سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی مقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ای

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران در pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران در pdf :

جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران

چکیده
در اغلب کشورها ، استانداردهای حسابداری ، عرف و نوشتارهای مربوط ، لزوم ارائه صورتهای مالی تلفیقی و مجزا را مورد تأکید قرار داده اند . برای مثال ، هیات بورس و اوراق بهادار در کشور آمریکا در مقررات خود صورتهای مالی تلفیقی را با معنی تر،از صورتهای مالی جداگانه دانسته است . قانون کمپانیها در انگلستان نیز ارائه صورتهای مالی تلفیقی را لازم دانسته است . علاوه بر این در استانداردهای بین المللی حسابداری نیز تهیه صورتهای مالی تلفیقی ضروری شناخته شده است .
در هر حال ، در مواردی که صورتهای مالی تلفیقی توسط شرکت اصلی تهیه می شود، ارائه صورتهای مالی مجزا نیز به عنوان صورتهای مالی مکمل ضرورت دارد .

صورتهای مالی در معنای عام و صورتهای مالی تلفیقی در معنای خاص، مهمترین خروجی ، ستانده یا محصول بخش برون سازمانی حسابداری و گزارشگری مالی به عنوان سیستم اطلاعاتی است . اطلاعات منعکس در صورتهای مالی تلفیقی ، همانند اطلاعات منعکس در صورتهای مالی معمولی باید از کیفیات و ویژگیهای مربوط بودن و قابلیت اعتماد و اتکا به شکلی متوازن برخوردار باشند . یکی

از کیفیات فرعی مربوط بودن ، بموقع بودن است. اطلاعات در معنای عام و اطلاعات حسابداری در معنای خاص نسبت به گذشت زمان فوق العاده حساسند و بسرعت ارزش خود را از دست می دهند، در حسابداری و گزارشگری مالی تأکید بر این است که اطلاعات مالی چنانچه بموقع ارائه شود هر چند مملو از برآورد، تخمین ، قضاوت و تقریب باشد، به مراتب بهتر از این است که دقیق اما دیر ارائه شود.

تهیه صورت های مالی تلفیقی چندی است که به موجب استانداردهای حسابداری الزامی گردیده است . تا کنون مقالاتی در زمینه ی صورت های مالی تلفیقی منتشر شده است که صرفاً شامل مباحث نظری است و به چالش های عملی موجود در تهیه ی صورت های مالی تلفیقی نمی

پردازند. در این نوشتار ریشه ی دشواری ها و چالش های مرتبط با تهیه ی صورت های مالی تلفیقی در کشور که احتمالاً مانع ایفای نقش آن در بهبود محتوای اطلاعات حسابداری می شود، شناسایی و بررسی می شود. آنچه در ادامه خواهد آمد ، در حقیقت بیانگر تفاوت فاصله ی تاریخی و ژرفای عقب ماندگی ما در زمینه ی گزارشگری مالی تلفیقی است .

کلید واژه ها: صورتهای مالی تلفیقی- تئوری های تلفیق- بررسی تطبیقی استانداردها –مشکلات و چالشها
مقدمه :
حسابداری، دانشی توصیفی ، تحلیلی است ، یعنی معاملات ، عملیات ، فعالیتها و سایر رویدادهای دارای اثر مالی بر واحدهای اقتصادی را توصیف و تحلیل می کند. به کارگیری این دانش در عمل ، سیستم حسابداری واحدهای اقتصادی مختلف را پدید می آورد . هر سیستم حسابداری دارای سه عملکرد خدماتی ، کنترلی و اطلاعاتی است مهمترین عملکرد سیستم حسابداری و شاید عملکرد غالب آن ، عملکرد اطلاعاتی است . به همین دلیل، حسابداری را یک سیستم اطلاعاتی می دانند .
هر سیستم اطلاعاتی با این عوامل سر و کار دارد: ورودیها ، پردازش ورودیها ، خروجیها و فیدبک . خروجیهای سیستم اطلاعات حسابداری ، انواع و اقسام گزارشهایی است که توسط این سیستم عرضه می شود حسابداری بر حسب ماهیت و نوع خروجیهایی که فراهم می کند، دارای دو زمینه کاملاً متمایز است: یکی حسابداری و گزارشگری مالی درون سازمانی که مقصد آن تأمین نیازهای

اطلاعاتی مدیران سطوح مختلف واحد اقتصادی است و آنرا اصطلاحاً حسابداری مدیریت می نامند ، و دیگری حسابداری و گزارشگری مالی برون سازمانی که هدف آن فراهم کردن اطلاعات مالی مورد نیاز اشخاص و گروههایی است که بیرون از واحد اقتصادی قرار دارند، اما به نوعی در واحد اقتصادی ، حق نفع و علاقه دارند، عموماً قدرت دستیابی به اطلاعات را ندارند و انتظار می رودبر مبنای اطلاعاتی که از طریق گزارشهای مالی فراهم می شود درباره واحد اقتصادی تصمیم گیری یا راجع به آن قضاوت کنند .

امروزه محیط تجاری اغلب کشور های جهان در ابعاد بسیار وسیع گسترش و توسعه پیدا کرده است و هر روز شاهد هستیم که شرکتهای نوپا و جدیدالتاسیس با محصولات جدیدی وارد بازار جهانی می شوند و سایر شرکتها در مقابل این تغییرات موجود همواره با این مشکل مواجه هستند که برای بقا و دوام خود یا باید بازار را ترک کنند و یا اینکه قادر باشند در خطوط تولیدی موجود

تغییراتی به وجود آورند. در این راستا غالب شرکتها راه دیگری را برگزیده اند و آن هم ترکیب با سایر شرکتها است تا از این راه بتوانند مجموعه عملیاتی جدید را در سطح گسترده تر ایجاد نمایند. لذا ترکیب به این مفهوم زمانی رخ می دهد که دو یا چند شرکت در شرایط عادی برای کنترل به هم ملحق شوند.

صورتهای مالی واحد تجاری اصلی به تنهایی تصویر کامل فعالیت های اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمی دهد. استفاده کنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی برای تصمیم گیری های اقتصادی،اطلاعاتی در باره وضعیت مالی،نتایج عملیات وجریانات نقدی گروه نیاز دارنداین نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی یگانه و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیت های حقوقی جداگانه ارائه می کند بر آورده می سازد.
صورت های مالی تلفیقی چیست ؟
صورتهای مالی تلفیقی عبارت است از صورتهای مالی گروه ( واحد تجاری اصلی و کلیه واحد های تجاری فرعی آن ) که با استفاده از ضوابط تلفیق تهیه می شود منظور از تلفیق نیز فرایند تعدیل و ترکیب اطلاعات صورتهای مالی جداگانه یک واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن به منظور تهیه صورتهای مالی تلفیقی است .
هدف از تهیه صورتهای مالی تلفیقی فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت مالی و عملکرد مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن برای استفاده کنندگان است زیرا در مواردی که واحدهای تجاری فرعی تحت کنترل واحد تجاری اصلی قرار می گیرند صورتهای مالی واحد تجاری اصلی به تنهایی تصویر کامل فعالیتهای اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمی دهد .
استفاده کنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی ، برای تصمیم گیریهای اقتصادی، به اطلاعاتی درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی گروه نیاز دارند. این نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی برآورده می شود که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی

منفرد و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیتهای حقوقی جداگانه ارائه می کند معمولاً استفاده کنندگان اصلی صورتهای مالی تلفیقی سرمایه گذاران واحد تجاری اصلی هستند زیرا آنان از طریق علایق خود در واحد تجاری اصلی در گروه نیز منافعی دارند. اما، گذشته از سرمایه گذاران، صورتهای مالی تلفیقی اطلاعات مفیدی را برای سایر استفاده کنندگان نیز فراهم می کند .

 

صورتهای مالی تلفیقی و محتوای اطلاعات حسابداری
صورت های مالی تلفیقی و محتوای اطلاعات حسابداری طبق استاندارد حسابداری شماره 18 ایران هر گاه یک واحد تجاری بر عملیات واحد تجاری دیگری کنترل داشته باشد آن دو واحد به رغم شخصیت های قانونی جداگانه به عنوان یک شخصیت حسابداری تلقی می شوند و صورت های مالی شان با هم تلفیق می شود . از این رو شرط اصلی تهیه ی صورت های مالی تلفیقی در ایران وجود کنترل در روابط میان شرکت اصلی و شرکت فرعی است . در استاندارد مزبور کنترل نیز به صورت زیر تعریف می شود :

کنترل عبارت است از توانایی هدایت سیاست های مالی و عملیاتی یک واحد تجاری به منظور کسب منافع اقتصادی از فعالیت های آن از طرفی معاملات انجام شده میان واحد تجاری اصلی و فرعی از جمله معاملات با اشخاص وابسته محسوب می شوند تا آنجا که استاندارد حسابداری شماره 12 ایران تأکید دارد که : روابط اشخاص وابسته می تواند بر وضعیت مالی عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری اصلی و فرعی اثر گذار باشد ، ممکن است اشخاص وابسته ( نظیر شرکت های اصلی و فرعی ) مبادرت به انجام معاملاتی کنند که بین اشخاص غیر وابسته معمول نباشد همچنین ممکن است شرایط و مبالغ معاملات بین اشخاص وابسته باشرایط و مبالغ مشابه بین اشخاص غیر وابسته یکسان نباشد .
خلاصه آن که کنترل شرکت اصلی بر شرکت فرعی ممکن است منجر به معاملاتی بین آنها شود که آن معاملات احتمالاً کیفیت اطلاعات صورت های مالی جداگانه ی شرکت اصلی و شرکت فرعی را تحت تأثیر قرار می دهد . برای رفع این مشکل و به عبارتی بهبود کیفیت اطلاعات صورت های مالی ، تهیه ی صورت های مالی تلفیقی توسط شرکت اصلی بر اساس استانداردهای حسابداری الزامی است . صورت های مالی تلفیقی اطلاعات صورت های مالی جداگانه ی شرکت اصلی و شرکت های فرعی آن را بعد از انجام تعدیلات لازم به صورت یک شخصیت اقتصادی واحد نشان می دهد . صورت های مالی تلفیقی اثرات معاملات اشخاص وابسته بر کیفیت اطلاعات صورت های مالی را خنثی و تعدیل می نماید . مثلاً سود معاملات فی ما بین اشخاص وابسته ( شرکت های گروه ) را حذف می نماید یا اثرات معاملات ثبت نشده و به تأخیر افتاده در دفاتر هر یک از شرکت های گروه را جرح و تعدیل می نماید . در واقع ، به این ترتیب صورت های مالی تلفیقی باعث بهبود کیفیت اطلاعات گزارشگری مالی می شود .

مبانی تئوریک تهیه صورتهای تلفیقی
در تهیه و ارائه صورتهای مالی تلفیقی 2 تئوری حسابداری دارای جایگاه ویژه ای هستند .
1-تئوری مالکیت I’arent company theory ): در تئوری مالکیت تأکید بر مالکیت صاحبان بر واحد اقتصادی است ، صاحبان به گروهی اطلاق می شود که دارای اکثریت سهام دارای حق رأی باشند و امکان اعمال کنترل و نفوذ برای آنها بصورت قانونی بر گروه میسر باشد .

آنچه در این تئوری حائز اهمیت است مالکان هستند لذا می بایست دیدگاههای آنان در فرآیند گزارشگری مالی مد نظر قرار گیرد . در این تئوری حقوق سهامداران اقلیت بر اساس خالص ارزش دفتری دارائیهای شرکت فرعی محاسبه می شود و سهم سهامداران اقلیت از دارئهای شرکت فرعی ، از صورتهای مالی تلفیقی حذف و صورتهای مالی تلفیقی صرفاً برای سهامداران شرکت اصلی تهیه می گردد .

بر اساس این تئوری است که تفاوت بین مانده حساب سرمایه گذاری در سهام شرکت فرعی با مانده حساب حسابهای سرمایه (پس از اعمال تعدیلات سود و سایر حقوق قبل از سرمایه گذاری ) تحت عنوان سرقفلی که کلاً به شرکت اصلی تعلق دارد در صورتهای مالی تلفیقی منعکس می شود .

2-تئوری شخصیت (Entity theory ) : در تئوری شخصیت توجه به تفکیک شخصیت بین صاحبان اصلی و خود واحد انتفاعی است .

در این تئوری فرض بر این است که واحد شخصیت مستقلی از صاحبان دارد و وضعیت مالی و نتایج عملیات گروه صرفنظر از صاحبان اصلی آن گزارش می شود ، در نتیجه در این روش مجموعه دارائیهای شرکت اصلی و فرعی با هم تلفیق می شوند و سهم سهامداران اقلیت مستثنی نمی شود و حقوق سهامداران اقلیت در تراز نامه تلفیقی در بخش حقوقی صاحبان سهام منعکس می شود .

بر اساس استانداردهای شماره 18 و19 حسابداری ایران به هر دو تئوری توجه شده است . اما به نظر می رسد تئوری غالب در این استانداردها تئوری شخصیت است .

الزام تهیه صورتهای مالی تلفیقی :
حال این پرسش مطرح می شود که چرا اساساً صورتهای مالی تلفیقی مطرح شده ومی شود ؟
حسابداری سرمایه گذاری در سهام سایر واحدهای انتفاعی نیز خود یکی از موضوعات فوق العاده بحث انگیز در حسابداری و گزارشگری مالی است به نحوی که در مقاطع مختلف در طول سالهای گذشته ، راجع به نحوه برخورد حسابداری با این گونه سرمایه گذاریها ، روشهای بسیار متنوع و گوناگونی به عنوان روش صحیح و مطلوب از طرف مراجع مختلف تدوین ضوابط ، اصول و استانداردهای حسابداری پیشنهاد و به وسیله واحدهای انتفاعی به کار گرفته شده است .
اگر چه در محیط تجاری کنونی ، دستیابی به تقریباً تمام، بخش اعظم یا حتی بخشی اندک از سهام یک واحد انتفاعی به وسیله واحد انتفاعی دیگر، امری عادی و متعارف است اما نحوه حسابداری این گونه سرمایه گذاریها ، بسته به وضعیت سرمایه گذاری ، مقصود از سرمایه گذاری و مناسباتی که از این سرمایه گذاری به وجود می آید، ممکن است بسیار ساده و گاه بسیار پیچیده باشد . در مجموع ،راهکارهای گوناگون از دیدگاه استاندارهای حسابداری را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
*هنگامی که واحد سرمایه گذار بر واحد سرمایه پذیر نفوذ موثر و در خور ملاحظه ندارد و نشانه و اماره آن این است که واحد سرمایه گذار کمتر از 20 درصد سهام واحد سرمایه پذیر را در مالکیت خود دارد؛ روش حسابداری این سرمایه گذاری ، روش بهای تمام شده یا ارزش بازار یا تجدید ارزیابی خواهد بود.
*هنگامی که واحد سرمایه گذار بر سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایه پذیر نفوذ موثر و در خور ملاحظه دارد، و نشانه و اماره آن ،داشتن بیش از 20 درصد اما کمتر از 50 درصد سهام واحد سرمایه پذیر است ؛روش حسابداری این سرمایه گذاری، روش ارزش ویژه خواهد بود .
اما هنگامی که واحد سرمایه گذار بر واحد سرمایه پذیر تسلط ( کنترل ) دارد . یعنی میزان سرمایه گذاری واحد سرمایه گذار بر واحد سرمایه پذیر بیش از 50 درصد است غالباً تهیه صورتهای مالی تلفیقی ضرورت می یابد در چنین وضعیتی، بین واحد سرمایه گذار و واحد سرمایه پذیر، رابطه اصلی / فرعی ایحاد می شود . نحوه حسابداری سرمایه گذاری در حسابهای شرکت اصلی ممکن است روش بهای تمام شده ، روش ارزش ویژه یا حتی مبالغ تجدید ارزیابی نیز باشد . اما هنگامی که کنترل یا تسلط واحد سرمایه گذار (شرکت اصلی ) بر واحد سرمایه پذیر (شرکت فرعی ) موقتی باشد یا اثر بخش نباشد ، تهیه صورتهای مالی تلفیقی مصداق نخواهد داشت .

به طور کلی گسترش تجاری از درون ممکن است کند و پر خطر باشد و تجربه نشان داده است که این شکل گسترش مشکلاتی جدی در راه اعمال مدیریت کارآمد به دنبال دارد .

واحدهایی که از درون رشد می کنند بعد از مدتی دارای تنی می شوند که به هیچ عنوان با سر آنها ،یعنی مدیریت سطح بالا ، هارمونی و هماهنگی لازم را ندارد و عملاً شیرازه کار از دست مدیریت خارج می شود ، می گویند یکی از دلایل از بین رفتن دایناسورها این است که سر آنها برای تنشان فوق العاده کوچک شده بود .

تئوریهای تلفیق
استفاده از روش خرید در ترکیب شرکتها، مستلزم به کار گیری تئوریهای تلفیق است. از بین تئوریهای مطرح دو تئوری از همه رایجتر است که در تهیه صورتهای مالی تلفیقی نقش مهم دارد :
تئوری شرکت اصلی : به طور خلاصه ویژگیهای مهم این تئوری به شرح زیر است .
الف) تجدید ارزیابی داراییها و بدهیهای شرکتهای ترکیب شونده معادل درصد مالکیت شرکت اصلی صورت می گیرد .

ب) سهم اقلیت بر اساس خالص ارزش دفتری داراییهای شرکت فرعی محاسبه می شود . به عبارت دیگر تجدید ارزیابی داراییها و بدهیهای شرکت فرعی بر سهم اقلیت اثر ندارد .
ج) سهم اقلیت در ترازنامه تلفیقی، بعد از بدهیها و قبل از حقوق صاحبان سهام طبقه بندی می شود .
د) هر گونه تفاوت بین مانده حساب سرمایه گذاری با سهم شرکت اصلی از خالص ارزش روز داراییهای فرعی ، سرقفلی تلفیقی نام دارد که تماماً متعلق به شرکت اصلی است .
تئوری واحد اقتصادی : ویژگیهای مهم این تئوری به شرح زیر خلاصه می شود :
الف) تجدید ارزیابی داراییها و بدهیهای شرکت فرعی ، صرفنظر از درصد مالکیت شرکت اصلی به ماخذ صد درصد انجام می شود .
ب) سهم اقلیت بر اساس ارزش روز شرکت فرعی محاسبه می شود. ملاک محاسبه ارزش روز شرکت فرعی ، قیمت سهام آن شرکت در تاریخ تحصیل توسط شرکت اصلی است .
ج) سهم اقلیت در تراز نامه تلفیقی در بخش حقوق صاحبان سهام طبقه بندی می شود .
د) هر گونه تفاوت بین ارزش روز شرکت فرعی با خالص ارزش روز داراییهای شرکت فرعی، سرقفلی تلفیقی نام دارد .
بدین ترتیب در تئوری واحد اقتصادی ، اقلیت هم در تجدید ارزیابی دارییها و بدهیها و هم در سرقفلی تلفیق سهیم است .
از مقایسه دو تئوری مشخص می شود که در تئوری شرکت اصلی ، صورتهای مالی تلفیقی صرفاً از دیدگاه شرکت اصلی به عنوان مالک اصلی شرکت فرعی تهیه شده و بیانگر منافع اقتصادی شرکت اصلی در فرعی است .در حالی که در تئوری واحد اقتصادی، اصالت به گروه شرکت داده شده و وضعیت مالی شرکتهای گروه صرف نظر از مالکان آن افشا می شود. بنابراین اقلیت جزء سهامداران گروه به حساب می آید .

تاریخها ، دوره ها و رویه های حسابداری
صورتهای مالی تلفیقی باید با استفاده از رویه های حسابداری یکسان در مورد معاملات و سایر رویدادهای مشابهی که تحت شرایط یکسان رخ داده اند تهیه شود . چنانچه رویه های حسابداری مورد استفاده یکی از واحدهای تجاری عضو گروه با رویه به کار رفته در تهیه صورتهای مالی تلفیقی

برای معاملات و رویدادهای مشابهی که تحت شرایط یکسان رخ داده اند ، تفاوت داشته باشد ، صورتهای مالی واحد مزبور هنگام استفاده از آن برای تهیه صورتهای مالی تلفیقی به نحو مناسبی تعدیل می شود. چنانچه محاسبه این گونه تعدیلات میسر نباشد ، این واقعیت باید همراه با آن بخشی از اقلام منعکس در صورتهای مالی تلفیقی ، که در مورد آن رویه های متفاوت حسابداری به کار رفته است افشا شود. در مورد به کارگیری رویه های حسابداری یکسان ، استانداردهای حسابداری ایران ، بین المللی ، انگلستان و ایالات متحد هماهنگ اند .

صورتهای مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای فرعی آن برای هدفهای تهیه صورتهای مالی تلفیقی به طور معمول باید از نظر دوره مالی با هم یکسان باشند . سودمندی صورتهای مالی تلفیقی مربوط به دوره های زمانی یکسان ، بسیار بیشتر از صورتهای مالی تلفیقی است که دوره های زمانی آن با هم متفاوت است ، زیرا تفاوت زمانی به امکان مقایسه پذیری صورتهای مالی تلفیقی آسیب می رساند . طبق استاندارد حسابداری شماره 18 ، هنگامی که تاریخ های گزارشگری یکسان نیست واحد تجاری فرعی برای مقاصد تلفیق غالباً باید صورتهای مالی خود را به تاریخ صورتهای مالی واحد

تجاری اصلی تهیه کند . چنانچه این امر مقدور نباشد صورتهای مالی واحد تجاری فرعی برای آخرین سال مالی آن مورد استفاده قرار می گیرد مشروط بر اینکه پایان سال مالی واحد تجاری فرعی بیشتر از سه ماه قبل از پایان سال مالی واحد تجاری اصلی نباشد . در چنین مواردی ، وقوع هر گونه رویدادی در فاصله زمانی مذکور که تأثیر عمده ای بر صورتهای مالی تلفیقی داشته باشد باید از طریق اعمال تعدیلات لازم به حساب گرفته شود در این رابطه ، استانداردهای حسابداری ایران ، بین المللی ، انگلستان و ایالات متحد رویه واحدی در پیش گرفته اند .

 

مشکلات،چالشها و تضادهای مرتبط با صورتهای مالی تلفیقی در ایران:
در راه تهیه صورتهای مالی تلفیقی ، حسابرسی این گونه صورتها ، تجزیه و تحلیل آنها و در نهایت ، تصمیم گیری بر اساس نتایج حاصل از صورتهای مالی تلفیقی ،و استفاده از آن در ایران همواره موانع ، دشواریها و اختلاف دیدگاههای متعددی وجود دارد . این مسائل و مشکلات را می توان متوجه سیستم های ناکار آمد اطلاعات حسابداری،مشکلات آموزشی، عدم کارآیی قوانین،و عدم استقبال از صورتهای مالی تلفیقی طبقه بندی کرد.
1- اولین نکته این است که اساساً در جامعه ما و به ویژه در میان مدیران و کارشناسان مالی ما نیاز به تهیه چنین صورتهای مالی احساس نشده است . شاید بهتر باشد که بگوییم ، سهامداران عمده هر شرکت اصلی اساساً این نیاز را احساس نکرده اند که خواسته خود را به حسابداران منتقل کنند تا آنها ناگزیر باشند در جهت ارتقای این بخش از علم حسابداری قدم های مؤثری بردارند برای این پدیده ، دلایل متعددی را می توان برشمرد که به چند دلیل عمده آن اکتفا می کنم .
الف) شرکتهای سرمایه گذاری فاقد قوانین خاص مربوط به خود هستند و بنابراین زمینه قانونی مناسب نیز برای مشخص کردن ضوابط لازم در اداره شرکتهای اصلی و فرعی فراهم نشده است .
ب) از نظر استانداردهای حسابداری ، تا سالهای اخیر ، الزامات شدید و استانداردهای خاصی نداشته ایم که حسابداران را ناگزیر از توجه به صورتهای مالی تلفیقی سازد انتشار استاندارد صورتهای مالی تلفیقی یکی از اقدامات اولیه در جهت جلب نظر کارشناسان مالی به این امر مهم است .
ج) در قوانین مالیاتی نیز پی بردن به سود واقعی در گروه شرکتها اساساً مورد عنایت قرار نگرفته است و هر شرکت به صورت منفرد در مرکز توجه قرار داشته است .
2- دومین دشواری در تهیه صورتهای مالی تلفیقی این است که به سبب اهمیت کافی ندادن به موضوع صورتهای مالی تلفیقی ، تلاش لازم نیز برای فراهم کردن سیستم های لازم جهت تهیه اطلاعات مورد لزوم صورت نگرفته است و سیستم های اطلاعاتی لازم به صورت مناسب استقرار نیافته و مورد بهره برداری واقع نشده است .

3- سومین نکته مهم در تهیه صورتهای مالی تلفیقی ، توجه به موضوع قیمت های انتقالی است . یکی از موضوع هایی که همواره ، موجب ایجاد تنش بین مدیران شرکتهای فرعی می گردد ، تعیین قیمت فروش کالاها و خدماتی است که بین شرکتهای گروه مبادله می شود. از دیدگاه شرکت اصلی ، هدف آن است که مبادلات شرکت های فرعی ترجیحاً در درون گروه انجام پذیرد تا از انتقال

سود به خارج از گروه اجتناب شود از سوی دیگر برای شرکت اصلی بسیار مهم است که ظرفیت تولیدی شرکتهای فرعی به صورت کامل مورد بهره برداری قرار گیرد و اساساً خوشایند نیست که یک شرکت فرعی نتواند کالای خود را به شرکت فرعی دیگر بفروشد و با ظرفیت استفاده نشده روبه رو باشد . همچنین شرکت اصلی توجه دارد که در صورتی که در تمامی موارد قیمت های بازار بر مبادلات بین شرکتهای گروه حاکم گردد ،ممکن است محصولات نهایی گروه از نظر بازاریابی و در شرایط رقابتی با دشواری مواجه شود ؛ در عین حال شرکت اصلی می داند که عملکرد مدیران شرکتهای فرعی را باید بر اساس سودآوری آنها مورد ارزیابی قرار دهد .

مجموع شرایط فوق ، وضعیتی را ایجاد می کند که نیازمند دخالت آگاهانه شرکت اصلی در تعیین قیمت محصولات مورد مبادله در بین شرکتهای فرعی است . بی توجهی به مراتب فوق ، ممکن است تهیه صورتهای مالی تلفیقی را تحت الشعاع قرار دهد و مدیران شرکتهای گروه را از همکاری لازم و یا پذیرش نتایج تلفیق باز دارد .

4- چهارمین دشواری در تهیه صورتهای مالی تلفیقی ، نبود گزارشگری مالی مستمر ، در مورد شرکتهای فرعی خارج از بورس است . اهمیت این مورد شاید ایجاب کند که استانداردی خاص برقرار شود که شرکتهای فرعی خارج از بورس را به گزارشگری مستمر ملزم سازد .

از دیگر موارد این مشکلات می توان کاستی در مواردی که دربحث گذشته عنوان شد جستجوکرد که در زیر به شرح مختصر آن می پردازیم :
1)سیستم های اطلاعاتی مدیریت
سیستم های حسابداری و به طور کلی سیستم های اطلاعات مدیریت یکی از با اهمیت ترین موضوعاتی است که در تهیه ی صورت های مالی تلفیقی باید مورد توجه جدی جامعه ی مدیران و حسابداران قرار گیرد . پیچیدگی روز افزون فعالیت های تجاری، رشد سریع فناوری ، تغییرات سریع در روش انجام کارها تغییرات قوانین و مقررات و سرانجام تحولات گسترده ای که در جهان روی می دهند همه با ما هشدار می دهند که بدون داشتن سیستم های مجهز و مناسب اطلاعاتی هماهنگی با تحولات مزبور یا به بیان روشن تر توسعه و پیشرفت ممکن نیست . ما از پیشرفت هایی که در این زمینه در دنیا صورت گرفته است بسیار عقب مانده ایم و با آن فاصله زیادی داریم هنوز شرکت هایی که گل سر رسید صنعت کشور هستند از سیستم های ناکارآمد حسابداری در ایران مسائل و مشکلاتی را در تهیه ی صورت های مالی تلفیقی ایجاد می کنند از جمله آن که اکثر واحدهای تجاری اصلی و فرعی قادر به ارائه ی اطلاعات صحیح و به موقع در رابطه با معاملات فی ما بین نیستند . سیستم های اطلاعاتی واحدهای مزبور توانایی ارائه ی اطلاعات لازم در زمینه ی خرید و فروش بین شرکت های گروه را ندارند .
عدم انطباق سیستم های حسابداری شرکت های گروه یکی از دلایل تاخیر در ثبت معاملات بین شرکت های اصلی و فرعی است و این خود مغایرت هایی در حساب های آنها به وجود می آورد به طوری که در برخی موارد مغایرت های مزبور در دفاتر طرفین تا سال ها ثبت نمی شوند و بلا تکلیف باقی می مانند .
بنابراین به نظر می رسد ایجاد سیستم های جامع اطلاعات مدیریت برای ارائه ی اطلاعات به موقع و صحیح جهت تهیه صورت های مالی تلفیقی امری اجتناب ناپذیر باشند .

2- آموزش
مشکل آموزش در رشته ی حسابداری جداً از مشکلات آموزشی جامعه نیست و در واقع منبعث از آن است . اکثر قریب به اتفاق دانشجویان رشته ی حسابداری دیپلمه های غیر از رشته ریاضی هستند این در حالی است که گفته می شود در حرفه ی حسابداری کسانی موفق هستند که دارای قوه ی استدلال و ریاضی قوی باشند . منظور این نیست که حتماً در ریاضیات فوق العاده باشند بلکه ضروری است توانایی فهم و درک روابط منطقی و ریاضی را داشته باشند . صورت های

مالی تلفیقی که در سال آخر دوره ی کارشناسی تدریس می شود آخرین درس حسابداری مالی است دانشجویانی می توانند صورت های مالی تلفیقی را خوب فرا گیرند که از پایه ی نسبتاً خوبی در سایر دروس حسابداری مالی و غیر مالی برخوردار باشند . از طرفی دیگر باید به مشکلات

آموزشی ناشی از کیفیت نامناسب تدریس استاد و نه منابع بهره بخش برای تدریس توجه کرد برخی استادانی که صورت های مالی تلفیقی را در دانشگاه ها درس می دهند با مشکلات تهیه ی آن در محیط ایران آشنا نیستند حتی عده ای از تجربه ی عملی بی بهره هستند و تنها از لحاظ نظری بر موضوع تسلط دارند . در برخی از دانشکده های حسابداری مشاهده می شود که استاد کتابی را معرفی نمی نماید و فقط از روی جزوات قدیمی تدریس می کنند در دانشکده هایی ک

ه صورت های مالی تلفیقی از روی منابع خارجی یا ترجمه های فارسی آنها تدریس می گردد صرفاً تهیه صورت های مالی تلفیقی بر مبنای روش ارزش ویژه کامل که مورد نظر استانداردهای حسابداری است آموزش داده می شود در حالی که در ایران بر خلاف استانداردهای حسابداری اکثر قریب به اتفاق شرکت های سرمایه گذار نه تنها از روش ارزش ویژه کامل استفاده نمی کنند بلکه تمایلی به استفاده از روش ارزش ویژه ناقص نیز ندارند . شرکت های مزبور به دلیل مقاصد مالیاتی صرفاً روش بهای تمام شده را در نگهداری حساب سرمایه گذاری در سهام استفاده می کنند . هر چند وجوه اشتراکی میان روش ارزش ویژه و بهای تمام شده در تهیه ی صورت های مالی تلفیقی وجود دارد اما میان آنچه در دانشگاه آموزش داده می شود و آنچه در عمل وجود دارد تناقض هایی مشاهده می گردد . مشکلات آموزشی که به آن اشاره شد باعث گردیده است که کم تر حسابداری مایل به تهیه ی صورت های مالی تلفیقی با توجه به ضوابط باشد .
3- قوانین و مقررات
قوانین و مقررات در کشور ما مربوط به زمان گذشته است و در حال حاضر جوابگوی مسایل نیست دفاتر روزنامه و کل که قوانین ما هنوز استفاده از آنها را الزامی می داند مربوط به دوران گذشته ی حسابداری است و در زمان حاضر دیگر کاربردی ندارد .

قانون تجارت در حال حاضر به دلیل تغییرات گسترده در مناسبات و روابط اقتصادی و اجتماعی کارایی و اثر بخشی خود را از دست داده است در سال های اخیر روابط تجاری از وضعیت معامله ی فرد با فرد خارج شده و در قالب معاملات بین سازمان های تجاری و شرکت های بزرگ تغییر یافته است و سیستم های اطلاعاتی پیشرفته و تجارت الکترونیک موجودیت یافته اند بنابراین در حال حاضر قانون تجارت فعلی پاسخ گوی مناسبات و روابط تجاری موجود نمی باشد در ارتباط با صورت های مالی تلفیقی در قانون تجارت به مباحث سهم اقلیت ، سرقفلی تلفیقی ، ادغام ، ترکیب و تحصیل اشاره نشده است . همچنین در قانون مزبور ضوابطی را برای ادغام های روبه جلو و رو به عقب شرکت ها که از دهه ی 1370 تاکنون شاهد آن بوده ایم در نظر گرفته نشده است .

قانون تجارت مجمع عمومی شرکت را ملزم به تقسیم سود شرکت اصلی می کند و تقسیم سود ویژه تلفیقی در هیچ جای این قانون مشاهده نمی شود . این در حالی است که ممکن است سود قابل تقسیم تلفیقی کم تر از سود قابل تقسیم شرکت اصلی باشد به نظر می رسد تقسیم سود شرکت اصلی به دلیل وجود معاملات بین شرکت های گروه و سودهای تحقق نیافته نمی تواند مبنای مناسبی برای توزیع سود تقسیمی باشد به عبارت دیگر تقسیم سود شرکت اصلی با وجود سودهای تحقق نیافته نوعی تقسیم سود موهوم است هر چند این موضوع در گزارش بازرس

 

قانونی درج و به اطلاع سهامداران خواهد رسید و معاونت نظارتی سازمان بورس اوراق بهادار نیز طی بخشنامه ای توجه به این نکته را به شرکت های پذیرفته شده در بورس ابلاغ نموده اند اما اجرای آن از طرف شرکت ها که تقسیم سود آنها با نظر سهامداران عمده انجام می شود در هاله ای از ابهام قرار دارد . از طرف دیگر شرکت ها ملزم به محاسبه و پرداخت مالیات تلفیقی نیستند ، بلکه معیار پرداخت مالیات طبق قانون مالیات ها سود شرکت اصلی است از این رو می توان استدلال کرد که قوانین مذکور مقدم بر استانداردهای حسابداری بوده و بر آن برتری دارند .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf :

ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران

چکیده
مدیریت فرایند تصمیم گیری است و تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است . از میان اطلاعات گوناگونی که مدیران برای اخذ تصمیمات خود بدان نیازمندند ، اطلاعات مالی جایگاه ویژه ای دارد ، چرا که اکثر تصمیمات مدیران یا مستقیم و یا بطور غیر مستقیم پیامدها مالی دارند که وضعیت مالی

مؤسسه را تحت تاثیر قرار میدهد .بنابراین مباحث و ابزارهای حسابداری بعنوان ابزاری مهم می تواند مدیریت واحد اقتصادی را در تصمیمات مربوط به تامین ، تخصیص و کنترل منابع اقتصادی دراختیار مدیران قرار میدهد که ارتقاء دانش و توانمندی بکارگیری این ابزار، خود مقوله ای بسیار مهم در آموزش مدیران است .

محور اصلی این تحقیق بررسی میزان تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیریهای مدیران می باشد و در واقع قصد بررسی نحوه آموزش این مباحث به مدیران و اینکه مباحث مربوطه تاچه حد متناسب با نیازهای مدیران در جهت استخراج نیازهای اطلاعاتی مرتبط با تصمیم گیریها یشان می باشد. براساس نتایج ابن تحقیق در شرکتهای مورد بررسی مباحث مربوط به صورتها مالی،تجزیه و تحلیل بهای تمام شده و حجم و سود و بودجه بندی جامع مورد استفاده قرار میگیرد ولی در مورد سایر مباحث کاربردهای جزئی و محدود است .

در این تحقیق سعی شده است براساس نتیجه مربوط به نظر سنجی از مدیرانی که دوره مربوطه را گذرانده اند نسبت به شناسایی عوامل و موانع بکارگیری این مباحث در شرکتهای مورد بررسی را مشخص نماییم و به ارائه پیشنهاداتی در جهت رفع موانع احتمالی موجود در سرراه استفاده از مباحث حسابداری مورد نیاز مدیران در شرکتهای تحت تابعه آنها می باشد و انتظار میرود با استناد به نتایج این تحقیق زمینه های لازم جهت استفاده از مباحث حسابداری و بخصوص حسابداری مدیریت در کلیه شرکتها ایجاد شود .
تحقیق حاضر همچنین میزان اهمیت هر یک از مباحث مطروحه را از دیدگاه مدیران شرکتهای تحت بررسی مشخص نموده و تغییر زود به زود مدیران،عدم آشنایی کارکنان قسمت حسابداری و عدم آشنایی مدیران با مباحث تکنیکهای حسابداری را محدودیتهای اساسی در بکارگیری این موارد در عمل دانست .
مقدمه
سیر تحول تاریخی تمدنهای بشری نشان دهنده این حقیقت است که تمامی اجتماعات انسانی به مرور و براثر پیشرفت درعلوم و فنون سطح زندگی خود را ارتقا بخشیده اند و این مسئله از طریق ایجاد تکنولوژی های نوین صورت پذیرفته که این امر نیز به نوبه خودباعث ایجاد پیچیدگیهای بسیاری در امر هدایت و کنترل فعالیتهای مربوط به این صنایع گردیده است.

از سوی دیگر عواملی چون افزایش روز افزون جمعیت ، تغییرات الگوی مصرف و روشهای تولید باعث مشکلات و پیچیدگیهای عدیده ای در اداره امور سازمانها و موسسات تجاری شده است. بنابر این امروزه نیازبه مدیریتی کارآمد در سطوح مختلف بیشتر احساس می گردد . از سوی دیگر مدیریت این موسسات برای اداره مطلوب سازمانهای تحت نظارت و سرپرستی و ایفای وظایف اصلی ، برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و کنترل نیازمند اطلاعاتی هستند ، که بطور موثر بااستفاده از منابع محدود موجود برای دستیابی به اهداف اساسی تعیین شده بکار گرفته شود .

هیچ مدیری ولواینکه بسیار با هوش و دانا باشد نمیتواند بدون اطلاع از حقایق کار و عملیات یک موسسه تصمیم درست و مناسب اتخاذ نماید و مدیرانی که بر اساس فرضیات و اعتقادات شخصی و بدون توجه به واقعیتهای موسسه، تصمیماتی اتخاذ کرده اند نتایج نامطلوبی ببار آورده و موسسه خود را در تنگنا و فشار مالی و بحران اقتصادی قرار می دهند .مجموعه این شرایط ونیاز به اطلاعات

مربوط ، صحیح و به موقع جهت برنامه ریزی ، سازماندهی و نهایتاکنترل، باعث گردیده است تاحسابداری (به ویژه حسابداری مدیریت)بعنوان یک واحدستادی که جهت تصمیمات مختلف اطلاعات مساعدی به مدیریت ارایه می نماید، مطرح گردد.بنابراین آشنا کردن مدیران با مهمترین وضروری ترین مباحث حسابداری وارتقاء دانش آنها در جهت استفاده مطلوب تر از نتایج سیستم های اطلاعاتی حسابداری امری حیاتی برای چرخه صنعت کشور محسوب می شود .

واژه های کلیدی :
حسابداری مدیریت ؛ به آن بخش از حسابداری که اطلاعات مالی مورد نیاز مدیران جهت برنامه ریزی کنترل و تصمیم گیری را حاصل می نمایداطلاق می گردد . مباحث حسابداری مدیران ؛ در واقع تلفیقی از حسابداری مالی و حسابداری مدیریت و مدیریت مالی است و از مجموع مباحث فوق تکنیکهای زیر از اهمیت بیشتری برخوردارند : اقلام صورتها و گزارشات مالی هزینه یابی استاندارد هزینه یابی مستقیم حسابداری سنجش مسولیت بودجه بندی سرمایه ای بودجه بندی جامع تجزیه و تحلیل بهای تمام شده برنامه ریزی خطی و روشهای تامین مالی .

یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل اطلاعات :

در تحقیق حاضر از روش مطالعات میدانی استفاده شده است، برای این منظور از طریق پرسشنامه و مصاحبه فردی از مدیران شرکتهای تحت پوشش آموزشهای حسابداری اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و سپس از تجزیه و تحلیل آماری برای بررسی فرضیات پژوهش مورد استفاده قرار گرفته شده است. در تحقیق حاضر از آنجائی که محقق قصد دارد تا تاثیر آموزش حسابداری را بر تصمیم گیری مدیران ارزیابی نماید ، لذا نمایان ساختن میزان آگاهی مدیران ،مدیران مالی و حسابداران جزء این روش تحقیق محسوب می شود .

در تحقیق حاضر محقق از پرسشنامه “پژوهش ساخته جهت گرد آوری اطلاعات استفاده می نماید . پرسشنامه تحقیق با توجه به اهداف تحقیق تهیه گردیده است . بطوری که محقق درآن سعی نموده است تا میزان استفاده از مباحث حسابداری را از جنبه های گوناگون مورد ارزیابی قرار داده و جایگاه این مباحث را در تصمیم گیریهای مدیران شرکتهای تحت بررسی مشخص نماید .

بخش اول ، تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها :

در این بخش محقق با توسل به روشهای مختلف آمار توصیفی سعی در توصیف داده های تحقیق خود دارد . برای این منظور از شاخص های مختلف گرایش مانند میانگین و برای شاخص پراکندگی مانند انحراف استاندارد استفاده می نماید و برای تحصیل در تفهیم مطالب از جداول و نمودارها سود می جوید .

همانطوری که از نتایج نمودار شماره 1 بر می آید. مشخص می گردد که مدیران شرکتهای تحت بررسی دارای نظرات تقریبا متفاوتی در رابطه با مباحث حسابداری هستند، به طوری که به اعتقاد آنها تکنیک بودجه بندی جامع بیشتر مورد استفاده آنها قرار میگیرد. و آنها بیشتر از این تکنیک، استفاده می نمایند. همچنین 8/91 درصد از مدیران نمونه عنوان نموده اند که از اقلام صورتها و

گزارشهای مالی استفاده می نمایند و همچنین 2/88 درصد از مدیران نمونه عنوان نموده اند که تکنیک تجزیه و تحلیل بهای تمام شده در محل کار آنها مورد استفاده قرار میگیرد . و 8/58 % از مدیران نمونه عنوان کرده اند که هزینه یابی مستقیم در محل کار آنها به کار گرفته می شود.

 

 

همانطورکه از نمودار شماره 2 بر می آید، مشخص می گردد که میزان اهمیت بکارگیری مباحث از نظر مدیران متفاوت است . بطوری که 61% از نمونه تحقیق عنوان نمودند که اقلام صورتها و گزارشات مالی دارای بیشترین میزان اهمیت است و 8/52% از مدیران معتقدند که “بودجه بندی جامع دارای اهمیت می باشد و از نظر مدیران بکارگیری آن در شرکتها ضروری است . 9/52% از مدیران معتقدند که مبحث هزینه یابی استاندارد و لزوم بکارگیری آن اهمیت زیادی دارد . 7/58% از مدیران بر این اعتقادند که اهمیت مبحث “حسابداری سنجش مسئولیت “در میزان متوسط قرار دارد و به نظر آنان بکارگیری آن ضروری نیست . 7/24% از مدیران معتقدند که “برنامه ریزی خطی” کم اهمیت ترین مبحث حسابداری برای مدیران است .

همانطور که از نمودار شماره 3 بر می آید، مشخص می گردد که به اعتقاد مدیران خودشان شناخت متفاوتی از مباحث حسابداری مدیران دارند . بطوریکه 7/64% از آنان عنوان نمودند که آشنایی خیلی زیاد با مبحث ” اقلام صورتها گزارشات مالی ” دارند. 5/56% آنان عنوان نمودند که آشنایی خیلی زیاد با مبحث تجزیه و تحلیل بهای تمام شده دارند .9/52% آنان عنوان نمودند که آشنایی خیلی زیاد با مبحث بودجه بندی جامع دارند. 47% از مدیران مالی عنوان نمودند که با مبحث هزینه های مستقیم آشنایی کاملی را دارند. ولی با مباحث برنامه ریزی خطی و هزینه یابی استاندارد آشنایی نسبتا ضعیف دارند .

 

همانطور که از جدول شماره 4 بر می آید، مشخص می گردد که به اعتقاد مدیران میزان آشنایی کارکنان مالی از مباحث حسابداری مدیران متفاوت است . بطوریکه به نظر آنان کارکنان هیچ یک از مباحث حسابداری مدیران را بغیر از مبحث ” اقلام صورتها و گزارشات مالی”خیلی زیاد نمی دانند و آشنایی کاملی با آنان ندارند . به عقیده آنان فقط 4/35% از کارکنان با مبحث ” اقلام صورتها و گزارشات مالی” تا حدود زیادی آشنایی دارند و آنان معتقدند فقط 9/5% از کارکنان با مبحث “بودجه بندی جامع تا حدود زیادی آشنایی دارند و این مبحث را در محل کار خود به خوبی انجام میدهند. به عقیده مدیران 6/70% کارکنان با مبحث هزینه های مس

تقیم تا حدودی آشنایی دارند و بسیاری از مباحث دیگر حسابداری مدیران آشنایی کمتری دارند.

همانطور که از نمودار شماره 5 برمی آید، مشخص می گردد که 3/35% از مدیران نمونه تحقیق ، عنوان نمودند که یکی از عوامل بسیار اثر گذار بر عدم استفاده از مباحث حسابداری، تغییر زود به زود مدیران می باشد . این عامل باعث می شود که یک مدیر زمان لازم را برای ایجاد تکنیکهای حسابداری مدیران را در محل کار خود نداشته باشد . 2/41% از نمونه تحقیق عنوان نمودند که عدم ثبات اقتصادی تاثیر نسبتا زیادی بر روی عدم استفاده از مباحث حسابداری مدیران دارد و 8/58% از نمونه تحقیق بر این باورند که عدم آشنایی کارکنان مالی با مباحث حسابداری مدیران دارای اثر گذاری ، تا حدودی می باشد . و 8/58% از مدیران بر این باورند که فقدان امکانات نرم افزاری تاثیر چندانی در عدم استفاده از مباحث مذکور ندارد .
جدول شماره 1
نتایج آزمون t میزان آشنایی مدیران با مباحث حسابداری مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0

1- بودجه جامع
2- اقلام صورتها و گزارشات مالی
3- هزینه یابی استاندارد
4- بودجه بندی سرمایه ای
5- برنامه ریزی خطی

6- تجزیه تحلیل بهای تمام شده
7- مدلهای کنترل موجودی
8- حسابداری سنجش مسئولیت

9- هزینه یابی مستقیم
10- روشهای تامین منابع مالی 61/4
48/4
32/4
02/4
73/3
47/3
42/3
27/3
15/3
55/2
50/.
58/0
67/0
61/0
81/0
60/0
90/0
93/0
43/0
23/1
163/0
204/0
055/0
000/1
204/0
748/0
056/0
214/0
104/0
666/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
همانگونه که از جدول شماره 1 برمی آید، مشخص می گردد که با اطمینان 95% می توان گفت که مدیران با مباحث بودجه جامع ، اقلام صورتها و گزارشات مالی و تجزیه و تحلیل بهای تمام شده آشنایی کاملی دارند و به خوبی با این مبحث آشنا هستند . همچنین با اطمینان 95% می توان گفت که میزان آشنایی مدیران با مبحث بودجه بندی سرمایه ای در سطح بالایی می باشد و مدیران مورد تحقیق در این نمونه با سایر مباحث نیز آشنایی نسبتا خوبی دارند .
همانگونه که از جدول شماره2 که در زیر آمده بر می آید . مشخص می گردد که مقدار t محاسبه شده از فرمول ، t دارای میزانهای متفاوتی است . در واقع مقدار میانگین مشاهده شده مباحث حسابداری نشان دهنده میزان اهمیت آنان است . از دیدگاه مدیران با اطمینان 95% می توان گفت که مبحث ” بودجه بندی جامع از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. از دیدگاه مدیران از مبحث فوق بایستی در اخذ تصمیمات استفاده نمود و همچنین از دیدگاه آنان مباحث بعدی از اهمیت خاصی برخوردارند .

جدول شماره 2
نتایج آزمون t میزان اهمیت مباحث حسابداری مدیران در تصمیمات مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0
1- بودجه جامع
2- هزینه یابی استاندارد
3- اقلام صورتها و گزارشات مالی
4- حسابداری سنجش مسئولیت
5- تجزیه تحلیل بهای تمام شده
6- هزینه یابی مستقیم
7-بودجه بندی سرمایه ای
8- برنامه ریزی خطی
9- مدلهای کنترل موجودی
10- روشهای تامین منابع مالی 50/4
47/4
27/4
86/3
80/3
62/3
42/3
38/3
23/3
92/2 60/0
63/0
17/1
62/0
58/0
65/0
62/0
73/0
59/0
71/0
541/0
163/0
748/0
494/0
163/0
428/0
104/0
716/0
453/0
000/1
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0

جدول شماره 3
نتایج آزمون t میزان آشنایی کارکنان مالی با مباحث حسابداری مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0
1- بودجه جامع
2- اقلام صورتها و گزارشات مالی
3- هزینه یابی استاندارد
4- بودجه بندی سرمایه ای
5- تجزیه تحلیل بهای تمام شده
6- حسابداری سنجش مسئولیت
7- هزینه یابی مستقیم
8- برنامه ریزی خطی
9- مدلهای کنترل موجودی
10- روشهای تامین منابع مالی 06/4
15/3
10/3
71/2
64/2
35/2
33/2
32/2
18/2
85/1
66/0
60/0
16/1
56/0
81/0
80/0
82/0
87/0
79/0
54/0
505/0
017/0
031/0
379/0
772/0
000/0
008/0
000/0
004/0
090/0

05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
همانگونه که از جدول 3 بر می آید ، مشخص می گردد که میزان آشنایی کارکنان مالی با این مباحث بغیر از بودجه بندی جامع ضعیف است . چرا که مقدار میانگین محاسبه شده در سطوح پائینی قرار می گیرد ، و تمام مقدارهای میانگین محاسبه شده نشانگر عدم آشنایی کارکنان با مباحث حسابداری مدیران در حد قابل قبول جهت تهیه اطلاعات مورد نیاز مدیران می باشد .
جدول شماره 4
نتایج آزمون t عوامل مؤثر بر عدم بکارگیری مباحث حسابداری مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0
1-عدم آشنایی کارکنان قسمت حسابداری با مباحث حسابداری مدیران

2- عدم ثبات اقتصادی

3- تغیر زود به زود مدیران

4- پایین بودن کیفیت آموزش در مراکز علمی

5-بالا بودن هزینه بکارگیری مباحث حسابداری مدیران

6- فقدان امکانات نرم افزاری

7- عدم آشنایی مدیران با مباحث حسابداری مدیران
93/3

88/3

79/3

79/3

83/2

41/2

35/2

64/0

97/0

00/1

66/0

94/0

07/1

00/1

090/0

000/1

494/0

004/0

004/0

171/0

017/0
05/0

05/0

05/0

05/0

05/0

05/0

05/0

همانگونه که از جدول 4 بر می آید، مشخص می گردد که از بین مؤثر بر عدم بکارگیری مباحث حسابداری چهار عامل بیش از سایر عوامل دارای اثر گذاری هستند . چرا که مقدار میانگین محاسبه شده نشان می دهد عامل ” عدم آشنایی کارکنان قسمت حسابداری با مباحث حسابداری مدیران و “عدم ثبات اقتصادی ” و ” تغیر زود به زود مدیران از عوامل مهم و اثر گذار بحساب می آید و عامل ” عدم آشنایی مدیران با مباحث حسابداری مدیران نیز به عنوان کم اهمیت ترین عامل عدم بکارگیری مباحث به حساب می آید . یافته های تحقیق نشان می دهد که مقدار میانگین محاسبه شده برای عوامل دیگر در حد فاصل نقاط بحرانی قرار گرفته بنابراین می توان آنها را به عنوان عوامل مؤثر در نظر گرفت .

بخش دوم ، تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها :
در این بخش محقق با توسل به روشهای مختلف آمار استنباطی سعی در آزمون فرضیات تحقیق خود دارد . برای این منظور از آزمون نسبت ها و آزمون همبستگی فریدمن استفاده می نماید . نتایج حاصل از ده فرضیه تحقیق برای کمیت آماره آزمون هر یک از آنها در جدول شماره 5 خلاصه شده است .
جدول شماره 5
نتایج آزمون فرضیات تحقیق
شماره فرضیه شرح تکنیک مقدارZ قبول یا رد فرضیه
فرضیه اول

فرضیه دوم

فرضیه سوم

فرضیه چهارم

فرضیه پنجم

فرضیه ششم

فرضیه هفتم

فرضیه هشتم

فرضیه نهم

فرضیه دهم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین وجه نقد ناشی از عملیات و م

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین وجه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکت های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین وجه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکت های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین وجه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکت های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه بین وجه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکت های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf :

بررسی رابطه بین وجه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکت های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

چکیده
یکی از مهمترین ویژگی¬های شرکت¬های سهامی، تفکیک مالکیت از مدیریت است، این امر همراه با امکان دسترسی انحصاری مدیران به بخشی از اطلاعات مالی و نیز ویژگی حسابداری تعهدی، این انگیزه را در مدیران بوجود می¬آورد که با اعمال روش¬های مختلف در جهت منافع خود و در تضاد با منافع سایر گروه¬ها سود را دستکاری کنند. شرکت¬های سیمان پذیرفته شده در

بورس اوراق بهادار تهران جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل می¬دهند. فرضیه اصلی تحقیق آن است که در شرکت¬های فوق از طریق دستکاری اقلام تعهدی اختیاری مدیریت سود اعمال می¬شود و میزان مدیریت سود بستگی به عملکرد شرکت دارد و وجوه نقد ناشی از عملیات به عنوان معیار اصلی عملکرد شرکت در نظرگرفته شده است. در این تحقیق رابطه بین وجوه نقد ناشی از عملیات و رفتار اقلام تعهدی اختیاری، طی دوره 1386، 1387 مورد بررسی قرارگرفته

است. نتایج این تحقیق بیانگر این مطلب است که یک نوع رابطه منفی بین اقلام تعهدی اختیاری و وجوه نقد حاصل از عملیات وجود دارد. و شرکت¬ها زمانی که از لحاظ وجوه نقد حاصل از عملیات وضعیت ضعیف¬تری دارند از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری سود شرکت را افزایش می¬دهند و بالعکس زمانی¬که شرکت¬ها از لحاظ وجوه نقد حاصل از عملیات وضع بهتر¬ی دارند از طریق کاهش اقلام تعهدی اختیاری سود شرکت را کاهش می¬دهند.

واژه های کلیدی:
مدیریت سود، وجوه نقد ناشی از عملیات، اقلام تعهدی، اقلام تعهدی اختیاری

 

مقدمه
مطالعات انجام شده نشان می¬دهند که مدیران از طریق انتخاب سیاست¬های خاص حسابداری، تغیییر در برآوردهای حسابداری و مدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارشی را تعدیل می¬کنند. مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده¬ای خاص را تامین

می¬کند، سود را طوری گزارش می¬کنند که با هدف تامین منافع عمومی استفاده¬کنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه دارند که بر مطلوبیت صورت¬های مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، در حالی که استانداردهای حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می¬گذارد. در واقع مشکل ازآن جایی ناشی می¬شود که مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه¬کننده شدن صورت¬های مالی می¬شود، در حالی که

صورت¬های مالی از نظر قرار گرفتن در چارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی¬توانند بر صورت¬های مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهمترین عوامل در تصمیم¬گیریها¬ است، آگاهی استفاده¬کنندگان از قابل اتکا بودن سود می¬تواند آنها را در اتخاذ تصمیمات بهتر یاری دهد ]6[.

عمده تحقیقات انجام شده در ارتباط با مدیریت سود در کشورهای توسعه یافته انجام شده است. انجام تحقیقات مشابه در ایران می‌تواند ادبیات این موضوع را پر بارتر سازد. در این تحقیق می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا در شرکت¬های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مدیریت سود انجام می‌شود؟ ما این موضوع را از طریق بررسی احتمال دستکاری اقلام تعهدی اختیاری که یکی از روش¬های مدیریت سود است انجام می‌دهیم.

از آنجا که طبق تحقیقات صورت گرفته، فاصله بین مدیریت سود و تقلب های گزارش شده چندان زیاد نیست و از آنجایی که وظیفه اصلی حسابرسان کشف تقلب نیست، نتایج این تحقیق خطر وجود تقلب در شرکت هایی که مدیریت سود کرده اند را هم به استفاده کنندگان و هم به حسابرسان یادآوری می کند.

مفهوم مدیریت سود
مدیریت سود در ادبیات حسابداری از موضوعات نسبتا تازه و مورد توجه مدیران است این مبحث در حسابداری از حدود ابتدای قرن بیستم به بعد با تحقیقات مختلفی که توسط صاحبنظران این رشته نظیر جانسون و مید در سال 1906، ورشو در سال 1924، دوین در سال 1942، هیپ¬ورث در سال 1953، گاردون در سال 1964 و موسز در سال 1987 که به شکل مدون انجام شد، شکل گرفت. هر یک از تحقیقات از ابعاد خاصی و با عبارات متفاوتی نظیر دستکاری سود، هموارسازی سود و در نهایت مدیریت سود به موضوع پرداخته¬اند ]2[. مفهوم مدیریت سود از زوایای مختلفی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است و هر یک تعاریف مختلفی ارایه نموده‌اند. برخی از این تعاریف عبارت‌اند از:
بیدلمن مدیریت سود را بیانگر تلاشی از سوی مدیریت شرکت می¬داند که سعی می¬کند تا انحرافات غیرعادی سود را کاهش دهد. از نظر بلکوئی مدیریت سود ممکن است بعنوان عادی جلوه دادن عمدی سود به منظور دستیابی به روند یا سطح دلخواه، تعبیر شود. از نظر رونن و سادن مدیریت سود، تلاش عمدی مدیریت جهت انتقال اطلاعات خاص به استفاده¬کنندگان صورتهای مالی، تعریف می¬شود ]3[. هیلی و والن تعریف زیر را از مدیریت سود ارایه کرده¬اند: “مدیریت سود زمانی رخ می¬دهد که مدیر برای گزارشگری مالی از قضاوت شخصی خود استفاده می‌کند، این کار را با هدف گمراه کردن برخی از سهامداران درباره عملکرد واقعی اقتصادی و یا برای تاثیر در نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند، انجام می¬دهد” ]13[.

حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دوره¬ای زمانی متفاوت اعطا می¬کند. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی اقلام هزینه از جمله هزینه¬های تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه دارند. از سوی دیگر مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینه¬های متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها روبه¬رو هستند، از جمله تشخیص سریعتر درآمد از طریق انجام فروش‌های نسیه. اینگونه عملکرد

از سوی مدیران در عبارتی ساده به عنوان “مدیریت سود “یاد می¬شود. دی¬جورج و همکاران، مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاص (از جمله پیش¬بینی تحلیل¬گران و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیش¬بینی سودهای آتی) تعریف می¬کند. به نظر ایشان، در واقع انگیزه اصلی مدیریت سود، مدیریت تصور سرمایه¬گذاران در مورد واحد تجاری است ]8[. بطور کلی مدیریت سود به اثرگذاری روی سود شرکت به نحوی که منافع و خواسته¬های شرکت و مدیران آن را برآورده نمایند، تعریف می¬شود.

پیشینه¬ی تحقیق
تحقیقات مرتبط خارجی
آلفرد و همکارانش نقش انتخاب اقلام تعهدی و تصمیمات طبقه‌بندی سود یا زیان¬ها در شرکت‌های بورس سنگاپور را بر مدیریت سود مورد بررسی قرار دادند، دریافتند که مدیران اقلام تعهدی را بر طبقه-بندی اقلام بعنوان عادی یا غیرمترقبه در زمینه مدیریت سود ترجیح می¬دهند. وقتی که سود بیشتر از حدی است که پاداش به آن تعلق گیرد آنها از طریق اقلام تعهدی سود را کاهش می¬دهند سودها را بعنوان اقلام غیر مترقبه و زیان¬ها را بعنوان اقلام عادی گزارش می کنند. وقتی که سود کمتر از حدی است که پاداش به آن تعلق گیرد آنها از طریق اقلام تعهدی سود را افزایش می¬دهند سودها را بعنوان اقلام عادی و زیان¬ها را بعنوان اقلام غیر مترقبه گزارش می¬کنند]4[. پورسیا در تحقیقات خود در سال 1997 شواهدی بدست آورد که وقتی تغییر مدیریت بطور غیر عادی صورت می¬گیرد مدیران جدید از طریق اقلام تعهدی سود سال تغییر را کاهش می¬دهند و در سالهای بعد سود را افزایش می¬دهند ]4[. یون و میلر ] 16[ در سال 2002 مدیریت سود در 249 شرکت کره ای را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که در شرکتهای مورد بررسی مدیریت سود با استفاده از اقلام تعهدی اختیاری صورت می گیرد. این عمل به ویژه زمانی انجام می گیرد که در شرکتهای مذکور، وجوه نقد حاصل از عملیات بیانگر عملکرد ضعیف شرکت باشد. تحقیقاتی که جمیز ]11[ و همکارانش در سال 2006 در خصوص مدیریت سود انجام دادند مبین این قضیه بود که، روشهای مختلف ارائه سود جامع ارتباط مشابهی با مدیریت سود دارد. و همچنین یکی از شرایط لازم برای افشای شفاف‌تر سود جامع کاهش دادن مدیریت سود می¬باشد. جمیز و همکارانش پی بردند که مدیران انگیزه¬های متفاوت و روش‌های مختلفی برای مدیریت سود دارند. در تحقیقات خود رابطه بین مدیریت سود و شفافیت گزارشگری مالی جامع را مورد بررسی قرار دادند. آنها از 62 مدیر مالی و مدیر عامل که درامر فروش اوراق¬ بهادار آماده ¬به ¬فروش تصمیم¬گیری می¬کردند، تحقیق به عمل آوردند و به این نتیجه رسیدند که افزایش

شفاف-سازی، تلاشهای مدیریت سود را در زمینه¬هایی که شفاف¬سازی مناسب می‌باشد کاهش داده و تمرکز و توجه مدیریت سود را به روش‌های گنگ و نقاط مبهم و کمتر آشکار سازی شده جلب می¬کند شفاف‌تر کردن گزارشها نیز تلاشهای مدیریت سود را بصورت زیادی کمرنگ می¬کند اما آنها را بصورت کامل از بین نمی¬برد. گوش و اولسن ]10[ در سال 2009 نشان دادند

مدیران برای کاهش نوسانات سود از اقلام تعهدی اختیاری استفاده می¬کنند. گوپال در سال 2003 در تحقیق خود تحت عنوان، آیا حسابرسان متخصص مدیریت سود را مهار می‌کنند؟ اشاره می¬نماید که هنوز مدیریت سود موضوع جالب و مورد بحث در محافل سرمایه¬گذاران، تحلیل¬گران و افکار عمومی است و تنها مکانیسمی که ممکن است بیشتر جلوی مدیریت سود را بگیرد تخصص

حسابرسان می-باشد. حسابرسان متخصص در مقایسه با حسابرسان غیرمتخصص دارای دانش دقیق¬تر و کاملتر و با تجربه¬تر هستند و حسابرسان متخصص دارای فهم و درک گسترده¬ای از مشخصه¬ها و روشها رسیدگی در امور حسابرسی هستند که این امر در کشف مدیریت سود مفید و مثمر می-باشد. وی در تحقیق خود به این نتیجه رسید که حسابرسان متخصص مدیریت سود را بیشتر از حسابرسان غیرمتخصص تشخیص می¬دهند و این امر به کیفیت سود تاثیر می‌گذارد ]1[.

تحقیقات مرتبط داخلی
بیتا مشایخی، ساسان مهرانی، کاوه مهرانی و غلامرضا کرمی]5[ در سال 1384 نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود شرکتها را مورد برسی قرار دادند. نتایج تحقیق آنان حاکی از این بود که در شرکتهای مورد مطالعه در این تحقیق مدیریت سود اعمال شده است. در واقع مدیریت در هنگام کاهش وجوه نقد حاصل از عملیات که بیانگر عملکرد ضعیف واحد تجاری بوده است، به منظور جبران این موضوع، اقدام به افزایش سود از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری کرده است. عبدالله خانی]1[ طی تحقیقی در سال 1382در ارتباط با مدیریت سود در قالب چهار فرضیه، در رابطه با پاداش مدیران، پیش بینی پاداش و سود، هموارسازی سود و نظارت مراجع قیمت¬گذاری انجام داد. بر اساس نتایج تحقیق مدیران تمایل دارند تا در جهت افزایش پاداش خود به اعمال مدیریت سود در دوره¬های سودده و زیان¬ده شرکت، پرداخته و در دوره¬های سودده به هموارسازی سود بپردازند.

مدل تعدیل شده جونز در کشف مدیریت سود
مطالعات موجود درباره مدیریت سود عموما متوجه اقلام تعهدی بوده است. اقلام تعهدی از تفاوت بین سود و وجوه نقد حاصل از عملیات حاصل می¬گردد، که شامل هزینه استهلاک، تغییرات در دارائی¬ها و بدهی¬های جاری به غیر از وجه نقد (از قبیل حسابهای دریافتنی، موجودی کالا و حسابهای پرداختنی) می‌باشد. در نتیجه، این فرض که جریان وجه نقد دستکاری نمی¬شود، تنها راه باقیمانده برای دستکاری سود، افزایش یا کاهش اقلام تعهدی است. از سال 1985 تاکنون مدلهای متفاوتی برای تفکیک اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری ارائه شده است. در ابتدا مدلهای ساده¬ای مانند دی-آنجلو و هیلی مطرح شد که در این مدلها از جمع کل تعهدی¬ها برای اندازه¬گیری تعهدی¬های غیراختیاری استفاده می¬شود. به مرور زمان مدلهای تکامل یافته¬تری ارائه شد که از متغیرهای بیشتری برای اندازه¬گیری اقلام تعهدی غیراختیاری استفاده می کنند ]5[. از جمله مدل جونز، که با این فرض به وجود آمده است که اقلام تعهدی در طول زمان ثابت نیستند و تغییراتی که در شرایط اقتصادی موسسه روی می¬دهد بر میزان اقلام تعهدی تاثیر

می¬گذارد. او برای ارائه مدل خود اقلام تعهدی را به دو بخش جاری و غیرجاری تقسیم کرد که اقلام تعهدی جاری ناشی از تغییرات به وجود آمده در حسابهای سرمایه در گردش و اقلام تعهدی غیرجاری ناشی از استهلاک اموال و ماشین¬آلات و تجهیزات و همچنین استهلاک دارائی¬های نامشهود هستند. جونز با ارائه مدل زیر سعی کرد تا اثرات تغییر شرایط اقتصادی شرکتها به اقلام تعهدی غیراختیاری را کنترل کند. اقلام تعهدی کل به یکی از دو روش زیر اندازه گیری می شود: :TAit = ( CAit – CASHit) – (CLit – STDit) – DEPit (1
TAit = Eit – OCFit (2

 

TAit: جمع کل اقلام تعهدی شرکتi در سال t
CAit: تغییر در دارائی¬های جاری شرکت i در سال t
CASHit: تغییر در وجوه¬نقد شرکت i در سال t
:CLit تغییر در بدهی‌های جاری شرکت i در سال t
STDit: تغییر در حصه جاری بدهی‌های بلند مدت شرکت i در سال t
:DEPit هزینه استهلاک دارائی‌های ثابت و نامشهود شرکت i در سال t
:Eit سود خالص قبل از کسر اقلام غیرمترقبه شرکت i در سال t ، :OCFit وجوه¬نقد عملیاتی شرکت i در سال t

اجزای اختیاری و غیراختیاری اقلام تعهدی:
NDAit = 1 (1/Ait-1) + 2(REV ) / Ait-1 + 3 (PPEit/Ait-1)
DAit = TAit/Ait-1 – NDAit
در رابطه فوق:
NDAit: اقلام تعهدی غیراختیاری شرکت i در سال t
Ait-1: جمع کل دارائی‌های شرکت i در سال t-1
:REVتغییر در درآمد شرکت i، بین سال t-1 و t

:PPEit میزان اموال، ماشین¬آلات و تجهیزات (ناخالص) شرکت i در سال t
DAit: اجزای اختیاری اقلام تعهدی شرکت i در سال t

1 و 2 و 3: پارامترهای برآورد شده مختص شرکت است که با استفاده از مدل زیر از طریق روش تخمین حداقل مربعات برای دوره برآورد حساب می شوند:
it£ 1 (1/Ait-1) + 2 (REV) / Ait-1 + 3 (PPEit /Ait-1) + TAit/Ait-1 =

TAit: جمع کل اقلام تعهدی شرکت i در سال t، Ait-1: جمع کل دارائی‌های شرکت i در سال t-1
:REVتغییر در درآمد شرکت i، بین سال t-1 و t
PPEit: میزان اموال، ماشین¬آلات و تجهیزات (ناخالص) شرکت i در سال t،
it£: خطای مدل در سال t برای شرکت i (7).
دیچاو و همکاران (1995) در مطالعه¬ای، مجموعه¬ای از مدل¬های ارایه شده در زمینه کشف مدیریت سود از جمله مدل هیلی (1985) مدل دی¬آنجلو (1986) مدل جونز (1991) و مدل صنعت را مورد بررسی قرار داده¬اند و شکل تعدیل شده¬ای از مدل جونز را نیز ارایه داده¬اند. ایشان در ادامه، مدلهای مذکور را مورد مقایسه قرار داده و ویژگی¬های هر مدل را به همراه قوت¬ها و ضعف¬هایش ارایه داده¬اند. به این نتیجه رسیدند که مدل تعدیل شده جونز از قدرت بیشتری برای کشف مدیریت سود در واحدهای تجاری برخوردار است. به نظر ایشان در مدل جونز به طور ضمنی فرض بر این است که اقلام درآمد نه در زمان برآورد پارامترهای مدل (دوره رویداد) و نه در زمان تخمین مدیریت سود (دوره برآورد) مورد اعمال و دستکاری مدیریت قرار نمی¬گیرند. آنها با نقض این فرض تغییرات فروش (درآمد) را در دوره برآورد نشاًت گرفته از مدیریت سود می¬دانند. استدلالی که در اینجا مطرح می¬شود این است که مدیریت کردن سود از طریق اعمال اختیار بر شناسایی درآمد درمورد فروش¬های نسیه نسبت به فروش¬های نقدی خیلی راحت¬تر است با انجام این تعدیلات از میزان اعمال اختیارهای کشف نشده در مورد درآمدهای نسیه کاسته می شود. بنابراین با وارد کردن تغییرات حسابهای دریافتنی به این منظور در مدل اولیه جونز مدل تعدیل شده Jones را به شرح زیر ارائه می‌دهند:
NDAit = 1 (1/Ait-1) + 2(REV – REC) / Ait-1 + 3 (PPEit /Ait-1)

REC: تغییرات در حسابهای دریافتنی. بقیه قسمتها مثل مدل Jones می‌باشد ]9،7[.

فرضیه‌ها‌‌ی تحقیق

ازآنجا که وجوه نقد حاصل از عملیات کمتر می¬تواند مورد دستکاری و اعمال نظر مدیریت قرار گیرد، در این تحقیق بعنوان معیار اصلی عملکرد واحد تجاری در نظر گرفته می¬شود. بنابراین انتظار می¬رود شرکت‌هایی که با عملکرد ضعیف تجاری وجوه¬نقد حاصل از عملیات کمی گزارش کردند به منظور گمراهی بازار و یا دلایل دیگر، سود مورد گزارش خود را از طریق دستکاری اقلام تعهدی اختیاری، افزایش دهند که در ادبیات مالی به این عمل مدیریت سود گفته می¬شود. بنابراین این موضوع اساس این فرضیه تحقیق قرار گرفته وآن را به شکل زیر بیان می¬دارد:
بین اقلام تعهدی اختیاری و وجوه¬نقد حاصل از عملیات رابطه وجود دارد.

 

روش تحقیق
تحقیق حاضر از لحاظ روش¬شناختی علمی، از نوع تحقیقات پیمایشی می‌باشد. در این پژوهش محقق برای گردآوری داده‌ها از روش کتابخانه‌ای استفاده کرده است. آمار و اطلاعات مربوط به صورت‌های مالی شرکت‌های مورد مطالعه از سایت‌های رسمی بورس اوراق بهادار، (IR, RDIS.IR. WWW. IRBOURSE) و لوح¬های فشرده¬ای که توسط مدیریت سازمان بورس اوراق بهادار تهران منتشر می¬گردد اخذ و سایر اطلاعات اقتصادی از بایگانی مجلات، کتابها و سایر گزارش‌ها‌ استخراج گردیده است.

جامعه و نمونه آماری

در این پژوهش جامعه آماری عبارت است از شرکت‌های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که دارای شرایط زیر بوده اند :
1- سال مالی شرکت منتهی به پایان اسفند هر سال باشد.
2- شرکت در دوره مورد مطالعه تغییر سال مالی نداشته باشد.
3- شرکت تا پایان سال 1380 در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده باشد.
4- در دوره مورد مطالعه سهام شرکت در بورس اوراق بهادار تهران به طور مستمر معامله شده باشد.
5- اطلاعات مالی مورد نیاز شامل یادداشتهای همراه صورتهای مالی به منظور جمع آوری داده های لازم از جمله اقلام تعهدی اختیاری در دسترس باشد.
شرکت‌هایی که شرایط فوق را دارا نمی باشند از جامعه آماری حذف گردیدند. طی دوره‌ی زمانی پژوهش تعداد 27 شرکت فعال در بورس اوراق بهاردار تهران در این صنعت حضور داشته‌اند. با توجه به این ‌که پژوهشگر در این پژوهش با جامعه¬ی آماری محدودی سروکار دارد، بنابراین کل جامعه¬ی آماری شرکت‌های سیمان پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار کشور در صنعت مذکور به‌ عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شده است،‌ یعنی حجم نمونه برابر با جامعه¬ی آماری می‌باشد. حجم نمونه پس از اعمال شرایط قسمت بالا برابر با 9 شرکت گردید.
قلمرو زمانی این تحقیق محدود به سال 1382 الی 1387 است، اما برای محاسبه اقلام تعهدی غیر اختیاری علاوه بر این سال ها از صورت های مالی همراه با یادداشت های توضیحی سال 1381 نیز استفاده شده است که از اطلاعات مربوط به این سال ها برای برآورد پارامترهای مدل جونز (دوره رویداد) و دوره آزمون از سال1386 تا 1387 است.

یافته های پژوهش
همان طور که در بخش های قبل اشاره شد، داده های مربوط به 9 شرکت عضو نمونه آماری تحقیق طی سال های 1382 الی 1387، از بانک های اطلاعاتی موجود استخراج و به صفحه گسترده اکسل منتقل شد. پس از انجام محاسبات لازم برای مجموع اقلام تعهدی(TA)، اقلام تعهدی غیر اختیاری(DA) و اقلام تعهدی غیر اختیاری(NDA) با استفاده از مدل تعدیل شده جونز، این اطلاعات به همراه وجوه نقد حاصل از عملیات (OCF) برای آزمون های آماری مورد نیاز در فایل های مناسب ذخیره شد.
در این پژوهش فرضیه تحقیق طی دوره 1386 تا 1387 مورد آزمون قرار گرفت. ابتدا در تحلیل گرافیکی داده¬های سال فوق نمودار چگالی و بافت نگار بدست آمده، نشان می¬دهد که توزیع داده‌ها نرمال است. اما با توجه به حجم کوچک نمونه¬ها قضاوت درباره نرمال بودن داده¬ها دشوار است.
جهت آزمون فرضیه آن را به شکل 2 فرضیه H0و H1 به شکل زیر ارائه می¬نمائیم.
فرضیه H0: رابطه معنی¬داری بین وجوه¬نقد ناشی از عملیات و اقلام تعهدی اختیاری وجود ندارد.
فرضیه H1: رابطه معنی¬داری بین وجوه¬نقد ناشی از عملیات و اقلام تعهدی اختیاری وجود دارد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf :

رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟

فرهنگ نفوذ عمیقی روی شیوه‌های تعلیم و تربیت یک جامعه دارد. برنامه‌های تعلیم و تربیتی علاوه بر تاثیر از برنامه‌های دیگر جامعه (اقتصادی ، سیاسی و ;) در چارچوب فرهنگی طرح ریزی و اجرا می‌شوند. با توجه به این که هدف تعلیم و تربیت ، رشد شخصیتهای یک جامعه است. روشن است فرهنگ با سایه‌ای که روی برنامه‌های تعلیم و تربیت می‌گستراند شکل گیری و تربیت شخصیتهای جامعه را متاثر می‌سازد. برخی برنامه‌های تعلیم و تربیتی و حتی توصیه‌های روانشناختی قابل اجرا در تمامی فرهنگها نیستند. بر این اساس متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسان هر جامعه

یافته‌های سایر جوامع را در زمینه‌های مختلف تعلیم و تربیت ، شخصیت و ; بر اساس فرهنگهای جامعه خود مورد بررسی قرار می‌دهند. حتی آزمونهای شخصیتی قبل از اجرا در جوامع مختلف باید با هنجارهای فرهنگی آن جامعه سازگار گردد.

نظریات شخصیت

در سه ربع اول قرن حاضر درباره شخصیت نظریه‌های متعدد و گوناگون آورده شده است.

بطوری که تعاریف مختلفی برای شخصیت ارائه شده است که ناشی از گوناگونی این نظریه‌هاست که صاحبانشان نظرات متفاوتی از چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند. نظریه‌های مربوط به شخصیت هر چند که باهم فرق دارند، در مواردی و در اص

ولی نزدیک به یکدیگرند و تا حدی همانند هستند. از این رو چنین به نظر می‌رسد که می‌توان آنها را با توجه عامل یا عواملی که در هر کدام مهمتر از عوامل دیگر پنداشته شده‌اند، طبقه بندی کرد. ولی لازم است خاطرنشان سازیم که هیچ طبقه بندیی ، به خصوص در مورد نظریه‌های مربوط به شخصیت ، نمی‌تواند خالی از عیب و نقص باشد و قطعی محسوب شود. نظریه‌ای که به یک اعتبار در طبقه‌ای آمده است، ممکن است به اعتباری دیگر در طبقه‌ای دیگر قرار گیرد و این خود دلیل اختلاف طبقه بندیهایی است که تاکنون صورت گرفته است.

سوال اصلی در مطالعه شخصیت (Personality) و نظریه‌های شخصیت این است که شخصیت چیست؟ با وجود مطالعات و تحقیقات زیاد به دلیل پیچیدگی شخصیت که ناشی از پیچیدگی انسان است هنوز پاسخ واحد یکسانی به این سوال داده نشده است و به همین دلیل نظریه‌های مختلفی پیرامون این موضوع شکل گرفته است که می‌توان آنها را در هشت رویکرد اصلی روانکاوی ، تیپ شناسی ، رفتاری ، یادگیری اجتماعی ، تحلیل عاملی ، شناختی ، انسان گرایی و رویکرد حیطه محدود مورد بررسی قرار داد. در کنار این رویکردها که رسمی هستند یک رویکرد شخصی نسبت به انسان و شخصیت در اکثر ما انسانها وجود دارد که اگر بخواهیم می‌توانیم با مطالعه و تحقیق در این باره ، آن را به یک نظریه رسمی تبدیل کنیم.
وجوه اشتراک و افتراق نظریه‌های شخصیت
در بعضی از این نظریه‌ها اهمیت فراوان به ضمیر ناخودآگاه داده شده است و پیروان آن معتقدند که آدمی از انگیزه‌های واقعی رفتار و اعمال خود بی اطلاع است، زیرا آنها در شعور باطن یا ناخودآگاه هستند. در نظریه‌های دیگر ، ناخودآگاه مورد انکار است، یا کم اهمیت است و یا این که تاثیرش فقط در افراد نابهنجار مورد قبول است. در این نظریه‌ها خود آگاه حاکم بر رفتار آدمی دانسته شده است. نظریات فروید و یونگ و ماری جزو دسته اول و نظریه آسپرت متعلق به دسته دوم است. نظریه‌هایی هستند که اهمیت فراوان به تاریخ زندگی و به دوران کودکی می‌دهند و هر کس را بنده و اسیر گذشته خود می‌پندارند و نظریه‌های دیگر آدمی را از قید گذشته آزاد ساخته، حال و آینده و گرایش به سوی غایت و غرض را در رفتار او موثر می‌دانند، یا این که چگونگی هر عمل را وابسته به محیط خارجی و میدانی می‌پندارند که شخص در موقع اجرای آن عمل در آن محیط یا میدان قرار گرفته است.

 

البته در نظریه‌های دیگر بیشتر به محیط روانی یا ذهنی توجه شده است. به این معنی که عالم خارج و رویدادهای آن ، آنچنانکه هر کس شخصا آنها را درک می‌کند، در رفتارش موثر واقع می‌شوند و چون ادراک افراد از عالم خارج و رویدادها متفاوت است، افراد آدمی در محیط واحد و در شرایط یکسان ، رفتاری متفاوت خواهند داشت. در نظریه‌های دیگر آدمی به صورت یک واح عمل بدون شناخت این زمینه به درستی میسر نیست. در نظریه‌های دیگر چگونگی یادگیری معیار پدیده‌های رفتار پنداشته شده است. خواه این یادگیری بر مبنای اصل مجاورت باشد و خواه بر مبنای اصل تقویت و پاداش. در نظریه‌های دیگر این توجیه و بیان بدون استعانت از علوم دیگری چون تاریخ ، مردم شناسی و جامعه شناسی و یا چون عصب شناسی ، فیزیولوژی و زیست شناسی و ; غیر میسر اعلام شده است.
نظریه رسمی در برابر نظریه‌های شخصی
همه ما انسان‌ها تصوری از مفهوم شخصیت داریم و از پیش فرض‌های معینی درباره شخصیت افرادی که با آنها در تعامل هستیم برخورداریم. علاوه بر این برداشت‌هایی نیز درباره ماهیت کلی انسان داریم. برای مثال ممکن است معتقد باشیم که همه انسان‌ها ذاتا خوب هستند و یا برعکس. این پیش فرض‌ها یا برداشتها همان نظریات شخصی هستند که بر اساس اطلاعات حاصل از ادراک رفتارهای اطرافیان شکل می‌گیرند و در واقع برمشاهده رفتار دیگران مبتنی هستند. نظریه‌های شخصی در مورد انسان و شخصیت با توجه به آنکه حاصل مشاهدات هستن

د همانند نظریه‌های رسمی (علمی) هستند ولی با وجود این با آنها تفاوتهای بارز دارند. نظریه‌های رسمی حاصل داده‌های مشاهدات روی تعداد زیادی از افراد با ویژگی‌های مختلف هستند و از پشتوانه اطلاعاتی وسیعتری برخوردار هستند. در کنار نظریات شخصی حاصل دید شخصی و ذهنی خودمان است، در صورتی که یک نظریه شخصیت رسمی حاصل مشاهدات عینی و بی‌طرفانه است و در واقع از عینیت بیشتری برخوردار است.

 

 

از طرف دیگر نظریه‌های رسمی از سوی کسانی که وضع کننده آن نظریه نیستند، پیوسته مورد آزمون قرار می‌گیرند، حمایت می‌شوند، اصلاح می‌شوند. و یا کنار گذاشته می‌شوند. اما در نظریه‌های شخصی چنین موضوعی صادق نیست. تفاوت بین نظریه‌های شخصی و رسمی همیشه آن گونه که مطرح شد، روشن و بارز نیست. چنین مطرح شده است که نظریه پردازان شخصیت ، رویدادهای زندگی خودشان را به عنوان منبع اصلی داده‌های تجربی در نظر گرفته‌اند. علاوه بر آن برداشت‌های زیربنایی درباره ماهیت انسان نیز هم بوسیله واقعیت‌های تجربی و هم توسط طیف کاملی از عوامل فردی و انگیزشی هر نظریه پرداز هدایت شده است. اما سوال مهم در باره این نظریه‌های رسمی این است که تجربه‌های شخصی بر نظریه اثر گذاشته است یا نظریه بر تفسیر خاطرات گذشته تاثیر گذاشته است.
رویکردها در نظریه‌های رسمی
نخستین رویکرد درباره شخصیت در واپسین سالهای قرن نوزده توسط فروید مطرح شد. نظریه پردازهای فروید چنان با اهمیت و گسترده بود که نه تنها در روانشناسی بلکه در فرهنگ ، جامعه نیز نفوذ پیدا کرد، بگونه‌ای که آن را یک انقلاب شبیه آنچه داروین با نظریه تکامل ارائه کرد دانسته‌اند. تقریبا تمام نظریه‌های شخصیت که در سالهای پس از فروید روی کار آمدند مدیون دیدگاه او هستند. در واقع نظریه‌های بعدی شخصیت یا در مقام گسترش و پالایش نظریه او ب

وجود آمدند (نظیر نظریه‌های روان کاوان جدید همچون یونگ ، آدلر ، هورنای و دیگران) و یا در مقام مخالفت بوجود آمدند.
رویکرد تیپ شناسی
صاحب نظران قدیمی‌ترین طبقه بندی تیپ شناختی را به بقراط و جالینوس از حکمای یونان با

ستان نسبت داده‌اند. بقراط جسم را دارای چهار نوع خلط خون ، بلغم ، صفرا و سودا تصور می‌کرد و برای هر یک از آنها ویژگی‌هایی را تصور می‌کرد. در قرن بیستم و با گرایش روان شناسی به سوی علمی شدن کوشش‌هایی در کارهای کرچمر (Kretschmer) و شلدون به عمل آمد تا این طبقه بندی جنبه علمی بخود بگیرد. ولی با وجود تمام تلاش‌ها به سبب انتقادات صحیحی که به آنها وارد شد، اعتبار علمی آنها کاهش یافت.

رویکرد رفتاری
رویکرد رفتاری که در کارهای بی.اف.اسکینر (B.F.Skinner) و به تبعیت از بنیان گذار آن جان.بی.واتسون منعکس شده است بازتابی است از شکل و صورت اصلی رفتارگرایی افراطی که هر نوع نیرو یا فرآیند منتسب به درون و ناهوشیار را نامربوط دانسته و بشدت رد می‌کند و در عوض توجه خود را با رفتار عینی قابل مشاهده و محرک بیرونی معطوف می‌دارد. اسکینر می‌کوشد تا شخصیت انسان را از طریق پژوهش در آزمایشگاه بجای درمانگاه مطالعه کند. او مخالف روانکاوی است.

رویکرد یادگیری اجتماعی
رویکرد یادگیری اجتماعی که بیشتر در کارهای آلبرت بندورا و جولیان راتر مشاهده می‌شود بسط رویکرد رفتارگرایی اسکینر است. آنها نیز روان کاوی را رد و بر رفتار عینی تاکید می‌ورزند. ولی نکته اختلاف آنها این است که به متغیرهای شناختی درونی نیز اعتقاد دارند، چیزی که در نظام اسکینر مطلقا جایی ندارد.

 

رویکرد تحلیل عاملی
رویکرد تحلیل عاملی که بیشتر در کارهای آلپورت ، کتل ، آیزنک تجلی یافته است بر این عقیده است که شخصیت شامل مجموعه‌ای از صفت‌ها یا کیفیات متمایز کننده یک شخص

است که می‌توان آنها را از طریق تحلیل عاملی (نوعی روش آماری پیشرفته) مشخص نمود. با توجه به اینکه این نظریه‌ها بر نقش صفت‌های بنیادی در ساختار شخصیت تاکید دارند، به آنها نظریه‌های صفات نیز می‌گویند.
رویکرد شناختی
رویکرد شناختی در شخصیت بر شیوه‌هایی که مردم توسط آنها به شناخت محیط و خودشان می‌پردازند، تاکید می‌ورزد. اینکه آنها چگونه ادراک می‌کنند، ارزیابی می‌کنند، تصمیم می‌گیرند و مسائل را حل می‌کنند. این رویکرد در کارهای بسیاری از روان شناسان شناخت گرا بخصوص در کارهای جورج کلی منعکس شده است.
رویکرد انسان گرایی
رویکرد انسان گرایی که بیشتر در کارهای آبراهام مزلو و کارل راجرز منعکس شده است بخشی از جنس انسان گرایی دهه 1960 آمریکا است که با رویکردهای روان کاوی و رفتارگرایی مخالف بودند. این رویکرد و نظریه پردازان آن بر فضایل و آرزوهای انسان ، اراده آزاد آگاهانه و خود شکوفایی تاکید دارند. آنها تصویری زیبا و خوش بنیانه از انسان معرفی می‌کنند، برعکس روانکاوی.
رویکرد حیطه محدود
نظریه پردازان شخصیت عموما دستیابی به جامعیت یا کامل بودن را به عنوان یکی از هدفهای اصلی نظریه پردازی در نظر می‌گیرند. اما هیچ کدام از نظریه‌های موجود را نمی‌توان بدرستی جامع دانست و به علاوه داشتن چنین هدفی می‌تواند غیر واقع بینانه باشد. برخی روان شناسان پیشنهاد می‌کنند که برای رسیدن به درک کاملتری از شخصیت نیاز داریم که تعدادی نظریه جداگانه وضع کنیم که هر کدام گستره محدودی داشته باشد و بر یک وجه محدود و باریک شخصیت تاکید ورزد. در حال حاضر این نوع گرایش بیشتر شده و در کارهای کسانی نظیر دیوید مک کلند ، ماروین زاکرمن و آرنولد باس و رابرت پلامین و دیگران منعکس و قابل مشاهده است.
گوناگونی در رویکردها به شخصیت
رویکردهای مختلف به شخصیت غالبا با یکدیگر همسو نیستند و در جهت مخالف یا اصلاح نظریه قبلی بوجود آمده‌اند، اما این ساده انگاری خواهد بود که تصور کنیم تنها یک از نظریه‌ها درست و بقیه غلط ، در واقع این اختلاف به معنی بی‌اعتباری آنها نیست بلکه هر دیدگاهی تنها بخشی از حقایق مربوط به انسان را بازگو می‌کند و این نقطه را یادآور می‌شود که شخصیت موضوع پیچیده ای است، در شکل گیری آنها شرایطی تاریخی و زندگی شخصی نظریه پرداز تاثیر داشت

ه است و علم روانشناسی علم جوانی است و روان شناسی شخصیت از آن هم جوان‌تر است.

عوامل موثر بر نظریات شخصیت

نظریه‌های جدید مربوط به شخصیت ناگهان بروز و ظهور نکرده‌اند، بلکه از تحقیقات دانشمندان سلف از بقراط و افلاطون و جالینوس تا ابن سینا و جان لاک و هابس و بسیاری دیگر مایه گرفته‌اند، ولی در دوران معاصر مهمترین عواملی که در تنظیم و تعبیر نظریه‌ها تاثیر مسلم داشته‌اند، عبارتند از:
1 مطالعات و تحقیقات درمانگاهی (کلینیک) که در سده گذشته با شارکو و پیرژانه فرانسوی آغاز شد و توسط فروید ، یونگ و مکدوگال ادامه یافتند.
2 گشتالت یا نظریه هیات کل که ورتهایمر و کهلر و کافکا پیشروان آن بوده‌اند.
3 روان شناسی تجربی و پیشرفتهای آن
4 روان سنجی و اندازه گیریهای آن
5 نظریات یادگیری
فواید نظریه‌های شخصیت
• فایده نظریه‌های مربوط به شخصیت بخصوص در این است که در برابر تحقیقات تجربی و آزمایشگاهی که فقط گوشه‌ها یا جنبه‌های محدودی از شخصیت را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند، این نظریات درباره ارتباط این گوشه‌ها و یا جنبه‌ها و در نتیجه درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت به بحث و تحقیق می‌پردازند.

• فایده دیگر نظریه‌ها این است که نشان می‌دهند، مطالعه و تحقیق در چه زمینه‌ای بهتر است صورت گیرد و این زمینه‌ها و فرضهایی را که در تحقیق شخصیت مهم هستند، معلوم می‌دارند.

• فایده دیگر نظریه‌های شخصیت این است که افکار تازه‌ای به میان می‌آورند و حس کنجکاوی را بر می‌انگیزند و برای تحقیقات دیگر مقدمه می‌شوند و بدین ترتیب به پیش بردن علم کمک می‌کنند.
به سوی یک دیدگاه یکپارچه از شخصیت
هر یک از رویکردهای بالا چگونگی رشد خصوصیات افراد و تعامل آنها با شرایط محیطی را به طریقی توضیح داده‌اند. اما بهترین دیدگاه برای نگریستن به شخصیت یعنی بدست آوردن تصویر یکپارچه از شخص کدام است؟ رشته روانشناسی شخصیت دوره انتقالی پرتحولی را پشت سر می‌گذراند. آشکار است که هیچ نظریه برای تبیین شخصیت کفایت نمی‌کند و روند جاری در جهت در جهت تلفیق رویکردهای مختلف سیر می‌کند.

 

روانشناسی شخصیت
تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص

را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژ

گیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.

شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد».
شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود.
نگاه اجمالی
«شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط می‌شود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر می‌شود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را می‌توان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.

از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در«تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط می‌شود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونه‌های شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش می‌دهد. در حالی که برخی تجربه‌ها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.
شخصیت از دیدگاه مردم
واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به

هر نوع «صفت اخلاقی یا برجسته» است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است» یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان «پرورش شخصیت» تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما در جهت منفی.

در اجتماع گاهی به جای این کلمات از مترادف آنها «شخصیت خوب یا بد» صحبت می‌شود که هر یک ویژگیهایی را می‌رسانند و گاهی از کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی افراد استفاده می‌شود مثلا وقتی گفته می‌شود«او پرخاشگر است» یعنی ویژگی و خصوصیت غالب «او» پرخاشگری است. در کنار این موضوعات گاهی کلمه شخصیت جهت «احترام» به چهره‌های مشهور و صاحب صلاحیت «علمی ، اخلاقی یا سیاسی» بکار می‌رود نظیر «شخصیت سیاسی ، شخصیت مذهبی و شخصیت هنری و …».
شخصیت از دیدگاه روانشناسی
دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به«شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریه‌های متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanistis Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است.
ماهیت شخصیت و انسان
یکی از جنبه‌های با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریه‌های شخصیت» منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است (یا می‌شود). این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط می‌کنند و همه مردم (شاعر ، هنرمند ، فیلسوف ، تاجر ، فروشنده و …) همواره به روش به این سوالها پاسخ می‌دهند؛ بطوری

که می‌توانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند. این موضوعات را می‌توان در جدول زیر خلاصه کرد.

 

اراده آزاد یا جبرگرایی؟ آیا انسان آگاهانه اعمال خود را جهت می دهد یا بوسیله نیروهای دیگری کنترل می‌شود؟
وراثت یا محیط؟ آیا انسان بیشتر تحت تأثیر وراثت است یا تحت تأثیر محیط؟
گذشته یا حال؟ آیا شخصیت انسان وقایع و اتفاقات اوائل زندگی شکل می‌گیرد یا اینکه تحت تأثیر تجربه‌های دوران بزرگسالی قرار دارد؟
بی‌همتایی یا جهان شمولی؟ آیا شخصیت هر انسان بی‌همتاست یا اینکه شخصیت دارای الگوهای کلی خاصی است که با شخصیت بسیاری از افراد انطباق دارد؟
تعادل جویی یا رشد؟ آیا انسان فقط برای حفظ تعادل و توازن رفتاری را انجام می‌دهد یا او بخاطر میل به رشد و تکامل رفتار را انجام می‌دهد؟
خوش بینی یا بد بینی؟ آیا انسان اساسا موجودی خوب است یا بد؟

نقش وراثت زیستی در رشد شخصیت
وراثت به منزله مواد خام شخصیت است. این مواد به اشکال مختلف شکل می‌پذیرند. بعضی از همانندیهای موجود در شخصیت و فرهنگ انسان ناشی از وراثت است، مثلا هر گروه انسانی ، مجموعه نیازها و قابلیتهای زیستی مشترک و یکسانی به ارث می‌برد. این نیازها ، شامل اکسیژن ، غذا ، آب ، استراحت ، فعالیت ، خواب ، پرهیز از شرایط هولناک و اجتناب از درد و نظایر آن است.
اهمیت محیط طبیعی در رشد شخصیت
محیط طبیعی نیز بر شخصیت تأثیر می‌گذارد، زیرا افراد تا حد وسیعی سطح کارآیی خود را که برای حفظ حیاتش ضروری است، از محیط می‌گیرد واقعیت امر این است که در هر محیط طبیعی ، انواع مختلف شخصیت و فرهنگ ، و در محیطهای طبیعی کاملاً متفاوت ، فرهنگهای مشابهی ملاحظه می‌شوند.
رابطه فرهنگ و شخصیت
بعضی از تجربه‌های فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است. از تجربه‌های اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعه معین ، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید می‌آید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحا شخصیت نمایی (Modal Personality) یا شخصیت اساسی (Basic Personality) یا رفتار اجتماعی (خوی اجتماعی) (Social Character) خوانده می‌شود. این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی مشترکی که همه اعضای یک جامعه در آنها سهیم‌اند، اشاره می‌کنند.

نقش تجربه گروهی در رشد شخصیت افراد
کودک نوزاد به صورت یک ارگانیسم به دنیا می‌آید. با اخذ و کسب مجموعه‌ای از نگرشها و ارزشها ، تمایلات و بیزاریها ، هدفها و مقاصد ، و یک مفهوم عمیق و ناپایدار از اینکه چه نوع شخصی است، به تدریج یک موجود انسانی مبدل می‌شود. همه این ویژگیها را از طریق فراگرد اجتماعی شدن بدست می‌آورد. این فراگرد ، یادگیری او را از حالت حیوانی به شخصیت انسانی تغییر می‌دهد. به عبارت دقیق‌تر ، هر فرد از طریق فراگرد اجتماعی شدن ، هنجارهای گروههای خود را می‌آموزد تا اینکه یک خود مشخص که او را بی‌همتا می‌سازد، پدید می‌آید. شاید بتوان گفت که تشکل تصور خود ، مهمترین فراگرد در رشد شخصیت به شمار می‌رود.
اهمیت تجارب شخصی در رشد شخصیت
چرا کودکانی که در یک خانواده پرورش می‌یابند، حتی اگر تجربه‌های یکسانی هم در معرض تجربه‌های اجتماعی از برخی جهات مشابه و از برخی جهات نامشابه قرار گرفته‌اند. تجربه هرکس بی‌همتاست. بدین معنا که هیچ کس دیگر بطور کامل ، نظیر آن تجربه را ندارد. یادداشت دقیق تجربه‌های روزانه کودکان یک خانواده می‌تواند گوناگونی تجربه‌های آنان را به خوبی آشکار سازد. هر کودک اولاً ، وراثت زیستی بی‌همتایی دارد که کسی دیگر عینا نظیر آن را ندارد، ثانیاً ، از مجموعه بی‌همتای تجربه‌های زندگی برخوردار است که باز ، کسی دیگر ، عینا از آن برخوردار نیست.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf :

روش و مبانی تفسیر المیزان

سابقه تفسیر در عالم اسلام
پیامبر (ص) رسولی بود که معجزه اش کتاب بود. رسول امینی بود که قرآن در وجود مبارک او تجلی یافته بود . رسول خدا آبشار روحی را که بر جانش ریخته شده بود به اجمال و تفصیل دریافته بود.بدین لحاظایشان درزمان حیات شان تنها منبع رجوع مردم به قرآن و وحی بودند و قرآن را به مردم تبین می کردند.اما بعد از رحلت نبی مکرم اسلام ، از آنجا که قرآن منبع قرآن احکام و دستورات دین مبین اسلام بود و دارای پایات محکم و متشابه، عام و خاص ، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید و مبهم و مبین بود.

همچنین د رقرآن آیاتی مبنی بر حقیقت و مجاز، تصریح و کنایه، ایجاز و اطناب بود.بدین جهت صحابه در فهم قرآن دچار اختلاف آرا گردیدند. صحابه پیامبر با این که قرآن بصورت اجمال می فهمیدند اما در فهم قرآن بصورت تفصیلی دچار اختلاف شدند و منشا این اختلاف آراء آنان به علت هایی بر می گشت.که هریک در خور تاملی محققانه است ، علت هایی چون اختلاف سطحادراک و دانش آنها – میزان آشنایی و تسلط انها به زبان عربی – نحوه ارتباط آنها با شخص رسول خدا(ص) – شناخت

انها نسبت به شان و نزول آیات.
نیاز به فهم قرآن از یک طرف و اختلاف آراء گوناگون صحابه در فهم قرآن از طرف دیگر ، باعث شد که

در میان طبقه اول صحابه پیامبر، مفسرانی پدید آیند تا گره از این مشکل مسلمین را بگشانید مفسرینی چون بن عباس، عبدالله بن عمر اقدام به تفسیر قرآن کردند.تفسیر آنان در آن روز«.. از بحث درباره جهات ادبی آیات، و شان نزول آنها، و مختصری استدلال به ایات برای توضیح آیاتی دیگر و اندکی تفسیر به روایات وارده از رسول خدا(ص) درباب قصص و معارف مبدا ومعادو امثال آن تجاوز نمی کرد.» 1
پس از مفرین صحابه، نوبت به مفسرین تا بعد رسید که این مفسرین تا بعد با آموختن علم تفسیر از صحابه پیامبر اقدام به تفسیر قرآن نمودند، منابع تفسیری آنان در آن دوره عبارت بور از: قرآن کریم – احتدیث پیامبر (ص) که تابعین از صحابه نقل می کردند – گفتار خود صحابه – اجتهاد و استنباط خود تابعین- و استفاده از اهل کتاب.
آنچه که لازم به ذکر است این است که در دوره صحابه و تابعین تفسیر بر مدار رو

ایت بود.دراین نوع تفسیر قرآن را با توجه به روایت پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی تفسیر می کردند و نیازی به دگیر دانش ها و علوم در تفسیر قرآن نمی دیدند و اما به تدریج که فتو

حات اسلامی اغاز گردید و مسلمین با این فتوحاتشان وارد حیات تازه عقلی اجتماعی و دینی شان گردیدند و با مردم سرزمین های فتح شده در آمیختند و از آداب و رسوم و اف

کار و عقاید و سنت های آنان تاثیر پذیرفتند. بدین دلیل در دوره های بعد مفسرانی در بین مسلمین قدم به عرصه تفسیر گذاشتند که تفسیر انان علاوه بر روایات ، بحث های علمی و فلسفی و کلامی و فقهی و عرفانی و ادبی را نیز با خود داشتند.

حال با این توضیحات مختصر ، به روش مفسران نگاهی به اجمال می اندازیم و نحوه روش انان را تا عصره ظهور علامه طباطبایی بررسی می کنیم و آنگاه در ادامه به بررسی نقش تحول لفرین ایشان در عصر و تفسیر عظمت کاری که کرده اند اشارهای خواهیم کرد.
1- روش تفسیر روایی : این نوع روش اولین روش تفسیری بود که در میان مسلمانان به منصه ظهور رسید. در این نوع روش ، تفسیر قرآن از طریق خود آیات و احادیث پیامبر (ص)که از طریق صحابه و تابعان نقل می شد صورت می گرفت.هم چنان که گفتیم تفسیر در این نوع روش، اغلب پیرامون موضوعات ادبی قرآن شان و نزول آیات ، درباب قصص و معارف مبدا و معاد قرآنی بود به موضوعات علوم دیگر پرداخته نمی شد.این که سخن صحابه و تابعان در این روش تفسیری آیا حجت است یا نه ، میان مفسران اختلافات نظر بوده، گروهی سخن صحابه را حجت دانسته و س

خن تابعان را فاقد حجت می دانستند و گروهی هم سخن صحابه و هم سخن تابعان را در صورت اجماع شان بر سر مسئله ای دارای حجت می دانستند.اما از دیدگاه شیعیه تف

سیر روایی عبارت بود از: تبیین و توضیحی که در قرآن آمده و یا در روایت پیامبر ا

کرم و ائمه نقل شده است. به اعتقاد شیعه ، تفسیر قرآن جز با حدیث صحیح پیامبر و ائمه که قول مانند قول پیامبر (ص) حجت است جایز نمی باشد.از بهترین تفسیر های اهل سنت به روش روایی می توان به تفسیر جامع البیان فی تفسیر القرآن طبرسی و به تفسیر «درالمنثور» سیوطی و در میان شیعه به «تفسیر العیاثی» محمد بن مسعود بن عیاشی و« تفسیر الفرات» فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی و «تفسیرالقمی» علی بن ابراهیم بن هاشو قمی اشار

ه کرد.
2- روش تفسیر لغوی: در این روش سعی می شود که به قرآن از جنبه ادبی نگاه شود ، زیرا پیروان این روش معتقدند که قرآن علاوه بر متن دینی ، جنبه ادبی معجزه آسایی نیز دارد از این جهت «; در فهم قرآن از روش لغوی آن استمداد جسته و ار آنچه که دلالت لغوی ندارد و از ترکیب ادبی اعجاز آمیز قرآن نمی توان آنرا استنباط کرد،دوری جستند. این موضوع هرماه با رشد زبان عرب و پیش رفت علوم عربی بود.» 2 از بهترین کتب تفسیری این روش می توان به « معنای القرآن » ابی عبیده و «کشاف» زمخشری اشاره کرد.

3- روش باطنی : پیروان این روش معتقدند که قرآن ظاهر و باطنی دارد. آنها هنگام تفسیر ظاهر قرآن را مردود می شمارند و به باطن قزآن توجه دارند.به اعتقاد این گروه انکس که به ظاهر قرآن تمسک جوید راه به جایی نمی برد و معذب میشود اما آنکس که به باطن قرآن تمسک جوید به مقصد می رسد.انها در اثبات ادعای خود به این آیه قرانی تمسک می جویند « فضرب بینهم بسورله باب باطنه فیه الرحمه و ظاهره من قبله

العذاب» لازم به ذکر است که اسماعیلیه به داشتن چنین عقایدی معروفند.
4- روش تفسیر فلسفی: پیروان این روش معتقدند که باید فلسفه را با دین تطبیق داد.از این رو انها با تاویل متون و حمل ان برمعانی که با نظریات فلسفی موافقت داشته باشد، اقدام به این تطبیق می کردند.از جمله این فلاسفه که به تفسیر قرآن به روش فلسفی اقدام کرده اند می توان به فارابی و ابن سینا اشاره کرد.

5- روش عرفانی: در این روش قرآن را مطابق افکار ف فرهنگ و اشراق های روحی این گروه تاویل می کنند. در این رو شف کسانی که دبه مراحل و مقامات عرفانی رسیده اند و یا بهره از مشاهدات و مکاشفات عرفانی برده اند می توانند از قرآن بهره ببرند.پیشنهاد این روش محی الدین ابن عربی است.
6- تفسیر فقهی : بعد از رحلت نبی اکرم اسلام کرمی

ان مسلمین اختلافات آراء افتاد و مسلمین به فرقه های گوناگون تقسیم شدند، مفسران هر کدام ازاین فرقه ها در شناخت احکام فقهی ، به کتاب و سنت استناد کرده و نظر خود را درپرتو قواعد کلی این دو (قرآن و سنت) اعمال می کردند از جمله تفاسیر فقهی فرقه ها می توان به تفاسیر زیر اشاره کرد: از مذهب حنفی تفسیر «احکام القرآن»تالیف ابوبکر رازی معروف به جصاص.از مذهب شافعی «احکام القرآن» تالیف ابوالحسن طبری معروف به کیالهراسی از مذهب مالکی :«احکام القرآن» ابوبکر بن عربی و از شعیه« کنزالعرفان فی فقه القرآن» از مقداد سیوری.
7- تفسیر در قرون اخیر: علاوه بر تفاسیر و

روش های تفسیر ی یاد شده بالا که قدمت انها به قرون اولیه اسلام می رسد و در میان مسلمین سابقه دارند، در قرون اخیر تفسیر جهت های گوناگونی به خود گرفته و از نیاز ها و مقتضیات عصر تاثیر پذیرفته است.« ; ماهیت دوره ای که اندیشه اسلامی جدید از آن می گذشت، مفسران را وا داشت تا به کوشش های اسلامی درهمه زمینه ها، رنگ و وجهه عملی دهند تا جبران عقب ماندگی دورانهای تخلف گذشته را نموده و در بر

ابر تلاش های بیگانگان که هدف شان براندازی جامعه اسلامی بود، بایستند و بدین ترتیب در دوره جدید، بعد اجتماعی در حرکت تفسیر ظاهر گشت تا امور عملی را بدور از مباحث کلاسیک محض مورد بررسی قرار دهد.» 3 مفسران دوران عصر جدید دیدگاهشان در برابر وضع جدید مختلف بودعده ای اقوال قدما را با اهمیت انگاشتند و اهمیت خاصی برای تفسیر گذشتگان قایل شدند و در تفاسیرشان از تفسیر قدما تبعیت کردند و عد های هم سعی کردند که در تفسیر قرآن مطالب تمدن جدید را با اصول قدیم تفسیر در آمیزند و برای رهایی از تنگنائی که ناشی از برخورد و تناقض میان مطالب قدیم و جدید بود، بنا چار باب اجتهاد را گشودند.این مسئله در عمل برای شیخ محمد عبده و مکتب تفسیری وی رخ داد.
از مسایل مهم دیگر مسئله نظام حکومت بود. لذا پژوهشگران اسلامی ، ضمن استفاده از معارف قرآن درصدبررسی و تحقیق جدی مسئله نظام حکومت در اسلام برآمدند، سید جمل الدین اسدآبادی پیش گام این روش تفسیری به حساب می آید. سید جمال قرآن را ابزار بزرگی در توجیه مبارزه مسلمانا برعلیه بیگانه می دانست و براستفاده از این ابزار تاکید می کرد.
در عصر جدید مسایل گوناگونی در جامعه اسلامی و غیر مسلمان ازهان عمومی را به خود مشغول کرده که متفکران اسلامی هرکدام با استفاده ا

ز تفسیر قرآن سعی کرده اند که این مسایل را با متن قرآن تطبیق دهند.از جمله این مسایل می توان به «مسئله زن» ،«مسئله اقتصادی» ،«مسئله نظریه های علمی و نوآوری علمی» اشاره کرد.در تفسیر «المنار» سعی شده که برنامه های اقتصادی اسلام ترسیم شود و در تفسیر بیست و پنج جلدی «طنطاوی» که قرآن را با عینک علوم طبیعی تفسیر کرده است، حائز اهمیت می باشند.

 

نحوه شکل گیری تفسیر شریف المیزان
قبل از بیان این که تفسیر المیزان با کدام اسلوب و روش تفسیری نوشته شده استف بهتراست به ویژگی های مولف گران قدرآن نیز اشارهای شود، چون که این کار بزرگ و خطیر قطعا از عهده هر کسی برنمی آمد.
علامه طباطبایی با شخصیت بی نظیرش ، ویژگی ها و خ

صوصیات منحصر به فردی داشت که در سایه این ویژگی ها توانست که موفق به این کار خطیر شود.
به فرموده قرآن مجید «لایمه الاالمطهرون» کسی قرآن را مس نمی کند مگر مطهرون، پس توفیق علامه در این امر خطیر قبل از هر چیز متوقف بر این بود که علامه در سایه ریاضتها و مجاهدتهای علمی و عملی اش به طهارت باطن رسیده بود و استاد مسلم اخلاق گشته بود و مصداق بارز این فرمایش مولا علی (ع) گشته بود که :«من نصب نفس، الناس اماما فعلیه، این یبدا بتعلیم نفسه قبل تادیب غیره ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه» علامه شخصیت جامع ایی داشتند، بدین معنی که علامه سالها در محضر عارف عامل و آیت حق مرحوم م

یرزا علی آقاقاضی مراحل و مدارج عالی عرفان نظری و عملی را گذرانده بودند و خود عارفی عالی مقام گشته بودند.در فقه و اصول استاد مسلمی بودند و سالیان دراز در محضر استاد انی چون سید حسین باد کوبه ای مسائل و بحث ها ی عمیق فلسفی را به نحو عالی تلمذ کرده بودند و بعنوان یک فیلسوف عالی مقدار در مسائل فلسفی صاحب نظر شده بودند. علامه درآسمان شعرو ادب شاعری بدیع و ادیبی کم نظیر بودند ، مسلط به ریاضیات و هندسه بودند . آشنایی و آگاهی عمیق علامه نسبت به نیاز ها و مقتضیات اصل از ایشان عالمی ساخته بودند که مصداق «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس»بود. ساده زیستی ، تواضع ، تحمل عقایدو افکار دیگران از ویژگی های اخلاقی و اجتماعی این شخصیت بی نظیر عالم اسلام بود.

حال با در نظرگرفتن این ویژگی های منحصر به فرد علامه است که می توانیم به عزمت کار های ایشان پی ببریم .
چرا که علامه توانسته که فکر و روح اصیل دینی را که ریشه ها و اصل و ماهیت آن در لابه لای متون ومنابع قدیمی بوده استخراج و استنتاج کرده و به صورت فکر دینی

اصیلی ارائه دهد . ایشان در سراسر تفسیر المیزان ، حالت عمیق علمی و منطقی بودن را چنان رعایت نموده است که در هیچ جای المیزان در طرح مباحث ، از حالت خطابه ای و شعری و لفظی و شعاری و جو زدگی استفاده ننموده است و این کار بسیار سختی است . زیرا معمولا دیده می شود که کسانی از دانش و علم بالایی برخوردارند در طرح مباحثشان به طور وسیع و مفصل وارد بحث می شوند و در کنار بحث اصلیشان ، بحث هایی ازدیگر علوم را نیزمطرح میکنند و این امر باعث نوعی خلط مباحث می شوند.
علامه با طرزی عالی توانسته است که در سرار تفسیر المیزانش ،مسائل کلامی ، عقیدتی ، تاریخی ، فلسفی ، اجتماعی ،اخلاقی را در جایی که لازم بوده مطرح کند.به نحوی که مطرح کردن هر کدام از این مسائل افاده معنی ومنظور می کرده و در تضاد با مسائل دیگر مطرح شده نبوده است . اما نکته جالب این است که علامه هر کدام از این بحث های مط

رح شده را در یک سیستم کلی ارائه کرده است که آن سیستم کلی ، همانا فکر و نظر اصیل اسلام بوده است .
علامه با جامعیت علمی و آگاهی و آشنایی به نیازهای عصر به خوبی به این نکته واقف گشته بود که در عصر کنونی معاندین دین مبین اسلام با اهداف سیاسی و گاه با چهره مذهبی ، در صدد تضعیف مبانی اعتقادی و دینی مسلمانان بر آمده اند .و مسلمانان را با ایجاد تفرقهبه فرقه های مختلف در آورده اند و سعی بر این داشته اند که این فرقه ها را رو در روی هم قرار دهند . از این جهت ، علامه با تالیف این اثر گرانسنگ خویش ،اولا اعتماد به نفس مسلمانان را تقویت کردند و ثانیا مسلمانان را اعم از شیعه و سنی گرد محور مشترکی چون

قران مجید در آورده اند و از طرق غیر استنادی به قران را در میان مسلمانان باطل ننموده اند.

روش و مبانی تفسیرالمیزان
الف – تفسیر قران به قران در میان متقدمان و متاخران قبل از علامه وجود داشته است حتی عده ای از علما این روش تفسیری را اولین روش تفیسری قرآن بشمار آورده اند چرا که عده اعتقاد براین دراند که هرکس که بخواهد کتاب را تفسیر کند ابتدا باید از خود قرآن تفسیر آنرا درخواست نماید ،درمرحله ثانی است که اگر به تنیجه نرسیده باید از سنت تفسیر آنرا بجوید،چونکه سنت شارح و قرآن و مبین آنست.نبی مکرم اسلام خودش اولین شخص است که قرآن را با قرآن تفسیر می کرد و بعد از نبی مکرم ، ائمه هدی نیزک نی بودند که قرآن رابا قرآن تفسیر می کردند چنان که امام علی(ع) در توصیف این روش فرموده؛«ینطق بعضه ببعض و یشهد

بعضه علی بعض» 4 (بعضی از آیات بوسیله بعضی دیگر به سخن می آیند و بعضی دیگر شهادت می دهدن.0)مفسرانی که در تفسیر به این روش توجه می کردند وآنرا درمیان روش های دیگر دارای شرافت و عظمت می دانستندف معتقد بودند که هیچ تفسیری از این روش بدور نبوده است.
اما آنچه که در اینجا یاد آوری اش لازم است ، این نکته می باشد که این روش در میان مسلمانان هیچ گاه بعنوان روشی رسمی و تدوین شده بکار گرفته نشد

ه است.در میان مسلمین این روش همواره بصورت جسته و گریخته و بدون نظم بکار رفته است.علامه با اشرافیتی که به این روش داشته، آنرا اساس کار خود در بیان معانی آیات قرار داده است.به نظر علامه تفسیر که به معنی روشن و آشکار کننده مقاصدآیات است باید قبل از هرچیز معرف و روشن کننده خود قرآن باشد و بعد معرف و روشن کننده چیز های دیگر . قرآن که تبیان کل شیء است حتما باید تبیان خودش هم باشد زیرا این امر منطقی

نیست که چیزی که تبیان چیزی باشد تبیان و روشن کننده خودش نباشد و این تعبیری بود که علامه سخت بدان معتقدبود که«حاشاان یکون القرآن تبیانا کل شیء ولایکون تبیانا لنفسه»
به نظر علامه ، قرآن در تبیان مقاصدش نیاز به غیر ندارد بلکه خودش حجت است و با استعانت از دیگری حجیت او اثبات نمی شود.ایشان می گویند«;اگر این کتاب

در روشن شدن مقاصدش نیاز به چیز دیگر داشت ، این حجیت تمام نبود; بعبارت دیگر رفع اختلافات قرآن توسط پیامبراکرم (ص)بدون آوردن شاهد لفظی از خود قرآن برای کسی که نبوت و عظمت وی معتقدنباشد ، کافی نیست.» 5
علامه شیوه تفسیر قرآن به قرآن را به عنوان شیوه اساسی در کشف معانی قرآن و آگاهی برمدلولهای آن اختیار نموده است .ایشان در تفسیر به این روش اعتماد می نمایند و در این راه از سنت در تایید معانی استنباط شده با تدبر در آیات استعانت می جوید و نیز د رتوجیه روایات و مقایسه بین آراءمفسران به آن نتایج استناد می کند.با توجه به مطالب گفته شده این نکته بدست می آید که علت این که علامه تفسیر خود را المیزان نامیده است

توجه به دو امر بوده است .اول اینکه: در این کتاب تفسیری معیار و میزان شناخت و سنجش آیات کتاب خدا، جز خود کتاب خدا معیار و میزان دیگری نیست و هیچ چیزی کلام خدا را بهتر از کلام خدا سنجش و ارزیابی نمی تواند بکند، پس باید قرآن را زا طریق قرآن با

ید شناخت.
دیگر اینکه:در این تفسیر آراءو اقوال مفسران و سایر دانشمندان ذکر شده و مورد نقد بررسی قرار گرفته است.علامه در مواردی که لازم شده آراءمفسران را در یک موضوع ارزیابی کند و بعضی از آن آراء تایید و بعضی را مردود شمارد،میزان و معیار این کارش ،همان کتاب خدا بوده است.اگرآراء مفسری با قرآن انطباق داشته آن رای پذیرفته شده و اگر قولی باآیات قرآن انطباق نداشته آن رای مردود دانسته شده است.
ب- در تفسیر المیزان اساس براین مدار است که قرآن در سندیت خود و در دلالت ظواهر الفاظ بر مدالیل و مضامین خود متکی به روایات نیست و قرآن برای «حجیت استقلالی» دارد.در حالیکه
روایات هم در اصل سندیت خود و هم درحالت تعارض با یکدیگر و بعد از فراغ از اعتبار سند و عدم امکان جمع عرفی، وابسته و متکی به قرآن می باشند.به تعبیری دیگر اعتبار ورش تفسیرقرآن به قرآن متوقف براین است که قران «حجیت مستقل» باشد به این معنا که هم در اصل حجیت خودو هم در تبین امهات و محکمات معارف الهی وابسته و متکی به احادیث و روایات نباشد.از دیدگاه علامه حجیت گفتار پیغمبراکرم(ص) و ائمه هدی(ع) را از قرآن باید است

خراج کرد0بنابراین چجگونه متصور است که حخجیت دلالت قرآن به بیان ایشان متوقف باشد ف بلکه در اثبات اصل رسالت و امامت باید بدامن قرآن که سند نبوت است چنگ زد.طبق گفتار علامه«; قرآن مجید که سنخ کلام است مانند سایر کلام های معمولی از معنی

حراد خود کشف می کندو هرگز در دلالت خود گنگ نیست واز خارج نیز دلایلی وجود ندارد که مراد تحت اللفظی قرآن جز آن است که از لفظ عربیش فهمیده می شود اما اینکه خودش در دلالت خود کنگ نیست زیرا هرکس به لغت آشنایی داشته باشد از جملات آیات کریمه معنی آنها را آشکارا می فهم چنان که از جملات هرکدام کلام عربی دیگر معنی می فهمد.» 6
با این توضیحات ، حجیت استقلالی قرآن از دیدگاه علامه با استناد به آیاتی اثبات می شودکه درآن آیات قرآن خود را : 1- بعنوان«نور» معرفی کرده است. 2- قرآن خود را به عنوان «برهان» معرفی کرده است. 3- قرآن تبیان کل شیء است چگونه می شود تبیان خود نباشد. 4- قرآن نه تنها بینته بلکه بنیات هدایت و حقیقت است. 5- قرآن خود را «فرقان» معرفی نموده است. 6- قرآن خود را «میزان» معرفی نموده است. 7- قرآن خود را« فصل الخطاب» معرفی نموده است.
ج- قرآن کتابی است ذوبطون ، قرآن ظاهری دراد و بطنی و بطنش نیز بطنهایی دیگر دارد.به تعبیر دیگر اگر ظهور آیه ای ابتدا و در نگاه اول ساده به نظر آید با تدبر و تاملی بیشتر به معنای وسعیتر و عمیق تری که در پشت این معانی ساده و ظاهری آیه هست می توان رسیده و همچنین ظهور و تجلی معنایی درزیر معنایی دیگر در سرتاسر قرآن مجید جاری است.همچناکه پیغمبر اکرم فرموده:«انالقرآن ظهرا وبطناً و لبطنه بطناً الی سبعته ابطن».
قرآن کتابی است دارای ظاهر و باطن ،اما نکته قابل توجه این است که دراین کت

اب آسمانی ظاهر و باطن در عرض هم و در تقابل باهم قرارنگرفته اند،بلکه ظاهر و باطن در طول هم قرار گرفته اند وبوسیله ظاهر قرآن است که به باطن ان می توان رسید.چنانچه که خود علامه تصریح میکند که «قرآن مجید ظاهر داردو باطن (یاظهر و بطن )که هر کدام از کلام

 

اراده شده اند جز اینکه این دومعنی در طول هم مرادند نه در عرض همدیگر،نه اراده ظاهر لفظ اراده باطن را نفی می کند و نهاراده باطن مزاحم اراده ظاهر می باشد.» 7 حال که ظاهر و باطن داشتن قرآن دانسته شد، سخن برسراین نکته که آیاظاهر قرآن اصالت دارد یا باطنش؟ میان مفسران و اندیشمندان اسلامی اختلاف آراء بوده که پرداختن بدان در حوصله این مقال نمی گنجد . بنابراین علامه طباطبایی با اشرافی که بدین بحث داشته اند کتاب خدا را از آنجایی که برای مردم عادی می دانستند که فهم افراد معمولی بدان دسترسی دارد ، لذا قرآن را اصاله الظاهر می دانستند و در تفسیر خویش معتقد به اصاله الظاهر بودند و هرگونه تفاسیر باطنی را مردود می دانستند به گفته آیت الله جوادی آملی « ; مرحوم علامه قدس سره تنزل قرآن کریم را به طور تجلی می دانستند نه تجافی ، لذا معارف طولی آن را مورد نظر داشته و هر یک از آنها را در رتبه خاص خویش قرار می دادند و هیچ کدام از آنها را مانع حمل بر ظاهر و حجیت و اعتبار آن نمی دیدند و اصالت را در هنگام تفسیر به ظاهر می دادند و هرگز در مقام تفسیر مفهومی آیه اصل را باطن نمی دانستند که فقط بر آن حمل گردد بلکه از راه حفظ و حجیت ظاهر آن به با

طن راه یافته و از آن باطن به باطن دیگر سلوک می کردند که روایات معصومین (ع) نیز این چنین است . » 8

د- قبل از اینکه روشن شود که معانی آیات قرآن آیا به تنهایی و بدون در نظر گرفتن آیه ای با آیات دیگر معنایی دارد و افاده ی مقصود می کند یا اینکه آیات را در یک کل و سیستم مربوط به هم معنا کرد و افاده ی مقصود نمود ؟ پرداختن به نکته ای لازم است و آن اینکه یک سیستم یعنی چه ؟ و مشخصات اصلی آن چگونه است ؟

سیستم را می توان مجموعه ای از اجزایی دانست که هر جزء آن حداقل با یک جزء دیگر مجموعه در ارتباط بوده و هر گونه تغییری در هر یک از اجزاء دارای تاثیری در رفتار و خصوصیات کل مجموعه می گردد . بدن انسان زنده مثال خوبی برای یک سیستم پیچیده است که دارای رفتار و عملکرد مخصوصی است که آن را از طریق اجزای مرتبط خودانجام می دهد . در غذا خوردن این سیستم زنده علاوه بر فعالیت دستگاه گوارش، دستها و چشمها و مغز و دیگر اعضا نیز در فعالیت

هستند . حال سوال پیش رو این است که آیا قرآن آیات خویش را به صورتی بیان کرده که هر جزء آن دارای هدف و معنای مخصوص به خود است که به دیگر آیات مرتبط نیست و با درک و بیان آن آیه به نتیجه می توان رسید ؟ و یا اینکه آیات قرآن به صورت کلی و سیستماتیک بیان گردیده و ما آن زمان به نتیجه می رسیم که آیات مرتبط آن را درک کنیم و بتوانیم جایگاه هر آیه را نسبت به آیات دیگر ارزیابی کرده و به نتیجه برسیم ؟ نقل عباراتی از علامه طباطبایی این نکته را رو

شن می کند که همانا روش قرآن در بیان معانی آیاتش و افاده ی مقصودش همان ارائه ی آیات قرآن به صورت شبکه ای و سیستماتیکی بودن است و هرگز نمی توان آیات قرآن را ب

ریده و گسسته از دیگر آیات معنا کرد و از آن آیه مجزا شده به نتیجه و معنا رسید . علامه در این ارتباط می فرمایند : « ; حال که امر به این منوال است یعنی میان اجزای حق اختلاف و تفرقه نیست ، بلکه همه اجزاء آن با یکدیگر ائتلاف دارند ، قرآن کریم که حق است ، قهرا اختلافی در آن دیده نمی شود و نباید دیده شود . جون حق است و حق یکی است و اجزاء ش یکدیگر را ب

ه سوی خود می کشند و هر یک سایر اجزاء را نتیجه می دهد ، هر یک شاهد صدق دیگران و حاکی از آنها است و این از اعجایب امر قرآن کریم است ، برای اینکه یک آیه از آیات آن مم

کن نیست بدون دلالت و بی نتیجه باشد و وقتی یکی از آیات آن با یکی دیگر مناسب با آن ضمیمه شود ممکن نیست که از ضمیمه شدن آن دو نکته بکری از حقایق به دیت نیاید ، و همچنین وقتی آن دو آیه را با سومی ضمیمه کنیم می بینیم که سومی شاهد صدق آن نکته می شود . و این خصوصیت تنها در قرآن کریم است . » 9
چنانچه ملاحظه می شود آیات قرآن ، اجزاء منفرد و مجزا از هم نیستند که هر کدام بتوانند به تنهایی کل حقیقتی را بیان کنند ، بلکه آیات ، اجزاء مرتبط به همی هستند که هماهنگی بین آنها می تواند بیانگر هدفمند بودن کل حقیقت باشد . علامه گاهی در تفسیر آیات از این روش قرآن بهره گرفته و برای توضیح معنای آیه ای با استناد به تعدادی آیات دیگر بعضی از اشکالات را پاسخ می دهد به عنوان مثال « ; در بحث پیرامون اهل اعراف در آیه « و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم و نادوا اصحاب الجنه ان اسلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون » ( 46 / اعراف ) از ظاهر آیه و آیات بعدی استفاده کرده که اهل اعراف با بهشتی ها صح

بت کرده و آنان را با درودهای بهشتی تحیت می گویند و با دوزخیان یعنی پیشوایان کفر و ضلالت و طغیانگران نیز محاوره داشته و آنان را با احوال و گفتارشان بی پروا شماتت و سرزنش می کنند . این تکلم ادامه داشته و چیزی آنان را از این امر باز نمی دارد . سپسلائکه هذا یومکم الذی کنتم توعدون » و نیز آیه » یوم یقوم الاشهاد » که همه بر همین معنا دلالت دارند . » 10

ثمرات تفسیر المیزان
درباره ثمراتی که تفسیر شریف المیزان بعد از خود به جا گذاشت ذکر آنها احتیاج به گفتاری مستقل دارد و در این مقال فرصت پرداختن بدان ها مقدور نیست . اما برای اینکه ارج و مقدار المیزان شناخته شود و تاثیر و تحولی که این تفسیر شریف در میان مفسران و اندیشمندان عالم اسلام به جا نهاده قدر و عظمتش شناخته شود اشاره ای به اجمال به مواردی می نمائیم .
الف – در تفسیر المیزان علامه ، گاه در جائی که اقتضا می کرده هنگام تفسیر آیه ای ، آیات متشابه با آن را هم به دنبالش ذکر می کرده و به صورتی گ

سترده و مفصل همه آن آیات را شرح و تفسیر می کرده و از طریق این روش به صورتی ترتیبی و موضوعی به نتیجه ای می رسید . علامه با ابداع این روش ، راهی جدید به سوی تفسیر موضوعی قرآن گشودند و پایه گذار روش تفسیر موضوعی قرآن گش

تند . این روش علامه در جهان اسلام با استقبال گسترده روبرو شد و مفسران و اندیشمندان بزرگ سعی کردند که ادامه دهنده و به کمال رساننده روش موضوعی تفسیر قرآن باشند که در این راستا می توان به تفسیر موضوعی ده جلدی « مفاهیم القرآن » آیت الله سبحانی اشاره کرد .
ب- علامه با جامعیت علمی اش در تفسیر المیزان ، قرآن را از مهجوریت بیرون آورد و آن را در عصر کنونی کتابی زنده و پویا و متناسب با نیازها و مقتضیات عصر کنونی شناساند . علامه به انسان امروزی نشان داد که قرآن کتابی است که توان پاسخ گویی و ارائه طریق رستگاری به انسان کنونی را دارد و هم چنین این توان و قابلیت را دارد که تمامی فرقه ها و نحله های اسلامی را به گرد خویش در آورد و آنان را هم چون زنجیری متصل به هم یکپارچه و متحد سازد .
ج – قرآن پژوهانی که بعد از علامه آمدند ، این حقیقت را از زندگی عرفانی و اخلاقی و علمی علامه دریافتند که اگر کسی می خواهد موفق به کاری عظیم و بزرگ الهی شود ، باید سعی کند که در زندگی اش قول و عملش مطابق قرآن باشد ، همچنانکه قول و عمل علامه چنین بود . کاری بس بزرگ و عظیم کردن لازمه اش «خود » را ساختن است و این درسی است که تفسیر المیزان و مولف کبیر آن به آیندگان داده است .

منابع :

1- تفسیر المیزان – علامه طباطبایی – دفتر انتشارات اسلامی – جلد اول – ص 50
2- روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان – دکتر علی الاوسی – شرکت نشر بین الملل ص144
3- روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان – دکتر علی الاوسی – شرکت نشر بین الملل ص 155
4- شرح نهج البلاغه – شیخ محمد عبده – جلد 2 ص 17

5- قرآن در اسلام – علامه طباطبایی – دارالکتب الاسلامیه ص 64
6- قرآن در اسلام – علامه طباطبایی – دارالکتب الاسلامیه ص 30
7- قرآن در اسلام – علامه طباطبایی – دارالکتب الاسلامیه ص 36
8- تفسیر المیزان – علامه طباطبایی – دفتر انتشارات اسلامی – جلد اول – ص 24
9- تفسیر المیزان – علامه طباطبایی – دفتر انتشارات اسلامی – جلد اول – ص 115
10- روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان – دکتر علی الاوسی – شرکت نشر بین الملل ص 144

11- علامه و المیزان – مجموعه مقالات کنگره علامه طباطبایی – نشر یاس نبی ص 115

– حیدر زایر کعبه دولت آبادی – دبیر آموزش و پرورش مرند
– مرند – اداره آموزش و پرورش – مدرسه پیروزی – حیدر زایر کعبه دولت آبادی
تلفن : – 09143913936-04912256199

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >