پروژه دانشجویی مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در pdf دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در pdf

روش شناسی معیار خطر  
درس 7 فرآیند امنیتی اطلاعات  
ارزیابی آسیب پذیری در سطح سیستم  
ارزیابی خطر در سطح شبکه  
ارزیابی خطر در سطح سازمان  
حسابرسی  
تست نفوذ  
ارزیابی  
شبکه رایانه ای  
امنیت فیزیکی  
سیسات‌ها و روش‌ها  
احتیاط‌ها(هشدارها)  
آگاهی  
مردم  
میزان کار  
رویکرد (نگرش)  
وفاداری  
تجارت  
نتایج ارزیابی  
تدبیر  
انتخاب ترتیب گسترش سیاست‌ها  
به روز کردن تدابیر موجود  
به کارگیری  
سیستم‌های گزارش دهنده امنیتی  
استفاده از مونیتورینگ  
اسکن آسیب پذیری سیستم  
رعایت سیاست  
سیستم‌های تائید  
ایمنی اینترنت  
سیستم‌های تشخیص مزاحمت  
رمز گذاری  
الگوریتم  
مدیریت کلیدی  
ایمنی فیزیکی  
کارکنان  
آموزش آگاهی دهنده (هشدار آموزشی)  
کارکنان  
مسئولان  
توسعه دهندگان  
کارکنان ایمنی  
حسابرسی  
حسابرسی عمل به سیاست  
ارزیابی‌های دوره ای و جدیدپروژه  
آزمایشات نفوذ  

روش شناسی معیار خطر

ظاهرا در زمان سنجش خطر میزان پرسش‌ها بسیار بیش از پاسخ‌هاست. اگر بتوان این خطرها را بر حسب ارزش مالی تعیین کرد این فرآیند بسیار ساده تر خواهد بود. اما واقعیت چیز دیگری و اینکار عملا ممکن نیست. بنابراین باید از اطلاعات موجود در جهت سنجش خطر بهره جست. برای هر خطر خلاصه ای از بهترین ، بدترین و محکمترین وضعیت تهیه کنید. سپس برای هر معیار خطر (پول،زمان،منابع،شهرت و زیان تجاری) میزان آسیب هر وضعیت را مشخص کنید. شرح کار خود را بر اساس این معیارها تنظیم کنید

بهترین وضعیت:‌ سازمان بلافاصله متوجه نفوذ می‌شود. مشکل سریعا برطرف می‌شود و اطلاعات در بیرون سازمان درز  می‌کند. کل خسارت ناچیز است

بدترین وضعیت:‌ یکی از مشتریان متوجه نفوذ می‌شود و این قضیه را به اطلاع سازمان می‌رساند. مشکل بلافاصله برطرف نمی‌شود. اطلاعات مربوط به این نفوذ در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته و در مطبوعات چاپ می‌شود. هزینه کل خسارت بالاست

محتمل ترین وضعیت:‌ نفوذ بعد از مدتی تشخیص داده می‌شود. برخی اطلاعات مربوط به این حادثه به مشتریان درز می‌کند نه کل آن لذا سازمان قادر به کنترل بخش اعظم اطلاعات است. میزان کل خسارت متوسط است

ویژگی‌های محتمل ترین وضعیت را می‌توان بر اساس شرایط/  امنیتی  حقیقتی حاکم بر سازمان تعیین نمود. در برخی موارد محتمل ترین وضعیت بدترین وضعیت است

اکنون برای هر خطر معین نتایج احتمالی هر معیار خطر را مشخص نمائید. پرسش‌های زیر را بپرسید

- هزینه یک نفوذ موفق چقدر است؟ زمان گفتگو و ردیابی کارکنان، زمان مشاوره و هزینه تجهیزات جدید

- اصلاح یک نفوذ موفق چقدر زمان می‌برد؟ آیا یک نفوذ موفق بر محصول جدید یا برنامه‌های تولید موجود تاثیر می‌گذارد؟

- این حادثه چه تاثیری نام و شهرت سازمان دارد؟

- آیا یک نفوذ موفق باعث شکست تجاری می‌شود؟ اگر بله، چه مقدار و به چه صورت؟

زمانی که به هر سوال پاسخ میدهید جدولی بکشید که نتایج احتمالی هر خطر را نشان دهد. سپس می‌توانید از این اطلاعات برای گسترش روش‌های مناسب مدیریت خطر استفاده کنید

درس 7 فرآیند امنیتی اطلاعات

ایمنی اطلاعات یک فرآیند پویشگرا در مدیریت خطر است. بر خلاف یک الگوی واکنشی که در آن سازمان قبل از اقدام برای محافظت از منابع اطلاعاتی حادثه ای را تجربه می‌کند، مدل پویشگرا قبل از بروز تخلف اقدام می‌کند. در مدل واکنش میزان کل هزینه مربوط به امور امنیتی نامشخص است

کل هزینه ایمنی= هزینه حادثه+ هزینه چاره جوئی

متاسفانه هزینه حادثه تا زمان وقوع آن نامشخص است. از آنجائیکه سازمان قبل از بروز حادثه هیچ اقدا می‌نکرده است ن می‌توان هزینه بروز احتمالی حادثه را تخمین زد. لذا مادامیکه حادثه ای بروز نکرده میزان ریسک سازمان نامشخص است

خوشبختانه، سازمان‌ها می‌توانند هزینه امنیت اطلاعات را کاهش دهند. برنامه ریزی مناسب ومدیریت خطر هزینه بروز یک حادثه را اگر از بین نبرد به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می‌دهد. چنانچه سازمان بیش از بروز حادثه اقدامات لازم را انجام داده و از بروز حادثه ممانعت به عمل آورده باشد هزینه آن چنین برآورد می‌شود

هزینه امنیت اطلاعات= هزینه چاره جوئی

توجه داشته باشید که

هزینه حادثه + هزینه چاره جوئی << هزینه چاره جوئی است

انجام اقدام مناسب پیش از بروز یک روش پویشگر در امنیت اطلاعات است. در این روش سازمان نقاط ضعف خود را مشخص می‌کند و میزان خطری را که سازمان در زمان بروز حادثه با آن مواجه خواهد شد را مشخص  می‌کند.اکنون سازمان  می‌تواند راه حل‌های مقرون به صرفه را برگزیند. این نخستین قدم در فرآیند امنیت اطلاعات است

فرآیند امنیت اطلاعات (رجوع کنید به شکل 1-7) یک فرایند متفاوت است که از 5 مرحله مهم تشکیل یافته است

1- ارزیابی وتشخیص       2- سیاست و تدبیر    3- اجرا و به کار       4- آموزش   5- حسابرسی

هرکدام از این مراحل به تنهائی برای سازمان ارزش و اعتبار به همراه دارند هر چند زمانی که همه با هم به خدمت گرفته شوند بنیانی را به وجود  می‌آورندکه سازمان  می‌تواند بر اساس آن خطر بروز حوادث امنیت اطلاعات را به نحوی کارآمد کنترل و مدیریت نماید

نوع ارزیابی سازمان تغییری در این اهداف ایجاد ن می‌کند. البته میزان نیل به هدف نیز به محدوده کار بستگی دارد. بطور کلی 5 نوع ارزیابی وجوددارد

ارزیابی آسیب پذیری در سطح سیستم

سیستمهای رایانه ای از نظر آسیب پذیری‌های مشخص و اجرای سیاست اولیه مورد بررسی قرار  می‌گیرند

ارزیابی خطر در سطح شبکه

کل شبکه رایانه ای و شالوده اطلاعات سازمان از نظر مناطق خطر مورد ارزیابی قرار  می‌گیرد

ارزیابی خطر در سطح سازمان

کل سازمان مورد تجزیه و تحلیل قرار  می‌گیرد تا خطراتی را که مستقیما دارائی‌های سازمان را تهدید  می‌کنند مشخص کند. کلیه انواع اطلاعات از جمله اطلاعات الکترونیکی و فیزیکی بررسی  می‌شوند

حسابرسی

سیاستهای خاص بررسی شده و تابعیت سازمان از آن‌ها مورد بازبینی قرار  می‌گیرد

تست نفوذ

در این بحث فرض، بر این است که حسابرسی و تست نفوذ در مرحله حسابرسی پوشش داده  می‌شوند. هر دو این ارزیابی‌ها بیانگر نوعی شناخت قبلی از خطر و به انجام فعالیت‌های امنیتی و مدیریت خطر است. هیچکدام از این ارزیابی‌ها زمانی که سازمان تلاش  می‌کند تا وضعیت ایمنی موجود درون سازمان را شناسائی کند مناسب نیست

ارزیابی شما باید بعد از جمع آوری اطلاعات از سه منبع اصلی صورت بگیرد

- مصاحبه با کارکنان

- بازبینی مدارک و اسناد

- بررسی فیزیکی

مصاحبه باید با افراد مناسبی صورت بگیرد که اطلاعاتی در مورد سیستمهای ایمنی موجود و نحوه عملکرد شرکت در اختیارتان بگذارند. ترکیب مناسب موقعیت کارکنان و مدیریت بسیار حائز اهمیت است. مصاحبه‌ها نباید خصمانه باشند. مصاحبه کننده باید سعی کند با توضیح هدف ارزیابی و اینکه فرد مصاحبه شوند چگونه  می‌تواند در حفظ اطلاعات سازمان کمک کند به وی آرامش دهد. همچنین باید به مصاحبه شونده اطمینان داد که در بیان اطلاعات نا می‌از وی به میان نخواهد آمد

همچنین باید کلیه سیاست‌های حفظ ایمنی موجود و نیز مدارک مهم و اصلی وضع موجود مورد بازبینی قراربگیرند. این بررسی نباید به مدارکی کامل شده از محدود شود. اسناد پیش نویش نیز باید بررسی شوند

آخرین اطلاعاتی که باید جمع آوری شود مربوط به بررسی فیزیکی تسهیلات سازمان است. در صورت امکان کلیه وسایل و اتاق‌ها را بررسی کنید

ارزیابی

فرآیند ارزیابی اطلاعات با ارزیابی آغاز  می‌شود. ارزیابی به پرسش‌های بنیادین “ماکه هستیم؟” و “کجا  می‌رویم؟” پاسخ  می‌دهد.  ارزیابی برای تعیین ارزش مجموعه اطلاعات یک سازمان، میزان تهدیدها و آسیب‌های اطلاعاتی و اهمیت خطرپذیری سازمان مورد استفاده قرار  می‌گیرد. واضح است که این مرحله حائز اهمیت است زیرا بدون آگاهی از وضعیت موجود خطری که ذخیره اطلاعاتی یک سازمان را تهدید  می‌کند به کارگیری یک برنامه امنیتی مناسب برای حفظ این گنجینه اطلاعاتی غیرممکن است

این امر با روش مدیریت خطر که در ذیل آمده میسر  می‌شود. پس از تعیین نوع و میزان خطر  می‌توانید راهکارهای مقرون به صرفه ای را برای کاهش یا از بین بردن خطر برگزینید

اهداف ارزیابی ایمنی اطلاعات عبارتند از

- تعیین ارزش ذخیره اطلاعات

- تعیین آنچه که حریم، کلیت، موجودیت و / یا قابل قبول بودن اطلاعات را تهدید  می‌کند

- تعیین آسیب‌های موجود حاصل از فعالیت‌های فعلی سازمان

- تعیین خطراتی که به خاطر وجود اطلاعات سازمان را تهدید  می‌کنند

- توصیه تغییراتی که به خاطر وجود اطلاعات سازمان را تهدید  می‌کنند

- توصیه تغییراتی جهت کاهش خطر تا حد قابل قبول

- ارائه شالوده ای که بر اساس آن بتوان طرح ایمنی مناسبی به وجود آورد

هنگام ارزیابی یک سازمان،موارد ذیل را بررسی کنید

-        شبکه سازمان

-        اقدامات امنیتی فیزیکی در سازمان

-        سیاست‌ها و روش‌های فعلی سازمان

-        اقدامات احتیاطی که سازمان در نظر گرفته است

-        میزان آگاهی کارکنان از مسائل امنیتی

-        کارکنان سازمان

-        میزان کار کارکنان

-        برخورد و نگرش کارکنان

-        وفاداری کارکنان به سیاست‌ها و روش‌های موجود

شبکه رایانه ای

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان در pdf

چکیده  
مقدّمه  
معناى لغوى «برزخ»  
معانى اصطلاحى برزخ  
1 معناى برزخ در اصطلاح حکما  
2 معناى برزخ در اصطلاح عرفا  
3 معناى برزخ در اصطلاح متکلّمان  
ارتباط معانى فوق با یکدیگر  
معناى لغوى مثال  
معانى اصطلاحى عالم مثال  
نتیجه‏گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان در pdf

ـ آرتور، جفرى، واژه‏هاى دخیل در قرآن، ترجمه فریدون بدره‏اى، تهران، توس، 1372

ـ آشتیانى، سید جلال‏الدین، شرح مقدّمه قیصرى بر فصوص الحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1365

ـ ابن‏سینا، حسین‏بن عبداللّه، الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، 1375

ـ ابن‏عربى، محیى‏الدین، فتوحات المکّیه، بیروت، دارصادر، بى‏تا

ـ ـــــ ، مطلع خصوص الکلم فى معانى فصوص الحکم، شرح داوودبن محمود قیصرى، تهران، انوارالهدى، 1416ق

ـ ابن‏فارس، محمّدبن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، مکتب الاعلام‏الاسلامى، 1404ق

ـ ابن‏منظور، محمّدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث‏العربى، 1416ق

ـ الازهرى، محمّدبن احمد، معجم تهذیب اللغه، بیروت، دارالمعرفه، 1422ق

ـ انیس، ابراهیم و دیگران، المعجم الوسیط، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1408ق

ـ ایجى، عبدالرحمن‏بن احمد، المواقف فى علم الکلام، بیروت، عالم‏الکتب، بى‏تا

ـ تفتازانى، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، شریف رضى، 1409ق

ـ جامى، عبدالرحمن‏بن احمد، نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص، مقدّمه، تصحیح و تعلیقات ویلیام چیتیک و پیشگفتار سید جلال‏الدین آشتیانى، چ دوم، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1370

ـ جوادى آملى، عبداللّه، رحیق مختوم: شرح حکمت متعالیه، تهیه و تنظیم حمید پارسانیا، قم، اسراء، 1375

ـ جوهرى، اسماعیل‏بن حمّاد، الصّحاح، تاج اللّغه و صحاح العربیه، بیروت، دارالعلم للملایین، 1399ق

ـ حسن‏زاده آملى، حسن، دو رساله مثل و مثال، تهران، طوبى، 1382

ـ حلّى، حسن‏بن یوسف، کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح، مقدّمه و تعلیقات حسن حسن‏زاده آملى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1413ق

ـ داماد، میر محمّدباقر، القبسات، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1367

ـ دشتکى، غیاث‏الدین، اشراق هیاکل النور، تقدیم و تحقیق على اوجبى، تهران، میراث مکتوب، 1382

ـ دوانى، جلال‏الدین، شواکل الحور فى شرح هیاکل النور، مشهد، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1411ق

ـ رازى، فخرالدین، کتاب معالم اصول الدین، بیروت، دارالفکر اللبنانى، 1992م

ـ راغب اصفهانى، حسین‏بن محمّد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت و دمشق، الدار الشامیه و دارالقلم، بى‏تا

ـ زبیدى، محمّدمرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دار مکتبه الحیاه، بى‏تا

ـ زمخشرى، محمودبن عمر، الکشاف عن غوامض التنزیل، چ سوم، بیروت، دارالکتب العربى، 1407ق

ـ سبزوارى، ملّاهادى، شرح المنظومه، تصحیح حسن حسن‏زاده آملى، تهران، ناب، 1422ق

ـ سهروردى، شهاب‏الدین، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380

ـ سیوطى، جلال‏الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیت‏اللّه العظمى مرعشى نجفى، 1404ق

ـ شهرزورى، شمس‏الدین محمّد، رسائل شجره الالهیه فى علوم الحقایق الربانیه، مقدّمه، تصحیح و تحقیق نجفقلى حبیبى، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، 1383

ـ ـــــ ، شرح حکمه الاشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372

ـ شیرازى، قطب‏الدین، شرح حکمت الاشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1383

ـ شیر، السید ادّى، معجم الالفاظ الفارسیه المعرّبه، بیروت، مکتبه لبنان، 1990م

ـ صدوق، محمّدبن على، الاعتقادات فى دین الامامیه، قم، علمیه، 1412ق

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، چ پنجم، قم، مکتبه النشر الاسلامى، 1417ق

ـ ـــــ ، نهایه الحکمه، تعلیقه غلامرضا فیّاضى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1382

ـ طبرسى، فضل‏بن حسن، مجمع البیان، چ سوم، تهران، ناصر خسرو، 1372

ـ طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، چ دوم، بى‏جا، مکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، بى‏تا

ـ طوسى، محمّدبن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بى‏تا

ـ طوسى، نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، 1375

- عبدالجبار، بن احمد، شرح الاصول الخمسه، بى‏جا، مکتبه وهبه، 1408ق

ـ عبودیت، عبدالرسول و مجتبى مصباح، خداشناسى فلسفى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1384

ـ عبدالرسول، عبودیت، هستى‏شناسى، چ پنجم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1379

ـ ـــــ ، درآمدى به نظام حکمت صدرایى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1389

ـ فنارى، محمّدبن حمزه، مصباح الأنس فى شرح غیب الجمع و الوجود، چ دوم، بى‏جا، فجر، 1363

ـ فیروزآبادى، محمّدبن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1412ق

ـ فیض کاشانى، ملّامحسن، علم الیقین فى اصول الدین، قم، بیدار، 1418ق

ـ قرطبى، محمّدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364

ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، الکافى، چ دوم، تهران، اسلامیه، 1365

ـ لاهیجى، بهایى، رساله نوریه در عالم مثال، تصحیح سید جلال‏الدین آشتیانى، چ دوم، تهران، دفتر مطالعات دینى هنر، 1372

ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1377

ـ مطهّرى، مرتضى، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1368

ـ مفید، محمّدبن محمّد نعمان، تصحیح الاعتقاد، قم، رضى، 1363

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، اسرار الآیات، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1360

ـ ـــــ ، الحاشیه على الهیات الشفاء، قم، بیدار، بى‏تا

ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، اعلمى، 1423ق

ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه، چ دوم، مشهد، المرکز الجامعى للنشر، 1360

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلال‏الدین آشتیانى، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354

ـ ـــــ ، تفسیر القرآن الکریم، چ دوم، قم، بیدار، 1366

ـ یزدان‏پناه، سید یداللّه، مبانى و اصول عرفان نظرى، نگارش سید عطاء انزلى، قم، مؤسسه آمورشى و پژوهشى امام خمینى، 1389

چکیده

واژه «برزخ» در لغت و نیز در اصطلاح، معانى گوناگونى دارد که عدم توجه دقیق به این معانى، گاه موجب سوء برداشت از آن واژه مى‏شود. از این‏رو، شایسته است که در یک پژوهش تطبیقى، معانى واژه «برزخ» را در اصطلاح فلاسفه، عرفا، و متکلّمان به طور دقیق بررسى نماییم تا به این وسیله مانع از هرگونه سوء برداشت از این واژه در اصطلاحات گوناگون شویم

از دیدگاه فلاسفه مسلمان، برزخ به مرتبه‏اى از وجود گفته مى‏شود که حدّ وسط بین عالم مادّه و عالم عقل است و به دو قسم متّصل و منفصل تقسیم مى‏شود. امّا از نظر عرفا، برزخ به دو قسم نزولى و صعودى تقسیم مى‏گردد؛ قوس نزول و صعود برزخ عرفا هرکدام حصّه‏اى از مثال منفصل فلاسفه محسوب مى‏شود. از دیدگاه متکلّمان، برزخ همان عالم حدّ فاصل مرگ و قیامت انسان است که از نظر مفهوم، با برزخ در اصطلاح فلاسفه و عرفا تباین دارد؛ ولى از نظر مصداق، همان قوس صعودى برزخ عرفاست و با برزخ فلاسفه رابطه عامّ و خاصّ من‏وجه دارد

کلیدواژه‏ها: برزخ، مثال، مادّه، عالَم، فلسفه، عرفان، کلام، متّصل، منفصل، صعودى، نزولى

 

مقدّمه

در نگاه فلاسفه، متکلّمان، عرفا، و شاید سایر اندیشمندان، واژه «برزخ» معانى متفاوتى دارد. این معانى با یکدیگر بى‏ارتباط نیستند؛ ولى از آنجا که عدم توجه دقیق به معناى واژه «برزخ» در علوم مختلف گاهى موجب برداشت‏هاى ناصواب مى‏شود، لازم است این واژه را در علوم مختلف بررسى کنیم

 

معناى لغوى «برزخ»

«برزخ» در لغت به معناى جداکننده، حائل، جداکننده مخفى، و حدّ وسط بین دو چیز است.1 اهل لغت درباره ریشه این کلمه دو قول دارند

1 برخى معتقدند که این کلمه، در اصل، از کلمه «براز» (به فتح باء) گرفته شده است.2 «براز» به معناى زمین پهناورى است که بین دو دریا یا بین دو رودخانه بزرگ فاصله انداخته است.3 کلمه «برزخ» بعدها از معناى اصلى خود خارج شد و بر هر چیزى که بین دو چیز دیگر فاصله مى‏انداخت، و آنها را از یکدیگر جدا مى‏کرد، اطلاق گشت؛ به طورى که حدّ فاصل (مرز) سایه و آفتاب را هم برزخ نامیدند.4 به همین ترتیب، درباره انسانى که اسلام آورده، ولى هنوز ایمان او کامل نشده است (و به عبارتى، هنوز بین شکّ و یقین به سر مى‏برد) گفته مى‏شود: او در برازخ‏الایمان است؛ یعنى بین ابتداى ایمان و انتهاى ایمان قرار دارد.5 بر اساس این قول، حرف «خاء» در کلمه «برزخ» زائده بوده و دلالت بر مبالغه و تأکید مى‏کند

2 برخى دیگر از اهل لغت، ریشه کلمه «برزخ» را لفظى غیرعربى مى‏دانند که به ادبیات عرب راه پیدا کرده است. پس، از نظر آنان، این کلمه «معرّب» از فارسى است. امّا در صورت معرّب بودن این واژه نیز اهل لغت، درباره اصل و ریشه آن اتّفاق‏نظر ندارند. برخى ریشه این کلمه را «برزه» مى‏دانند که در حقیقت، به معناى حاجز و جداکننده است.7 برخى نیز آن را برگرفته از «پرژک» (به معناى ناله و شیون)،8 «پرسنگ» (به معناى واحد اندازه‏گیرى زمین)،9 و غیره دانسته‏اند

برخى از لغت‏دانان، با توجه به دو نکته زیر، تأیید مى‏کنند که واژه «برزخ» معرّب است

الف) هیچ‏یک از واژه‏نامه‏هاى عربى، براى آن، ریشه فعلى ذکر نکرده‏اند

ب) هیچ‏کدام از اهل لغت نتوانسته‏اند نمونه‏اى از کاربرد آن را در اشعار کهن عربى پیدا کنند؛ از این‏رو، همگى لغت‏دانان کوشیده‏اند واژه فوق را با مطالبى تفسیر نمایند که در قرآن آمده است

گاهى در عبارات برخى از لغت‏دانان نیز دیده مى‏شود که آنها با نگاهى دینى، واژه «برزخ» را معنا کرده و آن را مرکّب از دو واژه «برزه» و «اخوکه» (barzaxu + ahu) دانسته‏اند. با توجه به اینکه جزء اوّل به معناى «بلند و رفیع» و جزء دوم به معناى «هستى» است، مجموعا معناى «هستى بلند» از آن برمى‏آید و در برابرِ واژه «دوزخ» قرار مى‏گیرد که به معناى «هستى بد» است

با تمام اختلاف‏نظرهایى که درباره ریشه واژه «برزخ» و «معرّب» بودن یا نبودن آن وجود دارد، همه لغت‏دانان معناى واژه فوق را همان «حاجز»، «حائل»، «حدّ وسط بین دو چیز» و امثال آن مى‏دانند و در این‏باره، هیچ اختلافى با یکدیگر ندارند

چنان‏که در بحث‏هاى آینده به طور مفصّل خواهد آمد، یکى از وجه تسمیه‏هاى عالم برزخ همان واسطه بودن این عالم بین دنیا و آخرت است. به همین ترتیب، عالم مثال را نیز که حدّ وسط بین عالم مادّه و عالم عقل است، برزخ گفته‏اند. کتب لغت هم این حقیقت را بیان کرده‏اند

معانى اصطلاحى برزخ

1 معناى برزخ در اصطلاح حکما

برزخ، از دیدگاه اغلب فلاسفه مسلمان، همان عالم مثال است که حدّ وسط عالم مادّه و عالم عقل مى‏باشد؛ یعنى این عالم از مادّه مجرّد است، ولى برخى از آثار مادّه از قبیل: کم، کیف، وضع و; را دارد

فلاسفه اشراقى و صدرایى قائل به وجود عالم مثال هستند؛ امّا پیروان مکتب مشّاء و نیز ابن‏سینا عالم مثال را انکار مى‏کنند. فلاسفه اشراقى و صدرایى عالم مثال را به متّصل و منفصل تقسیم مى‏کنند: مثال متّصل همان عالمى است که وابسته به نفس انسان مى‏باشد و ذهن انسان در پیدایش آن تأثیر دارد (مانند: صورت‏هاى ذهنى)؛ مثال منفصل عالمى است که وابسته به ذهن انسان نیست، و به تعبیر فلاسفه، قوّه دماغیه یا ادراکىِ انسان در پیدایش آن نقشى ندارد (مانند: وجود انسان مثالى بعد از مرگ و قبل از قیامت.)

ایشان براى اثبات هرکدام از مثال متّصل و منفصل ادلّه جداگانه‏اى به دست داده‏اند، همان‏گونه که مشّاییان به منظور ردّ عالم مثال ادلّه‏اى بیان کرده‏اند. البته، فلاسفه اشراقى اصطلاح «برزخ» را در معناى عالم مادّه و اجسام به کار مى‏برند و همواره، از عالم برزخ، به عالم مثال و تعبیراتى از این دست یاد مى‏کنند.15 (توضیح کامل برزخ از دیدگاه حکما در ذیل مثال متّصل و منفصل خواهد آمد.)

2 معناى برزخ در اصطلاح عرفا

پیش از پرداختن به معناى برزخ از دیدگاه عرفا، بیان مقدّمه‏اى لازم به نظر مى‏رسد. در نزد عرفا، مراتب ظهور وجود بى‏نهایت است؛ امّا این مراتب در عین اینکه بى‏نهایت هستند، در پنج مرتبه کلّى با عنوان «حضرات خمس» قرار مى‏گیرند. این مراتب کلّى یا حضرات خمس از این قرارند

مرتبه اوّل یا حضرت اوّل: حضرت غیب مطلق که عبارت است از تعیّن خداوند در مرتبه احدیت (فیض اقدس) و واحدیت (فیض مقدّس.)

مرتبه دوم یا حضرت دوم: مرتبه عالم عقل که از هرگونه مادّه و عوارض آن عارى است

مرتبه سوم یا حضرت سوم: مرتبه ارواح یا همان عالم مثال که عالم برزخ نیز نامیده مى‏شود. این مرتبه از وجود «ذووجهین» است، به طورى که هم به عالم عقل شباهت دارد و هم شبیه عالم مادّه است (این مرتبه از آن جهت که مادّه ندارد، شبیه عالم عقل است و از این جهت که آثار مادّه از قبیل کم، کیف، وضع و; را دارد، شبیه عالم مادّه است.)

مرتبه چهارم یا حضرت چهارم: مرتبه عالم مادّه که عالم شهادت نیز نامیده مى‏شود

مرتبه پنجم یا حضرت پنجم: مرتبه حضرت جامعه که در لسان عرفا، بیشتر از آن به عنوان «انسان کامل» یاد مى‏شود. این مرتبه جامع هر چهار مرتبه فوق است، از این‏رو، حضرت جامعه نامیده مى‏شود

گاهى، مرتبه اوّل را که شامل دو تعیّن خداوند است، دو مرتبه به حساب آورده‏اند و گاهى آن را یک مرتبه دانسته‏اند. به همین جهت، حضرات خمس را در برخى منابع عرفانى شش مرتبه، و در برخى دیگر، پنج مرتبه مى‏دانند.17 برخى از شارحان فصوص چنین نوشته‏اند: «; المراتب منحصره فى خمس اثنتان منها منسوبتان إلى الحقّ سبحانه و ثلاث منسوبه إلى الکون و سادستها هى الجامعه بینها.»

پس از بیان این مقدّمه باید گفت که برزخ در اصطلاح عرفا همان مرتبه سوم از مراتب فوق یعنى عالم مثال است؛ امّا عرفا همین عالم برزخ یا مثال را به دو قسم تقسیم مى‏کنند

الف) برزخ نزولى: این برزخ عبارت از تجلّى خداوند در مرتبه‏اى از عالم هستى است که آن عالمْ امرى مجرّد به شمار مى‏رود، ولى برخى از آثار مادّه را دارد. به عبارتى، عرفا خلقت موجودات مثالى توسط خداوند را همان برزخ نزولى مى‏نامند. ابن‏عربى این برزخ را که همان قوس نزول آفرینش است، «غیب امکانى»19 و «برزخ اوّل»20 مى‏نامد. سبب آنکه او این برزخ را غیب امکانى مى‏نامد آن است که ظهور حقایق این عالم در عالم شهادت (مادّه) امکان‏پذیر مى‏باشد.21 گفتنى است، موجودات مجرّدى همچون فرشتگان ـ که از بدو آفرینش، برزخى و مثالى خلق شده‏اند ـ متعلّق به این عالم هستند. شاید به همین جهت باشد که برزخ اوّل را براى این عالم برگزیده‏اند

ب) برزخ صعودى: این برزخ عبارت از عالم ارواح انسانى بعد از مفارقت از نشئه دنیایى است. به عبارتى، انسان با رشد تکاملى و اشتدادى، و به تعبیر ملّاصدرا، با حرکت جوهرى به مرتبه تجرّد برزخى مى‏رسد. به بیان عرفا، از این طریق، انسان به عالم برزخ صعود مى‏کند. ابن‏عربى این عالم را «غیب محالى»22 و «برزخ اخیر» مى‏نامد. از آنجا که بازگشت حقایق عالم برزخ دوم به عالم مادّه و شهادت ـ قبل از قیامت ـ محال است، این عالم را غیب محالى نامیده‏اند.23 چنان‏که پیداست، به ارواح انسان پس از مرگ و پیش از قیامت، «موجود برزخى» (در این معنا) اطلاق مى‏شود. شاید به همین جهت باشد که این برزخ را برزخ اخیر یا برزخ دوم نامیده‏اند. البته، این برزخ ـ از نظر رتبه ـ از برزخ اوّل متأخّر است؛ زیرا موجودات عالم برزخ نزولى قبل از تحقّق عالم برزخ موجود هستند، به این بیان که آنها به اقتضاى فیض دائم خدا باید از قبل موجود باشند (زمان نیز در آنها راه ندارد.)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه مل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملّاصدرا و کانت در pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملّاصدرا و کانت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملّاصدرا و کانت در pdf

چکیده  
مقدّمه  
نسبت عقلانیت و علم و دانایى  
عقلانیت و خلّاقیت انسان  
نمونه هایى از خلّاقیت انسان در فلسفه ملّاصدرا و کانت  
نتیجه گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملّاصدرا و کانت در pdf

ـ ابراهیمى دینانى، غلامحسین، «حکمت نظرى و عملى»، در: مجموعه مقالات دهمین همایش ملّاصدرا (حکمت متعالیه و انسان)، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1387

ـ ابراهیمى دینانى، غلامحسین، «جایگاه ملّاصدرا در علوم عقلى»، در: مجموعه مقالات دومین همایش جهانى ملّاصدرا (مکتب ملّاصدرا و فلسفههاى غربى)، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1383

ـ ابنسینا، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، مرکز النشر، 1375

ـ ابنعربى، محىالدین، الفتوحات المکّیه، تصحیح احمد شمسالدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق

ـ اسکروتن، راجر، تاریخ مختصر فلسفه جدید، ترجمه اسماعیل سعادتى خمسه، تهران، حکمت، 1382

ـ اکبریان، رضا، «جایگاه انسان در حکمت متعالیه ملّاصدرا»، در: مجموعه مقالات دهمین همایش ملّاصدرا (حکمت متعالیه و انسان)، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1387

ـ دلوز، ژیل، فلسفه نقّادى کانت، ترجمه مهدى پارسا، تهران، گام نو، 1386

ـ روسو، ژان ژاک، امیل، ترجمه غلامحسین زیرکزاده، تهران، ناهید، 1382

ـ سالیوان، راجر، اخلاق در فلسفه کانت، ترجمه عزتاللّه فولادوند، تهران، طرح نو، 1380

ـ صانعى، منوچهر، جایگاه انسان در اندیشه کانت، تهران، ققنوس، 1384

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1417ق

ـ غفارى، حسین، بررسى انتقادى و تطبیقى فلسفه نظرى کانت، تهران، حکمت، 1386

ـ فروغى، محمّدعلى، سیر حکمت در اروپا، تهران، زوّار، 1366

ـ کانت، ایمانوئل، درسهاى فلسفه اخلاق، ترجمه منوچهر صانعى، تهران، نقش و نگار، 1384

ـ ـــــ ، دین در محدوده عقل تنها، ترجمه منوچهر صانعى، تهران، نقش و نگار، 1381

ـ ـــــ ، معناى تاریخ کلّى در غایت جهان وطنى (رشد عقل)، ترجمه و شرح منوچهر صانعى، تهران، نقش و نگار، 1384

ـ ـــــ ، نقد قوّه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، نى، 1377

ـ کورت، بایرتز، «ایده کرامت انسان: مسائل و تناقضها»، ترجمه شهین اعوانى، در: درد فلسفه درس فلسفه (جشننامه استاد دکتر کریم مجتهدى)، تهران، کویر، 1384

ـ مجتهدى، کریم، «روشنگرى چیست»، در: مجموعه مقالات علمى و پژوهشى سمینار کانت، تهران، مؤسسه پژوهشى حکمت و فلسفه ایران، 1386

ـ ـــــ ، فلسفه نقّادى کانت، تهران، امیرکبیر، 1387

ـ ـــــ ، «ملاحظاتى در باب مقایسه حکمت عملى صدرا با فلسفه اخلاق کانت»، در: مجموعه مقالات هشتمین همایش ملّاصدرا (ملّاصدرا و حکمت عملى)، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1385

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، رساله فى اتّحاد العاقل و المعقول، تصحیح بیوک علیزاده، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1387

ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، قم، مصطفوى، 1368

ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، قم، بوستان کتاب، 1382

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1380

ـ ـــــ ، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمّدجعفر شمسالدین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1419ق

ـ ـــــ ، مجموعه رسائل فلسفى صدرالمتألّهین، تصحیح حامد ناجى اصفهانى، تهران، حکمت، 1375

ـ نقیبزاده، میرعبدالحسین، فلسفه کانت، تهران، آگاه، 1384

ـ یاسپرس، کارل، کانت، ترجمه میرعبدالحسین نقیبزاده، تهران، طهورى، 1372

- Barnes, Jonathan, The Complete Works of Aristotle, Princeton University Press,

- Gaygill, Haward, A Kant Dictionary, Blacwell,

- Jaspers, Karl, Kant, ed. by Hannah Arendt, NewYork, A Harvest Book,

- Kant, Immanuel, Critique of Practical Reason, translated and edited by Mary J.Gregor, Campidge University Press,

- —– , Critique of Pure Reason, translated by Poul Guyer and Allen W. Wood, Campidge University Press,

چکیده

در فلسفه ملّاصدرا و کانت، «عقل» عالىترین قوّه نفس و «معرفت عقلانى» بالاترین مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فیلسوف، عقلانیت یا خردورزى بنیادىترین ویژگى انسان و مبناى کرامت ذاتى اوست؛ با این تفاوت که ملّاصدرا عقلانیت نظرى، و کانت عقلانیت عملى را معیار اصلى مىپندارند؛ یعنى از نظر ملّاصدرا، شأن و کرامت انسان به چیزى است که مىداند، در حالى که از نظر کانت، شأن و کرامت انسان به چیزى است که مىخواهد

یکى از جلوههاى عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف، خلّاقیت یا همان آفرینشگرى است. دو فیلسوف یادشده خلّاقیت را، هم در حوزه نظرى (در محدوده قوّه خیال و عقل) و هم در حوزه عملى، مورد توجه قرار دادهاند؛ با این تفاوت که در حکمت صدرایى، آفرینشگرى انسان در ارتباط با ماوراى طبیعت و از راه اتّحاد با عقل فعّال صورت مىگیرد، در حالى که در فلسفه کانت، خلّاقیت انسان در پیوندى عمیق با استقلال و خودبنیادى اوست، منشأ و مبدأ متعالى ندارد، و صرفآ ریشه در انسانیت و استقلال اراده انسان دارد

کلیدواژهها: ملّاصدرا، کانت، عقلانیت، کرامت ذاتى انسان، خلّاقیت

 

مقدّمه

ایده «کرامت ذاتى انسان» از مسائلى است که مورد توجه فلاسفه غرب و شرق قرار داشته است: آیا «انسان بما هو انسان»، در نظام خلقت، از جایگاه ویژهاى برخوردار است؟ این مسئله، در نظام فلسفى ملّاصدرا، امرى تکوینى است و از شئون عقل نظرى و عملى شمرده مىشود؛ امّا، در فلسفه کانت، به شکلى نظاممند مطرح شده است، به طورى که در سراسر آثار او ـ به ویژه کتاب حکمت عملى ـ کاملا نمایان به نظر مىرسد

در حکمت متعالیه ملّاصدرا و در فلسفه کانت، مىتوان عناصرى را یافت که اساس کرامت انسان و ارزش ذاتى او محسوب مىشوند. یکى از این عناصر عقلانیت یا همان خردورزى انسان است. در اندیشه این دو فیلسوف، عقل عالىترین قوّه نفس و تربیت عقلانى بالاترین مرحله شناخت محسوب مىشود. در مقاله حاضر، نسبت این عقلانیت با کرامت ذاتى انسان بررسى، و وجوه تشابه و تفارق آنها بیان خواهد شد

معناى «عقلانیت» از نگاه ملّاصدرا و کانت

گفته شد که در فلسفه ملّاصدرا و کانت، عقل عالىترین قوّه نفس، و معرفت عقلانى بالاترین مرحله شناخت به شمار مىرود. حال باید بررسى کرد که وقتى سخن از عقل و عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف به میان مىآید، به ویژه در مقاله حاضر، چه معنا یا معناهایى از آن موردنظر است؟ عقل را در عمومىترین معناى آن، به قوّه استدلال تعریف کردهاند. این واژه عربى ترجمه کلمه «نوس» در زبان یونانى است و بنابر تعریف ارسطو، جوهرى مفارق از مادّه، آگاه و منشأ حرکت، و سرمدى مىباشد

ارسطو عقل یا فکر را کمال واقعى، غایت غایات، و خیرالامور مىداند و هوشمندى و خردمندى را از فضایل آن قلمداد مىکند

ملّاصدرا و کانت معانى گوناگونى را براى عقل برشمردهاند. عقل در حکمت متعالیه، گاهى به قوّهاى از قواى انسان و گاهى به موجودات مجرّد اطلاق مىشود. منظور ما از عقل در این نوشتار، آن عقلى است که جزء قواى انسان شمرده مىشود و گاه معناى استدلالى، گاه شهودى، گاه نظرى، و گاه عملى دارد؛ عقلى که «در وجود انسان، هم سرچشمه استدلال و هم منشأ دین و معنویت و هم آن چیزى است که مىتواند انسان را به واقعیت برساند.» همچنین، کانت در کتاب نقد به ذکر معانى متفاوتى از عقل پرداخته است؛ امّا آنچه در نوشتار حاضر موردنظر است گستردهترین معناى آن است که سرچشمه تمام عناصر و مبادى پیشینى، و فاعل شناخت، تلقّى مىشود و دو جنبه نظرى و عملى دارد. کانت، با تعیین محدودیتهاى عقل نظرى، توجه شایانى به عقل عملى مشترک بین انسانها دارد. بنابراین، از نظر او، کاربرد همگانى عقل ـ که باید همیشه آزاد گذاشته شود ـ از اهمیت بسزایى برخوردار است. شاید به سبب همین توجه کانت باشد که یاسپرس معتقد است: در دعوى بزرگ «خرَد»، این مفهوم در آثار کانت به میزانى از ژرفایى رسید که پیشتر هیچگاه به آن نرسیده بود

البته، هم در اندیشه ملّاصدرا و هم در اندیشه کانت، عقل از هر چیزى مقدّستر است و بهترین معیار براى شناخت و دریافت حقیقت شمرده مىشود؛ براى مثال، کانت در پایان مقاله «روشنگرى» مىگوید: عقل از هر چیزى مقدّستر، و تنها سنگ محک هر نوع حقیقت است. با این حال، باید توجه داشت که در حکمت صدرایى کارکرد نظرى عقل، و در فلسفه کانت کارکرد عملى عقل از اهمیت بیشترى برخوردار است؛ یعنى مرکز ثقل حکمت صدرایى عقل «نظرى»، و مرکز ثقل فلسفه کانت ـ در حوزه انسانشناسى ـ عقل «عملى» است، عقلى که مجهّز به اراده یا به تعبیرى اراده معقول مىباشد. از اینرو، مىتوان گفت: به نظر ملّاصدرا، حقیقت انسان علم است، و شأن و کرامت وى به آن چیزى است که مىداند؛ ولى از نظر کانت، حقیقت انسان اراده است، و شأن و کرامت او به آن چیزى است که مىخواهد

در حکمت متعالیه ملّاصدرا و در فلسفه کانت، عقلانیت و تفکر به منزله بنیادىترین ویژگى انسان محسوب مىشود. آنچه در این نوشتار مورد توجه است همانا شأن و ارزش ـ و نه کیفیت ـ عقلانیت در نظام فلسفى دو فیلسوف یادشده است. در اسلام، همواره عقلانیت یکى از محورهاى اصلى حکمت اسلامى بوده است؛ از اینرو، ما مىتوانیم تجلّى خردگرایى را در آثار امثال فارابى و ابنسینا مشاهده کنیم. یادآورى مىشود که در سنّت عقلانى اسلام، حتى عرفان اسلامى را اوج عقلانیت دانستهاند و علّت تکریم انسان در کلام وحى را نعمت عقل معرفى کردهاند. در اندیشه ملّاصدرا، حکمت و فرزانگى، عامل اصلى کرامت انسان است؛ تا جایى که انسان عالم عقلى، مضاهى عالم عینى گردد. کانت توانایى بشر براى تعقل ورزیدن را بنیادىترین ویژگى طبیعت این موجود تلقّى مىکند و آن را به عنوان مبنایىترین معیار کرامت ذاتى انسان معرفى مىنماید. او عقل را داراى شأن ذاتى و نفسالامرى مىداند و معتقد است که این نیرو تنها به نوع انسان اختصاص یافته است؛ وى، همچنین، عقلانیت را صفتى مىداند که از میان سلسله موجودات طبیعى به کاملترین حلقه ـ یعنى انسان ـ اختصاص یافته است

ناگفته نماند، معناى عقلانیتى که اساس کرامت انسان در فلسفه دوره جدید را تشکیل مىدهد (تعبیر انسان به موجود متفکر)، با معناى گذشته عقلانیت متفاوت است؛ زیرا، در معناى جدید: 1) انسان موجودى خودآگاه است و احاطهاى کامل بر وجود و هستى خویش دارد؛ 2) انسان موجودى خردمند و متفکر است. این همان معنایى است که در فلسفه کانت نیز تبلور یافته و انسان با ویژگىهایى از جمله خودآیینى و استقلال اراده تعریف شده است؛ استقلالى که اصل بنیادین اخلاق شمرده مىشود

شایان ذکر است که هر دو فیلسوف یادشده اصل عقلانیت را مبناى انسانیت دانستهاند؛ ولى تعاریف گوناگونى که از این اصل در دو حوزه نظرى و عملى به دست داده، و مرزى که براى آن تعیین کردهاند، به همراه اختلاف دو فیلسوف در مبانى و شیوه فلسفى، موجب شکلگیرى نتایج متفاوتى در فلسفههاى آنان شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. این تفاوت تا جایى است که ملّاصدرا معیار عقلانیت را فاعل شناسا بودن انسان، و کانت فاعل اخلاقى بودن او دانسته است که یکى به نظر توجه دارد و دیگرى به عمل. با این حال، در هر دو اندیشه، شأن ذاتى انسان را خردمندى او تشکیل مىدهد؛ یعنى انسان قابلیت دارد که خردمند باشد، و همین امر اولین و اصلىترین معیار کرامت و منزلت او محسوب مىشود

نسبت عقلانیت و علم و دانایى

گفتیم که هم ملّاصدرا و هم کانت خردورزى را مبنایىترین معیار کرامت انسان مىدانند. پرسشى که در اینجا مطرح مىشود این است که از نظر دو فیلسوف یادشده، چه نسبتى بین عقلانیت و علم و دانایى برقرار است؟ همچنین، علم و دانایى چه نقشى در تعیین شأن و منزلت انسان دارد؟

از نظر ملّاصدرا، علم از سنخ وجود است؛ از اینرو، احکامى که بر وجود جارى مىباشد بر علم و ادراک نیز جارى است. وى علم و دانایى را از افعال بىواسطه و حضورى نفس، و در عین حال نوعى تحقّق براى نفس و نوعى نورانیت براى انسان مىداند. ارزشمندترین صفت انسان، که او را بر تمامى فرشتگان برترى داده، صفت علم و حکمت اوست؛ بر این اساس، ظرفیت علمى انسان، مبناى کرامت اوست. از نظر کانت، ذات انسان از دانایى و آگاهى تشکیل مىشود. انسان بودن، دانندگى و خودآگاهى است: «هستىِ ما دانستگى است. روشنگرىِ دانستگى، روشنگرى اندیشه ماست. هستى من، بودنى است که هم از چیزها و هم از خود، آگاه است.»

ملّاصدرا حقیقت علم را در نسبت آن با ماوراى طبیعت تعریف مىکند. از آنجا که در حکمت صدرایى، هم علم از مقوله وجود است (نه صرفآ کیف نفسانى) و هم عقل امرى وجودى است (نه صرف یک قوّه نفسانى)، علم سیر و حرکتى وجودى مىباشد که براى عالِم حاصل مىشود؛ تا جایى که انسان در راه کمال علمى و عقلى خود، از عقل فعّال کمک مىگیرد. این در حالى است که در فلسفه کانت، انسان موجودى خودآیین است و حقیقت انسان، در نسبت او با خودش تعریف مىشود، نه در نسبت وى با ماوراى طبیعت. انسان موجودى آگاه، آزاد، و در نتیجه داراى استقلال وجودى است؛ استقلالى که مبناى کرامت او به حساب مىآید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله مصرف انرژی در ساختمان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مصرف انرژی در ساختمان در pdf دارای 64 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مصرف انرژی در ساختمان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مصرف انرژی در ساختمان در pdf

مقدمه :  
فصل اول  
اهمیت انرژی و کاهش مصرف آن  
اهمیت انرژی و کاهش مصرف آن  
فصل دوم  
معرفی  انواع روشهای کاهش مصرف انرژی در ساختمان  
مقدمه :  
1- پنجره و درها  
2 ـ جلوگیری از ایجاد ترک و درز در ساختمان  
3- دیوارها  
4- سقف نهایی و سقف پیلوت  
5- کف  
6- اقدامات مکمل :  
فصل سوم  
بررسی شرایط آب و هوایی خوزستان  
مقدمه :  
1- ویژگیهای اقلیم منطقه  
الف ـ مشخصات  آب و هوایی  
ب – نیازهای اقلیمی منطقه از نظر آسایش  انسان در فضاهای زندگی و شرایط ساخت و ساز معماری  
2-ویژگیهای معماری بومی منطقه  
جهت ساختمان  
فرم ساختمان  
نحوه استقرار ساختمان  
رابطه ی فضاهای پر و خالی  
ب ـ ویژگیهای فضاهای باز  
فرم و تناسب و محل استقرار حیاط ها  
ویژگی پشت بام  
ج ـ ویژگیهای فضاهای نیمه باز  
د ـ ‌ویژگیهای فضاهای بسته  
تحوه استقرار فضاهای بسته  
ابعاد و تناسبات فضاهای بسته  
هـ ) ویژگیهای جداره ها  
جدازه ها باز  
جداره های بسته  
فصل چهارم  
بررسی تأسیسات  و سیستم تهویه مطبوع دانشکده مهندسی  
مقدمه  
الف ـ سیستم گرمایشی  
ب ـ سیتسم سرمایشی  
اشکالات واحد تأسیسات  و پیشنهادات  
هزینه برآورد شده تعویض لوله ها  
هزینه برآورد شده عایق کردن لوله ها  
فصل پنجم  
روشهای اجرائی برای صرفه جویی انرژی در دانشکده مهندسی  
مقدمه :  
الف- مزایای صرفه جویی  در میزان هزینه و مصرف انرژی  
صرفه جویی در انرژی سرمایشی  
صرفه جویی در انرژی گرمایشی  
ب- هزینه های  پایین تر تهویه مطبوع  
ج- بالا رفتن و بهبود آسایش  
آسایش در زمستان از نقطه نظر دمایی  
آسایش  حرارتی در تابستان  
د- میعان کمتر  
هـ – بیشتر شدن  نور و دید  
و- کاهش رنگ پریدگی  اشیاء  
محاسبات برای زمستان  
مزایای حاصل از اجرای این طرح  
نحوه  عملکرد و مشخصات سیستم  
برآورد هزینه  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله مصرف انرژی در ساختمان در pdf

1-   مجموعه  مقالات سومین همایش بین المللی بهینه سازی  مصرف سوخت در ساختمان – بهمن

2-   جزئیات عایقکاری حرارت ساختمان ـ  سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور

3-  مقررات ملی ساختمان – مبحث 19 صرفه جویی درمصرف انرژی تهیه شده  در دفتر تدوین و ترویج مقررات ملی ساختمان

4-   محاسبه تأسیسات ساختمان ـ مهندس طباطبایی – انتشارات روبهان

5-    مجموعه مقالات کاربردی تأسیسات  ـ مهندس طباطبایی – انتشارات روزبهان

6-   مجموعه کاتولوگهای منتشر شده  توسط سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور

7-   اطلاعات انرژی  کشور ـ سال 81 ـ سازمان بهینه سازی  مصرف سوخت کشور

8-   فهرست بهای سال 84 ـ سازمان مدیریت و برنامه ریزی

مقدمه :

مسأله  انرژی به دلیل مصرف بی رویه سوخت در بخش خانگی و تجاری ، در حال تبدیل شدن به یک بحران در کشوراست . و برخلاف توسعه میادین نفتی در سالهای گذشته، اگرجلوی رشد غیر اصولی مصرف سوخت گرفته نشود ،در آینده ای نه چندان دور ، نه تنها صادر کننده نفت نخواهیم بود  بلکه باید آنرا وارد کنیم

مصرف بی رویه  این فراورده ها ضمن زیان اقتصادی ، محیط زیست را نیز در معرض خطر قرار داده است

مصرف انرژی  دربخش ساختمان با رشد معادل 4/7 درصد  در دهه ی گذشته و سهم حدود 38%  که ارزش آن بر اساس قیمت های جهانی بالغ بر6 میلیارد دلار می شود بیشترین مصرف را به خود اختصاص داده است . لذا یافتن راه کارهایی برای صرفه جویی درمصرف انرژی در ساختمان های مسکونی  ، اداری و خدماتی از اهمیت          ویژه ای برخوردار است

مزایای حاصل از انجام اقدامات بهینه سازی برای  سال آینده در کل کشور بر مبنای مبحث 19 مقررات ملی ساختمان حدوداً معادل 42 میلیارد دلار خواهد بود

 

اهمیت انرژی و کاهش مصرف آن

ایرانیان در سال 1379 ، معادل 20میلیارد دلار انرژی مصرف کرده اند که در ده سال آتی به 35 الی 37 میلیارد دلارخواهد رسیدو باتوجه به سقف ثابت تولیدنفت ایران در اوپک، تداوم مصرف بی رویه انرژی می تواند تداوم صادرات نفتی را بامانع جدی مواجه سازد، بطوریکه طبق آمار رسمی ،میزان مصرفی اولیه انرژی  درکشور در سال 1999 از میزان صادرات پیشی می گیرد

عرضه سرانه انرژی اولیه طی سالهای 1348 تا 1378 ، از سه بشکه معادل نفت خام به 5/13  بشکه معادل نفت خام افزایش  یافته و سرانه مصرف نهایی انرژی طی این مدت از 4/2 به 3/10  بشکه معادل نفت خام افزایش  یافته است  در حالیکه  طی این مدت تولیدناخالص داخلی کشور ، به قیمتهای ثابت ، تنها ، 7/3 درصد رشد داشته است یعنی افزایش مصرف انرژی  تماماً صرف بهبود وضعیت زندگی و افزایش رفاه جامعه نگردیده بلکه استفاده نادرست و بی رویه  و اتلاف انرژی درفرآیندهای تولیدی و یا  سایر بخش های اقتصادی شده است . از طرف دیگر مطابق آمار سالنامه ی آماری سازمان  ملل در سال 1995 ، با ازاء مصرف یک تن معادل نفت خام ، ارزش افزوده کشورها به ترتیب زیر بوده است. (جدول )

دقت در ارقام فوق به وضوح  نشان می دهدکه چگونه این باور نادرست که بعلت دارا بودن ذخایر غنی انرژی  باید انرژی  رادر ارزانترین قیمت ممکن مصرف کنیم . باعث اتلاف این سرمایه های غیر قابل  احیاء و غیر اقتصادی شدن فعالیت های تولیدی ایران در مقایسه با بازارهای جهانی گردیده است

نام کشور

ارزش افزوده

( دلار )

نام کشور

ارزش افزوده

ژاپن

 

ترکیه

 

برزیل

 

مالزی

 

سنگاپور

 

پاکستان

 

بنگلادش

 

عربستان

 

تایلند

 

ایران

 

از طرف دیگر ، بررسی ها نشان می دهدمجموع ارزش واقعی  انرژی مصرفی سالانه کشور، بیش از 15 میلیارددلار است و با اعمال سیاستهای بهینه سازی مصرف و مدیریت انرژی می توان حداقل 20 درصد  انرژی مصرفی کشور را صرفه جویی کرد بدون آنکه به رفاه عمومی و تولید لطمه ای وارد شود .  یعنی به میزان حداقل 3 میلیارددلار در سال ، که نزدیک به درآمدحاصل از کل صادرات غیر نفتی کشور است . علاوه بر این، از آنجائیکه در سازمان  اوپک سقف و سر جمع تولیدنفت خام هرکشور تعیین میشود . از اینرو هرگونه مصرف بی رویه داخلی ، به کاهش توان صادراتی نفت خام آن کشور منجرگردیده و درنهایت می تواند همان کشور تولید کننده را به وارد کننده نفت خام تبدیل کند . بطوریکه درکشور ما ، در صورت حفظ روند سابق سیاست های تولید و مصرف انرژی ، در 20 سال آتی ، امکان صادرات نفت خام ، کاملاً از بین رفته و تولیدداخلی انرژی در ایران ، صرفاً می تواند میزان مصرف داخلی درکشور باشد

واقعیت این است  که رشد قیمت انرژی در سال 1353 تاکنون کمتر ازمیانگین تورم سالانه قیمت کالاها بوده است یعنی  انرژی  درمقایسه با سایر اقلام مصرفی ارزانتر شده و طبیعی است  که مردم و مصرف کنندگان صنعتی ، نسبت به نحوه ی مصرف بی تفاوت تر شده باشند از این رو پیش بینی می شود که در آینده  نزدیک ، اقتصاد کشور با حرکات شوک مانندی به سمت افزایش قیمت انرژی  پیش خواهد رفت

چرا که قیمت انرژی در ایران از کشورهایی همچون عربستان نیز به نسبت ارزانتر بوده و مصرف آن بی رویه تر است . حال آنکه ارقام کلانی از بودجه کشور که به صورت یارانه ی مستقیم و غیر مستقیم به تأمین انرژی مصرفی کشور ، اختصاص           می یابد در حالیکه می تواند با بهینه سازی مصرف انرژی منبع مالی سرمایه گذاری جدید باشد . نکته ای اساسی  در این بین بایدموردتوجه قرار بگیرد و آن اینکه این متعادل سازی قیمت انرژی حتماً باید  همراه با افزایش تکنولوژی محصولات صنعتی در جهت کم مصرف بودن کالا باشد ،  چرا که  بدون افزایش تکنولوژی مصرف کننده ی داخلی مورد ظلم مضاعفی قرار گرفته ومجبور است علاوه بر تحمل هزینه افزایش قیمت حامل های انرژی ، مصرف بی رویه انرژی توسط محصولات کم بازده صنایع داخلی را نیز متحمل شود . در این راستا جهت گیری مناسب بخش صنعت ساختمان بطوریکه بتواند با بهبود ساختارها ، صرفه جویی انرژی را مورد توجه قرار دهند ، اولویتی اساسی و ضرورتی اجتناب ناپذیر است و الزام به تأسیس مدیریرت های بهینه سازی مصرف انرژی  در مؤسسات انبوه سازی  و شرکت های ساختمانی و  آموزش مهندسان و حمایت از شرکتهای مشاوره ای بهینه سازی مصرف انرژی  به همین منظور صورت می گیرد . مقدار و ارزش انرژی مصرفی  در بخشهای مختلف در سال

ارزش

خانگی و تجاری

38%

حمل ونقل

34%

صنعت

20%

کشاورزی

7 %

سایر

1%

مقدار

تجاری

40%

صنعت

28%

حمل ونقل

27%

کشاورزی

5%

سایر

4/0%

 

مقدمه :

هدف از این بخش یکی ارائه راهکارهایی برای کاهش  مصرف انرژی  با پیشنهادات و تغییرات کلی در طراحی نقشه ها و کیفیت اجراء و مصالح بکار رفته در ساختمانهای نمونه با درنظر گرفتن شرایط اقلیمی و دیگری ارائه راهکارهایی به منظور بهینه سازی مصرف انرژی با بکار بردن تمهیداتی در جهت بهبود شرایط و نحوه ی بهره برداری از تأسیسات  تولید گرما و سرما  که می تواند در مصرف انرژی   و هزینه صرفه جویی نماید

درصد اتلاف حرارت از اجزاء ساختمان

شیشه 44%

دیوار 27%

سقف 18%

محیط 5%

در4%

کف2%

انجام اقدامات بهینه سازی در ساختمانها با اهداف زیر انجام می گیرد

1-   کاهش مصرف سوخت

2-   کاهش هزینه های پرداخت شده برای سوخت مصرفی

3-   ایجاد شرایط مطلوب ساختمان به دلیل بالا رفتن کیفیت ساخت بناها

4-   کاهش آلودگی محیط زیست ناشی ازمصرف سوختهای فسیلی

اقدامات  بهینه در معماری ساختمانهای نوساز

1- پنجره و درها

مقادیر بالای از انرژی از طریق پنجره و درهای غیر استاندارد تلف می شود ، برای جلوگیری  از این اتلاف انرژی که در نهایت صرفه جویی اقتصادی برای ساکنین را سبب می شود می توان روشهای زیر را توصیه نمود

الف ) استفاده از قابهای پی . وی . سی ، چوبی یا آلومینیومی دو جداره استاندارد

ب )  استفاده از پنجره با شیشه های دو جداره

ج ) استفاده از شیشه های کنترل کننده نور عبوری مانند شیشه های رفلکتیو ( شیشه های که از ورود انرژی گرمای به داخل ساختمان جلوگیری می کنند ) در مناطق گرمسیر و شیشه های LOW-E ( شیشه های که اجازه ورود انرژی گرمایی را به داخل داده و مانع خروج انرژی گرمای می شوند )  در مناطق سردسیر

ذ ) استفاده از درهای عایق حرارتی با لایه های فوم یادرهای چوبی

هـ ) کاهش سطح پنجره های  ( کمتر از 15% زیربنا)

و ) تعبیه سایبان ثابت ومتحرک مناسب در قسمت خارجی  پنجره های شرقی ، غربی و جنوبی

2 ـ جلوگیری از ایجاد ترک و درز در ساختمان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله اعتباری بودن ماهیت، چرا و چگونه؟ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله اعتباری بودن ماهیت، چرا و چگونه؟ در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اعتباری بودن ماهیت، چرا و چگونه؟ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله اعتباری بودن ماهیت، چرا و چگونه؟ در pdf

چکیده  
تقریر موضوع بحث  
نقد و بررسی مهم‌ترین برهان بر اعتباری بودن ماهیت  
نقد و بررسی براهین دیگر بر اعتباری بودن ماهیت  
مؤیداتی برای اصالت ماهیت  
نتیجه‌گیری  
منابع  
پی‌نوشت‌ها  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله اعتباری بودن ماهیت، چرا و چگونه؟ در pdf

ـ سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، (قم، مصطفوی، بی‌تا);

ـ شیرازی، صدرالدین محمد، اسفار اربعه، (بیروت، داراحیاء التراث‌العربی، 1981م)، چ سوم، ج 1;

ـ طباطبائی، سید محمدحسین، بدایه الحکمه، (قم، مؤسسه نشر اسلامی، بی‌تا);

ـ ـــــ ، نهایه الحکمه، (قم، مؤسسه نشر اسلامی، بی‌تا);

ـ مصباح، محمدتقی، آموزش فلسفه، (تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1366)، چ دوم، ج 1;

ـ ـــــ ، تعلیقه علی نهایه الحکمه، (قم، موسسه در راه حق، 1405 هـ ق);

ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، 1377)، چ ششم، ج 6، و چ چهارم، ج 9

چکیده

مدعای اصلی این مقاله رد قول به اعتباریت ماهیت است. از همین‌روی، نویسنده تلاش نموده تا ادلّه اعتباریت ماهیت را نقد و بررسی کند. نکته مهمی که در این مقاله بر آن تأکید شده این است که بسیاری از ادلّه‌ای که در این زمینه ارائه شده، در حقیقت ناظر به اصالت وجود است نه اعتباریت ماهیت; در حالی که میان این دو ملازمه‌ای در کار نیست

پذیرش اصالت وجود به معنای تن دادن به اعتباریت ماهیت نیست. بنابراین دَوَرانی که در کلمات برخی بزرگان مشاهده می‌شود، که یا باید اصالت وجودی شد و یا اصالت ماهوی، از نظر منطقی موجه نیست

کلید واژه‌ها

وجود، ماهیت، اصالت، اعتباریت

ویژگی مباحث عقلی و فلسفی، عقلانی بودن و آزاد بودن آن از تقلید است. رشد و بالندگی فلسفه در گذر تاریخ رهین همین ویژگی آن بوده است. تکیه‌گاه اصلی فیلسوف در مباحث خود «برهان» است، نه خطابه و شعر و جدل و نه تعبد و تقلید از این و آن. آنچه می‌تواند باعث فربهی و تنومندی فلسفه گردد، به کارگیری عینک نقد منصفانه و محققانه در گفته‌های پیشینیان است. اگر در هر علمی تعبد و تقلید روا باشد، به یقین در فلسفه روا نخواهد بود. ارزش یک پژوهش فلسفی در این است که پژوهشگر آن بتواند بر ذهن و فکر و قلم خود چنان مدیریت کند که در اثبات مرام و مدعای خویش جز از ابزار برهان بهره نگیرد

برخی بزرگان گلایه‌مندی خود را از برخی علاقه‌مندان فلسفه این گونه ابراز فرموده‌اند

«بعضی از علاقه‌مندان به فلسفه که در موضع دفاعی در برابر مخالفین قرار گرفته بودند، به یک حالت جزم‌گرایی تعصب‌آمیزی نسبت به محتویات کتب فلسفی مبتلا شده بودند. گویی وظیفه خودشان را توجیه همه سخنان فلاسفه می‌دانستند، و این حالت، نسبت به سخنان صدرالمتألهین که ناسخ همه سخنان فلاسفه به شمار می‌رفت، شدت و حدت بیشتری داشت، و می‌رفت که فلسفه به صورت یک علم نیمه تقلیدی در آید و روح نقادی که عامل مهمی برای پیشرفت و شکوفایی علوم است از بین برود.»

تقریر موضوع بحث

معمولا برای ورود به بحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، از یک واقعیت خارجی هلیه بسیطه‌ای (مانند انسان هست، اسب هست، سنگ هست) می‌سازند که مشتمل بر دو مفهوم است: یکی ماهیت شیء خاص، و دیگری وجود. سپس می‌پرسند: کدام‌یک از این دو اصیل، و دیگری اعتباری است. بنابر احتمال عقلی، چهار حالت متصور است: الف) هیچ یک اصیل نباشند; ب) هر دو اصیل باشند; ج) وجود، اصیل و ماهیت، اعتباری باشد; د)عکس ج

سپس از کنار دو فرض و احتمال اول و دوم به راحتی می‌گذرند و می‌گویند: فرض اول مستلزم غلتیدن در ورطه سفسطه و انکار واقعیات است; زیرا لازمه آن، انکار امر اصیل در خارج است. فرض دوم نیز خلاف مفروض است; چون فرض این است که بیش از یک واقعیت در کار نیست و اصیل دانستن هر دو، به این معناست که یک واقعیت دو واقعیت باشد

گاهی بیان دیگری نیز برای ابطال این فرض مطرح می‌کنند: اگر هر دو اصیل باشند، به این معناست که در خارج دو واقعیت هست، و با عنایت به اینکه از هر دو واقعیت خارجی می‌توان یک قضیه هلیه بسیطه مشتمل بر موضوع و محمول داشت، از هر یک از این دو واقعیت می‌توان یک هلیه بسیطه ساخت. بنابراین دو هلیه بسیطه خواهیم داشت که هر یک دارای دو مفهوم موضوع و محمولند. بنابراین یک واقعیت به دو واقعیت، و دو واقعیت به چهار واقعیت، و چهار واقعیت به هشت واقعیت، و; تبدیل می‌شود که لازمه آن، تبدیل یک واقعیت به بی‌نهایت واقعیت خواهد بود

به نظر می‌رسد که این بیان سخت مخدوش و ناتمام است; زیرا پذیرش اصالت هر دو مفهوم به معنای پذیرش دو شیء خارجی جدای از هم نیست. چرا نتوان از یک شیء خارجی، با توجه به جهات و حیثیات گوناگون آن، مفاهیم مختلف حقیقی انتزاع کرد؟ چنان‌که از ذات بسیط واجب‌الوجود مفاهیم متعدد انتزاع می‌کنیم، بدون اینکه برخی از آن‌ها را اعتباری بدانیم. از این گذشته، اگر در هلیه بسیطه مزبور، لزوماً یک مفهوم باید اعتباری باشد، هر جا که هلیه بسیطه به کار می‌بریم نیز باید این سخن را جاری بدانیم; در حالی که چنین نیست. مثلا در قضیه‌های «واجب‌الوجود موجود» «العله موجوده» «المعلول موجود» هیچ گاه نمی‌توانیم بگوییم چون وجود اصیل است، باید مفاهیمی که در جانب موضوع به کار رفته‌اند اعتباری باشند. (آن هم اعتباری به همان معنایی که در ماهیت گفته می‌شود.)

ممکن است بگویند در این نقد میان مفاهیم ماهوی و مفاهیم فلسفی خلط شده است. مفاهیم ماهوی از حدود وجودات حکایت دارند، در حالی که مفاهیم فلسفی (مانند واجب، علت، معلول) از انحای وجودات حکایت می‌کنند

در پاسخ باید گفت اولا، آنچه در اینجا مدنظر است این است که بیان مزبور در طرح بحث تمام نیست. می‌توان در هلیه بسیطه، نه موضوع را اعتباری دانست و نه محمول را. به تعبیر دیگر، می‌توان هم موضوع را اصیل دانست و هم محمول را، و اینکه گفته‌اند لازمه آن این است که یک شیء به دو شیء تبدیل شود در صورتی است که اصیل بودن را به معنای امر خارجی منحاز و مستقل بدانیم و حال آنکه چنین معنایی از «اصالت» در نظر نیست

ثانیاً، اینکه مفاهیم ماهوی از حدود وجود حکایت دارند نه از محدود، اول کلام است; زیرا این تعریف مبتنی بر اعتباریت ماهیت است. تقریر صحیح بحث، همان گونه که برخی بزرگان فرموده‌اند، از این قرار است

ذهن ما از یک واقعیت خارجی دو مفهوم انتزاع می‌کند: یکی مفهوم ماهوی، مانند انسان، که آن را موضوع قضیه قرار می‌دهیم; و دیگری مفهوم وجود و هستی، که آن را محمول قضیه قرار می‌دهیم. اکنون می‌پرسیم واقعیت و عینیت خارجی، که مورد قبول همگان است، محکی و مصداق بالذات کدام‌یک از این دو مفهوم است؟ و به تعبیر دیگر، کدام‌یک از این دو مفهوم بالذات از واقعیت خارجی حکایت دارد؟ به تعبیر سوم، صدق کدام‌یک از این دو مفهوم بر واقعیت خارجی به نحو حقیقی و بدون واسطه در عروض، و کدام‌یک به نحو مجازی و با واسطه در عروض است؟

نقد و بررسی مهم‌ترین برهان بر اعتباری بودن ماهیت

مهم‌ترین برهان بر اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت این است که با اندک تأملی درمی‌یابیم مفهوم وجود و هستی است که از متن واقعیت و خارجیت حکایت دارد; زیرا برای بیان واقعیت خارجی چاره‌ای جز به‌کارگیری مفهوم وجود نداریم. مفاهیم ماهوی به تنهایی توان حکایت از خارج را ندارند; زیرا با نگاه به ذات ماهیت می‌بینیم که این مفاهیم در قبال واقعیت‌مند بودن یا نبودن بی‌طرف و لااقتضایند. چنان‌که معروف است: «الماهیه من حیث هی لیست الا هی لاموجوده و لامعدومه». خلاصه اینکه حیثیت هستی است که بیانگر عین واقعیت است و حیثیت چیستی چنین نیست; زیرا می‌توان واقعیت داشتن را از آن سلب کرد. ماهیت هرگاه بخواهد به واقعیت متصف گردد باید مفهوم وجود بر آن بار شود

در باب اهمیت این برهان، همین بس که صدرالمتألهین در اسفار و مرحوم علامه طباطبائی در نهایه‌الحکمه تنها به همین دلیل بسنده کرده‌اند

در نقد این برهان که اصلی‌ترین برهان بر اعتباری بودن ماهیت است، اولا می‌توان به قضایای هلیه بسیطه‌ای که موضوع آن‌ها از مفاهیم فلسفی تشکیل شده است، اشاره کرد; مانند: «واجب‌الوجود موجود» و «معلول موجود». آیا در این گونه موارد نیز می‌توان استدلال مزبور را جاری دانست؟ آیا می‌توان گفت مفهوم وجود است که از خارجیت حکایت دارد و مفهوم معلول خود بر وجود مصداق آن در خارج دلالت ندارد، و از این‌روی می‌توانیم بگوییم معلول موجود است یا معلول معدوم است. دلالت مفهوم معلول بر شیء خارجی در صورتی است که مفهوم وجود بر آن بار شود

آیا با این برهان می‌توانیم اعتباری بودن مفاهیم فلسفی را آن گونه که از اعتباریت ماهیت قصد می‌کنیم اثبات کنیم؟

باید توجه داشت میان مفاهیم ماهوی، که بیانگر حد وجودند، و مفاهیم فلسفی، که بیانگر نحوه وجودند، تفاوتی هست; زیرا در پاسخ آن دو نکته پیشین تکرار می‌شود

ثانیاً، همان گونه که در برهان مزبور مشاهده شد، اصلی‌ترین تکیه‌گاه آن قاعده معروف: «الماهیه من حیث هی لیست الا هی لاموجوده و لامعدومه» است. از این‌روی، شایسته است که قدری به نقد و تحلیل این قاعده بپردازیم

منظور از این قاعده چیست؟ آن‌چنان که از تعبیرات و تصریحات برخی از فلاسفه متأخر برمی‌آید، مقصود از این قاعده این است که آنچه به حمل اولی بر ماهیت بار می‌شود خود ماهیت است، نه چیز دیگر; زیرا ملاک حمل اولی اتحاد مفهومی است، و روشن است که میان ماهیت و هیچ مفهوم دیگری اتحاد و عینیت برقرار نیست. از این‌روی، نه موجودیت به حمل اولی بر آن بار می‌شود و نه معدومیت

علامه طباطبائی در نهایه‌الحکمه می‌فرماید

الماهیه و هی مایقال من جواب ما هو، لما کانت من حیث هی و بالنظر الی ذاتها لاتأبی ان تتصّف بأنها موجوده او معدومه، کانت فی حدّ ذاتها لاموجوده و لا لاموجوده بمعنی ان الموجود و اللاموجود لیس شیء منهما مأخوذاً فی حد ذاتها بأن تکون عینها او جزءها و ان کانت لاتخلو عن الاتصاف باحدهما فی نفس الامر بنحو الاتصاف بصفه خارجه عن الذات. و بعباره اخری: الماهیه بحسب الحمل الاولی لیست بموجوده و لا لاموجوده و ان کانت بحسب الحمل الشایع إما موجوده و إما لاموجوده

در تعلیقه بر نهایه‌الحکمه آمده است

والمفاهیم کالانسان و الحجر و الشجر لایحمل علیها بالحمل الاولی الا نفسها علی ما هو شأن الحمل الاولی و یسلب عنها کل مفهوم آخر بحسب هذا اللحاظ

اگر مراد از این قاعده، چنین چیزی باشد، هیچ دلالتی بر اعتباریت ماهیت ندارد; زیرا این ویژگی به مفاهیم ماهوی اختصاص ندارد، بلکه همه مفاهیم، اعم از ماهوی و فلسفی و منطقی، این‌گونه‌اند; یعنی هر مفهومی به حمل اولی تنها خودش بر خودش قابل حمل است، و حمل وجود یا عدم بر آن، به حمل شایع است. برخی از بزرگان به این امر اشاره کرده‌اند

و قداستشکل بأن هذا الامر لایختص بالماهیه فسائر المفاهیم ایضاً کذلک فکیف جعلوه من خواص الماهیه؟

علامه طباطبائی به این مشکل توجه فرموده و در پاسخ آن گفته‌اند

ان هذا الحکم من خواص الماهیه و انّما ینسب الی غیرها من المفاهیم بالعرض لما بینها من الاتحاد من جهه انتزاعها من الماهیات فی الذهن

ولی در حقیقت همان گونه که برخی بزرگان گفته‌اند، این توجیه افزون بر آنکه تکلف آشکار است، مخدوش نیز هست; زیرا معقولات فلسفی برگرفته از ماهیات نیستند

استاد مصباح یزدی قاعده مزبور را به گونه‌ای دیگر تفسیر کرده‌اند. ایشان معتقدند عقل می‌تواند برای مفهوم ماهیت، در وعاء اعتبار مصداقی اعتبار کند، و آن را موضوع قضیه هلیه بسیطه قرار دهد. ذهن مصداق اعتباری ماهیت را که مربوط به ظرف اعتبار است، منفک از وجود و عدم می‌بیند و به حمل شایع وجود را بر آن حمل می‌کند. شاهد این امر که منظور از ماهیت در هلیه بسیطه مصداق اعتباری ماهیت است نه مفهوم آن، این است که هلیه بسیطه از نوع حمل شایع است، نه حمل اولی; یعنی مصداق ماهیت، در خارج با وجود متحد است، نه با مفهوم آن; و با عنایت به اینکه قبل از حمل محمول بر موضوع در حمل شایع، موضوع باید دارای مصداق باشد، ماهیت قبل از حمل وجود بر آن باید مصداقی داشته باشد که اتصاف آن به وجود و عدم روا باشد. قطعاً چاره‌ای نیست جز اینکه این مصداق اعتباری باشد نه حقیقی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >