پروژه دانشجویی مقاله برهان نظم از منظر شهید مطهری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله برهان نظم از منظر شهید مطهری در pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله برهان نظم از منظر شهید مطهری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله برهان نظم از منظر شهید مطهری در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله برهان نظم از منظر شهید مطهری در pdf :

مقدمه: عمومی ترین و ساده ترین طریقت در اثبات وجود خداوند برهانی است که از آن به برهان نظم یا غایت شناختی یاد می کنند. معمول ترین ادله بر وجود خداوند در تمامی ادیان و مذاهب الهی در طول تاریخ همواره برهان نظم بوده است. از این رو چه در تفکر اسلامی و چه در تفکر غربی مناظرات و جدلهای فراوانی حول این برهان شده است. بسیاری بر این اعتقادند که برهان نظم اساسا یک برهان فلسفی نیست بلکه ریشه و پایه ی تجربی دارد. زیرا اساس شکل گیری برهان نظم را روش تمثیل می دانند. از اینرو ادله ی نظم را دارای استحکام کمتری نسبت به سایر براهین خداشناختی می دانند. ویلیام پالی معاون اسقف کارلیسل و فیلسوف برجسته ی قرن هجدهم برهان نظم را در کتاب الاهیات طبیعی اینگونه تقریر کرده است: فرض کنید در حال عبور از صحرایی پای من به سنگی برخورد کند و با این سوال رو برو شوم که چگونه این سنگ در آنجا قرار گرفته است. ممکن است پاسخ دهم که تا آنجا که من می دانم، این سنگ همواره اینجا بوده است. احتمالا اثبات نامعقول بودن این پاسخ چندان آسان نخواهد بود. اما فرض کنید که بر روی زمین ساعتی یافته ام و باید بررسی شود که بودن ساعت در آن مکان چگونه اتفاق افتاده است. بسیار بعید است که پاسخ قبلی به ذهن من خطور کند. یعنی اینکه تا آنجا که می دانم این ساعت همواره اینجا بوده است. اما چرا این جواب نباید آنگونه که برای سنگ مفید بود برای ساعت مفید باشد؟ چرا جواب مذکور آنگونه که در مورد اول قابل قبول بود در مورد دوم پذیرفتنی نیست؟ تنها دلیل آن است که وقتی ساعت را وارسی می کنیم می بینیم اجزای گوناگون آن برای هدفی پرداخته و به یکدیگر مرتبط شده اند. ( چیزی که در مورد سنگ نمی توان کشف نمود. ) مثلا این هدف که اجزای مذکور آنگونه طرح ریزی و به هم پیوند داه شده اند که تولید حرکت کنند و حرکت مذکور چنان تنظیم شده است که زمان را در شبانه روز نشان دهد. یعنی اگر اجزای مختلف به گونه ای متفاوت از آنچه هستند ساخته می شدند

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله شیشه گری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله شیشه گری در pdf دارای 127 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله شیشه گری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله شیشه گری در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله شیشه گری در pdf :

شیشه گری

تاریخچه
منابع بسیاری شروع شیشه گری را از حدود سال 2000 ق.م. تخمین زده اند اما تاریخ شناسان در این مورد اختلاف نظر دارند.
بدون شک رومی ها و مصری ها بهترین و پیشرفته ترین شیشه گران عصر خود بوده اند. نمونه های بسیاری از این آثار در موزه های دنیا نگهداری می شود بعنوان مثال در موزه کورنینگ نیویورک قطعات با ارزشی از آثار شیشه مذاب موجود است، که تصاویر آنها در صفحات بعد آمده است.با بررسی این اشیاء اطلاعاتی در مورد روند ساخت شیشه مذاب بدست آمده است. اشیایی مانند کاسه هایی با فرم های پیچیده، جواهرات، و کاشی های تزئینی دیواری که تقریباً در سالهای 1500 ق.م. تا 500 بعد از میلاد ساخته شده است. لیکن بعد از این تاریخ یعنی 500 بعد از میلاد هیچ اثری از آنها یافت نشده است. مشخص نیست بعد از این تاریخ چه برسر آن آمد.

شاید این سئوال را بتوان اینطور پاسخ داد که پس از آن روش شیشه فوتی روش سریع و مطلوب فرم دهی شیشه شد. به نظر می رسد از سالهای 500 بعد از میلاد تا اوائل 1900 عاری از هرگونه اثر شیشه مذاب بوده است. البته باستثنای کارهایی که به روش ذوب شیشه خرده در قالب( Pate de verve ) انجام می شده که در دوره Art Nouveaou بسیار کاربرد داشته است. آثار <<هنری گراس>>، نمونه خوبی از این روش در سالهای 1880 تا 1920 بوده است. هنرمندان شیشه فوتی در دوره های اولیه از بعضی تکنیک های شیشه مذاب نیز برای ایجاد طرح روی آثار خود استفاده می کردند با این وجود فعالیت اصلی آنها در جهت بهبود روش فوق برای بازار در حال رشد شیشه بود.

با درنظر گرفتن موارد فوق قابل در ک است که برای احیای دوباره شیشه مذاب زمان طولانی صرف شده است.
تکنولوژی شیشه بهترین دوران رشد و ترقی خود را در طول دوره رنسانس اروپا و همچنین بعد از آن طی کرد. ولی به دلایلی آنطور که انتظار می رفت ،روش ساخت شیشه مذاب تولد دوباره ای در این دوران طلایی نداشت. در این دوران به این روش کم توجهی یا حتی از آن چشم پوشی شد. در دوران معاصر نیز این روش از رشدی که سایر روشهای فرم دهی شیشه داشته، محروم بوده است.

هرچند هزاره اول تاریخ 4 هزارساله شیشه گری از آثار بجامانده غنی بوده است ،ولی بنظر می رسد در 2000 ساله بعدی در این زمینه کار نشده است.« ال. سی.تیفانی» در شاهکارهای خود از این هنر استفاده کرده است. او در اثار خویش از نوارهای با این روش برروی سطوحی که بصورت شیشه فوتی آماده می شد، استفاده می کرد. همچنین از تکه های دمیده شده که وسیله تکنیک Slump به صورت تخت درآمده اند و سطح هایی بافت دار یا نقش دارند، استفاده می کرد.
از حدود سالهای 1935 لعاب شیشه ای، روش Slump و برحسب اتفاق شیشه مذاب دوباره ظاهر شد.

در آن دوران انواع مختلفی از شیشه در دسترس بود. از شیشه های جام ارزان قیمت گرفته تا بطریهای شیشه ای رنگی این روش دوباره فرم دهی شیشه در یک سری گروههای کوچک در نواحی از آمریکا گسترش پیدا کرد، لیکن در ابتدا درک تکنولوژی شیشه و دانش نحوه استفاده از شیشه در رأس این فعالیت ها نبود.

آثار معاصر
دسترسی به دانش روز و آزادی هنرمندان در این روش کار، پیشرفت سریعی در آن ایجاد کرده است. هنرمندان امروزه آثاری پویا، پیچیده و نو خلق می کنند.
در سال 1940« مایکل و فرانسیس هیگن» از معدود هنرمندانی بودند که فرم دادن شیشه های تخت و آثار فیوز و لعاب شیشه ای را برای امرار معاش خود برگزیدند.
« کی کینی» در سال 1963 کتابی با عنوان«glass craffs » نوشت که حاصل تجربه های شخصی او در مورد کار با شیشه های تخت و فرم دهی آنها بود. علاقه و ذوق وافر او در مورد کار با شیشه های مذاب و قالب ریزی ، نکات روشنی را برای حرکت شیشه گری در سالهای اولیه دهه 60 آشکار کرد.

هنرمند دیگری که بعنوان یکی از تأثیرگذاران در رشد شیشه مذاب به حساب می آید« هریت اندرسون» بود. در سال 1981 او دوره ای در مورد شیشه نزد« مورتیس هینن» در موسسه تکنولوژی روچستر گذراند که او را به ترک رشته خود یعنی نساجی و جستجو مطالعه در زمینه شیشه گرم و کوره ای ترغیب کرد.
نتایج آزمایشات بسیار و تحقیقات به دقت ثبت شده در طول سالها او را برای چاپ کتابی به نام <<Kiln Fired glass>> یاری کرد.
دستیابی به آثار قابل استفاده شیشه فیوز یا لعاب شده همیشه مشکلی برای هنرجویان مبتدی بوده است. آنها برای ساخت و هم جوشی شیشه های رنگی دچار مشکل می شوند و در نتیجه آثار خود را روی شیشه های رنگی محدودی متمرکز می کنند، یا اینکه از لعاب فریت روی شیشه های جام استفاده می کنند.

جمع آوری آنینک در سال 1995 باعث رواج دوباره شیشه خانه بندی یا Stained شد. شهرهای مانند دنور، کلورادو تبدیل به مرکزی برای تجارت شیشه های این کار شد، که از پنجره های خانه های قدیمی در سواحل شرقی بدست می آمد. تقاضا برای خرید این نوع کار موجب تولید دوباره طرح های قدیمی، با تکنیک های معاصر و نو در آتلیه ها و کارگاه ها شد.
رشد کارگاهی تولید شیشه خانه بندی بوسیله تولیدات جدید کارخانجات شیشه که با این نوع تولید همآهنگ شد، امکان پذیر گشت و برای اولین بار شیشه به دور از مصارف صنعتی تولید شد. تولید شیشه در انواع مختلف به مقدار کم به کارخانجات اجازه پاسخگویی به نیاز مصرف کنندگان را داد. بازار درحال توسعه و شیشه های جدید محرکی قوی برای هنرمندان این رشته بود.

شیشه استین مدرن که با تقلید روش های سنتی به حرکت درآمده بود به یک هنر بسیار گسترده تبدیل شد. تکنیک های مختلف قدیمی با اسلوبی معاصر با موفقیت انجام شد. خارج از این تلاش وسیع شاهد شروع دوباره دوره جدید شیشه فیوز هستیم نخستین دوره جدید در تاریخ 2000 ساله فرم دهی شیشه .
« مواد لازم و ابزار»

امروزه هر کسی که بخواهد با تهیه لوازم اصلی فیوز این کار را شروع کند. حتی کسانی که به صورت سرگرمی کارهایی دستی انجام می دهند
می توانند با یک سرمایه گذارری کوچک بروی 4 مورد اصلی کار را شروع کنند. این چهار مورد عبارتند از:
1- کوره 2- طبقات کوره 3- جداکننده( بتونه) 4- دستکش نسوز

اصلی ترین بخش این فرآیند کوره است این کوره می تواند یک کوره قدیمی سفال یا یک کوره مدرن باشد. تفاوت کوره شیشه و کوره سفال در محل استقرار المنت های آن است. در کوره شیشه، المنت ها در روی سقف یا روی در آن قرار دارند. این نحوه قرارگیری به دلیل پخش مساوی حرارت برروی سطوح شیشه است اما در کوره سفال المنت ها در دیوارهای کوره تعبیه شده این تفاوت در جایگاه المنت ها باعث تفاوت در سیکل حرارتی و شیوه حرارت دادن نیز می شود.

مورد مهم بعدی طبقه کوره است که شیشه های موردنظر روی آن قرار می گیرند. این طبقات می توانند جنس های مختلفی داشته باشند. طبقات سفالی یا طبقات سیلیکون کارباید بیشتر مورد استفاده هستند. طبقات سیلیکونی سریعتراز طبقات سفالی سرد می شوند و به همین دلیل باعث توزیع یکسان دما در سطح زیرین وسطح رویی شیشه می شوند.
مسئله مهم در مورد طبقات صاف و هموار بودن سطح آن است، در عین حال باندازه کافی بایستی برای پذیرش جداکننده زبر باشد. صنعگترانی که قطعات بزرگتر می سازند بنا به نیاز خود از طبقات سبک با عایق بندی مارینیت استفاده می کنند.

مورد سوم یک جداکننده خوب است.این مسئله بسیار مهم است که از چسبیدن شیشه به سطح طبقه در دماهای بالا جلوگیری شود. بیشتر جداکننده ها در دماهای پائین مانند بهتر عمل می کنند ولی برخی اوقات به دماهای بالاتر مثلاً 926 تا 565 c نیز می رسد که در این دما بیشتر جداکننده ها عمل نکرده و به شیشه می چسبند و این مسأله سبب مات شدن سطح شیشه می شود.

جداکننده های بسیار خوبی در بازار موجود است مانند hotline که مخصوص شیشه ساخته شده است .مواد اصلی این جداکننده ها هیدرات آلومینا 40%-60% و کائولین خالص 40%-60% و کربنات کلسیم با کربن در یک محلول سوسپانسیون مثل صمغ و بنتونیت است.

این جداکننده ها به علت دارا بودن حالت سوسپانسیون مخلوط کردن آن راحت تر و سریعتر است و دیرتر ته نشین می شود. این مسئله باعث پوشش یکسان سطح می شود. به عبارت دیگر یک جداکننده باید به صورت خیس ومرطوب روی سطح طبقه استفاده شود نه به صورت گرد. این کار باعث صدمه به سطح کار می شود.
چهارمین بخش مهم دستکش ها هستند. دستکش های نسوز بخش بسیار مهم و ضروری این کار بحساب میآید. زیرا بدون دستکش بخش مهمی از زمان شما صرف درمان سوختگی های درجه سه خواهد شد.

سایر موارد مورد استفاده:
علاوه بر مواردی که گفته شد موارد دیگری هستند که به اینکار ابعاد خلاقانه می دهند مانند لعاب ،ورق فیبری، مینا( لعاب فلزی)، لاستر
لعاب ازشیشه های خردشده با دمای ذوب پائین( با سرب یا بدون سرب) ساخته شده است برای مصرف لعاب از روغن مخصوص چاپ و اسپری استفاده می شود. وسیله و نحوه استفاده از لعاب در نتیجه کار تأثیر مستقیم دارد.
ضریب انبساط، دمای پخت، ماندگاری شیمیایی، فاکتورهایی هستند که در فرمول لعاب لحاظ شده اند. مواردی که برای انتخاب لعاب باید در نظر گرفته شود عبارتند از: غلظت لعاب، زمان خشک شدن و چسبندگی.

هنرمندان دلایل خوبی برای استفاده از لعاب روی شیشه دارند. با این کار نیازی به تمیزکردن بسیار دقیق قبل از پخت نیست ،از بلوری شدن جلوگیری می کند و آثار بد اثر انگشت روی شیشه را نیز از بین می برد. ضمناً برای آن دسته از شیشه هایی که بعد از پخت درخشش خود را از دست می دهند باعث درخشش بعد از پخت می شود. مهمتر از همه اینکه در صورت کنترل صحیح لعاب امکان طراحی بوجود می آید.

بعنوان مثال وقتی لعاب روی شیشه هایی که حالت رنگین کمانی ( هفت رنگ) دارند استفاده می شود. این حالت شیشه از بین می رود. چنانچه بخواهیم این حالت رنگین کمانی جزئی از طرح باشد می توان قبل از پخت و قبل از اعمال لعاب، سطح شیشه را در مناطق موردنظر با یک لایه شیشه شفاف پوشاند.

تغییر رنگ شیشه با استفاده از لعاب های سربی بعنوان یک تکنیک یا روش امکان پذیر است. سرب مخصوصاً روی رنگهای سلینم تأثیر گذاشته و قرمز را به قهوه ای تبدیل می کند. که البته این رنگ مطلوب نیست ولی به هر حال این مسئله می تواند بعنوان یک روش طراحی و رنگ گذاری استفاده شود. مانند بوجودآوردن دو رنگ از یک رنگ یا بوجود آوردن حالت سایه روشن یا دورگیری طرح .دو عامل مهم در استفاده موفقیت آمیز لعاب سازگاری لعاب با شیشه و روش مناسب لعاب گذاری است با توجه به اینکه لعاب یک لایه بسیار نازک روی شیشه موردنظر است. بایستی سازگاری و تنش آن آزمایش شود. این تست با گذاشتن یک توده از پودر لعاب به قطر1 cm روی دو قطعه شیشه با ضخامت مختلف انجام می شود. پس ازپخت

با یک شیب نرمال، تنش آن بوسیله تنش سنج( یا به روشهای دیگر) تست می شود. شکاف و ورقه ورقه شدن سطح لعاب شواهدی بر ناسازگاری لعاب و شیشه است. روش استفاده مناسب از لعاب یک عامل مهم دیگر در نتیجه گیری مطلوب است. اگر لعاب با روش مناسب اجرا نشود ممکن است نتایج ناامید کننده ای داشته باشد لعاب را می توان هم به صورت اسپری و هم به صورت گرد استفاده کرد. معمولاً روش اسپری مطلوب تر و راحت تر است. اسپری لعاب کار سختی است اگرچه اسپری لعاب تفاوتی با اسپری لاک و الکل یا رنگ ندارد ولی مهارت نیاز دارد. در اسپری کردن ،پوشاندن لبه های کار مسئله مهمی است.

در عین حال باید توجه کرد که لعاب روی لبه ها جمع نشود چون در کوره شره کرده و به طبقه کوره می چسبد. بهتر است دهانه اسپری را با زاویه و فاصله مناسب( 15 تا25 cm) به سمت قطعه گرفت و اسپری کرد. بنابراین هریک از عوامل برای حصول نتیجه اهمیت دارند.
به دلیل وجود متغیرهای زیاد در فرمولاسیون لعاب های فیوز، لعابی به نام اسپری 2A تهیه شده است .این لعاب برای استفاده با هرگونه وسیله اسپری کننده ای مناسب است. به سرعت خشک می شود و روی کار می چسبد.
به عبارت دیگر زمان جابجایی قطعه ،از روی کار کنده نشده و صدمه نمی بیند به این ترتیب به طراح آزادی عمل در طراحی می دهد.

ورق های فیبر نسوز:
این ورقه ها بیشتر به شکل نواری بریده شده و استفاده می شود. این ورقه ها در کوره روی کار یا زیر کار گذاشته می شود. البته استفاده در سطح زیرین یعنی سطحی که در مجاورت طبقه یا کف کوره قرار دارد بیشتر است. زیرا که بطورکلی این روش برای برجسته کردن سطح شیشه استفاده می شود. وقتی یک لایه نازک از فیبر زیر شیشه موردنظر قرار داده می شود یک سطح بافت دار برجسته روی سطح کار بوجود آورده و بهتر از یک جداکننده بسیار خوب عمل می کند در برخی موارد نیز می شود بعنوان جداکننده ، مستقیماً در کوره استفاده شود. در شکل 72 ورق به شکل حلقوی بریده و جدا شده است .از این روش برای ایجاد اختلاف سطح استفاده شده .
این ورقها از جنس آلومینا سیلکیای بسیار ریز ساخته شده اند و در فرآیند فرم دهی یک سری الیاف آلی نیز به آن اضافه می شود تا باعث چسبندگی مواد بشود. اگرچه این الیاف مضر نیستند ولی زمان حرارت دهی در اولین کوره هوای کارگاه باید تهویه شود.

این ورقهای نسوز بایستی قبل از استفاده یکبار در کوره حرارت داده شوند. به همین دلیل قطعات از قبل بریده شده فیبر را داخل کوره قرار داده و با دمای بالای حرارت داده می شود. در زمان حرارت دهی قطعات فیبری سیاه شده و دود غلیظی ایجاد می کنند. بعد از سوختن الیاف ،ورقه دوباره به رنگ سفید اصلی خود برمی گردد. ورق های فیبر نسوز به رنگ های خاصی از شیشه می چسبند به این منظور به یک برس سیمی برای جداسازی نیاز است.

مینا:
در گذشته برای حل مشکل ناشی از سازگاری بین دو شیشه از رنگهای مختلف مینا برای رنگ آمیزی شیشه استفاده می شد. عموماً مینا روی شیشه برای رنگ آمیزی یا ایجاد بافت استفاده می شود. اغلب مینا را برای رنگ آمیزی و تزئین سطح مس یا دیگر فلزات مورد استفاده قرار می دهند. ولی برخی رنگهای مینایی نیز مخصوص شیشه ساخته شده است.
شرکت تامسون اخیراً مینایی با مارک <<Ice Fire>> با درجه انبساطی نزدیک به شیشه مذاب ساخته است. برای دستیابی به یک رنگ درخشان بیشتر رنگهای مینایی با یک عامل زودگداز مانند سرب مخلوط می شوند، که ضریب انبساط بسیار بالایی دارد. این رنگ موقعی که به شیشه می چسبد که شیشه شروع به نرم شدن می کند.( شیشه جام حدوداً 700c به حالت نرمی می رسد) به هر حال وقتی میناهای زودگداز به شیشه تخت می چسبند، جهت اینکه درجه انبساط آنها با هم تفاوت دارد احتمال ورقه ورقه شدن و کنده شدن دارند. بنابراین میناهایی با در جه انبساط بالا مطلوب ومناسب شیشه هایی با درجه انبساط بالا هستند.

بهتر است این رنگهای مینایی بین دو لایه شیشه قرارداده شود. برای نتایج ثابت و ماندگار بایستی ضریب انبساط مینا با ضریب انبساط شیشه سازگاری داشته باشد.
چگونه مینا با ضریب انبساط شیشه سازگار می شود؟

در اینجا روشی برای آمیختن میناهای سربی نوع Ice Fire شرکت تامسون برای سازگاری با ضریب انبساط هرگونه شیشه گفته می شود. این نوع مینا با ضریب انبساط شیشه گداخته سازگاری دارد و از طرف دیگر با ضریب انبساط شیشه های رنگی فرق داشته و کمی پائین تر است. اما رنگهای سربی برای استفاده روی فلز ساخته شده اند و ضریب انبساطی بسیار بالاتر از شیشه های رنگی دارد.

برای یافتن نسبت این لعاب مینایی به رنگهای سربی مقدار یک قاشق چایخوری از یک رنگ Ice fire مانند آبی را داخل هاون ریخته و مقدار قاشق چایخوری رنگ سربی آبی اضافه و با دسته هاون مخلوط می شود .مقدار قاشق چایخوری را جدا کرده و روی یک شیشه تست علامت زده شده قرارداده میشود .این تست برای نسبت 8 به 1 است. یک هشتم قاشق چایخوری دیگر از رنگ آبی سربی به مخلوط اضافه و مخلوط شده و یک هشتم قاشق چایخوری روی همان شیشه تست قرار داده میشود. به همین ترتیب نسبت 8 به 1 تا 4 به 5 درست کرده و روی شیشه قرار داده شده و تا دمای هم جوشی کامل تا حدی که تمام این توده هموار شودحرارت داده می شود. پس ازسردشدن، تنش آن با تنش سنج سنجیده می شود. مشاهده خواهد شد که هر رنگی یک نسبت مطلوب برای سازگاری با شیشه تست شده دارد.

برای اینکه این رنگ آبی با شیشه های bullseye سازگار شود ممکن است از رنگهای Ice fire سربی به نسبت 5 به 4 استفاده شود. برای سازگاری مینای سیاه با شیشه bullseye شاید نسبت 7 به 11 احتیاج باشد .ممکن است این نسبت ها برای شیشه های کارخانه های دیگر متفاوت باشد.
وقتی رنگهای زیادی امتحان شد و نسبت مناسب و صحیح پیدا شد یک پالت از میناها خواهید داشت که با شیشهمورد نظر سازگار است.

مینا در دمای 676 تا 732 c یا در موقعی که تمام سطح حالت خیس و آبکی دارد به دمای مطلوب و کامل رسیده است. بیشتر کارها تا دمای بالاتر یعنی 800 تا 900 cنیاز دارد. ولی به هر حال رنگها به باختن رنگ تمایل نشان می دهند. در فیوز از مینا برای تزئین روی شیشه استفاده می شود. نه برای ساندویچ کردن بین دو لایه شیشه .استفاده از مینا در بین دو شیشه در دمای بالا باعث می شود که اکسیژن آزاد کند و این فرآیند باعث ایجاد حباب در بین دو شیشه می شود.( تقریباً در دمای815 c). نتایج مشخص تر در نتیجه تضاد رنگی بین شیشه و مینا حاصل می شود. مثلاً استفاده از مینای سفیدروی شیشه مشکی. البته با مقدار زیاد مینا می توان با تضادهای رنگی ضعیف هم کارهای زیبایی بوجود آورد. از مینا می توان با روش گردپاشی، قطره پاشی یا بوسیله سرنگ یا قلم فلزی یا بوسیله سیلک اسکرین( چاپ) یا روش های قدیمی استفاده کرد.

« فرانسیس هیگن» از روش قطره پاشی که خود ابداع کرده استفاده می کرد.او یک لوله شیشه ای را حرارت داده بعد از دو طرف آن را می کشید. لوله از وسط باریک شده و در آخر می شکند و تبدیل به یک لوله به حالت قطره چکان می شود. درواقع این لوله مانند پی پت عمل می کند. لوله داخل مایع می شود ومایع با سرعت معین با برداشتن انگشت از انتهای پهن آن خارج می شود. این سرعت با غلظت دوغاب و بزرگی سوراخ قطره چکان تعیین می شود. این روش آزادی عمل هنرمندانه و قدرت کنترل فوق العاده ای به هنرمند برای استفاده از لعاب می دهد.

« مایکل و فرانسیس هگین» از سال 1942 مینا را روی شیشه جام استفاده کرده اند و در این مورد مبادرت به تولید کارهای تجاری کردند ،که باعث بدست آوردن تجربه های بسیار مفید شده است. آنها یک پالت رنگی بزرگ از مینا روی شیشه از رنگهای اصلی تا تنالیته سوم آن ساختند. میناهایی که آنها استفاده می کردند برای کار روی شیشه های جامی که 30 سال پیش تولید می شد مناسب بود.در20 سال اخیر شیشه جام به روش شناورکردن ساخته می شود. هرچند درجه انبساط شیشه های امروز با شیشه هایی که آنها استفاده می کردند متفاوت است، ولیکن امروزه از نتایج تجربیات آنها می توان با کمی تغییر روی شیشه های فعلی استفاده کرد.

مسئله مهمتر، یادگیری این روش است که بدانیم چگونه ترکیبات میناهای در دسترس را تست کنیم. میناها می توانند در ترکیب با لعاب ،لاستر یا دانه های درشت فریت یا مهره های شیشه ای استفاده شوند. مینا باید در هاون سائیده و آسیاب شود و روی سطح موردنظر پخش شود. یک سطح هموار با یک قطر یکسان باعث جلوگیری از پوسته شدن و ترک خوردن می شود.

برش شیشه:
در کتاب های زیادی در مورد بریدن شیشه توضیح داده شده ولی در این کتاب فقط به روشهای بریدن شیشه برای استفاده فیوز پرداخته می شود. عموماً بریدن شیشه در این شاخه نیاز به دقت چندانی ندارد. یک هنرمند فیوز می تواند حتی با یک روش بی قاعده از تکه شیشه هایی که پیدا می کند تکه های شیشه شکسته یا تکه های خرد شده برای کار خود استفاده کند. حتی می توان با کمترین مهارت در بریدن شیشه با شیشه بر آثار پیچیده و شگفت آوری خلق کرد.

یک طراحی جالب می تواند با یک شکستن ساده شیشه ایجاد شود به این ترتیب که می توان شیشه را بین چند لایه روزنامه پیچید و با یک جسم سنگین به آن ضربه زد تا خرد شود و پس آن را با دقت روزنامه را باز کرده بدون آنکه ترتیب قطعات خرد شده به هم بخورد، این قطعات خرد شده را روی یک شیشه ساده گذاشته و در کوره حرارت داده می شود.
به وسیله روش موزائیک و جمع آوری قطعات کوچک روی یک قطعه شیشه می توانید طرحهای جالبی بدون نیاز به برش شیشه بوجود آورد. در صورتی که این قطعات به وسیله هاشورهای منظمی که با یک شیشه بر زده می شوند بوجود بیاید کاری که انجام می شود بیشتر شبیه کارهای کاشی و موزائیک می شود.
برش قطعات شیشه فیوز

در بعضی مواقع ممکن است قطعه فیوز شده به دلیل وجود یک ماده خارجی مانند سنگ دچار نقص شود یا اینکه ترک بردارد. در چنین حالتی می توان آن تکه کوچک را برید و جدا کرد و مجدداً قطعه را در کوره تا دمای فیوز حرارت داد. از طرف دیگر اگر قطعه ساخته شده مطلوب نباشد ولی قسمتهایی از آن قابل استفاده باشد ،می توان دور آن قطعه را با شیشه بر خط کشیده و مانند هر شیشه دیگر آن قطعه را بریده و مورد استفاده قرار داد.
باید توجه داشت شیشه هایی که به طور کامل فیوز نشده اند(سطح نامرتب دارند) احتمالاً نامنظم و بی قاعده بریده می شوند. در این گونه موارد بایستی از اره های الماسه استفاده شود.

تهیه و آماده سازی وسایل برای اولین پروژه فیوز هر چند کوچک کار بسیار دقیقی است.
آماده سازی کوره:
در ابتدا بایستی درب کوره بررسی شود. مشخص شود درز یا روزنه ای برای خروج حرارت وجود ندارد و می تواند کاملاً کوره را پوشش دهد. چنانچه درزی وجود داشت باید به وسیله قطعات سرامیک بردآبندی شود.

اگر کوره دریچه دارد باید اطمینان حاصل کرد که این دریچه کاملاً در جای خود ً قرار می گیرد و جایی برای خارج شدن حرارت ندارد. از این دریچه عموماً برای بررسی قطعه های داخل کوره استفاده می شود. معمولاً کوره ها تایمر و کلید اتوماتیک دارند و باید براساس بروشور کوره تنظیم و کنترل شوند.
کوره هایی که در اینجا در مورد آنها بحث می شود برای مصارف خانگی طراحی شده اند.
در این نوع کوره ها دمای سطح خارجی کوره به بیش از 100c درجه نخواهد رسید ولی برای احتیاط بیشتر نباید تا فاصله 40 سانتیمتری کوره هیچ شیء قابل اشتعالی وجود داشته باشد.
در مورد گرماسنج:
در هنگام آماده سازی کوره یکی از مهمترین بخشهای آن (Pyrometer) گرماسنج است. گرماسنج باید در جایی بسیار محکم در وضعیت عمودی نصب شود و باید مطمئن شد که ضربه ای به آن نمی خورد. گرماسنج ها عموماً با ترموکوپل های خاص و طول سیم خاصی نصب می شوند. در غیر این صورت دمایی که نشان می دهند اشتباه خواهد بود باید بدانیم که سیم قرمز و مشکی با هم عوض نمی شوند. به عبارت دیگر سیم مشکی همیشه + است.
در شاخه ساخت شیشه فیوز روشی برای تنظیم گرماسنج وجود دارد. دراین روش از مخروط 9/0 استفاده می شود. این مخروط در دمای722 c خم می شود.
دلیل استفاده از این مخروط( ساخت کارخانه ارتون) این است که دمای722 c حد متوسط دمای تنش زدایی(aneal) و ذوب کامل( fuse) است این مخروط کوچک9/0 داخل یک توده گل رس به حالت ایستاده با یک زاویه بسیار ملایم قرار می گیرد .وقتی که قطعه شیشه داخل کوره قرار داده شد به همراه آن این مخروط داخل کوره و در مقابل دریچه قرار می گیرد. وقتی در اثر گرمای کوره مخروط خم شد ،عقربه های گرماسنج را با پیچ های تنظیم آن باید روی 722 c تنظیم کرد. بیشتر درجه بندی گرماسنج ها بجز بعضی از انواع گران آن به حداقل 25 درجه تقسیم شده بنابراین باید برای تنظیم آن دقت زیادی به خرج داد.
آماده سازی طبقات کوره:
کیفیت جداکننده ها، دقت در استفاده از آن و بافت طبقه کوره سه عامل مهم هستند که کیفیت سطح زیرین کار را مشخص می کنند.

تمامی جداکننده ها مخلوطی از رس پخت بالا و آلومینا دیرگداز هستند. در این ترکیبات ذرات رس بعنوان عواملی برای معلق کردن ذرات هیدارت آلومینا در محلول سوسپانسیون عمل می کنند که بعد از استفاده روی سطح طبقه باعث بوجود آمدن یک سطح صاف می شوند. بیشتر جداکننده های دمای بالای موجود در بازاز از چسبیدن شیشه به طبقه کوره جلوگیری می کنند. جداکننده های مخصوصی که برای کار فرموله شده اند حاوی سوسپانسیون هایی هستند که در کوره بهتر نتیجه می دهند. چنانچه هیچ جداکننده ای به سطح طبقه یا قالب

زده نشود ،بدلیل اینکه شیشه سریعتر از رس یا مواد سازنده قالب و کوره منقبض می شود در شیشه شکستگی ایجاد خواهد شد. برخی مواد تشکیل دهنده جداکننده ها در دمای بالا از بین می رود و به همین دلیل بعد از هر بار پخت بایستی یک لایه جدید از جداکننده استفاده شود. در روش Slump بالاترین دما 650 تا700C است به همین دلیل لازم نیست بعد از هر پخت لایه جدیدی از جداکننده به قالب زده شود. زیرا که جداکننده ها خاصیت خود را در این دما از دست نمی دهند.
نحوه استفاده جداکننده های پودری: باید با 5 برابر آب مخلوط شوند.این مخلوط آبداراست و بعد از مدتی ته نشین می شود بخاطر همین بایستی قبل از هر بار مصرف بخوبی هم زده شود.

از هر نوع قلم مو یا اسپری می توان برای اعمال جداکننده ها استفاده کرد. درصورت استفاده از قلم مو بهتر است از قلم موی طبیعی 3 استفاده شود.از قلم موهای مصنوعی( نایلونی) نیز استفاده می شود ولی بخوبی قلم موهای طبیعی نیستند چون تاش های قلم مو روی سطح طبقه مانده و باعث خط دارشدن سطح کار می شود. اما چنانچه این مسئله برای هنرمند به صورت یک تکنیک طراحی مطلوب باشد، موضوع دیگری است.

برای استفاده از جداکننده های طبقه کوره با کاردک و سمباده تمیز می شود .سپس کف کوره بوسیله قلم مو ،در یک جهت به جداکننده آغشته می شود. فوراً دوباره جدا کننده به وسیله قلم مو در جهت قائم بر وضعیت قبلی زده می شود. در این مرحله طبقه کوره کمی تیره تر و سطح آن کاملاً خیس می شود. به همین ترتیب یک لایه دیگر اضافه می شود. در این موقع سطح طبقه کاملاً خیس است و رگه های سفید خاکستری در آن دیده می شود.

یک روش دیگر برای زدن جداکننده برروی سطح طبقه پاشیدن گرد روی سطح طبقه به وسیله الک با مش 120 است ولی روش اول ارجحیت دارد.
روش افشاندن نیز یک راه خوب برای اعمال جداکننده ها است ولی در ایراد در این روش وجود دارد. اول: افشاندن( اسپری) میزان کافی پودر روی طبقه. دوم اینکه در هنگام اسپری کردن ذرات آن در هوا معلق شده، یک سطح ناهموار برروی طبقه بوجود می آورند .
بیشترین مشکلات که هنگام آماده سازی طبقه عبارتنداز:

1- بدلیل کمبود آب لایه بسیار ضخیم می شود.
2- لایه جداکننده قبلی کاملاً پاک نشده در نتیجه سطح آن ناهموارشده.
3- تمیز کاری نشده و مقدار زیادی از جداکننده روی لبه های طبقه باقی مانده و این اضافات در هنگام جاگذاری طبقه در کوره روی قطعات طبقات زیرین ریخته است.
باید درنظر داشت هیچ جداکننده ای وجود ندارد که باعث شود سطح زیر شیشه مثل سطح روی آن صاف باشد.
نکات مهم :
همیشه این مسئله مطرح بوده که آیا می شود بدون پاک کردن لایه جداکننده قبلی و سمباه زدن، ازهمان لایه قبلی استفاده کرد.
هرچند در برخی موارد این مسئله چندان مهم نیست ولی ممکن است منجر به خرابی کل کار شود در مواقع فوری و فقط زمانی که شیشه های تست در داخل کوره گذاشته می شود می توان با یک سمباده خیلی نرم سطح طبقه را تمیز و صاف ولایه جدید را اضافه کرد.

مسئله دیگر اینکه اگر چنانچه طبقه کوره بعد از اعمال جداکننده کاملاً خشک نشود. مسائلی نظیر حباب زدن و شکستن را در پی خواهد داشت. برای جلوگیری از اتلاف وقت می توان بعد از زدن جداکننده 4 قطعه شیشه بسیار کوچک به اندازه سرچوب کبریت و هم رنگ شیشه زمینه روی طبقه کوره گذاشته و قطعه را در روی این 4 قطعه شیشه قرار داد.
به این صورت وقتی دمای کوره بالا می رود کم کم قبل از اینکه شیشه نرم شده و روی طبقه بچسبد جداکننده خشک می شود.

نکته دیگر اینکه برای محافظت از کف کوره در مقابل ریختن شیشه های مذاب چه باید کرد. این مسئله بسیار مهم است. زیرا که اگر شیشه مذاب روی آجرهای عایق کف بریزد می تواند آن را سوراخ کند. و این مسئله بازده کوره را پائین می آورد به این دلیل از یک لایه بسیار ضخیم جداکننده برروی کف کوره استفاده می شود.

چنانچه کف کوره بوسیله الیاف نسوز عایق شده باشد، نباید روی آن از جداکننده استفاده کرد. بلکه در این موارد باید از یک نوع ملات که در ساخت قالبهایی با جنس الیاف نسوز کاربرد دارد ،استفاده کرد. این ملات سطح آن را سخت کرده و از خراب شدن کف کوره بر اثر ریختن شیشه مذاب جلوگیری می کند.

نکته آخر اینکه در برخی موارد می توان از جداکننده بعنوان یک عامل طراحی استفاده کرد اگر این بتونه به مقدار زیاد روی طبقه اعمال شود هنگامی که هنوز مرطوب است می توان روی آن طراحی کرد که بعداز پخت اثر آن روی سطح زیرین کار دیده خواهد شد. به این منظور بعد از زدن یک لایه جداکننده معمولی ترکیبی از آب و جداکننده به نسبت 1 به 1 ساخته و برروی طبقه اعمال می شود. بوسیله کاردک طرح موردنظر را روی طبقه اجرا، بعد اینکه کاملاًَ خشک شده. شیشه روی آن گذاشته و داخل کوره قرار می گیرد .باید در نظر داشت هنگام خشک شدن، بتونه ترک های کوچکی می خورد .ولی این ترک ها اثری بر روی کار نمی گذارد.
سازگاری و آزمایش شیشه ها:

گردآوری یک مجموعه از شیشه های سازگار هدف هر هنرمندی است که می خواهد در کار خود را پیشرفت کند دستیابی به چنین مجموعه ای از شیشه های سازگار نیازمند ثبت دقیق اطلاعات جریان ساخت و درک روشن از چند مفهوم اصلی و اساسی و مهمتر ازهمه درک آزمایشات مربوط به سازگاری شیشه است.
فرمول و شیوه ساخت شیشه های رنگی در هر یک از کارخانه های تولیدی متفاوت است. در نتیجه معمولاً شیشه های یک کارخانه با کارخانه دیگر سازگار نیستند وتمامی شیشه های رنگی ساخت یک کارخانه با هم سازگاری دارند. در این کتاب جهت آزمایش از شیشه های رنگی شرکت Bullseye Glass استفاده شده است.
سازگاری:

به دو شیشه ای سازگار گفته می شود که بتوانند با هم ذوب شوندو پس از اینکه بطور مناسب خنک شدند تنش آنها در حدی نباشد که باعث شکستگی شود. مهم این است که سازگاری در چارچوب صنایع شیشه تعریف شود. برای یک صنعتگر شیشه مهم است که بتواند چند قطعه شیشه رنگی را با هم ذوب کند و محصول بدست آمده در شرایط محیطی نرمال دچار شکست نشود.( شرایط نرمال یعنی مقاومت در محدوده های دمایی مختلف مثلاً دمای داخل ماشین ظرفشوئی تا دمای کنترل شده داخل نمایشگاهها ).این شیشه به هر قصدی که تولید شود دوام آن بستگی به سازگاری شیشه های مصرف شده در آن دارد.
شیشه مانند سایر مواد هنگامی که گرم شود منبسط وهنگامی که سرد شود منقبض می شود.اگر انبساط و انقباضدو قطعه شیشه ای که با هم ذوب می شوند شبیه به هم نباشد تنش های نامطلوبی در شیشه بوجود می آید.( رک P44 )

هرچه تفاوت انبساط و انقباض بیشتر باشد، تنش بیشتر خواهد شد. اگر این تنش خیلی زیاد باشد،دو قطعه شیشه ای که به هم متصل شده اند در هنگام سردشدن شکسته و از هم جدا می شوند. اگر این تنش ها در حد متعادل تری باشند در طول خنک شدن از هم جدا نمی شوند. ولیکن تحمل تغییر دماهای مختلف را ندارند( مانند تغییر دماهای داخل ماشین ظرفشوئی)

تنش های ناسازگاری هر چند کم یا زیاد بوسیله(Annealing ) تنش زدایی از بین نمی رود. تر ک های ناشی از ناسازگاری شیشه ها و ترک های ناشی از تنش زدایی نادرست ،از همدیگ قابل تشخیص است. ترک های ناشی از عدم سازگاری دو شیشه در حد فاصل و فصل مشترک دو شیشه رنگی بوجود می آید. در صورتی که ا گر دو شیشه سازگاز بطور مناسب تنش زدایی نشده باشد، شکستگی بصورت نامنظم و اتفاقی از مرزهای شیشه رنگی عبور کرده و مرزهای زنگی را قطع خواهد کرد.
ضریب انبساط

بطورکلی دو شیشه با دو رنگ متفاوت در صورتی با هم سازگار هستند که مانند هم منبسط و منقبض شوند. در این قبیل موارد گفته می شود که دو شیشه ضریب انبساط شبیه به هم دارند. ضریب انبساط عددی است که درصد تغییر طول شیشه را در اثر تغییر دما نشان می دهد. این عدد با اندازه گیری تغییر طول شیشه به نسبت یک درجه سانتیگراد افزایش حرارت تعیین می شود. این عدد یک عدد بسیار کوچک است.( مثلاً 0000090/0) بدلیل آسانتر شدن مقایسع بین دو شیشه از تمامی صفرهای قبل از عدد صرف نظر می شود. بدین ترتیب شیشه ای که مثال زده شد ضریب انبساط 90 خواهد داشت( رک جدول ضرایب انبساط بعضی شیشه های معمولی p44 ).

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله امیر المومنین در قرآن کریم در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله امیر المومنین در قرآن کریم در pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله امیر المومنین در قرآن کریم در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله امیر المومنین در قرآن کریم در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله امیر المومنین در قرآن کریم در pdf :

مقدمه

ابعاد شخصیت والاى امیرالمؤمنین على علیه السلام آن چنان گسترده و فراگیر است که هیچ کس را توان آن نیست که در اندیشه رسیدن به عمق آن باشد و به گفته رسول گرامى اسلام: جز خدا و محمد هیچ کس على را آن چنان که بایسته است نشناخته وبه گفته خود مولا: هیچ پرنده اى قدرت پرواز بر قله عظمت او را ندارد.
این است که مى بینیم در طول تاریخ، هزاران کس درباره آن بزرگوار گفته اند و نوشته اند و آثار هنرى آفریده اند، ولى همگى به ناتوانى خود اعتراف کرده اند و هیچ کدام جز گوشه اى از شایستگى هاى آن امام عظیم را ننموده اند.

کارهاى بزرگى صورت گرفته ولى هنوز هم میدان براى انجام کارهاى بزرگتر باز است و دنیاى امروز که تشنه حق و عدالت و در آرزوى پى ریزى شهرى ناکجاآباد است، بیش از هر زمان دیگرى نیازمند آگاهى هاى لازم در زمینه شخصیت امام وآشنایى با اندیشه هاى تابناک آن بزرگوار است و بر شیعیان و رهروان راه اوست که کارى کارستان کنند و چهره ملکوتى و آرمانهاى والاى او رابه جهان امروز بشناسانند و در این راه از ابزار و وسایل ارتباطى شگفت آور روز بهره ببرند.

عشق به على عشق به همه خوبى هاست و محبت او مطمئن ترین راه تقرب به خدا و رسیدن به کمالات انسانى است و به همین جهت است که پیامبر اسلام پیوسته و در هر فرصتى محبت على را توصیه مى کرد و امت اسلامى را به سوى او رهنمون مى شد و آثار و نتایج سودمند محبت آن یگانه را در دنیا و آخرت برمى شمرد واین تأکید و تکرار نه از جهت علایق شخصى، بلکه به فرمان خداوند بود و رسول خدا مأمور رساندن این پیام ها بود و حتى گاهى از ترس حرف مردم در رساندن برخى از این پیام ها اندکى درنگ مى کرد وبلافاصله مورد خطاب الهى قرار مى گرفت و از او خواسته مى شد که درنگ نکند، یک نمونه آن، آیه مربوط به غدیر خم است که خداوند به پیامبرش گوشزد مى کند که اگر پیام الهى در مورد وصایت على را نرساند، گویا که رسالت خود را ابلاغ نکرده است وسپس اطمینان مى دهد که او را از مردم حفظ خواهد کرد.

علىّ بن ابى طالب(ع) ولىّ خدا و محبّ خدا و محبوب خدا بود،این است که مى بینیم در جاى جاى قرآن از على وفضیلت هاى او یاد شده است و با نگاهى به کتاب هاى تفسیرى وحدیثى و کتاب هاى خاصى که تحت عنوان «مناقب» نوشته شده، حضور گسترده على را در آیات قرانى به روشنى درمى یابیم و مى بینیم که آیات بسیارى از قرآن کریم به وجود آن حضرت تفسیر و تأویل شده است و این تفسیر و تأویل تنها از سوى دانشمندان شیعه نقل نشده بلکه دانشمندان اهل سنت نیز در این کوى سبق برده اند و روایات مربوط به این مطلب را به طور گسترده و با اسناد فراوان و با عشق و علاقه ذکر کرده اند و گاهى در این باره کتاب هاى مستقلى نوشته اند و آیات مربوط به امیرالمؤمنین را گردآورى کرده اند و این، علاوه بر کتاب هاى بسیارى است که تحت عنوان «مناقب» تألیف نموده اند و در آنها فصل مشبعى را راجع به آیات مربوط به على آورده اند.

از جمله کتاب هایى که به طور مستقل در خصوص آیات نازل شده درباره على (ع) از طرف علماى اهل سنت تألیف شده است، مى توان از کتاب هاى زیر یاد کرد:
ـ ما اُنزل من القرآن فى امیرالمؤمنین ;
تألیف: ابوالحسن احمدبن محمدبن میمون قزوینى ;
ـ ما نزل من القرآن فى امیرالمؤمنین ;

تألیف ابوالفرج اصفهانى (علىّ بن الحسین) متوفى سال 356 ;
ـ ما انزل من القرآن فى على ;
تألیف: حسین بن حکم بن مسلم حبرى متوفى سال 286 ;

ـ ما نزل من القرآن فى على ـ یا ـ المنتزع من القرآن العزیز فى مناقب مولانا امیرالمؤمنین ;
تألیف: ابونعیم اصفهانى (احمدبن عبدالله بن اسحاق) متوفى سال 430 ;
ـ ما نزل من القران فى على ـ یا ـ نزول القرآن فى شأن امیرالمؤمنین ;
تألیف: ابوبکر محمدبن مؤمن شیرازى از علماى قرن چهارم ;

ـ ما نزل من القرآن فى على ;
تألیف: ابوالحامد مظفربن ابى بکراحمد حنفى رازى آقسرائى متوفى 631 ;
ـ ما نزل من القرآن فى على ;
تألیف: عبدالعزیز بن یحیى بن احمد جلودى متوفى سال 332;

ـ الآیات النازله فى اهل البیت ;
تألیف: ابومحمد ابن فحّام حسن بن محمد مقرى شافعى متوفى سال 458 ;
ـ ابانه ما فى التنزیل من مناقب آل الرسول ;
تألیف: احمدبن حسن بن على، ابوالعباس طوسى متوفى سال 384 ;
ـ مانزل من القرآن فى امیرالمؤمنین ;

تألیف: ابوبکر بن مردویه ;
ـ مانزل من القرآن فى على ;
تألیف: هارون بن عمر بن عبدالعزیز مجاشعى
ـ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل (کتاب حاضر).
در میان این کتاب ها، کتاب شواهد التنزیل تألیف حافظ کبیر ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد معروف به حاکم حسکانى نیشابورى از علماى قرن پنجم هجرى(زنده در سال 470) که درباره اهل بیت پیامبر عموما و امیرالمؤمنین خصوصا تألیف شده است، نظم و ترتیب جالبى دارد وهمه روایات آن با ذکر سند است و گاهى براى یک حدیث چندین سند آورده است. در این کتاب 210 آیه را به ترتیب سوره هاى قرآن آورده و در ذیل هر کدام روایاتى را از مشایخ خود نقل کرده است، مجموع این روایات که در تفسیر آن آیات آمده بیش از 1200 روایت است.

مؤلف کتاب ابوالقاسم حاکم حسکانى از محدثان و حافظان بزرگ اهل سنت و اهل نیشابور بود و به گفته شاگردش عبدالغافر او پیرو مذهب ابوحنیفه بود شرح حال او در بسیارى از کتب تراجم آمده است، از جمله ذهبى او را ضمن طبقه 14 محدثان آورده و از او به عنوان شیخ متقن که عنایت تمامى به علم حدیث داشت یاد کرده است.

کتاب شواهد التنزیل با تحقیق و تعلیقات سودمند محقق مفضال شیخ محمد باقر محمودى در بیروت در یک مجلد و در ایران در دو مجلد به اضافه یک جلد فهرست چاپ شده و نگارنده سالهاست که با آن مأنوس است و در تفسیرى که به نام «تفسیر کوثر» در دست تألیف دارد، در آیات مربوط به ولایت از آن بهره جسته است.

مدت ها بود که با خود مى اندیشیدم که این کتاب را به فارسى ترجمه کنم و آن را به هموطنانى که شیفته امیرالمؤمنین هستند، تقدیم کنم ولى به این کار موفق نمى شدم، با اعلام سال جارى به عنوان سال امیرالمؤمنین، این فکر در من تقویت شد و علاقه بیشترى به ترجمه این کتاب پیدا کردم; ولى در عین حال کار نوشتن تفسیر مرا از آن باز مى داشت تا اینکه روزى در این باره به قرآن تفأل کردم و این آیه در بالاى صفحه سمت راست قرآن قرار داشت:
وَ هُدُوا اِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا اِلى صِراطِ الْحَمیدِ

«و به سوى سخن پاکیزه هدایت شدند و به سوى راه خداوند شایسته ستایش هدایت شدند.»
گویا که قرآن با من سخن مى گفت و مرا به این کار تشویق مى کرد، تردیدها از میان رفت و دیگر درنگ روا نبود، براى انجام این کار مدتى نوشتن تفسیر را متوقف کردم و به ترجمه کتاب پرداختم.
شیوه ما در ترجمه این کتاب چنین بود که سندهاى روایات را نیاوردیم چون براى عموم سودى نداشت و اهل تحقیق هم در صورت نیاز به متن عربى مراجعه مى کنند، همچنین روایاتى را که متن آنها تکرارى بود ولى با سندهاى دیگر هم نقل شده بود; نیاوردیم و به یکى از آنها بسنده کردیم ولى تذکر دادیم که این روایت با سندهاى دیگر هم نقل شده است; البته اگر میان آن روایات تفاوت هاى مهمى بود همه را آوردیم. همچنین پاورقى هاى محقق محترم آقاى محمودى را به همان دلیلى که در بالا گفتیم، ترجمه نکردیم و فقط در مواردى با استفاده از این پاورقى ها برخى از روایات متن را، در پاورقى به کتاب هاى دیگر نیز ارجاع دادیم. ضمناً براى تتمیم فایده، متن عربى روایات را هم آوردیم. البته در شماره آیات و گاهى در متن آیات اشتباهاتى بود که تصحیح کردیم.
امید است که رهروان راه آن امام بزرگوار این اثر را مورد توجه قرار دهند و با مطالعه آن بر نورانیت دل هاى خود بیفزایند و از تماشاى سیماى تابناک امام على در آیینه قرآن لذت ببرند.

فصل اول:
در کثرت خصایص امیرالمؤمنین به نقل از سخن پیشینیان از جمله عبدالله بن عباس دانشمند امت رضى الله عنه که ابوالطفیل ما را از آن خبر داده است:

1 ـ عن ابن عباس قال: لقد کانت لعلىّ بن ابى طالب علیه السلام ثمانیه عشر منقبه لو لم یکن له إلاّ واحده منهنّ لنجا بها. و قال جدّی ـ رحمه الله ـ لقد کان علىّ بن ابى طالب ثمانیه عشر منقبه لو لم یکن إلاّ واحده لنجا بها، ولقد کانت له ثلاثه عشر منقبه لم تکن لأحد من هذه الأمه.

ابن عباس گفت: براى علىّ بن ابى طالب(ع) هیجده منقبت وجود دارد که اگر فقط یکى از آنها بود به وسیله آن نجات پیدا مى کرد. و جدّ من رحمه الله گفت: براى علىّ بن ابى طالب(ع) هیجده منقبت وجود دارد که اگر فقط یکى از آنها بود به وسیله آن نجات پیدا مى کرد و براى او سیزده منقبت است که هیچ یک از این امت آنها را نداشت.
2 ـ عن مجاهد و عبدالله بن شدّاد قالا: ذکر علىّ عند ابن عباس فقال: لقد کانت لعلىّ ثمانیه، عشر منقبه، و أنّ خمساً منها لو لم یکن له إِلاّ واحده منها کان نجا بها، و إِنّ ثلاثه عشر منها ما کانت لأحد فی هذه الأمّه.

مجاهد و عبدالله بن شداد گفتند: نزد عبدالله بن عباس سخن از على به میان آمد او گفت: علىّ بن ابى طالب(ع) هیجده منقبت دارد که پنج تا از آنها به گونه اى است که اگر جز یکى از آنها نبود به وسیله آن نجات مى یافت و سیزده تاى آن در هیچ یک از این امت وجود ندارد.
3 ـ عن ابن عباس قال: لقد کان لعلىّ ثمانیه عشره منقبه لو کان واحده منها لرجل من هذه الأمه لنجا بها، ولقد کانت له اثنا عشر منقبه ما کانت لأحد من هذه الأمّه.
ابن عباس گفت: براى علىّ بن ابى طالب(ع) هیجده منقبت بود که اگر یکى از آنها براى کسى از این امت بود به وسیله آن نجات مى یافت و دوازده منقبت براى او بود که هیچ یک از این امت آن را نداشت.

سخن مجاهد بن جبر از بزرگان تابعین و مفسرین درباره او:
4 ـ قال مجاهد: إِنّ لعلىّ علیه السلام سبعین منقبه ما کانت لأحد من أصحاب النبىّ صلى الله علیه وسلم مثلها و ما من شیء من مناقبهم إلاّ وقد شرکهم فیها.
مجاهد گفت: براى على(ع) هفتاد منقبت بود که هیچ یک از اصحاب پیامبر(ص) مانند آنها را نداشت و آنان هیچ منقبتى نداشتند مگر اینکه على با آنان شریک بود.
سخن سلیمان بن طرخان تیمى عابد از زهاد تابعین درباره وى:
5 ـ محمّد بن المعتمر، عن أبیه عن جدّه قال کان لعلىّ بن ابى طالب عشرون و مائه منقبه لم یشترک معه فیها أحد من أصحاب محمد صلى الله علیه و آله وسلم وقد اشترک فی مناقب الناس.

محمد بن معمتر از جدش نقل مى کند که گفت: براى علىّ بن ابى طالب(ع) یکصدوبیست منقبت بود که کسى از اصحاب محمد(ص) با او در آنها شرکت نداشت ولى او در مناقب مردم شرکت داشت.
سخن بعضى از صحابه در تفضیل على(ع):
6 ـ عن أبی الطفیل: عن بعض أصحاب النبی صلى الله علیه وآله وسلم قال لقد سبق لعلىّ بن ابى طالب علیه السلام من المناقب ما لو أن واحده منها قسمت بین الخلق وَسِعَتْهم خیراً.
ابوالطفیل از بعضى از اصحاب پیامبر نقل مى کند که گفت:براى علىّ بن ابى طالب (ع) منقبت هایى فراهم شده که اگر یکى از آنها را میان مردم تقسیم کنند، از لحاظ نیکى همه را در بر مى گیرد.

سخن احمد بن حنبل بغدادى پیشواى اهل حدیث:
7 ـ عن محمد بن منصور قال: سمعت أحمد بن حنبل یقول ما جاء لأحد من أصحاب رسول الله من الفضائل أکثر ممّا لعلىّ بن ابى طالب.
محمد بن منصور گفت از احمد بن حنبل شنیدم که گفت: براى هیچ یک از اصحاب پیامبر خدا(ص) فضایلى بیشتر از آنچه براى علىّ بن ابى طالب آمده ، نقل نشده است.
8 ـ همین مضمون با سند دیگرى هم نقل شده است.

9 ـ حمدان الوراق یقول: سمعت أحمد بن حنبل یقول: ما روی لأحد من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم من الفضائل الصحاح ما روی لعلىّ بن ابى طالب.
حمدان وراق گفت: از احمد بن حنبل شنیدم که گفت: براى هیچ یک از اصحاب پیامبر خدا(ص) از فضائل صحیح آنچه براى علىّ بن ابى طالب(ع) روایت شده، نقل نشده است.
این روایت را یزید بن هارون از فطر نیز نقل کرده است.

10 ـ قال ابوالطفیل: کان بعض أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم یقول: لقد کان لعلىّ بن ابى طالب علیه السلام من السوابق ما لو أن سابقه منها قسمت بین الخلائق لأوسعتهم خیراً.
ابوالطفیل گفت: بعضى از اصحاب پیامبر(ص) مى گفت: براى علىّ بن ابى طالب (ع) سابقه هایى بود که اگر یکى از آنها را میان مردم تقسیم مى کردند، از لحاظ خیر همه آنها را فرا مى گرفت.
این روایت را محمد بن عیسى نیز از فطر نقل کرده و نام آن صحابى را هم بیان کرده است:
11 ـ عن ابن عباس قال: لقد سبقت لعلىّ من السوابق ما لو أنّ واحدهً منها قسمت بین جمیع الخلائق لأوسعتهم خیراً.
ابن عباس گفت: براى علىّ بن ابى طالب سابقه هایى بود که اگر یکى از آنها میان خلایق تقسیم مى شد همه آنها را خیر فرامى گرفت.
سخن عبدالله بن عمر بن خطاب در تفضیل على(ع)

12 ـ خلف بن خلیفه قال: سمعت أبا هارون العبدى قال: کنت جالساً مع ابن عمر، إِذ جاء نافع بن الأزرق فقال: والله إِنی لأبغض علیاً. قال: أبغضک الله تبغض رجلاً سابقه من سوابقه خیر من الدنیا و ما فیها.
خلف بن خلیفه گفت: از ابو هارون عبدى شنیدم گفت: با ابن عمر نشسته بودم که نافع بن ازرق آمد و گفت: به خدا قسم که على را دشمن مى دارم، او گفت: خدا تو را دشمن بدارد، کسى را دشمن مى دارى که فضیلتى از فضایل او از دنیا و آنچه در آن است بهتر است.
سخن عکرمه غلام ابن عباس در تفضیل على(ع)

13 ـ عن عکرمه عن ابن عباس قال: ما فی القرآن آیه: (الذین آمنوا و عملوا الصالحات) إلاّ و علی أمیرها و شریفها، و ما من أصحاب محمّد رجل إلاّ وقد عاتبه الله و ما ذکر علیّاً إلاّ بخیر.
ثم قال عکرمه: إنی لأعلم أنّ لعلی منقبه لو حدّثت بها لنفذت أقطار السماوات و الأرض. أو قال: الأرض.

عکرمه از ابن عباس نقل مى کند که گفت: در قرآن آیه اى به این تعبیر «الذین آمنوا و عملوا الصالحات = کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند» وجود ندارد مگر اینکه على امیر آن و شریف آن است و از اصحاب محمد(ص) کسى نیست مگر اینکه خداوند او را مورد عتاب قرار داده اما على را جز به نیکى یاد نکرده است.
آنگاه عکرمه مى گوید: همانا من مى دانم که براى على منقبتى است که اگر آن را حدیث کنم از اطراف آسمانها و زمین نفوذ مى کند. یا گفت: زمین.
سخن غلام عایشه در تفضیل على(ع)

14 ـ عبدالرحمان قاضی الری قال: قلت لأبی عبدالرحمان ـ مکاتب کان لعائشه ـ: حدّثنا بمناقب علی. قال: ما أحدّثک و هی أکثر من أن تحصى.
عبدالله بن عبدالرحمان قاضى رى گفت: به ابو عبدالرحمان غلام عایشه گفتم: از مناقب على به من حدیث کن، گفت: چه حدیث کنم در حالى که آن بیشتر از آن است که شمارش شود.
حدیث مزبور در مسند مالک بن حریرث از مسند کبیر نیز نقل شده است.

فصل دوم
در پیشى گرفتن او به تلاوت و یگانگى او در حفظ قرآن

15 ـ عن أبی عبدالرحمان السلمی قال: ما رأیت أحداً کان أقرأ للقرآن من علی.
قال عاصم: و کان أبوعبدالرحمان قد قرأ على علىّ علیه السلام.
ابوعبدالرحمان سلمى گفت: کسى را ندیدم که از على قارى تر بر قرآن باشد. عاصم مى گوید: ابوعبدالرحمان قرآن را نزد على قرائت کرده بود.
16 ـ عن ابن عباس قال: دعا عبدالرحمان بن عوف نفراً من أصحاب رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم فحضرت الصلاه فقدّموا علىّ بن ابى طالب لأنه کان أقرأهم.
ابن عباس گفت: عبدالرحمان بن عوف، جمعى از اصحاب رسول خدا(ص) را دعوت کرد پس وقت نماز رسید، علىّ بن ابى طالب(ع) را پیشاپیش خود قرار دادند; چون او از همه آنها قارى تر بود.

17 ـ عن أبی عبدالرحمان السلمی قال: ما رأیت أحداً أقرأ من علی علیه السلام.
ابو عبدالرحمان سلمى گفت: کسى را قارى تر از على(ع) ندیدم.
18 ـ یحیى بن آدم قال: قلت لأبی بکربن عیّاش: یقولون أنّ علیاً لم یقرأ القرآن!! قال: أبطل من قال هذا. یحیى بن آدم گفت: به ابوبکر بن عیاش گفتم: مى گویند که على قرآن نمى خواند! گفت: هرکس چنین گفته سخن باطل گفته است.
19 ـ مضمون حدیث 17 باسند دیگرى نیز نقل شده است.

20 ـ عن عبدالله بن مسعود قال: أفرض أهل المدینه و أقرأهاعلىّ بن ابى طالب علیه السلام.
عبدالله مسعود گفت: عالم ترین اهل مدینه به فرائض و قارى ترین آنها علىّ بن ابى طالب است.
21 ـ عن عبدالله بن عباس قال: قال عمربن الخطّاب: أعلمنا بالقضاء و أقرأنا للقرآن علىّ بن ابى طالب.
ابن عباس گفت: عمر بن خطاب مى گفت: آگاهترین ما به قضاوت و قارى ترین ما به قرآن، علىّ بن ابى طالب(ع) است.

22 ـ عن علىّ بن رباح قال: جمع القرآن على عهد رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم علی و أُبىّ.
علىّ بن ریاح گفت: قرآن در عهد پیامبر خدا(ص) توسط على و ابىّ جمع آورى شد.

فصل سوم
در پیشى گرفتن او به دیگران در جمع آورى قرآن

22 ـ عن ابن سیرین إن أبابکر لما بویع جلس علیّ فی بیته فأتاه رجل فقال: إن علیاً قد کرهک. فأرسل إلیه فقال: أکرهتنی؟ فقال: والله ما کرهتک غیر أن رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم قبض ولم یجمع القرآن فکرهت أن یزاد فیه فآلیت بیمین أن لا أخرج إلاّ إلى الصلاه حتى أجمعه. فقال: نعم ما رأیت.
ابن سیرین گفت: وقتى با ابوبکر بیعت کردند، على در خانه اش نشست، پس مردى نزد او آمد و گفت: على از تو ناراحت است، او على را پیش خود خواند و گفت: آیا از من ناراحتى؟ گفت: به خدا قسم از تو ناراحت نیستم جز اینکه پیامبر خدا از دنیا رفته و قرآن جمع آورى نشده، نخواستم چیزى بر آن افزوده گردد، پس قسم خوردم که از خانه بیرون نیایم جز براى نماز تا وقتى که آن را جمع آورى کنم. گفت: چه فکر خوبى!

23 ـ السدى عن عبد خیر، عن علی علیه السلام أنه رأى من الناس طیره عند وفاه رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم فأقسم أن لایضع على ظهره رداءً حتى یجمع القرآن; فجلس فی بیته حتى جمع القرآن، فهو أول مصحف جمع فیه القرآن، جمعه من قلبه، و کان عند آل جعفر.
سدّى از عبد خیر نقل مى کند که وقتى علىّ بن ابى طالب(ع) وضعیت بد مردم را به هنگام وفات رسول خدا(ص) ملاحظه کرد، سوگند خورد که عبا بر دوش نگیرد تا وقتى که قرآن را جمع آورى کند، پس در خانه اش نشست تا قرآن را جمع آورى کرد و آن نخستین مصحفى است که قرآن در آن جمع آورى شده است. او آن را از قلب خود جمع آورى کرد و نزد خاندان جعفر بود.
24 ـ عن عکرمه قال: لما بویع لأبی بکر; تخلف علىّ فى بیته فلقیه عمر فقال: تخلف عن بیعه أبی بکر؟! فقال: إِنى آلیت یمیناً حین قبض رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم أن لا أرتدی برداء ألا إِلى الصلاه المکتوبه حتى أجمع القرآن فإنی خشیت أن ینقلب القرآن.
عکرمه گفت: وقتى با ابوبکر بیعت کردند، على تخلف کرد و در خانه اش نشست، عمر با او ملاقات کرد و گفت: آیا از بیعت با ابوبکر تخلف مى کنى؟ او گفت: وقتى پیامبر از دنیا رفت سوگند خوردم که عبا بر دوش نگیرم مگر براى نماز واجب تا وقتى که قرآن را جمع آورى کنم، چون ترسیدم که قرآن تغییر پیدا کند.
25 ـ عن یمان قال: لما قبض النبی أقسم علی ـ أو حلف ـ أن لا یضع رداءه على ظهره حتى یجمع القرآن بین اللوحین، فلم یضع رداءه على ظهره حتى جمع القرآن.
یمان گفت: چون پیامبر(ص) از دنیا رفت، على سوگند خورد که عبا بر دوش نگیرد تا قرآن را میان دو لوح جمع آورى کند، پس عبا بر دوش نگرفت تا قرآن را جمع آورى کرد.
26 ـ عن محمد بن سیرین قال: نبّئت أنّ أبابکر لقى علیاً رضی الله عنه فقال: أکرهت أمارتی؟ قال: لا ولکن آلیت على یمین أن لا أرتدی ردای إلاّ إِلى الصلاه حتى أجمع القرآن قال: فکتبه على تنزیله، فلو أصبت ذلک الکتاب کان فیه علم کثیر. قال محمد بن سیرین فسألت عکرمه فلم یعرفه.
محمد بن سیرین گفت: به من خبر داده شده که ابوبکر با على ملاقات کرد و گفت: آیا از امارت من ناراحت هستى؟ گفت: نه ولى سوگند خورده ام عبا بر دوش نگیرم مگر براى نماز تا وقتى که قرآن را جمع آورى کنم. مى گوید: پس قرآن را مطابق نزول آن نوشت، اگر آن کتاب را به دست مى آوردم در آن علم فراوانى بود. محمد بن سیرین مى گوید: آن را از عکرمه پرسیدم از آن آگاهى نداشت.
27 ـ عن محمد بن سیرین قال: لما مات النبی صلى الله علیه وآله وسلم جلس علی فی بیته فلم یخرج فقیل لأبی بکر: إِن علیاً لایخرج من البیت کأنه کره أمارتک. فأرسل إِلیه فقال: أکرهت إمارتى؟ فقال: ما کرهت إمارتک ولکنی أرى القرآن یزاد فیه فحلفت أن لا أرتدی برداء إلا للجمعه حتى أجمعه. قال ابن سیرین: فنبئت أنه کتب المنسوخ و کتب الناسخ فی أثره.

محمد بن سیرین گفت: وقتى پیامبر از دنیا رفت، على در خانه اش نشست و بیرون نیامد. به ابوبکر گفته شد که على از خانه بیرون نمى آید گویا که از امارت تو ناراحت است. ابوبکر کسى پیش او فرستاد که آیا از امارت من ناراحتى؟ على گفت: من از امارت تو ناراحت نیستم ولى مى بینم که بر قرآن افزوده مى شود، پس سوگند خوردم که عبا بر دوش نگیرم مگر براى نماز جمعه تا آن را جمع آورى کنم.

ابن سیرین مى گوید: به من خبر داده شده که على در آنجا منسوخ را نوشته و پشت سر آن ناسخ را آورده است.

فصل چهارم
یگانگى او در شناخت قرآن و معانى آن و یگانگى او در آگاهى از نزول قرآن
و آنچه در آن است

 

28 ـ عن أنس قال: قال النبی صلى الله علیه وآله و سلم: علىّ یعلّم الناس بعدی من تأویل القرآن ما لایعلمون أو قال:یخبرهم.
رواه جماعه عن عبدالکریم.
انس بن مالک گفت: پیامبر فرمود: على پس از من به مردم تأویل قرآن و آنچه را که نمى دانند یاد مى دهد. یا گفت: به آنان خبر مى دهد.
این روایت را جماعتى از عبدالکریم نقل کرده است.
سخن عبدالله بن عمر در یگانگى على در علم قرآن:

29 ـ قال ابن عمر: علىّ أعلم الناس بما أنزل الله على محمّد.
ابن عمر گفت: على آگاهترین مردم است به آنچه خدا بر محمد نازل کرده است.
سخن على(ع):
30 ـ عن علقمه بن قیس قال: قال علی: سلونی یا أهل الکوفه قبل أن لا تسألونی فوالذى نفسی بیده ما نزلت آیه إلا و أنا أعلم بها أین نزلت و فیمن نزلت، فی سهل أم فی مسیر أم فی مقام.

علقمه بن قیس گفت: على(ع) مى گفت: اى اهل کوفه از من بپرسید پیش از آنکه نتوانید از من بپرسید، سوگند به کسى که جانم در دست اوست، آیه اى نازل نشده مگر اینکه من مى دانم که کجا نازل شده و درباره چه کسى نازل شده، در بیابان یا کوه یا در راه یا در اقامتگاه نازل شده است. این روایت را ابوالطفیل نیز از او نقل کرده است.
31 ـ عن أبی الطفیل قال: شهدت علیاً و هو یخطب ویقول: سلونی فوالله لاتسألونی عن شیء یکون إِلى یوم القیامه إِلاّ حدثتکم به وسلونی عن کتاب الله فوالله ما منه آیه إلاّ و أنا أعلم أین نزلت بلیل أو بنهار أو بسهل نزلت أو فی جبل.

ابوالطفیل گفت: على(ع) را دیدم در حالى که خطبه مى خواند و مى گفت : از من بپرسید که سوگند به خدا از من از چیزى که تا روز قیامت حادث مى شود نمى پرسید، مگر اینکه شما را از آن خبر مى دهم و از من از کتاب خدا سؤال کنید که سوگند به خدا آیه اى نیست، مگر اینکه من مى دانم که کجا نازل شده در شب یا روز در بیابان یا کوه نازل شده است.
32 ـ عن أبی عبد الرحمان السلمی قال: ما رأیت أحداً أقرأ من علىّ بن ابى طالب، وکان یقول سلونی فوالله لا تسألونی عن شیء من کتاب الله إلا أحدّثکم بلیل نزلت أم بنهار، أو فی سهل أوفی جبل.

ابوعبدالرحمان سلمى گفت: کسى را قارى تر از علىّ بن ابى طالب ندیدم، او مى گفت: از من بپرسید که به خدا سوگند چیزى از کتاب خدا را از من نمى پرسید، مگر اینکه به شما خبر مى دهم که در شب یا روز در بیابان یا کوه نازل شده است.
این روایت را فرزند شهیدش حسین(ع) نیز از او نقل کرده است:

33 ـ الحسین، عن أبیه علی قال: ما فی القرآن آیه إلاّ وقد قرأتها على رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و علّمنی معناها.
حسین بن على از پدرش نقل مى کند که گفت: در قرآن آیه اى نیست مگر اینکه آن را بر رسول خدا خوانده ام و او معناى آن را به من یاد داده است.
34 ـ عن الحسین عن ابیه علی علیه السلام قال: ما دخل نوم عینی ولا غمض رأسی على عهد محمد صلى الله علیه و آله وسلم حتّى علمت ذلک الیوم ما نزل به جبرئیل من حلال أو حرام أو سنّه أو کتاب أو أمر أو نهی وفیمن نزل.

حسین بن على از پدرش نقل مى کند که گفت: در عهد رسول الله هیچ وقت خواب بر من غلبه نکرد، مگر اینکه دانستم که در این روز جبرئیل چه چیزى را از حلال و حرام یا سنت یا کتاب یا امر و یا نهى نازل کرده و درباره چه کسى نازل کرده است.
35 ـ عن زید بن علی عن أبیه: عن جدّه عن علی علیه السلام قال: ما دخل عینی غمض ولا رأسی حتّى علمت ما نزل به جبرائیل من حلال و حرام و أمر و نهی أو سنه أو کتاب أو فیما نزل و فیمن نزل.

زید بن على از پدرانش نقل مى کند که علىّ بن ابى طالب(ع) گفت: هرگز خواب بر چشم و سر من داخل نشد، مگر اینکه دانستم جبرئیل چه چیزى را از حلال و حرام و امر و نهى یا سنت و کتاب نازل کرده و درباره چه چیزى و چه کسى نازل شده است.
36 ـ عن ابى فاخته عن علیّ قال: کان لی لسان سؤول و قلب عقول، وما نزلت آیه إلاّ وقد علمت فیم نزلت و على من نزلت و بم أنزلت.
ابوفاخته از على نقل مى کند که گفت: براى من زبانى پرسش کننده و قلبى درک کننده بود و هیچ آیه اى نازل نشد، مگر اینکه دانستم درباره چه چیزى و بر چه کسى و با چه چیزى نازل شده است.

آن را علقمه بن قیس نیز از وى نقل کرده است.
37 ـ عن علقمه بن قیس قال: قال علی: سلونی یا أهل الکوفه قبل أن لا تسألونی فوالذی نفسی بیده ما نزلت آیه إلا وأنا أعلم أین نزلت و فیمن نزلت أفی سهل أم فی جبل أم فی مسیر أم فی مقام.

علقمه بن قیس گفت: على(ع) مى گفت: اى اهل کوفه از من بپرسید پیش از آنکه نتوانید از من بپرسید، سوگند به کسى که جانم در دست اوست، آیه اى نازل نشد، مگر اینکه من مى دانستم کجا نازل شده و درباره چه کسى نازل شده آیا در بیابان یا کوه یا در راه یا در اقامتگاه نازل شده است.
38 ـ عن سلیمان الأحمسی عن أبیه: عن علیّ علیه السلام قال: والله ما نزلت آیه إلاّ وقد علمت فیما نزلت و أین نزلت و على من نزلت إنّ ربّی تعالى وهب لی قلباً عقولاً ولساناً طلقاً.
سلیمان احمسى از پدرش نقل مى کند که على گفت: به خدا سوگند آیه اى نازل نشده، مگراینکه من دانستم در چه چیزى نازل شده و در کجا نازل شده و براى چه کسى نازل شده است. همانا پروردگارم بر من قلبى درک کننده و زبانى گویا داده است.

39 ـ عن عباد بن عبدالله قال: قال علیّ: ما نزلت فی القرآن آیه إلاّ وقد علمت أین نزلت وفی من نزلت وفی أی شیء نزلت، وفی سهل نزلت أم فی جبل.
عباد بن عبدالله گفت: على(ع) مى گفت: در قرآن آیه اى نازل نشده است، مگر اینکه من مى دانم کجا نازل شده و درباره چه کسى نازل شده و درباره چه چیزى نازل شده و در بیابان یا کوه نازل شده است.

40 ـ عن عائشه قالت: علی أعلم أصحاب محمد بما أنزل على محمّد(ص).
عایشه گفت: على آگاهترین فرد از اصحاب محمد(ص) است نسبت به آنچه بر محمد(ص) نازل شده است.
41 ـ سلیم بن قیس الهلالی قال: سمعت علیاً یقول: ما نزلت على رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم آیه من القرآن إلاّ أقرأنیها ـ أو أملاها ـ علیّ فأکتبها بخطّى و علّمنى تأویلها و تفسیرهاو ناسخها و منسوخها و محکمها و متشابهها ودعا الله لی أن یعلمنی فهمها و حفظها، فلم أنس منه حرفاً واحداً. فی حدیث طویلل أختصرته.

سلیم بن قیس هلالى گفت: شنیدم که على مى گفت: براى پیامبر(ص) آیه اى از قرآن نازل نشد، مگر اینکه مرا به خواندن آن وادار کرد یا آن را املا نمود و من با خط خود آن را نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را به من یاد داد و از خدا خواست که فهم و حفظ آن را به من یاد دهد و من یک حرف از آن را فراموش نکردم. حدیث طولانى بود و من آن را به طور مختصر ذکر کردم.

42 ـ عن الشعبی قال: ما کان أحد من هذه الأمّه أعلم بما بین اللوحین و بما أنزل على محمّد من علىّ.
شعبى گفت: در میان این امت کسى آگاهتر از على نسبت به آنچه میان دو لوح است و آنچه بر محمد(ص) نازل شده، نبود.
43 ـ عن عامر الشعبی قال: ما أحد أعلم بما بین اللوحین من کتاب الله تعالى ـ بعد نبىّ الله ـ من علىّ بن ابى طالب.

عامر شعبى گفت: پس از پیامبر، کسى آگاهتر از علىّ بن ابى طالب نسبت به کتاب خدا که میان دو لوح است، نبود.

44 ـ عن عبدالملمک بن أبی سلیمان، قال: قلت لعطاء: أکان فی أصحاب محمّد أحد أعلم من علىّ؟ قال: لا والله لا أعلمه.
عبدالملک بن ابى سلیمان گفت: به عطاء گفتم: آیا در میان اصحاب محمد(ص) کسى دانشمندتر از على وجود داشت؟ گفت: نه به خدا سوگند که کسى را نمى شناسم.
45 ـ همین مضمون با سند دیگرى نیز نقل شده است.

46 ـ سمعت ابن شبرمه یقول: ما کان أحد یصعد على المنبر فیقول: سلونی عمّا بین اللوحین إلاّ علىّ بن ابى طالب.
ابن شبرمه گفت: هیچ کس به منبر نمى رفت که بگوید از من درباره آنچه میان دو لوح است بپرسید، جز علىّ بن ابى طالب.
47 ـ 48 ـ همین مضمون با دو طریق دیگر نیز نقل شده است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله اصول و تنظیم وکنترل بودجه دولتی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله اصول و تنظیم وکنترل بودجه دولتی در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اصول و تنظیم وکنترل بودجه دولتی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله اصول و تنظیم وکنترل بودجه دولتی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله اصول و تنظیم وکنترل بودجه دولتی در pdf :

کلیات بودجه و نقض دولت در اقتصاد
نظام اجزاء
نظام اجتماعی مجموعه نقشها
دوره ابتدایی
دولیت و سیر تحول وظایف آن
تحولات صنعت
نظام سیاسی- مجموعه‌ای از نقشها که برای ایجاد امنیت در جامعه بوجود می‌آید و در مواقع ضروری نیز می‌تواند از خشونت نیز استفاده کرد.
1- ایجاد امنیت
از نظر سنت‌آگوستین منشاء اصلی تشکیل دولت 2- نظم و قانون
3- عدالت

دولت که نهاد اصلی و پایه در هر سیستم سیاسی است زمینه اصی عملکرد بودجه می‌باشد برحسب تحولاتی که در زندگی اقتصادی جوامع روی داده حدود و وظایف دولت‌ها هم تغییر کرده‌است.
هرقدر دولت‌ها در برابر جامعه وظایف بیشتری را عهده‌دار گردند به همان نسبت مالیه عمومی و بودجه اهمیت بیشتری پیدا کرده‌است و دامنه قوانین مالی وسیع‌تر می‌گردد، هنگامی که گروهی از افراد شیوه دفاع خود را در غالب سازمان متشکل کرده‌اند دولت پا به عرصه وجود نهاده‌است.
( شیوه زندگی که دولت در ایجاد آن کوشش کند)

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله استعمار فرانو و خاور میانه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله استعمار فرانو و خاور میانه در pdf دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله استعمار فرانو و خاور میانه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله استعمار فرانو و خاور میانه در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله استعمار فرانو و خاور میانه در pdf :

طرح ایجاد خاورمیانه بزرگ چندی است که به طور جدی نقل محفل برجستگان سیاسی، اجتماعی و مذهبی منطقه و آن سوی آب های آتلانتیک گشته است.
در این میان، ایالات متحده در رأس جبهه موسوم به غرب، طی نخستین سال های سده بیست و یکم میلادی به همراهی متحدان اروپایی خود، دم از لزوم اجرای این طرح در منطقه حساس و سرنوشت ساز خاورمیانه می زند. البته در این میان، از چاشنی اجبار استفاده کرده با برشمردن مزیت های اجرای این طرح برای کشورهای عرب و غیرعرب منطقه، نسخه ای عجولانه برایشان پیچیده است.
به عقیده بسیاری از آگاهان و کارشناسان مسایل سیاسی و ژئوپلتیک در این که کشوری با مختصات و ویژگی های ایالات متحده با آن پیشینه استکباری و کشورهای همیشه استعمارگر اروپای غربی همچون انگلیس که به کفتار پیر جهان غرب معروف است، حامی و پشتیبان بلامنازع اجرای طرح خاورمیانه بزرگ شده اند، باید در پی کشف اغراض ناگوار آنها در پس این قضا بود با این وجود، بی گمان تبعات و تأثیرات نامطلوب سیاسی- اجتماعی به همراه این موضوع خواهد بود. تأثیراتی که در صورت اجرای این طرح ناپخته و نسنجیده، پیامدهای مخرب و ویران کننده ای برای کشورهای اسلامی منطقه خواهد داشت و چه بسا به مقدمه ای برای بازگشت استعمار فرانو به منطقه خاورمیانه مبدل گردد.
با این مقدماتی که گفته شد بیش از پیش اهمیت تحولات اخیر در خاورمیانه مشخص شده و ذهن تحلیل گران را با ابعاد آشکار و پنهان این پروژه آشنا خواهد شد.
دقت در این مسئله بسیار مهم که جهان غرب به سردرگمی آمریکا امروزه با جدیت خواستار پیاده شدن این طرح در منطقه بسیار حساس و پرمناقشه خاورمیانه است و کشورهای منطقه، به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را مجبور به تبعیت از این طرح و فراهم کردن مقدمات اجرای آن می کند، ما را به جواب بسیاری از معماهای پیچیده این قضیه نزدیک تر می کند. آن گونه که به نظر می رسد، هدف اصلی ایالات متحده و جامعه اروپایی از پیگیری اصلاحات در خاورمیانه و پافشاری نامعقول آن ها بر این امر چیزی نخواهد بود جز تأمین منافع خود در این منطقه ویژه جهان و در مرحله بعد حفظ امنیت و ثبات رژیم صهیونیستی و رفع نگرانی این رژیم غاصب. آن ها در این امر سعی دارند با استفاده از نمونه های رسانه ای خود زمینه اجرای این طرح را در منطقه و در ذهن ساکنان آن فراهم سازند.
اصولا از اواسط قرن پرهیاهوی بیستم میلادی که جهان سرمایه داری(لیبرالیسم) از یکسو و جهان کمونیستی (شوروی سابق) از سویی دیگر، هر یک به دنبال تحقق گلوبالیسم (جهانی سازی) مطلوب خود بوده اند و از آن زمان و حتی سال های قبل تر نظر ویژه ای نسبت به منطقه استراتژیک خاورمیانه داشته اند هر یک از دو بلوک شرق و غرب، دست یابی به این نقطه از جهان را پیروزی حقیقی می دانستند و به حق نیز این چنین بود و چانه زنی ها و تکاپوهای بی امان این دو ابرقدرت طی سال های متمادی تا اوایل دهه 90 میلادی، خود مؤید این مطلب است پس از سقوط و فروپاشی قطب کمونیسم در اوایل این دهه که جهان غرب به ویژه ایالات متحده یک تاز عرصه جهانی شد، این آمریکایی ها بودند که با جدیت هر چه تمام، خواستار تحقق جهانی سازی مدل غربی با اتاق فرمان آمریکایی در سطح کره خاکی شدند و در این میان برای خاورمیانه طرح های ویژه ای در سرداشته و دارند و از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود استفاده می کنند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   106   107   108   109   110   >>   >