پروژه دانشجویی مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق در pdf دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق در pdf

چکیده  
مقدّمه  
نگاه تاریخى به موضوع بحث  
الف. تناسخ در هندوئیسم7  
ب. تناسخ در بودیسم  
ج. تناسخ در میان ادیان توحیدى  
تقسیم تناسخیان به لحاظ نوع تناسخ  
اصطلاحات تناسخ  
1ـ تناسخ مُلکى  
2ـ تناسخ ملکوتى  
انواع تناسخ ملکى  
انواع تناسخ نفس انسانى27  
مبانى تناسخ  
مبانى انکار تناسخ  
دیدگاه شیخ اشراق درباره تناسخ  
دلایل امتناع تناسخ  
1 ناهماهنگى تعداد بدن‌هاى پیشین با بدن‌هاى پسین  
نقد و بررسى  
2 ضرورت افاضه نفس از سوى نور قاهر  
نقد و بررسى  
3 اجتماع دو نفس در بدن واحد  
دلایل نقلى تناسخیان  
1ـ تجدید پوست‌هاى سوخته شده64  
نحوه استدلال:  
2ـ بازگشت به عذاب  
3ـ چارپایان و پرندگان؛ امّت‌هایى امثال شما68  
نحوه استدلال :  
4ـ دو مرگ و دو احیا80  
نحوه استدلال :  
5ـ مسخ برخى از امّت‌ها90  
نحوه استدلال :  
6ـ حشر بر صورت‌هاى حیوانى  
نحوه استدلال :  
جمع‌بندى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق در pdf

ـ ابن‌سینا (حسین‌بن عبداللّه)، الشفاء، الطبیعیات، قم، منشورات مکتبه آیه‌اللّه العظمى المرعشى النجفى، 1404

ـ ـــــ ، النجاه، مصر، مطبعه السعاده / المکتبه المرتضوى، 1357

ـ ـــــ ، النجاه من الغرق فى بحر الضلالات، ویرایش محمّدتقى دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، 1379

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مک‌گیل، 1363

ـ احسائى، ابن ابى‌جمهور، عوالى اللئالى، مقدّمه شهاب‌الدین مرعشى نجفى، تحقیق، آقامجتبى عراقى، قم، سیدالشهداء، 1405، ج 4

ـ الموسوعه العربیه العالمیه، تعریب، تییرا دل فیوجو، ریاض، مؤسسه اعمال الموسوعه للنشر و التوزیع، 1419، چ دوم، ج 7

ـ بحرانى، هاشم، البرهان فى تفسیرالقرآن، تهران، مؤسسه البعثه، 1415، ج 4

ـ برنجکار، رضا، آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى، قم، طه، 1378

ـ بستانى، بطرس، دائره‌المعارف؛ قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت، دارالمعرفه، بى‌تا، ج 6

ـ بیرونى، ابوریحان محمّدبن احمد، تحقیق ما للهند من مقوله مقبوله أو مرذوله، هند ـ حیدرآباد، وزاره المعارف / افست بیدار، 1418

ـ تاراچند، تأثیر اسلام در فرهنگ هند، ترجمه على پیرنیا و عزّالدین عثمانى، تهران، پاژنگ، 1374

ـ تفتازانى، سعدالدین مسعودبن عمر، شرح المقاصد، تحقیق و تعلیق و تقدیم عبدالرحمان عمیره، قم، منشورات الشریف الرضى، 1370، ج 3

ـ توفیقى، حسین، آشنایى با ادیان بزرگ، قم، سمت / طه / مرکز جهانى علوم اسلامى، 1379

ـ جان بى. ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على‌اصغر حکمت، تهران، علمى و فرهنگى، 1373

ـ چایدستر، دیوید، شور جاودانگى، ترجمه غلامحسین توکّلى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1380

ـ حسن‌زاده آملى، حسن، سرح‌العیون فى شرح‌العیون، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379

ـ حسینى شیرازى، سیدمحمّد، تقریب‌القرآن الى الاذهان، بیروت، دارالعلوم للطباعه و النشر، 1424، ج 28

ـ حسینى میلانى، سید محمّدهادى‌بن جعفر، محاضرات فى فقه الامامیه، بى‌جا، بى‌نا، بى‌تا، ج 7

ـ دارام ویرسینگ، آشنایى با هندوئیزم، ترجمه سیدمرتضى موسوى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1381

ـ رازى، فخرالدین محمّدبن عمر، المباحث المشرقیه، بیروت، دارالکتب العربى / افست ایران، 1410، ج 2

ـ ـــــ ، المطالب العالیه من العلم الالهى، تحقیق احمد حجازى السقاء، بیروت، دارالکتاب العربى، 1407

ـ زرّین‌کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان (سیرى در عقاید، ادیان و اساطیر)، تهران، علمى، 1369

ـ سبزوارى، ملّادى، اسرارالحکم، مقدّمه و حواشى ابوالحسن شعرانى، تصحیح ابراهیم میانجى، تهران، اسلامیه، 1362، چ دوم

ـ سبزوارى نجفى، محمّدبن حبیب‌اللّه، ارشادالاذهان فى تفسیرالقرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1419

ـ ـــــ ، الجدید فى تفسیرالقرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1406، ج 3

ـ شایگان، داریوش، آیین هندو و عرفان اسلامى، ترجمه جمشید ارجمند، تهران، فرزان، 1382

ـ ـــــ ، ادیان و مکتب‌هاى فلسفى هند، تهران، امیرکبیر، 1362، چ سوم

ـ شریف لاهیجى، محمّدبن على، تفسیر شریف لاهیجى، تهران، داد، 1373، ج 1

ـ شهرستانى، محمّدبن عبدالکریم احمد، الملل و النحل بیروت، دارالمعرفه، 1395ق

ـ شیخ اشراق (شهاب‌الدین سهروردى)، مجموعه مصنّفات، به اهتمام سیدحسین نصر، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372، ج 1ـ4

ـ صادقى تهرانى، محمّد، الفرقان فى تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامى، 1365، چ دوم، ج 10

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1417، چ پنجم، ج 7

ـ طبرسى، فضل‌بن حسن، جوامع الجامع، تصحیح و تعلیق ابوالقاسم گرجى، قم، دانشگاه تهران، 1409، چ دوم

ـ ـــــ ، مجمع‌البیان فى تفسیرالقرآن، تصحیح و تحقیق هاشم رسولى محلّاتى و فضل‌اللّه یزدى طباطبائى، بیروت، دارالمعرفه، 1408، چ دوم، ج 4

ـ طوسى، محمّدبن حسن، التبیان فى تفسیرالقرآن، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، بى‌تا، ج 4

ـ طیّب، عبدالحسین، اطیب‌البیان فى تفسیرالقرآن، تهران اسلام، 1378، چ دوم، ج 5

ـ عاملى، على‌بن حسن، الوجیز، قم، دار القرآن‌الکریم، 1413، ج 1

ـ فاضل موحدّى لنکرانى، محمّد، تفصیل الشریعه فى شرح تحریرالوسیله، بى‌جا، بى‌نا، بى‌تا، کتاب «الخمس و الانفال»

ـ فیّاض لاهیجى؛ ملّاعبدالرزاق، گوهر مراد، تصحیح و تحقیق و مقدّمه زین‌العابدین قربانى لاهیجى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1372

ـ فیض کاشانى، محمّدمحسن، کلمات مکنونه، تصحیح و تعلیق عزیزاللّه عطاردى قوچانى، تهران، فراهانى، بى‌تا

ـ قادیانى، میرزا غلام‌احمد، مرآت کمالات الاسلام، بى‌جا، بى‌نا، 1893م

ـ قرشى، على‌اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1378، چ سوم، ج 3

ـ قمى مشهدى، محمّدبن محمّدرضا، کنزالدقائق و بحرالغرائب، تهران، وزاره الارشاد، 1366، ج 4

ـ قیصرى رومى، داود، شرح فصوص‌الحکم، تعلیقه جلال‌الدین آشتیانى، تهران، علمى و فرهنگى، 1375

ـ کازرونى شیرازى، قطب‌الدین محمودبن مسعود، شرح حکمه‌الاشراق سهروردى، به اهتمام عبداللّه نورى و مهدى محقق، تهران، دانشگاه تهران / مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مک‌گیل، 1380

ـ کاشانى، محمّدبن مرتضى، المعین، قم، مکتبه آیه‌اللّه المرعشى النجفى، 1410

ـ کاشانى، ملّافتح‌اللّه، زبده‌التفسیر، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1423، ج 2

ـ کشى، محمّدبن عمر، رجال الکشى، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348

ـ کمال عثمان بک، د. حقایق عن تناسخ الارواح و الحاسَه السادسه، بیروت، شرکه ابناء الشریف الانصارى، المکتبه العصریه للطباعه و النشر، 1423

ـ گنابادى، سلطان محمّد، بیان السعاده، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1408، چ دوم، ج 2

ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404، چ چهارم، ج 7

ـ مدرّسى، محمّدتقى، من هدى القرآن، تهران، دار محبى‌الحسین، 1419، ج 3

ـ مسجدجامعى، علیرضا، پژوهشى در معارف امامیه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380، ج 2

ـ مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380

ـ مقاتل‌بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار احیاءالتراث، 1423، ج 1

ـ مکارم شیرازى، ناصر، الامثل فى تفسیر الکتاب المنزل، قم، مدرسه الامام على‌بن ابى‌طالب، 1421، ج 15

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهد الربوبیه، تعلیقه ملّاهادى سبزوارى، قم، مرکز نشر دانشگاهى، 1360، چ دوم

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانى، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354

ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفارالعقلیه الاربعه، قم، مکتبه المصطفوى، 1379، چ دوم، ج 9

ـ یوسفى، محمّدتقى، تناسخ از دیدگاه عقل و وحى، در حال چاپ

چکیده

«تناسخ» آموزه‌اى است که از دیرباز فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثى که در علم‌النفس فلسفى از جایگاه ویژه‌اى برخوردار است، به گونه‌اى که هم در فلسفه نفس بازتاب‌هاى درخور توجهى دارد و هم در دیگر مباحث فلسفى. علاوه بر این، نمى‌توان از بازتاب‌هاى کلامى آن نیز غافل شد. از این‌رو، اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکرى خویش، به بررسى آن پرداخته‌اند و غالبآ به امتناع عقلى آن گرایش نشان داده‌اند. در این میان، شیخ اشراق به گونه‌اى دیگر سخن گفته است. در این مقاله، تلاش شده است تا دیدگاه ایشان با توجه به آثار وى تبیین شود؛ در این زمینه، ابتدا تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش‌هاى گوناگون در این‌باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانى تناسخ و مبانى انکار آن، بررسى شده و در ادامه، تبیین دقیقى از دیدگاه ایشان ارائه گردیده است. در پایان، دلایل عقلى و نقلى طرفین ـ البته بر اساس آثار شیخ اشراق ـ ارائه شده است

کلیدواژه‌ها : تناسخ، تناسخ ملکى، تناسخ ملکوتى، تناسخ صعودى، تناسخ متشابه، تناسخ نزولى، نسخ، مسخ، فسخ، رسخ

 

مقدّمه

بحث «تناسخ» یکى از مباحث قدیمى علم‌النفس فلسفى است؛ موضوعى که در طول تاریخ، فکر بشر را به خود معطوف داشته، به گونه‌اى که اعتقاد به تناسخ در میان ملل و اقوام زیادى از مسلّمات شمرده شده است. در مغرب زمین، جزو اعتقادات مردم و دانشمندان یونان باستان بوده و امروزه در مشرق زمین نیز نحله‌هاى زیادى از جمله هندوها، بودایى‌ها و نحله‌هاى دیگر به آن اعتقاد راسخ دارند

اندیشمندان مسلمان نیز به فراخور توان خویش، در این بحث میدان‌دارى کرده‌اند. بیشتر اندیشمندان با براهین عقلى بر امتناع آن پافشارى مى‌کنند. در مقابل، گروهى بر امکان آن پاى فشردند. شیخ اشراق نیز به عنوان یک فیلسوف، نمى‌تواند از کنار آن به راحتى بگذرد. از این‌رو، در آثار خویش، از تناسخ نیز سخن گفته و به طور گسترده، دلایل طرفین را مورد توجه قرار داده است. بررسى دیدگاه شیخ اشراق از این لحاظ اهمیت دارد که وى فیلسوفى مسلمان است و دغدغه‌هاى دینى زیادى دارد، به گونه‌اى که در تثبیت نظام فلسفى خویش، به وفور از آیات و روایات بهره گرفته است. موضوع تناسخ نیز آموزه‌اى است که به سرنوشت انسان‌ها بستگى دارد که نه دین نسبت به آن بى‌تفاوت است و نه فیلسوف مسلمان. با توجه به اینکه اعتقاد به تناسخ در متون دینى برابر با کفر دانسته شده، این پرسش مطرح مى‌شود که آیا شیخ اشراق به عنوان یک اندیشمند مسلمان، به تناسخ باور دارد یا بسان دیگر اندیشمندان مسلمان، تناسخ را انکار مى‌کند و یا هیچ‌کدام از دو نظر، وى را قانع نساخته، به دیدگاه دیگرى باور دارد؟

تلاش این مقاله بر آن است که با بررسى دقیق آثار شیخ اشراق، بدون هیچ‌گونه نگاه جانب‌دارانه، به دیدگاه نهایى وى نایل شود. بى‌تردید، زمانى مى‌توانیم درباره دیدگاه وى نظر دهیم که تنها به آثار ایشان چشم بدوزیم. از این‌رو، در این مجموعه تلاش شده است تا فارغ از برداشت‌هاى شارحان، به متن نوشته‌هاى شیخ اشراق توجه شود تا در نهایت، دیدگاه ایشان به دست آید

پیش از پرداختن به اصل موضوع،نگاهى‌اجمالى‌به‌چندبحث مقدّماتى‌ضرورى‌به نظرمى‌رسد

نگاه تاریخى به موضوع بحث

«تناسخ»،1 که تعبیر دیگرى از آموزه «انتقال2 روح» است، به عنوان یک عقیده عمومى در بسیارى از نظام‌هاى اندیشه فلسفى و باورهاى مذهبى در فضاهاى وسیع جغرافیایى و تاریخى مطرح است. هرچند در زمان کنونى، این باور را نسبت به برخى از جوامع مطرح مى‌کنند، ولى شواهدى وجود دارند مبنى بر اینکه در برخى از دوره‌ها، در همه بخش‌هاى جهان رشد کرده و به صورت‌هاى گوناگون، در میان طوایف وحشى، که در اقصا نقاط کره خاکى ساکنند، رواج یافته است

به دیگر سخن، اعتقاد به تناسخ از دیرباز در میان ملل و اقوام گوناگون مطرح بوده، به گونه‌اى که تقریبآ در طول تاریخ بشر، همیشه گروه یا گروه‌هایى بوده‌اند که به تناسخ باور داشته، و برخى3 آن را از جمله اعتقاداتى دانسته‌اند که علاوه بر جنوب شرق آسیا، در اروپا نیز رواج دارد، تا جایى که حتى برخى آن را به همه مذاهب فکرى نسبت داده، چنین گفته‌اند: «ما من مذهب الّا و للتناسخ فیه قدم راسخ.»

جان بى. ناس نیز در این‌باره مى‌گوید: همه مذاهب عالم، از بدویان وحشى تا امم متقدّم، که داراى فرهنگ متعالى‌اند، همه بیش و کم قدمى در راه عقیده به تناسخ برداشته‌اند

بررسى بیشتر سیر تناسخ را به مجالى دیگر مى‌سپاریم

الف. تناسخ در هندوئیسم

بخش مهمى از آموزه‌هاى مکتب «هندو» به آموزه تناسخ اختصاص دارد8 و محققان آن را عمده‌ترین ویژگى مذهب هندوان مى‌دانند؛9 آموزه‌اى که نشانه نحله هندى دانسته شده و اهمیت آن به حدّى است که اگر کسى به آن اعتقاد نورزد، از سلک هندوان به شمار نمى‌آید

هندوان معتقدند: آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولّدهاى متکرّر در جهان پررنج گرفتار است

ب. تناسخ در بودیسم

بى‌تردید، تناسخ یکى از نشانه‌هاى این نحله به شمار مى‌آید.11 البته پیروان مکتب «بودا» به تبعیت از بودا، که بدن انسان را اولین منزل نفس و باب‌الابواب همه بدن‌هاى حیوانى و نباتى مى‌دانست،12 به تناسخ اعتقاد راسخ دارند؛ ولى آنان بین اهل سعادت و دیگران فرق مى‌گذارند. به اعتقاد آنان، نفوس سعادتمندان به جاى اینکه در بدنى قرار گیرند، پس از مرگ به عالم عقل منتقل مى‌شوند و به سعادتى مى‌رسند که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه به ذهن بشرى خطور کرده است؛ ولى نفوس متوسطان، بازماندگان از کمال و اهل شقاوت به ابدان دیگر وارد مى‌شوند. البته در اینکه وارد بدن انسان‌هاى دیگر یا ابدان غیر انسانى شوند، اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخى آن را به اختلاف مراتب نفوس در نیل به کمال دانسته و ورود به ابدان حیوانات را نیز جایز مى‌دانند و برخى ورود به بدنه نبات را هم ممکن مى‌شمارند

ج. تناسخ در میان ادیان توحیدى

در اینکه آموزه تناسخ به معناى انتقال دایمى ارواح به ابدان، در ادیان توحیدى وجود دارد یا نه، تردید جدّى وجود دارد؛ ولى برخى از حکیمان آن را به شیث نبى7 اسناد داده‌اند.14 عباراتى نیز در متون دینى وجود دارند که برخى با استناد به آنها، تناسخ را جزو آموزه‌هاى دینى دانسته‌اند؛ مثلا، برخى از تناسخیان ادعا کردند در کتاب کابالا (KABALA)، که یکى کتاب‌هاى مقدّس یهودیان است، چنین آمده: «; بر تو حکم شده که بارها به زندگى‌ات برگردى»15 و یا عبارتى در انجیل وجود دارد که به حضرت عیسى 7 گفتند: «در تورات نوشته شده که ایلیاى نبى دوباره به عالم برمى‌گردد، پس چه زمانى برمى‌گردد؟ حضرت عیسى در جواب فرمود: او به دنیا بازگشت، ولى او را نشناخته و به قتل رساندند; او همان یحیى بود.»

برخى از تناسخیان با استناد به آیاتى از قرآن کریم، اسلام را طرفدار تناسخ دانسته، از آیات مزبور دلایل به ظاهر محکمى براى دیدگاه خود ساخته‌اند که در کلمات شیخ اشراق نیز آمده است. البته آموزه تناسخ کم و بیش در برخى از فرقه‌هاى اسلامى وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مى‌شود؛ مثلا، «اهل حق» معتقدند: ارواح انبیا در بدن بزرگان آنها وارد شده است. «دروزى‌ها» نیز به تناسخ و تقمّص اعتقاد دارند. «نمیریه» به تبع نمیرى به تناسخ اعتقاد داشته، معتقدند: خداوند در نمیرى حلول کرده است.17 در کتاب‌هاى فقهى نیز از طایفه‌اى به نام «خرمیّه» نام مى‌برند که به تناسخ باور دارند.18 «قادیانیه» را نیز پیروان تناسخ دانسته‌اند؛ زیرا میرزا غلام احمد قادیانى، رئیس این فرقه، معتقد بود: روح حضرت عیسى 7 پس از مرگ، سه بار در دنیا ظاهر خواهد شد: یک بار در بدن پیامبر اکرم 9 و یک بار در بدن میرزا و بار دیگر، در آخرالزمان ظاهر مى‌شود

برخى از نویسندگان هندى دانشمندان اسلامى را نیز متأثر از اصل تناسخ هندوان مى‌دانند. تاراچند مى‌نویسد: «شیخ شهاب‌الدین سهروردى معتقد بود: روح افرادى همواره در حال تکامل است و بدون توقّف در تلاش است که به کمال اشراق و جذبه نایل آید. حتى مرگ هم آن را از تلاش باز نمى‌دارد. آن زمان که جسم خاکى نابود مى‌گردد، در جسم دیگرى حلول مى‌کند.»

تقسیم تناسخیان به لحاظ نوع تناسخ

محققان در تقسیم‌بندى تناسخیان، متفاوت سخن گفته‌اند که در اینجا، تنها به تقسیم فخر رازى اشاره مى‌نماییم که با کلام شیخ اشراق ارتباط دارد

فخر رازى دیدگاه‌هاى تناسخیان را این‌گونه مطرح مى‌کند

1 گروهى از تناسخیان انتقال نفس را تنها به بدن انسانى جایز مى‌شمرند

2 گروهى دیگر تعلّق به بدن حیوانى را جایز شمرده‌اند. گروه دوم نیز دو دسته‌اند

1ـ2 برخى این سیر را براى همه انسان‌ها دایمى مى‌دانند

2ـ2 برخى بین سعادتمندان و دیگران فرق گذارده، برآنند که نفس پس از اینکه در بدن پست‌ترین حیوان قرار گرفت، سیر انتقالش را در ابدان حیوانات ادامه مى‌دهد تا به بدن انسانى وارد شود. حال اگر اهل سعادت باشد با مرگ از سیر انتقال به ابدان رها مى‌شود؛ ولى اگر اهل شقاوت باشد و به بالاترین درجه شقاوت برسد باسیر قهقرایى دوباره به ابدان حیوانى انتقال مى‌یابند و همیشه این روند صعودى و قهقرایى براى اهل شقاوت وجود دارد تا به نهایت کمال خویش نایل شوند

اصطلاحات تناسخ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf

چکیده  
مقدّمه  
وجه تسمیه «مشکّک»  
اطلاقات لفظ «مشکّک»  
تشکیک منطقى  
اقسام تشکیک منطقى  
تشکیک فلسفى  
ویژگى‌هاى تشکیک فلسفى  
اقوال در معناى تشکیک فلسفى  
مواضع بحث از تشکیک در فلسفه  
عوامل کثرت  
شرط تحقق کثرت  
انواع کثرت از نظر مشّائیان  
نظر شیخ اشراق  
دیدگاه ملّاصدرا  
استدلال مشّائیان در نفى کثرت نوع چهارم  
دلیل شیخ اشراق بر کثرت نوع چهارم  
دلیل ملّاصدرا  
کثرت تشکیکى  
وحدت مابه‌الامتیاز و مابه‌الاشتراک  
عدم نیاز به وحدت مفهومى  
وحدت خارجى مابه‌الامتیاز و مابه‌الاشتراک  
بهره‌مندى بیشتر مصداق کامل  
مصداق واقعى کثرت تشکیکى  
کثرت تشکیکى در نگاه مشّائیان  
کثرت تشکیکى از نگاه شیخ اشراق  
دیدگاه ملّاصدرا  
تشکیک در عرضى  
تشکیک در ماهیت  
معناى «تشکیک در ماهیت»  
اختلاف ماهیات مختلف  
اختلاف در نفس ماهیت  
اختلاف در صدق ماهیت  
اختلاف در فرد ماهیت  
دلیل ابن‌سینا بر نفى تشکیک در ماهیت  
نقد شیخ اشراق و ملّاصدرا  
پاسخ مشّائیان  
نقد ملّاصدرا بر جواب مشّائیان  
دلیل دیگر مشّائیان بر نفى تشکیک در ماهیت  
نقد شیخ اشراق و ملّاصدرا  
ملّاصدرا و تشکیک در وجود  
مقدّمات استدلال بر تشکیک در وجود  
نتایج تشکیک در وجود  
نظام تشکیکى وجود  
وجود خاص و وجود جمعى  
وجودات طولى ماهیت  
تطابق عوالم  
تطابق ذهن و عین  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تشکیک در سه مکتب فلسفى در pdf

ـ ابن‌سینا (حسین‌بن عبداللّه)، الاشارات و التنبیهات، همراه شرح محقق طوسى، تهران، البلاغه، 1375، ج 3

ـ ـــــ ، الشفاء، المنطق، قم، مکتبه آیه‌اللّه المرعشى النجفى، 1383، ج 1 (مقولات)

ـ ـــــ ، التعلیقات، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379

ـ جوادى آملى، عبداللّه، رحیق مختوم؛ شرح حکمت متعالیه، قم، اسراء، 1375

ـ شیخ اشراق (شهاب‌الدین یحیى سهروردى)، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تهران، پژوهشگاه، 1372، ج 1

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایه‌الحکمه، تعلیق غلامرضا فیّاضى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378

ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى بر نظام حکمت صدرایى، تهران، سمت، 1385

ـ ـــــ ، نظام حکمت صدرایى، تشکیک در وجود، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1383

ـ فیاضى، غلامرضا، هستى و چیستى در مکتب صدرایى، تحقیق و نگارش حسینعلى شیدان‌شید، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387

ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، بین‌الملل، 1379

ـ مظفّر، محمّدرضا، المنطق، قم، مؤسسه‌النشر الاسلامى، 1388ق

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهد الربوبیه، مشهد، دانشگاه مشهد، 1346

ـ ـــــ ، اللمعات المشرقیه، تهران، آگاه، 1362

ـ ـــــ ، تعلیقه بر حکمه‌الاشراق، چاپ سنگى

ـ ـــــ ، شرح اصول کافى، تهران، مکتبه‌المحمودى، 1391

ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفارالعقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1981، ج 1 و 6

ـ ـــــ ، مجموعه رسائل فلسفى ملّاصدرا، تهران، حکمت، 1375

چکیده

مفهوم لغوى «تشکیک»، وجه تسمیه آن و معنایش در منطق و فلسفه از جمله مسائلى هستند که براى پى‌گیرى موضوع تشکیک نیازمند بررسى مى‌باشند. این موضوع، که بحث تشکیک از کجا شروع شده و چگونه وارد فلسفه گردیده و به عبارت دیگر، نسبت این بحث در دو حوزه منطق و فلسفه چیست، از موضوعاتى است که این مقاله بدان پرداخته است. نقش هر یک از مکاتب سه‌گانه فلسفه اسلامى در پیشبرد این بحث و اقوال اختصاصى آنها تحولات متعددى در مبحث تشکیک به وجود آورده و موجب غناى آن گردیده است، از این‌رو، بررسى این تحولات زمینه‌ساز فهم بهتر مسئله تشکیک است. نکات فوق و بررسى اقوال و قول مورد قبول مطرح و ادلّه مؤیّد آن از جمله موضوعاتى است که این مقاله سعى مى‌کند آنها را بررسى کند

کلیدواژه‌ها : تشکیک، کثرت، مابه‌الامتیاز، مابه‌الاشتراک، عرضى، ذاتى، ماهیت، وجود

 

مقدّمه

مبحث «تشکیک» پیش از آنکه در فلسفه مطرح شود، در بحث منطقى «صدق مفاهیم» مطرح بوده است. در واقع، اهل منطق براى شروع مباحث مربوط به اقسام مفاهیم، ابتدا از مبحث الفاظ شروع کرده و آنها را به جزئى و کلى و کلى را نیز به متواطى و مشکّک تقسیم مى‌کنند. این تقسیم در حقیقت، ناظر به معناى الفاظ و مفاهیمى است که در ذهن شکل مى‌گیرند و چون هر معنا و مفهومى به وسیله لفظى خاص ادا مى‌شود، این تقسیم را به الفاظ نیز نسبت داده‌اند. بنابراین، مى‌توان گفت: در منطق، ابتدا مفاهیم به جزئى و کلى و سپس مفهوم کلى به متواطى و مشکّک تقسیم مى‌شود. «متواطى» به مفاهیمى گفته مى‌شود که اولا، صدق آنها بر مصادیقشان به نحو یکسان است؛ مانند مفهوم کلى «آب» که به صورت یکسان، بر مولکول‌هاى متعددش صدق مى‌کند. و «مشکّک» عبارت از مفاهیمى است که صدق آنها بر مصادیقشان متفاوت است؛ مثل صدق مفهوم «سیاهى» بر مصادیق شدید و ضعیف آن

 

وجه تسمیه «مشکّک»

«مشکّک» در لغت، به معناى «به شک اندازنده» است. اینکه برخى از مفاهیم کلى را در منطق «مشکّک» نامیده‌اند، به این دلیل است که انسان را به شک مى‌اندازند که آیا این مفهوم از نوع مشترک لفظى است یا مشترک معنوى؛ چراکه از یک جهت افراد در آن مشترکند و از جهت دیگر، افراد در آن متفاوتند. به عبارت دیگر، در یک تقسیم‌بندى، الفاظ تقسیم مى‌شوند به: مشترک لفظى و مشترک معنوى. «مشترک لفظى» به الفاظى گفته مى‌شود که داراى معانى متعدد بوده، بر هر معنا به صورت مستقل وضع شده و بر آن دلالت مى‌کنند. معانى متعدد ـ به یک معنا ـ مصادیق2 متعدد این لفظ نیز به شمار مى‌آیند، منتها هر یک از مصادیق از نظر معنایى، به طور کلى با مصداق دیگر تفاوت دارد و تنها اشتراکشان در لفظى است که بر آنها دلالت مى‌کند. اما «مشترک معنوى» به لفظى گفته مى‌شود که گرچه داراى مصادیق3 متفاوتى است و این مصادیق به نوعى با هم تفاوت نیز دارند، اما همه آنها در اصل معنا مشترکند و تفاوتشان فقط در این است که مصادیق متعددى از این معناى واحد هستند

در این میان، الفاظى وجود دارند که از یک جهت شبیه مشترک لفظى‌اند؛ زیرا مدلول این الفاظ همانند مدلول مشترک لفظى، تفاوت‌هاى زیادى با هم دارند، به گونه‌اى که تفاوتشان فقط در متعدد بودنشان به عنوان مصداق براى لفظ نیست، بلکه علاوه بر آن، به نوعى با هم اختلاف دارند که گاهى گمان مى‌شود دو معناى کاملا مخالف هم هستند؛ مثل سیاهى که داراى دو مصداق شدید و ضعیف است و در نگاه اول، به نظر مى‌رسد تفاوتى که در سیاهى شدید و ضعیف وجود دارد فقط از حیث تعدّد در مصداق سیاه بودن نیست، بلکه علاوه بر آن، گویا اصل معناى سیاهى در این دو با هم متفاوت است. از سوى دیگر، با دقت بیشتر معلوم مى‌شود که سیاهى شدید و ضعیف در اصل معناى سیاهى، با هم اختلافى ندارند. بنابراین، گرچه دید ابتدایىْ آنها را مشترک لفظى گمان مى‌کند، اما با دقت معلوم مى‌شود که چنین نیستند و اختلافشان فقط در شدت برخوردارى از اصل معناست. همین امر موجب شده است این الفاظ را «مشکّک»، یعنى به شک اندازنده بنامند که انسان را به شک مى‌اندازند که آیا آنها از سنخ مشترک لفظى‌اند یا مشترک معنوى

چنان‌که گفته شد، با دقت بیشتر معلوم مى‌گردد این گروه از الفاظ از سنخ مشترک معنوى‌اند؛ اما در عین حال، با مشترک معنوى دیگرى همچون انسان متفاوتند؛ زیرا بر خلاف مصادیق سیاهى، که در خود سیاهى با هم اختلاف دارند، مصادیق معناى انسان در خود معناى انسانیت هیچ اختلافى با هم ندارند. همین امر موجب شده است اهل منطق پس از تقسیم الفاظ به مشترک لفظى و معنوى، خود مشترک معنوى را به «متواطى» و «مشکّک» تقسیم نمایند

توجه به این نکته لازم است که گرچه در منطق لفظ است که به مشترک لفظى و معنوى تقسیم مى‌شود و بر همین اساس هم عنوان «مشترک لفظى» به کار برده مى‌شود، اما آنچه موضوع بحث منطقى است در حقیقت، مفهوم این الفاظ است. بنابراین، هر گاه عنوان «مشکّک» به کار مى‌رود منظور مفهومى است که اولا، داراى مصادیق متعدد است و ثانیآ، این مصادیق علاوه بر تفاوت در تعداد، یعنى کثرت عددى، اختلاف دیگرى نیز با هم دارند که اهل منطق در تفسیر این اختلاف، نظرات متفاوتى ارائه کرده‌اند. (در ادامه بحث، به این اختلاف اشاره خواهد شد.)

اطلاقات لفظ «مشکّک»

با توجه به آنچه گفته شد و نیز با توجه به آنکه بر اساس اصالت وجودى که ملّاصدرا به اثبات رسانده و تشکیک را در خود حقیقت وجود مطرح کرده است، مى‌توان سه نوع اطلاق براى لفظ «مشکّک» برشمرد

1 مشکّک گاهى وصف لفظ است و مراد از آن ضد مشترک لفظى است

2 گاهى وصف مفهوم کلى است و مراد از آن مفهومى است که افرادش در صدق مفهوم بر آنها، مساوى نیستند

3 گاهى وصف حقیقت خارجى است و مراد از آن اختلاف حقایق خارجى متکثّر در عین اتحادشان است و مابه‌الامتیاز آنها عین مابه‌الاشتراک است. لازم به ذکر است که این اطلاق اعم از آن است که وجود را اصیل بدانیم یا ماهیت را. به عبارت دیگر، از نظر شیخ اشراق، آنچه حقیقتآ در خارج موصوف تشکیک واقع مى‌شود ماهیت است؛ چراکه وجود از نظر وى اعتبارى است، اما آنچه از نظر ملّاصدرا موصوف تشکیک است وجود است، نه ماهیت

تشکیک منطقى

چنان‌که گفته شد، «تشکیک» در اصطلاح منطق، به معناى اختلاف مفهوم کلى در افرادش است. با توجه به این معنا و نیز با توجه به معناى «تشکیک» در فلسفه و مقایسه این دو، مى‌توان ویژگى‌هاى متفاوتى براى تشکیک منطقى برشمرد. این ویژگى‌ها در مواردذیل قابل احصا هستند

1 «تشکیک» در منطق، وصف لفظ کلى یا به عبارت دقیق‌تر، وصف مفهوم کلى است

2 مراد از «اختلاف مفهوم کلى» این است که افراد در صدق مفهوم کلى بر آنها متفاوتند

3 «تشکیک» در منطق، به دو قسم «عامى» و «خاصى» تقسیم مى‌شود

4 «تشکیک» در منطق در مقابل «تواطؤ» مفاهیم است. «تواطؤ» یعنى: مفهوم کلى به یک نحو بر افراد متفاوتش صدق کند، یا به عبارت دقیق‌تر، افراد در صدق مفهوم کلى بر آنها اختلافى نداشته باشند

اقسام تشکیک منطقى

همان‌گونه که گفته شد، تشکیک در منطق، به دو قسم عامى و خاصى تقسیم مى‌شود. براى توضیح و تبیین این مطلب، لازم است به این نکته توجه شود که مصادیق مفهوم «مشکّک» در عین اینکه در اصل معناى مفهوم مشترکند، اختلافاتى نیز با هم دارند. بنابراین، مى‌توان گفت : مصادیق مفهوم مشکّک باید دو حیثیت داشته باشند؛ یعنى از یک جهت با هم مشترک باشند که این جهت مشترک همان اصل معناست، و از جهت دیگر، با هم اختلافاتى داشته باشند تا اطلاق «مشکّک» بر آنها صحیح باشد. همین جهت اختلاف، وجه تمایز آنها از مصادیق مفهوم «متواطى» مى‌گردد. بنابراین، مى‌توان در مفاهیم مشکّک، این دو حیثیت را از هم تفکیک کرد و به آن اشاره نمود. با توجه به این نکته، تقسیم دیگرى براى مفهوم «مشکّک» در منطق ذکر گردیده است؛ زیرا حیثیت اختلافى که بین مصادیق متعدد مشکّک وجود دارد، داراى دو صورت است: یک صورت این است که حیثیت اختلاف برگشتش به همان حیثیت اشتراک باشد؛ صورت دوم نیز این است که چنین نباشد. با توجه به این مسئله، تشکیک منطقى به دو قسم «عامى» و «خاصى» تقسیم مى‌گردد

الف. تشکیک عامى : به تشکیکى گفته مى‌شود که مابه‌الاختلاف مصادیق، غیر از مابه‌الاتفاق باشد؛ یعنى مصادیق متعدد مفهوم در همان معنایى که با هم اشتراک دارند اختلاف نداشته باشند، بلکه اختلافشان در چیزى خارج از آن معنا باشد. براى مثال، اختلافى که در نور خورشید و ماه وجود دارد از این سنخ است. به عبارت دیگر، اگرچه حقیقت نور در هر دو یکى است، اما اختلاف این دو به خود نور بودن برنمى‌گردد، بلکه اختلاف ناشى از اختلاف قابل‌ها یا وجود ـ عدم مانع‌هاست

ب. تشکیک خاصى : عبارت است از اینکه مابه‌الاختلاف در آن عین مابه‌الاشتراک باشد؛ مثل «مقدار» که اختلاف افراد آن در خود مقدار است؛ مثلا، خط بلند و کوتاه در خط بودن مشترکند و در همان خط بودن هم با هم اختلاف دارند

تشکیک فلسفى

آنچه گفته شد معناى «تشکیک» در اصطلاح منطقى بود. در فلسفه، «تشکیک» معناى خاصى دارد که با آنچه در منطق مطرح مى‌شود متفاوت است. باید توجه داشت این دو اصطلاح ریشه واحدى دارند و چه بسا همین موجب شده است گاهى احکام تشکیک منطقى به تشکیک فلسفى سرایت داده شوند، اما در عین حال، هر کدام در بسترى که مطرح مى‌شوند معناى خاصى پیدا مى‌کنند و ویژگى‌هاى خاص خود را دارا هستند. در کتب قدیم، اساسآ تفکیکى بین این دو ذکر نشده است و به نظر مى‌رسد همین امر موجب خلط احکام این دو گردیده است. در کتب متأخّر، استاد فیّاضى در تعلیقه خود بر نهایه الحکمه به طور مشخص، به ذکر تفاوت‌هاى این دو اصطلاح پرداخته است.7 با توجه به این نکته، مى‌گوییم: «تشکیک» در اصطلاح فلسفه به این معناست که وجود، که یک حقیقت واحد است ـ البته بر اساس تفسیرى که ملّاصدرا از حقیقت خارجى دارد ـ داراى مراتب گوناگون است، و به عبارت دقیق‌تر، در عین اینکه واحد است کثیر نیز هست و در عین کثیر بودنش واحد نیز هست. به عبارت سوم، اگر فقط یک نحو حقیقت داشته باشیم و در عین حال، این حقیقتْ کثرت نیز داشته باشد تنها راهى که براى توجیه این کثرت وجود دارد این است که بگوییم: همان چیزى که مابه‌الاشتراک است مابه‌الافتراق هم هست. در این صورت، وحدتى که در چنین حقیقتى وجود دارد وحدتى است که عین کثرت است، و کثرتى که در آن است عین وحدت است. این نوع وحدت و کثرت، «تشکیک فلسفى» است

چنان‌که قبلا نیز متذکر شدیم، سخن شیخ اشراق با آنچه ملّاصدرا بدان قایل شده متفاوت است؛ زیرا وى وجود را اصیل نمى‌داند و در مقابل به اصالت ماهیت معتقد است. بنابراین، از نظر وى، تشکیک فلسفى به این معناست که برخى از حقایق خارجى، که از سنخ ماهیات متفاضل‌اند، در همان ماهیتى که اشتراک دارند، اختلاف نیز دارند. پس مى‌توان گفت: تشکیک فلسفى از نظر شیخ اشراق اولا، فقط در برخى حقایق خارجى جریان دارد؛ ثانیآ، این حقایق خارجى فقط ماهیت‌اند، نه وجود؛ ثالثآ، تشکیکى که بین افراد گوناگون این ماهیات برقرار است، از سنخ تفاضل است و بدون آن، نمى‌توان تشکیکى قایل شد. نکته سوم از آن نظر قابل توجه است که بنابر مبناى ملّاصدرا، بدون تفاضل هم مى‌توان تشکیک قایل شد؛ مثلا، شیرینى و سیاهى با اینکه در ماهیت نوعى خود اشتراک ندارند و به عبارت دیگر، از نظر نوعى متفاوتند، اما به دلیل اصالت وجود، بین این دو نیز از نظر ملّاصدرا تشکیک برقرار است؛ زیرا آنچه حقیقتآ این دو را از هم تمایز داده وجودشان است، نه ماهیت نوعى‌شان. اما بر اساس نظر شیخ اشراق، که وجودْ اعتبارى و ماهیتْ اصیل است، امورى مانند این دو رابطه تشکیکى ندارند؛ زیرا اختلاف بین آنها به سبب یک جزء ماهوى، یعنى فصل است. روشن است که فصل شیرینى غیر از سیاهى است. بنابراین، مابه‌الاشتراک در این دو، غیر از مابه‌الامتیاز است و از این‌رو، رابطه تشکیکى بین این امور برقرار نیست. اما در مثل سیاهى شدید و ضعیف به سبب اینکه اختلافْ ناشى از ذات سیاهى است، تشکیک وجود دارد

ویژگى‌هاى تشکیک فلسفى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزارههاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf

چکیده  
مقدّمه  
زندگى‌نامه مختصر محقّق خراسانى  
معناشناسى «حسن» و «قبح»  
منظور از «قوه عاقله»  
هستى‌شناسى حسن و قبح  
معرفت‌شناسى حسن و قبح  
نقد کلام اشاعره  
نسبیت و اطلاق  
بررسى‌ها  
جمع‌بندى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از دیدگاه محقّق خراسانى در pdf

ـ ابن‌سینا (حسین‌بن عبداللّه)، الشفاء، الالهیّات، قم، مکتبه المرعشى النجفى، 1404

ـ اصفهانى، محمّدحسین، نهایه الدرایه فى شرح الکفایه، قم، موسسه آل‌البیت، 1408

ـ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، 1403

ـ انصارى، مرتضى، فرائدالاصول، قم، مصطفوى، 1374

ـ جرجانى، سید شریف‌بن محمّد، التعریفات، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408

ـ جعفریان، رسول، میراث اسلامى ایران، قم، کتاب‌خانه آیه‌اللّه مرعشى نجفى، 1377

ـ جمعى از نویسندگان، دائره‌المعارف بزرگ اسلامى، تهران، دائره‌المعارف الاسلامى، 1364، چ دوم

ـ جوینى، ابوالمعالى، الارشاد، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1423

ـ حسینى قلعه‌بهمن، سیداکبر، واقع‌گرایى اخلاقى در نیمه دوم قرن بیستم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1383

ـ حکیم، سید عبدالصاحب، منتقى‌الاصول، قم، مؤسسه المنار، 1420

ـ خراسانى، محمّدکاظم، الفوائد الاصولیه، بى‌جا، بى‌نا، بى‌تا

ـ ـــــ ، درر الفوائد، بى‌جا، بى‌نا، 1364

ـ رهنمایى، سیداحمد، درآمدى بر مبانى ارزش‌ها، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385، چ دوم

ـ زرکلى، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989، چ سوم

ـ سبحانى، جعفر، حسن و قبح عقلى یا پایه‌هاى اخلاق جاویدان، نگارش على ربّانى گلپایگانى، قم، مؤسسه امام صادق، 1382

ـ شهرستانى، جواد، «مقدّمه»، در: محمّدکاظم خراسانى، کفایه الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت لاحیاء التراث، 1379

ـ طهرانى، آغابزرگ، الذریعه الى تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، 1403

ـ غزالى، محمّد، تهافت الفلاسفه، قاهره، دارالمعارف، 1392ق، چ هفتم

ـ کوپ، دیوید، «فرااخلاق»، ترجمه محسن جوادى، معرفت 17 (تابستان 1375)، ص 70ـ75

ـ کورد، مک، «تنوّع و کثرت واقع‌گرایى‌هاى اخلاقى»، ترجمه سیداکبر حسینى، معرفت 61 (دى 1381)، ص 57ـ70

ـ لاریجانى، محمّدصادق، جزوه «فلسفه اخلاق»، شماره 1435، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، بى‌تا

ـ ـــــ ، «حسن و قبح عقلى»، نقد و نظر 13 (زمستان 1376)، ص 105ـ128

ـ مجیدکفایى، عبدالحسین، مرگى در نور، تهران، کتاب‌فروشى زوّار، 1359

ـ مصباح، محمّدتقى، دروس فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، 1374، چ پنجم

ـ معلّمى، حسن، فلسفه اخلاق، قم، مرکز جهانى علوم اسلامى، 1384

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهدالربوبیه، قم، بوستان کتاب، 1382

ـ وارنوک، مرى، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ترجمه ابوالقاسم فنائى، قم، بوستان کتاب، 1380

- Ayer, A.J., Language, Truth and Logic, New York, Dover Publications,

- Barker, S., “Is Value Content a Component of Conventional Implicature” Analysis 60 (Auguest 2000), pp. 268-

- Dorr, C., “Nous- Cognitivism and Wishful Thinking”, Nous 36 (June 2002), pp. 97-

- Johnson, Oliver, “Ethical Intuitionism-A Restatement”, The Philosophical Quarterly 7/28 (Jul., 1957), pp. 193-

- Lenman, James, “Moral Naturalism”, Stanford Encyclopedia of Philosophy, Stanford University Press,

چکیده

تحلیل «نیک و بد» و «گزاره‌هاى ارزشى» یکى از مباحث مهم اخلاق تحلیلى (فرااخلاق) است که امروزه از مهم‌ترین و بحث‌انگیزترین شاخه‌هاى فلسفه اخلاق به شمار مى‌آید. گرچه این مباحث به شکل کنونى آن ساختارى نو دارد، ولى مى‌توان بُن‌مایه‌هاى آن را به طور پراکنده در گستره علوم و اندیشه‌ها تا دوردست‌هاى تاریخ جست‌وجو کرد. در سیر اندیشه اسلامى نیز علوم گوناگونى همچون اخلاق، اصول فقه، فلسفه و کلام بدان پرداخته و اندیشمندان متعددى درباره آن، از منظرهاى متفاوت به بحث نشسته‌اند. محقّق خراسانى (آخوند خراسانى) یکى از دانشمندان برجسته و کم‌نظیر علم اصول است که در این زمینه به تحلیل و نظریه‌پردازى پرداخته و بسیارى دیدگاه او را ابداعى در تحلیل ارزش‌ها دانسته‌اند که پیش از وى سابقه‌اى نداشت. وى معتقد است: «حسن» و «قبح» به معناى «ملایمت و منافرت نزد قوّه عاقله»اند. آنچه در این مقاله ارائه گردیده بیان و تحلیلى است از دیدگاه ایشان درباره ارزش و ناارزش (حسن و قبح) با تفکیک سه مرحله معناشناسى، هستى‌شناسى و معرفت‌شناسى

کلیدواژه‌ها : ارزش، گزاره‌هاى ارزشى، حسن و قبح، اخلاق تحلیلى، آخوند خراسانى

 

مقدّمه

سال‌هاست مباحث نظرى و فلسفى گوناگونى در علم اخلاق شکل گرفته است و اکنون نیز اندیشه‌هاى بسیارى در ساحت فراخ آن به تکاپو مشغولند. بررسى‌هاى اخلاق توصیفى، اخلاق هنجارى و فرااخلاق (اخلاق تحلیلى)1 همه امورى مهم و تأثیرگذارند؛ اما آنچه امروزه توجه

بیشترى را به خود معطوف داشته، بخش اخیر است که کمتر فیلسوف و اندیشمند اخلاقى خود را از آن فارغ دانسته یا نسبت به آن بى‌تفاوت بوده است، تا جایى که با جست‌وجویى اندک، کتاب‌ها و مقالات بسیارى را در این زمینه مى‌توان یافت

در یک نگاه گذرا، مى‌توان مهم‌ترین بحث‌هاى اخلاق‌تحلیلى را در سه مرحله چنین برشمرد

1 معناشناسى مفاهیم اخلاقى: آیا مفاهیم اخلاقى تعریف‌پذیرند یا نه؟ مفاهیمى همچون خوب و بد، مطلوب و نامطلوب، ارزش و ناارزش، درست و نادرست، باید و نباید چه معنایى دارند؟

2 بررسى و تحلیل گزاره‌هاى اخلاقى (جملات حاوى الفاظ ارزشى): آیا این گزاره‌ها بیانگر امورى واقعى‌اند یا صرفآ امورى اعتبارى و قراردادى‌اند؟ آیا گزاره‌هاى ارزشى توصیه‌اى‌اند یا توصیفى،2 یا بعضى از آنها توصیه‌اى و بعضى توصیفى است؟

3 معرفت‌شناسى اخلاقى: آیا جملات اخلاقى معرفت‌بخشند یا نه؟ نسبى‌اند یا مطلق؟ استنتاج قضایاى اخلاقى از واقعیت چگونه است؟ ابزار معرفت اخلاقى کدام است؟ در توجیه یا استدلال اخلاقى، عقل چه نقشى ایفا مى‌کند و هر یک از شهود، احساس، عاطفه و یا وجدان چه نقشى دارند؟

بر این اساس، بُعد نظرى علم اخلاق، هم مبادى تصورى ـ همچون مفاد حسن و قبح، باید و نباید و ارزش ـ را دربر گرفته و هم مبادى تصدیقى ـ همچون معیار قضایاى اخلاقى و کلّیت آنها و رابطه باید و هست ـ را پوشش مى‌دهد. اینها و صدها سؤال و بحث جدّى دیگر در اخلاق تحلیلى مى‌گنجند که یافتن پاسخ همه این پرسش‌ها کارى مشکل به نظر مى‌رسد. اما با دقتى دوباره مى‌توان دریافت که پى‌گیرى این مباحث در سه عرصه معناشناسى، وجودشناسى و معرفت‌شناسى3 با پوشش دادن بخش عمده مراحل پیش‌گفته، بسیارى از مشکلات را در بازیابى و درک ابعادِ مطلب، سهل مى‌گرداند

حال اگر این مباحث را در حوزه اندیشه اسلامى پى‌جویى کنیم، درمى‌یابیم که این مباحث به طور پراکنده در علوم گوناگونى همچون فلسفه، کلام، اخلاق و اصولِ فقه مطرح گردیده‌اند که سیر تطوّرات و بررسى آنها در هر کدام از این علوم، بلکه نزد هریک از تأثیرگذاران اندیشه، تحقیق جداگانه‌اى مى‌طلبد.4 یکى از اندیشمندان، که به دلیل تبحّر فراوان او در علم اصول، همچنان کتاب و نظراتش محل دقت و تعمّق دانشوران است، محمّدکاظم بن حسین الخراسانى است. شاید کمتر عالم اصولى را بتوان یافت که آثار علمى او و شاگردان برجسته‌اش، تا این حد در تحوّل این علم تأثیر گذارده باشد. اما این کمال علمى، تمام مطلب در اهمیت این تحقیق نیست؛ زیرا محقّق خراسانى علاوه بر بررسى جوانب این مسئله، به نظریه‌پردازى خاصى روى آورده که به ادعاى صاحب‌نظران، ظاهر کلام و استدلال او پیش از وى سابقه نداشته است و این نکته اهمیت این بررسى را دوچندان مى‌نماید

از سوى دیگر، با توجه به نقش اساسى این مسئله در علوم گوناگون، بخصوص علم اخلاق، و طرح شبهات گوناگون و مکاتب متضاد در این عرصه و نتایج و فواید این بررسى در پى بردن به احکام شرعى (با توجه به بحث «ملازمه بین حکم عقل و شرع»)، یا معقول‌سازى نظام اخلاق دینى اسلام، ضرورت پى‌گیرى این مطلب بر کسى پوشیده نمى‌ماند، ولى باید اقرار نماییم که بسى مایه تأسّف است که تاریخ اندیشه فلسفه و کلام اسلامى غالبآ از توجه جدّى به تبعات و لوازم اخلاقى (مربوط به علم اخلاق) این‌گونه تحلیل‌ها خالى است

این مقاله بر آن است تا پس از مرورى کوتاه بر زندگانى علمى محقّق خراسانى، دیدگاه ایشان را در خصوص ارزش و ناارزش (حسن و قبح) در سه عرصه معناشناسى و هستى‌شناسى و معرفت‌شناسى به تحلیل و نقد بنشیند. لازم به ذکر است که در صورت فقدان چنین تفکیکى و یا پى‌گیرى پراکنده مطالب، انبوهى از پرسش‌هاى پیش رو مى‌تواند موجب سرگردانى و حتى آشفتگى و خلط مباحث گردد

زندگى‌نامه مختصر محقّق خراسانى

محمّدکاظم خراسانى، فرزند حسین، معروف به «آخوند خراسانى» در سال 1255ق در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. ایشان در دوازده سالگى وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول را در آنجا فراگرفت. در 22 سالگى همراه کاروان زیارتى عتبات عالیات، براى ادامه تحصیل عازم عراق شد؛ اما چون آوازه درس ملّاهادى سبزوارى را شنیده بود، از کاروان جدا شد و در محضر او مدتى ـ هرچند اندک ـ تتلمذ نمود و سرانجام، به حوزه علمیه نجف راه یافت و در درس شیخ انصارى و میرزا حسن شیرازى شرکت کرد و یکى از زبده‌ترین شاگردان آن دو گردید

به تدریج، آوازه علمى آخوند خراسانى در حوزه علمیه نجف پیچید و روز به روز بر شمار شاگردانش افزوده شد. میرزاى شیرازى مقام علمى ایشان را به طلبه‌ها گوشزد مى‌کرد و آخوند خراسانى نیز تا هنگامى که میرزاى شیرازى زنده بود، به احترام استاد بالاى منبر نمى‌رفت؛ روى زمین مى‌نشست و درس مى‌گفت. میرزاى شیرازى در سال 1312 ق دار فانى را وداع گفت و آخوند خراسانى بر مسند عالى وى نشست.6 ایشان از موفق‌ترین استادان تاریخ حوزه‌هاى علمیه شیعه بود. ایجاز و اختصار و پرداختن به لبّ مطالب و حذف زواید و تحقیق عمیق و گسترده را از ویژگى‌هاى شاخص درس او برشمرده‌اند.7 به همین سبب، تعداد بسیارى در درس او شرکت مى‌کردند، تا حدّى که شمار شاگردانش را تا سه هزار نفر نوشته‌اند و صدها مجتهد در درس او تربیت یافتند که نام برخى از آنها از این قرار است: سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمّدتقى خوانسارى، سید جمال‌الدین گلپایگانى، شیخ محمّدجواد بلاغى، شهید سیدحسن مدرّس، سید صدرالدین صدر، آقا ضیاءالدین عراقى، شیخ عبدالکریم حائرى، سید عبداللّه بهبهانى، سید عبدالهادى شیرازى، شیخ محمّدحسین نائینى، آقابزرگ تهرانى، حاج آقا حسین بروجردى و سید محمود شاهرودى که همگى داراى علم و فضل فراوان بودند

آخوند خراسانى کتاب‌هاى زیادى نیز درباره اصول، فقه و فلسفه به نگارش درآورده که اهمّ آثار او عبارتند از: دررالفوائد، حاشیه على المکاسب، الفوائد الاصولیه، حاشیه على الأسفارالأربعه، حاشیه على منظومه‌السبزوارى، رساله فى‌المشتق و مهم‌ترین اثر او کفایه الاصول که اکنون نیز از کتب بسیار مهم و منبع حوزه‌ها به شمار مى‌رود. او پس از عمرى با برکت، سرانجام، در شب چهارشنبه 21 ذى‌حجه سال 1329 ق پس از اقامه نماز صبح، رخت از جهان بربست

معناشناسى «حسن» و «قبح»

با بررسى معانى «حسن» و «قبح» (نیک و بد) در دیدگاه فیلسوفان اخلاق، مى‌توان به یک دسته‌بندى اجمالى دست یافت و این نظریات متعدد را در سه قالب نظریات بى‌معناگروى، نظریات شهودگرایانه و نظریات تعریف‌گرایانه جاى داد که هر یک از این دیدگاه‌ها، طیف وسیعى از زیرشاخه‌ها را پوشش مى‌دهد

گروه نخست، که در قرن حاضر طرف‌دارانى یافته، «نیک» و «بد»10 را بى‌معنا و گزاره‌هاى اخلاقى را فاقد ارزش معرفتى دانسته‌اند.11 در مقابل، گروه دوم نیز با تکیه بر بداهت یا بسیط بودن یا پایه بودن این دسته از واژه‌ها، به بى‌نیازى از تعریف و یا ناممکن بودن تعریف آنها رسیده‌اند که امروزه از ایشان با عنوان «شهودگرایان» یاد مى‌شود.12 اما دسته سوم، «نیک» و «بد» را داراى معنا و تعریف‌پذیر دانسته و بدین دلیل، تعاریف گوناگونى ارائه کرده‌اند.13 این دیدگاه‌ها در اصطلاح امروزى خویش، غالبآ نوعى طبیعت‌گرایى14 تلقّى مى‌شوند، گرچه در برخى موارد نیز مى‌توان نوعِ تعریف را تعریفى غیرطبیعى (متافیزیکى) دانست؛ همانند نظریه امر الهى که در میان اندیشه‌هاى اسلامى، اشاعره بدان معتقد گشته‌اند

ویژگى خاص تعریف‌هاى طبیعت‌گروانه این است که بر درک تجربى بشر15 از حسن و قبح استوارند و البته خود چند دسته از تعاریف را شامل مى‌گردند که به آنها اشاره مى‌نماییم

1 تعریف‌هاى روان‌شناختى :16 در این طیف از تعاریف، نیک و بد بر پایه مفاهیم درونى و روانى بشر تعریف مى‌گردند؛ همانند تعریف «حُسن» به موافقت با طبع انسان17 و یا تعریف آن به موافقت با اغراض فردى فاعل

2 تعریف‌هاى جامعه‌شناختى :18 در این دسته از تعاریف، نیک و بد به وسیله مفاهیم اجتماعى بیان مى‌گردند؛ مانند آنکه گفته مى‌شود: نیک آن چیزى است که براى اجتماع مفید باشد

3 تعریف‌هاى الهیّاتى (کلامى و فلسفى) : مانند اینکه گفته مى‌شود: نیک آن چیزى است که انسان را به سوى کمال واقعى او ـ یعنى تقرّب به خداوند ـ نایل گرداند

اکنون بهتر مى‌توان جایگاه تعریف محقّق خراسانى را بازیافت. ایشان معتقد است: نیک و بد به معناى «ملایمت و مخالفت با قوّه عاقله» است. از این‌رو، تعریف ایشان را باید در شمار تعاریف روان‌شناختى جاى داد؛ زیرا قوّه عاقله به هر حال، یکى از قواى باطنى انسان است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله پایههاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى در pdf دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى در pdf

چکیده  
مقدّمه  
1 نظریه مبتنى بر قانون طبیعى  
اشکالات نظریه «قانون طبیعى»  
2 نظریه مبتنى بر سرشت انسان  
اشکالات نظریه «سرشت انسان»  
3 نظریه مبتنى بر نیازها  
4 توافق‌هاى میان افراد  
5 نظریه مختار  
تحلیلى از آداب و رسوم  
تحلیلى از اخلاقیات  
نقطه آغاز تأمّلات اخلاقى  
اخلاق و حبّ ذات  
تعلّق‌خاطر و دگرخواهى  
دگرخواهى صرف  
تصمیم‌گیرى  
انواع میل و لذت  
عوامل دخیل در داورى اخلاقى  
سرشت انسان  
جمع‌بندى نهایى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله پایه‌هاى اخلاق : سرشت، نیاز، و افعال اختیارى در pdf

- Augustine, The Confessions of St. Augustine, Book II, Chapter VI

- Foot, Philippa, “Goodness and Choice”, Proceedings of the Aristotelian Society, Supplementary. v. 25,

- Harman, Gilbert, The Nature of Morality, Oxford, Oxford University Press,

- Kellenberger, Jame, Moral Relativism, Moral Diversity & Human Relationships, Pennsylvania: The Pennsylvania State University Press,

- Maslow, Abraham, Motivation and Reality, New York, Harper,

- Nagel, Thomas, The possibility of Altruism, Princeton: Princeton University Press,

- Rachels, James, The Elements of Moral Philosophy, New York, McGraw-Hill, Inc., 2nd ed.,

- Scanlon, Thomas, What We Owe to Each Other, Cambridge and London, The Belknap Press of Harward University press,

- Shomali, Mohammad A., Self-Knowledge, Tehran, International Publishing Co,

- —– , Ethical Relativism, London, ICAS,

- Sidgwick, Henry, Outlines of the History of Ethics, London, MacMillan and Company Ltd.,

- Wong, David, “Relativism” in P. Singer, ed., A Companion to Ethics, Oxford, Blackwell,

چکیده

یکى از مهم‌ترین مباحث فلسفه اخلاق این است که خاستگاه اخلاق کجاست؟ و به عبارت دیگر، اخلاق برچه امر یا امورى مبتنى است؟ در این‌باره، نظریه‌هاى متفاوتى همچون نظریه مبتنى بر قانون طبیعى، نظریه مبتنى بر سرشت انسان، نظریه مبتنى بر نیازها، و نظریه مبتنى بر توافقات میان اشخاص ارائه شده است. برخى از این نظریه‌ها همچون نظریه مبتنى بر توافقات، داراى اشکالات اساسى بوده، از عهده تبیین تجارب اخلاقى برنمى‌آیند. برخى همچون نظریه مبتنى بر سرشت انسان با سؤالات جدّى مواجه است. ولى به نظر مى‌رسد مى‌توان تقریرى از آنها ارائه داد که از عهده همه دشوارى‌ها موفق بیرون آید. نظریه مختار در این مقاله داراى مشترکات زیادى با نظریه دوم و سوم بوده و در واقع، از امتیازات هر دو نظریه برخوردار است و در عین حال، سعى مى‌کند به اشکالات واردشده به آنها پاسخ گوید. این مقاله، علاوه بر تبیین ماهیت «امر اخلاقى» و تفاوت آن با آداب و رسوم، به خاستگاه اخلاق پرداخته و ضمن نقد دیدگاه کسانى که «حبّ ذات» را یگانه انگیزه اصیل انسان مى‌دانند، سعى مى‌کند جایگاه میل‌هاى اصیل انسانى در شکل‌گیرى اخلاق و فرایند تصمیم‌گیرى اخلاقى را تبیین کند. در این مقاله، همچنین عوامل دخیل در داورى اخلاقى از یکدیگر بازشناخته و توضیح داده شده است که چگونه مفاهیم اخلاقى از ملاحظه رابطه میان سرشت انسان، افعال و صفات اختیارى و تأثیرات مثبت یا منفى آنها بر وى انتزاع مى‌شوند

کلیدواژه‌ها : فلسفه اخلاق، سرشت انسان، نیازهاى انسانى، آداب و رسوم، مفاهیم اخلاقى، نسبیت‌گرایى، آرمان اخلاقى

 

مقدّمه

درباره مبانى اخلاق، نظریه‌هاى گوناگونى وجود دارد. در این مقاله، ابتدا به اختصار، به برخى از مهم‌ترین نظریه‌ها در این‌باره اشاره نموده، سپس نظریه مختار را با ذکر مقدّمات آن و پاسخ سؤالات و اشکالات بیان مى‌کنیم

1 نظریه مبتنى بر قانون طبیعى

نظریه «قانون طبیعى» معتقد است: الگویى از رفتار عمومى یا نظامى از آنچه باید انجام شود یا نشود، وجود دارد که از خود طبیعت نشأت مى‌گیرد. این نظریه در مسیحیت، پیشینه‌اى تاریخى دارد و از طریق توماس آکویناس به پولس مى‌رسد. براى مثال، توماس معتقد است: خودکشى به سه دلیل ممنوع است. اولین دلیلى که او ارائه مى‌کند، چنین است: هر چیزى به طور طبیعى، خود را دوست دارد و در نتیجه، هر چیزى به طور طبیعى، خودش را در هستى نگه مى‌دارد و در مقابل تباهى تا آنجا که ممکن است، مقاومت مى‌کند. خودکشى در تعارض با تمایل طبیعت به ادامه حیات انواع زنده و نیز در تعارض با مهرورزى است. اگر انسان باید به انسان‌هاى دیگر مهر بورزد، چگونه مى‌تواند با بى‌مهرى کامل، خود را نابود سازد. از این‌رو، خودکشى همیشه گناه اخلاقى است؛ زیرا با قانون طبیعى و با مهرورزى متعارض است

از نظر قایلان به این نظریه، گرچه اعتقاد به خدا و اینکه جهان صنع خالق مدبّر است، اعتقاد به قانون طبیعى را آسان مى‌نماید، اما بدون آن نیز مى‌توان چنین اعتقادى داشت. هر انسانى مى‌تواند با عقل خود، به قانون طبیعى پى ببرد. قانون طبیعى موافق با سرشتى است که خدا در همه انسان‌ها آفریده و از این‌رو، احکام آن استثنابردار نیست. گفته مى‌شود: اصول اولیه و عام قوانین طبیعى بدیهى‌اند؛ مانند: «خوب باید انجام شود و بد باید ترک گردد.» در مراتب بعدى نیز باز طبیعت روشن مى‌سازد که انسان باید چه کند؛ مثلا، «فرزندان آدمى نیاز به اتحادى طولانى و نزدیک با والدین خود دارند.» البته گاهى در تفاصیل ممکن است دچار ابهام شویم؛ مانند اینکه چگونه این قاعده کلى را بر همه موارد منطبق کنیم: «طورى عمل کن که دوست دارى با تو عمل کنند»؟ یا اینکه قاعده کلى «نباید کسى را کشت» قطعآ همه موارد کشتن را شامل نمى‌شود

اشکالات نظریه «قانون طبیعى»

چه چیزى «طبیعى» است؟ چه چیزى با طبیعت و قانون طبیعى توافق دارد و چه چیزى ندارد؟ آیا پوشیدن لباس، پرواز با هواپیما و استفاده از شیرین‌کننده‌هاى «مصنوعى» طبیعى است؟ آیا موى بلند داشتن براى مرد و موى کوتاه براى زن طبیعى است؟ پولس چنین مى‌گوید: آیا طبیعت خود به ما نمى‌آموزد که براى یک مرد، موى بلند داشتن مایه خوارى است، ولى براى یک زن موى بلند داشتن مایه فخر و مباهات است؟

بسیارى معتقدند: پولس اینجا میان «طبیعت» و «آداب و رسوم» تفکیک قایل نشده است. به هر روى، همچنان‌که بسیارى از طرف‌داران نظریه «قانون طبیعى» نیز گفته‌اند: این نظریه در مقام عمل، چندان روشنگر و تعیین‌کننده نیست

درباره نقش عقل نیز مشکلاتى وجود دارد. قایلان به نظریه «قانون طبیعى» معتقدند: عقل مى‌تواند به قوانین طبیعى پى ببرد. این نیاز به تبیین دارد، وگرنه افراد عاقل ممکن است در برخى زمینه‌ها با یکدیگر اختلاف‌نظر داشته باشند؛ مثلا، آیا روش‌هاى کنترل جمعیت طبیعى است یا خیر؟

مشکلى که خود قایلان به نظریه «قانون طبیعى» مطرح مى‌کنند این است که اصول متخذ از این نظریه ممکن است «فراشمول» یا «استثناناپذیر» نباشد. در این‌باره توماس آکویناس مى‌گوید : اصول متعارف قانون طبیعى را نمى‌توان به گونه‌اى یکسان بر تمامى انسان‌ها منطبق ساخت؛ زیرا امور انسانى داراى تنوّع زیادى هستند و از همین‌جا تنوّع قوانین موضوعه4 در میان اقوام گوناگون ناشى مى‌شود

2 نظریه مبتنى بر سرشت انسان

این نظریه معتقد است: انسان‌ها داراى سرشتى هستند که مبناى اخلاق را فراهم مى‌کند. برخى معتقدند: قانون طبیعى و سرشت مشترک انسان‌ها هر دو آفریده خداوند هستند و همدیگر را تقویت مى‌کنند؛ اما این دو از یکدیگر قابل تفکیک هستند. نظریه مبتنى بر سرشت انسان به ارسطو بازمى‌گردد، اگرچه در سنّت‌هاى دینى نیز یافت مى‌شود

اشکالات نظریه «سرشت انسان»

دو اشکال مهم بر نظریه مبتنى بر سرشت انسان مطرح مى‌کنند

الف. آیا اصولا سرشت انسانى به معناى مورد نیاز این نظریه وجود دارد؟ از نظر کسانى که پیرو ارسطو یا افلاطون هستند، پاسخ مثبت است؛ ولى پس از سارتر، این مسئله مورد مناقشه است. برخى همچون جان ککس (John Kekes) معتقدند: سرشت انسانى ما بخشى باز و بخشى بسته است و هیچ آرمانى در سرشت انسانى حک نشده است. بعکس، سرشت انسانى ما طیفى از آرمان‌هاى مربوط به زندگى خوب را تجویز مى‌کند. بنابراین، آیا مى‌توان چنین تصور کرد که سرشت انسانى ـ حداکثر ـ آزمونى سلبى براى ارزش‌هاى اخلاقى است؟ یعنى مى‌تواند بگوید چه چیزى ارزش نیست، اما اینکه چه چیزى ارزش است، احتمالات گوناگونى را برمى‌تابد؛ براى بودیست، رسیدن به روشنایى بودیستى را تجویز مى‌کند و براى مسیحى، زندگى با رابطه ایمانى مسیحى با خدا را

ب. بر فرض که سرشت انسان وجود داشته باشد و مبنایى براى اخلاق در اختیار قرار دهد، سؤال این است که براى چه نوع اخلاقى مبنا را تأمین مى‌کند؛ براى نظریه اخلاقى حقیقى یا براى چند اخلاق که از اعتبار یکسان برخوردارند؟6 همان‌گونه که بعدآ توضیح خواهیم داد، ممکن است نظریه‌اى ارائه داد که به برخى از این اشکالات پاسخ دهد و زمینه برخى دیگر از اشکالات نیز منتفى شود

3 نظریه مبتنى بر نیازها

قطعآ انسان‌ها داراى نیازهاى اساسى مانند هوا، غذا، آب و پناهگاه هستند. آیا این‌گونه نیازها مبنایى براى اخلاق تأمین مى‌کنند؟ خیر، قایلان به این نظریه معتقدند: نیازهایى مختص انسان وجود دارند که باید بخشى از هر مبناى وافى براى اخلاق باشند. اما اشکال این است که وقتى از نیازهاى جسمانى به محدوده نیازهاى روانى، اجتماعى یا فرهنگى مى‌رویم، تفکیک میان آنچه انسانى است و آنچه اتفاقى است، دشوار مى‌شود. از دیدگاه آبراهام مازلو، سلسله مراتبى از نیازهاى اساسى وجود دارد. وقتى نیازهاى پایین‌تر، که جسمانى یا فیزیولوژیک هستند، تأمین مى‌شوند، نیازهاى بالاتر غلبه مى‌یابند

از جمله نیازهایى که مطرح شده، عبارتند از: برطرف ساختن رنج، عشق به عدالت، شجاعت در مقابله با بى‌عدالتى، غرور، عشق به فرزندان و شادى. البته ممکن است برخى از اینها میل باشد و نه نیاز؛ ولى اگر نیاز باشد، قطعآ نیازهاى جسمانى نیست. فیلیپا فوت چنین مى‌گوید: همگان نیازمند مهر، همکارى دیگران، داشتن جایى در جامعه و یارى به هنگام گرفتارى‌ها هستند

اشکال عمده‌اى که برخى بر این نظریه وارد ساخته‌اند این است که این دیدگاه نمى‌تواند نافى نسبیت‌گرایى باشد. براى مثال، نیاز همگانى به غذا به جاى اینکه مستلزم اصول اخلاقى فراگیرى باشد، مى‌تواند طیفى از اصول اخلاقى را پدیدار سازد که هیچ کدام از مقبولیت فراشمولى برخوردار نیست. حتى اگر نیازهاى فراشمول، به نوعى ارزش‌هاى فراشمولى را پدیدار سازد، ارزش‌هاى کلى و فراشمول هنجارهاى مطلق را اثبات نمى‌کند و آنچه نسبیت‌گرایى را رد مى‌کند، هنجارهاى اخلاقى مطلق است و نه توافق فراگیر درباره یک هنجار؛ مثلا، ممکن است یک هنجار اخلاقى مرتبط با یک نیاز اساسى ـ مانند «غذا دادن به گرسنگان خوب است» ـ را جوامع پذیرفته باشند، ولى این براساس توافقات هر جامعه‌اى مستقل از دیگرى صورت پذیرفته باشد

اشکال دیگر این است که راه‌حلى علمى براى تعیین نیازهاى واقعى و اساسى ارائه نشده است. هر دین و آیینى برداشت خود را از آن ارائه مى‌کند، گرچه ممکن است اتفاقآ با هم توافق هم داشته باشند

4 توافق‌هاى میان افراد

مطابق این دیدگاه، اخلاق مبتنى بر توافق یا قراردادى است که افراد به طور ضمنى یا صریح در آن وارد مى‌شوند. این دیدگاه، که در عصر جدید به هابز در کتاب Leviathan برمى‌گردد و در زمان حاضر، توسط جان رالز مطرح شده است، اخلاق را نوعى داد و ستد مى داند که بر اساس توافق میان افراد صورت مى‌گیرد

تقریب‌هاى گوناگونى از این دیدگاه وجود دارد. گیلبرت هارمن معتقد است: نظریه او نسبیت‌گرایى را تأیید مى‌کند، ولى برخى معتقدند: اولا، نظریه هارمن به اذعان خودش، تنها مربوط به نوعى از داورى‌هاى اخلاقى، یعنى داورهاى درونى10 است؛ ثانیآ، ممکن است دیدگاه هارمن به نفع نسبیت‌گرایى باشد، ولى انواع دیگرى از قراردادگرایى ممکن است به نفع مطلق‌گرایى تمام شود؛ مانند بحث «فرار از زندان» سقراط در Crito که معتقد است: شهروندان به طور ضمنى با قوانین توافق کرده‌اند که در مقابل حمایتى که قانون از آنها مى‌کند، آنها نیز از قانون اطاعت کنند. الزام ناشى از این توافق، مطلق است. مثال دیگر تفکر «قرارداد اجتماعى» هابز است که مطلق‌گرایانه مى‌نماید. از نظر او، وقتى قرارداد اجتماعى حاصل شد، حاکم اقتدار مطلق دارد و برخلاف نظر هارمن، افراد حق کناره‌گیرى از توافق و تشکیل ترتیبات جدیدى ندارند

5 نظریه مختار

نظریه مختار داراى مشترکات زیادى با نظریه دوم و سوم بوده و در واقع، از امتیازات هر دو نظریه برخوردار است و به نظر مى‌رسد از عهده پاسخ به سؤالات و دفع اشکالات وارد شده بر آنها برمى‌آید. در ادامه، به طرح نظریه مختار و مقدّمات آن مى‌پردازیم

هر نوع داورى درباره مبانى اخلاق نیازمند درک روشنى از ماهیت اخلاق است. اصولا امر اخلاقى یعنى چه؟ تفاوت آن با آداب و رسوم چیست؟ براى پاسخ به این سؤال، باید معیارهایى به دست آوریم که بر اساس آنها، تفاوت میان اخلاق و آداب و رسوم مشخص گردد. متأسفانه گاهى عدم درک این تفاوت موجب سرایت دادن حکم یکى از آن دو به دیگرى شده است. براى مثال، قراردادى بودن و به دنبال آن نسبى بودن آداب و رسوم به ارزش‌هاى اخلاقى نیز تعمیم داده شده است

تحلیلى از آداب و رسوم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی پایان نامه اصول طراحی هیدروسیکلون های جداکننده جا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی پایان نامه اصول طراحی هیدروسیکلون های جداکننده جامد از مایع در آب و فاضلاب در pdf دارای 99 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی پایان نامه اصول طراحی هیدروسیکلون های جداکننده جامد از مایع در آب و فاضلاب در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه اصول طراحی هیدروسیکلون های جداکننده جامد از مایع در آب و فاضلاب در pdf

پیشگفتار        
مقدمه            
فصل اول
اصول اندرکنش ذره – سیال           
رفتارتعلیق ها         
فصل دوم
جریان سیال وحرکت ذره دریک هیدروسیکلون   
توزیع سرعت ها وفشارها            
فصل سوم
انواع هیدروسیکلون های موجود        
تغییرات درطرح اولیه      
سیکلون های مخصوص جدایش مایع ازمایع  
انواع روزنه های تخلیه           
آرایش چند سیکلونی            
فصل چهارم
نصب وعملیات هیدروسیکلون ها         
عملیات وکنترل هیدروسیکلون        
افت فشارودبی        
افت فشاردرغلظت های زیاد           
تاثیرات کنترل ته ریز     
فصل پنجم
تاثیرات متغیرهای طراحی           
پرداخت درونی ،زبری دیوارها        
تاثیرات قطردیافراگم     
تاثیرات روی ستون هوا           
فصل ششم
بازدهی جدایش        
بازدهی ابعادی کاهش یافته     
فصل هفتم
انتخاب هیدروسیکلون     
بهینه سازی بین شرایط عملیاتی وهزینه اقتصادی وبیان نظریه های موجود درمورد عوامل موثردرطراحی        
منابع وماخذ           

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه اصول طراحی هیدروسیکلون های جداکننده جامد از مایع در آب و فاضلاب در pdf

Hydrocyclones . L.S.varovsky
E.Bretney(1981)U.S.Patent No.453,
A.Jowett(1963)Colliery Eng.40,423,
K.R.Gibson(1977)Powder Technol.18,165,

پیشگفتار                     

گرایشی به هیدروسیکلون ها، مخصوصا در مهندسی شیمی و صنعت نفت ، به وجود آمده است که به چندین عامل بستگی دارد

1-   اطلاعات مفیدی در مورد سودمند بودن هیدر.سیکلون ها در کاربردهای خارج از کانه آرایی در مهندسی شیمی و دیگر شاخه های مهندسی کسب شده است

2-   احیاء مقوله ی هیدروسیکلون ضرورت جدیدی است که در صنعت نفت، مخصوصا در دریای شمال، به وجود آمده است . صنعت نفت برای جدا کردن گاز، ماسه یا آب از نفت یا ترجیحا تمام این  مواد از هم  دیگر در مرحله ی جداسازی ، به یک دستگاه کوچک ، قابل اطمینان و ساده احتیاج دارد و به نظر می رسد هیدروسیکلون ها قدرت انجام این کار را داشته باشند و گفتنی است که علاقه به هیدروسیکلون ها در این زمینه روبه افزایش است

3-   توسعه ی روز افزون هیدروسیکلون و افزایش درک عمومی از آن ها موجب شده است که امروزه این  دستگاه ها بیشتر از آنچه که چنـــدین دهـــه قبل انجام می دادند کارآیی داشته باشند

 

مقدمه

اصول و طراحی اساسی هیدروسیکلون های رایج بیش از 10 سال قدمت دارد. ولی بعد از جنگ جهانی دوم در صنعت کاربرد قابل توجهی یافتند . این دستگاه ها نخست، در کانه آرایی و معدن کاری مورد استفاده قرار گرفتند ولی اخیرا در صنایع شیمیایی ، پتروشیمی ، تولید برقف صنعت نساجی ، صنعت فلز کاری و بسیاری صنایع دیگر به خوبی پذیرفته شده اند و کاربرد آن ها در حال گسترش است

موارد کاربرد هیدروسیکلون عبارتند از: تصفیه ی مایع ، تغلیط گلاب ، شستشوی جامدات ، گاز زدایی مایعات ، طبقه بندی جامدات یا سنگجوری با توجه به چگالی یا شکل ذره

هیدروسیکلون یک جدا کننده یثابت بر مبنای جدایش گریز از مرکز که در بدنه ی مخروطی ـ استوانه ای سیکلون تولید شده ، استواراست . جریان خوراک (باراولیه) که معمولا به طور مماسی وارد سیکلون شده به ته ریز[1] و اکثر جامدات را حمل می کند یا حداقل بخش دانه درشت تر که هنوز در مقداری مایع معلق می باشند و سرریز[2] که اکثر مایع و بعضی از جامدات دانه ریز را داراست تقسیم بندی می شود

قطر  سیکلون های انفرادی بین mm 10-5/2  متغیر است. حد جدایش اکثر جامدات بین um 250-2  متغیر است . دبی (ظرفیت) واحدهای انفرادی در بین   m3h-17200-1/0 می باشد . افت فشارهای عملیاتی بین bar 6-34/0 تغییر می کند

واحدهای کوچک تر معمولا نسبت به واحدهای بزرگ تر در فشار بالاتری عمل مــی کنند. غلظت جامدات ته ریــز که توسط هیدروسیکلون ها حاصل مــی شود بندرت از 50-45% حجمی با توجه به اندازه و طراحی واحد، شرایط عملیاتی و ماهیت جامداتی که جدا شده اند ، فزونی می یابد

 

فصل اول:

اصول اندرکنش ذره- سیال:

در این فصل به اصول دینامیک ذره که با افزایش مقیاس هیدروسیکلون  درگیر می باشند پرداخته شده است

در این فصل ، با توجه به غلظت جامدات ، به دو بخش تقسیم می شود

الف-  هنگامی که ذرات بسیار از هم دیگــر فاصله دارنــد و هــر کدام به تنهایی رفتار

می کنند

ب- هنگامی که غلظت بالاست اندرکنش ذره مهم می شود

اندرکنش ذره- سیال در غلظت های کم

در غلظت های کم تر از حدود 5/0% حجمی ، ذرات انفرادی (مجزا) به طور متوسط به قدری از هم فاصله دارند که در هنگام حرکت از درون سیال ، روی هم دیگر تاثیر ندارند ؛ جدایش ذره با قرار دادن  نیرویی روی ذرات، حاصل خواهد شد؛ این نیرو باعث حرکت ذرات به سطحی است که در آن جا جدا خواهند شد؛

روش مرسوم بیان نیروی کششی ، FD  ، به وسیله ی فرمول نیون می باشد

 U         سرعت نسبی بین سیال و ذره ، p چگال سیال ،A مساحت نمایان [3] ذره( در جهت حرکت ذره ) , CD ضریب کششی (مقاومت) می باشد . برای ذرات درشتی که سریع حرکت می کنند ، نیوری کششی عمدتا به دلیل اینرسی سیال بوده و سپس CD ثابت می ماند. ذرات ریز آهسته تر حرکت می کنند و نیوری کششی به وسیله ی نیروهای ویسکوز تاثیر پذیر می شود . پس از ان ضریب کششی به عدد رینولدز ، Rep ، که جریان در اطراف ذره را مشخص می کند بستگی داشته و به وسیله ی رابطه  ی  زیر بیان می شود

(1-2)                                 
که  گرانروی (ویسکوزیته) مایع و x قطر ذره می باشد

وابسنگی ضریب کششی ، CD ، به عدد رینولدز ، Rep ، برای ذرات کروی توپر را دریک رسم تمام لگاریتمی نشان می دهد . در عدد رینولدز کم، تحت شرایط جریان آرام وقتی که نیروهای ویسکوز غالب می شوند ، CD از نظر  تئوری با توجه به معادلات نویراستوکز محاسبه می شود و حل آن به قانون استوکز معروف می باشد

معادلات 1-1،1-2و 1-3 با هم ترکیب شده و شکل دیگری از قانون استوکز را به صورت زیر ، برای ، 2/0 < Rep ارائه می دهند

(1-4)

که به وسیله یک خط راست  در شکل 1-1 نشان داده شده است؛

در کاربرد هیدروسیکلون هایی که با جدایش ذرات دانه ریز ، که مشکل ترین ذرات برای جدا کردن می باشند، درگیر هستند، عددهای رینولدز اغلب کم تر از 2/0 به دلیل مقادیر کم u و x ، می باشند ، بنابراین فرض قانون استوکز در اینجا مناسب است

سرعت سقوط شعاعی در یک هیدروسیکلون بر اثر شتاب گریز از مرکز می باشد که با توان دوم سرعت مماسی ذره متناسب بوده و به طور غیر مستقیم با شعاع  موقعیت ذره تناسب دارد. چون حرکت مماسی ذره با مخالفت مواجه نمی شود ، سرعت مماسی ذره مساوی مولفه های مماسی سرعت سیال  در همان نقطه درنظر گرفته می شود

Stk عدد استوکز می باشد که نیروهای اینرسی (منهای غدطه وری) و نیروهای هیدرودینامیکــی روی ذره را با هم مرتبط مــی کند و به صورت زیــر تعریف می شود

 گروه بدون بعد مهم دیگری در مشخص کردن ویژگی های کارایی هیدروسیکلون ضریب مقاومت می باشد و به صورت زیر بیان می شود

هنگامی که جدایش به وسیله ی غلظت خوراک جامدات تاثیر پذیر می شود، غلظت به عنوان یک کسر حجمی گروه بدون بعد مهم دیگری تلقی شده و جدایش ممکن است به وسیله ی نسبت ته ریز ظرفیت تاثیر پذیر شود

 که U دبی حجمی ته ریز و Q  دبی خوراک  میباشد . نهایتا گروه بدون بعدی که نیروهای  ثقلی و اینرسی را به هم مرتبط می کند ، عدد فراد می باشد

 

رفتار تعلیق ها

با افزایش غلظت جامدات در تعلیق ، فاصله بین ذرات کاهش می یابد  ذرات با هم برخورد می کنند . اگر ذرات به طور یکنواخت در تمام تعلیق پراکنده نشوند ، تاثیر کل ، ممکن است افزایش خالص سرعت ته نشینی  باشد؛ چون جریان  برگشتی  به ذلیل جا به جایی حجمی در نواحی ای که ذرات پراکنده شده اند غالب خواهد شد، این به ” تشکیل خوشه” معروف  است . در اکثر عملیات ، تعلیق هایی که درات اندازه های مشابهی ندارند ، خوشه ها برای مدت  طولانی  دوام نمی آورند تا تاثیری بر رفتار ته نشینی داشته باشند و سرعت  ته نشینی به طور یکنواخت بع افرایش غلظت به دلیل این که جریان برگشتی به طور یکنواخت  پراکنده شده است کاهش می یابد

این رفتار “سقئط با مانع”  معروف بوده و به سه روش مختلف به دست می آید

1-    به عنوان تصحیح قانون استوکز با وارد کردن یک ضریب افزایشی

2-    به وسیله اختیار کردن  خواص “ظاهری” که از خواص مایع خالص متفاوت باشد

3-    از طریق انبساط یک بستر ثابت از یک قسمت اصلاح شده ی معاله ی معروف کارمن – کوزنی[4]

بنابراین می توان گفت که هر سه روش فوق نتایج اساسی مشابهی به شکل زیر ایجاد می نمایند

که uh سرعت سقوط  با مانع ذره ، u1 سرعت سقوط آزاد ، سقوط بدون مانع ،  کسر حجمی سیال(تخلخل) و( f( یک ضریب تخلخل است که مــی تواند شکل های مختلفی داشته باشد. رایج ترین و وسیع ترین استفاده ی ضریب تخلخل معادله ی ریچاردسون و زکی به صورت زیر است

 فصل دوم

جریان سیال و حرکت ذره در یک هیدروسیکلون

 

  -1  underflow

[2] -overflow

[3] -Projected  area

[4] -carman -kozeny

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   166   167   168   169   170   >>   >