پروژه دانشجویی مقاله بررسى تاریخى و تفسیرى حــادثه افــک در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسى تاریخى و تفسیرى حــادثه افــک در pdf دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسى تاریخى و تفسیرى حــادثه افــک در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسى تاریخى و تفسیرى حــادثه افــک در pdf

چـکیده    
مقدمه    
1 نزول آیات افک    
نقد روایات    
2 توجیه داستان ماریه    
3 تطبیق حادثه با آیات افک    
4 اتهام به عایشه    
5 نقد داستان    
کتاب نامه    

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسى تاریخى و تفسیرى حــادثه افــک در pdf

1 قرآن کریم

2 ابن ابى الحدید مدائنى، عبد الحمید (م 656)، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1385 ق

3 ابن اثیر، على بن ابى الکرم (م 630)، اسد الغابه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، [بى تا]

4 ابن اثیر، مبارک بن محمد (م 606)، النهایه فى غریب الحدیث و الاثر، نحقیق طاهر احمد زاوى و محمود محمد طناحى، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1367

5 ابن ادریس حلى، محمد بن احمد (م 598)، منتخب التبیان، به کوشش مهدى رجایى، قم، کتابخانه مرعشى نجفى، 1409 ق

6 ابن جوزى، عبدالرحمان بن على (م 597)، صفه الصفوه، بیروت، دارالفکر، [بى تا]

7 ابن حجر، احمد بن احمد بن محمد (م 973)، الصواعق المحرقه على اهل الرفض و الضلال و الزندقه، تحقیق عبدالرحمان ترکى و کامل محمد خراط، بیروت، مؤسسه الرساله، 1997 م

8 ابن حجر، احمد بن على (م 852)، الإصابه فى تمییز الصحابه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1328 ق

9 ابن داود حلى، حسن بن على (م 707)، رجال، نجف، مطبعه الحیدریه، [بى تا]

10 ابن سعد، محمد بن سعد (م 230)، الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق

11 ابن شَبَّه نُمیرى بصرى، عمر (م 262)، تاریخ المدینه المنوره، تحقیق فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، [بى تا]

12 ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على (م 588)، مناقب آل ابى طالب، قم، چاپخانه علمیه، [بى تا]

13 ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله (م. 463)، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، تحقیق على محمد ابجاوى، بیروت، دارالجبل، 1412ق

14 ابن فارس، ابو الحسین احمد (م 395)، معجم مقائیس اللغه، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1404ق

15 ابن کثیر دمشقى، ابو الفداء اسماعیل (م 774)، البدایه و النهایه، تحقیق گروهى، بیروت، دارالکتب العلمیه، [بى تا]

16 ابن کثیر دمشقى، ابو الفداء اسماعیل (م 774)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه، 1409ق

17 ابن منظور، محمد بن مکرم (م 711)، لسان العرب، تحقیق على شیرى، داراحیاء التراث العربى، 1408 ق

18 ابن هشام، عبدالملک حمیرى (م 218)، السیره النبویه، تحقیق گروهى، بیروت، دارالمعرفه، [بى تا]

19 ابوالفتوح رازى، حسین بن على نیشابورى (م نیمه اول قرن 6)، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، کوشش محمد جعفر یاحقى و محمد مهدى ناصح، مشهد، آستان قدس رضوى، 1368

20 ابو الفرج اصفهانى، (م 356)، الاغانى، تحقیق عبدالعلى مهنا و سمیر جابر، بیروت، دارالفکر، 1407 ق

21 استرآبادى نجفى، سید شرف الدین (م قرن 10)، تأویل الآیات الطاهره، تحقیق مدرسه امام مهدى (عج)، قم، مدرسه امام مهدى (عج)، 1407ق

22 بحرانى، سید هاشم (م 1107)، البرهان فى تفسیر القرآن، بیروت، دارالهادى، 1412ق

23 بخارى، محمد بن اسماعیل (م 256)، صحیح، تحقیق قاسم شمّاعى رفاعى، بیروت، دارالعلم، 1407ق

24 بلاذرى، احمد بن یحیى (م 279)، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودى، بیروت، مؤسسه الأعلمى، 1394ق

25 بوطى، محمد سعید رمضان، فقه السیره النبویه، مع موجز لتاریخ الخلافه الراشده، بیروت، دارالفکر المعاصر و دمشق، دارالفکر، 1411ق

26 بیهقى نیشابورى، احمد بن الحسین (م 458)، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، تصحیح عبدالمعطى قلعجى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق

27 تبریزى، میرزا جواد، صراط النجاه، (استفتاءات خویى)، دفتر نشر برگزیده، 1416ق

28 جصاص، احمد بن على رازى (م 370)، احکام القرآن، بیروت، دار الکتاب العربى، [بى تا]

29 حاکم نیشابورى، محمد بن عبدالله (م 405)، المستدرک على الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، [بى تا]

30 حلبى، على بن برهان الدین (م 1044)، السیره الحلبیه، بیروت، دار احیاء التراث العربى، [بى تا]

31 حلى، حسن بن یوسف (م 726)، اجوبه مسائل المهنائیه، قم، مطبعه الخیام، 1401ق

32 حموى، یاقوت بن عبدالله (م 626)، معجم البلدان، بیروت، دارالاحیاء التراث العربى، 1399ق

33 حویزى، عبد على بن جمعه العروسى (م 1112)، نور الثقلین، تعلیقه هاشم رسولى محلاتى، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1410 ق

34 خازن بغدادى صوفى، على بن محمد بن ابراهیم (م 725)، باب التأویل فى معانى التنزیل، بیروت، دارالفکر، 1399 ق

35 خلیفه بن خیاط (م 240)، الطبقات، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق

36 ذهبى، محمد بن احمد (م 748)، سیر اعلام النبلاء، تحقیق گروهى، بیروت، مؤسسه الرساله، 1410 ق

37 راغب اصفهانى، حسین بن محمد (م 502)، مفردات الفاظ القرآن فى غریب القرآن، تحقیق محمد سید گیلانى، تهران، مکتبه المرتضویه، 1362

38 راوندى، سعید بن هبه الله (م 573)، فقه القرآن، تحقیق سید احمد حسینى، قم، کتابخانه مرعشى نجفى، 1399 ق

39 زمخشرى، محمود بن عمر(م538)، اساس البلاغه، تحقیق عبدالرحیم محمود، قم، دفتر تبلیغات اسلامى

40 زمخشرى، محمود بن عمر(م538)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربى، 1406ق

41 سمهودى، على بن احمد (م 911)، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفى، تحقیق محمد محیى الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، [بى تا]

42 سهیلى، عبد الرحمن (م 581)، الروض الاُنُف، تحقیق عبد الرحمن الوکیل، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1412 ق

43 سید مرتضى، على بن الحسین (م 436)، امالى سید مرتضى، قم، کتابخانه مرعشى نجفى، 1403 ق

44 سیورى، مقداد بن عبدالله (م 826)، کنز العرفان فى فقه القرآن، تعلیق محمد باقر شریف، تهران، مکتبه المرتضویه، 1343

45 سیوطى، جلال الدین (م 911)، الدر المنثور فى التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه مرعشى نجفى، 1404 ق

46 شُبّر، عبد الله، الجوهر الثمین

47 شبیرى، محمد جواد، «نقد اعلام المکاسب»، مجله نور علم، شماره 19، 21 و 23

48 شوشترى، قاضى نورالله (م 1019)، الصوارم المهرقه، تصحیح سید جلال الدین محدث ارموى، تهران، چاپخانه نهضت، 1367

49 صدوق، محمد بن على (م 381)، الخصال، تحقیق على اکبر غفارى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1403 ق

50 صنعانى، عبد الرزاق بن همام (م 211)، مصنف، تحقیق حبیب الرحمن اعظمى، المجلس العلمى، [بى تا]

51 طباطبایى، سید محمد حسین (م 1402)، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1392 ق

52 طبرانى، سلیمان بن احمد (360)، المعجم الکبیر، تحقیق حمدى عبدالمجید اسلفى، بیروت، داراحیاء التراث العربى (افست قاهره)، [بى تا]

53 طبرسى، على بن فضل (م 548)، اعلام الورى بأعلام الهدى، تهران دارالکتاب الاسلامیه، [بى تا]

54 طبرسى، على بن فضل (م 548)، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق هاشم رسولى محلاتى و فضل الله یزدى، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق

55 طبرى، محمد بن جریر (م 310)، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربى، [بى تا]

56 طوسى، محمد بن حسن (م 460)، التبیان فى تفسیر القرآن، کوشش احمد حبیب قصیر عاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، [بى تا]

57 طوسى، محمد بن حسن (م 460)، عده الأصول، تحقیق محمد رضا انصارى، قم، ستاره، 1417ق

58 فخررازى، محمد بن عمر قرشى طبرستانى (م 606)، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربى، [بى تا]

59 فرید گلپایگانى، بینات الفرید، تهران، افست مروى، 1399ق

60 فیض کاشانى، محمد محسن (م 1091)، الصافى، مشهد، دار المرتضى، [بى تا]

 

 

چـکیده

بر پایه اخبار موجود، دو تن از همسران رسول خدا(صلى الله علیه وآله) متهم به زنا شدند که روایات هر یک با تفاوت ها و گاه تعارض هایى روبه روست. خلط اخبار مربوطه، و نیز نزاع هاى فرقه اى، به پیچیده تر شدن این مسئله کمک کرده است. این نوشتار اخبار آن دو حادثه را با نگاهى انتقادى، بررسى کرده و بر اساس روایاتِ شأن نزول، شواهدى از آیات 11 ـ 26 سوره مبارکه نور و قراین تاریخى، نزول آیات افک را در دفاع از شخص رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و مبارزه با منافقان مدینه در خصوص اتهام زنا به عایشه دانسته است. اما این حادثه بعدها دستاویزى براى بزرگ نمایى عایشه و به نوعى مبارزه با امیر مؤمنان امام على(علیه السلام) شد و در دامن تعصبات مذهبى رشد کرد

واژگان کلیدى: افک، همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله)، عایشه و ماریه

مقدمه

حادثه افک در دوره رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با نفاق و گروه منافقان پیوند خورده است. آنان براى رسیدن به اهداف خود در زمینه هاى تخریب و سمپاشى، شایعه پردازى و تخریب شخصیت، و حتى کشتن شخص پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فعالیت مى کردند که بسیارى از آن ها با افشاگرى قرآن و رهبرى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) دفع مى شد. منافقان در بازگشت از جنگ بنو مُصْطَلِق توطئه خطرناک افک را طراحى کردند. که نتیجه آن، انتشار شایعه افک بود. پذیرش آن در اجتماع مسلمانان موجب انزواى سیاسى اجتماعى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و از دست دادن مقبولیت و پایگاه اجتماعى آن حضرت مى شد، که در این صورت امکان رهبرى جامعه وجود نداشت. در حقیقت، ماجراى افک اساسى ترین توطئه داخلى منافقان بر ضد حکومت نبوى (صلى الله علیه وآله) بود که جز اندک مردم هوشیار، همه را همراه توطئه گران به کام سرزنش الهى کشاند

پیکان توطئه در این حادثه، شخص پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) را هدف گرفت، لذا آیات افک در دفاع از رسالت نازل شد. همراهى عایشه با صفوان بن مُعَطَّل بهانه اى براى تخریب شخصیت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بود که نزول آیات افک این بهانه را از دست منافقان گرفت. از این رو اثبات نزول آیات افک درباره عایشه فضیلتى بیش از پاکدامنى او را نمى رساند و این مورد اتفاق فرقه هاى اسلامى است، همان گونه که رد آن، بیان گر فساد اخلاقى عایشه نیست و کسى از شیعه امامیه عایشه را به فساد اخلاق نمى شناسد.3 هم چنین اثبات پاکدامنى او بیان گر سلامت وى در همه ابعاد زندگى، از جمله مسئله امامت و حتى دیگر فضایل اخلاقى نیست

حدیث افک از بحث هاى مهم و مشکل تاریخ اسلام است که با گرایش هاى مذهبى و مباحث تفسیرى، کلامى، فقهى و رجالى پیوند جدّى خورده و گرایش هاى مذهبى ـ سیاسى آن را پیچیده تر کرده است. راویان اخبار، حادثه افک را با گرایش هاى مختلفى روایت کرده اند و عایشه نیز که نقش محورى در این حادثه دارد، از موقعیت پیش آمده بهره بردارى کامل نموده با برداشت هاى خاص خود از اسلام، وحى و نبوت به بیان آن حادثه پرداخته است. او در این ماجرا و دیگر حوادث، بیش از آن که به اطرافش توجه داشته باشد از خود سخن گفته است و شاید همین باعث شده تا اهل سنت آیات افک را از فضایل وى بشمارند5 و برخى از شیعیان اصل داستان را درباره وى انکار کنند.6 کتاب ها و مقاله هایى که درباره حادثه افک تألیف شده یکى از این دو هدف مزبور را دنبال کرده اند. برخى از این تألیف ها عبارت اند از

خبر الافک، مدائنى، على بن محمد (م 225 ق);

الرد على اهل الافک، ظاهرى، ابوسلیمان اصفهانى، داود بن على بن خلف کوفى (م 270 ق);

حدیث الافک، ابن هیثم دیر عاقولى، عبد الکریم (م 278 ق);

حدیث الافک، معافرى، ابوبکر محمد بن عبد الله بن عربى (م 543 ق);

تنزیه عائشه عن الفواحش العظیمه، نصرالدین عبد الجلیل بن محمد قزوینى (م بعد از 556 ق);

حدیث الافک، مقدسى، عبد الغنى (م 600ق);

حدیث الافک، مرتضى عاملى، جعفر (دامت افاضاته);

حدیث الافک، ابن دیزل، ابراهیم بن حسین کسائى;

شرح حدیث الافک، عبدالله بن سعد بن ابى جمره ازدى (م 675 ق)

پیش از آغاز بحث، آیات مربوط به این حادثه را مرور کنیم

إِنَّ الَّذِینَ جَآءُو بِالاِْفْکِ عُصْبَهٌ مِّنکُمْ لاَ تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِى مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الاِْثْمِ وَ الَّذِى تَوَلَّى کِبْرَهُو مِنْهُمْ لَهُو عَذَابٌ عَظِیمٌ * لَّوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَـتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْرًا وَ قَالُواْ هَـذَآ إِفْکٌ مُّبِینٌ * لَّوْلاَ جَآءُو عَلَیْهِ بِأَرْبَعَهِ شُهَدَآءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُواْ بِالشُّهَدَآءِ فَأُوْلَـلـِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَـذِبُونَ * وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُو فِى الدُّنْیَا وَالاَْخِرَهِ لَمَسَّکُمْ فِى مَآ أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ * إِذْ تَلَقَّوْنَهُو بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ ى عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُو هَیِّنًا وَ هُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ * وَ لَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکَلَّم بِهَـذَا سُبْحَـنَکَ هَـذَا بُهْتَـنٌ عَظِیمٌ * یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثْلِهِ ى أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ * وَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الاَْیَـتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَـحِشَهُ فِى الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِى الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ * وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُو وَ أَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ * یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَ تِ الشَّیْطَـنِ وَ مَن یَتَّبِعْ خُطُوَ تِ الشَّیْطَـنِ فَإِنَّهُو یَأْمُرُ بِالْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَرِ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُو مَا زَکَى مِنکُم مِّنْ أَحَد أَبَدًا وَ لَـکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّى مَن یَشَآءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * وَ لاَ یَأْتَلِ أُوْلُواْ الْفَضْلِ مِنکُمْ وَ السَّعَهِ أَن یُؤْتُواْ أُوْلِى الْقُرْبَى وَالْمَسَـکِینَ وَ الْمُهَـجِرِینَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ لْیَعْفُواْ وَلْیَصْفَحُواْ أَلاَ تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ * إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَـتِ الْغَـفِلَـتِ الْمُؤْمِنَـتِ لُعِنُواْ فِى الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ * یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ * یَوْمَـلـِذ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ * الْخَبِیثَـتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَـتِ وَ الطَّیِّبَـتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَـتِ أُوْلَـلـِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ;7 در حقیقت، کسانى که آن بهتان (داستان افک) را (در میان) آوردند، دسته اى از شما بودند. آن (تهمت را شرّى) براى خود تصور مکنید براى شما در آن مصلحتى (بوده) است. براى هر مردى از آنان (که در این کار دست داشته) همان گناهى است که مرتکب شده است، و آن کسى از ایشان که قسمت عمده آن را به گردن گرفته است عذابى سخت خواهد داشت.* چرا هنگامى که آن (بهتان) را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: «این بهتانى آشکار است»؟ * چرا چهارگواه بر (صحت) آن (بهتان) نیاوردند؟ پس چون گواهان (لازم) را نیاورده اند، اینانند که نزد خدا دروغگویانند. * و اگر فضل خدا و رحمتش در دنیا و آخرت بر شما نبود، قطعاً به (سزاى) آنچه در آن به دخالت پرداختید، به شما عذابى بزرگ مى رسید. * آنگاه که آن (بهتان) را از زبان یکدیگر مى گرفتید و با زبانهاى خودچیزى را بدان علم نداشتید، مى گفتید و مى پنداشتید که کارى سهل و ساده است با اینکه آن (امر) نزد خدا بس بزرگ بود. * و (گرنه) چرا وقتى آن شنیدید نگفتید: براى ما سزاوار نیست که در این (موضوع) سخن گوییم. (خداوندا،) تو منزهى، این بهتانى بزرگ است. * خدا اندرزتان مى دهد که هیچ گاه دیگر مثل آن را ـ اگر مؤمنید ـ تکرار نکنید. * و خدا براى شما آیات (خود) را بیان مى کند، و خدا داناى سنجیده کار است. * کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آورده اند، شیوع پیدا کند، براى آنان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود، و خدا(ست که) مى داند و شما نمى دانید. * و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود و اینکه خدا رئوف و مهربان است (مجازات سختى در انتظارتان بود). * اى کسانى که ایمان آورده اید، پاى از پى گامهاى شیطان منهید، و هر کس پاى بر جاى گامهاى شیطان نهد (بداند که) او به زشتکارى و ناپسند وا مى دارد، و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمى شد، ولى (این) خداست که هر کس را بخواهد پاک مى گرداند و خدا(ست که) شنواى داناست. * و سرمایه داران و فراخ دوستان شما نباید از دادن (مال) به خویشاوندان و تهیدستان و مهاجران راه خدا دریغ ورزند، و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده مهربان است. * بى گمان، کسانى که به زنان پاکدامن بى خبر (از همه جا) و با ایمان نسبت زنا مى دهند، در دنیا و آخرت لعنت شده اند، و براى آنها عذابى سخت خواهد بود، * در روزى که زبان و دستها و پاهایشان، بر ضد آنان براى آنچه انجام مى دادند، شهادت مى دهند. * آن روز خدا جزاى شایسته آنان را به طور کامل مى دهد و خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است. * زنان پلید براى مردان پلیدند، و مردان پلید براى زنان پلید، و زنان پاک براى مردان پاکند، و مردان پاک براى زنان پاک. اینان از آنچه درباره ایشان مى گویند برکنارند، براى آنان آمرزش و روزى نیکو خواهد بود

از آیات مبارکه بالا استفاده مى شود که

1 اتهام به یکى از همسران رسول خدا (صلى الله علیه وآله) متوجه بوده است;

2 جمعیتى، هم فکر و هم داستان براى انتشار شایعه افک، دست اندرکار بودند;

3 انتشار شایعه افک درسطح وسیع و نقل دهان به دهان;

4 طراح شایعه یک نفر و آن هم مرد بوده است;

5 گسترش فحشا از اهداف نخستین شایعه پراکنان بود;

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تاریخ وجوب نمازهاى یومیه در اسـلام در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تاریخ وجوب نمازهاى یومیه در اسـلام در pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تاریخ وجوب نمازهاى یومیه در اسـلام در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تاریخ وجوب نمازهاى یومیه در اسـلام در pdf

چـکیده    
مقدمه    
سه دیدگاه در باب نمازهاى یومیّه    
مستندات دیدگاه نخست    
مستندات دیدگاه دوم    
مستندات دیدگاه سوم    
آیات بیان گر وجود نماز پیش از معراج    
کتاب نامه    

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تاریخ وجوب نمازهاى یومیه در اسـلام در pdf

1 آلوسى، محمود، روح المعانى، تهران، جهان، [بى تا]

2 ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مطبعه الحیدریه، نجف، 1376ق

3 ابن طاووس، فلاح السائل، [بى جا، بى نا، بى تا]

4 ابن کثیر، اسماعیل، البدایه والنهایه، چاپ اول: بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1408ق

5 ابن هشام، السیره النبویه، [بى جا] مکتبه محمد على صبیح و اولاده، 1383ق

6 احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبى، قم، مؤسسه نشر فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام)، [بى تا]

7 احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، [بى تا]

8 اندلسى، ابن حزم، المحلى با الآثار، بیروت، دارالفکر، [بى تا]

9 انصارى قرطبى، محمد، الجامع لأحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1405 ق

10 بخارى، محمد، صحیح البخارى، بیروت، دارالفکر، 1401ق

11 برقى، احمد، المحاسن، [بى جا]، دارالکتب الاسلامیه، [بى تا]

12 تمیمى مغربى، قاضى نعمان، دعائم الاسلام، [بى جا]، دارالمعارف، 1383ق

13 حسینى استرآبادى، على، تأویل الآیات الظاهره فى فضائل العتره الطاهره، قم، تحقیق و نشر مدرسه الامام المهدى علیه السلام، 1407ق

14 خویى، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ پنجم: [بى جا، بى نا]، 1413ق

15 رازى، فخر الدین محمد، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)

16 راوندى، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه الامام المهدى، [بى تا]

17 سید ابن طاووس حسنى، على، سعد السعود، چاپ اول: نجف، مطبعه الحیدریه، 1369 ق

18 سیوطى، عبدالرحمان، الدر المنثور، چاپ اول:[بى جا]، دارالمعرفه، 1365 ق

19 صدوق، محمد، الأمالى، چاپ اول: قم، مؤسسه البعثه، 1417 ق

20 صدوق، محمد، التوحید، قم، جماعه، المدرسین، [بى تا]

21 صدوق، محمد، علل الشرائع، نجف، مکتبه الحیدریه، 1386 ق

22 صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، تحقیق على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق

23 طباطبایى، محمد حسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، [بى تا]

24 طبرسى، فضل، إعلام الورى بأعلام الهدى، چاپ اول: قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1417 ق

25 طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آى القرآن، بیروت، دارالفکر، 1415 ق

26 طبرى، احمد بن عبداللّه، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، [بى جا]، مکتبه القدسى، 1356 ق

27 طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، [بى تا]

28 عسقلانى، احمدبن حجر، الإصابه فى تمییز الصحابه، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415ق

29 عسقلانى، احمدبن حجر، فتح البارى، چاپ دوم: بیروت، دارالمعرفه، [بى تا]

30 علم الهدى (شریف مرتضى)، على، تنزیه الانبیاء، نجف، مطبعه الحیدریه، 1352ق

31 عیاش سلمى سمرقندى، محمد، تفسیر العیاشى، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، [بى تا]

32 قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمى، چاپ سوم: قم، دارالکتاب، 1404ق

33 کلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، چاپ سوم:[بى جا]، دارالکتب الاسلامیه، تحقیق على اکبر غفارى، 1388ق

34 عسقلانى، احمد بن حجر، لسان المیزان، بیروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1390ق

35 مامقانى، عبداللّه، تنقیح المقال فى علم الرجال، [بى نا، بى جا، بى تا]

36 مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق

37 مجلسى، محمدباقر، مرآه العقول فى شرح اخبارآل الرسول، چاپ اول: تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1411 ق

38 مرتضى عاملى، سید جعفر، الصحیح من سیره النبى الاعظم، بیروت، دارالهادى، 1415ق

39 مفید، محمد، الإرشاد فى معرفه حجج اللّه على العباد، [بى جا]، دار المفید، [بى تا]

40 نسائى، احمد، چاپ اول: بیروت، سنن النسائى، دارالفکر، 1348ق

41 هیثمى، نور الدین، مجمع الزوائد و منبع الفواید، دارالکتب العلمیه، 1408ق

42 یوسفى غروى، محمد هادى، موسوعه التاریخ الاسلامى، چاپ اول: قم، مجمع الفکر الاسلامى، 1417 ق

چـکیده

در منابع اسلامى گزارش هاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دانند و در برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آمده است. هم چنین از بعضى آیه هایى که در اوایل بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده، نمازگزاردن پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مى شود. پژوهش حاضر با نگاهى قرآنى و تاریخى به مسئله، بر آن است که اگر چه پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از واقعه معراج نیز نماز ـ واجب یا مستحب ـ مى گزارده اند; اما وجوب نمازهاى یومیّه، هم زمان با معراج بوده است

واژگان کلیدى: نماز، تاریخ تشریع نماز، نماز یومیّه، نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله)،معراج ونماز در شب معراج.

مقدمه

نماز، سرآمد عبادت هایى است که بر انبیا و اولیا از آدم ابوالبشر(علیه السلام) تا خاتم انبیا حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)و عموم بندگان خداى تعالى در هر دوره اى از حیات بشر واجب شده است. اگر چه از چند و چون نماز پیامبران و امت هاى پیشین اطلاعى نداریم، اما بر اساس آیات قرآن، عبادتى به نام نماز در میان آنان رواج داشته و مردم را به آن سفارش مى کرده اند.2 در شریعت اسلامى نیز نماز از وظایف روزمرّه هر مسلمان شمرده شده که اهمیت آن بى نیاز از توضیح است

اما نمازهاى یومیّه در اسلام از چه تاریخى و در چه زمانى آغاز شد؟ آیا مى توان تاریخ تشریع نمازهاى واجب را مشخص کرد؟ نخستین نماز واجب کدام نماز بود؟ نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در دوران پیش از بعثت یا اوایل دعوت خویش برگزار مى کرد، چگونه بوده است؟

از آن جا که در برخى آیات مکىِ قرآن نکته هایى در باب تشریع نماز و دیگر مباحث مرتبط با آن مطرح شده و در روایات معصومان و گزارش هاى تاریخى نیز بدان اشارت رفته است، نگاهى قرآنى ـ تاریخى مى تواند در روشن شدن پاسخ برخى از پرسش ها در این باب سودمند افتد. گرچه این بحث با مباحث کلامى نیز مرتبط است و به همین دلیل برخى از متکلمان مسلمان به آن اشارتى کرده اند، ولى پژوهش حاضر نگاهى کلامى به مسئله ندارد و فقط بر محور آیات و روایات و گزارش هاى تاریخى به بررسى موضوع مى پردازد

سه دیدگاه در باب نمازهاى یومیّه

در منابع روایى و تاریخى مسلمانان گزارش هاى متعددى در باب اولین نماز یومیّه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و کمیت و کیفیت آن مطرح شده است. این گزارش ها با یکدیگر همسو نیست و نیازمند بحث و بررسى است. در یک نگاه، مى توان گفت سه دیدگاه در این منابع مطرح شده است

1 نخستین بار نمازهاى یومیّه در سفر معراج واجب شد;

2 نماز ظهر روز پس از باز آمدن پیامبر(صلى الله علیه وآله) از سفر معراج، نخستین نماز بوده است;

3 پیامبر(صلى الله علیه وآله) قبل از بعثت یا دست کم در آغاز بعثت، نمازهایى (واجب یا مستحب) مى خواند، اما نمازهاى پنج گانه در سفر معراج بر پیامبر و امت اسلامى واجب شد

دو دیدگاه نخست، در واقع یکى بیش نیست و مبدأ وجوب نماز بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان را پس از واقعه معراج مى داند، جز آن که یکى اولین نماز را نماز در شب معراج مى داند و دیگرى نماز ظهر روز بعد از آن را. ناگفته نماند که روایات مربوط به نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) در شب معراج نیز متفاوت است: یکى، نماز خواندن ایشان را در پیشگاه الهى باز مى گوید، در حالى که روایات دیگر به نمازهاى وى پیش از عروج به پیشگاه الهى، در بیت المقدس و طور سینا و مسجد کوفه و آسمان هاى مختلف و نیز به امامت ایشان بر انبیا و فرشتگان اشاره کرده اند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf

چکیده  
مقدّمه  
نقش بی‌بدیل امیال در بهداشت روان  
شکل‌گیری ناخودآگاه امیال  
اسلام و هدایت امیال و رفتار  
ساز و کار‌های دین برای هدایت امیال و رفتار  
ضعف تعلقات دنیوی  
آموزه‌های اسلام برای کاهش دلبستگی‌های مادی  
آموزه‌های رفتاری بهنجار  
توبه  
پشیمانی کمتر از گذشته  
تقویت اراده ترک خطا  
نتیجه  

چکیده

این نوشتار، با هدف تبیین ساز وکارهای تأمین بهداشت روانی در دین، نگاشته شده است. از میان راه‌کارهای اسلام برای نیل به آرامش روان، راه‌کارهای ذهنی و بینشی مانند ارتقای معرفت و جلوگیری از آشفتگی بینش، رفع کاستی شناختی، خداباوری، ایجاد، حفظ و رشد تدریجی بینش الهی، و احیای فطرت، بیان شد. در این مقال، در بیان سایر ساز و کارهای اسلام برای تحقق آرامش روان، نقش راه‌کارهای گرایشی و کنشی، کاهش تعلقات دنیوی، آموزه‌های رفتاری بهنجار، توبه، کاهش میزان پشیمانی از گذشته، و تقویت اراده ترک خطا، موضوع بحث قرار گرفته است

کلیدواژه‌ها: دین، بهداشت روان، آرامش روان، امیال و رفتار

 

مقدّمه

نوشتار حاضر به بیان برخی ساز و کارهای دین در تحقق بهداشت روان بر اساس شاخصه‌هایی می‌پردازد که کمابیش مورد اتفاق جمعی از متفکران غربی است. این سطور بر آن است تا روشن کند که حتی به فرض محدود سازی شاخصه‌های بهداشت روانی به آنچه آنها اظهار داشته‌اند، دین ساز و کارهای مناسبی برای تحقق آنها ارائه می‌دهد. امیال و عواطف، بخصوص عشق و محبت، نقشی بی‌بدیل و قدرتی شگفت‌آور در جهت‌دهی آدمی دارند، و عامل مهم حرکت و هدایتگر غم و شادی هستند. از سوی دیگر، امیال، ناخودآگاه شکل می‌گیرند. اسلام به جایگاه رفیع گرایش‌ها در حیات آدمیان توجه داشته و راه‌کارهای متعددی برای هدایت آنها ارائه می‌دهد و همین امر در تحقق سلامت روان، پیش‌گیری و درمان بیمارهای روانی نقشی شگرف دارد. مقاله پیش روی، برخی از ساز و کارهای دین را برای هدایت امیال و رفتار از جمله ارائه هنر عشق‌ورزی به ویژه نسبت به امور متعالی، سامان‌دهی به کیفیت ارتباط مؤثر با خود، خدا و همنوعان، عرضه می‌کند

 

نقش بی‌بدیل امیال در بهداشت روان

امیال و عواطف، بخصوص عشق و محبت، قدرت شگفت‌آوری در جهت‌دهی آدمی دارند. ابزار کنترل و هدایت احساسات، ابزار بازاردار و پر رونقی است که می‎تواند اقیانوس وجود آدمی را متلاطم و موّاج سازد و قایق‌سواران آن را در جهت امواج خویش به حرکت درآورد و نفوذی نافذ در روان افراد داشته باشد. تخیلات انسان نیز مولود عشق‌های درونی اوست. کنترل علایق به کنترل طایر خیال منتهی می‌شود. میل اگر قوت یافت دل را به خود مشغول می‌کند و حضور ذهنی و قلبی محبوب را در او پررنگ می‌سازد و به سادگی تداعی می‌شود. کسی که غریزه شهوت در او قوی است به کوچک‌ترین بهانه‌ای افکارش بدین سوی منعطف می‌شود. آنکه میل شدید به ثروت دارد به کمترین مناسبتی پول در فکر او حاضر می‌شود. مادری که علاقه شدید به فرزند خود دارد به آسانی یاد دلبندش می‌افتد. کسی هم که به خدا عشق شدید دارد فراوان از او یاد می‌کند. عواطف از چنان توانی برخوردارند که حتی اندیشه‌ورزی نیز ممکن است خودآگاه یا ناخودآگاه از آنها تبعیت کند. چنان‌که امام صادق می‌فرماید: «حب الدنیا یعمی و یصم و یبکم»؛ دنیا دوستی آدمی را کور و کر و لال می‌کند

روایت مزبور نشان می‌دهد که امیال در نظام‌شناختی آدمی تأثیرگذار هستند. از جمله گرایش‌های غریزی و حیوانی بشر میل به آزادی از هر قید و بند اخلاقی و محدودیت رفتاری است؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ»؛ بلکه انسان می‌خواهد (آزاد باشد و) مادام‌العمر گناه کند

نقش عشق در روان بسان دست و پا برای بدن نیست، بلکه مانند موتور و قلب تپنده اوست. قلب، این عضو صنوبری شکل که در جانب چپ سینه بین دو ریه قرار دارد، منشأ ارسال خون به کل بدن و تولید انرژی است. شما اگر بخواهید کسی را ضربه فنی و نقش بر زمین نمایید نباید دست و پای او مضروب سازید، بلکه باید نقاط حساس او مانند سر، یا پشت گردنش را هدف قرار دهید. در درمان مشکلات روانی نیز آنچه مهم است یافتن روزنه اصلی حرکت یا مشکل‌آفرینی است. اگر مرکز ثقل نابهنجاری را به دست آورید و هدایت کنید میزان تأثیرگذاری بیش از تلاش در تغییر سایر ابعاد وجودی او خواهد بود. یکی از شاهرگ‌های مهم مؤثر در سلامت و بیماری روانی، نوع گرایش‌ها، آشفتگی، تعارض و کشمکشِ بدون نتیجه یا بدعاقبتِ آنهاست و جهت‌دهی فرد به سوی سلامت و بیماری روان نیز در گرو هدایت نیکوی عواطف اوست

عشق یا میل شدید، افزون بر توان حرکت‌زایی، منبع مهم غم و شادی است. از طرفی، دل نمی‌تواند خالی از گرایش و عشق باشد. انسان نیاز به عشق دارد و فرد تهی از آن پژمرده و افسرده است. دل آدمی برای سلامت روان باید به چیزی خوش باشد، وگرنه به خمودگی و مردگی می‌گراید. عشق است که به او نشاط و شادابی می‌دهد. از این‌رو، عشق به کار، همسر، فرزند، زندگی و ; سبب شادابی فرد می‌شود. کسی که کار خود را با علاقه انجام می‌دهد دلشاد است. یکی از عللی که ازدواجِ نیکو منشأ شادابی و درمان اضطراب است حضور عشق قوی در زندگی است. اگر فرد تلاش می‌کند، دل‌خوش است به اینکه فرزندانی تربیت می‌کند، همسر خود را راضی می‌سازد و به زندگی سامان می‌بخشد. عشق پاک الهی هم نیاز دل را برمی‌آورد و هم به دلیل ثبات معشوق، متزلزل نمی‌شود. ایمان و عشق قوی الهی برترین و باثبات‌ترین دل‌خوشی می‌تواند باشد

شکل‌گیری ناخودآگاه امیال

عشق همان میل شدید و عمیق است که آدمی برای آن فداکاری می‌کند و چه بسا هستی خویش به پای آن قربانی کند. آفرینش آدمی به گونه‌ای است که همراه عشق و علاقه است و هرگز از آن تهی نیست. افزون بر آن اینکه عشق به خلاف علم همیشه آگاهانه شکل نمی‌گیرد. کسب دانش‌های متعارف به تحصیل نیاز دارد، اما تمایلات چنین نیستند. تمایلات نظام پیچیده‌ای دارند؛ هم از مایه‌های فطری و غریزی برخوردارند و هم از افکار، رفتارها و عادات اثر می‌پذیرند و بر آنها نیز اثر می‌گذارند، و چون ما ناچار در طول شبانه روز مشغول فکر یا رفتار خاصی هستیم خود به خود عواطف ما جهت‌دهی می‌شوند

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ

وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ

عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ دوستی خواستنی‌های(ی گوناگون) از زنان و پسران و

اموال فراوان از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و دام‌ها و کشتزار(ها) برای مردم آراسته شده (لیکن) این جمله، مایه تمتع زندگی دنیاست و (حال آنکه) فرجام نیکو نزد خداست

برخی از علایق به تبع سن، به طور طبیعی، صرف نظر از نژاد، رنگ، سواد و کشور، در انسان شکل می‌گیرند. مردم هر منطقه در هر سطحی از سواد که باشند علایقی دارند: علایق دوران کودکی، نوجوانی و جوانی، علایق جنسی، میل به جمع مال و کسب شهرت و احترام. علایق به دو دسته غریزیِ حیوانی و فطریِ انسانی (مانند کمالات اخلاقی) تقسیم می‌شوند. علایق، قابل اکتساب و هدایت هستند و از عوامل گوناگون تأثیر می‌پذیرند؛ بدین روی، با اینکه ـ برای مثال ـ کودکان در ابتدای تولد از نظر علایق تقریباً مساوی هستند، اما به موازات رشد سنی با هم متفاوت می‌شوند؛ علاقه به فوتبال، کوه نوردی، تماشای فیلم، جمع‌آوری اسکناس‌های قدیمی، تمبر و کتاب، درس خواندن، آمدن به حوزه، رفتن به دانشگاه، تلاوت قرآن و دعا و مانند آن، در آنها مشاهده می‌شود. اگر فرد به چیزی علاقه شدید پیدا کرد تغییر آن مشکل است و به سادگی از آن جدا نمی‌شود. تغییر علایق دیگران یا خود، هنر ویژه‌ای می‌طلبد

اسلام و هدایت امیال و رفتار

به دلیل ارتباط دین با عواطف و گرایش‌ها، اسلام نقش مؤثری در تحقق سلامت روان، پیش‌گیری و درمان بیمارهای روانی دارد. البته باید توجه داشت که تأثیر در قلب کار آسانی نیست؛ چنان‌که امام صادق نیز با توجه به همین نکته ‏می‏فرماید:«ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه»‏؛ حرکت دادن کوه‏ها از برطرف کردن باورهای قلبی افراد آسان‏تراست

قلب، خالی از گرایش و عشق و محبت نیست و هر چه بتواند در این عرصه تأثیرگذار باشد، ابزار مهمی برای هدایت گرایش‌ها و رفتار آدمی و در نتیجه، بهبودی یا بیماری روان است. به دلیل منزلت بی‌بدیل عواطف در آدمی، اسلام توجه ویژه‎‎‎ای به آن دارد تا آنجا که یکی از مقاصد خود را هدایت عواطف و سامان‌بخشی الهی به آنها می‎شمارد. عدم توجه حساب شده به عواطف مشکلات روانی عدیده‌ای فراهم می‌آورد. دین در توجه به عواطف و هدایت مناسب آنها نقش مهمی دارد. دین در کنار دانش‌های حصولی، مولد علوم حضوری است که همراه با احساس، شور و عشق است. این دانش بیش از نوع حصولی آن نوعی نیروی جاذبه، طلب حرکت و جنبش در پی دارد و فقط در حصار علم حصولی خشک و بی‌رمق محصور نیست

ما به طور دایم در میدان کارزار امیال متزاحم و متعارض هستیم و در مقام عمل، همیشه میل شدیدتر حاکم و به رفتار منجر می‌شود. ما نمی‌توانیم کشش‌های درونی را از بین ببریم، اما می‌توانیم برخی را تقویت کنیم. اسلام به جای شکل‌گیری ناخودآگاه و غرایز حیوانی، آن را اندیشمندانه و حکیمانه می‌سازد. دین آدمی را به سمتی حرکت می‌دهد که به تدریج در موارد تعارض، خواست خدا را مقدم کند؛ چراکه با عمل به آموزه‌های الهی، به تدریج محبوب‌ترین امر برای او ارزش‌های الهی می‌شود، درعین حال که با اصل علایق و جلوه‌های دنیوی آن هم مخالف نیست. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید

یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ` قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد. ` بگو چه کسی زینت‌های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده‌اند (اگرچه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولی ) در قیامت خالص (برای مؤمنان) خواهد بود. اینچنین آیات (خود) را برای کسانی که آگاهند شرح می‌دهیم

امیال مادی منع شرعی ندارند، بلکه جدایی کامل از آنها غیر ممکن است. انبیا نیز علایق دنیوی داشته‌اند؛ چنان‌که پیامبر می‌فرماید: «حبب الی من دنیاکم ثلاث: الطیب و النسا و جعلت قره عینی فی الصلوه»؛ از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: بوی خوش، زن، و نماز که نور چشم من قرار داده شده است. این روایت گویای سه نکته است: اول آنکه علاقه به این امور بلااشکال است. دوم آنکه انسان این قابلیت را دارد که نماز هم برای او بسان بوی خوش دوست‌داشتنی باشد. سوم آنکه برای مؤمن علایق معنوی در مرتبه عالی‌تری جای دارند

قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ؛ بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن می‌هراسید و مسکن‌هایی که بدان علاقه‌مندید در نظر شما محبوب‌تر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد، و خدا مردم تبه‌کار را هدایت نمی‌کند

ساز و کار‌های دین برای هدایت امیال و رفتار

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf

چکیده  
ثبات شخصیت  
خودشکوفایى  
هماهنگى میان بینش، گرایش و کنش  
آرامش روان و رفع اضطراب  
رفع کاستى شناختى  
خداباورى  
خردپرورى  
تغییر تدریجى جهان‏بینى الهى  
خوش‏بین ‏سازى  
فطرت و احیاى آن  
اضطراب ‏زایى در مقابل اخلاق و وجدان  
خردستیزى و وجدان‏گریزى  
دین و وجدان‏ گرایى  
ساز و کار تقویت وجدان در دین  
مهار و هدایت گرایش و کنش  
فهرست منابع  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان در pdf

فـارسى

* قرآن

* نهج البلاغه

1حر العاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، بى‏تا

2دیوان امام على علیه‏السلام، قم، انتشارات پیام اسلام، چاپ دوم، بى‏تا

3رجبى، محمود، انسان‏شناسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1380، روزنامه همشهرى

4 شعارى‏نژاد، على‏اکبر، فرهنگ علوم رفتارى، تهران، امیرکبیر، 1364

5کاسیرر، ارنست، فلسفه و فرهنگ، ترجمه: بزرگ نادرزاده، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1360

6الکلینى الرازى، محمد بن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، بى‏تا

7مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، لبنان، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ق

8مزلو، آبراهام، انگیزش و شخصیت، ترجمه: احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372

9 مطهرى، جمشید، “به سوى سلامت روان”، معرفت، ش 46

لاتـین

10 Sells, S. B., (Ed.) The Definition and Measurement of Mental Health, US, Public Health Service,

11. Vicki Coppock and John Hopton, Critical Perspectives on Mental Health, Routledge, London and New York,

چکیده

این نوشتار، بخش دوم سخنى است که با هدف تبیین ساز و کارهاى تأمین بهداشت روانى در دین نوشته شده است. در شماره پیشین، چیستى بهداشت روانى در مکتب‏هاى گوناگون روان‏شناسى و نیز اسلام بررسى شد. سپس برخى از مؤلفه‏هاى بهداشت روان را که مورد توجه پژوهشگران غربى است، ارائه شد

در این شماره، از میان دیگر مؤلفه‏هاى بهداشت روان که در دین فراهم مى‏آید، به چهار مورد مى‏پردازیم: ثبات شخصیت؛ خودشکوفایى؛ هماهنگى در سه‏گانه بینش، گرایش و کنش و رفع اضطراب. راه‏کارهاى اسلام براى رسیدن به خودشکوفایى عبارتند از: تقویت روحیه تعهدپذیرى آدمى و جلوگیرى از آزادى افسارگسیخته؛ ضعف دل‏بستگى‏هاى مادى؛ ایجاد انگیزه قوى؛ جهت‏دهى انگیزه‏ها؛ تحقق هدف‏هاى تعلیم و تربیت دینى و خودشناسى. براى هماهنگى در سه‏گانه بینش، گرایش و کنش، اسلام به هدایت در هر سه جنبه مى‏پردازد. بسترهاى لازم را براى حفظ در مسیر و بازگشت خطاکار فراهم مى‏سازد و در نتیجه، بسترساز بهداشت روانى است. این دین خاتم، براى اضطراب‏زدایى و رساندن به آرامش روان، ساز و کارهاى متفاوتى در عرصه‏هاى مختلف ذهن، دل و رفتار دارد که برخى از راه‏کارهاى ذهنى و بینشى آن عبارتند از: ارتقاى معرفت و جلوگیرى از آشفتگى بینش؛ رفع کاستى شناختى؛ خداباورى؛ ایجاد، حفظ و رشد تدریجى جهان‏بینى الهى و خوش‏بین‏سازى. آخرین راه‏کار آرامش‏زا که در این نوشتار بدان مى‏پردازیم، موضوع فطرت و احیاى آن است. در این بخش، از اضطراب‏زایى پایمالى اخلاق و وجدان و ساز و کار تقویت وجدان در دین سخن به میان مى‏آید

کلید واژه: ثبات شخصیت، خودشکوفایى، آرامش روان، سه‏گانه بینش، گرایش و کنش، خوش‏بین‏سازى، وجدان گرایى و وجدان‏ستیزى

 

ثبات شخصیت

به گفته ونتیز و آلپورت، از جمله نشانگان سلامت روان، ثبات شخصیت2 است و معناىآن نبود دگرگونى‏هاى هیجانى افراطى است. افراد فاقد این صفت، دمدمى‏مزاج و بسیار احساساتى هستند؛3 همان گونه که تزلزل شخصیت، آینه تمام‏نماى نابهنجارى روان وضعف توان است. یکى از ریشه‏هاى این مشکل، نبود الگوى ثابت، کامل، مطمئن و محبوب است. در چنین شرایطى، فرد هر روز از کسى الگو مى‏گیرد و پیرو الگوهاى متفاوت، دچار تزلزل شخصیت مى‏شود. آدمى به‏ویژه نوجوان و جوان، زندگى خویش را با کاوش از الگوهاى برتر مى‏آغازد. اگر آن‏ها را در آب‏هاى زلال نیابد، در منجلاب‏هاى آلوده مى‏کاود و تا رفع این نیاز، هرگز نمى‏آساید و ناخودآگاه از الگوها تأثیر مى‏پذیرد. حتى جوانان در دوره استقلال‏طلبى‏شان نیز، در واقع در مقام استقلال از خانواده و گزینش آزاد الگو هستند؛ نه اینکه کاملاً از الگوگیرى دورى گزینند. اگر در چنین دورانى، فرد در الگوگیرى دچار بحران شود، شخصیت ناپایدارى در او شکل مى‏گیرد. از همین رو، یکى از عوامل ناپایدارى شخصیت به‏ویژه در کودکى و نوجوانى، تنش‏ها و تعارض‏هاى عملى و نظرى خانوادگى است. اگر والدین داراى شخصیت و مزاج رنگارنگ و افرادى احساساتى و بى‏منطق باشند که از عوامل مختلف تأثیر مى‏پذیرند و روان باثباتى ندارند، چه بسا فرزندان نیز بدین سو گرایند؛ زیرا نخستین الگوى همانندسازى آنان والدین هستند. پیش‏گیرى از این بحران، در گرو اصلاح رفتار والدین و ارائه الگوهاى مطلوب است

اسلام، مددرسانى نیکو براى جلوگیرى از چنین بحرانى است. از یک سو همگان، از جمله والدین را به پرهیز از تشتت‏گرایى نظرى و رفتارى و پیروى از الگوهاى برتر الهى فرامى‏خواند که فراهم کننده فضاى گرم و صمیمى است و از سوى دیگر، تربیت نیکوى فرزند، بسترسازى مناسب براى این امر و قرار دادن وى در شرایط شایسته تربیت را حق فرزندان بر والدین و وظیفه آنان مى‏شمارد.4 بى‏تردید یکى از ضرورى‏ترین راه‏کارهاى تحقق تربیت، بسترسازى براى همانندسازى فرزندان با الگوهاى سالم و برتر انسانى است. پاى‏بندى به آموزه‏هاى دینى با جهت‏دهى گرایش‏ها در دوران کودکى و جوانى و عرضه الگوى کامل، مطمئن و محبوب، شخصیت پایدارى در فرد مى‏نهد و به شیوه‏هاى گوناگون راه را بر اثرپذیرى از الگوهاى سست مى‏بندد. وحدت شخصیت، بستر مناسبى براى شکوفایى فراهم مى‏آورد و آدمى را براى آشنایى با مراحل عالى‏تر هوشیارى توانا مى‏سازد

قرآن با توجه به الگوگیرى در زندگى مى‏فرماید

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً؛5 براى شما در زندگى، رسول خدا سرمشق نیکویى بود. براى آن‏ها که امید به رحمت خدا و روز قیامت دارند و خدا را زیاد یاد مى‏کنند

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ؛6 شما الگوى خوبى در ابراهیم و پیروان او دارید

قرآن پیامبر خود را به یادآورى الگوها فرامى‏خواند

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا؛7 در این کتاب، ابراهیم را یاد کن که وى بسیار راست‏گو و پیام‏آور الهى بود

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا؛8 در این کتاب، موسى را یاد کن که وى مخلص و فرستاده‏اى پیام‏آور بود

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا؛9 در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیام‏آورى راست‏کردار بود

بدین جهت، دین با ارائه الگوهاى انسانى برتر، کام تشنگان را با زمزم گواراى خویش سیراب مى‏سازد و با هدایت فرد در این مسیر، از پراکندگى شخصیت باز مى‏دارد

یکى از ویژگى‏هاى روش الگویى اسلام در رساندن بشر به ثبات شخصیت، نفى برداشت فراانسانى از الگوهاى دینى است. قرآن چنین رویکردى را مردود مى‏شمارد و بر بشرى بودن پیامبر و رفتارهاى او تأکید مى‏ورزد

قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَ لکِنَّ اللّهَ یَمُنُّ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما کانَ لَنا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطانٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُومِنُونَ؛10 پیامبران بدان‏ها مى‏گفتند ما کسى جز بشرى مانند شما نیستیم، ولى خداوند بر بندگانى که بخواهد منت مى‏نهد (و مورد لطف ویژه قرار مى‏دهد)

قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ؛11 بگو من بشرى مانند شما هستم که به من وحى مى‏شود

لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؛12 بى‏گمان رسولى از میان خودتان به سوى شما آمد

حکمت این سخن حکیمانه، توجه دادن آدمیان به انسان‏هایى است که به‏رغم بشر بودن، توان عروج یافته‏اند و توانایى‏هاى نهفته خویش را به ظهور رسانده‏اند. مطالعه زندگى چنین اسوه‏هایى به زمینیان مى‏فهماند که مقصد آسمانى براى همگان، دست‏یافتنى است

قرآن حتى براى نوجوانان نیز اسوه معرفى مى‏کند و معرفت و ایمان اسماعیل علیه‏السلام را مى‏ستاید و داستان آن را براى آدمیان نقل مى‏کند.13 در داستان طالوت و جالوت که رهبران حق و باطل بودند و حامیان حق، بسیار اندک بود، قرآن از شهامت نوجوانى به نام داوود علیه‏السلام یاد مى‏کند؛ زیرا از میان مردم برخاست و با تکیه بر قدرت ایمان با سردمدار کفر عصر مبارزه کرد

وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ؛14 داوود جالوت را بکشت و خدایش پادشاهى و فرزانگى بداد و آنچه مى‏خواست به او بیاموخت

خودشکوفایى

یکى از مؤلفه‏هاى بهداشت روانى رشد و خودشکوفایى16 است. به گفته آبراهام مزلو،این ویژگى سطح نهایى رشد روانى است و زمانى مى‏آید که تمام نیازهاى دانى و عالى برآورده شده و همه استعدادهاى شخصیتى به فعلیت رسیده باشد.17 این مؤلفه چنانجایگاهى دارد که روان‏شناسان انسان‏گرا، مانند کارل راجرز و مزلو که دو روان‏شناس امریکایى و معروف‏ترین چهره این رویکرد هستند، بهداشت روانى را به خودشکوفایى تعریف مى‏کنند و سالم‏ترین انسان را کسى مى‏دانند که به این مرحله دست یابد.18 بى‏گمان اسلام آدمى را در رسیدن به این مقصد در هر دو بعد نظرى و عملى یارى مى‏کند. در مقام نظر، خود حقیقى را به او مى‏شناساند و راه‏کارهاى شکوفایى آن را به وى مى‏نمایاند. در مقام عمل نیز او را براى نیل به مقصود دست‏گیرى مى‏کند. عمل به آموزه‏هاى فردى، آن وضعیت روانى آدمى را مستعد شکوفایى مى‏سازد. اهداف اجتماعى آن نیز که تحقق جامعه نمونه و خدامحور است، بستر اجتماعى و خانوادگى مناسبى براى رسیدن به این مقصود فراهم مى‏سازد. مؤلفه‏هاى فراوانى که در این نوشتار براى بهداشت و سلامت روان ارائه شد، به ویژه اعتماد به نفس، تقویت اراده و وجدان، مهار نفس، تقویت توان عشق‏ورزى، ارائه عشق برتر، هماهنگ‏سازى بینش، گرایش و کنش، آرامش‏بخشى به روان، هر کدام به گونه‏اى بستر خودشکوفایى را فراهم مى‏سازند. اسلام براى تحقق هر یک ساز و کارهاى ویژه‏اى ارائه مى‏دهد که پیش‏تر بیان شد. افزون بر این، اسلام با توجه به عناصر زیر نیز در پیدایش این مهم اهتمامى تام دارد

1 تقویت روحیه تعهدپذیرى آدمى و جلوگیرى از آزادى افسارگسیخته: خودشکوفایى در پرتو تعهدپذیرى دست مى‏دهد و آزادى بى‏مهار مانع اساسى در این مسیر است. تعهد، انسان‏ساز و رهایى از آن انسان‏سوز است. مسئولیت‏پذیرى خودجوش و درونى هم به عملى شدن خودشکوفایى مدد مى‏رساند و هم خود یکى از شاخصه‏هاى بهداشت روان شمرده مى‏شود. آدمى توانایى‏هاى شگفت‏آورى دارد. فعلیت یافتن آنها در گرو تعهدپذیرى است. براى مثال، نوجوان استعداد شکوفایى علمى دارد، ولى اگر رها شود غریزه‏هاى وى او را به افراط در تفریح، بازى و وقت گذرانى مى‏کشاند. قرار دادن وى در یک برنامه‏ریزى آموزشى مناسب و تقویت روحیه تعهدپذیرى در حسن اجراى برنامه، مى‏تواند توان دانش‏اندوزى و نوآورى علمى او را به ظهور رساند. اسلام نیز با قرار دادن آدمى در یک نظام فکرى و عملى، او را از یلگى رها و به خودشکوفایى، وفادار مى‏سازد. نخستین گام در این راستا، عبث‏زدایى از زندگى و نفى اندیشه مالکیت رها بر امکانات درون و برون است. قرآن، حیات را هدف‏مند و وجود را یک‏سره نعمت‏هایى مى‏شمارد که انسان در قبال آنها پاسخ‏گو است

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ؛19 آیا پنداشته‏اید که ما شما را بیهوده آفریده‏ایم و بازگشت شما به سوى ما نیست!

تلاوت نیکوى آیات آسمانى، احساس تعهد درونى را در فرد تقویت مى‏کند و به او مى‏آموزد که تنها موجودى که مؤاخذه نمى‏شود و مدیون کسى نیست خداست. آنچه او در حق بندگان مى‏کند لطف است و دیگران یک‏سره وامدار اویند. او تنها وجود کامل و مطلق است و هر کس ادعاى بى‏مسئولیتى کند، مدعى ربوبیت شده است

لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ؛20 خدا از آنچه مى‏کند بازخواست نمى‏شود، ولى آنان بازخواست خواهند شد

این صحیفه الهى همه را، اعم از امام و امت، رسول و غیر او، مسئول مى‏شمارد

فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ؛21 بى‏گمان از کسانى که پیامبران را به سوى آنها فرستادیم بازخواست مى‏کنیم و از پیامبران (نیز) سول مى‏کنیم

قرآن آدمى را یادآور تعهد خویش مى‏سازد

أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛22 آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم! که شیطان را پرستش نکنید که او براى شما دشمن آشکارى است؟

وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ؛23 و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم همین است؟

وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثِیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ؛24 او افراد زیادى از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟

آیات 60 و 61 سوره یس بر تعهد تکوینى آدمى در برابر خداوند تأکید دارد. آیه 62 نیز نقش گمراه کننده شیطان را درباره کسانى که به این تعهد توجه نکرده‏اند، آشکار مى‏سازد. امیر مؤمنان على علیه‏السلام با توجه به این حقیقت، خطاب به مردم مى‏فرماید

اى بندگان خدا! از این دشمن خدا برحذر باشید، مبادا شما را به بیمارى خویش (کبر و غرور) مبتلا سازد و با نداى خود شما را به حرکت درآورد

آن امام همام، براى مسئولیت‏پذیرى و ایجاد تعهد در افراد، نوعى هماهنگى میان عالم تشریع و تکوین ایجاد کرده است و با اشاره به تعهد تکوینى، مسئولیت ما را در مقابله با شیطان و کنترل نفس اماره برجسته ساخته است

آموزه‏هایى چون نماز، ادعیه و تلاوت قرآن، هر یک به گونه‏اى، تعهد آدمى را به وى یادآور مى‏شوند. براى مثال، توجه مناسب در نماز، بذر تعهد آغازین مؤمن را در دل وى شکوفا مى‏سازد. نمازگزار بارها یادآور نعمت‏هاى الهى مى‏شود (الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ) و بر تعهد خویش و لزوم پاسخ‏گویى در محضر ربوبى پاى مى‏فشرد (مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ). او چنان سراپا به برترین بهره‏ورى از نعمت‏هاى الهى براى کمال خویش و تقرب نفس ناسوتى به عرش لاهوتى مصمم است که از سر خضوع از پروردگارش براى رسیدن به این مقصود یارى مى‏جوید: (إِیّاکَ نَسْتَعِینُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ). آن گاه ذهن و ضمیر خود را از سوءفهم در مقصدشناسى باز مى‏دارد: (صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالِّینَ)

2 ضعف دل‏بستگى‏هاى مادى: دنیاگرایى و توجه افراطى به امور مادى، آدمى را از توجه به بُعد غیر هوشیار نفس دور مى‏سازد و همین امر، سبب نقص در شکوفایى و عملى نشدن بهداشت روانى در او مى‏گردد. افزون بر آنکه اگر انسان تمام نیروى خود به پاى غریزه‏هاى حیوانى قربانى کرد، زمان و توان براى خودشکوفایى وى باقى نمى‏ماند. دین براى رفع این مانع، گام‏هاى بلندى پیش مى‏نهد و ساز و کار کارسازى دارد

3 ایجاد انگیزه قوى: خودشکوفایى و فعلیت‏بخشى به توانایى‏هاى وجودى، نیرویى مى‏طلبد که سبب حرکت آدمى به سوى مقصد شود. چه پرشمارند آنان که از نبوغ ذاتى برخوردارند و براى رشد علمى توانایى دارند، ولى صد افسوس که آن را به کار نگرفته‏اند و چه بسا مسیر علم را برنگزیده‏اند؛ زیرا فاقد انگیزه کافى بوده‏اند. خودشکوفایى در دیگر جنبه‏ها نیز اگر با نیروى حرکت‏بخش کافى همراه نباشد، ممکن است به فعلیت نرسد. دین، توان تولید قدرتى پرتوان دارد. محبت الهى نیروى محرکه نیرومندى است که مى‏تواند مولد نیروى لازم براى خودشکوفایى باشد. اگر عشق الهى در فرد شکفته شود، توانایى‏هاى وجودى او آشکار مى‏شود؛ زیرا بخشى از توانایى‏هاى آدمى تنها در سایه عشق آزاد مى‏شود. براى مثال، دختر جوانى که صبح به سختى از خواب برمى‏خیزد، پس از اینکه صاحب فرزند شد، در دل شب با کوچک‏ترین صداى نوزاد از جا برمى‏خیزد و به او شیر مى‏دهد یا غذا تهیه مى‏کند و او را سیر مى‏سازد. پسر جوان بى‏حالى که همیشه منتظر مى‏ماند تا همه چیز براى او آماده شود، پس از تشکیل زندگى و فرزنددار شدن، با نیروى زیادى مى‏کوشد تا امکانات لازم را براى خانواده‏اش فراهم سازد. از این رو، عشق قواى خفته را بیدار و نیروهاى بسته و مهار شده را در آدمى رها مى‏سازد

بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

چه بسا شاعران و فیلسوفان و هنرمندانى که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند

4 جهت‏دهى به انگیزه‏ها: دین با ارائه عشق و زیبایى‏هاى برتر، نیاز نفس به زیبایى‏طلبى را که یکى از مؤلفه‏هاى خودشکوفایى است به زیبایى برآورده مى‏سازد. مؤمن عارف، خدا را زیباترین مى‏یابد و اطاعت مى‏کند28 و چون صفات نیکو زیبنده‏اند، خود را بدان‏ها مى‏آراید. او زیبایى نیک‏منشى، اخلاق کریمانه و بزرگوارانه و زشتى خصلت‏هاى ناروا را درک مى‏کند.29 انسان مسلمان زیبایى شکر و حمد خدا و توجه به نعمت‏هاى الهى و زیبایى برجستگان این وادى را مى‏ستاید. او زیبایى پیوند قلبى با خدا و پیوند آن با زیباسازى زندگى فردى، خانوادگى و اجتماعى را مى‏یابد. فرد مسلمان با رجوع به تاریخ اسلام نمونه‏هاى بارز ایثار، جوان‏مردى، آزادمنشى، بلندطبعى، بى‏علاقگى به دنیا، گزینش راه خدا در دوراهى‏هاى سخت، خدمت به مردم، تحمل سختى‏ها در راه خدا و اخلاص در عبادت را در ائمه علیهم‏السلام و پارسایان زیبا مى‏بیند و مقابل این خصلت‏ها را زشت مى‏شمارد. اسلام زیبایى‏هاى ملکوتى، معنوى و اخلاقى را بالاترین نوع زیبایى‏ها مى‏شمارد و فرد را به این سمت مى‏کشاند و این امر به سلامت روان و خودشکوفایى او کمک مى‏کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسى و نقد رویکرد فروید به دین در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسى و نقد رویکرد فروید به دین در pdf دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسى و نقد رویکرد فروید به دین در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسى و نقد رویکرد فروید به دین در pdf

چکیده  
مقدمه  
فروید و روان‌شناسى دین  
خدا در اندیشه فروید  
پدرکشى سرنوشت‌ساز  
خاستگاه‌هاى سنت‌هاى دینى  
دین در ردیف اعمال روانْ رنجورانه  
آینده مخاطره‌آمیز دین  
ریشه مردانه دین در دیدگاه فروید  
خلاصه تحلیل فروید از دین  
نقش عقده ادیپ  
حمله به دین  
بررسى و نقد اجمالى دیدگاه فروید  
مادى‌انگارى هستى  
بى‌اعتقادى به خدا  
نگاه جبرى به انسان  
آدمى در چنبره غریزه جنسى  
ارائه اصول اثبات‌ناپذیر در زندگى انسان  
ولف و فروید  
توهمِ مخاطره‌آمیز بودن آینده دینى  
جاى‌گزین‌ناپذیرى دین  
فهرست منابع  
پى‌نوشت‌ها  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسى و نقد رویکرد فروید به دین در pdf

الف) فارسى

1 قرآن کریم

2 تفسیر المیزان

3 مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52

4 ویتل جونز، ترجمه هاشم رضى، فروید و اصول روان‌کاوى، تهران، انتشارات کاوه، 1339

ب) لاتین

1 David M.Wulff (1997), Psychology of Religion: classic and Contemporary; 2nded, New york:John&Sons, Inc

2. Chopra,Deepak(2000), How To Know God: The Souls Journey into The Mystery ofmysteries,New York: Harmon Books

3. Newberg, Anderw Eugence, AQuili and Vince Rause (2001), why God Wont GoAway: Brain Science And The Biology Of Belief, New York: Ballantine Books

4. Michael A – Jenike, MD, Lee Baer Ph.D William E.Minichiello, Ed.(1998)’ obssessive – compulsive disorders; st. louis: Mosby

5. Eliade, Mircea, (1993). the Encyclopedia of Religion , New York, Macmillan pub, comp

6. Chopra, deepak (2000) , How to Know God, New York: harmony books

7. Richard C Bush & Kenneth Dollarhide, the Religious worid: comnunities offaith:macmillan pub. co

8. john hick (1989) An interpertation of Religion, human Responses to the transcendent

چکیده

فروید، باور به خدا را به عنوان پایه بیشتر ادیان، امرى توهّمى مى‌داند و معتقد است خدا، همان مفهوم پدر است که در ذهن آدمى تعالى یافته و بر اثر یادآورى ناتوانى دوران کودکى و توجه به نیازهاى همیشگى خود، بدان روى آورده است. او دین و دین‌دارى را در ردیف رفتارهاى روان رنجورانه، همچون وسواس به شمار مى‌آورد و بر آن است که با افزایش افق‌هاى علمى در زندگى انسان، سرانجام دین از صحنه حیات آدمى زدوده خواهد شد

در نقد نگاه فروید به دین، باید گفت

الف) فروید، بى‌دینى تمام‌عیار و بلکه ضد دین بود. بنابراین، نمى‌توان گفت که او توانسته است بدون سوگیرى درباره دین اظهار نظر کند

ب) جهان‌بینى فروید درباره جهان هستى، مادى‌گرایى صرف است. این جهان‌بینى، با نظر اکثریت مردم و دانشمندان که در وراى ماده، به هستى برترى معتقدند، در تعارض است

ج) برداشت فروید از «خود» و نیز رویکرد او به دین و دین‌دارى، غیر از برداشت‌هاى خود فروید که برپایه داستان‌پردازى‌هاى غیرعلمى است، هیچ سند قابل اعتمادى ندارد

د) از زمان نظریه‌پردازى فروید درباره ماهیت دین و دین‌دارى در میان مردم، بیش از صد سال مى‌گذرد. در این مدت، بى‌گمان شناخت آدمى درباره قواعد حاکم بر جهان فزونى یافته است و به باور برخى اندیشمندان، دست‌کم فن‌آورى گام‌هاى نهایى خود را برمى‌دارد، ولى برخلاف تصور فروید، از جریان‌ها و نهضت‌هاى دینى کاسته نشده است

کلید واژه‌ها: خدا، دین، فروید، انسان، روان‌شناسی

مقدمه

زیگموند فروید، در ششم ماه مى سال 1856م. در فرایبورگ در موراویا زاده شد. پدرش، یعقوب فروید تاجر پشم و شخصى یهودى بود که البته به آموزه‌هاى دین یهود، التزام چندانى نداشت. مادرش نیز فردى مذهبى نبود. در این فضا، فروید به طور رسمى به بى‌دینى و الحاد روى آورد

فروید در زندگى علمى و شغلى‌اش، فراز و نشیب‌هاى زیادى را پشت سر گذاشت. او بسیار علاقه داشت که راز معماهاى جهان را بگشاید. در بسیارى از دانش‌هاى مربوط به انسان؛ مانند پزشکى، عصب‌شناسى، دین‌شناسى و روان‌شناسى گام نهاد و حتى در بسیارى از این حوزه‌ها، براى خود نام و نشانى دست و پا کرد. دین و دین‌دارى، یکى از حوزه‌هاى کارى فروید بود. او درباره بسیارى از زمینه‌ها و مفاهیم دینى، همچون پیدایش دین در زندگى آدمیان، مفهوم خدا، داستان‌هاى دینى مانند داستان خلقت و هبوط آدم و حوا به تفصیل سخن گفت. او دین را در زندگى آدمیان، امرى زائد و برخاسته از ذهن کودکانه بشر مى‌دانست و مى‌گفت: سرانجام با رشد علمى انسان، بندهاى توهم از پایش باز مى‌شود و خورشید علم همچون فروریزى هیئت بطلمیوس، لایه‌هاى تار دین را از اندرون روان آدمى برون خواهد راند

فروید با همین نوع رویکرد به تجزیه و تحلیل روان‌شناختى دین پرداخت. روش پژوهشى او، روانْ تحلیل‌گرى، یعنى کاوش در لایه‌هاى پنهان روان یا ناخودآگاه بود. فروید براى بررسى ریشه‌هاى دین در زندگى انسان، فرضیه‌هایى را مطرح کرد و سال‌ها در تبیین فرضیه‌هاى خود کوشید. نتیجه تلاش‌هاى وى در این زمینه، همان چیزى است که امروزه در کتاب‌ها، به نام روان‌شناسى دین از نگاه فروید شهرت دارد. در هر صورت، مى‌توان گفت فروید رویکرد روان‌شناسى را به دین گشود و از همین رو، به تدریج دین با نگاه روان‌شناختى بررسى شد. امروزه، نگاه روان‌شناختى فروید به دین، در کنار دیگر دیدگاه‌ها، مطرح است. در این مقاله، به اختصار دیدگاه فروید را از فصل هفتم کتاب دیوید ام ولف2 آورده‌ایم و سپس با توجه به آموزه‌هاى اسلامى به نقد آن پرداخته‌ایم

فروید و روان‌شناسى دین

فروید، خود را یهودى رها شده، شکاک و کاملاً بى‌دین مى‌دانست. او بى‌دینى معمولى نبود، بلکه از دین یا دست‌کم از باورهاى کاتولیک‌ها در فرایبرگ و وین تنفر داشت. او در پاسخ نامه رنه لافورگ که از او خواسته بود به دلیل هجوم نازى‌ها فرار کند، نوشت: «دشمن واقعى، نازى‌ها نیستند، بلکه دشمن واقعى دین و کلیساى کاتولیک است»

مى‌توان گفت فروید نه‌تنها از سنت کاتولیک نفرت داشت، بلکه از اعمال دینى یهود نیز متنفّر بود. فروید با بى‌رغبتى، دعاهاى عبرى مراسم ازدواجش را فرا گرفت و پس از ازدواج نیز، با سنگدلى تمام، همسرش را از آموزه‌هاى یهودى باز داشت. فرزندانش نیز مجبور بودند به دور از هر گونه آموزش‌هاى تکالیف دین یهود، پرورش یابند؛ زیرا او تمامى شعائر دینى را از خانواده‌اش دور مى‌داشت

وى دین را امورى روانى مى‌دانست که به خارج فرافکنى مى‌شود و حتى اسطوره‌هاى بهشت و هبوط انسان، خدا، خیر و شر و جاودانگى و غیره را به همین صورت تبیین مى‌کرد

خدا در اندیشه فروید

لئوناردو داوینچى، پیش‌فرض اصلى فروید درباره روان‌شناسى دین است. داوینچى، خارج از یک ازدواج رسمى زاده شد و در چند سال اول زندگى‌اش پدر نداشت. به باور فروید، همین امر سبب شد که او از دین روى‌گردان شود و چون از تهدید حضور پدر در اوائل کودکى به دور بود، خود را از قید و بندهاى دین رها یابد

پیش‌فرض فروید آن است که عمیق‌ترین ریشه‌هاى دین‌دارى، در عقده اُدیپ قرار دارد. خداى شخصى از نظر روان‌شناختى، چیزى نیست، جز همان مفهوم پدر که تعالى رتبه یافته است. از نگاه زیستى نیز، فرزند انسان بسیار ناتوان است و در نتیجه، به دیگران نیاز دارد. از این رو، وقتى در آینده درماندگى و ضعف خود را در مقابل عوامل قدرتمند زندگى درمى‌یابد، با واپس روى و احیاى دوباره نیروهایى که او را در کودکى حفظ مى‌کردند، مى‌کوشد تا شاید نومیدى خود را انکار کند. حسرت از پدر که همواره ریشه هر شکلى از دین را رقم مى‌زند، گرفتارى‌هاى ناشى از عقده ادیپ، از جمله احساس گناه و ترس را به صحنه مى‌آورد. تسلیم‌پذیرى ناشى از فرمان‌بردارى از قدرت مطلقِ پدر در دوران کودکى که به صورت «منِ آرمانی» درون‌فکنى مى‌شود، به صورت خدا فرافکنى مى‌گردد

پدرکشى سرنوشت‌ساز

فروید، توتم‌گرایى را ریشه خداگرایى در میان انسان‌ها مى‌داند. او براى توجیه توتم‌گرایى، سناریوى زیر را امرى مسلم پنداشته است

عشیره‌اى کوچک تحت سیطره مردى قدرتمند و بسیار حسود زندگى مى‌کردند. مرد قدرتمند، تمام زنان آنان را در اختیار گرفته بود و تمام رقیبان، از جمله پسران خود را از صحنه بیرون رانده یا کشته بود. یک روز برادران رانده شده با تبانى یکدیگر، پدر را کشتند و او را با حرص و ولع خوردند. آنها با نابودى او، همانندسازى با او را در پیش گرفتند و هر کدام بخشى از قدرت او را به دست آوردند. آنان پس از مرگ پدر، براى تملک زنان به رقیبان همدیگر تبدیل شدند. از سوى دیگر، به دلیل عمل هولناک خود و سوختن در آتش ندامت، حیوانى را، چونان توتم، جانشین پدر قرار دادند و خوردن گوشت آن را تحریم کردند. آنان با تحریم کشتن توتم، عمل گذشته خود را فسخ کردند و با چشم‌پوشى از ادعاى خود درباره زنان که اکنون آزاد شده بودند، از پى‌آمدهاى کردار خود اظهار انزجار کردند

این رویداد وحشتناک، در خاطره پسران باقى ماند و به سرعت یاد و خاطره آن گرامى داشته شد. فروید، همانند روبرتسن اسمیت، همین امور را آغاز سنت‌هاى دینى مى‌داند

به باور فروید، تأثیر عقده ادیپ بر تمامى صورت‌هاى اعمال دینى از جمله در دوران ما باقى مى‌ماند. به باور او، هر کدم از نسل‌هاى بعدى تا زمان ما، احساس گناه را از کشتن و خوردن پدر به ارث برده‌اند و یا با فرض قدرت مطلق، پندار این اعمال را تنها در خیال خود پرورانده‌اند. فروید فرض مى‌کند توتم‌گرایى که نخستین گام در پیدایش سنت‌هاى دینى به شمار مى‌آید، شروع بازگشت امور سرکوب شده را به تدریج به ذهن بشر آورده است. این بازگشت، فرایندى تحولى و تدریجى بوده است که در آن، جاى حیوان توتمى را یک خداى انسان انگاره واحد پر کرد

خاستگاه‌هاى سنت‌هاى دینى

دین در ردیف اعمال روانْ رنجورانه

براى فروید این پرسش مطرح بود که خاستگاه دین در میان افراد با این گستردگى چیست؟ فروید در نخستین مقاله خود در این زمینه، به شباهت‌هاى ویژه‌اى میان آیین‌هاى نِوْروزى و مراسم دینى اشاره مى‌کند. او مى‌گوید هر دو دسته این اعمال، با دقت موشکافانه در امور جزئى انجام مى‌پذیرند؛ تحمل هیچ وقفه‌اى را ندارند و بى‌توجهى به آنها به نگرانى و احساس گناه مى‌انجامد. البته مناسک دینى بر خلاف مراسم نوروزى، هماهنگ با دیگر افراد جامعه انجام مى‌شوند. همچنین مراسم دینى در تمام جزئیات پرمعنا و هدف‌مند هستند؛ در حالى‌که اعمال نوروزى کاملاً غیر منطقى و بى‌معنا به نظر مى‌رسند. البته به نظر فروید، نوع عبادت‌کنندگان به اهمیت اعمال خود بسیار کم‌توجه‌اند و چه بسا این افراد نیز از انگیزه‌هاى رفتارهاى آیینى‌شان بى‌خبر باشند

فروید از فعالیت‌هاى بالینى خود به این نتیجه رسید که آیین‌هاى نوروزى اجبارى، بر اثر فشار برخى تکانه‌هاى جنسى پدید مى‌آیند. رفتارهاى آیینى، تا حدودى در دفاع از وسوسه‌هایى پدید مى‌آیند که افراد را به ارتکاب رفتارهاى ممنوع وامى‌دارند. افزون بر این، این اعمال به منزله حفاظى در مقابل بدشانسى احتمالى هستند که روانْ رنجور، با ترس انتظار آن را مى‌کشد. اعمال وسواسى نیز، گونه‌اى مصالحه هستند. در نتیجه، این اعمال تا اندازه‌اى لذتى را که براى جلوگیرى از آن طراحى شده‌اند، فراهم مى‌آورند. به باور فروید، شکل‌گیرى دین نیز به ظاهر بر پایه سرکوب و بیزارى جستن از برخى تکانه‌ها تحقق مى‌یابد، ولى در اینجا تکانه‌هاى کنار گذاشته شده، تنها تکانه‌هاى جنسى نیستند، بلکه افزون بر آنها، مجموعه‌اى از تکانه‌هاى خودخواهانه را دربرمى‌گیرند که از نظر اجتماعى براى فرد زیان‌آورند

آینده مخاطره‌آمیز دین

فروید، در کتاب آینده یک پندار مى‌پرسد آیا ممکن است روزى آدمى بدون مراجعه به «پندارهای» باور دینى، رفتار کند؟ البته فروید نمى‌خواهد افراد دین‌دار را به ضرورت، فریب خورده یا گمراه بخواند، بلکه بدین وسیله بر نقش برجسته آرزوهاى انسان در میان انگیزه‌هاى پدیدآورنده باورها و اعمال تأکید مى‌کند. به باور فروید، ماهیت قدرتمند، پایا و جزمى دین را، مشاهده و دلیل تأیید نمى‌کند، بلکه در واقع براى کودک، کشف سه امر، آرزوى دست‌یابى دوباره به پدر قدرت‌مند را زنده مى‌کند

1 توجه به پایان نیافتن ناتوانى‌ها، پس از سپرى شدن دوران کودکی؛

2 کشف اینکه افراد در تمام دوران زندگى‌شان، از سوى انسان‌هاى دیگر و حتى نیروهاى درونى در معرض خطر قرار دارند؛

3 درک اینکه سرانجام مرگ تعادل نامطمئن زندگى را بر هم خواهد زد

از این رو، اندیشه خداى مهربان، عالم و قادر مطلق زاده مى‌شود؛ موجودى که انسان را از نیروهاى هراس‌انگیز طبیعت پاس مى‌دارد، پاداش مى‌دهد و رفتار ناشایست را مجازات مى‌کند و کمال زندگى را از پى مرگ وعده مى‌دهد

به گمان فروید، این خاستگاه غیر عقلانى، اندیشه‌هاى دینى را از ویژگى تقدس و نقض‌ناپذیرى برخوردار مى‌کند. هیچ کدام از درخواست‌هاى زهدگرایانه و دلدارى‌هاى موعود دین، براى بازداشتن بیشتر افرادى که ممنوعیت فرهنگ را درون‌سازى نکرده‌اند، کافى نبوده است. حتى روشن نیست در دورانى که آموزه‌هاى دینى بیش از امروز تأثیرگذار بوده‌اند، آیا مردم از تمدن دینى حاکم بیشتر رضایت خاطر داشته‌اند و یا تنها کمتر با آن مخالفت مى‌کرده‌اند. فروید مى‌گوید اگر دست‌آوردهاى دین درباره سعادت انسان، آسیب‌پذیرى او در قبال مراقبت‌هاى فرهنگى، و نیز اخلاق به میزانى باشد که گفته شد، این پرسش مطرح مى‌شود که آیا ما در ضرورت دین براى زندگى آدمى مبالغه نکرده‌ایم؟ و آیا در بناى نیازهاى فرهنگى بر آن، عاقلانه عمل کرده‌ایم؟

به گفته فروید پاس‌داشت مقررات یک فرهنگ با مجازات‌ها و پاداش‌هاى دینى، لوازم متعدد و مهمى را در پى دارد. مهار تکانه‌ها به صورت آرمانى، به کمک عقل، عملى مى‌شود، ولى دین، این عمل را به کمک عواطف انجام مى‌دهد. در چنین روندى، آحاد مردم از ابراز تکانه‌هاى خود به روش عقلانى دست بر نمى‌دارند، بلکه به دلیل ترس این گونه عمل مى‌کنند. افزون بر این، هاله تقدسى که نهادهاى جامعه را دربرگرفته است، انعطاف‌ناپذیرى را در آنها پدید مى‌آورد که این امر از تجدید نظر و تفسیر دوباره جلوگیرى مى‌کند. نگران‌کننده‌ترین موضوع در این نهادها آن است که فرمان‌بردارى به پذیرش اصول جزمى بستگى دارد که براى توجیه ممنوعیت‌هاى فرهنگى به کار مى‌روند. بنابراین، افت اعتقاد دینى مى‌تواند به معناى هرج و مرج باشد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   76   77   78   79   80   >>   >