پروژه دانشجویی مقاله زندگانی حضرت یونس (ع) در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله زندگانی حضرت یونس (ع) در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله زندگانی حضرت یونس (ع) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله زندگانی حضرت یونس (ع) در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله زندگانی حضرت یونس (ع) در pdf :

لقب:ذوالنون
معنای اسم:یونس در لفظ یونانی به معنای کبوتر است
پدر: متی
مادر:تنجیس
ظهور : سال بعد از هبوط ادم
دعوت بحق: سال مردم را دعوت بحق کرد
بعثت:خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا بر انگیخت
محل دفن:شهر کوفه در کشور عراق
نسب: یونس بن متی از طرف پدر به هود واز طرف مادر به بنی اسراییل می رسد.
فهرست سورههایی که در ان نام یونس ذکر شده:نساء- انعام- یونس- صافات




دعوت یونس(ع) به توحید
در شهر نینوا و در اوج بت پرستی و در تاریکی جهل و شرک، یونس نور ایمان را شعله ور ساخت و پرچم توحید را بر کف گرفت و به قوم نادان خود گفت: عقل شما عزیزتر از آنست که بت را عبادت کند و جبین- پیشانی- شما گرامی تر از آن است که بر این جمادات بی روح سجده کند، به خود آیید و از خواب غفلت بیدار شوید و به چشم دل بنگرید تا ببینید که در ورای این جهان بدیع، خدایی بزرگ وجود دارد که یگانه و بی نیاز است و تنها ذات کبریایی او شایسته عبادت و ستایش است.
او مرا برای راهنمایی شما فرستاده و از در رحمت، مرا بر شما مبعوث کرده تا شما را به سوی او راهنمایی و ارشاد کنم، زیرا پرده های جهل و نادانی عقل و دیده شما را پوشانده و از درک حقایق عاجزید.
قوم یونس با شنیدن این سخنان تازه و صحبت از خدای یگانه، دچار حیرت و وحشت شدند و چون از خدایی شنیدند که تاکنون او را نشناخته اند، بر ایشان گران آمد که ببینند یک نفر از خودشان بر آنان برتری یابد و ادعای پیغمبری و رسالت نماید، لذا به یونس گفتند: این مهملات چیست که می بافی؟! این خدایی که ما را به سوی آن دعوت می کنی کیست؟ ما خدایانی داریم که پدرانمان سالیان سال آنها را پرستش می کرده اند و ما هم اکنون آنها را می پرستیم. چه چیز تازه ای در جهان به وجود آمده و چه حادثه جدیدی اتفاق افتاده که ما باید دین اجدادمان را کنار بگذاریم و به دین ابداعی و تازه تو روی آوریم؟

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی پایان نامه روستای خان آباد در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی پایان نامه روستای خان آباد در pdf دارای 66 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی پایان نامه روستای خان آباد در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه روستای خان آباد در pdf

موقعیت جغرافیائی خان آباد  
قدمت تاریخی منطقه :  
آثار تاریخی به جای مانده :  
غار ها و آثار به غارت رفته آنها :  
غار کوه گٌرٍه :  
کمبود ها ی روستا:  
طرح هادی روستای خان آباد و برنامه های پیشنهادی :  
اولویت بندی  برنامه ها و پروژه های پیشنهادی با توجه به نیازهای اساسی در سطح روستا :  
موقعیت جغرافیایی :  
عکس هوایی منطقه  
سیمای عمومی و تنوع زیست محیطی منطقه :  
حیات وحش جانوری و گیاهی منطقه :  
پستانداران منطقه محافظت شده :  
پوشش گیاهی منطقه :  
نقش انسان در حفظ حیات وحش منطقه :  
محصولات کشاورزی :  
انواع انگور :  
انواع حبوبات :  
انواع سبزی و صیفی جات:  
انواع خشکبار :  
دامداری :  
سبد بافی با ساقه کندم و شاخه بید:  
مسجد جامع خان آباد در گذر زمان :  
مقدمه :  
انواع غذاها :  
انواع چاشنی ها :  
روستا در ایران  
روستا های ایران  
منابع :  

قدمت تاریخی منطقه

   با توجه به تحقیقات باستان شناسی که در زمینه سکونت انجام گرفته قدمت سکونت در این منطقه به حدود 3000 سال پیش برمی گردد که در آن زمان قبیله ایی از زرتشتی ها در منطقه ایی  که همکنون به نام قلعه گبری معروف است سکونت داشته اند که همکنون نیز آثار این قلعه قدیمی که در بالای کوه قرار گرفته و آثار خانه هایی که در دامنه همان کوه  قرار داشته اند و زیر خاک مدفون شده اند  با قدمت 2700 تا 3000سال موجود می باشد  . ولی متاسفانه به علت کم توجهی سازمانهای مرتبط  به آثار باستانی این منطقه چندین سال است که مورد چپاول قرار گرفته و بسیاری از آثار آن به غارت رفته است

روستای خان آباد نیز از دیر باز به علت وجود آب و زمین های مناسب جهت کشاورزی و امرار معاش و همچنین وضعیت خوب شکار وعبور کاروان های متعدد از این منطقه ؛  به صورت های مختلف وجود داشته .در گذشته نیز به علت اینکه اهالی از هجوم دزدان و حیوانات  وحشی  در امان باشند خانه ها را به صورت متمرکز و یا صورت قلعه می ساختند و گروهی که شامل چند خانوار بودند داخل قلعه زندگی می کردند که آثار انها کم وبیش موجود است

با گذشت زمان  و افزایش جمعیت وتامین امنیت در روستا ها کم کم از حالت تمرکز درآمده و خانه ها به صورت پراکنده ساخته شده اند

 آثار تاریخی به جای مانده

قلعه گبری : وجود سه قلعه گبری در منطقه که قلعه گبری شماره یک در انتهای ضلع شرقی کوه الوند قرار دارد و با توجه به سازه های داخلی آن نسبت به دو قلعه دیگر بزرگ تر و کاملتر بوده و در محوطه آن انواع و اقسام سفالهای شکسته یافت می شود .قلعه گبری دوم در ضلع جنوب شرقی کوه نسار قرار دارد که نسبتا کوچکتر است و قلعه گبری سوم که روی کوه مشرف به روستای لکان( قلاقروسی ) واقع شده است . این سه قلعه از جمله آثار به جای مانده از هزاره های قبل از میلاد می باشند که متاسفانه به علت کم توجهی سازمان های  مرتبط  دستخوش  چپاول  شده  و بسیاری از آثار آنها به غارت رفته اند

 با توجه به اینکه در گذر زمان بسیاری از آثار آنها از بین رفته ولی هنوز می توان  محدوده  قلعه ها  و دیوارهای  به جای مانده  از آنها و سازه های داخلی آنها را مشاهده  کرد

  دیواره به جای مانده از قلعه گبری(ضلع شرقی الوند متعلق به هزاره های قبل از میلاد ):

 

سنگ نگاره ها :

 وجود 6 قطعه سنگ نگاره  حاکی از قدمت کهن منطقه دارد که متاسفانه این سنگها به طرُق مختلف به غارت رفته یا شکسته شده اند اما  خوشبختانه دو قطعه از آنها به جایی مانده است

 سنگ نگاره ایی با نقش دو بز و شکلی هندسی شبیه دایره (به علت فرسایش و هوازدگی تقریبا  همرنگ سنگ شده)

 

غار ها و آثار به غارت رفته آنها

 سه غار در  کوه های منطقه وجود دارد که هر کدام به نحوی آثار آنها توسط برخی افراد بیگانه به غارت رفته اند . دو عدد از این غارها در کوه الوند و در ارتفاع حدودا 2000 متری و یکی در کوه گًرٍه در ارتفاع 500 متری  قرار دارد

با توجه به آثار به جای مانده در غارهای الوند احتمالا در زمان های کذشته سکونت در این غارها وجود داشته است که در سالهای اخیر به علت حفاریهای غیر مجاز قسمتهای مختلف این دو غار تخریب شده است

 

آثار حفاری های غیر مجاز :

این حفاریها بعضا در زمان خان صورت گرفته که بنا بر نقل قول اهالی تعداد زیادی اشیاء قدیمی (شمشیر و خنجرهای دوره اسلامی -ظروف سفالی و;) یافت شده است

 

 

غار کوه گٌرٍه

بنا بر تحقیقاتی که در زمینه این غار انجام شده و اظهارات چندین گروه غار نورد این غار به دریاچه ایی که در زیر این کوه قرار دارد  منتهی می شود و همچنین بنا بر حکایاتی که سینه به سینه رسیده گویا در گذشته در قسمت دامنه های کوه ورودی یا کانالی وجود داشته که راه دسترسی مردم منطقه به آب بوده و این ورودی با گذشت زمان تخریب شده که همکنون می توان آثار آن را در دامنه کوه مشاهد کرد

 این غار در ارتفاع 500 متری کوهی در ضلع جنوب شرقی روستای خان آباد معروف به کوه گَرٍه قرار دارد و ورودی آن به طول 20 متر به حالت افقی بوده و بعد از آن به طول 40 متر با شیب 60 درجه ادامه پیدا کرده و در نهایت  به صورت  حفره ایی کاملا عمود در آمده  و تا سطح آب  ادامه می یابد که محوطه ایی بسیار وسیع در زیر کوه خالی است . ارتفاع قسمت عمودی آن حدودا  200 متر می باشد و جهت ورود به آن نیاز به تجهیزات کامل می باشد  

آب موجود زیر این کوه جریان داشته و در سالهایی که وضعیت بارندگی زیاد است از دامنه های کوه چشمه هایی  به صورت موقت جریان می گیرد همچنین سوراخی در نوک کوه وجود دارد که به سطح آب راه دارد و صدای جریان آب از آن به گوش می رسد و اطراف آن خزه های زیادی وجود دارد و در فصل سرما  از آن  بخار بیرون می زند

یادگاری گذشتگان بر دیواره های غار :

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله حیات برزخى از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنّ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله حیات برزخى از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنّت در pdf دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله حیات برزخى از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنّت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله حیات برزخى از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنّت در pdf

چکیده  
مقدّمه  
مفهوم «برزخ»  
برزخ نزولى و صعودى  
برزخ یا قطع علاقه نفس از بدن  
گستردگى برزخ  
ویژگى هاى برزخیان  
1 قالب مثالى  
2 لذت و الم برزخى  
3 عمومى بودن برزخ  
برزخ در قرآن و روایات  
تکامل در برزخ  
احیا و اماته در برزخ  
جمع‌بندى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله حیات برزخى از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنّت در pdf

ـ ابن‌سینا (حسین‌بن عبداللّه)، الشفاء؛ الطبیعیات، قاهره، دارالکتاب العربى، 1389ق

ـ ـــــ ، حدود یا تعریفات، ترجمه محمّدمهدى فولادوند، بى‌جا، مرکز ایرانى مطالعه فرهنگ‌ها، 1358

ـ ابن عربى، محیى‌الدین، فتوحات مکّیه، بیروت، دارصادر، بى‌تا

ـ ابن فارس، احمدبن، معجم مقاییس‌اللغه، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1410

ـ ابن کثیر (اسماعیل ابن کثیر دمشقى)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالاندلس، بى‌تا

ـ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دارالفکر، بى‌تا

ـ ازهرى، ابومنصور، تهذیب‌اللغه، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1421

ـ الخورى، سعید، اقرب الموارد، قم، کتاب‌خانه آیه‌اللّه مرعشى نجفى، بى‌تا

ـ امام خمینى، تقریرات فلسفه، اسفار، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1381

ـ تفتازانى، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، شریف رضى، 1409

ـ جرجانى، سید شریف، شرح المواقف، قم، منشورات شریف رضى، 1412

ـ جمعى از نویسندگان، دائره‌المعارف بزرگ اسلامى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1377

ـ جوهرى، اسماعیل‌بن حمّاد، صحاح‌اللغه، بیروت، دارالعلم، 1376ق

ـ حسینى طهرانى، سید محمّدحسین، معادشناسى، بى‌جا، حکمت، 1403

ـ راغب اصفهانى، محمّد، المفردات فى غریب‌القرآن، مصر، نشر الکتاب، 1404

ـ زمخشرى، محمودبن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، المرکز العالمى للدراسات الاسلامیه، 1412

ـ سبحانى، جعفر، الالهیّات، قم، المرکز العالمى للدراسات الاسلامیه، 1412

ـ سیوطى، جلال‌الدین، الدّرالمنثور، بیروت، دارالفکر، 1403

ـ شبّر، عبداللّه، حق‌الیقین، تهران، عابدى، بى‌تا

ـ شیرازى، ناصرالدین، تفسیر البیضاوى، بیروت، مؤسسه شعبان، بى‌تا

ـ صدوق، محمّدبن على، الخصال، تهران، مکتبه الصدوق، 1389ق

ـ ـــــ ، معانى الاخبار، بى‌جا، اسلامى، 1361

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرّسین، بى‌تا

ـ طبرسى، امین‌الاسلام، جوامع‌الجامع، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، 1409

ـ طبرسى، فضل‌بن حسن، مجمع‌البیان، بیروت، احیاء التراث العربى، 1379ق

ـ فلسفى، محمّدتقى، معاد از نظر روح و جسم، تهران، هیئت نشر معارف، 1360

ـ فیض کاشانى، مولى محسن، تفسیر صافى، بیروت، مؤسسه اعلمى، 1402

ـ ـــــ ، علم‌الیقین، قم، بیدار، 1400

ـ قمى، شیخ عبّاس، سفینه‌البحار، ایران، دارالاسوه، 1422

ـ قمى، على‌بن ابراهیم، تفسیر على‌بن ابراهیم، قم، دارالکتاب، 1387ق

ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، اصول کافى، بیروت، دارالتعارف، 1411

ـ ـــــ ، فروع کافى، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، بى‌تا

ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بى‌تا

ـ ـــــ ، مرآه‌العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1404

ـ مفید، محمّدبن محمّد، الارشاد، نجف، بى‌نا، 1392ق

ـ ـــــ ، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمى لالفیه الشیخ المفید، 1413

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، قم، مصطفوى، 1379

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1354

ـ ـــــ ، رسائل فلسفى، تهران، حکمت، بى‌تا

ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه، قم، بوستان کتاب، 1382

ـ ـــــ ، مفاتیح‌الغیب، بیروت، مؤسسه التاریخ‌العربى، 1419

ـ نهج‌البلاغه، ترجمه محمّد دشتى، قم، الهادى، 1379

چکیده

بدن ابزارى براى نفس مجرّد انسانى است که به وسیله آن مى‌تواند استعدادهاى نهفته خود را متبلور و شکوفا سازد. نفس، پس از قطع علاقه از بدن، در وعائى دیگر به نام عالم «برزخ» یا عالم «مثال»، با

تعلق گرفتن به «قالب مثالى» یا «جسم برزخى»، به حیات خود ادامه مى‌دهد؛ حیاتى که همراه لذایذ یا رنج‌هاى ویژه‌اى است که نتیجه افکار، عقاید، اعمال، صفات و ملکات راسخ در نفوس در طول حیات دنیوى خواهد بود. این نوشتار، ابتدا به اثبات برزخ، از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنّت مى‌پردازد، سپس به برخى ویژگى‌هاى برزخ و برزخیان اشاره مى‌کند، و آن‌گاه دیدگاه برخى از فلاسفه را که معتقدند در برزخ، «تکاملى براى افراد وجود ندارد» به نقد کشیده است. نویسنده معتقد است فلسفه، هرگز نمى‌تواند مدعى شود که براى برزخیان ارتقاى درجه و تکامل یا سقوط بیشتر امکان ندارد، به علاوه این دیدگاه نه تنها مخالف بسیارى از روایات وارده در مورد عالم برزخ است، که با ظاهر برخى از آیات شریفه قرآنى نیز سازگارى ندارد

کلیدواژه‌ها : نفس، روح، موت، توفّى، بدن، قبر، برزخ، مثال

 

مقدّمه

از منظر فلاسفه، نفس حقیقتى است داراى آثار حیاتى؛ همچون تغذیه، رشد، تولید مثل، سازگارى با محیط، درک حسّى، حرکت ارادى و تعقّل، و حالاتى مانند شادى، غم، اضطراب و دلهره. اینها همه از آثار نفس‌اند. نفس داراى مراتبى است؛ همچون نفس نباتى، نفس حیوانى و نفس انسانى که هر یک آثار ویژه خود را دارد

تنفّس، تغذیه، رشد، تولید مثل، و سازگارى با محیط از آثار نفس نباتى‌اند. علاوه بر این، احساس و حرکت ارادى ناشى از نفس حیوانى است و علاوه بر آثار مزبور، تفکر و تعقّل از آثار نفس انسانى به شمار مى‌آید1 و به قول ابن‌سینا، «نفس» نامى است مشترک میان معنایى که

انسان و حیوان و نبات در آن شریکند; و تعریف «نفس» به معناى دیگر، جوهرى است غیرجسمانى و آن کمال جسم و محرّک آن است به اختیار.2 از مجموع تعاریفى که ارائه شده است، مى‌توان پى برد که «نفس» جوهرى است مجرّد که علاوه بر وجود لنفسه، داراى وجود لغیره نیز هست؛ یعنى کارها و فعالیت‌هایش مادى و با تصرف در بدن حاصل مى‌شوند و متعدد به تعدّد ابدان است

در قرآن هم اگرچه گاهى واژه «روح» و گاهى «نفس» به کار رفته، ولى با بررسى آیات و روایات، مى‌توان به این نتیجه دست یافت که نفس آدمى همان روح اوست

در زمینه وجود نفس مجرّد انسانى و مغایرت آن با بدن، دلایل و براهین متعددى اقامه شده است؛ مانند غفلت آدمى از کل اعضاى بدن و عدم غفلت از «خود»، وجود حقیقى حامل صور معقول و کثیر در آدمى، وجود حقیقتى درک‌کننده برخى مفاهیم در کمون انسان که تحقق آنها در خارج محال است (همچون ضدین، عدم و ملکه، و تناقض)، درک وحدت مطلق و معناى بسیط عقلى و به طور کلى، درک مفاهیم انقسام‌ناپذیر؛ همچون جنس، فصل و نوع از سوى انسان، تغییر و تحوّل همه اعضا و جوارح آدمى در طول هفت سال یا بیشتر و عدم تغییر «من» او، و دلایل و براهین دیگرى که هر کدام به نحوى بر وجود نفس و روح مجرّد انسانى دلالت مى‌کنند

نفس داراى ویژگى‌هاى منحصر به خود است که یکى از آنها داشتن قوّه و استعدادى است که مى‌تواند با به فعلیت در آوردن آن، به بالاترین مرحله سعادت نایل آید یا به پست‌ترین مرحله رذیلت و پستى سقوط نماید. اما در صورتى مى‌تواند به چنین مراحلى دست یازد که به بدن تعلّق داشته، از آن مفارقت نکرده باشد؛ چراکه با تصرف در آن و به وسیله آن مى‌تواند استعدادهاى درونى خود را شکوفا سازد و به سعادت یا شقاوت ابدى نایل گردد؛ زیرا نفس موجودى فناناشدنى است4 و پس از مفارقت از بدن، تا پیش از تحقق قیامت، در مرتبه‌اى از مراتب وجود به نام «برزخ» استقرار پیدا خواهد کرد. و پس از آن نیز معذّب به عذاب ابدى یا منعّم به نعمت‌هاى جاودان و ابدى خواهد بود

مفهوم «برزخ»

شاید بتوان ادعا کرد که همه لغت‌شناسان واژه «برزخ» را حائل بین دو چیز مى‌دانند و حتى برخى از آنها پس از توضیح مفهوم «برزخ»، مصداق بارز آن را عالم بین دنیا و قیامت بیان کرده‌اند؛ مثلا، جوهرى، در صحاح‌اللغه تصریح کرده است: «برزخ» حایل بین دو چیز است و ما بین دنیا و آخرت. از هنگام مرگ تا بعث را نیز «برزخ» گویند. بنابراین، کسى که بمیرد داخل «برزخ» شده است.5 نه تنها لغویان، بلکه در اصطلاح عرفا، متکلّمان و فلاسفه نیز «برزخ» به حدّ فاصل بین دو چیز تفسیر شده است

مثلا، ابن عربى در فتوحات مکّیه مى‌نویسد

«برزخ» امرى است که حدّ فاصل بین دو شىء باشد، به گونه‌اى که به هیچ‌یک از طرفین متمایل نباشد؛ مانند خط فاصل بین آفتاب و سایه. نیز مانند کلام خداى تعالى که مى‌فرماید: (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لاَ یَبْغِیَانِ.)6 معناى «لایبغیان» هم عبارت است از اینکه آن دو به یکدیگر آمیخته نمى‌شوند، اگرچه حسّ آدمى از تفکیک آن دو عاجز باشد و عقل به وجود مانعى حکم نماید که بین آن دو فاصله انداخته است. این مانع و حاجز معقول، همان «برزخ» است. اما اگر چیزى به وسیله حس درک شود، برزخ نخواهد بود، بلکه یکى از دو امر است (یعنى طرف برزخ است، نه خود برزخ.) و هر کدام از دو شىء که در کنار هم بوده، به برزخى نیازمند باشند، هیچ کدامشان برزخ نخواهد بود

حکما و فلاسفه اسلامى نیز با رعایت معناى لغوى این کلمه، واسطه و حدّ فاصل میان مادیات و مجرّدات صرف را «برزخ» یا عالم «مثال» خوانده‌اند

در هر حال، برزخ واسطه و مرتبه‌اى از وجود است که بین موجودات مادى و مجرّدات محض قرار گرفته. بدین‌روى، باید گفت: نه تنها عوالم وجود سه قسمند، بلکه ادراک انسان نیز به سه مرتبه تقسیم مى‌شود: 1 ادراک حسّى (که از طریق باصره، سامعه، شامّه، ذائقه و لامسه حاصل مى‌شود)؛ 2 ادراک خیالى؛ 3 ادراک عقلى. در ادراک حسّى، لازم است مدرِک با مدرَک (مادى) مواجه شود تا چنین ادراکى صورت بگیرد؛ اما در ادراکات خیالى، اگرچه مدرکات از جهتى همانند مدرکات حسّى داراى شکل‌ومقدارند، ولى از حیث دیگر، داراى ماده و زمان نبوده، نیازى هم به مواجه شدن مدرِک با شىء مورد ادراک نیست. در ادراک عقلى هم نه تنها به مواجهه ادراک‌کننده با مدرَک نیازى نیست، بلکه مدرک خود از هرگونه شکل و مقدار عارى و مبرّا و داراى گسترش و شمول بیشترى است. بنابراین،گستره ادراکات‌خیالى بیش از ادراکات‌حسّى بوده و گستره شمول ادراک عقلى به مراتب بیشتر و با گستره ادراک حس و خیال غیرقابل قیاس است

از منظر حکیمان، این مراحل سه‌گانه ادراک در انسان، «عالم صغیر» بوده و معادل و موازى با سه مرتبه از مراتب عالم هستى است که هر یک از این مراتب، خود جهان خاصى را تشکیل مى‌دهد: جهان مادى جسمانى که ـ چون متعلّق ادراک حسّى قرار مى‌گیرد ـ عالم «محسوس» نیز نامیده مى‌شود؛ به عالم «طبیعت» یا «ناسوت» نیز موسوم است. در این عالم، هر یک از موجودات مسبوق به ماده و مدت است و به همین دلیل، هرگز از نوعى تغییر و تحوّل خالى نیست. در مقابل این عالم، عالم «مجرّدات» و مفارقات قرار گرفته که از هرگونه ماده و مدت مبرّاست و در نتیجه، دست‌خوش تغییر و فساد نیز نمى‌شود. این عالم در اصطلاح حکما، عالم «عقول» خوانده مى‌شود که البته علاوه بر عقول طولى شامل عقول عرضى یا ارباب انواع نیز مى‌گردد. شیخ شهاب‌الدین سهروردى از آن به «انوار قاهره» تعبیر کرده و برخى از متألّهان آن را عالم «جبروت» نیز خوانده‌اند. اما واسطه و حدّ فاصل میان جهان محسوس مادى و عالم مجرّدات محض، که عالم عقول خوانده مى‌شود، عالم برزخ است که مى‌توان آن را مرتبه «خیال» نامید. آنچه سهروردى آن را عالم «مُثُل معلّق» مى‌خواند، به همین عالم مربوط مى‌گردد. البته باید بین عالم «مُثُل معلّق» و آنچه به عنوان «مُثُل افلاطونى» شهرت دارد تفاوت قایل شد؛ زیرا مُثُل افلاطونى چیزى جز عالم عقول عرضى و ارباب انواع نیست، در حالى که مثل معلّق ـ چنان‌که یادآورى شد ـ تفسیرى از صور خیال یا عالم برزخ شناخته مى‌شود.8 به هر حال، خروج انسان از این جهان به هر شکلى که باشد ـ به موت طبیعى یا موت اخترامى ـ به معناى درک موجودات متعالى و به تعبیر دیگر، دخول او در عالم قبر یا عالم برزخ است. از امام صادق 7 پرسیدند: قبر چیست؟ فرمودند: «القبر هو البرزخ.»

متکلّمان نیز مانند فلاسفه، با الهام از آیات قرآن و روایات، بر این باورند که بین عالم دنیا و قیامت، عالمى به نام «برزخ» تحقق مى‌یابد که ارواح و نفوس آدمیان پس از مرگ در آنجا به سر مى‌برند

چنان‌که گفته شد، از عالم برزخ به عالم «مثال» هم یاد مى‌شود؛ زیرا جهان طبیعت در آنجا داراى صورت است؛ مثال و صور موجود در عالم طبیعت در آنجا تحقق دارد. عالم «مثال» تعبیر دیگرى از عالم برزخ است که حدّ فاصل میان عالم جسمانى و عقلانى قرار دارد. این عالم از یک‌سو، با عالم جسمانى وجه اشتراک دارد؛ به این معنا که هر دو محسوس و داراى مقدار و قابل انداره‌گیرى‌اند؛ و از سوى دیگر، وجه اشتراکى هم با عالم عقلانى دارد؛ هر دو منزّه از ماده‌اند

برزخ نزولى و صعودى

موجودات عقلانى اولین موجوداتى‌اند که بدون واسطه، فیض الهى را دریافت مى‌کنند و پس از آن موجودات عالم مثال و سپس موجودات عالم طبیعت قرار دارند. موجودات عقلانى واسطه رسیدن فیض به موجودات عالم مثال و موجودات عالم مثال هم واسطه رسیدن فیض به موجودات عالم طبیعت‌اند، و همه این عوالم معلول ذات حق و مشمول فیض الهى‌اند

عالم مثال را، که واسطه نزول فیض حق از عالم عقل به عالم طبیعت است، «برزخ نزولى» مى‌نامند؛ اما هنگامى که این فیض به عالم طبیعت تنزّل کرد، به دلیل آنکه ماده داراى امکان استعدادى براى نیل به مرحله تجرّد مثالى و پس از آن دست یازیدن به تجرّد عقلى است، عالم مثال را، که در عروج، صعود و سیر استکمالىِ عالم طبیعت به سوى عالم عقل وساطت مى‌کند، «برزخ صعودى» مى‌نامند. دیگر فرق‌هاى ‌برزخ‌ نزولى ‌وصعودى ‌را مى‌توان ‌این ‌گونه ‌برشمرد

1 هر دو برزخ (هم نزولى و هم صعودى) عالم روحانى و جوهرى نورانى و غیر مادى‌اند؛ ولى از این نظر فرق دارند که موجودات طبیعى مسبوق به صورتى در عالم مثال نزولى‌اند؛ اما برزخ صعودى مخصوص انسان است؛ زیرا این برزخ همان صور اعمال انسان و نتایج دنیوى آنهاست. به عبارت دیگر، اعمال و نتایج آنها در این عالم براى انسان تمثّل پیدا مى‌کنند

2 برزخ نزولى را «غیب امکانى» مى‌نامند؛ زیرا موجودات آن مى‌توانند در عالم طبیعت ظاهر شوند؛ اما موجودات برزخ و مثال صعودى امکان رجوع به عالم طبیعت را ندارند. به همین دلیل، از آنها به «غیب محالى» تعبیر مى‌شود، اگرچه افراد کمى هستند که از طریق مکاشفه به حقایق آن دست پیدا مى‌کنند

3 برزخ نزولى موطن اخذ عهد و میثاق و اقرار گرفتن نسبت به ربوبیت الهى است؛ اما برزخ صعودى موطن صورت وفاى به آن عهد و یا صورت نقض آن است

برزخ یا قطع علاقه نفس از بدن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله جستارى در انواع حق در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جستارى در انواع حق در pdf دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جستارى در انواع حق در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله جستارى در انواع حق در pdf

چکیده  
مقدّمه  
1) تقسیم حق به لحاظ منشأ آن  
الف. حق قانونى  
بررسى  
ب. حق اخلاقى  
بررسى  
ج. حق دینى  
2) تقسیم حق به «اهم» و «مهم»  
برهان اول  
برهان دوم  
3) تقسیم حق از جهت قابلیت اسقاط و انتقال  
4) تقسیم حق از جهت «محدوده» آن  
5) تقسیم حق از منظر تلازم آن با تکلیف  
6) تقسیم حق به لحاظ «متعلّق» آن  
7) تقسیم حق به «تکوینى» و «اعتبارى»  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله جستارى در انواع حق در pdf

ـ آل بحرالعلوم، سیدمحمّد، بلغه الفقیه، شرح و تعلیق سید محمّدتقى آل بحرالعلوم، تهران، مکتبه الصادق، 1403، ط. الرابعه

ـ آملى، میرزا هاشم، المکاسب و البیع، تقریرات النایینى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1413

ـ ابن منظور (محمّدبن مکرم)، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، 1405

ـ اراکى، محمّدعلى، کتاب البیع، قم، اسماعیلیان، 1415

ـ انصارى، مرتضى، المکاسب، قم، الهادى، 1418

ـ انیس، ابراهیم و دیگران، المعجم الوسیط، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1372، ط. الرابعه

ـ تقى‌زاده انصارى، مصطفى، حقوق کیفرى زیست‌محیطى، تهران، قومس، 1376

ـ توحیدى، میرزا محمّدعلى، مصباح الفقاهه فى المعاملات، تقریرات ابحاث ابى‌القاسم الموسوى الخوئى، بیروت، دارالهادى، 1412

ـ تهرانى، محمّدهادى، «رساله فى الفرق بین الحق و الحکم»، پژوهش‌هاى اصولى 6 (زمستان 1382)، ص 103ـ125

ـ جوادى آملى، عبداللّه، حق و تکلیف در اسلام، تحقیق و تنظیم مصطفى خلیلى، قم، اسرا، 1384

ـ جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، بیروت، دارالعلم للملایین، 1399، ط. الثانیه

ـ حسینى شاهرودى، سید على، محاضرات فى الفقه الجعفرى: المکاسب المحرمه، تقریرات ابحاث ابى‌القاسم الموسوى الخویى، قم، دارالکتاب الاسلامى، 1409

ـ خوانسارى، موسى بن محمّد نجفى، منیه الطالب فى شرح المکاسب، تقریرات النایینى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1418

ـ راغب اصفهانى، محمّد، المفردات فى غریب القرآن، مکتبه المرتضویه، 1362، چ دوم

ـ رضا، احمد، معجم متن اللغه: موسوعه لغویه حدیثه، بیروت، دار مکتبه‌الحیاه، 1377ق

ـ روحانى، محمّدصادق، منهاج الفقاهه: التعلیق على مکاسب الشیخ الاعظم، بى‌جا، العلمیه، 1418، ط. الرابعه

ـ روسو، ژان ژاک، قرارداد اجتماعى (متن و در زمینه متن)، ترجمه مرتضى کلانتریان، تهران، آگاه، 1379

ـ زبیدى، محمّدمرتضى، تاج‌العروس من جواهرالقاموس، بیروت، دار مکتبه الحیاه، 1306ق

ـ زکریا، احمدبن فارس بن، معجم مقاییس اللغه، تحقیق و ضبط عبدالسلام محمّد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1404

ـ ژکس، فلسفه اخلاق (حکمت عملى)، ترجمه ابوالقاسم پورحسینى، تهران، امیرکبیر، 1355

ـ شرتونى لبنانى، سعید خورى، اقرب الموارد فى فصح العربیه و الشوارد، بیروت، مرسلى الیسوعیه، 1889م

ـ شعبه حرانى، حسن بن، تحف العقول، ترجمه على‌اکبر غفارى، تهران، کتاب‌فروشى اسلامیه، 1384ق، چ چهارم

صدر، سیدمحمّد، ماوراء الفقه، بیروت، دارالاضواء، 1416

ـ طباطبائى، سیدمحمّدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1393، ط. الثالثه

ـ ـــــ ، نهایه‌الحکمه، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1362

ـ طباطبائى یزدى، سید محمّدکاظم، حاشیه المکاسب، قم، اسماعیلیان، 1378

ـ عباد، اسماعیل‌بن، المحیط فى اللغه، تحقیق محمّدحسین آل‌یاسین، بیروت، عالم‌الکتب، 1414

ـ عسکرى، ابوهلال، معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرسین، 1412

ـ غروى اصفهانى، محمّدحسین، حاشیه کتاب المکاسب، قم، منشورات مجمع الذخایر الاسلامیه، 1418

ـ فراهیدى، خلیل‌بن احمد، کتاب العین، تحقیق مهدى المخزومى و ابراهیم السامرایى، قم، دارالهجره، 1405

ـ فیروزآبادى، مجدالدین محمّدبن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1412

ـ فیومى، احمد، المصباح المنیر، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، 2001

ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه (فیلسوفان انگلیسى از هابز تا هیوم)، ترجمه امیر جلال‌الدین اعلم، تهران، علمى و فرهنگى و سروش، 1370، چ دوم

ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، بى‌تا، چ دوم

ـ مرعشلى، ندیم و اسامه مرعشلى، الصحاح فى اللغه و العلوم: تجدید صحاح العلامه الجوهرى و المصطلحات العلمیه و الفنّیه للمجامع و الجامعات العربیه، بیروت، دارالحضاره العربیه، 1974

ـ مصباح، محمّدتقى، دروس فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، 1374، چ پنجم

ـ ـــــ ، نظریه حقوقى اسلام: حقوق متقابل مردم و حکومت، نگارش محمّدمهدى نادرى و محمّدمهدى کریمى‌نیا، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1382

ـ معین، محمّد، فرهنگ فارسى، تهران، امیرکبیر، 1362، چ پنجم

ـ موحد، محمّدعلى، در هواى حق و عدالت: از حقوق طبیعى تا حقوق بشر، تهران، کارنامه، 1381

ـ موسوى خمینى، روح‌اللّه، کتاب البیع، قم، اسماعیلیان، 1366

ـ نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتى، قم، صحفى، 1379

ـ وارنوک، ج، فلسفه اخلاق در قرن حاضر، صادق ا. لاریجانى، تهران، علمى و فرهنگى، 1362

ـ هاشمى، سید محمود، مباحث الحجج و الاصول العملیه (الحجج و الامارات، تقریر أبحاث السید محمّدباقر الصدر)، بى‌جا، المجمع العلمى للشهید الصدر، 1405

- Axford, Barrie and Others, Politics: An Introduction, London, Routledge,

- B. Brandt, Richard, Morality, Utilitarianism, and Rights, Cambridge,

- Berns, Laurence, “Thomas Hobbes”, in: History of Political Philosophy, ed. Strauss, Leo and Cropsey, Joseph, London, The University of Chicago,

- Campbell, Tom, Right: A Critical Introduction, London, Rutledge,

- Cohen, Martin, Political Philosophy: From Plato to Mao, London, Pluto Press,

- Crowther, Jonathan, Oxford Advanced Learner’s Dictinary, fifth edition, New York, Oxford University press,

- Donnelly, Jack, Universal Human Rights in Theory and Practice, London, Cornell University,

- English, BBC, BBC English Dictionary, first published, London, Harper Collins publishers,

- Graham, Gordon, Politics in its Place, New York, Oxford,

- Hart, H. L. A., Essays on Bentham: Jurisprudence and Political Theory, New York, Oxford,

- —– , “Are There any Natural Rights” in: Contemporary Political Philosophy: An Anthology, ed. E. Goodin, Robert and Pettit, Philip, Blackwell,

- Heywood, Andrew, Political Theory: An Introduction, New York, Palgrave Macmillan,

- Jones, Peter, Rights, New York, St. Martin¨s Press,

- Judith, Jarvis Thomson, The Realm of Rights, Harvard University Press,

- Kant, Immanuel, Religion within the Boundaries of Mere Reason, ed. Allen Wood and George Digiovanni, New York, Cambridge,

- Knowles, Dudley, Political Philosophy, London, Routledge,

- Lyons, David, Rights, Welfare, And Mill¨s Moral Theory, New York, Oxford,

- Morris, William, The Heritage Illustrated Dictionary of The English Language, fourth ed., New York, American heritage publishing co., inc.,

- Plant, Raymond, Modern Political Thought, Blackwell,

- Raz, Joseph, The Morality of Freedom, New York, Oxford, Clarendon Press,

- Waldron, Jeremy, Theories of Rights, New York, Oxford,

- Wellman, Carl, “Concepts of Right” in: Encyclopedia of Ethics, ed. Lawrence, C. Becker, Charlotte B. Becker, New York, Routledge,

- house, Random, Webster’s Encyclopedic Unabridged Dictionary of the English Language, New York, Gramercy,

چکیده

بررسى انواع و اقسام حق یکى از مباحث مهم حوزه شناخت «حق» شمرده مى‌شود. اصولا آیا حق منحصر به نوع واحد است یا انواع مختلفى دارد؟ در صورت منحصر نبودن حق به نوع واحد، ملاک تقسیم‌بندى آن چیست؟ در یک نگاه کلى مى‌توان یازده نوع تقسیم‌بندى را براى حق شناسایى کرد و همراه با هریک از آن تقسیم‌بندى‌ها به بیان اقسامى چند از حق پرداخت. در این نوشتار، به برخى از آن تقسیم‌بندى‌ها و اقسام آنها پرداخته خواهد شد

کلیدواژه‌ها : حق، امتیاز، حق اخلاقى، حق قانونى، حق خداوند

 

مقدّمه

در بررسى حق، پس از تبیین و توضیح معنا و ماهیت آن،1 یکى از مهم‌ترین مسائل، بررسى انواع و اقسام حق خواهد بود. اساسآ آیا حق منحصر به نوع2 واحد است یا انواع گوناگونى دارد؟3 محدوده حقوق انسان‌ها کجاست؟ آیا انسان صرفآ در جهت رفع نیازهاى مادى خود صاحب حقوقى شده یا چون ابعاد وجودى متعدّدى داشته، حقوق او نیز مختلف و داراى ابعاد طراحى شده است؟ آیا بشر به یک نوع حق تمایل دارد یا خواهان انواع مختلفى از حق است؟ آیا انسان حق دارد خطا کند؟

اگر حق به نوع واحد منحصر نیست، ملاک تقسیم‌بندى آن چیست؟ یعنى با عنایت به وحدت معنایى حق، افزودن چه قیودى به آن موجب حصول اقسام گوناگون حق مى‌شود؟ با توجه به کثرت حق، مصادیق آن کدام است؟

مصادیق بسیارى را براى حق برشمرده‌اند؛ اما مجموعآ حق را مى‌توان با رویکردهاى زیر تقسیم‌بندى کرد: تقسیم حق به لحاظ «منشأ» آن، تقسیم حق به «اهم» و «مهم»، تقسیم حق از جهت داشتن قابلیت اسقاط و انتقال یا نداشتن آن، تقسیم حق به لحاظ ارتباط آن با «حق بودن»، تقسیم حق از منظر تلازم آن با تکلیف، تقسیم حق به لحاظ «مالکان» آن، تقسیم حق به «بالقوه» و «بالفعل»، تقسیم حق به لحاظ «متعلّق» آن، تقسیم حق از جهت «محدوده» آن، تقسیم حق به اعتبار «حقوق اساسى» و «حقوق عادى»، و تقسیم حق به «تکوینى» و «اعتبارى»

در این مقال، برخى از این اقسام را بررسى مى‌کنیم، ضمن اینکه اقسام دیگر را در مقالى دیگر بررسى خواهیم کرد. اما پیش از بیان اقسام گوناگون «حق»، معناى لغوى و اصطلاحى آن را ذکر مى‌کنیم

واژه «حق» در فرهنگ‌هاى لغت به معانى درستى، ثبوت، صدق، وجوب، شایستگى، امر مقضىّ، یقین (بعد از شک)، حزم، رشوه، احاطه و; آمده است.4 همچنین این لغت در معانى اخلاقآ خوب، محِق (براساس حُکم قانون یا وظیفه)، واقعى، مطابق با عدالت یا ملاک‌هاى دیگر، و; به کار رفته است.5 اما معناى اصطلاحى مورد نظر از «حق» (در فقه، حقوق و سیاست) در ترکیب «حق داشتن» است، نه در ترکیب «حق بودن»

بنابراین، مسئله مهم، یافتن معناى حق در اصطلاح «حق داشتن» است: حقى که موجودى واجد آن مى‌شود به چه معناست؟ براى مثال وقتى مى‌گوییم: «پدر بر فرزندان حقِ اطاعت شدن دارد»، معناى این «حق داشتن» چیست؟ پدر چه چیزى دارد؟ آیا حق به معناى امتیاز است یا سود یا سلطه یا شیوه‌هاى عمل یا;؟

به نظر مى‌رسد حق، «امتیاز»ى باشد که صاحب حق واجد آن است.7 اینکه «پدر امتیاز دارد» به این معناست که این ویژگى براى پدر ثابت است که فرزندان از او اطاعت کنند. از طرف دیگر، «ویژگى» به معناى «خصوصیت» است. بر این اساس و با عنایت به اینکه امتیاز از ریشه «میز»، و «میز» به معناى ویژگى و خصوصیت است، مى‌توان امتیاز را به «اختصاص» معنا کرد. بنابراین، وقتى که مى‌گوییم: «پدر بر فرزندان خود داراى حق اطاعت است»، یعنى امتیاز اطاعت شدن (متعلّق حق) براى پدر (صاحب حق) از سوى فرزندان ثابت است؛ یا وقتى مى‌گوییم که کسى حق آزادى بیان دارد، بدین معناست که امتیاز آزادى بیان (متعلق حق) براى آن شخص (صاحب حق) ثابت است. به عبارت دیگر، حق آزادى بیان براى شخص به معناى امتیاز آزادى بیان براى او، یا اختصاص آزادى بیان به آن فرد است

نتیجه اینکه «حق» عبارت است از امتیاز یا اختصاص چیزى براى یک موجود، و «حق داشتن» یعنى امتیاز داشتن یا اختصاص داشتن چیزى براى یک موجود.8 اکنون، پس از روشن نمودن معناى مورد نظرمان از حق، برخى از تقسیم‌بندى‌هاى یاد شده از حق را بررسى مى‌کنیم

1) تقسیم حق به لحاظ منشأ آن

معمولا حق‌ها به لحاظ منشأ پیدایش به دو قسم تقسیم مى‌شوند: الف. حق‌هاى برآمده از قانون یا حقوق قانونى،9 ب. حق‌هاى برآمده از اخلاق یا حقوق اخلاقى.10 اما آیا منحصر کردن منشأ پیدایش حق‌ها به قانون و اخلاق صحیح است یا اینکه حق‌ها مى‌توانند منشأ یا منشأهاى دیگرى نیز داشته باشند؟ در این بخش، به بررسى این مسئله و اقسام رایج و غیررایج حق از این لحاظ خواهیم پرداخت

الف. حق قانونى

مقصود از حق قانونى حقّى است که قوانین موضوعه (که فرزند حکومت‌ها قلمداد مى‌شوند) آن را به افراد جامعه اعطا مى‌کنند؛11 به همین سبب، قانون، چنین حق‌هایى را به رسمیت مى‌شناسد و صیانت از آنها را بر عهده مى‌گیرد.12 به عبارت دیگر، حق موضوعه قانونى حقى است که شخص، براساس قواعد حقوقى13 جامعه‌اى خاص، آن را به دست مى‌آورد و مى‌تواند از آن استفاده کند. در این حالت، حدود حقوق هر شخص با مراجعه به سیستم حقوقى جامعه‌اى تعیین مى‌شود که شخص در آن به منزله شهروند عضویت دارد.14 این حقوق از ناحیه قانون‌گذاران، قاضیان، مسئولان حکومتى و نیروهاى امنیتى از صاحبان این حقوق حمایت مى‌کنند و قطعآ عمل به قانون در اکثر موارد مقبولیت اجتماعى را به همراه خواهد داشت

چون این حقوق فرزندِ قوانین موضوعه به شمار مى‌آیند، با قطع‌نظر از محتواى اخلاقى، از حمایت قوانین بهره‌مند و در دادگاه‌ها اجرا مى‌شوند. از این‌رو بعضى از حقوق قانونى، به رغم اینکه غیراخلاقى بوده‌اند، سال‌هاى زیادى به شکل قانون باقى مانده‌اند

بنتام معتقد است این دیدگاه که انسان از حقوقى طبیعى، که برآمده از قوانین موضوعه نیستند، بهره‌مند شده مبهم و به واقع «مغالطه سیاسى»15 است و منشأ انحراف در اندیشه و استدلال سیاسى خواهد بود.16 به نظر بنتام، همه حق‌ها اعم از حقوق طبیعى و غیر آن برآمده از قوانین موضوعه هستند: حق‌ها میوه‌هاى قوانین و صرفآ میوه‌هاى قوانین محسوب مى‌شوند؛ هیچ حقى بدون قانون وجود ندارد، هیچ حقى در مقابل قانون قرار نمى‌گیرد و هیچ حقى مقدّم بر قانون نیست.17 در برخى از موارد، بنتام ادعا مى‌کند که به طور کلى «حق» همان «حق قانونى» است و اساسآ اعتقاد به حقى که از قانون پدید نیامده باشد متناقض است؛ مانند: مربعِ دایره، پسرى که اصلا پدرى نداشته است، شىء گرمى که سرد باشد، رطوبتِ خشک، و تاریکىِ روشن.18 از نظر او، قانون «تکلیف» و «حق» را به طور همزمان به وجود مى‌آورد و تکلیف را بدین جهت پدیدار مى‌سازد تا خدمت و سودى را به کسى برساند؛ شخصى که خدمت یا سود را دریافت مى‌کند مالک حق است. بنابراین، هر قانونى موجب اعطاى حق به کسى خواهد شد.19 با تحمیل وظایف یا پرهیز از تحمیل وظایف است که حقوق اثبات یا اعطا مى‌شوند؛ براى مثال چگونه این حق به هر فرد داده شده است که بتواند مالک زمین خود باشد؟ حق مذکور با تحمیل وظیفه آسیب نرساندن دیگران به آن زمین براى فرد به وجود آمده است، یا چرا شهروند حق دارد به تمام خیابان‌هاى شهر برود؟ زیرا هیچ تکلیفى وى را از رفتن بازنمى‌دارد و همه مقیّد به این وظیفه هستند که مانع او نشوند

بررسى

این نظریه، که هر حقى را برآمده از قانون دانسته و اساسآ حقى را که مولود قانون نباشد متناقض قلمداد کرده است، صحیح نیست؛ زیرا قوانینى که مُعطى حق هستند از طرف فرد، افراد یا نهادى خاص وضع شده‌اند، پس این پرسش وجود دارد که آیا هر یک از وضع‌کنندگان از حق وضع قانون برخوردار بوده‌اند یا خیر؟ اگر از این حق برخوردار بوده‌اند، این حق را از کجا به دست آورده‌اند؟ با تأمّل عمیق در این پرسش‌ها به خوبى روشن مى‌شود که مقدّم بر قانون، باید «حقّى» وجود داشته باشد تا واضعان قانون براساس آن حق به وضع قانون بپردازند. قطعآ نمى‌توان این حق را معلول قانونى انگاشت که خود قانون و وضع آن براساس آن حق توجیه‌پذیر خواهند بود، زیرا این امر مستلزم پذیرش دورِ محال است. نتیجه اینکه باید پذیرفت: «حق وضع قانون»، مقدّم بر «قانون موضوعه» و نه مؤخّر از آن است

اِشکال دیگر این نظریه به حجیت قوانینى برمى‌گردد که بنابر ادعا، پدیدآورنده حق شمرده مى‌شوند. آیا این قوانین ذاتآ حجّت هستند یا عامل دیگرى در حجّت بودن آنها دخالت دارد؟ برخى از پیروان نظریه مذکور اعتقاد دارند که ملاک حجیت قوانین موضوعه «قرارداد اجتماعى» است؛ مثلا روسو اعتقاد داشت قدرت نمى‌تواند منشأ حق باشد.21 از نظر او: نظم اجتماعى حق مقدّسى است که پایه تمام حقوق به شمار مى‌رود؛ این حق از طبیعت سرچشمه نمى‌گیرد، بلکه بر پایه قرارداد است.22 در جامعه، هیئت حاکمه نیز براساس قرارداد روى کار مى‌آید و بناى تمام حقوق دولت بر «قرارداد اجتماعى» است.23 در هر اجتماع، قانون همه حق‌ها را تعیین مى‌کند و قانون خود زاییده اراده عمومى است؛ زیرا هر ملتى که از قوانین پیروى مى‌کند خود باید آن قوانین را وضع کرده باشد: فقط شرکاى یک شرکت مى‌توانند اساسنامه آن شرکت را تنظیم کنند.24 بدین ترتیب دیگر نباید پرسید: حقِ وضع قانون براى چه مرجعى است؛ زیرا قانون از اراده عمومى ناشى مى‌شود. هیئت حاکمه بالاتر از قانون نیست، چراکه اراده عمومى آن هیئت را نیز انتخاب مى‌کند. بنابراین قانون غیرعادلانه نیست، براى اینکه کسى نمى‌تواند امرى ناعادلانه نسبت به خود مقرر دارد. این پرسش که چگونه انسان در عین اینکه آزاد است از قوانین پیروى مى‌کند نادرست است، زیرا قوانین چیزى جز ظهور اراده ما نیستند.25 علاوه بر روسو، لاک نیز مشروعیت جامعه سیاسى را به «قرارداد اجتماعى» مى‌داند

همچنین، کانت (1804ـ 1724Immanuel Kant;) اعتقاد دارد که قوّه مقننه فقط تحت حاکمیت اراده یکپارچه ملت است. در واقع هر حقى باید از اراده عمومى استخراج بشود، چراکه این اراده مطلقآ نمى‌تواند از طریق وضع قانون به کسى ستم کند: کسى که درباره دیگران تصمیم مى‌گیرد هر لحظه ممکن است تصمیمى ناعادلانه اتخاذ کند؛ اما وقتى وى درمورد خودش تصمیم مى‌گیرد، این‌گونه نمى‌شود. بنابراین فقط اراده متحد، و متحدکننده همه اراده‌ها برحق است؛ چون هرکس درباره همه، و همه درباره هرکس تصمیم مى‌گیرد. پس صرفآ اراده عمومى هر ملت حق دارد قوانین را وضع کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله اجرای آسفالت گرم در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله اجرای آسفالت گرم در pdf دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اجرای آسفالت گرم در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله اجرای آسفالت گرم در pdf

مقدمه  
پریمکت  
تک کت  
نمونه برداری از مصالح سنگی  
اجرای آسفالت  
نمونه گیری از آسفالت  
نمونه برداری از آسفالت در حین اجرا  
نمونه گیری از روی تسمه نقاله:  
نمونه برداری از کامیون:  
نمونه برداری پس از متراکم کردن آسفالت  
الف: تعیین ضخامت آسفالت  
ب: آزمایش تعیین درصد قیر در آسفالت  
ج: آزمایش وزن مخصوص آسفالت و درصد کوبیدگی  
مصالح سنگی  
مواد افزودنی و تاثیر آن در آسفالت  
مقدمه:  
تقسیم بندی مواد افزودنی  
پرکننده ها (FIllers):  
مواد جایگزین شونده (extenders):  
اکسید کننده‌ها Oxidants و اکسید شونده‌ها Anti Oxidants:  
مشتقات نفتی یا هیدروکربن ها (Hydrocarbons)  
اتصال دهنده ها Antistrips  
لاستیکها و پلاستیکها یا پلیمرها (polymers):  
نتیجه‌گیری  
فیلر و نقش آن در آسفالت  
مقدمه  
مشخصات فنی فیلر  
نقش فیلر در آسفالت  
تاثیر رس در فیلر  
رس غیر حساس شماره C-1  
رس حساس شماره C-2  
فیلر انتخابی شماره F-2  
آسفالتهای حفاظت شده (Surface Treatments)  
انواع آسفالت حفاظتی  
آسفالت سطحی  
سیل کت Seal Coat  
منابع و مأخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله اجرای آسفالت گرم در pdf

1-  رو سازی / تالیف: دکتر محمود وفائیان- انتشارات واحد صنعتی اصفهان

2-  راه و آسفالت/ تالیف: مهندس عباس حاج محمد رضایی

3-  مجموعه مقالات اولین سمینار قیر و آسفالت/  آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک وزارت راه و ترابری

4-  روسازی راه/ دکتر بهبهانیان

مقدمه

قبل از حمل و پخش مخلوطی آسفالتی سطح راه باید در طول مورد نظر آماده شود چنانچه قرار است آسفالت بر روی قشر اساسی و یا زیراساس اجرا شود لازم است هرگونه پستی و بلندی (ناهمواری) برطرف و سطح راه کاملا مسطح گردد و سپس توسط هوای فشرده و یا غیره کلیه خاک و خاشاک از سطح راه حذف و سپس پریمکت شود

پریمکت

- پریمکت Primcoat عبارت است از پخش یک قشر قیر با ویسکوزیته کم از نوع MC یا SC بر روی قشر اساس که به منظورهای نفوذ در خلل و فرج اندود کردن و چسباندن قشر آسفالت به سطح اساس به مقدار 1 تا 2 کیلوگرم در متر مربع دستگاه قیرپاش انجام می شود

-    عملیات پریمکت 24 ساعت قبل از اجرای آسفالت انجام می شود و لازم است دستگاه به طور کاملاً یکنواخت و با درجه حرارت معین در سطح راه پخش نماید

-    حداقل مصرف قیر مناسب برای سطح شنی راه که خلل و فرج آن کم باشد برابر 8/0 کیلوگرم در متر مربع و در سطح راه با بافت درشت دانه و پر منفذ 2 کیلوگرم متر مربع می باشد

-    استفاده از انواع قیر پریمکت در سطح اساس بستگی به درجه حرارت هوادارد به طوری که در هوای سرد قیر RC- 70 و در هوای معتدل قیر MC-70 و برای هوای گرم قیر از نوع SC- 70 استفاده می شود

-    متوسط مصرف قیر پریمکت 2/1 کیلوگرم در متر مربع می باشد و حداقل درجه حرارت قیر پریمکت 70 درجه سانتیگراد برای قیر RC و برای قیر SC برابر 110 درجه سانتیگراد خواهد بود

-    حداقل درجه حرارت هوا جهت اجرای پریمکت باید بیش از 10 درجه سانتیگراد باشد و ضمناً در هوای مه آلود، مرطوب و بارانی اجرای آن مجاز نمی باشد

-    در صورت نیاز به اجرای آسفالت تازه بر روی آسفالت قدیمی لازم است که قبل از اجرا سطح راه توسط جاروی مکانیکی و یا هوای فشرده کاملا تمیز و عاری از گرد و غبار شده و سپس به منظور ایجاد چسبندگی بین لایه های آسفالت قدیم و جدید یک قشر تک کت Tack Coat بر روی آسفالت کهنه پخش شود

تک کت

-    تک کت Tack coat پخش یک لایه بسیار نازک امولسیون قیر رقیق شده و یا قیر مخلوط RCO می باشد که به مقدار 3/0 الی 6/0 کیلوگرم در متر مربع بر روی قشر آسفالت قدیمی پخش می گردد. ضروری است که هنگام اجرای تک کت سطح راه خشک و تمیز بوده و هوا نیز مه آلود و بارانی نباشد

-    دستگاه پخش تک کت باید کاملا سالم بوده تا بتواند تک کت را به طور کاملا یکنواخت در سطح جاده پخش نماید

-    هنگام اجرای پریمکت و یا تک کت می بایست جاده و یا خیابان مسدود گردیده و هیچ نوع عبور و مرور بر سطح آن صورت نگیرد

-    جهت کنترل مقادیر وزنی پریمکت یا تک کت پخش شده آزمایش سینی Plate انجام می شود. بدین منظور از یک سینی به ابعاد مشخصی 30*30 سانتیمتر که وزن آن نیز قبلا تعیین گردیده است و در مسیر قیرپاش در سطح جاده قرار می دهند استفاده می شود قیری که در سطح جاده پخش می شود بر روی سینی ریخته شده و پس از توزین در آزمایشگاه مقدار قیر پخش شده در متر مربع را تعیین می نمایند

نمونه برداری از مصالح سنگی

-    لازم است حداقل هفته ای یک بار از مصالح سنگی مورد استفاده در کارگاه به روش (ASHTO- T2) که در فصول بعدی به آن اشاره شده است نمونه برداری گردیده و بر روی آنها اعم از دانه ریز و دانه درشت به صورت جداگانه آزمایشات دانه بندی، حدود خمیری، ارزش ماسه ای، تعیین درصد شکستگی، انجام گرفته و نتایج را با مشخصات فنی مقایسه و در صورت تطابق با استاندارد از آنها استفاده شود

-    لازم است از مصالح سنگی سیلوهای گرم و غبار حاصل از غبارگیر، نمونه برداری و آزمایشات لازم بر روی آنها انجام و نتایج با مشخصات فنی مورد ارزیابی واقع شود

-    ضروری است که از هر یک تن قیر ورودی به کارگاه یک نمونه برابر استاندارد AASHTO- T40 اخذ و آن را تحت آزمایش های نفوذی و گروه ویسکوزیته قرار داده و نتایج با مشخصات فنی AASHTO-M26 , AASHTO-M20 مقایسه گردد

اجرای آسفالت

-    طرح آسفالت به روش مارشال (MARSHAL) توسط آزمایشگاه مکانیک خاک انجام و آسفالت در کارخانه برابر طرح ارائه شده از جانب آزمایشگاه ساخته و تولید شود و کارخانه آسفالت باید مجهز بوده و دارای تجهیزات لازم برای آنچه که در فصول بعدی شرح داده خواهد شد باشد

-    باید دقت شود داخل کامیونهایی که آسفالت حمل می نمایند تمیز و عاری از روغن، گل و لای و گرد و غبار باشد. ظرفیت تولید آسفالت و تعداد کامیون ها باید متناسب با ظرفیت پخش فینیشر باشد و حداکثرزمان تولید آسفالت تا پخش آن بیش از 2 ساعت نگردد. باید سطح آسفالت را با ضخامت یکنواخت و مورد نیاز در سطح خیابان یا جاده پخش نماید

-    ضخامت آسفالت باید طوری تنظیم شود تا پس از متراکم شدن (غلطک خوردن) برابر ضخامت مشخصات فنی خواسته شده گردد

-         باید دقت لازم به عمل آید که محل اتصال عرضی آسفالت هم سطح و یکنواخت شود

-    درجه حرارت پخش مخلوط آسفالتی بستگی به نوع قیر ودانه بندی مصالح سنگی فصل اجرای کار و محیط، نوع و تعداد غلطک ها دارد. حداقل درجه حرارت برای آسفالت با دانه بندی پیوسته 120 درجه سانتیگراد می باشد

-    کوبیدن اسفالت با غلطک های مختلف عملکرد متفاوت دارند ولی غلطک های مورد استفاده در متراکم کردن باید خودرو بوده و همچنین از غلطک های نوع کششی و بیش از 8 تن وزن در متراکم کردن آسفالت استفاده نگردد

-    روی چرخ های غلطک باید گل گیر و لوله آبپاش و لوله آبپاش وجود داشته باشد تا از چسبیدن آسفالت به چرخ های آن جلوگیری کند. استفاده از گازوئیل و روغن سوخته به روی چرخ غلطک مجاز نمی باشد. سرعت غلطک ها در هنگام تراکم آسفالت نباید از 5 کیلومتر در ساعت تجاوز نماید

-         عمل تراکم آسفالت باید بلافاصله پس از پخش مخلوط آسفالتی، صورت گیرد و حداقل درجه حرارت آسفالت نباید در هنگام تراکم از 120 درجه سانتیگراد تجاوز ننماید

-    در قسمت هایی که به دلیل مختلف استفاده از غلطک های بزرگ  میسر نیست از غلطک های کوچک استفاده شود و رعایت لازم جهت رسیدن به تراکم مناسب صورت گیرد

-    حداکثر سرعت غلطک نباید از 5 کیلومتر در ساعت تجاوز نماید. در مرحله اول باید بلافاصله پس از پختن آسفالت توسط  غلطک های بزرگ میسر نیست از غلطک های کوچک استفاده شود و رعایت لازم جهت رسیدن به تراکم مناسب صورت گیرد

-    حداکثر سرعت غلطک نباید از 5 کیلومتر در ساعت تجاوز نماید. در مرحله اول بلافاصله پس از پخش آسفالت توسط غلطک فلزی بین 8 تا 12 تن آسفالت اطو و در مرحله دوم زمانی که در جه حرارت آسفالت 95 درجه سانتیگراد می باشد و حالت خمیری دارد از غلطک لاستیکی استفاده و سرعت غلطک های لاستیکی 4 تا 5 کیلومتر در ساعت و فاصله دو غلطک باید طوری تنظیم شود تا از 60 متر بیشتر نگردد . در مرحله نهایی و تکمیلی آرایش سطح آسفالت باید از غلطک بوزن 8 تن استفاده شود

-    لازم است از آسفالت متراکم شده در ازا هر 250 متر خطر عبور تعداد یک نمونه حجیم آسفالت اخذ و نسبت به اندازه گیری ضخامت آسفالت در حداقل سه نقطه اقدام شود. در صورتی که آسفالت بدون توزین و چشمی ساخته می شود و تهیه آن توسط کارخانه نگرفته است به جای فاصله 250 متر، از هر صد متر نمونه برداری و ضخامت آن دقیقاً تعیین گردد

-    در تمام طول مسیر آسفالت ریزی باید اقدامات ویژه نسبت به نصب علائم ایمنی و اخباری به کار گرفته شود تا از عبور و مرور وسائل جلوگیری نمایند. زمانی وسائل نقلیه مجازند از روی آسفالت متراکم شده عبور نمایند که آسفالت ریزی باید اقدامات ویژه نسبت به نصب علائم ایمنی و اخباری به کار گرفته شود تا از عبور وسائل جلوگیری نمایند. زمانی وسائل نقلیه مجازند از روی آسفالت متراکم شده عبور نمایند که آسفالت آنقدر سرد شده باشد تا اثر چرخ بر روی آن باقی نماند و حداکثر درجه حرارت آسفالت سرد شده نباید از 40 درجه سانتیگراد تجاوز ننماید

-    نمونه برداری از آسفالت کوبیده شده در فاصله 100 یا 250 متر همان طوری که شرح داده شد و به منظورهای زیر انجام می گیرد

-         تعیین ضخامت آسفالت

-         تعیین درصد قیر آسفالت نسبت به مصالح و کل آسفالت

-         آزمایش وزن مخصوص آسفالت

-         تعیین درصد کوبیدگی آسفالت

-         آزمایش مقاومت، نرمی و فضای خالی آسفالت

که ذیلاً نسبت به روش نمونه گیری و انجام آزمایش ها پرداخته می شود

نمونه گیری از آسفالت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   166   167   168   169   170   >>   >