پروژه دانشجویی مقاله نقش فرشبافی در توسعه صادرات و کسب درآمد ار

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نقش فرشبافی در توسعه صادرات و کسب درآمد ارزی در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نقش فرشبافی در توسعه صادرات و کسب درآمد ارزی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله نقش فرشبافی در توسعه صادرات و کسب درآمد ارزی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله نقش فرشبافی در توسعه صادرات و کسب درآمد ارزی در pdf :

نقش فرشبافی در توسعه صادرات و کسب درآمد ارزی

تقریباً قریب به اتفاق کشورهای توسعه یافته صنعتی و فراصنعتی فعلی موقعیت ممتاز و شاخص اقتصادی ، اجتماعی و حتی سیاسی حال حاضر خود را در نتیجه توجه به بازارهای خارجی و اتخاذ سیاست‌های مناسب در جهت تشویق صادرات بدست آورده‌اند.

در مراحل اولیه رشد و توسعه اقتصادی، توسعه صادرات نه تنها برای مردم این کشورها موجد شغل و درآمد بوده است، بلکه درآمدهای کلان ارزی حاصل از فروش تولیدات داخلی در بازارهای خارج از کشور، سرمایه مورد نیاز برای اجرای پروژه‌های عظیم اقتصادی و دستیابی به فناوری پیشرفته را فراهم کرده است.

کشورهای در حال توسعه فعلی نیز که در چند دهه اخیر کم و بیش شرایط کشورهای توسعه یافته در مراحل اولیه رشد و توسعه را تجربه کرده‌اند با ملاحظه دستاوردهای فعلی آنان راه گریز از شرایط فعلی و تحقق اهداف خود را در توجه به بازارهای خارجی و تشویق و توسعه صادرات می‌دانند. پاره‌ای از صاحب نظران اقتصادی نیز با اشاره به محدودیت‌های موجود در بازارهای داخلی این قبیل کشورها بر ضرورت توسعه صادرات تاکید دارند.

اقتصاد ایران در سالهای 1311 تا 1357 از صادرات قالی و قالیچه درآمد ارزی داشته است. اما به نظر می‌رسد که در گمرک ایران ارزش صادرتی قالیها مطابق با واقع اظهار و ثبت نشده است.
پس از آن در سالهای 58 تا 75 نیز بخش عمده و مهمی از درآمدهای ارزی از محل صادرات قالی تامین می‌شده است.
ایران در سال 1376 معادل 595 و در سال 1377 معادل 576 و در سال 1378 معادل 691 میلیون دلار از این راه درآمد ارزی کسب کرده است.
علیرغم کاهش ارزش صادرات قالی دستباف، عواید ارزی حاصل از صادرات این کالا در سالهای مذکور به ترتیب معادل 22/20، 56/20 درصد از درآمد ارزی حاصل از صادرات کالاهای غیر نفتی کشور بوده است.(جداول بعد را ببینید).

نتایج طرح آمارگیری از خانوارهای دارای فعالیت صنعتی نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاق خانواده‌ها در فعالیت تولید منسوجات به کار اشتغال داشته‌اند به ‌طوری که سهم قابل توجه آن مربوط به صنعت تولید قالی و قالیچه، گلیم و زیلو بوده است.

این خانوارها بطور متوسط روزانه 167 روز در سال به کار اشتغال داشته‌اند و بطور متوسط روزانه 5 ساعت کار کرده‌اند. (جدول شماره 2)
بعضی از صاحبنظران و دست‌اندرکاران تولید فرش آمارگیریها را مطابق با واقع نمی‌دانند به گفته این صاحبنظران مرکز آمار ایران به دلایل فنی موفق به شناسایی و آمارگیری از کلیه خانوارهای فرشباف نشده است. ازنظر آنان نتایج آمارگیری تنها بخشی از واقعیتهای موجود را معکس می‌کند. معهذا براساس همین آمار نیز می‌توان اهمیت ویژه فرشبافی را در ایجاد اشتغال برای بخشی از جمعیت کشور بررسی کرد.

نکته قابل توجه اینکه بخشی از تفاوت در ارقام صادرات سالهای مختلف ناشی از تغییر در مبنای قیمت گذاری صادراتی (و ثبت آمار فرشهای صادرتی) می‌باشد.همچنین تغییر در سیاست‌های ارزی و مشوق‌های صادراتی تاثیر عمده بر کاهش یا افزایش صادرات فرش در سالهای مختلف داشته است. اما بهرحال و بویژه در ارتباط با فرش و سایر اقلام صنایع دستی عملکرد واقعی صادرت و میزان ارزآوری ناشی از فروش فرش دستباف در بازارهای خارج از کشور با ارقام و آمار ثبت شده در گمرکات کشور در سالهای مذکور تفاوت زیادی دارد. صاحبنظران دست‌اندرکار تولید و صادرات فرش بر این نکته تاکید زیادی دارند.

در مقایسه با سهم دیگر کالاها در جمع ارزش صادرات غیر نفتی کشور، فرشبافی در این زمینه نقش بسیار با اهمیتی دارد.

تعداد و جمعیت خانوارههای دارای فعالیت صنعتی برحسب فعالیت عمده:1375

شرح فعالیت خانوار جمعیت
تعداد درصد تعداد درصد
کل 1047016 100 6607071 100
تولید فرآورده های لبنی 36498 49/3 252607 82/3
آماده‌سازی‌ و ‌ریسندگی ‌الیاف ‌منسوج ـ بافت منسوجات 26350 52/2 181661 75/2
تولید قالی، قالیچه و ;. دستباف 861229 26/82 5414710 95/81
تولید گلیم، زیلو، جاجیم و ;;;. دستباف 40442 86/3 282049 27/4
سایر تولیدات صنعتی 82497 88/7 476044 21/7

تعداد شاغلان، متوسط روزهای اشتغال و متوسط ساعت کار روزانه
برای تولید کالا در فعالیت صنعتی خانوار بر حسب جنس و نوع بستگی
با سرپرست خانوار: 1357
فعالیت: تولید گلیم و زیلو و جاجیم دستباف

نوع بستگی با
سرپرست خانوار مرد و زن مرد زن
تعداد
شاغلان متوسط
روزهای اشتغال متوسط
ساعتکار
روزانه تعداد
شاغلان متوسط
روزهای
اشتغال متوسط
ساعتکار
روزانه تعداد
شاغلان متوسط
روزهای
اشتغال متوسط
ساعتکار
روزانه
کل 75208 136 5 2822 73 6 72385 138 5
سرپرست 3084 93 6 2326 60 6 758 193 5
همسر 31308 134 5 0 0 0 21308 134 5
فرزند 26932 149 5 464 133 5 26468 149 5
سایر اعضای خانوار 9401 60 5 32 150 4 9369 160 5
غیر عضو خانوار 4483 40 6 0 0 0 4483 40 6

صارات فرش ایران طی سالهای 1358 الی 1375

سال صادرات به میلون دلار وزن به هزار تن درصد صادرات غیر نفتی
1358
1359
1360
1361
1362
1363
1364
1365
1366
1367
1368
1369
1370
1371
1372
1373
1374
1375
400
428
171
86
114
114
143
386
486
314
357
357
1086
967
1439
1674
919
602 8
5
2
1
2
3
5
11
14
8
9
11
21
20
30
33
26
21 50
32
44
24
25
25
25
39
42
30
33
43
43
45
43
40
30
19

پاکستان رقیب ایران در بازار فرش آمریکا

مظنه
پاکستان رقیب ایران در بازار فرش آمریکا

شرق: «هنوز در صادرات قالی اول هستیم» رئیس شرکت سهامی فرش ایران اعتقاد دارد که ایران همچنان در بازار جهانی فروش قالی در رتبه اول قرارداد و تنها در دادوستد فرش که شامل انواع زیراندازها می شود، رقبای آسیایی ایران را تهدید می کند. بصام در مورد صادرات فرش ایران می گوید: «البته روند صادرات فرش نزولی بوده. در حال حاضر به 460 میلیون دلار رسیده ایم که در قیاس با سال 2003 درحدود 2 درصد کاهش نشان می دهد. رقم صادرات فرش ایرانی در سال 2003 در حدود 472 میلیون دلار بوده است. «براساس آماری که رئیس شرکت سهامی فرش ایران ارائه می دهد روند صادرات فرش ایرانی از سال 2001 تا 2004 نزولی بوده است و سهم ایران از 929 درصد دادوستدهای بازار جهانی به 818درصد

رسیده است. بصام اعتقاد دارد اصلی ترین رقیب ایران در بازارهای جهانی پاکستان است و چین و ترکیه هر چند که در حال رشد هستند ولی هنوز خطری برای ایران به حساب نمی آیند. در حال حاضر سهم پاکستان از بازار قالی جهان 12 درصد، چین 10 درصد و ترکیه نیز در حدود 5 درصد است. اما اصلی ترین بازار برای قالی ایرانی ایالات متحده است. بصام در این مورد می گوید: «ایران 21 درصد بازار آمریکا را در اختیار دارد و هند نیز سهم اصلی بازار قالی آمریکا را در اختیار دارد.» رئیس شرکت سهامی فرش ایران می افزاید: «پاکستان در

کشورهای اروپایی مانند ایتالیا، فرانسه و سوئیس در حال نفوذ هستند و بیشترین سهم را از بازار آنها در اختیار دارند ولی در آلمان همچنان هند و ایران بیشترین قدرت را دارند.» بصام ادامه داد: «پاکستان بر روی این بازارها سرمایه گذاری کرده است و ما نیز باید به فکر حضور مجدد در بازار این کشورها باشیم.» وی در مورد بازار انگلیس نیز چنین توضیح داد: «در

انگلیس فرش های پاکستان با سهم 24درصدی رتبه اول را دارد در فرانسه نیز 41 درصد از بازار در اختیار آنان است. ایران هم در این دو کشور سهم 16 و 22 درصدی را برعهده دارد.» صادرکنندگان فرش بر این باورند که باید هر چه زودتر سدی در مقابل نفوذ پاکستانی ها در بازارهای اروپایی ایجاد کرد. در حال حاضر عمده توان ایران صرف نگهداری بازار ایالات متحده شده است. آمریکایی ها جزء خریداران قالی های لوکس ایرانی به حساب می آیند. هر چند که به دلیل مشکلات سیاسی بازار فرش ایران در ایالات متحده نیز در خطر قرار گرفته

است. بصام در این مورد می گوید: «روند جهانی دادوستدهای قالی کاهش داشته است. از سوی دیگر عملکرد مناسب رقبای ایران در کسب بازارهای جهانی نیز در کاهش سهم ایران موثر بوده است.» فرش پاکستانی در بازارهای آمریکا به بهای متری 60 دلار فروش می رود. این در حالی است که قیمت فرش ایرانی به حدود متری 120 دلار می رسد.در همین حال رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش تبریز در مورد تفاوت تولیدات ایران و پاکستان چنین نظر می دهد: «هزینه تولید و مزد کارگران در پاکستان کم است و همین جریان سبب شده تا قیمت

تمام شده فرش در این کشور کاهش یابد.» به اعتقاد رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش تبریز، ایران با توجه به این جریان پتانسیل رقابت با پاکستان را ندارد ولی بصام گفته های او را نقض می کند: «هزینه کارگر در ایران از پاکستان کمتر است. با این حساب نمی توان این موضوع را به عنوان دلیل قدرت گیری پاکستان و نزول ایران مطرح کرد.» اما اصلی ترین نکته ای که در بازارهای جهانی به چشم می آید به افزایش صادرات فرش های فانتزی بازمی گردد. بصام می گوید: «ایران در این زمینه هنوز هیچ اقدام مفیدی انجام نداده است. در حالی که

چین و ترکیه هر روز بر میزان تولید این گونه فرش ها می افزایند.» فرش های فانتزی در بازار ایران هم گسترش فوق العاده ای پیدا کرده اند. عمده این نوع فرش ها از ترکیه روانه بازار ایران می شوند. شرکت سهامی فرش با ورود این نوع فرش مخالفت شدیدی دارد ولی قیمت پایین آنها سبب شده تا مخاطبان متوسط طبقه شهری به سمت این نوع فرش های ارزان قیمت جذب شوند. فعالان تولید فرش دستباف نگران روزهایی هستند که علاوه بر بازارهای خارجی، خریداران داخلی نیز به شکل گسترده ای به سمت استفاده از این نوع فرش ها هجوم آورند.

شایعه ادغام تکذیب شد
همچنین دیروز اعلام شد ادغام مرکز ملی فرش ایران و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تنها یک شایعه است.سیدمسعود میرکاظمی وزیر بازرگانی موضوع قرار گرفتن مرکز ملی فرش ایران در زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را شایعه ای بیش ندانست و اظهار داشت: موضوع فرش به شدت از سوی وزارت بازرگانی در حال پیگیری بوده و تاکنون نیز اقدامات مناسبی صورت گرفته است اما اگر روزی در دولت چنین موضوعی مطرح شود، حتما استقبال خواهیم کرد. وی تصریح کرد: ارتباطات لازم باید میان بازارهای مصرف و

تولیدکنندگان به وجود آید، این در حالی است که از بافندگان باید حمایت صورت گیرد البته باید توجه لازم به بازارهای داخلی و خارجی نیز صورت گیرد، به نحوی که همزمان در زنجیره تولید فرش دستباف ایرانی، باید به تولید، بازار و طراحی توجه کرد.وزیر بازرگانی ادامه داد: کمیته فرش در وزارت بازرگانی تشکیل شده و موضوعات فرش در حال آسیب شناسی است که امیدواریم در یک فرصت دوساله از رکود فعلی خارج شویم.وی همچنین اظهار داشت: موضوع برگزاری نمایشگاه های فروش فوق العاده پاییزه برای تامین نیاز دانش آموزان به استان ها اعلام شده، ضمن اینکه دفترچه های تحصیلی نیز چاپ و از سوی وزارت بازرگانی میان استان ها توزیع شده است. میرکاظمی افزود: نمایشگاه های فروش فوق العاده پاییزه به صورت همزمان در استان های کشور برای رفع نیازمندی های دانش آموزان شهریورماه در کل کشور اجرا خواهد شد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله در مورد بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی ایران از منظر برنامه ریزی در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی ایران از منظر برنامه ریزی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی ایران از منظر برنامه ریزی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی ایران از منظر برنامه ریزی در pdf :

بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی ایران از منظر برنامه ریزی

چکیده
روستا و روستا نشینی در ایران از جایگاه و اهمیت بسیار برخوردار است عدم توجه به فضاهای روستایی ، بی توجهی به توان و امکانات تولیدی نواحی روستایی و نیروی انسانی پرتوان روستا از مشکلات اساسی در دستیابی به توسعه روستایی است . شناخت و تحلیل ویژگیهای برنامه ریزی توسعه روستایی کشور و بررسی و تحلیل موانع و تنگناهای توسعه از منظر برنامه ریزی میتواند راه را برای توسعه یکپارچه روستاها هموار سازد . مشکلات و مسائل نواحی روستایی کشور بسیار است و هر ناحیه روستایی مسائل و مشکلات خود را دارد با وجود این نواحی روستایی کشور در مجموع با مسائل و مشکلاتی مواجه اند که توجه به آنها علاوه بر اینکه ضرورت برنامه ریزی توسعه روستایی را ایجاب می کند بلکه باید توجه خاصی به برنامه ریزی منطقه ای و محلی و برنامه ریزی نامتمرکز نمود تا الویتهای موجود در هر منطقه بطور دقیق مشخص گردد .

در این مقاله سعی شده است در برنامه ریزی برای نواحی روستایی مسائلی از قبیل توجه به مراکز روستایی سطح پایین، پیامدهای تمرکزگرایی در برنامه‌ریزی توسعه روستایی و چالش‌های ساماندهی روستایی ایران مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
کلمات کلیدی :
توسعه روستایی ، برنامه ریزی ، موانع و چالشها

مقدمه
به گفته بانک جهانی توسعه روستایی راهبردی است که برای بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم فقیر روستایی طراحی شده است از آنجایی که توسعه روستایی در واقع عاملی برای کاهش فقر است از این رو باید به نحو بسیار روشن و مناسبی برای افزایش تولید و بالا بردن بهره وری تلاش شود . اغلب دانشمندان که با مسایل شهری و روستایی در ارتباطند اعتقاد دارند باید در روستاها تحول بنیادی ایجاد گردد و تنها راه حل ، ارتقای سطح زندگی مردم و توسعه همه جانبه روستاهاست(مهندسان مشاور DHV ، 1375 ) .با وجود سابقه 50 ساله برنامه ریزی ناحیه ای در ایران به مشکلات اساسی کشور در این زمینه پاسخ لازم داده نشده است . اقتصاد کشور در

گذشته به قدری قطبی و متمرکز شده بود که فعالیتهای بعدی تمر کز زدایی قادر به ایجاد تغییر اساسی در آن نشده است . سکونتگاههای روستایی نامتعادل است و در برابر معدودی شهرهای متراکم و پر جمعیت ، انبوه سکونتگاههای پراکنده و کم جمعیت وجود دارند که قادر به ارایه خدمات لازم به ساکنان خود نمیباشد . در چنین مواردی ، شهر و روستا به جای اینکه واحدی یکپارچه و مکمل هم باشند در اغلب موارد در برابر یکدیگر قرار گرفته اند(افراخته ، 1380 ).تهیه خدمات

آموزشی ، رفاهی و بهداشتی برای روستاییان فعالیتی سودمند و کاملا” توجیه پذیر است و بدیهی است جای دادن این خدمات در یک نظام سلسله مراتبی مراکز خدمات روستایی که با دقت طراحی شده است ، برابری و کارآیی را به همراه خواهد داشت با وجوداین باید دانست که برنامه ریزی مراکز روستایی ، فی نفسه هدف نیست اگر این برنامه ریزی به درستی انجام شود ، برنامه ریزی مراکز روستایی بخشی از راهبرد توسعه منطقه ای خواهد بود که در آن سعی می شود تا تنگناها و کاستی ها و ساختارهای منطقه ای ، اجتماعی و اقتصادی از میان برداشته شود و از این طریق، موقعیت شغلی و در آمدی خانوار های روستایی و شرایط زندگی شان بهبود یابد،برای رسیدن به این هدف، برنامه ریزی مراکز روستایی ( با تکیه بر حد پایین سلسله مراتب سکونتگاهها ) می تواند ابزار بسیار سودمندی باشد(کلانتری ، 1376 ).

فرضیه ها :
آیا برنامه ریزی در مراکز روستایی می تواند به توسعه آن کمک کند
آیا توجه به برنامه ریزی در روستاهای سطح پایین ضروری است
آیا سامان دهی مناطق روستایی در ایران می تواند از مهاجرت روستائیان جلوگیری به عمل آید

اهمیت و ضرورت برنامه ریزی برای توسعه مراکز روستایی

در حال حاضر یکی از مهمترین نیازهای جمعیت کشور را تأمین مواد غذایی و زیستی به خود اختصاص می دهد لذا برنامه ریزی در جهت احیا و اصلاح منابع آب و خاک ، سرمایه گذاری در زمینه های مختلف تولیدی بخش کشاورزی ، فعالیتهایی در زمینه بهزراعی و آموزشی و ترویج و ; از جمله مواردی است که افزایش تولید و بهره وری بهینه در بخش کشاورزی را بدنبال دارد . افزایش تولیدات کشاورزی از طریق برنامه ریزی درست منجر به کاهش قیمت و تورم در زمینه مهمترین کالاهای مصرفی جمعیت گردیده و رونق اقتصادی را در کل اقتصاد ملی سبب می گردد بنابراین برنامه ریزی تولیدی در نواحی روستایی که خود افزایش در آمد جامعه روستایی را بدنبال دارد ،رونق اقتصادی کشور و تأمین منافع کل جمعیت ایران را بدنبال خواهد داشت به این لحاظ ، برنامه ریزیهای تولیدی و کشاورزی در نواحی روستایی دارای ضرورت و اهمیت بسیار است . عدم برنامه ریزی در نواحی روستایی و ضعف امکانات زیستی ، سبب مهاجرتهای شدید روستا به شهر گردیده و افراد با ترک روستا از سویی سبب تنزل و انحطاط نسبی روستاها می گردند و از سوی دیگر به لحاظ فقدان مهارتهای لازم و ضعف بنیه اقتصادی ، بناچار در حاشیه شهرها ساکن شده و به مشاغل کاذب روی می آورند وبرای تضمین مؤفقیت ، برنامه ریزی مراکز روستایی باید در درون راهبرد کلی توسعه روستایی قرار گیرد ، این عمل ، ترجیحا” باید از مراحل اولیه برنامه ریزی صورت گیرد . فرایند های برنامه ریزی ، معمولا” به صورت رهیافتی مرحله ای روی می دهند که در آن از یک توالی منطقی پیروی می شود ، در مجموع این نوع برنامه ریزی عناصری چون تدوین اهداف ، شناسایی معیار ها و گزینه ها ، گردآوری و تحلیل داده های اولیه و ثانویه ،طراحی برنامه ، تصمیم گیری ،اجرای برنامه و سرانجام ، نظارت و ارزشیابی متعاقب آن را در برمی گیرد . برنامه ریزی ، فرایندی پیچیده است که افزون بر موضوعات دیگر ، به خلاقیت تحلیلی ، توانایی های هماهنگی و مدیریتی و نیز به بینش لازم برای تصمیم گیری سیاسی نیاز دارد هر چند که فرایند تصمیم گیری ، عموما” از فرایند برنامه ریزی جداست . افزون بر این ، برنامه ریزی تو سعه روستایی به مرور زمان ، جامع تر شده و در نتیجه ، قید و بند های بخشی که در آغاز وجود داشت سست تر شده اند . از آنجا ک

ه موقعیت برنامه ریزی روستایی ، ارتباط تنگاتنگی با فرایند دگرگونی اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی دارد ، آمیختن راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی در یک راهبرد جامع توسعه روستایی که برای ان منطقه انتخاب شده ، دارای اهمیتی حیاتی است . در واقع امر ، تنها راه ، برنامه ریزی مناسب و رسیدن به یک ساختار روستایی متعادل و پویا ست که می تواند نیاز ها را بر طرف کند و عدم قطعیت آینده را از میان بر دارد(مطیعی ، 1382 ).
از نظر تعداد جمعیت کشور نیز ، 5/38 درصد از جمعیت ایران که بیش از 23 میلیون نفر است در

نواحی روستایی ساکن می باشند . این رقم برابر با جمعیت دو کشور شیلی و کوبا ، 2/1 برابر جمعیت عربستان صعودی ، 1/1 برابر جمعیت عراق ، 5/5 برابر جمعیت اردن و همچنین برابر مجموع جمعیت سه کشور اطریش ، بلژیک و دانمارک است در حالیکه تعداد جمعیت روستایی ایران 3/5 برابر جمعیت کشور نروژ می باشد . آیا می توان تصور نمود که برنامه ریزی روستایی برای این تعداد از جمعیت ضرورت ندارد ؟(مطیعی، 1382 )
توجه به برنامه ریزی برای مراکز روستایی سطح پایین
متاسفانه ، برنامه ریزی مراکز روستایی ( برنامه ریزی توسعه منطقه ای / روستایی ) دچار مشکلات اساسی است و روز به روز اجرای عملی راهبردهای توسعه روستایی دشوار تر می شود . مشخص است که سکونتگاهها از نظر اندازه ،وضعیت اداری ، الگو های فیزیکی ، ویژگی های اجتماعی و کارکرد های اقتصادی دارای تفاوت های چشمگیری هستند اغلب کوچک ترین مراکز دارای زیر ساخت مادی ابتدایی ، سطح نا کافی خدمات عمومی و خصوصی ، تقسیم کار ناقص و غیره هستند با این حال در مراکز بزرگتر مشخصه هایی مانند آب لوله کشی ، برق ، راههای آسفالته و تلفن بیشتر به چشم می خورد بعلاوه کارکرد های اقتصادی متنوع ترند و ساختار تولید کمتر به سوی کشاورزی جهت گیری شده است . غالبا” ظرفیت اقتصادی مراکز کوچکتر چنان محدود است که واگذاری نقش جدی در ایجاد رشد اقتصادی یا نقش انتقال توسعه روستایی به این مراکز تقریبا” در حکم نوعی خیال پردازی است در واقع در اغلب موارد انتظار داشتن یک سرمایه گذاری تولیدی که دارای نتایج چشمگیر و فوری باشد به ویژه در پایین ترین سطوح سلسله مرات

ب سکونت گاهها نسبتا” غیر واقع بینانه است . البته این بدان معنا نیست که مراکز پایین ترین سطح نمی توانند برای حوزه های نفوذ خود به مثابه مراکز خدماتی مناسب عمل کنند . عاقلانه است که طراحان راهبردهای مراکز روستایی به این پدیده اذعان کنند اعتبار راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی، تنها زمانی افزایش می یابد که میان تقویت کارکرد های خدماتی مراکز پایین ترین سطح و تشویق ظرفیت های رشد زای مراکز سطح میانه و بالا تمایزی قاطع گذاشته شود(میسرا ، 1371 ).
راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی باید تمایزات موجود را بشناسد و در قالب تقویت کارکردهای خدماتی در پایین ترین سطوح و بروز پتانسیل های رشد زا در مراکز متوسط و سطوح بالاتر عینیت

می یابد (طاهری ، 1378).مراکز روستایی سطح پایین اگر بخوبی برنامه ریزی شوند در نواحی روستایی که به آنها ارایه خدمات می کنند تسهیلاتی را فراهم می آورند که در پیوند مستقیم با نیاز ها و و توان توسعه این نواحی روستایی است . تنها این مراکز هستند که مبنای درستی را برای توسعه کشاورزی ، جذب مازاد نیروی کار روستایی و افزایش کیفیت زندگی جمعیت روستایی به وجود می آورند . توسعه باید از مبنا تا بالا روی دهد . تنها پس از این توسعه است که اکثریت بزرگی از جمعیت از پیشرفت های اقتصادی سود خواهد برد . در گذشته برنامه ریزی توسعه روستایی اغلب با برنامه ریزی خرد و تمرکز بسیار محلی شده بر پروژه ها و روستاها هم معنا بوده است . با این حال ، روستاهای کشور آنقدر کوچک هستند که به ارزش آستانه ای اکثر خدمات اقتصادی و اجتماعی نمی رسند در نتیجه اگر چنین خدماتی در سطح روستا عرضه شوند ، کیفیت آنها علی رغم هزینه های بسیار بالا پایین خواهد بود . از این رو توسعه روستایی موفقیت آمیز به یک ساختار فضایی کافی و مدرج که نواحی روستایی را با مکانهای مرکزی سطح بالا مرتبط می سازد ، نیاز دارد . با وجود این رشد مکانهای مرکزی باید با نیاز های توسعه در سطوح پایین تر مطابقت داشته باشد(مهندسان مشاور DHV ، 1375 ).مراکز خدمات رسانی روستایی نقش بسیار پر اهمیتی را در ارائه امکانات و خدمات مورد نیاز روستاهای تحت نفوذ خود دارا می باشند

زیرا این مراکز به عنوان پایگاهی برای ایجاد تحرک و میل به زیستن در نواحی روستایی تلقی می شوند در ارتباط با تعیین مکان مناسب برای خدمات رسانی روستایی در سطح در سطح دهستان و یا مجموعه روستایی ، مهمترین مورد تعیین و تنظیم چگونگی ساخت سلسله مراتبی در سطح مجموعه روستاها برای توزیع هر چه مناسبتر خدمات است تا جامعه روستایی بتواند از امکانات خدماتی موجود در سطح بالاتر سلسله مراتبی به نحوی هر چه بهتر سود برد . یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی روستایی و عدم میل به ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی ضعف امکانات خدما

ت رسانی و عدم دسترسی آسان این جمعیت به مراکز ارائه خدمات است .( مطیعی ، 1382 )
شاتز برگ و کاب وگ یر معتقدند برخی ساختارهای کنونی قدرت می تواند باعث شود که مراکز ارائه دهنده خدمات بعنوان جزایر پربرکت در میان دریایی از فقر روستایی عمل کنند . بنابراین در برنامه ریزی برای مراکز روستایی باید تاحد امکان موانع فضایی ، اجتماعی – اقتصادی و سازمانی را کاهش داد (مهندسان مشاور DHV ، 1371 ) .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق بازارایابی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق بازارایابی در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق بازارایابی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق بازارایابی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق بازارایابی در pdf :

تاثیر فرهنگ بازارایابی را به سورضه ی و موثر بودن بازاریابی تعیین نماید، در حالیکه سایز شرکنپت خصوصی و حیطه جغرافیایی را ثابت نگاه میدارد.
تحت شرکتها، براساس قدرت فرهنگ بازایابی در شرکت، به گروههایی دسته بندی می شوند و سه دسته مجزا و مشخص نتیجه می شود که عبارتند از:
1. شرکت هایی با یک فرهنگ بازاریابی و بسیار قوی و مستحکم،( طبق مقیاس های نکته ای 20/2 تا 1)
2. شرکت هایی با یک فرهنگ«قوی»( از 3 تا 21/2).
3. شرکتهایی با یک فرهگ « تا حدیقوی و مستحکم» ( از 6 تا 1/3)
داده های مندرج در جدول V فمیانگین گروها و تست های F را برای چهار بهد موثر بودن و سودمندی بازاریابی، آشکار می سازد. ستون نخست ارزشهایF و Fmc ، نتایج برای تست های طراحی تک فاکتوری برای اثرت فرهنگ بازاریابی به تنهایی را نشان می دهند. ستون دوم، Fcm/s ،ارزش های شرطیF به مینای تأثیر فرهنگ بازاریابی پس از خارج ساختن یا تنظیم کردن برای اثرات سایز شرکت را نشان میدهد. ستون دوم،Fmc/gs ، تست های F برای فرهنگ بازاریابی پس از خارج کردن تأثیرات حیطه جغرافیایی را نشان میدهد.
اینطوری مشخص شد که نتایج بسیار پر اهمیت و زیاد برای طراحی تک فاکتوری و نیز برای تست های شرطی بوده است پس از خارج ساختن سایز شرکت و حیطه جغرافیایی یا تنظیم سازی آنها.
تأثیر پر اهمیت و معنا دار فرهنگ بازاریابی:
تفاوت های مهم و معنا دار بین شرکت ها بنا به اهمیت بسیار زیاد، بالا و متوسطی که برای فرهنگ بازاریابی قایل هستند، برای هر یک از آیتم های موثر بودن بازاریابی، برای طراحی تک فاکتور می باشد. تأثیر مهم فرهنگ بازاریابی به هر مولفه



موثر بودن آن پس از کنار گذاشتن اثرات حیطه جغرافیایی و سایز شرکت، باقی ماند کهH3 ,H2 را حمایت می کند. این یافته ها برای رابطه بسیار قوی بین فرهنگ بازار یابی و موثر بودن برای شرکت های خدماتی و کنترل امتیاز قابل
می شوند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق در مورد میترائیزم و زیبایی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق در مورد میترائیزم و زیبایی در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق در مورد میترائیزم و زیبایی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق در مورد میترائیزم و زیبایی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق در مورد میترائیزم و زیبایی در pdf :

میترائیزم و زیبایی

میترائیزم

میترائیزم و زیبایی
مبحث بعدی تحت عنوان «دین و زیبایی» خواهد آمد. میترائیزم نیز یک دین است باید در آن مبحث و در کنار ادیان دیگر، مطرح می‌گشت و گشته. دلیل این مبحث ویژه برای میترائیزم، ویژگی آن است در ارتباط با موضوع بحث ما یعنی چیستی زیبایی.
در بینش علمی. هر فلسفه، دین نیست. اما هر دین یک فلسفه است. حتی یک آیین دینی ابتدایی در میان کلان‌های اولیه. بل‌که هر دین مدعی ارائه بهترین فلسفه است و هر دین دیگر و فلسفه دیگر را باطل می‌داند.

خواه به میترائیزم به عنوان یک دین نگریسته شود و خواه به عنوان یک فلسفه، نگاه مختصری به آن در بحث ما ضرورت دارد. میترائیزم به طور بی‌رحمانه‌ای به «ثنویت» متهم شده است، حسن آن به قبح تبدیل گشته و واقعگرایی زیبای آن به صورت غیر منصفانه‌ای به بدترین معنی تفسیر شده است. پایگاه واقعیت گرایی در میترائیزم حتی از فلسفه‌هایی که در دو قرن اخیر پدید گشته و ارائه شده‌اند اساسی‌تر و روشن‌تر است.

آیین میترایی درست به همان میزانی که «زیبایی» را یک واقعیت می‌داند، «نا زیبایی» را نیز به همان میزان یک واقعیت می‌داند. نور را یک واقعیت، ظلمت را نیز یک واقعیت دیگر، خیر را یک واقعیت، شرّ را نیز یک و اقعیت، یزدان یک واقعیت، اهریمن نیز یک واقعیت.
دلخوش بودن بیهوده، و خود فریفتن که: همه چیز خیر است، شرّی در عالم وجود ندارد، شرّها عدمیات هستند و; یا: همه چیز جلوه‌ی خدا است، همه چیز مظهر خداست و; و نیز عشق به همه چیز و بالاخره زیبا دیدن همه چیز، راهی به میترائیزم ندارد.

«مهر» و «کین» دو واقعیت متضاد هستند؛ سمبل مهر، خورشید نورانی است. و سمبل کین، ظلمت است. سرود مدار مهر یزدان است. سرود مدار کین اهریمن است.
در عین حال؛ مهر که مهر است اگر نسبت به «کین» کین نداشته باشد، مهر نیست. انسان کامل، کامل و سالم نمی‌شود مگر خود مهری شود که نسبت به «کین» کین دارد. انسان کامل تیر و کمان هم دارد اما آن را به سوی اهریمن نشانه رفته است. جنگ نا زیباست اما جنگ با نا زیبایی، زیباست.

بدین‌سان فرق میان اصول میترائیزم با هر فلسفه‌ی دیگر به خوبی روشن می‌شود. و اصلِ «برای درک زیبایی، درک نا زیبایی، ضرورت دارد و بالعکس»، اصل صریح، روشن، غیر پیچیده و بدون ابهام، در این آیین ایرانی است. که در این مساله، نزدیک‌ترین دین به اسلام اصیل است.

اگر بنیانگذار میترائیزم امروز حاضر بود، پیروان فلسفه‌های دیگر (به ویژه آنان که فلسفه‌شان ریشه در اندیشه‌ی کلاسیک یونان دارد) را به لقب «کبک» ملقب می‌کرد که سرشان را به برف فرو برده و ندیدن واقعیات را به مثابه‌ی عدم آن واقعیت، تلقّی کرده «شرّ» را انکار می‌کنند. در حالی که در روزمرّه‌ی زندگی واقعی‌شان هر لحظه با شرّها دست به گریبان هستند.
و از جانب دیگر: میترائیزم بینش‌های طرف دیگر را نیز مردود می‌داند؛ بینش ابوالعلای معرّی که وجود و واقعیت «خیر» را انکار کرده و خیرها را «عدم الشرّ» می‌نامد. معرّی درست بر عکس ارسطوئیان و صوفیان، همه چیز را بد، نا زیبا می‌بیند و در عالم هستی به زیبایی‌ای که بتوان به آن دلخوش بود، باور ندارد.

اگر منصفانه نگریسته شود، داوری میان این دو بینش سخت دشوار است. زیرا معرّی با همان سبک و روش و استدلال، خیر را انکار می‌کند که ارسطوئیان و صوفیان با همان سبک و روش و استدلال، شرّ را انکار می‌کنند. از دیدگاه میترائیزم هر دو باور به یک میزان نادرست و باطل هستند. زیرا زیبا دیدن نا زیبا، اهریمن را زیبا دیدن است. و نا زیبا دیدن زیبا، یزدان را نا زیبا دیدن، است همان طور که گروهی از صوفیان در اثر زیبا دیدنِ همه چیز، ابلیس را نیز مظهر خدا دانستند و ماجرا به پدیده‌ای بزرگ به نام «شیطان پرستان» منجر گشت که هنوز هم هستند و شیطان را می‌پرستند.
ثنویت:

هستی شناسی میترائیزم در دو بخش انجام می‌یابد: خدا شناسی و جهان شناسی. میترائیان در خدا شناسی موحد بوده و هستند. در جهان شناسی و تبیین عالم مخلوقات، ثنوی هستند هم به خیر باور دارند و هم به شرّ. اما نمی‌توان این حقیقت را نادیده گرفت که میترائیان مانند پیروان ادیان دیگر دچار انحراف شده بودند که زردشت به اصلاح آن مأمور می‌شود. و از نظر تاریخی نیز مشاهده می‌کنیم با گذشت زمان، خورشید سمبل مهر، در پیش از اصلاحات زردشت در حد یک الهه بزرگ نه فقط ستایش که پرستیده می‌شود.
وقتی که «سمبل» به «خدا» تبدیل می‌شود و همه خیر‌ها از خورشید ناشی می‌شود، لازمه‌ی ضروری آن تبدیل شدن اهریمن نیز به خدای دوم، است. زیرا هیچ شری از مهر ناشی نمی‌شود پس باید شرّها از اهریمن ناشی شوند.

زردشتیان امروزی جداً منکر «دو خدایی» هستند. فرهیختگان آنان یزدان را خدا نمی‌دانند به نظرشان «اَهور» فقط یک نام دارد، گاهی «مزدا» به عنوان پسوند می‌آید که نشان دهنده واحد بودن اوست. اینان مدعی هستند که جایگاه یزدان در آیین‌شان همان جایگاه جبرئیل یا آن فرشته‌ای که مسلمانان آن را «روح»[1] می‌نامند، است.
افراد اندیشمند زردشتی که امروز به جای خورشید به نور آتش، توجه دارند، ثنویت خودشان را دقیقاً به خیر و شرّ تطبیق می‌دهند که در ادیان سامی به ویژه در اسلام، هست. و اساس دو گانه پرستی را که به دو خدا باور داشته باشند، از اصل و ریشه، رد می‌کنند با این تلقی که در هیچ زمانی دچار آن نبوده‌اند نه قبل از اصلاحات زردشت و نه بعد از آن.

یک زردشتی می‌گوید: من انکار نمی‌کنم؛ پیش از اصلاحات زردشت با گذشت زمان، نقش خورشید از نقش یک سمبل محض، به نقش افراط آمیزی تبدیل شده بود که زردشت به اصلاح آن مأمور می‌شود. و حتی می‌پذیرم که پس از زردشت نیز درباره‌ی آتش یک بینش افراطی پیش آمده بود لیکن ما امروز چنین باوری نداریم و بر اصول اولیه آئین‌مان هستیم. اما می‌بینیم برخی از برادران ایرانی مسلمان ما اهریمن را مظهری از مظاهر خدا می‌دانند و این عقیده‌شان از تلویزیون هم پخش می‌شود. ما از چند جانب دچار هجمه‌های غیر منصفانه شده‌ایم؛ از

طرفی آن میترائیزم خارج از ایران که از ایران به مصر و بخشی از اروپا نفوذ کرده بود و در طی این مسیر با تغییراتی همراه بوده، به حساب ما گذاشته می‌شود. از جانب دیگر: متون تاریخی که یونانیان آن‌ها را نوشته‌اند: گاهی ندانسته و گاهی نیز به طور یک جانبه‌گرایی، داوری منصفانه‌ای درباره‌ی ما نداشته‌اند. از جانب سوم که مهمتر است ناخرسندی ارسطوئیان و صوفیان، از ما است که آنان جهان را تک بُعدی و بدون شرّ می‌دانند، ما را که جهان را مانند ادیان سامی و اسلام، دو بعدی می‌بینیم (هم به خیر باور داریم و هم به شرّ، هم به زیبایی عقیده داریم و هم به نا زیبایی) به ثنویت پرستی متهم می‌کنند. درست است ما ثنویت به این معنی را می‌پذیریم و از اصول مسلّم ما است.

متأسفانه متون تاریخی آن چه از میترائیزم ثبت کرده‌اند گوشه‌ای از سخنان بالا را تأیید می‌کند. زیرا بیشتر به توضیح میترائیزم در مصر و مناطق خارج از ایران، پرداخته‌اند و از آن دیدگاه به میترائیزم ایرانی نگریسته‌اند. این روش، داوری را سخت مشکل کرده است. به نظر می‌رسد گویاترین متن در این باره، متون روایی مسلمانان و نیز عمل عینی آنان در مورد زردشتیان، است. هر چه باشد مسلمانانِ 1380 سال پیش، زردشتیان را بهتر از ما می‌شناختند. این شناخت به دلیل تماس دائمی و حتی در مناطقی به دلیل زندگی عرب‌ها و ایرانیان در خلال همدیگر (یعنی هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی) برای‌شان ملموس‌تر بوده است.

مسلمانان آئین ایرانیان را نه به نام میترائیزم و نه به نام زردشتی، بل به نام «مجوسی» به عنوان یک دین رسمی، یعنی دینی که از اصل و اساس از شرک منزّه است، به رسمیت شناختند و ایرانیان را «اهل کتاب» دانستند. و در نظرشان آئین مجوسی در ردیف آیین یهودی و مسیحی، قرار گرفت.
این که عرب‌ها از هزاره‌های پیشین، ایرانیان را «مجوسی» می‌نامیدند، نه میترایی و نه زردشتی، مسایل مهم و اساسی تاریخی را برای ما نشان می‌دهد. مجوسی یک اشتقاق تعریبی (معرّب شده) از «جاماسب» است که نام و نشانی است از بنیانگذار دین ایرانی. و نشان می‌دهد که اصطلاح میترائیزم و «مهر پرستی» پس از اصطلاح مجوس و در عصر افراط گرایی درباره‌ی خورشید، به زبان‌ها افتاده است. همان طور که اصطلاح «آتش پرست» در دوره‌ی افراط گرایی درباره‌ی آتش، رایج شده بود. عنوان «مجوسی» قدیمی‌ترین و اصلی‌ترین نام آن آئین، بوده است.

پس از آن که نظامیان عرب، تیسفون پایتخت امپراطوری ایران را بر گشودند آن را مداین نامیدند، عمر شورایی تشکیل داد تا موازین و مقررات و «حقوق جنگ» با ایرانیان، تعیین و تدوین شود. در این قبیل همایش‌های مشورتی، تکلیف اعضای شورا از پیش معین بود و همین طور نقش حضورشان. زیرا معلوم بود که مساله و برنامه همان است که علی(ع) ابراز خواهد کرد، حضور آنان برای استماع آن است که به یک سنت دائمی و استراتژی همیشگی تبدیل شود.

پیش‌تر خود قرآن مجوسیان را در ردیف «اهل کتاب» شمرده بود و بلافاصله تذکر داده بود که خود خورشید نیز مخلوق خدا است و در حالت سجده (اطاعت بی‌چون و چرا) بر خداست.[2] و همچنین از پیامبرشان شنیده بودند که «با مجوسان به قاعده اهل کتاب، رفتار کنید. زیرا آنان پیامبری داشتند. به نام داماسب که کشته شد و کتابی داشتند به نام جاماسب که بر هزار ورق از چرم نوشته شده بود.»[3] ظاهراً در این ضبط نام پیامبر با نام کتاب، جا به جا شده است.

اصل این موضوع و کتاب آن پیامبر، (بدون ذکر نام) بعدها توسط امام صادق(ع) نیز تأیید و تأکید شده است.[4] و در جای دیگر به نام آن تصریح کرده که جاماسب بوده است.[5] با این وجود، تشکیل شورا برای توضیح و سامان دادن به امور در حین عمل، ضرورت داشت تا مساله دچار برداشت‌ها و به اصطلاح قرائت‌های مختلف نگردد. پس از آن فرماندهان نظامی می‌دانستند که وظیفه و برنامه مأموریت‌شان چیست؟

در نظر مسلمانان فاتح، زردشت به مثابه انبیای بنی‌اسرائیل در فاصله موسی(ع) و عیسی(ع)، تلقی می‌شده نه یک پیامبر مؤسس که اصطلاحاً اولوالعزم، نامیده شود. بر خلاف آن چه که در میان اروپائیان و هندیان و در دو قرن اخیر میان ایرانیان، رایج است.
در متون تاریخی عنوان «جاماسبیه» و جاماسبیان، و معادل یونانی آن، در عصر هخامنشیان، در زبان‌ها بوده است. پیرنیا در «تاریخ ایران باستان» ـ بخش اردشیر اول ـ هم از آن عنوان، نام برده و هم از سجده اردشیر اول به خورشید، سخن گفته است. ظاهراً هنوز اصلاحات زردشت از خراسان به دربار مرکزی، نرسیده بود. آیین کهن جاماسبیه نامیده می‌شد در مقابل آیین جدید که زردشتیه، بود.

در این جا به دو نکته مهم باید توجه کرد: اول: اصطلاح‌هایی از قبیل میترائیزم، آیین مهر پرستی، اصطلاح ایرانی نیستند. دین ایرانی پس از آن که به مصر رسیده، چنین نامیده شده است به ویژه در بیان محققین اخیر با این عنوان‌ها موسوم شده است. نام آن «جاماسبی» و به قول عرب‌ها «مجوسی» بوده که امروز زردشتیان چندان استقبالی از این نام نمی‌کنند. به قول مؤبدیار، افلاطون یزدانی، مسئول آتشکده محلّه‌ی «بیوک» یزد، که تصریح می‌کنند زردشتی غیر از میترائیزم است. گفتم: حق با شماست آن میترائیزم که محققین آن را در مصر دنبال کرده و از آن طریق به ایران نسبت می‌دهند. هرگز در ایران نبوده و شما حق دارید از آن تبری بجویید.

آقای یزدانی نسخه‌ای از سالنامه زردشتیان، به من داده که هم در روی جلد آن و هم در صفحه اولش آمده است: 1384 خورشیدی ـ 3743 دینی زرتشتیان.
از جانب دیگر، امروز بیش از هر وقت دیگر مشخص شده است که زردشت و ظهور او حوالی 2600 سال پیش، بوده است اما تاریخ این دین در باور خود زرتشتیان تا 3743، پیش می‌رود. و این خود به خوبی نشان می‌دهد که بنیانگذار اصلی آن، شخصیتی پیش از زردشت بوده است.

دوم: درباره‌ی اصطلاح «جاماسبیه» یا «جاماسبیان» در دوره‌ی هخامنشی، گاهی اشتباه می‌شود و آن را به جاماسب حکیم که در دربار گشتاسب بوده نسبت می‌دهند. این جاماسب، یار و معاون زردشت بود، نه کسی که در مقابل زردشت یا در کنار او آیین دیگری، ایجاد کرده باشد. زردشت، جاماسب حکیم و گشتاسب (شاه محلّی خراسان)، هر سه معاصر هم و در کنار هم بوده‌اند.

خورشید و آتش و هر منبع نور، از آغاز در میترائیزم، سمبل بوده‌اند، خورشید در درجه اول و آتش در درجه‌ی دوم، طبیعی است که پیش از زردشت درباره‌ی خورشید افراط می‌شده است که در اصلاحات زردشت به شدت مورد هجمه قرار گرفته و کنار رفته است. اما آتش توانسته مقام سمبلیک خود را حفظ کند و در زمان‌های بعدی نوبت به افراط در آن، می‌رسد.
خاستگاه اصلی میترائیزم:

گرچه ادامه بحث در میترائیزم، ما را از بحث اصلی (چیستی زیبایی) باز می‌دارد اما خواهیم دید که موضوع و مساله مهمی در بحث چیستی زیبایی و نیز اصل مهمی از اصول «انسان شناسی»، از این طریق، برای ما روشن خواهد شد.

با دقت در اموری که به طور جسته و گریخته از متون تاریخی بر می‌آید، روشن می‌شود که خاستگاه اصلی میترائیزم در نزدیکی‌های رود ارس و در میان «کادوسیان»، بوده است. پیش از آمدن آریائیان، سه تمدن شناخته شده، در ایران وجود داشته‌اند: کادوسیان در حوالی سبلان، کاسپیان در حوالی البرز مرکزی (قزوین)، و «مانن» یا تمدن مانایا، در حوالی میاندوآب و بیجار (تخت سلیمان). قرآن از کادوسیان با «اصحاب رس» تعبیر می‌کند. متون حدیثی اسامی شهرهای آنان را، فروردین، اردیبهشت تا اسفند، می‌شمارند. هر ماه در یکی از آن شهرها یک روز جشن داشته‌اند که در اثر آن، اسامی شهرها به ماه‌های سال منتقل شده است.[6]

در تقویم امروزی زردشتیان همان طور که هر ماه از سال برای خود نامی دارد، هر کدام از روزهای هر ماه نیز برای خود نام ویژه دارد. در هر ماه نام یک روز همان نام خود ماه است. مثلاً روز ششم فروردین همان فروردین، و روز دوم اردیبهشت همان اردیبهشت، و روز چهارم خرداد، خرداد است و روز دهم مهر، مهر است و معروف به «جشن مهرگان» است و همین طور روزهایی در ماه‌های دیگر.

یعنی همراه با انتقال نام آن شهرها به ماه‌های سال، روزهای جشن همچنان با نام خود باقی مانده‌اند. چون روز دوم اولین ماه سال در شهر فروردین جشن داشته‌اند، آن را روز فروردین می‌نامیده‌اند و هم‌چنین در مورد دیگر شهرها، شگفت است: در یک حدیث مختصر این همه حقایق تاریخی برای ما روشن می‌شود، حقایقی از تاریک‌ترین اعماق تاریخ که خود زردشتیان سخت به آن‌ها نیازمندند.

آریایی‌ها پس از ورود به فلات ایران، کاسپیان را به سمت شمال البرز راندند. اما با کادوسیان کنار آمده و به دین آنان گرویده‌اند. هنوز هم الفاظ و واژه‌های کادوسی جایگاه اساسی و بنیانی را در دین زردشتی، دارند. فرشتگان با اسامی فروردین و; تا اسفند، و نیز لفظ بهشت، مینو، یزدان، فرّ، فروَهر، اَهور، حتی واژه شاه،[7] آب، درخت، روشن، و; در بنیانی‌ترین پایه‌های میترائیزم و زردشتی حضور دارند که هیچ کدام آریایی نیستند. و همین موضوع باعث شده که ادبیات دینی ایرانیان قدیم، از زبان و ادبیات روزمرّه‌شان، جدا شود و زبان دینی حتی اوستایی، مخصوص مغان و مؤبدان باشد.

واژه‌ها و اصطلاحات کادوسی، در آیین ایرانی به وفور یافت می‌شود که اثری از آن‌ها در میان آریائیان هندی و یونانی یافت نمی‌شود. الفاظ مقدس آریایی در میان هندیان آریایی و یونانیان، همچنان مشترک مانده‌اند. اما در ایران نه تنها از بین رفته‌اند بل توسط خود آریائیان، به معنی نامقدس، به کار رفته‌اند. از آن جمله کلمه «دِیُو» که حرف اول آن با تلفظی میان دال و ذال، بوده همان طور که هنوز لفظ «گنبد» گاهی «گنبذ» تلفظ می‌شود و نیز «کاغد» و «کاغذ». لفظ «دیو» در یونان «ذیو» با اضافه شدن حرف «س» که خاصیت یونانیان است، «زئوس» تلفظ می‌شود که خدای بزرگ آریاها پیش از مهاجرت، بوده و هنوز هم در میان آریایی‌های، هند و یونانیان، همچنان هست. اما در ایران با تلفظ «ذیو» و «دیو»، همردیف اهریمن گشته است.

مساله خیلی مهم است به حدی که نمی‌توان بهای کمی به آن داد. خدای خدایان که دوران مدیدی مورد پرستش آریائیان پیش از مهاجرت، در آسیای مرکزی بوده. همراه مهاجرت‌شان با آنان همه جا رفته، همچنان خدای خدایان مانده اما در ایران به معنی پلید‌ترین موجود در کنار اهریمن جای گرفته است. این نشان می‌دهد که آن آیین از بن و بیخ کنار گذاشته شده است. درست مانند اسامی بت‌های عرب در پیش از اسلام که مقدس‌ترین واژه‌ها بودند و پس از اسلام منفورترین واژه‌ها شدند.

میترائیزم از ایران به یمن رفت، در حوالی سال 1200 قبل از میلاد بلقیس ملکه‌ی یمن پیش از آن که با سلیمان متّحد شود، مهر پرست بوده است؛ قرآن از زبان پیک سلیمان نقل می‌کند: «وجدتها و قومها یسجدون للشّمس».[8] که او و مردمش پس از اتّحاد با سلیمان، خورشید پرستی را کنار می‌گذارند.
پیش از آن میترائیزم در قالب خورشید پرستی از یمن و ایران به مصر نیز رسیده بود و تا بخش‌هایی از اروپا نیز پیش رفته بود. مؤرخین یونانی و نیز مؤرخین اخیر اروپایی آن چه از میترائیزم می‌شناسند، دوران افراط در خورشید پرستی آن است و لذا آن را «میترائیزم = خورشید پرستی» نامیدند.
رابطه‌ی میترائیزم و زردشتی با ادیان سامی:

سمت‌گیری همه آثار میترایی و زردشتی به سوی کعبه، از قبیل قبر کوروش و دیگر بناهای مقدس، محراب آثار مربوط به دوره اقتدار مادها (میدیا) حاکی از یک رابطه میان کعبه و میترائیزم، است. رعایت این قانون موجب شده در بخش‌هایی از ایران در ساختن بناها، از چهار جهت اصلی، صرف نظر شود. و نیز ایرانیان دوست داشتند که بناهایی شبیه کعبه بسازند. کلمه «زمزم» یک واژه‌ی دقیقاً ایرانی است (و دعای سر سفره ایرانیان زمزمه نامیده می‌شد) که بر چاه کنار کعبه نامگذاری شده.[9] وقتی که عبدالمطلب چاه زمزم را از نو تعمیر و لایروبی کرد، دو مجسمه زرین یافت که اردشیر بابکان نیای ساسانیان، به کعبه هدیه کرده بود. خاندان‌های بزرگ ایرانی معمولاً نذر و نیازهایی با کعبه داشته‌اند.

این رابطه هم پیش از اصلاحات زردشت بوده و هم پس از آن. ما تاریخ دقیقی برای ظهور زردشت نداریم. اما می‌بینیم که اردشیر اول هخامنشی در حوالی 2450 سال پیش، بر خورشید سجده می‌کرد، بنابراین در آن وقت هنوز اصلاحات زردشت از خراسان به دربار مرکزی نرسیده است. با این حساب، ظهور زردشت نمی‌تواند به سه هزار سال پیش برسد. سقوط هخامنشیان و حمله اسکندر اوضاع اجتماعی را طوری به هم ریخته است که معلوم نیست در چه زمانی پارسیان جنوبی و مادهای غرب، دست از پرستش خورشید برداشته و اصلاحات زردشت را پذیرفته‌اند.

از شواهد و قراین بر می‌آید که جاماسب بنیانگذار میترائیزم به عصر ابراهیم که تعمیر کننده کعبه است، نزدیک بوده همان طور که در حدیث دیدیم و نیز تقویم خود زردشتیان 3743 را نشان می‌دهد، بنابراین او حدود هزار سال پیش از زردشت می‌زیسته است.

این که برخی از نویسندگان زردشت را در چهار هزار سال پیش و برخی دیگر در حوالی سه هزار سال پیش، می‌دانند، و نیز آن عدّه که به دو شخصیت به نام زردشت معتقد هستند، این گونه اختلاف‌ها از این ذهنیت ناشی می‌شود که آنان زردشت را بنیانگذار آیین ایرانی می‌دانند، نه اصلاح‌گر، او را هم در آغاز این دین به جای جاماسب می‌بینند و هم در نهضت اصلاحات.

جاماسب و زردشت هر دو، کارشان را از آذربایجان شروع می‌کنند، جاماسب در میان کادوسیان موفق می‌شود، گرچه جان خود را در این راه از دست داده باشد. اما پیام‌های اصلاحی زردشت که حدود هزار سال پس از او بوده، در آذربایجان بی‌مشتری، می‌شود. او به خراسان رفته و در دربار گشتاسب (کیا = مرزبان = شاه محلی بوده نه شاهنشاه) موفق می‌شود. اما در جنوب یعنی سیستان ـ سکه‌ئستان ـ در میان سکاها با مقاومت روبرو می‌شود. اسطوره رستم و اسفندیار برای نشان دادن این مقاومت ساخته شده که رستم مرد کهن و کهندین و اسفندیار جوان جواندین، سمبل طرفین هستند. فردوسی فرزانه از فرزانگان می‌آورد که: همیشه سنن پیشین سعی می‌کند تا چشم و بینش آئین انقلابی نو را، دچار اشکال کند گرچه نماینده انقلاب، روئین تن باشد.

خراسانیان پارتی از زردشت استقبال کردند اما پیام‌های او در میان مادهای غرب و پارسیان جنوب با درنگ پیش می‌رفت، پس از حمله اسکندر، خاندان اشکانی از میان پارتیان خراسان برخاسته امپراطوری ایران را احیا کردند، تیسفون را که در جانب غربی زاگرس و ملتقای ماد و پارس بود، مرکز قدرت و پایتخت خود قرار دادند. وضعیت ویژه‌ای پیش آمده بود. اشکانیان از نظر جغرافی و سرزمین از عقبه خود یعنی خراسان، جدا افتاده بودند. زیرا میان تیسفون و خراسان سرزمین‌های ماد و پارس قرار داشت. در این شرایط می‌بینیم که نام چهار نفر از شاهان اشکانی «مهرداد» است. اصلاحات زردشت که مقام سمبلیک را در آن بالاها از مهر (خورشید) سلب کرده در درون کوره‌های معابد و اجاق خانه‌های خراسانیان قرار داده، هنوز در میان پارسیان و مادها، کاملاً جای نیفتاده است. نامگذاری «مهرداد» توسط اشکانیان به مثابه‌ی «شعار وحدت ملی» و در واقع رشوه‌ای صمیمانه بود که به مادها و پارس‌ها، داده می‌شد. در عین حال روز به روز از احترام خورشید کاسته می‌شد. می‌توان گفت از هم پاشیدن اوضاع اجتماعی و سقوط خاندان هخامنش، نیز زمینه را برای سقوط مهر پرستی آماده‌تر کرده است.

کوشش برای ایجاد وحدت ملی موجب شد یک لهجه‌ی ویژه‌ای در غرب زاگرس پدید آید که عناصری از لهجه ماد، لهجه‌ی پارسی و پارتی، را با هم داشت که تفاوت‌های بارزی با هر کدام از سه لهجه محلی داشت. حتی با لهجه پنجوی (پلهوی) که در دوره‌های بعدی پدید آمد، متفاوت بود.
این سیره در جهت وحدت ملی ادامه داشت، می‌بینیم که ساسانیان پارسی در عصر یزدگرد در درون دربار با لهجه‌ای سخن می‌گفتند که با لهجه پارسیان محلی (جنوب ایران) متفاوت بود، لهجه‌ای که تا دوران خلافت عباسیان در بخش جنوبی و مرکزی عراق، رواج داشت.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق تاثیر فناوری نانو بر معادلات انرژی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق تاثیر فناوری نانو بر معادلات انرژی در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق تاثیر فناوری نانو بر معادلات انرژی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق تاثیر فناوری نانو بر معادلات انرژی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق تاثیر فناوری نانو بر معادلات انرژی در pdf :

شرکت Nano Markets، بر این اعتقاد است که هم اکنون فناوری‌نانو تمام فناوری‌های انرژی کنونی را تحت تأثیر قرار داده و تغییر شگرفی در تصور ما از دنیای انرژی ایجاد خواهد کرد. برای آنها که به منابع انرژی قابل اطمینان دسترسی ندارند، راه حل‌های جدید مهندسی نانو کمک شایانی است تا کیفیت زندگی آنان را بهبود بخشد. فناوری‌نانو برای آنها که از ناکارآمدی ذخیره، تولید و تبدیل انرژی رنج می‌برند منابع انرژی جدیدی فراهم آورده و علاوه بر آن، هزینه تولید هر کیلووات انرژی را هم کاهش داده و یا حداقل به بهبود کیفیت تولید آن کمک خواهد کرد.
شرکت Nano Markets، بر این اعتقاد است که هم اکنون فناوری‌نانو تمام فناوری‌های انرژی کنونی را تحت تأثیر قرار داده و تغییر شگرفی در تصور ما از دنیای انرژی ایجاد خواهد کرد. برای آنها که به منابع انرژی قابل اطمینان دسترسی ندارند، راه حل‌های جدید مهندسی نانو کمک شایانی است تا کیفیت زندگی آنان را بهبود بخشد. فناوری‌نانو برای آنها که از ناکارآمدی ذخیره، تولید و تبدیل انرژی رنج می‌برند منابع انرژی جدیدی فراهم آورده و علاوه بر آن، هزینه تولید هر کیلووات انرژی را هم کاهش داده و یا حداقل به بهبود کیفیت تولید آن کمک خواهد کرد.
برای سرمایه گذارانی که به بازار انرژی‌های جایگزین علاقه دارند، فناوری نانو گزینه مناسبی است و فرصت‌هایی را برای آنها ایجاد می‌کند. البته در این زمینه خطرپذیری‌هایی که در بازار تمام فناوری‌های نوظهور باید متحمل شد را نباید از نظر دور داشت.
در این گزارش به مرور راه‌های مختلف تأثیر فناوری ‌نانو بر صنعت (راه‌های کنونی و آینده) می‌پردازیم.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   96   97   98   99   100   >>   >