارکه

تکرار رئوس مطالب;

چرا و چگونه تصمیم می گیریم تنها بمانیم یا ازدواج کنیم ؟

مراحل زندگی خانواده هسته ای کدامهاست ؟

متارکه زن و شوهر چه پیامدهایی دارد ؟

کارهای خانگی

جنبشهای طرفداری از حقوق زنان

نخستین جنبشهای زنان در فرانسه

مبارزه در ایلات متحده

تحولات اروپا

تجدید حیات جنبش طرفداری از حقوق زنان

خشونت خانگی آزار و تجاوز جنسی

خشونت خانگی

فصل سوم

تعیین روش تحقیق

جامعه آماری مورد مطلعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار سنجش و روش جمع آوری اطلاعات

معرفی آزمون

روش اجرای پژوهش;

روش آماری جهت تجزیه و تحلیل داده ها و یااطلاعات;

بحث و نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

پرسش نامه همسر آزاری

منابع و ماخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی شیوع همسر آزاری در بین زنان متأهل حدود سنی 35در30 ساله در pdf

احمدی – سهیل ، خانواده و خانواده درمانی ، انتشارات نور در سال 1382 ، تهران

بیارنی ، احمد ، روش تحقیق در علوم تربیتی ، انتشارات نور ، سال 1380، تهران

پاشا شریفی ، علی ، آسیب روانی ، انتشارات ارجمند ، سال 1379، تهران

رحیمیان ، حوریه بانو، نظریه ها و روان درمانی ، انتشارات قوس ، سال 1380، تهران

دلاور ، علی ، آمار استنباطی ، انتشارات رشد ، سال 1379، تهران

دلاور ، علی ، روش تحقیق در علوم تربیتی ، انتشارات رشد ، سال 1380، تهران

سارعی ، ارعی ، ایرج ، خانواده نابسامان ، انتشارات فرهنگ ، سال 1381، تهران

گنجی ، حمزه ، روانشناسی رشد ، انتشارات سمت سال 1381 ، تهران

قاسم زاده حبیب ، رشد عاطفی زندگی زناشویی ، انتشارات آگاه ، سال 1380، تهران

کاوندی ، سپهر منصور ، حقوق زنان در زندگی زناشویی ، انتشارات نور سال 1382 ، تهران

گروسی ، سینا ، زندگی و نابهنجاریهای آن ، انتشلرات آگاه سال 1380 تهران

سبکهای زندگی : سوال چند انتخابی

 زن و شوهر ها داستانها دارند . برخی تا آخر عمر با هم زندگی می کنند ، برخی چند ماه یا چند سال بیشتر با هم نمی مانند و کارشان به طلاق می کشد . گروهی طلاق نمی گیرند اما جدا از هم زندگی می کنند . گروهی صاحب بچه نمی شوند و در به در دنبال بچه می گردن. تعدادی بیوه می شوند و تا آخر عمربه ازدواج   مجدد تن نمی دهند . . البته کسانی هم هستند که اصلاً ازدواج نمی کنند . خلاصه این که سبکهای زندگی بسیار   متفاوت دیده می شود  . فصل حاضر به ما امکان می دهد که با انواع مختلف سبکهای زندگی آشنا شویم و به سوالات زیر پاسخ دهیم

چرا و چگونه انسانها تصمیم می گیرند ازدواج کننند یا مجرد بمانند ؟
مراحل زندگی خانواده هسته ای کدامهاست ؟
پیامدهای ازدواج ناموفق یا متلاشی شدن خانواده کدامهاست ؟
خانواده ها ، در خارج از چارچوب خانواده هسته ای چگونه زندگی می کنند ؟ (منصور -1380)

  دو نفری زندگی کردن یا تنها زندگی کردن ؟

 در طول چهل سال گذشته ، در کشورهای اروپایی و مخصوصاً آمریکای شمالی ، پدیده جدیدی حکمرفا شده است : انواع مختلف شیوه های زندگی وجود دارد . هر کس ، برای ارضای نیازهای زیستی ، اجتماعی و عاطفی خود ، چارچوبی خاص انتخاب می کند . این شیوه های مختلف ، مفهوم خانواده را به عنوان یک نهاد عاطفی خود زیر سوال برده است . زیر سوال بردن ازرشهای  سنتی به تدریج سبکهای مختلف زندگی را به همراه می آورد ، بطوری که بعد از این راههای مختلف بر روی افراد ، چه از نظر شغلی و چه از نظر تشکیل خانواده ، باز می شود . سابق بر این ، اگر شخصی تصمیم می گرفت  تنها بماند یا بچه دار نشود ، غیر عادی به حساب می آمد ، اما امروزه این طور نیست . هر کس  می تواند شیوه زندگی خود را انتخاب کند. هنجارهای اجتماعی مثل سابق نمی توانند بر او فشار بیاورند

برای درک بهتر فرآیندی که احتمالا انتخاب سبک زندگی را تعیین می کند ، میتوانیم به نظریه رشد روانی – اجتماعی اریکسون مراجعه کنیم . به عقیده او ، در آغاز بزرگسالی ، رشد روانی – اجتماعی در جهت حل بحران یا انزوا هدایت می شود . در این مرحله ، فرد توانایی ایجاد روابط صمیمی و پایدار را که بر وابستگی آزاد ، تعهد عمیق ، اعتماد ، محبت و حمایت استوار است ، به دست می آورد . رابطه صمیمیت مستلزم همدلی و استعداد تعامل اجتماعی است . به عقیده اریکسون ، برخی بزرگسالان در اوایل بزرگسالی توانایی وارد شدن به رابطه صمیمی را ندارند و در نتیجه در خود فرو می روند و منزوی می شوند

بعدها ، وقتی بزرگسال به سن پختگی می رسد با بحران تازه ای روبرو می شود که قطب مثبت آن باروری است . به عقیده اریکسون ، در این مرحله شخص به تدریج حوزه تعهدات شخصی را گسترش می دهد ، از مسئولیتهای خود در مقابل خانواده کاملاً آگاهی می یابد ، به نسل بعدی و تربیت آن می اندیشد و در نتیجه شناختهای خود را جهت می دهد . این مرحله می تواند در تعهد نسبت به دیگران ، به منظور انتقال قسمتی شناختهای خود به آنها و راهنمایی آنها تحقق یابد . با این همه برخی بزرگسالان به سختی با این نقش همانند سازی می کنند و به خود محدود می شوند : چیزی که اریکسون آن را رکود می نامد . (منصور-1380)

   زندگی مشترک : جنبه ها ی مثبت و منفی

 اکثر بزرگسالان آرزو دارند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند . روشن است که زندگی مشترک معایب و محاسنی دارد ، اما وقتی دو نفر تصمیم می گیرند با هم زندگی دایم داشته باشند ، آن را با تمام معایب و محاسنی که دارد می پذیرند .    ( موسوی -1377)

 جنبه های مثبت زندگی مشترک : صمیمیت و مشارکت

 اگر درست باشد که زن و شوهرها لحظه های خوب و بد دارند ، این هم درست است که به مرور زمان بین آنها دو رابطه عاطفی و وابستگی متقابل برقرار می شود . بدیهی است که کیفیت ازدواج به اندازه تعداد ازدواجها تغییر می کند . برخی ازداجها موفقتر از برخی دیگر می شود . ژانت و لوثر (Jeanette & Lauer) ، دو جامعه شناس ، در جریان یک تحقق زمینه یابی ، برخی عوامل ازدواجهای موفق را استخراج کردهاند: اولین عامل ، نگرش مثبت نسبت به یکدیگر است . عامل بعدی ، احساس تعهد در مقابل ازدواج و مقدس شمردن آن است

رابطه زن و شوهر ، مخصوصاً رابطه ای صمیمی است . صمیمیت ، همانطور که قبلاً دیدیم ، مستلزم دلبستگی ، حمایت ، محبت و مشارکت است . ویژگی رابطه صمیمی عبارت از تقابلی است که از پختگی نشات می گیرد و خوشحالی و رفاقت از امتیازهای آن است

تعداد زیادی از زن و شوهرهای مسن معتقدند که زندگی زناشویی در طول سالهای آخر بیش از هر زمان دیگر ( البته به استثنای سالهای اول ) رضایت بخش است . به نظر می رسد که در سن پختگی ، زن و شوهر بهتر می توانند یکدیگر را دوست بدارند . به نظر می رسد که در سن پختگی ، زن و شوهر بهتر می توانند یکدیگر را دوست بدارند ، به یکدیگر احترام بگذارند و بهتر از همیشه از علایق همدیگر را در نظر بگیرند

 به نظر می رسد که بهبود روابط زن و شوهر در سنین بالا به عوامل زیادی وابسته است . از یک طرف فرزندان معمولاً خانه را ترک می کنند . ترک خانه پدری به وسیله فرزندان سنگینی کار و تنش والدین را کاهش می دهد . در واقع حضور بچه ها موجب می شود که ارتباط زن و شوهر و زمانی را که آن دو به فعالیتهای مورد علاقه یکدیگر اختصاص می دهند کم شود . کودکان معمولاً ریشه اصلی تعارضهای خانوادگی هستند و تعارضهای موجود را تشدید می کنند . از طرف دیگر در این مرحله از روابط ، زن و شوهر توانسته اند به مرور زمان تعداد زیادی از مسائل خود را حل کنند و موضوعهای تنش زا را از بین ببرند . کسانی که به سن پختگی رسیده اند ، در نقشهای مختلفی که اتخاذ کرده اند معمولاً تمایل دارند دو جنسیتی روان باشند تا بزرگسالان جوان

در واقع حضور بچه ها موجب می شود که ارتباط زن و شوهر و زمانی را که آن دو به فعالیتهای مورد علاقه  یکدیگر اختصاص می دهندکم شود . کودکان معمولاض ریشنه اصلی تعارضهای خانوادگی هستند و تعارضهای موجود را تشدید می کنند . از طرف دیگر ، در این مرحله از روابط ، زن و شوهر توانسته اند به مرور زمان ، تعداد زیادی از مسائل خود را حل کنند و موضوعهای تنش زا را از بین ببرند .بنابراین ، کسانی که به سن پختگی رسیده اند ، در نقشهای مختلفی که اتخاذ می کنند ، معمولاً تمایل دارند دو جنسیتی روان باشند تا بزرگسالان جوان

   مطالعات انجام شده ، واقعیتی جالب را نشان می دهد : متاهلها از نظر سلامتی ، بهتر از مجردها هستند و میزان مرگ و میر آنها ( با در نظر گرفتن سن، سلامتی پیشین ، مصرف سیگاز ، ورزش و چاقی ) کمتر از میزان مرگ و میر مجردها یا کسانی است که جدا از یکدیگر زندگی می کنند ، تحقیقات نشان می دهد که از نظر امتیازهای روانی و جسمی ، سهم مردان خیلی بیش از سهم زنان است

    در مجموع کسی که با همسر خود زندگی می کند نسبت به کسی که تنها به سر می برد ، اختلالهای روانی و جسنمی کمتری نشان می دهد ، زیرا حضور دایمی کسی که به او نزدیک است ، او را دوست دارد ، از نظر عاطفی او را تامین می کند و در دوره های دشوار زندگی از او پشتیبانی می کنند ، نسبت به زنان و مردانی که تنها به سر می برند ، معمولاً بیشتر خوشحالند و کمتر استرس دارند . بی دلیل نیست که گفته اند :   « زن بلاست ، هیچ خانه ای بی بلا نباشد . »

گروهی که از سلامت روانی بهتری برخوردار است و اعلام می کند که خوشحالی بیشتری دارد . گروه مردان متاهل است . گروهی که کمتر احساس سلامتی می کند و کمتر خوشحال است . گروه مردان تنهاست . گروه زنان شوهر دار و گروه زنان تنها  در میان دو گروه قرار دارند .          ( موسوی – 1377 )

 جنبه های منفی زندگی مشترک : اختلاف به خاطر هیچو پوچ

هرزندگی مشترک سازگاریهایی ایجاب می کند که گاهی آسان ، گاهی مشکل ، زمانی رضایت بخش و زمانی ناراحت کننده است . پس از ازدواج ، رضایت از زندگی مشترک و سازگاری با آن ، طبق تحقیقات، خیلی زود رو به کاهش می گذارد . سرعت و شدت این کاهش در مطالعات مختلف فرق می کند و برخی پژوهشگران  به افت مداوم اشاره می کند 11 در مجموع ، می توان گفت که موقعیت زن و شوهرها به صورت   است : کاهش رضایت در اولین سالهای زندگی ، تثبیت آن در دوره میانسالی و افزایش آن در آخرین  سالهای زندگی مشترک

 دامنه سرزنشها و نارضایتیها بسیار گسترده است : مسائل جنسی ، پول ، خانواده ،  کاهش آزاری عمل ، افزایش مسئولیتها، دشواری تقسیم کارهای خانه و مراقبت از بچه ها ، تفاوت در سلیقه های شخصی ، اختلاف در ارجحیتها ، دشواری در هماهنگ کردن نیازها و عادت زندگی در طرفین در مورد فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی ، موسیقی ؛ فضای لازم ، اهمیت کار و موارد مختلف دیگر . معمولاً شکوه های زن و شوهرها بر سر مسائل جزیی است : چرا موهای ریشت در دستشویی مانده است ؟ چرا سر خمیر دندان را نگذاشته ای ؟ چرا شیر آب را محکم نمی بندی ؟ چرا با دهان پر از غذا حرف می زنی ؟ چرا لقمه ها را درشت بر می داری ؟ چرا جواب سلام را نمی دهی ؟

 به مرور زمان ،سطح تحمل تغییر می کند؟  حرکات بسیار ظزیف و قشنگ روزهای اول آشنایی ، بیش از پیش غیر قابل تحمل می شود . بگو بخندهای روزهای اول که نشانه زنده دلی و شادابی بود ، حالا به صورت یک رفتار معین داده می شود گاهی با جذابیت و گاهی با بیزاری همراه است . نویسنده فرانسوی ژول رنار خیلی خوب در روزنامه خود نوشته است : « زمانی هم که این خال را زگیل خواهیم دیدJules Renard   باز هم ترا دوست خواهم داشت .( بهرامی – 1381 )

 به علاوه زن و شوهر گاهی رفتارهای مساله ساز پیش می گیرند ، بدین صورت که برخی مسائل شناخته شده و بدون راه حل را دایماً تکرار می کنند . مثلاً این که مادر تو سر سفره عقد فلان حرف را زد یا در فلان جشن فلان کار را برای من انجام ندادی و;.. محدود کردن روابط به مسائل روزانه و بریدن از گذشته کار آسانی نیست . با این همه برای حفظ روابط عاطفی باید از اصول ارتباطی مثبت کمک گرفت . مطلبی که در فصل هشتم دیدیم . (  بهرامی-1381  )

تنها زندگی کردن : واقعیتهای مختلف

 زندگی مشترک نداشتن ، علتهای مختلف دارد ، از جمله مرگ همسر ، بیماری ، جداشده ، مخالفت خانواده ، نداشتن توان مالی ، علایق شخصی و بنابراین ;. وقتی ، مردم زندگی مشترک ندارند  الزاماً به این معنا نیست که از اول که از اول مجرد مانده اند و نخواسته اند خانواده تشکیل دهند ، بلکه احتمال دارد که به طرق دیگری در جهت زندگی مجردی سوق داده شده اند . سابق بر این ، تعداد افرادی که از اول نتن به ازدواج نمی دادند بسیار کم بود اما امروزه بر تعداد آنها افزوده شده است . در عوض ازدواج بعد از طلاق یا مرگ همسر ( مخصوصاً دزر مورد زنها ) در برخی جوامع چنان پسندیده به حساب نمی آمد . اما امروزه نگرشها فرق کرده است . هر چه خانواده از نظر سطح فرهنگ بالاتر می روند و تعدادزنها بیشتر از تعداد مردها ست ، زیرا زنها خیلی راحت می توانند از از انجام دادن کارهای خانه برایند و با تنهایی انس بگیرند و پدیده طلاق نیز بر تعداد زنانی که باید تنها زندگی می کنند می افزاید ، زیرا ، در خیلی از جوامع ، تمایل به ازدواج با زن مطلقه نسبتا ً کم است . از طرف دیگر ، زنهای مطلقه اغلب با فرزندان خود زندگی می کنند و این امر شانس ازدواج مجدد آنها را کمتر می کند . بیوه شدن نیز زنها را زودتر از مردها دوست دارند با زنهای جوانتر از خود ازداج کنند . ( گنجی – 1381 )

 جنبه های مثبت زندگی مجردی : آزادی و استقلال 

زندگی مجردی ، موقعیتی برگشت پذیر است و یکی از امتیازش همین است ! می توان مجرد زندگی کرد ، بعد تصمیم به ازدواج گرفت ، جدا شد ، تنها زندگی کرد ، دوباره ازدواج کرد ، پس از مرگ دوباره تنها زندگی  کرد;;

بطور کلی ، کسانی که تنها زندگی می کنند ، نسبت به کسانی که زندگی مشترک دارند، آزادی و استقلال عمل بیشتری دارند . تنها زندگی کردن به معنای منزوی شدن نیست و مجردها اجناس بنجل نیستند . در شهرهای بزرگ صنعتی ، خدماتی که به مجردها داده می شود و روز به روز در حال افزایش است : وجود خانه های کوچک ، رستورانها ، کافه ها ، دور هم جمع شدنها ، مسافرتها و غیره . مثلاً می توان به اکثر رستورانها تنها رفت و غذا خورد ، اما برای پذیرایی از خانواده ها ، رستورانها باید ( البته در برخی فرهنگها ) جایگاه جداگانه ای داشته باشند . می توان مجرد شد و در انواع فعالیتهای ورزشی و فرهنگی شرکت کرد ، اما متاهل شدن محدودیتهای به همراه دارد . به نظر می رسد که زنان مجرد ، نسبت به زنان متاهل ، دشواریهای هیجانی کمتری احساس می کنند .  ( گنجی – 1381 )

 جنبه های منفی زندگی مجردی : تنهایی و عدم تداوم

 درست است که زندگی مجردی ، آزادی و استقلال عمل به همراه دارد اما این خطر را هم دارد که با احساس تنهایی شدید همراه باشد برای برخی مردم ، عدم تداوم روابط عاشقانه کاری بس دشوار و گاهی غیر قابل تحمل است . برخی نیازهای عاطفی ، جنسی یا روانی ، مثلاً تمایل به داشتن فرزند ، ممکن است برای برخی مردم واقعاً حیاتی باشد . معلوم شده شده است ، گروهی که از سلامتی کامل برخوردار نیستند و گروهی که خود را شاد و سرحال نشان نمی دهند ، مردانی هستند که تنها زندگی می کنند . ( گنجی  – 1381  )

 پیدا کردن همسر ایده آل : اقدامی مهم                                       

 معیارهای انتخاب : تفاوتها یا تشابه ها ؟

 پیدا کردن همسر ایده آل همیشه کار آسانی نیست . برخی افراد همسر خود را در محیط کار (17%) برخی میهمانها (19%) و بعضی دیگر به کمک والدین یا دوستان خود (20%) پیدا می کنند .16 در برخی شهرهای بزرگ و پیشرفته جهان ، موسسات همسر یابی نیز دایر شده است . در این موسسات ، از نوشتن نامه گرفته تا با هم غذا خوردن و شرکت در فعالیتهای اجتماعی و ورزشی همه به کار گرفته می شود تا افراد بتوانند همسر ایده آل خود را انتخاب کنند . در جوامعی که مردم از حجب و حیایی برخوردارند و به  آسانی  نمی توانند با جنس مخالف مستقیماً وارد مذاکره شوند ، احتمالاً وجود این گونه موسسات می تواند مفید واقع شود . چه بسیار ند کسانی که تمایل به ازدواج دارند ، اما کسی ندارند که پا پیش بگذارد یا آستین بالا بزند . این افراد اغلب در رودر بایستی مانده اند . اگر اطلاع داشته باشیم که زنهای چهل ساله کمتر شانس دارند که در موقعیت عشقی قرار گیرند ، مفید بودن این نوع موسسات را بیشتر قبول خواهیم کرد ،  برای این که بفهمیم چرا مردم به یکدیگر کشش پیدا می کنند ، می توانیم برخی عواملی را که ظاهراً احساس مثبت مردم نسبت به دیگران را بیشتر قبول خواه را تحت تاثیر قرار می دهند ، مطالعه کنیم . در میان این عوامل می توان مجاورت فیزیکی ، زیبایی جسمی ، شباهت ، توجه مثبت و اطلاعات را نام برد .

 مجاورت فیزیکی ، احتمال تماس را بیشتر ، روابط را مساعد و آشنایی را نزدیکتر می کند . آشنایی نیز ، به نوبه خود کشش به وجود می آورد . زیبایی جسمی نیز به نوبه خود در مرحله اولین روابط ، نقشی مهم ایفا می کند . . با این همه ، زن و مرد یکسان تحت تاثیر زیبایی جسمی قرار نمی گیرند . به نظر می رسد که مردها بیش از زنها تحت تاثیر زیبایی جسمی قرار  می گیرند . زنها ، به یکسانی علایق به اندازه زیبایی جسمی یا بیش از آن اهمیت می دهند

سومین عامل که به نظر می رسد مردم را به طرف یکدیگر می کشاند شباهت است : یعنی اشتراک عقاید ، ارزشها ، علایق ، سطح انرژی ، سلیقه ها و موارد دیگر

 فقدان شباهت معمولا ًادامه رابطه را مشکل می کند ، اما مردم گاهی به دنبال همسرانی می گردند که ویژگیها نیروها و ضعفهای آنها ، ویژگیها ، نیروها و ضعفهای اینها را تکمیل کنند یا پاداش دهند

 ضرب المثلهای « کند همجنس با همنجس پرواز ، کبوتر با کبوتر باز با باز » ، دنباله طنز آمیز آن « اردکها با اردکها غاز با غاز » و « قطبهای مخالف آهنربا همدیگر را جذب می کنند » هر یک به سهم خود حقیقت دارد .در برخی موارد ، تشابه ها و در برخی دیگر تفاوتها ست که روابط مثبت به همراه می آورد . چهارمین عامل کشش بین مردم ، توجه مثبت است که به نظر متخصصان یکی از منابع بسیار مهم انسانی به شمار  می آید

چرا توجه مثبت این همه آثار جالب توجه و متقاعد کننده دارد ؟ به عقیده کارال راجرز . روان درمانگر ، که مورد تایید تعداد ز یادی از نظریه پردازان دیگر نیز هست . مردم یاد می گیرند به توجه دیگران نیاز داشته باشند و این ننیاز خیلی زود رشد می یابد

آخرین عامل اطلاعات است . مردم برای کسانی که درباره خود اطلاعات درست می دهند ، ارزش قایل می شوند .همچنین مردم ، گاهی برای چابلوسها نیز ، که می تواند احساسات منفی آنها نسبت به دیگران را کاهش دهد ، ارزش قایل می شوند . بنابراین به نظر می رسد که در کشش افراد نسبت به یکدیگر و شکوفایی روابط با دیگران ، عوامل زیادی به شیوه های متفاوت و گاهی حتی متضاد وارد عمل می شود . (گنجی   – 1381 )

عاشق شدن : پرش بدون نیزه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله نقش و کاربرد علوم هسته ای در رشد و توسعه بخ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نقش و کاربرد علوم هسته ای در رشد و توسعه بخش کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن در pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نقش و کاربرد علوم هسته ای در رشد و توسعه بخش کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقش و کاربرد علوم هسته ای در رشد و توسعه بخش کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن در pdf

پیشگفتار    3
مقدمه    6
مهمترین منابع انرژی    7
چکیده و ویژگی های مقاله    10
فصل اول    11
افزایش تقاضا برای انرژی هسته ای    13
فصل دوم    14
چرا انرژی هسته ای    15
وجاهت علمی کشاورزی هسته ای    17
اهمیت بخش کشاورزی    18
اهمیت کاربرد علوم هسته ای در کشاورزی    19
استفاده از آب و خاک شور در کشاورزی پایدار    21
کاهش ضایعات محصولات کشاورزی    22
اهداف پرتودهی    23
ارتقاء بهره وری گیاهان و ردیابی مسیر کود و سم    24
منابع و مراجع    26

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقش و کاربرد علوم هسته ای در رشد و توسعه بخش کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن در pdf

1-انرژی برای جهان فردا، تألیف شورای جهانی انرژی

2-صحرائیان، سید مهدی، راه نوین توسعه سبز، طرحی به مجلس شورای اسلامی

3-میدوز، دنیس و همکاران، ماورای رشد و محدودیتهای رشد و توسعه

4-Understanding Radiation / NSC / Comments (December 5, 2002)

5-انجمن دانشجویان حامی انرژی صلح آمیز هسته ای Atomic News.IR

6-قانون برنامه سوم توسعه، سیاستها و سرمایه گذاری ها

7-کمیته بهره وری وزارت جهان کشاورزی، مفاهیم و ابزارهای بهره وری

8-مرکز آمار ایران، سالنامه آماری سال

9-رادفر، محمدتقی، مدیریت جامع منابع آب ایران و استفاده از آبهای غیرمتعارف در کشاورزی پایدار (1379 و 1382)

فصل اول

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقش و کاربرد علوم هسته ای در رشد و توسعه بخش کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن در pdf

1-1-نیازها

سیستم طبیعی بیوسفر[1] که از هزاران سال قبل وظیفه حفاظت کره حیات و تداوم حیات را بخوبی انجام داده است، امروزه توسط انسان بطور جدی تحت فشار قرار دارد

ابزار انسان در ارتباط مذکور عبارتند از

1-امکان رشد و توسعه ماورای محدودیتها

2-ازدیاد جمعیت با رشد تصاعدی یا نمائی

اثرات مخرب انسان «با دو ابزار مزبور» ناشی از پیدایش نیازهای اکتسابی در کنار نیازهای طبیعی (هوا، آب، غذا، امنیت و ;) و تولید بیش از حد لازم برای تداوم حیات میباشد. (نمودار شماره 1)

2-1-سه نوع جهان بینی:

در قرون گذشته برای رشد و توسعه جهان محدودیتی قائل نبودند، ولی شدت بزرگتر ایجاد آلودگیها و مواد زائد نسبت به احتیاجات اکتسابی، دو نوع جهان بینی جدید در مورد رشد و توسعه جهان بوجود آورده است

الف-رشد و توسعه غیرممکن است

که نظریه ای افراطی در مورد محیط زیست و کره حیات میباشد

ب-توسعه ممکن ولی محدودیت دارد

این دیدگاه به محدودیت ها واقف بوده، توسعه پایدار را شرط مقبولیت پروژه ها میشناسد

مسلماً دیدگاه «ب» دارای وجاهت علمی و منطقی بیشتری میباشد

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقش و کاربرد علوم هسته ای در رشد و توسعه بخش کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن در pdf

نمودار شماره 2 بیان گر این مطلب است که علیرغم افزایش جمعیت و تقاضا برای محصولات کشاورزی افزایش سطح اراضی قابل کشت جهان در سال 1990  متوقف و سپس سیر نزولی داشته است. و مفهوم آن فشار بیشتر و بیشتر بر واحد سطح اراضی قابل کشت میباشد. (نمودار شماره 2)

مدل دنیس میدوز[2] میگوید روند رشد و توسعه جهان حفظ نمیشود، جمعیت، آلودگیها، منابع و ; روند را تغییر می دهند

تاثیر عوامل مختلف مورد بررسی در مدل مذکور تابعی از مجموعه شرایط هر کشور میباشد. اگر در کشورهای توسعه نیافته نرخ رشد نمائی جمعیت عامل اصلی محدودکننده است، در کشورهای پیشرفته، تولیدات انبوه صنعتی و اثرات بیرونی آن که انواع آلودگیهای زیست محیطی را در پی دارد، محدود کننده اصلی محسوب می شود. (نمودار شماره 3)

4-1-وضعیت آب و غذا

در کشورهای توسعه نیافته تقاضا برای غذا بشدت در حال افزایش است و در عین حال منابع آب و خاک بعنوان بستر تولید، کیفیت و کمیت خود را بسرعت از دست میدهند. نقش جمعیت مازاد بر ظرفیت یک منطقه بقدری تعیین کننده است که یک منبع  فراوان را به یک منبع سرانه اندک تبدیل می کند، در این راستا بهترین مثال آب است. حتی در شرایط وجود آب فراوان در یک منطقه، چنانچه جمعیت افزایش «بیش از حد» داشته باشد سرانه آب بسیار کم میشود که به آن «کم آبی جمعیتی» (Water demographic scarsity) گویند

برخی از صاحب نظران معتقدند تا سال 2040 میلادی کشورهای در حال توسعه حتی امکان تامین هزینه حمل و نقل و بیمه غلات خریداری شده از جهان پیشرفته را نخواهند داشت!!!

5-1-افزایش تقاضا برای انرژی هسته ای:

در سال 2040 بسیاری از سدهای مخزنی عمر مفید خود را از دست داده اند، سطح آبهای زیرزمینی دچار افت شدید شده و سوختهای فسیلی «به جز گاز» به پایان رسیده اند. در چنین شرایطی تقاضا برای سایر انواع انرژی از جمله انرژی هسته ای افزایش مییابد

نتیجه اینکه در سال 2040 جهان بطور عام و کشورهای عقب مانده بطور خاص، دارای مشکلات بسیار جدی برای ادامه حیات خواهند بود

فصل دوم

«واقعیت ها و وظایف دولت ها»

در کشورهای توسعه نیافته تا سالیان دراز، رشد جمعیت ادامه خواهد یافت (حتی اگر نرخ رشد جمعیت کنترل شود). در شرایط انفجار جمعیتی، سرعت اتمام منابع طبیعی چند و چندین برابر میشود. یعنی اگر یک ماده معدنی خاص (کرم – ذغال سنگ و ;) با رشد عادی جمعیت تا 5000 سال دیگر وجود خواهد داشت، در شرایط رشد تصاعدی یا نمائی جمعیت ظرف 400-300 سال آینده به اتمام خواهد رسید. (نمودار شماره 4)

قوانین حاکم بر حیات و تنازع بقا حکم می کنند برای حفظ کره بیوسفر و تداوم حیات در آن، سازمانها، شوراها و انجمن های جهانی بمنظور استفاده بهینه از انرژی که دارای حداقل ممکن اثرات بیرونی باشد فراتر از مسایل و گرایشهای سیاسی، ملی و مقطعی به تحقیق در مورد انرژی بپردازند. زیرا صعوبتهای تامین آب، انرژی و همزمان حفط محیط زیست با امروز قابل مقایسه نیستند

فصل سوم

(چرا انرژی هسته ای؟)

ماهیت پایان پذیر سوختهای فسیلی طی دهه های اینده بر همگان بخوبی روشن میشود. کمیابی انرژی از یک سو و افزایش تقاضا برای آن از سوی دیگر به عواملی برای سرعت بخشیدن به اتمام منابع سوختهای فسیلی تبدیل میشوند و بر یکدیگر تاثیر فزاینده خواهند داشت. در شرایط مذکور، قیمت هر واحد انرژی شدیداً افزایش مییابد و کشورهائی که درآمد عمده آنها از طریق صادرات سوختهای فسیلی تامین میشود عرضه آن را افزایش داده و بزودی با قسمتی از منابع مزبور مواجه خواهند گردید که فقط برای مصارف داخلی، آنهم برای مدتی قلیل کافی خواهد بود. بنابراین سوختها و منابع جدیدی از انرژی مطرح میشوند که هر یک دارای محاسن و معایب خاص و اثرات بیرونی متفاوت میباشند

علوم و فن آوری هسته ای

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در pdf دارای 87 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در pdf

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

بیان مسئله

سؤال مسئله

اهمیت و ضرورت تحقیق

اهداف تحقیق

فرضیه تحقیق

متغیرهای تحقیق

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

1-2- تعریف : اختلال شخصیت ضد اجتماعی

2-2- شیوع سابقه ی تاریخی و اختلال اراده

ویژگیهای شخصیتهای ضد اجتماعی

الف: بی هدف بودن رفتار ضد اجتماعی بر انگیخته شده

ب: فقدان وجدان و احساس مسؤولیت نسبت به دیگران

ج : فقر هیجانی

4-2 علل رفتار ضد اجتماعی

1- زمینه ی خانوادگی و اجتماعی

2- نارسائیهای یادگیری

3- رابطه ی وراثت و شخصیت ضد اجتماعی

بررسی دو قلوها

بررسیهای فرزند خواندگی

اضافه بودن کروموزوم y

بدعملکردهای فیزیولوژیائی

5 – 2 مثالی وحشتناک از اختلال شخصیت ضد اجتماعی

6- 2- خلاصه ای از بحث و بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی

7- 2- اختلال سلوکی

8 – 2- نمونه هایی از اختلال سلوکی

9- 2- نوجوان آشفته

10- 2- جویندگان احساس;

11- 2- اضطراب در افراد ضد اجتماعی

نظریه های شخصیتی

شخص شناسی

نیروی تحرکی شخصیت از نظر ماری

تأثیر عوامل برونی

رشد شخصیت از نظر ماری

تاثیر اجتماع در رشد شخصیت

وسائل بررسی شخصیت

نظریه نیازمندی و آرمان شخصیت اریک فرام

انسان، حیوان ناطق

نقش اجتماع در تشکیل شخصیت

تضادهای وجود

فصل سوم

روش تحقیق

جامعه ی مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر

پرسشنامه افسردگی بک;

روش تحقیق

روش آماری مربوط به فرضیه ها

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

بحث و نتیجه گیری

منابع و ماخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در pdf

آزاد – حسین – آسیب شناسی روانی – انتشارات رشد – سال 1382 – تهران

سیاسی – علی اکبر – روان شناسی شخصیت – انتشارات نور – سال 1379 – تهران

شفیع آبادی – عبداله – نظریه ها و روان درمانی – انتشارات البرز – سال 1380– تهران

دلاور – علی – آمار استنباطی – انتشارات رشد – سال 1379 – تهران

دلاور – علی – روش تحقیق در علوم تربیتی – سال 1380 – تهران

  رحیمیان – حوریه بانو – نظریه های روان درمانی – انتشارات ارجمند – سال 1379 – تهران

کریمی – روان شناسی شخصیت – انتشارات آسمان – سال 1379 –تهران

گنجی – حمزه – روان شناسی رشد – انتشارات رشد – سال 1379  تهران

میلانی فر – بهروز – آسیب روانی – انتشارات نی – سال 1380 – تهران

منصور – محمود – روان شناسی شخصیت – انتشارات رشد – سال 1381 – تهران

1-2- تعریف : اختلال شخصیت ضد اجتماعی

همان طور که قبلا ذکر شد کسانی که به اختلالات اضطرابی، بدنی شکل، و سایر اختلالات غیر سیکوتیک مبتلا هستند، گرچه ممکن است موجب ناراحتی خانواده و دوستان بشوند، ولی اساسا خود آنها هستند که از ناراحتیشان رنج می برند. برعکس در افراد مبتلا به اختلال ضد اجتماعی این رنج و ناراحتی وجود ندارد. نشانه ی مشخص این اختلال عبارت است از: یک نگرش درنده خوئی نسبت به دیگران، و بی احساسی مزمن و بی تفاوتی نسبت به حقوق آنان که به صورت دروغ، دزدی، کلاهبرداری، و سوء رفتار جلوه گر می شود. ارتباط با شخصیت های ضد اجتماعی ممکن است خطرات آشکاری به همراه داشته باشد، زیرا بسیاری از آنان آشکارا تمایلات مجرمانه ی خود را بروز می دهند. عده ی این افراد بالنسبه زیاد است و به همان اندازه که مشکلات روانی برای دیگران می آفرینند، ممکن است که مسائل اساسی اجتماعی و قانونی برای آنان فراهم سازند

 2-2- شیوع سابقه ی تاریخی و اختلال اراده

شیوع اختلالات شخصیت ضد اجتماعی 2 تا 3 درصد است و در مردان چهار برابر زنان است (رجیر و دیگران، 1984؛ کادوت، 1986). اما تنها افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مرتکب دزدی و کلاهبرداری نمی شوند بلکه افراد به اصطلاح “عادی” نیز به سرقت، جعل، و اختلاس مبادرت می ورزند. اما وقتی که افراد عادی مرتکب دزدی و یا کلاهبرداری می شوند، مجرم شناخته شده و عملشان جرم محسوب می شود، در حالی که در شخصیت های ضد اجتماعی این رفتارها به گونه ی دیگری مورد توجه قرار می گیرد

واقعیت این است که سالین متمادی تصور نمی شد که شخصیتهای ضد اجتماعی در اصطلاحات روان شناسی بگنجند. بدین ترتیب، همه ی کسانی که به جرم و خلافکاری دست زده بودند، مجرم شناخته می شدند، و تنها وجه تمایز آنها میزان و شدت جرمشان بود. اما در قرن نوزدهم، تحت تاثیر پیشرفتهای روان شناسی، به ویژه این اندیشه گسترش یافت که انواع معینی از رفتارهای جنائی، ممکن است در شرایطی که شخص هیچ کنترلی بر آنها ندارد به وقوع بپیوندد. این شرایط غیر قابل کنترل می توانند از منابع اجتماعی، روانی، و یا زیست شناختی ناشی شده باشند. بنابراین، جرم این افراد بر خلاف میل و اراده شان صورت گرفته و ناشی از شرایطی بوده است که هیچ کنترلی بر آنها نداشته اند

گفته شده است که امکان دارد بسیاری از کسانی که مجرم نیستند ولی مرتکب اعمال سوء می شوند به دلیل وجود تجارت روانی و تکانه های آنی باشد که کنترل کمی بر آن دارند. افراد ضد اجتماعی نیز ممکن است نتوانند کنترلی بر اعمال خود داشته باشند و بدین ترتیب در زمره ی این افراد قرار گیرند

در این قرن، این باور وجود داشت که افراد ضد اجتماعی “دیوانه ی اخلاقی” هستند و به عنوان افراد مبتلا به اختلال اراده تلقی می شدند. گرچه امروزه اصطلاح “اختلال شخصیت ضد اجتماعی” جایگزین دیوانه ی اخلاقی شده است، ولی همچنان این افراد به عنوان کسانی که دچار نارسایی و اختلال اراده اند، مورد توجه واقع می شوند. زیرا به نظر می رسد که این افراد، خواه به دلیل زیستی، خواه اجتماعی، و خواه روانی،”قادر به اداره ی امور زندگی خود نیستند”. افرادی که بخوبی قادر به درک اراده و اداره ی خویشتن هستند، ولی خلافکاری را برگزیده اند، مجرم شناخته می شوند

رابرت کیگان (1986) اظهار می دارد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی از نظر ساختار روانی، بسیار شبیه به کودکان ده ساله هستند. بدین معنی که هر دو گزوه نمی توانند مسؤولیتی را به عهده بگیرند، در فهم دیگران اشکال دارند، و ذهنشان به شدت عینی است (در مرحله ی منطق عینی باقی مانده اند). مصاحبه ی زیر که بین یک خبر نگار و یک سارق معروف بانک به نام ویلی صورت گرفته است این موضوع را بخوبی نشان می دهد

خبرنگار: ویلی، چرا تمام بانکها را می زنی؟

ویلی    : زیرا بانک محلی است که در آن پول نگهداری می شود (کیگان، 1986)

درباره ی این موضوع که آیا یک شخص واقع به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا نه، بحث و اختلاف نظر وجود دارد. ریشه ی این بحثها در ماهیت اختلال نهفته است. زیرا یکی از ویژگی های اختلال شخصیت ضد اجتماعی اختلال اراده است، و اراده تابع همه یا هیچ نیست. یعنی نمی توان گفت که فردی فاقد اراده یا صاحب اراده است، بلکه مانند سایر کنشهای روان شناختی، اراده به صورت یک پیوستار است که افراد بهنجار، کم یا بیش از آن برخوردارند، اما در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی حتی کمتر از اراده ی افراد بهنجاری است که از آن بهره ی کمی دارند. حد و مرزی که افراد ضد اجتماعی را از نظر نارسایی اراده از دیگران جدا می سازد، قراردادی است. به همین دلیل این تشخیص باید با احتیاط صورت پذیرد

اراده نیز مانند اضطراب استنباطی بوده و قابل دیدن نیست. وجود آن از رفتارهایی که خواست فرد در آن منعکس است، استنباط می شود. تا زمانی که فرد رفتار خاصی را از خود بروز ندهد، نمی توان قضاوت کرد که از اختلال شخصیت رنج می برد یا نه. به همین دلیل DSMIII-R معیارهای شناختی – رفتاری را برای تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی ارائه می دهد

ویژگیهای شخصیتهای ضد اجتماعی

هروی کلک لی که یک بررسی کننده ی دراز مدت درباره ی این افراد و رفتارهای آنان است بعضی از این ویژگیها را در کتابی تحت عنوان “نقاب سلامت روان” توصیف کرده است (1964). کلک لی شانزده ویژگی رفتار شخصیت ضد اجتماعی را فهرست بندی کرده است. این شانزده ویژگی تحت سه گروه خصیصه آورده شده که عبارت است از: بی هدف بودن رفتار ضد اجتماعی برانگیخته شده، فقدان وجدان و احساس مسؤولیت نسبت به دیگران، و فقر هیجانی

الف: بی هدف بودن رفتار ضد اجتماعی بر انگیخته شده

جرم، برای مجرمان عادی، معنی و مفهوم خاصی به دنبال دارد. می توان فهمید که آنان چه عملی را انجام داده اند و به چه دلیل. مثلا می خواهند که سریعا ثروتمند شوند، و موقعیت کسب کنند. گرچه بسیاری از این رفتارها مورد تایید نیستند ولی انگیزه هائی قابل فهم دارند. ولی جرمهای افراد ضد اجتماعی اغلب به نظر بی هدف، تصادفی، و تکانه ای می رسد. نه خود می توانند درک کنند و نه دیگران قادرند بفهمند که چرا و به چه دلیل این افراد عمل خاصی را مرتکب شده اند. به نظر می رسد که آنان به دلیل یک هدف منطقی برانگیخته نشده اند، بلکه بیشتر به صورت تکانه ای رفتار منحرفی را مرتکب شده اند

ب: فقدان وجدان و احساس مسؤولیت نسبت به دیگران

نبود شرم یا پشیمانی برای کارهای بد گذشته، از هر قبیل، و هر اندازه که ناپسند باشند، از متداولترین ویژگیهای افراد ضد اجتماعی است. آنان فاقد وجدان اخلاقی اند و بدین ترتیب، هیچ توجهی به حقوق دیگران ندارند (هیر، 1980). بنابراین، روابط آنان با دیگران کاملا سطحی و به منظور بهره برداری از آنان است. آنها توانائی عشق و وابستگی دائمی را نداشته نسبت به عطوفت، مهربانی، و محبت تاثیر ناپذیرند. بی شرمانه دروغ می گویند، و بی رحمانه نسبت به کسانی که به آنها اعتماد کرده اند، تعدی و ظلم می کنند

 ج : فقر هیجانی

یکی از تفاوت های عمده که شخص بهنجار مجرم را از یک فرد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی متمایز می سازد، عمق احساسات تجربه شده ی آن هاست. به نظر می رسد که مجرمان عادی همان هیجاناتی را که سایر افراد عادی خواهند داشت، تجربه می کنند، ولی تجربه ی هیجانی افراد ضد اجتماعی بسیار سطحی است. رفتار افراد ضد اجتماعی به نحوی است که گویی قادر به ادامه ی عشق، خشم، اندوه، لذت و ناامیدی نیستند. در واقع، ناتوانی آنان در تجربه ی هیجانی ممکن است به طور معنی دار با فقدان وجدان اخلاقی آن ها در رابطه باشد. به همین دلیل به سهولت حقوق دیگران را پایمال می سازند

4-2 علل رفتار ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضد اجتماعی دیرپا و دوام دار است. اگر این اختلال در کودکی یا اوایل نوجوانی ظاهر شود، اختلال سلوکی نامیده شده، و ممکن است تا بزرگسالی ادامه می یابد. چهار منبع بالقوه برای این اختلال مورد توجه واقع شده که عبارت است از: 1- زمینه ی خانوادگی و اجتماعی  2- نارسایی های یادگیری  3- وراثت  4- بد عملکردی فیزیولوژیایی دستگاه عصبی مرکزی

 1- زمینه ی خانوادگی و اجتماعی

به نظر می رسد که افراد ضد اجتماعی، معیارهای اخلاقی جامعه را درونی نساخته اند. بنابراین، طبیعی است که منابع تحول روانی – اخلاقی آنان،به ویژه زمینه ی اجتماعی و خانوادگی، به عنوان علل ضد اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. شواهدی در دست است که رفتار ضد اجتماعی با تجارب دوران کودکی افراد مبتلا در رابطه است. شماری از مطالعات، دلالت بر آن دارند که از دست دادن یکی از والدین به دلیل مرگ، طلاق، جدایی و یا بستری شدن طولانی در بیمارستان، با ظهور رفتار ضد اجتماعی در آینده همبستگی دارد (گری گوری، 1958؛گریر، 1964؛ اولتمن و فریدمن، 1967)

افزون بر آن این مطالعات نشان داده اند که هر قدر رفتار ضد اجتماعی شدیدتر باشد، این احتمال که فرد جدایی و محرومیت از والدین را تجربه کرده باشد، بیشتر است. اکثر نویسندگان خاطر نشان ساخته اند که محرومیت از والدین فی نفسه و خود به خود موجب ظهور رفتار ضد اجتماعی نمی شود، بلکه فضای هیجانی که به طلاق سرعت بخشیده، و رویدادهای بعد از آن در شخصیت ضد اجتماعی مؤثر است. مثلأ مشاجره ها ودعواهای شدید، درگیری ها و هرج و مرج ها، می بارگی، بی ثباتی والدین،و بی توجهی پدر از عوامل عمده ی ایجاد کننده ی فضای هیجانی ضایعه گر محسوب شده اند( اسمیت، 1978)

یافته های مشابه، ولی وسیعتر مربوط به گروه کثیری از کسانی است که در خلال سال های 1924 تا 1929 در یک کلینیک هدایت کودکان مورد مطالعه قرار گرفتند( رابینز،1966). در این کلینیک گزارش های روان شناختی و جامعه شناختی دقیقی درباره ی مشکلات و شرایط خانوادگی کودکانی که به کلینیک ارجاع شده بودند، تهیه شد. وقتی این کودکان بزرگ شدند، با کودکان گروه کنترل که هیچ گاه به کلینیک ارجاع نشده بودند، مورد مصاحبه و مقایسه دقیق قرار گرفتند. این بررسی معلوم ساخت که در حدود 22 درصد از گروهی که به کلینیک ارجاع شده بودند، به عنوان شخصیت ضد اجتماعی مورد تشخیص واقع شدند، در حالی که فقط 2 درصد از گروه کنترل چنین تشخیصی داشتند

کدام تجربه ها و رفتارهای اولیه ی این افراد با تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی همبستگی دارد؟ بررسی و مقایسه ی این مصاحبه ها، و گزارش های روان شناختی و جامعه شناختی آشکار ساخت که : ( آزاد – 1382)

الف : این کودکان به دلیل رفتارهای ضد اجتماعی از قبیل دعوا، سرقت، فرار از آموزشگاه، و مسائل انظباطی مدرسه به آن کلینیک ارجاع شده بودند

ب: در مقایسه س گروه کنترل، اکثر این کودکان از خانواده های فقیر، یا از هم پاشیده در اثر جدائی و طلاق بودند. پدران آنها نیز اغلب، رفتار ضد اجتماعی داشته و الگوهائی برای فرزندان خویش به حساب می آمدند (باندورا و والترز، 1963)

سایر مطالعات دراز مدت، رابطه ی فضای خانوادگی نابهنجار و جنایتکاری بعدی را در پسران بزهکار، نشان داده اند. لازم به یادآوری است که حضور یا عدم حضور پدر به خودی خود یک تعیین کننده ی کلیدی برای جنایتکاری بعدی فرزندان نبود، بلکه عواملی از قبیل محبت مادری، عزت نفس، نظارت والدین، تفاهم زناشویی، و انحرافات پدر در ظهور یا عدم ظهور بزهکاری و جرم، عامل مؤثری محسوب می شدند. در واقع اگر: مادر مهربان و دارای اعتماد به نفس بود، کودک تحت نظارت و سرپرستی دقیق قرار داشت، اختلال بین والدین کم بود، و پدر رفتار منحرف نداشت، جدائی و طلاق فی نفسه نمی توانست موجب رفتار ضد اجتماعی باشد

2- نارسائیهای یادگیری

بسیاری از متخصصان بالینی ناتوانی احتمالی افراد ضد اجتماعی در عبرت آموزی از تجربه را مورد تاکید قرار داده اند. پریچارد در 1937 این گونه افراد را “کودنهای اخلاقی” نامیده است. کلک لی (1964) در بررسیهای خود، در می یابد که افراد ضد اجتماعی به ویژه در پند آموختن از تجارب تنبیهی دچار نارسایی بوده، در قضاوت و داوری ضعیف هستند؛ با این وجود، افرادی “فهمیده” و هشیارند. بدین ترتیب اگر آنان از یک ضعف و نارسایی در آموختن رنج می برند، ممکن است مربوط به کمی دقت آنان باشد. یکی از مواردی که در زمینه ی ضعف یادگیری در افراد ضد اجتماعی مورد مطالعه واقع شده نارسائیهای مربوط به یادگیری اجتنابی است

مشاهدات کلک لی به ویژه حاکی از آن است که افراد ضد اجتماعی در یادگیری اجتنابی دچار نارسایی هستند. افراد عادی به سرعت می آموزند که اوضاع و احوال را پیش بینی کنند و از موقعیتهای تنبیه کننده بپرهیزند. اما افراد ضد اجتماعی، شاید به دلیل کم انگیختگی و دلواپسی پایین، در چنین مواردی قصور می ورزند

موضوع دیگری که در زمینه ی نارسائیهای یادگیری در افراد ضد اجتماعی بررسی شده، فوریت نتایج است. بدین معنی که هر قدر فاصله ی زمانی بین یک رفتار و نتیج حاصل از آن بیشتر باشد، ادراک ارتباط بین آن رفتار و نتایج آن مشکلتر است. بعضی از افراد در مقایسه با افراد دیگر در ادراک و حفظ ارتباط بین دو حادثه پس از یک فاصله ی زمانی معین، با مشکلات بیشتری مواجه اند. ممکن است افراد اجتماعی جزء این گروه افراد باشند. زیرا تنبیه معمولا مدتی پس از وقوع جرم به مرحله ی اجرا در می آید. افراد ضد اجتماعی معمولا از تنبیه ها هراسی ندارند

3- رابطه ی وراثت و شخصیت ضد اجتماعی

احتمال این که اختلال ضد اجتماعی ریشه ی ژنتیک داشته باشد از قدیمی ترین باورهاست که مورد مورد توجه قرار گرفته است. اطلاعات مربوط به عامل زیست شناختی در رفتار ضد اجتماعی جالب ولی پیچیده است. در اینجا نخست بررسیهای مربوط به دوقلوها ارائه می شود، آن گاه مطالعات مربوط به مردانی که یک کروموزوم y اضافی دارند، مورد بحث قرار می گیرد. اما قبل از آن، این نکته باید گفته شود که اغلب این مطالعات مربوط به رابطه ی بین عوامل زیست شناختی و جنایت است. همان گونه که قبلا ذکر شد، جنایت لزوما همراه و مترادف با ضد اجتماعی نیست. در سطور بعد تا آنجا که یافته ها و مطالعات اجازه دهند، فرق این دو را مشخص خواهیم کرد

 بررسی دو قلوها

بر اساس مجموعه ای از بررسیها و مطالعات مربوط به میزان جرم و خلافکاری در میان دوقلوهای یک تخمکی آشکار شده است که یک رابطه ی قوی بین مجرمیت و عوامل ژنتیک وجود دارد. در یکی از این بررسیها معلوم شده است که 69 درصد از 216 دوقلوی یک تخمکی مرتکب جرم و جنایت شده اند؛ در حالی که فقط 33 درصد از دوقلوهای دو تخمکی همجنس، جرم و جنایت های مشابهی را انجام داده بودند. این مطالعات تاثیرات ژنتیک را بر جنایتکاری این افراد مورد تاکید قرار می دهند. بدیهی است که عامل محیط را نباید نادیده گرفت، زیرا میزان جنایتکاری در بین دوقلوهای متضاد 16 درصد یعنی کمتر از نصف میزانی است که در دوقلوهای همجنس ملاحظه گردیده است. این تفاوت در میزان تطابق، تاثیرات محیطی را بر جنایتکاری نشان می دهد (کلانینگر و دیگران، 1978؛ سیگواردسون، 1982)

بررسیهای فرزند خواندگی

وقتی که کودکان توسط والدین واقعی خود پرورش می بابند تأثیرات ژنتیک را از تأثیرات محیط رشد آنان، نمی توان تفکیک کرد؛ ام در مطالعات کودکان فرزند خوانده این تاثیرات قابل تکنیک است. در یک بررسی که از سوابق جنائی افراد فرزند خوانده در دانمارک به عمل آمد، بدین ترتیب بود که اسامی آنان و اسامی والدین واقعی و غیر واقعی آنان از اداره ی ثبت احوال گرفته شد. آن گاه سوابق جنائی این کودکان فرزند خوانده با والدین واقعی و غیر واقعی مورد مقایسه قرار گرفت. کمترین میزان جنایتکاری مربوط به کودکانی بود که پدران واقعی و پدران غیر واقعی آنان مرتکب جنایتی نشده بودند. در حالی که وقوع جرم در کودکانی که پدران واقعی آنان سابقه ی جنائی داشتند، ولی پدران غیر واقعی آنها چنین سابقه ای نداشتند، نسبت به گروه قبلی به طور قابل ملاحظه ای افزایش نشان می داد. بر عکس هنگامی که پدران غیر واقعی کودکان دارای سابقه ی جنایتکاری بودند ولی پدران واقعی مرتکب هیچ جرمی نشده بودند، درصد جنایتکاری کودکان پایین بود. این موضوع نشانگر آن است که تمایل به ارتکاب اعمال جنائی ارثی است. جالب است که بالاترین درصد وقوع جنایت مربوط به کودکانی بود که هم پدران واقعی و هم پدران غیر واقعی آنان سوابق جنایتکاری داشتند. توجیه این موضوع چنین می تواند باشد که این کودکان تمایل به جنایتکاری را از پدران واقعی خود به ارث برده و رفتارهای جنایی را از پدر خواندگان خود آموخته اند(کلانینگر، 1987).(میلانی فر – 1380)

اضافه بودن کروموزوم y

این اعتقاد وجود دارد، مردی که دارای کروموزوم اضافی y است تمایل به رفتارهای جنایی و تجاوزگرانه دارد. در واقع 5/1 درصد از جنایتکاران و متخلفان که مورد بررسی واقع شده اند، دارای کروموزوم اضافی y بوده اند. شواهد دیگر نشانگر آن است که مردان دارای y اضافی، بیش از محکومان عادی مرتکب جنایت شده اند. علت این امر چنین بیان شده است: افرادی که دارای کروموزوم y اضافی هستند، نسبت به مردان عادی از هوش کمتری برخوردارند و شاید این افراد به دلیل هوش کمتر به سختی بتوانند در برابر وسوسه های خود مقاومت کنند. احتمال دیگر این است که مردان دارای کروموزوم y اضافی و هوش کمتر، نه تنها جرم بیشتری مرتکب شده محکومیت بیشتری دارند، بلکه از مواردی هستند که بیشتر از افراد عادی مورد بررسی واقع می شوند

بدعملکردهای فیزیولوژیائی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانوا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانواده و روابط نامناسب زن و شوهر می‌گردد در pdf دارای 100 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانواده و روابط نامناسب زن و شوهر می‌گردد در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانواده و روابط نامناسب زن و شوهر می‌گردد در pdf

1-1 مقدمه

1-2 بیان مسئله

1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش;

1-4 اهداف پژوهش;

اهداف اصلی

اهداف فرعی

1-5 فرضیه‌های تحقیق

فرضیه اصلی

فرضیه‌های فرعی

1-6 متغیرهای پژوهش;

1-7 تعریف مفاهیم و اصطلاحات پژوهش (عملیاتی و مفهومی)

فصل دوم

پیشینه پژوهش;

مقدمه

بخش اول: سلامت عمومی

سلامت عمومی و تعاریف آن

نشانه‌های سلامت عمومی

مدل بیماری روانی و سلامت عمومی

رویکردهای مختلف روانشناسی و سلامت عمومی

الف) رویکرد روان تحلیل‌گری

ب) رویکرد رفتارگرایی

ج) رویکرد انسان‌نگری

قسمت دوم : خانواده و محیط خانواده

خانواده و اهمیت آن در نظریه های روان شناختی

تأثیر خانواده بر رشد شخصیت

- نظریه اسناد

تأثیر محیط‌های ارتباطی خانواده بر رفتار اعضای خانواده

سنجش محیط خانواده

مقیاس محیط خانواده

نقش سلامت عمومی در ثبات خانواده

عوامل خانوادگی موثر در سلامت عمومی

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در سلامت عمومی خانواده

اقتصاد خانواده و نقش آن در سلامت عمومی خانواده

ازدواجهای مناسب در تامین سلامت عمومی خانواده

بخش سوم: مروری بر تحقیقات انجام شده

فصل سوم

روش اجرای پژوهش;

1-3 مقدمه

2-3 روش اجرای پژوهش;

3-3 جامعه پژوهش;

4-3 نمونه و روش نمونه‌گیری

3-5 ابزار اندازه‌گیری و روش گردآوری دادهها

الف) پرسشنامه سلامت عمومی گلد برگ;

شیوه نمره‌گذاری پرسشنامه گلدبرگ;

روایی و پایایی پرسشنامه سلامت عمومی

روایی و پایایی مقیاس محیط خانواده

روایی

6-3 روش های آماری تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل داده ها

1-4:  مقدمه

2-4: روشهای آماری توصیفی

3-4: روشهای آماری استنباطی

فرضیه اصلی

فرضیه‌های فرعی

4-4 یافته های جنبی پژوهش;

فصل پنجم

نتیجه گیری و پیشنهادها

1-5 مقدمه

2-5 خلاصه تحقیق

3-5 بحث و نتیجه گیری

4-5 محدودیت های تحقیق

5-5 پیشنهادها

فهرست منابع

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانواده و روابط نامناسب زن و شوهر می‌گردد در pdf

احدی، حسن و بنی جمالی، شکوه السادات(1371). روان شناسی رشد، مفاهیم بنیادی در روان شناسی کودک، تهران: انتشارات بنیاد

افروز، غلامعلی(1371). مقدمه ای بر روان شناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران

بازرگانی، روحیه (1382). بررسی و مقایسه مشکلات جنسی در زنان بارور و نابارور. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه تهران

باقری، مسعود (1372). بررسی رابطه شیوه فرزندپروری با انگیزه پیشرفت، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران

بنی جمالی، شکوه السادات و احدی، حسن(1370). سلامت عمومی و عقب ماندگی ذهنی، تهران: نشر نی

بهرامی، هادی، (1377). آزمونهای روانی مبانی نظری و فنون کاربردی. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی

بهرامیان، رضا(1374). بررسی تأثیر نگرش‌های تربیتی والدین بر رشد اجتماعی دانش‌آموزان پایه اول راهنمایی شهر نجف‌آباد، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تربیت معلم تهران

بوالهری، جعفر(1374). برنامه های سلامت عمومی در هنر، مجله دارو و درمان، سال دهم، شماره 110، اسفند 1371، صص 18-12

تهمتن، کلثوم(1373). رابطه شیوه های فرزند پروری والدین و انگیزش پیشرفت دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه شیراز

توفیقی، گلبرگ (1386). بررسی مقایسه­ای سلامت عمومی و ویژگی های شخصیتی در زوج های بارور و نابارور مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری نوید. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی

جوکار، بهرام(1379). چگونگی ادراک نوجوانان از همبستگی و اقتدار در خانواده واقعی و آرمان. چهارمین سمینار سراسری سلامت عمومی و اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان. دانشگاه علوم پزشکی و خدمات مهرماه- بهداشتی درمانی استان زنجان

حسینی، سید ابوالقاسم (1370). اصول سلامت عمومی، مشهد: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی مشهد

حسینی، سید ابوالقاسم (1370). اصول سلامت عمومی، مشهد: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی مشهد

حسینی، سید ابوالقاسم(1378). مفاهیم و اهداف سلامت عمومی، فصلنامه اصول سلامت عمومی، شماره اول، سال اول، بهار

خدارحیمی، سیامک(1374). مفهوم سلامت روان شناختی، مشهد: انتشارات جاویدان خرد

دانش نیا، الهام (1386). بررسی اثر بخشی آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی

دلاور، علی(1386). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، چاپ دوم، تهران: انتشارات رشد

رضایی، محمد(1375). بررسی رابطه بین شیوه‌های فرزندپروری مادران(اقتدار منطقی، آزادگذاری و استبدادی) با بلوغ اجتماعی دانش‌آموزان پایه‌های اول، دوم و سوم مدارس راهنمایی اداره آموزش و پرورش منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 74-75، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تربیت معلم

رمضان زاده، فاطمه؛ عابدی نیا، نسترن. (1383). اضطراب و افسردگی در ناباروری. تهران: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی

زارعان مصطفی و همکاران(1386). رابطه هوش هیجانی و سبک های حل مساله با سلامت عمومی، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)، ، 13، 2 (پیاپی 49)، صص 166-172

سارافینو، ادوارد پی. (2002). روانشناسی سلامت. ترجمه الهه میرزایی و همکاران (1384). تهران: انتشارات رشد

سازمان بهداشت جهانی(1372). مقدمه ای بر ادغام بهداشت روان در مراقبت های بهداشتی اولیه، ترجمه داود شاه محمدی و همکاران، تهران: انتشارات مجمع علمی و فرهنگی مجد

سامانی، سیامک (1381). بررسی مدل علّی انسجام خانواده، استقلال عاطفی و سازگاری روانی. پایان نامه دکترای تخصصی روانشناسی تربیتی، دانشگاه شیراز

سامانی، سیامک(1378). تهیه و طراحی مقیاس فرآیندهای خانوادگی برای خانواده های ایران، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال چهاردهم، شماره 2، صص 162-168

سرمد، زهره و همکاران(1383). روش های تحقیق در علوم رفتاری، چاپ دهم، تهران: نشر آگه

سیف، علی اکبر(1382). اندازه گیری، سنجش و ارزشیابی آموزشی، ویرایش سوم، تهران: نشر دوران

شاملو، سعید. (1382). سلامت عمومی. تهران: انتشارات رشد

عقوبی، نورالله؛ نصر اصفهانی، مهدی؛ شاه محمدی، داوود (1374). بررسی همه گیر شناسی اختلالهای روانی در مناطق شهری و روستایی شهرستان صومعه سرا (گیلان-1374). فصلنامه اندیشه و رفتار، سال اول، شماره 4، 63-55

علوی، طاهره (1382). هنجاریابی و بررسی خصوصیات روان سنجی پرسشنامه سلامت عمومی بر روی دانشجویان مراکز تربیت معلم شهر تهران. پایان امه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی

کورتیس، آنتونی جی. (2000). روان شناسی سلامت. ترجمه فرامرز سهرابی (1382). تهران: انتشارات طلوع دانش

گنجی، حمزه (1384). سلامت عمومی. تهران: نشر ارسباران

گنجی، حمزه(1376). سلامت عمومی، تهران: انتشارات ارسباران

مارنات،‌ گری گراث. (1373). راهنمای سنجش روانی، ترجمه: حسن پاشا شریفی و محمدرضا نیکخو. تهران: انتشارات رشد. (تاریخ انتشار به زبان اصلی 1990)

میر حکاک، طاهره (1382). رابطه بین سلامت عمومی، مشکلات دانشجویان، میزان استرس و عملکرد تحصیلی در دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان

میلانی فر، بهروز(1370). سلامت عمومی، تهران: انتشارات قومس

هندرن، رابرت؛ ارلی، جان و بیرل، روانا(1377). برنامه های بهداشت روان مدارس، ترجمه ربابه نوری قاسم آبادی و کارینه طهماسیان، تهران: انتشارات معاونت امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی کشور

هواسی، ناهید(1380). بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری در خانواده هایی که دارای نوجوانان معتاد هستند با خانواده هایی که دارای نوجوانان عادی هستند، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهراء

هومن، عباس. هنجاریابی و استاندارد سازی پرسشنامه سلامت عمومی. تهران: دانشگاه تربیت معلم. طرح پژوهشی، 1377

 مقدمه

این فصل به بررسی مبانی نظری و همچنین تحقیقات انجام شده درخصوص موضوع حاضر اختصاص دارد. در این فصل ابتدا سلامت عمومی و مؤلفه های آن، همچنین تعریف­ها و تحقیقات انجام شده در حوزه نظری آن ارائه شده است. بخش دوم نیز به بررسی محیط خانواده و مؤلفه­های آن اختصاص دارد. در بخش پایانی مروری بر سوابق تحقیقات انجام شده در خصوص موضوع حاضر در کشور ایران و خارج ارائه شده است

بخش اول: سلامت عمومی

سلامت عمومی و تعاریف آن

 مشکل است بتوان یک تعریف دقیق و همه جانبه از سلامت عمومی ارائه داد یکی از دلایل آن دامنه وسیع نگرش‌ها و دیدگاه‌های افراد در سلامت است (کورتیس، 2000؛ ترجمه سهرابی، 1382)

معنای لغوی ریشه سلامتی، کامل بودن[2] است. این واژه در زبان‌های انگلوساکسون‌ از ریشه‌ای گرفته می‌شود که واژه‌های کامل[3]، بی‌عیب[4] و مقدس[5] هم از آن گرفته شده‌اند(حسینی، 1370).  سلامت[6] سازه پیچیده‌ای­است و منظور از آن تجربه و کنش‌وری بهینه روانشناختی می‌باشد؛ اگر چه سؤال (حال شما چطور است» بسیار ساده به نظر می‌رسد، نظریه‌پردازان معتقدند که موضوع سلامت بسیار پیچیده و بحث‌برانگیز است. از شروع تلاش‌های عقلانی آدمیان تاکنون بحث‌های قابل ملاحظه‌ای در مورد تجربه بهینه و اینکه «زندگی خوب[7]» چگونه بناء می‌شود، صورت گرفته است؛ چگونگی تعریف ما از سلامت بر اعمال حکومتی، آموزشی، درمانگر، پدر و مادری کردن و همه تلاش‌هایی که با هدف تغییر آدمی برای بهتر شدن صورت می‌گیرد، تأثیر می‌گذارد (رایان و دسی[8]، 2001)

کورسینی[9] (2002) بهزیستی را حالت نفی از خوب بودن که شامل شادمانی، عزت نفس و رضایت از زندگی است تعریف کرده است. او معتقد است سلامت عمومی حالتی از ذهن است که به وسیله بهزیستی هیجانی، رهایی نسبی از اضطراب و نشانه‌های ناتوان‌کننده و ظرفیتی برای ساختن روابط سازنده و انطباق با درخواست‌های معمولی و استرس‌های زندگی مشخص می‌شود (به نقل از توفیقی، 1386)

در فرهنگ پزشکی کمپل[10] (به نقل از پور افکاری، 1380) سلامت عمومی چنین تعریف شده است: احساس رضایت و بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه. هم‌چنین در فرهنگ روانشناسی ریبر[11] (1995) شامل 2 صورت است

الف: سلامتی روانی. زمانی به کار می‌رود که شخص دارای سطح بالایی از عملکرد سازگاری و تطابق عاطفی- رفتاری باشد به طوری که این واژه مقابل واژه بیماری در حالت پزشکی منطقی و بالینی به کار می‌رود؛

ب: سلامت عمومی. هنر پرورش و نگهداری از سلامت عمومی (علوی، 1382)

کاپلان[12] سلامت عمومی را حالتی از بهزیستی احساس کنار آمدن با جامعه و رضایت‌بخش بودن موقعیت‌های شخصی و ویژگی‌های اجتماعی می‌داند (بازرگانی، 1382). سازمان بهداشت جهانی(1948) سلامت عمومی را چنین تعریف کرده است: حالت سلامت کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط عدم حضور بیماری یا ضعف و سستی (دیماتئو و مارتین[13] 1998؛ به نقل از میر حکاک، 1382). دانشمندان در تبیین سلامت سه الگوی عمده پزشکی، محیطی و کلی نگر را برگزیده‌اند(ادلین و همکاران، 1999، به نقل از دانش‌‌نیا، 1386)

1) الگوی پزشکی[14]: عقیده کلی الگوی پزشکی اینست که سلامت یعنی فقدان یک یا چند مورد از موارد مرگ، بیماری، ناراحتی، ناتوانی، نارضایتی که در انگلیس به آنها “5D”[15] گفته می‌شود. بنابراین اگر فرد بیمار در حال مرگ نباشد در حالت سلامت به سر می‌برد. پیروان الگوی پزشکی عمدتاً بر تبیین زیست شناختی یک بیماری متکی بوده و تمایل دارند بیماری را بر حسب بدکاری اندام‌ها، سلول‌ها و سایر سیستم‌های زیست شناختی مانند بیماری کبد، قلب یا کم‌خونی و ; تبیین کنند

2) الگوی محیطی[16]: این الگو از تحلیل نوین اکوسیستم و خطرات محیطی به سلامت انسان پدید آمده است. در این الگو سلامت بر حسب کیفیت سازش یافتگی فرد با محیط به هنگام تغییر شرایط تعریف شده است. این الگو تأثیرات وضعیت اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و عوامل محیطی چندگانه بر سلامت شخص را دربرمی‌گیرد. براساس این رویکرد بیماری و عدم سلامت یعنی ناموزونی انسان با تعاملات محیطی

3) الگوی کلی‌نگر[17]:‌ این الگو سلامت را بر حسب کلیت شخصی، و نه بر اساس بخش بیماری از بدن تعریف می‌کند. الگوی کلی‌نگر، جنبه‌های فیزیولوژیکی، روانی، هیجانی، اجتماعی، معنوی و محیطی افراد و جوامع را شامل می‌شود و بر سلامت بهینه، پیشگیری از بیماری و حالت‌های روانی و هیجانی مثبت، متمرکز است. بعضی از دانشمندان در تعریف و تبیین سلامت از نظریه سیستمی[18] سود می‌جویند. براساس این دیدگاه که در واقع تعبیر دیگری از الگوی کلی‌نگر است، هر قسمت از سیستم مستقل بوده و زیر عنصرهای خاصی برای خود دارد، عنصرها به صورت تقابلی با همدیگر ارتباط دارند به طوری که اختلال در تعادل حیاتی در هر سطحی مستلزم سازش یافتگی کل سیستم است

موضوعات سلامت عمومی شامل ارتقاء کنش‌وری بهینه و به همان میزان، مداخله و کاهش نارسا کنش‌وری می‌باشد. سلامت عمومی شامل دو بعد گسترده می‌باشد: اول، سلامت عمومی شامل عدم حضور نارسا کنش‌وری در جنبه‌های روانشناختی، هیجانی، رفتاری و اجتماعی می‌باشند. منظور از نارسا کنش‌وری، اختلال در زندگی روزمره است. دوم، منظور از سلامت عمومی، کنش‌وری بهینه در ابعاد روانشناختی و اجتماعی می‌باشد(جدول 1-2 از کیوس و لوپز[19]، 2002؛ به نقل از سلطانی، 1383)

همانطور که مشاهده می شود، ابعاد سلامت عمومی شناختی شامل: پذیرش خود[20]، رشد شخصی[21]، هدفمندی در زندگی[22]، تسلط بر محیط[23]، خود پیروی[24] و رابطه مثبت با دیگران[25] و سلامت اجتماعی شامل: پذیرش اجتماعی[26]، مشارکت اجتماعی[27]، مشارکت اجتماعی[28]، انسجام (چسبندگی) اجتماعی[29] و یکپارچگی اجتماعی[30] می‌باشد

سلامت هیجانی به فهم هیجان‌ها و شیوه صحیح مقابله با مشکلات که در زندگی روزمره پدید می‌آید و چگونه تحمل کردن تنیدگی، اشاره دارد؛ به بیان دیگر سلامت هیجانی عبارت است از فزونی احساسات مثبت بر منفی. به طور کلی سلامت هیجانی به صورت دارا بودن «هویت از خود ایمن» و حس «توجه به خود مثبت» تعریف شده است. این دو خصیصه جنبه‌هایی از حرمت خود می‌باشند. حرمت خود مؤلفه اصلی سلامت هیجانی است و یکی از قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده‌های سلامت عمومی است

مؤلفان مختلف تعاریف متفاوتی از سلامت عمومیشناختی ارائه داده‌اند. برخی از مؤلفان معتقدند که سلامت عمومیشناختی یعنی «ادراک مثبت فرد از رویدادها و شرایط زندگی» این تعریف به یک منبع روانی به نام «خوش‌بینی ارثی» اشاره می‌کند (شی‌یر و کارور، 1985). فردی که به طور ارثی خوش‌بین است عقیده دارد که هر موقعیت و وضعیتی سرانجام نتیجه مثبتی خواهد داشت. ویسینگ، ون ادن (1994) در تعریف و تبیین سلامت عمومیشناختی یک عامل کلی را معین کردند که از طریق حس تعلق به زندگی، تعادل عاطفی و رضایت خاطر کلی از زندگی به صورت خودسنجی مشخص و اندازه‌گیری می‌شود. آنها عنوان نمودند که سلامت عمومیشناختی یک سازه و پدیده چند بعدی است که دارای خصیصه‌هایی می‌باشد که این خصیصه‌ها در حالت سلامت رواشناختی واجد حالات خاصی به شرح زیر می‌باشند

- عاطفه[1]: احساسات مثبت بر احساسات منفی غلبه می‌کند

- شناخت: زندگی قابل درک و قابل کنترل شده و رضایت کلی از زندگی تجربه می‌شود

- رفتار: وجود تجزیه، عمل، علاقه به کار و فعالیت و مبارزه طلبی بدون اجتناب از مشکلات محرز است

- خودپنداشت: احساس خود ارزشمندی و توانایی اثبات وجود خود به منصه ظهور می‌رسد

- روابط بین شخصی: افراد از دیگران حمایت دریافت می‌کنند، به دیگران اعتماد دارند و از مصاحبت و احساساتشان لذت می‌برند

 نشانه‌های سلامت عمومی

ما معمولاً در صورت موجود نبودن موارد زیر می‌پنداریم که سالمیم

1- نشانه‌های عینی مبنی بر اینکه بدن، کارکرد خوبی ندارد مانند فشار خون بالا،

2- علایم بیماری و آسیب‌دیدگی مانند درد و حالت تهوع

فرهنگ لغات نیز سلامت را به همین گونه تعریف کرده است. اما این تعریف از سلامت دارای اشکال است و آن این است که برداشت ما از مفهوم سالم بودن، به عنوان وضعیت صحت جسمانی، روانی و اجتماعی مثبت است- نه فقط نبود بیماری و آسیب- که این وضع با گذشت زمان، در طول طیف سلامت- بیماری فرق می‌کند. در انتهای طیف، شرایط سلامت کامل داشتن و در دیگر سوی طیف، شرایط بیماری و آسیب دیدگی غالب است که نشانه‌های بیماری و ناتوانی را نشان می‌دهد (سارافینو، 1384)

سلامت عمومی به عنوان یک نشانگان[2] نمایان می‌گردد. سلامت مانند بیماری هنگامی ظاهر می‌شود که مجموعه‌ای از نشانه‌ها در یک سطح مشخص و معین و برای مدتی مشخص شده ظاهر شوند و این سلامت با کنش‌وری متمایز مغز و کنش‌وری‌های اجتماعی تلاقی می‌کند. برای مطالعه سلامت عمومی محققان باید در جهت عملیاتی کردن سلامت عمومی به عنوان یک نشانگان از نشانه‌های سلامت گام بردارند(کیوس و لوپز، 2002؛ به نقل از سلطانی، 1383)

 مدل بیماری روانی و سلامت عمومی

کی‌یس و لوپز (2002) معتقدند که سلامت عمومی و بیماری روانی دو انتهای متضاد پیوستار سلامت را تشکیل نمی‌دهند چرا که اندازه‌های نشانه‌های بیماری روانی به شکل خیلی ضعیف و به صورت منفی با اندازه‌های سلامت فاعلی، رضایت خاطر از زندگی و شادی رابطه دارد. آنها معتقدند مدل سلامت عمومی کامل[3] شامل (الف) عدم حضور بیماری روانی و (ب) حضور سلامت بالا می‌باشد. مدل سلامت عمومی کامل، ابعاد بیماری روانی و سلامت عمومی را با هم ترکیب می‌کند و از این طریق دو حالت برای سلامت عمومی و دو حالت برای بیماری روانی نمایان می‌گردد. در این الگو سلامت عمومی و بیماری روانی هر کدام شامل حالت کامل و حالت ناکامل می‌باشند

سلامت عمومی کامل نشانگانی است که سطوح بالایی از نشانه‌های سلامت هیجانی (رضایت خاطر و شادی بالا) سلامت روان شناختی و سلامت اجتماعی را با هم ترکیب می‌کند و فاقد بیماری روانی کنونی[1] می‌باشد. بنابراین افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند، سرزندگی هیجانی از خود بروز خواهند داد، کنش‌وری‌های شناختی و اجتماعی عالی خواهند داشت و نشانه بیماری‌های روانی (تا 12 ماه قبل) در آنها دیده نمی‌شود. از طرف دیگر سلامت عمومی ناکامل[2] موقعیتی است که در آن ممکن است افراد از بیماری‌ روانی کنونی رها باشند ولی از سطح پایینی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی برخوردارند

بیماری روانی کامل، نشانگانی که شامل نشانه‌های سطوح پایینی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی می‌باشد و بیماری روانی کنونی مانند افسردگی در آنها قابل تشخیص است؛ بنابراین افرادی که فاقد سلامت عمومی می‌باشند نه تنها علائم کلاسیک افسردگی در آنها مشاهده می‌گردد بلکه آنها احساس خوبی از زندگی‌شان ندارند و کنش‌وری‌های روانشناختی و اجتماعی مناسبی از خود بروز نمی‌دهند. در مقابل افراد با بیماری‌های روانی ناکامل اگرچه ممکن است افسرده باشند اما آنها علائم نسبتاً بالایی از کنش‌وری‌های روانشناختی و اجتماعی و احساس نسبی شادی و رضایت خاطر از زندگی‌شان را نشان می‌دهند، این افراد شبیه کسانی هستند که کنش‌وری بالایی دارند هر چند که دارای مشکل خاصی هستند مانند افراد الکلی که در حرفه‌شان موفق‌اند (همان منبع). بنابراین برخی از افراد بدون بیماری روانی سطح پایینی از سلامت را خواهند داشت که کی‌یس این موقعیت را با عبارت «سست و بی‌حال بودن[3]» توصیف می‌کند، در مقابل افرادی که رها از بیماری روانی هستند و سطح بالایی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی از خود بروز می‌دهند، «بشاش وسرزنده»[4] نامیده شده‌اند

افرادی که از سلامت عمومی برخوردار نیستند و بیماری‌های روانی کنونی را تجربه می‌کنند و در عین حال از سطح پایینی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی برخوردارند، به عنوان کسانی که در «باتلاق مشکلات زندگی، دست وپا می‌زنند»[5] و تقلای زیاد می‌کنند،‌ توصیف شده‌اند از طرف دیگر افرادی که دارای یک بیماری روانی هستند ممکن است سطح متوسط یا بالایی از سلامت هیجانی روانشناختی و اجتماعی در آنها دیده می‌شود که این افراد به عنوان افرادی که «در یک حالت تنازع و مبارزه با زندگی» هستند، توصیف شده‌اند (کیوس و لوپز، 2002)

شایان ذکر است که نظریه‌پردازان مختلف هر کدام براساس مفاهیم نظری خود مطالبی را در مورد سلامت عمومی مطرح کرده‌اند، برای مثال «مراحل روانی- اجتماعی» در نظریه اریکسون (1959)، «تمایلات اولیه زندگی» در نظریه بوهلر (1935)، «تغییرات شخصیت» در نظریه نیوگارتن(1973)، همگی سلامت عمومی را به منزله گذرگاه تحول در چرخه زندگی متصور شده‌اند. به علاوه مفهوم «خودشکوفایی» در نظریه مازلو (1968)، «صورتبندی بالیدگی»[6] در نظریه آلپورت (1961)، «تصور شخصی کاملاً کارآمد»[7] در نظریه راجرز (1961) و «تبیین فردیت‌گرایی» در نظریه یونگ (1933)، سلامت عمومی را از دید بالینی نگریسته‌اند (رایف و کیوس، 1995). در زیر به رویکردهای مختلف روان شناختی در سلامت عمومی می پردازیم

رویکردهای مختلف روانشناسی و سلامت عمومی

الف) رویکرد روان تحلیل‌گری

روان تحلیل‌گری، نخستین پیشنهاد دهنده یک الگوی نظری برای درک اختلالات عاطفی بوده است که برای نخستین بار از کارهای عملی آبراهام[8]، فروید[9] و رادو[10]، سرچشمه گرفته است(رمضان‌زاده، 1383)

این مکتب معتقد است که سلامت عمومی، کنش متقابل بین سه ساخت مختلف شخصیت: نهاد، من و من برتر است. به نظر برخی روانکاوان، سلامت عمومی زمانی تضمین می‌شود که من با واقعیت سازگار شود و هم‌چنین تکانش‌های غریزی نهاد به کنترل درآید، حتی برخی از روانکاوان از قابلیت سازگاری فراتر می‌روند و می‌گویند فرد باید بتواند بین ساخت شخصیت تعادل برقرار کند. بنابراین اگر بین نهاد و من برتر تعارض به وجود آید بیماری روانی ظاهر خواهد شد. در حالت عدم تعادل، فرد احساس تنش می‌کند و برای حفظ خود، ابزارهایی را به وجود می‌آورد که مکانیزم‌های دفاعی[11] نامیده می‌شوند و این مکانیزم‌ها از میزان سخت‌گیری واقعیت و اضطراب‌انگیزی آن می‌کاهند تا شخص بتواند با آن سازگار شود. وقتی مکانیزم‌های دفاعی کفایت نکنند شخص آسیب می‌بیند و در مقابل یک تعارض بزرگ قرار می‌گیرد (شاملو، 1382)

ب) رویکرد رفتارگرایی

مکتب رفتارگرایی معتقد است که بهداشت و سلامت عمومی به محرک‌ها و محیط وابسته است. این مکتب برخلاف مکتب روانکاوی، بر فرایندهای ناهشیار تأکید ندارد و سلامت عمومی و بیماری روانی را در مقابل هم قرار نمی‌دهد. این الگو سعی می‌کند رفتار را با عبارات عملیاتی تعریف کند و برای اینکه از رفتار دیدی عینی بدهد، بر مشاهده رفتار و تعامل بین آن و محیط تأکید دارد. بنابراین مکتب رفتارگرایی در سلامت عمومی بر سازگاری فرد با محیط خود تأکید دارد و معتقد است سلامت عمومی نیز رفتاری است که آموخته می‌شود (گنجی، 1384)

ج) رویکرد انسان‌نگری

آبراهام مزلو[12] را می‌توان یکی از مؤسسین و پرنفوذترین روانشناسان انسان‌گرا در زمان معاصر دانست. مازلو معتقد است که نیازهای انسان متناسب با نیرومندی به 5 طبقه تقسیم می‌شوند. به اعتقاد او سلامت عمومی عبارت است از حالت کسی که از نظر نیازهای بنیادی آنقدر ارضا شده است که می‌تواند برای خودشکوفایی[13] انگیزه داشته باشد. مفهومی که مازلو از سلامت عمومی دارد بر رشد فرد در جهت خود شکوفایی تأکید دارد که این تمایل جنبه همگانی دارد. بنابراین هر عاملی که این نیرو را به حرکت درآورد فرد را در جهت سلامت عمومی و خلق نیازهای بالاتر هدایت خواهد کرد (گنجی، 1384)

برعکس، کسی که تمام تلاش‌هایش به ارضای نیازهای زیستی محدود شود، رشد نخواهد یافت و به سلامت عمومی کامل دست نخواهد یافت (شاملو، 1382)

برخلاف مازلو که بر رشد مطلوب ارگانیسم تأکید دارد، کارل راجرز[14] یکی دیگر از انسان‌گرایان، مفهوم دیگری از سلامت عمومی ارائه می‌دهد. راجرز معتقد است که بیمار روانی بر اثر پذیرفته نشدن برخی رفتارها به وجود می‌آید. در واقع همه رفتارها پذیرفته نمی‌شوند و مورد تأیید دیگران قرار نمی‌گیرند. این عدم پذیرش بین تصویری که شخص از خود دارد و تصویری که واقعیت برای او فراهم می‌کند، انحراف ایجاد می‌کند. اینجاست که شخص بین خود پنداره خویش و خودپنداره واقع‌بینانه تعادل ایجاد کرده و به این وسیله سازگاری و بقای خویش را فراهم می‌کند (گنجی، 1384)

قسمت دوم : خانواده و محیط خانواده

خانواده و اهمیت آن در نظریه های روان شناختی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اس

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی در pdf دارای 147 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی در pdf

مقدمه                                            1
ارتباط  هنر معنویت  اسلامی                                 16
هنر اسلامی                                         37
قلمرو هنر اسلامی                                     38
مفهوم رستگاری   در  هنر اسلامی                             42
بنیادها ی نگرش  هنر اسلامی                             44
ارتباط  هنر و معنویت اسلامی                             46
فلسفه  هنر اسلامی                                     48
مینیاتور  و مفهوم  مارپیچ                                51
صورت  و تجرید  در تصویر  اسلامی                          53
هنر شناخت  حدسی                                  54
پیام معنوی هنر اسلامی                                55
     مبانی هنر اسلامی                                    75
هنر قدسی در فرهنگ ایران                            92
گفتمان حکمت                                122
حکمت واستعلا                                126
تفاوتها و شباهت های دین وهنر                        127
هنر دینی                                     129
حکمت هنر اسلامی                                124
نتجه گیری                                     140
منابع و مآخذ                                     142   

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی در pdf

نصر ، سید حسین ، هنر ومعنویت اسلامی ، طهران ، حوزه هنری ، 1375
بورکهارت ، تیتوس ،  هنر اسلامی ، ترجمه  مسعود  رجب  نیا ، طهران ، سروش ، 1365
بورکهارت ، تیتوس ، مبانی هنر  معنوی( مجموعه مقالات ) ، طهران ، حوزه  هنری  ،  1372
مددپور ، محمد ، حکمت  انسی ،  طهران ، حوزه  هنری ، 1384
بورکهارت ، تیتوس ، هنرمقدس ، ترجمه  جلال  ستاری ، طهران ، سروش ، 1369
خزائی ، محمد ، هنر اسلامی ( مجموعه مقالات ) ، طهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 
زکی ، محمد حسن ، هنر ایران در روزگار اسلامی ، ترجمه محمد ابراهیم اقلیدی ، طهران ، صدای  معاصر ، 
ایت الهی ، حبیب ا.. ، تاریخ هنر ، طهران ، الهدی ، 1380
البهنسی ، دکتر عفیف ، هنر اسلامی
جنسون ، ه . و ، تاریخ هنر ، ترجمه  پرویز مرزبان ، طهران ، انقلاب اسلامی ، 
بلخاری ،  حسن ،  سرگذشت هنر در  تمدن اسلامی ، طهران ، نشر حسن افرا ، 1383
مددپور ، محمد ، حکمت معنوی و ساحت  هنر ،  طهران ، حوزه  هنری ، 1375
اعوانی ، غلامرضا ، حکمت و هنر معنوی ، طهران ، گروس ، 1375
شریعتی ، دکتر  علی ، هنر در انتظار موعود ، طهران ، امام

مقدمه

مورخان  هنر  که واژه  « هنر مقدس » را درباره ی هر اثر هنری واحد موضوعی  مذهبی  یکبار میبرند . فراموش  میکنند  که هنر اساساً صورت است . برای  آنکه  بتوان  هنری را «مقدس » نامید ، کافی  نیست که موضوع هنر از  حقیقی  روحانی  نشات گرفته باشد ،  بلکه باید زمان  صوری آن هنر نیز بر وجود همان منبع گواهی دهد . هنری مذهبی مانند هر  رنسانس یا هنر باروک  را که از لحاظ سبک  به هیچ وجه  از هنر ذاتاًٌ ئنیوی  و غیر  دینی همان دوران متمایز نیست ، نمی توان مقدس  نامید ؛ نه موضوعهایی  که آن  هنر  به نحوی  کاملاً ظاهری و ادبی از مذهب اقتباس میکند ، نه احساسات  و عواطف  پارسایانه و خدا ترسانهای که عند الاقتضا هنر مزبور  را باور ساخته  و نه حتی  نجابت طبعی  کهگاه  د رآن رخ می نماید ، کافی نیست  که بدان  خصیصه ی مقدس  نسبت کنیم . تنها  هنری که قالب و صورتش  نیز  بینش  روحانی  خاص  مذهب  مشخصی  را منعکس  سازد ،  شایسته ی چنین  صفتی  است 

 هر  صورت  ، محمل مبلغی  از  کیفیت  وجود  است . موضوع  مذهبی  اثری  هنری مکن است به اعتباری  بر آ« مزید شده باشد  ، ممکن است با زبان  صوری  اثر ارتباطی  نداشته باشد ، چنان که هنر پس از رنسانس  این معنی  را اثبات میکنمد . پس آثاری  هنری  ذاتاًٌ غیر  دینی ای هستند که مضمون مقدسی  دارند ، اما بر عکس هیچ اثر مقدسی  نیست که صورتی  غیر دینی  داشته باشد  زیرا میان صورت و روح (معنا) مشابهت  و تمائل  دقیق  خدشه ناپذیری  هست . بینشی  روحانی  ضرورتاً به زبان صوری  خاصی  بیان میشود ؛ اگر  این زبان نباشد ، به نحوی  که هنر  به  اصطلاح  ( یا شبه ) مقدس ،  صورتهای  مورد  نیاز  خود  را زا هر قسم هنر دینی  اخذ  کند  ، معلوم  می شود که بیش روحانی  از امور  وجود  ندارد

بیهوده  است که بخواهیم سبک  متغیر  و متلون  هنری  مذهبی  و خصیصه ی نا مشخص  و مبهم آن را به حساب عمومیت آموزه ی( دینی ) و یا آزادی روح  بگذاریم ، و بدین وسیله  توجیه کنیم . بی گمان  روحانیت و معنویت  فی  ذاته  مستقل  از  صورت  است ،  اما  این  ابداً بدین معنی نیست  که میتواند  به هرشکل و صورتی  بیان  و ابلاغ  شود .  صورت  به لحاظ  جوهر  کیفیش  ، در مرتبه  محسوسات ، همتای  حقیقت  در مرتبه ی معقولات  است ، و مفهوم  یونانی eidos مفید همین معنی است . همچنان  که هر صورت ذهنی  از قبیل جزمیات یا آموزه های دینی ، انعکاس  رسا  ولی  نحدود  حقیقی  الهی  می تواند بود ،  صورتی  محسوس نیز  می تواند نقش پرداز حقیقت  یا واقعتی  باشد  که در عین حال برتر  از مرتبه ی صور محسوس و پایگاه  فکر است

پس از هر هنر مقدسی  مبتنی است بر دانش و شناخت  صورتها ،  یا به بیانی  دیگر بر ایین  رمزی  ای  که ملازم  و دربایست  صورتهاست . دراینجا  یادآوری  کنیم  که رمز ،  نشانه ای قراردادی نیست ،  بلکه  مهر  صورت مثالی  ( archeryupe ) خود رمز  ،  به حسب  قانونی  مربوط  به معرفت  وجود  و هستی   شناسی  است  . همچنان   که کومارسووامی  ( coomaraswami ) خاطر  نشان می سازد ،  رمز  به نوعی  عین همان  چیزی است که بیان می دارد  . وانگهی  به همین علت ، رمز پردازی سنتی  هرگز عاری از  زیبایی  نیست ؛ چه بر وفق بینش روحانی  از جهان ، زیبایی  ، چیزی  جز شفافیت لفافه های وجودی  آن چیزی  نیست ، هنر راستین  زیباست ، زیرا حقیقی است

نه ممکن است و نه حتی ضرور که هنرمند  یاصانعی که به هنری مقدس اشتغال دارد . شار به این انوت الی ملازم با صور باشد . وی فقط بعضی جهات  یا برخی از کاربرد های آن قانون را کهمنحصر ومحدود به قواعد حرفه ی او ست می شناسد .و رسوبات  حدود این قواعد ، اجازه  و امکان دارد که شمایل مذهبی  بپردازند . جامی قدس  بسازند  و یا به شیوه ای که از لحاظ شعائر مد ذهبی معتبر  باشد . خوشنویسی  کند ، بی انکه مجبور  باشد  حیقیت رمزهای را  بکار برده   بشناسد  . این  سنت  است  که با نقل و انتقال الگوهای  مقدس ، اعتبار ، روحانی   صورت های را تضمین میکند ؛ سنت واحد قوی  سری  ایست که در کل هر  تمدن ار میگذارد و حتی  صنایع و حرفی را نیز که هدف  بی واسطه  شان هیچ خصیصه ی قدسی  ندارد ،  تعیین  و قطعیت  می بخشید . این قوه ی آفریننده ی سبک و روال تمدن سنتی  است ، به نحوی تقریباً انداموار  ، به تنها قدرت روحی که بدان جان می بخشد ، دوام و بقا می یابد  و پاینده  می ماند

 از  سر سخت ترین  پیشداوریها و کج فهمیهای  نمونه ی عصر جدید ، یکی ضدیت   با قواعد  غیر شخصی   و عینی هنر است ؛ بدین معنی که بیم دارند آ« قواعد ، نبوع هنری را به نابودی  کشاند .  در واقع هیچ اثر سنتی و بنابراین « مقید» به اصول ثابت  تغییر  ناچذیری نیست که صورت ظاهرش گویایی نوعی   شعف  خلاقه ی روان نباشد ، حال  آنکه فرد گرایی  عصر  جدید  ،  سوای  چند اثر  نبوغ آسا اما روحاً  و معناً سترون ، همه­ی صورتهای  زشت – نا مشخص و یاس انگیزی – را که « زندگی معمولی »  هر  روزینه مان ، انباشته  از انهاست . آفرینده است

 یکی از  شرایط بمیانی خوشبختی  ، دانستن  اینمعنی است که هرچند انجام می دهیم معنایی  ابدی و جاوید دارد . اما چه کس هنوز امروزه می تواند تمدنی تصور کند که همه­ی تجلیات  حیانیش ، » شبیه  آسمان خدا یا لوهیت » باشد ؟ در جامعه  ای که خدا  محور (theocentrique) . محقر ترین فصل و عمل ؛ بهرمند از این برکت آسمانی  است  در انجا  سخنانی را به یاد میآوریم  که در مراکش  از  خواننده ای  دوره  گرد  شنیدیم  .  وقتی  از او پرسیدیم  چرا سازس  – دوتار کوچک عربی – که همراهع  با  نوای  آن  ترنم  و قصه  خوانی  میکرد  .  تنها  دو سیم  دارد  .  پاسخ  داد :  « افزون  سیم سومی  به سازم  ،  همانا  نخستین گام  در اره بدعت و الحاد است . وقتی خداوند  جان حضرت ادم  را آفرید  ، آ« جان نتوانست به کالبد  درآید  .و چون پرندهای  پیرامون  قفس تن  پرپر می زد  .آنگاه خداوندو فرشتگان  فرمود دوتار را که یکی  نرینه  نم دارد  و ان دیر  مادینه ،  به صدا  در آرودند  و جان که میپنداشت نغنه در ساز – که همان  کالبد است – جای دارد  ، در کالبد شد و بندی  آن گشت . از این رو تنها  دو سیم  که همواره  نرو ماده  نام   دارند ،  برای  آزاد ساختن  جان  از  بدن  کافی  است  »

 این افسانه  بیش از  آنکه  به نگاه  اول  نماید  آبستن  معنی  است  .  زیرا  چکیده ی تمام  آموزه ی سنتی  هنر  مقدس  رادر بر  دارد  . هدف  غایی  و نهای  هنر مقدس  ، فراخوانی و  یادآوری احساسات یا انتقال  تأثیرات  نیست  ،  بلکه  هنر  مقدس  ،  رمز  است  و بدین  علت  جز  وسایل  ساده  و اولین  و اصلی  ،  از هر دستاویز دیگری  مستغنی  است  ؛ وانگهی  چیزی جز کنایه  و اشاره نمی تواند بود ، زیرا موضوع واقعیتش ما لا کلام است  و زبان  از وصفش  عاجز؛ ریشه و اصل اسمانی  یا ملک  خصلت دارد  ، زیرا الگو هایش  ازتاب و اقعیات ماوراء عالم صوارند ، هنر مقدس که زبدهی خلقت – « صنع الهی» – را به زبان تمثیل تکرار  و از  سر  بیان یتا اعاده  میکند ، نمودگار سرشت  رمزی  عالم است و بدین گونه روح انسان را از قید تعلق به « واقعیات» درشتناک ونا پایدار یم رهاند

 ذکر منشاء  آسمانی  وملک  خصلت هنر ، سنت هندو به صراحت  آمده است . برحسب  ایترایا  براهمانا   هر اثر  هنری  در عالم  خاک  ، به تقلید از هنر  دوا  پرداخته  شده است ، « چه  فیلی  از گل  پخته  باشد  ، چه شیئی رویین  ، چه جامه ای با شیئی  زرین  و یا گونه ای که به  قاطر می بندند » دوا  ها  برای  فرشتگان  اند  .افسانه های  مسیحی  که منشایی  آسمانی   به بعضی  تصاویر  معجزه  اثر  نسبت  میدهند ،  نیز  متضمن  همان معنی  اند 

دوا  ها آخر الامر  کاملاً  ویژهای روح کلی  ومشیت  دایم  الحضور پروردگارند . وامابنا به آموزه ای که مابه الاشتراک همه­ی تمدنهای  سنتی است ، هنر مقدس باید از هنر الهی تقلید کند . لازم  است به درستی فهمید کهمعنای  این سخن  ابداً  این نیست که باید از روی خلقت پایان یافتهی  الهی  یعنی  عالم بدان  گونه که می بینیمش  ، رونویس  برداشت ،  چون این  خواست  دعوی ای بیش نیست ؛  » طبیعت گرایی » راستار  است  ،  در هنر مقدس جایی ندادر . انچه  باید سر مشق  قار میگیرد ،  نحوه ی عمل  الهی  است  . می باید  قوانین آن نحوه ی عمل  را در قلمرو  محدودی  که انسانی بعد اشتغال  دارد  یعنی  در حوزه ی  صنایه  دستی  (artisanat )  بکار  بست 

  در هیچ آموزه ی سنتی  ، به اندازه­ی  اموزه­ی هندو ، مفهوم  هنر الهی  عهده دار نقشی بنیادی  نیست  . زیرا مایا (maya ) تنها آن  قدرت  اسرار آمیز  الهی نیست  کهموجب  می شود  چنین  بنماید  که جهان  ورای  واقعیت  الهی  وجود  دارد  ،  به  قسمتی  که  هر دو بینی  و پنداری از  مایا  سرچشمه میگیرد  بلکه  مایا به لحاظ جنبه ی مثبتش  ، هنر الهی نیز هست که آفریننده ی هرگونه صورتی  است  . علی الاصول  مایا چیزی  جز امکان  ذات نا متناهی   برای محدود  کردن خویش ، به قسمتی  که خود  موضوع « رویت» خود گردد ، بی آنکه بیکرانیش  بدانجهت  حدود پذیرند ،  خدا در عالم متجلی  می شود و  نمی شود ؛ سخن  می گوید  ودر عین حال خاموش  میماند

 همان گونه کهوجود مطلق  به حکم مایایش ، بعضی  جوانب  ذات  یا برخی  امکانات  مکنون  خویش  را عینیت  می بخشید  و بارویتی  معطوف  به  تشخیص  و تمیی  معین   میکند  ،  هنرمند نیز بعضی جهات خودرا در اثر ش  متحقق  می سازد و به بیانی  دیگرآنهارا از وجود نامتمایز  و تفصیل  نیافته ی خویش به خارج  میتاباند .  امااین موضوع  بخشی  به میزان  که عمق  وجود هنرمند را منعکس سازد ، خصلتی منحصراً رمزی می یابد و همزمان هنرمند بیش از بیش بهورطه ی وقوف حاصل  میکند کهمیان این صورت که پرتو ذات وی است و شگفتی  و تمامیت های  همان  صورت  در زمان بی زمان سر مدی ، هست . هنرمن آفریننده میداند و به خود میگوید صورتی که آفریده ام منم ، وبا این همه نهایت بیش از اینها ، زیرا تنها ذات مطلق ، شناسای محض و شاهدی است که در هیچ صورتی  نیمکنجد  . اما هنرمند بدیننکته  نیز داناست کهحق در اثرش تجلی  یافته  ، به قسمی که اثر نیز  به نوبهی خود از حدود منیت (ego ) ناتوان  و محل خطای انسان ، فراتر میرود

و در اینجا  به مشابهت  میان هنر الهی  و هنر انسانی  می رسیم کههمانا  تحقق  ذات خویش  از طریق دادن  صورتی عینی بدان است . واما برای  آنکه این موضوعیت  و عینیت ، میدانی  روحانی  و معنوی  بیاید  و فقط  در خود  روایت  و قول  واقعه  محبوس نماند ،  باید وسایل  تعبیر  آن موضوع  بخشی  از  رویتی اصلی ئ اساسی  حاصل  آیند و به بیانی دیگر « نفس» سر چشمه ی خطا و چندار  و جهل نسبت  به خود نیست که می باید  دلخواهانه آن وسایل  رابرکزیند ، بلکه  لازم است آ«  وسایل  را زا سنت و کشف  و وحی صوری و «عینی» ذات متعال  که « هویت » همه­ی موجودات است  ، گرفت

از دیدگاه  مسیحیت  نیز پروردگار ، به والاترین  معنای  واژه  ، هنرمند است  ،  زیرا انسان  را  « به صورت خود» آفریده است ( آفرینش  ، 1 ، 27 ) . و اما چون  صورت  با لگویش  فقط مشابهت ندارد  ، بلکه میان  آن دو  ناهمانند  تقریباً  ملقی هم هست  ،  فسادپذیری   و تباهی صورت اجتناب  ناپذیر بوده است . بر اثر  هبوط آدم  ، جلوه ی الهی  در انسان  مغشوش گشت ، آینه تیره شد ، و با این همه ممکن نبود آینه بیگانه  شما گردد ؛ چون اگر  مخلوق  جور محدودیتهای  خویش را میکشد  ، تمامیت ذات الهی  ابداً  ازآن تأثیر  نمیپذیرد ، و معنای  این سخن این است که چنان  محدودیتی  نمی تواند  قاطهعانه  باآ« ملاء  به مقابله  و معارضه  برخیزد  که به صورت  عشق  نامتناهی  تجلی  میکند و نا متناهی  بودنش  اقتضا دارد  که خداوند  خود را « کلمه­ی سرمدی » بنامد  و همان  گونه دراین خاکدان «فردآید» و از جهتی محدودیت فنا ناپذیر صورت – طبیعت انسانی – را بر ذمّه خود گیرد   تا جمال ازلی  خویش را بدان وسیله  اقامه  دارد

از نظر  مسیحیت  ،  صورت الهی  علی  الاطلاق  ،  شکل  انسانی  مسیح است ، و بدین  سبب هنر مسیحی یک  موضوع  بیش ندارد  ئ /ان تبدل و تحول  شکل  و صورت انسان و جهان  وابسته  به برکت بهرهگیری  نان  از  مسیح  است 

 آنچه بیش مسیحی  از  امور  ، به وساطت  توعی تمرکز  عشق ب کلامی  که در عیسی  مسیح  حلول  کرده  در میابد ،  بینش اسلامی  در  کلیات  وهر آنچه  غیر  شخصی  است  می یابد .  از نظر  اسلام ، هنر  الهی ( در قرآن  خداوند « هنرمند » ( مصور ) است ) پیش از هر چیز  تجلی  وحدت الهی  در  جمال  و نظم  عالم  است  . وحدت در هماهنگی  و انسجام  عالم  کثرت و در نظم وو توازن ، انعکاس می یابد ؛  جمال بالنفسه حاوی همه­ی این جهات هست . اتنتاج  وحدت  از جمال عالم ، عین حکمت است . بدین  جهت تفکر  اسلامی   میان هنرو حکمت ضرورتاً  پیوندی  می بیند . از دیدگاه مسلمانان هنر اساساً بر حکمت یا علم  مبتنی است و علم  چیزی  جز  ودیعه و صورت بسته و بیان شده ی حکمت ، نیست . هدف هنر ، بهره مند ساختن  محیط انسانس  و دنیا آنسان که به دست بشر ساخته وپرداخته شده ، از نظمی است که به مستقیم  ترین وجه ، مجلای وحدت الهی  است  . هنر  جهان را روشن و مصفا میکند ، به روح  مدد میرساند  تا از کثرت  تشویش انگز امور بدهی  و به سوی  وحدن بیکران  باز گردد

 بنا  به  بینش  تاتوئیستی  از امور  ، هنر  الهی اساساً هنر تبدلات  است  . بدین معنی  که  طبیعت  سراسر ، در عین تبعیت  از قانون  ادوای  ، بلا انقطاع در حال  تغییر  و تبدیل  دایم است  و تضاد هایش گرداگرد مرکز  واحدی که مدرک نیست ، تطور  می بایند . معهذا  هرکه حرکت مستدیر  را فهم  کند ، هم  بدان سبب مرکزی  را که ذات و جوهر  آن حرکت است ، تشخیس می دهد . هدف هنر ، وفق و سازش  یافتن  بااین ضرباهنگ  کیهانی  است  . استادی در هنر  به ساده ترین  تعبیر عبارت است از  توانایی  ترسیم  دایره ای  کامل   یکسره  به یک خط و بدیسان  هموجود و یگانه  شدن به طور  ضمنی  با مرکز  آن دایره  که در وصف  نمیگنجد و خارج  از امکان  بیان است

 تا آنجا که می توان مفهوم  « هنر الهی » را در بودیسم ( که  از هرگونه تجسیم  و تشبیه  ذات  مطلق  اجتناب  می ورزد ) بکار  بست ،  آن  مفهوم در مورد جمال معجزهع اثر  و ذهناً پابان ناپذبر  بودا مصداق  می یابد . درحالی که هرآموزه ی مربوط به خدا ، وقتی بهزبان آمد ، لامحاله ، خصلت  فریبنده  و شهبه انگیز  مفهومی  ذهنی  را می باید که حدود خود را نا متناهی  نسبت  مکند و صور محتمل  و مفروضش  به آنچه  شکل  پذیر  نیست منسوب  می شود  ، جمال  بودا  بر متبه ای از وجود پرتو  می افکند  که هیچ فکری  قادر  به محدود  کردنش  نیست ،  زیبایی  گل  لوطوس ( lotus) ، انموذج  این جمال  است که به طرزی  آیینی  در تصاویر  نقاشی شده یا تندیسهای  « سعادتمند ازلی و ابدی » پاینده  و بر قرار  می ماند  

 ازجهتی  همه­ی این مبانی  هنر  مقدس  ،  به ابعاد  مختلف  ، در هر یک از پنج  سنت بزرگی  که ذکرشات  رفت   وجود  دارند ؛  زیرا هیچ  یک ازآنها نیست که اساساً واجد  تمامیت  حقیقت و لطف و فضل  الهی نباشد  ، به قسمی  که هریک علی الاصول  قادر  به خلق  همه­ی صور  ممکن  روحانیت است . معمولاً  هذا  چون  هر مذهب  ضرورتاً تابع چشم انداز  خاصی است  که تعیین کننده­ی « اقتصاد و صرفه کاری» روحانی  آن است ،  سبک و الوب  تجلیلت  هنری  که  طبیعتاً حمعی  اند  و نه منفرد ،  در هر مذهب ، آن  چشم انداز  و اقتصاد خاص را منعکس می سازد .  وانگهی اقتضای  طبیعت  شکل این  است  که شکل  یا  صورت  نمی تواند  بدونمبلغی  طرد  یا حصر  معنی  ، چیزی را بیان کند ، زیرا صورت ، چیزی  را که بیان می دارد ، محدود  و محصور  می سازد  و ازاین رهگذر  بعضی  جهات  صورت مثالی  کلی متعلق  به خود  را طرد  میکند  . این قانون  فقط در مقوله  هنر دارد و صادق  نیست ،  بلکه طبیعتاً در هر مرتبه ای از  تجلی   صورت ،  مصداق دارد ؛  وحی های مختلف اهی نیز کهمبانی  مذاهب  گوناگون  اند ،  اگر  فقط  حدود  صوریشان  مشاهده  شود و نه ذات  و جوهر الهیشان  که یگانه واحد  است  ،  یکدیگر  را طرد  می کنند  . دراینجا  نیز مشابهت  میان « هنر  الهی» و هنر  انسانس  پدیدار  می گردد 

در ملاحضاتی  که  خواهند آمد ، به هنر پنج  سنت  بزرگ  یاد  شده  یعنی  هندوئیسم  و  مسیحیت  و اسلام   و بودیسم  و  تاتوئیسم  ، اقتصار  می کنیم  . زیرا  قوانین هنری خاص آنها  ، فقط از آثار موجود ( باقی مانده ) ایتناج  نمی شوند ،  بلکه  نوشته ها  مقدس مشتمل  بر  قوانین   مذهبی   و نمونه  و سرمشق  استادان  د رسوبات  قید  حیات  نیز   آنها  را تایید  میکنند  . پس  از  تعیین  این چارچوب ،  باید  توجه خود  را به  چند تجلی  خاصه  نوعی   و نمونه  معطوف سازیم ،  زیرا  مطلب  ، ماده  ومایه ای  بنفسه  پایان ناپذیر  دارد . نخست  از هنر هندو که  روشهایش در طول  زمان  بیشترین  استمرارا و پیوستگی را داشته اند ، سخن میگویی  و بابررسی  آن  پیوند میان  هنرهای  تمدنهای  قرون  و سطی و تمدنهای بس  کهن تر  را خواهیم  شناخت

 به علت اهمیت  هنر مسیحیح  برای خواننده اروپایی  ،  بیشترین  سهم  را در بررسی  به آ« خواهیم  داد ،  اما نخواهیم  توانست  همه ی نهجهای  آن هنر  را توصیف کنیم ، هنر اسلامی  در متبه ی سوم خواهد آمد ، زیرا از بعضی جهات هنر اسلامی  وهنر مسیحی در دو قطب مقابل  هم قارا دارند . ودر آنچه به نر خاور  دور یعنی  هنرهای بودای  و تاتوئیستی  مربوط  می شود ، کافی است که بعضی جهات شاخص  آن را که از هنر های پیشتر  بررسی شده به وضوح  متمایز  تعریف کنیم  تا به مدد  قیاسهایی چند ،  تنوع  عظیم  وجوه  بیان و تعبیر  سنتی  را خاطر نشان  سازیم

ازآنچه گذشت در می یابیم که هنر مقدسی  نیست  که به ساحتی از ماورائ الطبیعه  پیوسته  و وابسته  نباشد و اما مابعد الطبیعه  فی ذاته نامحدود  است  بسان موضوعش که نامتناهی است  ، تا آنجا که ممکن نیست بتوانیم همه­ی مناسباتی  را که میان آموزه های  مختلف  از این دست هست و آنها را به هم می پیوندد ،  ذکر کنیم . پس بجاست که در اینجا  به دیگر  کتبی  که به نوعی مقدمات  این کتاب  به شمار  می روند  رجوع دهیم .  منظور کتابهایی است که ذات و جوهر  آموزه های  سنتی شرق و غرب  در  قرون  وسطی  را به زبانی دریافتنی  برای خواننده ی  اورپایی   روزگار ما ،  توضیح  می دهند  .  ازاین  بایت   در  وهطه­­ی  نخست  آثار رنه گنون  (rene guenon) ، فرتییوف شوئن (frithjof schuon ) و اناندا ک کوماراسووامی ( ananda k . coomaraswamy )  را خاطرنشان  میکنیم  . به علاوه  در انچه  مربوط  به نر  مقدس  بعضی  سنن  به طور  اخص  می شود  ، در اینجا  کتاب  استلا  کرامریشش ( stella kramrisch)  در  بای  معبد هندو و پژوهشهای  سوزوکی   راجع  به ئبودیسم   ذن  و کتاب   اوگن  هریگی   در بارهی  هنر پهلونان  کمان  کشی در بودیسم   ذن  را یادآور  می شویم

 ارتباط  هنر معنویت  اسلامی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   71   72   73   74   75   >>   >