پروژه دانشجویی مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf

چکیده  
مقدّمه  
نقد عقلانى الگوى سینوى صدور در مکتب اشراق  
نقد وحیانى نظریه سینوى صدور در مکتب اشراق  
طرح اشراقى نظریه صدور  
مرحله اول: صدور طولى انوار  
مرحله دوم: مشاهده، ابتهاج و اشراق  
نور سانح و قاعده الواحد  
گستره نور سانح در عالم ملکوت  
نقش نور سانح در هستى‏شناسى اشراقى  
مرحله سوم: ترکیب انوار سانح با جهات  
مرحله چهارم: مشارکت‏پذیرى‏هاى ملکوتى و ایجادهاى جدید  
مرحله پنجم: شاهکار سهروردى در نظریه صدور  
تأثیرپذیرى ملّاصدرا از طرح اشراقى نظریه صدور  
نتیجه‏گیرى  
••• منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf

ـ ابن‏سینا، الاشارات و التنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسى، تهران، الکتاب، 1403ق

ـ ـــــ ، التعلیقات، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379

ـ ـــــ ، النجات، تهران، دانشگاه تهران، 1364

ـ افلوطین، مجموعه آثار، ترجمه محمدحسن لطفى، تهران، خوارزمى، 1362

ـ سهروردى، شهاب‏الدین، حکمه‏الاشراق، ترجمه سیدجعفر سجادى، تهران، دانشگاه تهران، 1377

ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 1 (التلویحات، المشارع و المطارحات)، مقدمه و تصحیح هانرى کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1373

ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 3 (پرتونامه، یزدان شناخت)، مقدّمه سیدحسین نصر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1372

ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 2 (حکمه‏الاشراق)، مقدمه و تصحیح هانرى کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1373

ـ شهرزورى، شمس‏الدین محمد، شرح حکمه‏الاشراق، تصحیح حسین ضیائى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372

ـ شیرازى، قطب‏الدین، شرح حکمه‏الاشراق، تهران، دانشگاه تهران، 1380

ـ فارابى، ابونصر، سیاسات مدنیه، ترجمه و حاشیه سیدجعفر سجادى، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1358

ـ ـــــ ، مجموعه رسائل (عیون‏المسائل)، حیدرآباد دکن، دائره‏المعارف عثمانیه، 1349

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمه‏المتعالیه فى الاسفار العقلیه‏الاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1990م

ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه، تعلیقات ملّاهادى سبزوارى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1360

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح محمد ذبیحى، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1381

ـ ـــــ ، شرح الهدایه‏الاثیریه، بى جا، چاپ سنگى، بى‏تا

ـ ـــــ ، مجموعه رسائل فلسفى (اجوبه‏المسائل النصیریه)، تهران، حکمت، 1375

چکیده

مورّخان فلسفه و نیز اهل کلام و بسیارى از حکما، یکى از اهداف و ارکان نظریه فیض را «تبیین وساطت بین خداوند و خلق او و نیز توضیح نحوه برآمدن کثرت از وحدت» ذکر کرده‏اند. در میان فلاسفه اسلامى، فارابى و ابن‏سینا نخستین کسانى بودند که در این‏باره به نظریه‏پردازى پرداختند. پس از ایشان، سهروردى با این اعتقاد که نظریه حکماى مشّایى وافى به مقصود نیست، ضمن اخذ ساختار اصلى نظریه صدور ابن‏سینا، با قرار دادن آن بر مبنایى دیگر و وارد کردن آموزه‏هاى جدید، به طرح نوینى از نظریه صدور دست یافت که قرن‏ها پس از او مورد توجه صدرالمتألّهین قرار گرفت. نویسنده در این مقاله سعى مى‏کند نشان دهد که ملّاصدرا در تدوین نظریه خویش درباره نظام فیض، حدّاقل از چهار جهت از مکتب اشراقى تأثیر پذیرفته است: 1) توجه به جهات و حیثیات عینى در پیدایش کثیر از واحد؛ 2) عدم پذیرش انحصار عقول به ده عقل؛ 3) پذیرش عقول عرضى علاوه بر عقول طولى؛ 4) استفاده از قاعده امکان اشرف براى تبیین نظام فیض

 کلیدواژه‏ها: حکمت اشراق، ملّاصدرا، فیض، عقول طولى و عرضى، قاعده امکان اشرف، نورالانوار

 

مقدّمه

طرّاحى نظریه صدور در مکاتب فلسفى با هدف تبیین چگونگى پیدایش کثیر از واحد بسیط صورت گرفته است. این نظریه مى‏پرسد که آنچه عین وحدت است و هیچ شائبه‏اى از کثرت و دوگانگى در ذاتش نیست، چگونه مبدأ و منشأ این‏همه اختلاف‏ها و چندگانگى‏ها مى‏شود؟ و چگونه این کثرات از او شرف صدور یافته و پا به عرصه ظهور نهاده‏اند؟

گرچه ریشه‏یابى طرح این بحثْ ما را به اندیشه فلاسفه قدیم یونان مخصوصا افلوطین مى‏رساند و به هیچ‏وجه نمى‏توان ادّعا کرد که مبدعان این نظریه فیلسوفان مسلمان‏اند، امّا تأمّل و تعمّق در اندیشه فیلسوفان مکاتب سه‏گانه فلسفه اسلامى به وضوح بیانگر این حقیقت است که ایشان در نظام فلسفى خویشْ توضیح، تبیین، و تصویرى خاص و متمایز از نظریه فیض فلوطینى ارائه کرده‏اند؛ چنان‏که فارابى با توجه به نظریه نوافلاطونى فیضْ به ارائه قرائتى نو مبتنى بر تمایز متافیزیکى وجود و ماهیت، و با تمیز بین قدیم بالذّات و بالزّمان و قدم عالم (نه به معناى مشارکت با خداوند و نه امرى جداى از او) به حلّ مسئله مى‏پردازد. فارابى اساس را بر خلقت ابداعى قرار داد و با ارائه نظریه عقل، توانست هم مسئله خلق کثیر از واحد را تبیین کند و هم مسئله خلقت و تکوین را توضیح دهد

ابن‏سینا نیز ضمن پذیرش مسئله فیض یا صدور، با الهام از فارابى، تصویرى متفاوت با تصویر افلوطینى را از این مسئله ارائه داده است. براى ابن‏سینا، برخلاف افلوطین، واجب‏الوجود با وحدتى که منشأ همه کثرات است، فقط «واحد یا احد» نیست که هیچ شائبه‏اى از کثرت و ترکیب در او نباشد؛ بلکه براى واجب‏الوجود، هم وحدانیت محض است و هم خیر محض، هم رب است و هم حق، هم علیم است و هم مرید.2 ابن‏سینا برخلاف افلوطین که فیضان، دوام، و ضرورت آن را برمبناى اقتضاى طبع واجب‏الوجود تحلیل مى‏کند،3 فیض را ناشى از اراده الهى که همانا قدرت، علم، رحمت، و حکمت اوست، مى‏انگارد و فیضان و صدور را فعلى ارادى، آگاهانه، حکیمانه، و عاشقانه مى‏داند. به این ترتیب، او به مرزبندى قویم میان قرائت خود از نظریه صدور و قرائت فلوطینى از این نظریه دست زده است

نظریه صدور ابن‏سینا، با همه ابتکارات فلسفى وى در طرّاحى آن، به الگوى ساده‏اى از عالم ملکوت منتهى شد که پس از او بسیار سخت مورد انتقاد سهروردى قرار گرفت. این سادگى از پیوند نظریه فلسفى صدور ابن‏سینا با نظریه افلاک بطلمیوسى نشئت مى‏گرفت. از این‏رو، سهروردى با اخذ ساختار اصلى نظریه صدور ابن‏سینا (و قرار دادن آن بر مبنایى دیگر) به طرح نوینى از این نظریه دست یافت که نه پیوندى با نظریه بطلمیوسى داشت، نه داراى سادگى نظریه ابن‏سینا بود. بنابراین، او توانست به تبیین امورى بپردازد که در نظریه ابن‏سینا قابل توجیه و تحلیل نبود

در این مقاله، ابتدا به انتقادى مى‏پردازیم که مکتب اشراق از دو منظر عقل و دین به نظریه سینوىِ صدور، وارد دانسته است؛ آن‏گاه نظریه صدور سهروردى و طرحى را که او بر اساس آن از عالم ملکوت ارائه مى‏دهد، تبیین مى‏کنیم (این طرح که نسبت به طرح مشّاییان از عالم ملکوت، کاملاً تازه است، مسبوق به کشف و شهود شیخ مکتب اشراق مى‏باشد که به وسیله نور و مناسبات پیچیده، به نظریه‏پردازى و سیستم‏سازى از مشهودات خود پرداخته است.) در ادامه نیز از تأثیر این طرح بر اندیشه حکیم صدرالمتألّهین سخن خواهیم گفت

نقد عقلانى الگوى سینوى صدور در مکتب اشراق

نوآورى‏هاى ابن‏سینا در نظریه فیض در دیدگاه سهروردى وافى به مقصود نبود و او را قانع نمى‏کرد؛ زیرا از دیدگاه وى، الگوى سینوى صدور نمى‏توانست تبیین جامعى براى جهان ارائه دهد

سهروردى بر این باور است که رئیس مکتب مشّاء عالم ملکوت را بسیار ساده انگاشته تا آنجا که قبول عالم ملکوت با آن سادگى به عنوان علّت عالم مادّه با این پیچیدگى مشکل شده است

سهروردى براى اینکه ناسازگارى و عدم تناسب بین عالم ملکوت و عالم مادّه را در نظریه فیض ابن‏سینا بیان کند به مشخّصه‏هاى این عالم نظر مى‏کند و عالم ملکوت سینوى را با توجه به همین مشخّصه‏ها مورد بررسى و تحلیل نقّادانه قرار مى‏دهد

ویژگى‏هاى عالم مادّه اعم از فلک تحت قمر و افلاک مافوق قمر آن عبارت‏اند از

الف) عالم مادّه بسیار وسیع است؛

ب) اشیا و اجزاى تشکیل‏دهنده این عالمْ «لاتعدى» و «لاتحصى» مى‏باشند و تکثّر و تنوّع آنها غیرقابل شمارش است؛

ج) روابط و مناسبات بین اجزاى این عالمْ بسیار گسترده، پیچیده، و عجیب است؛

د) ما در تمام عرصه این گیتى، تحرّک، پویش، زایش، و تجدّد دائمى را مشاهده مى‏کنیم، به گونه‏اى که در هر لحظه صور، انواع، و اشیاى تازه‏اى حادث مى‏شوند و اوضاع فلکى هر لحظه در وضعیتى به سر مى‏برند که غیر از وضعیت قبلى و بعدى است؛

ه.) تکافى و هم‏عرضى نیز از مشخصه‏هاى این عالم است، یعنى اشیاى درونى این عالم اگرچه ممکن است به لحاظ کمالات وجودى داراى اختلاف سطح باشند، امّا بین آنها روابط علّى و معلولى حقیقى و ایجادى برقرار نیست و به اصطلاح در طول یکدیگر واقع نیستند

از دیدگاه سهروردى، این خصیصه‏ها باید در الگو یا نظریه‏اى که فلسفه و عقل براى عالم ملکوت پیشنهاد مى‏دهد ملحوظ باشد؛ وگرنه نمى‏توان به نظریه‏اى واقع‏بینانه دست یافت

اگر عالم ملکوتْ علّت عالم مادّه، و عالم مادّه ظلّ عالم ملکوت است، پس نه تنها عالم ملکوت باید از حیث وسعت، تکثّر، و پیچیدگى با عالم مادّه متناسب باشد، بلکه حیثیات مذکور را باید به نحو اکمل و اشرف دارا باشد؛6 در حالى که نظریه صدور ابن‏سینا، با همه ابتکاراتش، به عالم ملکوتى مى‏انجامد که ده عقل دارد و هر عقل داراى سه حیثیت تعقّلى است: 1) تعقّل نفس خود؛ 2) تعقّل حیثیت امکانى خود؛ 3) تعقّل حیثیت وجوب بالغیرى خود. هر عقل با توجه به سه حیثیت مذکور، علّت عقل مادون خود و جرم فلکى و نفس فلکى مى‏گردد

سهروردى تصریح مى‏کند که: در مکتب مشّاء بین عالم ملک و ملکوت، از حیث تکثّر، تنوّع و پیچیدگى، و همچنین از حیث ترتیبات و نسبت‏هاى بین موجودات، تناسب و سازگارى وجود ندارد؛ گویا در جهان‏بینى مشّایى، عالم مادّه عظیم‏تر و عجیب‏تر است (تا آنجا که در حکمت مشّاء، اصول و قواعد مربوط به این عالم از قواعد مربوط به عالم ملکوت بیشتر است.)

نقد وحیانى نظریه سینوى صدور در مکتب اشراق

در مکتب اشراق، طرح ابن‏سینا براى صدور، از نقطه‏ نظر دینى و وحیانى هم مورد نقد و بررسى قرار گرفت. از دیدگاه سهروردى و پیروان او، الگویى که ابن‏سینا به لحاظ عقلانى براى عالم ملکوت طرّاحى کرده بود، نمى‏توانست داده‏هاى وحى را تبیین و توجیه کند

توضیح اینکه ابن‏سینا خود به یک تطبیق دست زد، تطبیقى که بعدها دستمایه نقد اشراقیون شد. ابن‏سینا، از راه انطباق «عقل» با «فرشته»، الگوى خود از عالم عقول در فلسفه را بر عالم ملکوت در دین و شریعت منطبق نمود.9 او از این رهگذر، جهان‏شناسى فلسفى خود را با فرشته‏شناسى دینى پیوند زد. البته ابن‏سینا مبتکر این پیوند نبود. شاید بتوان گفت که اوّلین بار، فارابى این پیوند را برقرار کرد10 و ابن‏سینا از او پیروى نمود. سهروردى بعد از بیان اینکه مشّاییانْ عالم ملکوت را ساده‏تر و عالم مادّه را پیچیده‏تر تلقّى کردند، و حال آنکه عجایب و لطایف و مناسبات در عالم بالا بسیار بیشتر از این عالم است، مى‏گوید که اکثر اشارات انبیا و اساطین حکمت ناظر به همین مسئله است

شهرزورى (شارح حکمه‏الاشراق)، در شرح عبارت فوق، به یک حدیث نبوى استناد مى‏کند و مى‏گوید که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهفرموده‏اند: «براى هر چیزى، ملکى وجود دارد.»12 در حقیقت، اشراقیون بر این باورند که عالم ملکوت با این تصویرى که دین ارائه مى‏دهد، با آن الگوى ساده سینوى که مقتضاى نظریه صدور اوست، سازگارى و تناسب ندارد

 طرح اشراقى نظریه صدور

سهروردى اعتقاد دارد که کاستى‏ها و نواقص موجود در نظریه سینوى صدور را شناسایى کرده است. از نظر او الگوى سینوى ساده‏تر از آن است که بتواند چنین عالم پیچیده‏اى را تبیین کند. امّا به هر روى، او شاکله اصلى نظریه صدور ابن‏سینا را مى‏پذیرد؛ به عبارت دیگر، نقطه مرکزى این نظریه براى شیخ اشراق قابل انکار نیست. از این‏رو، با همه وجود خود، ضرورت نظریه‏پردازى نوینى را در نظریه صدور، حول هسته مرکزى نظریه ابن‏سینا، احساس مى‏کند

این نظریه ‏پردازى نوین تماما در پرتو پیوند بین نظریه صدور و علم‏الانوار انجام یافت؛ و تمام نوآورى‏هاى شیخ اشراق در این زمینه از همین پیوند نشئت گرفت. در حقیقت، وى با معرفت‏شناسى اشراقى ـ فلسفى پیرامون نور و مناسبات نورى، ابواب جدیدى را در قاعده الواحد به عنوان هسته مرکزى نظریه صدور ابن‏سینا مى‏گشاید؛ و در نتیجه، به کشف ابعاد جدیدى از عالم ملکوت نائل مى‏آید

شیخ اشراق در مراحل اوّلیه طرح خود، با ابن‏سینا همگام است. در قاعده الواحد و محتواى فلسفى آن (و ساختار منطقى استدلالى که جهت اثبات قاعده اقامه شده است)، بین رئیس مکتب مشّاء و شیخ مکتب اشراق، ناسازگارى وجود ندارد؛ گرچه به لحاظ مفاهیم و واژه‏هایى که مختار هریک از آنهاست، تفاوت‏هایى وجود دارد. طرح مشّایى نظریه صدور بر پایه مفاهیمى چون «علّت»، «معلول»، «عقل»، «تعقّل»، «امکان» و «وجوب» بنا مى‏شود؛ ولى سهروردى ساماندهى نظریه خود را با موادّى چون «نور»، «ظلمت»، «ضوء»، «ظل»، «فقر»، «غنا»، «اشراق»، «قهر»، «محبت»، «مشاهده»، «عشق» و «ابتهاج» آغاز مى‏کند و به انجام مى‏رساند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله مقایسه آموزه «جوهر» در دو کتاب مقولات و متا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مقایسه آموزه «جوهر» در دو کتاب مقولات و متافیزیک ارسطو در pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مقایسه آموزه «جوهر» در دو کتاب مقولات و متافیزیک ارسطو در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مقایسه آموزه «جوهر» در دو کتاب مقولات و متافیزیک ارسطو در pdf

چکیده  
مقدّمه  
مقولات و متافیزیک: حاصل دو رویکرد متفاوت  
مقولات  
مقولات و معانى مختلف وجود  
متافیزیک  
نتیجه‌گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله مقایسه آموزه «جوهر» در دو کتاب مقولات و متافیزیک ارسطو در pdf

ـ ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرف‌الدین خراسانى، تهران، حکمت، چ سوم، 1384

ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال‌الدین مجتبوى، تهران، سروش، چ پنجم، 1385

- Barnes, Jonathan, Metaphysics, ed. by Jonathan Barnes, [The Campidge Companion to Aristotle], Campidge, Campidge University Press,

- Lloyd, A. C, Form and Universal in Aristotle, Liverpool, Francis Cairns,

- Ross, Sir David, Aristotle, London, Routledge,

سایر منابع

ـ اکریل، ال. جى. ارسطوى فیلسوف، ترجمه علیرضا آزادى، تهران، حکمت، 1380

ـ ایلخانى، محمّد، «نظریه تشابه در یونان»، فلسفه، ش 12، پاییز و زمستان 1385

ـ قوام‌صفرى، مهدى، نظریه صورت در فلسفه ارسطو، تهران، حکمت، 1382

ـ نوسبام، مارتا، ارسطو، ترجمه عزت‌اللّه فولادوند، تهران، طرح نو، 1380

- Aristotle, Categories, Translated by J. L. Ackrill, ed. by Jonathan Barnes, Complete Works of Aristotle, Princeton, Princeton University Press,

- Aristotle, De Interpretatione, Translated by J. L. Ackrill, ed. by Jonathan Barnes, Complete Works of Aristotle, Princeton, Princeton University Press,

- Jaeger, Werner Wilhelm, Aristotle, fundamentals of the History of His Development, Oxford University Press,

- Kung, John, Aristotle on Being is Said in Many Ways, ed. by Loyd P. Gerson, [Aristotle critical Assessments], London, Routledge,

- Politis, Vasilis, Aristotle and the Metaphysics, London, Routledge,

چکیده

ارسطو آموزه جوهر را عمدتآ در دو کتاب مقولات و متافیزیک مطرح کرده است. مطالعه این دو کتاب، ممکن است این مطلب را به ذهن متبادر سازد که گویا ملاک‌هاى مطرح شده براى جوهر، در این دو کتاب، کاملا بر هم منطبق نیستند؛ بلکه ملاک‌هاى پیشنهاد شده براى جوهر و در نتیجه، مصادیق جوهر، در این دو اثر، با هم تفاوت دارند. گذشته از تأثیرى که ممکن است گذر زمان و تحول فکرى ارسطو به جا گذاشته باشد، اختلاف موجود در میان این دو کتاب را مى‌توان به اختلاف در رویکردهاى اتخاذ شده در هریک از دو کتاب بازگرداند. در کتاب مقولات، که به واقع اثرى منطقى ـ فلسفى شمرده مى‌شود، به جنبه‌هاى ذهنى و ارتباط میان مفاهیم نیز پرداخته شده است؛ از این‌رو، در کتاب یادشده، برخى از مفاهیم کلّى ذهنى هم به نوعى «جوهر» ـ البته در معناى ثانوى آن ـ دانسته شده‌اند. امّا در کتاب متافیزیک، رویکردى کاملا مابعدالطبیعى اتخاذ شده است؛ بنابراین، در این کتاب، از جواهر ثانوى سخنى به میان نمى‌آید. ارسطو در متافیزیک جواهر را به عنوان مصادیق واقعى موجود معرفى مى‌کند؛ بر این اساس، از نظر ارسطو، مطالعه واقعیت به مطالعه جواهر خلاصه مى‌شود، و موضوع فلسفه «جوهر» است. گفتنى است که تنها با نوآورى‌هاى فیلسوفانى چون فارابى و ابن‌سینا بود که فلسفه وجود، جایگزین فلسفه جوهر گردید

کلیدواژه‌ها : جوهر، ملاک‌هاى جوهر، ارسطو، مقولات، متافیزیک

 

مقدّمه

فلسفه سنّتى غرب، همواره، به دنبال یافتن جوهر یا جواهر حقیقى بوده است. از این‌رو، نخستین فیلسوفان یونانى، همگى در پى یافتن مادّه اولیه و جوهر نهایى که همواره مادّى قلمداد مى‌شد ـ بودند. این فیلسوفان مصداق آن را گاه آب و گاه هوا یا آتش و یا حتى عنصر نامتعیّن مى‌دانستند. افلاطون، نخستین بار، واژه «اوسیا» (aisuO) را در معناى واقعیت مطلق و موجود واقعى به کار برد. از نظر او، تنها مثل و موجودات ثابت و سرمدى هستند که شایستگى اطلاق نام «اوسیا» را دارند و تنها اینها به راستى موجودند. ارسطو نیز این واژه را از استاد خود وام مى‌گیرد، ولى مصادیق آن را مثل مفارق و سرمدى نمى‌داند. از نظر ارسطو، مثل افلاطونى بى‌جهت حوزه واقعیت را گسترش مى‌دهد؛ و از آنجا که وظیفه فیلسوفْ تبیین واقعیت و تمایز دادن موجود واقعى از غیرواقعى است، مثل افلاطونى باید از نظام فلسفى حذف شود. واژه «اوسیا»، حاصل مصدر از فعل یونانى ianie به معناى بودن است و در معناى دارایى و ثروت به کار مى‌رود؛ امّا در فلسفه افلاطون و ارسطو، به معناى وجود واقعى و ذات به کار رفته است. این واژه را در فلسفه ارسطو، در اغلب موارد، مى‌توان با جوهر یکى دانست

آموزه جوهر در فلسفه ارسطو از اهمیت بسزایى برخوردار است، به طورى که به درستى مى‌توان فلسفه ارسطو را «متافیزیک جوهر» نامید. (در سنّت اسلامى، با فیلسوفانى چون فارابى و ابن‌سینا، «متافیزیک وجود» جایگزین «متافیزیک جوهر» شد.) در دیدگاه ارسطو، تمام دغدغه فلسفه ـ همانا ـ یافتن موجود و به عبارت دیگر، یافتن جوهر است: «در واقع، آنچه که از دیرباز و اکنون و همیشه جست‌وجو شده و همیشه مایه سرگشتگى است این است که موجود چیست؟ و این بدان معناست که جوهر چیست؟» آموزه جوهر، نه تنها دغدغه اصلى و موضوع فلسفه ارسطو به شمار مى‌رود،

بلکه در فهم دیگر مسائل فلسفى او نیز به کار مى‌آید. امّا با وجود اهمیت فراوان این مسئله در فلسفه ارسطو، یافتن مراد دقیق وى از «جوهر» در میان مجموعه آثارى که از وى به جا مانده، از دشوارى‌هایى است که تنها در فلسفه‌هایى چون فلسفه ارسطو با آن مواجه مى‌شویم

مقولات و متافیزیک: حاصل دو رویکرد متفاوت

از آنجا که نظریات ارسطو در باب «جوهر» عمدتآ در دو کتاب مقولات و متافیزیک مطرح شده‌اند، در مقاله حاضر (به منظور بررسى مفهوم جوهر)، تمرکز ما بیشتر بر این دو کتاب خواهد بود. امّا، مسئله‌اى که وجود دارد این است که نوع پرداخت به جوهر در این دو کتاب با هم متفاوت است. آیا باید اصالت این آثار را مورد تردید قرار دهیم یا به توجیه یک نظریه به نفع نظریه دیگر بپردازیم؟ آیا این آثار به دوره‌هاى متفاوت زندگى و اندیشه ارسطو تعلّق دارند و آیا نظریات ارسطو در طول زمان دستخوش تغییر و اصلاح شده‌اند؟ همه اینها پرسش‌هایى هستند که با مشاهده تفاوت‌هاى این دو کتاب، به ذهن خواننده خطور مى‌کنند

در مجموع، در بررسى نظام‌هاى اندیشه‌اى، مى‌توان دو رویکرد کلّى را اختیار کرد. در رویکرد نخست، اندیشه متفکران را مطلق در نظر مى‌گیرند؛ یعنى متفکران را نسبت به گذر زمان، و اوضاع و احوال مختلف، مصون از هرگونه تغییر و دگرگونى مى‌دانند. طبق رویکرد دوم که رویکردى تاریخى است، و با نظریات ارسطوشناسانى چون یگر

مطرح شد، میان آرا و نظریات هر متفکر و شرایط زمانى و اوضاع واقعىِ پیرامون وى، ارتباطى منطقى در نظر گرفته مى‌شود. دیدگاه دوم، که به دیدگاه تحول‌گرا مشهور است، واقع‌گرایانه‌تر مى‌نماید؛ زیرا بسیار دشوار است که تصور کنیم در آراى ارسطو، از زمان جوانى‌اش که وارد آکادمى شده تا دوره‌اى که به کمال فکرى رسیده، هیچ تغییر عمده‌اى ایجاد نشده است! کاملا طبیعى است که ارسطوى جوان که از زادگاه خود، استاگیرا (یکى از شهرهاى شمالى یونان)، وارد پایتخت یونان و مدرسه افلاطون شده تحت تأثیر جدّى نظام فکرى و منش اخلاقى استاد بزرگ خود ـ که آن زمان از شهرت فراوانى برخوردار بوده است ـ قرار گرفته و سپس، با گذر زمان، به آراى اجتهادى خویش نزدیک‌تر شده باشد

امّا تعیین دقیق ترتیب تاریخى همه آثار ارسطو بسیار دشوار مى‌نماید؛ به ویژه اگر بخواهیم این کار را صرفآ با مراجعه به محتواى آثار وى انجام دهیم. گفتنى است که نوع پرداختن به مسائل ـ و نحوه بیان مطالب ـ در مقولات و متافیزیک با یکدیگر بسیار متفاوت است. در این مقاله، مى‌کوشیم تا شواهدى را بر تقدّم یا تأخّر زمانى هریک از این دو اثر بیان کنیم؛ شاید این امر به فهم بهتر ما از مسئله جوهر در نظر ارسطو کمک کند

در مقولات، مطالبْ بسیار نظام‌یافته مطرح شده‌اند و هیچ تردیدى در مورد درستى مطالب مطرح شده وجود ندارد. از این‌رو، ممکن است این نکته به ذهن متبادر شود که مقولات اثرى متأخّر و حتى غیراصیل است؛ چراکه بیان نظام‌یافته مطالب، با روحیات ارسطو و سیاق سایر آثار او (مانند کتاب متافیزیک) سازگار نیست. ناگفته نماند که لحن کتاب متافیزیک به گونه‌اى است که بیشتر به بحث آزاد مى‌ماند و ارسطو، در بسیارى از موارد، پرسش‌ها را بى‌پاسخ مى‌گذارد. دلیل دیگرى که این نظر را تقویت مى‌کند آن است که در مقولات، از واژه «لوکیوم» (نام مدرسه ارسطو) به عنوان مثالى براى «مکان» استفاده شده است. در این مثال، لحن بحث به گونه‌اى است که گویا لوکیوم به مدرسه ـ در معناى

عام آن ـ دلالت دارد و این معنا براى آن کاملا جاافتاده است؛ این در حالى است که لوکیوم تنها بعدها در معناى مدرسه به کار رفته است. بر این اساس، متنى که این مثال در آن به کار رفته باشد نمى‌تواند به دوره پیشین تعلّق داشته باشد

دلیل دیگرى که ممکن است تقویت‌کننده این نظر باشد که مقولات به دوره‌اى پس از متافیزیک تعلّق دارد آن است که در متافیزیک، بحث نسبتآ پردامنه‌اى در مورد معانى

مختلف «موجود» مطرح شده است. و ارسطو کوشیده است تا از راه بیان توضیح‌هاى مفصّل، و ذکر مثال، این مطلب را روشن سازد. امّا در مقولات، وضع به گونه دیگرى است: در ابتدا تقسیم به اشتراک لفظى و اشتراک معنوى، و سپس ابهام معنایى، ساده و صریح بیان مى‌شود؛ به طورى که گویا قبلا تکلیف بحث در جایى معلوم شده است، و دیگر نیازى به توضیح و بیان مثال نیست. همه دلایل یادشده این نکته را به ذهن متبادر مى‌سازند که مقولات شاید متأخّر از متافیزیک باشد و یا حتى اصولا ارسطویى نباشد، بلکه بعدها توسط فیلسوفان مشّایى نوشته شده باشد

در مقابل، دلایل دیگرى وجود دارند که بیانگر این امر هستند که مقولات، به دوره‌اى پیش از متافیزیک تعلّق دارد. براى مثال، در مقولات، ملاک‌هایى براى جوهر مطرح شده‌اند که در متافیزیک، تکمیل گشته و ملاک‌هاى دیگرى به آنها افزوده شده‌اند. همچنین، بر اساس مقولات، جواهر اولیه و ثانویه وجود دارند؛ ولى، بر اساس متافیزیک، جواهر ثانویه دیگر ملاک‌هاى لازم براى جوهر بودن را ندارند؛ گویى با تکمیل و افزایش ملاک‌هاى جوهر، حوزه جواهر محدودتر مى‌شود. این مطلب مى‌تواند شاهدى بر این مدعا باشد که بحث‌هاى مربوط به مقولات به دوره‌اى پیشتر از متافیزیک تعلّق دارند؛ به نحوى که در متافیزیک، ارسطو به نتایج جدیدى در مورد ملاک‌هاى لازم براى جوهر رسیده است. با وجود همه این دلایلى که مى‌توان له یا علیه هریک از نظریات پیش‌گفته ذکر کرد، تعیین دقیق اینکه کدام‌یک از مقولات یا متافیزیک به دوره کمال فکرى ارسطو تعلّق دارد، کار دشوارى است. حتى کاپلستون که در تاریخ فلسفهاش بسیار کوشیده است تا ترتیب دقیق تاریخى همه آثار افلاطون را استخراج نماید، در مورد ارسطو، تنها به تقسیم آثار وى به سه دوره اصلى زندگى‌اش بسنده کرده است. شاید بتوان تأکید وى را بر اینکه مقولات و متافیزیک حاصل دو نگاه و دو رویکرد نسبتآ متفاوت به موجودات هستند پذیرفتنى دانست. در مقولات، به جنبه منطقى و حالات تصورات ذهنى شامل اجناس و انواع پرداخته مى‌شود؛ با این حال، کتاب یادشده صرفآ بیان حالات تصورات ذهنى و قالب‌هاى مفاهیم نیست، بلکه بیانگر وجود بالفعل در عالم خارجى نیز مى‌باشد. در واقع، مقولات رساله‌اى منطقى ـ فلسفى است؛ امّا، متافیزیک نوشته‌اى صرفآ فلسفى و مابعدالطبیعى به شمار مى‌رود

مقولات

گذشته از تردیدهایى که در مورد اصالت کتاب مقولات مطرح مى‌شود، امروزه بیشتر ارسطوشناسان این کتاب را به عنوان اثرى اصیل مى‌شناسند. اغلب، مقولات به عنوان کتابى منطقى شمرده مى‌شود و قرار گرفتن آن در آغاز کتاب منطق یا همان ارگانون نیز این برداشت را تقویت مى‌کند. امّا نکته مهم آن است که ارسطو خود هیچ‌گاه کتابى تحت عنوان منطق یا ارگانون ننوشته؛ بلکه جمع و ترتیب این اثر، متأخّر است. واژه «ارگانون» به معناى مطلق آلت و ابزار است که اعم از اندام، ساز، و; مى‌باشد. واژه «منطق» نیز به معناى ابزارِ درست فکر کردن، و تحصیل علم است. در مجموعه آثار ارسطو، هرگز از لفظ hkigol استفاده نشده است. اسکندر افرودیسى در قرن دوم میلادى، واژه‌هاى «ارگانون» و «لوگیکه» را بر کلّ منطق ارسطو اطلاق کرده است. گفتنى است که جمع‌آورى ارگانون نیز به همّت خود او صورت گرفته است. این در حالى است که آندرونیکوس ردسیایى ـ که بعد از مرگ ارسطو، آثار او را جمع‌آورى کرده ـ این دسته از آثار منطقى را جمع نکرده است. امّا خود ارسطو، این مباحث را «تحلیل» یا «تحلیلات» نامیده است. پس معلوم مى‌شود که اسکندر تنها با اجتهاد شخصى خود، شش کتاب را تحت عنوان «منطق» درآورده است. بنابراین، نمى‌توان گفت که ارسطو ـ آنچنان‌که اسکندر گمان کرده ـ قطعآ همه آن شش کتاب را به عنوان آثارى منطقى در نظر گرفته است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تکنولوژی کابل در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تکنولوژی کابل در pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تکنولوژی کابل در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تکنولوژی کابل در pdf

فصل اول  
1-1   سیم ها و کابل ها در صنعت برق  
1-2   یاداوری تعاریف فیزیکی از مشخصات مواد  
3-1 خواص و کاربرد فلزات غیر آهنی  
4-1 فلزات هادی برای خط انتقال انرژی  
5-1 مقایسه مشخصات فلزات و الیاژها  
فصل دوم  
عایق های الکتریکی در کابل  
1-2 تعاریف فیزیک برای عایق ها  
2-2 خواص عایقها  
3-2 انواع عایق ها از نظر ساختمان شیمیائی  
4-2 انواع عایق از نظر مواد استعمال  
5-2 شناخت عایق های متداول در کابل سازی  
عایق های مصنوعی  
روغن های عایق  
عایق های گازی  

فصل اول

1-1 سیم ها و کابل ها در صنعت برق

در ارزش حیاتی انرژی الکتریکی، می گویند که خون رگهای جهان صنعت می باشد. و این توصیف خود نقش سازنده تولید و انتقال وتزوعی نیروی برق را بیان می کند

ظاهرا تصور می شود که هزینه عمده استفاده از این انرژی فقط مربوط به تولید است، در حالیکه مراکز نیرو با همه تاسیسات وتجهیزات خود که به منزله قلب سیستم است حدود 30 تا 35 درصد از هزینه را به خود اختصاص می دهد و 65 تا 70 درصد کل هزینه تاسیسات مربوط به سیستم برق رسانی است

مراحل برق رسانی نیز شامل موارد زیر است

-         انتقال انرژی از نیروگاه ها به فواصل طولانی که با فشار قوی انجام می گیرد

-    پخش انرژی که با ولتاژهای متوسط از یک خط انتقال فشار قوی صورت می گیرد تا انرژی مراکز عمده مصرف یک ناحیه را تامین کند

-    توزیع انرژی برق که با ولتاژهای معمولی از مراکز پست های فرعی هر ناحیه انجام می گیرد و برق مصرف خانگی یا صنعتی و کشاورزی را می رساند

در تمام موارد فوق نیز، هزینه عمده برق رسانی را قیمت سیم های هادی انرژی در بر میگیرد و برای اینکه در هر موقع از شب و روز بتوان از جریان برق بمنزله یک منبع مطمئن انرژی استفاده شود تا روشنایی و گرما و نیروی محرکه صنایع تامین گردد، لازم است در هر مرحله ای از برق رسانی از هادی های مناسب استفاده شود که شبکه مشخصات زیر را داشته باشد

1-    اطمینان کار

2-    امکان رفع فوری نواقص

3-    تامین حداقل شرایط قابل قبول با کمترین هزینه

حال برای شناخت از تکنولوژی سیم ها و کابل های مورد مصرف در صنایع الکتریکی و کیفیت انتخاب و کاربرد آنها مباحثی بر این شرح بررسی می شود

فلزات هادی- عایق های الکتریکی – انواع سیم ها- ساختمان و ارگذاشتن کابل ها

قبل از آغاز بحث، برخی از تعاریف فیزیکی و مشخصات مواد بطور ساده یادآوری می شود و همچنین جداول و علائم و مقررات استاندارد در هر زمینه نیز درجه شده است

1-2 یاداوری تعاریف فیزیکی از مشخصات مواد

ساختمان ماده

موادی که بطریق شیمیائی به مواد ساده تری تجزیه نشوند و از اتم های نظیر تشکیل یافته باشند مواد اصلی یا عناصر نام دارند. مجموعا 102 عنصر شناخته شده اند که از آنها 13 عنصر را بطور مصنوعی می توان بدست آورد

اتم – کوچکترین جز یک عنصر شیمیائی که قابل تجزیه شدن به اجزا کوچکتر نباشد. اتم از هسته و الکترون هائی تشکیل یافته است که بدور هسته می چرخند

ملکول- کوچکترین جز یک جسم است که با وسائل مکانیکی قابل تقسیم شدن با جزا کوچکتر نمی باشد و از اتم های نظیر یا غیر نظیر تشکیل یافته است که بطریق شیمیائی می توان آنها را جدا کرد

حالات مواد

مواد اصلی شیمیائی به فلزات و غیر فلزات تقسیم بندی می شود. فلزات در درجه حرارت معمولی باستثنای جیوه، همگی جامدند و غیر فلزات (شبه فلزات) همگلی جامد یا گازی هستند (بجز برم که مایع است) فلزات به آهنی و غیر آهنی و همچنین فلزات سبک و سنگین تقسیم می شود

جرم مخصوص – نسبت جرم m برحجم v را جرم مخصوص می گویند

 

مقاومت مخصوص – مقاومت الکتریکی سیمی بطول یک متر و مقطع یک میلیمتر مربع را مقاومت مخصوص آن سیم می گویند که ممکن است دردرجات حرارت مختلف داده شود و علامت اختصاری آن  است

برای مایعات از واحد اهم سانتیمتر مربع بر سانتیمتر یا اهم سانتیمتر استفاده می شود

برای عایق ها نیز اهم سانتیمتر یا ما اهم سانتیمتر بکار می رود

قابلیت هدایت X- مقدار عکس مقاومت مخصوص را قابلیت هدایت می گویند

ضریب حرارت – ضریب حرارت نشان می دهد که مقاومت هر اهم از جسمی در مقابل بالارفتن درجه حرارت باندازه یک سانتی گراد چقدر تغییر می کند (اضافه می شود یا کم می شود) واحد آن درجه/1 یا 1/grd می باشد

مقاومت رویه- عبارت است از مقاومت در سطح عایق بین دو الکترود (دو قطعه فلزی در فاصله 10 میلی متر با ولتاژ 100 ولت و یا ولتاژ آزمایش 1000 ولت)

استحکام الکتریکی Ed- مقدار موثر ولتاژ متناوبی که بین دو الکترود واقع در نمونه آزمایش موجود بوده و باعث جرقه زدن می شود

استحکام الکتریکی Ed- برابر نسبت ولتاژ آزمایش به ضخامت نمونه تحت آزمایش می باشد

انبساط طولی (انبساط خطی) – عبارت است از افزایش طولی برحسب میکرومتر که یک میله بطول یک متر در اثر بالا رفتن درجه حرارت باندازه یک درجه سانتیگراد پیدا می کند. مقدار تغییرات طولی به نسبت درجات حرارت بیک نسبت نیست

3-1 خواص و کاربرد فلزات غیر آهنی

مس (cu)- فلز چکش خوار و قابل خم شدن است و کارکرد در روی آن آسان است. در مقابل حرارت دوام زیادی دارد و در مقابل اسیدها و بازها مقاوم است. در برابر تشیکل نمک (بجز نوشادر، آمونیاک و گوگرد) نیز دوام دارد. قابلیت لحیم کاری، اتصالات مطمئن، در کلید ها و بست های برقی را دارد. قابلیت جوش دادن و ریختن آن خوب نیست. نسبت به درجه خواص مس در محصولات غلطکی، پرس و بویژه قابلیت هدایت الکتریکی آن خوب و قابل استفاده می باشد

آلومینیوم (Al)- قابلیت کوره کاری و چکش خواری دارد، جوش دادن و قابل ریخته شدن آن میسر و در برابر زنگ زدگی مقاوم است

در برابر اسیدها و بازها، غیر مقاوم بوده و با بست های پیچی نامطمئن است. هادی الکتریکی خوبی بوده و برای تهیه ورق های – بسیار نازک، لوله ها، میله ها و شاسی رادیو، حفاظت در مقابل نفوذ امواج و همچنین برای روتورهای فقسی در الکترو موتورها مناسب است

سرب(pb) – قابل پرسکاری و چکش خوار یو غلطک زدن و لحیک کاری است. درمقابل اسید مقاوم بوده و فلز بسیار نرمی است. اتصال های سربی مثل اتصالات مسی، سمی است و در صفحه های باطری و پوشش سربی کابل ها، لوله ها، واشرها، سرنج، سفیدآب سرب و دستگاههای شیمیائی بکار می رود

قلع (Sn)- قابلیت ذوب شدن و خم کردن و غلطک زدن دارد و چکش خوار است. برای لحیم کاری بسیار با اهمیت است. برای قلع اندود کردن سیم ها و ورق ها بکار می رود

روی (Zn)- بخوبی قابلیت ریختن دارد و در حرارت 100 تا 150 درجه سانتیگراد چکش خوار است، قابل غلطک زدن، کشیدن و مقاوم در برابر زنگ زدگی بوده ولی در برابر اسیدها و بازها دوام ندارد. برای الکترودپیل ها، پوشش ها و بعنوان تهیه آلیاز برنج، مفرغ قابل استفاده است

نیکل خام (Ni)- قابلیت کش آمدن، غلطک زدن، چکش خواری و جوش دادن دارد. خاصیت مغناطیسی و قابلیت صیقلی کردن در درجه گرمای معمولی، مقاوم در برابر زنگ زدگی و بالابردن خاصیت قابلیت نفوذ مغناطیسی دارد. در آکومولاتورها و آب – نیکل دادن فلزات و تهیه آلیاژهای نیکل و کنستانتان و ورق های بسیار نازک مورد استفاده قرار می گیرد

آلیاژهای مس – ترکیبات مختلف از مس با سایر فلزات، انواع آلیاژها برنج را تشکیل می دهد که بخوبی قابل ریختن، براده گیری، لحیم کاری و قابلیت هدایت بسیار خوب، غیر مغناطیسی و مقاوم در برابر آب سرد و گرم و بخار و حساسیت کم در برابر محلول های آب و گاز می باشد. اگر درصد مس آن زیاد باشد در حالت سردی و با درصد کم مس و همچنین در حالت گرمی قابلیت شکل دادن دارد

آلیاژهای نیکل – نیکل دارای قوه رنگ دهی زیاد است و آلیاژ را سفید رنگ می کند. مقدار مقاومت الکتریکی را بالا برده و تغییر مقاومت را با درجه حرارت کم می کند (برای مقاومت ثابت مثل کنستانتان مناسب است)

آلیاژهای منیزیم – این آلیاژها، جرم مخصوص کم با نقطه ذوب پائین دارند و بخوبی قابل براده گیری با ضریب الاستیسیته خیلی کم و غیر حساس در مقابل بارهای ضربه ای می باشند. قابل لحیم کاری نیستند ولی تحت شرایطی قابل جون دادن هستند. فقط در حالت گرم قابل تغییر شکل دادن هستند. چون براده های منیزیم باسانی قابل سوختن است در موقع براده گیری آن بایداحتیاط شود

4-1 فلزات هادی برای خط انتقال انرژی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله رابطه نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا در p

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله رابطه نفس و بدن در انسان‌شناسى ملّاصدرا در pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله رابطه نفس و بدن در انسان‌شناسى ملّاصدرا در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله رابطه نفس و بدن در انسان‌شناسى ملّاصدرا در pdf

چکیده  
مقدّمه  
دیدگاه ملّاصدرا  
1) دوگانه‌انگارى  
2) یگانه‌انگارى  
دلایل عینیت نفس و بدن در حکمت متعالیه  
3) تشکیک‌گرایى  
نتیجه‌گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله رابطه نفس و بدن در انسان‌شناسى ملّاصدرا در pdf

ـ ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، بیروت، مؤسسه النعمان، 1992م

ـ ـــــ ، الشفاء، المنطق، قم، مکتبه آیه‌اللّه العظمى مرعشى نجفى، 1404ق

ـ ـــــ ، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسن‌زاده آملى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1375

ـ حافظ، شمس‌الدین محمّد، دیوان، تصحیح بهاءالدین خرّمشاهى، تهران، دوستان، 1379

ـ سروش، عبدالکریم، نهاد ناآرام جهان، تهران، مؤسسه فرهنگى صراط، 1379

ـ سهروردى، شیخ شهاب‌الدین (شیخ اشراق)، مجموعه مصنّفات، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1355

ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى به نظام حکمت صدرایى، تهران و قم، سمت و مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1385

ـ فیّاضى، غلامرضا، هستى و چیستى در مکتب صدرایى، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387

ـ لایکن، ویلیام، جى. و دیگران، نگرش‌هاى نوین در فلسفه، ترجمه امیر دیوانى و دیگران، قم، طه، 1383

ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، 1379

ـ مطهّرى، مرتضى، معاد، تهران، صدرا، 1373

ـ ـــــ ، مقالات فلسفى، تهران، حکمت، 1369، ج 3

ـ ـــــ ، مقدّمه‌اى بر جهان‌بینى اسلامى، ج 1 (انسان و ایمان)، تهران، صدرا، 1371

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، شرح اصول الکافى، تهران، مکتبه المحمودى، 1391ق

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، مقدّمه و تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1380

ـ ـــــ ، شرح و تعلیقه صدرالمتألّهین بر الهیات شفا، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1382

ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1990م

- Carruthers, Peter, The Nature of the Mind; An Introduction, New York and London, Routledge,

- Cunningham, Suzanne, What is a Mind An Integrative Introduction to the Philosophy of Mind, Campidge, Hackett Publishing Company. Inc.,

- Guthrie, W. K. C., “The Presocratic World Picture” in Philosophy before Socrates, ed. Terrence Irwin, New York and London, Garland Publishing Inc

- Scott-Kakures, Dion et al, History of Philosophy, New York, Harpercollins Publishers,

- Swinburne, Richard, “Nature and Immortality of the Soul”, in Routledge Encyclopedia of Philosophy (REP), London, Routledge,

چکیده

نفس و بدن در انسان‌شناسى ملّاصدرا چه رابطه‌اى با یکدیگر دارند؟ آیا آنها دو موجود بیگانه از یکدیگر به حساب مى‌آیند که بر اثر فشار بیرونى، در کنار هم قرار گرفته‌اند و هیچ تناسبى با هم ندارند؟ یا به صورت طبیعى در کنار هم جاى گرفته‌اند؟ براى پاسخ به این پرسش، لازم است قبلا مشخص کنیم که آیا ملّاصدرا، مانند افلاطون و دکارت، دوگانه‌انگار است یا مانند فیزیکالیست‌ها، یگانه‌انگار و یا تشکیکى (نه هر دو و نه هیچ‌کدام)؟ اگر ثابت شود که گزینه اول درست است، آن‌گاه مى‌توانیم از رابطه نفس و بدن به شکل رایج آن سخن به میان آوریم. امّا اگر گزینه دوم درست باشد، نمى‌توان رابطه نفس و بدن را دقیقآ به شکل کلاسیک آن مطرح ساخت. از آنجا که کلمات ملّاصدرا پذیراى هریک از این احتمالات است، نوشتار حاضر هریک از این احتمالات را به دقت بررسى و سرانجام چنین نتیجه‌گیرى مى‌کند که از میان این احتمالات، فقط احتمال اخیر قابل دفاع است. بر پایه این دیدگاه، رابطه نفس و بدن بر اساس نظریه تشکیک تبیین مى‌شود. بر اساس نظریه تشکیک، هستى داراى مراتب تشکیکى است؛ به گونه‌اى که مرتبه برتر، جامع مرتبه فروتر از خود است. از آنجا که این نظریه قابل تطبیق بر نفس و بدن است، نگارنده کوشیده است تا رابطه نفس و بدن را در سایه آن تبیین کند

کلیدواژه‌ها : ملّاصدرا، نفس، بدن، انسان‌شناسى، دوگانه‌انگارى، یگانه‌انگارى، تشکیک، روح

 

مقدّمه

انسان گرچه در امورى مانند تغذیه، تولیدمثل، رشد و نمو، احساس، حرکت ارادى، انطباق‌پذیرى با محیط، و مانند آن با دیگر جانداران در یک ردیف قرار مى‌گیرد؛ امّا در امورى مانند داشتن ادراک یا به گفته برخى از بزرگان «شعاع آگاهى» با آنها تفاوت

دارد. موجودات دیگر، یا اصلا ادراک ندارند (و آنچه هست از مقوله احساس است) یا اگر برفرض ادراک داشته باشند، شعاع آن بسیار محدود است. امّا، پرسشى که اکنون مطرح مى‌شود و از دیرباز نیز (دست‌کم براى آنهایى که با اصل علّیت مخالفت نداشته‌اند) مطرح بوده، این است که منشأ این تمایز چیست؟ چرا انسان مثلا مجهّز به نیروى ادراک است، امّا سایر موجودات از این نیرو محروم‌اند؟

در پاسخ به این پرسش، ممکن است گفته شود که دست‌کم به زعم ماتریالیست‌هایى چون دموکریتوس، که همه‌چیز را به اتم ارجاع مى‌دادند، دلیل تمایز انسان از سایر

موجودات همان مادّه است: یعنى مادّه‌اى که تشکیل‌دهنده جسم انسان است، ویژگى‌هایى دارد که انسان را از سایر جانداران متمایز مى‌سازد. امّا باید گفت که این گزینه قابل قبول نیست؛ چون اولا مادّه از اختصاصات انسان نیست و در غیر انسان نیز یافت مى‌شود. در ضمن، اگر مادّه سبب ادراک باشد، باید در همه‌جا سبب ادراک باشد؛ در حالى که گاهى مشاهده مى‌کنیم که مادّه وجود دارد، ولى ویژگى یادشده یعنى ادراک وجود ندارد. ثانیآ مادّه عین غیبت و عدم حضور است؛ از این‌رو، هیچ جزء از اجزاى مادّه از جزء دیگر آن آگاهى ندارد؛ چیزى که وضع آن این‌گونه باشد نمى‌تواند علّت چیزى واقع شود که وجود آن عین حضور است

همچنین، ممکن است گفته شود که هرچند «مادّه، بما هى مادّه» باعث تمایز انسان از سایر جانداران نیست؛ امّا چرا نباید نوعى خاص از مادّه ـ مثلا مغز ـ باعث تفاوت انسان با دیگر جانداران باشد؟ از نظر فیزیکالیست‌ها، حالات نفسانى مادّى هستند؛ وقتى حالات نفسانى مادّى باشند، موضوع آنها نیز به طریق اولى مادّى خواهد بود. از نظر اینان، توصیف حالات نفسانى با توصیف حالات مغزى یکسان است. همچنان‌که ابرْ همان قطره‌هاى ریز باران است که در هوا به صورت ابر معلّق است، حالات نفسانى نیز همان رقیقه حالات مغزى هستند

همان‌گونه که ناقدان این دیدگاه در جاى خود توضیح داده‌اند، مغز نیز نمى‌تواند دلیل تمایز بین انسان و دیگر جانداران باشد؛ زیرا اگر مغز علّت تمایز قلمداد شود، نباید بین مغز و خود ما تفاوتى وجود داشته باشد؛ در حالى که بین نفس و مغز، از جهات متعدد، تمایز وجود دارد: ما به وجود مغز خودمان یقین داریم، ولى به وجود نفسمان یقین نداریم؛ مغز ما جزء محدوده عمومى است، امّا حالات نفسانى ما مختص به خود ما هستند؛ نسبت به مغزمان هیچ‌گونه داورى ارزشى نداریم، ولى نسبت به افکار و عقایدمان داورى ارزشى داریم (و برخى را به برخى دیگر ترجیح مى‌دهیم)؛ بعضى از حالات نفسانى ارادى هستند و انسان مى‌تواند در تکوّن آنها نقش داشته باشد، در حالى که تکوّن و عدم تکوّن مغز به هیچ روى در اختیار انسان نیست؛ و مانند آن

حال که نه مادّه عام علّت ادراک است و نه مادّه خاص، و از طرفى ـ بنا بر اصل علّیت ـ هر موجود ممکنى علّت مى‌خواهد، باید به دنبال پاسخ دیگرى باشیم. پاسخ دیگر این است که علّت این تمایز، وجود امرى غیرمادّى و متافیزیکى در انسان است که باعث تفاوت او با سایر موجودات مى‌شود. امّا این امر غیرمادّى چیست؟ فیلسوفان آن را «نفس انسانى» نام نهاده‌اند. بنابراین، انسان (دست‌کم به‌زعم الهیونِ پیش از ملّاصدرا) از نفس و بدن یا جسم و روح تشکیل شده است. بدن یا مغز انسان امرى مادّى است، و با امور مادّى دیگر تفاوتى ندارد؛ از این‌رو، موجب تمایز انسان از سایر موجودات نمى‌شود. آنچه سبب‌ساز تمایز انسان مى‌شود، همانا، نفس یا روحِ اوست که از سنخ مادّه نیست

پس، ما ظاهرآ در باب انسان با دو واقعیت مواجه هستیم: واقعیتى به نام «بدن» و واقعیتى به نام «نفس». اکنون، این پرسش مطرح مى‌شود که رابطه نفس و بدن از چه قرار است؟ آیا نفس و بدن دو روى یک سکه‌اند یا دو جوهر متغایر به حساب مى‌آیند؟ اگر نفس و بدن دو چیز متفاوت باشند، ارتباط آنها با یکدیگر به چه ترتیب خواهد بود؟ آیا به صورت قهرى، و بر اثر فشار عوامل بیرونى، در کنار هم قرار گرفته‌اند یا اینکه به صورت طبیعى یکدیگر را پذیرفته‌اند؟ این قبیل پرسش‌ها از دیرباز مطرح بوده و ذهن فیلسوفان را به خود مشغول کرده است

اگرچه افلاطون و پیروان او به دلیل نظریه معرفت‌شناسانه «تذکر» نفس را مجرّد قدیم مى‌دانند و ارسطو و پیروان او نفس را مجرّد حادث مى‌انگارند؛ ولى همگى درباره این مطلب اتفاق‌نظر دارند که نفس و بدن دو جوهر مستقل و متمایز از یکدیگرند که یکى مادّى و دیگرى مجرّد است. حال که نفس و بدن دو جوهر مستقل‌اند، ارتباط

آنها با یکدیگر به چه صورت است؟

از نظر افلاطونیان، ارتباط «نفس و بدن» مانند ارتباط «زندانى و زندان» یا «مرغ و قفس» است. بر پایه این دیدگاه، نفس و بدن به طور طبیعى یکدیگر را انتخاب

نکرده‌اند؛ بلکه نیروى قهریه‌اى آنها را در کنار هم نشانده است. از این‌رو، تصویرى که از این وضعیت مى‌توان ترسیم کرد همان تصویر مرغ و قفس است: مرغِ نفس، در واقع، در قفس بدن گرفتار شده است. استفاده شاعران از تمثیل «مرغ و قفس»، در بسیارى از اشعار عرفانى، حاکى از همین نگرش آنان به مسئله نفس و بدن است. گفتنى است، حتى شمارى از پژوهشگران دیدگاه‌هاى نفس‌شناسان جدیدى مانند دکارت و پیروان او را نیز حمل بر همین رویکرد افلاطونى کرده‌اند

از نظر ارسطوییان، نفس و بدن به اجبار در کنار هم قرار گرفته‌اند؛ ولى این همنشینىِ آنها کاملا خصمانه نیست، بلکه نوعى همیارى در میان نفس و بدن مشاهده مى‌شود. هرچند ممکن است این همیارى بسیار محدود و ناچیز باشد، امّا در مجموع بیانگر این است که ارتباط خصمانه آنچنان قابل پذیرش نیست. ابن‌سینا در پاره‌اى از موارد، ارتباط نفس و بدن را مانند ارتباط نجّار و آلات نجّارى ترسیم کرده است: نفس حکم نجّار را دارد و بدن حکم آلات نجّارى را. همان‌گونه که نجّار با استفاده از ابزارآلات اهداف خود را تحقّق مى‌بخشد، نفس نیز با استفاده از قواى بدن به استکمال خود مى‌پردازد. امّا، در عین حال، ابن‌سینا نمى‌پذیرد که بدن مادّه نفس تلقّى شود و از این حیث، نفس به بدن احتیاج داشته باشد

البته، به نظر مى‌رسد که تصوّر نهایى او از ارتباط مزبور عمیق‌تر از این حرف‌هاست. او نفس را کمال اول براى جسم طبیعى آلى، که عامل حیات است، مى‌داند

منظور او از کمال اول آن چیزى است که نوعیت نوع به آن بستگى دارد؛ به گونه‌اى که اگر نباشد (مانند «شکل» براى شمشیر)، نوع موردنظر (مثلا «شمشیر») تحقّق پیدا نخواهد کرد. در پاره‌اى از موارد نیز نفس را صورت بدن معرفى مى‌کند. در فلسفه ابن‌سینا، «نفس» مسئول تمام فعالیت‌هاى انسانى است؛ از درک و حرکت گرفته تا حفظ مزاج و تصرّف در اجزاى بدن. بنابراین، در نگاه ابن‌سینا، رابطه نفس و بدن تا حدود بسیار زیادى بهبود پیدا مى‌کند و رابطه خصمانه جاى خود را به رابطه دوستانه مى‌دهد. ابن‌سینا معتقد است : گرچه نفس در حدوث و بقا مجرّد است؛ امّا، چون در استکمال خود از ابزار نفس استفاده مى‌کند، تعلّق تدبیرى به بدن دارد. به سخن دیگر، همچنان‌که «زید» وجودى مستقل از «بنا»، و «بنا» وجودى مستقل از «زید» دارد، امّا با نسبت «زید» به «بنا» مفهوم تازه‌اى به نام «بنّا» آفریده مى‌شود؛ از نسبت ذات نفس (که براى ما مجهول است) به بدن، مفهوم اضافى تازه‌اى به نام «نفس» شکل مى‌گیرد، و این مقدار از ذات نفس براى ما قابل شناخت است

با این‌حال، چون ابن‌سینا نفس را از ابتدا مجرّد مى‌داند، با این پرسش پیچیده روبه‌روست که امر مجرّد چرا همنشین امر مادّى مى‌شود؟ این نکته که امر مجرّد از طریق امر مادّى استکمال پیدا مى‌کند، معناى روشنى ندارد؛ چون امر مجرّد مرتبه وجودى بالاترى دارد، و عاقلانه نیست که مرتبه بالاتر از مرتبه نازل‌تر کمال کسب کند

دیدگاه ملّاصدرا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله شبکه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله شبکه در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله شبکه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله شبکه در pdf

کلیدواژه‌ها  
چکیده  
مقدمه:  
تعریف شبکه:  
هدف اصلی شبکه:  
مزایای بهره گیری از شبکه:  
عناصر شبکه:  
کارکردهای شبکه:  
انواع شبکه:  
ب: شبکه گسترده WAN:  
اجزای شبکه‌ها:  
ریخت شناسی شبکه (Network Topology):  
عیب یابی شبکه ها  
بررسی فعالیت کلی Segment ها  
استفاده از DHCP به عنوان ابزار تشخیص دهنده  
Ping محلی  
قدم بعدی چیست؟  
تست کابل  
تست پیشرفته تر  
نتیجه گیری  
راه هایی آسانتر برای عیب یابی شبکه ها  
راهنمای عیب یابی  
گام اول : مستند سازی شبکه  
گام دوم : جمع آوری کلیه اطلاعات و تحلیل خطای پیش آمده  
گام سوم : دامنه مشکل ایجاد شده را محدود کنید  
گام چهارم : مشکل را رفع کنید  
گام پنجم :  
کارهای انجام نشده را مستند کنید  
بررسی مشکل به صورت حضوری  
آیا به سطح پیشرفته تری از اشکال یابی احتیاج است ؟  
آزمون های مستقیم  
تست لینک  

 چکیده

امروزه هیچکس خدماتی که شبکه ها در اشتراک منابع سخت افزاری و نرم افزاری انجام می دهند، نفی نمی کند. برای مراکزی که به نحوی بخواهند در جهت کاهش هزینه، وقت و انرژی گامهای اساسی بردارند، آشنائی با شبکه، کاربرد، ریخت‌شناسی های مختلف آن، مزایا، مشکلات اجرائی و پیاده سازی آنها، لازم است

برای مراکز اطلاع رسانی ای که وظیفه اصلی شان پشتیبانی علمی از محققان و پژوهشگران و استفاده کنندگان از اطلاعات است؛ و ضرورتاً از ابزارهای ذخیره و بازیابی اطلاعات به شیوه‌های نوین (سخت‌افزاری- نرم‌افزاری) بهره می برند، لازم و ضروری است که از ساختارهای شبکه‌ای دیسک‌های فشرده نوری و نحوه اشتراک منابع اطلاعاتی در این محیط، آگاهی داشته باشند

 این متن، سعی دارد علاوه بر ارائه آگاهی‌های بسیار کلی و عمومی در خصوص شبکه‌ها و کاربرد آنها ـ که بویژه می تواند مورد استفاده متخصصان حوزه علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی قرار گیرد ـ در خصوص شبکه‌های اطلاعاتی دیسکهای فشرده نوری و شیوه‌های مختلف ارائه خدمات اطلاعاتی از این طریق، مطالبی را عنوان نماید. در همین راستا، تجربه مرکز اطلاع‌رسانی و خدمات علمی جهاد سازندگی (JSIS) در زمینه شبکه اطلاع‌رسانی با عنوان (JSISNET) نیز با تاکید بر شبکه دیسک‌های فشرده نوری مطرح می گردد

مقدمه

 امروزه بهره‌گیری از اطلاعات سازمان یافته، برای تفوق کشورها از نقطه نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به سلاحی تبدیل گردیده است. گسترش و دامنه گردش اطلاعات و سهم موثر آن در تصمیم‌گیریها و پیشرفتهای اجتماعی در جوامع موجب تحولات بنیادی گردیده است. اطلاعات به همان اندازه که در تصمیم‌گیریها و برنامه‌ریزیها نقش مهمی دارد، موجب بالا رفتن آگاهی‌ها، بینش فردی و تغییر رفتار در اجتماعات نیز می گردد. بشر از آغاز پیدایش تاکنون، در جهت برقراری ارتباطات اجتماعی با سایرین سعی نموده است. سرآغاز این تلاشها را می توان پیدایش زبان، و تحول آن را در اختراع خط، و توسعه‌اش را در اختراع چاپ، و گسترش آنرا در پیدایش علم ارتباطات دانست. مهمترین وظیفه ارتباطات در اطلاع رسانی، ایجاد زمینه برای اشتراک منابع است. ازدیاد روز به روز منابع اطلاعاتی و به همراه آن صرف هزینه و وقت زیاد جهت سازماندهی آنها، کشورها را متوجه هدف دیگری نمود که همانا پرداختن به اقتصاد اطلاعات است. انفجار اطلاعات، برنامه ریزان را مجبور کرد تا گردش اطلاعات را با استفاده از تکنولوژیهای جدید مهار نمایند. در این راستا شبکه های اطلاع رسانی، مهمترین پایگاه و کانال انتقال و مبادله اطلاعات محسوب می گردند. رشد و توسعه شبکه های اطلاعاتی، از اواخر دهه 1960 معلولی از تولید حجم وسیع اطلاعات به اشکال مختلف و متنوع بود. کاهش دادن و یا صرف درست هزینه ها نیز، یکی دیگر از عوامل مهمی بود که در رشد و گسترش شبکه های اطلاعاتی نقش اصلی ایفا نمود. به همین لحاظ بوده که گسترش شبکه های اطلاعاتی طی سه دهه اخیر، از آهنگ چشمگیری برخوردار گردید. دلایل عمده این امر را می توان ورود تجهیزات داده آمایی خودکار، کاهش در هزینه ها، سرعت در عمل و استفاده از منابع دیگران (Resource Sharing) در صحنه فعالیت های اطلاع رسانی محسوب کرد

تعریف شبکه

; نظام تعاونی ایجاد شده توسط کتابخانه‌ها و مراکز اطلاعاتی که بر حسب موضوعی مشترک، نزدیکی جغرافیایی، یا دیگر زمینه‌های مشترک گردهم می آیند تا در منابع اطلاعاتی، منابع انسانی، تجهیزات، تکنولوژیها، و دیگر عناصر ضروری برای تدارک خدمات اطلاعاتی کارآمد، سهیم شوند ]”جس شرا” به نقل از الیزابت میلر[ را شبکه اطلاعاتی گویند

 هدف اصلی شبکه

 هدف اصلی یک شبکه اطلاعاتی عبارتست از تشخیص و استقرار بهترین روش برای گسترش و توسعه جریان اطلاعات بین موسسات عضو. در اینصورت شبکه اطلاعاتی‌ای کارآتر است که سطح ارتباطی بیشتری بین اعضای آن برقرار باشد

مزایای بهره گیری از شبکه

 1- افزایش جریان مبادله و استفاده از اطلاعات به منظور پشتیبانی از آموزش و پژوهش

2- افزایش حجم اطلاعات و ضرورت دستیابی به آنها

 3- دریافت اطلاعات روزآمد

 4- بهره‌گیری از تنوع موضوعات تحت پوشش خدمات مراکز اطلاعاتی گوناگون

 5- کاهش هزینه‌های فراهم‌آوری، آماده‌سازی و سازماندهی اطلاعات و به حداکثر رساندن استفاده از منابع

 6- گسترش جریان اطلاعات

7- ایجاد امکان تماس و برقراری ارتباط بین متخصصان و کارکنان مراکز اطلاعاتی

8- تقویت زیربنای اطلاعاتی به ویژه در کشورهای در حال توسعه

 عناصر شبکه

 شبکه‌ها معمولاً با مشکلات اداره افراد و منابع در داخل تشکیلات و در بین اعضای شبکه مواجه اند. برای تحقق هدفها، باید گروه‌های داوطلب استفاده از خدمات اطلاعاتی، دسته بندی شده و منابع، اعتبارات، تجهیزات، روشها و مهارتها در جهت انجام صحیح کارها، هدایت شوند. موفقیت و یا عدم موفقیت فعالیت‌های شبکه بستگی به چگونگی بکارگیری عناصر شبکه اطلاعاتی در ساختار شبکه دارد

 کارکردهای شبکه

 کارکردهای شبکه (Network Functions) را انجام خدمات و وظائفی می دانیم که توسط شبکه عرضه می شوند و آنها را به سه مقوله کلی رده بندی می کنند

 1- کارکردهایی که مستقیماً در خدمت مشتری هستند مانند امانت بین کتابخانه ای

 2- کارکردهایی که مستقیماً در خدمت کتابخانه های عضو بوده و غیرمستقیم در خدمت مراجعه کننده هستند، مانند فهرست نویسی و مکان یابی مواد و مدارک

3- کارکردهایی که ساختار شبکه را پشتیبانی می کنند مانند فعالیت‌های ارزیابی از جمله جمع‌آوری آمارها، تعیین هزینه‌ها و غیره

 البته هر شبکه‌ای بنا به اهداف و سیاست‌های معین خویش، در بدو تاسیس نوع کارکردهای خود را تعیین می کند. بنابراین کارکردهای شبکه یکسان نیستند و در شبکه‌ای با شبکه دیگر تا حدی متفاوت است

 انواع شبکه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >